sorna
08-27-2011, 11:57 AM
اين هنر رزمي، ريشه فيليپيني دارند. کالي از جنوب اين کشور مي آيد، آرنيس از شمال و اسکريما
متعلق به مرکز اين کشور مي باشد.
استفاده از چوب کوتاه يا يک خنجر بلند، استفاده از دو اسلحه به صورت همزمان که شامل يک شمشير و يک خنجر مي باشد، مبارزه با دستان خالي که در آن از ضربات مشت، لگد و يا گلاويزشدن با حريف استاده مي شود.
استفاده از ميله و نيزه و زدن ضربه به طور همزمان، استفاده از سلاح هاي قابل انعطاف همچون شلاق، طناب سيمي دندانه اي، سلاح هاي پرتابي مانند کمان از جمله روش هاي مبارزه در اين سبک ها محسوب مي شوند. ميله هايي که در سبک آرنيس استفاده مي شوند عمدتاً از جنس چوب هستند و يا از جنس نوع خاصي از بامبوي فيليپيني که به آنها راتان گفته مي شود. طول آنها معمولاً هفتاد دو سانتي متر و قطرشان دو سانتي متر است. البته طول اين شمشيرها مي تواند از سي تا 220 سانتيمتر متغير باشد.
در اسکريما و آرنيس، مبارزان بيشتر از ميله يا چوب استفاده مي کنند و در کالي، سلاح مورد استفاده تيغه يا شمشير است. اما نکته مشترک بين همه اين سبکها، هندسه است.
در ضربات دفاعي و به هنگام حملات، همه حرکات، خطوط و مسيرها و همچنين ناويه هاي انتخابي بسيار مهم مي باشند. استفاده مستقل از دستها و يا دستها و پاها توأمان با اجراي تکنيک ها، نيازمند کسب تجربه بسيار مي باشد.
در هنرهاي رزمي فيليپيني، استفاده از زانو، آرنج، لگدهاي کوتاه و مشت در هنگام ايجاد فاصله بسيار نزديک بين دو مبارز آزاد است. ضربه با سر، گرفتن حريف، پرتاب، ضربه با آرنج، شانه، قوزک و زانو نيز آزاد مي باشد.
هنرهای فیلیپینی ها :
اگر چه اثر هنرهای رزمی روی تک تک هنرجویان، فلسفی است اما این تصور که هنرهای رزمی جدید به خودی خود می تواند صلح و آرامش را به آنها بدهد، اشتباه است زیرا تکنیکها باید مورد آزمایش قرار گیرند و این آزمایش فقط در طی برگزاری یک مسابقه امکان پذیر می شود. .
با توجه مطلب بالاست که یک سیستم موثری به نام « آرنیس ده- مانو» در فیلیپین ظهور می کند. این هنر در طی چند قرن بصورت یکی از هنرهای مردمی معروف بوده است. البته شاید این هنر به چوب بازی وابسته بود و بعدها فیلیپین بصورت جزیره مستعمراتی اسپانیا درآمد تکنیکهای شمشیربازی اسپانیایی رو آن تاثیراتی گذاشته باشند. « آرنيس» تا 50 سال قبل توانست روشهای خود را همچنان حفظ کند اما در سال 1932 اساتيد آرنيس افکار خود را روی استفاده از یک چوب سخت و سبک متمرکز کرند که طول تقریبی آن به 72 سانتی متر(5/2 فوت) می رسد. اینچنین نبردهایی جزء نبردهای واقعی به شمار می روند زیرا شرکت کنندگان در آن مجاز به استفاده از زره یا سایر وسایل حفاظی نیستند و بعلاوه در این مسابقات غش کردن یا با اعلام تسلیم با زنده به وضوح دیده می شود در طی این نبردها بود که آنچه را که به تکنیکهایش مربوط می شد، فرا می گرفتند و چگونگی پیشرفت را نیز می آموختند.
آنها در تکنیکهایی که شامل استفاده از دو چوب یا یک چوب یا یک سلاح نوک تیز و رزم غیر مسلحانه می شود، مهارت یافته بودند. در « آرنیس » بر خلاف اکثر سیستمها باید گفت که مهارتهای استفاده از سلاح در حقیقت بعنوان نقطه شروع بشمار می روند و پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که : زمانی که سلاحی را از دست می دهید، چه می کنید؟ « پاسخ این است که می توان از سلاح دیگری استفاده کرد، یا دستها را بکار برد.
تلاشی که در جهت پس گرفتن سلاح صورت می گیرد همیشه به عنوان یک حرکت متهورانه تلقی می شود. بنابراین هنرجویان حرکات دست و بازو را که هم بدون سلاح و هم با سلاح اجرا می شود فرا می گیرند و بعلاوه حرکات ویژه ای را که همراه با کاربرد سلاح است نیز می آموزند.
در «آرنیس» همواره تکنیکهای خلع سلاح وجود داشته است اما این تکنیکها تنها به روش های استفاده از چوب و دست آزاد برای بیرون کشیدن چوب از چنگال حریف، محدود می شد. بندرت اتفاق می افتاد که مردم از تکنیکهای قفل کردن یا پرتاب استفاده کنند و حریف را خلع سلاح نمایند یا نقش بر زمین سازند. بنابراین در گذشته مردم برای انجام عملیات خود فقط به ضربات چوب اتکاء می کردند.
در این دوره بود که اساتيد بزرگ آرنيس برای اولین بار تجربه کردندو به سرعت دریافتند که تکنیکهای اهرمی ساده را می توان در نقطه ای فراتر از «آرنیس » سنتی توضیح داد. اساتيد متوجه شد که اگر چوب را به اندازه فاصله یک دست یا بیشتر نگه دارند، می تواند از انتهای برجسته آن بطرز موثری استفاده کرد، آن را چسبیده و سپس حریف را خلع سلاح کند.
اساتيد در دهه 1950 ، جودو و کاراته را مطالعه کرد و بزودی تکنیکهای جنبش پرتاب و حرکات زمینی را در فهرست تمرینات خود جای داند. همچنین آنها آموختند که، حالات بدنی توام با کشش و قرارگیری بدن در ارتقاع پائین و درون آرنيس کلاسیک چگونه به جای چاقو در هنگام نبرد موثر واقع می شود اما آنها دانستند که نمی توان برای فرود ضربات متوالی بر پیکر حریف از این وسیله استفاده کرد زیرا این عمل با قرار گرفتن در خط عمودی بهتر انجام می شود.
آنها از طریق تجربیات بیکران خویش دریافتند که قدرت مچ دست در رزم بوسیله چوب، حائز اهمیت بسیار است و مبتکر تکنیک جدیدی شدند که در آن چوب را بطور مداوم به جلو و عقب حرکت می دهد و ضرباتی را بر پیکر حریف فرود می آورد. در «آرنیس » کلاسیک مشاهده می کنیم که اکثر ضربات از زوایای ثابت نسبت به حریف اجرا می شود و به نحو فزاینده ای تنوع زوایای حملات را که توسط مچهای قوی اجرا می شود، افزایش داده و بنابراین می تواند به تاکتیکهای سنتی دفاعی نفوذ کند.
جهت اطلاعات بيشتر به http://www.arnis-jendo.blogfa.com/مراجعه فرمائيد
متعلق به مرکز اين کشور مي باشد.
استفاده از چوب کوتاه يا يک خنجر بلند، استفاده از دو اسلحه به صورت همزمان که شامل يک شمشير و يک خنجر مي باشد، مبارزه با دستان خالي که در آن از ضربات مشت، لگد و يا گلاويزشدن با حريف استاده مي شود.
استفاده از ميله و نيزه و زدن ضربه به طور همزمان، استفاده از سلاح هاي قابل انعطاف همچون شلاق، طناب سيمي دندانه اي، سلاح هاي پرتابي مانند کمان از جمله روش هاي مبارزه در اين سبک ها محسوب مي شوند. ميله هايي که در سبک آرنيس استفاده مي شوند عمدتاً از جنس چوب هستند و يا از جنس نوع خاصي از بامبوي فيليپيني که به آنها راتان گفته مي شود. طول آنها معمولاً هفتاد دو سانتي متر و قطرشان دو سانتي متر است. البته طول اين شمشيرها مي تواند از سي تا 220 سانتيمتر متغير باشد.
در اسکريما و آرنيس، مبارزان بيشتر از ميله يا چوب استفاده مي کنند و در کالي، سلاح مورد استفاده تيغه يا شمشير است. اما نکته مشترک بين همه اين سبکها، هندسه است.
در ضربات دفاعي و به هنگام حملات، همه حرکات، خطوط و مسيرها و همچنين ناويه هاي انتخابي بسيار مهم مي باشند. استفاده مستقل از دستها و يا دستها و پاها توأمان با اجراي تکنيک ها، نيازمند کسب تجربه بسيار مي باشد.
در هنرهاي رزمي فيليپيني، استفاده از زانو، آرنج، لگدهاي کوتاه و مشت در هنگام ايجاد فاصله بسيار نزديک بين دو مبارز آزاد است. ضربه با سر، گرفتن حريف، پرتاب، ضربه با آرنج، شانه، قوزک و زانو نيز آزاد مي باشد.
هنرهای فیلیپینی ها :
اگر چه اثر هنرهای رزمی روی تک تک هنرجویان، فلسفی است اما این تصور که هنرهای رزمی جدید به خودی خود می تواند صلح و آرامش را به آنها بدهد، اشتباه است زیرا تکنیکها باید مورد آزمایش قرار گیرند و این آزمایش فقط در طی برگزاری یک مسابقه امکان پذیر می شود. .
با توجه مطلب بالاست که یک سیستم موثری به نام « آرنیس ده- مانو» در فیلیپین ظهور می کند. این هنر در طی چند قرن بصورت یکی از هنرهای مردمی معروف بوده است. البته شاید این هنر به چوب بازی وابسته بود و بعدها فیلیپین بصورت جزیره مستعمراتی اسپانیا درآمد تکنیکهای شمشیربازی اسپانیایی رو آن تاثیراتی گذاشته باشند. « آرنيس» تا 50 سال قبل توانست روشهای خود را همچنان حفظ کند اما در سال 1932 اساتيد آرنيس افکار خود را روی استفاده از یک چوب سخت و سبک متمرکز کرند که طول تقریبی آن به 72 سانتی متر(5/2 فوت) می رسد. اینچنین نبردهایی جزء نبردهای واقعی به شمار می روند زیرا شرکت کنندگان در آن مجاز به استفاده از زره یا سایر وسایل حفاظی نیستند و بعلاوه در این مسابقات غش کردن یا با اعلام تسلیم با زنده به وضوح دیده می شود در طی این نبردها بود که آنچه را که به تکنیکهایش مربوط می شد، فرا می گرفتند و چگونگی پیشرفت را نیز می آموختند.
آنها در تکنیکهایی که شامل استفاده از دو چوب یا یک چوب یا یک سلاح نوک تیز و رزم غیر مسلحانه می شود، مهارت یافته بودند. در « آرنیس » بر خلاف اکثر سیستمها باید گفت که مهارتهای استفاده از سلاح در حقیقت بعنوان نقطه شروع بشمار می روند و پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که : زمانی که سلاحی را از دست می دهید، چه می کنید؟ « پاسخ این است که می توان از سلاح دیگری استفاده کرد، یا دستها را بکار برد.
تلاشی که در جهت پس گرفتن سلاح صورت می گیرد همیشه به عنوان یک حرکت متهورانه تلقی می شود. بنابراین هنرجویان حرکات دست و بازو را که هم بدون سلاح و هم با سلاح اجرا می شود فرا می گیرند و بعلاوه حرکات ویژه ای را که همراه با کاربرد سلاح است نیز می آموزند.
در «آرنیس» همواره تکنیکهای خلع سلاح وجود داشته است اما این تکنیکها تنها به روش های استفاده از چوب و دست آزاد برای بیرون کشیدن چوب از چنگال حریف، محدود می شد. بندرت اتفاق می افتاد که مردم از تکنیکهای قفل کردن یا پرتاب استفاده کنند و حریف را خلع سلاح نمایند یا نقش بر زمین سازند. بنابراین در گذشته مردم برای انجام عملیات خود فقط به ضربات چوب اتکاء می کردند.
در این دوره بود که اساتيد بزرگ آرنيس برای اولین بار تجربه کردندو به سرعت دریافتند که تکنیکهای اهرمی ساده را می توان در نقطه ای فراتر از «آرنیس » سنتی توضیح داد. اساتيد متوجه شد که اگر چوب را به اندازه فاصله یک دست یا بیشتر نگه دارند، می تواند از انتهای برجسته آن بطرز موثری استفاده کرد، آن را چسبیده و سپس حریف را خلع سلاح کند.
اساتيد در دهه 1950 ، جودو و کاراته را مطالعه کرد و بزودی تکنیکهای جنبش پرتاب و حرکات زمینی را در فهرست تمرینات خود جای داند. همچنین آنها آموختند که، حالات بدنی توام با کشش و قرارگیری بدن در ارتقاع پائین و درون آرنيس کلاسیک چگونه به جای چاقو در هنگام نبرد موثر واقع می شود اما آنها دانستند که نمی توان برای فرود ضربات متوالی بر پیکر حریف از این وسیله استفاده کرد زیرا این عمل با قرار گرفتن در خط عمودی بهتر انجام می شود.
آنها از طریق تجربیات بیکران خویش دریافتند که قدرت مچ دست در رزم بوسیله چوب، حائز اهمیت بسیار است و مبتکر تکنیک جدیدی شدند که در آن چوب را بطور مداوم به جلو و عقب حرکت می دهد و ضرباتی را بر پیکر حریف فرود می آورد. در «آرنیس » کلاسیک مشاهده می کنیم که اکثر ضربات از زوایای ثابت نسبت به حریف اجرا می شود و به نحو فزاینده ای تنوع زوایای حملات را که توسط مچهای قوی اجرا می شود، افزایش داده و بنابراین می تواند به تاکتیکهای سنتی دفاعی نفوذ کند.
جهت اطلاعات بيشتر به http://www.arnis-jendo.blogfa.com/مراجعه فرمائيد