mozhgan
10-28-2011, 02:47 AM
روش خداوند متعال در کتاب عظیم الشأنش این است که دریایی از معارف و حکمت ها را در قالب چند جمله به ما گوشزد میکند. اگر کسی به دنبال خود سازیست و میخواهد درمان شود . اگر همین یک آیه را از عمق جان در یابد او را کفایت میکند.
«خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْوفِ وَ أَعْرِض عَنِ الجَْاهِلِینَ»1 ؛ با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکی ها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان (و با آنها ستیزه مکن ).
از امام صادق (علیه السلام ) چنین نقل شده که در قرآن مجید، آیه اى جامعتر در مسائل اخلاقى از این آیه نیست .
بعضى از دانشمندان در تفسیر این حدیث ، چنین گفته اند، که اصول فضائل اخلاقى بر طبق اصول قواى انسانى که عقل و غضب و شهوت است در سه قسمت خلاصه مى شود.
فضائل عقلى که نامش حکمت است ، و در جمله و امر بالمعروف (به نیکى ها و شایستگى ها دستور ده ) خلاصه شده .
و فضائل نفسى در برابر طغیان و شهوت که نامش عفت است و در خذ العفو خلاصه گردیده .
و تسلط بر نفس در برابر قوه غضبیه که نامش شجاعت است ، در اعرض عن الجاهلین منعکس گردیده است .
این حدیث را به هر نحوی تفسیر کنیم این واقعیت را بیان مى کند که جمله هاى کوتاه و فشرده آیه فوق متضمن یک برنامه جامع و وسیع و کلى در زمینه هاى اخلاقى و اجتماعى است ، بطورى که مى توان همه برنامه هاى مثبت و سازنده و فضائل انسانى را در آن پیدا کرد، و به گفته بعضى از مفسران ، اعجاز قرآن در شکل فشرده گوئى آمیخته با وسعت و عمق معنى ، در آیه فوق کاملا منعکس است .
توجه به این نکته نیز لازم است که مخاطب در آیه گرچه شخص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است ولى همه امت و تمامى رهبران و مبلغان را شامل مى شود.
و نیز توجه به این نکته لازم است که با توجه به ادامه آیات «وَ إِمَّا یَنزَغَنَّك مِنَ الشیْطانِ نَزْغٌ فَاستَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سمِیعٌ عَلِیمٌ»2 ؛ و هر گاه وسوسه هاى از شیطان به تو رسد به خدا پناه بر، كه او شنونده و دانا است .
هیچ مطلبى که مخالف مقام عصمت بوده باشد وجود ندارد، زیرا پیامبران و معصومان هم در برابر وسوسه هاى شیطان باید خود را به خدا بسپارند و هیچکس از لطف و حمایت خدا در برابر وساوس شیاطین و نفس بى نیاز نیست ، حتى معصومان .
وسوسه هاى شیطانى همچون طواف کننده اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى کنند تا راهى براى نفوذ بیابند، اگر انسان در این هنگام به یاد خدا و عواقب شوم گناه بیفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهائى مى یابد و گرنه سرانجام در برابر این وسوسه ها تسلیم مى گردد.
در بعضى از روایات نقل شده هنگامى که آیه نخست نازل شد، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از جبرئیل درباره آن توضیح خواست (که چگونه با مردم مدارا و ترک سختگیرى کند) جبرئیل گفت نمى دانم باید از آنکه مى داند سؤال کنم ، سپس بار دیگر بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شد و گفت : یا محمد ان الله یامرک ان تعفوا عمن ظلمک و تعطى من حرمک و تصل من قطعک : اى محمد! خداوند به تو دستور مى دهد از آنها که به تو ستم کرده اند (به هنگامى که قدرت پیدا کردى ) انتقام نگیرى و گذشت نمائى ، و به آنها که تو را محروم ساخته اند، عطا کنى ، و به آنها که از تو بریده اند پیوند برقرار سازى.
اخلاق
و در حدیث دیگرى نقل شده هنگامى که آیه نخست نازل شد و به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور داد در برابر جاهلان تحمل کند، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) عرضه داشت پروردگارا با وجود خشم و غضب چگونه مى توان تحمل کرد؟ آیه دوم نازل شد و به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور داد که چنین هنگامى خود را به خدا بسپارد.
در آیه بعد راه غلبه و پیروزى بر وسوسه هاى شیطان را، به این صورت بیان مى کند که : « إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طئفٌ مِّنَ الشیْطنِ تَذَكرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»3 ؛ پرهیزکاران هنگامى که وسوسه هاى شیطانى ، آنها را احاطه مى کند به یاد خدا و نعمت هاى بى پایانش ، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناک خدا، مى افتند، در این هنگام ابرهاى تیره و تار وسوسه از اطراف قلب آنها کنار مى رود و راه حق را به روشنى مى بینند و انتخاب مى کنند.
طائف به معنى طواف کننده است ، گویا وسوسه هاى شیطانى همچون طواف کننده اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى کنند تا راهى براى نفوذ بیابند، اگر انسان در این هنگام به یاد خدا و عواقب شوم گناه بیفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهائى مى یابد و گرنه سرانجام در برابر این وسوسه ها تسلیم مى گردد.
اصولا هر کس در هر مرحله اى از ایمان و در هر سن و سال گه گاه گرفتار وسوسه هاى شیطانى مى گردد، و گاه در خود احساس مى کند که نیروى محرک شدیدى در درون جانش آشکار شده و او را به سوى گناه دعوت مى کند، این وسوسه ها و تحریک ها، مسلما در سنین جوانى بیشتر است ، در محیط هاى آلوده ، همچون محیط هاى امروز که خود مراکز فساد در آن فراوان و آزادى نه به معنى حقیقى بلکه به شکل بیبند و بارى همه جا را فرا گرفته و دستگاه هاى تبلیغاتى غالبا در خدمت شیطان و وسوسه هاى شیطانى هستند، فزونتر مى باشد، تنها راه نجات از آلودگى در چنین شرائطى ، نخست فراهم ساختن سرمایه تقوا است که در آیه مورد بحث به آن اشاره شده ، و سپس مراقبت و سرانجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمت هاى او، و مجازات هاى دردناک خطاکاران است . در روایات کرارا به اثر عمیق ذکر خدا در کنار زدن وسوسه هاى شیطان اشاره شده است . حتى افراد بسیار با ایمان و دانشمند و با شخصیت همیشه احساس خطر در مقابل وسوسه هاى شیطانى مى کردند، و از طریق مراقبت مى جنگیدند.
نکته قابل ذکر که از این آیه روشن مى شود اینست که همه سخنان و کردار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از وحى آسمانى سرچشمه مى گیرد و آنها که غیر از این مى گویند، از قرآن بیگانه اند.
«خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْوفِ وَ أَعْرِض عَنِ الجَْاهِلِینَ»1 ؛ با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر و به نیکی ها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان (و با آنها ستیزه مکن ).
از امام صادق (علیه السلام ) چنین نقل شده که در قرآن مجید، آیه اى جامعتر در مسائل اخلاقى از این آیه نیست .
بعضى از دانشمندان در تفسیر این حدیث ، چنین گفته اند، که اصول فضائل اخلاقى بر طبق اصول قواى انسانى که عقل و غضب و شهوت است در سه قسمت خلاصه مى شود.
فضائل عقلى که نامش حکمت است ، و در جمله و امر بالمعروف (به نیکى ها و شایستگى ها دستور ده ) خلاصه شده .
و فضائل نفسى در برابر طغیان و شهوت که نامش عفت است و در خذ العفو خلاصه گردیده .
و تسلط بر نفس در برابر قوه غضبیه که نامش شجاعت است ، در اعرض عن الجاهلین منعکس گردیده است .
این حدیث را به هر نحوی تفسیر کنیم این واقعیت را بیان مى کند که جمله هاى کوتاه و فشرده آیه فوق متضمن یک برنامه جامع و وسیع و کلى در زمینه هاى اخلاقى و اجتماعى است ، بطورى که مى توان همه برنامه هاى مثبت و سازنده و فضائل انسانى را در آن پیدا کرد، و به گفته بعضى از مفسران ، اعجاز قرآن در شکل فشرده گوئى آمیخته با وسعت و عمق معنى ، در آیه فوق کاملا منعکس است .
توجه به این نکته نیز لازم است که مخاطب در آیه گرچه شخص پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است ولى همه امت و تمامى رهبران و مبلغان را شامل مى شود.
و نیز توجه به این نکته لازم است که با توجه به ادامه آیات «وَ إِمَّا یَنزَغَنَّك مِنَ الشیْطانِ نَزْغٌ فَاستَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سمِیعٌ عَلِیمٌ»2 ؛ و هر گاه وسوسه هاى از شیطان به تو رسد به خدا پناه بر، كه او شنونده و دانا است .
هیچ مطلبى که مخالف مقام عصمت بوده باشد وجود ندارد، زیرا پیامبران و معصومان هم در برابر وسوسه هاى شیطان باید خود را به خدا بسپارند و هیچکس از لطف و حمایت خدا در برابر وساوس شیاطین و نفس بى نیاز نیست ، حتى معصومان .
وسوسه هاى شیطانى همچون طواف کننده اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى کنند تا راهى براى نفوذ بیابند، اگر انسان در این هنگام به یاد خدا و عواقب شوم گناه بیفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهائى مى یابد و گرنه سرانجام در برابر این وسوسه ها تسلیم مى گردد.
در بعضى از روایات نقل شده هنگامى که آیه نخست نازل شد، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از جبرئیل درباره آن توضیح خواست (که چگونه با مردم مدارا و ترک سختگیرى کند) جبرئیل گفت نمى دانم باید از آنکه مى داند سؤال کنم ، سپس بار دیگر بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شد و گفت : یا محمد ان الله یامرک ان تعفوا عمن ظلمک و تعطى من حرمک و تصل من قطعک : اى محمد! خداوند به تو دستور مى دهد از آنها که به تو ستم کرده اند (به هنگامى که قدرت پیدا کردى ) انتقام نگیرى و گذشت نمائى ، و به آنها که تو را محروم ساخته اند، عطا کنى ، و به آنها که از تو بریده اند پیوند برقرار سازى.
اخلاق
و در حدیث دیگرى نقل شده هنگامى که آیه نخست نازل شد و به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور داد در برابر جاهلان تحمل کند، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) عرضه داشت پروردگارا با وجود خشم و غضب چگونه مى توان تحمل کرد؟ آیه دوم نازل شد و به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور داد که چنین هنگامى خود را به خدا بسپارد.
در آیه بعد راه غلبه و پیروزى بر وسوسه هاى شیطان را، به این صورت بیان مى کند که : « إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسهُمْ طئفٌ مِّنَ الشیْطنِ تَذَكرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»3 ؛ پرهیزکاران هنگامى که وسوسه هاى شیطانى ، آنها را احاطه مى کند به یاد خدا و نعمت هاى بى پایانش ، به یاد عواقب شوم گناه و مجازات دردناک خدا، مى افتند، در این هنگام ابرهاى تیره و تار وسوسه از اطراف قلب آنها کنار مى رود و راه حق را به روشنى مى بینند و انتخاب مى کنند.
طائف به معنى طواف کننده است ، گویا وسوسه هاى شیطانى همچون طواف کننده اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى کنند تا راهى براى نفوذ بیابند، اگر انسان در این هنگام به یاد خدا و عواقب شوم گناه بیفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهائى مى یابد و گرنه سرانجام در برابر این وسوسه ها تسلیم مى گردد.
اصولا هر کس در هر مرحله اى از ایمان و در هر سن و سال گه گاه گرفتار وسوسه هاى شیطانى مى گردد، و گاه در خود احساس مى کند که نیروى محرک شدیدى در درون جانش آشکار شده و او را به سوى گناه دعوت مى کند، این وسوسه ها و تحریک ها، مسلما در سنین جوانى بیشتر است ، در محیط هاى آلوده ، همچون محیط هاى امروز که خود مراکز فساد در آن فراوان و آزادى نه به معنى حقیقى بلکه به شکل بیبند و بارى همه جا را فرا گرفته و دستگاه هاى تبلیغاتى غالبا در خدمت شیطان و وسوسه هاى شیطانى هستند، فزونتر مى باشد، تنها راه نجات از آلودگى در چنین شرائطى ، نخست فراهم ساختن سرمایه تقوا است که در آیه مورد بحث به آن اشاره شده ، و سپس مراقبت و سرانجام توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا، یاد الطاف و نعمت هاى او، و مجازات هاى دردناک خطاکاران است . در روایات کرارا به اثر عمیق ذکر خدا در کنار زدن وسوسه هاى شیطان اشاره شده است . حتى افراد بسیار با ایمان و دانشمند و با شخصیت همیشه احساس خطر در مقابل وسوسه هاى شیطانى مى کردند، و از طریق مراقبت مى جنگیدند.
نکته قابل ذکر که از این آیه روشن مى شود اینست که همه سخنان و کردار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از وحى آسمانى سرچشمه مى گیرد و آنها که غیر از این مى گویند، از قرآن بیگانه اند.