PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : درباره نمايشنامه «گلن گري گلن راس» / توحش پنهان



M.A.H.S.A
08-29-2011, 03:49 AM
نويسنده: امين عظيمي

براي يک شيفته ادبيات نمايشي، نوشتن از بهترين نمايشنامه هايي که تا به امروز خوانده، وسوسه يي دلچسب و خاطره انگيز است. قرار است هر هفته در اين ستون، با اسم و مشخصاتي که آن بالاخورده ناخنکي به گنجينه نمايشنامه هاي فراموش ناشدني ايراني و غيرايراني بزنيم آن هم بدون در نظر گرفتن هيچ گونه ترتيب تاريخي. به اين اميد.

-

گلن گري گلن راس (ديويد ممت)

ديويد ممت آدم کوچکي نيست. يکي از آن غول هاي آرام و کم سر و صداي تئاتر در سال هاي پاياني قرن بيستم که نگاه اجتماعي و موشکافانه «آرتور ميلر» و جادوي زباني «هارولد پينتر» را همزمان دارد و به عنوان يک منتقد اجتماعي که گهگاه فيلمنامه هم مي نويسد به يکي از مهمترين نمايشنامه نويسان معاصر امريکا بدل شده است. کسي که اين روزها در کنار «جويس کرول اوتس» و «احمد کريمي حکاک» در دانشگاه «ييل» نيويورک مشغول تدريس نمايشنامه نويسي است. درست است که او در حيطه سينما و فيلمنامه نويسي هم دستي دارد و اثر درخشاني همچون «تسخيرناپذيران» )به کارگرداني برايان دي پالما( را نوشته است، اما ممت نمايشنامه نويس که با همان نمايشنامه نخستش «انحراف در شيکاگو» )1974( توانست در سن 26 سالگي جايزه «ابي» را تصاحب کند، انسان شگفت انگيزتري است.

ديويد ممت استاد آفرينش روابط پرتشنج در ظاهري آرام و متين است. آدم هاي نمايشنامه هاي او پيش از آنکه از طريق واژگان و کلمات با يکديگر حرف بزنند، همديگر را زخمي مي کنند، به همديگر تعدي مي کنند و بعضي وقت ها با يک جمله کلک همديگر را مي کنند. اما در اين ميان «گلن گري گلن راس» که در سال 1984 جايزه پوليتزر و جايزه منتقدين نيويورک را براي ممت به ارمغان آورد يک اثر شاخص در جريان نمايشنامه نويسي او به شمار مي رود.

اثري از دوره نخست نمايشنامه نويسي او که به شکل معتدلي تمام ويژگي هاي نمايشنامه نويسي او را يدک مي کشد. عناصري که بعدها در نمايشنامه هايي همچون « اولئانا» و «نوشته رمزي» جنبه يي تکنيکي تر يافت و تمرکزش را هرچه بيشتر بر امکانات زبان معطوف کرد.

«گلن گري گلن راس» تصويرگر نوعي تنازع براي بقاي مدرن آن هم به وحشيانه ترين و در عين حال رقت انگيز ترين شکل خويش است. براي ممت، جدال و توحش پنهان در لايه زيرين روابط حرفه يي چند دلال يک بنگاه فروش املاک، بهانه يي است تا علاوه بر نقب زدن به لايه هاي بي رحمانه نظام سرمايه داري و مشکلات اقتصادي در دهه 80 امريکا به تبيين اضمحلال ارزش هاي انساني در اين ساختار اشاره کند.

اگر بخواهي دلال موفقي باشي بايد يکي کپي از ليست خريدارهاي بالقوه را داشته باشي. اسامي يي که تنها به افرادي داده مي شود که نام شان بر تخته سياه باشد و نام چه کساني بر تخته سياه نقش مي بندد؟ کساني که بالاترين ميزان فروش را داشته اند. يعني کساني که از پيش نام خريداران بالقوه را داشته اند، اين تصوير چرخه خرد کننده يي است که کوچک ترين ضعف، خطا و حرکت نادرست را به معناي قرباني شدن براي هميشه در نظر مي آورد. تمام تلاش آدم هاي نمايش براي تصاحب جايگاهي در تخته سياه يا کسب اطلاع از اسامي افرادي که در دفترچه «ويليامسون» رديف شده اند هر لحظه آنها را به فکر طرح و توطئه تازه يي مي اندازد و در اين بين همواره آن کسي بازنده است که از همه ضعيف تر و نيازمند تر است: شلي لوين،

شلي لوين دلالي است که روزگارش به سر آمده. مردي که حالاپا به سن گذاشته و در برابر «ريچارد روما» فروشنده موفق، خوش تيپ، جوان و سر و زبان دار، اندازه يک پول سياه هم نمي ارزد. کسي که اسمش روزهاي متمادي است که از تخته سياه پايين نيامده. «شلي لوين» شباهت هايي با «ويلي لومان» نمايشنامه «مرگ فروشنده» «آرتور ميلر» دارد. مردي که ديگر دوره اش سپري شده و حالابايد با تمام نيازها و احتياجاتش به يک مرخصي اجباري برود و جالب تر اينکه تلاش او براي غرق نشدن به موازات توطئه هاي «ديويد ماس» و «جورج آرونو» )فروشنده هاي ديگر( همانقدر رقت انگيز و محکوم به شکست است که تلاش ويلي لومان براي تصاحب کار تازه يي در شهر محل سکونتش.

و در پايان کار او قرباني چرخه بي رحم اين رقابت نابرابر است. يک خطا و يک لغزش همه ما را براي هميشه به ته چاه مي اندازد.

گلن گري گلن راس نمونه خارق العاده يي در درک ظرفيت هاي ديالوگ نويسي ممت نيز به شمار مي رود که عنوان «Mametspeak» يا گفت وگوي ممتي را به آن داده اند. زباني فشرده، گاه کوتاه و مقطع که به زيبايي هرچه تمام تر درگيري و جدال ميان کاراکترها را به لايه هاي زيرين گفتار مي کشد و همچون سلاحي آخته در کشمکش ها به ياري شخصيت ها مي آيد. ممت در صحنه سوم پرده اول نمايشنامه علاوه بر به اوج رساندن امکانات ديالوگ نويسي اش، خلاقيت ديگري را نيز تدارک ديده است. نوعي واژگونگي نيروها و جايگاه کاراکترها آن هم تنها و تنها از طريق کلمات و کاربرد واژگان. ممت استاد بي بديلي است و گلن گري گلن راس شاهدي بر اين مدعا است. اين نمايشنامه به ترجمه اميد روشن ضمير توسط انتشارات نيلادر سال هاي 1377 و 1385 منتشر شده است.

* نام اين ستون از اثر درخشان يونسکوي کبير قرض گرفته شده است