PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی فیلم های روی پرده



mehraboOon
09-13-2011, 10:24 PM
معرفی فیلم های روی پرده





این بار: "زندگی با چشمان بسته"




http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13158895446.jpg


کارگردان: رسول صدرعاملی
سال ساخت: 1388

معرفی کارگردان:
"زندگی با چشمان بسته" پس از فیلم های خونبارش (1359)، رهایی (1362)، گلهای داودی (1363)، پاییزان (1366)، قربانی (1370)، سمفونی تهران (نیمه بلند) (1371)، دختری با کفش های کتانی (1377)، من ترانه پانزده سال دارم (1380)، دیشب باباتو دیدم آیدا (1383)، شب (1386)، هر شب تنهایی (1387) و شب و قسم به دلتنگی (1388) یازدهمین ساخته سینمایی رسول صدرعاملی است.
در این میان صدرعاملی فیلمنامه "می خواهم زنده بمانم" را بر اساس ماجرای واقعی خودکشی پدرام تجریشی سیزده ساله نوشت که ساخت آن نصیب ایرج قادری شد و پرفروش ترین فیلم سال 1374 ساخته شد.

کارگردانی که با فیلم "گل های داودی" که هم در جشنواره جوایز مختلفی گرفت و هم در گیشه موفق بود، نامی برای خود دست و پا کرد و با فیلمها ی موفقی چون "دختری با کفش های کتانی" و "من ترانه 15 سال دارم" نشان داد زندگی دختران جوان دغدغه اش است او این تجربه را در "دیشب باباتو دیدم آیدا" نیز تکرار کرد که به موفقیت آن دو نرسید.
"شب" پس از گذشت چهار سال از تولید و با اینکه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (امین حیایی) را در تالار افتخارات دارد، همچنان در انتظار اکران است. آخرین ساخته او با نام موقت و احتمالی "شب و قسم به دلتنگی" که پس از "شب" و "هر شب تنهایی" سومین بخش از چندگانه مشهد و زائران امام رضا (ع) است احتمالا به جشنواره امسال می رسد.
"زندگی با چشمان بسته" ادامه دغدغه صدرعاملی در پرداختن به زندگی دختران جوان است.

معرفی فیلم:


یک جامعه ی بی انصاف ... یک دختر تنها ... یک عشق خواهر برادری ... یک رفاقت زیبا ... یک پدر مادر درمانده ... یک فیلم تکه تکه شده ... یک پایان غافلگیر کننده و یک زندگی با چشمان بسته ...
همه چیز آماده است که یک فیلم خوب ببینیم اگر ممیزی بگذارد. یک محله کوچک با مردمانی ظاهرا درستکار که جامعه امروز ما را خوب نشان می دهد. چرا باید از روی ظواهر به خودمان اجازه بدهیم قضاوت کنیم؟؟؟؟
این ها خیلی خوب بود اما گاهی اغراق هم شد.
نامه نگاری های اولیه فیلم بین خواهر و برادر حس خاصی را در دل تماشاگر ایجاد می کند. یک عشق خواهر برادری خوب نشان داده شده است. هرچند داداش آخرش از کوره در می رود.
یک رفاقت خیلی خوب و قابل حس بین امید (پولاد کیمیایی) و علی (حامد بهداد) داریم که البته باز اینجا هم ممیزی سکانس اوج این رفاقت را خدشه دار کرده است.
البته این اولین بار نیست که فیلمی از صدرعاملی اینچنین مورد سانسور قرار می گیرد. فلاش بکهای "پاییزان" (1366) نیز بدجوری دستخوش سانسور شد.
چند سکانس خیلی عالی در فیلم هست که نباید از دست برود. سکانس دوچرخه سواری در پارک، سکانس نصف نیمه ی دعوای علی و امید در باغ و سکانس پرسش و پاسخ لب حوض زیبا هستند.

برداشت شخصی: آیا در جامعه اتفاقی نمی افتد و مردم خوش و خرم کنار هم زندگی می کنند؟؟؟
غافلگیری: سکانس پرسش و پاسخ علی، امید و پرستو لب حوض و پایان بندی فیلم


:: بازیگران ::

ترانه علیدوستی:


بهترین بازیگر دهه هشتاد سینمای ایران پس از بازی در دو فیلم متوسط (راز دشت

تاران و هرچی خدا بخواد) بار دیگر با درخشش در "زندگی با چشمان بسته" (دومین تجربه سینمایی اش با صدرعاملی) به دوران خوش کارنامه سینمایی اش بازگشته است. او بی شک یکی از بهترین بازیگران زن حال حاضر سینمای ایران است. ترانه در "زندگی با چشمان بسته" در نقش پرستو دختری امروزی که در خانواده و محله ای سنتی زندگی می کند. او رازی با خود دارد که سعی می کند برای حفظ آن با سکوت، نگاه های سرزنشگر دیگران را به جان بخرد. فصل اتو زدن و فصل لب خوض از بهترین اجراهای علیدوستی است.
بعد از جوایزی که ترانه علیدوستی برای "من ترانه 15 سال دارم" ساخته صدرعاملی (اولین حضور سینمایی اش در سال 1380) و "چهارشنبه سوری" ساخته اصغر فرهادی گرفت بازی های خیره کننده دیگری از خود در "شهر زیبا"، "کنعان"، "درباره الی" و "تردید" نشان داد.
علیدوستی به تازگی بازی در "پذیرایی ساده" ساخته مانی حقیقی را به پایان برده که اولین نمایشش در جشنواره سی ام فیلم فجر خواهد بود. و طبق برنامه اکران قرار است تا یک ماه دیگر شاهد هنرنمایی او در "انتهای خیابان هشتم" ساخته علیرضا امینی باشیم.
علیدوستی صحنه تئاتر را هم با بازی در نمایش "فنز" به کارگردان محمد رحمانیان تجربه کرده است.



حامد بهداد:


او هم برای بار دوم پس از "هر شب تنهایی" بازی برای صدرعاملی را تجربه کرد. بهداد ایفاگر نقش علی برادر پرستوست که از اواسط داستان وارد شده و متوجه می شود که پدر و مادر و همسایه ها بدجوری به خواهرش بدبین هستند. علی سر دو راهی باور می ماند تا اینکه در سکانس نفسگیر لب حوض از حقایق با خبر می شود. نقشی که شاید برازنده بهداد است.
بازیگر پرکار این روزهای سینمای ایران تا دلتان بخواهد در کارنامه اش نامزدی جوایز جشنواره فجر موجود است که سال گذشته سرانجام او برای بازی اش در "جرم" سیمرغ گرفت هرچند ای کاش بازی خوب او در "سعادت آباد" نیز به چشم می آمد.
او سال پر فیلمی را سپری می کند. پس از اکران "جرم"، "شبانه روز" و "زندگی با چشمان بسته" پاییز امسال "انتهای خیابان هشتم"، "سعادت آباد" و "پرتقال خونی" با بازی او روی پرده می رود.
همچنین او "بیداری" به کارگردانی فرزاد موتمن را آماده پخش دارد و اخیرا در سریال "آخرین روز" سومین همکاری خود با علیرضا امینی را پس از فیلم های "هفت دقیقه تا پاییز" و "انتهای خیابان هشتم" تجربه می کند.

پولاد کیمیایی:


نقش اول این سال های فیلم های مسعود کیمیایی را برای بار سوم در "زندگی با چشمان بسته" در نقش رفیق حامد بهداد می بینیم. در این فیلم از شمایل قهرمان فیلم های کیمیایی خبری نیست. یک پسر آرام و ساده به نام امید می بینیم که سرش در لاک خودش است و عاشق پرستوست. تنها اوست که از راز پرستو خبر دارد. پولاد کیمیایی انصافا بازی دلچسبی ارائه کرده است.
پولاد این روزها بازی در "گشت ارشاد" به کارگردانی سعید سهیلی را به پایان رسانده و "اینجا تاریک نیست" ساخته محمدرضا خاکی را هم آماده نمایش دارد.

فرهاد آییش:


دیدن آییش در این نقش جدی آنهم پس از بازی در نقش حشمت خان سوری مدیرعامل تیم آذرخش در سریال "سه پنج دو" قطعا جالب است. نقش پدری سنتی که به دخترش بدبین است تا جایی که قصد می کند او را بکشد.
آییش از پس این بازی درونی که دیالوگ کمی دارد به خوبی برآمده است.
بازی به یاد ماندنی او در "مکس" هنوز هم در اذهان مانده است.
آییش فیلم "چک" به کارگردانی کاظم راست گفتار را آماده پخش دارد.



پریوش نظریه:


بازیگر خوب فیلم "دوئل" در این فیلم هم با اینکه فیلمنامه در رابطه با شخصیت مادر خانواده برای او کم گذاشته، خوب از پس اجرا برآمده است. نظریه "یه حبه قند" و "کیمیا و خاک" را آماده نمایش دارد.



اندیشه فولادوند


پس از اینکه با بازی در "سربازهای جمعه" مسعود کیمیایی فعالیت سینمایی اش را آغاز و در چند فیلم سینمایی مثل "سنگ کاغذ قیچی"، "سن پطرزبورگ" و سه گانه ستاره های جیرانی خوش درخشید، یکی از بهترین نقش آفرینی هایش را در "زندگی با چشمان بسته" ایفا کرده است. نقش زنی که به صیغه مردی درآمده و به دنبال فرزند خردسالش می گردد که از بدو تولد او را ندیده است.

سایر بازيگران: فرهاد قائمیان، الهام پاوه نژاد، انديشه فولادوند، آناهيتا افشار، علي مرداني، گلاره شهبازيان، مهدي اسلام‌پور


اطلاعات اکران:

تاریخ اکران: 9 شهریور
گروه سینمایی: استقلال


فروش تا پایان روز شنبه 19 شهریور: 140 میلیون تومان
وضعیت اکران: این فیلم بهتر از دو رقیب خود در فیلم های جدی عید فطر می فروشد اما اواخر اکران این فیلم با "انتهای خیابان هشتم" و "سعادت آباد" تداخل خواهد داشت که ممکن است به فیلم ضربه بزند.
حداکثر فروش احتمالی: حدود 500 میلیون



http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13158895447.jpg



http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13158895448.jpg



http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13158895449.jpg



http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131588954410.jpg



http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131588954411.jpg



http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131588954412.jpg



http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131588954413.jpg

mehraboOon
09-27-2011, 01:58 PM
معرفی فیلم: شیش و بش




http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13170388941.jpg



سال ساخت: 1389
کاملا مشخص است فیلم برای گیشه ساخته شده.


فیلمنامه قدیمی محمد رضا گلزار که سال 86 در برنامه "شب شیشه ای" رضا رشیدپور از ساختنش حرف می زد پس از بازنویسی پیمان قاسم خانی و خشایار الوند و بازنویسی نهایی بهمن گودرزی سرانجام ساخته شد.
هرچند اخیرا پیمان قاسم خانی گفته حضور او در "شیش و بش" در حد مشاوره بوده است.
سازندگان "شیش و بش" شانس آوردند که کمال افخمی روی قاسم خانی اثر نکرده و او خواستار درآوردن اسمش از تیتراژ نشده است.
اگر به خود فیلم برسیم گریم های عجیب و غریب بازیگران می تواند نکته خوبی برای مخاطب باشد.
از چهره بسیجی گلزار و حیایی بگیرید تا چهره تحریک کننده آنا نعمتی در سکانس کلاه گذاشتن سر رضا رشیدپور و برسید به چهره میرطاهر مظلومی با دست های کاملا رنگی و خال کوبی شده.
داستان دو کلاه بردار به نام های سامی و داود که دست به هر کاری می زنند برای پولدار شدن با بازی محمدرضا گلزار و امین حیایی.


باید دید توقع ما از فیلم چیه؟


فیلمنامه نویس که گلزار باشه و طبق تیتراژ 4 نفر توش دست برده باشن چه می تواند شود؟

کارگردان که تجربه اول فیلمسازیش هست.
"شیش و بش" به عنوان یک فیلم متوسط، اصلا آزار دهنده نیست و شاد و مفرح هم هست.
اما خوب حقیقت اینست که فیلمنامه و کارگردانی واقعا اشکال دارد.
دیالوگ های میرطاهر مظلومی در نقش جاعل به نمک فیلم اضافه کرده است.
و در نهایت زوج گلزار و حیایی یا همان دو خاطره ساز بار دیگر در کنار هم باز هم جواب می دهد و "شیش و بش" می فروشد.

غافلگیری: سکانس های پایانی فیلم، خلبان شدن گلزار و مامور نیروی انتظامی بودن آنا نعمتی در حالیکه داداشش داود با بازی امین حیایی این رو نمی دونه!!!!


برداشت شخصی: دو خاطره ساز باز هم می فروشند اما ...

دیالوگ برگزیده:


محمدرضا گلزار : بابا به ما نمی خوری آخه ...
میرطاهر مظلومی: اوستام گفت روحم تو روحت حلول کرده پسر ... به من می گن کپی برابر اصل


فی کارگردان: بهمن گودرزی


تله فیلم هایی با نام های "سر سپرده"، "بی ستاره"، "به دنبال خوشبختی" از ساخته های بهمن گودرزی وارد شبکه خانگی شده اند.
اولین کار سینمایی بهمن گودرزی "شیش و بش" است که این روزها فاتح بی چون و چرای گیشه امروز است.
شنیده ها حاکی است بهمن گودرزی دومین فیلم سینمایی خود با نام "جفت شیش" را به زودی کلید می زند.
او قبلا در فیلم "امشب شب مهتابه" (محمد هادی کریمی) دستیار کارگردان بود.




http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13170388942.jpg

http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13170388943.jpg

http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13170388945.jpg




معرفی بازیگران:


محمدرضا گلزار:

در قسمت معرفی بازیگران این هفته مجله سینمایی



آنا نعمتی:
"شیش و بش" سومین فیلم امسال آنا نعمتی است که پس از "یکی از ما دو نفر" و "برف روی شیروانی داغ" اکران می شود. اواخر سال گذشته نیز "برخورد خیلی نزدیک" با بازی او روی پرده بود.
او برای بازی در "برف روی شیروانی داغ" کاندیدای بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره بیست و نهم شد.
نعمتی در فیلم "در امتداد شهر" نیز با گلزار هم بازی است فیلمی که آذرماه روی پرده می رود.

بیتا فرهی:
بازیگر درخشان سال های گذشته سینمای ایران این روزها کم کار شده است و "شیش و بش" زمانی روی پرده رفته است که مدت هاست از وی فیلم جدیدی ندیده ایم.
اما این کجا و "کیمیا"، "بانو"، "خون بازی" و "هامون" کجا؟
این نقش از پس هرکسی به جز او نیز بر می آمد.

سایر بازیگران:
میرطاهر مظلومی، شهنام شهابی، تانیا جوهری و رضا رشیدپور.


وضعیت اکران:


تاریخ اکران: 16 شهریور 1390
گروه سینمایی: قدس
فروش (تا پایان روز پنج شنبه 31 شهریور): 580 میلیون تومان
پیش بینی فروش: حداقل 1.5 میلیارد فروش برای این فیلم پیش بینی می شود که شاید به 2 میلیارد هم برسد.
وضعیت فعلی فروش (تا پایان روز پنج شنبه 31 شهریور): 580 میلیون تومان

رقیب اصلی:
رقیب این فیلم در اکران عید فطر "زنان ونوسی مردان مریخی" بود که فروش روزانه اش حدود نصف این فیلم بوده است. با اکران "سعادت آباد" ممکن است "شیش و بش" افت فروش داشته باشد.



امین حیایی:


خاطره ساز دوم. بازیگر پولساز سال های قبل سینمای ایران زمانی در فیلم هایی چون مزاحم - رز زرد - دست های آلوده و ... می درخشید دقیقا از "کما" به بعد رو به فیلم های کمدی آورد.
شارلاتان - عروس فراری - شام عروسی - 3گانه اخراجی ها - یک اشتباه کوچولو - سن پطرزبورگ تا شیش و بش ...
او سرانجام برای "شب" به کارگردانی رسول صدرعاملی سیمرغ بلورین رو به دست آورد و در "نقاب" بازی درخشانی از خود ارائه داد.

فیلم های خوب و بد داشت اما رفته رفته بازی های حیایی عوض شد.
او همینک از بازیگران "قلب یخی" است که نقش مرموزی هم در سریال دارد.
امسال حیایی که در "اخراجی ها 1" انصافا خاطره ساز شد با "اخراجی ها 3" روی پرده بود و اخیرا بازی در "قلاده های طلا" را به پایان برده است.
"زنان ونوسی مردان مریخی" نیز با بازی او روی پرده است و فروش خوبی هم دارد.




فیلم های پرفروش امین حیایی (بالای پانصد میلیون تومان):


- اخراجی های 2 (1388) - 3.757.000.000 تومان
- اخراجی های 3 (1390) - 2.272.000.000 تومان
- اخراجی ها (1386) - 1.318.000.000 تومان
- دایره زنگی (1387) - 1.128.000.000 تومان
- پسر تهرانی (1388) - 938.000.000 تومان
- پوپک و مش ماشاءالله (1389) - 907.000.000 تومان
- زن ها فرشته اند (1387) - 744.000.000 تومان
- سن پطرزبورگ (1389) - 730.000.000 تومان
- زنان ونوسی مردان مریخی (1390) - 544.000.000 تومان (اکران ادامه دارد)
- شام عروسی (1385) - 512.000.000 تومان



فیلم های مشترک امین حیایی و محمدرضا گلزار:


کما (آرش معیریان) - 1382
شام عروسی (بازی افتخاری گلزار در نقش خودش در چند دقیقه) (ابراهیم وحیدزاده) - 1384
تله (سیروس الوند) - 1385
شیش و بش (بهمن گودرزی) - 1389

http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13170388944.jpg

NET DOCTOR
04-18-2012, 10:50 PM
نارنجی پوش


http://www.sanjamusic.com/files/uploads/1255874932.narenj.jpg


«فیلم نارنجی پوش» آخرین ساخته داریوش مهرجویی است که صبح پنج‌شنبه در سالن همایش‌های برج میلاد به نمایش درآمد تا انتظارها از پرسابقه ترین فیلم‎ساز جشنواره سی‌ام محک بخورد.

نارنجی پوش حکایت عکاس- خبرنگاری است که با هدایت‎های یک معلم - معلم خصوصی فرزندش- با مفاهیمی چون بهداشت محیط زیست و فنگ‌شویی آشنا می شود و آن‎چنان شیفته این کار می شود که به‌تدریج به استخدام شهرداری در می آید و لباس نارنجی رفتگران شهرداری را می پوشد و در این کار تا آنجا پیش می رود که معروفیتی به هم می زند تا داستان مهندس جوانی که عکاسی خوانده اما اکنون «سوپور» شده است، نقل محافل و رسانه ها می شود.

"حامد آبان" اکنون در محیط خانه خود نیز به تربیت "شهاب" فرزند کوچکش در این راه همت گمارده و او را نیز از علاقه‌مندان بهداشت محیط زیست کرده است اما ناگهان "نهال" همسر حامد که از نخبگان ریاضی است و در یک کشور اروپایی سرد تحصیل می کند، سر می رسد و با ادعای اینکه "تو با این کارت آبروی مرا در آن‌سوی دنیا برده ای و..." تقاضای جدایی و بردن فرزندش را می کند. کار به دادگاه کشیده می شود و استدلال‌های حامد در دادگاه، بر خلاف شانتاژهای وکیل همسرش، نظر قاضی را جلب می کند و شاکی شکست می خورد. اما نهال به بهانه بردن فرزندش به سفر تفریحی کیش، حامد را به این صرافت می اندازد که فرزندش را به خارج می برد و به همین دلیل او بیمار می شود و کارش به بیمارستان می کشد. در ادامه، همسرش که در مقابل علاقه شدید شهاب به ایران، کم آورده است با او به تهران بر می گردد و همگی با علاقه به پاکیزه سازی محیط زیست می پردازند و بدین ترتیب، فیلم‌ساز پایان بندی فیملش را با خوشی شکل می دهد.

***
با صراحت و قطعیت باید گفت که مهرجویی در این فیلم، کوشیده است با همان زبان سینما، پاسخی به اصغر فرهادی و «جدایی نادر از سیمین»اش دهد. او با توصیف همان فضا و حال و هوای فیلم فرهادی، حتی مسئله تقاضای طلاق و همراه کردن فرزند و دادگاه و قاضی و آرزوی رفتن به خارج و... با صراحت به فرهادی پاسخ می دهد که غرب، سرزمین یخ‌زده و سردی است که مناسب زندگی ما ایرانیها نیست؛ بر عکس ایران سرزمین ماست که ریشه و همه چیزمان در اینجاست؛ سرزمینی که بر عکس غرب و اروپا، آفتاب و گرمی دارد و اگر اشکالاتی هم در زندگی اجتماعی ما وجود دارد، باید به دست خودمان به اصلاح و پاک‌سازی آنها همت گمارد.

مهرجویی بر عکس فرهادی به مردم کشورش توهین نمی کند و نه تنها آنها را از دم، بدسرشت و دروغ‌گو و پرنفاق نمی نامد، بلکه ایرانیان را مردمی شاد، پر انرژی و با قابلیت‌های زیاد برای سازندگی کوی و برزن و در حقیقت کشورشان توصیف می کند.

از نکات جالبی که در این فیلم به چشم می خورد، تأکید فیلم‎ساز بر آغاز اصلاحات از خود و از خانه و خانواده خود است. او پاک‌سازی و فنگ شویی را ابتدا از اتاق کار خودش در خانه و سپس از اتاق‌های دیگر شروع می کند تا به کوچه و محله و شهر خود و در حقیقت کشورش برسد. و نشان می دهد بسیاری از آدم‌های طبقه‌ي توان‌مند وقتی در ماشین‎های آخرین سیستم خود می نشینند، بیشتر آشغال‌زایی دارند تا دیگران. در یکی از دیالوگ‎های فیلم هم با صراحت می گوید كه "تو اول برو زنت را پاک کن!"

نگاه مهرجویی به دستگاه قضایی هم بر عکس فرهادی منفی نیست. یادمان بیاید که تاریخ تشکیل دادگاه حامد و نهال، در نخستین روز کاری فروردین و نخستین روز اداری در فصل بهار است و این نشانه ای است بر امید و بالندگی به دادگاه و نتیجه منطقی قضاوت در آن. ضمن اینکه حامد و در حقیقت مهرجویی خطاب به وکیلی که برای اعطای حق بردن شهاب به خارج از کشور به مادرش تلاش می کند، می گوید: «آقای وکیل! تو احتیاج به فنگ شویی داری.»

نارنجی پوش رگه هایی از اقتدار مردانه را نیز تبلیغ می کند. هم در ندادن حق به همسر نخبه حامد که در خارج تحصیل می کند، هم در آنجا که با دیالوگِ «این پسر حق منه، سهم منه، تو هم هیچ کاری نمی تونی بکنی!» که یادآور دیالوگ خاطره انگیز حمید در هامون است، ضمن اینکه مخالفت و ناراحتی نهال همسر حامد با پاکیزه سازی و فنگ شویی و حتی تغییرات مختصر در چیدمان منزل خودشان را هم می توان نوعی تقابل دیدگاه مهرجویی با روشنفکران بی ریشه ای که ارتباطی با بدنه جامعه و طبقات فرودست ندارند و در برج عاج خودمطلق بینی نشسته اند، تعبیر کرد.

فیلم البته در بعضی جاها بیشتر به شعارگویی افراطی می افتد؛ به عنوان مثال آنجا که به نقل از شهردار می گوید باید همه مردم راه نارنجی پوش را ادامه بدهند و هم مردم و هم مأموران باید بسیج بشوند تا شهرمان را تمیز کنیم. یا تکرار بیش از اندازه و کسالت آور عبارت حامد مبنی بر اینکه اینجا کشور من است، ریشه من است و اینکه نمی خواهد ایران را ترک کند.

درباره «نارنجی پوش» هنوز هم نکات گفتنی و البته ناگفتنی! هایی هم هست اما برای یک یادداشت شتاب‌زده درست یک ساعت بعد از نمایش فیلم و در محل کافی‌نت سالن همایش‌های برج میلاد، فکر می کنم کافی باشد. ضمن اینکه در این یادداشت تنها هدفم همان نشان دادن قرینه ها و نمونه هایی از این ادعا بود که این فیلم کاملاً پاسخی سینمایی و البته قاطع به فیلم اصغر فرهادی بوده است. در باره بقیه حرفها فرصت هنوز هست.

پي‌نوشت‌ها:

اول: درست بعد از پایان فیلم در سالن، هنگامی که همه با سوت و کف مرتب و مدید، نارنجی پوش مهرجویی را تشویق کردند و بعد از رفتن همه، دوستی گفت: نگاه کن! زیر صندلی‌های این قشر فرهیخته ای که این‌چنین مهرجویی را تشویق می کنند، نگاه کن و ببین چقدر پوست ساقه طلایی و بطری آب و کاغذ و دستمال کاغذی ریخته اند!

دوم: امسال هم مثل همه این سال‎های اخیری که مهرجویی فیلمی در جشنواره داشته است، خبری از جلسه پرسش و پاسخ عوامل فیلم با کارگردان نبود! چرا مهرجویی از پاسخ دادن به پرسش‌های خبرنگاران و عکاسان -همان‎ها که سنگ او را در فیلم به سینه می زند-، طفره می رود؟!