mozhgan
10-26-2011, 04:57 AM
یک از مطالب قابل بحث در باره سرنوشت مردگان این است که اگر انسانى که در طول زندگى خود در انحراف و گناه و… بوده ، آیا به وسیلۀ احسان و نیکى وضعیت او در آخرت بدون این که خودش نقشى داشته باشد عوض مىشود؟
برای روشن شدن جواب باید توجه شود که نوع گناه افراد و وضعیت فرد گناه کار در تأثیر اعمال دیگران در سرنوشت وی بسیار مؤثر است. به عنوان نمونه اگر گناه افراد حق الناس باشد طبعاً با احسان و نیکی نمی تواند مورد بخشش الاهی قرار گیرد و یا اگر فرد گناهکار علی رغم علم داشتن به گناه مرتکب آن شود باز هم از بخشش الاهی به دور است. بنابر این باید نوع گناه و وضعیت شخص گنهکار مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان به تأثیر یا عدم تأثیر آن حکم کرد.
به عبارت دیگر، این که شخصی که در طول زندگی خود در گناه و انحراف بوده است چگونه به وسیلۀ احسان و نیکی مورد عفو و بخشش قرار می گیرد و سرنوشت او در آخرت عوض می شود؟ باید بگوییم که همۀ افراد غرق در گناه و انحراف این طوری نیستند و امکان ندارد که با اعمال و دعای دیگران وضعیت آنان عوض شود. بله در مورد گناهکارانی که مرتکب گناهانی شده اند که خداوند به آنها وعدۀ مغفرت و عفو داده است، این امید است که حتی با دعا و اعمال نیک دیگران مورد عفو قرار گیرند؛ زیرا قرآن می فرماید: ” حسنات[۱]، سیئات (و آثار آنها) را از بین می برند.[۲]
همان طوری که شخص گناهکار اگر در زندگی کارهای نیکی انجام دهد به واسطۀ انجام کارهای نیک او، طبق آیۀ قرآن خداوند گناهان و آثار گناهان او را محو می نماید، حال اگر دیگران کارهای نیک انجام دادند و ثوابش را به فرد گناهکار هدیه کردند، این اعمال نیز باعث محو گناهان و آثار گناهان او خواهد شد.
ما روایات زیادی داریم که می فرماید: وقتی شخصی از دنیا می رود اگر دیگران (فرزندان یا افراد دیگر) کارهای نیکی؛ نظیر نماز، روزه، حج، صدقه، آزادسازی بندگان و … انجام دهند و ثواب این کارها را به این فردی که از دنیا رفته است هدیه کنند، ثواب و پاداش این اعمال به او خواهد رسید.[۳]
مسلماً وقتی که ثواب اعمال خیر دیگران که به فردی گناهکار هدیه می شود، به او برسد اگر در حد جبران آثار سوء گناهان فرد گناهکار باشد، گناهانش را نیز جبران خواهد کرد و اصولاً این عدالت خداوند است که با اعمال نیک دیگران در حق گناهکار، گناهانی که در حد آن کارهای نیک هستند آمرزیده شوند؛ زیرا خداوند تعالی بر لسان نبی اش این راه را باز و مفتوح گذاشته است.[۴] همان طوری که در این جهان نیز اگر کسی مرتکب خلافی شد و خسارتی به دیگری وارد کرد، اگر شخص ثالثی این خسارت را از طرف او جبران نماید، قطعاً شخص خسارت دیده راضی خواهد شد و اگر راضی نشود مورد ملامت قرار می گیرد. بنابراین، هیچ جای تعجب و سؤال نیست که چطور گناه فرد گناهکار که از دنیا رفته است با اعمال و کارهای افراد دیگر جبران می شود.
بله اگر فرد آن قدر گناه و معصیت کرده که اگر تمام افراد نیکوکار هم کارهای نیک خود را به او بدهند باز جبران گناهان بزرگ و بی شمار او را نکند، در این صورت هرگز با اعمال دیگران گناهان او آمرزیده نخواهد شد، بلکه از بار گناهان او کاسته خواهد شد و خداوند متعال در عذاب او تخفیف خواهد داد.[۵]
لازم به تذکر است از آن جایی که خداوند متعال عادل و حکیم است و به هیچ یک از بندگانش ذره ای ظلم نمی کند، اعمال هیچ بنده ای را نادیده نمی گیرد و اجر و پاداش هیچ نیکوکاری را ضایع نمی کند، ممکن است کسانی را ببخشد که از نظر ما گناهکار و مستحق عذاب اند (چون ما به تمام اعمال و رفتار آنان آگاهی نداریم)، لکن خداوند چون از همه چیز خبر دارد و از چیزهایی آگاهی دارد که ما آگاه نیستیم، باید مغفرت و عفو او را به حساب آن اعمال نیکی بگذاریم که خداوند می داند و ما نمی دانیم.
تفسیر نمونه در پاسخ به این سؤال که چگونه آیاتی که شفاعت را مطرح می کنند، یا آیۀ ۲۱ سورۀ طور که می فرماید: “فرزندان بهشتیان را نیز به آنها ملحق مىسازیم در حالى که ذریه تلاشى در این راه نکردهاند، یا آنچه که در روایات اسلامى آمده که هر گاه کسى اعمال خیرى انجام دهد، نتیجه او به فرزندان او مىرسد، با این آیه قابل جمع است که بهرۀ هر کس در قیامت تنها حاصل سعى او است.
قرآن می فرماید: انسان بیش از سعى و کوشش خود حق ندارد، ولى این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمت هایى به افراد لایق داده شود. استحقاق مطلبى است و تفضل مطلبى دیگر. همان گونه که حسنات را ده برابر و گاه صدها یا هزاران برابر پاداش مىدهد.
از این گذشته شفاعت بى حساب نیست، آن هم نیاز به نوعى سعى و تلاش و ایجاد رابطهاى معنوى با شفاعت کننده دارد.[۶] همچنین در مورد الحاق فرزندان بهشتیان به آنها نیز قرآن در همان آیه مىگوید: “و اتبعتهم ذریتهم بایمان”. این در صورتى است که فرزندان آنها در ایمان از آنها پیروى کنند.[۷]
علامه طباطبائی (ره) در کتاب المیزان در بحث شفاعت می گوید: اگر شخصى بخواهد به ثوابى برسد که اسباب آن را تهیه ندیده و از عقاب مخالفت تکلیفى خلاص گردد بدون این که تکلیف را انجام دهد، در این جا متوسل به شفاعت مىگردد و مورد تأثیر شفاعت هم همین جا است، اما نه بطور مطلق؛ براى این که بعضى افراد هستند که اصلاً لیاقتى براى رسیدن به کمالی که می خواهند ندارند؛ مانند یک فرد عامى که می خواهد با شفاعت اعلم علما شود، با این که نه سواد دارد و نه استعداد، یا رابطهاى که میان او و دیگرى واسطه و شفیع شود ندارند؛ مانند بردهاى که به هیچ وجه نمىخواهد از مولایش اطاعت کند و می خواهد در عین یاغىگرى و تمرّدش به وسیلۀ شفاعت مورد عفو مولا قرار گیرد که در این دو فرض، شفاعت سودى ندارد؛ چون شفاعت وسیلهاى است براى تتمیم سبب، نه این که خودش مستقلاً سبب باشد. اوّلى را اعلم علما کند و دوّمى را در عین یاغی گریش مقرب درگاه مولا سازد.
برای روشن شدن جواب باید توجه شود که نوع گناه افراد و وضعیت فرد گناه کار در تأثیر اعمال دیگران در سرنوشت وی بسیار مؤثر است. به عنوان نمونه اگر گناه افراد حق الناس باشد طبعاً با احسان و نیکی نمی تواند مورد بخشش الاهی قرار گیرد و یا اگر فرد گناهکار علی رغم علم داشتن به گناه مرتکب آن شود باز هم از بخشش الاهی به دور است. بنابر این باید نوع گناه و وضعیت شخص گنهکار مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان به تأثیر یا عدم تأثیر آن حکم کرد.
به عبارت دیگر، این که شخصی که در طول زندگی خود در گناه و انحراف بوده است چگونه به وسیلۀ احسان و نیکی مورد عفو و بخشش قرار می گیرد و سرنوشت او در آخرت عوض می شود؟ باید بگوییم که همۀ افراد غرق در گناه و انحراف این طوری نیستند و امکان ندارد که با اعمال و دعای دیگران وضعیت آنان عوض شود. بله در مورد گناهکارانی که مرتکب گناهانی شده اند که خداوند به آنها وعدۀ مغفرت و عفو داده است، این امید است که حتی با دعا و اعمال نیک دیگران مورد عفو قرار گیرند؛ زیرا قرآن می فرماید: ” حسنات[۱]، سیئات (و آثار آنها) را از بین می برند.[۲]
همان طوری که شخص گناهکار اگر در زندگی کارهای نیکی انجام دهد به واسطۀ انجام کارهای نیک او، طبق آیۀ قرآن خداوند گناهان و آثار گناهان او را محو می نماید، حال اگر دیگران کارهای نیک انجام دادند و ثوابش را به فرد گناهکار هدیه کردند، این اعمال نیز باعث محو گناهان و آثار گناهان او خواهد شد.
ما روایات زیادی داریم که می فرماید: وقتی شخصی از دنیا می رود اگر دیگران (فرزندان یا افراد دیگر) کارهای نیکی؛ نظیر نماز، روزه، حج، صدقه، آزادسازی بندگان و … انجام دهند و ثواب این کارها را به این فردی که از دنیا رفته است هدیه کنند، ثواب و پاداش این اعمال به او خواهد رسید.[۳]
مسلماً وقتی که ثواب اعمال خیر دیگران که به فردی گناهکار هدیه می شود، به او برسد اگر در حد جبران آثار سوء گناهان فرد گناهکار باشد، گناهانش را نیز جبران خواهد کرد و اصولاً این عدالت خداوند است که با اعمال نیک دیگران در حق گناهکار، گناهانی که در حد آن کارهای نیک هستند آمرزیده شوند؛ زیرا خداوند تعالی بر لسان نبی اش این راه را باز و مفتوح گذاشته است.[۴] همان طوری که در این جهان نیز اگر کسی مرتکب خلافی شد و خسارتی به دیگری وارد کرد، اگر شخص ثالثی این خسارت را از طرف او جبران نماید، قطعاً شخص خسارت دیده راضی خواهد شد و اگر راضی نشود مورد ملامت قرار می گیرد. بنابراین، هیچ جای تعجب و سؤال نیست که چطور گناه فرد گناهکار که از دنیا رفته است با اعمال و کارهای افراد دیگر جبران می شود.
بله اگر فرد آن قدر گناه و معصیت کرده که اگر تمام افراد نیکوکار هم کارهای نیک خود را به او بدهند باز جبران گناهان بزرگ و بی شمار او را نکند، در این صورت هرگز با اعمال دیگران گناهان او آمرزیده نخواهد شد، بلکه از بار گناهان او کاسته خواهد شد و خداوند متعال در عذاب او تخفیف خواهد داد.[۵]
لازم به تذکر است از آن جایی که خداوند متعال عادل و حکیم است و به هیچ یک از بندگانش ذره ای ظلم نمی کند، اعمال هیچ بنده ای را نادیده نمی گیرد و اجر و پاداش هیچ نیکوکاری را ضایع نمی کند، ممکن است کسانی را ببخشد که از نظر ما گناهکار و مستحق عذاب اند (چون ما به تمام اعمال و رفتار آنان آگاهی نداریم)، لکن خداوند چون از همه چیز خبر دارد و از چیزهایی آگاهی دارد که ما آگاه نیستیم، باید مغفرت و عفو او را به حساب آن اعمال نیکی بگذاریم که خداوند می داند و ما نمی دانیم.
تفسیر نمونه در پاسخ به این سؤال که چگونه آیاتی که شفاعت را مطرح می کنند، یا آیۀ ۲۱ سورۀ طور که می فرماید: “فرزندان بهشتیان را نیز به آنها ملحق مىسازیم در حالى که ذریه تلاشى در این راه نکردهاند، یا آنچه که در روایات اسلامى آمده که هر گاه کسى اعمال خیرى انجام دهد، نتیجه او به فرزندان او مىرسد، با این آیه قابل جمع است که بهرۀ هر کس در قیامت تنها حاصل سعى او است.
قرآن می فرماید: انسان بیش از سعى و کوشش خود حق ندارد، ولى این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمت هایى به افراد لایق داده شود. استحقاق مطلبى است و تفضل مطلبى دیگر. همان گونه که حسنات را ده برابر و گاه صدها یا هزاران برابر پاداش مىدهد.
از این گذشته شفاعت بى حساب نیست، آن هم نیاز به نوعى سعى و تلاش و ایجاد رابطهاى معنوى با شفاعت کننده دارد.[۶] همچنین در مورد الحاق فرزندان بهشتیان به آنها نیز قرآن در همان آیه مىگوید: “و اتبعتهم ذریتهم بایمان”. این در صورتى است که فرزندان آنها در ایمان از آنها پیروى کنند.[۷]
علامه طباطبائی (ره) در کتاب المیزان در بحث شفاعت می گوید: اگر شخصى بخواهد به ثوابى برسد که اسباب آن را تهیه ندیده و از عقاب مخالفت تکلیفى خلاص گردد بدون این که تکلیف را انجام دهد، در این جا متوسل به شفاعت مىگردد و مورد تأثیر شفاعت هم همین جا است، اما نه بطور مطلق؛ براى این که بعضى افراد هستند که اصلاً لیاقتى براى رسیدن به کمالی که می خواهند ندارند؛ مانند یک فرد عامى که می خواهد با شفاعت اعلم علما شود، با این که نه سواد دارد و نه استعداد، یا رابطهاى که میان او و دیگرى واسطه و شفیع شود ندارند؛ مانند بردهاى که به هیچ وجه نمىخواهد از مولایش اطاعت کند و می خواهد در عین یاغىگرى و تمرّدش به وسیلۀ شفاعت مورد عفو مولا قرار گیرد که در این دو فرض، شفاعت سودى ندارد؛ چون شفاعت وسیلهاى است براى تتمیم سبب، نه این که خودش مستقلاً سبب باشد. اوّلى را اعلم علما کند و دوّمى را در عین یاغی گریش مقرب درگاه مولا سازد.