mozhgan
10-28-2011, 02:49 AM
منتظر قائم
1. ايمان و توان، اولين هديههايي است كه از دوست ميگيرند.
2. نشاط و شادماني چنان بر وجود آنها سايه ميافكند كه حتي مردگان نيز در قبر شاد ميشوند.
3. رذايل اخلاقي از وجود مردم رخت برميبندد و فضايل، نيكيها و بزرگواري جای آن را میگيرد.
4. خشم و شهوت و وهم و بيعدالتي با مردم بيگانه ميشود و آرامش و وقار و تعادل و عدالت از سيماي آنان هويدا ميگردد.
5. ترس و بخل از شيعيان دور ميشود و آرامش و سخاوت جايگزين آن ميگردد.
6. عدالت را آنچنان كه بايد و شايد در پهنه جهان گسترانده میشود و خونى بیگناه ريخته نمیشود.
7. پدران و مادران، شگفتزده كودكان خود را ميبينند كه با مارها و عقربها بازي ميكنند بدون آنكه آزاري به آنان رسد
8. دنيا به گونهاي ديگر است. صلح و آرامش جايگزين جنگ و خونريزي شده و دوستي و محبت به جاي دشمني و درندهخويي نشسته است.
9. هركس در گوشهاي از شهر خويش ميبيند كه ميش و گرگ در يك محل با يكديگر ميچرخند و در كنار هم زندگي ميكنند. خوي دد منشي گرگ و ترس و هراس ميش در اينجا ديده نميشود و اين زيباترين نماي صلح در آن عصر طلايي است.
10. پرندگان در آشيانههاى خود جشن مىگيرند و ماهيان درياها شادمان مىشوند و چشمهساران مىجوشند و زمين چندين برابر محصول خويش را عرضه مىكند .
11. دلهاي مؤمنان از ترس خالي شده و قلوب دشمنان آنها آكنده از ترس و وحشت ميگردد.
12. بيماريها، اعم از روحي و جسمي بهبود مييابد و ضعفها و ناتوانيها به قوت و قدرت تبديل ميشود.
13. هر مؤمني در زمان ظهور، قدرت چهل مرد را مييابد.
14. در آن روز مردم با چهرههاي شادمان و گشاده در سطح شهر رفت و آمد ميكنند و اين شادي برخاسته از درون آنهاست. حاصل اين نعمت، بهداشت رواني جامعه، سلامتي جسمي و روحي و نيز کم شدن ميزان بزهكاريها، جرمها و آلودگيهاي اجتماعي خواهد بود.
15. مؤمنان از نظر شنوايي و بينايي قدرت مييابند و چنان وسعتي در تواناييهاي شنيداري و ديداري آنها ايجاد ميشود كه بدون هيچ پيك و واسطهاي صداي امام(ع) را ميشنوند و سيماي او را ميبينند در حالي كه آن حضرت در جايگاه خود قرار دارد.
16. تقوا و فرهنگ جامعه چنان زياد ميشود كه اگر زن جوانی از شرق عالم به قصد غرب راهافتد و در اين مسير هيچكس او را آزار نميدهد.
17. اگر دختری با طراوت و شور، طبقي از زيورآلات بر سر دارد و هر جای سرزمين اسلامی حركت كند در اين مسير كه اكنون به بركت ظهور تماماً سرسبز شده است، نه درندهاي به او حمله ميكند و نه او از درندهاي ميترسد و كسي با نگاهش وي را نميآزارد.
18. نعمت امنيت و آرامش، شهر و ديار را آراسته و ترس از دلهاي مردم زدوده ميشود. و ديگر چشمهاي مادران با نگراني و اضطراب به بدرقه دخترانشان نخواهد رفت.
19. گناهاني چون شرابخواري، ربا و زنا از جامعه اسلامي دور ميشوند و شر و پليدي از بين ميرود.
20. مردم با امام خود عهد ميبندند كه مرتكب سرقت، زنا و قتل نشوند، به مسلمانان دشنام ندهند، احتكار نكنند و از مال يتيمان دوري كنند. كسي را به ناحق نزنند و مساجد را ويران نسازند. راهها را ناامن نكنند و به خانههاي مردم هجوم نبرند و اينگونه «آرمان شهري» به وجود ميآيد كه اساس آن بر اعتماد و اعتقاد و آرامش است.
21. اگر مسلماني به چيزي نياز داشت از جيب برادر مسلمانش برميدارد و او مانع نميشود.
22. رفاه و آسايشى مىآيد كه نظير آن پيش از اين، نيامده است . مال و ثروت آنچنان وفور مىيابد كه هر كه نزد امام بيايد فوق تصورش، دريافت مىكند.
23. امام اموال را چون سيل، جارى مىكند، و بخششهاى كلان خويش را هرگز شماره نمىكند.
24. هيچكس فقير نمىماند و مردم براى صدقه دادن به دنبال نيازمند مىگردند و پيدا نمىكنند . مال را به هركه عرضه مىكنند، مىگويد: بىنيازم .
25. امت در نعمت چنان غرق خواهند بود كه چشم به هيچ مالي نميدوزند و خزانه بيتالمال سرشار است از داراييهايي كه راهي براي مصرف آنها نيست.
26. زمين، معادن طلا و نقرهاش را به پاي امام و امت او ميريزد و اينگونه همه سرشار از بينيازي و مناعت طبع ميشوند.
27. عقل و انديشه آنان به اوج رشد و بالندگي ميرسد و تفرقه و پراكندگي از امت زدوده ميشود و مكارم اخلاق به كمال لازم ميرسد.
28. بدعتها و خرافهها از جامعه اسلامي زدوده ميشود و سنتهاي راستين الهي اقامه ميگردد.
29. امانتداري به كاملترين شكل صورت ميگيرد، و امانتها بازگردانده ميشود.
30. خيانت در قاموس آنها واژهاي بيگانه ميشود. اديان متعدد در لواي اسلام قرار ميگيرند و يك دين جهاني براي يك جامعه جهاني برنامهريزي ميكند
31. بيست و پنج حرف باقيمانده از بيست و هفت حرف علم كه تا آن روز پنهان بوده در آن زمان آشكار و منتشر ميشود. گرههاي محكم علمي باز شده و حلقههاي گم شده دانش بشري پيدا ميشوند.
32. فرهنگ ديني چنان توسعه مييابد كه ريا از جامعه دور شده و اخلاص جايگزين آن ميشود. مردم، گروه گروه و با اشتياق به برنامههاي عبادي و رفتارهاي مشروع و نماز جماعت روي ميآورند و از منكرات دوري ميكنند و با محبت با امام خود پيمان ميبندند.
33. خرافات و بدعتها و سوء استفادههاي برخي از شيادان از بين ميرود.
34. آسمان بارانش را فرو مىفرستد، زمين، گياهان خود را مىروياند ... و زندگان آرزو مىكنند كه كاش مردگانشان زنده بودند و عدل و آرامش حقيقى را مىديدند و مىديدند كه خداوند چگونه بركاتش را بر اهل زمين فرو مىفرستد .
35. كشاورزان در آن روز يك مد از هر محصولي ميكارند و هفتصد مد برداشت ميكنند.
36. همه مردم به طور مساوي از سرمايههاي ملي بهره ميجويند.
37. در آن روز همه خانوادهها مسكني خواهند داشت كه در آن آرام و قرار ميگيرند.
38. آن روز، شيعيان، خزانهدار و حكمران روي زمين هستند و زمامداري امور در سراسر گيتي به دست آنان است، مقام و ثروتي كه براي اولين بار فسادآور نيست و جز افزايش اطاعت، رهآوردي نخواهد داشت.
39. امام به مردم فرهنگ شهروندي را ميآموزد. شهروند زمان ظهور، شهروندي است كه تمامي حقوق ديگران را جزء به جزء حفظ ادا ميكند و هرگز كاخ آسايش خويش را بر ويرانه همنوعان خود بنا نميكند.
40. دلهاى بندگان آكنده از عبادت و اطاعت میشود و عدالت بر همه جا دامن مىگسترد و خدا به واسطه امام دروغ را ريشهكن مىكند و خوى ستمگرى و درندگى را محو مىسازد و طوق ذلت و بردگى را از گردن خلايق برمىدارد.
1. ايمان و توان، اولين هديههايي است كه از دوست ميگيرند.
2. نشاط و شادماني چنان بر وجود آنها سايه ميافكند كه حتي مردگان نيز در قبر شاد ميشوند.
3. رذايل اخلاقي از وجود مردم رخت برميبندد و فضايل، نيكيها و بزرگواري جای آن را میگيرد.
4. خشم و شهوت و وهم و بيعدالتي با مردم بيگانه ميشود و آرامش و وقار و تعادل و عدالت از سيماي آنان هويدا ميگردد.
5. ترس و بخل از شيعيان دور ميشود و آرامش و سخاوت جايگزين آن ميگردد.
6. عدالت را آنچنان كه بايد و شايد در پهنه جهان گسترانده میشود و خونى بیگناه ريخته نمیشود.
7. پدران و مادران، شگفتزده كودكان خود را ميبينند كه با مارها و عقربها بازي ميكنند بدون آنكه آزاري به آنان رسد
8. دنيا به گونهاي ديگر است. صلح و آرامش جايگزين جنگ و خونريزي شده و دوستي و محبت به جاي دشمني و درندهخويي نشسته است.
9. هركس در گوشهاي از شهر خويش ميبيند كه ميش و گرگ در يك محل با يكديگر ميچرخند و در كنار هم زندگي ميكنند. خوي دد منشي گرگ و ترس و هراس ميش در اينجا ديده نميشود و اين زيباترين نماي صلح در آن عصر طلايي است.
10. پرندگان در آشيانههاى خود جشن مىگيرند و ماهيان درياها شادمان مىشوند و چشمهساران مىجوشند و زمين چندين برابر محصول خويش را عرضه مىكند .
11. دلهاي مؤمنان از ترس خالي شده و قلوب دشمنان آنها آكنده از ترس و وحشت ميگردد.
12. بيماريها، اعم از روحي و جسمي بهبود مييابد و ضعفها و ناتوانيها به قوت و قدرت تبديل ميشود.
13. هر مؤمني در زمان ظهور، قدرت چهل مرد را مييابد.
14. در آن روز مردم با چهرههاي شادمان و گشاده در سطح شهر رفت و آمد ميكنند و اين شادي برخاسته از درون آنهاست. حاصل اين نعمت، بهداشت رواني جامعه، سلامتي جسمي و روحي و نيز کم شدن ميزان بزهكاريها، جرمها و آلودگيهاي اجتماعي خواهد بود.
15. مؤمنان از نظر شنوايي و بينايي قدرت مييابند و چنان وسعتي در تواناييهاي شنيداري و ديداري آنها ايجاد ميشود كه بدون هيچ پيك و واسطهاي صداي امام(ع) را ميشنوند و سيماي او را ميبينند در حالي كه آن حضرت در جايگاه خود قرار دارد.
16. تقوا و فرهنگ جامعه چنان زياد ميشود كه اگر زن جوانی از شرق عالم به قصد غرب راهافتد و در اين مسير هيچكس او را آزار نميدهد.
17. اگر دختری با طراوت و شور، طبقي از زيورآلات بر سر دارد و هر جای سرزمين اسلامی حركت كند در اين مسير كه اكنون به بركت ظهور تماماً سرسبز شده است، نه درندهاي به او حمله ميكند و نه او از درندهاي ميترسد و كسي با نگاهش وي را نميآزارد.
18. نعمت امنيت و آرامش، شهر و ديار را آراسته و ترس از دلهاي مردم زدوده ميشود. و ديگر چشمهاي مادران با نگراني و اضطراب به بدرقه دخترانشان نخواهد رفت.
19. گناهاني چون شرابخواري، ربا و زنا از جامعه اسلامي دور ميشوند و شر و پليدي از بين ميرود.
20. مردم با امام خود عهد ميبندند كه مرتكب سرقت، زنا و قتل نشوند، به مسلمانان دشنام ندهند، احتكار نكنند و از مال يتيمان دوري كنند. كسي را به ناحق نزنند و مساجد را ويران نسازند. راهها را ناامن نكنند و به خانههاي مردم هجوم نبرند و اينگونه «آرمان شهري» به وجود ميآيد كه اساس آن بر اعتماد و اعتقاد و آرامش است.
21. اگر مسلماني به چيزي نياز داشت از جيب برادر مسلمانش برميدارد و او مانع نميشود.
22. رفاه و آسايشى مىآيد كه نظير آن پيش از اين، نيامده است . مال و ثروت آنچنان وفور مىيابد كه هر كه نزد امام بيايد فوق تصورش، دريافت مىكند.
23. امام اموال را چون سيل، جارى مىكند، و بخششهاى كلان خويش را هرگز شماره نمىكند.
24. هيچكس فقير نمىماند و مردم براى صدقه دادن به دنبال نيازمند مىگردند و پيدا نمىكنند . مال را به هركه عرضه مىكنند، مىگويد: بىنيازم .
25. امت در نعمت چنان غرق خواهند بود كه چشم به هيچ مالي نميدوزند و خزانه بيتالمال سرشار است از داراييهايي كه راهي براي مصرف آنها نيست.
26. زمين، معادن طلا و نقرهاش را به پاي امام و امت او ميريزد و اينگونه همه سرشار از بينيازي و مناعت طبع ميشوند.
27. عقل و انديشه آنان به اوج رشد و بالندگي ميرسد و تفرقه و پراكندگي از امت زدوده ميشود و مكارم اخلاق به كمال لازم ميرسد.
28. بدعتها و خرافهها از جامعه اسلامي زدوده ميشود و سنتهاي راستين الهي اقامه ميگردد.
29. امانتداري به كاملترين شكل صورت ميگيرد، و امانتها بازگردانده ميشود.
30. خيانت در قاموس آنها واژهاي بيگانه ميشود. اديان متعدد در لواي اسلام قرار ميگيرند و يك دين جهاني براي يك جامعه جهاني برنامهريزي ميكند
31. بيست و پنج حرف باقيمانده از بيست و هفت حرف علم كه تا آن روز پنهان بوده در آن زمان آشكار و منتشر ميشود. گرههاي محكم علمي باز شده و حلقههاي گم شده دانش بشري پيدا ميشوند.
32. فرهنگ ديني چنان توسعه مييابد كه ريا از جامعه دور شده و اخلاص جايگزين آن ميشود. مردم، گروه گروه و با اشتياق به برنامههاي عبادي و رفتارهاي مشروع و نماز جماعت روي ميآورند و از منكرات دوري ميكنند و با محبت با امام خود پيمان ميبندند.
33. خرافات و بدعتها و سوء استفادههاي برخي از شيادان از بين ميرود.
34. آسمان بارانش را فرو مىفرستد، زمين، گياهان خود را مىروياند ... و زندگان آرزو مىكنند كه كاش مردگانشان زنده بودند و عدل و آرامش حقيقى را مىديدند و مىديدند كه خداوند چگونه بركاتش را بر اهل زمين فرو مىفرستد .
35. كشاورزان در آن روز يك مد از هر محصولي ميكارند و هفتصد مد برداشت ميكنند.
36. همه مردم به طور مساوي از سرمايههاي ملي بهره ميجويند.
37. در آن روز همه خانوادهها مسكني خواهند داشت كه در آن آرام و قرار ميگيرند.
38. آن روز، شيعيان، خزانهدار و حكمران روي زمين هستند و زمامداري امور در سراسر گيتي به دست آنان است، مقام و ثروتي كه براي اولين بار فسادآور نيست و جز افزايش اطاعت، رهآوردي نخواهد داشت.
39. امام به مردم فرهنگ شهروندي را ميآموزد. شهروند زمان ظهور، شهروندي است كه تمامي حقوق ديگران را جزء به جزء حفظ ادا ميكند و هرگز كاخ آسايش خويش را بر ويرانه همنوعان خود بنا نميكند.
40. دلهاى بندگان آكنده از عبادت و اطاعت میشود و عدالت بر همه جا دامن مىگسترد و خدا به واسطه امام دروغ را ريشهكن مىكند و خوى ستمگرى و درندگى را محو مىسازد و طوق ذلت و بردگى را از گردن خلايق برمىدارد.