shirin71
08-31-2011, 06:29 AM
ارواح در کدامین حیات هستند در برزخ و بهشت و جهنمی که در کتب و ادیان از آنها نام برده شده و یا جهان دیگری نیز وجود دارد که ارواح در آن به حیات روحی خود ادامه دهند
ارواح در چرخۀ آفرینش از مقام و منزلت بالایی برخوردار هستند که پس از رشد و تکامل و رسیدن به نقطۀ مورد نظر ناظم هستی ، جایگاه اصلی خود را خواهند یافت و تا آن زمان می بایست مراحل حیات را طی نمایند که در این مسیر از ابتدا تا انتها ارواح آزاد گذاشته شده اند تا بتوانند با بهره گیری از خرد و اندیشۀ خود و فراخور حال در کوتاه کردن مسیر تا رسیدن به رشد و ترقی روحی و انتخاب جایگاه خود در تمام جهان ها ، که خود در تسهیل روند حیات مؤثر است ، گام بردارند و در این مسیر طولانی که قوانین الهی نیز بر آن حاکم است پاداش و کیفر بعضی اعمال به جهت تأثیر آن بر روند حیات ارواح ، به منظور واکنش آن عمل در همان دورۀ حیاتی در نظر گرفته شده و نتیجۀ بعضی از اعمال هم در دوره های دیگر حیات ، در جهان های دیگر روحی در نظر گرفته شده و این قوانین از ابتدای آفرینش مشخص شده و به جریان افتاده و هر چه در مسیر حیات در تمام جهان ها و مراحل بر ارواح می گذرد نتیجۀ اعمال و رفتار ارواح و همچنین برخورد با مسائل و نتیجۀ تصمیمات آنها می باشد ، بر خلاف آنچه عده ای تصور می کنند که این سرنوشت بوده و یا اینکه از قبل برای آنها اینچنین مقدر گشته و کسی نمی تواند آن را تغییر دهد . اینگونه تفکر تنها راهی برای گریز از اشتباهات و عملکرد غلط و تصمیمات نادرست می باشد و این طرز فکر به چالش کشیدن عظمت و اقتدار خالق هستی می باشد که دست به چنین کار بیهوده ای بزند موجودی را خلق کند و مشخص کند که چه باید بشود و چه باید بکند و سپس این موجود را برای انجام آن امور بفرستد در جایی که می داند چه خواهد شد ، پس اینچنین نیست و انسان این روح بزرگ آزاد است و در تمام مراحل حیات ، خود تصمیم گیرنده و مجری امور مربوط به خود می باشد اما برای کمک به این موجود نور چشمی گاهی خداوند مطالبی را گفته و یا مسائلی را برای تسهیل روند حیات مخلوق خود روشن نموده که بسته به نوع استفاده و برخورد بشر با این موضوعات از آنها بهره مند بوده ، خداوند از حیات های دیگر و نحوۀ ورود به آنها گفته تا چگونگی عملکرد و تأثیر آن در حیات بعد ، از حقیقت وجود بشر سخن گفته تا حضور در کالبد مادی ، و بسیاری مسائل دیگر که می توانند در حیات ، به کار گرفته شوند و کارگشا باشند . اما همانطور که همیشه بوده و خواهد بود ، در امور الهی نیز عده ای به قصد انتفاع شخصی دخل و تصرف داشته اند و با دور کردن اذهان از حقایق و به انحراف کشاندن آنها برای خود دکان ها ساختند و با این امید نشستند که انسانِ درگیر ظواهر و مشکلات این جهان مادی به سختی بتواند راه گمشده را باز یابد .
متآسفانه از مسائل مطرح شده در کتب الهی و بسیاری دیگر از گفته های مربوط به دوره های حیاتی بعد و همچنین مسائلی در خصوص آفرینش برداشت های نادرستی شده است که با گذشت زمان و نفوذ این افکار در عمق اعتقادات و تأثیر گذاری آن بر جوامع به سختی بتوان آن را اصلاح کرد و در آن تأثیر گذاشت به عنوان مثال به چند نکته اشاره می کنم .
در بیان وجود حیات پس از مرگ به گونه ای که برای جوامع آن دوران با سطح فکر و بینش موجود در آن جامعه قابل هضم و درک باشد و ضمناً تأثیر لازم را نیز بر جای بگذارد بیان شده ، زیرا در آن زمان مرگ به عنوان پایان حیات بشری در جوامع و اعتقادات مردم پذیرفته شده بود . لذا موضوع را به شکل برانگیختن مطرح می نمایند که هیچ چون و چرایی در چگونگی آن باقی نگذارد و فقط به وجود دوبارۀ بشر در همین قالب اشاره می کند زیرا امکان بیان حقیقت جدا بودن روح از جسم و ادامۀ حیات توسط روح و تن پوش بودن جسم بسیار بعید بوده زیرا سؤالاتی را بوجود می آورد که امکان پاسخ دادن به آنها به دلیل سطح درک جوامع و بینش مادی آنها وجود نداشته است مانند چگونگی ماهیت و ساختار روح و یا موقعیت جهان روحی و مادۀ تشکیل دهنده آنها و یا نحوۀ انتقال به جهان روحی و ........
و دیگر اینکه اشاره به رسیدگی به اعمال دارد که آن هم در همین راستا است و به شکل قابل فهم برای آن دوران بیان شده در صورتیکه رسیدگی به اعمال یا دیدن نتیجۀ اعمال و رفتار در جهان روحی حقیقتی است که به گونه ای دیگر جریان دارد و به آن شکل که ارواح در محلی قرار گرفته و حاضر شوند تا عده ای و یا شخصی آمده و عملکرد و رفتار آنها را بررسی کرده و جایگاهی را که باید به آنجا بروند مشخص نمایند وجود ندارد بلکه ساختار جهان روحی به گونه ای بنا نهاده شده که ارواح پس از ورود به آن برابر قوانین جاری و در تبعیت از نیروی جاذبه توسط ناظر و حاکم درون که از زیر مجموعه های عقل است مشخص می گردد و سپس توسط نیرو و قدرت عقل که مسلط بر محیط می باشد و قدرت جذب شوندگی و جذب کنندگی را خالق هستی به هنگام خلقت در او نهاده به نقطۀ مورد نظر که استحقاق دارد جذب می گردد .
و همچنین است در وجود بهشت و جهنم و بیان حالات آن که بر اساس علایق و تمایلات و همچنین ترس و وحشت مردم آن دوره بیان شده و به این وسیله سعی شده مردم را از اعمال ناپسند و قبیح به واسطۀ عذاب و آتش که در مناطق حاره به دلیل هوای خشک و آفتاب سوزان که مانند حرارت آتش است منع نموده و همچنین به جهت وجود صحرا و کمبود و نبود چشمه سارها و رودخانه ها و در نتیجه جنگل ها و مناطق سرسبز و هوسباز بودن مردم آنجا بواسطۀ محیط گرم آن با توصیف بهشت که دارای همۀ آن زیبایی های نداشتۀ آن مناطق است سعی کرده به شوق رسیدن به پاداش و بهشت آنها را به انجام کارهای نیک تشویق نماید در حالیکه حقیقت وجود بهشت و جهنم به گونه ای دیگر است یعنی اینکه تصور شود مکانی به نام بهشت در جهان روحی وجود دارد که ارواح خوب و نیکوکار را به آنجا ببرند و همه چیز آماده باشد بگویند بفرمائید این تصور غلط و باطل است و البته همینطور هم جهنم اما از آنجایی که ساختار جهان روحی بر مبنای ماده اثیر بنا نهاده شده و عقل نیز در جهان روحی مسلط بر ماده می باشد و از طرفی ارواح در آن جهان محیط پیرامون خود را با قدرت و تسلط عقل و تأثیر گذاری آن بر ماده ایجاد می کنند . در نتیجه ساختن محیطی زیباتر از بهشتی که برای مردم بیان شده برای ارواح در جهان روحی بسیار ساده می باشد و در مورد عذاب هم همینطور است و تابع همان نیروی جاذبه در دستان عقل و ناظر درون عمل می کند که به پیروی از تفکر اسیر قدرت تأثیر عقل در ایجاد محیط می گردد و دچار عذابی سخت تر از آتش جهنم می شود
ارواح در چرخۀ آفرینش از مقام و منزلت بالایی برخوردار هستند که پس از رشد و تکامل و رسیدن به نقطۀ مورد نظر ناظم هستی ، جایگاه اصلی خود را خواهند یافت و تا آن زمان می بایست مراحل حیات را طی نمایند که در این مسیر از ابتدا تا انتها ارواح آزاد گذاشته شده اند تا بتوانند با بهره گیری از خرد و اندیشۀ خود و فراخور حال در کوتاه کردن مسیر تا رسیدن به رشد و ترقی روحی و انتخاب جایگاه خود در تمام جهان ها ، که خود در تسهیل روند حیات مؤثر است ، گام بردارند و در این مسیر طولانی که قوانین الهی نیز بر آن حاکم است پاداش و کیفر بعضی اعمال به جهت تأثیر آن بر روند حیات ارواح ، به منظور واکنش آن عمل در همان دورۀ حیاتی در نظر گرفته شده و نتیجۀ بعضی از اعمال هم در دوره های دیگر حیات ، در جهان های دیگر روحی در نظر گرفته شده و این قوانین از ابتدای آفرینش مشخص شده و به جریان افتاده و هر چه در مسیر حیات در تمام جهان ها و مراحل بر ارواح می گذرد نتیجۀ اعمال و رفتار ارواح و همچنین برخورد با مسائل و نتیجۀ تصمیمات آنها می باشد ، بر خلاف آنچه عده ای تصور می کنند که این سرنوشت بوده و یا اینکه از قبل برای آنها اینچنین مقدر گشته و کسی نمی تواند آن را تغییر دهد . اینگونه تفکر تنها راهی برای گریز از اشتباهات و عملکرد غلط و تصمیمات نادرست می باشد و این طرز فکر به چالش کشیدن عظمت و اقتدار خالق هستی می باشد که دست به چنین کار بیهوده ای بزند موجودی را خلق کند و مشخص کند که چه باید بشود و چه باید بکند و سپس این موجود را برای انجام آن امور بفرستد در جایی که می داند چه خواهد شد ، پس اینچنین نیست و انسان این روح بزرگ آزاد است و در تمام مراحل حیات ، خود تصمیم گیرنده و مجری امور مربوط به خود می باشد اما برای کمک به این موجود نور چشمی گاهی خداوند مطالبی را گفته و یا مسائلی را برای تسهیل روند حیات مخلوق خود روشن نموده که بسته به نوع استفاده و برخورد بشر با این موضوعات از آنها بهره مند بوده ، خداوند از حیات های دیگر و نحوۀ ورود به آنها گفته تا چگونگی عملکرد و تأثیر آن در حیات بعد ، از حقیقت وجود بشر سخن گفته تا حضور در کالبد مادی ، و بسیاری مسائل دیگر که می توانند در حیات ، به کار گرفته شوند و کارگشا باشند . اما همانطور که همیشه بوده و خواهد بود ، در امور الهی نیز عده ای به قصد انتفاع شخصی دخل و تصرف داشته اند و با دور کردن اذهان از حقایق و به انحراف کشاندن آنها برای خود دکان ها ساختند و با این امید نشستند که انسانِ درگیر ظواهر و مشکلات این جهان مادی به سختی بتواند راه گمشده را باز یابد .
متآسفانه از مسائل مطرح شده در کتب الهی و بسیاری دیگر از گفته های مربوط به دوره های حیاتی بعد و همچنین مسائلی در خصوص آفرینش برداشت های نادرستی شده است که با گذشت زمان و نفوذ این افکار در عمق اعتقادات و تأثیر گذاری آن بر جوامع به سختی بتوان آن را اصلاح کرد و در آن تأثیر گذاشت به عنوان مثال به چند نکته اشاره می کنم .
در بیان وجود حیات پس از مرگ به گونه ای که برای جوامع آن دوران با سطح فکر و بینش موجود در آن جامعه قابل هضم و درک باشد و ضمناً تأثیر لازم را نیز بر جای بگذارد بیان شده ، زیرا در آن زمان مرگ به عنوان پایان حیات بشری در جوامع و اعتقادات مردم پذیرفته شده بود . لذا موضوع را به شکل برانگیختن مطرح می نمایند که هیچ چون و چرایی در چگونگی آن باقی نگذارد و فقط به وجود دوبارۀ بشر در همین قالب اشاره می کند زیرا امکان بیان حقیقت جدا بودن روح از جسم و ادامۀ حیات توسط روح و تن پوش بودن جسم بسیار بعید بوده زیرا سؤالاتی را بوجود می آورد که امکان پاسخ دادن به آنها به دلیل سطح درک جوامع و بینش مادی آنها وجود نداشته است مانند چگونگی ماهیت و ساختار روح و یا موقعیت جهان روحی و مادۀ تشکیل دهنده آنها و یا نحوۀ انتقال به جهان روحی و ........
و دیگر اینکه اشاره به رسیدگی به اعمال دارد که آن هم در همین راستا است و به شکل قابل فهم برای آن دوران بیان شده در صورتیکه رسیدگی به اعمال یا دیدن نتیجۀ اعمال و رفتار در جهان روحی حقیقتی است که به گونه ای دیگر جریان دارد و به آن شکل که ارواح در محلی قرار گرفته و حاضر شوند تا عده ای و یا شخصی آمده و عملکرد و رفتار آنها را بررسی کرده و جایگاهی را که باید به آنجا بروند مشخص نمایند وجود ندارد بلکه ساختار جهان روحی به گونه ای بنا نهاده شده که ارواح پس از ورود به آن برابر قوانین جاری و در تبعیت از نیروی جاذبه توسط ناظر و حاکم درون که از زیر مجموعه های عقل است مشخص می گردد و سپس توسط نیرو و قدرت عقل که مسلط بر محیط می باشد و قدرت جذب شوندگی و جذب کنندگی را خالق هستی به هنگام خلقت در او نهاده به نقطۀ مورد نظر که استحقاق دارد جذب می گردد .
و همچنین است در وجود بهشت و جهنم و بیان حالات آن که بر اساس علایق و تمایلات و همچنین ترس و وحشت مردم آن دوره بیان شده و به این وسیله سعی شده مردم را از اعمال ناپسند و قبیح به واسطۀ عذاب و آتش که در مناطق حاره به دلیل هوای خشک و آفتاب سوزان که مانند حرارت آتش است منع نموده و همچنین به جهت وجود صحرا و کمبود و نبود چشمه سارها و رودخانه ها و در نتیجه جنگل ها و مناطق سرسبز و هوسباز بودن مردم آنجا بواسطۀ محیط گرم آن با توصیف بهشت که دارای همۀ آن زیبایی های نداشتۀ آن مناطق است سعی کرده به شوق رسیدن به پاداش و بهشت آنها را به انجام کارهای نیک تشویق نماید در حالیکه حقیقت وجود بهشت و جهنم به گونه ای دیگر است یعنی اینکه تصور شود مکانی به نام بهشت در جهان روحی وجود دارد که ارواح خوب و نیکوکار را به آنجا ببرند و همه چیز آماده باشد بگویند بفرمائید این تصور غلط و باطل است و البته همینطور هم جهنم اما از آنجایی که ساختار جهان روحی بر مبنای ماده اثیر بنا نهاده شده و عقل نیز در جهان روحی مسلط بر ماده می باشد و از طرفی ارواح در آن جهان محیط پیرامون خود را با قدرت و تسلط عقل و تأثیر گذاری آن بر ماده ایجاد می کنند . در نتیجه ساختن محیطی زیباتر از بهشتی که برای مردم بیان شده برای ارواح در جهان روحی بسیار ساده می باشد و در مورد عذاب هم همینطور است و تابع همان نیروی جاذبه در دستان عقل و ناظر درون عمل می کند که به پیروی از تفکر اسیر قدرت تأثیر عقل در ایجاد محیط می گردد و دچار عذابی سخت تر از آتش جهنم می شود