PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جرم شناسي اسلامی، تصور يا واقعيت ؟



M.A.H.S.A
09-19-2011, 06:09 PM
چکيده
نگاه دين مبين اسلام به جرم و بزه نگاهي مترقي و انسان محور است و در تمامي فروض آن هم جنبه هاي فردي و هم جمعي مورد امعان نظر شارع مقدس قرار گرفته است؛ به طوري که به جرات مي توان بحث از مکتب جرمشناسي اسلامي نمود و شاکله اصلي آن را که بر پايه قرآن و سنت است مورد نقد و بررسي واقع بينانه قرار داد؛ لذا در نگارش اين مقاله تنها انعکاسي از نمونه هاي مترقي جرمشناسي امروزي در آئينه دين مبين اسلام بيان گرديد. البته مباحثي را که در اين دين آسماني عنوان شده لکن حتي در مترقي ترين مکتب هاي جرمشناسي امروزي نيز بيان نگشته مورد بررسي قرار گرفته است.
با توجه به محدوديت های موجود در نگارش مقاله در نوشتار حاضر جنبه هايي از جرمشناسي اسلامي در زمينه هاي جرمشناسي جامعه شناختي، جرمشناسي پيشگيري و جرمشناسي اصلاح گرايانه دين بيان گشت و همراه آن آيات و روايات مرتبط نيز مطرح گرديد.
واژگان کليدي
جرمشناسي، اسلام، جهان شمولي، انسان محوري.

مقدمه
جرم از قديم الايام در جوامع بشري رواج داشته است و همواره به طرق مختلف در حال تکوين و تغيير بوده است. در اين بين گروهي نيز به عنوان جرمشناس به بررسي اين جرايم و سير تحول آنها پرداخته اند.
شايد واژه جرمشناسي عمرش به يک قرن هم نرسد و بنا بر گفته برخي از ابداعات پيشرفته کشورهاي غربي است وما به نوعي دنباله روي آنها هستيم و همانطور که مي دانيم اين رشته خود به شعب گوناگوني تقسيم شده است که البته موضوع بحث ما نيست و از پرداختن به آن خودداري مي کنيم؛ هدف اصلي از نگارش اين مقاله بررسي و تبيين ارتباط و همبستگي جرمشناسي با دين و پندارهاي اسلامي ماست و به نوعي بيان اين مسئله که مي توان در آئينه دين مفاهيم مترقي جرمشناسي را نيز مشاهده کرد.
جرمشناسي رشته معطوف به انسان است و جرم نيز از سوي هم او شکل مي گيرد فلذا لاجرم، جرمشناس يک انسان شناس نيز هست، از سويي شناخت انسان نيازمند شناخت ذات اوست و که در دين به فطت تعبير شده است و اين فطرت نشات گرفته از ذات اقدس الهي است و از اينرو ريشه در دين و باورهاي مذهبي دارد و از همين جاست که به رابطه تنگاتنگ دين و جرمشناسي مي توان پي برد که خود تاييدي بر تعبير ما در مورد آئينه دانستن دين است که اونيز چون آئينه منعکس کننده است، لکن دين در اين نقش خود مباحث جرمشناسي را نمايان مي کند.
اين بازتاب خود جنبه هاي گوناگوني دارد که شايد بدون اغراق بتوان گفت که از موضوع بحث دهها کتاب قطور نيز بيشتر است، زيرا مي توان نقش دين در جرمشناسي کاربردي ، واکنش اجتماعي و دهها عنوان ديگر جستجو کرد، لذا نگارنده بنا بر فراخور مقتضيات زماني حاضر ترجيح داده است که به بررسي جرمشناسي جامعه شناختي، جرمشناسي پيشگيري و جرمشناسي اصلاح گرايانه دين بپردازد و از اين مناظر به بررسي رابطه دين و جرمشناسي بپردازد.
1) جرمشناسي جامعه شناختي دين
ديدگاههاي اسلامي که در بردارنده هر دو نگرش فرد گرايانه و جامعه گرايانه نسبت به امور گوناگون است در مباحث مربوط به جرمشناسي نيز وجود دارد و اين ديدگاهها در رابطه با جرم و حساسيت نسبت به آن در جوامع اسلامي نسبت به ساير جوامع نيز ديده مي شود.
در اين ميان نگرش شديد تر و توام با سخت گيري نسبت به جرم در دين اسلام وجود دارد که ريشه در نظريات اين دين مبين در رابطه با جرم و پي آمد هاي سوء آن دارد، لذا در اين مجال به بررسي اين منظر جامعه شناختي جرمشناسي ديني مي پردازيم.
مطالعات محدودي كه در اين زمينه انجام شده، نشان مي‏دهند که بين جوامع اسلامي و ساير جوامع، در ميزان جرائم و پنداشت سخت‏گيرانه نسبت به جرم، تفاوت‏هايي وجود دارد. براساس آمارهايي كه سالانه منتشر مي‏شوند، كشورهاي اسلامي تا امروز جزء گروه كشورهاي با نرخ پايين جرم شناخته شده اند؛ که اين سخت گيري و شدت عمل بسته به نوع جرايم متفاوت است و يافته هاي پژوهشي در كشورهاي مختلف نشان مي‏دهند كه نگرش مسلمانان نسبت به انواع جرائم، به خصوص جرائم جنسي و اخلاقي با سخت‏گيري بيشتري همراه است و در اين زمينه پژوهشگران براي تبيين تفاوت در ميزان جرم و نگرش مسلمانان، دو عامل فرهنگي و اقتصادي را به عنوان عوامل مؤثر معرفي كرده‏اند. در ادامه به بيان نظرات برخي از جامعه شناسان که به بررسي اين مسئله پرداخته اند اشاره مي کنيم:
از نظرماکسيم دوركيم، نظام حقوقي همراه با همبستگي اجتماعي مكانيك، نوعي نظام حقوقي تبييني است كه به دنبال مجازات هاي سخت براي كساني است كه مرتكب جرم مي‏شوند؛ در حالي كه نظام حقوقي با همبستگي ارگانيك، نوعي نظام ترميمي است و از آنجا كه نظام‏هاي مكانيك عموماً در جوامع سنتي و تحت نفوذ دين هستند، ما نوعي همبستگي بين سخت‏گيري نسبت به جرم و دينداري مي‏بينيم و به تعبيري دين و دينداري را عامل مؤثري در سخت‏گيري نسبت به جرم مي‏دانيم. از سوي ديگر، در نگاه وبر، عوامل فرهنگي در نگرش‏ها و رفتار پيروان مؤثر هستند و در نتيجه دينداري و دين اسلام عامل مؤثري در نوع نگرش و سخت‏گيري نسبت به جرم شناخته مي‏شود. گيرتز انسان‏شناس آمريكايي نيز فرد ديگري است كه مي‏توان به مطالعات او درباره دين اشاره كرد. او در نظريات خود دين را به عنوان يك نظام فرهنگي معرفي مي‏كند كه تأثير بسزايي در انگيزه‏ها و خلقيات پيروان دارد و در كتابي نظام فرهنگي ديني (اسلامي) اندونزي و مراكش را با هم مقايسه مي‏كند و نشان مي‏دهد كه چگونه مي شود که حتي در خود اسلام نيز نظام‏هاي معنايي، رفتارها، خلقيات و انگيزه‏هاي مختلفي بروز پيدا مي کنند.
در عين حال گروهي نيز معتقدند كشورهاي اسلامي جزء كشورهاي توسعه نيافته هستند و زماني كه اين توسعه نيافتگي از ميان برود، تأثيرات دين نيز محو خواهد شد و در واقع اين تفاوت ناشي از عدم توسعه اقتصادي و اجتماعي و نه دين است.
به هر حال توسعه باعث مي‏شود كه كشورهاي اسلامي آرام آرام به سمت گرايش‏هاي آسان‏گيرتر نسبت به جرايم پيش روند، اما با وجود اين، تأثير نظام معنايي و فرهنگي دين اسلام نيز در اين زمينه تعيين‏كننده است. به طوري كه وقتي ما كشورهايي در سطح توسعه نسبتاً مشابه با كشورهاي اسلامي را مقايسه مي‏كنيم مي‏بينيم باز كشورهاي اسلامي تلقي سخت‏گيرانه‏تري دارند.
در اين ميان مي توان پنج فرضيه در اين مورد ارائه نمود که عبارتند از: 1. در ايران ميانگين پنداشت سخت‏گيرانه نسبت به جرم نسبتاً بالاست. 2. جرايم اخلاقي (به ويژه جنسي) در بين جرائم سخت قرار مي‏گيرند. 3. افراد ديندارتر، پنداشت هاي سخت‏گيرانه تري دارند. 4. آنهايي كه از فرآيند مدرنيزاسيون تأثير پذيرفتند، پنداشت‏شان كمتر سخت‏گيرانه است. 5. افرادي كه داراي ديدگاه مذهبي و سياسي مدرن‏تر هستند، نگرش مداراجويانه‏ترين نسبت به جرم دارند.
تفاوت اصلي انواع دينداري در سخت‏گيري نسبت به جرائمي است كه از جنس اخلاقي، عقيدتي، سياسي و فكري هستند. به طوري كه كساني كه خود را دينداراني نوانديش، اصلاح‏طلب و با مداراي فكري دانسته‏اند، عموما در اين زمينه ها ملايم‏تر و آسان‏گيرتر بوده‏اند.
در اين ميان و با توجه به نظرات مطروحه فوق چند مسئله در زمينه اصول جرمشناسي جامعه شناختي ديني جلب نظر مي کند، اول آنکه نگاه جرمشناسانه دين که در لواي سخت گيري نسبت به جرايم ظاهر شده است خود به نوعي نشان دهنده مبحث پيشگيري از جرم در جامعه است که اين شدت در قالب اصل بازدارندگي عمل مي کند، دوم آنکه ساختار ارگانيک دين به نوعي سبب بروز يک سيستم پيشگيرانه در جرمشناسي اسلامي شده است، سوم آنکه تفاوت جوامع اسلامي و جوامع ديگر، از نظر پنداشت سخت‏گيرانه نسبت به جرم، به خصوص نسبت به جرائم جنسي، اخلاقي و عقيدتي مي‏تواند اين نظر را تقويت كند كه تأثير دين اسلام و به خصوص جرمشناسي اسلامي مي تواند دليل اصلي اين تفاوت ها باشد. اما همين امر در نگرش نوانديش‏ها و اصلاح‏گران مي‏تواند نشان از آن باشد كه چنانچه تفاوت‏هاي نگرشي بتوانند جايي براي خود باز كنند و به عنوان يك تفسير موجه ديني جاي بيفتند، مي‏توان انتظار داشت که فرآيندهاي مدرنيزاسيون روحيات و انگيزه‏هاي مسلمان را نيز دستخوش تغيير كند و نتيجه آن در پنداشت‏هاي آسان‏گيرانه‏تر با مداراي بيشتر نسبت به جرم خود را نمايان سازد.
2) جرمشناسي پيشگيري در اسلام
همانطور که مي دانيم در تمامي امور بنابر يک ضرب المثل معروف که مي گويد " پيشگيري بهتر از درمان است " انجام اقدامات پيشگيرانه بهتر از درمان است، خصوصا در زمينه جرم و بزهکاري که نتايج آن بسيار زيان آور است و گاه جبران ناپذير، از اينرو دين مبين اسلام نسبت به پيشگيري و از بين بردن زمينه هاي جرم حساسيت بيشتري به خرج داده است و همواره در آيات وروايات بر پيشگيري از جرم در جامعه اسلامي تاکيد داشته است. در اين قسمت به بررسي نقش پيشگيرانه دين مبين اسلام در جرم و بزه مي پردازيم.
2-1) کليات
نظريه‌ پردازان‌ درباره‌ اين‌ سؤال‌ که‌ چرا با وجود جرم‌شناسي‌ علمي‌ و تدوين‌ طرحهاي‌ گوناگون‌ براي‌ پيشگيري‌ از جرم‌ و انحراف‌ باز هم‌ سرکشي‌ و عصيان‌ جوانان‌، جنايات‌ سازمان‌ يافته‌ وبزهکاري‌ بيش‌ از گذشته‌ فزوني‌ مي‌يابد و يا چرا با وجود اينکه‌ ريشه‌يابي‌ علل‌ بزهکاري‌ علمي‌تر و ابزار و تکنولوژي‌ آن‌ پيشرفته‌تر شده‌ است‌ بزهکاري‌ فراگير شده‌ و حکومتها و جوامع‌گوناگون‌ با سرعتي‌ شتابدار گامهايي‌ به‌ عقب‌ برمي‌ دارند و فاقد هويت‌ انساني‌ مي‌شوند و در منجلاب‌ ايدئولوژي‌ سلطه‌گرايي‌، جهانخواري‌ تروريسم‌ دولتي‌، حق‌ کشي‌، کژمداري‌، هرج‌ و مرج‌گرايي‌، آدم‌ کشي‌، آدم‌ ربايي‌، اعتياد، بي‌ عدالتي‌هاي‌ اجتماعي‌، بيگانگي‌ از آزادي‌ دروني‌ و فکري‌ و... دلايل‌ متفاوتي‌ را بيان‌ کرده‌اند يکي‌ از اين‌ دلايل‌ اين‌ است‌ که‌ جرم‌شناسي‌ رشته‌اي‌ جوان‌ و نوخواسته‌ است‌ و هنوز دوران‌ تکامل‌ خود را مي‌گذراند نظر ديگر اين‌ است‌ که‌ دست‌ آوردهاي‌علمي‌ و نظريه‌هاي‌ کاربردي‌ آن‌ از سوي‌ دولتمردان‌ و افراد جامعه‌ جدي‌ گرفته‌ نمي‌شود. و نظريه‌هاي‌ جرم‌شناسي‌ فاقد جامعيت‌ بين‌ المللي‌ و پشتوانه‌ اجرايي‌ لازم‌ است‌ از آنجايي‌ که‌ به‌ نظرپاره‌اي‌ از محققان‌ بعضي‌ها جرم‌شناسي‌ را از بعد معنوي‌ و ماوراء طبيعي‌ آن‌ با ويژگيهاي خاص‌ خود دور و يا جدا کرده‌اند و حوزه‌ مطالعاتي‌ آن‌ را در تحقيقات‌ عيني‌ (مشاهده‌، تجربه‌، آزمون‌)که‌ مرتبت‌ با جنبه‌ ذاتي‌ ساختار بزهکار و عالم‌ طبيعت‌ وي‌ مي‌باشد محدود و محصور نموده‌اند و سرانجام‌ بزه‌شناسي‌ و بررسي‌ يک‌ علت‌ يعني‌ طبيعت‌ و ترد بعد معنوي‌ و يا متافيزيکي‌ وجنبه‌ فطري‌ رسيده‌ است‌. در هر بزهکار يک‌ فشار ايستايي‌ فيزيکي‌ با تغييرات‌ مثبت‌ يا منفي‌ و يک‌ مقاومت‌ ايستايي‌ متافيزيکي‌ در برابر رفتار جنايي‌ با تغييرات‌ موقتي‌ مثبت‌ يا منفي‌وجود دارد که‌ عيني‌ و محسوس‌ نيست‌ هرگاه‌ محرک‌ مقاومت‌ ايستايي‌ يعني‌ جنبه‌ عقلي‌ و معنوي‌ ساختار بزهکار که‌ مرتبت‌ با بعد متافيزيکي‌ است‌ تضعيف‌ شود فشار ايستايي‌ وي‌ را به‌سوي‌ رفتار جنايي‌ سوق‌ مي‌دهد. احياء و پويايي‌ بعد متافيزيکي‌ بزهکار به‌ خودي‌ خود بر اراده‌ و آزادي‌ او تأثير مي‌گذارد و عامل‌ اراده‌ بازدارنده‌ عقلاني‌ وي‌ که‌ علتي‌ تامه‌ براي‌ پيشگيري‌ ازبزهکاري‌ و حالت‌ گريز از انحراف‌ و بزهکاري‌ است‌ در وجود شخص‌ ايجاد مي‌شود و هر انساني‌ با بهره‌گيري‌ از نيروي‌ اين‌ عامل‌ که‌ همانند يک‌ مددکار خصوصي‌ و يا پليس‌ مخفي‌ که‌ هرجا وهر لحظه‌ همراه‌ اوست مي‌تواند بر تمام‌ عوامل‌ جرم‌ زاي‌ فيزيکي‌ فائق‌ آيد.
براي‌ اثبات‌ چگونگي‌ توان‌ دين‌ در اثرگذاري‌ آن‌ به‌ جرم‌شناسي‌ و کارآمد کردن‌ آن‌ با استفاده‌ از معرفت‌شناسي‌ از دين‌ راهکارهاي‌ هر يک‌ از اديان‌ و ساختار آنها تبيين‌ مي‌گردد.معرفت‌شناسي‌ مزبور برخلاف‌ فلسفه‌ دين‌ يا معرفت‌شناسي‌ درباره‌ دين‌ مصاديق‌ عيني‌ و خارجي‌ دين‌ را که‌ در تاريخ‌ اديان‌ نمونه‌ هايي‌ از آن‌ بيان‌ شده‌ است‌ با استدلالهايي‌ عقلي‌ و نقلي‌ وبعضاً با استفاده‌ از دستاوردهاي‌ علمي‌ مورد مطالعه‌ و تحليل‌ قرار مي‌دهد. در حقيقت‌ اين‌ شيوه‌ يک‌ نوع‌ بررسي‌ ميداني‌ و علمي‌ است‌ که‌ پژوهشگران‌ و صاحبان‌ انديشه‌ راهکارها و قابليتهاي‌فرامين‌ ديني‌ اديان‌ و يا انديشه‌هاي‌ متفاوت‌ را بطور جداگانه‌ يا در شکل‌ تطبيقي‌ مطالعه‌ و کالبد شکافي‌ مي‌کند. و داده‌هاي‌ آنها را با يکديگر مقايسه‌ مي‌نمايد. بهترين‌ راه‌ براي‌ پاسخ‌ دادن‌به‌ سؤالاتي‌ از اين‌ قبيل‌ که‌ آيا مي‌توان‌ از راهکارهاي‌ جرم‌شناسي‌ براي‌ عملي‌ شدن‌ بهتر راهکارهاي‌ نظري‌ و کاربردي‌ ديني‌ سود برد در جواب‌ بايد گفت‌ که‌ معارف‌ ربوبي‌ و هدايت‌هاي‌نظري‌ و کاربردي‌ قوانين‌ و دستورات‌ تشريعي‌ همه‌ اديان‌ الهي‌ يا حداقل‌ يکي‌ از آنها مانند اسلام‌ که‌ کاملتر است‌ بصورت‌ همه‌ جانبه‌ و مجموعه‌اي‌ پيوسته‌ به‌ يکديگر مورد مطالعه‌ و پژوهش‌قرار دهيم‌. اسلام‌ در بحث‌ جرم‌شناسي‌ خرد و جرم‌شناسي‌ کلان‌ راهکارهاي‌ بسيار مناسب‌ را پيش‌ رويمان‌ مي‌گشايد و براي‌ آنها دستوراتي‌ مناسب‌ با همه‌ اعصار صادر کرده‌ است‌. مانندفرضيه‌ تيپ‌ جنايي‌ و جاني‌ مادرزاد سزار لمبروزو در قرن‌ 19 که‌ اين‌ مسئله‌ در صده‌ نخست‌ هجري‌ قمري‌ در بين‌ پيروان‌ دين‌ اسلام‌ مطرح‌ گرديد. و اسلام‌ نه‌ از طريق‌ زيست‌شناسي‌ ومطالعه‌ علمي‌ و تجربي‌ بلکه‌ از طريق‌ وحي‌ مبتني‌ بر علم‌ نامتناهي‌ آفريدگار يگانه‌ به‌ چنين‌ مسئله‌اي‌ پاسخ‌ داده‌ است‌. البته‌ تحقيقهاي‌ زيست‌شناسي‌ جنايي‌ صده‌ نوزدهم‌ به‌ بعد آنرا تفسيرو زواياي‌ بيشتري‌ از آنرا روشن‌ کرده‌ است‌.
اسلام‌ غير از عوامل‌ دروني‌ مانند وراثت‌، عوامل‌ محيطي‌ يا برونزا را در پيشگيري‌ از جرم‌ مورد بررسي‌ قرار داده‌ است‌ مانند نقش‌ محيط اجتماعي‌، خانواده‌ و تربيت‌ صحيح‌ و... تدابير و اقدامات‌ پيشگيرانه‌ اسلام‌ براي‌ مبارزه‌ با بزهکاري‌ را مي‌توان‌ به‌ دو شيوه‌ مورد بررسي‌ قرار داد، يکي‌ اينکه‌ راهکارهاي‌ مطرح‌ شده‌ از سوي‌ دانشمندان‌ در جرم‌شناسي‌، پيشگيري‌ رابرشمرد و سپس‌ بررسي‌ کرد. که‌ آيا راهکارهاي‌ مذبور در اسلام‌ وجود دارد يا خير و اگر وجود دارد چگونه‌ است‌؟ مثلا آيا راهکار شخصيت‌ قائل‌ شدن‌ براي‌ افراد جامعه‌ و احترام‌ گذاشتن‌ به‌شخصيت‌ آنها يا راهکار برخورد داري‌ همگاني‌ افراد از سرمايه‌ها و نعمتهاي‌ طبيعي‌ ملي‌، در راهکارهاي‌ علمي‌ و کاربردي‌ اسلام‌ وجود دارد يا خير و اگر وجود دارد به‌ چه‌ کيفيتي‌ است‌؟
شيوه‌ ديگر اين‌ است‌ که‌ بررسي‌ شود علاوه‌ بر راهکارهاي‌ مزبور چه‌ راهکارهاي‌ پيشگيرانه‌اي‌ در اسلام‌ وجود دارد که‌ در اذهان‌ و تحقيقات‌ دانشمندان‌، مورد توجه‌ قرار نگرفته‌ است‌ و چگونه‌مي‌توان‌ از آنها براي‌ مبارزه‌ با بزهکاري‌ بهره‌ گرفت‌؟
يکي‌ از راهکارهاي‌ پيشگيرانه‌ اسلام‌ براي‌ مبارزه‌ با بزهکاري‌ که‌ جرم‌شناسي‌ پيشگيري‌ علمي‌ از تبيين‌ و ايجاد آن‌ ناتوان‌ است‌، معرفي‌ عاملي‌ جرم‌ زا به‌ عنوان‌ "شيطان‌" که در دو بعد دروني و بيروني در دين مبين اسلام مد نظر قرار گرفته و شارع مقدس به آنها پرداخته است از منظر دروني شيطان و يا به عبارت دگير نفس اماره در ارتکاب جرم از سوي انسان نقش دارد که همانا هوي و هوس و خواهش هاي نفس مادي است که خود موجب گرايش فرد به ارتکاب گناه و بزه مي شود و از منظر بيروني شيطان و يا به تعبيري ابليس که موجودي است خارجي که با بهره گيري از طرق مختلف خارج از نفس اشخاص براي فريب انسان ها به انجام کار هاي خلاف و به تعبير ما در اينجا جرم اقدام مي نمايد و سبب گرايش افراد به ارتکاب جرم مي شود و يا فريضه امر به معروف و نهي از منکر است که خود از پيشرفته ترين وسايل قابل کاربرد در زمينه پيشگيري از جرم در نظام جرمشناسي است زيرا همانطور که مي دانيم هدف عمده جرمشناسي حتي با تعريف هاي غربي نيز دو چيز است اول پيشگيري بعد درمان که هر دوي اين اهداف در سيستم امر به معروف ونهي از منکر اسلامي آمده و مد نظر شارع مقدس بوده خصوصا هدف اول که همانا پيشگيري از جرم است وديگري موضوع‌زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ و مراحل‌ آن‌ و وجود معاد و قيامت‌ و حضور در روز جزا است‌. زمان‌ و مکاني‌ که‌ به‌ عملهاي‌ نيک‌ پاداش‌ داده‌ و عملهاي‌ بد، عقاب‌ مي‌شود.
از جمله‌ نکات‌ با اهميت‌ در اين‌ خصوص‌، اين‌ است‌ که‌ در اسلام‌ ضمن‌ توصيه‌ به‌ انجام‌ کارهاي‌ نيک‌ و تبيين‌ ثمرات‌ آن‌، کساني‌ که‌ عملهاي‌ نيک‌ را انجام‌ مي‌دهند، علاوه‌ بر آنکه‌ از ثمرات ‌آن‌ بهره‌مند مي‌گردند، با انجام‌ دادن‌ کارهاي‌ نيک‌، به‌ آنها پاداش‌ نيز داده‌ مي‌شود، مثلا فردي‌ که‌ تجارت‌ يا کار مي‌کند، هم‌ به‌ نتايجي‌ همچون‌ درآمد و ثروت‌ مي‌رسد و هم‌ خداوند به‌ او پاداش نيز‌ مي‌دهد که‌ اين‌ از سياستهاي‌ تشويقي‌ است‌ تا افراد، بيشتر به‌ سوي‌ انجام‌ کارهاي‌ نيک‌ کشيده‌ شوند. حال‌ آنکه‌ در جرم‌شناسي‌ يا سياست‌هاي‌ جنايي‌، چنين‌ چيزي‌ با اين‌ گستردگي‌وجود ندارد، يعني‌ چنين‌ نيست‌ که‌ تمام‌ کردارهاي‌ نيک‌ نيکوکاران‌ نيز محاسبه‌ و به‌ تمام‌ آنها پاداش‌ داده‌ شود و شايد بتوان‌ گفت‌ که‌ چنين‌ عملي‌ از توان‌ نهاد حکومتي‌ و غير حکومتي‌ خارج‌باشد و تنها اختصاص‌ به‌ قدرت‌ الهي‌ داشته‌ باشد و تنها در صورتي‌ مي‌توان‌ چنين‌ امري‌ را در جرم‌شناسي‌ يا سياست‌ جنايي‌ داخل‌ کرد و از بزهکاري‌، بيشتر پيشگيري‌ کرد که‌ بتوان‌ واردمرحله‌ جديدي‌ از مطالعه‌ پديده‌ بزهکاري‌، يعني‌ همسويي‌ علت‌شناسي‌ ديني‌ و علمي‌ شد، در واقع چنين اهرم تشويقي – ترهيبي قدرتمندي که تمام جوانب اعمال نيک را محاسبه و پاداش دهد و از سويي تمام اعمال بد را نيز محاسبه و سزا دهد در نظام بشري و به تبع آن سيستم جرمشناسي غربي که متکي بر صرف دست آوردهاي بشر مادي است وجود ندارد.
2-2) پيشگيري از جرم در آيات و روايات
يايها الناس اعبدوا ربكم... لعلكم تتقون؛ اي مردم پروردگارتان را عبادت كنيد شايد پروا پيشه شويد.
اين آيه به صراحت راه پيشگيري از جرم را عبادت پروردگار دانسته که سبب ايجاد ترسو پروا در افراد مي شود به اين ترتيب که شخصي که پروردگار را ستايش نمايد و به بزرگي او ايمان داشته باشد همان ايمان قلبي به بزرگي و قدرت پروردگار سبب ايجاد يک حس پيشگيري از جرم و گناه در فرد مي شود.
و در آيه اي ديگري فرمود: "واذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون؛ خدا را بسيار ياد كنيد تا رستگار شويد" در اينجا نيز ياد خدا سبب مي شود که شخص از افتادن به دام ارتکاب گناهان و جرايم دوري جويد و اين امر خود سبب رستگاري فرد در دنيا و آخرت مي شود، در واقع همانا ذکر عظمت و کرامت پروردگار مانع ارتکاب جرم از سوي اشخاصي مي شود که حداقل ارتباطي با خالق هستي دارند.
از اين دو آيه چند مسئله بدست مي آيد اول آنکه آيه اول در باب عبادت و تاثير آن در پيشگيري از جرم است آيه دوم که بيان کننده ذکر خداوند است و همانطور که مي دانيم ذکر پروردگار در ادعيه جايگاه خاص دارد و از اينرو اين آيه شريفه به تاثير دعا در پيشگيري از جرم اشاره دارد، دوم آنکه ين دو بر يک موضوع بنيادين وحدت نظر دارند که آن نيز در کلام الله اينگونه آشکار گشته است که " قلب ها آرام نمي گردند مگر با ياد خدا" که اين آرامش قلبي مانع سوق يافتن فرد به سوي ارتکاب جرم مي شود.
آيه ديگر در اين باب بدين مضمون است که " ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر: براستي نماز انسان را از زشتي ها باز مي دارد." همانطور که در کلام فلاسفه مي بينم رابطه عام و خاص مطلق ميان جرم و پلشتي و زشتي وجود دارد در واقع هر جرم يک عمل زشت است لکن برخي از اعمال زشت جرم هستند و برخي جرم نيستند، پس نماز را مي توان به عنوان يکي از قدرتمند ترين ابزار هاي سيستم جرمشناسي اسلام در مقابله با بزهکاري دانست، زيرا انساني در در شبانه روز پنج مرتبه در برابر يگانه بي همتا قرار مي گيرد و از نور وجود او بهره مند مي گردد چگونه رو به سوي جرم مي گذارد و چه زيبا پيامبر اعظم (ص) در کلام خود فرمودند که " چگونه ممکن است بر کسي که در هر روز پنج مرنبه خود را مي شويد آثاري از گرد و غبار (منظور زشتي و جرم است) باقي بماند البته اين يک قاعده کلي تخلف ناپذير نيست و چه بسا خونخواراني چون تيمور مغول که نماز مي خواند ولي کنگره از سر مي ساخت؛ بايد ياد آور شد که در اين ميان مثال هايي اينگونه نبايد القاء کننده اين تفکر باشد که اين افراد نماز مي خوانند و جرم مي کنند پس نماز بي تاثير است بلکه در اين افراد ظهور قلبي وجود ندارد و آئينه قلب آنها را به تعبير قرآن مجيد زنگار گرفته به گونه اي که حتي نماز اين خورشيد تابناک نيز نمي تواند پليدي را از وجود آنها بر دارد و اين همانا تفاوت در انسان بودن آنها زيرا نماز و احکام اسلام براي انسان ها وضع شده است و نه گونه اي که در خوي حيواني خويش مانده اند؛ در اين ميان نقش ديگري براي نماز مي توان متصور شد که همانا باز اجتماعي کردن و اصلاح افراد است که در قسمت بعدي به آن مي پردازيم.
اي پيامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنانت بگو، جلبابها (روسري هاي بلند) خود را بر خويش افكنند، كه اين كار براي اين كه آنها (به عفت و حريت) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند، بهتر است؛ و خداوند همواره غفور و رحيم است.
در شأن نزول آيه فوق آمده كه شب هنگام زنان براي نماز مغرب و عشاء به مسجد مي رفتند برخي از جوانان هرزه بر سر راه آنها مي نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مي دادند و مزاحم آنان مي شدند. آيه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور كامل رعايت كنند تا بخوبي شناخته نشوند و كسي بهانه مزاحمت نداشته باشد.
دو نكته در آيه باتوجه به شأن نزول قابل دقت است:
1. براي جلوگيري از مزاحمت هاي خياباني دستور حجاب كامل به زنان مي دهد هرچند در آيه بعدي مزاحمان را نيز تهديد كرده است، معلوم مي شود حجاب در ريشه كني هرزگي و مزاحمت ها نقش دارد.
2. با حجاب، زن هاي با شخصيت و متدين شناخته مي شوند لذا با عمل خود به هرزگان اجازه نمي دهند كه به حريم حرمت آنها اهانت نمايند.
3. در بحث حفظ حجاب که يک جنبه پيشگيري از جرم است تکليفي در مورد مجرم نيست بلکه عموما بر مجني عليه تاکيد دارد در واقع اسلام در اين مورد برخلاف ساير راهکار هاي پيشگيري از جرم که بر مجرم مي شد بر مجني عليه بار شده است.
نمونه ديگر که در جرمشناسي قرآني وجود دارد و به صراحت مي توان گفت که در هيچ مکتب فوق مدرن بشري نيز وجود ندارد بحث الگو سازي و اسوه پروري در پيشگيري از جرم است که خداوند عزوجل در آيه شريفه مي فرمايد: "لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه: مسلماً براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيكويي است" اين فرموده پروردگار در قرآن کريم علاوه بر اينکه يک فرموده ديني و الهي است به نوعي بيانگر يکي ديگر از موارد اعجاز قرآن است که دلايل آن ذکر مي گردد: اول آنکه غالب انسان ها دچار يک بعد ضعف نفساني هستند که او را نيازمند نوعي پيروي از رهبر و مقتدايي برتر از خويش مي گرداند و تاريخ خود گواهي بر اين مدعاست آنجا که در تمامي رويدادهاي بزرگ تاريخ بشري همواره فردي به عنوان رهبر و زعيم مردم حضور داشته و نگرش آن فرد سرنوشت آن قوم يا گروه را رقم زده است که به ذکر دو مثال در از زمان حال و گذشته بسنده مي کنيم يکي از زمان هاي دور و يکي نيز در عصر حاضر که به قول عدهاي بشر به شوکوفايي و بي نيازي خويش از تعاليم ديني رسيده است اول گروهي را که به رهبري يک فرد آگاه و عليم گوش سپردند که هم به سعادت دنيوي و هم اخروي رسيدند در اين مورد مثال بسيار است لکن ما يک نمونه اسلامي را بيان مي کنيم که به گفته بزرگترين مورخين غربي جاهل ترين قوم زمان خويش بودند، مردم عربستان پيش از ظهور پيامبر اکرم (ص) که پس رسيدن ايشان به رهبري و پيشوايي اين مردم نادان آنها به سرعت پله هاي ترقي را طي نومده به سعادتي دنيوي و اخروي رسيدند؛ دوم شرح حال گروهي نهمانند اعراب آن زمان در جهل و ناداني بودند و حتي در زمان خويش در منتهاي دانش آن دوران بودند، درست است مردم آلمان در اروپا که به تعبيري مهد آزادي و پيشرفت شناخته است، مردمي که زمام خويش را به دست ناداني سپردند که در مدت کوتاه جهاني را در آتش جهل خود سوزاند و نه تنها سعادت به بار نياورد بلکه تا ساليان سال فلاکت براي مردم خويش بر جاي گذاشت. با اين دو مثال که به طور موجز بيان گرديدند اوج شاهکار قرآن در زمينه انسان شناسي که از مهم ترين جنبه هاي علوم نوين است و در جرمشناس کاربرد بسيار دارد آشکار گرديد. دوم آنکه اين آيه شريفه بيانگر يک روش متافوت در جرم شناسي پيگيري اسلامي است که خود يکي ديگر از علل اعجاز قرآن است وآن اينکه اشخاصي که اسوه هاي حسنه همچون نمونه هاي مذکور در قرآن را دارند کمتر از سايرين به سوي جرم گرايش مي يابند که البته اين نيز ريشه در فطرت برتر جوي انسان دارد که به گونه اي تاسي پذير از الگوي خويش است و پاکي آن الگو و به سوي جرم نرفتن او سبب تحريک آن فرد در قدم برداشتن در راه آن اسوه خويش است که البته در علوم جامعه شناسي نوين به نقش الگوها در شکل گرفتن شخصيت افراد در آينده آنها تاکيد بسيار شده است. البته بايد خاطر نشان نمود که اين اهرم پيشگيري در درمان بزهکار نيز نقش ايفا مي کند.
همانطور که در مبحث قبلي نيز اشاره شد ياد مرگ تاثير بسزايي در پيشگيري از جرم دارد از اينرو مبحثي در باب معاد انديشي و آثار آن در پيشگيري از جرم و عصيان نسبت به خداوند به وجود مي آيد که به طور مختصر به آن اشاره مي کنيم:
الف) بازدارندگى يا پيشگيرى
علم به اين كه بعد از مرگ انسان وانهاده نمى شود بلكه مسؤول تمام اعمال خود است و جهانى جاويدان را به دنبال دارد، انسان را به فكر وامى دارد; چرا كه انسان هميشه در اين تلاش است كه خود را به كمال برساند. به عبارت ديگر كمال خواهى از فطريات بشر است گرچه در جوامع مختلف تعريف كمال متفاوت است.
حال اگر اين را لمس كرد كه هستى منحصر به دنيا نيست و مى تواند با حركت بر طبق برنامه اى خاص كمالى جاويدان را به دست آورد هيچ گاه خود را به ورطه هلاكت نمى اندازد. هيچ گاه به بن بست فكرى نمى رسد و در انجام اعمال نيك دچار ترديد نمى گردد.
ب) جهت گيرى خاص
با معادانديشى اعمال انسان جهت گيرى خاص پيدا مى كند. انسانى كه معتقد است خداوند مالك روز رستاخيز است سعى مى كند به سوى او حركت كند. اين اعتقاد مستلزم تنظيم رفتار و اعمال است چرا كه با اين جهت گيرى هرگونه رفتارى سازگار نيست انسان با اين نگرش به يك نوع تعادل و امنيت روحى روانى مى رسد كه تمام روان شناسان به دنبال اين هدف مطالعه مى كنند.
ج) غفلت زدايى
با اين نگرش است كه انسان از غفلت و وانهادگى مى رَهد چرا كه مى داند: "(اين چه كتابى است) كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته مگر آن كه آن را به شمار آورده است؟ (کهف 49) لذا مى داند پس هر كس به اندازه ذره اى خير انجام دهد آن را مى بيند و هر كس به اندازه ذره اى بدى كند آن را مى بيند.(زلزله 8/7)" لذا هنگامى كه اين فكر در درون شخص راه پيدا كرد ديگر به خود جرأت تخطى نمى دهد. لذا قرآن با پرداختن به اين موضوع در بيش از يك سوم از آيات خود اهميت اين موضوع را گوشزد كرده است.
از اينروست که : علي(ع) مي فرمايد: «پس هرگاه شهوت ها به شما روي آورند، مرگ را بسيار ياد كنيد كه ياد مرگ براي پندآموزي كافي است و رسول خدا(ص) اصحاب خود را پيوسته به ياد مرگ سفارش مي كرد و مي فرمايد: مرگ را بسيار ياد كنيد كه همانا مرگ نابودكننده لذت ها و جداكننده شما از شهوت ها است.
همانا که اين ( لذت ها و شهوت ها) از مهم ترين عوامل تحريک کننده فرد در ارتکاب جرم هستند و اين خود عاملي ديگر در پيشگيري از مرگ است.
بحث ديگر اين قسمت را در عبرت گيري و پندآموزي بيان مي کنيم همانگونه که واضح است پند گرفتن از گذشتگان تاثيري بسزايي در انجام ندادن اعمال اشتباه از سوي آيندگان دارد و از اينرو در اهداف مجازات ها مسئله عبرت آموزي مورد نظر شارع مقدس بوده است از اينرو پندآموزي از مجرميني که در گذشته مرتکب جرم شده اند نقشي مهم در عدم ارتکاب جرم از سوي افراد دارد و خود از مباحث عمده در پيشگيري از جرم در جرمشناسي اسلامي است. لذا در همين راستا ست که قرآن صريحا فرمان داده است" فاعتبروا ياولي الابصر؛ پس عبرت بگيريد اي صاحبان بصيرت." و نيز امير المومنين در اين مورد فرموده اند" : و هركس عبرت گيرد خود را از فرورفتن در خطاها و فسادها دور نگه داشته و هركس خود را از بدي ها دور نگهداشت سالم مي ماند." اينها خود گوشه اي از تاکيد دين مبين اسلام بر نقش پندگيري در پيشگيري از جرم است.
حال که حديث ديگري از مولاي متقيان ذکر گرديد شايسته است که نگاهي کوتاه به مبحث پيشگيري در نظام قضايي ايشان بيندازيم، که به حق جامع ترين نظام قضايي دنيا است.
حضرت با شان هدايتى و ارشادى خويش، اقدام به تربيت و آموزش جامعه مى‏كرد و اين را حق مردم مى‏دانست. او با تشويق مردم به برنامه‏هاى عبادى و تهذيبى و ايجاد رفاه اقتصادى و عدالت اجتماعى، زمينه هر نوع جرم را از بين مى‏برد، و اگر كسانى قابل اصلاح نبودند، مجازاتشان مى‏كرد. حتى اگر كسى مدعى بود حد و كيفر را نمى‏دانسته، تحقيق مى‏كرد آيا آيه حد مثلاً آيه قطع يد سارق بر او خوانده نشده است، كه اگر خوانده نشده بود، حد نمى‏زد.
نوع كيفرها و تعزيرات و حدود و نظامي كه در بحث كيفرها ارائه شد، عاملي پيشگيرانه و اصلاح‏گرايانه است و شدت آنها باعث مي‏شد هر كس بشنود، از ترس دنبال جرم نرود.
اخرين بحث در باب پيشگيري در اسلام پرداختن به فقر و نقش آن در جرم و بزهکاري است که بار ها از سوي پيشوايان ديني ما مورد امعان نظر قرار گرفته است.
چگونه فقر موجب گرفتاري انسان در دام جرايم مى‏گردد؟ نه اين است كه برخى از انسانها به دليل ضعف روح قدرت تحمل فقر را ندارند و در دنيا براى رفع آن به راههاى نامشروع و به تعبيرى بزهكارى روى مى‏آورند؟ وقتى فقر مى‏تواند به كفر منتهى گردد، بدون ترديد امكان اين وجود دارد كه به جرم، بزه و فسق نيز بينجامد. اين است كه اسلام از آغاز به آثار شوم فقر توجه داده است. در اين بين برخي از روايات در اين باره را بيان نموده سپس به شرح اين موضوع و رابطه آن با جرمشناسي اسلامي مي پردازيم.
از پيامبر خدا(ص)و هم از امام صادق(ع)نقل شده است که " لولا رحمة ربي على فقراء امتي كاد الفقر ان يكون كفرا: اگر رحمت پروردگار بر فقيران امت من نباشد نزديك است فقر به كفر بينجامد".
امام علي (ع) در اين باره فرمودند که: "كاد الفقر ان يكون كفرا: هرگاه فقر وارد شود کفر نيز به دنبال آن وارد مي شود".
امام صادق(ع)نيز مى‏فرمايد: غنى يحجزك عن الظلم خير من فقر يحملك على الاثم، «ثروتى كه تو را از ظلم باز دارد بهتر از فقرى است كه تو را به گناه وادارد.
امام سجاد(ع)در دعاى معروف ابو حمزه ثمالى از فقر به خداوند پناه مى‏برد. «اللهم اني اعوذ بك من الكسل و الفشل و الهم و الفقر...» مصيبت فقر و فاجعه آن نه تنها در اين است كه شكم فقير گرسنه و تن او برهنه مى‏ماند، بلكه انسان محروم ممكن است از هرگونه سرمايه حيات ابدى كه ايمان و عمل به احكام دين است، نيز محروم بماند و سرمايه ابدى وى نيز تباه گردد.
آثار شوم فقر به افراد منحصر نمى‏ماند، بلكه در سطح جامعه نيز اثر مى‏گذارد، زيرا كه تاثيرهاى ويرانگر و پيامدهاى گوناگون آن از افراد و خانواده‏هاى فقير مى‏گذرد و به گونه‏هاى مختلف به جامعه آسيب وارد مى‏سازد. جرم پديده‏اى است كه داراى حيثت اجتماعى است، وقتى فقر موجب آفرينش جرم مى‏شود، وقتى فقر به سرقت مى‏انجامد، آنگاه كه فقر دام فحشاء را مى‏گستراند، وقتى فقر موجب گسيختن پيوندهاى مشروع نكاح و متلاشى شدن كانونهاى گرم خانواده و در نتيجه بر جاى گذاشتن فرزندانى مى‏شود كه از مهر مادر يا پدر و يا هر دو محرومند هرگز نمى‏توان آن را پديده ساده‏اى انگاشت كه تنها داراى تاثير فردى است. لذا حل معضلات مالي در دين مبين اسلام، همانطور که اشاره شد نقش عمدهاي را در پيشگيري از جرم دارد.
3) درمان و باز اجتماعي نمودن بزهکار
شارع مقدس تنها به جنبه هاي پيشگيري از جرم فکر نکرده است بلکه به مرحله پس از ارتکاب جرم نيز فکر نموده و آن را نيز مدنظر داشته و راههايي را براي اصلاح و در مان بزهکار بيان نموده که در اين قسمت به بيان آنها مي پردازيم:
3-1) توبه
خداوند متعال در قرآن کريم در بيش از 90 آيه توبه را در قالب هاي مختلف مطرح و بيان نموده است و آن را مهم ترين عامل رهائي از دام گناهان و فساد، و باعث رستگاري انسان مي داند. در آيه شريفه مي خوانيم: "توبوا الي الله جميعا ايها المؤمنون لعلكم تفلحون؛ و همگي به سوي خدا باز گرديد اي مؤمنان تا رستگار شويد." اين آيه در بر دارنده اوج کلام حق تعالي در اصلاح بزهکار و مجرم است در واقع در دين مبين اسلام از بزهکار پس از ارتکاب جرم قطع اميد نشده و همواره در توبه بر وي باز است تا شايد با اصلاح دروني به سوي الطاف خداوندي باز گردد حال آنکه در مکتب هاي جرمشناسي کنوني گاه از بزهکار قطع اميد شده حذف او را از جامعه توصيه مي کنند و اين خود نشان دهنده يک امر مهم است و آن اينکه سيستم جرمشناسي اسلامي ساختار باز اجتماعي شدن را براي افراد ملحوظ دانسته و آن را با نوعي کشف و شهود قلبي همراه نموده است.
3-2) نماز
نماز نيز همانطور که اشاره گرديد يکي از مهم ترين ابزارهاي پيشگيري از بزهکاري است که داراي خصيصه اصلاحي و درماني نيز هست، که پيامبر گرامي اشلام نيز بدان اشاره فرموده اند : " روزي به پيامبر درباره جواني که نماز مي خواند و مرتکب گناه و جرم مي گشت خبر دادند ايشان فرمودند به زودي نمازش وي را اصلاح مي کند" در اين مورد بايد چند نکته را متذکر شد اول آنکه نماز نسبت به همه افراد اثر يکسان ندارد و در خصوص افرادي که ذاتي سياه دارند بعيد است که عمل نمايد لذا براي روشن شدن موضوع مثالي مي زنم اگر در مقام تشبيه نماز را همچون آب که مظهر پاکيزگي است بدانيم وجود اين افراد همچون قير است که سياهي در آن ذاتي است و نه عرضي و لذا با هيچ چيزي ولو نماز پاک نمي گردد، زيرا همانطور که مي دانيم انسان فطرتا موجودي پاک است که در اثر پليدي هاي اطرافش سياه مي شود از اينرو تيرگي قلب وي عرضي است و با نماز برطرف مي شود.
3-3) اسوه و الگوي حسنه
الگوي نيکو که در دين مبين اسلام برآن بسيار تاکيد شده است در مورد اصلاح افراد بد و مجرم نيز مورد اشاره شارع مقدس قرار گرفته است و مثال هاي بسياري در اين باره در دين مبين اسلام وجود دارد که رفتار پيامبر يا ائمه سبب اصلاح افراد گناهکار شده است، در واقع منش اين الگوهاي صالح در شخص مجرم تحولي ايجاد کرده سبب بازگشت وي از خوي مجرمانه مي گردد.
نتيجه گيري و پيشنهاد
بررسي شيوه هاي جرمشناسانه موجود در دين مبين اسلام خود دريچه جديدي را بر روي جرمشناسان وعلاقمندان به اين رشته از علوم کيفري مي گشايد، در واقع در اين نوع از جرمشناسي ما چيز هايي را مشاهده مي نمايي که در ساير فرق جرمشناسي نمي توان آنها را مشاهده کرد که از جمله آنها گستردگي و شمول اين مکتب است؛ که به صراحت مي توان از آن به مکتب جرمشناسي اسلامي اشاره نمود که در بردارنده جرمشناسي پيشگيري، باليني، جرمشناسي جامعه شناختي، جرمشناسي انسان شناسي، جرمشناسي اقتصادي، جرمشناسي فطرت گرا و... انواع ديگر است که در هيچ مکتب بشري تا بدين روز چنين چيزي مشاهده نشده است يا به اين وسعت و گستردگي ديده نشده است.
به جرات مي توان گفت که در دين مبين اسلام انعکاس جالبي از تمامي نيازهاي جرمشناسي وجود دارد و رد واقع اسلام نه به يک بخش خاص بلکه به ابعاد گوناگون پرداخته چه از منظر فردي و چه اجتماعي، لذا آنچه که بيش از همه جلب توجه مي نمايد تطابق اين سيستم با روحيات و فطرت انسان است وبراي تمامي انسان ها چه در نظام اسلامي و چه در ساير نظام ها قابل اعمال است؛ نکته ديگر در اين مورد تطابق از باب مقتضيات زماني و مکاني است که نظريات مطروحه در قرآن و روايات هر چند که نزديک به هزار و اندي سال پيش مطرح گشته اند لکن هنوز نيز نسبت نظريه هاي نوپاي امروزي ارجحيت دارند، و هيچگاه نظريات امروزي چه از نظر وسعت و شمول و چه از نظر کارآيي قابل مقايسه با نظريات مطروحه در جرمشناسي اسلامي نيستند.
در خاتمه مي توان چند پيشنهاد را براي رشد بيش از پيش اين شاخه از جرمشناسي ارائه نمود که عبارتند از: 1. تشکيل مکتبي در جرمشناسي امروزي به نام جرمشناسي اسلامي 2. تاسيس رشته تخصصي جرمشناسي اسلامي در دانشگاه ها در مقاطع ارشناسي ارشد و دکتري و نيز قرار دادن فصلي به عنوان کليات جرمشناسي اسلامي در درس جرمشناسي مقاطع ليسانس 3. تشکيل رشته جرمشناسي اسلامي در حوزه هاي علميه 4. برگزاري همايش ها و کنفرانس هايي در اين باب 5. تطبيق علوم جديد با مباني جرمشناسي اسلامي.
نگارنده در خاتمه باز هم متذکر می شود که جرمشناسی در دين مبين اسلام به طرز شگفت انگيزی وجود داشته و هيچ جنبه ای خارج از آن وجود ندارد و قابليت تطبيق پذيری با شرايط انسان امروز را نيز دارد؛ لذا اين تحقيق را با ذکر جمله ای از قرآن کريم به پايان می بريم:
"هيچ تر و خشکی نيست مگر آنچه در اين کتاب يافت شود"
منبع:نويسنده احسان زررخ (دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی و كارآموز وكالت)
منابع و مآخذ
1. قرآن کريم.
2. نهج البلاغه.
3. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، بزهكاري زنان، جزوه کارشناسي ارشد حقوق جزا،دانشگاه امام صادق (ع)، 1383و1384.
4. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، جامعه شناسي کيفري، جزوه کارشناسي ارشد حقوق جزا،دانشگاه تربيت مدرس، 1378.
5. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، جرمشناسي، جزوه کارشناسي، دانشگاه شهيد بهشتي، 1382و 1383.
6. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، کنترل و واکنش اجتماعي، جزوه کارشناسي ارشد حقوق جزا،دانشگاه امام صادق (ع)، 1381.
7. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، جرمشناسي پيشگيري، جزوه کارشناسي ارشد حقوق جزا، مجتمع آموزش عالي قم، 1381و1382.
8. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، جرمشناسي، جزوه دکتري حقوق جزا،دانشگاه تربيت مدرس، 1379و1380.
9. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، سياست جنايي، جزوه دکتري حقوق جزا،دانشگاه شهيد بهشتي، 1378و1379.
10. دکتر علي حسين نجفي‌ابرندآبادي، عدالت ترميمي، جزوه دکتري حقوق جزا،دانشگاه تربيت مدرس، 1382و1383.
11. محمد حسيني، سياست جنايي در اسلام، انتشارات سمت، 1383.
12. علي رنجبر، نقش اديان الهي در پيشگيري جرايم، پايان نامه کارشناسي ارشد، دانشگاه علوم انتظامي، استاد راهنما مهدي نجابتي، 1374.
13. سيد عبدالزهرا قديمي ذاکر، ديدگاههاي جرمشناسانه امير المومنين (ع)، پايان نامه کارشناسي ارشد، دانشگاه امام صادق (ع)، استاد راهنما دکتر ابرند آبادي، 1377.
14. سيد صمصام ‏الدين قوامي، نظام قضايي امير مومنان(ع)، سايت دادگستري تهرانhttp://www.dadgostary-tehran.ir .
15. ناصر قربان نيا، نگاهى به فقر از منظر جرم‏شناسى، مجله نامه مفيد شماره 17.
16. عليرضا نوبري، روش برخورد قرآن با نا هنجاري هاي جامعه، پايگاه مرکز فرهنگ و معارف قرآن،http://www.maarefquran.com .
17. سيد جواد حسيني، قرآن و راهكارهاي مبارزه با مفاسد اخلاقي عوامل بازدارنده از گناه و فساد، سايت معاونت امر به معروف و نهي از منکر نمسا.
18. ابن براج، عبد العزيز: «المهذب البارع في شرح المختصر النافع»، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1406ق.
23.نجفي، محمد حسن: «جواهرالكلام في شرح شرايع الاسلام»، دار الكتب الاسلاميه، تهران، چ سوم، 1392.
24. حلي، شيخ جعفر: «شرايع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام»، انتشارات استقلال، تهران، چ دوم، 1403ق.
25. حرّ عاملي، محمد بن الحسن: «وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعة»، (30جلدي) مؤسسه آل البيت، قم، چ دوم، 1414ق.