M.A.H.S.A
08-31-2011, 05:59 PM
1 - رابطه اخلاق باعملكرد ومنش مديران ، نخبگان ، متخصصان و فرهيختگان جامعه ازآن جهت اهميت دوچندان دارد كه اين جمع به لحاظ ويژگيهاي خاص خود، ممكن است حساسيت كمتري نسبت به رفتارها و هنجارهاي اخلاقي خود داشته باشد. علاوه براين، باتوجه به جايگاه ويژه اين قشر در جامعه، مردم انتظار رفتار واقدامات مبتني براخلاق غيرحرفه اي را ازآنها ندارند. اين دوجنبه مارابدان سمت هدايت مي كند كه ضمن ارج نهادن به تمامي جنبه هاي رفتاري مبتني براخلاق حرفهاي اين جمع هوشمند و انديشمندجامعه، انتظارداريم كه اين مجموعه راهبرجامعه و الگويي براي ديگران باشد.
پيرامون رابطه هوشمندي واخلاق، فيلسوف معروف فرانسوي "ژان ژاك روسو" مطلبي به اين مضمون دارد : باآنكه اهميت هوش ازديربازبه عنوان جنبه اي متمايزوممتاز انسان نسبت به ديگرجانداران شناخته شده وبه آن تاكيدشده است ، با اين همه آيا نه اين است كه بسياري ازعيوب آدمي نيزازهمين توانايي برخاسته اند؟ آيانه اين است كه نيرنگ وريا وسالوس هم ازانسان انديشمندوهوشمندسرمي زند؟ وآيا نه اين است كه رياكه ازهوشمندي مايه مي گيرد و دربازارجامعه به فروش مي رسد ، بيشتر ازهرعيبي جامعه را ازحقيقت تهي وانسان رابي ارج مي كند؟
روسودركتاب معروف تربيتي خود "اميل " به خوبي نشان مي دهدكه آنچه درجامعه متمدن تربيت خوانده مي شود چيزي به جزدوركردن كودك ازطبيعت وآموختن و رياكاري نيست . هدف تربيت آن است كه كودكان ازرفتاركودكانه خود دوري جويندو مطابق پسند بزرگسالان عمل كنند. نتيجه نهايي اين گونه تربيت درنهايت آن است كه انسان خودراپنهان كند وآنچه به راستي در اونيست، به نمايش گذارد. باورخودرا انكار كندوآنچه به هيچ روي باورندارد رابرخود بربندد و دورويي پيشه سازد. درواقع بازيگرنقشي شود كه جامعه ازاو مي خواهد. اين گونه رفتاررا كسان زيادي هوشمندي دانستهاند، درحالي كه نهايت آن، سقوط اخلاقي است.
ازديدگاه روسو آنچه انسان را از انسان بودن دورمي كند، مايه تباهي ودوري ازاخلاق است و واژههايي چون تمدن ، تربيت وتخصص وغيرآن تغييري درمسئله نمي دهد. اوبه شاگرد خود ميگويد: «مي خواهم پيش ازهرحرفه ، حرفه انسان بودن را به تو بياموزم» .
اگرچه فيلسوفان زيادي مثل ولتر، سخنان روسو رابه باد تمسخرگرفته اند، ليكن متفكر آلماني " امانوئل كانت" پيامي روشن ازآن دريافت كرده ومي گويد : اگرنيوتن كاشف قانون طبيعت است ، روسو نيز كاشف قانون اخلاقي است .
2 - ازمدتي پيش كه به فكرتنظيم مطلبي دراين باره بودم هرنوشته ونقلي كه به نوعي مي توانست راهگشا وكمك كننده باشد توجهم راجلب مي كرد ، چراكه قطعا" كمال بخشيدن به موضوع وافزودن غناي آن اثرگذاري بيشتري مي داشت . درهمين روزها و زماني مشغول تورق پايان نامههاي دانشجويان دوره هاي عالي بودم ، عنواني توجهم راجلب كردو مرا تحت تاثير قرارداد. موضوع پايان نامه " ارائه مدلي براي تاثير دادن ملاحظات اخلاقي درتصميم گيري ومديريت " بود . نكته اي كه بيشتربرايم جذاب مي نمود توجه جوانان به تاثيراخلاق درمديريت وضرورت پرداختن به آن بود. اين گروه به لحاظ تخصصي خواسته است باپيداكردن مدلي رياضي خلاء موجود راپركند. شايد بدين ترتيب وازطريق اين مدل، تصميمات مديريت صرفا" مبتني برمعيارهاي متعارف سود و زيان ودرآمد وغيرآن استوار نشده وملاحظات اخلاقي رانيزدرخود لحاظ كند.درمحتواي رساله وبانگاهي جهاني به بنگاهها ومسئوليت مديران، توجه به مسائلي همچون : رعايت محيط زيست ، تجديد موادخام ، دماي اتمسفر، كنترل انتشار گازكربنيك، بهره برداري مسئولانه ازانرژي ، تعادل اجتماعي وتوسعه هماهنگ كشورهاي غني وفقير مورد عنايت قرارگرفته واخلاق ازنگاهي ديگر و جايگاهي كلان مورد توجه قرار گرفته است .
احساسي كه دراينجا به انسان دست مي دهدآن است كه حداقل درچارچوب موضوعاتي اين چنين ومواردي كه درسازمانها قابل مدل شدن است، افكار جوانان تحصيلكرده امروزي و ساير اهل علم ورود پيداكرده و سعي شود چالشهاي اساسي مديريت حتيالمقدور در بستر اخلاق قرار گيرد.
3 - اخلاق واژه اي پيچيده همراه با تفسيرهاي شخصي و عمومي است.خاطرم هست كه در گذشته، درسي با عنوان اخلاق درجدول دروس مدارس وجود داشت ونمره اي هم تحت نام اخلاق دركارنامه دانش آموزان قرارمي دادند. شايد سعي براين بود كه نظام آموزشي ازاين طريق اخلاق رادرمسيررشد وتعالي جايگاهي ويژه بخشيده وتاحدي نهادينه كند.
اينكه اخلاق چيست و چه مولفه هايي دارد بحث وسيع وگسترده اي راطلب مي كند، ليكن همگان ازاخلاق برداشتي انساني و روش و رفتاري پسنديده ، معقول و منطقي را انتظار دارند. واژه هايي چون اخلاق حرفه اي ، اخلاق خانواده ، اخلاق سياسي ، اخلاق اجتماعي وغيرآن مي تواند مويد نكته مطرح شده باشد.
با همه كميت گرايي ورفتارهاي حسابگرانه كه درزندگي اجتماعي وشغلي انسانهاي امروز ايجاد شده است ، اخلاق همواره جايگاه خودراحفظ كرده و در هرمكان و در هر مناسبت كه رفتاري غيراصولي وناپسند مشاهده مي شود ، اين افسوس رابه همراه دارد كه چرا اخلاق رعايت نشده وياچه خوب بود اخلاق درزندگي وخصوصا" اخلاق حرفه اي دركار، جايگاه ومنزلت خود راحفظ مي كرد.
امروز ازمديران ، نيروهاي متخصص وعلمي انتظار ميرود اخلاق را دركار رعايت كنند و از بروز جنبه هايي پرهيز كنند كه به عدم عنايت به اخلاق حرفه اي منجر مي شود. چرا كه اين مسئله احساس نزديكي به ارتكاب گناه را درانسان بيدارمي سازد.
4 - سخن به درازا كشيد، ليكن بهنظر ميرسد ميتوان اين اميدواري را ايجاد كرد كه بحث اخلاق واهميت آن درحرفه خصوصا" مديريت جايگاه ونقش اساسي دارد. بايد دركنارهمه توانمنديها وقابليتها براي مديران واهل تخصص به اخلاق خصوصا" اخلاق شايسته حرفه، بپردازيم. اشاره براين نكته جاداردكه دربحثهايي كه به منظورايجاد تحول وبهبودكيفي برنامه هاي آموزش مديران درسازمان مديريت صنعتي صورت گرفته و مي گيرد، اخيرا" موضوع جايگاه پرورش وپرداختن به مباحثي اين چنين دردستوركارقرارگرفته وحتي پروژه هايي نيزبه جهت نهادينه كردن كارپيشنهاد شده است . ظاهرا" همگي احساس مي كنند كه بايد خلاء موجود پرشود وباآموزش ويا از طريق ديگر، جنبه هاي اخلاق حرفه اي پر رنگ تر ازهميشه به صحنه آورده شود.
پایگاه مهندسین صنایع - نجم
پيرامون رابطه هوشمندي واخلاق، فيلسوف معروف فرانسوي "ژان ژاك روسو" مطلبي به اين مضمون دارد : باآنكه اهميت هوش ازديربازبه عنوان جنبه اي متمايزوممتاز انسان نسبت به ديگرجانداران شناخته شده وبه آن تاكيدشده است ، با اين همه آيا نه اين است كه بسياري ازعيوب آدمي نيزازهمين توانايي برخاسته اند؟ آيانه اين است كه نيرنگ وريا وسالوس هم ازانسان انديشمندوهوشمندسرمي زند؟ وآيا نه اين است كه رياكه ازهوشمندي مايه مي گيرد و دربازارجامعه به فروش مي رسد ، بيشتر ازهرعيبي جامعه را ازحقيقت تهي وانسان رابي ارج مي كند؟
روسودركتاب معروف تربيتي خود "اميل " به خوبي نشان مي دهدكه آنچه درجامعه متمدن تربيت خوانده مي شود چيزي به جزدوركردن كودك ازطبيعت وآموختن و رياكاري نيست . هدف تربيت آن است كه كودكان ازرفتاركودكانه خود دوري جويندو مطابق پسند بزرگسالان عمل كنند. نتيجه نهايي اين گونه تربيت درنهايت آن است كه انسان خودراپنهان كند وآنچه به راستي در اونيست، به نمايش گذارد. باورخودرا انكار كندوآنچه به هيچ روي باورندارد رابرخود بربندد و دورويي پيشه سازد. درواقع بازيگرنقشي شود كه جامعه ازاو مي خواهد. اين گونه رفتاررا كسان زيادي هوشمندي دانستهاند، درحالي كه نهايت آن، سقوط اخلاقي است.
ازديدگاه روسو آنچه انسان را از انسان بودن دورمي كند، مايه تباهي ودوري ازاخلاق است و واژههايي چون تمدن ، تربيت وتخصص وغيرآن تغييري درمسئله نمي دهد. اوبه شاگرد خود ميگويد: «مي خواهم پيش ازهرحرفه ، حرفه انسان بودن را به تو بياموزم» .
اگرچه فيلسوفان زيادي مثل ولتر، سخنان روسو رابه باد تمسخرگرفته اند، ليكن متفكر آلماني " امانوئل كانت" پيامي روشن ازآن دريافت كرده ومي گويد : اگرنيوتن كاشف قانون طبيعت است ، روسو نيز كاشف قانون اخلاقي است .
2 - ازمدتي پيش كه به فكرتنظيم مطلبي دراين باره بودم هرنوشته ونقلي كه به نوعي مي توانست راهگشا وكمك كننده باشد توجهم راجلب مي كرد ، چراكه قطعا" كمال بخشيدن به موضوع وافزودن غناي آن اثرگذاري بيشتري مي داشت . درهمين روزها و زماني مشغول تورق پايان نامههاي دانشجويان دوره هاي عالي بودم ، عنواني توجهم راجلب كردو مرا تحت تاثير قرارداد. موضوع پايان نامه " ارائه مدلي براي تاثير دادن ملاحظات اخلاقي درتصميم گيري ومديريت " بود . نكته اي كه بيشتربرايم جذاب مي نمود توجه جوانان به تاثيراخلاق درمديريت وضرورت پرداختن به آن بود. اين گروه به لحاظ تخصصي خواسته است باپيداكردن مدلي رياضي خلاء موجود راپركند. شايد بدين ترتيب وازطريق اين مدل، تصميمات مديريت صرفا" مبتني برمعيارهاي متعارف سود و زيان ودرآمد وغيرآن استوار نشده وملاحظات اخلاقي رانيزدرخود لحاظ كند.درمحتواي رساله وبانگاهي جهاني به بنگاهها ومسئوليت مديران، توجه به مسائلي همچون : رعايت محيط زيست ، تجديد موادخام ، دماي اتمسفر، كنترل انتشار گازكربنيك، بهره برداري مسئولانه ازانرژي ، تعادل اجتماعي وتوسعه هماهنگ كشورهاي غني وفقير مورد عنايت قرارگرفته واخلاق ازنگاهي ديگر و جايگاهي كلان مورد توجه قرار گرفته است .
احساسي كه دراينجا به انسان دست مي دهدآن است كه حداقل درچارچوب موضوعاتي اين چنين ومواردي كه درسازمانها قابل مدل شدن است، افكار جوانان تحصيلكرده امروزي و ساير اهل علم ورود پيداكرده و سعي شود چالشهاي اساسي مديريت حتيالمقدور در بستر اخلاق قرار گيرد.
3 - اخلاق واژه اي پيچيده همراه با تفسيرهاي شخصي و عمومي است.خاطرم هست كه در گذشته، درسي با عنوان اخلاق درجدول دروس مدارس وجود داشت ونمره اي هم تحت نام اخلاق دركارنامه دانش آموزان قرارمي دادند. شايد سعي براين بود كه نظام آموزشي ازاين طريق اخلاق رادرمسيررشد وتعالي جايگاهي ويژه بخشيده وتاحدي نهادينه كند.
اينكه اخلاق چيست و چه مولفه هايي دارد بحث وسيع وگسترده اي راطلب مي كند، ليكن همگان ازاخلاق برداشتي انساني و روش و رفتاري پسنديده ، معقول و منطقي را انتظار دارند. واژه هايي چون اخلاق حرفه اي ، اخلاق خانواده ، اخلاق سياسي ، اخلاق اجتماعي وغيرآن مي تواند مويد نكته مطرح شده باشد.
با همه كميت گرايي ورفتارهاي حسابگرانه كه درزندگي اجتماعي وشغلي انسانهاي امروز ايجاد شده است ، اخلاق همواره جايگاه خودراحفظ كرده و در هرمكان و در هر مناسبت كه رفتاري غيراصولي وناپسند مشاهده مي شود ، اين افسوس رابه همراه دارد كه چرا اخلاق رعايت نشده وياچه خوب بود اخلاق درزندگي وخصوصا" اخلاق حرفه اي دركار، جايگاه ومنزلت خود راحفظ مي كرد.
امروز ازمديران ، نيروهاي متخصص وعلمي انتظار ميرود اخلاق را دركار رعايت كنند و از بروز جنبه هايي پرهيز كنند كه به عدم عنايت به اخلاق حرفه اي منجر مي شود. چرا كه اين مسئله احساس نزديكي به ارتكاب گناه را درانسان بيدارمي سازد.
4 - سخن به درازا كشيد، ليكن بهنظر ميرسد ميتوان اين اميدواري را ايجاد كرد كه بحث اخلاق واهميت آن درحرفه خصوصا" مديريت جايگاه ونقش اساسي دارد. بايد دركنارهمه توانمنديها وقابليتها براي مديران واهل تخصص به اخلاق خصوصا" اخلاق شايسته حرفه، بپردازيم. اشاره براين نكته جاداردكه دربحثهايي كه به منظورايجاد تحول وبهبودكيفي برنامه هاي آموزش مديران درسازمان مديريت صنعتي صورت گرفته و مي گيرد، اخيرا" موضوع جايگاه پرورش وپرداختن به مباحثي اين چنين دردستوركارقرارگرفته وحتي پروژه هايي نيزبه جهت نهادينه كردن كارپيشنهاد شده است . ظاهرا" همگي احساس مي كنند كه بايد خلاء موجود پرشود وباآموزش ويا از طريق ديگر، جنبه هاي اخلاق حرفه اي پر رنگ تر ازهميشه به صحنه آورده شود.
پایگاه مهندسین صنایع - نجم