PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انسان موجودی طبیعی و فرا طبیعی



tina
10-15-2011, 05:32 PM
« انسان، موجودی مرکب از حیثیت طبیعی و فراطبیعی است؛ حیثیت طبیعت او از خاک آغاز می‌شود و مراحل تکامل را یکی پس از دیگری طی می‌کند تا پیکری مستوی و کاملاً پرداخته، هستی می‌یابد: (إنّی خالق بشراً من طین). این حیثیت انسان، امری مادی و زمانمند است؛ بر خلاف حیثیت فراطبیعی انسان که خارج از محدودة زمان و مکان است که از آن به روح الهی یاد می‌شود: (فإذا سوّیته و نفخت فیه من روحی). اصل انسان، همان روح الهی اوست و بدن، فرع و پیرو روح است.



گرچه شناخت حیثیت طبیعی انسان، خالی از صعوبت نیست، اما شناخت فراطبیعت او به مراتبْ مشکل‌تر است؛ زیرا حیثیت فراطبیعی او مجرّد و منزّه از خصوصیات طبیعی و مادی است. به دیگر سخن، روح و جسمْ همتای هم نیستند؛ بلکه روحْ ثَقَل اکبر و بدنْ ثَقَل اصغر خداوند است و به اعتباری می‌توان گفت: بدن، ثقل اصغر نیز نخواهد بود؛ بلکه بدن قشر است و روح لب: أصل الإنسان لبّه؛ اصل و حقیقت انسان، جان ملکوتی اوست؛ و چون شناخت روح انسان دشوار است، شناخت نیازهای او و معرفت بیماری‌ها و درمان آن‌ها نیز دشوار خواهد بود.



برخی از صاحب‌نظران، انسان را در محور حس و طبیعت محدود می‌کنند و فقط در این جهت به شناخت و ارزیابی او می‌پردازند؛ اما باید توجه داشت که شناخت انسان به این‌گونه، همانند شناخت درختْ منهای معرفت ریشه اوست؛ همان‌سان که شناخت کامل درخت، به شناخت شاخه‌ها و ریشه‌های اوست و بدون معرفت ریشه، شناخت کامل درختْ ممکن نیست، شناخت کامل انسان نیز به حیثیت فراطبیعی و طبیعی اوست و محدود کردن انسان در حیثیت طبیعی و شناخت او در این جهت، شناخت حقیقت انسان نیست. شناخت حقیقت انسان به شناخت روح الهی اوست و شناخت اصل اوست که انسان‌پژوه را به شناخت نیازهای ویژه و حقیقی انسان توجه می‌دهد؛ لیکن تنها مبدئی که انسان را این‌سان می‌شناسد و می‌شناساند، خالق انسان است؛ چنان که تأمین نیازهای او را خالق و آفریدگارش که به حقیقت او توجه دارد، به عهده دارد.»








مآخذ: کتاب انتظار بشر از دین، تآلیف آیت‌الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء