PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعاري از محمود كوير



R A H A
09-30-2011, 02:39 AM
بخش نخست:
از کتاب :ببار ای دف
عشق نامه
عشق یعنی: دیدن نادیده ها
عشق یعنی: چیدن ناچیده ها
عشق یعنی: دفدف و آواز و شور
عشق یعنی: هم نسیم و آب و نور
عشق یعنی: گرده ی هستی شدن
تاک و خم در رقص از مستی شدن
عشق یعنی که: رهایم کن! برو!
عشق یعنی:رو! ولی بی من مرو!
عشق باشد پهنه ی پرواز جان
عشق یعنی : هستی آواز خوان
عشق می گوید که: زیبایی جهان
نیست جز زیباشدن هرگز در آن
عشق دیدار گل و بلبل بود
هستی در شور و در غلغل بود
عشق یعنی: لیلی مجنون شده
سوی صحرا نزد آن بی چون شده
بیستون خواند که: نسرین آمده
کوهکن برخیز! شیرین آمده
عشق آن خنیای بی تن پوش جان
های و هوی آن دم گلپوش جان
عشق یعنی آن دم بی چند و چون
لحظه ی دیدار پنهان و برون
عشق باشد شادی شادانه ها
بازی حورشید و گل، پروانه ها
عشق یعنی: بال پرواز توام
آن رباب مست آواز توام
عشق یعنی: جان جان جان دوست
هرچه هستم، هستی ام، قربان اوست
عشق یعنی: کوچه ای یاس و انار
یک دریچه، انتظار یک سوار
عشق رنگ عطر دستنبوی اوست
عشق عطر رنگ حال روی اوست
گاه بازی می کند با دکمه ی پیراهنش
گاه گل چیند ز دشت دامنش
گه گریزد، ایستد، دلواپسی
طعم آن بوسه، چشیده هر کسی
گاه رنگ روی او، ناز کبوتر می شود
نامه هات، از ترس، پرپر می شود
عشق اما پهلوانت می کند
پهلوانی مهربانت می کند
گاه رنگ بال پروانه ست عشق
گاه عطر ناز عیدانه ست عشق
گاه رنگ چشم آهو دارد او
گاه عطر مست جادو دارد او
عشق، گاه، رنگ جامه ی آبی یار
عشق، عطر دفتر کاهی یار
گاه در چشمان کودک دیدنی ست
عشق، گاهی کفش نو یا بستنی ست
عشق گاهی اسب چوبی می شود
گه کمانی، رنگ خوبی می شود
عشق دستش رانگر! در دست توست
بازی زیبای جان مست توست
عشق بازی باشدو بازی جان
جان فدای بازی جانان و جان
عشق گاهی گل شدن،گندم شدن
شبچراغ خانه ی مردم شدن
عشق یعنی: نان شدن، خرما شدن
سفره ای خالی، بر آن حلوا شدن
عشق یعنی: نم نم باران یار
عشق یعنی: ولوله ی گل در بهار
عشق یعنی: گندم باغ بهشت
آدمی را عشق و زیبایی سرشت
عشق یعنی: هستی زیبا نهاد
هست زیبا، هر که اینجا پا نهاد
عشق یعنی: خافظ و باغ غزل
عشق یعنی: بلخی و عطر عسل
عشق می گوید: خراب! اینجا خراب!
کو ربابت! کو فغانت! کو شراب!
من تو بشکن! شاخه ی ماهت دهم
هان! فرود آ! رخش آن شاهت دهم
جان رها کن عاشق و شیدا شده
تا بجوشد آن من زیبا شده
من من دریای جان آید به جوش
می ز من بستان و با من باش و نوش
عشق یعنی: شد بهاران این جهان
عطر آزادی ببارد آسمان
عشق یعنی دولت زیبای داد
زنده باد و زنده باد و زنده باد.

R A H A
09-30-2011, 02:40 AM
بخش دوم: از دفترهای دیگر

***
پاییزان

پاییز،
پادشاه رنگ.
پاییز،
کوبه ی کبود باد،
بر طبل سبز برگ.
پاییزٍ رقص.
پاییز،
عریانی درخت،
در **** گاه فصل.
آشوب ابرها.
باران مست مست.
پاییز،
فصل آفتاب،
اما چه مهربان،
چه نازکانه، خنک، نجیب.
پاییز،
پسته ی خندان روزگار.

انار سرخ زندگی.

R A H A
09-30-2011, 02:40 AM
عشق نامه



پریشانی نگاه تو بود


یا گیلاس تشته ی لبانت؟


مرمر عریان شانه های تو بود


یا خرمای شیرین پستان هایت،


که عین القضات


در کوچه های هگمتانه


ترانه کرده بود!

R A H A
09-30-2011, 02:40 AM
دریچه



پریچه هایِ شادِ یاس


با سازِ باد


پشتِ دریچه در رقصند


و از نوک بال هایشان


بر زخم هایِ کوچه


عطرِ نقره می چکد.

R A H A
09-30-2011, 02:40 AM
ابلیس زیبا


باغ پيراهنت،



عطر گناه،


و آن دو سيب سمرقند.


ابليسي زيبا كه منم!

R A H A
09-30-2011, 02:40 AM
اسپانیا


باران گيتار بود



كه بهار نارنج ها را نوشيديم


در قهوه خانه ي لوركا،


پيش از آنكه خاكستر شويم.

R A H A
09-30-2011, 02:40 AM
پگاه





كنار چادر ايل


در پياله شير ميش مي نوشيم


در بامدادي سوخته،


و بوسعيد دو بيتي تازه اي مي بافد


بر گيسوي آبي يك گليم.

R A H A
09-30-2011, 02:41 AM
عطر دهل






عطر غريب دهل دارد آسمان.


بر كدام خاك پشته ،


مادران،


كشتگان خويش را شماره مي كنند!

R A H A
09-30-2011, 02:41 AM
کیمونو


آهاي ! پروانه خانوم



كيمونوي تنت را


از بازار بهشت خريده اي!


يا از شاعري كه هايكو مي سرود؟

R A H A
09-30-2011, 02:41 AM
روسپی





چشمانش، به رنگ خدا


صدايش، بال بال ملايكه


تنش، باهار


به باغ سينه اش، انار قندهار.


آنجا!


كنار بازار تازيانه فروشان


پرپرش كردند.

R A H A
09-30-2011, 02:42 AM
بخش سوم: از چاپ نشده ها


تاتاری





رقص قاصدکی پریشان در باد است!


یا درویشی را،


در کوچه های هگمتانه


می گردانند،


به تازیانه!!

R A H A
09-30-2011, 02:42 AM
دختر شیرازی



از بازار هل و میخک گذشته ای


یا بیتی از حافظ خوانده ای


که دهانت مشک باران است!

R A H A
09-30-2011, 02:42 AM
زیبا



با چمدانی پر از ماه


و آواز کبوتر،


شال شیرازی بر شانه.


از در درآمد


زیبای نابهنگام!

R A H A
09-30-2011, 02:42 AM
عاشق کشان


ساعت بیست و پنج و هیچ دقیقه و هفتاد ودو ثانیه،
همین زمستان بی بابونه و عطر خورشید
سینه ی سعید را دریدند.
ساعت بیست و پنج و هیچ دقیقه و هفتاد ودو ثانیه،
همین بهار بی فروردین
گلوی محمد را بریدند.
ساعت بیست و پنج و هیچ دقیقه و هفتاد و دو ثانیه،
همین تابستان بی نجابت
پروانه را آتش زدند.
حالا کمی ماه و کوچه ای انار و چند قطره یاس زرد بیاور!
عاشق کشان است!

R A H A
09-30-2011, 02:42 AM
بوی حیرت کبوتران



پاسخی برای هیچ عطرپیراهنی نیست


چکمه هایی سیاه،


با زبان های کنده شده


چمدان هایی سفید را،


پر از گریه و خداحافظی،


برابر دروازه ها ی سنگی می چینند.


باد، بوی حیرت کبوتران را دارد.

R A H A
09-30-2011, 02:43 AM
تنبوری



هلا!


تنبوربی قرار !


این دل هوای سوار سوار کرده است


بیا کمی آفتاب بریزم پر شالت


با چندتا پر سیاوشان،


توی کاسه ی نقره کارت.


هلهله هات کجاست!

R A H A
09-30-2011, 02:43 AM
فلامنکو



آهای گارسیا! گارسیا!


شعری بگو


برای اسپانیای چشمانم


برای پرتغال پستان هایم


پیش از آن که گرگ ها


از مرداب و مهتاب بگذرند.


گیتار گر گرفته ام کجاست؟


دارم انار می شوم!

R A H A
09-30-2011, 02:43 AM
گمگشته



کلماتم کو!


کلمات آبی!


کو؟ کبوتر، کو؟


گل، کو؟


خاک! زیتون!


گندم و گریه کجاست؟


آه! شاهبانوی کلمات:


آزادی!

R A H A
09-30-2011, 02:43 AM
رابعه




باز رابعه


پاییز و پریشان


از خم بازار کاه فروشان


به تازیانه گذشت.


حالا من


پیراهن خیس این قناری را


بر کدام شاخه ی باد بیاویزم!


دل دیوانه!

R A H A
09-30-2011, 02:44 AM
بی پناهی




بال های پنجره را می گشایم


آغوشم از شیون کبوتران پر می شود.

R A H A
09-30-2011, 02:44 AM
ختنی





مشک ختن به سینه تو داری،


بانوی نقره تن!


نسیم بوسه منم.

R A H A
09-30-2011, 02:44 AM
غزل خانوم





سبزٍ شیراز است،


سروٍ ناز است؛


یا تو می آیی،


غزل خانوم!

R A H A
09-30-2011, 02:45 AM
سماع



بال بنفشه از اردی بهشت آورده ام


برای زخم سینه ی پوینده


با چند قطره آواز قناری


برای گلوی مختاری


سماع عاشقان کجاست!!!

R A H A
09-30-2011, 02:45 AM
رابعه



توت هرات است، لبانت


و دو سیب سمرقند


در پیرهن نهان داری

R A H A
09-30-2011, 02:45 AM
برهنه



پیراهن در پاگرد این پناه رها کن


تا باران بوسه ببارم


بر آن صنوبر مست

R A H A
09-30-2011, 02:45 AM
باغ پیراهن




دو آلوی بخارا


به باغ پیراهنت


دکمه بگشا


که بوسه منم!

R A H A
09-30-2011, 02:46 AM
باران من




ببار


ببار بر تابستان جانم


بر ظهر داغ لبانم


رنگ خنده ی تابستان است


گیلاس تشنه ی لبانت

R A H A
09-30-2011, 02:46 AM
عروس خیابان


نگاه کن!
کالسکه های نور
عبور می کنند
تا مرا
به کاخ های بلور برند.
بیا!
رویا را از دستان من بنوش!
*
بر صخره ی سیاه خیابان
خیس و برهنه ایستاده ام
و ترس در مردم چشمانم تخم کرده است.
گناه را از چشمان من بنوش!
*
این کالسکه های سیاه
تابوت زنبق های مست منند
خدارا از پستان من بنوش
پیش از آن که پرپر شوم.

R A H A
09-30-2011, 02:46 AM
شادیانه


لاله لاله لاله شد
لاله ها پیاله شد
بید و باد و باده شد.
خانقاه آسمان،
رقص چلچله
سماع لکلکان
شور و سور و نور
تر شد و ترانه شد.
جان، جوان شد و جهان،
پر از جوانه شد.
زمانه و زمین ز ناز،
باز نرگسانه شد.
برخیز و بنفشه ای،
در دست من بکار!
وانگه بزن هوار:
بهار جاودانه شد!
آبی آبی آبیانه شد
شاد شاد شادیانه شد.

R A H A
09-30-2011, 02:46 AM
ویکتور خارا





بر سانتیاگو باران سوسن می بارد.


کسی با دستان بریده،


آهنگی گم شده می نوازد،


برای روسپیان گرسنه،


بر پلکان کلیسایی زرد.


کبوتری بر کاسه ی شکسته ی گیتاری


نور می نوشد.

R A H A
09-30-2011, 02:47 AM
دختر بودا




آهای نیروانا!


دختر بودا!


برای روسپیان بنارس آوازی بخوان


پیش از آن که پر پر شوی


در کوچه های گرسنه ی کلکته!

R A H A
09-30-2011, 02:47 AM
کفشدوزک




کفشدوزک خانوم!


حالا کجا؟


توی این پاییز بی قرار!



- تا کوچه های دیدار


کوچه های انار!

R A H A
09-30-2011, 02:47 AM
گردوی گریه



هدهدی خسته
در خیابان های خیس می خواند:

گردو فالی به یک سکه خستگی
گردو فالی به یک پیاله درد
گردو فالی به نان سنگک و انگور
گردو فالی به خنده های ربابه
گردو فالی به خواب کفش کتانی!
خیابان خاموش جیغی می کشد سیاه.
قبای هق هق و اندوه
در خزان می پیچد
و خون شتک می زند
به کاکل ماه.

R A H A
09-30-2011, 02:47 AM
عروس ماه




امشب از آسمان


مشک تر


و یاس پرپر می بارد.


شاهزاده ای آبی،


بر بال ماه،


بربطی برهنه می نوازد؛


برای گوشه ی گیسوی روسپی جوانی


که در بامدادی،


بی بنفشه و بی کاکل،


بر طناب مرگ،


بوسه ای داد و گذشت.

R A H A
09-30-2011, 02:48 AM
تارا




تارا


دختر برف و لیمو


با گلوبندی از ترانه های مازندرانی


برابر قهوه خانه ی آل مکتوم


عطر فراق می فروشد


با اشک چشم عاشق

R A H A
09-30-2011, 02:48 AM
چاوشی




خنیای خوشرنگ خزانم


می خوانم


برای اردی بهشت چشمانت.

R A H A
09-30-2011, 02:48 AM
سوگ



راه خاوران هم که بسته باشد


من پسین پنج شنبه ها


هر شهریور پریشان و پر پر که بیاید


می روم شیراز


کوچه های نی و نیشابور


کنار خانه ی عین القضات آتش گرفته ی همدانی


گریه می کنم


و با کلمه های سبز


برای برهنگان


پیراهن می بافم

R A H A
09-30-2011, 02:48 AM
آی!



کمی ماه و کلمه و کبوترکو


ببرم کنار کوچه ی پریشان پنج شنبه


برای محمد و پروانه و دیگران


پاییزی

R A H A
09-30-2011, 02:48 AM
دختر بنارسی



عاج و شراب بود پیکرش


در آفتاب بنفش بنارس


از نارگیل پستان هایش


لبخند بودا را


در دهانم چکانید

R A H A
09-30-2011, 02:49 AM
شهریوری




از مهتاب و شراب


برای برهنگان شهریور


پیراهنی بافته ام!


نشانی کشتگانم را،


از کدام پنج شنبه ی دیوانه بپرسم؟

R A H A
09-30-2011, 02:50 AM
در آمد



ترانه ها ی خوشبو


برای آزالیا


با من بیا!


آزالیا!


با من به نیشابور بیا


تا از شاخه ی ماه


و ترانه های بوسعید


برایت بستری ببافم.




با من بیا!


آزالیا!


با من به کوچه های نارنج


به باغ های خوشبوی لیمو بیا


تا غزلی در گیسوانت ببافم.


آزالیا!


باران من!


ببار!


ببار بر تابستان جانم


بر ظهر داغ لبانم.



رنگ خنده ی تابستان است


گیلاس تشنه ی لبانت


با من بیا!


آزالیا!


با من به آن بامداد آبی بیا


که نیلوفر نورانی


در عطر نی


بند از پیراهن می گشاید.

R A H A
09-30-2011, 02:50 AM
آزالیا!!!



خزان، نچشیده


انارنشکفته ی پستانش


آفتاب، ندیده


برف کوفته ی اندامش


طعم بوسه نداده به کس


تمشک مست لبانش


به دو سکه ی زر!



و من چشمانم را


که بسیار دوستشان داشتم


فروختم


به دو سکه ی زر!

R A H A
09-30-2011, 02:50 AM
بگریز!آزالیا



تازیان تسمه و تاراج در پی اند.
آزالیا، بگریز!
تاتارهای تازیانه و باج
در کوچه های کبود بخارا می تازند
آزالیا، بگریز!
قزلباشان شمشیر بر دوش
پوزه بر پوزار می کشند
آزالیا! بگریز!
شمشیر و شرحه شرحه شب و
شب شرحه شرحه و شمشیر و شب
شب شب، شبشب شب
بگریز!
آزالیا!

R A H A
09-30-2011, 02:50 AM
آزالیا!


بگریز!
اشتران نر
شترهای شهوت
کف بر لب
برخیمه های آتش گرفته
می تازند.
و مردان نی
بر کنیزکان ختنه شده
نی! نی ! نی!

دارفور چه **** گاه بزرگی ست

اذان بگو! بلال!
برای مردان گلدسته
زنان مهراب
اذان بگو! بلال!
و لا لا هلاهل لاو لالا هلال لالا.

R A H A
09-30-2011, 02:50 AM
آزالیا!



بگریز!
هزار هزار
بلبل سرگشته
هفت کوه و کمر گشته
از جنگل های سیاه
از صربیا
صربیای نانجیب
می گریزند
پر پر و بی بال وپر
از این شب مجنون بی نجابت
شب جنون و جنایت
مجنون و جن و جندگان وجن
جانیان جن گیر و جن زده
شب جن جن جن

جن و جن

R A H A
09-30-2011, 02:51 AM
آزالیا



بگریز!


گدار و گردنه


کوه و کتل، کمین


ترکه،


تسمه،


تازی،


تازیانه،


زن،


زنا!!!


کوکو! کوکو! پناه کو!

پروانه کو!
بر این سیاه آسمان
یک قطره
آبی،
آبی! آبیانه کو!

آزالیا! آزالیا!
وای و وای و واویلا و وای و وای
ویله لا لی لی لیلای لی
نی نی نی
وخنجر و جر و جرو جر
و چاقو و قو وقو و قو
و کبوتر و پر پر پر پرپر
و هی هی هی هله هی

هله هقهق و هق و هقهق و هق

R A H A
09-30-2011, 02:51 AM
میخانه های هدهد و حیرانی کجاست!


میخانه های وای و وای و ویرانی!

گیسوان بریده ات کجاست؟ آزالیا!

گریه های پرپرت کجاست؟




آزالیا!


آوازهای سربریده ات کجاست؟


آزالیا




از بوسه های فروغ


و کمی آواز رابعه آورده ام


برای زخم بال هایت!


قهوه خانه ی گریه های آیشه کجاست؟

R A H A
09-30-2011, 02:51 AM
آزالیا! دیدی



دیدی آزالیا!
چگونه گریختیم
از بازار بزرگ تازیانه فروشان
و تازیان را فریفتیم به بوی عشق!

گذر کردیم آزالیا
از رویای هفت نی هفت بند نقره کار
و هفتاد تنبور تر
از چشمه های برهنه ی غزل
از گبه، کولی، اسب ، شیهه، انتظار
ازهدهد و لیمو
از،گریه و بنفشه
از بغبغوی کبوتر
و قار قار کلاغان خوش خبر

لا لا، لا لا، لاله لا لا


برابرمن غنوده بود
آزالیا
بر بستری از بال ملایک و آوازچوپانی برهنه
با چمدانی
پر از تنهایی

آه و آه و آه.
ماه و ماه و ماه.

R A H A
09-30-2011, 02:51 AM
آزالیا،




کلمه بود.


برهنه و نورانی



کلمه بود آزالیا


و کلمه کبوتر بود


خیس و برهنه و نورانی.



گندم گونه ی او بود


دانه های دانایی


انگور سینه ی او بود


شیطان شراب و شیدایی



شب بود آزالیا!


پر از عطر ملایک و آواز خدا.


سیب ،


ابلیس ،


گناه بود، آزالیا!

گلدسته های این شرابخانه کجاست؟

R A H A
09-30-2011, 02:52 AM
آزالیا هرشب


تا رویای آن درخت توبا در بنارس می رفت


تا گیسوان آن روسپی سمرقندی را ببافد


که ازتبار انار و لبخنده های مادر من است.



آزالیا هر بامداد


برهنه و مهتاب


می دوید


تا کوچه های انار و نی


تا عشقبازی شبدرها و شاپرک ها


و آب می نوشید


از لبحند بادبادک ها



آزالیا!



کدام بهار


خوشبوتر است


از خیال بناگوشت

و آن دو سیب مست سمرقند



در جوبار سینه ات

رسوا شدم آزالیا!



شراب خوشرنگ خدا بود


دو چشمانت


دو کبوتر


دو آهوی سیاه بود!

R A H A
09-30-2011, 02:52 AM
آزالیا!


پیراهن تنم را خواهم فروخت
وبرای تولدت
سیزده شمع آبی
از بازار عاشقان
خواهم خرید.

گریه نکن آزالیا
تمام کلمه هایم را خواهم فروخت
وپیراهنت را
از بازار روسپیان خواهم خرید.

آزالیا
بیا برویم بازار شکرفروشان بلخ
برایت غزلی خواهم خرید
تا در گیسوانت ببافی.

R A H A
09-30-2011, 02:52 AM
نخستین ترانه ی آزالیادر بازار گریه


منم، دختر توبا و گندم
نامم را بر این درخت مکوب!
دختر کوهستان تور منم
کوه بی زیتون
و بی زنبق
دختر تورات و تلاوت تازیانه
***
آه! ماه مکه،
نائله،
بر بستری از نسیم و نسترن
در آغوش کدام ابلیس زیبا
سپیده نوشیدی
که چنین نورانی شدی؟
***
سوگند به خاک

و به زیتون!
سوگند به کبوتر
و به آهو!
من در دور و بر همین کوچه های پاییز بی قرار گم شدم.
در حوالی خنده ی انار!

مرا شبی به نیشابور چشمانت مهمان کن.
پیش از آن که پر پر شوم!

R A H A
09-30-2011, 02:53 AM
ترانه ی دوم آزالیا در بازار آیینه



گل!
گندم!
گناه منم!
خنده ی اردی بهشت،
عطر ماه منم!

خاک منم. باد تویی
باد منم. باده تویی
باده منم. تاک تویی
خاک منم. باد منم. باده منم. تاک منم

مرا ببو! مرا بنوش!
ببویمت! بنوشمت!

کاکل هدهدم ببین!
تاج بنفشه ام نگر!

پر پر پروانه شدم
هستی و هستانه شدم
دانه ی دردانه شدم
ببار! تا ببارمت

آبی بخواب آزالیا!
برایت بستری خوشرنگ بافته ام
از نیلوفر و آواز های بودا



















آزالیا!

پیراهنت را باد با خود برد.
در حیرانی مرمر و باران
باد بود و نبود
بال بود و نبود
بال و باد بود و بود نبود
بال بال بود
وبال بال لب بود و لبالب لب بود و نبود
الا الا، الا لا، هلا لا الا
آزالیا!.
بال وپر بود
کبوتر بود
پر، پر، پرپرپر بود
تا بوته های تمشک و تمنا...

مرا دریاب!

آزالیا!





آزالیا،

دختر خوش گیسو،
از نارگیل پستان هایش
شرابی گلبو
در گلوی من چکانید.

سپیده ی هزار و یکم بود
آزالیا!

و من،
ابلیسی آبی،
همه ی آوازهایم را
در نی لبکی برهنه برایت نواختم...

تو از میان آن صدف پر از سپیده برخاستی...

از نوک پستان هایت نور می چکید...

در آوازهای نی لبک پیچیدی

و آبی و نورانی در من فرو شدی.



و من در غبار زرد ابدی

فریاد بر کشیدم:

آزالیا! آزالیا! آزالیا!

و جهان پرشد :

آزالیا! آزالیا ! آزالی


لی لی لی لی ی ی ی ی

R A H A
09-30-2011, 02:53 AM
آزالیا هرشب

تا رویای آن درخت توبا در بنارس می رفت
تا گیسوان آن روسپی سمرقندی را ببافد
که ازتبار انار و لبخنده های مادر من است.
آزالیا هر بامداد
برهنه و مهتاب
می دوید
تا کوچه های انار و نی
تا عشقبازی شبدرها و شاپرک ها
و آب می نوشید
از لبحند بادبادک ها
آزالیا!
کدام بهار
خوشبوتر است
از خیال بناگوشت
و آن دو سیب مست سمرقند


در جوبار سینه ات
رسوا شدم آزالیا!


شراب خوشرنگ خدا بود
دو چشمانت
دو کبوتر
دو آهوی سیاه بود!

R A H A
09-30-2011, 02:53 AM
میخانه های هدهد و حیرانی کجاست!

میخانه های وای و وای و ویرانی!
گیسوان بریده ات کجاست؟ آزالیا!
گریه های پرپرت کجاست؟


آزالیا!
آوازهای سربریده ات کجاست؟
آزالیا


از بوسه های فروغ
و کمی آواز رابعه آورده ام
برای زخم بال هایت!
قهوه خانه ی گریه های آیشه کجاست؟