M.A.H.S.A
09-16-2011, 04:54 PM
متافيزيك از ريشهي «متافيزيكاس» كه يك كلمهي يوناني ميباشد، گرفته شده است. كلمـهي متافيزيكـاس از دو بخش «متا» بهمعناي «تغيير» و «فيزيكاس» بهمعنـاي طبيعت تشـكيل شدهاست. برخي نيز متافيزيك را از ريشهي يوناني «متاتافوسيكا» دانستهاند كه با حذف حرف اضافه «تا» و تبديل «فوسيكا» به «فيزيك» بهصورت متافيزيك درآمده است.
در حال حاضر لغت متافيزيك از پيشوند «متا» بهمعناي وراء، فرا، ماوراء، بعد و پشـت و كلمـهي «فيزيـك» بهمعنـاي طبيعـت تشـكيل شده است. منظور از طبيعت، دنيايي است كه در حال حاضر، در آن زندگي كرده، آن را احسـاس و ادراك مينماييم. پس متافيزيك بهمعناي ماوراءالطبيعه، مابعدالطبيعه و يا فوقطبيعت است و شامل بخـشهـايي از جهان بيكران هستي و موجوداتي ميشود، كه از حوزهي ادراك حـواس پنجگانهي ظاهري ما خارج است.
بنابه گفتهي مورّخان، لفظ متافيزيك، نخست بهصورت نامي براي يكي از كتابهاي ارسطو بهكار رفته بود، كه از نظر ترتيب بعد از كتاب «طبيعت» قرار داشته، از طرف مؤلف، نام و عنوان خاصي به آن داده نشده بود، كه بعدها به آن كتاب، عنوان «بعد از طبيعيات» داده شد. اين كتاب از مباحث كلّي وجود بحث ميكرده است، مباحثي كه در علوم اسلامي به امور عامه معروف شده، بعضي از فلاسفهي اسلامي، نام «ماقبلالطبيعه» را نيز براي آن مناسب دانستهاند.
در بعضي از منابع، متافيزيك نام مجموعهاي از مسائل عقلـي- نظـري اسـت، كه بخشـي از فلسـفهي به اصـطلاح عـامّ را تشـكيل ميداده است. چنانكه امروز گاهي واژهي فلسفه به آنها اختصاص داده ميشود و يكي از اصطلاحات جديد فلسفه مساوي با متافيزيك ميباشد، كه كوشش ميكند، تا طبيعت اساسي هر واقعيّتي، چه قابل رؤيـت و چه غير قابل رؤيت را درك كند.«دانشكدهي متافيزيك كيآرا» در استراليا، متافيزيك را «رفتن به وراي مادّه» توصيف كرده است. «دانشكدهي مطالعات متافيزيك»، متافيزيك را علم «بودن» ميداند، همچنين معتقد است كه متافيزيك علم يا فلسفهاي است كه ذات، علل اوليّه و يا قوانين حاكم بر تمام مخلوقات را بهطور سازمان يافته بررسي ميكند؛ بررسي حقيقت و ذات جهان نيز در همين مقوله قرار ميگيرد. در تعريف اين دانشكده، متافيزيك، رفتن به وراي حواسّ پنجگانه آمده است. همچنين آمده است كه متافيزيك راهي است كه زندگي را در سطوح روحي، رواني، ذهني و فيزيكي تشريح ميكند.
«دانشكدهي خداشناسي متافيزيكي» درآمريكا، بررسي «علل اوليهي هستي و دانش» را متافيزيك ميداند. پژوهشگران اين دانشكده معتقدند، متافيزيك درصدد توضيح ذات «بودن» و مبداء و ساختار جهان است. همچنين متافيزيك اتّحاد ويژگيهاي روحي، ذهني و فيزيكي را مدّ نظر دارد.
دكتر لاكلان هايندز متافيزيك را شامل آنچه كه ماوراي طبيعت قابل ديد است، ميداند. به تعبير ابنسينا، متافيزيك مجموعهاي از حكمت ماقبلالطبيعه و مابعدالطبيعه است، كه ابعاد غير فيزيكي و ماورائي انسان را نيز شامل ميشود، كه با حواسّ معمولي قابل احساس نميباشد، ولي با حواسّ برتر ميتوان آن را ادراك كرد.
ارسطو معتقد است كه متافيزيك به انديشه در مورد «اكثر مسائل اساسي وجود» ميپردازد. حكيمان مسلمان نيز همين مفهوم را با تعـابير ديگري بيان داشتهاند. آنان معتقدند كه موضوع متافيزيـك «وجود» است. ويليام جيمز، متافيزيك را جهد بليغ و سعي وافر در طريق تفكّر واضح ميداند. ريچارد تيلور در كتاب «مابعدالطبيعه» خود، متافيزيك را انديشيدن دربارهي اساسيترين مسائل وجود بدون تحكّم بيان ميكند. برتراندراسل متافيزيك را كوشش براي شناختن كل عالم از راه تفكر ميداند.
در متون و منابع «دانشگاه بينالمللي متافيزيـك»، «دانشـگاه اطلاعات متافيزيك»، «دانشگاه مطالعات ماورايي» و «دانشگاه ايالتي متافيزيك» نيز تعاريفي مشابه آنچه ذكر گرديد، از متافيزيك آمده است. «انجمن جهاني متافيزيك»، «انجمن متافيزيك دنيا»، «جامعهي بينالمللي متافيزيك»، «انجمن تحقيقات متافيزيك»، «انجمن دكترهاي متافيزيك»، «آكادمي متافيزيك» و «آكادمي بينالمللي آگاهي» نيز تعاريف مشابهي از متافيزيك ارائه كردهاند.حكيمان مابعدالطبيعي از جمله افلاطون، فارابي، ملاصدرا، آگوستين، لايبنيتز و سايرين نيز تعاريف نزديك به مضامين فوقالذكر دارند. دكتر شالكو و دكتر باتلر نيز همين مفاهيم را با بيان ديگـري ابراز داشتهاند. بسياري از استادان و پژوهشـگران معاصـر نيز بر همـين عقيدهاند.
در حال حاضر لغت متافيزيك از پيشوند «متا» بهمعناي وراء، فرا، ماوراء، بعد و پشـت و كلمـهي «فيزيـك» بهمعنـاي طبيعـت تشـكيل شده است. منظور از طبيعت، دنيايي است كه در حال حاضر، در آن زندگي كرده، آن را احسـاس و ادراك مينماييم. پس متافيزيك بهمعناي ماوراءالطبيعه، مابعدالطبيعه و يا فوقطبيعت است و شامل بخـشهـايي از جهان بيكران هستي و موجوداتي ميشود، كه از حوزهي ادراك حـواس پنجگانهي ظاهري ما خارج است.
بنابه گفتهي مورّخان، لفظ متافيزيك، نخست بهصورت نامي براي يكي از كتابهاي ارسطو بهكار رفته بود، كه از نظر ترتيب بعد از كتاب «طبيعت» قرار داشته، از طرف مؤلف، نام و عنوان خاصي به آن داده نشده بود، كه بعدها به آن كتاب، عنوان «بعد از طبيعيات» داده شد. اين كتاب از مباحث كلّي وجود بحث ميكرده است، مباحثي كه در علوم اسلامي به امور عامه معروف شده، بعضي از فلاسفهي اسلامي، نام «ماقبلالطبيعه» را نيز براي آن مناسب دانستهاند.
در بعضي از منابع، متافيزيك نام مجموعهاي از مسائل عقلـي- نظـري اسـت، كه بخشـي از فلسـفهي به اصـطلاح عـامّ را تشـكيل ميداده است. چنانكه امروز گاهي واژهي فلسفه به آنها اختصاص داده ميشود و يكي از اصطلاحات جديد فلسفه مساوي با متافيزيك ميباشد، كه كوشش ميكند، تا طبيعت اساسي هر واقعيّتي، چه قابل رؤيـت و چه غير قابل رؤيت را درك كند.«دانشكدهي متافيزيك كيآرا» در استراليا، متافيزيك را «رفتن به وراي مادّه» توصيف كرده است. «دانشكدهي مطالعات متافيزيك»، متافيزيك را علم «بودن» ميداند، همچنين معتقد است كه متافيزيك علم يا فلسفهاي است كه ذات، علل اوليّه و يا قوانين حاكم بر تمام مخلوقات را بهطور سازمان يافته بررسي ميكند؛ بررسي حقيقت و ذات جهان نيز در همين مقوله قرار ميگيرد. در تعريف اين دانشكده، متافيزيك، رفتن به وراي حواسّ پنجگانه آمده است. همچنين آمده است كه متافيزيك راهي است كه زندگي را در سطوح روحي، رواني، ذهني و فيزيكي تشريح ميكند.
«دانشكدهي خداشناسي متافيزيكي» درآمريكا، بررسي «علل اوليهي هستي و دانش» را متافيزيك ميداند. پژوهشگران اين دانشكده معتقدند، متافيزيك درصدد توضيح ذات «بودن» و مبداء و ساختار جهان است. همچنين متافيزيك اتّحاد ويژگيهاي روحي، ذهني و فيزيكي را مدّ نظر دارد.
دكتر لاكلان هايندز متافيزيك را شامل آنچه كه ماوراي طبيعت قابل ديد است، ميداند. به تعبير ابنسينا، متافيزيك مجموعهاي از حكمت ماقبلالطبيعه و مابعدالطبيعه است، كه ابعاد غير فيزيكي و ماورائي انسان را نيز شامل ميشود، كه با حواسّ معمولي قابل احساس نميباشد، ولي با حواسّ برتر ميتوان آن را ادراك كرد.
ارسطو معتقد است كه متافيزيك به انديشه در مورد «اكثر مسائل اساسي وجود» ميپردازد. حكيمان مسلمان نيز همين مفهوم را با تعـابير ديگري بيان داشتهاند. آنان معتقدند كه موضوع متافيزيـك «وجود» است. ويليام جيمز، متافيزيك را جهد بليغ و سعي وافر در طريق تفكّر واضح ميداند. ريچارد تيلور در كتاب «مابعدالطبيعه» خود، متافيزيك را انديشيدن دربارهي اساسيترين مسائل وجود بدون تحكّم بيان ميكند. برتراندراسل متافيزيك را كوشش براي شناختن كل عالم از راه تفكر ميداند.
در متون و منابع «دانشگاه بينالمللي متافيزيـك»، «دانشـگاه اطلاعات متافيزيك»، «دانشگاه مطالعات ماورايي» و «دانشگاه ايالتي متافيزيك» نيز تعاريفي مشابه آنچه ذكر گرديد، از متافيزيك آمده است. «انجمن جهاني متافيزيك»، «انجمن متافيزيك دنيا»، «جامعهي بينالمللي متافيزيك»، «انجمن تحقيقات متافيزيك»، «انجمن دكترهاي متافيزيك»، «آكادمي متافيزيك» و «آكادمي بينالمللي آگاهي» نيز تعاريف مشابهي از متافيزيك ارائه كردهاند.حكيمان مابعدالطبيعي از جمله افلاطون، فارابي، ملاصدرا، آگوستين، لايبنيتز و سايرين نيز تعاريف نزديك به مضامين فوقالذكر دارند. دكتر شالكو و دكتر باتلر نيز همين مفاهيم را با بيان ديگـري ابراز داشتهاند. بسياري از استادان و پژوهشـگران معاصـر نيز بر همـين عقيدهاند.