World-civilization
02-21-2010, 12:11 AM
لئوناردو داوینچی
http://ample.se/image-7A9A_4B80430F.jpg
لئوناردو داوینچی (۱۵ آوریل ۱۴۵۲ - ۲ مه ۱۵۱۹) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دروه رنسانس است که در رشتههای ریاضی،معماری، موسیقی، کالبدشناسی،مهندسی، تندیسگری، نقاشی و هندسه شخصی برجسته بود.
داوینچی را کهنالگوی «فرد رنسانسی» دانستهاند. او بینهایت خلاق و کنجکاو بود.
بیشتر معروفیت او بخاطر نگارگری نقاشیهای شام آخر و مونالیزا است.
او در سال ۱۴۵۲ در وینچی ( یا در یک روستای توسکانی) که شهر بسیار کوچکی ما بین پیزا و فلورانس بود، متولد شد.
لئوناردو فرزند نامشروع یک محضردار و زمیندار فلورانسی به نام سر پیرو داوینچی و دختری روستایی به نام کاترینا بود. تحصیلات ابتدایی را در وینچی گذراند و از همین موقع بود که نبوغ خارق العاده ای مخصوصا در نقاشی از خود بروز داد.
او هنوز ۱۶ سال بیش نداشت که توسط پدر به منظور فراگیری هنر نقاشی و مجسمه سازی نزد هنرمند مشهور آن زمان آندرئا دل وروکیو (۱۴۳۵-۱۴۸۸)در فلورانس فرستاده شد و ۱۰ سال پیش او باقی ماند.
وروکیو شهرت عظیمی داشت، یعنی آنچنان شهرتی که شهر ونیز ساخت بنای یادبود بارتولومئو کولئونی را به او واگذاشت. کولئونی سرداری بود که بیش از دلاوریهای نظامی، از جهت اعمال نوعدوستانه خود حق بر گردن مردم ونیز داشت.
از همکلاسی های مشهور لئوناردو می توان از بوتیچلی نام برد. دل و وروکیو نه تنها استاد مسلم نقاشی و مجسمه سازی بود بلکه با علوم مختلف زمان خود نیز آشنا بود و از جمله اینکه مهندس قابلی محسوب می شد و شاید هم او بود که در این دوران نبوغ خداداد داوینچی را کشف کرد و باعث شد او بعدها در بسیاری از علوم و فنون خبره شده و به اختراعات و نوآوری های شگفت آوری دست بزند. در همین دوره بود که استاد و شاگرد به همراه یکدیگر نقاشی معروف «غسل تعمید مسیح» را خلق کردند که منتقدین معتقدند این اثر را باید در واقع سرآغاز دوره انتقالی از هنر اوایل رنسانس به اواخر آن دانست.
اصولا داوینچی همیشه برعکس می نوشت و یا به عبارت دیگر از نوشتار آینه ای استفاده می کرد و نوشته های او تنها زمانی که در برابر آینه قرار می گرفت قابل خواندن می شد.
از داوینچی دفترچه های یادداشت با ارزشی به دست آمده است که در آنها نیز او همیشه از همین روش برای نوشتن استفاده می کرد.شاید داوینچی برای تمرکز بیشتر و آماده نگاه داشتن دایمی ذهن خود به این صورت می نوشته است و شاید هم تنها به قصد تفنن.
پدر علوم
اگرچه بیشتر مردم جهان لئوناردو داوینچی را به عنوان یک نقاش بزرگ می شناسند ولی کارشناسان تاریخ علم و هنر او را پایه گذار بسیاری از علوم و فنون می دانند و از او به عنوان پدر علم آناتومی و پزشکی، پدر معماری و مهندسی و پدر هوانوردی نام می برند. او تصاویر بسیار دقیقی از بدن انسان، اسب و پرندگان و مختلف کشید که بعدها در علوم پزشکی و تشریح استفاده بسیاری از آنها شد.
او بارها سعی کرد تا با استفاده از مکانیزم پرواز پرندگان، هواپیمایی برای پرواز انسان ها بسازد که چگونگی این تلاش ها در تاریخ ثبت شده است. پس از آنکه نخستین هواپیمای ساخت او به دلیل سنگین بودن از زمین جدا نشد، او تصمیم گرفت برای بار دوم از هواپیمایی به مراتب کوچک تر و سبک تر با بال های بسیار بزرگ استفاده کند.زولا شاگرد شجاع لئوناردو به بالای بلندترین ساختمان فلورانس رفت تا هواپیمای جدید را امتحان کنند ولی پس از چند لحظه پرواز به سختی سقوط کرد ولی خوشبختانه آسیب جدی ندید ولی همین حادثه کافی بود تا لئوناردو و ماشین پرنده جدیدی نسازد و به سراغ علوم دیگر برود.
لئوناردو داوینچی در سال ۱۴۸۲ فلورانس را ترک کرد و به میلان رفت و ۱۷سال در خدمت دوک میلان به نام لودویکو سفورزا بود. در همین دوران بود که او اثر مشهورش «شام آخر» را به وجود آورد. او که با علم مکانیک نیز به خوبی آشنا بود، یک سیستم آبیاری هیدرولیکی برای استفاده در دشت های لومباردی در نزدیکی شهر میلان اختراع کرد.
همچنین ریاضیدان هم عصر او «لوکاس پاسیولی» در کتابش شصت تصویر هندسی از لئوناردو را جای داده است. امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان ربانی در عمل های جراحی مهم استفاده می شود که به پاسداشت تلاش های چشمگیر داوینچی در علم پزشکی به نام ربات های داوینچی مشهور است.
همانطور که گفته شد، لئوناردو اوایل جوانی خود را در شهر فلورانس گذراند و علاوه بر کار مشترک او و استادش با نام «غسل تعمید مسیح»، نقاشی دیگری به نام «ستایش شاهان» را کشید. پس از آنکه به میلان نقل مکان کرد به روی دیوار سالن غذاخوری یک صومعه نقاشی به نام «راهبان سانتاماریا دل گراتزی» را کشید که متاسفانه به دلیل رطوبت و جنس مواد استفاده شده در آن زمان، خیلی زود رو به خرابی گذاشت ولی با این وجود هنوز جزو یکی از شاهکارهای عالم هنر محسوب می شود.پس از سرنگونی لویکو در میلان، لئوناردو به فلورانس بازگشت و با تحسین و تمجید زیاد مردم مواجه شد.
در سال ۱۵۰۲، به عنوان مهندس و معمار نظامی درخدمت سزار بزرگیا، دوک رومانیا درآمد و سال بعد کار نقاشی «باکره - مریم مقدس - و بچه همراه با سنت آن» را شروع کرد ولی آن را نیمه کاره رها کرد که طرح آن هم اکنون در آکادمی سلطنتی لندن موجود است. اثر ناتمام دیگر او «نبرد آنگیاری» نام دارد که لئوناردو سه سال تمام روی آن کار کرد و طرح آن نیز کامل شد ولی شیوه رنگ آمیزی که او برای این کار به روی گچ ابداع کرده بود به شکست انجامید.
در سال ۱۵۰۶، لئوناردو استخدام لوئی دوازدهم پادشاه فرانسه درآمد تا یکسری تحقیقات علمی در رشته های زمین شناسی، گیاه شناسی، هیدرولیک و علوم دیگر انجام دهد و او در این دوران از کار نقاشی فاصله گرفت.در سال ۱۵۱۳ به دلایل سیاسی و به رغم میل باطنی اش مجبور شد به رم برود ولی در آنجا او احساس تنهایی و بیهودگی می کرد، بنابراین تصمیم گرفت همراه با یکی از شاگردانش «فرانچسکو ملزی» دوباره به فرانسه باز گردد.
او در این زمان ۶۵ ساله بود. فرانسیس اول مقرری سالیانه ای برای او در نظر گرفت و او را به جایی به نام «شاتو کلو» نزدیک شهر «آمبواز» به منظور اهداف تحقیقاتی فرستاد.
جایی که دو سال بعد یعنی در سال ۱۵۱۹ در سن شصت و هفت سالگی درگذشت.لئوناردو داوینچی در مجسمه سازی نیز خبره بود و از این رو ساخت بسیاری از مجسمه های معروف را به او نسبت می دهند ولی در حال حاضر فقط سه اثر وجود دارد که با قاطعیت می توان گفت ساخته دست اوست.
سه شکل به روی در شمالی یک تعمیرگاه در فلورانس، مجسمه کوچک برنزی از یک اسب و سوارش در موزه بوداپست و یک نیم تنه از جنس موم که در برلین نگهداری می شود.
شاید همه داستان افتادن سیب از درخت که منجر به کشف نیروی جاذبه از طرف نیوتن شد را به خاطر داشته باشند. لئوناردو عاشق مطالعه طبیعت اطراف و بخصوص سایه روشن های به وجود آمده در ساعات مختلف شبانه روز بود که این موضوع به خوبی در آثار او پیداست. شاید ذکر دو نقل قول از خود لئوناردو که نشان دهنده مطالب فوق است خالی از لطف نباشد:
- اندازه دست های کشیده شده یک فرد از دو طرف برابر با قد اوست.
- پرسپکتیو، افسار و سکان نقاشی است.
از لئوناردو داوینچی آثار نسبتا زیادی به جا مانده است که بسیاری از آنها در میلان، فلورانس، پاریس و وین موجود است و قسمتی دیگر در موزه های بریتانیا نگهداری می شود
تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی
http://ample.se/image-8C22_4B80430F.jpg
منشا آیین «عشای ربانی»(شام خداوندی) در میان مسیحیان است و به طور ویژه به وعده شامی اطلاق میگردد که عیسی مسیح در شبی که یهودا او را تسلیم نمود و به عنوان آخرین «غذای زمینی» خورد.
چنانکه بر اساس انجیل عیسی مسیح به رسولان(حواریان) گفت: دیگر از این محصول مو(انگور) نخواهم نوشید تا به پدرم در آسمان بپیوندم»
اهمیت این اتفاق در مسیحیت به خاطر تعالیم خاصی است که مسیح در آن به شاگردان داد.
از آن جملهاست:
- یاد آوری بسیاری از تعلیمی که پیشتر به شاگردان داده بود
- تاکید بر محبت بی قید و شرط
- خبر دادن از قیام او از مردگان در روز سوم پس از مرگش
- مژده آمدن و نزول روح القدس بر رسولان
لئوناردو داوینچی هنگام کشیدن تابلوی شام آخر دچار مشکل بزرگی شد: میبایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا، از یاران مسیح که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر میکرد. کار را نیمهتمام رها کرد تا مدلهای آزمایش را پیدا کند.
روزی در یک مراسم همسرایی، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از آن جوانان همسرا یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهرهاش اتودها و طرحهایی برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود؛ اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود.
کاردینال مسئول کلیسا کمکم به او فشار میآورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند. نقاش پس از روزها جستجو، جوان شکسته و ژندهپوش و مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند، چون دیگر فرصتی برای طرح برداشتن نداشت.
گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است، به کلیسا آوردند: دستیاران سرپا نگهاش داشتند و در همان وضع، داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخهبرداری کرد. وقتی کارش تمام شد، گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید و با آمیزهای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیدهام. داوینچی با تعجب پرسید: کی؟ سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسرایی آواز میخواندم، زندگی پر رویایی داشتم و هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی شوم.
“مي توان گفت: نيكي و بدي يك چهره دارند ؛ همه چيز به اين بسته است كه هر كدام كي سر راه انسان قرار بگيرند.
منبع
پائولو کوئیلو؛ از کتاب شیطان و دوشیزه پریم
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «شام آخر»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (بازیابی در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۷).
گامبریچ، ارنست. تارخ هنر. ترجمهٔ رامین، علی. چاپ چهارم، تهران: نشر نی، ۱۳۸۵، ۳-۴۷۰-۳۱۲- ISBN ۹۶۴.
مونالیزا
http://ample.se/image-EFE8_4B80430F.jpg
نقاش لئوناردو داوینچی
سال ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶
تکنیک رنگ روغن روی چوب
ابعاد ۷۷×۵۳ سانتیمتر
مالک موزه لوور ،پاریس
تابلوی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی، شاخصترین اثر هنری در موزه لوور است.
تابلوی نقاشی مونالیزا که به لبخند ژوکوند نیز شهرت دارد، شاهکار لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است.
این اثر استثنایی در طول تاریخ چندین بار ربوده شده، و با اینکه ۵۰۰ سال از زمان خلقش میگذرد اما آسیب چندانی ندیدهاست.
تابلوی مشهور لبخند ژوکوند به دلیل لبخند بسیار مرموز مونالیزا و همچنین سبک نوین نقاشی لئوناردو داوینچی در آن زمان، به شهرت جهانی رسید.
گفته شدهاست که داوینچی سفارش نقاشی این اثر را بین سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶ دریافت کرد،[نیازمند منبع] اما آن را به موقع تحویل نداد و چند بار آن را عوض کرد.
هم اینک اصل تابلو در موزه لوور در فرانسه نگهداری میشود.
ریشه تاریخی
درمورد اینکه مدل لئوناردو برای کشیدن این اثر چه کسی بوده است، اظهارنظرهای مختلفی هست. بعضی او را معشوقه لئوناردو می دانند و برخی عقیده دارند که مدل اصلی اثر، خود او بوده است ولی آنچه مسلم است این است که مدل داوینچی در این اثر جینوراد بنچی همسر زانوکی دل جیرکندا از متنفذین شعر میلان بوده است که از این رو این اثر گاهی اوقات «لاجیو کندا» نیز نامیده می شود. همانطور که می دانید این تابلوی نقاشی در موزه لوور پاریس نگهداری می شود.
از تاریخ این چنین بر می آید که فردی بنام فرانسیسکو بارتولومئو* [۱] از اشراف شهر فلورانس از داوینچی خواسته است که پرتره همسر سوم خود یعنی لیزا آنتونیو ماریا* [۲] را برای او نقاشی کند.[نیازمند منبع] داوینچی نزدیک به چهار سال روی این اثر هنر کار کرد و پس از اتمام نقاشی در سال ۱۵۰۷ این تابلوی زیبا را به فرانسیسکو نفروخت، فلورانس را ترک کرد و آنرا نزد خود نگاه داشت.
برخی معتقد هستند از آنجایی که لئوناردو تابلو را تمام نکرده بود آنرا به فرانسیسکو نفروخت و بسیاری دیگر معتقد هستند که لئوناردو عاشق این تابلو بود.
داوینچی در سال ۱۵۱۶ هنگامی که تابلو مونالیزا را در چمدانهای خود داشت وارد فرانسه میشود و آنرا به پادشاه وقت فرانسه فرانسیس اول* [۳] می فروشد. پس از آن به مرور زمان این اثر زیبا در شهرهای مختلف فرانسه نقل مکان میکند تا اینکه پس از انقلاب فرانسه، مونالیزا موزه لوور را بهعنوان خانه خود انتخاب میکند.
ناپلئون آنرا از موزه برمی دارد و به اطاق خواب خصوصی خود میبرد[نیازمند منبع] ولی پس از تبعید ناپلئون این اثر دوباره به لوور بازگردادنده میشود.
جای خالی مونالیزا بر روی دیوار، لوور
در ۲۱ اوت سال ۱۹۱۱ تابلو مونالیزا توسط یک دزد ایتالیایی دزیده می شود و به ایتالیا آورده می شود. پس از گذشت دو سال این تابلو در زادگاه خود یعنی فلورانس دیده میشود و پس از انجام برخی فعالیتهای اداری و قانونی تابلو دوباره به لوور بازگردانده میشود.
در سال ۱۹۵۶ شخصی اقدام به پاشیدن اسید به قسمت پایینی تابلو نمود که مرمت آن سالها به طول انجامید. در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی شهرهای نیویورک، توکیو و مسکو میزبان این تابلو بودند.[۴]
قیمت آن چیزی درحدود ۶۰۰ میلیون دلار تخمین زنده می شود. لبخند زن حاضر در این نقاشی را مرموز تعبیر می کنند. مونالیزا به معنای خانم لیزا (Madam Lisa) است که اشاره ای به شخص نقاشی شده دارد. ژوکوند هم از نام خانوادگی این خانم گرفته شده است. تابلو برای یک اشراف زاده ایتالیایی نقاشی شده است اما در همان زمان توسط پادشاه فرانسه خریداری شده است و به همین دلیل متعلق به فرانسه محسوب می شود.
پس از مرگ لئوناردو دو طرف نقاشی بریده شد تا در قاب جاداده شود و به همین دلیل دوستونی که در دو طرف نقاشی قرار دارد از آن حذف شده است.
نقاشی دیگری از مونالیزا وجود دارد که با عنوان مونالیزای ایزلوورث ('The Isleworth Mona Lisa') مشهور است. احتمال می رود که لنوناردو دو نسخه از نقاشی خود کشیده باشد. بسیاری از متخصصین در مورد اصالت نسخه دوم شک داردند . این نسخه در حاتل حاضر در یک بانک نامعلوم در سوئیس نگهداری می شود.
تحلیل کامپیوتری اثر نشان می دهد که بصورت عجیبی با چهره داوینچی تطبیق می کند. این باعث شده است که بعضی صاحب نظران داوینچی را دارای تمایلات همجنس خواهانه معرفی کنند زیرا که قصد داشته است خود را بصورت زن نشان دهد.
اخیرا یک نورو بیولوژزیست از دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد به نام مارگارت لیوینگستون مشاهدات قابل توجهی در این مورد انجام داده است.درحقیقت می توان گفت که او «راز داوینچی» را کشف کرده است.
او متوجه شد زمانی که مستقیما به لب های مونالیزا نگاه می کرد، لبخند او واضح نبود که این مسئله عملا ناامیدکننده بود. با این وجود هرگاه نگاهش را از لب ها منحرف می کرد، لبخند آشکار می شد و وقتی دوباره از روبه رو به لب ها نگاه می کرد لبخند نیز دوباره ناپدید می شد.درواقع او دریافت که این لبخند اسرارآمیز تنها زمانی قابل رویت است که شما از کنارها به دهان مونالیزا نگاه کنید یا به عبارت دیگر شما باید از گوشه چشم نگاه کنید تا اینکه به طور مستقیم به تماشای آن بنشینید. به خاطر سایه روشن های بی نظیر این اثر در گوشه های دهان، لبخند تنها زمانی قابل مشاهده است که شما به طور غیرمستقیم به این شاهکار ننگرید.»
آثار داوینچی اغلب دارای رمز و راز خاص خود هستند که همین امر باعث شهرت بیشتر داوینچی شده است. مشهورترین اثر داوینچی مونالیزا یا لبخند ژکوند است درباره این نقاشی نکات زیادی گفته شده است از جمله :
*آغاز به کار داوینچی برای کشیدن این تابلو در سال ۱۵۰۳ بود و تا ۱۵۰۷ اتمام آن به طول انجامید . (همین یک نکته کافی است که به اهمیت این نقاشی برای داوینچی پی برده شود)
*شيوه ای که لئوناردو در ترسيم چشمان موناليزا به کار گرفته باعث می شود تا شما از هر زاويه ای که به نقاشی نگاه کنيد چشمان موناليزا را متوجه خودتان ببينيد .
*لبخند خفيفی که بر لبان موناليزا است تنها در صورتی ديده می شود که شما به هر جايی از نقاشی غير از لبان موناليزا نگاه کنيد و به محض خيره شدن به لبان موناليزا اين لبخند به کلی ناپديد می شود
*طرز نشستن موناليزا (که آرنج دست چپ را بر دسته صندلی قرار داده و کف دست راست را بر مچ دست چپ )هنوز هم يکی از ژست های محبوب عکسان است
*پلی که در پس زمينه پشت شانه چپ موناليزا ديده می شود هنوز هم به عنوان يکی از جاذبه های شهر بورونو پذيرای توريست هاست
* آرواره های موناليزا مردانه است و اين حدس زده می شود که لئوناردو چهره خودش را به تصوير کشيده است.
*در این نقاشی دستهای موناليزا متورم است به اعتقاد برخی این امر دليل بر آبستن بودن موناليزا است
* حلقه ای در دستان موناليزا وجود ندارد تا نشان دهد که او متاهل است
*سال ۱۹۱۱ اين نقاشی توسط يک نقاش ايتاليايی به نام «وينچنزو پروجيا» به سرقت رفت تا به کشور ايتاليا بازگشت داده شود . که البته دو سال بعد از آن نقاشی يافت شد و مجددا به لوور منتقل گرديد.
1. ↑ Francesco di Bartolommeo
2. ↑ Lisa di Antonio Maria
3. ↑ Francis I
4. ↑ مونالیزا
رازي ديگر از تابلوي موناليزا برملا شد
24.8.88
خبرگزاري فارس: بررسيهاي اخير يك كارشناس فرانسوي روي تابلوي موناليزا، وجود ابرو را در چهره اين شاهكار هنري ثابت كرد.
به گزارش خبرگزاري فارس، پاسكال كوته، كارشناس هنري موزه لوور، در ادعايي جديد و جود ابرو روي چهره اين شاهكارقرن شانزدهمي را اثبات كرد.
وي گفت: داوينچي اين اثر را در لايههاي متعددي كشيده كه لايه آخرين آن ورقهاي صاف، صيقل خورده و مخصوص بوده كه جزئيات چهره اين زن همچون ابروها، روي اين لايه نقاشي شدهاند.
كوته كه با استفاده از يك دوربين 240 مگا پيكسلي، لايههاي گوناگون اين نقاشي را مورد بررسي قرار داده است، افزود: به احتمال فراوان اين ابروها به دليل واكنشهاي شيميايي سطح صيقلي تابلو از بين رفته يا به كلي پاك شدهاند.
اين يافته به همراه ديگر تحقيقات اين كارشناس فرانسوي، در نمايشگاهي به نام اسرار موناليزا كه از امروز در موزه صنعت و علوم منچستر افتتاح خواهد شد در معرض ديد عموم قرار ميگيرد. نمايشگاهي كه به نمايش تصويري بزرگ و مادون قرمز از اين تابلو با عكسهايي از تمام جزئيات كشف شده به نمايش خواهد گذاشت.
پاسكال كوته در بررسيهاي پيشين خود، آسمان تاريك پشت زمينه تابلو را آبي روشن اعلام كرده و همچنين اذعان كرده بود كه انگشت قرار گرفته روي دست چپ اين اثر براي القاي احساس راحتي بيشتر توسط خود داوينچي پاك شده بوده است.
آيا موناليزا چهرهي داوينچي است؟
4.11.88
آيا داوينچي در تابلوي موناليزا چهرهاي متفاوت را از خود به تصوير كشيده است؟
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از تايمز آنلاين، محققان ايتاليايي براي آزمايش اين فرضيه كه تابلوي موناليزا، چهرهي تغييريافتهاي از داوينچي است و او چهرهي خود را نقاشي كرده است، قصد دارند، محلي را كه گفته ميشود، جنازهي داوينچي در آن دفن شده است، كاوش كنند و با بررسي جمجمهي داوينچي و تهيهي يك تصوير رايانهيي از صورت او، به پاسخي روشن در اين زمينه برسند. گفته ميشود، جنازهي داوينچي در قلعهي آمبويس (Amboise) در فرانسه دفن شده است.
در طول قرنها، هويت موناليزا محل بحث محققان بوده است. عدهاي موناليزا را مادر داوينچي و عدهاي او را همسر يك تاجر فلورانسي دانستهاند. محققان ميخواهند، پس از خارج كردن استخوانهاي داوينچي، دليل مرگ او را مشخص كنند. در اينباره، عدهاي مرگ داوينچي را بر اثر بيماري سيفليس ميدانند.
محققان همچنين قصد دارند، اين امر را معلوم كنند كه آيا داوينچي مانند بسياري از نقاشان همعصر خود بهدليل استفاده از رنگمايههاي سمي براي تهيهي رنگ، از مسموميت پوستي رنج ميبرده است يا خير.
البته مشكل ديگري كه محققان با آن روبهرو هستند، پيدا كردن اسكلت داوينچي از ميان اسكلتهاي دفنشده در قلعهي آمبويس است، چون در سال 1789 ميلادي و در جريان انقلاب فرانسه، كليساي محل دفن داوينچي آسيب ديد و سپس بقاياي تمام اجساد، در قلعهي آمبويس دفن شد. به همين دليل، محققان با مشكل شناسايي اسكلت داوينچي مواجهاند.
تاريخ اجراي اين پروژه، تابستان امسال اعلام شده است.
محققان آلمانی مدعی اند راز هویت "مونا لیزا" تابلوی معروف "لئوناردو داوینچی" هنرمند مشهور دوره رنسانس ایتالیا را کشف کرده اند.
به گزارش (asriran.com) "لیزا جراردینی" همسر "فرانچسکو بارتولومئو دل ژوکوندو" بازرگان متمول شهر فلورانس و صاحب لبخند ژوکوند، به عنوان مدلی برای نقاشی های سده شانزدهم مورد استفاده قرار می گرفته است. اما مورخان همواره در مورد اینکه این زن معشوقه داوینچی، مادرش و یا خود داوینچی بوده، شک داشتند.
در همین حال، کارشناسان کتابخانه دانشگاه هایدلبرگ آلمان با بررسی یادداشت های قدیمی به جامانده در حاشیه کتابی در سال 1503 به این نتیجه رسیده اند که "لیزا دل ژوکوندو" درحقیقت تنها مدلی برای یکی از مشهورترین نقاشی های جهان بوده است.
به گفته یکی از کارشناسان این کتابخانه، با کشف دکتر "آرمین شلچتر" تمام ابهامات درخصوص هویت مونا لیزا از بین رفته است.
این یادداشت ها توسط "آگوستینو وسپوسی" یکی از مقامات شهری فلورانس در حاشیه این کتاب نوشته شده است. در این یادداشت ها داوینچی با "آپله" هنرمند یونان باستان مقایسه و عنوان شده که وی همزمان مشغول کار روی سه تابلوی نقاشی بوده که یکی از آنها پرتره مونا لیزا بوده است.
به گفته یکی از کارشناسان کتابخانه دانشگاه هایدلبرگ آلمان، در ابتدا تصور می شد چهره مونا لیزا متعلق به زنی بوده که در سال 1550 زندگی می کرده است.
تابلوی نقاشی مونا لیزا که در موزه لوور پاریس نگهداری می شود به تابلوی "ژوکوند" نیز معروف است که در زبان ایتالیایی به معنای زنی دلشاد است.
isna.ir
*********************************راستی******* ***********************
تابلويي از داوينچي شناسايي شده است
22.7.88
به اعتقاد برخي كارشناسان، تابلويي كه تصور ميشد، توسط نقاشي آلماني در قرن نوزدهم ميلادي كشيده شده، اثري از داوينچي است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از گاردين، كارشناسان هنري معتقدند، توانستهاند با بررسي يك اثر انگشت 500 ساله، تابلوي اثر لئوناردو داوينچي ـ نقاش و مجسمهساز ايتاليايي ـ را شناسايي كنند.
تاكنون تصور ميشد، اين تابلو كه «دختر جوان در نيمرخ در لباس دورهي رنسانس» نام دارد، توسط يك نقاش آلماني در قرن 19 ميلادي كشيده شده است. اين اثر در سالهاي اخير، به مبلغ 12هزار پوند به فروش رفت.
برخي كارشناسان آثار هنري كه در زمينهي نقاشيهاي داوينچي صاحب نظرند، با شناسايي اثر انگشت داوينچي روي اين تابلو، استفاده از آزمايش كربن براي تعيين قدمت آن و همچنين وجود تكنيكهاي نقاشي داوينچي، تابلوي «دختر جوان در نيمرخ در لباس دورهي رنسانس» را يكي از آثار او ميدانند.
اگر اين مسألهي درست باشد، اين تابلو نخستين اثر كشفشده از داوينچي در قرن اخير است و ارزش آن، دهها ميليون پوند خواهد بود.
يكي از استادان بازنشستهي كالج تاريخ و هنر دانشگاه آكسفورد عقيده دارد، تابلوي «دختر جوان در نيمرخ در لباس دورهي رنسانس» در ارتباط با كتابي 200 صفحهيي از داوينچي است كه هيچگاه چاپ نشد.
او بر اين باور است كه اين تابلوي 22 در 33 سانتيمتري در سال 1496 ميلادي كشيده شده و تصوير دختري 13 تا 14 ساله است كه چهارماه پس از ازدواجاش با يك فرماندهي نظامي، مرده است.
اثر انگشت داوينچي به انگشت مياني او تعلق دارد و توسط يك كارشناس هنري با استفاده از دوربين بسيار پيشرفتهي چندطيفي شناسايي شده است. فنآوري چندطيفي قادر است، نور را از تواليها فراتر از دامنهي نور آشكار، جذب كند. عملي كه چشم انسان قادر به انجام آن نيست.
اين كارشناس معتقد است، اثر انگشت داوينچي كه در گوشهي بالايي سمت چپ اين تابلو قرار دارد، مشابه اثر انگشتي از داوينچي است كه در يك شاهكار نقاشي از او در كليسايي در واتيكان ديده شده است.
بررسي كارشناسان هنري نشان ميدهد، اين تابلو توسط يك نقاش چپدست كشيده شده است و اين امر را نيز ميتوان دليلي بر خلق آن توسط داوينچي دانست.
تابلوي «دختر جوان در نيمرخ در لباس دورهي رنسانس» در اواخر قرن 15 ميلادي با استفاده از رنگ و گچ خلق شده و تصوير نيمرخ دختري است كه موهاي خود را به سبك دختران ميلاني آرايش كرده است. همچنين آزمايشهاي كربن، ترسيم اين تابلو را در اواخر قرن 15 ميلادي تأييد كردهاند.
تابلوي يادشده در سال 1998 ميلادي 12هزار پوند در شعبهي نيويورك مؤسسهي حراجي كريستي بهفروش رفت و در سال 2007 نيز به همين مبلغ به يك مجموعهدار كانادايي فروخته شد.
قرار است، اين تابلو سال آينده در نمايشگاهي در سوئد بهنمايش درآيد.
راستی خبر جدیدی در این باره اومد حتما اضافه می کنم.
http://ample.se/image-218B_4B80430F.jpg
http://ample.se/image-DC1D_4B80430F.jpg
http://ample.se/image-7A9A_4B80430F.jpg
لئوناردو داوینچی (۱۵ آوریل ۱۴۵۲ - ۲ مه ۱۵۱۹) از دانشمندان و هنرمندان ایتالیایی دروه رنسانس است که در رشتههای ریاضی،معماری، موسیقی، کالبدشناسی،مهندسی، تندیسگری، نقاشی و هندسه شخصی برجسته بود.
داوینچی را کهنالگوی «فرد رنسانسی» دانستهاند. او بینهایت خلاق و کنجکاو بود.
بیشتر معروفیت او بخاطر نگارگری نقاشیهای شام آخر و مونالیزا است.
او در سال ۱۴۵۲ در وینچی ( یا در یک روستای توسکانی) که شهر بسیار کوچکی ما بین پیزا و فلورانس بود، متولد شد.
لئوناردو فرزند نامشروع یک محضردار و زمیندار فلورانسی به نام سر پیرو داوینچی و دختری روستایی به نام کاترینا بود. تحصیلات ابتدایی را در وینچی گذراند و از همین موقع بود که نبوغ خارق العاده ای مخصوصا در نقاشی از خود بروز داد.
او هنوز ۱۶ سال بیش نداشت که توسط پدر به منظور فراگیری هنر نقاشی و مجسمه سازی نزد هنرمند مشهور آن زمان آندرئا دل وروکیو (۱۴۳۵-۱۴۸۸)در فلورانس فرستاده شد و ۱۰ سال پیش او باقی ماند.
وروکیو شهرت عظیمی داشت، یعنی آنچنان شهرتی که شهر ونیز ساخت بنای یادبود بارتولومئو کولئونی را به او واگذاشت. کولئونی سرداری بود که بیش از دلاوریهای نظامی، از جهت اعمال نوعدوستانه خود حق بر گردن مردم ونیز داشت.
از همکلاسی های مشهور لئوناردو می توان از بوتیچلی نام برد. دل و وروکیو نه تنها استاد مسلم نقاشی و مجسمه سازی بود بلکه با علوم مختلف زمان خود نیز آشنا بود و از جمله اینکه مهندس قابلی محسوب می شد و شاید هم او بود که در این دوران نبوغ خداداد داوینچی را کشف کرد و باعث شد او بعدها در بسیاری از علوم و فنون خبره شده و به اختراعات و نوآوری های شگفت آوری دست بزند. در همین دوره بود که استاد و شاگرد به همراه یکدیگر نقاشی معروف «غسل تعمید مسیح» را خلق کردند که منتقدین معتقدند این اثر را باید در واقع سرآغاز دوره انتقالی از هنر اوایل رنسانس به اواخر آن دانست.
اصولا داوینچی همیشه برعکس می نوشت و یا به عبارت دیگر از نوشتار آینه ای استفاده می کرد و نوشته های او تنها زمانی که در برابر آینه قرار می گرفت قابل خواندن می شد.
از داوینچی دفترچه های یادداشت با ارزشی به دست آمده است که در آنها نیز او همیشه از همین روش برای نوشتن استفاده می کرد.شاید داوینچی برای تمرکز بیشتر و آماده نگاه داشتن دایمی ذهن خود به این صورت می نوشته است و شاید هم تنها به قصد تفنن.
پدر علوم
اگرچه بیشتر مردم جهان لئوناردو داوینچی را به عنوان یک نقاش بزرگ می شناسند ولی کارشناسان تاریخ علم و هنر او را پایه گذار بسیاری از علوم و فنون می دانند و از او به عنوان پدر علم آناتومی و پزشکی، پدر معماری و مهندسی و پدر هوانوردی نام می برند. او تصاویر بسیار دقیقی از بدن انسان، اسب و پرندگان و مختلف کشید که بعدها در علوم پزشکی و تشریح استفاده بسیاری از آنها شد.
او بارها سعی کرد تا با استفاده از مکانیزم پرواز پرندگان، هواپیمایی برای پرواز انسان ها بسازد که چگونگی این تلاش ها در تاریخ ثبت شده است. پس از آنکه نخستین هواپیمای ساخت او به دلیل سنگین بودن از زمین جدا نشد، او تصمیم گرفت برای بار دوم از هواپیمایی به مراتب کوچک تر و سبک تر با بال های بسیار بزرگ استفاده کند.زولا شاگرد شجاع لئوناردو به بالای بلندترین ساختمان فلورانس رفت تا هواپیمای جدید را امتحان کنند ولی پس از چند لحظه پرواز به سختی سقوط کرد ولی خوشبختانه آسیب جدی ندید ولی همین حادثه کافی بود تا لئوناردو و ماشین پرنده جدیدی نسازد و به سراغ علوم دیگر برود.
لئوناردو داوینچی در سال ۱۴۸۲ فلورانس را ترک کرد و به میلان رفت و ۱۷سال در خدمت دوک میلان به نام لودویکو سفورزا بود. در همین دوران بود که او اثر مشهورش «شام آخر» را به وجود آورد. او که با علم مکانیک نیز به خوبی آشنا بود، یک سیستم آبیاری هیدرولیکی برای استفاده در دشت های لومباردی در نزدیکی شهر میلان اختراع کرد.
همچنین ریاضیدان هم عصر او «لوکاس پاسیولی» در کتابش شصت تصویر هندسی از لئوناردو را جای داده است. امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان ربانی در عمل های جراحی مهم استفاده می شود که به پاسداشت تلاش های چشمگیر داوینچی در علم پزشکی به نام ربات های داوینچی مشهور است.
همانطور که گفته شد، لئوناردو اوایل جوانی خود را در شهر فلورانس گذراند و علاوه بر کار مشترک او و استادش با نام «غسل تعمید مسیح»، نقاشی دیگری به نام «ستایش شاهان» را کشید. پس از آنکه به میلان نقل مکان کرد به روی دیوار سالن غذاخوری یک صومعه نقاشی به نام «راهبان سانتاماریا دل گراتزی» را کشید که متاسفانه به دلیل رطوبت و جنس مواد استفاده شده در آن زمان، خیلی زود رو به خرابی گذاشت ولی با این وجود هنوز جزو یکی از شاهکارهای عالم هنر محسوب می شود.پس از سرنگونی لویکو در میلان، لئوناردو به فلورانس بازگشت و با تحسین و تمجید زیاد مردم مواجه شد.
در سال ۱۵۰۲، به عنوان مهندس و معمار نظامی درخدمت سزار بزرگیا، دوک رومانیا درآمد و سال بعد کار نقاشی «باکره - مریم مقدس - و بچه همراه با سنت آن» را شروع کرد ولی آن را نیمه کاره رها کرد که طرح آن هم اکنون در آکادمی سلطنتی لندن موجود است. اثر ناتمام دیگر او «نبرد آنگیاری» نام دارد که لئوناردو سه سال تمام روی آن کار کرد و طرح آن نیز کامل شد ولی شیوه رنگ آمیزی که او برای این کار به روی گچ ابداع کرده بود به شکست انجامید.
در سال ۱۵۰۶، لئوناردو استخدام لوئی دوازدهم پادشاه فرانسه درآمد تا یکسری تحقیقات علمی در رشته های زمین شناسی، گیاه شناسی، هیدرولیک و علوم دیگر انجام دهد و او در این دوران از کار نقاشی فاصله گرفت.در سال ۱۵۱۳ به دلایل سیاسی و به رغم میل باطنی اش مجبور شد به رم برود ولی در آنجا او احساس تنهایی و بیهودگی می کرد، بنابراین تصمیم گرفت همراه با یکی از شاگردانش «فرانچسکو ملزی» دوباره به فرانسه باز گردد.
او در این زمان ۶۵ ساله بود. فرانسیس اول مقرری سالیانه ای برای او در نظر گرفت و او را به جایی به نام «شاتو کلو» نزدیک شهر «آمبواز» به منظور اهداف تحقیقاتی فرستاد.
جایی که دو سال بعد یعنی در سال ۱۵۱۹ در سن شصت و هفت سالگی درگذشت.لئوناردو داوینچی در مجسمه سازی نیز خبره بود و از این رو ساخت بسیاری از مجسمه های معروف را به او نسبت می دهند ولی در حال حاضر فقط سه اثر وجود دارد که با قاطعیت می توان گفت ساخته دست اوست.
سه شکل به روی در شمالی یک تعمیرگاه در فلورانس، مجسمه کوچک برنزی از یک اسب و سوارش در موزه بوداپست و یک نیم تنه از جنس موم که در برلین نگهداری می شود.
شاید همه داستان افتادن سیب از درخت که منجر به کشف نیروی جاذبه از طرف نیوتن شد را به خاطر داشته باشند. لئوناردو عاشق مطالعه طبیعت اطراف و بخصوص سایه روشن های به وجود آمده در ساعات مختلف شبانه روز بود که این موضوع به خوبی در آثار او پیداست. شاید ذکر دو نقل قول از خود لئوناردو که نشان دهنده مطالب فوق است خالی از لطف نباشد:
- اندازه دست های کشیده شده یک فرد از دو طرف برابر با قد اوست.
- پرسپکتیو، افسار و سکان نقاشی است.
از لئوناردو داوینچی آثار نسبتا زیادی به جا مانده است که بسیاری از آنها در میلان، فلورانس، پاریس و وین موجود است و قسمتی دیگر در موزه های بریتانیا نگهداری می شود
تابلوی شام آخر لئوناردو داوینچی
http://ample.se/image-8C22_4B80430F.jpg
منشا آیین «عشای ربانی»(شام خداوندی) در میان مسیحیان است و به طور ویژه به وعده شامی اطلاق میگردد که عیسی مسیح در شبی که یهودا او را تسلیم نمود و به عنوان آخرین «غذای زمینی» خورد.
چنانکه بر اساس انجیل عیسی مسیح به رسولان(حواریان) گفت: دیگر از این محصول مو(انگور) نخواهم نوشید تا به پدرم در آسمان بپیوندم»
اهمیت این اتفاق در مسیحیت به خاطر تعالیم خاصی است که مسیح در آن به شاگردان داد.
از آن جملهاست:
- یاد آوری بسیاری از تعلیمی که پیشتر به شاگردان داده بود
- تاکید بر محبت بی قید و شرط
- خبر دادن از قیام او از مردگان در روز سوم پس از مرگش
- مژده آمدن و نزول روح القدس بر رسولان
لئوناردو داوینچی هنگام کشیدن تابلوی شام آخر دچار مشکل بزرگی شد: میبایست نیکی را به شکل عیسی و بدی را به شکل یهودا، از یاران مسیح که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر میکرد. کار را نیمهتمام رها کرد تا مدلهای آزمایش را پیدا کند.
روزی در یک مراسم همسرایی، تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از آن جوانان همسرا یافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهرهاش اتودها و طرحهایی برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود؛ اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود.
کاردینال مسئول کلیسا کمکم به او فشار میآورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند. نقاش پس از روزها جستجو، جوان شکسته و ژندهپوش و مستی را در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند، چون دیگر فرصتی برای طرح برداشتن نداشت.
گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است، به کلیسا آوردند: دستیاران سرپا نگهاش داشتند و در همان وضع، داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخهبرداری کرد. وقتی کارش تمام شد، گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود، چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید و با آمیزهای از شگفتی و اندوه گفت: من این تابلو را قبلاً دیدهام. داوینچی با تعجب پرسید: کی؟ سه سال قبل، پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم. موقعی که در یک گروه همسرایی آواز میخواندم، زندگی پر رویایی داشتم و هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی شوم.
“مي توان گفت: نيكي و بدي يك چهره دارند ؛ همه چيز به اين بسته است كه هر كدام كي سر راه انسان قرار بگيرند.
منبع
پائولو کوئیلو؛ از کتاب شیطان و دوشیزه پریم
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «شام آخر»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. (بازیابی در ۳۱ اکتبر ۲۰۰۷).
گامبریچ، ارنست. تارخ هنر. ترجمهٔ رامین، علی. چاپ چهارم، تهران: نشر نی، ۱۳۸۵، ۳-۴۷۰-۳۱۲- ISBN ۹۶۴.
مونالیزا
http://ample.se/image-EFE8_4B80430F.jpg
نقاش لئوناردو داوینچی
سال ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶
تکنیک رنگ روغن روی چوب
ابعاد ۷۷×۵۳ سانتیمتر
مالک موزه لوور ،پاریس
تابلوی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی، شاخصترین اثر هنری در موزه لوور است.
تابلوی نقاشی مونالیزا که به لبخند ژوکوند نیز شهرت دارد، شاهکار لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است.
این اثر استثنایی در طول تاریخ چندین بار ربوده شده، و با اینکه ۵۰۰ سال از زمان خلقش میگذرد اما آسیب چندانی ندیدهاست.
تابلوی مشهور لبخند ژوکوند به دلیل لبخند بسیار مرموز مونالیزا و همچنین سبک نوین نقاشی لئوناردو داوینچی در آن زمان، به شهرت جهانی رسید.
گفته شدهاست که داوینچی سفارش نقاشی این اثر را بین سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶ دریافت کرد،[نیازمند منبع] اما آن را به موقع تحویل نداد و چند بار آن را عوض کرد.
هم اینک اصل تابلو در موزه لوور در فرانسه نگهداری میشود.
ریشه تاریخی
درمورد اینکه مدل لئوناردو برای کشیدن این اثر چه کسی بوده است، اظهارنظرهای مختلفی هست. بعضی او را معشوقه لئوناردو می دانند و برخی عقیده دارند که مدل اصلی اثر، خود او بوده است ولی آنچه مسلم است این است که مدل داوینچی در این اثر جینوراد بنچی همسر زانوکی دل جیرکندا از متنفذین شعر میلان بوده است که از این رو این اثر گاهی اوقات «لاجیو کندا» نیز نامیده می شود. همانطور که می دانید این تابلوی نقاشی در موزه لوور پاریس نگهداری می شود.
از تاریخ این چنین بر می آید که فردی بنام فرانسیسکو بارتولومئو* [۱] از اشراف شهر فلورانس از داوینچی خواسته است که پرتره همسر سوم خود یعنی لیزا آنتونیو ماریا* [۲] را برای او نقاشی کند.[نیازمند منبع] داوینچی نزدیک به چهار سال روی این اثر هنر کار کرد و پس از اتمام نقاشی در سال ۱۵۰۷ این تابلوی زیبا را به فرانسیسکو نفروخت، فلورانس را ترک کرد و آنرا نزد خود نگاه داشت.
برخی معتقد هستند از آنجایی که لئوناردو تابلو را تمام نکرده بود آنرا به فرانسیسکو نفروخت و بسیاری دیگر معتقد هستند که لئوناردو عاشق این تابلو بود.
داوینچی در سال ۱۵۱۶ هنگامی که تابلو مونالیزا را در چمدانهای خود داشت وارد فرانسه میشود و آنرا به پادشاه وقت فرانسه فرانسیس اول* [۳] می فروشد. پس از آن به مرور زمان این اثر زیبا در شهرهای مختلف فرانسه نقل مکان میکند تا اینکه پس از انقلاب فرانسه، مونالیزا موزه لوور را بهعنوان خانه خود انتخاب میکند.
ناپلئون آنرا از موزه برمی دارد و به اطاق خواب خصوصی خود میبرد[نیازمند منبع] ولی پس از تبعید ناپلئون این اثر دوباره به لوور بازگردادنده میشود.
جای خالی مونالیزا بر روی دیوار، لوور
در ۲۱ اوت سال ۱۹۱۱ تابلو مونالیزا توسط یک دزد ایتالیایی دزیده می شود و به ایتالیا آورده می شود. پس از گذشت دو سال این تابلو در زادگاه خود یعنی فلورانس دیده میشود و پس از انجام برخی فعالیتهای اداری و قانونی تابلو دوباره به لوور بازگردانده میشود.
در سال ۱۹۵۶ شخصی اقدام به پاشیدن اسید به قسمت پایینی تابلو نمود که مرمت آن سالها به طول انجامید. در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی شهرهای نیویورک، توکیو و مسکو میزبان این تابلو بودند.[۴]
قیمت آن چیزی درحدود ۶۰۰ میلیون دلار تخمین زنده می شود. لبخند زن حاضر در این نقاشی را مرموز تعبیر می کنند. مونالیزا به معنای خانم لیزا (Madam Lisa) است که اشاره ای به شخص نقاشی شده دارد. ژوکوند هم از نام خانوادگی این خانم گرفته شده است. تابلو برای یک اشراف زاده ایتالیایی نقاشی شده است اما در همان زمان توسط پادشاه فرانسه خریداری شده است و به همین دلیل متعلق به فرانسه محسوب می شود.
پس از مرگ لئوناردو دو طرف نقاشی بریده شد تا در قاب جاداده شود و به همین دلیل دوستونی که در دو طرف نقاشی قرار دارد از آن حذف شده است.
نقاشی دیگری از مونالیزا وجود دارد که با عنوان مونالیزای ایزلوورث ('The Isleworth Mona Lisa') مشهور است. احتمال می رود که لنوناردو دو نسخه از نقاشی خود کشیده باشد. بسیاری از متخصصین در مورد اصالت نسخه دوم شک داردند . این نسخه در حاتل حاضر در یک بانک نامعلوم در سوئیس نگهداری می شود.
تحلیل کامپیوتری اثر نشان می دهد که بصورت عجیبی با چهره داوینچی تطبیق می کند. این باعث شده است که بعضی صاحب نظران داوینچی را دارای تمایلات همجنس خواهانه معرفی کنند زیرا که قصد داشته است خود را بصورت زن نشان دهد.
اخیرا یک نورو بیولوژزیست از دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد به نام مارگارت لیوینگستون مشاهدات قابل توجهی در این مورد انجام داده است.درحقیقت می توان گفت که او «راز داوینچی» را کشف کرده است.
او متوجه شد زمانی که مستقیما به لب های مونالیزا نگاه می کرد، لبخند او واضح نبود که این مسئله عملا ناامیدکننده بود. با این وجود هرگاه نگاهش را از لب ها منحرف می کرد، لبخند آشکار می شد و وقتی دوباره از روبه رو به لب ها نگاه می کرد لبخند نیز دوباره ناپدید می شد.درواقع او دریافت که این لبخند اسرارآمیز تنها زمانی قابل رویت است که شما از کنارها به دهان مونالیزا نگاه کنید یا به عبارت دیگر شما باید از گوشه چشم نگاه کنید تا اینکه به طور مستقیم به تماشای آن بنشینید. به خاطر سایه روشن های بی نظیر این اثر در گوشه های دهان، لبخند تنها زمانی قابل مشاهده است که شما به طور غیرمستقیم به این شاهکار ننگرید.»
آثار داوینچی اغلب دارای رمز و راز خاص خود هستند که همین امر باعث شهرت بیشتر داوینچی شده است. مشهورترین اثر داوینچی مونالیزا یا لبخند ژکوند است درباره این نقاشی نکات زیادی گفته شده است از جمله :
*آغاز به کار داوینچی برای کشیدن این تابلو در سال ۱۵۰۳ بود و تا ۱۵۰۷ اتمام آن به طول انجامید . (همین یک نکته کافی است که به اهمیت این نقاشی برای داوینچی پی برده شود)
*شيوه ای که لئوناردو در ترسيم چشمان موناليزا به کار گرفته باعث می شود تا شما از هر زاويه ای که به نقاشی نگاه کنيد چشمان موناليزا را متوجه خودتان ببينيد .
*لبخند خفيفی که بر لبان موناليزا است تنها در صورتی ديده می شود که شما به هر جايی از نقاشی غير از لبان موناليزا نگاه کنيد و به محض خيره شدن به لبان موناليزا اين لبخند به کلی ناپديد می شود
*طرز نشستن موناليزا (که آرنج دست چپ را بر دسته صندلی قرار داده و کف دست راست را بر مچ دست چپ )هنوز هم يکی از ژست های محبوب عکسان است
*پلی که در پس زمينه پشت شانه چپ موناليزا ديده می شود هنوز هم به عنوان يکی از جاذبه های شهر بورونو پذيرای توريست هاست
* آرواره های موناليزا مردانه است و اين حدس زده می شود که لئوناردو چهره خودش را به تصوير کشيده است.
*در این نقاشی دستهای موناليزا متورم است به اعتقاد برخی این امر دليل بر آبستن بودن موناليزا است
* حلقه ای در دستان موناليزا وجود ندارد تا نشان دهد که او متاهل است
*سال ۱۹۱۱ اين نقاشی توسط يک نقاش ايتاليايی به نام «وينچنزو پروجيا» به سرقت رفت تا به کشور ايتاليا بازگشت داده شود . که البته دو سال بعد از آن نقاشی يافت شد و مجددا به لوور منتقل گرديد.
1. ↑ Francesco di Bartolommeo
2. ↑ Lisa di Antonio Maria
3. ↑ Francis I
4. ↑ مونالیزا
رازي ديگر از تابلوي موناليزا برملا شد
24.8.88
خبرگزاري فارس: بررسيهاي اخير يك كارشناس فرانسوي روي تابلوي موناليزا، وجود ابرو را در چهره اين شاهكار هنري ثابت كرد.
به گزارش خبرگزاري فارس، پاسكال كوته، كارشناس هنري موزه لوور، در ادعايي جديد و جود ابرو روي چهره اين شاهكارقرن شانزدهمي را اثبات كرد.
وي گفت: داوينچي اين اثر را در لايههاي متعددي كشيده كه لايه آخرين آن ورقهاي صاف، صيقل خورده و مخصوص بوده كه جزئيات چهره اين زن همچون ابروها، روي اين لايه نقاشي شدهاند.
كوته كه با استفاده از يك دوربين 240 مگا پيكسلي، لايههاي گوناگون اين نقاشي را مورد بررسي قرار داده است، افزود: به احتمال فراوان اين ابروها به دليل واكنشهاي شيميايي سطح صيقلي تابلو از بين رفته يا به كلي پاك شدهاند.
اين يافته به همراه ديگر تحقيقات اين كارشناس فرانسوي، در نمايشگاهي به نام اسرار موناليزا كه از امروز در موزه صنعت و علوم منچستر افتتاح خواهد شد در معرض ديد عموم قرار ميگيرد. نمايشگاهي كه به نمايش تصويري بزرگ و مادون قرمز از اين تابلو با عكسهايي از تمام جزئيات كشف شده به نمايش خواهد گذاشت.
پاسكال كوته در بررسيهاي پيشين خود، آسمان تاريك پشت زمينه تابلو را آبي روشن اعلام كرده و همچنين اذعان كرده بود كه انگشت قرار گرفته روي دست چپ اين اثر براي القاي احساس راحتي بيشتر توسط خود داوينچي پاك شده بوده است.
آيا موناليزا چهرهي داوينچي است؟
4.11.88
آيا داوينچي در تابلوي موناليزا چهرهاي متفاوت را از خود به تصوير كشيده است؟
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از تايمز آنلاين، محققان ايتاليايي براي آزمايش اين فرضيه كه تابلوي موناليزا، چهرهي تغييريافتهاي از داوينچي است و او چهرهي خود را نقاشي كرده است، قصد دارند، محلي را كه گفته ميشود، جنازهي داوينچي در آن دفن شده است، كاوش كنند و با بررسي جمجمهي داوينچي و تهيهي يك تصوير رايانهيي از صورت او، به پاسخي روشن در اين زمينه برسند. گفته ميشود، جنازهي داوينچي در قلعهي آمبويس (Amboise) در فرانسه دفن شده است.
در طول قرنها، هويت موناليزا محل بحث محققان بوده است. عدهاي موناليزا را مادر داوينچي و عدهاي او را همسر يك تاجر فلورانسي دانستهاند. محققان ميخواهند، پس از خارج كردن استخوانهاي داوينچي، دليل مرگ او را مشخص كنند. در اينباره، عدهاي مرگ داوينچي را بر اثر بيماري سيفليس ميدانند.
محققان همچنين قصد دارند، اين امر را معلوم كنند كه آيا داوينچي مانند بسياري از نقاشان همعصر خود بهدليل استفاده از رنگمايههاي سمي براي تهيهي رنگ، از مسموميت پوستي رنج ميبرده است يا خير.
البته مشكل ديگري كه محققان با آن روبهرو هستند، پيدا كردن اسكلت داوينچي از ميان اسكلتهاي دفنشده در قلعهي آمبويس است، چون در سال 1789 ميلادي و در جريان انقلاب فرانسه، كليساي محل دفن داوينچي آسيب ديد و سپس بقاياي تمام اجساد، در قلعهي آمبويس دفن شد. به همين دليل، محققان با مشكل شناسايي اسكلت داوينچي مواجهاند.
تاريخ اجراي اين پروژه، تابستان امسال اعلام شده است.
محققان آلمانی مدعی اند راز هویت "مونا لیزا" تابلوی معروف "لئوناردو داوینچی" هنرمند مشهور دوره رنسانس ایتالیا را کشف کرده اند.
به گزارش (asriran.com) "لیزا جراردینی" همسر "فرانچسکو بارتولومئو دل ژوکوندو" بازرگان متمول شهر فلورانس و صاحب لبخند ژوکوند، به عنوان مدلی برای نقاشی های سده شانزدهم مورد استفاده قرار می گرفته است. اما مورخان همواره در مورد اینکه این زن معشوقه داوینچی، مادرش و یا خود داوینچی بوده، شک داشتند.
در همین حال، کارشناسان کتابخانه دانشگاه هایدلبرگ آلمان با بررسی یادداشت های قدیمی به جامانده در حاشیه کتابی در سال 1503 به این نتیجه رسیده اند که "لیزا دل ژوکوندو" درحقیقت تنها مدلی برای یکی از مشهورترین نقاشی های جهان بوده است.
به گفته یکی از کارشناسان این کتابخانه، با کشف دکتر "آرمین شلچتر" تمام ابهامات درخصوص هویت مونا لیزا از بین رفته است.
این یادداشت ها توسط "آگوستینو وسپوسی" یکی از مقامات شهری فلورانس در حاشیه این کتاب نوشته شده است. در این یادداشت ها داوینچی با "آپله" هنرمند یونان باستان مقایسه و عنوان شده که وی همزمان مشغول کار روی سه تابلوی نقاشی بوده که یکی از آنها پرتره مونا لیزا بوده است.
به گفته یکی از کارشناسان کتابخانه دانشگاه هایدلبرگ آلمان، در ابتدا تصور می شد چهره مونا لیزا متعلق به زنی بوده که در سال 1550 زندگی می کرده است.
تابلوی نقاشی مونا لیزا که در موزه لوور پاریس نگهداری می شود به تابلوی "ژوکوند" نیز معروف است که در زبان ایتالیایی به معنای زنی دلشاد است.
isna.ir
*********************************راستی******* ***********************
تابلويي از داوينچي شناسايي شده است
22.7.88
به اعتقاد برخي كارشناسان، تابلويي كه تصور ميشد، توسط نقاشي آلماني در قرن نوزدهم ميلادي كشيده شده، اثري از داوينچي است.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از گاردين، كارشناسان هنري معتقدند، توانستهاند با بررسي يك اثر انگشت 500 ساله، تابلوي اثر لئوناردو داوينچي ـ نقاش و مجسمهساز ايتاليايي ـ را شناسايي كنند.
تاكنون تصور ميشد، اين تابلو كه «دختر جوان در نيمرخ در لباس دورهي رنسانس» نام دارد، توسط يك نقاش آلماني در قرن 19 ميلادي كشيده شده است. اين اثر در سالهاي اخير، به مبلغ 12هزار پوند به فروش رفت.
برخي كارشناسان آثار هنري كه در زمينهي نقاشيهاي داوينچي صاحب نظرند، با شناسايي اثر انگشت داوينچي روي اين تابلو، استفاده از آزمايش كربن براي تعيين قدمت آن و همچنين وجود تكنيكهاي نقاشي داوينچي، تابلوي «دختر جوان در نيمرخ در لباس دورهي رنسانس» را يكي از آثار او ميدانند.
اگر اين مسألهي درست باشد، اين تابلو نخستين اثر كشفشده از داوينچي در قرن اخير است و ارزش آن، دهها ميليون پوند خواهد بود.
يكي از استادان بازنشستهي كالج تاريخ و هنر دانشگاه آكسفورد عقيده دارد، تابلوي «دختر جوان در نيمرخ در لباس دورهي رنسانس» در ارتباط با كتابي 200 صفحهيي از داوينچي است كه هيچگاه چاپ نشد.
او بر اين باور است كه اين تابلوي 22 در 33 سانتيمتري در سال 1496 ميلادي كشيده شده و تصوير دختري 13 تا 14 ساله است كه چهارماه پس از ازدواجاش با يك فرماندهي نظامي، مرده است.
اثر انگشت داوينچي به انگشت مياني او تعلق دارد و توسط يك كارشناس هنري با استفاده از دوربين بسيار پيشرفتهي چندطيفي شناسايي شده است. فنآوري چندطيفي قادر است، نور را از تواليها فراتر از دامنهي نور آشكار، جذب كند. عملي كه چشم انسان قادر به انجام آن نيست.
اين كارشناس معتقد است، اثر انگشت داوينچي كه در گوشهي بالايي سمت چپ اين تابلو قرار دارد، مشابه اثر انگشتي از داوينچي است كه در يك شاهكار نقاشي از او در كليسايي در واتيكان ديده شده است.
بررسي كارشناسان هنري نشان ميدهد، اين تابلو توسط يك نقاش چپدست كشيده شده است و اين امر را نيز ميتوان دليلي بر خلق آن توسط داوينچي دانست.
تابلوي «دختر جوان در نيمرخ در لباس دورهي رنسانس» در اواخر قرن 15 ميلادي با استفاده از رنگ و گچ خلق شده و تصوير نيمرخ دختري است كه موهاي خود را به سبك دختران ميلاني آرايش كرده است. همچنين آزمايشهاي كربن، ترسيم اين تابلو را در اواخر قرن 15 ميلادي تأييد كردهاند.
تابلوي يادشده در سال 1998 ميلادي 12هزار پوند در شعبهي نيويورك مؤسسهي حراجي كريستي بهفروش رفت و در سال 2007 نيز به همين مبلغ به يك مجموعهدار كانادايي فروخته شد.
قرار است، اين تابلو سال آينده در نمايشگاهي در سوئد بهنمايش درآيد.
راستی خبر جدیدی در این باره اومد حتما اضافه می کنم.
http://ample.se/image-218B_4B80430F.jpg
http://ample.se/image-DC1D_4B80430F.jpg