PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فرمانروایان روسیه



sorna
10-27-2011, 12:39 PM
الکساندر اول تزار روسیه بین سال‌های ۱۸۰۱ تا ۱۸۲۵ بود.

او در زمان خود کارهای جدیدی انجام داد. او سازمان پلیس مخفی را منحل کرد، ممنوعیت سفر به خارج را برداشت و ممیزی و سانسور کتابها را نیز لغو کرد. او همچنین آموزش و پرورش را اصلاح نمود و زندگی بسیاری از بردگان را بهبود بخشید. البته او بعدها از اصلاحاتش مایوس و سرخورده شد و شیوه‌های سختگیرانه‌ای را در پیش گرفت که باعث نارضایتی مردم شد.

در دورهٔ وی هم‌چنین ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه، روسیه را مورد حمله خود قرار داد که منجر به فتح مسکو شد اما الکساندر فرمان آتش زدن شهر را داد که این امر باعث از بین رفتن آذوقه شهر شد. و ناپلئون به خاطر کمبود آذوقه مجبور شد در سرمای زمستان به روسیه برگردد که به سرمازدگی و نابودی سپاهش انجامید.

در ضمن مرگ او نیز مرموز بود و بعد از او نیکلای اول که برادرش بود جانشین او شد.

http://pic.azardl.com/images/25679244020825376650.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 12:42 PM
الکساندر دوم امپراتور روسیه بود که در ۱۸۵۶ تاجگذاری نمود.

نیکولاس تزار در حالی درگذشت که فلسفه (تفکر) وی مورد بحث بود. یک سال قبل، روسیه درجنگ کریمه شرکت نمود که این زدو خورد درابتدا در کریمه در گرفته بود. چون روسیه نقش مهمی را در شکست ناپلئون ایفا نموده بود، به عنوان یک کشور شکست ناپذیر از لحاظ نظامی فرض می‌شد، اما زمانی که به جنگ باائتلاف نیروهای توانمند اروپایی پرداخت، ورق برگشت و متحمل خسارات فراوانی در عرصه‌های خشکی و دریایی شد که زوال و ضعف رژیم تزار نیکولاس را نشان می‌داد.

زمانی که الکساندر دوم در سال ۱۸۵۵ به حکومت رسید، تمایل به اصلاحات رواج یافته بود. جنبش روبه افزایش بشردوستانه به وجود آمده بود که بعدها به مخالفین برده داری در ایالات متحده پیش از جنگهای داخلی آمریکا پیوست که به (موضوع) رعیتداری حمله می‌برد. در سال ۱۸۵۹، ۲۳ ملیون نفر رعیت در روسیه در شرایطی زندگی می‌کردند که به مراتب بدتر از وضعیت رعایای اروپای غربی دربین تیولداران قرن شانزدهم میلادی بود. الکساندر دوم برآن شد تا به جای آنکه منتظر شود تا نظام ارباب- رعیتی از طریق انقلاب طبقات پایین جامعه منسوخ شود، خود سیستم رعیتداری لغو نماید.

لغو سرف‌داری در سال ۱۸۶۱، یکی از مهم‌ترین وقایع قرن نوزدهم در تاریخ روسیه بود. این سرآغازی بود برای پایان دادن به انحصار قدرت در دست اشرافیون ملاک. آزاد سازی سرف ها سبب ایجاد منبع تامین نیروی کار آزاد درشهرها شد، صنایع را به حرکت درآورد، و طبقه متوسط از لحاظ تعداد و توان افزایش یافتند؛ اما، درعوض آنها زمینها را به عنوان هدیه دریافت می‌کردند و باید به صورت مادام العمر مالیات مخصوصی را به دولت پرداخت می‌نمودند، در عوض اربابان باید بهای گزافی را برای املاکی که از دست داده بودند می‌پرداختند. در موارد متعدد رعایا به استفاده ازفقیرترین زمینها از لحاظ حاصلخیزی پایان دادند. تمام زمینهایی که به رعایا واگذار می‌شد تحت تملک یک میر(کدخدا) در محله روستایی قرار می‌گرفت که او املاک را بین رعایا تقسیم می‌نمود و بر دارایی‌های آنها نظارت می‌نمود. اگر رعیتداری منسوخ شده بود چراکه براندازی آن براساس شرایطی حاصل شده بود که برای رعایا ناخوشایند بود، اما با وجود اهدافی که الکساندر دوم در نظر داشت، تنشهای انقلابی کاهش نیافت.
تاجگذاری اسکندر دوم در سال ۱۸۵۶

در اوخر دهه ۱۸۷۰، روسیه و امپراتوری عثمانی مجدداً در بالکان با همدیگر درگیر شدند. از سال ۱۸۷۵ تا ۱۸۷۷، بحران در بالکان با شورشهایی علیه حکومت عثمانی تشدید شد که از سوی اتباع مختلف اسلاوی بود که از سوی ترکان عثمانی سرکوب شده بودند که نزد کشور روسیه آن را بیرحمی بزرگی نسبت به آنها می‌دانستند. ایده ملیگرایانه روسی، عامل جدی داخلی در حمایت از مسیحیان آزادیخواه بالکانی علیه حکومت عثمانی بود و موجب استقلال بلغارستان و صربستان گردید. در اوایل سال ۱۸۷۷، روسیه از طرف صربستان در این درگیری مداخله نمود، و سربازان داوطلب روسی را برای جنگ با امپراتوری عثمانی به آن نقطه اعزام نمود. طی یکسال روسها به حوالی قسطنطنیه رسیدند و عثمانی‌ها را محاصره نمودند. دیپلماتها و ژنرالهای ملیگرای روسی، الکساندر دوم را وادار نمودند تا عثمانیها به امضای پیمان سن استفانو در مارس ۱۸۷۸ مجبور سازد که بلغارستانی وسیع و مستقل ایجاد می‌نمود که تا نواحی جنوب غربی بالکان امتداد داشت. زمانی که بریتانیا روسیه را به دلیل مفاد پیمان سن استفانو تهدید به اعلام جنگ نمود، روسیه خسته (از جنگ) از موضع خود عقب نشینی نمود. در ژولای ۱۸۷۸ در کنگره برلین، روسیه با ایجاد بلغارستانی کوچک‌تر توافق نمود. درنتیجه، ملیگرایان روسی با میراثی از تلخکامی باقی ماندند که در برابر ناتوانی روسیه از بازگرداندن اتریش- مجارستان و آلمان به روسیه قرار گرفته بود. درنتیجه این ناکامی موجب تحریک تنشهای انقلابی در روسیه گردید.

http://pic.azardl.com/images/32640997975635302942.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 12:44 PM
الکساندر سوم الکساندروویچ (به روسی: Александр III Александрович) (زادهٔ ۱۰ مارس ۱۸۴۵ - درگذشت ۱ نوامبر ۱۸۹۴) شناخته‌شده تحت عنوان الکساندار صلح‌طلب (به روسی: Александр Миротворец) تزار روسیه از ۱۳ مارس ۱۸۸۱ تا هنگام مرگش در ۱۸۹۴ بود. وی سیاست یهودستیزانه‌ای داشت و انجام برخی مشاغل را برای یهودیان محدود کرد. وی همچنین یک ضداصلاح‌طلب بود.

http://pic.azardl.com/images/56816936717875007858.png (http://pic.azardl.com/)
http://pic.azardl.com/images/29612748841455559854.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 12:46 PM
الکسی میخایلویچ رومانوو (به روسی: Алексей Михайлович) (متولد ۹ مارس ۱۶۲۹ (گ.ژ) – ۲۹ ژانویه ۱۶۷۶ (گ.ژ)) یکی از تزارهای روسیه بود که در قرن پرحادثه هفدهم حکومت می‌کرد. مساحت روسیه در زمان او ۲ میلیارد هکتار (۸ میلیون کیلومتر مربع) بود.

http://pic.azardl.com/images/78199218969044867852.png (http://pic.azardl.com/)
http://pic.azardl.com/images/50860489789395786512.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 12:48 PM
ایوان ایوانویچ دوم فایر یا ایوان دوم مسکو (به روسی: Иван II Иванович Красный) (۳۰ مارس ۱۳۲۶ - ۱۳ نوامبر، ۱۳۵۹) شاهزادهٔ بزرگ روس بود که ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۹ در این مملکت در رأس حکومت بود. وی فرزند دوم ایوان یکم مسکو بود و پس از مرگ برادرش، سیمئون، به قدرت رسید. وی در زمانن حکومتش نتوانست چون برادرش قلمرو خود را گسترش دهد.

وی توسط کلیسای ارتدکس بسیار پشتیبانی می‌شد و سرانجام نیز در کلیسای جامع آرچانکل مایکل به خاک سپرده شد.

http://pic.azardl.com/images/92891081188698306961.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 12:51 PM
ایوان سوم (به روسی: Иван III Васильевич) (به انگلیسی: Ivan III of Russia) (زاده ۲۲ ژانویه ۱۴۴۰ - درگذشته ۲۷ اکتبر ۱۵۰۵) ملقب به کبیر که وی کشور ملی روسیه را پایه گذاری نمود. وی در سال‌های ۱۴۶۲- ۱۵۰۵ حکم‌رانی کرده‌است. هنگامی که او به سلطنت رسید، کشورش از ایالت آمریکایی ویرجینیای غربی امروز کوچک تر بود. ایوان با رقیب قدرتمند خود دوک بزرگ لیتوانی رقابت کرد، تا کنترل برخی از نواحی نیمه مستقل قلمرو علیا و حوزه‌های ابگیر رود دنیپر و رود اوکا را به دست آورد. از طریق نقض پیمانهای برخی از سلاطین، کشمکشهای مرزی، و جنگ طولانی با جمهوری نوگورود، ایوان توانست نوگورود و تیور را به همدیگر الحاق نماید. در نتیجه در دوران حکومت وی، وسعت مسکو سه برابر شد. طی درگیری وی با پسکف، راهبی به نام Filofei به ایوان سوم نامه‌ای نوشت، و در آن پیشبینی نمود که قلمرو بعدی وی Third Rome خواهد بود.

ایوان به عنوان (حاکم) معاصر با تئودور و دیگر سلاطین جدید دیگر در غرب اروپا، اقتدار خود را نسبت به تمامی سلاطین و بزرگان روسیه اعلام نمود، و با خودداری از پرداخت باج به تاتارها، او با دست زدن به حملات مکرر راه را برای شکست کامل ارتش طلایی رو به زوال (مغور) هموار ساخت، که هم اینک به خانها و ارتشهای متعددی تقسیم شده بودند. ایوان و جانشینان وی در پی حفاظت از مرزهای جنوبی تحت سیطره خود دربرابر حملات تاتارهای کریمه و لشکرهای دیگر بودند. جهت دستیابی به این هدف، آنها احداث ساختاری از یک سد بزرگ کمربندی را برعهده گرفتند و آن را به اربابان و بزرگان اعطا نمودند که خود را متعهد به خدمت به نظام (لشکر دولتی) می‌دانستند. این سیستم اربابی مبنایی برای تشکیل ارتش سواره نظام گردید.

به این طریق، انسجام داخلی با گسترش خارجی سرزمین (روسیه) همراه شد. تا قرن شانزدهم، حکام روسی کل سرزمین روسیه را یک درارایی اشتراکی برای خود محسوب می‌نمودند. شماری از سلاطین نیمه مستقل هنوز نسبت به برخی از سرزمینهای خاص داعیه (مالکیت) داشتند، اما ایوان سوم این حکام فرعی را وادار نمود تا حکومت سلطان بزرگ روسیه را به رسمیت شناسند و فرزندان او را به عنوان حاکمان بی چون و چرا برای کنترل امور نظامی، قانونی و خارجی بدانند. تدریجاً، سلطان شهر مسکو به یک حاکم قدرتمند و خودکامه به نام تزار تبدیل شد. اولین حاکم مسکو تحت عنوان تزار، ایوان چهارم بود.

http://pic.azardl.com/images/01803420800082970004.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 02:55 PM
او در سال ۱۵۵۳ به شاهزادگی اعظم مسکو رسید . در زبان روسی به او لقب گروزنی(Grozny) داده اند که به معنای توانایی قدرت و سختی است. هر چند که در فارسی امروز آن را مخوف ترجمه نموده اند.ایوان در مقام شاهزادگی اعظم شاهد تغییرات بسیاری بود که او را از زمامداری یک ایالت به کنترل یک امپراتوری کوچک و به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل نمود و در سال ١٥٤٧ به عنوان اولین تزار به مقام تزار تمامی روسیه رسید.

ایوان ٣ ساله بود که پس از مرگ پدرش گراندوک مسکو شد و در سن ۱۶ سالگی با لقب تزار حکومت بر شاهزاده نشین مسکو و قلمروی آن روزگار روسیه را دست گرفت. او خود را جانشین امپراتورهای بیزانس می دانست که یک قرن قبل از این تاریخ امپراتوری آنها توسط عثمانی ها منقرض شده بود. او می خواست کشورش را از زیر سایه اشغال مغول‌ها که موجب عقب ماندگی روسیه شده بود بیرون آورده و به سطح کشورهای غربی برساند. اما تا زمان مرگش موفق نشد روسیه را به یک کشور پیشرفته تبدیل کند. ایوان چهارم در چندین نبرد تاتارهای ولگا را شکست داد و شهرهای غازان و آستراخان را به خاک روسیه منضم کرد.

او سپس گروهی از قزاق‌ها را به جنگ خان سیبری فرستاد و با شکست او سیبری نیز به خاک روسیه پیوست. با این حال، ایوان چهارم از خان تاتار کریمه شکست سختی خورد و خان تاتار کریمه بی وقفه قلمروی او و حتی شهر مسکو را مورد تهدید قرار می داد. ایوان در تلاش هایش برای گشودن دروازه‌های غرب و دریای بالتیک به روی روسیه نیز با ناکامی مواجه شد.

ایوان چهارم از اواسط سلطنتش به دلیل خیانت بسیاری از بویارها «نجبای روسیه» دچار بدبینی شد و دست به قتل و کشتار زد. ایوان چهارم ١٢٠٠٠ نفر از بویارها را از بین برد و زمین‌های آنها را تصاحب کرد. او پس از کشتار هزاران بویار دستور داد اهالی شهر نووگورد در شمال مسکو که شورش کرده بودند را در رودخانه غرق کنند. جنون مرگبار او تا جایی پیش رفت که پسر بزرگش را به ضرب چوبدستی کشت.

سرانجام ایوان مخوف در سن ۵۵ سالگی در روز ۱۸ مارس ۱۵۸۴ میلادی در مسکو در حین بازی شطرنج بر اثر سکته قلبی درگذشت و در پی مرگش روسیه برای چندین دهه دچار آشوب و هرج و مرج گردید.

http://pic.azardl.com/images/76912995545433404366.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 02:59 PM
سنت دیمیتری ایوانویچ دنسکُی(روسی: Дмитрий Донской)(دوازدهم اکتبر ۱۳۵۰ مسکو - ۹ می‌۱۳۸۹ مسکو) به عنوان شاهزاده بزرگ مسکو از ۱۳۵۹ و دوک بزرگ ولادمیر از ۱۳۶۳ تا پایان زندگی اش حکمرانی می‌کرد. او اولین شاهزاده مسکو بود که آشکارا رؤسای تاتار در روسیه را به مبارزه طلبید. نام دنسکی او(به معنای «از دُن») به پیروزی بزرگ او بر تاتارها در جنگ کولیکُوُ(۱۳۸۰) اشاره می‌کند.

پادشاهی آغازین

دیمیتری در سن ۹ سالگی بر تخت دوک نشین مسکو نشست. در هنگام طفولیتش حکومت حقیقتاٌ توسط السکیس مطروپی روس اداره می‌شد. در ۱۳۶۰ بالاترین رتبه در میان شاهزادهای روسی که دوک بزرگ ولادمیر بود به وسیله یک خان مغول به دیمیتری کنستانتیویچ از «نیژنی نُوگُرُد» واگذار شده بود. در سال ۱۳۶۳ هنگامی که آن شاهزاده عزل شد، سرانجام ایوانویچ در ولادمیر تاج گذاری کرد. او سه سال بعد با دیمیتری کنستانتیویچ صلح کرد و با دخترش إودُخیا ازدواج کرد. در ۱۳۷۶ ارتش متحد آنان ولگای بلغارستان را ویران کرد. مهم‌ترین اتفاق در دوران آغازین پادشاهی او ساختن اولین سنگ بنای کرملین بود که در سال ۱۳۶۷ کامل شد. دژ نو این امکان را به شهر داد تا در دو محاصره الگیرداس‌های لتونی در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۷۰ ایستادگی کند. دیمیتری تصمیم گرفت تا نبرد خود را با «توِر» در مکان دلخواه خود انجام دهد. دیگر شاهزادهای شمالی روسیه ریاست او را تصدیق کردند و سربازان خود را در جنگ مشرف به وقوع بر ضد مغولان شرکت دادند.

مبارزه با مغولان

حکومت ۳۰ ساله دیمیتری منجر به پایان یافتن سلطه مغولان در مکانی که هم اکنون روسیه‌است شد. سپاه مفول به شدت به وسیله جنگهای داخلی و رقابت‌های قومی ضعیف شد. دیمیتری از این موقعیت به سود خود استفاده کرد و رهبر مغول را آشکارا به مبارزه طلبید. اگرچه او امتیاز مقام خان را برای جمع آوری مالیات از تمام روسیه نگه داشته بود اما به دلیل رهبری اولین سپاه پیروز روسی بر مغولان شهرت دارد. «مامای» افسر مفول و مدعی تخت در ۱۳۷۸ ارتشی را برای تنبیه او به خاطر تلاشش برای گسترش قدرت فرستاد که به وسیله دیمیتری دفع شد. دو سال بعد «مامای» شخصآ رهبری نیروی بزرگی را بر ضد مسکو به عهده گرفت که دیمیتری این سپاه را در جنگ کولیکُوُ شکست داد. «مامای» شکست خورده خیلی زودی به وسیله حریف ژنرالش تُختامیش عزل شد، آن خان ادعای دوباره قوانین مغول بر سرزمین‌های روسیه را کرد و برای پایداری دیمیتری در مقابل «مامای» به مسکو تاخ و تاز کرد. دیمیتری وفاداری خود را تُختامیش و سپاه مغول متعهد شد و دوباره به مقام اولیه مأمور جمع کننده مالیات مغولو دوک بزرگ ولادمیر رسید. دیمیتری تاهنگام مرگش در سال ۱۳۸۹ اولین دوک بزرگی بود که تمام تمام عناوینش را به غیر از خان به پسرش واسیلی واگذار کرد.

http://pic.azardl.com/images/12747968548016205933.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 03:00 PM
نیکُلای یکم (متولد ۶ ژوئیه ۱۷۹۶ (میلادی)؛ درگذشت ۲ مارس ۱۸۵۵)، تزار روسیه از سال ۱۸۲۵ و همچنین پادشاه لهستان بین سالهای ۱۸۲۵-۱۸۳۱.


او در گاچینا به عنوان فرزند پاول یکم متولد شد. همسر او شارلوت، شاهزاده آلمانی پروس بود.


او بسیار موفق بر ضد ترکان عثمانی جنگید. جنگ ایران و روس که به عهدنامه ترکمنچای انجامید نیز در زمان این تزار صورت گرفت.

http://pic.azardl.com/images/08964521946770765862.png (http://pic.azardl.com/)
http://pic.azardl.com/images/82348717247964954623.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 03:04 PM
نیکُلای الکساندروویچ رومانوف یا نیکلای دوم (به روسی:Никола́й II یا Никола́й Алекса́ндрович Рома́нов)(زاده ۱۸ مه۱۸۶۸ - مرگ ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۸) واپسین تزار روسیه، پادشاه لهستان و گرانددوک فنلاند بود. لقب کاملش نیکولای دوم، امپراتور و فرمانروای مطلق سراسر روسیه بود. او از ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۷ - که ناچار به کناره‌گیری شد - به فرمانروایی‌پرداخته بود. او نشان داده‌بود که از اداره کشور آشوب‌زده‌اش و نیز ارتشش که درگیر جنگ جهانی یکم بود ناتوان‌است. فرمانروایی او با انقلاب ۱۹۱۷ روسیه به پایان رسید و چندی پس از آن او و خانواده‌اش به دست بلشویک‌ها کشته شدند. کلیسای ارتدکس روسیه پس از تقدیسش وی را نیکلای قدیس رنج‌کشیده خواند.
محتویات

خانواده و آغاز زندگی

نیکلای بزرگ‌ترین پسر امپراتور الکساندر سوم بود و در سن‌پترزبورگ چشم به جهان گشود. مادرش ماریا فیودوروونا به پسرش بسیار نزدیک بود.

او هنگامی که شانزده‌ساله بود شیفته شاهدخت الکساندرا دختر لویی چهارم، گرانددوک هسه و نوه دختری شهبانو ویکتوریا ملکه نامی انگلستان شد که در آن زمان تنها ۱۲ سال داشت. پدر و مادرش با این زناشویی همداستان نبودند و دوست داشتند پسرشان در راستای پیمان اتحاد میان فرانسه با شاهدختی از این کشور پیمان زناشویی ببندد.

او در جوانی سفری به ژاپن کرد و چون از نیایشگاهی بازدیدکرد یکی از باورمندان آن‌جا که تاب بودن یک ناباور بدان نیایشگاه را در آن‌جا نداشت با شمشیر بدو تاخت و پیشانی نیکلای را زخمی نمود. ولی با واکنش به‌جای پسرخاله‌اش جان به‌در برد. این رویداد به کینه او از ژاپن انجامید و نتیجه‌اش جنگ مصیبت‌بار دریایی تسوشیما بود.

تزار از همسرش الکساندرا چهار دختر و یک پسر داشت. پسرش الکسی به بیماری هموفیلی دچار بود. تزار با توجه به موقعیت شکننده‌اش این بیماری را از توده پنهان می‌داشت. همسرش الکساندرا چون از درمان پسرش ناامید شد رو به عرفان و صوفی‌گری آورد و مقدسین گرایش پیدا کرد، یکی از این مردان مقدس گریگوری راسپوتین بود که در بهبود پسرش گویا به کامیابی‌هایی رسید.

جنگ جهانی یکم

به دنبال ترور فرانتس فردیناند آرشیدوک اتریش به دست یک ملی‌گرای صرب در ۲۸ ژوئن۱۹۱۴ نیکلای دوم در آغاز جنگ برای پشتیبانی از صربستان دودل بود چون می‌دانست جنگ با اتریش به معنای جنگ با آلمان می‌باشد و از دیگرسو جو پان‌اسلاوگرایی آن زمان سبب پشتیبانی روس‌ها از صرب‌ها بود. بسیج نیروی روس‌ها و پیشرویشان به سوی مرزهای اتریش به مداخله آلمان‌ها که با اتریشیان پیمان دفاعی داشتند انجامید و شعله‌های جنگ زبانه‌کشید. روس‌ها اگرچه در برابر عثمانی و اتریش-مجار به پیروزی‌هایی دست‌یافتند، ولی در یارای برابری با نیروی آلمان رانداشتند و کار در جبهه شرق به کندی پیش می‌رفت. اینچنین تزار نیکلای به این اندیشه افتاد که خود اداره جنگ را در دست گیرد، پس بر خلاف اندرز رایزنان پسرخاله‌اش گرانددوک نیکلای را که جنگ‌سالاری ورزیده بود را کنارگذاشت و خود جای او را در فرماندهی جنگ گرفت. پی‌آمدش این بود که به زودی لهستان از دست رفت. همچنین دوری تزار از پایتخت سبب‌شد که نتواند جلو انقلاب را بگیرد. اداره دولت به دست الکساندرا افتاد که نزد توده یک آلمانی نه چندان خوش‌نام بود. همچنین راسپوتین به امر کشورداری دخالت می‌کرد و تزار سفارش کسانش را برای کنارگذاشتن او نمی‌پذیرفت. گسترش شایعه‌ها درباره رابطه شهبانو با راسپوتین و خشم گروهی از درباریان به کشتن راسپوتین به دست گروهی از ایشان انجامید(۱۶ دسامبر۱۹۱۶).

پایان پادشاهی و مرگ

در ۱۹۱۵ سن‌پترزبورگ دچار آشوب‌شد و گروهی از سربازان سر به شورش برداشتند. تزار به اندرز کسانی که او را به انجام اصلاحات برای پیشگیری از انقلاب می‌خواندند توجهی نکرد. در ۱۹۱۷ پتروگراد(نام تازه سن‌پترزبورگ) کمبود خوراک مردم را به شورش برای یافتن نیازهایشان انگیزاند. نیلای را وادار به کناره‌گیری کردند. او در آغاز می‌خواست به سود پسرش الکسی کنار برود، ولی چون او و خانواده‌اش ناچار بودند به تبعید بروند، پزشکان بدو هشدار دادند که پسرش دور از پدر و مادر زمان درازی نخواهد زیست، پس تزار خواست برادرش گرانددوک میخائیل را به جانشینی خود بگمارد. ولی میخائیل پذیرش تاج و تخت را به رای مردم سپرد و پیشنهاد تزار را نپذیرفت. ولی با انقلاب بلشویکی بنیاد سه سده فرمانروایی دودمان رومانوف بر روسیه برچیده شد.

در آغاز ماه مارس دولت موقت تزار و خانواده‌اش را در کاخی در ۱۵کیلومتری جنوب پتروگراد بازداشت‌نمود. در اوت ۱۹۱۷ دولت الکساندر کرنسکی تزار و خانواده‌ای را به توبولسک در کوه‌های اورال فرستاد. در اکتبر که بلشویک‌ها بر سر کار آمدند به سخت گیری بر خانواده تزار پرداختند. در این هنگام جنبش سفید به ستیز با انقلاب پرداخت و جنگ درونی همه سویه‌ای آغازشد. پس تزار و خانواده‌اش را به دژ جنگی یکاترینبورگ که در دست نیروهای بلشویک بود فرستاند و در ۱۷ ژوئیه همان سال در ساعت ۲:۳۳ بامداد نیکلای دوم، همسرش الکساندرا، دخترانش و پسر بیمارش الکسی، به همراه پزشک خانوادگیشان و سه خدمت‌کار ایشان را در زیرزمین آن دژ تیرباران نمودند. پیکرهاشان را در اسید گذاشتند و بازمانده لاشه‌یشان را به خاک‌سپردند. هشتاد سال پس از آن در ۱۹۹۸ پیکرهای ایشان شناسایی گردید و در آیینی با حضور بوریس یلتسین با آیین مسحیان دوباره و این بار در سن‌پترزبورگ به خاک‌سپرده شدند.

http://pic.azardl.com/images/55079467685701453117.png (http://pic.azardl.com/)
http://pic.azardl.com/images/31924075157152862644.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 03:05 PM
تقدس

در ۱۹۸۱ نیکلای دوم و خانواده نزدیکش از سوی کلیسای ارتدکس در تبعید روسیه جایگاه قدیسی یافتند و شهید شناخته‌شدند. در ۱۴ اوت۲۰۰۰ نیز رایستان کلیسای کاتولیک روسیه آنان را قدیس‌شناخت.

sorna
10-27-2011, 03:07 PM
واسیلی اول مسکو (۳۰ دسامبر ۱۳۷۱ - ۲۷ فوریه، ۱۴۲۵)، از شاهان روس بود. وی با ازدواجش با یکی از زنان لیتوانی باعث گسترش روابط خاجه کشورش شده. وی از این همسرش نه فرزند به دنیا آورده‌است.

http://pic.azardl.com/images/49220247278979057010.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 03:09 PM
ولادیسلاوس (به لهستانی: Władysław IV Waza) امپراتور لهستان و لیتوانی و تزار روسیه از ۸ نوامبر ۱۶۳۲ تا ۲۰ می ۱۶۴۸ میلادی بوده‌است.

وی ابتدا به عنوان شاهزاده‌ای در یک خاندان پادشاهی در سرزمین مشترک‌المنافع لیتوانی-لهستانی به دنیا آمد. در سنین نوجوانی به عنوان تزار روس نامزد گشت ولی به موجب نارضایتی شخص پدرش و ایضأ نارضایتی مردم آن مملکت، به این عنوان دست نیافت. سپس در سال ۱۶۳۲ خود به مقام شاهنشهی لهستان رسید.

وی تهاجمات بسیاری را کنترل نمود و با دشمنان مقابله کرد که در این بین نبرد اسمولنسک مثال‌زدنی است.

سرانجام پس از مرگ وی به این علت که او جانشینی برای خود ننگاشته بود، برادرش حکومت و قلمرو او را بدست گرفت.

http://pic.azardl.com/images/43726245886210143726.png (http://pic.azardl.com/)
http://pic.azardl.com/images/78115336729115062787.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 03:12 PM
پتر کبیر یا پتر یکم (۹ ژوئن، ۱۶۷۲ - ۸ فوریه، ۱۷۲۵)، تزار روسیه از ۷ مه ۱۶۸۲ که تا سال ۱۶۹۶، همراه با برادر مریض و ناتوانش ایوان پنجم بر امپراتوری حکومت می‌کرد. او مشهورترین تزار روسیه می‌باشد و توانست روسیه را به یک قدرت اروپایی تبدیل کند.


پتر اصلاحات زیادی در فرهنگ روسیه انجام داد. او بسیار غربگرا بود و سعی کرد با اصلاحاتش فرهنگ روسیه را با فرهنگ مدرن مشابه کند. از جمله اصلاحاتش، وارد کردن لباسهای مدرن به جای لباسهای سنتی روسی و همچنین تراشیدن ریش و صورت به حالت مدرن به جای ریشهای بلند روسی بود.


پتر در کشورگشایی نیز بسیار موفق بود. او نیروی دریایی روسیه را برای مقابله با سوئدی‌ها در جنگ بزرگ شمالی تأسیس کرد و در ۸ ژوئن ۱۷۰۹ سوئدی‌ها را در نبرد پولتاوا به‌سختی شکست داد. از کارهای مهم دیگر او در این جنگها تأسیس سن پترزبورگ بود.

http://pic.azardl.com/images/96551992784096890430.png (http://pic.azardl.com/)
http://pic.azardl.com/images/75372596040233906834.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 03:21 PM
پل یکم (به روسی: Па́вел I Петро́вич) (۱ اکتبر ۱۷۵۴ در سن‌پترزبورگ - ۲۳ مارس ۱۸۰۱ در قلعه سنت مایکل) امپراتور روسیه بین سنوات ۱۷۹۶-۱۸۰۱ میلادی بوده‌است.

وی پس از آنکه مادرش، کاترین دوم، سکتهٔ مغزی کرد و مُرد، به حکومت روسیه دست یافت. نخستین اقدام وی پس از رسیدن به حکومت، آماده نمودن ارتش برای حمله به ایران بود. این حمله در زمان مادرش طراحی شده‌بود.

http://pic.azardl.com/images/14034034200798469697.png (http://pic.azardl.com/)
http://pic.azardl.com/images/07940742857786120895.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 03:24 PM
کاترین یکم الکساندرییونا (به روسی: Екатерина I Алексеевна) ( آوریل ۱۶۸۴ – ۱۷ مه ۱۷۲۷)همسر دوم پتر کبیر از سال ۱۷۲۵ تا پایان عمر تزار بود.

http://pic.azardl.com/images/20524093867734579279.png (http://pic.azardl.com/)
http://pic.azardl.com/images/67427726392498506996.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 03:26 PM
کاترین دوم روسیه (به روسی: Екатерина II Великая) (۱۷۲۹ - ۱۷۹۶) که به عنوان کاترین کبیر نیز شناخته می‌شد، امپراتریس کشور روسیه بود و به مدت ۳۴ سال این مقام را داشت. او با نام سوفیا اوگوستا آنهالت زِربست در پروس متولد شده بود و پس از آنکه به مذهب ارتودکس درآمد نام کاترین را برای خویش انتخاب کرد. نام روسی او یکاترینا الکسیوونا بود. تاریخ‌نگاران قدیم ایرانی از وی با نام خورشیدکلاه یاد کرده‌اند.


حکومت

در دوران زمامداری کاترین کبیر، روسیه ۴۶۸ هزار کیلومتر مربع از لهستان و بخش بزرگی از اوکراین را به تصرف درآورد. کاترین اصلاحاتی را در سیستم اداری، قضایی و آموزشی روسیه بوجود آورد.کاترین دوم که بعدها به کاترین کبیر ملقب شد، شاهزاده خانمی از یکی از دربارهای کوچک کشور آلمان بود که بر حسب توصیه فردریک پادشاه پروس به دربار روسیه راه یافت و به عقد ازدواج پطر سوم خواهرزاده ملکه الیزابت، امپراطریس روسیه درآمد. پطر سوم که مردی کم عقل و سفیه بود پس از آن که به عنوان امپراطور تاج شاهی کشور روسیه را بر سر نهاد، با اعمال و حرکات غیرمنطقی خود طوری عرصه را بر روحانیون، نظامیان و آحاد مردم آن کشور تنگ کرد که همگی باالاتفاق خواهان عزل وی شدند و متعاقب این امر کاترین با همدستی عده‌ای از درباری‌ها و نظامیان با انجام یک کودتا، پطر را عزل و خود به عنوان کاترین دوم ملکه روسیه تاجگذاری کرد. پس از آن سرتاسر زندگی کاترین تا زمان مرگش صرف لهو و لعب و شهوترانی گردید و در این راه پوتم کین صدر اعظم مقتدر آن کشور، یار و ندیم او بود.

در زمان سلطنت کاترین دوم تمام اصول انسانیت و آزادگی به زیر پا گذاشته شد و عصر کاترین یکی از ادوار سیاه تاریخ روسیه به شمار می‌رود. درحالی که کاترین خزانه مملکت را برای خوشامد معشوقه‌های جوانش به باد یغما می‌داد، مردم روسیه در فقر و تنگدستی بی حد و حصری غوطه می‌خوردند. در آخرین سال‌های عمر کاترین کبیر طبق نص صریح تاریخ، در بعضی ایالات روسیه، یک رعیت را برای همه عمر به پنج روبل می فروختند و خریداری برای او یافت نمی‌شد، در صورتی که همان وقت یک گاو نر به نسبت بدی و خوبی از بیست و پنج تا چهل روبل معامله می‌شد و ملت روسیه طوری مفلوک شده بود که هشت برده که باید مادام العمر برای ارباب خود زحمت بکشند به قدر یک گاو نر فربه و قوی قیمت نداشتند.

ملت روسیه نه در دوره ایوان مخوف این قدر گرسنه و درمانده بود و نه در دوره پطر کبیر با آن وحشیگری‌های مشهور آن پادشاه.در دوره کاترین کبیر طوری توده مردم تحت فشار قرار گرفتند که زمینه انقلابات آینده روسیه را که از نیمه اول قرن نوزدهم شروع شد و تا سال ۱۹۱۷ میلادی ادامه داشت، فراهم نمود. سخن آخر آن که کاترین در هنگام مرگ تنها بود و همچون یک غریب که در کشوری بیگانه بمیرد زندگی را بدرود گفت.

http://pic.azardl.com/images/63567579524522108284.png (http://pic.azardl.com/)

sorna
10-27-2011, 03:28 PM
یوری دولگوروکی (به روسی: Юрий Долгорукий) نخستین شاهزادهٔ برزگ روسیه بود. وی پس از آنکه برادر بزرگ‌ترش، مستیسلاو، کشته شد، او حاکم قلمرو موروثی خاندان خود گشت. وی برای دفاع از کی‌یف مبارزات بسیاری انجام داد. وی همچنین از چهره‌های کلیدی انتقال قدرت از کی‌یف به روسیه شناخته می‌شود.

http://pic.azardl.com/images/04952459862755363663.png (http://pic.azardl.com/)