tina
08-21-2011, 01:55 PM
دادگري، دادگستري و عدالت محوري در كلام و سيره اميرالمومنين (ع)
امام علي(ع) را بايد نمونه راستين يك فرد پايبند به موازين اخلاقي و الگوي برجسته جوانمردي برشمرد و اين نكته چنان كتمانناپذير است كه علاوه بر شيعيان، تمامي فرق اسلامي و همچنين بيشتر عرفا و پيروان طريقتهاي عرفاني ايشان را سرسلسله جوانمردان ميخوانند.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1390/05/29/100851970433.jpg
بسياري از خاورشناسان غربي كه كند و كاو در تاريخ و فرهنگ ديرين مشرقزمين را پيشه خويش كردهاند نيز فضايل اخلاقي امام را ستوده و درباره آن بسيار نگاشتهاند.
برابر تاريخ، از جمله فضايلي كه امام علي(ع) همواره دلبسته آن بوده و مشوق ديگران نيز بودهاند تا آن را رعايت كنند، مساله عدالت و تلاش در گستردن آن است. نگارنده بر آن باور است، در جهت درك هر چه بهتر موضوع يادشده از 2 منبع اصلي ميتوان ياري جست:
الف: كتابهاي معتبر تاريخ اسلام چون تاريخ طبري، تاريخ ابناثير، اخبارالطوال دينوري و....
ب: كتاب نهجالبلاغه كه بر مجموعه عظيمي از مكتوبات و فرمايشات امام علي(ع) مشتمل است.
آنچه واكاوي و جستجو در منابع يادشده به دست ميدهد آن است كه علي(ع) عدل را «رستگاري و كرامت»، «برترين فضايل»، «بهترين خصلت» و «بالاترين موهبت الهي» پنداشته و آن را «مأنوس خلايق» و رعايت آن را موجب «افزايش بركات» دانستهاند. درحقيقت، به باور آن حضرت، جوهره و هسته اصلي ايمان، عدالت است و تمام خوبيها از آن سرچشمه ميگيرند.
عدالت محكمترين اساس و بنياني است كه در نظام اجتماعي وجود دارد. پروردگار يكتا عدالت را سبب قوام امور زندگاني مردم قرار داده تا از ظلم، نابساماني و گناه درامان بمانند و احكام و قوانين به وسيله عدالت، احيا و اجرا گردند.
سراسر نهجالبلاغه مشحون است به آنكه عدالت يكي از اركان اصلي تشكيلدهنده انديشه امام بوده و عدالت در نهجالبلاغه به صورت يك فلسفه و نظريه اجتماعي، سياسي و اقتصادي مورد توجه قرار گرفته است. اين مفهوم را ميتوان واجد سه بعد اصلي: الف) وحدتگرايي و آزادمنشي، ب) حقوقي و سياسي، ج) اقتصادي و مديريت يا سازماني، پنداشت. البته هر يك از اين ابعاد نيز خود واجد زيرشاخههايي پيوندي هستند.
يكي از مهمترين اسناد تاريخي در مفهوم و سياستگذاري عدالت، فرمان امام علي(ع) به مالك اشتر فرماندار مصر است. اين سند به تنهايي تمام جوانب اصل وحدتگرايي و آزادمنشي، اصل حقوقي و سياسي و اصل اقتصادي، مديريت و سازماني را به طور شيوا و جالبي خلاصه ميكند و درآن مراتب فرمانداري و حكومت در الگوي يكگفتار و سياستگذاري عدالت به زيبايي و فصاحت كلام بيان شده است.
محوريت اين فرمان در برقراري عدالت و ابعاد چهارگانه آن عبارت از خداسالاري، مردمسالاري، شايسته سالاري و ديوان سالاري است. امام علي(ع) در اين يادداشت و سند مهم در واقع نظريات، الگو و تئوري خود را درباره عدالت به صورت يك فرمان سياستگذاري به فرماندار مصر پياده كرده است.
در اين فرمان امام و خليفه امت اسلامي نظرات خود را درباره انصاف، ستم، ميانهروي در حق، برابري و مساوات، آزادي، وزارت، انتقاد، مشورت، حد و فصل اختلافات، ماليات، پاسخگويي به مردم، نويسندگان و تجار و صنعتگران، خودكفايي، مشروعيت حكومت، سپاه و ديوانسالاري و به طور كلي عدل و درستي بيان ميكند.
از نامههاي امام علي(ع) به سهلبن حنيف انصاري كه از جانب ايشان بر مدينه حكمفرما بود نيز هويدا ميشود كه از منظر علي(ع) عدل و داد، شاخص مسووليت و آزادي در جامعه اسلامي است:
«عدل و راستي را (از روش ما) شناختند، ديدند و شنيدند و در گوش دارند و دانستند مردمي كه نزد ما هستند در حق برابرند، پس (بين آنها چيزي تقسيم نميكنيم مگر با تسويه) گريختند تا اينكه سودي را به خود اختصاص داده و ديگران را بيبهره نمايند. خدا آنها را از رحمتش دور گرداند.»
گفتني است، منابع تاريخي كلاسيك اسلامي به روشني نمايان ساختهاند كه مفهوم عدالت و دادگري واجد چنان جايگاهي در انديشه امام علي(ع) بود كه حتي پذيرش خلافت را امري مرتبط با آن برشمردند:
«اگر خداوند از علما، عهد و پيمان نگرفته بود كه در برابر شكمبارگي ظالمان و گرسنگي مظلومان سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش ميساختم.»
تاريخ همچنين بازگوكننده آن است كه سيره و رويه حضرت در دوران خلافت همواره تأكيد و پافشاري برضرورت اصلاح و بازگرداندن تمامي اموالي بود كه به ظلم فراهم شده يا بهناحق از بيتالمال برداشت شده بود. به اعتقاد امام اين اموال را بايد به صاحبان اصلي آنها بازگردد، اگرچه به عنوان مهريه زنان داده شده باشد. خطابه امام در نخستين روزهاي خلافت كه در منابع تاريخي مسطور است به وضوح نشان ميدهد كه عدالت مطلق، پايه و ركن انديشه امام علي(ع) را تشكيل ميداده است:
«...آگاه باشيد هر زميني را كه به كسي به تيول داده است و هر مالي از مال خدا را كه بخشيدهاست به بيتالمال برميگردد. هيچ چيزي حق را باطل نميكند. اگر ببينم كه زنان با آن مالها ازدواج كردهاند و كنيزكان به مالكيت درآمدهاند و در شهرها پخش گرديدهاست همه را برميگردانم، چه بدون شك در عدل گشايشي است، كسي كه از حق به تنگ آيد، ستم بيشتر، او را در تنگنا قرار خواهد داد...».
امام علي(ع) در نامه خود به مالك اشتر نيز بر اين نكته تأكيد كرده و چنين فرمودهاند: «هرگز ملتي به قدرت و پاكي نخواهد رسيد، مگر آن كه حق ضعفا از اقويا بدون هيچ گونه چشمپوشي گرفته شود.»
يكي ديگر از اسناد تاريخي كه جايگاه واقعي عدالت در تفكر امام را برملا ميسازد، متن فرمان امام مبني بر انتصاب محمد بن ابيبكر به فرمانداري ولايت مصر است. امام در بخشي از اين فرمان بيان داشتهاند: «با آنان فروتن باش و نرمخو و هموار وگشادهرو. به يك چشم بنگر به همگان، خواه به گوشه چشمنگري و خواه خيره شوي به آنان، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالتت مأيوس نگردند.»
به عنوان پاياني بر اين مختصر ميتوان گفت به باور علي(ع) در راستاي وصول جامعه به سعادت مادي و معنوي، بايد بر بستر عدالت و عدلمحوري حركت نمود. اقرار داشت كه سفارش مولانا جلالالدين محمد بلخي، شاعر و عارف پرآوازه ايرانزمين، مبني بر «از علي آموز اخلاص عمل» را به گوش جان شنيدن، به هيچوجه ناشايست نخواهد بود.
امام علي(ع) را بايد نمونه راستين يك فرد پايبند به موازين اخلاقي و الگوي برجسته جوانمردي برشمرد و اين نكته چنان كتمانناپذير است كه علاوه بر شيعيان، تمامي فرق اسلامي و همچنين بيشتر عرفا و پيروان طريقتهاي عرفاني ايشان را سرسلسله جوانمردان ميخوانند.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1390/05/29/100851970433.jpg
بسياري از خاورشناسان غربي كه كند و كاو در تاريخ و فرهنگ ديرين مشرقزمين را پيشه خويش كردهاند نيز فضايل اخلاقي امام را ستوده و درباره آن بسيار نگاشتهاند.
برابر تاريخ، از جمله فضايلي كه امام علي(ع) همواره دلبسته آن بوده و مشوق ديگران نيز بودهاند تا آن را رعايت كنند، مساله عدالت و تلاش در گستردن آن است. نگارنده بر آن باور است، در جهت درك هر چه بهتر موضوع يادشده از 2 منبع اصلي ميتوان ياري جست:
الف: كتابهاي معتبر تاريخ اسلام چون تاريخ طبري، تاريخ ابناثير، اخبارالطوال دينوري و....
ب: كتاب نهجالبلاغه كه بر مجموعه عظيمي از مكتوبات و فرمايشات امام علي(ع) مشتمل است.
آنچه واكاوي و جستجو در منابع يادشده به دست ميدهد آن است كه علي(ع) عدل را «رستگاري و كرامت»، «برترين فضايل»، «بهترين خصلت» و «بالاترين موهبت الهي» پنداشته و آن را «مأنوس خلايق» و رعايت آن را موجب «افزايش بركات» دانستهاند. درحقيقت، به باور آن حضرت، جوهره و هسته اصلي ايمان، عدالت است و تمام خوبيها از آن سرچشمه ميگيرند.
عدالت محكمترين اساس و بنياني است كه در نظام اجتماعي وجود دارد. پروردگار يكتا عدالت را سبب قوام امور زندگاني مردم قرار داده تا از ظلم، نابساماني و گناه درامان بمانند و احكام و قوانين به وسيله عدالت، احيا و اجرا گردند.
سراسر نهجالبلاغه مشحون است به آنكه عدالت يكي از اركان اصلي تشكيلدهنده انديشه امام بوده و عدالت در نهجالبلاغه به صورت يك فلسفه و نظريه اجتماعي، سياسي و اقتصادي مورد توجه قرار گرفته است. اين مفهوم را ميتوان واجد سه بعد اصلي: الف) وحدتگرايي و آزادمنشي، ب) حقوقي و سياسي، ج) اقتصادي و مديريت يا سازماني، پنداشت. البته هر يك از اين ابعاد نيز خود واجد زيرشاخههايي پيوندي هستند.
يكي از مهمترين اسناد تاريخي در مفهوم و سياستگذاري عدالت، فرمان امام علي(ع) به مالك اشتر فرماندار مصر است. اين سند به تنهايي تمام جوانب اصل وحدتگرايي و آزادمنشي، اصل حقوقي و سياسي و اصل اقتصادي، مديريت و سازماني را به طور شيوا و جالبي خلاصه ميكند و درآن مراتب فرمانداري و حكومت در الگوي يكگفتار و سياستگذاري عدالت به زيبايي و فصاحت كلام بيان شده است.
محوريت اين فرمان در برقراري عدالت و ابعاد چهارگانه آن عبارت از خداسالاري، مردمسالاري، شايسته سالاري و ديوان سالاري است. امام علي(ع) در اين يادداشت و سند مهم در واقع نظريات، الگو و تئوري خود را درباره عدالت به صورت يك فرمان سياستگذاري به فرماندار مصر پياده كرده است.
در اين فرمان امام و خليفه امت اسلامي نظرات خود را درباره انصاف، ستم، ميانهروي در حق، برابري و مساوات، آزادي، وزارت، انتقاد، مشورت، حد و فصل اختلافات، ماليات، پاسخگويي به مردم، نويسندگان و تجار و صنعتگران، خودكفايي، مشروعيت حكومت، سپاه و ديوانسالاري و به طور كلي عدل و درستي بيان ميكند.
از نامههاي امام علي(ع) به سهلبن حنيف انصاري كه از جانب ايشان بر مدينه حكمفرما بود نيز هويدا ميشود كه از منظر علي(ع) عدل و داد، شاخص مسووليت و آزادي در جامعه اسلامي است:
«عدل و راستي را (از روش ما) شناختند، ديدند و شنيدند و در گوش دارند و دانستند مردمي كه نزد ما هستند در حق برابرند، پس (بين آنها چيزي تقسيم نميكنيم مگر با تسويه) گريختند تا اينكه سودي را به خود اختصاص داده و ديگران را بيبهره نمايند. خدا آنها را از رحمتش دور گرداند.»
گفتني است، منابع تاريخي كلاسيك اسلامي به روشني نمايان ساختهاند كه مفهوم عدالت و دادگري واجد چنان جايگاهي در انديشه امام علي(ع) بود كه حتي پذيرش خلافت را امري مرتبط با آن برشمردند:
«اگر خداوند از علما، عهد و پيمان نگرفته بود كه در برابر شكمبارگي ظالمان و گرسنگي مظلومان سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش ميساختم.»
تاريخ همچنين بازگوكننده آن است كه سيره و رويه حضرت در دوران خلافت همواره تأكيد و پافشاري برضرورت اصلاح و بازگرداندن تمامي اموالي بود كه به ظلم فراهم شده يا بهناحق از بيتالمال برداشت شده بود. به اعتقاد امام اين اموال را بايد به صاحبان اصلي آنها بازگردد، اگرچه به عنوان مهريه زنان داده شده باشد. خطابه امام در نخستين روزهاي خلافت كه در منابع تاريخي مسطور است به وضوح نشان ميدهد كه عدالت مطلق، پايه و ركن انديشه امام علي(ع) را تشكيل ميداده است:
«...آگاه باشيد هر زميني را كه به كسي به تيول داده است و هر مالي از مال خدا را كه بخشيدهاست به بيتالمال برميگردد. هيچ چيزي حق را باطل نميكند. اگر ببينم كه زنان با آن مالها ازدواج كردهاند و كنيزكان به مالكيت درآمدهاند و در شهرها پخش گرديدهاست همه را برميگردانم، چه بدون شك در عدل گشايشي است، كسي كه از حق به تنگ آيد، ستم بيشتر، او را در تنگنا قرار خواهد داد...».
امام علي(ع) در نامه خود به مالك اشتر نيز بر اين نكته تأكيد كرده و چنين فرمودهاند: «هرگز ملتي به قدرت و پاكي نخواهد رسيد، مگر آن كه حق ضعفا از اقويا بدون هيچ گونه چشمپوشي گرفته شود.»
يكي ديگر از اسناد تاريخي كه جايگاه واقعي عدالت در تفكر امام را برملا ميسازد، متن فرمان امام مبني بر انتصاب محمد بن ابيبكر به فرمانداري ولايت مصر است. امام در بخشي از اين فرمان بيان داشتهاند: «با آنان فروتن باش و نرمخو و هموار وگشادهرو. به يك چشم بنگر به همگان، خواه به گوشه چشمنگري و خواه خيره شوي به آنان، تا بزرگان در تو طمع ستم بر ناتوانان نبندند و ناتوانان از عدالتت مأيوس نگردند.»
به عنوان پاياني بر اين مختصر ميتوان گفت به باور علي(ع) در راستاي وصول جامعه به سعادت مادي و معنوي، بايد بر بستر عدالت و عدلمحوري حركت نمود. اقرار داشت كه سفارش مولانا جلالالدين محمد بلخي، شاعر و عارف پرآوازه ايرانزمين، مبني بر «از علي آموز اخلاص عمل» را به گوش جان شنيدن، به هيچوجه ناشايست نخواهد بود.