tina
10-17-2011, 11:39 AM
ادراكات فراحسی به معنی دریافت تحریكات ماورائی بوسیلة گیرندههایی غیر از حواس پنجگانه ظاهری میباشد. محركهای حسی، مجموعهای از محركهای فیزیكی میباشند كه گیرندههای فیزیكی را در حواس پنجگانه ظاهری تحریك میكند و منجر به بروز ادراكات حسی میشوند. محركهای فراحسی مجموعهای از محركهای متافیزیكی هستند كه گیرندههای متافیزیكی را در ابعاد غیرفیزیكی انسان تحریك نموده، منجر به بروز ادراكات فراحسی میشوند. انسان از سه بخش جسم، روان و روح تشكیل شده است. جسم در دنیای فیزیكی زندگی میكند و بوسیلة یك سری گیرندههایی ادراكات محیط فیزیكی را دریافت میكند و با آن در ارتباط است. حواس پنجگانه(بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی) مسؤول ارتباط با محیط طبیعی میباشند. هر یك از این حواس در محدودة خاصی قدرت عمل دارند و در طیف بالاتر یا پایینتر از این محدودة مشخص قادر به فعالیت نمیباشند. برای مثال فقط انواری برای چشم انسان قابل رؤیت است كه در محدودة طیف مرئی رنگها(قرمز تا بنفش) باشد، یعنی امواج مادون قرمز و فرابنفش برای انسان قابل رؤیت نمیباشد. در واقع چشم فقط نوری را میبیند كه طول موج و فركانس آن با قدرت گیرندههای چشم تطابق داشته باشد. در شنوایی نیز گوش انسان یك ارتعاش مشخص و محدود را دریافت میكند و اگر ارتعاش صوت كمتر یا بیشتر از حد معمول باشد دریافت نمیشود. به عبارت دیگر گوش انسان اصوات بسیار بلند و بسیار كوتاه را نمیشنود. این در حالی است كه گیرندههای فراحسی كه در ابعاد غیرفیزیكی وجود انسان قرار دارند، قادر به دریافت محركهای خارج از این محدودهها هستند. در ادراكات فراحسی چند مقولة مهم شامل تلهپاتی، سایكومتری، آینده نگری، سایكوكنسیس و روشنبینی مورد توجه است. این مقولات بخشی از تواناییهای خارقالعادة تمام انسانها است، در اصل جزء توانهای فردی هر شخص بوده، در همة افراد امكان توسعه و پرورش آن وجود دارد.
البته هر انسان آگاه باید قبل از اقدام برای توسعة این توانها، هدف خود را از این كار مشخص و ترسیم نماید. چرا كه هدایت این نیروها در مسیر الهی موجب قرب انسان به الله میگردد و بهره گیری از آنها در امور مادی و غیر الهی موجب دوری انسان از خداوند و رفتن به سمت گمراهی و تباهی میشود.(ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا…)
تلهپاتی از لحاظ لغوی به معنی“آنچه از دور احساس میشود” است و در معنی مصطلح در متافیزیك، ایجاد ارتباط از طریق افكار و بدون استفاده از ابزار و حواس پنجگانه و كلام است. تلهپاتی در معنی فراروانشناسی عبارت از استعداد و قدرت ارسال پیام یا تصویر ذهنی به دیگران بدون استفاده از حواس معمولی میباشد. در زمانهای بسیار دور بین انسانها تلهپاتی به عنوان یك ابزار معمول در ایجاد ارتباط بوده است ولی به تدریج به دست فراموشی سپرده شده است. انسانهای عصر جدید هر چند كه بالقوه دارای این استعداد میباشند ولی قادر به استفاده كردن از آن نیستند. دانشمندان اثبات كردهاند كه تلهپاتی، بین برخی جانوران و انواعی از گیاهان نیز وجود دارد.
سایكومتری یا روان نگری به معنی توانایی تشخیص و تعبیر روان اشیاء میباشد. فراروانشناسان اعتقاد دارند كه اشیاء و موجودات زنده در طی سالهای حیات خود، اطلاعاتی را در هالة نورانی خود ذخیره میكنند كه از طریق سایكومتری میتوان به این اطلاعات دست یافت. این اطلاعات به دو دسته موروثی و اكتسابی تقسیم میشوند، اطلاعات موروثی در هالة اشیاء مربوط به قبل از مقارنت با انسان است و اطلاعات اكتسابی در حین مجاورت با انسان به هالة اشیاء منتقل میگردد.
آینده نگری شامل كسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده میباشد كه به احتمال قوی از لحاظ شرعی اشكال دارد(در برخی منابع مجاز و در برخی دیگر تحریم شده است). آینده نگری به نسبت سایر مقولات مشابه، بیشتر با اوهام و خرافات آمیخته شده است، ولی از دید برخی دانشمندان فراروانشناسی و متافیزیسینها یك واقعیت علمی میباشد. مداركی نیز جهت اثبات تجربی این مقوله موجود است. البته شكی در این نیست كه خداوند علیم برخی از اطلاعات را كه صلاح بداند از آینده و یا از عالم غیب به دل بندگان صالح خود الهام میكند.
سایكوكنسیس عبارت از حركات اجسام در اثر نیروهای روان میباشد، تلهكنسیس به معنی حركت اشیاء از فاصلة دور و بدون دخالت نیروهای فیزیكی است. این پدیدهها هر چند عملی است ولی بسیار مشكل است و به تمرینات فراوان نیاز دارد. صرف دست یافتن به این تواناییها از لحاظ معنوی و روحانی ارزش چندانی ندارد، پس بهتر آن است كه انسان بجای اتلاف وقت در راه دست یابی به این مقولات، اوقات خود را صرف خودشناسی و خودسازی نماید.
روشن بینی به معنی دریافت و رؤیت اطـلاعات بدون استفاده از چشم معمولی است، كه این امر از طریق چشم سوم صورت میگیرد.
چشم سوم با اسامی مختلف از جمله چشم معرفت، چشم بصیرت، چشم دل، چشم درون، تیسراتیل و آجنا خوانده میشود و جایگاه آن در كالبد اثیری و منطبق بر پیشانی در جسم فیزیكی است، شاعر نیز به همین امر اشاره دارد، آنجا كه میگوید(چشم دل باز كن كه جان بینی ــ آنچه نادیدنیست آن بینی). شاید این كلام گهر بار امام صادق(علیهالسلام) نیز به این مطلب اشاره داشته باشد، كه میفرمایند:«همانا شما را نوری است كه به وسیلة آن در دنیا شناخته میشوید و هرگاه یكی از شما برادرش را دیدار كرد، محل نور را در پیشانی او ببوسد.» برخی دانشمندان اعتقاد دارند كه چشم سوم محلی برای دریافت ادراكات فراحسی، الهام و اشراق و وسیلهای برای ارتباط موجودات با یكدیگر در جهان هستی میباشد. از طریق آجنا میتوان با عوالم و موجودات ماورائی و همچنین با ورای ابعاد مكانی و زمانی ارتباط برقرار ساخت.
حضرت امام باقر(علیهالسلام) ـ آن شكافندة علوم ـ دربارة آیه“و كذلك نری ابراهیم …” میفرمایند:«به چشم او(حضرت ابراهیم علیهالسلام) چنان نیرویی داده شد كه در آسمانها نفوذ كرد و آنچه را در آنهاست مشاهده كرد و عرش و آنچه را بالای عرش است و زمین و آنچه را زیر زمین است دید.» تمركز بر آجنا باعث توسعة آگاهی و دست یافتن به قدرتهای روانی و فراروانی میشود. نباید فراموش كرد كه صرف دست یافتن به این نیروها كرامت محسوب نمیشود، بلكه كرامت آن است كه انسان این تواناییها را با نور ایمان مزین نماید و در صدف ایمان محافظت كند، كه ایمان نیز علاوه بر حفظ آن باعث تقویت و توسعة آن میشود. مولی الموحدین حضرت علی(علیهالسلام) میفرمایند:«همانا تقوای خدا داروی درد قلبهای شماست و بینا كنندة كوری دلهایتان…» اندیشیدن، تفكر، سكوت، تنهایی، گریستن و تقوا از جمله عوامل مؤثر بر گشودن چشم دل است. مبین آن اینكه حضرت امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند:«روشنایی دل را جستم و آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم…» و حضرت علی(علیهالسلام) میفرمایند:«بسیار خموشی گزین تا اندیشهات بارور شود و دلت روشنایی گیرد…» البته تكنیكهایی نیز جهت گشودن چشم سوم در مكاتب اسرار آمده است كه دور از واقعیت نیست ولی قرار گرفتن در مسیر معنوی و الهی از این طریق جای تأمل دارد.
مقولاتی كه ذكر شد تنها بخش اندكی از تواناییهای خارقالعادة انسان است، آیا اینگونه مسائل انسان را به سوی تفكر هدایت نمیكند؟ تا بیشتر در مورد خویش و خالق خویش بیندیشد؟ انسان را از آن جهت انسان نامیدهاندكه دچار نسیان و فراموشی شده، عهد خود را با خدای تبارك و تعالی فراموش میكند. به راستی چه وقت انسان میخواهد دست از نسیان بردارد
و چشم خویش را برآن همه شگفتیهای جهان هستی كه خود نیز جزئی از آن است بگشاید؟ كی وقت آن خواهد رسید كه ذكر جایگزین نسیان شود؟
البته هر انسان آگاه باید قبل از اقدام برای توسعة این توانها، هدف خود را از این كار مشخص و ترسیم نماید. چرا كه هدایت این نیروها در مسیر الهی موجب قرب انسان به الله میگردد و بهره گیری از آنها در امور مادی و غیر الهی موجب دوری انسان از خداوند و رفتن به سمت گمراهی و تباهی میشود.(ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا…)
تلهپاتی از لحاظ لغوی به معنی“آنچه از دور احساس میشود” است و در معنی مصطلح در متافیزیك، ایجاد ارتباط از طریق افكار و بدون استفاده از ابزار و حواس پنجگانه و كلام است. تلهپاتی در معنی فراروانشناسی عبارت از استعداد و قدرت ارسال پیام یا تصویر ذهنی به دیگران بدون استفاده از حواس معمولی میباشد. در زمانهای بسیار دور بین انسانها تلهپاتی به عنوان یك ابزار معمول در ایجاد ارتباط بوده است ولی به تدریج به دست فراموشی سپرده شده است. انسانهای عصر جدید هر چند كه بالقوه دارای این استعداد میباشند ولی قادر به استفاده كردن از آن نیستند. دانشمندان اثبات كردهاند كه تلهپاتی، بین برخی جانوران و انواعی از گیاهان نیز وجود دارد.
سایكومتری یا روان نگری به معنی توانایی تشخیص و تعبیر روان اشیاء میباشد. فراروانشناسان اعتقاد دارند كه اشیاء و موجودات زنده در طی سالهای حیات خود، اطلاعاتی را در هالة نورانی خود ذخیره میكنند كه از طریق سایكومتری میتوان به این اطلاعات دست یافت. این اطلاعات به دو دسته موروثی و اكتسابی تقسیم میشوند، اطلاعات موروثی در هالة اشیاء مربوط به قبل از مقارنت با انسان است و اطلاعات اكتسابی در حین مجاورت با انسان به هالة اشیاء منتقل میگردد.
آینده نگری شامل كسب اطلاعات و اخبار در مورد آینده میباشد كه به احتمال قوی از لحاظ شرعی اشكال دارد(در برخی منابع مجاز و در برخی دیگر تحریم شده است). آینده نگری به نسبت سایر مقولات مشابه، بیشتر با اوهام و خرافات آمیخته شده است، ولی از دید برخی دانشمندان فراروانشناسی و متافیزیسینها یك واقعیت علمی میباشد. مداركی نیز جهت اثبات تجربی این مقوله موجود است. البته شكی در این نیست كه خداوند علیم برخی از اطلاعات را كه صلاح بداند از آینده و یا از عالم غیب به دل بندگان صالح خود الهام میكند.
سایكوكنسیس عبارت از حركات اجسام در اثر نیروهای روان میباشد، تلهكنسیس به معنی حركت اشیاء از فاصلة دور و بدون دخالت نیروهای فیزیكی است. این پدیدهها هر چند عملی است ولی بسیار مشكل است و به تمرینات فراوان نیاز دارد. صرف دست یافتن به این تواناییها از لحاظ معنوی و روحانی ارزش چندانی ندارد، پس بهتر آن است كه انسان بجای اتلاف وقت در راه دست یابی به این مقولات، اوقات خود را صرف خودشناسی و خودسازی نماید.
روشن بینی به معنی دریافت و رؤیت اطـلاعات بدون استفاده از چشم معمولی است، كه این امر از طریق چشم سوم صورت میگیرد.
چشم سوم با اسامی مختلف از جمله چشم معرفت، چشم بصیرت، چشم دل، چشم درون، تیسراتیل و آجنا خوانده میشود و جایگاه آن در كالبد اثیری و منطبق بر پیشانی در جسم فیزیكی است، شاعر نیز به همین امر اشاره دارد، آنجا كه میگوید(چشم دل باز كن كه جان بینی ــ آنچه نادیدنیست آن بینی). شاید این كلام گهر بار امام صادق(علیهالسلام) نیز به این مطلب اشاره داشته باشد، كه میفرمایند:«همانا شما را نوری است كه به وسیلة آن در دنیا شناخته میشوید و هرگاه یكی از شما برادرش را دیدار كرد، محل نور را در پیشانی او ببوسد.» برخی دانشمندان اعتقاد دارند كه چشم سوم محلی برای دریافت ادراكات فراحسی، الهام و اشراق و وسیلهای برای ارتباط موجودات با یكدیگر در جهان هستی میباشد. از طریق آجنا میتوان با عوالم و موجودات ماورائی و همچنین با ورای ابعاد مكانی و زمانی ارتباط برقرار ساخت.
حضرت امام باقر(علیهالسلام) ـ آن شكافندة علوم ـ دربارة آیه“و كذلك نری ابراهیم …” میفرمایند:«به چشم او(حضرت ابراهیم علیهالسلام) چنان نیرویی داده شد كه در آسمانها نفوذ كرد و آنچه را در آنهاست مشاهده كرد و عرش و آنچه را بالای عرش است و زمین و آنچه را زیر زمین است دید.» تمركز بر آجنا باعث توسعة آگاهی و دست یافتن به قدرتهای روانی و فراروانی میشود. نباید فراموش كرد كه صرف دست یافتن به این نیروها كرامت محسوب نمیشود، بلكه كرامت آن است كه انسان این تواناییها را با نور ایمان مزین نماید و در صدف ایمان محافظت كند، كه ایمان نیز علاوه بر حفظ آن باعث تقویت و توسعة آن میشود. مولی الموحدین حضرت علی(علیهالسلام) میفرمایند:«همانا تقوای خدا داروی درد قلبهای شماست و بینا كنندة كوری دلهایتان…» اندیشیدن، تفكر، سكوت، تنهایی، گریستن و تقوا از جمله عوامل مؤثر بر گشودن چشم دل است. مبین آن اینكه حضرت امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند:«روشنایی دل را جستم و آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم…» و حضرت علی(علیهالسلام) میفرمایند:«بسیار خموشی گزین تا اندیشهات بارور شود و دلت روشنایی گیرد…» البته تكنیكهایی نیز جهت گشودن چشم سوم در مكاتب اسرار آمده است كه دور از واقعیت نیست ولی قرار گرفتن در مسیر معنوی و الهی از این طریق جای تأمل دارد.
مقولاتی كه ذكر شد تنها بخش اندكی از تواناییهای خارقالعادة انسان است، آیا اینگونه مسائل انسان را به سوی تفكر هدایت نمیكند؟ تا بیشتر در مورد خویش و خالق خویش بیندیشد؟ انسان را از آن جهت انسان نامیدهاندكه دچار نسیان و فراموشی شده، عهد خود را با خدای تبارك و تعالی فراموش میكند. به راستی چه وقت انسان میخواهد دست از نسیان بردارد
و چشم خویش را برآن همه شگفتیهای جهان هستی كه خود نیز جزئی از آن است بگشاید؟ كی وقت آن خواهد رسید كه ذكر جایگزین نسیان شود؟