PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وجود جانوری عجیب در ایران که فرانسوی‌ها را نیز متعجب کرد!



mehraboOon
09-28-2011, 12:47 AM
وجود جانوری عجیب در ایران که فرانسوی‌ها را نیز متعجب کرد!
آخرین نیوز: در ایران جانور عجیبی پیدا شده که مثل شته عمل می کند، با این تفاوت که شته برگ درختان را می خورد؛ ولی این جانور تاجدار زمین خوار است!


http://www.bornanews.com/Image/News/2011/9/78884_634527221546980403_m.jpg

به گزارش برنا، بلافاصله پس از کودتا، رضاخان که خود را به عنوان فرمانده قوای قزاق اعلی حضرت شهریاری (احمد شاه قاجار) معرفی کرده بود، از جانب آخرین سلطان دودمان قاجاری، به بالاترین درجه نظامی، یعنی سرداری دست یافت و با لقب «سردار سپه» وزیر جنگ کابینه جدیدالتاسیس سیدضیاء رئیس الوزرا شد. رضاخان سردارسپه، از این زمان تا سال 1304 با طراحی و انجام ترفندهای مختلف، تحت حمایت پنهان سیاستگذاران دولت انگلیس و به اتکای مساعدت‌های بی‌دریغ همراهان و قوای نظامی زیردست خود، با استفاده از آشفتگی‌های اجتماعی و سیاسی آن هنگام، به سرعت مدارج ترقی را طی کرد، تا سرانجام به تخت سلطنت ایران تکیه زد و «رضا شاه» شد.

شرح کرده‌ها و کارنامه اعمال رضاخان در مقاطع مختلف این دوره بیست ساله (از روزی که او را بر سر کار آوردند، تا آن زمان که آورندگانش او را بر سر جای خود نشاندند و از صحنه سیاسی ایران بیرون راندند) بسیار طولانی است و در شماری از کتابهای تاریخی( از جمله تاریخ بیست ساله تالیف حسین مکی) انعکاس یافته است.

در اینجا قصد داریم تا با نگاهی گذاری، صرفاً شیوه حکمرانی و مشی اخلاقی او را مورد بررسی قرار دهیم که در کتاب "تاریخ پهلوی ، نگاهی به اخلاق و رفتار رضاشاه " به آن اشاره شده است. چرا که او از تربیت و عطوفت خانوادگی در کودکی بهره نبرد و در نوجوانی، تحت تاثیر تعلیمات نظامی آن زمان، روحیه ای خشک و خشن و خالی از هرگونه نرم‌خویی و احساس یافت. علاوه بر این، تنگدستی و سختی معیشت توام با زیاده خواهی، بعدها که به مرور نردبان ترقی را پیمود و به قدرت رسید، او در در گردآوری مال و ضبط و تصرف اموال دیگران، به خصوص زمین‌های آباد شمال، حریص و سیری ناپذیر داشت؛ حتی با نزدیکان و هم پیمانانش به سبب سوء ظن فراوان، با سختی و شدت تمام رفتار کرد و بیشتر آنان را روانه سیاه‌چال و تبعید نمود، و تعدادی را نیز به وضعی فجیع به کام مرگ فرستاد.

شهربانی رضاخان، چیزی شبیه گشتاپوی آلمان بود که پرونده سازی و خبرچینی روسای آن، همه را به ترس و یاس وا می‌داشت و حتی عدلیه او، به تعبیر «مخبرالسلطنه هدایت»، «آلت تدارک پرونده جنایت شد».

جلو ازدواج آنها گرفته شود...
رضاشاه پس از دیدن دختران احمدشاه نسبت به سرنوشت آنها علاقه پیدا کرد. تصمیم گرفت برای آنها شوهران مناسب پیدا کند. به دستور او پس از مدتی جست و جو حبیب پنهاهی پسر جعفر پنهای را (از مکان بزرگ آذربایجان که چند دوره هم نماینده مجلس بود) که از نظر سنی با همایون دخت مناسب بود، برای همسری او انتخاب کرد چون او در آن زمان بیکار بود و رضاشاه نمی پذیرفت که همسر دختر یک شاه بیکار باشد، دستور داد در دوره های آینده او را به نمایندگی مجلس انتخاب کنند!

بعد از تعیین تکلیف همایون دخت، ماموران رضاشاه درصدد یافتن همسری مناسب برای ایران دخت برآمدند. اما شنیدند او با جوانی به نام دکتر عباس فاروقی در پاریس آشنا شده و اکنون که این جوان به تهران آمده قصد دارد با او ازدواج کند. رضاشاه دستور داد و مورد این جوان که در آن زمان عنوان دکتری داشت، تحقیق شود. تحصیلات و شخصیت او مورد موافقت قرار گرفت فقط به عرض رسید از مال دنیا چیزی ندارد!

رضاشاه که جوانی سختی را گذرانده بود و می دانست که زن و فرزند هم در سختی وضع مالی پدر و شوهر شریک خواهند بود، دستور داد جلو ازدواج آنها گرفته شود. آنها غافل از این فرمان، به هر محضر مراجعه کردند، از عقد آنها خودداری نمودند. ماموران سرپاس مختاری رئیس شهربانی مقتدر وقت قبلا دستور شاه را ابلاغ کرده بودند. دو جوان تصمیم گرفتند به عراق بروند و در آن جا در کنار قبر پدر عروسی و ازدواج کنند. اما نفوذ شاه و رئیس شهربانی ایران تا آن جا هم ادامه داشت. پس مانع ازدواج آنها شدند ناچار به پاریس رفتند و در آن جا توانستند ازدواج کنند. شنیدم دکتر فاروقی همان زمان مقاله های تندی در یکی از روزنامه های پاریس نوشت که در ایران حتی ازدواج افراد نیز باید با موافقت شاه و شهربانی انجام گیرد. بعد از این مقاله، او تا شهریور ماه سال هزار و سیصد و بیست که رضاشاه در مسند سلطنت نشسته بود، نمی توانست به ایران برگردد.

جانور تاجدار!
در سال 1316 وقتی جنون زمین خواری رضاشاه در دنیا آوازه افکند، یکی از جراید فرانسوی نوشت: «در ایران جانور عجیبی پیدا شده که مثل شته عمل می کند، با این تفاوت که شته برگ درختان را می خورد؛ ولی این جانور تاجدار(!) زمین خوار است و هر چه قدر هم املاک مردم را می خورد، باز هم سیر نمی شود...»

بر اثر این حقیقت گویی روزنامه نویس فرانسوی روابط سیاسی ایران و فرانسه به هم خورد و به دستور رضا شاه سفیر ایران از پاریس احضار و تا سال 1218 روابط سیاسی دو کشور معلق ماند...

خیابان پهلوی
رضاشاه نقشه یک شهر را جلو خود می گذاشت دو خط موازی روی آن می کشید؛ که خیابان جدید ( خیابان پهلوی) می بایست در آن جا ساخته شود. مقامات محلی ناگزیر بودند پیش از بازدید رضاشاه خیابان جدید را بسازند. به قدری از او می ترسیدند که ناگزیر می شدند حتی درخت ها را از جای دیگر کنده و شب پیش از ورود رضاشاه در خیابان جدید غرس کنند، تا خیابان طبق میل او باشد.