PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چارلز باكوفسكى نويسنده آلماني



sorna
08-28-2011, 12:29 PM
چارلز باكوفسكى نويسنده آلماني

چارلز باكوفسكى معروف به باك، در سال 1920 متولد شد. اولين اثرش در دهه چهل (1940) منتشر شد، سپس نوشتن را رها كرد و به مشاغل مختلف رو آورد. به مدت تقريباً 20 سال، همچون حكايت افسانه اى، نه چيزى نوشت و نه اثرى را منتشر كرد. ده سال از اين مدت به ولگردى، مشاغل عجيب و زندگى در خانه هاى غريب در مناطق مختلف كشور گذشت و ده سال ديگر نيز صرف خدمت در اداره پست لس آنجلس شد؛ حرفه اى كه حاصلى دربر نداشت جز آزمودن توانايى خود و صبر و شكيبايى براى انجام كارهاى غيرارادى و بى نياز از تفكر. زندگى باكوفسكى در آن دوره دستخوش عدم تعادل روانى و مرگ بود؛ دو مقوله كه در آثارش نمودى بارز دارند، طبق روايت خود ساخته اش، او وقتى دوباره به سراغ نوشتن آمد كه اداره پست را ترك كرد، درحالى كه كتاب هايش نشان مى دهد چند سال پيش از آن دست به چاپ و نشر آثارش زده بود. وى اولين داستانش را در 24 سالگى نوشت و از 35 سالگى به شعر رو آورد. واقعيت اين است كه باكوفسكى در طول يك دوره 30 ساله، آثارى متنوع را به چاپ رساند كه يافتن برخى از آنها، اگر غيرممكن نباشد، دست كم بسيار دشوار است. آخرين رمان اش «وامانده» (1994) نام دارد و آخرين مجموعه شعرش، «واپسين شب اشعار زمينى» (1992). از زمان مرگ اش، نهم مارس ،1994 روز به روز بر تعداد كتاب هايى كه آثار او را تحليل مى كنند، افزوده شده است. در كشور ما نيز يك مجموعه داستان از وى تحت عنوان «موسيقى آب گرم»، با ترجمه بهمن كيارستمى به بازار آمده است. باكوفسكى با سبكى فارغ از دغدغه هاى اديبانه، زبانى گزنده، و اشتياق براى «نو كردن» كه ازرا پاوند همواره از آن دم مى زد، جريان رايج ادبى را تكان داد. او زبان عاميانه اى را كه آمريكاييان ميانه حال با آن صحبت مى كنند، به متن دعوت كرد و بدين ترتيب خوانندگانى را كه از مدت ها قبل، از نوشته هاى شسته رفته ادبى و عرفان ناشناخته آن بريده بودند، سرذوق آورد. نوشته هاى باك را در ابتدا چندان جدى نمى گرفتند چون تازگى و غيرمتعارف بودن آنها مايه حيرت شده بود، اما بعد از مرگش، مقالات و اظهارنظرهاى متعدد و كتاب هاى گوناگونى به چاپ رسيد و افراد مختلف به بررسى آثارش پرداختند. از آن به بعد نوشته هاى باكوفسكى در كنار اشعار بزرگان در كتاب هاى معتبر ادبى قرار گرفت و آثارش را در دوره هاى درسى ادبيات آمريكا گنجاندند. اگر روند زندگى هنرى باكوفسكى را از نظر بگذرانيم، به شباهتى ميان وى و شاعران برجسته اى چون والت ويتمن، ويليام كارلوس ويليامز و آلن گينزبرگ پى مى بريم. تمامى اين افراد هم اكنون به غول هايى در عرصه ادبيات آمريكا بدل شده اند، حال آن كه در ابتدا هيچ كس به آنان توجهى نداشت و جريان حاكم ادبى به راحتى آنان را ناديده مى گرفت. چارلز باكوفسكى در 16 آگوست 1920 در آندرناخ در آلمان متولد شد و پدر و مادرش، هنگامى كه دو ساله بود، به آمريكا آمدند. مادرش آلمانى بود و پدرش يك سرباز آمريكايى، و اين دو در جريان اشغال آلمان توسط آمريكا، پس از جنگ جهانى اول، يكديگر را ملاقات كردند. طبق گفته چارلز، خانواده مادرش همچون بسيارى از افراد كه جنگ را پشت سر مى گذراندند، تنگدست و گرسنه بودند و محتاج بخشش سربازان آمريكايى، كه دور و برشان پر از خوراكى و گوشت بود. كودكى و نوجوانى باكوفسكى چندان با شادى همراه نبود. در آن دوران مدام كتك مى خورد و صورت و پشت اش به خاطر ضربات فراوان، هميشه كبود بود. دو عامل ـ سختگيرى هاى پدر و گردنكشى هاى خود چارلز ـ موجب شد تا وى پيوسته بيرون از خانه به سر برد و اين رويه را همواره در زندگى در پيش بگيرد. از اين طريق توانست شاهد ظلم و ستم، سطحى نگرى و فقدان حس همدردى در تعاملات انسانى باشد. از آنجا كه فقط فقرا، گمگشتگان و افراد ساده دل را مشتاق دوستى با خود مى ديد، بعدها در تمامى آثارش به صورت سخنگوى آنان درآمد و صداقت و بزرگ منشى آنان را در برابر حقه بازى ها و رفتار متظاهرانه افراد بى تفاوت قرار داد. در اين راه، از تجربيات و روشن بينى حاصله از آوارگى ها و خانه به دوشى ها بسيار بهره گرفت. وى نيز همچون بسيارى از جوانان مطرود، از همان آغاز به قدرت و جادوى كلام پى برد. خودش در مصاحبه اى گفته بود: «شمع كوچكى به بسترم مى بردم و زير پتو به مطالعه مى پرداختم. آن زير، گرچه گرم و خفقان آور بود، با هر ورق كه مى زدم، نوعى عظمت و شكوه را احساس مى كردم، چون بر معلوماتم اضافه مى شد و سينكلر لوييس و جان دوس پاسوس را دوست خود مى پنداشتم .