PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نبرد بابل



sorna
08-23-2011, 04:43 PM
دولت‏هاى بزرگ دنیاى قدیم كه از 4 هزار سال قبل شكل گرفته بودند بیش‏ترین تمركز را در بین‏النهرین یا عراق كنونى داشتند. این دولت‏ها اكثرا قدرتمند، ثروتمند و بعضا جنگجو مانند قوم آشور بودند.
اقوام بین‏النهرین در زمانى كه در اوج اقتدار بودند اقوام شرقى مستقر در ایران كنونى، اقوام خاور نزدیك و مصرى‏ها را نیز تحت فرمان داشتند اما منابع تاریخى نشان مى‏دهد كه قدرت گرفتن مادها در شرق قدرت آن‏ها را تحت الشعاع قرار داد. از طرف دیگر اقوام قدرتمندى در جنوب اروپا در حال قدرت گرفتن بودند، مضافا آن كه تضاد شدید منافع این اقوام با یكدیگر آن‏ها را مجبور به انجام جنگ‏هاى بسیار طولانى كرده بود كه در آخرین آن هوخشتر آشور را از روى زمین محو كرد. البته خیانت بابلیان در سقوط نینوا بى‏تأثیر نبود. اما براى مردم بین‏النهرین این آخر ماجرا نبود، هخامنشیان در مركز ایران قدرت گرفته بودند و اكنون براى تبدیل شدن به یك امپراتورى بزرگ تنها فتح بابل را در بین‏النهرین «كم» داشتند.
كورش كبیر سال‏هاى 546 ق. م تا 538 ق. م به درجه‏اى از قدرت رسیده بود كه مطمئن شود از نبرد بین‏النهرین دست خالى باز نمى‏گردد. در 539 ق. م كورش با ارتشى مجهز و بزرگ از دجله عبور كرد.
بابل به دلیل داشتن برج و باروهاى بسیار بزرگ و مرتفع معروف بود و گمان بسیارى بر این بود كه كورش از حمله‏ى خود طرفى نبندد. نبوئید، پادشاه بابل، كه مردى



هنر دوست بود براى مقابله با سپاه كورش پسر خود، بلتسر، را به مقابله با كورش فرستاد اما بلتسر شكست خورد و به سمت بابل عقب نشست.
فتح بابل در ابتدا غیرممكن مى‏نمود چرا كه مردم بابل در داخل قلاع مرتفع خود قادر به كشت و زرع و مقاومت در برابر مهاجمان بودند و از طرف دیگر نیز وسایل قلعه كوب كورش براى كوبیدن شهر ناتوان بود. بنابراین كورش از عنصر غافلگیرى استفاده كرده و دستور داد تا آب فرات را برگردانند. كم شدن جریان آب سبب شد تا سربازان وى بتوانند ورودى رودخانه به شهر خود را به داخل بابل برسانند. این جا بود كه حكایت تكرارى تاریخ یعنى «غافلگیرى مدافعان قلعه» رخ داد.
سرپرستى سایكس نویسنده كتاب تاریخ ایران دلیل سقوط بابل را خستگى مردم بابل از اختلافات و تنازعات مى‏داند و توجه بیش از اندازه نبوئید، فرمانرواى بابل، به آثار تاریخى و معابد را دلیل نابسامانى بابل ذكر مى‏كند.
وى مى‏گوید: «هرگاه در مقابل كورش ملت متحدى بود كه براى تقویت و نگاهدارى پادشاه خود حاضر به نبرد بودند گمان نمى‏رود كه ایرانیان مى‏توانستند بدون محاصره طولانى بابل را با آن سه خط حصار و قلعه و آن همه اسباب و استعداد مسخر نمایند.
لیكن اتفاق چنین افتاد كه همه اوضاع براى كورش مساعدت داشت.»
كورش كبیر پس از فتح بابل دستور عجیبى صادر كرد كه براى مردم آن زمان تازگى داشت. او دستور داد كه شهر از هرگونه تخریب و تعرض در امان بماند و معابد و گنجینه‏هاى شهر حفظ شود. پایان یك دوران


بابل قبل از سقوط به اوج قدرت رسیده بود. تمام بین‏النهرین، سوریه، فینیقیه، صحراى سینا، شمال عربستان و فلسطین و اردن امروزى در قلمرو این دولت مقتدر بود. امپراتورى بابل از غرب با دریاى مدیترانه و بحر احمر در تلاقى بود.
اما سقوط بابل پایان یك دوران بود؛ دوران حكومت پادشاهان و دولت شهرهاى پرقدرت بین‏النهرین. بابل سخت جان ترین این قدرت‏ها بود اما سرانجام با قدرت گرفتن



امپراتورى ماد كه بعدها تبدیل به پادشاهى هخامنشى شد تمدن‏هاى بین‏النهرین قدرت سیاسى نظامى خود را از دست دادند.
ارزش نظامى فتح بابل به دست كورش از نقطه نظر ژئوپولتیكى بود. این شكست سبب شد كه تا 900 سال ایران نگرانى از بابت قدرت‏هاى بین‏النهرینى نداشته باشد حال آن كه كورش مى‏دانست، بابل تا زمانى كه مستقل بماند، مى‏تواند تهدید كننده فلات ایران باشد بنابراین تا حمله اعراب در 650 میلادى ایران فرصت داشت كه امپراتورى خود را توسعه دهد.