shirin71
08-27-2011, 10:31 PM
http://www.khorasannews.com/NewsImage.aspx?id=211589&filename=J-219-02-03.jpg
تصوير برداري 5 قسمت پاياني سري اول سريال «ستايش» هم رو به پايان است! از همين حالا براي خيليها سوال ايجاد شده که سريالي با اين همه لفت! سري دومش چهطوري ميشود؟ ما هم اختاپوس درونمان را فعال ميکنيم براي در کردن سري دوم ستايش! در سري دوم ستايش پير شده و روي يک کاناپه لميده! بعد ده دقيقه طول ميکشه تا يک فنجان چاي بخوره! نوهاش مياد پيشش و ميپرسد: مامان بزرگ مگه قول ندادي يک روز داستان زندگيتو واسم بگي؟ ستايش پير: چرا گلم، اما بعضي رازها اگه به وقتش گفته نشه خوب نيست! بعد 5 قسمت اصرار از نوه و انکار از ستايش تا اين که در قسمت ششم ستايش ميگه: قصه زندگي من از اون جايي شروع شد که داداشم رفت سربازي، بعدش... و اين گونه تمام سري اول در سري دوم به صورت فلش بک پخش ميشود اما اينبار با روايتي متفاوت از ستايش!
از قرار معلوم با اين اوضاعي که در سريال «5 کيلومتر تا بهشت» ميبينيم اين ارواح بيحيا نياز اساسي به طرح امنيت اجتماعي اخلاقي دارند وگرنه عنقريب است که با تفنگ آب پاش روي هم آب بريزند و خزبازي دربياورند. انگار نه انگار اصلا!
جیم
تصوير برداري 5 قسمت پاياني سري اول سريال «ستايش» هم رو به پايان است! از همين حالا براي خيليها سوال ايجاد شده که سريالي با اين همه لفت! سري دومش چهطوري ميشود؟ ما هم اختاپوس درونمان را فعال ميکنيم براي در کردن سري دوم ستايش! در سري دوم ستايش پير شده و روي يک کاناپه لميده! بعد ده دقيقه طول ميکشه تا يک فنجان چاي بخوره! نوهاش مياد پيشش و ميپرسد: مامان بزرگ مگه قول ندادي يک روز داستان زندگيتو واسم بگي؟ ستايش پير: چرا گلم، اما بعضي رازها اگه به وقتش گفته نشه خوب نيست! بعد 5 قسمت اصرار از نوه و انکار از ستايش تا اين که در قسمت ششم ستايش ميگه: قصه زندگي من از اون جايي شروع شد که داداشم رفت سربازي، بعدش... و اين گونه تمام سري اول در سري دوم به صورت فلش بک پخش ميشود اما اينبار با روايتي متفاوت از ستايش!
از قرار معلوم با اين اوضاعي که در سريال «5 کيلومتر تا بهشت» ميبينيم اين ارواح بيحيا نياز اساسي به طرح امنيت اجتماعي اخلاقي دارند وگرنه عنقريب است که با تفنگ آب پاش روي هم آب بريزند و خزبازي دربياورند. انگار نه انگار اصلا!
جیم