M.A.H.S.A
09-16-2011, 05:12 PM
روح در تفکر الهی که منشاء خلقت هستی بوده جایگاه ویژه ای داشته که به آن بسیار پرداخته شده
خلقت که وجودش متأثر از تفکرات و ارادۀ اعلای الهی است که از تراوش ذرات وجود خالق هستی که سّرالاسرار است و قدرت عاقلۀ بی همتای وجود ، روح ، قوانین الهی ، هفت آسمان و زمین ، ستارگان ، دریا ها و تمام موجودات در هستی را وجود بخشید و روح را از نعمات الهی بهره مند کرده و برکت داد تا در پرتوی نیروی عقل ، حیات خود را ادامه دهد و هر آنچه لازمۀ ادامه حیات روح در جهان های مختلف و مراحل آن بوده است را به هنگام خلقت در وجود او نهاده است تا بتواند با بهره گیری از آنها این مسیر طولانی و پر پیچ و خم حیات را راحتتر طی کرده و به مقصد برسد و قوانین الهی در دایره خلقت و حیات به گونه ای وضع شده و جریان دارد که ارواح در حیات جاری خود ، مقدمات حضور در جهان بعد و جایگاه مربوطۀ خود را فراهم می سازند و حتی ارواح چگونگی حیات خود را نیز تعیین می کنند و خداوند جان آفرین در این امر دخالتی ندارد . همیشه برای عده ای این سؤال وجود داشته که چرا کودکی در یک خانواده متمول و در نقطه ای خوش آب و هوا متولد شده و کودکی دیگر در خانواده ای فقیر و در نقطه ای بد آب و هوا ؟ البته نگاه مادی این تصور را ایجاد می کند که به یک روح در جسم نا بالغ کلمۀ کودک اطلاق شود در صورتیکه فقط جسم است که در حال رشد است آن هم به جهت تطبیق روح با جهان مادی و روح کامل است و فقط در حال کسب تجربه و آموزش مادی است و به جهت حضور در جهان مادی و قالب فیزیکی ، گذشتۀ روحی خود را به یاد ندارد و ارواح همه یکسان هستند این تفاوت که به عنوان سن و سال مطرح است فقط برای جسم فیزیکی است نه برای روح . در نتیجه یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی حضور روح در هر جهان عملکرد او در حیات گذشته می باشد و همچنین شرایط محیطی و حیاتی نیز متأثر از حیات قبل می باشد که البته عوامل دیگری هم وجود دارد که در تعیین چگونگی حیات مؤثر است که در جای دیگر به آنها اشاره خواهم کرد اما عملکرد بیشترین و مؤثرترین نقش را دارد و همچنین امکان تغییر شرایط نیز برای ارواح وجود دارد . عملکرد روح که بواسطه تفکرات و نگرش او صورت می گیرد همواره واکنش هایی را در پی دارد اما آنچه بیش از همه تأثیرگذار است نوع تفکر روح است ، به عنوان مثال اگر در خصوص موضوعی نظری داشته باشید و آن را به حد باور برسانید خواهید دید که به همان شکل که شما تصور داشتید اتفاق می افتد مثلاً در مورد رانندگی یکی از نزدیکان هنگام خروج از محلی شما به شخص دیگری تأکید می کنید که با وضع رانندگی که او دارد تا برود و بیاید حتماً تصادف می کند و با همین تفکر آن شخص راننده را مخاطب قرار داده و می گویید مواظب باش تصادف نکنی درست است که در اینجا تأکید بر عدم وقوع حادثه است اما در تفکر و باطن یقین شما بر این است که او تصادف می کند و بعد خبر می رسد که او تصادف کرده است و حتماً شنیده اید که می گویند نفوذ بد نزنید و یا اینکه نسبت به مسائل خوش بین باشید و یا مقولۀ چشم زدن که متأثر از تفکر منفی است همه از همین تأثیرگذاری است به عبارتی ساده می توانم بگویم نسبت به مسائل پیش روی خود همیشه بهترین حالات را تصور کنید و با تمام وجود به آن یقین داشته باشید و بدانید به همان شکل نیز حادث می گردد و نوع ارادی و کنترل شدۀ این تأثیرگذاری تلفیق تفکر و اراده است که به نقطۀ ثالث هدایت می گردد پس در اعمال و رفتار باید دقت داشت زیرا در تعیین جایگاه و چگونگی حیات بعد نقش مهمی دارد .
خلقت که وجودش متأثر از تفکرات و ارادۀ اعلای الهی است که از تراوش ذرات وجود خالق هستی که سّرالاسرار است و قدرت عاقلۀ بی همتای وجود ، روح ، قوانین الهی ، هفت آسمان و زمین ، ستارگان ، دریا ها و تمام موجودات در هستی را وجود بخشید و روح را از نعمات الهی بهره مند کرده و برکت داد تا در پرتوی نیروی عقل ، حیات خود را ادامه دهد و هر آنچه لازمۀ ادامه حیات روح در جهان های مختلف و مراحل آن بوده است را به هنگام خلقت در وجود او نهاده است تا بتواند با بهره گیری از آنها این مسیر طولانی و پر پیچ و خم حیات را راحتتر طی کرده و به مقصد برسد و قوانین الهی در دایره خلقت و حیات به گونه ای وضع شده و جریان دارد که ارواح در حیات جاری خود ، مقدمات حضور در جهان بعد و جایگاه مربوطۀ خود را فراهم می سازند و حتی ارواح چگونگی حیات خود را نیز تعیین می کنند و خداوند جان آفرین در این امر دخالتی ندارد . همیشه برای عده ای این سؤال وجود داشته که چرا کودکی در یک خانواده متمول و در نقطه ای خوش آب و هوا متولد شده و کودکی دیگر در خانواده ای فقیر و در نقطه ای بد آب و هوا ؟ البته نگاه مادی این تصور را ایجاد می کند که به یک روح در جسم نا بالغ کلمۀ کودک اطلاق شود در صورتیکه فقط جسم است که در حال رشد است آن هم به جهت تطبیق روح با جهان مادی و روح کامل است و فقط در حال کسب تجربه و آموزش مادی است و به جهت حضور در جهان مادی و قالب فیزیکی ، گذشتۀ روحی خود را به یاد ندارد و ارواح همه یکسان هستند این تفاوت که به عنوان سن و سال مطرح است فقط برای جسم فیزیکی است نه برای روح . در نتیجه یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی حضور روح در هر جهان عملکرد او در حیات گذشته می باشد و همچنین شرایط محیطی و حیاتی نیز متأثر از حیات قبل می باشد که البته عوامل دیگری هم وجود دارد که در تعیین چگونگی حیات مؤثر است که در جای دیگر به آنها اشاره خواهم کرد اما عملکرد بیشترین و مؤثرترین نقش را دارد و همچنین امکان تغییر شرایط نیز برای ارواح وجود دارد . عملکرد روح که بواسطه تفکرات و نگرش او صورت می گیرد همواره واکنش هایی را در پی دارد اما آنچه بیش از همه تأثیرگذار است نوع تفکر روح است ، به عنوان مثال اگر در خصوص موضوعی نظری داشته باشید و آن را به حد باور برسانید خواهید دید که به همان شکل که شما تصور داشتید اتفاق می افتد مثلاً در مورد رانندگی یکی از نزدیکان هنگام خروج از محلی شما به شخص دیگری تأکید می کنید که با وضع رانندگی که او دارد تا برود و بیاید حتماً تصادف می کند و با همین تفکر آن شخص راننده را مخاطب قرار داده و می گویید مواظب باش تصادف نکنی درست است که در اینجا تأکید بر عدم وقوع حادثه است اما در تفکر و باطن یقین شما بر این است که او تصادف می کند و بعد خبر می رسد که او تصادف کرده است و حتماً شنیده اید که می گویند نفوذ بد نزنید و یا اینکه نسبت به مسائل خوش بین باشید و یا مقولۀ چشم زدن که متأثر از تفکر منفی است همه از همین تأثیرگذاری است به عبارتی ساده می توانم بگویم نسبت به مسائل پیش روی خود همیشه بهترین حالات را تصور کنید و با تمام وجود به آن یقین داشته باشید و بدانید به همان شکل نیز حادث می گردد و نوع ارادی و کنترل شدۀ این تأثیرگذاری تلفیق تفکر و اراده است که به نقطۀ ثالث هدایت می گردد پس در اعمال و رفتار باید دقت داشت زیرا در تعیین جایگاه و چگونگی حیات بعد نقش مهمی دارد .