M.A.H.S.A
08-30-2011, 01:11 PM
چكيده:
طرح مساله:
پژوهشهاي فراواني به بروز و شيوع وابستگيهايِ شيميايي جديد اشاره كرده اند. سوء مصرف حلالهاي شيميايي مثل چسب يكي ازاين سوء مصرف ها است. اين بررسي به مطالعة وابستگي و سوء مصرف مواد شيميايي در مردان زنداني در زندانهاي خوزستان در سال 1384 ميپردازد. روش: پژوهش با روش توصيفي – اكتشافي و با تكنيك هاي پرسشنامه، مصاحبة تشخيصي - باليني و مطالعه اسناديِ پرونده هاي پزشكي و گزارشهاي باليني ـ طبي پرستاران بخشهاي درمانی زندانها اجرا گردید. جامعه آماري زندانیان بخش درمان و بهداري زندانها با شكايات وابستگي دارويي و اسناد پزشكي ـ بهداشتي آنها است كه بصورت نمونه گيري تصادفي در مجموع 274 پرونده پزشكي مطالعه شد. یافته ها: آزمونِ فرضيه هانشان داد بين متغيرهاي سن و سابقه مصرف مواد مخدر با سوءمصرف مواد شیمیایی رابطة معناداري وجود دارد؛ بطوریکه بين سوء مصرف حلالها مثل چسب با سابقه سوء مصرف مشتقات درجه دوم ترياك مثل مرفين، تبائين و هروئين رابطه معنادار، قويتر بود. مصاحبه هاي باليني ـ تشخيصي معين كرد وابستگي رواني ايجاد شده توسط اين مشتقات نقش مهمی در اين نوع سوء مصرف به حلالها دارد. نوع مصرف زندانيان بيشتر از راه بيني و با استنشاق گازهاي متصاعد شده از چسب ها است. نتایج: هر چند شيوعشناسي اين عارضه در پرونده هاي نمونه نشانگر درصد متوسط به پايين در اين وابستگي شيميايي است، اما در مجموع اين پديده قابل مطالعه و بررسي است.
مقدمه
در مطلب حاضر چسب و حلالها به عنوان مادة مخدر سبك مورد بررسي قرار ميگيرند. اين موضوع زماني اهميت بيشتري مييابد كه به دسترسي آسان و سريع به چسب و ساير حلالها به عنوان مواد داراي كاربرد عمومي توجه گردد. از آنجا كه كودكان و نوجوانان در جريان استفادة از چسب متوجه خاصيت تخديري آن ميشوند و اين امر مي تواند سبب جلب توجه و احتمالاً وابستگي به آن گردد، بررسي ابعاد اين پديده و انديشيدن به تمهيداتي در اين زمينه از اهميت زيادي برخوردار است. يكي از موضوعات قابل توجه در رابطه با چسبها و ساير حلالها عدم ممنوعيت خريد و فروش و حمل و نقل آنها به عنوان يك كالاي ساده و نيز استفاده از آنها براي مصارف عمومي، هنري، آرايشي و بهداشتي است. موضوع دسترسي آنان و عدم كنترل و نظارت بر كاربرد آن از سوي كودكان و نوجوانان باعث گسترش و سهولت مصرف اين مواد گرديده است.
مواد مخدر يكي از معضلات جامعه جهاني و كشور ما است. در اين رهگذر خطرات گوناگوني به جامعه و اعضاي آن ميرسد؛ اما نبايد تصور كرد که مواد مخدر محدود به حشيش، ترياك، هروئين و داروهاي شيميائي است. يكي از عوامل شيوع اعتياد دسترسي آسان و سريع به مصرف مواد مخدر است(كمالي1378:55). در عين حال بايد توجه داشت که ابتلاء به اعتياد در اكثر موارد سيري فزاينده دارد. به اين معني كه معمولاً از مواد مخدر سبك و داراي قدرت تخريبي اندك شروع شده و به مواد مخدر سنگين و مخرب و سرانجام پاشيدگي شخصيت، سلامت و زندگي فرد منتهي ميشود. هر چند به نظر ميرسد با توجه به گسترش آسيبهاي اجتماعي در جامعه اين وضعيت تا حدودي تغيير يافته است و در مواردي فرد با سنگينترين نوع مادة مخدر به اعتياد روي ميآورد و يا مخربترين روش سوء مصرف مواد مخدر را مورد استفاده قرار ميدهد. اما با توجه به اين كه زمينة مصرف مواد مخدر از دورة نوجواني شروع ميشود (عوامل زمينهساز نظير فقدان نظارت خانواده، زندگي در محيطهايي كه دسترسي آسان به مواد مخدر وجود دارد و مشاهدة الگوهاي مصرف كنندة مواد مخدر در كوچه، خيابان يا خانه)، مصرف مواد استنشاقي (مثل چسب و ساير حلالهاي شيميايي) ميتواند يك پيشبين خيلي مهم در گرايش بعدي فرد بسوي مصرف مواد مخدر باشد. زيرا حتي در اين سن گرايش به سوء مصرف مواد وجود داشته ولي بدليل فقدان توانايي مالي يا به حساب نيامدن از سوي همتايان بزرگتر به ناگزير به استنشاق حلالها و يا چسب قناعت نموده است. وابستگي به مواد استنشاقي و حلالها عامل بيش از 20% مرگ و ميرهاي معتادين نوجوان در حال ترك اعتياد بوده است.(National Children's Bureau 2004)
1) چارچوب نظری و ادبیات پژوهش
1-1) تاريخچه سوءمصرف مواد استنشاقي:
استشمام بخار مواد سابقهاي تاريخي دارد. به عنوان مثال يونانيان باستان به منظور تخفيف مشكلات رواني افراد از آن استفاده ميكردند(صالحي 83:1371). اما شيوع آن طي دوران جديد به استشمام بخار حاصل از بنزين طي دهه 1950 در آمريكا برميگردد و در چند دهه اخير گسترش زيادي يافته است. به عنوان مثال در مكزيك استنشاق چسب از راه بيني يكي از مشكلات سيستم بهداشتي و درماني است.(كلمن 92:1992،Gerstain1993:30 & Irwin 1997 )
1-2) وضعيت سوء مصرف كنندگان
بدليل شرايط خاص مواد استنشاقي از جمله ارزان بودن و سهولت دسترسي در اغلب موارد اين گروه جزو نخستين موادي هستند كه كودكان و نوجوانان به امتحان آنها روي ميآورند و ميزان بروز آن در ميان كساني كه در مناطق فقيرنشين زندگي ميكنند بيشتر است(كاپلان 236:1989). معمولاً مصرف مواد استنشاقي از سن 9تا12 سالگي شروع شود و در دورة نوجواني به اوج ميرسد(Health Promotion Agency 2005)، پس از 35 سالگي اين نوع سوءمصرف بندرت ديده ميشود .اكثر سوءمصرف كنندگان مواد استنشاقي را مردان تشكيل ميدهند (انجمن روانپزشكي آمريكا 424:1994).
هر چند با توجه به كاربرد اين مواد در وسايل كاردستي و هنري و نيز رواج اين فعاليتها نزد دختران روند مصرف آن از سوي اين گروه فزاينده است.( براتوند:12:1381) آمارها طي سالهاي 1971 تا 2002 نشان داده است كه 37% از مرگ و ميرها در سنين 18-14 نوجوانان ايرلندي ناشي از سوء مصرف مواد استنشاقي بوده است بطوريكه 76 مورد فوت در سال 2004 مربوط به سوء مصرف حلالهاي شيميايي بويژه چسبها گزارش گرديد. (Irving & cheers organization 2006)
سوءمصرف مواد استنشاقي مورد بحث همة موادي را در برميگيرد كه فرد را دچار تغييرات رفتاري يا رواني قابل ملاحظه باليني از قبيل پرخاشگري، تهاجم، بيتفاوتي، اختلال در قضاوت و اختلال در عملكرد اجتماعي و شغلي مينمايد. تغييرات مورد بحث در جريان مصرف عمدي مواد استنشاقي قابل تبخير يا كمي پس از آن و يا بر اثر قرار گرفتن در معرض اين مواد به مدت كوتاه ولي با مقادير زياد ايجاد ميشوند.(Irwin 1997:54)
1-3) انواع مواد استنشاقي:
مواد استنشاقي شامل انواع حلالها، چسبها، اتر، شيشهپاككن، رنگهاي اسپري، تينر، مواد پاككننده، انواع لاك غلطگيري، بنزين، نفت، عوامل شيميائي مورد استفاده براي ثبوت و ظهور عكس (Fixator) گاز فندك، انواع اسپري، لاك ناخن و ساير لوازم آرايشي، تولوئن، استون (حلال و پاك كننده لاك ناخن)، مواد مورد استفاده در آتشنشاني، گوگرد، روانكنندهها و ...ميباشند.
1-4) علائم سوءمصرف مواد استنشاقي :
بسياري از علائم ذيل با نشانههاي ناشي از سوءمصرف ديگر مواد مخدر مشابه بوده که عبارتند از سرگيجه، نيستاگموس (حركات غيرعادي كرة چشم)، ناهماهنگي حركتي، اختلال تكلم بصورت اظهار كلمات بيربط، پرت و نامناسب با موقعيت، راه رفتن نامتعادل و يا تلوتلو خوردن، خوابآلودگي، كندي بازتابها، كندي رواني - حركتي، رعشه و لرزش، ضعف عمومي، اختلال ديد بصورت دو بيني يا تاربيني يا ديد تونلي و شفقی، سرخوشي و شنگولي، بهت و اغماء، تحريك پوستي نواحي بيني و دهان و بوي غيرعادي دهان (كه الزاماً بدبو نيست). بجز علائم فوق كه تشخيص افتراقي آنها از نشانههاي ساير اختلالات بر عهدة يك متخصص اعم از روانپزشك، روانشناس، مشاور، دستاندر كار علوم رفتاري است، برخي علائم عمومي نيز وجود دارد كه توجه به آنها براي والدين، مربيان، كارفرمايان و حتي مسؤولان خوابگاهها و مراكز شبانه روزي و تمام مراكزي كه به نحوي امكان سوءمصرف اين موارد در آنها وجود دارد؛ ضروري است.
ممكن است راه رفتن فردي كه چسب و ساير حلالها را از راه بيني استنشاق ميكند ، بصورت تلوتلو خوردن باشد، صحبت كردن كند داشته باشد، مو، تنفس و يا لباس حاكي از بو يا علائم مواد مورد بحث باشد. معمولاً اين افراد اشتهاي خود را از دست ميدهند و مبتلا به اسهال ميگردند. فرد مبتلا به سوءمصرف چسب يا ساير حلالها معمولاً بيقرار است، تحريك پذير بوده و به آساني عصباني ميشود، بيني و چشمان او آب ريزش دارند يا قرمز هستند و علائم سرماخوردگي، سرفه و عفونت تنفسي در او مدتها ادامه پيدا ميكند. ازجمله عوارض و نشانههاي اجتماعي سوءمصرف مواد استنشاقي افت تحصيلي، غيبت يا فرار از مدرسه و يا غيبت از محل كار است.(كلمن 90:1996)
اين ويژگيها در عين حال حاكي از ارتباط بين آن عوامل و ضعف نظارتي خانواده و يا وجود پاشيدگي و عدم انسجام در آن است. البته بايد توجه كرد اين ويژگيها تنها مربوط به مصرف مواد استنشاقي نيستند و آنها ميتوانند علائمي جدي دال بر وجود مشكل در خانواده، محيط زندگي و بطور كلي ميتوان آنها را عوامل پيشبين مهم و ارزشمند از وجود مشكلات در زندگي آيندة فرد و گرايش به سوي ارتكاب جرم، انحراف اجتماعي و سوءمصرف مواد تلقي كرد. با توجه به سن فرد ممكن است مشكلات خاص ديگري نيز بروز يابد مثلاً براي افراد بزرگتر احتمال بروز تصادف رانندگي ناشي از سوءمصرف مواد استنشاقي يا درگيري، پرخاشگري و يا مشكلات خانوادگي وجود دارد(انجمن روانپزشكي آمريكا 420:1994).
سوء مصرفكنندگان چسب و ساير مواد استنشاقي علائق و پيوندهاي قديمي خود را ميگسلند، به سرگرميهاي قديمي خود بيعلاقه ميشوند و غالباً بدون اينكه كاري انجام دهند مدتها در جائي مينشينند. به اين ترتيب هر نوع تغيير در عادات و رفتار را ميتوان نوعي علامت هشدار محسوب كرد و در كنار ساير شواهد براي مداخلةسريع جهت نجات فرد مورد توجه قرار داد. (نقل از گيلدر و همكاران 83:1994)
1-5) مكانيزم تأثير مواد استنشاقي و عوارض سوء مصرف آنها:
مواد استنشاقي به سرعت از راه ريه جذب شده و به مغز ميرسند. اين مواد از طريق افزايش سياست غشاء سلول عصبي و نيز تشديد عملكرد نوروترانسميتري مواد استنشاقي به نام گابا(Gaba) تأثير ميگذارد. لازم به ذكر است كه سطح گابا طي خواب افزايش مييابد و اصولاً جزو عوامل ايجاد آرامش و تخدير تلقي ميشود. (كاپلان و همكاران 1994)
البته در مورد برخي مواد كه حالت تحريكي و ايجاد درخواستي دارند انتقال دهنده هاي عصبي غير از گابا دخيلند؛ آثار آنها با توجه به نوع، ميزان و نحوة مصرف پس از چند دقيقه ظاهر ميشوند و براساس عوامل مذكور از 30دقيقه تا چند ساعت باقي ميمانند. اين مواد جزو تضعيفكنندههاي سيستم عصبي مركزي(CNS) دستهبندي شده و ميتوانند آثار پايداري بر مغز بوجود آورند؛ به عنوان مثال افرادي كه مواد استنشاقي را به ميزان زياد مصرف ميكنند؛ ممكن است دچار آتروفي مغز (تحليل بافت )، تخريب مخچه، بروز ضايعات در اعصاب جمجمه اي يا راههاي هرمي، كاهش ضريب هوش، صرع لوب تمپورال و آسيب به جنين در زنان باردار گردند.(فيضزاده و همكاران96:1376)
مصرف دائم يا متناوب اين مواد ممكن است به هپاتيت و سرانجام به سيروز كبدي منجر گردد و يا اسيدوز متابوليكي مشابه اسيدوز مجاري انتهايي كليوي ايجاد نمايد(انجمن روانپزشكي آمريكا 424:1994). مواردي از وقفه در ساخته شدن مغز استخوان نيز گزارش شده است. بعضي مواد استنشاقي مانند متيلن كلرايد ممكن است بر اثر سوخت و ساز به مونوكسيد كربن تبديل شوند. احتمال دارد. افت فعاليت تنفسي يا قلبي عروقي ميتواند باعث مرگ شود. احتمال بروز پديدهاي با عنوان " مرگ ناگهاني استنشاقي" (Sudden snuffing death) بر اثر بينظمي شديد در فعاليت قلب، كمبود اكسيژن يا ناهنجاري الكتروليتي وجود دارد .موارد مرگ ناشي از خفگي بر اثر كشيدن كيسه نايلوني به سر توسط سوءمصرف كنندگان طي دورة استنشاق حلالها گزارش شده است(راسپي و همكاران 1989 نقل از گيلدر 84:1994). در مواردي نوجوانان ضمن خودارضايي (mastribution)، اقدام به استنشاق مواد شيميايي و كاهش ميزان اكسيژن لازم براي بدن مينمايند كه منجر به خفگي آنان ميشود (شريفي 1377:57).
1-6) پیشینه پژوهش
با مطالعه اسناد و مدارک علمی و دانشگاهی، پژوهش خاصی با موضوع مطالعه آسیب شناسی روانی- اجتماعی سوءمصرف مواد شیمیایی یافت نشد. فقط بخشی از پژوهش براتوند(1378) با این موضوع اشاره شده است. سوءمصرف مصرفكنندگان چسب و ساير حلالها از طريق بيني اين عمل را با فشار دادن خمير چسب برروي دستمال يا تكهاي كاغذ آغاز مينمايند. بتدريج روشهاي پيچيدهتري توسط اين افراد بكار ميرود. از جمله آنكه چسب يا ديگر مادة مورد سوءمصرف را داخل يك كيسه نايلوني كوچك قرار ميدهند وبا حرارت دستهاي خود آنرا گرم نموده تا بخار زيادي توليد گردد، آنگاه بخار حاصل را تنفس مينمايند. يك روش پيچيدهتر استفاده از ظروف كوچك شامپو است. پهلوي ظرف شامپو را سوراخ ميكنند و در حالي كه مقداري ماده استنشاقي در آن قرار دارد با فشار هوا را از درب اصلي ميمكند و به صورت متناوب سوراخ را با انگشت باز و بسته ميكند. همزمان چون ظرف در دست قرار دارد، در حد حرارت بدن گرم ميشود كه عمل تبخير حلال بهتر انجام ميگيرد. اين كار تا رسيدن به حالت سرخوشي ادامه مييابد. در مواردي به صورت دستهجمعي انجام ميشود و در حالي كه يك گروه سه تا پنج نفره را تشكيل ميدهند از اين وسيله استفاده ميكنند كه ضمن خطرناك بودن خود اين عمل احتمال انتقال هپاتيت نيز منتفي نيست(براتوند 1378:14).
نوجواناني كه تشخيص وابستگي به مواد استنشاقي براي آنان داده ميشود؛ ممكن است اين مواد را چند بار در هفته و اغلب در تعطيلات آخر هفته و پس از مدرسه مصرف كنند. وابستگي شديد در بزرگسالان(كه بندرت بعد از 35 سالگي ممكن است ادامه يابد.) شامل مصرف شديدتر است. در مواردي ممكن است از طريق پارچة آغشته به ماده يا حتي بصورت مستقيم از ظرف اصلي مادة مورد سوءمصرف استنشاق صورت پذيرد.(همان منبع، 1378)
2) اهداف و سوالات پژوهش
این بررسی سعی دارد به اهداف زیر دست یابد و به پرسشهای آن پاسخ مناسب دهد:
1. تحلیل رفتار مصرفی غلط چسب در زندانیان.
2. بررسی رابطه سوء مصرف چسب و مواد استنشاقی با مولفه های خانوادگی و سنی.
3. بررسی رابطه سوء مصرف چسب و مواد استنشاقی با سابقه و نوع مصرف مواد.
4. بررسی و مطالعه پرونده پزشکی و گزارشات پرستاری زندانها در مورد سوء مصرفها و وابستگی های دارویی و مصاحبه تشخیصی با نمونه های معرف.
5. طراحی و اجرای آزمون سوء مصرف چسب GAQ و اعتباریابی آن.
سوالات و پرسشهای این بررسی به قرار زیر است:
1. رفتارهای مصرفی غلط چسب در زندانیان مرد معتاد خوزستان به چه صورت است؟
2. چه نوع رابطه های بین سوء مصرف چسب با تابلوی بالینی اعتیاد و نوع مواد مصرفی در زندانیان معتاد وجود دارد؟
3. چه نوع رابطه های بین سوء مصرف چسب با سن زندانیان معتاد وجود دارد؟
4. چه نوع رابطه های بین سوء مصرف چسب با مشتقات مواد مخدر مصرفی در زندانیان وجود دارد؟
3) روش شناسی پژوهش
این بررسی به طریق مطالعه اسنادی-پرسشنامه ای و روش تحقیق توصیفی-اکتشافی به جمع آوری اطلاعات و داده های موردنظر می پردازد.
1-3) ابزار جمع آوری اطلاعات: به سه شیوۀ مطالعه اسنادی پرونده های پزشكي زندانیان در واحدهای بهداشت و درمان زندانها و ثبت شكايات پزشكي-روانی زندانیان و معتادان از سوی پرستاران اندرزگاه ها و روش دوم طراحی آزمون 20 سؤالی سوء مصرف و وابستگی دارویی-شیمیایی چسب در زندانیان( Glue Abuse Questionnaire ) با استفاده از طیف دو قطبی (بلی-خیر) با گسترۀ شدت 40-20 مرتبط با مؤلفه های فیزیکی-روانی و رفتارهای بالینی سوء مصرف در زندانیان اجرا گردید. با کمک فرمول اعتباريابي زوج-فرد از طریق فرمول آلفای کرونباخ روایی آزمون در حد 72/0:a بدست آمد. روش سوم مصاحبه تشخیصی و بالینی با زندانیانی است که از وضعیت بحرانی پزشکی و روانی با آثار ترومای بالا برخوردارند؛ می باشد.
2-3) جامعه و نمونه آماری: جامعه آماری تحقیق را مردان زندانی محکوم زندانهای خوزستان در سال 1384 که به جرم مصرف مواد اعتیادزا معرفی شده و در مرکز بهداشت و درمان زندانها بر اثر مراجعات بالینی- پزشکی و شکایات رفتاری-روانی دارای پرونده پزشکی می باشند. به طریق نمونه گیری تصادفی ساده بر اساس شماره عکس زندانیان تعداد 30 نفر از آنها انتخاب و مورد مصاحبه بالینی – تشخیصی قرار گرفته و درباره آنها آزمونِ GAQ اجرا گردید. تعداد 274 پرونده پزشکی در واحدهای بهداشت درمان زندانها مطالعه و مولفه های تشکیل دهنده خصیصه بالینی آنها و آیتمهای مدنظر در آزمون وابستگی به حلالهای شیمیایی کدگذاری و ثبت گردید. در پایان پژوهشگران با آزمون آماری خی دو به کمک نرم افزار آماری SPSS 14 تفاوت معناداری متغیرها را بررسی نمودند.
3-3) فرضیات پژوهش:
1. بین سن مددجویان مرد معتاد و سوء مصرف چسب رابطه معناداری وجود دارد.
2. بین سابقه سوء مصرف مواد مخدر در زندانیان و سوء مصرف چسب رابطه معناداری وجود دارد.
3. بین سوء مصرف چسب و سوء مصرف مشتقات درجه دوم تریاک رابطه معناداری وجود دارد.
4) یافته های پژوهش
1-4) یافته های توصیفی
بعد از گردآوری اطلاعات و داده های آماری و تحلیل آنها، یافته ها به قرار زیر تحلیل گردید:
طبق جدول یک گستره سنی مددجویان مراجعه کننده به واحدهای بهداشت و درمان زندانها از لحاظ شکایات سو مصرف چسب آمده است:
جدول 1 : گستره سنی مددجویان مراجعه کننده با شکایات سوءمصرف حلالهای شیمیایی
توزیع سنی 28-18 40-29 51-41 51 به بالا
فراوانی درصدی سن مراجعه کنندگان 12 54 32 2
فراوانی درصدی شکایات سوءمصرف 26 48 19 7
از داده های جدول یک، می توان بطور فرضی وجود یک رابطه معنادار و همبسته بین سن زندانیان و شکایات سو مصرف چسب و حلالهای شیمیایی را مشاهده کرد. تثبیت مصرف و سو سابقه استفاده از مواد مخدر در زندانیان معتاد در رده های سنی 40 -30 ساله ها به ایجاد وابستگی روانی و پایداری اعتیاد در آنها منجر شده بطوری که این جلوه سوء مصرف در موقعیت های محدود و نظام مندی مثل زندانها با جابجایی رفتار به دیگر سو مصرفها مثل چسب و مواد استنشاقی کشیده می شود. همچنین فراوانی سوءمصرف حلالهای شیمیایی در رده سنی 28-18 سال نیز قابل بررسی است. هر چند به طور کلی طبق یافته های آزمون GAQ در جدول دو، شکایات سوء مصرف چسب و حلالها در زندانیان و شدت آن در حد حاد نبود؛ ولی برای پیشگیری از گسترش این سو مصرف پایدار می بایستی از گروه های سنی پایین شروع کرد. در جدول دو، نتایج آزمون سو مصرف چسب و حلالها از لحاظ شدت سو مصرف مواد استنشاقی Solvent Abuse آمده است:
جدول 2 : داده های آزمون GAQ بین نمره 40-20
شدت سو مصرف خفیف 25-20 متوسط30-25 حاد35-30 خیلی حاد40-35
فراوانی درصدی 57 32 8 3
نکته مهم و قابل ملاحظه این است که توزیع کم جمعیت دارای وضعیت بحرانی، نشانۀ خروج این مساله از حالت آسیب زایی بر مبنای مولفه های پزشکی، روانشناختی و اجتماعی نیست؛ چون در مجموع دسترسی به جامعه آماری و نمونه گیری از آنها و بطور کلی اجرای آزمون GAQ و حوزه جمعیتی این مطالعه در زندانهای خوزستان و بین زندانیانی بوده است که امید و سهولت در دسترسی به سوء مصرفهای جدید و آزادی در رفتارهای پرخطر از آنها سلب و محدود شده است.
2-4) آزمون فرضیات پژوهش
1. فرضیه اول تایید گردید: در سطح معناداری98/0 : p و 29 : df با 30/15 : X2 بین سن مجرمان نمونه و سو مصرف مواد استنشاقی و چسبها رابطه معناداری ملاحظه شد.
2. فرضیه دوم تایید شد: سابقه سو مصرف مواد مخدر و دوره های زمانی اعتیاد با سو مصرف چسب ارتباط معناداری دارد.(99/0 : p ، 25/14 : X2)
3. فرضیه سوم تایید گردید: با معناداری 99/0 : pو 04/11 : X2 رابطه معنادار قویتر و پایدارتری بین سو مصرف حلالها و چسب با مشتقات درجه دوم تریاک بدست آمد.
5) بحث و نتیجه گیری
پژوهشهای فراوانی به انواع جدید سومصرف مواد شیمیایی اشاره کرده اند.(براتوند 1384) به ویژه که در محیطهای منضبط و بسته ای مثل زندانها و ندامتگاه ها که جو نظارتی بر رفتار مصرفی و تغذیه زندانیان آنها را محدود نموده است؛ محکومین به مواد جدید رو آورده و تغییر رویه و عادت مصرفی می دهند. (اسداللهی،1384)
لزوم مطالعه و نظارت بر این رفتارهای جدید و معرفی مدیران نظام ندامتگاهی محرز و ضروری است. اساس و هدف اصلی این بررسی مطالعه این سومصرفهای جدید مثل مواد استنشاقی و چسب های شیمیایی-طبی و حلالهای الکلیک و شیمایی که در محیط های انسانی به حد وفور یافت می شود؛ می باشد. با مطالعه 274 پرونده پزشکی شکایات اعتیاد در واحدهای بهداشت و درمان زندانهای خوزستان و مصاحبه تشخیصی-بالینی و اجرای آزمون سوءمصرف چسب GAQدر مورد زندانیان معتاد خوزستان، ملاحظه شد؛ بین سن مددجویان و سابقه مصرفی مواد مخدر با سومصرف چسب رابطه معنادار وجود دارد. به طوری که بیشترین جمعیت دارای شکایات مصرف حلالهای شیمیایی در رده سنی 40-30 ساله ها که دوره تثبیت مصرف مواد مخدر است؛ قرار دارند.
رابطه معنادار بین سومصرف چسبها و حلالهای شیمیایی solvent abuse با درجه دوم مشتقات تریاک قویتر بود. وابستگی ایجاد شده در مشتقات درجه دوم تریاک مثل مرفینها، کودئین، و هروئین در فرد معتاد از نوع روانی Psychic است که هرچند دوره ماندگاری مواد شیمیایی آن در خون پایداری کمی دارد و همچنین با وجود کاهش دوز مصرفی این مواد ولی این عادت مصرفی انجام طرحهای روان درماني- اصلاحی را در این سطح از وابستگی مواد مشکل تر و ترک اعتیاد سختتر خواهد نمود. اثبات فرضیه آخر پژوهش نشان داد که بین این مشتقات و سومصرف چسبها و حلالهای شییمایی رابطه معنادار قویتر است. بدین معنا که از کل 274 پرونده تشکیل شده و نتایج شدت وابستگی به جدولها در آزمون GAQ درصد بالایی از اعضای نمونه را معتادان وابسته به این مشتقات تشکیل می دادند.
این یافته نکته قابل تاملی را گوشزد می نماید. اول اینکه مطالعه و نظارت بر رفتارهای مصرفـی معتادان به هروئین، مرفینها و تبائینها و مشتقات درجه دوم تریاک ضروری تر به نظر می رسد. دوم آنکه در پیشگیری از اپیدمی و شیوع سومصرفهای جدید شیمیایی بایستی قدرت اجرایی بر روی معتادان به تریاک و وابستگی های جسمانی متمرکز گردد. با این اقدام و با جلوگیری از تغییر رفتار مصرفی آنها به مشتقات درجه دوم تریاک در واقع در آینده با گسترش، تثبیت و تغییر رفتار اعتیادی جدید در این معتادان به حلالهای شیمیایی و چسبها مبارزه شده است.
منبع:
عبدالرحيم اسداللهی، دانشجوی دکتری مطالعات سالمندی دانشگاه پوترا/مالزی
منابع و مآخذ
1. اسدالهی، عبدالرحیم (1384) بررسی الگوی ساختاری جرم در مناطق حاشیه نشین اهواز، طرح پژوهشی مرکز آموزش عالی منطقه 3 زندانهای کشور، اهواز
2. انجمن روانپزشكي آمريكا (1377) راهنماي تشخيص آماري DSM-IV، ترجمه نيكخو، محمدرضا و همكاران، تهران: نشر مرکز
3. براتوند، محمود (1381) نظرسنجي از مؤسسات آموزش خصوصي اهواز، طرح پژوهشی مرکز آموزش منطقه 3 زندانها، اهواز
4. براتوند، محمود (1378) كودكان خياباني: يك معضل اجتماعی؛ اصفهان: چکیده مقالات ارائه شده در سمينار شهرداري اصفهان
5. دلاور، علی (1382) روشهای تحقیق در علوم رفتاری، چاپ سوم، تهران: نشر قلم
6. فيض زاده، گلناز و همكاران (1376) راهنماي درمان و پيشگيري از اعتياد، تهران: انتشارات سازمان بهزيستي، معاونت پژوهشی
7. شريفي، جواد (1377) عوامل انحراف اجتماعي جوانان، تهران: انتشارات ذوقی
8. صالحي، ايرج (1371) زنجيرههاي اعتياد، تهران: انتشارات آواي نور
9. كاپلان، هارولد و همکاران (1382) خلاصه روانپزشكي، ترجمه نصرتالله پورافكاري، جلد4 ، تهران: انتشارات شهرآب
10. كمالي، محمود (1379) نقش محل سكونت در گرايش به اعتياد؛ همایش اعتياد پيشگيري يا درمان كميسيون پيشگيري از اعتياد انسان، يزد
11. كلمن، ورنان (1378) اعتياد چيست ؟معتاد كيست؟ ترجمه ميرفخرايي ،عليرضا، تهران: نشر اوحدي
12. گيلدر، مايكل و همكاران (1376) درسنامه روانپزشكي آكسفورد، ترجمه نصرتالله پورافكاري، تبریز: نشر دانشگاه تبريز
طرح مساله:
پژوهشهاي فراواني به بروز و شيوع وابستگيهايِ شيميايي جديد اشاره كرده اند. سوء مصرف حلالهاي شيميايي مثل چسب يكي ازاين سوء مصرف ها است. اين بررسي به مطالعة وابستگي و سوء مصرف مواد شيميايي در مردان زنداني در زندانهاي خوزستان در سال 1384 ميپردازد. روش: پژوهش با روش توصيفي – اكتشافي و با تكنيك هاي پرسشنامه، مصاحبة تشخيصي - باليني و مطالعه اسناديِ پرونده هاي پزشكي و گزارشهاي باليني ـ طبي پرستاران بخشهاي درمانی زندانها اجرا گردید. جامعه آماري زندانیان بخش درمان و بهداري زندانها با شكايات وابستگي دارويي و اسناد پزشكي ـ بهداشتي آنها است كه بصورت نمونه گيري تصادفي در مجموع 274 پرونده پزشكي مطالعه شد. یافته ها: آزمونِ فرضيه هانشان داد بين متغيرهاي سن و سابقه مصرف مواد مخدر با سوءمصرف مواد شیمیایی رابطة معناداري وجود دارد؛ بطوریکه بين سوء مصرف حلالها مثل چسب با سابقه سوء مصرف مشتقات درجه دوم ترياك مثل مرفين، تبائين و هروئين رابطه معنادار، قويتر بود. مصاحبه هاي باليني ـ تشخيصي معين كرد وابستگي رواني ايجاد شده توسط اين مشتقات نقش مهمی در اين نوع سوء مصرف به حلالها دارد. نوع مصرف زندانيان بيشتر از راه بيني و با استنشاق گازهاي متصاعد شده از چسب ها است. نتایج: هر چند شيوعشناسي اين عارضه در پرونده هاي نمونه نشانگر درصد متوسط به پايين در اين وابستگي شيميايي است، اما در مجموع اين پديده قابل مطالعه و بررسي است.
مقدمه
در مطلب حاضر چسب و حلالها به عنوان مادة مخدر سبك مورد بررسي قرار ميگيرند. اين موضوع زماني اهميت بيشتري مييابد كه به دسترسي آسان و سريع به چسب و ساير حلالها به عنوان مواد داراي كاربرد عمومي توجه گردد. از آنجا كه كودكان و نوجوانان در جريان استفادة از چسب متوجه خاصيت تخديري آن ميشوند و اين امر مي تواند سبب جلب توجه و احتمالاً وابستگي به آن گردد، بررسي ابعاد اين پديده و انديشيدن به تمهيداتي در اين زمينه از اهميت زيادي برخوردار است. يكي از موضوعات قابل توجه در رابطه با چسبها و ساير حلالها عدم ممنوعيت خريد و فروش و حمل و نقل آنها به عنوان يك كالاي ساده و نيز استفاده از آنها براي مصارف عمومي، هنري، آرايشي و بهداشتي است. موضوع دسترسي آنان و عدم كنترل و نظارت بر كاربرد آن از سوي كودكان و نوجوانان باعث گسترش و سهولت مصرف اين مواد گرديده است.
مواد مخدر يكي از معضلات جامعه جهاني و كشور ما است. در اين رهگذر خطرات گوناگوني به جامعه و اعضاي آن ميرسد؛ اما نبايد تصور كرد که مواد مخدر محدود به حشيش، ترياك، هروئين و داروهاي شيميائي است. يكي از عوامل شيوع اعتياد دسترسي آسان و سريع به مصرف مواد مخدر است(كمالي1378:55). در عين حال بايد توجه داشت که ابتلاء به اعتياد در اكثر موارد سيري فزاينده دارد. به اين معني كه معمولاً از مواد مخدر سبك و داراي قدرت تخريبي اندك شروع شده و به مواد مخدر سنگين و مخرب و سرانجام پاشيدگي شخصيت، سلامت و زندگي فرد منتهي ميشود. هر چند به نظر ميرسد با توجه به گسترش آسيبهاي اجتماعي در جامعه اين وضعيت تا حدودي تغيير يافته است و در مواردي فرد با سنگينترين نوع مادة مخدر به اعتياد روي ميآورد و يا مخربترين روش سوء مصرف مواد مخدر را مورد استفاده قرار ميدهد. اما با توجه به اين كه زمينة مصرف مواد مخدر از دورة نوجواني شروع ميشود (عوامل زمينهساز نظير فقدان نظارت خانواده، زندگي در محيطهايي كه دسترسي آسان به مواد مخدر وجود دارد و مشاهدة الگوهاي مصرف كنندة مواد مخدر در كوچه، خيابان يا خانه)، مصرف مواد استنشاقي (مثل چسب و ساير حلالهاي شيميايي) ميتواند يك پيشبين خيلي مهم در گرايش بعدي فرد بسوي مصرف مواد مخدر باشد. زيرا حتي در اين سن گرايش به سوء مصرف مواد وجود داشته ولي بدليل فقدان توانايي مالي يا به حساب نيامدن از سوي همتايان بزرگتر به ناگزير به استنشاق حلالها و يا چسب قناعت نموده است. وابستگي به مواد استنشاقي و حلالها عامل بيش از 20% مرگ و ميرهاي معتادين نوجوان در حال ترك اعتياد بوده است.(National Children's Bureau 2004)
1) چارچوب نظری و ادبیات پژوهش
1-1) تاريخچه سوءمصرف مواد استنشاقي:
استشمام بخار مواد سابقهاي تاريخي دارد. به عنوان مثال يونانيان باستان به منظور تخفيف مشكلات رواني افراد از آن استفاده ميكردند(صالحي 83:1371). اما شيوع آن طي دوران جديد به استشمام بخار حاصل از بنزين طي دهه 1950 در آمريكا برميگردد و در چند دهه اخير گسترش زيادي يافته است. به عنوان مثال در مكزيك استنشاق چسب از راه بيني يكي از مشكلات سيستم بهداشتي و درماني است.(كلمن 92:1992،Gerstain1993:30 & Irwin 1997 )
1-2) وضعيت سوء مصرف كنندگان
بدليل شرايط خاص مواد استنشاقي از جمله ارزان بودن و سهولت دسترسي در اغلب موارد اين گروه جزو نخستين موادي هستند كه كودكان و نوجوانان به امتحان آنها روي ميآورند و ميزان بروز آن در ميان كساني كه در مناطق فقيرنشين زندگي ميكنند بيشتر است(كاپلان 236:1989). معمولاً مصرف مواد استنشاقي از سن 9تا12 سالگي شروع شود و در دورة نوجواني به اوج ميرسد(Health Promotion Agency 2005)، پس از 35 سالگي اين نوع سوءمصرف بندرت ديده ميشود .اكثر سوءمصرف كنندگان مواد استنشاقي را مردان تشكيل ميدهند (انجمن روانپزشكي آمريكا 424:1994).
هر چند با توجه به كاربرد اين مواد در وسايل كاردستي و هنري و نيز رواج اين فعاليتها نزد دختران روند مصرف آن از سوي اين گروه فزاينده است.( براتوند:12:1381) آمارها طي سالهاي 1971 تا 2002 نشان داده است كه 37% از مرگ و ميرها در سنين 18-14 نوجوانان ايرلندي ناشي از سوء مصرف مواد استنشاقي بوده است بطوريكه 76 مورد فوت در سال 2004 مربوط به سوء مصرف حلالهاي شيميايي بويژه چسبها گزارش گرديد. (Irving & cheers organization 2006)
سوءمصرف مواد استنشاقي مورد بحث همة موادي را در برميگيرد كه فرد را دچار تغييرات رفتاري يا رواني قابل ملاحظه باليني از قبيل پرخاشگري، تهاجم، بيتفاوتي، اختلال در قضاوت و اختلال در عملكرد اجتماعي و شغلي مينمايد. تغييرات مورد بحث در جريان مصرف عمدي مواد استنشاقي قابل تبخير يا كمي پس از آن و يا بر اثر قرار گرفتن در معرض اين مواد به مدت كوتاه ولي با مقادير زياد ايجاد ميشوند.(Irwin 1997:54)
1-3) انواع مواد استنشاقي:
مواد استنشاقي شامل انواع حلالها، چسبها، اتر، شيشهپاككن، رنگهاي اسپري، تينر، مواد پاككننده، انواع لاك غلطگيري، بنزين، نفت، عوامل شيميائي مورد استفاده براي ثبوت و ظهور عكس (Fixator) گاز فندك، انواع اسپري، لاك ناخن و ساير لوازم آرايشي، تولوئن، استون (حلال و پاك كننده لاك ناخن)، مواد مورد استفاده در آتشنشاني، گوگرد، روانكنندهها و ...ميباشند.
1-4) علائم سوءمصرف مواد استنشاقي :
بسياري از علائم ذيل با نشانههاي ناشي از سوءمصرف ديگر مواد مخدر مشابه بوده که عبارتند از سرگيجه، نيستاگموس (حركات غيرعادي كرة چشم)، ناهماهنگي حركتي، اختلال تكلم بصورت اظهار كلمات بيربط، پرت و نامناسب با موقعيت، راه رفتن نامتعادل و يا تلوتلو خوردن، خوابآلودگي، كندي بازتابها، كندي رواني - حركتي، رعشه و لرزش، ضعف عمومي، اختلال ديد بصورت دو بيني يا تاربيني يا ديد تونلي و شفقی، سرخوشي و شنگولي، بهت و اغماء، تحريك پوستي نواحي بيني و دهان و بوي غيرعادي دهان (كه الزاماً بدبو نيست). بجز علائم فوق كه تشخيص افتراقي آنها از نشانههاي ساير اختلالات بر عهدة يك متخصص اعم از روانپزشك، روانشناس، مشاور، دستاندر كار علوم رفتاري است، برخي علائم عمومي نيز وجود دارد كه توجه به آنها براي والدين، مربيان، كارفرمايان و حتي مسؤولان خوابگاهها و مراكز شبانه روزي و تمام مراكزي كه به نحوي امكان سوءمصرف اين موارد در آنها وجود دارد؛ ضروري است.
ممكن است راه رفتن فردي كه چسب و ساير حلالها را از راه بيني استنشاق ميكند ، بصورت تلوتلو خوردن باشد، صحبت كردن كند داشته باشد، مو، تنفس و يا لباس حاكي از بو يا علائم مواد مورد بحث باشد. معمولاً اين افراد اشتهاي خود را از دست ميدهند و مبتلا به اسهال ميگردند. فرد مبتلا به سوءمصرف چسب يا ساير حلالها معمولاً بيقرار است، تحريك پذير بوده و به آساني عصباني ميشود، بيني و چشمان او آب ريزش دارند يا قرمز هستند و علائم سرماخوردگي، سرفه و عفونت تنفسي در او مدتها ادامه پيدا ميكند. ازجمله عوارض و نشانههاي اجتماعي سوءمصرف مواد استنشاقي افت تحصيلي، غيبت يا فرار از مدرسه و يا غيبت از محل كار است.(كلمن 90:1996)
اين ويژگيها در عين حال حاكي از ارتباط بين آن عوامل و ضعف نظارتي خانواده و يا وجود پاشيدگي و عدم انسجام در آن است. البته بايد توجه كرد اين ويژگيها تنها مربوط به مصرف مواد استنشاقي نيستند و آنها ميتوانند علائمي جدي دال بر وجود مشكل در خانواده، محيط زندگي و بطور كلي ميتوان آنها را عوامل پيشبين مهم و ارزشمند از وجود مشكلات در زندگي آيندة فرد و گرايش به سوي ارتكاب جرم، انحراف اجتماعي و سوءمصرف مواد تلقي كرد. با توجه به سن فرد ممكن است مشكلات خاص ديگري نيز بروز يابد مثلاً براي افراد بزرگتر احتمال بروز تصادف رانندگي ناشي از سوءمصرف مواد استنشاقي يا درگيري، پرخاشگري و يا مشكلات خانوادگي وجود دارد(انجمن روانپزشكي آمريكا 420:1994).
سوء مصرفكنندگان چسب و ساير مواد استنشاقي علائق و پيوندهاي قديمي خود را ميگسلند، به سرگرميهاي قديمي خود بيعلاقه ميشوند و غالباً بدون اينكه كاري انجام دهند مدتها در جائي مينشينند. به اين ترتيب هر نوع تغيير در عادات و رفتار را ميتوان نوعي علامت هشدار محسوب كرد و در كنار ساير شواهد براي مداخلةسريع جهت نجات فرد مورد توجه قرار داد. (نقل از گيلدر و همكاران 83:1994)
1-5) مكانيزم تأثير مواد استنشاقي و عوارض سوء مصرف آنها:
مواد استنشاقي به سرعت از راه ريه جذب شده و به مغز ميرسند. اين مواد از طريق افزايش سياست غشاء سلول عصبي و نيز تشديد عملكرد نوروترانسميتري مواد استنشاقي به نام گابا(Gaba) تأثير ميگذارد. لازم به ذكر است كه سطح گابا طي خواب افزايش مييابد و اصولاً جزو عوامل ايجاد آرامش و تخدير تلقي ميشود. (كاپلان و همكاران 1994)
البته در مورد برخي مواد كه حالت تحريكي و ايجاد درخواستي دارند انتقال دهنده هاي عصبي غير از گابا دخيلند؛ آثار آنها با توجه به نوع، ميزان و نحوة مصرف پس از چند دقيقه ظاهر ميشوند و براساس عوامل مذكور از 30دقيقه تا چند ساعت باقي ميمانند. اين مواد جزو تضعيفكنندههاي سيستم عصبي مركزي(CNS) دستهبندي شده و ميتوانند آثار پايداري بر مغز بوجود آورند؛ به عنوان مثال افرادي كه مواد استنشاقي را به ميزان زياد مصرف ميكنند؛ ممكن است دچار آتروفي مغز (تحليل بافت )، تخريب مخچه، بروز ضايعات در اعصاب جمجمه اي يا راههاي هرمي، كاهش ضريب هوش، صرع لوب تمپورال و آسيب به جنين در زنان باردار گردند.(فيضزاده و همكاران96:1376)
مصرف دائم يا متناوب اين مواد ممكن است به هپاتيت و سرانجام به سيروز كبدي منجر گردد و يا اسيدوز متابوليكي مشابه اسيدوز مجاري انتهايي كليوي ايجاد نمايد(انجمن روانپزشكي آمريكا 424:1994). مواردي از وقفه در ساخته شدن مغز استخوان نيز گزارش شده است. بعضي مواد استنشاقي مانند متيلن كلرايد ممكن است بر اثر سوخت و ساز به مونوكسيد كربن تبديل شوند. احتمال دارد. افت فعاليت تنفسي يا قلبي عروقي ميتواند باعث مرگ شود. احتمال بروز پديدهاي با عنوان " مرگ ناگهاني استنشاقي" (Sudden snuffing death) بر اثر بينظمي شديد در فعاليت قلب، كمبود اكسيژن يا ناهنجاري الكتروليتي وجود دارد .موارد مرگ ناشي از خفگي بر اثر كشيدن كيسه نايلوني به سر توسط سوءمصرف كنندگان طي دورة استنشاق حلالها گزارش شده است(راسپي و همكاران 1989 نقل از گيلدر 84:1994). در مواردي نوجوانان ضمن خودارضايي (mastribution)، اقدام به استنشاق مواد شيميايي و كاهش ميزان اكسيژن لازم براي بدن مينمايند كه منجر به خفگي آنان ميشود (شريفي 1377:57).
1-6) پیشینه پژوهش
با مطالعه اسناد و مدارک علمی و دانشگاهی، پژوهش خاصی با موضوع مطالعه آسیب شناسی روانی- اجتماعی سوءمصرف مواد شیمیایی یافت نشد. فقط بخشی از پژوهش براتوند(1378) با این موضوع اشاره شده است. سوءمصرف مصرفكنندگان چسب و ساير حلالها از طريق بيني اين عمل را با فشار دادن خمير چسب برروي دستمال يا تكهاي كاغذ آغاز مينمايند. بتدريج روشهاي پيچيدهتري توسط اين افراد بكار ميرود. از جمله آنكه چسب يا ديگر مادة مورد سوءمصرف را داخل يك كيسه نايلوني كوچك قرار ميدهند وبا حرارت دستهاي خود آنرا گرم نموده تا بخار زيادي توليد گردد، آنگاه بخار حاصل را تنفس مينمايند. يك روش پيچيدهتر استفاده از ظروف كوچك شامپو است. پهلوي ظرف شامپو را سوراخ ميكنند و در حالي كه مقداري ماده استنشاقي در آن قرار دارد با فشار هوا را از درب اصلي ميمكند و به صورت متناوب سوراخ را با انگشت باز و بسته ميكند. همزمان چون ظرف در دست قرار دارد، در حد حرارت بدن گرم ميشود كه عمل تبخير حلال بهتر انجام ميگيرد. اين كار تا رسيدن به حالت سرخوشي ادامه مييابد. در مواردي به صورت دستهجمعي انجام ميشود و در حالي كه يك گروه سه تا پنج نفره را تشكيل ميدهند از اين وسيله استفاده ميكنند كه ضمن خطرناك بودن خود اين عمل احتمال انتقال هپاتيت نيز منتفي نيست(براتوند 1378:14).
نوجواناني كه تشخيص وابستگي به مواد استنشاقي براي آنان داده ميشود؛ ممكن است اين مواد را چند بار در هفته و اغلب در تعطيلات آخر هفته و پس از مدرسه مصرف كنند. وابستگي شديد در بزرگسالان(كه بندرت بعد از 35 سالگي ممكن است ادامه يابد.) شامل مصرف شديدتر است. در مواردي ممكن است از طريق پارچة آغشته به ماده يا حتي بصورت مستقيم از ظرف اصلي مادة مورد سوءمصرف استنشاق صورت پذيرد.(همان منبع، 1378)
2) اهداف و سوالات پژوهش
این بررسی سعی دارد به اهداف زیر دست یابد و به پرسشهای آن پاسخ مناسب دهد:
1. تحلیل رفتار مصرفی غلط چسب در زندانیان.
2. بررسی رابطه سوء مصرف چسب و مواد استنشاقی با مولفه های خانوادگی و سنی.
3. بررسی رابطه سوء مصرف چسب و مواد استنشاقی با سابقه و نوع مصرف مواد.
4. بررسی و مطالعه پرونده پزشکی و گزارشات پرستاری زندانها در مورد سوء مصرفها و وابستگی های دارویی و مصاحبه تشخیصی با نمونه های معرف.
5. طراحی و اجرای آزمون سوء مصرف چسب GAQ و اعتباریابی آن.
سوالات و پرسشهای این بررسی به قرار زیر است:
1. رفتارهای مصرفی غلط چسب در زندانیان مرد معتاد خوزستان به چه صورت است؟
2. چه نوع رابطه های بین سوء مصرف چسب با تابلوی بالینی اعتیاد و نوع مواد مصرفی در زندانیان معتاد وجود دارد؟
3. چه نوع رابطه های بین سوء مصرف چسب با سن زندانیان معتاد وجود دارد؟
4. چه نوع رابطه های بین سوء مصرف چسب با مشتقات مواد مخدر مصرفی در زندانیان وجود دارد؟
3) روش شناسی پژوهش
این بررسی به طریق مطالعه اسنادی-پرسشنامه ای و روش تحقیق توصیفی-اکتشافی به جمع آوری اطلاعات و داده های موردنظر می پردازد.
1-3) ابزار جمع آوری اطلاعات: به سه شیوۀ مطالعه اسنادی پرونده های پزشكي زندانیان در واحدهای بهداشت و درمان زندانها و ثبت شكايات پزشكي-روانی زندانیان و معتادان از سوی پرستاران اندرزگاه ها و روش دوم طراحی آزمون 20 سؤالی سوء مصرف و وابستگی دارویی-شیمیایی چسب در زندانیان( Glue Abuse Questionnaire ) با استفاده از طیف دو قطبی (بلی-خیر) با گسترۀ شدت 40-20 مرتبط با مؤلفه های فیزیکی-روانی و رفتارهای بالینی سوء مصرف در زندانیان اجرا گردید. با کمک فرمول اعتباريابي زوج-فرد از طریق فرمول آلفای کرونباخ روایی آزمون در حد 72/0:a بدست آمد. روش سوم مصاحبه تشخیصی و بالینی با زندانیانی است که از وضعیت بحرانی پزشکی و روانی با آثار ترومای بالا برخوردارند؛ می باشد.
2-3) جامعه و نمونه آماری: جامعه آماری تحقیق را مردان زندانی محکوم زندانهای خوزستان در سال 1384 که به جرم مصرف مواد اعتیادزا معرفی شده و در مرکز بهداشت و درمان زندانها بر اثر مراجعات بالینی- پزشکی و شکایات رفتاری-روانی دارای پرونده پزشکی می باشند. به طریق نمونه گیری تصادفی ساده بر اساس شماره عکس زندانیان تعداد 30 نفر از آنها انتخاب و مورد مصاحبه بالینی – تشخیصی قرار گرفته و درباره آنها آزمونِ GAQ اجرا گردید. تعداد 274 پرونده پزشکی در واحدهای بهداشت درمان زندانها مطالعه و مولفه های تشکیل دهنده خصیصه بالینی آنها و آیتمهای مدنظر در آزمون وابستگی به حلالهای شیمیایی کدگذاری و ثبت گردید. در پایان پژوهشگران با آزمون آماری خی دو به کمک نرم افزار آماری SPSS 14 تفاوت معناداری متغیرها را بررسی نمودند.
3-3) فرضیات پژوهش:
1. بین سن مددجویان مرد معتاد و سوء مصرف چسب رابطه معناداری وجود دارد.
2. بین سابقه سوء مصرف مواد مخدر در زندانیان و سوء مصرف چسب رابطه معناداری وجود دارد.
3. بین سوء مصرف چسب و سوء مصرف مشتقات درجه دوم تریاک رابطه معناداری وجود دارد.
4) یافته های پژوهش
1-4) یافته های توصیفی
بعد از گردآوری اطلاعات و داده های آماری و تحلیل آنها، یافته ها به قرار زیر تحلیل گردید:
طبق جدول یک گستره سنی مددجویان مراجعه کننده به واحدهای بهداشت و درمان زندانها از لحاظ شکایات سو مصرف چسب آمده است:
جدول 1 : گستره سنی مددجویان مراجعه کننده با شکایات سوءمصرف حلالهای شیمیایی
توزیع سنی 28-18 40-29 51-41 51 به بالا
فراوانی درصدی سن مراجعه کنندگان 12 54 32 2
فراوانی درصدی شکایات سوءمصرف 26 48 19 7
از داده های جدول یک، می توان بطور فرضی وجود یک رابطه معنادار و همبسته بین سن زندانیان و شکایات سو مصرف چسب و حلالهای شیمیایی را مشاهده کرد. تثبیت مصرف و سو سابقه استفاده از مواد مخدر در زندانیان معتاد در رده های سنی 40 -30 ساله ها به ایجاد وابستگی روانی و پایداری اعتیاد در آنها منجر شده بطوری که این جلوه سوء مصرف در موقعیت های محدود و نظام مندی مثل زندانها با جابجایی رفتار به دیگر سو مصرفها مثل چسب و مواد استنشاقی کشیده می شود. همچنین فراوانی سوءمصرف حلالهای شیمیایی در رده سنی 28-18 سال نیز قابل بررسی است. هر چند به طور کلی طبق یافته های آزمون GAQ در جدول دو، شکایات سوء مصرف چسب و حلالها در زندانیان و شدت آن در حد حاد نبود؛ ولی برای پیشگیری از گسترش این سو مصرف پایدار می بایستی از گروه های سنی پایین شروع کرد. در جدول دو، نتایج آزمون سو مصرف چسب و حلالها از لحاظ شدت سو مصرف مواد استنشاقی Solvent Abuse آمده است:
جدول 2 : داده های آزمون GAQ بین نمره 40-20
شدت سو مصرف خفیف 25-20 متوسط30-25 حاد35-30 خیلی حاد40-35
فراوانی درصدی 57 32 8 3
نکته مهم و قابل ملاحظه این است که توزیع کم جمعیت دارای وضعیت بحرانی، نشانۀ خروج این مساله از حالت آسیب زایی بر مبنای مولفه های پزشکی، روانشناختی و اجتماعی نیست؛ چون در مجموع دسترسی به جامعه آماری و نمونه گیری از آنها و بطور کلی اجرای آزمون GAQ و حوزه جمعیتی این مطالعه در زندانهای خوزستان و بین زندانیانی بوده است که امید و سهولت در دسترسی به سوء مصرفهای جدید و آزادی در رفتارهای پرخطر از آنها سلب و محدود شده است.
2-4) آزمون فرضیات پژوهش
1. فرضیه اول تایید گردید: در سطح معناداری98/0 : p و 29 : df با 30/15 : X2 بین سن مجرمان نمونه و سو مصرف مواد استنشاقی و چسبها رابطه معناداری ملاحظه شد.
2. فرضیه دوم تایید شد: سابقه سو مصرف مواد مخدر و دوره های زمانی اعتیاد با سو مصرف چسب ارتباط معناداری دارد.(99/0 : p ، 25/14 : X2)
3. فرضیه سوم تایید گردید: با معناداری 99/0 : pو 04/11 : X2 رابطه معنادار قویتر و پایدارتری بین سو مصرف حلالها و چسب با مشتقات درجه دوم تریاک بدست آمد.
5) بحث و نتیجه گیری
پژوهشهای فراوانی به انواع جدید سومصرف مواد شیمیایی اشاره کرده اند.(براتوند 1384) به ویژه که در محیطهای منضبط و بسته ای مثل زندانها و ندامتگاه ها که جو نظارتی بر رفتار مصرفی و تغذیه زندانیان آنها را محدود نموده است؛ محکومین به مواد جدید رو آورده و تغییر رویه و عادت مصرفی می دهند. (اسداللهی،1384)
لزوم مطالعه و نظارت بر این رفتارهای جدید و معرفی مدیران نظام ندامتگاهی محرز و ضروری است. اساس و هدف اصلی این بررسی مطالعه این سومصرفهای جدید مثل مواد استنشاقی و چسب های شیمیایی-طبی و حلالهای الکلیک و شیمایی که در محیط های انسانی به حد وفور یافت می شود؛ می باشد. با مطالعه 274 پرونده پزشکی شکایات اعتیاد در واحدهای بهداشت و درمان زندانهای خوزستان و مصاحبه تشخیصی-بالینی و اجرای آزمون سوءمصرف چسب GAQدر مورد زندانیان معتاد خوزستان، ملاحظه شد؛ بین سن مددجویان و سابقه مصرفی مواد مخدر با سومصرف چسب رابطه معنادار وجود دارد. به طوری که بیشترین جمعیت دارای شکایات مصرف حلالهای شیمیایی در رده سنی 40-30 ساله ها که دوره تثبیت مصرف مواد مخدر است؛ قرار دارند.
رابطه معنادار بین سومصرف چسبها و حلالهای شیمیایی solvent abuse با درجه دوم مشتقات تریاک قویتر بود. وابستگی ایجاد شده در مشتقات درجه دوم تریاک مثل مرفینها، کودئین، و هروئین در فرد معتاد از نوع روانی Psychic است که هرچند دوره ماندگاری مواد شیمیایی آن در خون پایداری کمی دارد و همچنین با وجود کاهش دوز مصرفی این مواد ولی این عادت مصرفی انجام طرحهای روان درماني- اصلاحی را در این سطح از وابستگی مواد مشکل تر و ترک اعتیاد سختتر خواهد نمود. اثبات فرضیه آخر پژوهش نشان داد که بین این مشتقات و سومصرف چسبها و حلالهای شییمایی رابطه معنادار قویتر است. بدین معنا که از کل 274 پرونده تشکیل شده و نتایج شدت وابستگی به جدولها در آزمون GAQ درصد بالایی از اعضای نمونه را معتادان وابسته به این مشتقات تشکیل می دادند.
این یافته نکته قابل تاملی را گوشزد می نماید. اول اینکه مطالعه و نظارت بر رفتارهای مصرفـی معتادان به هروئین، مرفینها و تبائینها و مشتقات درجه دوم تریاک ضروری تر به نظر می رسد. دوم آنکه در پیشگیری از اپیدمی و شیوع سومصرفهای جدید شیمیایی بایستی قدرت اجرایی بر روی معتادان به تریاک و وابستگی های جسمانی متمرکز گردد. با این اقدام و با جلوگیری از تغییر رفتار مصرفی آنها به مشتقات درجه دوم تریاک در واقع در آینده با گسترش، تثبیت و تغییر رفتار اعتیادی جدید در این معتادان به حلالهای شیمیایی و چسبها مبارزه شده است.
منبع:
عبدالرحيم اسداللهی، دانشجوی دکتری مطالعات سالمندی دانشگاه پوترا/مالزی
منابع و مآخذ
1. اسدالهی، عبدالرحیم (1384) بررسی الگوی ساختاری جرم در مناطق حاشیه نشین اهواز، طرح پژوهشی مرکز آموزش عالی منطقه 3 زندانهای کشور، اهواز
2. انجمن روانپزشكي آمريكا (1377) راهنماي تشخيص آماري DSM-IV، ترجمه نيكخو، محمدرضا و همكاران، تهران: نشر مرکز
3. براتوند، محمود (1381) نظرسنجي از مؤسسات آموزش خصوصي اهواز، طرح پژوهشی مرکز آموزش منطقه 3 زندانها، اهواز
4. براتوند، محمود (1378) كودكان خياباني: يك معضل اجتماعی؛ اصفهان: چکیده مقالات ارائه شده در سمينار شهرداري اصفهان
5. دلاور، علی (1382) روشهای تحقیق در علوم رفتاری، چاپ سوم، تهران: نشر قلم
6. فيض زاده، گلناز و همكاران (1376) راهنماي درمان و پيشگيري از اعتياد، تهران: انتشارات سازمان بهزيستي، معاونت پژوهشی
7. شريفي، جواد (1377) عوامل انحراف اجتماعي جوانان، تهران: انتشارات ذوقی
8. صالحي، ايرج (1371) زنجيرههاي اعتياد، تهران: انتشارات آواي نور
9. كاپلان، هارولد و همکاران (1382) خلاصه روانپزشكي، ترجمه نصرتالله پورافكاري، جلد4 ، تهران: انتشارات شهرآب
10. كمالي، محمود (1379) نقش محل سكونت در گرايش به اعتياد؛ همایش اعتياد پيشگيري يا درمان كميسيون پيشگيري از اعتياد انسان، يزد
11. كلمن، ورنان (1378) اعتياد چيست ؟معتاد كيست؟ ترجمه ميرفخرايي ،عليرضا، تهران: نشر اوحدي
12. گيلدر، مايكل و همكاران (1376) درسنامه روانپزشكي آكسفورد، ترجمه نصرتالله پورافكاري، تبریز: نشر دانشگاه تبريز