mozhgan
10-26-2011, 05:33 AM
زمزمه ملکوت (11)
اشاره:
به بارگاه ملکوت از راه دعا مي توان بار يافت و شهد فيض لايزال را از جام دعا مي بايست سر کشيد.
دعا، تنها صحنه خواندن نيست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانيت نيست عقلانيت هم هست.
بايد بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.
رمضان، اين سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دريابيم و دل و جانمان را با جوهر دعا صيقل بخشيم.
آنچه به خامه مي آيد بازنوشته سخنراني مجتهد فرزانه، آيت الله آقا مجتبي تهراني است که در اين روزهاي پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور تهران واقع در خيابان ايران، ايراد مي شود. موضوع اين سلسله گفتارها دريافتي از ادعيه مأثور و ترسيم تصويري از بايسته هاي بندگي است.
شب قدر
اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِين وَ صَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلي اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]
خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدايم را بشنو هنگامي که تو را صدا ميزنم؛ به دعايم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را ميخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا ميکنم. همانا من به سوي تو فرار کردهام و در مقابل تو ايستاده ام.
مروري بر مباحث گذشته
گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. دعا به معناي گفتگوي عبد با ربّ است و دو قسم مأثور و غيرمأثور دارد. ما در بحثمان به شرايط و آداب دعا رسيديم كه بسياري از اين شرايط و آداب را عرض کردم و در اين جلسات اخير حتي راجع به آداب ظاهريّهاي که انسان بايد در دعا رعايت کند، صحبت كرديم و اشاره شد به اينكه اين آداب در اجابت دعا مؤثر هستند. گفتيم كه مهم و مؤثر است كه انسان در هنگام دعا در چه حالي از حالات باشد. حالا بحثي را ميخواهم در همين رابطه مطرح کنم كه گرچه در گذشته به آن اشاره داشتهام امّا به اين صورت آن را مطرح نکردهام.
در روايات هم داريم که مُخّ دعا، توجه تامّ به معبود و خالق براي تقاضا از او است. يعني بايد به مسببّ الأسباب بودنِ او توجه تامّ پيدا کني.
تأثير زمان و مكان بر دعا
در گذشته من اين را مطرح کرده بودم كه عامل زمان و مکان در باب دعا، به نحو کلّي تأثير دارد، اما به صورت جزئي و موردي وارد آن نشدم. مطلب از اين قرار است كه اگر انسان در يک زمان يا مكان خاص دعا کند، اين زمان و مكان، بر روي اجابت دعا اثر ميگذارد. اين کلّيِ بحث ما است و من در آخر بحث، عرض خواهم كرد كه اين تأثير در دو رابطه اثر زمان يا مكان بر روي دعا و بر روي داعي مطرح ميشود. اين را در آخر بحث توضيح ميدهم.
در باب زمان، اينطور است كه ساعت و لحظهاي كه بر انسان ميگذرد، در ظرف آن زمان قرار ميگيرد.[2] ما يک بحث در رابطه با زمانهاي خاص داريم که مربوط به ساعات شبانهروز است و يك بحث هم مربوط به اوقات خاصي است، مثل شبهاي خاص، روزهاي خاص، تا ميرسد به ماههاي خاص، مثل ماه مبارک رمضان. بحث اين است كه اين زمانهاي خاص، به طور كلّي اثر دارد و اگر انسان در آن زمان خاص دعا كند، اين زمان بر اجابت دعايش تأثير ميگذارد.
تأثير دعا در شب
حالا من زمانهاي خاص را از بحث شبانهروز شروع ميکنم. ما در روايات و معارفمان، هم نسبت به شب و هم نسبت به روز مطالبي داريم كه يك زمان خاص را براي دعا مشخص ميكنند. يعني در شب بر يک ساعت خاص و يک ظرف خاص و در روز هم بر يك زمان خاص، براي دعا كردن تأكيد شده است. در باب شب چند دسته روايت وجود دارد كه يک دسته از اين روايات به طور کلّي شب را به عنوان «زمان مناسب براي دعا كردن» مطرح ميکند که در آن ظرف زماني، دعا مطلوب است و «خودِ شب» بر دعا اثر دارد. من چند روايت را ميخوانم و همينطور گام به گام پيش ميروم.
* دلِ شب
در يک روايت اينطور آمده است که پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمودند: «لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ نُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ!»، شبي که من را به معراج بردند، ندائي به من رسيد كه يک بخش از آن ندا اين بود: «وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ سِرّاً بَالِغَةً مَا بَلَغَتْ»، يعني هر کسي كه حاجتي مخفي دارد ـهر چه ميخواهد باشدـ «إِلَيَّ أَوْ إِلَى غَيْرِي»، از من يا از ديگري، «فَلْيَدْعُنِي فِي جَوْفِ اللَّيْلِ خَالِياً»، پس محرمانه و در دل شب، از من تقاضا کند. «وَ لْيَقُلْ وَ هُوَ عَلَى طُهْرٍ يَا اللَّه».[3] يعني در حالي که با طهارت است، بگويد ياالله...![4] در روايت ديگري از پيغمبر اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) آمده است: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَخَلَّى بِسَيِّدِهِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ نَاجَاهُ أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِي قَلْبِهِ»؛ اگر بنده با مولايش در دلِ شبِ تاريک خلوت كند و با او راز و نياز کند، خداوند نور را در دلش استوار ميکند. «فَإِذَا قَالَ يَا رَبِّ! يَا رَبِّ! نَادَاهُ الْجَلِيلُ جَلَّ جَلَالُهُ لَبَّيْكَ عَبْدِي سَلْنِي، أُعْطِكَ وَ تَوَكَّلْ عَلَيَّ، أَكْفِكَ».[5] وقتي بگويد پروردگار من! پروردگار من! خداوند هم جوابش را ميدهد و ندا ميکند لبّيک بنده من! بخواه تا به تو بدهم! به من توکل کن تا برايت کارسازي کنم!
* ساعتي از شب
روايت در اين باب زياد است و من هم اگر بخواهم همه را بخوانم فرصت نميشود؛ لذا فقط اشاره ميكنم. در روايتي از پيغمبر اکرم(صلّيالله عليه و آله و سلّم) داريم که حضرت داوُد شبها در يک ساعت خاصي از شب خانوادهاش را بيدار ميکرد و ميگفت بلند شويد، نماز بخوانيد و از خدا حاجتتان را بخواهيد و طلب حاجت کنيد! حالا براي اينكه متوجه شويم کدام ساعت از شب بوده است، بايد روايات را كنار يكديگر قرار دهيم و ساعات شب را هم خُرد کنيم. لذا گام به گام جلو ميرويم تا مطلب روشن شود.
روايتي را که الآن ميخوانم، اشاره به آن روايت نبوي دارد. علي(عليهالسلام) به نوف كه شما او را ميشناسيد و معروف است و در نهجالبلاغه هم يک خطبه از او نقل شده است، ميفرمايد: «يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ علَيهِ السَّلامُ قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ إِنَّهَا سَاعَةٌ لَا يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ».[6] علي (عليهالسلام) فرمود اين همان ساعتي است كه داوُد خانوادهاش را بيدار ميكرد؛ چون در اين ساعت دعا مستجاب است. حضرت در اين روايت، آن روايت نبوي را تفسير کرده و ميفرمايد اين همان ساعت است. اما هنوز مشخص نيست كه چه زماني از شب بوده است.[7]
* بعد از ثُلث شب
ما گفتيم كه گام به گام پيش ميرويم. روايت ديگري از امام باقر(عليهالسلام) است كه حضرت فرمود: «يُنَادِي مُنَادٍ حِينَ يَمْضِي ثُلْثُ اللَّيْل»؛ وقتي كه يک سوم شب گذشته باشد يک منادي ندا ميكند «هَلْ مِنْ تَائِبٍ يُتَابُ عَلَيْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ يُغْفَرُ لَهُ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَيُعْطَى حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ».[8] آيا توبه كنندهاي هست كه توبهاش پذيرفته شود؟ آيا استغفار كنندهاي هست كه بخشيده شود؟ آيا درخواست كنندهاي هست كه به او داده شود؟ اين ندا تا سپيده صبح ادامه دارد.
* سُدُس بعد از نيمه شب
روايتي از امام صادق(صلوات الله عليه) است که اين روايت را عمر بن أُذَينه نقل ميکند. آنهايي که اهل حديث هستند ميدانند که او از اصحاب است و شخص مورد وثوقي است. ميگويد حضرت فرمود: «إِنَّ فِي اللَّيْلِ لَسَاعَةً مَا يُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ يُصَلِّي وَ يَدْعُو اللَّهَ فِيهَا إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ»؛ در شب يک ساعتي هست که اگر بنده مُسلِم در آن زمان نماز بخواند و دعا کند، دعايش مورد استجابت قرار ميگيرد. در هر شب هم آن ساعت هست. در روايت دارد: «فِي كُلِّ لَيْلَةٍ»؛ يعني اين ساعت براي شب خاصي نيست. چون بحث من هم عمومي و نسبت به هر شب است، نه يک شب خاص. عمر بن أُذَينه عرض ميکند: «قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَأَيُّ سَاعَةٍ هِيَ مِنَ اللَّيْلِ»؛ خدا تو را نيکو بدارد! آن ساعت کدام ساعت از شب است؟ «قَالَ إِذَا مَضَى نِصْفُ اللَّيْلِ فِي السُّدُسِ الْأَوَّلِ مِنَ النِّصْفِ الْبَاقِي».[9] حضرت فرمود آنگاه که نيمي از شب سپري شد، در يکششمِ اوّلِ نيمه باقي مانده از شب است. من اينها را ميگويم تا بعد همه را که با هم تطبيقش دهيم، معلوم ميشود که اين موقعيت زماني چه هنگامي است.
* ثُلث آخر شب
در يک دسته از روايات داريم که ثلث آخر شب را مطرح ميفرمايند. حالا چون روايت زياد است من يک روايت را به عنوان نمونه ميخوانم. پيغمبر اکرم(صلّيالله عليه و آله و سلّم) ميفرمايند: «إذا بَقِىَ ثُلْثُ اللَّيْلِ يَقُولُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَنْ ذَا الَّذِي يَدْعُونِي فَأسْتَجيبُ لَهُ مَنْ ذَا الَّذِي يَسْتَكْشِفُ الضُّرَّ فَأكْشِفُهُ عَنْهُ»؛ يعني وقتي يک سوم شب باقي مانده باشد، خداوند متعال ميگويد کيست که از من درخواستي کند تا برايش اجابت کنم؟ چه کسي است که تقاضا داشته باشد که من گرفتارياش را برطرف کنم تا برايش برطرف کنم؟ «مَنْ ذَا الَّذِي يَسْتَرْزِقُنِي فَأرْزِقُهُ»؛ آيا کسي هست که از من طلب روزي کند تا به او روزي دهم؟ در آخر هم ميفرمايد: «مَنْ ذَا الَّذِي يَسْألُنِي فأعْطِيهِ».[10] يعني چه کسي است که به طور کلّي از من چيزي بخواهد تا به او بدهم؟
* سحرگاه
يک دسته از روايات را هم داريم که اينها تعبير به سَحَر ميکند که الآن نميرسم آنها را مطرح کنم و بعداًٌ به اين روايات هم ميرسيم. امّا مجموع اين روايات را اگر ما جمعبندي کنيم، همين چيزي به دست ميآيد که ما در باب مسائل فقهي و بحثهاي فقهي که ميکنيم هم مطرح ميکنيم و ميگوييم «ثلث آخر شب»؛ که حتي در باب نماز شب هم از نظر فضيلت ميرويم سراغ آن زمان و ميگوييم نماز شب در ثلث آخر شب فضيلت بالاتري دارد.
* هر چه به صبح نزديكتر باشد
پس من اوّل رفتم سراغ «شب»؛ چون در بين شبانهروز ديديم که از نظر دعا کردن روي شب تأکيد شده است. يعني اين زمان در باب اجابت مؤثر است. بعد هم شب را خُرد کرديم تا به اينجا رسيديم. هيچ مانعي هم ندارد که ما اين حرف را بزنيم که از نيمه شب به آن طرف، هرچه به طلوع فجر نزديک¬تر شود، اثرش هم بيشتر ميشود. اينها تصويرهاي طلبگي است که مطرح ميکنم. يعني اين رواياتي که خُرد کردم، هيچکدام با هم منافات ندارد. چون هرچه به طلوع فجر نزديک شود، اثرش بيشتر است.
چگونگي تأثير زمان بر دعا
مطلبي که اينجا هست اين است که آيا تأثير زمان بر روي «دعا» است يا نه، از باب تأثير زمان بر روي «داعي» است؟ آنچه که من ميگويم اين است که هيچ مانعي ندارد که هر دو باشد. اينطور نيست که اينها مانعةالجمع باشد. نخير، هيچ مانعي ندارد که اين زمان هم بر روي دعا و هم بر روي داعي اثر داشته باشد.
تأثير زمان بر دعا
اما اينجا يک مطلب هست و آن اين است که کيفيت اثر زمان بر روي دعا چگونه است؟ اين بحث از محدوده فکر من و تو خارج است که بخواهيم اينجا از پيش خودمان حرف بزنيم و در کيفيت اثرگذاري زمان بر روي دعا از نظر اجابت وارد شويم. اين ديگر در محدوده فکر ما نيست؛ پس اين بحث را بگذاريم کنار.
تأثير زمان بر داعي
آنچه براي ما قابل لمس و ادراک است و چهبسا در معارفمان هم هست، اين است که اين زمان بر روي داعي، يعني آن کسي که دارد دعا ميکند اثر دارد. حالا من يک اشاره ميکنم که اين تأثير به چه نحو است. انسان در شب به طور غالب اينطور است که کارهاي روزمرّهاش که تمام شد، استراحت ميکند؛ وقتي که استراحت کرد، خصوصاً از نصف شب به آن طرف، يعني زماني که همه معمولاً خوابيدهاند، آن سنخ افکار و اشتغالات ذهني همه از بين ميرود؛ وقتي اينها پاک شد، روايات ما ميگويد حالا بلند شو و اين ذهني را که از اين اشتغالات و تعلقات تا حدي تخليه شده است، اين را متوجه معبود خود کن و از او در خواست کن.
پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمودند: «لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ نُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ!»، شبي که من را به معراج بردند، ندائي به من رسيد كه يک بخش از آن ندا اين بود: «وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ سِرّاً بَالِغَةً مَا بَلَغَتْ»، يعني هر کسي كه حاجتي مخفي دارد ـهر چه ميخواهد باشدـ «إِلَيَّ أَوْ إِلَى غَيْرِي»، از من يا از ديگري، «فَلْيَدْعُنِي فِي جَوْفِ اللَّيْلِ خَالِياً»، پس محرمانه و در دل شب، از من تقاضا کند. «وَ لْيَقُلْ وَ هُوَ عَلَى طُهْرٍ يَا اللَّه».[3] يعني در حالي که با طهارت است، بگويد ياالله
توجه تامّ به معبود، پس از دور شدن از دنيا
اين همان چيزي است که من از آن تعبير ميکنم که مُخّ دعا است. در روايات هم داريم که مُخّ دعا، توجه تامّ به معبود و خالق براي تقاضا از او است. يعني بايد به مسببّ الأسباب بودنِ او توجه تامّ پيدا کني. چون در آن زمان از شب، ديگران از ذهن رفتهاند و کمرنگ شدهاند و غير خدا کمتر به ذهن ميآيد. اصلاً آن موقعِ شب که بلند شدهاي، براي چه بلند شدهاي؟ بيدار شدهاي که از خدا تقاضا کني. لذا اينجا توجه داعي به آن کسي که ميخواهد از او تقاضا کند، قويتر است و چهبسا اينکه در روايات بر اين زمان تأکيد شده، به جهت اثر آن بر روي داعي و حالات روحي او در ربط با دعايش است. يعني اين موقعيّت زماني بر روي داعي اثر ميگذارد. اما مثلاً موقعي که در روز مشغول اشتغالات دنيايي است و فکرش صد جا هست، آنجا ـنعوذ باللهـ اصلاً خدا از يادش رفته است و نميتواند به او توجه تامّ پيدا کند.
روايات ما در باب تأثير زمان بر دعا زياد است؛ من اين جلسه «شب» را مطرح کردم. در رواياتي «روز» و موقعيتهاي روز را هم داريم که إنشاءالله جلسه بعد وارد ميشوم. امّا آنچه در اين جلسه عرض شد اين است که شب، آن هم از نيمه شب به بعد، اين زمان مؤثر است؛ هم روي دعا مؤثر است به يک معنا ـکه گفتم از حيطه من و شما خارج استـ و هم بر روي داعي در ربط با دعايش تأثير دارد. روايات زيادي هم داريم که من عرض کردم جمع کردن بين اينها براي ما مشکلي هم ندارد؛ بهخصوص اينکه از نيمه شب به آن طرف را مطرح کردند و هر چه جلوتر برود، چه بسا هم تأثيرش بيشتر باشد.
_____________
[1]. بحارالأنوار ، 91/96
[2]. البته اين تعبير مسامحي است.
[3]. بحارالأنوار ، 92/316
[4]. به نكته طهارت قبلاً اشاره كردهام.
[5]. بحارالأنوار ، 84/137
[6]. وسائلالشيعة، 7/78
[7]. چون آن موقع که نوف آنجا بوده، ما که نبودهايم تا بفهميم چه ساعتي است!
[8]. مستدركالوسائل، 5/208
[9]. الكافي، 3/447
[10]. كنز العمال، 2/113
اشاره:
به بارگاه ملکوت از راه دعا مي توان بار يافت و شهد فيض لايزال را از جام دعا مي بايست سر کشيد.
دعا، تنها صحنه خواندن نيست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانيت نيست عقلانيت هم هست.
بايد بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.
رمضان، اين سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دريابيم و دل و جانمان را با جوهر دعا صيقل بخشيم.
آنچه به خامه مي آيد بازنوشته سخنراني مجتهد فرزانه، آيت الله آقا مجتبي تهراني است که در اين روزهاي پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور تهران واقع در خيابان ايران، ايراد مي شود. موضوع اين سلسله گفتارها دريافتي از ادعيه مأثور و ترسيم تصويري از بايسته هاي بندگي است.
شب قدر
اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِين وَ صَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطَّاهِرِينَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلي اَعدائِهِم اَجمَعين.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ»[1]
خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدايم را بشنو هنگامي که تو را صدا ميزنم؛ به دعايم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را ميخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا ميکنم. همانا من به سوي تو فرار کردهام و در مقابل تو ايستاده ام.
مروري بر مباحث گذشته
گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. دعا به معناي گفتگوي عبد با ربّ است و دو قسم مأثور و غيرمأثور دارد. ما در بحثمان به شرايط و آداب دعا رسيديم كه بسياري از اين شرايط و آداب را عرض کردم و در اين جلسات اخير حتي راجع به آداب ظاهريّهاي که انسان بايد در دعا رعايت کند، صحبت كرديم و اشاره شد به اينكه اين آداب در اجابت دعا مؤثر هستند. گفتيم كه مهم و مؤثر است كه انسان در هنگام دعا در چه حالي از حالات باشد. حالا بحثي را ميخواهم در همين رابطه مطرح کنم كه گرچه در گذشته به آن اشاره داشتهام امّا به اين صورت آن را مطرح نکردهام.
در روايات هم داريم که مُخّ دعا، توجه تامّ به معبود و خالق براي تقاضا از او است. يعني بايد به مسببّ الأسباب بودنِ او توجه تامّ پيدا کني.
تأثير زمان و مكان بر دعا
در گذشته من اين را مطرح کرده بودم كه عامل زمان و مکان در باب دعا، به نحو کلّي تأثير دارد، اما به صورت جزئي و موردي وارد آن نشدم. مطلب از اين قرار است كه اگر انسان در يک زمان يا مكان خاص دعا کند، اين زمان و مكان، بر روي اجابت دعا اثر ميگذارد. اين کلّيِ بحث ما است و من در آخر بحث، عرض خواهم كرد كه اين تأثير در دو رابطه اثر زمان يا مكان بر روي دعا و بر روي داعي مطرح ميشود. اين را در آخر بحث توضيح ميدهم.
در باب زمان، اينطور است كه ساعت و لحظهاي كه بر انسان ميگذرد، در ظرف آن زمان قرار ميگيرد.[2] ما يک بحث در رابطه با زمانهاي خاص داريم که مربوط به ساعات شبانهروز است و يك بحث هم مربوط به اوقات خاصي است، مثل شبهاي خاص، روزهاي خاص، تا ميرسد به ماههاي خاص، مثل ماه مبارک رمضان. بحث اين است كه اين زمانهاي خاص، به طور كلّي اثر دارد و اگر انسان در آن زمان خاص دعا كند، اين زمان بر اجابت دعايش تأثير ميگذارد.
تأثير دعا در شب
حالا من زمانهاي خاص را از بحث شبانهروز شروع ميکنم. ما در روايات و معارفمان، هم نسبت به شب و هم نسبت به روز مطالبي داريم كه يك زمان خاص را براي دعا مشخص ميكنند. يعني در شب بر يک ساعت خاص و يک ظرف خاص و در روز هم بر يك زمان خاص، براي دعا كردن تأكيد شده است. در باب شب چند دسته روايت وجود دارد كه يک دسته از اين روايات به طور کلّي شب را به عنوان «زمان مناسب براي دعا كردن» مطرح ميکند که در آن ظرف زماني، دعا مطلوب است و «خودِ شب» بر دعا اثر دارد. من چند روايت را ميخوانم و همينطور گام به گام پيش ميروم.
* دلِ شب
در يک روايت اينطور آمده است که پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمودند: «لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ نُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ!»، شبي که من را به معراج بردند، ندائي به من رسيد كه يک بخش از آن ندا اين بود: «وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ سِرّاً بَالِغَةً مَا بَلَغَتْ»، يعني هر کسي كه حاجتي مخفي دارد ـهر چه ميخواهد باشدـ «إِلَيَّ أَوْ إِلَى غَيْرِي»، از من يا از ديگري، «فَلْيَدْعُنِي فِي جَوْفِ اللَّيْلِ خَالِياً»، پس محرمانه و در دل شب، از من تقاضا کند. «وَ لْيَقُلْ وَ هُوَ عَلَى طُهْرٍ يَا اللَّه».[3] يعني در حالي که با طهارت است، بگويد ياالله...![4] در روايت ديگري از پيغمبر اکرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) آمده است: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَخَلَّى بِسَيِّدِهِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ وَ نَاجَاهُ أَثْبَتَ اللَّهُ النُّورَ فِي قَلْبِهِ»؛ اگر بنده با مولايش در دلِ شبِ تاريک خلوت كند و با او راز و نياز کند، خداوند نور را در دلش استوار ميکند. «فَإِذَا قَالَ يَا رَبِّ! يَا رَبِّ! نَادَاهُ الْجَلِيلُ جَلَّ جَلَالُهُ لَبَّيْكَ عَبْدِي سَلْنِي، أُعْطِكَ وَ تَوَكَّلْ عَلَيَّ، أَكْفِكَ».[5] وقتي بگويد پروردگار من! پروردگار من! خداوند هم جوابش را ميدهد و ندا ميکند لبّيک بنده من! بخواه تا به تو بدهم! به من توکل کن تا برايت کارسازي کنم!
* ساعتي از شب
روايت در اين باب زياد است و من هم اگر بخواهم همه را بخوانم فرصت نميشود؛ لذا فقط اشاره ميكنم. در روايتي از پيغمبر اکرم(صلّيالله عليه و آله و سلّم) داريم که حضرت داوُد شبها در يک ساعت خاصي از شب خانوادهاش را بيدار ميکرد و ميگفت بلند شويد، نماز بخوانيد و از خدا حاجتتان را بخواهيد و طلب حاجت کنيد! حالا براي اينكه متوجه شويم کدام ساعت از شب بوده است، بايد روايات را كنار يكديگر قرار دهيم و ساعات شب را هم خُرد کنيم. لذا گام به گام جلو ميرويم تا مطلب روشن شود.
روايتي را که الآن ميخوانم، اشاره به آن روايت نبوي دارد. علي(عليهالسلام) به نوف كه شما او را ميشناسيد و معروف است و در نهجالبلاغه هم يک خطبه از او نقل شده است، ميفرمايد: «يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ علَيهِ السَّلامُ قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ فَقَالَ إِنَّهَا سَاعَةٌ لَا يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ».[6] علي (عليهالسلام) فرمود اين همان ساعتي است كه داوُد خانوادهاش را بيدار ميكرد؛ چون در اين ساعت دعا مستجاب است. حضرت در اين روايت، آن روايت نبوي را تفسير کرده و ميفرمايد اين همان ساعت است. اما هنوز مشخص نيست كه چه زماني از شب بوده است.[7]
* بعد از ثُلث شب
ما گفتيم كه گام به گام پيش ميرويم. روايت ديگري از امام باقر(عليهالسلام) است كه حضرت فرمود: «يُنَادِي مُنَادٍ حِينَ يَمْضِي ثُلْثُ اللَّيْل»؛ وقتي كه يک سوم شب گذشته باشد يک منادي ندا ميكند «هَلْ مِنْ تَائِبٍ يُتَابُ عَلَيْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ يُغْفَرُ لَهُ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَيُعْطَى حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ».[8] آيا توبه كنندهاي هست كه توبهاش پذيرفته شود؟ آيا استغفار كنندهاي هست كه بخشيده شود؟ آيا درخواست كنندهاي هست كه به او داده شود؟ اين ندا تا سپيده صبح ادامه دارد.
* سُدُس بعد از نيمه شب
روايتي از امام صادق(صلوات الله عليه) است که اين روايت را عمر بن أُذَينه نقل ميکند. آنهايي که اهل حديث هستند ميدانند که او از اصحاب است و شخص مورد وثوقي است. ميگويد حضرت فرمود: «إِنَّ فِي اللَّيْلِ لَسَاعَةً مَا يُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ يُصَلِّي وَ يَدْعُو اللَّهَ فِيهَا إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ»؛ در شب يک ساعتي هست که اگر بنده مُسلِم در آن زمان نماز بخواند و دعا کند، دعايش مورد استجابت قرار ميگيرد. در هر شب هم آن ساعت هست. در روايت دارد: «فِي كُلِّ لَيْلَةٍ»؛ يعني اين ساعت براي شب خاصي نيست. چون بحث من هم عمومي و نسبت به هر شب است، نه يک شب خاص. عمر بن أُذَينه عرض ميکند: «قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَأَيُّ سَاعَةٍ هِيَ مِنَ اللَّيْلِ»؛ خدا تو را نيکو بدارد! آن ساعت کدام ساعت از شب است؟ «قَالَ إِذَا مَضَى نِصْفُ اللَّيْلِ فِي السُّدُسِ الْأَوَّلِ مِنَ النِّصْفِ الْبَاقِي».[9] حضرت فرمود آنگاه که نيمي از شب سپري شد، در يکششمِ اوّلِ نيمه باقي مانده از شب است. من اينها را ميگويم تا بعد همه را که با هم تطبيقش دهيم، معلوم ميشود که اين موقعيت زماني چه هنگامي است.
* ثُلث آخر شب
در يک دسته از روايات داريم که ثلث آخر شب را مطرح ميفرمايند. حالا چون روايت زياد است من يک روايت را به عنوان نمونه ميخوانم. پيغمبر اکرم(صلّيالله عليه و آله و سلّم) ميفرمايند: «إذا بَقِىَ ثُلْثُ اللَّيْلِ يَقُولُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَنْ ذَا الَّذِي يَدْعُونِي فَأسْتَجيبُ لَهُ مَنْ ذَا الَّذِي يَسْتَكْشِفُ الضُّرَّ فَأكْشِفُهُ عَنْهُ»؛ يعني وقتي يک سوم شب باقي مانده باشد، خداوند متعال ميگويد کيست که از من درخواستي کند تا برايش اجابت کنم؟ چه کسي است که تقاضا داشته باشد که من گرفتارياش را برطرف کنم تا برايش برطرف کنم؟ «مَنْ ذَا الَّذِي يَسْتَرْزِقُنِي فَأرْزِقُهُ»؛ آيا کسي هست که از من طلب روزي کند تا به او روزي دهم؟ در آخر هم ميفرمايد: «مَنْ ذَا الَّذِي يَسْألُنِي فأعْطِيهِ».[10] يعني چه کسي است که به طور کلّي از من چيزي بخواهد تا به او بدهم؟
* سحرگاه
يک دسته از روايات را هم داريم که اينها تعبير به سَحَر ميکند که الآن نميرسم آنها را مطرح کنم و بعداًٌ به اين روايات هم ميرسيم. امّا مجموع اين روايات را اگر ما جمعبندي کنيم، همين چيزي به دست ميآيد که ما در باب مسائل فقهي و بحثهاي فقهي که ميکنيم هم مطرح ميکنيم و ميگوييم «ثلث آخر شب»؛ که حتي در باب نماز شب هم از نظر فضيلت ميرويم سراغ آن زمان و ميگوييم نماز شب در ثلث آخر شب فضيلت بالاتري دارد.
* هر چه به صبح نزديكتر باشد
پس من اوّل رفتم سراغ «شب»؛ چون در بين شبانهروز ديديم که از نظر دعا کردن روي شب تأکيد شده است. يعني اين زمان در باب اجابت مؤثر است. بعد هم شب را خُرد کرديم تا به اينجا رسيديم. هيچ مانعي هم ندارد که ما اين حرف را بزنيم که از نيمه شب به آن طرف، هرچه به طلوع فجر نزديک¬تر شود، اثرش هم بيشتر ميشود. اينها تصويرهاي طلبگي است که مطرح ميکنم. يعني اين رواياتي که خُرد کردم، هيچکدام با هم منافات ندارد. چون هرچه به طلوع فجر نزديک شود، اثرش بيشتر است.
چگونگي تأثير زمان بر دعا
مطلبي که اينجا هست اين است که آيا تأثير زمان بر روي «دعا» است يا نه، از باب تأثير زمان بر روي «داعي» است؟ آنچه که من ميگويم اين است که هيچ مانعي ندارد که هر دو باشد. اينطور نيست که اينها مانعةالجمع باشد. نخير، هيچ مانعي ندارد که اين زمان هم بر روي دعا و هم بر روي داعي اثر داشته باشد.
تأثير زمان بر دعا
اما اينجا يک مطلب هست و آن اين است که کيفيت اثر زمان بر روي دعا چگونه است؟ اين بحث از محدوده فکر من و تو خارج است که بخواهيم اينجا از پيش خودمان حرف بزنيم و در کيفيت اثرگذاري زمان بر روي دعا از نظر اجابت وارد شويم. اين ديگر در محدوده فکر ما نيست؛ پس اين بحث را بگذاريم کنار.
تأثير زمان بر داعي
آنچه براي ما قابل لمس و ادراک است و چهبسا در معارفمان هم هست، اين است که اين زمان بر روي داعي، يعني آن کسي که دارد دعا ميکند اثر دارد. حالا من يک اشاره ميکنم که اين تأثير به چه نحو است. انسان در شب به طور غالب اينطور است که کارهاي روزمرّهاش که تمام شد، استراحت ميکند؛ وقتي که استراحت کرد، خصوصاً از نصف شب به آن طرف، يعني زماني که همه معمولاً خوابيدهاند، آن سنخ افکار و اشتغالات ذهني همه از بين ميرود؛ وقتي اينها پاک شد، روايات ما ميگويد حالا بلند شو و اين ذهني را که از اين اشتغالات و تعلقات تا حدي تخليه شده است، اين را متوجه معبود خود کن و از او در خواست کن.
پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمودند: «لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ نُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ!»، شبي که من را به معراج بردند، ندائي به من رسيد كه يک بخش از آن ندا اين بود: «وَ مَنْ كَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ سِرّاً بَالِغَةً مَا بَلَغَتْ»، يعني هر کسي كه حاجتي مخفي دارد ـهر چه ميخواهد باشدـ «إِلَيَّ أَوْ إِلَى غَيْرِي»، از من يا از ديگري، «فَلْيَدْعُنِي فِي جَوْفِ اللَّيْلِ خَالِياً»، پس محرمانه و در دل شب، از من تقاضا کند. «وَ لْيَقُلْ وَ هُوَ عَلَى طُهْرٍ يَا اللَّه».[3] يعني در حالي که با طهارت است، بگويد ياالله
توجه تامّ به معبود، پس از دور شدن از دنيا
اين همان چيزي است که من از آن تعبير ميکنم که مُخّ دعا است. در روايات هم داريم که مُخّ دعا، توجه تامّ به معبود و خالق براي تقاضا از او است. يعني بايد به مسببّ الأسباب بودنِ او توجه تامّ پيدا کني. چون در آن زمان از شب، ديگران از ذهن رفتهاند و کمرنگ شدهاند و غير خدا کمتر به ذهن ميآيد. اصلاً آن موقعِ شب که بلند شدهاي، براي چه بلند شدهاي؟ بيدار شدهاي که از خدا تقاضا کني. لذا اينجا توجه داعي به آن کسي که ميخواهد از او تقاضا کند، قويتر است و چهبسا اينکه در روايات بر اين زمان تأکيد شده، به جهت اثر آن بر روي داعي و حالات روحي او در ربط با دعايش است. يعني اين موقعيّت زماني بر روي داعي اثر ميگذارد. اما مثلاً موقعي که در روز مشغول اشتغالات دنيايي است و فکرش صد جا هست، آنجا ـنعوذ باللهـ اصلاً خدا از يادش رفته است و نميتواند به او توجه تامّ پيدا کند.
روايات ما در باب تأثير زمان بر دعا زياد است؛ من اين جلسه «شب» را مطرح کردم. در رواياتي «روز» و موقعيتهاي روز را هم داريم که إنشاءالله جلسه بعد وارد ميشوم. امّا آنچه در اين جلسه عرض شد اين است که شب، آن هم از نيمه شب به بعد، اين زمان مؤثر است؛ هم روي دعا مؤثر است به يک معنا ـکه گفتم از حيطه من و شما خارج استـ و هم بر روي داعي در ربط با دعايش تأثير دارد. روايات زيادي هم داريم که من عرض کردم جمع کردن بين اينها براي ما مشکلي هم ندارد؛ بهخصوص اينکه از نيمه شب به آن طرف را مطرح کردند و هر چه جلوتر برود، چه بسا هم تأثيرش بيشتر باشد.
_____________
[1]. بحارالأنوار ، 91/96
[2]. البته اين تعبير مسامحي است.
[3]. بحارالأنوار ، 92/316
[4]. به نكته طهارت قبلاً اشاره كردهام.
[5]. بحارالأنوار ، 84/137
[6]. وسائلالشيعة، 7/78
[7]. چون آن موقع که نوف آنجا بوده، ما که نبودهايم تا بفهميم چه ساعتي است!
[8]. مستدركالوسائل، 5/208
[9]. الكافي، 3/447
[10]. كنز العمال، 2/113