PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هاله



tina
10-17-2011, 11:32 AM
هاله، میدانی از انرژی است (انرژی الکترومغناطیسی و سایر انرژی‌های عالی‌تر) که همه‌ی موجودات زنده را احاطه کرده است، و به عقیده‌ی بعضی در اطراف همه‌ی ذرات اتمی و موجودات زنده و غیر زنده وجود دارد. برای اطلاع افراد شکاک یا علم‌گرا باید گفت که ما خوش شانسیم که در زمانی زندگی میکنیم که جدیدترین تکنولوژی، ما را قادر به مشاهده و اندازه گیری این میدانهای انرژی میسازد. تکنولوژی ما آنچه را که عرفا برای قرنها تعلیم میداده‌اند اثبات میکند. ما می‌توانیم هاله‌ی انسانها را از طریق بینایی یا به روشهای دیگر درک و تفسیر کنیم.
هاله‌های ما همواره در حال تعامل با یکدیگر و محیط اطراف هستند. هر چه این تعامل طولانی‌تر یا کامل‌تر باشد، تأثیر آن بر هاله‌ها بیشتر خواهد بود. به همین علت هاله‌های اعضای خانواده، دوستان قدیمی و زوجهای چندین ساله بسیار مشابه به نظر میرسد.
انرژی باقیمانده از تعامل‌های هاله‌ای بر اشیاء و مکانها نیز تأثیر میکند و این تأثیر بر آنها نقش میبندد. مثلاً توجه کنید که خانههای مختلف چه احساسات متفاوتی را در ما بر میانگیزند. هر خانه‌ای بسته به اینکه چه کسانی در آن زندگی میکنند، هاله‌ای مخصوص به خود دارد، و در هر خانه هر اتاقی بسته به اینکه چه کسی در آن زندگی میکند و میخوابد، احساس منحصر به فرد دارد. خانهای که بیشتر وقتها خالی از سکنه است، خالیتر از خانهای که سرشار از زندگی روزانه است به نظر میرسد، حتی اگر در حال حاضر در خانه دوم هیچ کس نباشد. چنین خانه‌ای را با اتاق یک هتل مقایسه کنید.
چنین اتاقی به طور مداوم تحت تأثیر تعامل متغیر و سطحی انرژی‌های متعدد و متفاوت است. ما باقی مانده‌ی انرژی خود را در همه‌ی مکانها به جا میگذاریم. چیزهایی که ما با آنها تعامل بیشتر یا عمیق‌تری داریم (مانند لباسها، جواهرات، ماشین، تخت خواب، صندلی مورد علاقه، حیوان خانگی، یا اشیاء مورد علاقه) بیشتر و عمیق‌تر تحت تأثیر انرژی‌های ما قرار میگیرند و این تأثیر بر آنها عمیق‌تر نقش میبندد. آنچه افراد در هنگام انجام سایکومتری (روان‌نگری و روان‌سنجی اشیاء) تفسیر میکنند، همین انرژی باقیمانده است. همچنین انرژی باقیمانده از حوادث بسیار سخت و دلخراش است که باعث میشود مکانی حالت “ روح زده ” پیدا کند، که نوعی پارگی در ساختار زمان و مکان، یا دریچه‌ای به گذشته است.
ما نوعی آگاهی قبلی نسبت به هالههای دیگران داریم، اگرچه بیشتر این آگاهی در سطح ناخودآگاه شکل میگیرد. ما بر اثر مجاورت با بعضی افراد دچار احساس تخلیه و فقدان انرژی میشویم، در حالی که بعضی دیگر به ما انرژی میدهند. ما با بعضی افراد احساس سازگاری و هماهنگی میکنیم، در حالی که با بعضی دیگر احساس ناسازگاری داریم. هرگاه نوسان انرژی شخصی با ما مشابه یا یکسان باشد، نسبت به او احساس جاذبه میکنیم، اما با کسی که روی طول موجی کاملاً متفاوت است، راحت نیستیم. زبان ما انعکاس آگاهی ناخودآگاه ما از تعامل انرژی نهفته در پس این تجربه‌ها است.
وقتی احساس میکنیم که کسی به ما نگاه میکند ، در واقع از انرژی او که با ما تعامل انجام میدهد آگاه میشویم. این پدیده برای یک روشن‌بین قابل دیدن است. یکی از اساتید متافیزیک نقل می‌کند که: من سالها پیش هنگامی که برای دیدن هالهها شروع به تمرین کرده بودم، نمونه جالبی از این پدیده را تجربه کردم. من منتظر یکی از دوستانم بودم تا با او در یک خانه‌ی بزرگ اشتراکی که او با حدود یک دوجین دانشجوی دیگر در آن شریک بودند شام بخوریم. در حالی که با آرامش در آنجا نشسته بودم و اطراف را نگاه میکردم، متوجه مرد جوانی شدم که وارد اتاق ناهارخوری شد. او به دوست من نگاه کرد که رویش به سمتی دیگر بود و بشقابش را آماده میکرد. در این هنگام من رشته‌ای از انرژی به رنگ قرمز تیره را مشاهده کردم که از شبکه‌ی خورشیدی آن مرد خارج شد، عرض اتاق را طی کرد و میدان انرژی دوست من را کاملاً احاطه کرد. همین که این رشته با هاله‌ی او تماس پیدا کرد، او از حرکت باز ایستاد، سپس برگشت و مستقیماً به مرد نگاه کرد، در حالی که آثار رنجش در چهرهاش دیده میشد. در این لحظه رشته‌ی انرژی ناپدید شد. بعداً که من آنچه را دیده بودم به دوستم گفتم، او توضیح داد که آن مرد کسی بود که به شدت باعث ناراحتی او بود، زیرا همواره او را آزار میداد. در آن هنگام بود که من توانستم آنچه را که شاهد بودم آگاهانه جمع بندی کنم. آن مرد در حال خیال پردازی درباره‌ی دوست من بود، و من این خیال پردازی و واکنش دوستم را در سطح ناخودآگاه مشاهده کرده بودم. او به سادگی احساس کرده بود که کسی به او نگاه میکند و احساس ناراحتی کرده بود، در حالی که علت آن را آگاهانه نمیدانست، تا وقتی که برگشته، آن مرد را دیده بود.
همچنین او نقل می‌کند که: اولین هاله‌ای که مشاهده کردم، هاله‌ی یکی از استاتیدم در دانشگاه میشیگان بود. من برای دیدن هاله‌ها سعی نکردم، بلکه این پدیده به صورت اتفاقی برایم رخ داد. من در حالی که خیلی خسته بودم در یک سالن کنفرانس بزرگ نشسته بودم، روبرویم چند نفر از دانشجویان ظاهراً در خوابی راحت بودند. من در حالت نیمه خلسه بودم، آرام و سبکبال. همچنان که توجهم بین درون و بیرون سرگردان بود، درخششی به رنگ زرد طلایی در اطراف سر استادم شروع به پدید آمدن کرد. هنگامی که او به طرف جلو به سوی میکروفون حرکت می‌کرد و در نور اتاق قرار میگرفت، دیدن این درخشش مشکل‌تر میشد، اما وقتی او به طرف عقب حرکت میکرد و از روشنایی خارج میشد درخشش باز پدیدار میشد. وقتی کمی تمرکز بینائیم را تغییر دادم، درخشش، روشن‌تر، بزرگتر و واضح‌تر شد. شگفت زده شده بودم.
من که آن زمان اطلاعات چندانی درباره‌ی هاله نداشتم، نمیدانستم که آیا آنچه میدیدم هاله بود یا نه. سپس شروع به نگاه کردن به اطراف سالن کم نور کردم، و از مشاهده‌ی هاله‌های اطراف سرهای دانشجویان متحیر شدم.
این تجربه را به این دلیل برای شما بازگو کردم که بعضی از اجزای کلیدی شرایط ایده‌آل برای درک هاله‌ها را مشخص میکند: 1-
من در حالت مدی‌تیشن (آرامش و سکوت کامل ذهن) قرار داشتم، و بسیاری از تجربه‌های جالب روحی و معنوی در حالت مدی‌تیشن کسب شده‌اند. مدی‌تیشن تکنیک مهمی است که در تمام جهان برای تکامل روحی و معنوی تجویز میشود. هنگامی که شخص گفتگوی بی وقفه‌ی ذهن آگاه را متوقف میکند، زمزمه‌ها و انرژی‌های ظریف قابل درک میشوند.
2- استاد، موضوع ادیان شرقی را تدریس میکرد. نکتهای که من در آن زمان به آن توجه نکرده بودم، این است که او بدون شک سالها وقت، صرف مدی‌تیشن و تمرین معنوی کرده بود. هر چه شخصی سالم‌تر و از لحاظ معنوی تکامل یافته‌تر باشد، هاله‌ی او بزرگتر و روشن‌تر خواهد بود. به همین دلیل است که تصویر مسیح، قدیسان و سایر افراد پارسا در طول تاریخ با هالههایی در اطراف سرشان نقاشی شده است. هاله‌های آنها چنان روشن بوده است که به آسانی توسط هنرمندان و احتمالاً همه‌ی مردم درک میشده است. 3- من در آرامشی عمیق بودم. ذهن من خالی و آزاد بود و چشمانم روی نقطه‌ی خاصی متمرکز نبودند. این حالت نیمه خلسه بسیار مهم است، مخصوصاً در هنگام یادگیری مشاهده‌ی هاله‌ها. 4-
استاد من در حال صحبت برای گروه بزرگی از مردم بود. احساسی که یک شخص هنگام صحبت کردن در برابر یک جمعیت شنونده تجربه میکند (چه شادی بخش و چه وحشت زا) تا حدود زیادی از انرژی عظیم روحی / هاله‌ای منشاء میگیرد، که از طرف جمعیت به واسطه‌ی توجه آنها به طرف گوینده جریان پیدا میکند. این جریان انرژی، انرژی یا هاله‌ی گوینده را به شدت تقویت میکند. آسان ترین هالهها برای دیدن، هاله افرادی است که در برابر یک گروه به تدریس، اجرای نقش یا صحبت مشغولند. اگر شخص در حال تدریس یک موضوع معنوی باشد مقدار انرژی قابل مشاهده، شگفت آور است. جالب ترین جلوه‌های هاله‌ای را، من هنگام تماشای ورود انرژی متافیزیک به بدن یک مدیوم (فرد واسط بین زندگان و مردگان) مشاهده کرده‌ام. من عملاً وقوع این پدیده را دیده‌ام (هر چند در این مورد کمی مشکوکم، زیرا تجربه‌های خود من در زمینه‌ی ارتباط روحی، متفاوت بوده‌اند). من یک مدیوم را هم دیدهام که میگوید این پدیده عملاً رخ میدهد و او اطلاعات را از روحی خارج از بدن خود، یا از “ خود برتر ” خود دریافت میکند. مشاهده‌ی چنین حالتی خیره کننده است.

مآخذ: کتاب هاله نورانی ، تآلیف مطلب برازنده

tina
10-17-2011, 11:33 AM
تفسیر رنگ هاله ها


هاله بدن دارای رنگ می باشد و این رنگ ها هر کدام تفسیر خاصی دارند که تفسیر این رنگ ها را که استاد ارزشمندم دکتر برازنده در وبلاگ خودشون مرقوم فرموده اند را در این وبلاگ هم می گذارم :
سفید در هاله
سفید شامل تمام رنگ ها در یک حالت تعادل و هماهنگی کامل است. این رنگ، وجودی متعالی، روحی و ابعاد برتر را نشان می دهد. سفید بیانگر وضعیت روشنگر و متصل به انرژی آسمانی است. سفید، برخی اوقات بسیار بهشتی و روحی است، بنابراین می تواند نشان از کسی باشد که واقعاً در کالبد فیزیکی حضور ندارد. سفید شفاف، تمرین های مدی تیشن و انضباط روحی را نشان می دهد که سالها دنبال شده است.
ارغوانی در هاله
ارغوانی ترکیب بنفش بصیرت و هنری با سفید اتری و روحی است. ارغوانی نشان دهنده ی شهودی قوی و قدرت تجسم است. شما در حال حاضر در یک وضعیت حساس و متعالی ذهن و بدن و سرشار از روحانیت درخشنده هستید.
ارغوانی روشن شفاف نشان دهنده ی یک عشق بشر دوستانه و اتصالی قوی با آسمانهاست. ارغوانی تیره و کدر احساسات درونی عمیق و ذهن خیال پرداز را نشان می دهد که غالباً با اتصال به دنیای خشن مشکل دارد. بزرگترین چالش شما این است که ایده ها و بصیرت تان را به واقعیت فیزیکی بیاورید. معمولاً دیگران شما را غیر زمینی، شوریده حال و حیران در می یابند.
بنفش در هاله
بنفش در هاله ترکیب قرمز فعال و گرم با آبی آرام و سرد است. در چنین حالتی غالباً مقدار زیادی نیروی الکتریکی درونی وجود دارد که با یک سردی در رفتار ظاهری همراه است. بنفش روشن نشان از ذهنی والا با دانش روحی و ظرفیت های شهودی است. بنفش شفاف و سرخ فام نشان از حس قوی بشر دوستی است. بنفش تیره احساسات درونی عمیق و گرایش های کمال گرا را نشان می دهد. در این جا یک عشق به رمز و راز، آموزش های نخستین و تمایلات عرفانی وجود دارد که بنفش را در یک مسیر روحی قدرت مند نگاه می دارد.
نیلی در هاله
نیلی نشان دهنده ی حس درونی قوی، صلح و آرامش است. نیلی روشن و شفاف نشان دهنده ی احساسات درونی عمیق همراه با شهودی قدرتمند است. ارتباطات شما روشن و عمیق، توأم با حس عاشقانه است. نیلی کدر و تیره به مفهوم فقدان انرژی جسمانی، عواطف مضطرب و افسردگی است. طبیعت درون گرای شما می تواند شما را از اطرافیان جدا سازد و حس تنهایی یا گریز را در شما ایجاد نماید.
سبز پررنگ در هاله
سبز پررنگ، رنگ رشد، ارتباط و قدرت بیان است، این رنگ ارتباطی قوی با طبیعت و دنیای مادی را منعکس می سازد. شما حضور ذهن دارید،خوب صحبت می کنید و قادرید زندگی هماهنگ و متعادلی داشته باشید، سبز پررنگ شفاف و روشن اشتیاق شما را برای کمک به دیگران نشان می دهد. شما ارتباط قوی با مادر طبیعت دارید. سبز زمردین باشکوه علامت توانایی درمانگری، عشق به مردم و طبیعتی دلسوز است. سبز پررنگ تیره یا کدر نیاز به درمان، شخصیت زمینی و انعطاف ناپذیر را نشان می دهد.
نارنجی - زرد در هاله
نارنجی - زرد، انرژی های عاطفی و ذهنی خلاق را نشان می دهد. به یاد داشته باشید که نارنجی ترکیبی از قرمز و زرد است. قرمز انرژی پویایی در عمل است، در حالی که زرد تمرکز هوش و ذهن است. نارنجی - زرد روشن و شفاف، هوش، منطق و جزئیات - محور را در شخصیت نشان می دهد. این رنگ، رنگ یک ذهن تحلیل گر، اسلوبی و متمرکز است.
نارنجی - زرد کدر یا تیره بدین مفهوم است که ممکن است شما دچار انزوای عاطفی یا انسداد خلاقیت شده باشید. شما باید تنها روی ذهن و فعالیت های ذهنی و تحلیل گرایانه تمرکز کنید، بدون این که به قلب و شهودتان اعتماد کنید.
قرمز پررنگ در هاله
قرمز پررنگ در هاله نشان دهنده ی انرژی حیاتی اولیه زندگی است. زندگی در واقعیت فیزیکی، با دو پا روی زمین برای شما بسیار لازم است. شما زندگی را با حواس و بیان انرژی فیزیکی تان کشف می کنید. قرمز پررنگ روشن نشان دهنده ی انرژی فیزیکی دینامیک و نشاط است. اگر شما روی اهدافتان متمرکز شوید، می توانید هر آنچه را می خواهید، بدست آورید. قرمز پررنگ تیره و کدر می تواند حاکی از موارد بقا، چالش های عاطفی و اضطراب جسمانی باشد. قرمز تیره، رنگ چاکرای یک یا ریشه، پاها، ساختار اسکلتی، گردش خون و قلب است. دکتر مطلب برازنده - مرکز ریکی یوگا
آبی در هاله
آبی یک حس قوی از صلح، صفا و آرامش را نشان می دهد. آبی روشن شفاف نشان دهنده ی متانت و طبیعت آگاه است، در حالی که آبی پررنگ تر نشانه ی توانایی برقراری ارتباط و عشق به مکالمه است. آبی تیره و کدر نشانه ی عدم وجود انرژی است و عواطف تنها (بی همدم)، غم و افسردگی را آشکار می سازد، همچنین می تواند نوعی انزوا و حس گریز از جمع را نشان د هد. آبی رنگ چاکرای پنجم (چاکرای گلو)، گردن، گوش ها، سینوزیت و سیستم تنفسی است. دکتر مطلب برازنده - مرکز ریکی یوگا


زرد در هاله
زرد، رنگ نور خورشید و طبع آسان گیر است. زرد روشن شفاف نشان دهنده ی هوش و خود آگاهی است. این رنگ، رنگ ادراک منطقی و تفکر علمی است. زرد تیره و کدر نشان دهنده ی حالت عصبی با تفکر غیر روشن است. این خصوصیات، به تنهایی و خود محوری یا وسواس منتهی می شود. رنگ زرد، رنگ چاکرای سوم یا شبکه خورشیدی، معده، کبد، روده ی کوچک و دستگاه گوارش است. دکتر مطلب برازنده - مرکز ریکی یوگا

سبز در هاله
سبز رنگ رشد است و نشان دهنده ی قلبی عاشق، طبیعتی دلسوز و صداقت زیاد برای زندگی با لذت است. سبز روشن شفاف اشتیاق شخص برای کمک به دیگران و اتصال به مادر طبیعت را نشان می دهد. سبز زمردین نشانه ی توانایی شفاگری و عشق به مردم همراه با طبیعتی مشفق است. سبز تیره و کدر نشان می دهد که شخص به درمان نیاز دارد و شخصیتی زمینی و انعطاف ناپذیر دارد. رنگ سبز، رنگ چاکرای چهارم یا چاکرای قلب، شش ها، سیستم ایمنی، سیستم لنفاوی و سیستم تنفسی است. دکتر مطلب برازنده - مرکز ریکی یوگا

tina
10-17-2011, 11:34 AM
متافیزیک و هاله نورانی

متافیزیک به مجموعه مقولات غیر قابل ادراک با حواس ظاهری گفته می‌شود، یکی از این مقولات انرژیهای لطیف اطراف موجودات مختلف می‌باشد، که از جمله موارد مهم برای تدبر و تعمق در عظمت خالق یگانه است. در اطراف بدن همه موجودات اعم از زنده و غیرزنده، یک حوزة انرژی لطیف وجود دارد. در انسان به آن،حوزة انرژی انسان ( hef) یا هالة نورانی انسان می‌گویند، شکل آن تخم‌مرغی و قطر آن متوسط یک‌و‌نیم متر است. این حوزة انرژی، به نسبت انرژیهای موجود در طیف رنگهای مرئی دارای طول موج و فرکانس متفاوت می‌باشد، به همین دلیل با حواس پنج‌گانه قابل احساس نمی‌باشد.

امروزه وجود هالة نورانی به روشهای مختلف اثبات شده است. در برخی کشورها، دانشمندان توانسته‌اند با لنزهای مخصوص از هاله عکس و فیلم تهیه کنند و یا از طریق دوربین مداربسته آن را روی صفحة تلویزیون نمایش دهند. در بعضی پژوهشها مشاهده شده است که حوزة انرژی انسان باعث انحراف اشعه لیزر از مسیر خود به صورت ضعیف می‌شود. برخی دانشمندان توانسته‌اند این انرژیهای لطیف را با سرعت کم از طریق سیم برق منتقل کنند. عینکهای خاصی تحت عنوان عینک کرلیان وجود دارد که توسط آن هر شخصی قادر به رؤیت هاله می‌باشد. کانونهای انرژی در هالة انسان قادر به حرکت دادن آونگ در حالت‌های خاص است. بعضی محققان نیز توانسته‌اند با دستگاه تشعشع‌یاب، انرژی هالة نورانی را ردیابی نموده، طول موج و فرکانس آن را بطور دقیق مشخص نمایند.

تاریخچة شناخت هاله به پنج هزار سال قبل بر می‌گردد. عرفا اولین کسانی بودند که به وجود هاله اشاره کرده‌اند. چینی‌ها، مصری‌ها، هندی‌ها، ژاپنی‌ها و ایرانی‌ها از نخستین مللی‌اند که در مورد هاله مطالعه و تحقیق نموده‌اند. دکتر جان‌وایت در کتاب “علوم آینده” حدود یکصد فرهنگ را ذکر می‌کند که هاله را شناخته‌اند و برای آن اسم خاصی ابداع کرده‌اند. فیثاغورث، بقراط، مادام بلاواتسکی، آنتوان مسمر، جیمزکلرک‌ماکسول، باربارا برنن، جان پیراکس و کرلیان از جمله دانشمندانی هستند که دربارة هاله تحقیق و پژوهش نموده‌اند. کنت‌ویلهم‌فون‌رایشن‌باخ ، سی سال از زندگی خود را در تحقیقات دربارة هاله صرف کرد.

کره زمین و کیهان فیزیکی نیز دارای هاله می‌باشند که تشعشعات آن از جنس بیوپلاسما می‌باشد و در تمام موجودات نفوذ می‌کند و عامل ارتباط تمام بخش‌های کیهان با یکدیگر است. انرژ‌یهای کیهان بر خلاف انرژیهای معمولی با دور شدن از منبع تقویت شده، دارای خاصیت تصاعدی است و همواره در حال تولید بیشتر می‌باشد. این حوزه تمام اشیاء و موجودات را به شکل باردار در می‌آورد و منبعی بی‌پایان است. انرژی کیهان فراتر از محدودة سه بعدی بوده، از لحاظ فیزیکی حالت القایی دارد. حوزة انرژی زمین را می‌توان با حواس برتر(ادراکات فراحسی) احساس و ادراک نمود.

حوزة انرژی انسان تجلی حوزة انرژی کیهان است و تحت شرایط خاص قابل دیدن است، این حوزه عامل انتقال ارتعاشات خلاقه از سرشت برتر به جهان مادی است و انرژی موردنیاز ابعاد ماورائی انسان را تأمین می‌کند.همانطور که جسم به انرژی نیاز دارد و این انرژی از طریق غذا تأمین می‌شود، روان و روح نیز به انرژیهای خاص خود نیاز دارند که از طریق هاله تأمین می‌گردد.

عوامل درونی و بیرونی می‌توانند بر کمیت و کیفیت هاله تأثیر بگذارند. سن، جنس، سلامت، بیماری، نوع کاردرونی و عاطفی خاص، برای لحظاتی تشعشع فراوان رنگ خاصی دیده می‌شود که به آن رنگ تشعشعی گفته می‌شود. هر رنگی در هاله بیانگر یکسری ویژگی‌های خاص خود می‌باشد و نمی‌توان گفت کدام رنگ خوب و یا کدام رنگ بد است. بطور کلی تمام رنگها دارای دو وجه مثبت و منفی می‌باشند و بروز هر یک از این وجوه، به خود شخص بستگی دارد. هر رنگ اگر به صورت شفاف، درخشان و روشن باشد خوب و اگر به صورت کدر، تیره و مات باشد بد است. فقط دورنگ سیاه و سفید یک وجهی‌اند، سیاه منفی و سفید مثبت است، در اصل این دو، وجوه یکدیگر می‌باشند. وجود رنگ یا لکه‌های سیاه در هاله نشانة خوبی نمی‌باشد. از روی تغییرات کمی و کیفی رنگها می‌توان به وجود برخی بیماریها پی‌برد.

هالة انسان به صورت لایه‌لایه می‌باشد. دانشمندان متافیزیک بر اساس ادراک، تحلیل و دقت خود آنرا به سه، پنج، هفت و دوازده لایه تقسیم کرده‌اند. شاید تقسیم هاله به هفت لایه صحیح‌تر باشد که در انطباق با هفت چاکرای اصلی موجود در هاله می‌باشد. لایه‌های یک، سه، پنج و هفت ساختار معین دارند، ولی لایه‌های دو، چهار و شش سیالات بی‌شکل‌اند که در لابه‌لای لایه‌های فرد قرار گرفته است. هر لایه به اتفاق چاکرای مربوطه وظایف مشخصی را بر عهده دارد.

در حوزة انرژی انسان ساختار‌هایی تحت عنوان چاکرا(کانون انرژی) وجود دارد. این مراکز مسؤول تبادل انرژی بین هالة انسان و هالة کیهان(ارسال و دریافت انرژی) و همچنین مسؤول متعادل کردن انرژی در سطوح مختلف هاله می‌باشند. چاکراها به دو نوع اصلی و فرعی تقسیم می‌شوند، تعداد چاکراهای اصلی هفت و فرعی بیست‌و‌یک می‌باشد. چاکراها شبیه قیف هستند، انتهای باریک چاکراهای اصلی به سمت مغز یا نخاع و قسمت پهن آن به سمت خارجی‌ترین لایه هاله قرار گرفته است.

هاله هر فرد به صورت خواسته یا ناخواسته در معرض آسیب از طرف دیگران می‌باشد. البته گاهی نیز خود شخص به هالة خود آسیب وارد می‌کند. برای مثال استفاده از سیگار، مواد مخدر و مشروبات الکلی، همچنین انجام کارهای منفی به شدت باعث تخریب هاله می‌شود. برخی افراد به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه با ارسال انرژی منفی باعث آسیب به هالة دیگران می‌شوند. احتمالاً چشم‌زخم، حسادت و امثال آن از همین طریق تأثیرات منفی خود را اعمال می‌کنند. برخی انگلهای متافیزیک نیز با تغذیه از هالة انسان باعث تخلیه انرژی هاله می‌شوند. برای محافظت از هاله در مقابل آسیب‌های خارجی، می‌توان در اطراف هاله حصار ایجاد کرد.(حصار یک طیف انرژی لطیف ولی مقاوم است که به صورت پوششی هاله را احاطه کرده، از تأثیرات انرژی‌های منفی برآن جلوگیری می‌کند.) حصار را می‌توان با تکرار کلمات و جملات مقدس و پر انرژی در حالت تمرکز ایجاد نمود.

هر فرد می‌تواند با ارسال انرژی از هالة خود به هالة دیگران، نقاط آسیب دیده را ترمیم نماید که به این حالت ”هاله درمانی” یا ”انرژی درمانی” گویند. البته به دنبال ترمیم نقاط آسیب دیدة هاله، عوارض و بیماریهای موجود در بخش‌هایی از جسم، روان و روح که در ارتباط با این نقاط بوده‌اند نیز بهبود می‌یابند. در انرژی درمانی، درمانگر یا از انرژی هالة خود می‌دهد و یا به صورت کانال و مجرایی برای انتقال انرژی کیهان عمل می‌کند، که حالت دوم برای درمانگر و درمان‌جو مفیدتر است. امروزه در مراکز علمی موارد زیادی از درمان بیماریهای لاعلاج یا صعب‌العلاج با بهره از هاله درمانی ثبت شده است.

آیا براستی این همه ظرافت و در عین حال پیچیدگی در خلقت انسان و ابعاد ماورائی او، نشانة بزرگی و عظمت خالق یکتا نیست؟! آیا تدبر و تعمق در این عظمت، راهنمای ما به سوی توحید نمی‌باشد؟! آیا رسیدن به توحید، ما را به سوی بندگی خالصانه هدایت نمی‌کند؟! ( افلا تعقلون… )


مآخذ: کتاب رخنه در اسرارمتافیزیک، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید