PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : كژفهمی‌های شبیه‌سازی انسان



M.A.H.S.A
09-03-2011, 09:25 AM
شبیه‌سازی مسئله‌ای مناقشه‌برانگیز در علم و دین بوده است. این مقاله رابطهٔ میان شبیه‌سازی و شخصیت را بررسی می‌كند. دو مسئله مهم در این زمینه عبارت‌اند از: آیا شخصیت قابل استنتاخ است؟ و آیا كلون یك شخص جنایتكار هم یك جانی خواهد بود؟ مقاله در پایان به این نتیجه دست می‌یابد كه با كلونینگ نمی‌توان عین فرد اصل را ایجاد نمود. واژگان كلیدی: شبیه‌سازی، شخصیت، توارث تك‌ژنی، توارث چندژنی. شبیه‌سازی (Cloning) یكی از بحث‌برانگیزترین مباحثی است كه نه تنها در دنیای علم بلكه در بین تمام اقشار جامعه مطرح می‌باشد. این دانش با تمام یافته‌های تاكنون بشری متفاوت می‌باشد و اگر كوچك‌ترین سهل‌انگاری در شناخت همه جانبه و كاربرد آن صورت گیرد، عواقب بسیار خطرناكی می‌تواند برای بشریت به دنبال داشته باشد. آدمی هم اكنون موقعیتی خطیر را تجربه می‌كند در پیش روی او چشم‌انداز قریب‌الوقوع شبیه‌سازی انسان ترسیم شده است. تحقق این شاهكار خارق‌العاده حامل مخاطرات و تهدیدهایی برای حیات آدمی و طبیعت است و شاید نخستین باری است كه آدمی در مسیر تعیین سرنوشت خود قدم برمی‌دارد. هم اینك محققان و دانشمندان، نخستین آزمایش‌های خود را در این‌باره انجام داده‌اند و جهان بی‌صبرانه و مشتاقانه در انتظار تحقق چنین كاری است. اگرچه چنین موضوعی، بسیاری را نگران ساخته، اما حامیان این نوع فناوری (technology) این سؤال را مطرح می‌كنند كه چه دلیلی برای عدم استفاده از آن وجود دارد؟ و از سوی دیگر، تعدادی از عالمان اخلاق، كم و بیش و به دنبال انزجار برخی از تحقق چنین چشم‌اندازی، مخالفت‌هایی را نسبت به این موضوع از خود نشان داده‌اند.بی‌شك شبیه‌سازی انسان با مسائل اساسی و در رأس آن با مسایل مرتبط با ماهیت، شخصیت و ارزش آدمی پیوند خورده است. هیچ رویدادی در طول تاریخ حیات بشر، توان چنین تأثیرگذاری‌ای را بر آینده انسان نداشته است كه دلایل متعددی هم برای این ادعا وجود دارد. (سیاحت غرب/ ش ۱۶/ ص ۱۳۲ـ۱۳۱) با مطرح شدن شبیه‌سازی بحث‌های بسیار مهم و جدی پیرامون آن مطرح گشت كه در برگیرنده مسائلی چون منشأ حیات و چگونگی پیدایش آن، شخصیت و عوامل سازنده آن، فعل خدا و غیره می‌باشد، در این میان كژ فهمی‌های موجود پیرامون شبیه‌سازی، خود موجب مطرح شدن پرسش‌هایی دیگر و همچنین نگرانی‌هایی دربارهٔ آن شده است كه به نظر نگارنده این كژفهمی‌ها متأثر از داستان‌ها، پیش‌گویی‌ها و فیلم‌های تخیلی ساخته شده توسط هالیوود و دیگر سازمان‌ها می‌باشد. مثلاً فیلم "پسران برزیلی" (The Boys from Brazil) نمایش‌گر تلاش نئونازیست‌ها برای كلون نمودن هیتلر است كه در نهایت موفق می‌شوند هیتلر را كلون نمایند تا رایش سوم زنده شود. یا چشم‌انداز بسیار سیاه آینده توسط پیش‌گویی‌های آلدوس هاكسلی (Aldous Huxley) در كتاب "دنیای نودلار" (Huxley, ۱۹۹۸) (Brave New World) در سال ۱۹۳۲ یعنی هنگامی كه جهان هنوز از وحشی‌گری و سبعیّت عنان‌گسیخته جنگ جهانی اول و فقر دهشتناك ناشی از ركود اقتصادی بزرگ گیج و لرزان بود. این كتاب ۶۰۰ سال آینده را مجسم می‌كند كه فجایع مشابهی از جنگ، رهبران جهانی را متقاعد می‌سازد كه نظم نوین بنیادینی را بر دنیا تحمیل نمایند. تمام انسان‌ها، حاصل تولید انبوه در كارخانه‌های عظم جنینی‌اند و كلون شده‌اند تا نظام طبقه‌ای آلفا، بتا، گاما، دلتا و اپسیلون را در انسان به وجود آورند. (كاكو، ۱۳۸۱، ص ۳۶۰ (با تلخیص))
ترسیم نمودن چنین فضاهایی از آینده و القای افكاری خاص موجبات پیدایش كژفهمی‌هایی درباره شبیه‌سازی شده است. یكی از كژفهمی‌ها مربوط به مفهوم كلونیگ است كه آن را معادل "عین‌سازی" قلمداد نموده‌اند. از این رو، برخی معتقدند كه با كلونیگ می‌توان یك فرد را عیناً با تمام خصوصیات ظاهری و رفتاری ایجاد نمود. بحث‌های دیگری چون جاودانه زیستن، زنده‌نمودن افرادی چون هیتلر، اینشتین، هنرمندان مشهور سینما و غیره پیرامون این پندار نادرست مطرح گردید. مثلاً اندكی پس از تولد دالی (Dolly) در سال ۱۹۹۷، روزنامه گاردین (Guardian) خبری را منتشر نمود كه در آن مردی ادعا نموده بود كه با كلونینگ می‌توان به جاودانگی (immortality) دست یافت. چراكه با كلونینگ می‌توان فردی ایجاد نمود كه از نظر خصوصیات ژنتیكی و شخصیتی عین فرد اول باشد. پس با این تكنیك می‌توان مردگان را بار دیگر به دنیا بازگردانید و در این جهت ما فقط به چند سلول او نیازمندیم. Wynn, ۴)) "الیوت كروك" بیوشیمیست دانشگاه استنفرد می‌گوید: "با طراحی، بدن باید برای ابد باقی بماند". وودی آلن (Woody Allen) می‌گوید:"من نمی‌خواهم از طریق شاهكارهایم باقی بمانم، من می‌خواهم با نمردن برای ابد زندگی كنم.جیمز واتسون (J. Watson) می‌گوید: "آیا ما به سوی كنترل حیات رهسپاریم؟ من چنین فكر می‌كنم.همه ما می‌دانیم تا چه حد كامل نیستیم. چرا نباید خود را قدری بهتر بسازیم تا زیبنده بقا گردیم؟این است آنچه ما خواهیم كرد. ما خود را قدری بهتر خواهیم كرد". (كاكو، ص ۲۹۹ و ۳۲۹.) بحث‌های اینچنینی باعث شده كه عامه مردم نیز تصویری خیالی از شبیه‌سازی در ذهن خود تصور نمایند، البته از كار ژورنالیست‌ها در این مسیر نبایستی غافل بود كه با مطرح نمودن بحث‌های جنجالی خاص خود پیرامون شبیه‌سازی، بر گرمی این بازار افزودند. دامنه‌ این مباحث حتی به كشور ما نیز كشانده شده است كه در برخی مقاله‌ها كه نوعاً در جوامع غیر علمی به چاپ می‌رسد بحث‌های مشابهی مطرح می‌شود. در مباحث شبیه‌سازی آنچه كه بیشتر از همه مطرح است، بحث "عین‌سازی" است و طرح شدن این بحث بدین جهت است كه عده‌ای شخصیت را معادل ژن می‌دانند و بنابراین خواسته یا ناخواسته به جبر ژنتیكی قایل هستند.
با چنین تفكری چون فرد كلون‌شده دقیقاً همان الگوی ژنی فرد اصل (دهنده سلول) را دارا است از این رو، شخصیت فرد كلون و اصل را یكی و به تعبیری عین هم می‌دانند. هرچند در فلسفه و عرفان بحث "عین" و اینكه دو فرد نمی‌توانند عین هم باشند مطرح و برای متخصصان امر بحث حل‌شده‌ای است اما در این نوشتار در صددیم كه این مسئله را از منظری دیگر مورد بررسی قرار دهیم تا پاسخ به سؤالات زیر و دیگر پرسش‌ها به خوبی روشن گردد. آیا شخصیت انسان قابل كپی‌برداری است؟ آیا كلون یك فرد جنایتكار نیز جنایتكار خواهد بود؟ در صورت كلون نمودن هیتلر آیا مجدداً هیتلر با تمام خصوصیات ظاهری و رفتاری پدیدار خواهد گشت؟ و… برای پاسخ به این پرسش‌ها ابتدا لازم است "شخصیت" را به طور اجمال تعریف نماییم.
تعریف شخصیت
در رابطه با "شخصیت"، تعریف واحدی كه مورد قبول تمامی روان‌شناسان و متخصصان دیگر رشته‌های وابسته باشد، وجود ندارد. ما در اینجا به تعریفی كه در "روان‌شناسی هیلگارد" به‌عنوان یكی از معتبرترین كتاب روان‌شناسی دنیا، آمده است، اشاره می‌نماییم: شخصیت را می‌توان الگوهای معین و مشخصی از افكار، هیجان‌ها، و رفتارها تعریف كرد كه سبك شخصی تعامل هر فرد با محیط مادی و اجتماعی را شكل می‌دهند. (آتكینسون، ۱۳۸۳، ج ۲؛ ۱۰۴.) اگر در زندگی روزمره از ما بخواهند كه شخصیت كسی را توصیف كنیم، احتمالاً از صفات شخصیتی چون باهوش، برون‌گرا و باوجدان استفاده می‌كنیم. روان‌شناسان شخصیت همواره كوشیده‌اند با ضابطه‌مند كردن نحوه استفاده از صفات شخصیتی در زندگی روزمره به روش‌هایی رسمی برای توصیف و سنجش شخصیت دست یابند. روان‌شناسان در پاسخ به این سؤال كه "عوامل پایه‌ای شخصیت چه تعداد هستند؟" به چندین دسته تقسیم گشته‌اند. مثلاً ریموند كتل (Raymond Cattel) (۱۹۶۶;۱۹۵۷) عوامل پایه‌ای شخصیت را به ۱۶ صفت و هانس آیزنك (Hans Eysenk) روان‌شناس انگلیسی این عوامل را به ۲ یا ۳ صفت تقسیم نموده‌اند، محققان دیگر هر كدام به اعداد دیگری رسیدند اما آنچه كه مشخص است حتی با روش تحلیلی دقیق نیز نمی‌توان جواب قاطعی به این سوال داد. برخلاف تمام این اختلاف‌نظر‌ها بسیاری از پژوهشگران در مورد پنج بُعد صفتی اجماع كرده‌اند كه امروزه به‌نام "خمسه كبیره" خوانده می‌شوند و برای تلخیص آنها از واژه "باروت" استفاده می‌كنند:"برون‌گرایی، اشتیاق برای تجارب تازه، روان‌ نژندی‌گری، وجدان‌گرایی و توافق‌پذیری" (OCEAN) قابل ذكر است كه برای هر یك از این پنج عامل، نیز مقیاس‌های صفتی خاصی برای ارزیابی مشخص نموده‌اند. به نظر بسیاری از محققان و روان‌شناسان، كشف و معتبر شناخته شدن این خمسه نقطه عطف بزرگی در روان‌شناسی شخصیت در دوران معاصر به شمار می‌رود. (كاكو، ۱۳۸۱، ص ۸۶ـ۸۴ (با تلخیص)) تا اینجا به‌طور اجمال با مفهوم شخصیت و عوامل مشخص‌كننده آن آشنا شدیم، اینك می‌پردازیم به عوامل تأثیرگذار در تنوع شخصیت افراد یا به‌عبارت دیگر بررسی ریشه‌های تنوع رفتاری افراد كه رفتارپژوهان و زیست‌شناسان بیش‌تر آن را در عوامل ژنتیكی و محیطی (environmental & genetic factors) دنبال می‌نمایند.
عوامل تأثیرگذار در شكل‌گیری شخصیت
عده‌ای از روان‌شناسان و متخصصان ژنتیك، "عوامل ژنتیكی" را تنها عامل شكل‌دهنده شخصیت انسان قلمداد می‌نمایند. بدین مفهوم كه علاوه بر خصوصیات ظاهری، شخصیت انسان و در پی آن تمام رفتارهای فردی و اجتماعی او به الگوی ژنی به ارث رسیده از والدین بستگی دارد. یعنی اگر پدر فردی تند مزاج و عصبانی بود فرزند او نیز تند مزاج خواهد شد یا اگر والدین كودكی بزهكار باشند فرزند آنان نیز بزهكار خواهد شد چراكه ظهور تمام این خصوصیات ظاهری صرفاً به عوامل ژنتیكی وابسته است. این دسته از افراد به نحوی معتقد به "جبر ژنتیكی" هستند یعنی اینكه تمام خصوصیات فیزیكی و رفتاری فرد را صرفاً در الگوی ژنتیكی وی جستجو می‌نمایند. گروه دیگری نیز هستند كه معتقدند اساساً عوامل اجتماعی و تجارب آدمی، تعیین‌كننده رفتار شخصیتی فرد می‌باشند و تفاوت شخصیتی افراد بستگی به تجارب محیطی فرد با زمینه‌های متفاوت اجتماعی، قومی، و فرهنگی، دارد. این گروه اصلاً معتقد به عوامل ژنتیكی نیستند و استناد آنها به نمونه‌های خاص رفتار فردی و اجتماعی افراد است كه اصلاً در والدین آنها دیده نمی‌شده است. این دسته نیز در واقع قایل به "جبر محیطی" هستند یعنی تنها عامل تأثیرگذار در شكل‌گیری شخصیت و رفتار متنوع افراد، عوامل محیطی هستند نه ژنتیكی. بدیهی است كه هیچ‌كدام از این عقاید به تنهایی مورد قبول نبوده بلكه باید به تأثیر متقابل دو عامل ژنتیك و محیط به‌عنوان عوامل تأثیرگذار در تربیت و شكل‌گیری شخصیت و الگوی رفتاری انسان توجه نمود. هیچ‌كدام از عوامل ذكرشده علت تامهٔ شكل‌گیری شخصیت و الگوی خصوصیات رفتاری افراد نبوده بلكه این عوامل به نحو اقتضا تأثیرگذار هستند كه بدان اشاره می‌شود. اینك به چگونگی اثرگذاری هر یك از دو عامل ژنتیك و محیط در شكل‌گیری شخصیت آدمی می‌پردازیم.
۱. عوامل ژنتیكی
افراد از همان بدو تولد از لحاظ خصوصیات فیزیكی و رفتاری متفاوت هستند كه این تفاوت‌ها عمدتاً معلول تفاوت‌های ژنتیكی آنها می‌باشد. تفاوت‌های ژنتیكی نیز خود معلول تنوع ژن‌های افراد می‌باشد كه در درون كروموزم‌های هر فرد یافت می‌شود. تعداد كروموزم‌های سلول بدنی (Somatic cell) و سلول جنسی (Germ cell) انسان به ترتیب ۴۶ (۲۳ جفت) و ۲۳ عدد است. پس از لقاح از تركیب سلول جنسی نر (اسپرم) و سلول جنسی ماده (تخمك)، سلول تخم (Zygot) حاصل می‌شود كه دارای ۲۳ جفت كروموزم (۴۶ عدد) می‌باشد. پس از این مرحله سلول تخم سیر تكاملی خود را در رحم مادر طی می‌نماید تا آنكه به یك انسان كامل تبدیل گردد. شاید اولین نقطهٔ تنوع افراد را باید در چگونگی جفت شدن كروموزم‌های اسپرم و تخمك جستجو نمود چراكه احتمالات بسیار زیادی برای این جفت شدن متصور است. به قول "هریس و لیبرت" (Haris & Liebert, ۱۹۸۴) از آنجا كه كروموزم‌های ۲۳ عددی سلول تخمك یا اسپرم هر یك به طور تصادفی از جفت‌های كروموزمی جدا می‌شوند به طور نظری ۲۲۳ یا ۸۳۸۸۶۰۸ احتمال ژنتیكی متفاوت برای شكل‌گیری تخمك و اسپرم وجود دارد. این سلول‌های جنسی از نظر چگونگی وضعیت كروموزمی، همگی دارای تفاوت‌های جزئی با یكدیگرند. این بدان معناست كه یك صفت سلول جنسی زن و مرد كه با یكدیگر تركیب می‌شوند به طور نظری احتمال ایجاد ۷۰۳۶۸۷۴۴۱۷۷۶۶۴ گونه، نطفه متفاوت ژنتیكی را دارد. به بیان دیگر احتمال اینكه شما به صورت كنونی خود از پدر و مادرتان متولد شده‌اید كمتر از ۱ در ۷۰ تریلیون بوده است. (سیف، ۱۳۸۱: ص ۲۷ ـ ۲۵.) غرض اینكه از یك پدر و مادر احتمال حدود ۷۰ تریلیون نطفه متفاوت وجود دارد كه هر كدام از آنها مسلماً خصوصیات ظاهری و رفتاری متفاوتی دارند و این بدان معنا است كه با دانستن خصوصیات ژنتیكی پدر و مادر نمی‌توان دقیقاً مشخص نمود كه فرزند چه الگوی ژنتیكی را خواهد داشت.
ژن‌های رفتاری
همان‌طور كه ذكر شد تفاوت‌های ژنتیكی حاصل از ژن‌ها خود عامل مهمی در گوناگونی خصوصیات ظاهری و رفتاری می‌باشد چرا كه ژن‌ها اطلاعات و برنامه‌هایی را به همراه دارند كه ویژگی‌های ظاهری نظیر ساختمان بدن، جنس، رنگ پوست، مو، چشم، وضعیت جسمانی و همچنین ویژگی‌های رفتاری فرد را مشخص می‌كنند. دانشمندان محاسبه نموده‌اند كه حدود ۲۰ هزار ژن در هر كروموزم انسانی یافت می‌شود لذا در یك سلول بدنی كه حاوی ۴۶ كروموزم است حدود ۹۶۰۰۰۰ ژن یافت می‌شود كه در برگیرندهٔ تمام خصوصیات ظاهری و رفتاری وی است. امروزه یكی از زیرمجموعه‌های رشته ژنتیك كه خود به عنوان یك رشته مستقل مطرح است بحث "ژنتیك رفتاری" (behavior Genetics) است. البته در این حوزه برای مطالعه نحوه به ارث رسیدن صفات رفتاری از تركیب شیوه‌های ژنتیك و روان‌شناسی (psycology) استفاده می‌شود. (Plomin ۱۹۹۱) در واقع "ژنتیك رفتاری" می‌خواهد بداند كه صفات روانی مثل توانایی ذهنی، مزاج، پایداری هیجانی و نظایر آن، تا چه اندازه از والدین به فرزندان منتقل می‌شود. (Bouchard,۱۹۹۴) (آتكینسون، ۱۳۸۳: ج ۱، ص ۶۱.) پس از مدت‌ها كه دانشمندان درجستجوی كشف ژن‌های رفتاری بودند برای نخستین‌بار در تاریخ، چند ژن منفرد كه كدی برای انواع مشخصی از رفتار هستند مجزا گشتند. یكی از تحولات قابل توجه، كشفی بود كه در سال ۱۹۹۶ رخ داد. در این كشف معلوم شد ژن واحدی كه fru نامیده می‌شود تقریباً تمام حركات و رفتارهای عاشقانه پروانه میوه نر را كنترل می‌كند.
در ۱۹۹۶ ژنی كه در ایجاد "اضطراب" مؤثر است كشف شد. این ژن در انواع بلند و كوتاه وجود دارد. افراد واجد ژن‌های بلند در آزمون شخصیت، نظرات خوش‌بینانه‌ای نسبت به آینده دارند و افراد واجد ژن‌های كوتاه دارای اضطراب، نگرانی و نوروتیسم بالایی هستند. در همان سال، روان‌شناسان دانشگاه مینه‌سوتا با بررسی ۲۰۰۰ دوقلوی متولد شده در سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۵۵ در ایالت مینه‌سوتا اعلام كردند كه در نقطه استقرار شادمانی نظم و ترتیبی وجود دارد كه ظاهراً مبیّن ارتباط و اتصال استواری با ژن‌های ما است. (كاكو، ۱۳۸۱: ۳۴۸ـ ۳۴۵.) در سال ۱۹۹۷، دانشمندان ژنی را كشف كردند كه در حافظه انسان تأثیرگذار است كه این امر نقطهٔ عطفی در تحقیقات ژنتیكی به شمار می‌رود. والتر ژیلبرت (W. Gilbert) معتقد است كه تا سال ۲۰۲۰ این امر می‌تواند دانشمندان را قادر سازد داروهایی بسازند كه می‌تواند به افرادی كه حافظه ضعیفی دارند كمك كنند. "الكلیسم" شكل‌ دیگری از رفتار است كه تاكنون دانشمندان شواهدی برای ژن‌های ایجادكننده آن در كروموزم‌های ۱، ۴، ۸ و ۱۶ یافته‌اند. شناسایی ژن‌های رفتاری انسان همزمان با "پروژهٔ ژنوم انسانی" (Human Genome project) به سرعت دنبال می‌شود. دانشمندان معتقدند كه با كمك این پروژه تا چند سال دیگر تمام ژن‌های مؤثر در الگو‌های رفتاری انسان را كشف خواهند نمود اینكه به ارتباط ژن‌ها با رفتار آدمی می‌پردازیم:
ارتباط ژن‌ها با رفتار آدمی
یكی از زمینه‌هایی كه می‌تواند موجب سوء تفاهم شود چگونگی ارتباط بین ژن‌ها و رفتار آدمی است و پاسخ به این سؤال كه آیا رفتار ما معادل ژن‌ها است؟ آیا فقط تعامل بین ژن‌ها رفتار ما را مشخص می‌كند؟ آیا كپی نمودن ژن‌ها در واقع همان كپی نمودن رفتار است؟ آیا فرد اصل و كلون رفتار یكسانی خواهند داشت؟ و... در پاسخ به این سوالات باید گفت كه رفتار آدمی صرفاً متأثر از ژن‌ها نیست بلكه به نحوی از آن تأثیرپذیر است به عبارت دیگر تأثیر ژن‌ها بر رفتار آدمی به نحو اقتضاست نه به نحو مطلق. از این رو، اگر به سادگی بگوییم كه چون فلان شخص، ژن رفتاری X را داراست، لزوماً رفتار X از او صادر خواهد شد، از واقعیت بسیار فاصله گرفته‌ایم چرا كه رفتار آدمی بسیار پیچیده‌تر از آن است كه صرفاً و به‌طور مطلق، ژن‌ها در آن دخیل باشند. آرتور كاپلان (A. Kaplan) از مركز اخلاق زیستی (Bioethics) دانشگاه پنسیلوانیا معتقد است كه سی یا چهل سال بعد ارتباط بین ژن‌ها و رفتار همانند "یك بمب ساعتی پیچیده" خواهد بود. در حالی كه وی بر این باور است كه استعداد ریاضی، انواع شخصیت، بیماری روانی (نظیر افسردگی و اسكیزوفرونی)، همجنس‌گرایی، و چاقی، همگی ریشه‌های ژنتیكی دارند اما هشدار می‌دهد: كار احمقانه‌ای است اگر بپنداریم كه رفتار ما معادل با ژن‌ها است، آشكار شده است كه حتی دوقلوهای همسان (identical twins) یك خانواده، رفتاری كاملاً مشابه ندارند". ژن‌ها فقط اجزای یك مخلوط هستند. (همان ص ۳۷۰.) فرانسیس كولینز (Franciss Collins) مجری "پروژهٔ ژنوم انسانی" می‌گوید: ... الگوهای رفتاری در حالی‌كه ممكن است از راه‌های ظریفی تحت تأثیر عناصر ژنتیكی قرار گیرند اما هركز با تبیین همهٔ رشته‌های DNA ژن‌های آدمی شناخته نخواهند شد، لااقل بخش اعظم آنها بر همین وضع خواهند بود. (همان، ص ۲۱۳.) تا سال ۲۰۲۰ وقتی كه نقشه ژنوم انسانی به طور كامل ترسیم شود احتمالاً ادعاهای بسیاری مطرح می‌گردد كه ژن‌های رفتار X یا Y و یا غیره را كشف كرده‌اند، اما همان‌طور كه ذكر شد ژن‌های كشف‌شده به نحو اقتضا در بروز رفتار مورد نظر تأثیرگذار می‌باشند بنابراین صحیح نیست كه ژن كشف‌‌شده را تنها عامل بروز آن رفتار خاص بدانیم چه اینكه هم اكنون نیز اشتباهات و خطاهایی در این باب صورت گرفته است. در ۱۹۹۶ اعلام این كه ژن D۴DR "تفحص جدید و بدیع" را در انسان‌ها كنترل می‌نماید در صفحهٔ نخست روزنامه نیویورك تایمز منعكس شد. اما مطالعهٔ پی‌گیر و خستگی‌آوری روی ۳۳۱ نفر از نشان دادن چنین ارتباطی عاجز ماند.ادعای بحث‌انگیز دیگری كه هنوز محقق نگردیده، ارتباط ژنتیكی با بزهكاری است. مباحثهٔ اولیه از مطالعه‌ای كه در سال ۱۹۹۵ صورت گرفته، نشأت یافته است. در این مطالعه گزارش‌ شده كه ۵/۳ درصد از ۱۹۷ نفر بیماری كه در بیمارستان روانی اسكاتلند بستری بوده‌اند، دارای كروموزوم غیر طبیعی XYY بوده‌اند. شایع شده بود كه وجود كروموزم XYY در مردان، نشانه خلاف‌كاری و خشونت و نابهنجاری است. جراید كروموزم Y را "كروموزم جنایت" نامیدند. مطالعات بعدی عملاً نشان دادند كه مردانی با كروموزم XYY بیش از تصور قبلی وجود دارند و ۹۶ درصد آنها زندگی و رفتاری كاملاً طبیعی دارند. (بیش‌ترین خصایص مشترك در بین مردان با داشتن كروموزم XYY ظاهراً بلندی قد، داشتن هوش بیش از میزان نرمال و مهارت در بیان است.) (همان، ص ۳۷۱.) موارد این‌چنینی، محققان و دانشمندان را متقاعد ساخته است كه: "رفتار آدمی معادل ژن‌ها نیست" بلكه عوامل بسیاری كه تحت عنوان "محیط" (environment) مطرح می‌باشند در بروز رفتار آدمی تأثیرگذار هستند. ژن‌ها فقط بخشی از رفتار را شكل می‌دهند، بخش دیگر آن مربوط به عوامل محیطی است كه بدان می‌پردازیم. اما قبل از پرداختن به عوامل محیطی، می‌خواهیم به یكی از مهم‌ترین پروژه‌های تاریخ در رابطه با انسان یعنی "پروژهٔ ژنوم انسان" بپردازیم.
پروژه ژنوم انسان
امروزه یكی از محوری‌ترین و بحث‌انگیزترین مباحث، "پروژهٔ ژنوم انسان" است. این طرح كه در واقع یكی از طرح‌های بلند پروازانه در تاریخ پزشكی محسوب می‌شود قصد كُدگذاری و تعیین محل كلیه ژن‌های بدن آدمی را دارد. از این رو، با این طرح بشر می‌تواند تعداد ژن‌های هر یك از اعضای اصلی بدن و محل آنها را مشخص نماید به طور مثال تعداد ژن‌های مورد نیاز مغز آدمی احتمالاً ۳۱۹۵، قلب ۱۱۹۵ و چشم ۵۷۴ عدد است. وقتی این پروژه پایان گیرد اثرات آن بسیار چشم‌گیر خواهد بود. همان‌طور كه یك شیمی‌دان بی‌نیاز از جدول مندلیف دربارهٔ عناصر شیمیایی نیست، بر همین قیاس، زیست‌شناسی و پزشكی آینده ممكن است بدون نقشه ژنتیكی انسان كه با این پروژه فراهم می‌شود قابل تصور و تعمق نباشد. با اتمام این طرح تقریباً شناخت كاملی از اساس ژنتیكی امراض كهن عرضه خواهد شد و به تعبیر فرانسیس كولینز مسئول پروژه ژنوم انسانی: امر معقول و مستدلی است كه در سال ۲۰۱۰ وقتی شما به سالروز تولد ۱۸ سالگی خود می‌رسید می‌توانید كارت چاپی حاوی خطرات فردی امراض آتی را براساس ژن‌های موروثی در اختیار داشته باشید. به اعتقاد ژیلبرت در سال ۲۰۲۰ یا ۲۰۳۰ همه این كشفیات به كدهای DNA شخصی منتج می‌شوند: شما می‌توانید به داروخانه بروید و رشته DNA مربوط به خودتان را دریك سی‌دی بگیرید، سپس آن را در خانه با مكینتاش تجزیه و تحلیل كنید. و هم او پیش‌بینی می‌كند كه در قرن آینده زمانی پیش می‌آید كه شما: "یك سی‌دی را از جیب خود بیرون آورید و بگویید: این یك وجود آدمی است، این منم!" این سی‌دی عالی‌ترین نتیجه میلیاردها دلاری است كه صرف تحقیق شده است و به ما این نوید را می‌دهد كه در سال ۲۰۲۰ نقشه‌ای از ۱۰۰.۰۰۰ ژن وجود آدمی ترسیم خواهد شد. لذا به تعبیر "ویلیام هازلتین" استاد ژن‌شناسی، بسیاری از بیماری‌های ژنتیكی قابل پیش‌بینی خواهد بود: ما در عنصری پا خواهیم گذاشت كه در آن عصر بیماری پیش از آنكه عارض گردد پیش‌بینی خواهد شد. پزشكی اساساً به سوی تحول و تغییر از درمان به پیشگیری روی خواهد برد و علاج واقعه قبل از وقوع خواهد كرد. (همان، ص ۲۱۹ ـ‌ ۲۱۱ (با تلخیص)) بی‌شك دستاوردهای پروژهٔ ژنوم انسانی بسیار ارزشمند و حایز اهمیت است چرا كه به وسیلهٔ آن بسیاری از بیماری‌های موروثی شناسایی و قبل از آنكه بروز نماید، درمان می‌شود. البته این پروژه دستاوردهای دیگری نیز به همراه دارد كه از آنها صرف‌نظر می‌نماییم اما اینك باید به این سؤال پاسخ دهیم كه: آیا پروژهٔ ژنوم انسان اعمال و نحوه تعامل ژن‌ها را نیز مشخص می‌سازد؟ كه اجمالاً بدان اشاره گردید
پروژه ژنوم انسانی و كنش ژنتیكی
یكی از مسائلی كه از معضلات و مشكلات دانشمندان محسوب می‌شود، تعیین چگونگی اعمال و وظایف ژن‌ها و همچنین تعامل آنها با یكدیگر می‌باشد؛ فرایندی كه آن را "كنش ژنتیكی" (genetic interaction) نام نهاده‌اند. امروزه هر چند دانشمندان در پروژهٔ ژنوم انسانی به سختی مشغول شناسایی ژن‌های اعضای اصلی بدن انسان هستند لیكن باید دانست كه بسیاری از خصوصیات و صفات انسان یا فنوتیپ (phenotype) توسط تعامل تعدادی از ژن‌ها بروز می‌نماید كه این خود بر پیچیدگی شناخت ژن‌های انسان می‌افزاید. با بررسی فنوتیپ انسان به وضوح روشن می‌شود كه ما فقط با یك حالت دوگانه از صفات روبرو نیستیم بلكه در هر صفتی حالات پیوسته‌ای مشاهده می‌گردد مثلاً این‌گونه نیست كه بگوییم سفید‌پوست و سیاه‌پوست، بلند قد و كوتاه قد، با هوش و كم‌هوش و ... بلكه ما با یك حالت پیوسته از بیشترین تا كمترین میزان بروز صفات روبرو هستیم رنگ پوست سفید یك رنگ مطلق نیست بلكه تنوع بسیاری در همین رنگ سفید در پوست انسان‌ها یافت می‌شود در بقیهٔ صفات مثل رنگ چشم، مو، قد، وزن، هوش و ... با این چنین حالتی مواجه هستیم. امروز در ژنتیك چندین نوع توارث مطرح است كه برخی از آنها عبارت‌اند از:ـ توارث تك ژنی (Monogenic inheritance): كه فقط یك ژن مسئول ایجاد یك فنوتیپ (صفت) است. ـ توارث چند ژنی (Polygenic inheritance): وراثتی است كه تحت كنترل ژن‌های متعدد واقع در جایگاه‌های ژنی متفاوت و توأم با اثرات افزایشی كوچك می‌باشد به این حالت "توارث كمّی" (Quantitative inheritance) نیز گفته می‌شود و شامل صفاتی چون قد، وزن، رنگ، و ... می‌گردد. (حاجی‌بیگی، ۱۳۸۱: ۲۱۸.) در این نوع توارث هر ژن اثر اندكی در بروز صفت مورد نظر ایفا می‌كند مثلاً اگر اثرات ۵ آلل (A قد بلند، a كوتاه قد) در تشكیل قد دخیل باشد فردی كه بیشترین تعداد آلل A را داشته باشد بلند قدتر از سایرین است پس ژنوتیپ AAAAA بلند قدترین و aaaaa كوتاه قدترین فرد خواهد بود و سایر افراد چون Aaaaa,AAAAa و ... در حد فاصل این‌ دو قرار خواهند گرفت. ـ توارث چند عاملی (Multifactorial inh): در ۲ نوع توارث ذكر شده فقط یك عامل یعنی ژن با تعداد آلل‌های مختلف در بروز یك صفت دخیل می‌باشد. در حالی‌كه در وراثت چند عاملی، تركیبی از عوامل ژنتیكی و محیطی مسئول ایجاد فنوتیپ هستند كه هر كدام از این عوامل دارای اثر اندكی می‌باشند. امروزه هر چند برخی از ژن‌های ایجادكننده یك صفت خاص را شناسایی نموده‌اند لیكن ممكن است ژن‌های دیگری نیز در تجلی آن صفت خاص تأثیرگذار باشند كه هنوز شناسایی نشده است، علاوه بر این چگونگی تعامل این ژن‌ها با یكدیگر و همچنین تعامل آنها با سایر عوامل محیطی به عنوان یكی از مشكلات و معضلات دانشمندان مطرح است كه مطالعات و تحقیقات در این مسیر همچنان ادامه دارد.احتمالاً دانشمندان تا سال ۲۰۲۰ قادر نخواهند بود كاری بیش از مجزا سازی ژن‌های كلیدی فردی كه در صفات چند ژنی مؤثرند، انجام دهند و از این رو، حتی پروژهٔ‌ ژنوم انسانی نیز قادر به تعیین چگونگی "كنش ژنتیكی" نخواهد بود و این موضوعی است كه خود محققان بدان اذعان دارند. كریستوفر ویلز (Christopher) از دانشگاه كالیفرنیا می‌گوید: تعیین توالی كامل DNA، بدان معنی نیست كه ما هر چیزی را كه باید دربارهٔ وجود آدمی بدانیم فرا گرفته‌ایم، یعنی چیزی بیش از نگاه كردن به توالی نت‌های بتهوون در یك سونات، به ما توان نواختن آن را می‌دهد. در آینده صاحبان فضیلت در ژن‌شناسی كسانی خواهند بود كه می‌توانند این اطلاعات را به كار اندازند و قادرند كه اساس و ذات اعمال ژن‌ها را با یكدیگر و با محیط دریابند. (همان، ص ۳۶۸.)
۲. عوامل محیطی
به جز ظرفیت‌های ژنتیكی (ژنوتیپ) مجموعه عوامل مؤثر بر شكل‌گیری شخصیت را تحت عنوان "عوامل محیطی" می‌آورند. به عبارت دیگر مجموعه عواملی كه از لحظه انعقاد نطفه تا پایان عمر، فرد را احاطه كرده و موجبات شكل‌گیری شخصیت او از خصوصیات فیزیكی تا نوع تعامل او با دیگران و محیط را فراهم می‌سازد به عنوان عوامل محیطی محسوب می‌شود. (آتكینسون، ۱۳۸۳: ۳۹.) با این تعریف محیط دارای متغیرهای بسیار گسترده‌ای می‌باشد. محیط اطراف هسته سلول تخم (سیتوپلاسم)، محیط زیستی، محیط خانوادگی، محیط طبیعی، محیط اجتماعی، محیط فرهنگی و غیره همگی از عوامل محیطی مؤثر بر شكل‌گیری شخصیت فرد محسوب می‌شوند. به طور كلی محیط را به دو دستهٔ: ۱) محیط قبل از تولد ۲) محیط بعد از تولد، می‌توان تقسیم‌بندی نمود. برخلاف برخی از روان‌شناسان و مربیان تربیتی كه معتقدند شكل‌گیری شخصیت و در نتیجه نحوهٔ رفتار افراد پس از تولد آغاز می‌گردد این‌جانب بر اساس آموزه‌های دینی و همچنین یافته‌های دانشمندان معتقدم كه در شكل‌گیری شخصیت، نه تنها محیط بعد از تولد، بلكه محیط قبل از تولد كه در واقع نقطه آغازین خلقت جنین محسوب می‌شود، نیز مؤثر است؛ كه به تعبیر خواجه عبدالله انصاری كه می‌گوید: "همه از آخر ترسند ولی عبدالله از اول" (صمدی آملی، ح ۲، ص ۳۸۲.)تحقیقات نشان داده است كه محیط قبل از تولد بیش‌تر توسط مادر فراهم می‌شود كه سلامت جسمانی و حالات عاطفی و هیجانی او آثار بسیار مهمی در چگونگی شكل‌گیری شخصیت نوزاد دارد برخی از این عوامل عبارت‌اند از: سن مادر، تغذیه و بهداشت مادر، وضعیت بارداری، داروهای مصرفی، عواطف و هیجانات مادر و غیره. پس از تولد نوزاد با محیط جدیدی روبرو می‌شود كه در نحوه خصوصیات رفتاری وی بسیار مؤثر است. در این هنگام وابستگی مستقیم جسمانی او با مادر قطع می‌شود، اما برای رفع بسیاری از نیازهای خود، وابسته به او باقی می‌ماند. نوزاد انسان در ابتدای تولد نمی‌تواند از خود مراقبت نماید لذا برای زنده ماندن و حفظ تعادل محیط داخلی به دیگران نیازمند است. دوران طولانی وابستگی كودك به دیگران همیشه قابل توجه و موجب تفاوت‌های بسیار زیادی در افراد بوده است كه در نتیجه آن، اختلافات فرهنگی بسیاری نیز به وجود آمده است. (سیف، ص ۱۷۹.) نوع تغذیه مادر و همچنین غذای نوزاد پس از تولد نیز تأثیر خاصی در چگونگی رشد او دارد. روحیات و حالات عاطفی مادر در هنگام شیر دادن تأثیر بسیار چشم‌گیری در خصوصیات روحی و روانی كودك دارد. لذا در آموزه‌های دینی ما دستورات ویژه‌ای در این خصوص وجود دارد، چنانكه حضرت امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) در رابطه با شیر دادن به كودك این گونه می‌فرمایند كه:شیر زن كم عقل و احمق را به فرزند خود مخورانید كه شیر می‌تواند طبیعت كودك را دگرگون سازد. (وسایل الشیعه، ج ۱۵، ابواب احكام الاولاد.) شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا فیلسوف و طبیب نامدار اسلامی در كتاب معروف خود "قانون" شرایط بسیاری را برای زنان شیرده بر می‌شمارد از جمله: مادر چه غذاهایی باید بخورد، در برابر كنش‌های بد روانی از قبیل: خشم، اندوه و حالات مشابه آن چگونه عكس‌العمل نشان دهد، كیفیت شیر، عمر مادر و غیره. (ابن‌سینا، ج ۱، فن ۳، تعلیم اول.) تمام رهنمودهای فوق حاكی از تأثیر بسیار زیاد حالات جسمانی و روحانی مادر در هنگام شیردهی است كه تأثیر بسزایی در خصوصیات رفتاری و روانی فرزند دارد. از آنجا كه حالت جسمانی و روحانی مادران هرگز مشابه هم نمی‌باشد و همچنین در دوره‌های مختلف نیز حالت جسمانی و عاطفی یك مادر یكسان نیست، از این رو، افراد مشابه كه صد در صد خصوصیات رفتاری و روانی یكسانی داشته باشند، را نخواهیم یافت. البته متفاوت بودن محیط پس از تولد فقط به دوران شیرخوارگی منحصر نمی‌باشد بلكه محیط‌های خانوادگی، طبیعی، فرهنگی و اجتماعی نیز هر یك به نحوی در متفاوت گشتن خصوصیات رفتاری افراد مؤثرند، مثلاً خصوصیات رفتاری یك فرد تا حد زیادی به وضعیت محیط طبیعی محل سكونت او وابسته است؛ دوری و نزدیكی به آب دریا، كیفیت آب آشامیدنی، شرایط اقلیمی، و … همه درخصوصیات رفتاری وی مؤثر است كه امروزه به عنوان یكی از مباحث جدیددر حوزهٔ "روان‌شناسی محیط" (Environmental Psycology) مطرح است. (محمدی، ۱۳۸۴.)
تعامل عوامل ژنتیكی و محیطی
همان گونه كه قبلاً نیز گذشت هیچ‌كدام از عوامل ژنتیكی و محیطی به تنهایی در شكل‌گیری شخصیت مؤثر نیستند بلكه از تعامل این دو، شخصیت و خصوصیات رفتاری افراد شكل می‌گیرد لذا این صحیح نیست كه انتظار داشته باشیم فرد كلون و اصل چون از نظر عوامل ژنتیكی همانند هستند پس باید شخصیت و خصوصیات رفتاری یكسانی داشته باشند. این امر حتی در بین دوقلوهای همسان یا تك تخمكی (MZ) كه الگوی ژنی یكسانی دارند مشاهده نمی‌گردد. چرا كه محیط به همان مفهوم عام بسیار تأثیرگذار است. در مطالعاتی كه بر روی دوقلوهای همسان انجام گرفته است مشخص شد كه حتی بروز بیماری‌های ژنتیكی در هر دو یكسان نمی‌باشند. مثلاً با آنكه احتمال ابتلا به مرض قند و اسكیزوفرنی ژنتیكی است، اگر یكی از دوقلوهای همسان بیماری مربوطه را نشان دهد دیگری همیشه این اختلال را بروز نمی‌دهد اگر هم بیماری ظاهر گردد میزان بروز آن یكسان نخواهد بود بلكه با شدت‌های مختلفی بروز خواهد كرد.همچنین مطالعات دیگر نشان داده است كه تطابق رنگ چشم، خطوط انگشتان، و دیگر خصوصیات فیزیكی در دوقلوهای همسان نیز همین وضعیت را دارا می‌باشد. جالب است بدانید كه آزمایشان كلونینگ مشخص نموده است كه خصوصیات ظاهری فرد كلون و اصل همیشه یكسان و یا مشابه هم نمی‌باشد مثلاً گربه‌ای كه در سال ۲۰۰۱ شبیه‌سازی شد، رنگ موهایش نسبت به گربه اصل متفاوت گردید.دو دلیل عمده‌ای كه برای این عدم تطابق ذكر شده است عبارت‌اند از:
۱) عملكرد ژن‌ها تا اندازه معینی تصادفی و قابل تغییر است. مثلا دربارهٔ گربه‌ای كه در ۲۰۰۱ شبیه‌سازی شد گفته می‌شود كه ژن‌های موجود بر روی كروموزم X در تعیین رنگ موهای گربه مؤثرند كه برخی از این ژن‌ها به طور تصادفی در جریان تكامل جنین غیرفعال می‌شوند و چون گربه مادر دو كروموزم X دارد، ممكن است ژن‌هایی كه در گربه اول فعال بوده‌اند در گربه شبیه‌سازی شده غیر فعال شوند كه در این صورت گربه‌ای تولید می‌شود كه با گربه اولیه از نظر ظاهری متفاوت است.
۲) متفاوت بودن محیط: مثلاً در رابطه با دوقلوهای یكسان علیرغم اینكه در یك زمان و در یك رحم رشد می‌نمایند لیكن ممكن است محیط آنها حتی در این وضعیت یكسان نباشد، چراكه ممكن است یكی از دو جنین محل بهتری در رحم داشته باشد (سیف، ۱۳۸۱: ۴۹.) و بهتر رشد نماید. پس از تولد هم، تجربه‌ها، حوادث و وقایعی كه برایشان پیش می‌آید یكسان نبوده و از این رو، رفتارهای متفاوتی را بروز خواهند داد.این وضعیت در دو فرد كلون و اصل پیچیده‌تر خواهد بود چرا كه محیط رحمی كه این دو در آن پرورش می‌یابند، از مادران متفاوت و همچنین در دو زمان مختلف خواهد بود، همچنین تفاوت‌های محیط فرهنگی و اجتماعی نسبت به دوقلوهای همسان بیشتر خواهد بود چرا كه مراحل رشد آنها در دو دورهٔ كاملاً متفاوت صورت خواهد گرفت. بنابراین، دوقلوهای همسان به این دلیل كه در رحم واحد و در اغلب موارد بعد از تولد، در شرایط محیطی یكسان زندگی می‌كنند، ممكن است بیش از كلون و اصل به هم شباهت داشته باشند. (اخلاق زیستی، ص ۴.) پژوهش‌هایی كه در مورد چگونگی تأثیر عوامل ژنتیكی و محیطی بر رشد شخصیت صورت گرفته است مشخص نموده كه همبستگی ویژگی‌های مختلف شخصیتی دو قلوهای همسان ۵۰ درصد است (Loehlin & Nichols: ۱۹۷۶.) یعنی علیرغم اینكه این دوقلوها در یك رحم و در یك زمان واحد رشد می‌نمایند، لیكن از نظر شخصیتی ۱۰۰ درصد یكسان نمی‌باشند. مثلاً در دوقلوهای خانواده Siamese به نام‌های انگ و چنگ (Eng & Chang) كه از یك سلول تخم و در یك رحم حاصل شده‌اند، خصوصیات رفتاری و شخصیتی متفاوتی مشاهده شده است. یكی بداخلاق و الكلی شده است درحالیكه دیگری بسیار بشاش و مهربان است. همچنین در دوقلوهای همسان خانواده Tocci به نام‌های جیاكومو و جیووانی (Giacomo & Giovanni) نیز این اختلافات شخصیتی مشاهده شده است. (Waynn, ۵,۶) واقعیت این است كه در تمام موارد فوق، تأثیر متقابل و پیچیدهٔ عوامل ژنتیكی و محیطی باعث تفاوت‌های فردی می‌شود. در عین حال، میزان تأثیرگذاری هر یك از این دو عامل بر جوانب گوناگون رشد فرد، یكسان نیست مثلاً در شكل‌گیری خلق و خوی فرزندان، هم حالات خود كودك و هم تأثیرات والدین و اطرافیان وی اهمیت دارد؛ در واقع كودكان با خصوصیات متأثر از الگوی ژنتیكی و عوامل محیطی قبل از تولد، تحت تأثیر محیط پس از تولد خود قرار می‌گیرند و هم بر آن تأثیر می‌گذارند كه این امر در شكل‌گیری شخصیت آنان مؤثر است. (سیف، ۱۳۸۱، ۵۲ ـ ۴۸.)
نكته پایانی
افرادی كه با استدلال با یكسان بودن الگوی ژنی (ژنوتیپ) فرد اصل و كلون معتقدند، این دو فرد از نظر خصوصیات فیزیكی و رفتاری یكسان و در واقع عین هم هستند. تنها به یك كفه ترازو یعنی ژنتیك توجه نموده‌اند و از كفهٔ دیگر آن یعنی محیط غفلت نموده‌اند. شخصیت و در پی آن خصوصیات رفتاری، ژن نیست كه بتوان با كپی‌برداری دقیقاً عین آن را ساخت. اینكه با كلون نمودن سلول بدنی هیتلر یا اینشتین و یا هر یك از ورزشكاران یا هنرپیشه‌های مشهور می‌توانیم مجدداً آنها را زنده نماییم. یا به‌عبارت دیگر به آنان عمر دوباره دهیم تا جاودانه بمانند یك پندار ساده‌لوحانه‌ای بیش نیست؛ چرا كه فرد كلون با طی نمودن كلیه مراحل رشد شخصیت، هرگز عین فرد اصل نخواهد شد و این قضیه را باید این‌گونه استدلال نمود كه عوامل محیطی بر خلاف عوامل ژنتیكی هرگز یكسان نیستند. ما هرگز نخواهیم توانست عوامل محیط یكسانی مانند آنچه كه برای فرد اصل موجود بود، برای فرد كلون فراهم سازیم. هر یك از این‌دو در دو محیط مجزای زیستی، محیطی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی و... زندگی خواهند نمود كه در نتیجه خصوصیات روحی و روانی آنها نیز متفاوت خواهد بود. میچیوكاكو (Michio KaKu, ۱۹۹۸) در كتاب چشم‌اندازها (Visions) می‌گوید:بسیاری از تاریخ‌دانان استدلال می‌كنند كه ورشكستگی اقتصادی طبقات متوسط آلمان در دهه ۱۹۳۰ زیربنای ظهور فاشیسم و دستیابی هیتلر به قدرت بود. نهضت‌های سیاسی و اجتماعی به ندرت می‌توانند تنها بر اثر وجود یا تحرك یك فرد به موقعیت دست یابند. كلونینگ هیتلر امری بیش از خلق هنرپیشه‌ای درجه دوم نخواهد بود. بر همین قیاس، كلونینگ شخصی نظیر اینشتین تضمینی در بر نخواهد داشت كه فیزیكدان بزرگی متولد خواهد شد. زیرا اینشتین در زمانی می‌زیست كه علم فیزیك در بحران عمیقی گرفتار آمده بود، اما اینك بسیاری از مسائل پیچیده فیزیك حل شده‌اند. افراد برجسته احتمالاً در اصل فرصت‌ها و آشفتگی‌های عمیقند تا محصول ژن‌های مطلوب"
نتایج
۱) شخصیت را می‌توان الگوهای معین و مشخصی از افكار، هیجان‌ها و رفتارها تعریف كرد كه سبك شخصی تعامل هر فرد با محیط مادی و اجتماعی را شكل می‌دهند.
۲) مجموعه عوامل ژنتیكی و محیطی در شكل‌گیری شخصیت مؤثر می‌باشند.
۳) از یك سلول جنسی نر (اسپرم) و ماده (تخمك) با الگوی ژنتیكی خاص خود، احتمال تشكیل حدود ۷۰ تریلیون نطفه متفاوت وجود دارد. لذا با دانستن ژنوتیپ پدر و مادر نمی‌توان دقیقاً مشخص نمود كه فرزند چه نوع الگوی ژنی را خواهد داشت.
۴) ژن‌های رفتاری كشف شده، تنها عامل بروز رفتار آدمی نیستند.
۵) "پروژه ژنوم انسانی" با وجود اینكه ژن‌های اعضای اصلی بدن را شناسایی می‌نماید، قادر نیست كه چگونگی اعمال و تعامل ژن‌ها را مشخص نماید.
۶) عوامل محیطی مجموعه عواملی است كه از لحظه انعقاد نطفه تا پایان عمر، فرد را احاطه كرده و موجبات شكل‌گیری شخصیت فرد را فراهم می‌سازد از این رو، محیط زیستی، خانوادگی، طبیعی، اجتماعی و اقتصادی و غیره همگی از متغیرهای محیط محسوب می‌شوند.
۷) در شكل‌گیری شخصیت محیط قبل از تولد و همچنین محیط پس از تولد مؤثر می‌باشد.
۸) سلامت جسمانی و حالات عاطفی و هیجانی مادر و پدر تاثیر بسزایی در شكل‌گیری شخصیت كودك دارند.
۹) دوران طولانی وابستگی كودك به دیگران پس از تولد موجب تنوع رفتاری افراد می‌شود.
۱۰) خصوصیات فیزیكی و همچنین رفتاری دوقلوهای همسان لزوماً یكسان نمی‌باشد. در رابطه با ویژگی‌های شخصیتی دوقلوهای همسان فقط در ۵۰ درصد همبستگی (بین ۰ تا ۱) دارند و در بقیه موارد متفاوت هستند.
۱۱) خصوصیات ظاهری فرد كلون و اصل لزوماً یكسان نیست.
۱۲) ما هرگز نمی‌توانیم برای فرد كلون، عوامل محیطی همانند با فرد اصل فراهم سازیم بنابراین: "با كلونینگ نمی‌توان عین فرد اصل را ایجاد نمود".
منبع: آتكینسون، ریتال و دیگران، ۱۳۸۳. زمینه روان‌شناسی هیلگارد (۲ جلدی)، حسن رفیعی و دیگران، تهران، انتشارات ارجمند.
ابن‌سینا، ۱۳۸۴، قانون در طب، عبدالرحمن شرفكندی، تهران: انتشارات سروش.
احمدی، علی‌اصغر، ۱۳۸۳. روان‌شناسی شخصیت از دیدگاه اسلامی، تهران، امیركبیر.
حاجی بیگی، اصغر و دیگران، ۱۳۸۱، فرهنگ اصطلاحات ژنتیك، تهران، انتشارات حیان.
دانشگاه علامه طباطبایی و دیگران، ۱۳۸۳، اخلاق زیستی، تهران، انتشارات سمت.
ریفكین، جرمی، ۱۳۸۴، شبیه‌سازی یا خط تولید بشر؟ مركز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۱۶.
سیف، سوسن و دیگران، ۱۳۸۱، روان‌شناسی رشد (۱)، تهران، انتشارات سمت.
شاملو، سعید، ۱۳۸۱، بهداشت روانی، تهران، انتشارات رشد.
صمدی آملی، داود، شرح دفتر دل، علامه حسن‌زاده آملی (۲ جلدی)، قم، نبوغ.
كاكو، میچیو، ۱۳۸۱، چشم‌اندازها، انقلاب‌های علم در قرن ۲۱، ترجمه یوسف اردبیلی، تهران: انتشارات ققنوس.
محمدی، علی، ۱۳۸۴، تاثیر محیط طبیعی بر وضعیت روانی مردم از دیدگاه نهج‌ البلاغه، مركز ملی تحقیقات علوم پزشكی كشور، مجموعه مقالات همایش گفتگوی علم و دین.