tina
10-17-2011, 11:29 AM
نظریهی « زندگیهای متوالی» خداوند ارواح را خلق میکند؛ هدف این است که روح شناخت و آگاهی پیدا کند تا بتواند به خدا نزدیک شود (خدا آگاهی مطلق است). مدتی از دوران سیر تکامل آنها روی کرهی زمین است؛ همهی ارواح ضربالاجل برابری دارند؛ هر کس بتواند در طی آن زمان، یا زودتر «واحدهای درسی» که روی کرهی زمین باید پاس شوند، بگذراند، از آمدن به کرهی زمین خلاص میشود. در صورتی که در طی ضربالاجل نتواند واحدها را پاس کند، مورد قضاوت قرار میگیرد و بر حسب اعمال خود، در بهشت یا جهنم قرار میگیرد.
در این نظریه بهشت هدف بشر نیست، بلکه رسیدن به خدا هدف اصلی است.
در فاصلهی بین دو زندگی روح در برزخ تعالیم و درسهایی میگیرد که مطابق با زحمات و درسهایی است که روی کرهی زمین گرفته یا خرابکاریهایی که انجام داده.
ضمناً روح، در کرهی زمین در همان شرایطی قرار میگیرد که برای پرورشاش لازم است، یعنی ممکن است برای من لازم باشد در این زندگی از نظر مالی کمی در مضیقه باشم، تا صفات شکرگزاری، قناعت و ... را که در زندگی قبلی نتوانسته بودم در خودم پرورش بدهم، رشد کنند.
در فرهنگ معین حلول روح در جمادات و آگاهی های معدنی رسخ یا تراسخ , در قالب نباتات فسخ یا تفاسخ , در کالبدهای حیوانی مسخ یا تماسخ و سرانجام حلول روح از یک کالبد انسانی به کالبد انسانیدیگر نسخ یا تناسخ گفته است .
چه چیزهایی ما را بیاد تناسخ میاندازد؟
1- استعدادهای ما نشانی از تناسخ است.
2- علاقمندهای ما در این زندگی نشانی از تناسخ ماست .
3- ارتباط احساسی با اطرافیان ادامه ارتباط مربوط به تناسخ های دیگر ماست.
4- وضعیت های متفاوت انسانها در کره زمین نشان تناسخ و کارماست.
5- دژاوو یعنی آشنا احساس کردن صحنه هایی که می بینیم .
6- ویار زنان باردار یعنی علاقمندی ( سلیقه های غذایی ) روحی که منتظر به دنیا آمدن است .
7- وقتی اشتیاق یا انزجاری شدید از خود بروز می دهیم نشانی از تناسخ است .
8- بسیاری از احساسات ناخود آگاه ما محصول زندگی های پیشین است .
9- مهارت ها و نقایص ما که در زندگی های پیشین شکل می گیرد .
01- سرعت یا کندی پیشرفت آگاهیکی انسان نشانی از وجود تناسخ است .
11- مکان و زمان تولد شما بر اساس وضعیت شما در تناسخ های قبل انتخاب می شود.
۱۲-اگر امروز شما برده هستید باید نشانی از این باشد که روزی شما برده دار بوده اید .
نکاتی در باره تناسخ :
روح پس از طی کردن هر دوره از زندگی به درجه بالاتری از آگاهی ارتقاء می یابد
حلول به وضعیت پایین تر آگاهی از استثناء هاست و جزء موارد نادر است
هر فرد قادر است در هر قرن چهار تا پنج تناسخ را پشت سر بگذارد .
هر تناسخ برای آموزش جنبه ای از زندگی منظور شده است .
نقش ما در هر تناسخ عوض می شود . ( پدر به دختر کوچک , دختر به عمه , دایی به خواهر زاده و … )
خانواده ای که شما امروز با آنها زندگی می کنید فقط بخش کوچکی از خانواده بزرگ گذشته شماست .
پیوندهای درونی از زمان فراتر می روند .
ممکن است در رویا با یکی از زندگی های قبلی خود مواجه شوید .
بچه ها زندگی قبلی را به یاد می آورند و
انسان ها هنگام تولد با اختلاف فاحشی از سطوح آگاهی وارد اجهان می شوند .
همه ما گذشته ایی را درون خود حمل می کنیم .
تجربه های قرون گذشته روحیه امروزمان را شکل می دهد.
افکار و اعمال گذشته تعیین کننده مشخصات ظاهری و همین طور اخلاق و رفتارمان است .
در هر تناسخ درسهایی می گیریم و مهارت هایی پیدا می کنیم اما در زندگی بعدی آنها را فراموش می کنیم .
فراخوانی اطلاعات زندگی های گذشته به ما می آموزد که چرا زندگی امروزمان این چنین است .
کسانی که مشکلات جسمی دارند باید چند برابر دیگران برای عشق بورزند .
شناخت خودتان از درک کارما و تناسخ شروع می شود .« کا رما ، تنا سخ »
در اکنکار ، نامی که جهت تأ ثیرات متقابل علت ومعلولی در زندگی اتخاذ شده است کارما می باشد که در دین یهود ومسیحیت آ نرا گناه نام نهاده اند .بطور ساده کارما قانون عمل وعکس العمل است .چر خة کارما در نخستین تناسخ یک فرد شروع می شود دراینجا ار باب کارما اورا درعرصة عملی قرار می دهند که نقطةشروع سیر وسفر اوست درجهان های فیزیکی . یک اکیست که از طبیعت دقیق قانون کارما اطلاع دارد از گزند رشکی که سهام کسانی می شود که قادر به درک خوشبختی ناگهانی دیگران نیستند مصون می ماند . همه چیز در جایگاه بالحقة خود قرار دارد . تمامی اجزأ زندگی دقیقا در وضعیتی هستندکه شایستة هریک می باشد بنابراین او می تواند مشغول نظارت بر روند شکوفائی شخص خود باشد و روحیه ای شاداب برای خود حفظ کند . آ نچه تعیین گنندة جایگاه یک فرد در زندگی بعدیش می شود نه به اعتقاد او بستگی دارد و نه به دانشش . چه در زمین باشد وچه در یکی از طبقات بالاتر خدائی .معیار ما در اینجا اعمال وافکار فرد می باشد . خداوندان کارما قضاوتشان را برمبنای امتیازات عملی یک فرد انجام می دهند نه در رابطه با منظور او . جائی برای مصالحه بر سراعمال نادرست وجود ندارد . معتقد وغیر معتقد مانند یکدیگر قضاوت می شوند . هر فردی مطلقا تحت محاکمه ای کاملا منصفانه و بی طرفانه قرار می گیرد ، که در دادگاه کارما برگزار می شود و رأی دادگاه ، عدالت محض است . با این وجود ماهانتا، استاد حق در قید حیات چلا هایش را مستقیما به مکانی می برد که آنها کسب کرده اند . به این ترتیب ، یک چلای اک هرگز در مقابل اربابان کارما قرار نمی گیرد . در آ موزشهای اک قانون کارما تعلیم داده میشود . خدا روحها را به جهان های پائین فرستاد تاتجربه کسب کنند و روزی همکار خدا شوند روح ها در طی زندگی های بیشمار در جهان های مادی سفر می کنند . جائی که در هر بار تناسخ ، عشق ، خرد ، فهم بیشتری را می اندوزند . راه آزادی و رستگاری معنوی یافتن ما هانتا و استاد حق در قید حیات است . او نشان دهندة راه است . هر فردی پاسخ گوی تمامی اعمال خویش است زیرا که می داند قانون کارما توازن کامل درهمة محتویات کارمیک روح را ایجاب می کند . هر تجربه ای، چه در روی زمین وچه در جهان های دیگر ، به قابلیت روح در خدمت به خدا می افزاید . هنگام مرگ یک چلای اک در دادگاه قضاوت قرار نمیگیرد زیرا که ماهانتا اورا مستقیما به خانة جدیدش که در جهان های بهشتی کسب کرده است هدایت می کند . چهار مرحله کارما برای هر یک از روحها وجود دارد . برای شروع به هر یک از روح ها یک سهم آ دی یا کارمای ازلی اختصاص داده می شود . این نوع کارما خصلت هائی چه مثبت و چه منفی رادر بردارد صفاتی از قبیل گونه ای تعصب ، باری از رحمت معنوی ، شهوت ، خشم ویا هر نشانة دیگری که دلالت بر یک شخصیت یا کاراکتر قوی یا ضعیف داشته باشد .
مرحلة دوم کری یامان یا کارمای روزانه است و فرد مسئول تمامی کارهای روزانة خود است و روزی آنرا باید پرداخت کند و علاوه بر اندوختن آ ن می تواند از آ نهم بکاهد . سومین نوع آ ن ، کارمای پرارابد یا کارمای سرنوشتی یا تقدیری است . در پایان نخستین تناسخ خداوندگاران کارما حساب ها وسوابق روح را بررسی می کنند و یک رأی صادر می کنند واین عمل پس از هریک از تناسخات او انجام می گیرد ونتیجة قضاوت تعیین کنندة بنیان کارمیک برای تناسخ بعدی وی می گردد. چهارمین گونة کارما ، سین چیت کارما است یا همان کارمای ذخیره . که از اعتبارات وبدهی های زندگی گذشته شکل می گیرد درست مثل یک حساب پسنداز در بانک : خداوندان کارما گاهی بخشی از این کارما را برای فرد منظور می کنند . راهی وجود دارد که بشود گفت : چه وقتی فرد درحال دریافت کارمای ذخیره است . او در تمام زندگی در شرایط متعادل ومعینی زندگی می کرده است که در انواع مختلف به چشم می خورد ولی ناگهان وارد زندگی کاملا تازه ای می شود واما چرخة تولدمکرر از کجا آ غاز شد ؟ روح ها در حال بازی در بهشت بودند که خداوند فقدان تجربه را درآ نها دید . پس خدا ـ اک ـ روح مقدس به پیش تاخت تا جهان های ما ده ، انرژی ، زمان ومکان را آفرید و با استفاده از دوجنبةاساسی اک نور وصوت مجموعه ای از طبقات ، کیهان ها ، کهکشانها ، ستارگان ، سیارات ، و سایر مخلوقات را آفرید و آ فرینش به خود نظام ساختاری گرفت . تناسخ فقط از یک دیدگاه منطقی صاحب معنی می شود . این پدیده پاسخ گوی راز بسیاری از عشق ها ونفرت های بی دلیل میان مردم است . علی رغم این که کسی بخواهد به تولدهای پیاپی معتقد باشد یا نه ، هر روز در صحنة نمایش آن شرکت دارد و راه گریزی هم نیست . آ گاهی و قبول واقعیت پدیدة تولدهای مکرر می تواند برای بسیاری از قلب های د رحصار، آرامش وآ زادی را به ارمغان بیاورد . اعتقاد به تناسخ شما رااز مردم متوسطی که دور وبر شما می باشند متفاوت می کند مگر اینکه در جامعه ای مثل هندوستان زندگی کنید که آنرا در متن ادیان خاصة خود آموزش می دهند . با قبول این واقعیت به احتمال زیاد به فردی خود اتکاتر ومسئول تر بدل خواهیم شد هر کسی که ذکاوت داشته باشد هر گز خود را در گرو قرض طبیعت یا قانون کارما قرار نمی هد چرا که این قانون در دریافت طلب هایش بسیار دقیق است . کارمای شخص در هنگام مرگ اگر هنوز تسویه نشده باشد باید تاوان آنرا پس بدهد چه کارمای خوب چه بد هیچ کس نمی تواند کار ما را شکست بدهد بنابراین باید در زندگی های بعدی یا در طول اقامتش در جهان اثیر ی آنرا پرداخت کند . همین عمل در سایر طبقات هم انجام می شود اگر شخصی به مرتبة ذهنی رسیده باشد و د رآ نجا زندگی کند اما کارمائی داشته باشد که باید در تناسخی در طبقة اثیری پرداخت شود باید به همان طبقه برگشته و قرضش را بپردازد بعد به طبقة ذهنی بر می گردد و برای همیشه در آ نجا زندگی می کند .
در این نظریه بهشت هدف بشر نیست، بلکه رسیدن به خدا هدف اصلی است.
در فاصلهی بین دو زندگی روح در برزخ تعالیم و درسهایی میگیرد که مطابق با زحمات و درسهایی است که روی کرهی زمین گرفته یا خرابکاریهایی که انجام داده.
ضمناً روح، در کرهی زمین در همان شرایطی قرار میگیرد که برای پرورشاش لازم است، یعنی ممکن است برای من لازم باشد در این زندگی از نظر مالی کمی در مضیقه باشم، تا صفات شکرگزاری، قناعت و ... را که در زندگی قبلی نتوانسته بودم در خودم پرورش بدهم، رشد کنند.
در فرهنگ معین حلول روح در جمادات و آگاهی های معدنی رسخ یا تراسخ , در قالب نباتات فسخ یا تفاسخ , در کالبدهای حیوانی مسخ یا تماسخ و سرانجام حلول روح از یک کالبد انسانی به کالبد انسانیدیگر نسخ یا تناسخ گفته است .
چه چیزهایی ما را بیاد تناسخ میاندازد؟
1- استعدادهای ما نشانی از تناسخ است.
2- علاقمندهای ما در این زندگی نشانی از تناسخ ماست .
3- ارتباط احساسی با اطرافیان ادامه ارتباط مربوط به تناسخ های دیگر ماست.
4- وضعیت های متفاوت انسانها در کره زمین نشان تناسخ و کارماست.
5- دژاوو یعنی آشنا احساس کردن صحنه هایی که می بینیم .
6- ویار زنان باردار یعنی علاقمندی ( سلیقه های غذایی ) روحی که منتظر به دنیا آمدن است .
7- وقتی اشتیاق یا انزجاری شدید از خود بروز می دهیم نشانی از تناسخ است .
8- بسیاری از احساسات ناخود آگاه ما محصول زندگی های پیشین است .
9- مهارت ها و نقایص ما که در زندگی های پیشین شکل می گیرد .
01- سرعت یا کندی پیشرفت آگاهیکی انسان نشانی از وجود تناسخ است .
11- مکان و زمان تولد شما بر اساس وضعیت شما در تناسخ های قبل انتخاب می شود.
۱۲-اگر امروز شما برده هستید باید نشانی از این باشد که روزی شما برده دار بوده اید .
نکاتی در باره تناسخ :
روح پس از طی کردن هر دوره از زندگی به درجه بالاتری از آگاهی ارتقاء می یابد
حلول به وضعیت پایین تر آگاهی از استثناء هاست و جزء موارد نادر است
هر فرد قادر است در هر قرن چهار تا پنج تناسخ را پشت سر بگذارد .
هر تناسخ برای آموزش جنبه ای از زندگی منظور شده است .
نقش ما در هر تناسخ عوض می شود . ( پدر به دختر کوچک , دختر به عمه , دایی به خواهر زاده و … )
خانواده ای که شما امروز با آنها زندگی می کنید فقط بخش کوچکی از خانواده بزرگ گذشته شماست .
پیوندهای درونی از زمان فراتر می روند .
ممکن است در رویا با یکی از زندگی های قبلی خود مواجه شوید .
بچه ها زندگی قبلی را به یاد می آورند و
انسان ها هنگام تولد با اختلاف فاحشی از سطوح آگاهی وارد اجهان می شوند .
همه ما گذشته ایی را درون خود حمل می کنیم .
تجربه های قرون گذشته روحیه امروزمان را شکل می دهد.
افکار و اعمال گذشته تعیین کننده مشخصات ظاهری و همین طور اخلاق و رفتارمان است .
در هر تناسخ درسهایی می گیریم و مهارت هایی پیدا می کنیم اما در زندگی بعدی آنها را فراموش می کنیم .
فراخوانی اطلاعات زندگی های گذشته به ما می آموزد که چرا زندگی امروزمان این چنین است .
کسانی که مشکلات جسمی دارند باید چند برابر دیگران برای عشق بورزند .
شناخت خودتان از درک کارما و تناسخ شروع می شود .« کا رما ، تنا سخ »
در اکنکار ، نامی که جهت تأ ثیرات متقابل علت ومعلولی در زندگی اتخاذ شده است کارما می باشد که در دین یهود ومسیحیت آ نرا گناه نام نهاده اند .بطور ساده کارما قانون عمل وعکس العمل است .چر خة کارما در نخستین تناسخ یک فرد شروع می شود دراینجا ار باب کارما اورا درعرصة عملی قرار می دهند که نقطةشروع سیر وسفر اوست درجهان های فیزیکی . یک اکیست که از طبیعت دقیق قانون کارما اطلاع دارد از گزند رشکی که سهام کسانی می شود که قادر به درک خوشبختی ناگهانی دیگران نیستند مصون می ماند . همه چیز در جایگاه بالحقة خود قرار دارد . تمامی اجزأ زندگی دقیقا در وضعیتی هستندکه شایستة هریک می باشد بنابراین او می تواند مشغول نظارت بر روند شکوفائی شخص خود باشد و روحیه ای شاداب برای خود حفظ کند . آ نچه تعیین گنندة جایگاه یک فرد در زندگی بعدیش می شود نه به اعتقاد او بستگی دارد و نه به دانشش . چه در زمین باشد وچه در یکی از طبقات بالاتر خدائی .معیار ما در اینجا اعمال وافکار فرد می باشد . خداوندان کارما قضاوتشان را برمبنای امتیازات عملی یک فرد انجام می دهند نه در رابطه با منظور او . جائی برای مصالحه بر سراعمال نادرست وجود ندارد . معتقد وغیر معتقد مانند یکدیگر قضاوت می شوند . هر فردی مطلقا تحت محاکمه ای کاملا منصفانه و بی طرفانه قرار می گیرد ، که در دادگاه کارما برگزار می شود و رأی دادگاه ، عدالت محض است . با این وجود ماهانتا، استاد حق در قید حیات چلا هایش را مستقیما به مکانی می برد که آنها کسب کرده اند . به این ترتیب ، یک چلای اک هرگز در مقابل اربابان کارما قرار نمی گیرد . در آ موزشهای اک قانون کارما تعلیم داده میشود . خدا روحها را به جهان های پائین فرستاد تاتجربه کسب کنند و روزی همکار خدا شوند روح ها در طی زندگی های بیشمار در جهان های مادی سفر می کنند . جائی که در هر بار تناسخ ، عشق ، خرد ، فهم بیشتری را می اندوزند . راه آزادی و رستگاری معنوی یافتن ما هانتا و استاد حق در قید حیات است . او نشان دهندة راه است . هر فردی پاسخ گوی تمامی اعمال خویش است زیرا که می داند قانون کارما توازن کامل درهمة محتویات کارمیک روح را ایجاب می کند . هر تجربه ای، چه در روی زمین وچه در جهان های دیگر ، به قابلیت روح در خدمت به خدا می افزاید . هنگام مرگ یک چلای اک در دادگاه قضاوت قرار نمیگیرد زیرا که ماهانتا اورا مستقیما به خانة جدیدش که در جهان های بهشتی کسب کرده است هدایت می کند . چهار مرحله کارما برای هر یک از روحها وجود دارد . برای شروع به هر یک از روح ها یک سهم آ دی یا کارمای ازلی اختصاص داده می شود . این نوع کارما خصلت هائی چه مثبت و چه منفی رادر بردارد صفاتی از قبیل گونه ای تعصب ، باری از رحمت معنوی ، شهوت ، خشم ویا هر نشانة دیگری که دلالت بر یک شخصیت یا کاراکتر قوی یا ضعیف داشته باشد .
مرحلة دوم کری یامان یا کارمای روزانه است و فرد مسئول تمامی کارهای روزانة خود است و روزی آنرا باید پرداخت کند و علاوه بر اندوختن آ ن می تواند از آ نهم بکاهد . سومین نوع آ ن ، کارمای پرارابد یا کارمای سرنوشتی یا تقدیری است . در پایان نخستین تناسخ خداوندگاران کارما حساب ها وسوابق روح را بررسی می کنند و یک رأی صادر می کنند واین عمل پس از هریک از تناسخات او انجام می گیرد ونتیجة قضاوت تعیین کنندة بنیان کارمیک برای تناسخ بعدی وی می گردد. چهارمین گونة کارما ، سین چیت کارما است یا همان کارمای ذخیره . که از اعتبارات وبدهی های زندگی گذشته شکل می گیرد درست مثل یک حساب پسنداز در بانک : خداوندان کارما گاهی بخشی از این کارما را برای فرد منظور می کنند . راهی وجود دارد که بشود گفت : چه وقتی فرد درحال دریافت کارمای ذخیره است . او در تمام زندگی در شرایط متعادل ومعینی زندگی می کرده است که در انواع مختلف به چشم می خورد ولی ناگهان وارد زندگی کاملا تازه ای می شود واما چرخة تولدمکرر از کجا آ غاز شد ؟ روح ها در حال بازی در بهشت بودند که خداوند فقدان تجربه را درآ نها دید . پس خدا ـ اک ـ روح مقدس به پیش تاخت تا جهان های ما ده ، انرژی ، زمان ومکان را آفرید و با استفاده از دوجنبةاساسی اک نور وصوت مجموعه ای از طبقات ، کیهان ها ، کهکشانها ، ستارگان ، سیارات ، و سایر مخلوقات را آفرید و آ فرینش به خود نظام ساختاری گرفت . تناسخ فقط از یک دیدگاه منطقی صاحب معنی می شود . این پدیده پاسخ گوی راز بسیاری از عشق ها ونفرت های بی دلیل میان مردم است . علی رغم این که کسی بخواهد به تولدهای پیاپی معتقد باشد یا نه ، هر روز در صحنة نمایش آن شرکت دارد و راه گریزی هم نیست . آ گاهی و قبول واقعیت پدیدة تولدهای مکرر می تواند برای بسیاری از قلب های د رحصار، آرامش وآ زادی را به ارمغان بیاورد . اعتقاد به تناسخ شما رااز مردم متوسطی که دور وبر شما می باشند متفاوت می کند مگر اینکه در جامعه ای مثل هندوستان زندگی کنید که آنرا در متن ادیان خاصة خود آموزش می دهند . با قبول این واقعیت به احتمال زیاد به فردی خود اتکاتر ومسئول تر بدل خواهیم شد هر کسی که ذکاوت داشته باشد هر گز خود را در گرو قرض طبیعت یا قانون کارما قرار نمی هد چرا که این قانون در دریافت طلب هایش بسیار دقیق است . کارمای شخص در هنگام مرگ اگر هنوز تسویه نشده باشد باید تاوان آنرا پس بدهد چه کارمای خوب چه بد هیچ کس نمی تواند کار ما را شکست بدهد بنابراین باید در زندگی های بعدی یا در طول اقامتش در جهان اثیر ی آنرا پرداخت کند . همین عمل در سایر طبقات هم انجام می شود اگر شخصی به مرتبة ذهنی رسیده باشد و د رآ نجا زندگی کند اما کارمائی داشته باشد که باید در تناسخی در طبقة اثیری پرداخت شود باید به همان طبقه برگشته و قرضش را بپردازد بعد به طبقة ذهنی بر می گردد و برای همیشه در آ نجا زندگی می کند .