Behzad AZ
08-06-2010, 12:52 PM
● ترجمه آیات
به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(كه رحمت واسع و حكمت جامع است) در شب قدر نازل كردیم(۱).
و تو چه میدانی شب قدر چیست؟(۲).
شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(۳).
در این شب فرشتگان و روح(یعنی جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهی و سرنوشتخلق) نازل میشوند(۴).
این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه(۵).
● بیان آیات
این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان میكند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر میداند، چون در آن شب ملائكه و روح نازل میشوند، و این سوره، هم احتمال مكی بودن را دارد، و هم میتواند مدنی باشد، و روایاتی كه درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالی از تایید مدنی بودن آن نیست، و آن روایاتی است كه دلالت دارد بر اینكه این سوره بعد از خوابی بود كه رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود كه دید بنی امیه بر منبر او بالا میروند، و سخت اندوهناك شد، و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل كرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حكومتبنی امیه است).
"انا انزلناه فی لیلهٔ القدر"
ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمیگردد، و ظاهرش این است كه: میخواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل كرده، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است كه تعبیر به انزال كرده، كه ظاهر در اعتبار یكپارچگی است، نه تنزیل كه ظاهر در نازل كردن تدریجی است.
و در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است كه میفرماید: "و الكتاب المبین انا انزلناه فی لیلهٔ مباركهٔ"، كه صریحا فرموده همه كتاب را در آن شب نازل كرده، چون ظاهرش این است كه نخستسوگند به همه كتاب خورده، بعد فرموده این كتاب را كه به حرمتش سوگند خوردیم، در یك شب و یكپارچه نازل كردیم.
پس مدلول آیات این میشود كه قرآن كریم دو جور نازل شده، یكی یكپارچه در یك شب معین، و یكی هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت كه آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مكث و نزلناه تنزیلا"، نزول تدریجی آن را بیان میكند، و همچنین آیه زیر كه میفرماید: "و قال الذین كفروا لو لا نزل علیه القرآن جملهٔ واحدهٔ كذلك لنثبتبه فؤادك و رتلناه ترتیلا".
و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضی اعتنا كرد كه گفتهاند: معنای آیه"انزلناه" این است كه شروع به انزال آن كردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، كه در آن شب یكباره نازل شد نه همه آن.
و در كلام خدای تعالی آیهای كه بیان كند لیله مذكور چه شبی بوده دیده نمیشود بجز آیه"شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" كه میفرماید: قرآن یكپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم میشود شب قدر یكی از شبهای ماه رمضان است، و اما اینكه كدامیك از شبهای آن است در قرآن چیزی كه بر آن دلالت كند نیامده، تنها از اخبار استفاده میشود، كه ان شاء الله در بحث روایتی آینده بعضی از آنها از نظر خواننده میگذرد.
در این سوره آن شبی كه قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازهگیری است، پس شب قدر شب اندازهگیری است، خدای تعالی در آن شب حوادث یك سال را یعنی از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر میكند، زندگی، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایی دیگر از این قبیل را مقدر میسازد، آیه سوره دخان هم كه در وصف شب قدر استبر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق كل امر حكیم امرا من عندنا انا كنا مرسلین رحمهٔ من ربك"، چون"فرق"، به معنای جدا سازی و مشخص كردن دو چیز از یكدیگر است، و فرق هر امر حكیم جز این معنا ندارد كه آن امر و آن واقعهای كه باید رخ دهد را با تقدیر و اندازهگیری مشخص سازند.
و از این استفاده میشود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالی كه قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر میشود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمری شب قدری هست، كه در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیری و مقدر میشود.
برای اینكه این فرض امكان دارد كه در یكی از شبهای قدر چهارده قرن گذشته قرآن یكپارچه نازل شده باشد، ولی این فرض معنا ندارد كه در آن شب حوادث تمامی قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، كلمه"یفرق"به خاطر اینكه فعل مضارع است استمرار را میرساند، در سوره مورد بحث هم كه فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نیز فرموده: "ملائكه در آن شب نازل میشوند"مؤید این معنا است.
پس وجهی برای تفسیر زیر نیست كه بعضی كرده و گفتهاند: شب قدر در تمام دهر فقط یك شب بود، و آن شبی بود كه قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تكرار نمیشود.و همچنین تفسیر دیگری كه بعضی كرده و گفتهاند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تكرار میشد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد.و نیز سخن آن مفسر دیگر كه گفته: شب قدر تنها یك شب معین در تمام سال است نه در ماه رمضان.و نیز سخن آن مفسر دیگر كه گفته: شب قدر شبی است در تمام سال، ولی در هر سال یك شب نامعلومی است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سالهای دیگر در ماههای دیگر، مثلا شعبان یا ذی القعده واقع میشود، هیچ یك از این اقوال درست نیست.
بعضی دیگر گفتهاند: كلمه"قدر"به معنای منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامی بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتی كه به عبادت متعبدین در آن شب داشته.
بعضی دیگر گفتهاند: كلمه"قدر"به معنای ضیق و تنگی است، و شب قدر را بدان جهت قدر خواندهاند كه زمین با نزول ملائكه تنگ میگردد.و این دو وجه به طوری كه ملاحظه میكنید چنگی به دل نمیزند.
پس حاصل آیات مورد بحثبه طوری كه ملاحظه كردید این شد كه شب قدر بعینه یكی از شبهای ماه مبارك رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احكام میشود، البته منظورمان" احكام"از جهت اندازهگیری است، خواهید گفت پس هیچ امری از آن صورت كه در شب قدر تقدیر شده باشد در جای خودش با هیچ عاملی دگرگون نمیشود؟ در پاسخ میگوییم: نه، هیچ منافاتی ندارد كه در شب قدر مقدر بشود ولی در ظرف تحققش طوری دیگر محقق شود، چون كیفیت موجود شدن مقدر، امری است، و دگرگونی در تقدیر، امری دیگر است، همچنان كه هیچ منافاتی ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولی مشیت الهی آن را تغییر دهد، همچنان كه در قرآن كریم آمده: " یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الكتاب".
علاوه بر این، استحكام امور به حسب تحققش مراتبی دارد، بعضی از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضیها ناقص است، و احتمال دارد كه در شب قدر بعضی از مراتب احكام تقدیر بشود، و بعضی دیگرش به وقت دیگر موكول گردد، اما آنچه از روایات بر میآید و به زودی روایاتش از نظر خواننده خواهد گذشتبا این وجه سازگار نیست.
"و ما ادریك ما لیلهٔ القدر" این جمله كنایه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اینكه ممكن بود در نوبت دوم ضمیر لیلهٔ القدر را بیاورد، خود آن را تكرار كرد.واضحتر بگویم، با اینكه میتوانستبفرماید: "و ما ادریك ما هی، هی خیر من الف شهر"برای بار دوم و بار سوم خود كلمه را آورد و فرمود: "و ما ادریك ما لیلهٔ القدر لیلهٔ القدر خیر من الف شهر".
"لیلهٔ القدر خیر من الف شهر" این جمله به طور اجمال آنچه را كه در جمله"و ما ادریك ما لیلهٔ القدر"بدان اشاره شده بود، یعنی عظمت آن شب را بیان میكند، و میفرماید: بدین جهت گفتیم آن شب مقامی ارجمند دارد كه از هزار شب بهتر است.
و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طوری كه مفسرین تفسیر كردهاند بهتر بودنش از حیث فضیلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همین معنا است، چون همه عنایت قرآن در این است كه مردم را به سوی خدا نزدیك، و به وسیله عبادت زنده كند، و زندهداری آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب.و ممكن است همین معنا را از آیه سوره دخان نیز استفاده كرد، چون در آنجا شب قدر را پر بركتخوانده، و فرموده: "انا انزلناه فی لیلهٔ مباركهٔ" .البته در این میان معنای دیگری نیز هست، كه ان شاء الله در بحث روایتی آینده خواهد آمد.
"تنزل الملئكهٔ و الروح فیها باذن ربهم من كل امر"كلمه"تنزل"در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحی است كه از عالم امر است و خدای تعالی در بارهاش فرموده: "قل الروح من امر ربی"، و اذن در هر چیز به معنای رخصت دادن در آن است، و یا به عبارت دیگر اعلام این معنا است كه مانعی از این كار نیست.
و كلمه"من"در جمله"من كل امر"به گفته بعضی از مفسرین به معنای باء است.
بعضی دیگر گفتهاند: به معنای خودش است، یعنی ابتدای غایت، ولی سببیت را هم میرساند، و آیه را چنین معنا میدهد: "ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امری الهی نازل میشوند".
بعضی دیگر گفتهاند: باء برای تعلیل به غایت است، و معنایش این است"ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند، برای خاطر اینكه هر امری را تدبیر كنند".
لیكن حق مطلب این است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهی باشد كه آیه"انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون" تفسیرش كرده، حرف"من"برای ابتدا خواهد بود، و در عین حال سببیت را هم میرساند، و به آیه چنین معنا میدهد: "ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل میشوند، در حالی كه نزولشان را ابتدا میكنند و هر امر الهی را صادر مینمایند".
و اگر منظور از امر مذكور هر امر كونی و حادثهای باشد كه باید واقع گردد، در این صورت حرف"من" به معنای لام تعلیل خواهد بود، و آیه را چنین معنا میدهد: ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند برای خاطر تدبیر امری از امور عالم.
"سلام هی حتی مطلع الفجر" در مفردات گفته: كلمه"سلام"و"سلامت"به معنای عاری بودن از آفات ظاهری و باطنی است .
پس جمله"سلام هی"اشاره استبه اینكه عنایت الهی تعلق گرفته استبه اینكه رحمتش شامل همه آن بندگانی بشود كه به سوی او روی میآورند، و نیز به اینكه در خصوص شب قدر باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به این معنا كه عذابی جدید نفرستد.و لازمه این معنا آن است كه طبعا در آن شب كید شیطانها هم مؤثر واقع نشود، همچنان كه در بعضی از روایات هم به این معنا اشاره رفته است.
ولی بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از كلمه"سلام"این است كه: در آن شب ملائكه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند سلام میدهند.برگشت این معنا هم به همان معنای اول است و این دو آیه یعنی آیه"تنزل الملئكهٔ و الروح"تا آخر سوره در معنای تفسیری استبرای آیه قبلی كه میفرمود"لیلهٔ القدر خیر من الف شهر
http://patoghu.com/images/article/break.gif
به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(كه رحمت واسع و حكمت جامع است) در شب قدر نازل كردیم(۱).
و تو چه میدانی شب قدر چیست؟(۲).
شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(۳).
در این شب فرشتگان و روح(یعنی جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهی و سرنوشتخلق) نازل میشوند(۴).
این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه(۵).
● بیان آیات
این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان میكند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر میداند، چون در آن شب ملائكه و روح نازل میشوند، و این سوره، هم احتمال مكی بودن را دارد، و هم میتواند مدنی باشد، و روایاتی كه درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالی از تایید مدنی بودن آن نیست، و آن روایاتی است كه دلالت دارد بر اینكه این سوره بعد از خوابی بود كه رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود كه دید بنی امیه بر منبر او بالا میروند، و سخت اندوهناك شد، و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل كرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حكومتبنی امیه است).
"انا انزلناه فی لیلهٔ القدر"
ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمیگردد، و ظاهرش این است كه: میخواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل كرده، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است كه تعبیر به انزال كرده، كه ظاهر در اعتبار یكپارچگی است، نه تنزیل كه ظاهر در نازل كردن تدریجی است.
و در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است كه میفرماید: "و الكتاب المبین انا انزلناه فی لیلهٔ مباركهٔ"، كه صریحا فرموده همه كتاب را در آن شب نازل كرده، چون ظاهرش این است كه نخستسوگند به همه كتاب خورده، بعد فرموده این كتاب را كه به حرمتش سوگند خوردیم، در یك شب و یكپارچه نازل كردیم.
پس مدلول آیات این میشود كه قرآن كریم دو جور نازل شده، یكی یكپارچه در یك شب معین، و یكی هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت كه آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مكث و نزلناه تنزیلا"، نزول تدریجی آن را بیان میكند، و همچنین آیه زیر كه میفرماید: "و قال الذین كفروا لو لا نزل علیه القرآن جملهٔ واحدهٔ كذلك لنثبتبه فؤادك و رتلناه ترتیلا".
و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضی اعتنا كرد كه گفتهاند: معنای آیه"انزلناه" این است كه شروع به انزال آن كردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، كه در آن شب یكباره نازل شد نه همه آن.
و در كلام خدای تعالی آیهای كه بیان كند لیله مذكور چه شبی بوده دیده نمیشود بجز آیه"شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" كه میفرماید: قرآن یكپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم میشود شب قدر یكی از شبهای ماه رمضان است، و اما اینكه كدامیك از شبهای آن است در قرآن چیزی كه بر آن دلالت كند نیامده، تنها از اخبار استفاده میشود، كه ان شاء الله در بحث روایتی آینده بعضی از آنها از نظر خواننده میگذرد.
در این سوره آن شبی كه قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازهگیری است، پس شب قدر شب اندازهگیری است، خدای تعالی در آن شب حوادث یك سال را یعنی از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر میكند، زندگی، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایی دیگر از این قبیل را مقدر میسازد، آیه سوره دخان هم كه در وصف شب قدر استبر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق كل امر حكیم امرا من عندنا انا كنا مرسلین رحمهٔ من ربك"، چون"فرق"، به معنای جدا سازی و مشخص كردن دو چیز از یكدیگر است، و فرق هر امر حكیم جز این معنا ندارد كه آن امر و آن واقعهای كه باید رخ دهد را با تقدیر و اندازهگیری مشخص سازند.
و از این استفاده میشود كه شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالی كه قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلكه با تكرر سنوات، آن شب هم مكرر میشود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمری شب قدری هست، كه در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیری و مقدر میشود.
برای اینكه این فرض امكان دارد كه در یكی از شبهای قدر چهارده قرن گذشته قرآن یكپارچه نازل شده باشد، ولی این فرض معنا ندارد كه در آن شب حوادث تمامی قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، كلمه"یفرق"به خاطر اینكه فعل مضارع است استمرار را میرساند، در سوره مورد بحث هم كه فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نیز فرموده: "ملائكه در آن شب نازل میشوند"مؤید این معنا است.
پس وجهی برای تفسیر زیر نیست كه بعضی كرده و گفتهاند: شب قدر در تمام دهر فقط یك شب بود، و آن شبی بود كه قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تكرار نمیشود.و همچنین تفسیر دیگری كه بعضی كرده و گفتهاند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تكرار میشد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد.و نیز سخن آن مفسر دیگر كه گفته: شب قدر تنها یك شب معین در تمام سال است نه در ماه رمضان.و نیز سخن آن مفسر دیگر كه گفته: شب قدر شبی است در تمام سال، ولی در هر سال یك شب نامعلومی است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سالهای دیگر در ماههای دیگر، مثلا شعبان یا ذی القعده واقع میشود، هیچ یك از این اقوال درست نیست.
بعضی دیگر گفتهاند: كلمه"قدر"به معنای منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامی بوده كه به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتی كه به عبادت متعبدین در آن شب داشته.
بعضی دیگر گفتهاند: كلمه"قدر"به معنای ضیق و تنگی است، و شب قدر را بدان جهت قدر خواندهاند كه زمین با نزول ملائكه تنگ میگردد.و این دو وجه به طوری كه ملاحظه میكنید چنگی به دل نمیزند.
پس حاصل آیات مورد بحثبه طوری كه ملاحظه كردید این شد كه شب قدر بعینه یكی از شبهای ماه مبارك رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احكام میشود، البته منظورمان" احكام"از جهت اندازهگیری است، خواهید گفت پس هیچ امری از آن صورت كه در شب قدر تقدیر شده باشد در جای خودش با هیچ عاملی دگرگون نمیشود؟ در پاسخ میگوییم: نه، هیچ منافاتی ندارد كه در شب قدر مقدر بشود ولی در ظرف تحققش طوری دیگر محقق شود، چون كیفیت موجود شدن مقدر، امری است، و دگرگونی در تقدیر، امری دیگر است، همچنان كه هیچ منافاتی ندارد كه حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولی مشیت الهی آن را تغییر دهد، همچنان كه در قرآن كریم آمده: " یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الكتاب".
علاوه بر این، استحكام امور به حسب تحققش مراتبی دارد، بعضی از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضیها ناقص است، و احتمال دارد كه در شب قدر بعضی از مراتب احكام تقدیر بشود، و بعضی دیگرش به وقت دیگر موكول گردد، اما آنچه از روایات بر میآید و به زودی روایاتش از نظر خواننده خواهد گذشتبا این وجه سازگار نیست.
"و ما ادریك ما لیلهٔ القدر" این جمله كنایه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اینكه ممكن بود در نوبت دوم ضمیر لیلهٔ القدر را بیاورد، خود آن را تكرار كرد.واضحتر بگویم، با اینكه میتوانستبفرماید: "و ما ادریك ما هی، هی خیر من الف شهر"برای بار دوم و بار سوم خود كلمه را آورد و فرمود: "و ما ادریك ما لیلهٔ القدر لیلهٔ القدر خیر من الف شهر".
"لیلهٔ القدر خیر من الف شهر" این جمله به طور اجمال آنچه را كه در جمله"و ما ادریك ما لیلهٔ القدر"بدان اشاره شده بود، یعنی عظمت آن شب را بیان میكند، و میفرماید: بدین جهت گفتیم آن شب مقامی ارجمند دارد كه از هزار شب بهتر است.
و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طوری كه مفسرین تفسیر كردهاند بهتر بودنش از حیث فضیلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همین معنا است، چون همه عنایت قرآن در این است كه مردم را به سوی خدا نزدیك، و به وسیله عبادت زنده كند، و زندهداری آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب.و ممكن است همین معنا را از آیه سوره دخان نیز استفاده كرد، چون در آنجا شب قدر را پر بركتخوانده، و فرموده: "انا انزلناه فی لیلهٔ مباركهٔ" .البته در این میان معنای دیگری نیز هست، كه ان شاء الله در بحث روایتی آینده خواهد آمد.
"تنزل الملئكهٔ و الروح فیها باذن ربهم من كل امر"كلمه"تنزل"در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحی است كه از عالم امر است و خدای تعالی در بارهاش فرموده: "قل الروح من امر ربی"، و اذن در هر چیز به معنای رخصت دادن در آن است، و یا به عبارت دیگر اعلام این معنا است كه مانعی از این كار نیست.
و كلمه"من"در جمله"من كل امر"به گفته بعضی از مفسرین به معنای باء است.
بعضی دیگر گفتهاند: به معنای خودش است، یعنی ابتدای غایت، ولی سببیت را هم میرساند، و آیه را چنین معنا میدهد: "ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امری الهی نازل میشوند".
بعضی دیگر گفتهاند: باء برای تعلیل به غایت است، و معنایش این است"ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند، برای خاطر اینكه هر امری را تدبیر كنند".
لیكن حق مطلب این است كه: مراد از امر، اگر آن امر الهی باشد كه آیه"انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له كن فیكون" تفسیرش كرده، حرف"من"برای ابتدا خواهد بود، و در عین حال سببیت را هم میرساند، و به آیه چنین معنا میدهد: "ملائكه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل میشوند، در حالی كه نزولشان را ابتدا میكنند و هر امر الهی را صادر مینمایند".
و اگر منظور از امر مذكور هر امر كونی و حادثهای باشد كه باید واقع گردد، در این صورت حرف"من" به معنای لام تعلیل خواهد بود، و آیه را چنین معنا میدهد: ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل میشوند برای خاطر تدبیر امری از امور عالم.
"سلام هی حتی مطلع الفجر" در مفردات گفته: كلمه"سلام"و"سلامت"به معنای عاری بودن از آفات ظاهری و باطنی است .
پس جمله"سلام هی"اشاره استبه اینكه عنایت الهی تعلق گرفته استبه اینكه رحمتش شامل همه آن بندگانی بشود كه به سوی او روی میآورند، و نیز به اینكه در خصوص شب قدر باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به این معنا كه عذابی جدید نفرستد.و لازمه این معنا آن است كه طبعا در آن شب كید شیطانها هم مؤثر واقع نشود، همچنان كه در بعضی از روایات هم به این معنا اشاره رفته است.
ولی بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از كلمه"سلام"این است كه: در آن شب ملائكه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند سلام میدهند.برگشت این معنا هم به همان معنای اول است و این دو آیه یعنی آیه"تنزل الملئكهٔ و الروح"تا آخر سوره در معنای تفسیری استبرای آیه قبلی كه میفرمود"لیلهٔ القدر خیر من الف شهر
http://patoghu.com/images/article/break.gif