mozhgan
10-04-2011, 10:56 PM
زندگي بر مدار نظم ميچرخد، همانطور كه زمين و آسمان بر نظم استوار است. اما بعضيها انگار از مدار زندگي و زمين و آسمان خارج ايستادهاند و هيچ ارتباطي با نظم ندارند.
نكته مقابل نظم و ترتيب شلختگي و بينظمي است و به سمت هريك از دو سوي اين طيف كه پيش ميرويم با افراط يا تفريط مواجه ميشويم.
نظم بيش از اندازه وسواس را به زندگي شما ميآورد و بينظميبيش از اندازه از شما يك شلخته واقعي ميسازد. كافي است فقط يك هفته هر چيز را هر جايي كه راحتتر هستيد رها كنيد و آنگاه خواهيد ديد كه اين بينظميها شما را يك ماه درگير خواهد كرد. متاسفانه واقعيت اين است كه گرچه همه چيز بر مدار نظم ميچرخد اما گرايش وسوسهانگيزي به سمت بينظمي دارد.
بنابراين اگر شما مدام نميتوانيد دنبال مرتب كردن خانه باشيد و در خانوادهاي زندگي ميكنيد كه زن و شوهر هر دو شاغل هستيد سعي كنيد قوانين نظم را رعايت كنيد تا به دردسر نيفتيد.
اول از همه بايد براي خود يك برنامه نظم و ترتيب بچينيد. اگر ديگران مثلا همسر و فرزندان هم با شما همراهي ميكنند كه چه بهتر ميتوانيد در اين برنامه آنها را هم دخيل كنيد.
فرمان اول: هر چيز به جاي خويش نيكوست
براي رعايت كردن اين فرمان سعي كنيد هر چقدر هم كه خسته باشيد و هر وقتي از شبانه روز هم كه باشد هر چيز را سر جاي اولش برگردانيد. فردا روز ديگري است و يك عالمه كار مربوطسس به خودش را دارد پس هماكنون به دنبال كارهاي خو د باشيد.
فرمان دوم: بايدها و نبايدها را از ذهن بگذرانيد
وقتي در اين آشفته بازار قدم ميزنيد ميبينيد كه خيلي چيزها روي هم و در جاهايي كه نبايد باشند انباشته شدهاند. فهرستي از آنها تهيه كنيد و دقت كنيد تا تمام آنچه داريد و آنچه براي نظم بخشيدن به موجودي لازم داريد بنويسيد.
فرمان سوم: مختصر شويد
اگر در يك خانه شلوغ زندگي ميكنيد بزودي از به نظم در آوردن آن نااميد خواهيد شد. پس همين حالا تكليف تمام چيزهايي را كه ميخواهيد و آنها را كه نميخواهيد روشن كنيد و كم كم خود را قانع كنيد از شر زياديها خلاص شويد. پس شروع كنيد به مختصركردن فهرست و تهيه كردن و جايگزين كردن چيزهايي كه براي نظم بخشيدن مورد نياز است. ايجاد يك كمد ديواري، چند تا قفسه اضافه، يك جارختخوابي، جاجورابي و... چيزهايي است كه ميتواند به شما در سرو سامان يافتن كمك كند و كتابها، لباسها و سي ديهاي سرگردان را نجات بدهد.
فرمان چهارم: به سرگرداني پايان دهيد
حالا كه قفسههاي نظم دهنده را آماده كردهايد ووسايل غير ضروري را دور ريخته ايد براي تمام وسايلي كه جاي مشخصي ندارند و هر روز از يك جا سر در ميآورند يك جاي مشخص و هميشگي پيدا كنيد. اين كار باعث ميشود شما، همسرتان و فرزندان بدانند آن وسيله را كجا پيدا كنند و پس از استفاده از آن هيچ بهانه اي براي رها كردنش نداشته باشند.
فرمان پنجم: يك كتابدار خبره شويد
تا حالا سري به كتابخانه زدهايد؟ مطمئن هستم كه گاهي اين كار را ميكنيد. اگر نميكنيد، براي نظم بخشيدن به خانهتان هم كه شده يكسري به آنجا بزنيد. خصوصيت يك كتابخانه با آنهمه كتابهاي متفاوت و متنوع اين است كه شما هر كتابي را بخواهيد از آنجا پيدا ميكنيد. كار كتابدار اين است كه هر كتابي كه پس آورده ميشود را بلافاصله سر جاي خودش بگذارد. كتابها بر حسب مو ضوع، حروف الفبا، نام نويسنده و خيلي چيزهاي ديگر دستهبندي ميشوند تا بهترين نظم را داشته باشند.
ارتباطش را متوجه نميشويد؟ حالا برايتان يك مثلا ميزنم: وقتي كوچك بوديم كارتون معروفي بود كه در آن يك پروفسور به نام آقاي ووپي در كمدش را باز ميكرد و تمام وسايلي كه بينظم و ترتيب روي هم چيده بود بيرون ميريخت. من اين كمد آقاي ووپي را در خانه يكي از دوستانم ديدهام. او قفسههاي كمدش را برداشته بود و همه چيز را از قوطي رب گوجه فرنگي گرفته تا لباسهاي تميز و كثيف با سرعت گلوله ميكرد و به زور داخل كمد ميچپاند. ظاهر خانه اش تميز و مرتب بود، اما هيچوقت چيزي را كه ميخواست پيدا نميكرد.
اگر چنين كمدي طبقهبندي ميشد و هر طبقه وسايلي را در خود جاي ميداد كه با هم سنخيت داشتند براحتي ميشد همه چيز را پيدا كرد. براي اين كار نظم كتابخانهاي خيلي به كمك شما ميآيد.
مثلا يك قفسه مخصوص لوازم صوتي و تصويري؛ كارتونها يك طرف، فيلمها يك طرف و نوارهاي كاست طرف ديگر.
دوربين عكاسي و فيلمبرداري هم ميتواند جايي در يكي از قفسههاي همان كمد قرار بگيرد.
فرمان ششم: نظام نوين خانه را به خانواده ابلاغ كنيد
اگر شما نظمي پديد آورده باشيد كه فقط خودتان از آن سر در ميآوريد در حقيقت به هيچ دردي نميخورد. براي اينكه ديگران هم به خوبي بدانند چه چيز را كجا بگذارند و از كجا پيدا كنند كمي وقت بگذاريد و همه شيشههاي ادويه و بنشن را نامگذاري كنيد و فهرست محتويات را به در كابينت بچسبانيد كه براي يافتن يك چيز همه طبقات زير و رو نشود.
در مورد ساير كمدها وقفسهها نيز اين كار را بكنيد با اين كار در واقع نظم رابه ديگران ابلاغ كردهايد و براي اين كار ميتوانيد از آنها هم كمك بگيريد كه فكر نكنند در يك خانه نظامي با ديسيپلين ديكته شده و سختگير افتادهاند.
نكته مقابل نظم و ترتيب شلختگي و بينظمي است و به سمت هريك از دو سوي اين طيف كه پيش ميرويم با افراط يا تفريط مواجه ميشويم.
نظم بيش از اندازه وسواس را به زندگي شما ميآورد و بينظميبيش از اندازه از شما يك شلخته واقعي ميسازد. كافي است فقط يك هفته هر چيز را هر جايي كه راحتتر هستيد رها كنيد و آنگاه خواهيد ديد كه اين بينظميها شما را يك ماه درگير خواهد كرد. متاسفانه واقعيت اين است كه گرچه همه چيز بر مدار نظم ميچرخد اما گرايش وسوسهانگيزي به سمت بينظمي دارد.
بنابراين اگر شما مدام نميتوانيد دنبال مرتب كردن خانه باشيد و در خانوادهاي زندگي ميكنيد كه زن و شوهر هر دو شاغل هستيد سعي كنيد قوانين نظم را رعايت كنيد تا به دردسر نيفتيد.
اول از همه بايد براي خود يك برنامه نظم و ترتيب بچينيد. اگر ديگران مثلا همسر و فرزندان هم با شما همراهي ميكنند كه چه بهتر ميتوانيد در اين برنامه آنها را هم دخيل كنيد.
فرمان اول: هر چيز به جاي خويش نيكوست
براي رعايت كردن اين فرمان سعي كنيد هر چقدر هم كه خسته باشيد و هر وقتي از شبانه روز هم كه باشد هر چيز را سر جاي اولش برگردانيد. فردا روز ديگري است و يك عالمه كار مربوطسس به خودش را دارد پس هماكنون به دنبال كارهاي خو د باشيد.
فرمان دوم: بايدها و نبايدها را از ذهن بگذرانيد
وقتي در اين آشفته بازار قدم ميزنيد ميبينيد كه خيلي چيزها روي هم و در جاهايي كه نبايد باشند انباشته شدهاند. فهرستي از آنها تهيه كنيد و دقت كنيد تا تمام آنچه داريد و آنچه براي نظم بخشيدن به موجودي لازم داريد بنويسيد.
فرمان سوم: مختصر شويد
اگر در يك خانه شلوغ زندگي ميكنيد بزودي از به نظم در آوردن آن نااميد خواهيد شد. پس همين حالا تكليف تمام چيزهايي را كه ميخواهيد و آنها را كه نميخواهيد روشن كنيد و كم كم خود را قانع كنيد از شر زياديها خلاص شويد. پس شروع كنيد به مختصركردن فهرست و تهيه كردن و جايگزين كردن چيزهايي كه براي نظم بخشيدن مورد نياز است. ايجاد يك كمد ديواري، چند تا قفسه اضافه، يك جارختخوابي، جاجورابي و... چيزهايي است كه ميتواند به شما در سرو سامان يافتن كمك كند و كتابها، لباسها و سي ديهاي سرگردان را نجات بدهد.
فرمان چهارم: به سرگرداني پايان دهيد
حالا كه قفسههاي نظم دهنده را آماده كردهايد ووسايل غير ضروري را دور ريخته ايد براي تمام وسايلي كه جاي مشخصي ندارند و هر روز از يك جا سر در ميآورند يك جاي مشخص و هميشگي پيدا كنيد. اين كار باعث ميشود شما، همسرتان و فرزندان بدانند آن وسيله را كجا پيدا كنند و پس از استفاده از آن هيچ بهانه اي براي رها كردنش نداشته باشند.
فرمان پنجم: يك كتابدار خبره شويد
تا حالا سري به كتابخانه زدهايد؟ مطمئن هستم كه گاهي اين كار را ميكنيد. اگر نميكنيد، براي نظم بخشيدن به خانهتان هم كه شده يكسري به آنجا بزنيد. خصوصيت يك كتابخانه با آنهمه كتابهاي متفاوت و متنوع اين است كه شما هر كتابي را بخواهيد از آنجا پيدا ميكنيد. كار كتابدار اين است كه هر كتابي كه پس آورده ميشود را بلافاصله سر جاي خودش بگذارد. كتابها بر حسب مو ضوع، حروف الفبا، نام نويسنده و خيلي چيزهاي ديگر دستهبندي ميشوند تا بهترين نظم را داشته باشند.
ارتباطش را متوجه نميشويد؟ حالا برايتان يك مثلا ميزنم: وقتي كوچك بوديم كارتون معروفي بود كه در آن يك پروفسور به نام آقاي ووپي در كمدش را باز ميكرد و تمام وسايلي كه بينظم و ترتيب روي هم چيده بود بيرون ميريخت. من اين كمد آقاي ووپي را در خانه يكي از دوستانم ديدهام. او قفسههاي كمدش را برداشته بود و همه چيز را از قوطي رب گوجه فرنگي گرفته تا لباسهاي تميز و كثيف با سرعت گلوله ميكرد و به زور داخل كمد ميچپاند. ظاهر خانه اش تميز و مرتب بود، اما هيچوقت چيزي را كه ميخواست پيدا نميكرد.
اگر چنين كمدي طبقهبندي ميشد و هر طبقه وسايلي را در خود جاي ميداد كه با هم سنخيت داشتند براحتي ميشد همه چيز را پيدا كرد. براي اين كار نظم كتابخانهاي خيلي به كمك شما ميآيد.
مثلا يك قفسه مخصوص لوازم صوتي و تصويري؛ كارتونها يك طرف، فيلمها يك طرف و نوارهاي كاست طرف ديگر.
دوربين عكاسي و فيلمبرداري هم ميتواند جايي در يكي از قفسههاي همان كمد قرار بگيرد.
فرمان ششم: نظام نوين خانه را به خانواده ابلاغ كنيد
اگر شما نظمي پديد آورده باشيد كه فقط خودتان از آن سر در ميآوريد در حقيقت به هيچ دردي نميخورد. براي اينكه ديگران هم به خوبي بدانند چه چيز را كجا بگذارند و از كجا پيدا كنند كمي وقت بگذاريد و همه شيشههاي ادويه و بنشن را نامگذاري كنيد و فهرست محتويات را به در كابينت بچسبانيد كه براي يافتن يك چيز همه طبقات زير و رو نشود.
در مورد ساير كمدها وقفسهها نيز اين كار را بكنيد با اين كار در واقع نظم رابه ديگران ابلاغ كردهايد و براي اين كار ميتوانيد از آنها هم كمك بگيريد كه فكر نكنند در يك خانه نظامي با ديسيپلين ديكته شده و سختگير افتادهاند.