M.A.H.S.A
09-16-2011, 04:10 PM
نجات از مرگ بواسطه خواب...
شحصی از دوست خود که در شهر دیگری زندگی میکرد و حدود دو ساعت با او فاصله داشت پیغامی دریافت می کند مبنی بر اینکه امشب به سمت او حرکت می کند تا همدیگر را دیده و ساعاتی را با هم باشند خیلی خوشحال می شود از اینکه امشب دوست خوب خود را خواهد دید به همین دلیل کمی زودتر از همیشه به منزل باز میگردد و مقداری خرید میکند و منزل را مرتب کرده و منتظر آمدن دوستش میماند چون تا آمدن دوستش کمی استراحت کرده باشد روی کاناپه دراز می کشد و خوابش می برد در خواب می بیند که دوستش در حال رانندگی به سمت خانه او است جاده کوهستانی و پر پیچ و خم بود که در سر یکی از پیچها میبیند که دوستش خواب آلود است و خواب او را گرفته کنترل ماشین از دستش خارج می شود و به دره سقوط می کند در جاده به دلیل تاریک بودن کسی متوجه سقوط او نمی شود و می بیند که دوستش در داخل ماشین که به تکه آهنی تبدیل شده گیر کرده و زنده است ولی کسی نیست که به او کمک کند در همین زمان از خواب بیدار می شود به ساعت نگاه می کند فکر می کند که دوستش تا الان باید می رسید بلافاصله با اتومبیل خود به سمت محلی که در خواب دیده بود به راه می افتد و وقتی که به محل مورد نظر می رسد در کمال ناباوری اتومبیل دوست خود را در ته دره می بیند که به کمک او رفته و باعث نجات او از مرگ حتمی می شود .
شحصی از دوست خود که در شهر دیگری زندگی میکرد و حدود دو ساعت با او فاصله داشت پیغامی دریافت می کند مبنی بر اینکه امشب به سمت او حرکت می کند تا همدیگر را دیده و ساعاتی را با هم باشند خیلی خوشحال می شود از اینکه امشب دوست خوب خود را خواهد دید به همین دلیل کمی زودتر از همیشه به منزل باز میگردد و مقداری خرید میکند و منزل را مرتب کرده و منتظر آمدن دوستش میماند چون تا آمدن دوستش کمی استراحت کرده باشد روی کاناپه دراز می کشد و خوابش می برد در خواب می بیند که دوستش در حال رانندگی به سمت خانه او است جاده کوهستانی و پر پیچ و خم بود که در سر یکی از پیچها میبیند که دوستش خواب آلود است و خواب او را گرفته کنترل ماشین از دستش خارج می شود و به دره سقوط می کند در جاده به دلیل تاریک بودن کسی متوجه سقوط او نمی شود و می بیند که دوستش در داخل ماشین که به تکه آهنی تبدیل شده گیر کرده و زنده است ولی کسی نیست که به او کمک کند در همین زمان از خواب بیدار می شود به ساعت نگاه می کند فکر می کند که دوستش تا الان باید می رسید بلافاصله با اتومبیل خود به سمت محلی که در خواب دیده بود به راه می افتد و وقتی که به محل مورد نظر می رسد در کمال ناباوری اتومبیل دوست خود را در ته دره می بیند که به کمک او رفته و باعث نجات او از مرگ حتمی می شود .