PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مختصري از استان مرکزی



sorna
07-24-2010, 11:54 PM
استان مرکزی تقریباً در مرکز ایران قرار دارد. این استان از شمال به استان‌های تهران و قزوین، از غرب به استان همدان، از جنوب به استان‌های لرستان و اصفهان و از شرق به استان‌های تهران، قم و اصفهان محدود است. این استان با مساحتی معادل ۲۹٬۵۳۰ کیلومتر مربع حدود ۱،۸۲ درصد از مساحت کل کشور را به خود اختصاص داده است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری درسال ۱۳۷۵، استان مرکزی دارای ۸ شهرستان، ۱۵ بخش، ۱۹ شهر، ۶۰ دهستان و ۱٬۳۹۴ آبادی دارای سکنه و ۴۶ آبادی خالی از سکنه است. مرکز این استان شهر اراک است. شهرهای مهم این استان عبارت‌اند از: خمین، ساوه، محلات، دلیجان، تفرش، شازند و آشتیان و اراک.

صنایع دستی
در اکثر شهرستان‌های استان مرکزی صنایع مختلف دستی وجود دارند که عمدتاً خاص عشایر منطقه‌اند. عشایری که در محدوده استان زندگی می‌کنند، بومی منطقه نیستند و اکثر آنها از نواحی دیگر به این منطقه مهاجرت کرده و سکنی گزیده‌اند. مهم‌ترین گروه‌های ایلی استان شامل شاهسون‌ها، ایل کله کویی، ایل میش مس (مست)، ایل خلج، ایل راوه و ایل کرد (کلهر) هستند که به ویژه زنان و دختران انواع صنایع دستی را تولید می‌کنند.مهم‌ترین صنعت دستی استان فرش است که فرش ساروق از شهرتی جهانی برخوردار است. علاوه بر آن گیوه که نوعی پاپوش دستدوز تولید شده از نخهای قالیست از جمله صنایع دستی در خور توجه این استان است که در سنجان و وفس تولید می‌شود.


استان مرکزی از شمال به استانهای تهران و قزوین، از غرب به استان همدان، از جنوب به استانهای لرستان و اصفهان و از شرق به استانهای تهران، قم و اصفهان محدود شده است. این استان با مساحتی حدود 29000 کیلومتر مربع دارای ۸ شهرستان، ۱۵ بخش، ۱۹ شهر، ۶۰ دهستان و ۱۳۹۴ آبادی دارای سکنه است. مرکز این استان شهر اراک و شهرهای مهم این استان عبارت*اند از: خمین، ساوه، محلات، دلیجان، تفرش، شازند، آشتیان و ازنا.
استان مرکزی به عنوان چهار راهی است که استان های غربی-شرقی و شمالی-جنوبی را به یکدیگر متصل می کند. این استان علاوه بر موقعیت خاص جغرافیایی به سبب وجود کارخانه های صنعتی از قبیل نیروگاه، کارخانه های پتروشیمی، ماشین سازی، کمباین سازی، آلومینیوم سازی و انبوهی از شرکت ها و کارخانه های صنعتی و تولیدی؛ یکی از قطب های صنعتی کشور می باشد.

sorna
07-24-2010, 11:57 PM
شهر شناسی و اقلیم شناسی استان مرکزی آشنايي با ابنيه تاريخي، مذهبي تفرش آرامگاه پروفسور حسابي ، امامزادگان قلعه هاي گبري مهمترين مراکز تاريخي وبناهاي ديدني و توريستي تفرش هستند. به گزارش خبرنگار ايسنا آرامگاه دکتر محمود حسابي از نوابغ ايران زمين و نابغه بزرگ جهان علم و انديشه ايران و جهان پس از 90 سال زندگي پربار علمي در 12 شهريور 1371درشهر فم تفرش به خاک سپرده شد که امروز آرامگاه وي در فم تفرش محل تجمع مراسم مذهبي و رسمي مي باشد. هرساله صدها نفر در بازديد از آرامگاه پروفسور حسابي با اين انديشمند بزرگ و فرهيخته و چهره ماندگار تفرس آشنا مي شوند. قلعه هاي گبري يادگار دوران قبل از اسلام درمنطقه تفرش که به همين نام مشهور هستند ديگرمراکز واماکن تاريخي اين شهر مي باشد . اين آثار تاريخي تفرش متعلق به دوران قبل از اسلام است که مصالح به کار رفته در اين قلعه ها سنگهاي لاشه وگل بوده و هيچ هنر زيبا و باظرافتي درساخت آنها به کار نرفته است . مساحت قلعه ها متفاوت مي باشد ومعمولا با چند برج محصور شده اند که هدف از ساخت آنها براي مقاصد نظامي اهالي ساکن در اطراف اين قلعه ها بوده است. امروز پس از گذشت صدها هزارسال ساخت وسازهاي مسکوني اين قلعه ها نيز مورد استفاده مسکوني پيدا کرده اند وکم کم رو به تخريب هستند. امامزاده ابوالعلي مهدي ازنوادگان امام جعفرصادق يکي ديگر ازبناهاي تاريخي تفرش است که بنا متعلق به دوره ايلخاني سال 984 هجري قمري مي باشد. معماري اين امامزاده به ثبت ملي رسيده وآثار چوبي اين بنا که با آبه هاي مختلف قرآني کنده کاري شده به سال 1073 هجري قمري مربوط مي شود. شاهزاده احمد ،از نوادگان امام موسي کاظم که اين امامزاده مربوط به عصرصفويه در قرن دهم زمان شاه تهماسب بنا شده و اين امامزاده جزء آثار ملي به ثبت رسيده است . امامزاده محمد از ديگر آثار به ثبت رسيده ملي درعصر صفويه قرن دهم و زمان شاه عباسي دوم مي باشد . همچنين امامزاده قاسم از نوادگان امام موسي کاظم متعلق به دوران صفوي وقرن دهم درروستاي کهک درکنار درخت کهنسال چنار از ديگر آثار باستاني به ثبت رسيده تفرش هستند. تکيه زاغرم که ازمعمارهاي قابل توجه ايراني برخورداراست که درسال 1274 هجري قمري بنا شده و در آثارملي به ثبت رسيده است. اين بنا با خشت و کاه گل وتيرهاي چوبي بنا شده ومتعلق به دوران قاجار مي باشد.
در خصوص علت نام گذاري تفرش به اين نام در منابع مختلف تعاريف مختلفي درج شده است که صحت و سقم آنها مشخص نيست. در اينجا تمامي آنها درج شده است:

1- نام تفرش (Tafresh) در اصل به معني جايگاه فرشتگان و امشاسپندان و از واژه طبرس، تپرش و طفرش گرفته شده است که سابقه تاريخي آن به قرن سوم هجري مي رسد.

2- در مورد وجه تسميه تفرش (Tafresh) به اين اسم، مولانا مير محمد صادق تفرشي (در ديوان سرخوش بر اساس نظرات ميرزا زين العابدين شيرازي)، يکي از حکما و فضلاي اين ناحيه در تاريخ منظومه خود چنين نوشته است: " تفرش را آرش كمانگير، که در زمان منوچهر يکي از پهلوانان نامي به شمار مي آيد و قصه تير افکندن او در مصاف با منوچهر و افراسياب افسانه معروفي است بنياد نهاده و به اسم خود (آرش) معروف نموده و به مرور ايام آرش به نام هاي گبرش، طبرش، طبرس، تپرش و سپس به تفرش تبديل شده است."
تغيير اوليه نام از آرش به گبرش آنچه در افواه عوام مي باشد بدين علت بوده است که چون در آن منطقه در زمان هاي سابق زرتشتي ها (گبر ها) در آن زندگي مي کرده اند لذا نام شهر از آرش به گبرش تبديل و بعداً به تدريج تغيير يافته تا به تفرش رسيده است.

3- اين شهر را در گذشته‌هاي دور طبرس و سپس طبرش مي‌ناميده اند و از قرن ششم هجري قمري، تاكنون تفرش خوانده مي شود.

4- در آثار جغرافيايي اسلامي به نام‌هاي طبرس، طبرش، تبرس، تبرش، تپرش آمده است.

5- «س» و «شين»‌ آخر اين واژه براي نسبت است، چنانكه در تاريخ بيهقي، آمده است: «طبس و اين تبش است به حكم چشمه آب گرم كه آن جا باشد آن را اين نام نهاده‌اند و طبش مي‌نوشته‌اند...»

6- بعضي تاريخ‌نگاران و همچنين مردم عامي بر اين باورند كه چون پيش از اسلام و در دوران نخستين اسلامي، گبرها يا زرتشتيان در اين ناحيه و نواحي پيرامون آن از جمله فراهان و آشتيان، سكونت داشته‌اند، اين شهر را «گبرش» ناميده‌اند.

7- از مقطعه بن مقفع روايت شده كه اراضي تفرش را طبرش بن همدان بنا كرده و به آبادسازي آن فرمان داده است.

8- ابراهيم دهگان از تفرش به نام‌هاي تبرس، تپرس، تپرش ياد كرده و بر اين باور بوده است كه ريشه اصلي اين واژگان «تپور» يا «تاپور» يعني ساكنان پيشين نواحي شمالي ايران است كه با علامت «ستان» ‌به معناي جايگاه تركيب شده و سرزمين تپورهاست.

9- واژه تفرش از دو پاره «تف» به معني ، گرمي و گرما و «رش» يعني چكيدن آب چشمه، باران اندك، ريختن آب چشمه و رودخانه تشكيل شده است.

10- واژگان طبرس، طبرش، تبرس و تفرش به معناي چشمه يا آب گرم است و و از آنجا كه در پاره‌اي نقاط تفرش كه داراي رگه‌هاي آهكي است، آب معدني آميخته با گاز، با فشار از آن خارج مي‌شود، دليل نام‌گذاري اين شهر به «تفرش» مي تواند وجود چشمه‌هاي آب گرم پيرامون آن باشد.


http://www.tafresh.net/images/tafresh-01.gif

شرايط اقليمي و طبيعي تفرش:
در صفحه 82 كتاب "بررسي آثار تاسيس دانشگاه در تفرش" مي خوانيم:
« تفرش (Tafresh) از نظر اقليمي و طبيعي به گونه اي است تا در كنار نبود تاسيسات صنعتي بزرگ و بركنار از جاده هاي ترانزيتي داراي آرامش فضايي لازم براي آموزش به ويژه تحقيقات باشد.

ميرزا زين العابدين فرزند حاجي ميرزا محمدرضا حكيم شيرازي در مقدمه ديوان سرخوش مي نويسد:
«تفرش ( Tafresh) جلگه اي است كه از هر طرف كوه آنرا احاطه كرده و في الحقيقه قلعه اي است خدا آفرين از سنگ خارا كه جبال شامخه در جوانب آم حكم سور و بارو دارد و بدون عبور از گردنه ها و پيمودن كتلها وصول به آن محال مي باشد. اين جلگه كه طول آن كمتر از سه فرسخ و عرضش بيش از يك فرسخ است در 25 فرسخي تهران واقع در جنوب غربي آن است و مسافت تفرش تا شهر قم دو منزل كاروان است كه تقريباً چهارده فرسخ باشد و همچنين مسافت از تفرش تا سلطان آباد (اراک کنوني) ده فرسخ است و جز گردنه نقره كمر كه عبور از آن خالي از صعوبت نيست بقيه راه آن هموار و مسطح و از تفرش تا آشتيان و گركان هم بيش از دو فرسخ نمي باشد.
تفرش از ييلاقات ممتاز عراق (معرب اراك) محسوب و لطف و اعتدال هواي آن به كمال و مياه قنوات چشمه سارهاي آن را براي تبريز به يخ حاجتي نيست. فواكه و اثمار آن جز انار كه به علت سردي هوا نشوو نمائي ندارد همه خوب و مرغوبند. مغز بادام و گردو و كشمش سبز و سنجد و قيسي آن كه خشكبار محسوب است به ممالك خارجه حمل مي نمايند و مي توان گفت به اقصي بلاد مي برند. تنباكو، سبزيجات و بقولات و محصول جاليزش نيكوست. اما غله يعني گندم و جو كفايت سكنه و اهالي را نمي كند و بايد از اطراف و حوالي تدارك آذوقه براي خود بنمايد.
شكار صحرائي آنجا تيهو، كبوتر، بلدرچين، قمري، سار، خرگوش، مرغ آبي، كبك، بز، ميش فراوان است.
معدن نمك و گچ و از قرار مذكور معدن سرب و آهن و نقره در كوه هاي آن يافت مي شود.
آب و هوا روح و صفا و ساير شرايط زندگاني و حسن منظر از اين خوبتر متصور نيست، و الحق جاي تفرج و تعيش و كامراني است و هر كس در فصل بهار از فراز كوه جلگه تفرش را ديده باشد داند كه بهشتي مجسم است و ثاني اثنين باغ ارم و در گلستانها نواي بلبل و قمري و سار و در بوستانها غوغاي صلصل و تذرو و هزار برزبر شاخسار و پيرامون گلزار هوش زداي اهل ذوق است و بادبزن آتش شوق.
اغلب اراضي تفرش مشجر است و باغات باثمر.»

در صفحه 35 كتاب جغرافياي تاريخي تفرش نوشته شده:
"مردم تفرش صاحب ذوق و ذكا و دانش و دها مي باشند. همه به تحصيل كمال راغب و رفعت و مزيت را طالب، حتي اولاد دهاقين پس از فراغ از شيار و شخم و افشاندن بذر و تخم به نوشتن و خواندن مشغول شوند. و به راه بطالت و كسالت نروند. معروفست مادرها از همان عهد مهد چون با فرزتدان سخن مي رانند آنها مستوفي و وزير پيشكار خطاب مي نمايند."

همچنين در صفحه 87 كتاب "بررسي آثار تاسيس دانشگاه در تفرش" مي خوانيم:
«بعضي از رجال نامي ايران اين منطقه عبارتند از:
· شيخ طبرسي (صاحب تفسير مجمع البيان)
· ميرزا بزرگ قائم مقام
· ميرزا تقي خان اميركبير
· نظامي
· ميرزا عبدالعظيم قريب گركاني
· اديب الممالك فراهاني
· ابوالقاسم سحاب
· حاج ميرزا حسن آشتياني
· خواجه نصيرالدين طوسي
· دكتر محمود حسابي

در شرح حال ابوالقاسم سحاب مي نويسند ابوالقاسم در همان تفرش فراگرفتن مقدمات زبان فرانسه را نيز آغاز كرد و براي تعليم، بعضي دختران اعيان و سادات تفرش به اندرون خانه آنها رهنمون شد و براي اولين بار مكتب دخترانه اي در تفرش بنياد نهاد كه شايد نخستين مكتب دخترانه در ايران باشد.


وضعيت جغرافيايي:
اين شهرستان در داخل حوضه ابريز رودخانه ابکمر به ارتفاع 1900متر از سطح درياي آزاد قرار دارد و از طريق رشته کوه مرکزي ايران از سمت شرق جنوب و غرب محصور ست و با شيب تندي به دره پر اب قره چاي ختم مي شود.

تفرش در حال حاضر عبارت است از دو قصبه آباد و روستاهاي متعلق به آن، كه نام يكي «فم» و ديگري «طرخوران» است و از مهم‌ترين و برجسته‌ترين آثار باستاني آن مي‌توان به امامزاده زيدبن قاسم، كوهك تفرش، امام‌زاده احمد كوهي و برج شيشه، بقعه ابوالعلي مهدي، امام‌زاده محمد و مسجد جامع ششناو، اشاره كرد.

شهر تفرش، از يك سو در منطقه غربي استان قم و از سوي ديگر در فاصله 119 كيلومتري شمال شرقي اراك قرار گرفته است.

جمعيت آن در يک منبع 56450 نفر ذکر شده است. وب سايت دانشگاه اراک 52227 را ذکر کرده است و در سالنامه تفرش جمعيت تفرش و حومه در زير جمعيت شهرستان تفرش و شهرستان آشتيان به همراه جمعيت روستايي و شهري به تفکيک درج کرده است.
تفرششهرستان52219جمعيت شهرستان37314جمعيت روستايي14905جمعيت شهريفراهانمرکزيبخشفرمهينت فرشمرکز بخش2595726262جمعيت بخش2360713707جمعيت روستايي235012555جمعيت شهريفشکفرمهينکوپناهرودبار خرازا نبازرجاندهستان8642149652097516717364 707جمع� �ت روستاييفشکفرمهينشهرابجفتا نخانک بازرجانمرکز دهستانفرمهينتفرششهر235012555ج �عيت شهري
مساحت تفرش 3735 کيلومتر مربع است.
مرکز آن شهر تفرش(ترخوران-فم) است که محله هاي دامرز؛ کوکان؛ دنيجرد؛ طاد؛ الويجان؛ قلعه قدس؛ محين اباد و کوهين جزء محلات شهر محسوب مي شوند.
جمعيت شهر تفرش بالغ بر 11879نفر است اين شهرستان شامل دو بخش مرکزي و فراهان است و از شمال به ساوه از خاور به قم از جنوب به اراک و از باختر به استان همدان محدود مي شود.
آب و هواي تفرش معتدل کوهستاني با زمستان هاي سرد و پر برف و تابستان هاي ملايم است.
ميانگين درجه دماي تفرش، در تابستان 2/19 و در زمستان 4/6 گزارش شده است.
متوسط حداكثر و حداقل دماي اين شهر در تابستان 33 درجه و 2/5- درجه سانتيگراد در زمستان مي باشد.
معدل بارندگي سالانه
ميزان بارندگي ساليانه آن بين 3/254 ميليمتر و 3/287 ميليمتر مي باشد. كه نشان دهنده نزولات جوي مناسب مي باشد. و ايام يخبندان آن 73 روز ميباشد
بلند ترين کوه آن کوه کلاهه؛ کوه دره قاسم کوشه؛ گردنه تهران؛ قله بندير؛ گندم کوه؛ ورمنار؛ دو برادران؛ گرم آسمان؛ گوه گر و ...
رود هايش رود خلچان؛ اب کمر؛ قره چاي آردين و رود خانه بن دريان است.

گويي همه عناصر طبيعي در کارند ؛ تا طبيعت اين منطقه به روحبخشي نسيم کوهستان گردد و رود و کوه و چشمه اش؛ سر منشا زلاليت مردم دانش پرور آن.

در بين مردم تفرش (Tafresh)، اصطلاحات، کلمات و لغت هاي رايج است که کمتر در مناطق ديگر کشور به کار برده مي شود. گاهي اوقات همشهريان تفرشي از عبارتي استفاده مي کنند که در بين خودشان بسيار رايج است ولي ممکن است در ساير شهرها معني آن را ندانند.
به عنوان مثال: گوريدن . اين عبارت معني "درهم و برهم" يا "قاطي پاتي" است . مثلا مي گويند "اين کاموا يا نخ ها به هم گوريده".