توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : همه چیز درباره ی ژول ورن
sorna
08-28-2011, 06:06 PM
ژول ورن ( Jules Verne ) در سال 1828 در جزيره ريدو از توابع نانت فرانسه چشم به جهان گشود . پدرش كه وكيل دعاوي خوشنامي بود آرزويي جز اين نداشت كه ژول رشته حقوق بخواند و روزگاري جانشين شايسته او باشد . غافل از اينكه روحيه پسرش با چنين آرزويي سازگار نيست . در واقع ژول ورن كه از كودكي شيفته طبيعت بود و در هر فرصتي كه به دست مي آورد به اسكله لوار مي رفت و به رفت و آمد كشتيها نگاه مي كرد و آرزو داشت به سير و سياحت بر روي امواج دريا بپردازد . وي در سن يازده سالگي تصميم گرفت بدون اجازه پدر ومادرش با كشتي به هند سفر كند ولي در هنگام حركت پدرش سر رسيد و او را به خانه برد ولي همچنان عشق ماجراجويي در وجود او باقي ماند . هنگامي كه ژول پا در عرصه جواني گذاشت در پاريس به تحصيل در رشته وكالت پرداخت و تحصيلات خود را در اين رشته به پايان رساند ولي گرايشي به وكالت نداشت ،اما ذوق نمايشنامهنويسي و رماننويسي داشت و کمکم به سوي ادبيات کشيده شد. درآغاز دست به نوشتن نمايشنامههاي گوناگون زد بي آنکه آثارش با موفقيت روبه رو شوند. آنگاه نوشتن داستانهاي کوتاه را آغاز کرد و در سال 1851 ميلادي 2 داستان بلند در زمينه سفرهاي شگفت انگيزش منتشر کرد. «سفرهاي شگفتانگيز» او بسيار موفق بود و هواخواهان بسياري يافت. ناشر آثار او، ژول هتزل براي او دوست و مشاور و همراه بسيار خوبي بود.
ژول ورن از سال 1855 ميلادي به مطالعه جغرافيا، فيزيک و رياضيات پرداخت. با اين مطالعات ژول ورن توانست به انشاء و واژگان فني که براي نوشتن رمان هاي علمياش نياز داشت، دست يابد
در سال 1862 ميلادي، ژول ورن دست نوشته رمان پنج هفته در بالن را نزد انتشارات هتزل برد.اين رمان با استقبال مواجه شد و نام ژول ورن بر سر زبانها افتاد. از آن پس ساير شاهکارهاي ژول ورن منتشر شدند.آثاري که کوچک يا بزرگ امروز نيز از خواندن آنها لذت ميبرند. او با دقت و نکته بيني به معرفي کشورها ميپرداخت براي نمونه در بخشي از کتاب فاتح آسمانها به شناساندن ايران نيز ميپردازد. از کوير لوت و خطه شمال و درياي مازندران سخن به ميان ميآورد و در توصيف آن مکانها از خود مهارت به سزايي نشان ميدهد.
عمده آثار ورن تا سال 1880 به چاپ رسيد. او در آثار اواخر عمر خود، رفته رفته بدبيني خود را نسبت به سرنوشت تمدن بشري نشان ميدهد و حتي در آخرين داستان او، ارباب جهان (1904) ، روبر ، مخترع آشناي او مبتلا به جنون خودبزرگ بيني ميشود . ژول ورن در 24 مارس 1905 درگذشت.
در ايران ژول ورن از زماننويسهايي است كه به نوجويان سده گذشته شناسانده شد و آثار او از همان آغاز خوانندگان بيشماري يافت.
در دهه نخست 1300، خواندن كتابهاي ژول ورن به عنوان سالمترين كتابها به خوانندگان و به ويژه نوجوانان پيشنهاد ميشد. در اين دهه كه مقوله ادبيات كودكان به شكل گسترده مطرح شد، با گسترش نشريههاي كودكان و نوجوانان و مرزبندي مشخص ميان خوانندگان خردسال و بزرگسال، كتابهاي ژول ورن بيشتر به دو شكل چاپ ميشد. يك دسته به شكل كامل براي نوجوانان بزرگتر و عموم مردم كه انتشارات گوتنبرگ كتابهاي بيشماري از او را منتشر كرد .
__________________
sorna
08-28-2011, 06:06 PM
آثار ژول ورن عبارتند از :
نوول مارتين پاژ 1852
نمايشنامه کولي مابارد 1853
ارباب زکريا 1854
ترانه کمدي «يازده روز در پايتخت» 1860
پنج هفته در بالن 1862
سفر به مرکز زمين 1864
از زمين تا ماه 1865
فرزندان کاپيتان گرانت 1867
جغرافياي مصور فرانسه و مستعمرات آن 1868
بيست هزار فرسنگ زير دريا 1869
سفر به مدار ماه 1870
دور دنيا در هشتاد روز 1873
جزيره اسرارآميز 1874
ميشل استروگوف 1876
خطهاي سياه 1877
تاريخ مسافتهاي بزرگ و مسافران نامدار 1878
ابوالهول يخي
ناخداي پانزده ساله 1878
مسافرت در راه چين 1879
پانصد ميليون 1879
اشعه سبز 1879
فرشته لجباز 1883
ماتياس ساندروف 1885
جزيرهاي در آتش 1884
فاتح شبگرد 1880
روبر فاتح
دو سال تعطيلات 1888
کاخ کارپاتها 1892
جزيره آفتابپرستان 1895
در برابر پرچم 1896
يک درام در ليوني 1904
صاحب جهان 1904
خلاصه ي برخي از داستانها ي ژول ورن ( ترجمه بهروز توراني ) :
پنج هفته در بالن - 1863
دكتر فرگوسن و دو همراه او با بالني به نام ويكتوريا به زنگبار ميروند تا به نقاط كشف نشده آفريقا كه تا كنون پاي آدمي به آنها نرسيده دست يابند.
سفر به مركز زمين - 1864
پروفسور ليدنبروك به هنگام ترجمه آثار آرنه ساكنوسم به اين نتيجه ميرسد كه اين آثار ميتوانند راهنماي او در سفري به مركز زمين باشند.
از زمين تا ماه - 1865
باربيكن و اعضاي باشگاه توپخانه بالتيمور نقشهاي براي سفر به ماه طرح ميكنند كه طي آن انسان با استفاده از يك توپ عظيم به ماه پرتاب ميشود.
فرزندان كاپيتان گرانت – 1868
يك بطري كه در دل يك كوسه ماهي قرار داده شده، حاوي يادداشتهايي عمدتا نامفهوم است كه به سه زبان نوشته شده است. با اين حال اين اسناد ممكن است بتوانند ما را به كاپيتان هري گرانت كه بيش از دو سال پيش همراه با كشتي بريتانيا در سواحل آمريكاي جنوبي غرق شده برساند.
سفر به مدار ماه – 1870
اين كتاب دنباله از زمين تا ماه است و در آن باربيكن و همراهانش به دور ماه گردش ميكنند.
بيست هزار فرسنگ زير دريا - 1870
كشتيهايي در اينجا و آنجا غرق ميشوند و تصور بر آن است كه غرق شدن اين كشتيها كار يك هيولا باشد. دولت آمريكا دكتر پير آرونا و دستيارانش را براي پايان دادن به اين ماجراي اسرارآميز به كار ميگيرد. اين داستان همان ماجراي مشهور كاپيتان نيمو است.
دور دنيا در هشتاد روز – 1873
فيلياس فاگ شرط ميبندد كه دور دنيا را در هشتاد روز طي كند. اما هنگامي كه با تصور اين كه مظنون به سرقت است مورد تعقيب واقع ميشود، به دردسر ميافتد.
جزيره اسرارآميز – 1874
ابن داستان ماجراي پنج تني است كه به دنبال محاصره شهر ريچموند در ايالت ويرجينيا در جريان جنگهاي داخلي آمريكا با بالن از آن شهر فرار ميكنند. توفان بالن آنها را به نقطهاي در شش هزار مايلي ميبرد. در اين داستان بار ديگر با كاپيتان نيمو روبرو ميشويم.
ميشل استروگوف – 1876
سزار بايد پيامي را از مسكو به برادرش در ايركوتسك برساند. سروان ميشل استروگوف مردي است كه قرار است اين پيام مهم را از يك سوي سيبري به جانب ديگر آن برساند، جايي كه اينك در تصرف امير بخارا است
sorna
08-28-2011, 06:07 PM
نگاهی به "فرزندان كاپیتان گرانت" (68 -1867 ) اثر ژول ورن
http://img.tebyan.net/big/1389/08/1061136451406412313352192179108246227232209.jpg
هنگامی که می نویسم ، زنده هستم .
ژول ورن ( نویسنده ی فرانسوی قرن نوزدهم )
روزی كشتی تفریحی " دانكن "(Dancan) كه متعلق به " لرد گلناروان " بود در دریا ماهی ای صید كرد كه در شكم آن یک بطری پیدا شد . داخل بطری نامه ای از كاپیتان گرانت بود . نوشته بود كه كشتی آن ها غرق شده است . تاریخ و طول و عرض جغرافیایی نیز در آن دیده می شد . لرد دو سه روز بعد از مسافرت ، نزد فرزندان كاپیتان گرانت ، " مِری " و " روبرت " ، رفت . آن دو از لرد تقاضا كردند كه با كشتی اش به جست و جو بپردازد و پدرشان را پیدا كند .
لرد كشتی اش را آماده سفر كرد . برخی دیگر نیز در این سفر لرد را همراهی می كردند : سرهنگ "مک تایبس "، فرزندان گرانت و پروفسور پاگانل (Paganel)، رییس شرکت جغرافیایی پاریس . آن ها نمی دانستند چه حوادث پیش بینی نشده و خطرناکی در انتظارشان است !
ده روز بعد كشتی وارد تنگه "ماجلانو" شد و پس از گذشتن از چند جزیره در یكی از جزایر انگلستان لنگر انداخت . آنان تصمیم داشتند كه از سلسله كوه های آند عبور نمایند . مسیر بسیار سختی بود . صخره های بلند و هوای سرد و برفی آن راه ، مسافران را به درد سر انداخت . با این حال به كمک راه نما و قاطر به ارتفاع 2500 متری رسیدند . كلبه ای در آن جا بود . داخل آن شدند . حوادث عجیبی در آن جا رخ داد كه خواب را از سر همه پراند . زلزله ای آمد و كلبه خراب شد و هر كدام به گوشه ای افتادند . لرد به هوش آمد . همه سالم بودند ولی خبری از روبرت نبود . ناگهان متوجه كركسی شدند كه او را به چنگ گرفته و در حال پرواز است . صدای شلیک گلوله ای آمد . یكی از اهالی منطقه با شلیکی معجزه آسا كركس را هدف قرار داده بود . او راه نمای مسافران شد . افراد قبیله ی او از كاپیتان گرانت و كشتی بریتانیا بی خبر بودند .
مسافران با زحمت بسیار به كشتی دانكن كه در ساحل آتلانتیک بود بازگشتند . لرد گلناروان فكر كرد كه حتماً درباره نشانه ی جغرافیایی كاپیتان گرانت و نامه او نكته ای پنهان است . با بررسی دوباره ، پی برد كه او در استرالیا است . لرد ،كشتی و افرادش را به سمت استرالیا حركت داد . به روستای كوچكی در ساحلی از كشور استرالیا رفتند . از افراد آن محل درباره كشتی غرق شده بریتانیا و نیز كاپیتان گرانت پرسیدند . یكی از آن ها گفت كه بدون تردید كاپیتان درنزدیکی سواحل زلاندنو است . او شهادت داد كه خود یكی از غرق شدگان كشتی بریتانیا بوده است . نامه ای نشان داد كه امضای كاپیتان زیر آن بود . مری نیز امضای پدر را شناخت .
سرانجام كالسكه ای تدارک دیدند و با چند اسب به راه افتادند تا ردّی از كاپیتان بیابند . وقتی به شهر ویكتوریا رسیدند متوجه قطاری شدند كه به تازگی دزدان آن را غارت كرده بودند . پس از پرس و جوی بیش تر فهمیدند كه سردسته دزدان شخصی به نام " بن جویس " ( Ben Joyce ) بوده است . دوباره به راه خود ادامه دادند . روز بعد یكی از اسب ها به طور عجیبی سقوط كرد . این ماجرا آنقدر ادامه پیدا كرد كه تنها اسب لرد باقی ماند .
لرد گلناروان تصمیم گرفت كه نامه ای به كشتی دانكن بنویسد و كمک بخواهد . در این هنگام آیرتن یكی از مسافران به او شلیک كرد و زخمی اش نمود و گریخت . پیش از فرار كردن فریاد زد :« منم ،بن جویس آیرتن Ayrton)) ». او زندانی فراری محکوم به اعمال شاقّه بود .
سرانجام آن ها مجبور شدند كه همگی به طرف خلیج توفولد بروند . پنج ـ شش روز طول كشید ؛اما از كشتی دانكن خبری نبود . با كشتی دیگری به راه خود ادامه دادند . كشتی در اثر بی لیاقتی ناخدایش به صخره ای خورد و در ساحلی ناشناخته متوقف شد . سكنه ی آن، اسیر افراد مسلح قبیله ای شدند . رئیس قبیله بومیان می خواست زنان را تصاحب كند ؛ولی لرد با اسلحه اش او را كشت . به جز روبرت و پاگانل بقیه زندانی شدند . آن دو توانستند دوستان خود را فراری دهند . بومیان با دو قایق آن ها را تعقیب كردند .
در همان نزدیكی كشتی دانكن به طور معجزه آسایی به طرفشان می آمد . افراد لرد گلناروان به كمكشان آمدند و بومیان گریختند . توم اوستین ، آیرتن را در كشتی زندانی كرده بود . شب بعد مری و روبرت صدای كمک کسی را شنیدند .صدا صدای پدرشان بود .
فردای آن روز قایقی به دریا انداختند و به طرف ساحل رفتند . كاپیتان گرانت و ملوانان آن جا بودند .همگی از خوش حالی در پوست خود نمی گنجیدند. مری و روبرت با دیدن پدرشان اشک در چشمانشان حلقه زد . آیرتن را در آن جزیره رها کردند تا کیفر گناهانش را در تنهایی باز پس بدهد .
پس از چند روز دریانوردی و خاک پیمایی به كشورشان رسیدند و مردم از آن ها استقبال كردند . پروفسور پاگانل با مری ازدواج كرد و روبرت با تعلیمات او ملوانی ماهر شد .
*****
این کتاب ، یکی از هیجان انگیزترین و منسجم ترین رمان های ژول ورن است و به سبب شیوه ی کاملی که در توصیف روحیات و خصایل دو شخصیت اصلی آن ، یعنی پاگانل و آیرتن به کار رفته است ،دارای ارزش ادبی نیز هست .
وصف فضای محیط بر حوادث ،نشان دهنده ی حال و هوای آن زمان و به ویژه درباره ی استرالیا است ؛ زیرا این جزیره در چشم کاشفان و مهاجران اروپایی قرن نوزدهم هنوز هم با جاذبه ی سرزمینی بکر و خشونت آمیز جلوه می کرد .ژول ورن با همکاری دنری (Dennery) از روی این رمان ، نمایش نامه ای نوشت که در 1877 به روی صحنه رفت .
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.