M.A.H.S.A
08-29-2011, 04:57 AM
صحنه : دايرهاي، به قطر 5 متر كه دورتادور، با سايهاي شديد احاطه شده است.
نور : تابش تدريجيِ نور از تاريكي در اطراف به بيشترين روشنايي در مركز.
1. غرب، جادهها.
2. شمال، خلوتگاه.
3. شرق، گنجه(پستو).
4. جايگاه ايستادن.
5. دوربين.
M : برداشت نزديك از پشت مردي، كه بر روي چارپايهاي نامرئي كه مقابل ميزي نامرئي خم شده، نشسته است. ردا و عرق چين به رنگِ خاكستريِ روشن. زمين تيره. برداشتي مشابه از سراسر صحنه.
M : M1 در صحنه. كلاه و پالتوي تيره، ردا و عرق چينِ روشن.
W : كلوزآپ از صورت يك زن، تا حد ممكن كادر بر روي چشمان و دهانش بستهتر شود. برداشتي مشابه از سراسر صحنه.
S : لانگشات از صحنهي خالي يا با M1. برداشتي مشابه از سراسر صحنه
V : صداي M.
1. تاريكي. 5 ثانيه.
2. فيدآپ به M، ـ5 ثانيه.
3. V : وقتي به او فكر ميكردم هميشه شب بود. من رسيدم در - -
4. ديزالو به S خالي. 5 ثانيه. M1 با كلاه و پالتو از سايه غربي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه شرقي ميايستد. 2 ثانيه.
5. V : نه - -
6. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
7. V : نه، اين درست نيست. هروقت كه او(she) ظاهر ميشد هميشه شب بود . من رسيدم در - -
8. ديزالو به S خالي. 5 ثانيه. M1 با كلاه و پالتو از سايه غربي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه شرقي ميايستد. 5 ثانيه.
9. V : بله، من رسيدم در حالي كه از طلوع روز داشتم جاده ها را قدم ميزدم، شب را به خانه آوردم، گوشكنان ايستادم(5 ثانيه)، دستآخر او به گنجه رفت- -
10. M1 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه.
11. V : كلاه و پالتوام را انداخت، عرقچين و ردا را پوشيد، دوباره پديدار شد - -
12. M1 با ردا و عرقچين از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 5 ثانيه.
13. V : دوباره پديدار شد و همچون قبل ايستاد، فقط با پوششي ديگرگونه كه نماي ديگري را نشان ميداد (5 ثانيه)، سرانجام چرخيد و ناپديد شد - -
14. M1 به راست ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شمالي ناپديد شود. 5 ثانيه.
15. V : ناپديد شد، درخلوتگاه كوچكم دولا شد، جاييكه هيچ كسي نميتواند مرا ببيند، در تاريكي.
16. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
17. V : اجازه دهيد مطمئن شويم كه تا حالا درست پيش رفته ايم.
18. ديزالو به S خالي. 2 ثانيه. M1 با كلاه و پالتو از سايه غربي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه شرقي ميايستد. 2 ثانيه. او 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه. با لباس ردا و عرقچين از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 2 ثانيه. به راست ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شمالي ناپديد شود. 2 ثانيه.
19. V : درست است.
20. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
21. V : بعد كه آنجا، در خلوتگاه كوچكم، در تاريكي، جاييكه هيچ كسي نميتواند مرا ببيند، دولا شد، شروع به التماس كردم، از او، تا بر من ظاهر شود. همانطوركه مدتها عادتم بود. يك خواهشِ بيكلامِ خيال، از او، كه بر من ظاهر شود. از عمق دلتنگي در اعماقِ شب. تا اينكه من بيزار شدم، و دست كشيدم. يا البته زمانيكه - -
22. ديزالو به W، ـ2 ثانيه.
23. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
24. V : اگر او تمام آن مدت حتي يكبار ظاهر نميشد، آيا من ميخواستم، آيا من ميتوانستم، تمام آن مدت، به التماس كردنام ادامه دهم؟ نه منصفانه نيست، در خلوتگاه كوچكم غيب شد و مرا با چيزهاي ديگري مشغول كرد، يا با هيچ، مرا با هيچ مشغول كرد؟ تا اينكه زمانش فرا رسيد، با طلوعِ روز، دوباره بيرون آمدن، ردا و عرقچين را انداختن، كلاه و پالتوام را باز گرفتن، و دوباره بيرون آمدن، جاده ها را پيمودن.
25. ديزالو به S خالي. 2 ثانيه. M1 با ردا و عرقچين از سايه شمالي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت دوربين ميايستد. 2 ثانيه. به چپ ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه. با كلاه و پالتو از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 2 ثانيه. او 5 قدم پيش ميرود تا در سايه غربي ناپديد شود. 2 ثانيه.
26. V : درست است.
27. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
28. V : حالا اجازه دهيد سه حالت را از هم تشخيص دهيم. يك : او ظاهر شد و - -
29. ديزالو به W، ـ2 ثانيه.
30. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
31. V : همچون نسيمي گذشت. 2 ثانيه. دو : او ظاهر شد و - -
32. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
33. V : درنگ كرد. 5 ثانيه. با آن چشمان بي توجه، من چنان التماس ميكردم كه تا وقتي زنده است به من نگاه كند. 5 ثانيه.
34. ديزالو به M. 2 ثانيه.
35. V : سه : او ظاهر شد و - -
36. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
37. V : پس از لحظهاي - -
38. لبهاي W تكان ميخورد، بطور نارسايي ادا ميكند : "... ابرها... اما ابرها... يِ آسمان...،" V همزمان با لبها زمزمه ميكند : " ... اما ابرها..." لبها متوقف ميشوند. 5 ثانيه.
39. V : درست است.
40. ديزالو به M. 5 ثانيه.
41. V : حالا اجازه دهيد دوباره بسرعت مرور كنيم.
42. ديزالو به S خالي. 2 ثانيه. M1 با كلاه و پالتو از سايه غربي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه شرقي ميايستد. 2 ثانيه. او 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه. با ردا و عرقچين از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 2 ثانيه. به راست ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شمالي ناپديد شود. 2 ثانيه.
43. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
44. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
45. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
46. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
47. V : به من نگاه كن. 5 ثانيه.
48. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
49. ديزالو به W، ـ2 ثانيه. لبهاي W تكان مي خورد، به طور نارسايي ادا مي كند: : "... ابرها... اما ابرها... يِ آسمان...،" V همزمان با لبها زمزمه ميكند : " ... اما ابرها..." لبها متوقف ميشوند. 5 ثانيه.
50. V : با من صحبت كن. 5 ثانيه.
51. ديزالو به M. 5 ثانيه.
52. V : درست است. حتما حالت چهارمي در كار بوده است، يا حالت هيچ، چيزي كه من از ناميدنش خشنودام، بمراتب متعارف تر، به اندازهي گفتن نهصد و نود و نه به يك يا نهصد و نود و نه به دو، وقتي من بيهوده التماس كردم، از عمق دلتنگي در اعماق شب، تا اينكه من بيزار شدم، و دست كشيدم، و خودم را با چيزهاي ديگر مشغول ساختم، بيشتر... تلافي... مثلا... همچون... همچون گرفتن ريشهي سوم اعداد، يا مرا با هيچ مشغول كرد، مرا، با هيچ. تا اينكه زمانش فرا رسيد، با طلوع روز، دوباره بيرون آمدن، خارج شدن از خلوتگاه كوچكم، ردا و عرقچين را انداختن، كلاه و پالتوام را باز گرفتن، و دوباره بيرون آمدن، جاده ها را پيمودن. (مكث.) جاده هاي فرعي.
53. ديزالو به S خالي. 2 ثانيه. M1 با ردا و عرقچين از سايه شمالي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت دوربين ميايستد. 2 ثانيه. به چپ ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه. با كلاه و پالتو از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 2 ثانيه. او 5 قدم پيش ميرود تا در سايه غربي ناپديد شود. 2 ثانيه.
54. V : درست است.
55. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
56. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
57. V : "... اما ابرهاي آسمان... وقتي افق ناپديد شود... يا گريه خواب آلود پرنده اي... از ميان اعماق شدت سايهها..." 5 ثانيه.
58. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
59. فيد اوت از M، ـ5 ثانيه.
60. تاريكي. 5 ثانيه.
نور : تابش تدريجيِ نور از تاريكي در اطراف به بيشترين روشنايي در مركز.
1. غرب، جادهها.
2. شمال، خلوتگاه.
3. شرق، گنجه(پستو).
4. جايگاه ايستادن.
5. دوربين.
M : برداشت نزديك از پشت مردي، كه بر روي چارپايهاي نامرئي كه مقابل ميزي نامرئي خم شده، نشسته است. ردا و عرق چين به رنگِ خاكستريِ روشن. زمين تيره. برداشتي مشابه از سراسر صحنه.
M : M1 در صحنه. كلاه و پالتوي تيره، ردا و عرق چينِ روشن.
W : كلوزآپ از صورت يك زن، تا حد ممكن كادر بر روي چشمان و دهانش بستهتر شود. برداشتي مشابه از سراسر صحنه.
S : لانگشات از صحنهي خالي يا با M1. برداشتي مشابه از سراسر صحنه
V : صداي M.
1. تاريكي. 5 ثانيه.
2. فيدآپ به M، ـ5 ثانيه.
3. V : وقتي به او فكر ميكردم هميشه شب بود. من رسيدم در - -
4. ديزالو به S خالي. 5 ثانيه. M1 با كلاه و پالتو از سايه غربي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه شرقي ميايستد. 2 ثانيه.
5. V : نه - -
6. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
7. V : نه، اين درست نيست. هروقت كه او(she) ظاهر ميشد هميشه شب بود . من رسيدم در - -
8. ديزالو به S خالي. 5 ثانيه. M1 با كلاه و پالتو از سايه غربي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه شرقي ميايستد. 5 ثانيه.
9. V : بله، من رسيدم در حالي كه از طلوع روز داشتم جاده ها را قدم ميزدم، شب را به خانه آوردم، گوشكنان ايستادم(5 ثانيه)، دستآخر او به گنجه رفت- -
10. M1 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه.
11. V : كلاه و پالتوام را انداخت، عرقچين و ردا را پوشيد، دوباره پديدار شد - -
12. M1 با ردا و عرقچين از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 5 ثانيه.
13. V : دوباره پديدار شد و همچون قبل ايستاد، فقط با پوششي ديگرگونه كه نماي ديگري را نشان ميداد (5 ثانيه)، سرانجام چرخيد و ناپديد شد - -
14. M1 به راست ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شمالي ناپديد شود. 5 ثانيه.
15. V : ناپديد شد، درخلوتگاه كوچكم دولا شد، جاييكه هيچ كسي نميتواند مرا ببيند، در تاريكي.
16. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
17. V : اجازه دهيد مطمئن شويم كه تا حالا درست پيش رفته ايم.
18. ديزالو به S خالي. 2 ثانيه. M1 با كلاه و پالتو از سايه غربي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه شرقي ميايستد. 2 ثانيه. او 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه. با لباس ردا و عرقچين از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 2 ثانيه. به راست ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شمالي ناپديد شود. 2 ثانيه.
19. V : درست است.
20. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
21. V : بعد كه آنجا، در خلوتگاه كوچكم، در تاريكي، جاييكه هيچ كسي نميتواند مرا ببيند، دولا شد، شروع به التماس كردم، از او، تا بر من ظاهر شود. همانطوركه مدتها عادتم بود. يك خواهشِ بيكلامِ خيال، از او، كه بر من ظاهر شود. از عمق دلتنگي در اعماقِ شب. تا اينكه من بيزار شدم، و دست كشيدم. يا البته زمانيكه - -
22. ديزالو به W، ـ2 ثانيه.
23. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
24. V : اگر او تمام آن مدت حتي يكبار ظاهر نميشد، آيا من ميخواستم، آيا من ميتوانستم، تمام آن مدت، به التماس كردنام ادامه دهم؟ نه منصفانه نيست، در خلوتگاه كوچكم غيب شد و مرا با چيزهاي ديگري مشغول كرد، يا با هيچ، مرا با هيچ مشغول كرد؟ تا اينكه زمانش فرا رسيد، با طلوعِ روز، دوباره بيرون آمدن، ردا و عرقچين را انداختن، كلاه و پالتوام را باز گرفتن، و دوباره بيرون آمدن، جاده ها را پيمودن.
25. ديزالو به S خالي. 2 ثانيه. M1 با ردا و عرقچين از سايه شمالي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت دوربين ميايستد. 2 ثانيه. به چپ ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه. با كلاه و پالتو از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 2 ثانيه. او 5 قدم پيش ميرود تا در سايه غربي ناپديد شود. 2 ثانيه.
26. V : درست است.
27. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
28. V : حالا اجازه دهيد سه حالت را از هم تشخيص دهيم. يك : او ظاهر شد و - -
29. ديزالو به W، ـ2 ثانيه.
30. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
31. V : همچون نسيمي گذشت. 2 ثانيه. دو : او ظاهر شد و - -
32. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
33. V : درنگ كرد. 5 ثانيه. با آن چشمان بي توجه، من چنان التماس ميكردم كه تا وقتي زنده است به من نگاه كند. 5 ثانيه.
34. ديزالو به M. 2 ثانيه.
35. V : سه : او ظاهر شد و - -
36. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
37. V : پس از لحظهاي - -
38. لبهاي W تكان ميخورد، بطور نارسايي ادا ميكند : "... ابرها... اما ابرها... يِ آسمان...،" V همزمان با لبها زمزمه ميكند : " ... اما ابرها..." لبها متوقف ميشوند. 5 ثانيه.
39. V : درست است.
40. ديزالو به M. 5 ثانيه.
41. V : حالا اجازه دهيد دوباره بسرعت مرور كنيم.
42. ديزالو به S خالي. 2 ثانيه. M1 با كلاه و پالتو از سايه غربي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه شرقي ميايستد. 2 ثانيه. او 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه. با ردا و عرقچين از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 2 ثانيه. به راست ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شمالي ناپديد شود. 2 ثانيه.
43. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
44. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
45. ديزالو به M، ـ2 ثانيه.
46. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
47. V : به من نگاه كن. 5 ثانيه.
48. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
49. ديزالو به W، ـ2 ثانيه. لبهاي W تكان مي خورد، به طور نارسايي ادا مي كند: : "... ابرها... اما ابرها... يِ آسمان...،" V همزمان با لبها زمزمه ميكند : " ... اما ابرها..." لبها متوقف ميشوند. 5 ثانيه.
50. V : با من صحبت كن. 5 ثانيه.
51. ديزالو به M. 5 ثانيه.
52. V : درست است. حتما حالت چهارمي در كار بوده است، يا حالت هيچ، چيزي كه من از ناميدنش خشنودام، بمراتب متعارف تر، به اندازهي گفتن نهصد و نود و نه به يك يا نهصد و نود و نه به دو، وقتي من بيهوده التماس كردم، از عمق دلتنگي در اعماق شب، تا اينكه من بيزار شدم، و دست كشيدم، و خودم را با چيزهاي ديگر مشغول ساختم، بيشتر... تلافي... مثلا... همچون... همچون گرفتن ريشهي سوم اعداد، يا مرا با هيچ مشغول كرد، مرا، با هيچ. تا اينكه زمانش فرا رسيد، با طلوع روز، دوباره بيرون آمدن، خارج شدن از خلوتگاه كوچكم، ردا و عرقچين را انداختن، كلاه و پالتوام را باز گرفتن، و دوباره بيرون آمدن، جاده ها را پيمودن. (مكث.) جاده هاي فرعي.
53. ديزالو به S خالي. 2 ثانيه. M1 با ردا و عرقچين از سايه شمالي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت دوربين ميايستد. 2 ثانيه. به چپ ميچرخد و 5 قدم پيش ميرود تا در سايه شرقي ناپديد شود. 2 ثانيه. با كلاه و پالتو از سايه شرقي پديدار ميشود، 5 قدم پيش ميرود و رو به سمت سايه غربي ميايستد. 2 ثانيه. او 5 قدم پيش ميرود تا در سايه غربي ناپديد شود. 2 ثانيه.
54. V : درست است.
55. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
56. ديزالو به W، ـ5 ثانيه.
57. V : "... اما ابرهاي آسمان... وقتي افق ناپديد شود... يا گريه خواب آلود پرنده اي... از ميان اعماق شدت سايهها..." 5 ثانيه.
58. ديزالو به M، ـ5 ثانيه.
59. فيد اوت از M، ـ5 ثانيه.
60. تاريكي. 5 ثانيه.