R A H A
09-20-2011, 01:17 AM
http://pic.azardl.com/images/21718491312849706209.bmp
بعضی ها راه و رسم زندگی راحت و بی دردسر را خوب بلدند. خوب می دانند کجا باید چه کار کنند تا نتیجه ی کار، درست از آب درآید. برای تشخیص درست یا غلط بودن نتیجه هم معیارهای خودشان را دارند. به نظر این آدم ها لزوماً همه جا راست گفتن کار خوبی نیست. باید دید کجا صداقت لازم است؟ !
بعید است به مشکل بخورند. از قبل فکر همه چیز را کرده اند. طوری برای زندگیشان برنامه دارند انگار از فردا باخبرند. همیشه در همه کاری موفقند. مثلا می دانند با فلانی چطور رفتار کنند تا کارشان را زودتر و بهتر انجام دهد. چه اشکالی دارد؟ همانطور عمل می کنند و کارشان هم انجام می شود؛ زودتر و بهتر! خوب می دانند کجا حرف بزنند و کجا سکوت کنند که به ضررشان تمام نشود.
کافی ست مسیرشان را انتخاب کنند، هیچ مانعی آنها را از حرکت باز نمی دارد. خیلی قاطع و مصممند. حتی اگر لازم باشد، برای رسیدن به اهداف بزرگشان، حاضرند خیلی چیزها را فعلا نادیده بگیرند؛ به همه چیز که باهم نمی شود رسید. عقل حکم می کند فعلا از یک چیزهایی بگذری اگر هدف بزرگتری داری. و هرچه باشد، هدف این آدم ها متعالی تر از این حرف هاست.
ما به شان می گوییم: آدم های عاقل. چون ظاهراً آدم های خوشبختی هستند و "عقل"، یعنی آن چیزی که آدم را خوشبخت می کند. ولی اگر معنی خوشبختی، فقط رسیدن به اهداف دم دستی این دنیا نباشد، تکلیف اینها چیست؟ دیگر نمی شود به شان گفت خوشبخت. اینها هنوز هم آدم های عاقلی هستند؟
بعضی ها راه و رسم زندگی راحت و بی دردسر را خوب بلدند. خوب می دانند کجا باید چه کار کنند تا نتیجه ی کار، درست از آب درآید. برای تشخیص درست یا غلط بودن نتیجه هم معیارهای خودشان را دارند. به نظر این آدم ها لزوماً همه جا راست گفتن کار خوبی نیست. باید دید کجا صداقت لازم است؟ !
بعید است به مشکل بخورند. از قبل فکر همه چیز را کرده اند. طوری برای زندگیشان برنامه دارند انگار از فردا باخبرند. همیشه در همه کاری موفقند. مثلا می دانند با فلانی چطور رفتار کنند تا کارشان را زودتر و بهتر انجام دهد. چه اشکالی دارد؟ همانطور عمل می کنند و کارشان هم انجام می شود؛ زودتر و بهتر! خوب می دانند کجا حرف بزنند و کجا سکوت کنند که به ضررشان تمام نشود.
کافی ست مسیرشان را انتخاب کنند، هیچ مانعی آنها را از حرکت باز نمی دارد. خیلی قاطع و مصممند. حتی اگر لازم باشد، برای رسیدن به اهداف بزرگشان، حاضرند خیلی چیزها را فعلا نادیده بگیرند؛ به همه چیز که باهم نمی شود رسید. عقل حکم می کند فعلا از یک چیزهایی بگذری اگر هدف بزرگتری داری. و هرچه باشد، هدف این آدم ها متعالی تر از این حرف هاست.
ما به شان می گوییم: آدم های عاقل. چون ظاهراً آدم های خوشبختی هستند و "عقل"، یعنی آن چیزی که آدم را خوشبخت می کند. ولی اگر معنی خوشبختی، فقط رسیدن به اهداف دم دستی این دنیا نباشد، تکلیف اینها چیست؟ دیگر نمی شود به شان گفت خوشبخت. اینها هنوز هم آدم های عاقلی هستند؟