PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شناخت ارواح



tina
10-16-2011, 09:47 AM
به طور کلی عامل اصلی تمیز ارواح از یکدیگر وجود علم و فضیلت میباشد و ارواح به سه طبقه تقسیم میشوند:

1- ارواح سفلی

2- ارواح علوی و مترقی

3- ارواح پاک و منزه

ارواح سفلی ارواحی هستند که در آخرین درجه جهان برزخ از پائین قرار دارند ماده بر آنها مسلط است و متمایل بشر هستند.

این ارواح هم درجات متفاوت دارند، پائین ترین درجات آنها ارواح نحس می باشد که اینها متمایل بشر هستند، میخواهند میان زنده دشمنی بیفکنند و فتنه تولید کنند مردم را فریب دهند و با وسوسه های پشت خود آنها را گمراه کنند، اگر این ارواح تجسد پیدا کنند، آثار خبث و فساد و طمع در سیمایشان ظاهر است!
بعد از آنها ارواح ابله و نادان هستند که آنها را ارواح بی شرم و سبک مغز و بازیگوش و نادان توصیف میکنند عادت اینها داخل شدن به مجالس روحی و انتخاب نامهای بزرگ برای خود است تا به این وسیله مدیوم را مسخره کنند و با سخنان خنده آور خود او را فریب دهند و عده های دروغ به مدیوم بدهند.

بعد از اینها ارواح متکبر قرار دارند اینها ارواحی هستند همین که معلومات کمی از علم و معرفت به دست می آوردند. خیال میکردند که به همه علوم و حقایق آگاه شده اند کبر و غرور آنها را فرا می گرفت این ارواح دوست ندارند کسی سخنان آنها را تنقید کند آنها در آراء خود سخت پا برجا هستند و خود را در برابر حق به نادانی میزنند. ( گرچه آن حق از خورشید هم روشن تر باشد ).

بعد از انها ارواح عقیم بی فایده وجود دارد. آنها ارواحی هستند که در زمان حیاتشان نه عمل خیر انجام داده اند و نه عمل بد، از خصوصیات این ارواح اینست که علاقه زیادی به اعمال خیر دارند. و جداً از اینکه در زمان حیات اعمال خیر انجام نداده اند متاسف می باشند.

ارواح علوی ( مترقی )

از خصوصیات این ارواح اینست که به ماده تسلط دارند خیر و نیکی را دوست دارند و از همه آن رذایلی که آفت ارواح سفلی بودند به دور هستند البته اینها هم درجات مختلف دارند یکی ارواح صالحه هستند و صفات آنها _ دوست داشتن صلاح و نیکی و اعمال خیر و الهام به انسانهای زنده و وادار کردن آنان به انجام کارهای نیک است. اما از نظر معارف و معلومات و ارتقاء عقلی محدود هستند. زیرا که هر انسانی در این دنیا به واسطه اعمال بد و خوب، مقام و شخصیت خود را در جهان روحی تعیین می کند.

یعنی معلومات علمی و عقلی انها پائین تر از اخلاقشان میباشد. بعد از اینها ارواح حکیم هستند آنها ارواحی هستند که از اخلاق حمیده، نقصی ندارند لکن علوم و معرفت آنها بالاتر از اخلاقشان میباشد.

بعد از اینها هم ارواح رفیعه یعنی ارواحی که میان حکمت علم _ اخلاق فضیلت جمع کرده اند سخنان آنها دارای معانی بدیع است فکرشان بزرگ است. اینها تعالیم خود را به آن اشخاص زنده القاء میکنند که با خلوص نیت در صدد شناخت حق باشند و دلهایشان را از مطامع دنیوی خالی کرده باشند.

tina
10-16-2011, 09:49 AM
اینها ارواحی هستند که در مراحل حیات زمینی به آخرین مرتبه کمال رسیده و از هر نقص مبرا میباشند ماده کوچیکترین تاثیری در روح آنان نداشته لذا آنها در نتیجه رسیدن به این اوج کمال به خداوند نزدیکتر شده اند.

هیچکدام از انسانهای زمینی نمی توانند با آنها ارتباط بگیرند مگر اینکه دارای فضائل و کمال نفسانی زیاد باشند و دلهایشان از هر ناپاکی و تعلق به ماده پاک و منزه باشد. پس از این مطالب چنین نتیجه می گیریم که شخص ارتباط گیرنده با ارواح نباید به همه پیام هائیکه از جانب ارواح میرسد تسلیم شود و به نصیحت آنها معتقد باشد بلکه باید آن پیامها را با روشنائی عقل خود بسنجد تا بتواند درست آنها را تشخیص دهد. در آغاز پیدایش علم روحی جدید اغلب علمائی که در این باره تحقیقات میکرند اعتقادات مادی داشتند به حقایق ماوراء ماده معتقد نبودند.

اما بعد از آنکه ظواهر روحی آنها را قانع نمود، نه تنها عقیده شان عوض شد بلکه تصور کردند که برای همه ارواح فضل و امتیازی هست و باید بدون شک تابع آراء ارواح شد، در صورتیکه خود این عمل یک نوع گمراهی است زیرا ساکنان عالم غیب ( جهان ارواح ) همان کسانی بوده اند که در روی زمین زندگی میکردند. مرگ در آنها فقط تغییرات فیزیولوژی بوجود آورده اما در علم و فضل و کمال آنها اثر مگذاشته ( یعنی آنها را زیادتر نکرده است ).

بلکه همان کسی که در این جا عالم بوده آنجا هم عالم مانده آدم متوحش متوحش مانده شاعر شعر مانده مکار _ مکار _ حیله گر محیل و نظایر اینها. پس باید فقط به آن پیامهای ارواح اعتماد شود که دارای افکار بلند و معانی عمیق و حقایق بدیع هستند. دانشمند، بوفون سخنی در این باره دارد که گفته: نوشته هر کس خودش است و ما اگر بخواهیم کسی را خوب بشناسیم باید در نوشته های او تعمق و دقت کنیم بنابر این بهترین طریق برای شناخت صفات هر روح سخنان و گفته های اوست که بوسیله مدیوم القائی یا کتابت مستقیم برای زنده ها بیان میکند.

کسی که میخواهد در امور روحی آزمایش بکند یه محض اینکه روحی با علائمی حضور خود را اعلام داشت لازم است اول نام و لقب او را بپرسد و تعداد سالهایی را که در زمین زندگی میکرده سوال کند و مکانهایی را که در آنجا بوده یا مسافرت کرده بپرسد.

یکی دیگر از عوامل تحقیق درباره روح و شناخت واقعی او سوال از کسانی که آن روح را در حال حیات می شناختند میباشد. چون این تحقیقات میزان شخصیت شخصیت و معلومات آن روح را نشان میدهد، آن وقت نسبت دادن آن پیام القائی به آن روح آسان تر میگردد.


چون همانطوری که قبلاً هم گفته شد اغلب ارواح سفلی در معرفی خود از نامهای بزرگان و اشخاص معروف مانند، سقراط _ ابن سینا _ افلاطون و غیره استفاده میکنند. ولی مطالب بی ارزش میگویند یا چیزهایی را میگویند که حتی شاگردان مدرسه ابتدائی از گفتن آنها شرم دارند.

پس باید کاملاً محتاط باشید هر نامی را که روح گفت تصدیق نکنید، ضمناً بهترین وسیله برای تائید صحت روح ارتباط گیرنده اینست که مدیوم به او بگوید: قسم بخور بنام خداوند که تو حقاً روح فلانی هستی؟! اغلب ارواح جرأت پیدا نمی کنند این قسم دروغ را بخورند یا اینکه قبل از نوشتن سوگند قلم را می شکنند و جرأت نمی کنند نام خداوند را به دروغ قسم بخورند. مگر اینکه آن روح یک روح ریاکار و متظاهر فرو رفته در شر و فساد باشد، چنان چه روح قسم دروغ عم خورد یکی دیگر از دلایل صحت شخصیت روح شبیه بودن خط و امضای او به خط و امضائی است که در زمان حیاتش می نوشته.

ممکن است بعضی اعتراض کنندگان بگویند: برای روح مزور و حیله گر سخت نیست امضاء را هم جعل کند همچنان لهجه انشاء را تغییر بدهد، بلی این اعتراض درست است زیرا در عمل مشاهده شده که روح این کار را هم میکنند. چنانچه روحی خود را حضرت مسیح معرفی کرد و در پیام خود این کلمه را تکرار میکرد: من بطور قطع مسیح هستم و این سخنان را برای شما میگویم ولی همین روح نتوانست سخافت معانی و پائین بودن افکارش را پنهان کند.

بلی طرز تلفظ و لهجه را می توان تقلید کرد اما تقلید فکر امکان ندارد. چون شخصی جاهل نمی تواند با تزویر خود را عالم نشان دهد یا شخص پست خویش را با فضیلت. پس لازم است مدیوم باهوش و آگاه حق را از باطل تشخیص بدهد فریفته نامهای بزرگ نباشد