shirin71
08-24-2011, 09:49 PM
ملکه صرفاً به دلیل نَسَب خون و نه هیچ شرط دیگری، «ملکه» شده، با این وجود در مقابل اینهمه اختیارات در برابر هیچیک از قوای سهگانه حاکم در انگلستان مسئول و پاسخگو نمیباشد! انتصاب پادشاه موروثی است عزل و برکناری او نیز در حقوق انگلستان هیچگونه پیشبینی نشده است و هیچ مرجعی به عنوان ناظر مرجع تشخیص ناتوانی و عزل پادشاه از مقام سلطنت...
امیرعلی صفا در گزارشی در بولتن نوشت:
وقتی اسم پادشاه میآید، ناخودآگاه یاد عقب افتادهترین کشورها و یا قصههای تاریخی میافتیم. و برای ما حتی تصورش هم سخت و مضحک است که در این دوران کسی بخواهد پادشاهی حکومت کند. اما دنیای واقعی با تصورات زیبای ما فاصلهی زیادی دارد. بر اساس آمار سازمان ملل ۷ کشور از ۱۰ کشور پیشرفتهی جهان دارای سیستم کاملاً پادشاهی با همان سبک و سیاقی که در قصه ها خوانده ایم هستند. تعجب نکنید! در این متن حرفهای تعجب برانگیز بسیار است.
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/6/2/107496_998.jpg
یکی از این کشورهایی که به طرز تاسف آوری همچنان به روش قرون وسطایی اداره میشود، امپراتوری متحد بریتانیای کبیر، به اختصار (uk) است. مملکتی واقع در اروپای غربی، تشکیل شده از ۴ بخش که سه بخش آن کشورهای باستانی انگلستان، اسکاتلند و ولز هستند که روی هم بریتانیای کبیر را تشکیل میدهند. بخش چهارم ایرلند شمالی است که در جزیره ایرلند قرار دارد و در اشتباهی بزرگ اما رایج تمامی این پادشاهی متحد را انگلستان میگوییم.
نظامهای حقوقی دنیا به دو بخش بزرگ تقسیم میشوند.
الف) رومی ـ ژرمنی : که در آن قوانین به صورت کاملاً مدون و نوشته شده وجود دارند و فرایند هر چیزی دقیقاً تعریف شده و روی کاغذ آورده شده است. مثل ایران و فرانسه که دارای قانون اساسی، قانون تجارت، قانون بیع، ازدواج، طلاق، مجازات، حضانت و … هستند.
ب) کامن لاو: در این سیستم تقریباً هیچ قانون نوشته شده ایی وجود ندارد! بجز یک استثناء! کمی صبر کنید، عرض میکنم. حتی در مملکتی مثل بریتانیا که تابع این سیستم است خبری از قانون اساسی هم نیست!
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/6/2/107498_132.jpg
همه چیز بر اساس رویه قضایی(آرایی که دادگاههای قبلی صادر کرده اند)، عرف و استناد به نظریههای حقوقی صادر یا تشکیل میشود. منبع اصلی هم "Magna Carta” یا به فارسی منشور کبیر است. فقط در یک استثنایی که عرض کردم ملکه میتواند فرمایشاتش را تبدیل به قانون نوشته شده کند. (در مورد ملکه در ادامه بیشتر میخوانیم)
خوب، شاید بگویید این سیستم اخیر، چون ایران پیرو آن نیست و انگلستان پیشرفته تابع آن است، بهتر است لابد!
اما باید بگویم سخت در اشتباه هستید. در این زمانی که داریم با هم گفتگو میکنیم تقریباً اجماع کامل بین حقوقدانان وجود دارد که سیستم رومی ـ ژرمنی کاملا مدرنتر است و همهی کشورهای تابع سیستم کامن لاو آرزو دارند که روزی حقوق نوشته شده داشته باشند.
شاهد این قضیه هم اینکه "گردون برون” به عنوان یک هدف انتخاباتی، دنبال نوشته شدن قوانین موضوعه بود و در اولین خطابه خود در پارلمان به همین نکته اشاره کرده و گفت:
«در انگلیس یک قانون مکتوب نداریم و برای تغییر این وضع باید تغییر تاریخی و اساسی در ترتیبات قانونی خود ایجاد کنیم. ما باید بتوانیم برای تهیه قانون حقوق شهروندان به اجماع عمومی برسیم.» بدون در نظر گرفتن محتوا، از لحاظ شکلی منظور ایشان چیزی شبیه به قانون تجارت، قانون مدنی، یا مثلاً قانون مجازات است.
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/6/2/107499_624.jpg
تا زیاد تخصصی نشده بگذریم؛
زمانی تمامی کشورهای دنیا به روش پادشاهی اداره میشدند و کم کم هر پادشاه بنا به یک انقلاب ساقط شد. اما در بریتانیای کبیر هرگز چنین اتفاقی نیفتاد! در واقع سلطنت هیچگاه با دموکراسی جایگزین نشده است بلکه تنها از نوع مطلقه به پادشاهی مشروطه تبدیل شد و همچنان دارد اداره میشود.
مالک، حاکم و همه کارهی کشور همان شخص «ملکه» است که قدرتش با پارلمان که شامل دو مجلس «عوام» که هر ۵ سال یکبار اعضای آن با انتخابات تعیین میشوند و "اعیان” که غیر انتخابی و شامل «کشیشان» و «لردها»ست، مشروط شده است. اعضای مجلس اعیان منصوب ملکه هستند! (در همین کلمه اعیان و عوام چقدر عقبماندگی وجود دارد).
نخست وزیر هیچگونه اختیار و حقی ندارد، و هر چه هم اکنون انجام میدهد در واقع اختیاراتی است که ملکه یا مجلسین دارا هستند و لطف فرموده آنرا به نخست وزیر تفیض کرده اند. با این حال همچنان در ذات قانون «ملکه» که هم اکنون «الیزابت الکساندرا مری ویندسور» باشد دارای اختیارات فرافوق العادهی ذیل است:
۱) انعقاد معاهدات و یا فسخ قراردادهای بینالمللی، اداره امور خارجه و اجرای قوانین به نام او انجام میگیرد.
۲) عزل و نصب وزیران، انحلالپارلمان (هر دو مجلس) و یا دعوت به تشکیل آن و یا تعطیل پارلمان از اختیارات اوست.
۳) انتصاب اعضاء مجلس لردها که متشکل از حدوداً ۹۲۶ لرد ازشاهزادگان، اشراف و شخصیتهای فرهنگی ـ علمی و بالاخره شخصیتهایمذهبی میباشد از اختیارات اوست.
۴) عزل و نصب نخست وزیر نیز از اختیارات ملکه یا پادشاه است و به طور معمول پادشاه یا ملکه فردی را که حزب پیروز در انتخابات مجلس عوام این کشور برمیگزیند به نخستوزیری منصوب مینماید اما قانوناً در موارد بحرانی میتواند اقدام به عزل نخستوزیر این کشور نماید!
۵) توشیح لوایح یا طرحهای مصوب پارلمان انگلستان از اختیارات و وظایف شاه این کشور است و میتواند از تأیید و توشیح مصوبات دو مجلس این کشور اجتناب ورزد.
۶) فرماندهی کل نیروهای مسلح بر عهده پادشاه یا ملکه است که اعمال این صلاحیت و اختیار حکومتی با مشورت وزیران انجام میپذیرد. سیاست خارجی انگلستان نیز از اختیارات پادشاه ملکهاست که همانند فرماندهی نیروهای مسلح این کشور با مشورت وزیران است و فقط اجرای سیاست خارجی بر عهده کابینه و هیئت وزیران انگلستان میباشد.
۷) زمانی که پس از انتخابات مجلس عوام هیچ یک از احزاب اکثریت آراء را به خود اختصاص ندهد و اکثریت کرسیهای مجلس عوام به حزبی خاص تعلق نیابد، انتخاب نخستوزیر به صورت انحصاری و بدون قید و شرط بر عهده پادشاه و از اختیارات انحصاری وی است.
۸) تعیین عالیترین مقام قضایی انگلستان و صدور فرمان عفو وتخفیف مجازات محکومین از اختیارات پادشاه (یا ملکه) انگلستان است و در آنجا قانون اعدام لغو نشده و ملکه اختیار صدور دستور اعدام را هم دارد!
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/6/2/107500_188.jpg
صبر کنید! هنوز تمام نشده.
به این قدرت مطلق و بی قید و شرط سه نکته دیگر را هم اضافه کنید :
۱: ملکه صرفاً به دلیل نَسَب خون و نه هیچ شرط دیگری، «ملکه» شده، با این وجود در مقابل اینهمه اختیارات در برابر هیچیک از قوای سهگانه حاکم در انگلستان مسئول و پاسخگو نمیباشد! انتصاب پادشاه موروثی است عزل و برکناری او نیز در حقوق انگلستان هیچگونه پیشبینی نشده است و هیچ مرجعی به عنوان ناظر مرجع تشخیص ناتوانی و عزل پادشاه از مقام سلطنت در این کشور نمیباشد!
۲: ثروت شخصی این اولیا مخدره، هرگز محاسبه نشده است اما آخرین بار بجز زمینها بیش از ۴۵۰ میلیون دلار امریکا تخمین زده شد. نکتهی جالبتر اینکه حضرتشان با دارا بودن مالکیت قانونی نزدیک به ۱۳۳،۳۸۶،۸۵۸ کیلومترمربع، یعنی یک ششم کل مساحت خشکیهای کره زمین، بزرگترین ملاک جهان محسوب میشود و این یعنی حدود ۳۳ تریلیارد دلار!
۳: در تبعیض شهروندی به سبک قرون وسطا، ملکه و پادشاه که جای خود، هیچکدام از اعضای خانواده سلطنتی هم حق رای دادن ندارند! چرا؟ چون آنان از سایر بریتانیاییها برتر محسوب شده و باید بیطرفی خود را حفظ کنند تا اگر لازم شد اعمال نفوذی کنند، شائبه بیطرف بودنشان زیر سوال نرود! مثلاً عروس جدید خانواده سلطنتی صرفاً به دلیل ارتباط سببی از این به بعد هرگز رای نخواهد داد. در این آشفته بازار بربریت، یکهو به ذهنم رسید ای کاش یک امیرکبیر برای بریتانیا پیدا شود تا القاب تبعیض آمیز سلطنتی را لااقل حذف کند!
هنوز هم تمام نشده، صبر کنید!
دانشجویانی که برای مطالعات حقوق تطبیقی، قوانین بریتانیا را مورد بررسی قرار میدهند، در کتاب قوانین جامع بریتانیا که با لقب حجیمترین کتاب دنیا در گینس هم ثبت شده، با قوانین شگفت آوری مواجه میشوند که چندی قبل تلوزیون (UKTV gold) از آنها به عنوان احمقانهترین قوانین جهان نام برده بود. در این مجال به ذکر سه نمونه از این قوانین اکتفا میکنم:
۱ـ مُردن در ساختمان پارلمان انگلیس غیرقانونی است و مجرم بازداشت خواهد شد!
۲ـ چسباندن تمبر منقوش به چهره اعضای خانواده سلطنتی به صورت وارونه روی پاکتنامه، یک عمل خیانتآمیز تلقی میشود و با مجرم به عنوان یک خائن برخورد خواهد شد!
۳ـ هر وال یا ماهی اوزونبرونی که در سواحل بریتانیا پیدا شود، سرش متعلق به پادشاه و دمش متعلق به ملکه است!
امیرعلی صفا در گزارشی در بولتن نوشت:
وقتی اسم پادشاه میآید، ناخودآگاه یاد عقب افتادهترین کشورها و یا قصههای تاریخی میافتیم. و برای ما حتی تصورش هم سخت و مضحک است که در این دوران کسی بخواهد پادشاهی حکومت کند. اما دنیای واقعی با تصورات زیبای ما فاصلهی زیادی دارد. بر اساس آمار سازمان ملل ۷ کشور از ۱۰ کشور پیشرفتهی جهان دارای سیستم کاملاً پادشاهی با همان سبک و سیاقی که در قصه ها خوانده ایم هستند. تعجب نکنید! در این متن حرفهای تعجب برانگیز بسیار است.
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/6/2/107496_998.jpg
یکی از این کشورهایی که به طرز تاسف آوری همچنان به روش قرون وسطایی اداره میشود، امپراتوری متحد بریتانیای کبیر، به اختصار (uk) است. مملکتی واقع در اروپای غربی، تشکیل شده از ۴ بخش که سه بخش آن کشورهای باستانی انگلستان، اسکاتلند و ولز هستند که روی هم بریتانیای کبیر را تشکیل میدهند. بخش چهارم ایرلند شمالی است که در جزیره ایرلند قرار دارد و در اشتباهی بزرگ اما رایج تمامی این پادشاهی متحد را انگلستان میگوییم.
نظامهای حقوقی دنیا به دو بخش بزرگ تقسیم میشوند.
الف) رومی ـ ژرمنی : که در آن قوانین به صورت کاملاً مدون و نوشته شده وجود دارند و فرایند هر چیزی دقیقاً تعریف شده و روی کاغذ آورده شده است. مثل ایران و فرانسه که دارای قانون اساسی، قانون تجارت، قانون بیع، ازدواج، طلاق، مجازات، حضانت و … هستند.
ب) کامن لاو: در این سیستم تقریباً هیچ قانون نوشته شده ایی وجود ندارد! بجز یک استثناء! کمی صبر کنید، عرض میکنم. حتی در مملکتی مثل بریتانیا که تابع این سیستم است خبری از قانون اساسی هم نیست!
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/6/2/107498_132.jpg
همه چیز بر اساس رویه قضایی(آرایی که دادگاههای قبلی صادر کرده اند)، عرف و استناد به نظریههای حقوقی صادر یا تشکیل میشود. منبع اصلی هم "Magna Carta” یا به فارسی منشور کبیر است. فقط در یک استثنایی که عرض کردم ملکه میتواند فرمایشاتش را تبدیل به قانون نوشته شده کند. (در مورد ملکه در ادامه بیشتر میخوانیم)
خوب، شاید بگویید این سیستم اخیر، چون ایران پیرو آن نیست و انگلستان پیشرفته تابع آن است، بهتر است لابد!
اما باید بگویم سخت در اشتباه هستید. در این زمانی که داریم با هم گفتگو میکنیم تقریباً اجماع کامل بین حقوقدانان وجود دارد که سیستم رومی ـ ژرمنی کاملا مدرنتر است و همهی کشورهای تابع سیستم کامن لاو آرزو دارند که روزی حقوق نوشته شده داشته باشند.
شاهد این قضیه هم اینکه "گردون برون” به عنوان یک هدف انتخاباتی، دنبال نوشته شدن قوانین موضوعه بود و در اولین خطابه خود در پارلمان به همین نکته اشاره کرده و گفت:
«در انگلیس یک قانون مکتوب نداریم و برای تغییر این وضع باید تغییر تاریخی و اساسی در ترتیبات قانونی خود ایجاد کنیم. ما باید بتوانیم برای تهیه قانون حقوق شهروندان به اجماع عمومی برسیم.» بدون در نظر گرفتن محتوا، از لحاظ شکلی منظور ایشان چیزی شبیه به قانون تجارت، قانون مدنی، یا مثلاً قانون مجازات است.
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/6/2/107499_624.jpg
تا زیاد تخصصی نشده بگذریم؛
زمانی تمامی کشورهای دنیا به روش پادشاهی اداره میشدند و کم کم هر پادشاه بنا به یک انقلاب ساقط شد. اما در بریتانیای کبیر هرگز چنین اتفاقی نیفتاد! در واقع سلطنت هیچگاه با دموکراسی جایگزین نشده است بلکه تنها از نوع مطلقه به پادشاهی مشروطه تبدیل شد و همچنان دارد اداره میشود.
مالک، حاکم و همه کارهی کشور همان شخص «ملکه» است که قدرتش با پارلمان که شامل دو مجلس «عوام» که هر ۵ سال یکبار اعضای آن با انتخابات تعیین میشوند و "اعیان” که غیر انتخابی و شامل «کشیشان» و «لردها»ست، مشروط شده است. اعضای مجلس اعیان منصوب ملکه هستند! (در همین کلمه اعیان و عوام چقدر عقبماندگی وجود دارد).
نخست وزیر هیچگونه اختیار و حقی ندارد، و هر چه هم اکنون انجام میدهد در واقع اختیاراتی است که ملکه یا مجلسین دارا هستند و لطف فرموده آنرا به نخست وزیر تفیض کرده اند. با این حال همچنان در ذات قانون «ملکه» که هم اکنون «الیزابت الکساندرا مری ویندسور» باشد دارای اختیارات فرافوق العادهی ذیل است:
۱) انعقاد معاهدات و یا فسخ قراردادهای بینالمللی، اداره امور خارجه و اجرای قوانین به نام او انجام میگیرد.
۲) عزل و نصب وزیران، انحلالپارلمان (هر دو مجلس) و یا دعوت به تشکیل آن و یا تعطیل پارلمان از اختیارات اوست.
۳) انتصاب اعضاء مجلس لردها که متشکل از حدوداً ۹۲۶ لرد ازشاهزادگان، اشراف و شخصیتهای فرهنگی ـ علمی و بالاخره شخصیتهایمذهبی میباشد از اختیارات اوست.
۴) عزل و نصب نخست وزیر نیز از اختیارات ملکه یا پادشاه است و به طور معمول پادشاه یا ملکه فردی را که حزب پیروز در انتخابات مجلس عوام این کشور برمیگزیند به نخستوزیری منصوب مینماید اما قانوناً در موارد بحرانی میتواند اقدام به عزل نخستوزیر این کشور نماید!
۵) توشیح لوایح یا طرحهای مصوب پارلمان انگلستان از اختیارات و وظایف شاه این کشور است و میتواند از تأیید و توشیح مصوبات دو مجلس این کشور اجتناب ورزد.
۶) فرماندهی کل نیروهای مسلح بر عهده پادشاه یا ملکه است که اعمال این صلاحیت و اختیار حکومتی با مشورت وزیران انجام میپذیرد. سیاست خارجی انگلستان نیز از اختیارات پادشاه ملکهاست که همانند فرماندهی نیروهای مسلح این کشور با مشورت وزیران است و فقط اجرای سیاست خارجی بر عهده کابینه و هیئت وزیران انگلستان میباشد.
۷) زمانی که پس از انتخابات مجلس عوام هیچ یک از احزاب اکثریت آراء را به خود اختصاص ندهد و اکثریت کرسیهای مجلس عوام به حزبی خاص تعلق نیابد، انتخاب نخستوزیر به صورت انحصاری و بدون قید و شرط بر عهده پادشاه و از اختیارات انحصاری وی است.
۸) تعیین عالیترین مقام قضایی انگلستان و صدور فرمان عفو وتخفیف مجازات محکومین از اختیارات پادشاه (یا ملکه) انگلستان است و در آنجا قانون اعدام لغو نشده و ملکه اختیار صدور دستور اعدام را هم دارد!
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/6/2/107500_188.jpg
صبر کنید! هنوز تمام نشده.
به این قدرت مطلق و بی قید و شرط سه نکته دیگر را هم اضافه کنید :
۱: ملکه صرفاً به دلیل نَسَب خون و نه هیچ شرط دیگری، «ملکه» شده، با این وجود در مقابل اینهمه اختیارات در برابر هیچیک از قوای سهگانه حاکم در انگلستان مسئول و پاسخگو نمیباشد! انتصاب پادشاه موروثی است عزل و برکناری او نیز در حقوق انگلستان هیچگونه پیشبینی نشده است و هیچ مرجعی به عنوان ناظر مرجع تشخیص ناتوانی و عزل پادشاه از مقام سلطنت در این کشور نمیباشد!
۲: ثروت شخصی این اولیا مخدره، هرگز محاسبه نشده است اما آخرین بار بجز زمینها بیش از ۴۵۰ میلیون دلار امریکا تخمین زده شد. نکتهی جالبتر اینکه حضرتشان با دارا بودن مالکیت قانونی نزدیک به ۱۳۳،۳۸۶،۸۵۸ کیلومترمربع، یعنی یک ششم کل مساحت خشکیهای کره زمین، بزرگترین ملاک جهان محسوب میشود و این یعنی حدود ۳۳ تریلیارد دلار!
۳: در تبعیض شهروندی به سبک قرون وسطا، ملکه و پادشاه که جای خود، هیچکدام از اعضای خانواده سلطنتی هم حق رای دادن ندارند! چرا؟ چون آنان از سایر بریتانیاییها برتر محسوب شده و باید بیطرفی خود را حفظ کنند تا اگر لازم شد اعمال نفوذی کنند، شائبه بیطرف بودنشان زیر سوال نرود! مثلاً عروس جدید خانواده سلطنتی صرفاً به دلیل ارتباط سببی از این به بعد هرگز رای نخواهد داد. در این آشفته بازار بربریت، یکهو به ذهنم رسید ای کاش یک امیرکبیر برای بریتانیا پیدا شود تا القاب تبعیض آمیز سلطنتی را لااقل حذف کند!
هنوز هم تمام نشده، صبر کنید!
دانشجویانی که برای مطالعات حقوق تطبیقی، قوانین بریتانیا را مورد بررسی قرار میدهند، در کتاب قوانین جامع بریتانیا که با لقب حجیمترین کتاب دنیا در گینس هم ثبت شده، با قوانین شگفت آوری مواجه میشوند که چندی قبل تلوزیون (UKTV gold) از آنها به عنوان احمقانهترین قوانین جهان نام برده بود. در این مجال به ذکر سه نمونه از این قوانین اکتفا میکنم:
۱ـ مُردن در ساختمان پارلمان انگلیس غیرقانونی است و مجرم بازداشت خواهد شد!
۲ـ چسباندن تمبر منقوش به چهره اعضای خانواده سلطنتی به صورت وارونه روی پاکتنامه، یک عمل خیانتآمیز تلقی میشود و با مجرم به عنوان یک خائن برخورد خواهد شد!
۳ـ هر وال یا ماهی اوزونبرونی که در سواحل بریتانیا پیدا شود، سرش متعلق به پادشاه و دمش متعلق به ملکه است!