PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زمزمه ي در فراق امام زمان



shirin71
08-20-2011, 03:16 PM
ساقي كجاست شط شرابي كه داشتم

آن شعلة شكفته در آبي كه داشتم

گم شد ميان معركة مرگ و زندگي

شوريده رند خانه*خرابي كه داشتم

كاري نبود بر سپر سينة سپهر

شب سوز نيزه*دار شهابي كه داشتم

در جاده*هاي تف*زده، پاي درنگ سوخت

از التهاب شور و شتابي كه داشتم

بر من مگير اگر كه به حيلت ربوده**اند

زاغان سفله*بال عقابي كه داشتم

از چشم دل به*گونة زردم چكيده* است

خون*گريه*هاي زخم عتابي كه داشتم

كابوس روزمرگي ما عشوه مي*فروخت

در تنگناي دوزخ خوابي كه داشتم

بغض هزار*سالة من در گلو شكست

افتاد از نفس تب و تابي كه داشتم

از اينكه غيرت و دل دريا شدن نداشت

سيلاب اشك من به سرابي كه داشتم

shirin71
08-20-2011, 03:16 PM
روزهای بی تو چه غمگینه ، غمگینه ، غمگینه

شبای بی تو چه سنگینه ، آقا سنگینه ، سنگینه

امام زمان

هر چی فراغ تو دلگیره ، دلگیره ، دلگیره

خیال وصل تو شیرینه ، شیرینه ، شیرینه

آقا جان



یه روز میرسه که دامنت رو بگیرم ، که دامنت رو بگیرم

خدا نکنه تو رو ندیده بمیرم ، تو رو ندیده بمیرم

دوباره باز تنگ غروب هوای تو کرده د لم

آقا جان

قدم رو چشمام بذار و بشین پای درد و دلم

یا ابا صالح ، یا ابا صالح ، یا ابا صالح
یا ابا صالح ، یا ابا صالح ، یا ابا صالح

shirin71
08-20-2011, 03:17 PM
اشعاردر فراغ یار به زبان ترکی( امام زمان (عج))


شعر ((ای قلم سوز لرین ... )) به همراه ترجمه فارسی


ای قلم سوزلَرین دَه اَثریوخ

ای قلم در حرف هایت اثری نیست


آشنا دَن مَنَه بیرخَبَر یوخ

از آشنا برای من خبری نیست



گَلدی بو جومعَه دَ گِشدی آلله

این جمعه هم آمد و گذشت ای خدا


فاطمَه یوسیفینَّن خبر یوخ

از یوسف فاطمه(س)خبری نیست


یاندی پروانَه لَرشمعِ سوندی

پروانه سوخت و شمع زندگیش خاموش شد


آیریلیقدان اورَه قانَه دوندی

از جدایی دل ها خون شد


شَأنیدَه رُتبَه دَه بی بَدَل سَن

در شأن و مقام بی همتایی


هرگوزَل دَن آقا سَن گوزَل سَن

از هرزیبایی آقا تو زیباتری


کیم دییر آیریلیق در دَه سال ماز؟

چه کسی می گوید جدایی انسان را دردمند نمی کند؟


عاشیقین صبرینی اَل دَن آلماز؟

وصبرِ عاشق را لبریز نمی کند؟


ای گوزوم یول لارا باخ داریخما

ای چشمم به راه نگاه کن و دل تنگ مشو


گون همیشَه بولوت آت دا، قالماز

چون که خورشید همیشه زیر ابر نمی ماند


قونچَه گول لَر نَه اندازَه سُل سون

غنچه ی گل چقدر پرپر شود؟


قلبیلَر قویما قانیلَه دُلسون

مگذار قلب ها خون شود


گَلدی بو جُمعَه دَه گَلمَدین سَن

این جمعه هم آمد ولی شما نیامدید


گون سایِم جمعه ی دیگَر اولسون

روزها را می شمارم تا جمعه ی دیگر برسد


ای "صفایی" هَلَه دُز فراقه

ای "صفایی" صبر کن در فراقش


یول سالاخ بیزدَه بیردَه عراقَه

تا بارِ دیگر مسیرمان به طرف عراق بیفتد


قلبیلَر غُصَّه دَن داغلی قالدی

قلب ها از غصه ات داغدارشده است


یا امام زمان گَل اَمان دی

یا امام زمان(عج)بیا و رحم کن


کربلا یول لاری باغلی قالدی

راه های کربلا بسته مانده

shirin71
08-20-2011, 03:18 PM
بوی انتظار در دهان شب می پیچد و آدینه های منتظر این تابستان داغ، دلتنگی نفس گرفته اند .


نمی آیی؟


به حال و روز ما نگاه نمی کنی؟


این طعنه زدن ها


این کی،کی گفتن ها


همه حکایت از خواهشهای لبریز برای آمدن یک منجی دارد.


ما، عطش یک دم مسیحایی داریم تا بر این بی حوصله گی هایی مدام و این اخم و تخم های کسل کننده مرهم بگزارد.


صبر کنیم؟


باشد

حالا که سهم ما انتظار است باز هم صبر می کنیم تا نفسهای خداییت یک روز دلهای به زنگار نشسته و فرسنگها دور از همه این دهکده کوچک جهانی را صیقل دهد.

(علی احمدی)


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:18 PM
بیا وگرنه در انتظار خواهم مرد


وقتی ابرهای ماه پایانی بهار مقابل دریچه چشمهای منتظرمان می گریزند.


وقتی تکرار غریب ثانیه ها جای خالی یک منجی را داد می زنند.

وقتی پیچ و خم کوچه های اضطراب را به امید وعده حتمی خدا با اشتیاق طی می کنیم.

دلمان به یک چیز خوش است.اینکه زیر نگاه بلند تو نفس می کشیم.

خدا ما را دوست دارد،دوست نداشت که تو را ذخیره نمی کرد برای ما

آنوقت تنها بودیم و بی کس

اما دیگر نخواه که میان واژه های فراق، جمعه به جمعه گداخته شویم

ما را در یاب


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:18 PM
یا اباصالح المهدی "عج " ادرکنی



بهار از پشت چشمان تو ظاهر می*شود روزی



زمین با ماه تابانت، مجاور می*شود روزی




صدایت می*رسد از پشت پرچین*ها و دالان*ها


سکوت راه، در گامت مسافر می*شود روزی



به جز رنگین*کمان در شهر، دیواری نمی*ماند



خدا در کوچه*های شهر، عابر می*شود روزی





بیابان*ها به گِرد کوه*ها چون تاک می*پیچند



زمین، سرمست از این رقص مناظر می*شود روزی





تمام برکه*ها را خوی دریا می*دهی ای ماه



درخت از شوق تو مرغ مهاجر می*شود روزی





ترنج آفرینش، قصری از آیینه خواهد شد



حریر نور و گل، فرش معابر می*شود روزی




بُتان بر شانة محراب و منبر سایه افکندند



تو می*آیی، خدا سلم منابر می*شود روزی




چه باک از طعنة ناباوران؟ ما خوب می*دانیم



که شب می*میرد و خورشید ظاهر می*شود روزی




سمند نور، زلف تیرگی*ها را برآشوبد



به فرمانی که از چشم تو صادر می*شود روزی




تو باقی ماندة حقی، به زیتون و زمان سوگند



تمام عصرها با تو معاصر می*شود روزی



در و دیوار، دیوان غزل*های تو خواهد شد



و حتی سنگ، با نام تو شاعر می*شود روزی

shirin71
08-20-2011, 03:18 PM
تو را نداشتیم چه می کردیم

ما این غم هجران تو را به جان خریده ایم



به امید وصال از جمعه ها دل نمی کنیم چون انتهای تمام این روزهای سرخ تقویم تویی

نامت که می آید شعله اشتیاق مان

بی بهانه روشن می شود و این را از مادرمان آموختیم

راستش می خواهم هر چه واژه دوست داشتن تو را یهو فریاد بزنم

و تا ذهن بهار از این اردیبهشت بارانی خالی نشده به چشمایم مژدگانی آمدنت را بدهم

یعنی می شود

می شود با دل آسمان آبی انتظار آن دور دورها مکررپرواز کنم و مثل حرارت خورشید پشت ابر گرمای حضورت را تا مغز استخوان حس کنم

تو را نداشتیم چه می کردیم

shirin71
08-20-2011, 03:18 PM
آفتاب پرده نشین بیا


سلام


اگر از حال ما بخواهی بد نیستیم

فقط این بغض نیامدنت روی گلویمان می لغزد و دقیقه های سرد بی فانوس شتابان پشت سر هم جان به لبمان کرده اند.

گاهی بدلم خیره می شوم

این کوتاهی های ما

این نق زدن های گاه و بیگاه

این گاهی کم آوردن های ما

اینها را بحساب کوچکیمان بگذار و به بزرگیت ما را ببخش

تو اَمامی بیایی حال ما خوب خوب می شود

خدا پشت و پناهت

shirin71
08-20-2011, 03:19 PM
سلامی به امام زمان(عج)

سلام می خواهم به عزیزترین عزیزان عالم سلام کنم.
سلامی به گرمی قلب های تپنده ی منتظرانت. سلامی به سپیدی یاس های زندگی و روح سبز
نیلوفران شاداب. می خواهم ساده و صمیمی به سادگی سلامم برایتان بنویسم. آقا جان ! احساس
می کنم در آن عصر جمعه ی بارانی که می آیی ،شمیم تازه نفس یاس ها در ذهنم آب پاشی می
شود. نمی دانم الان کجاهستید در کدام ماوای آسمانی مستقرهستید ولی دعا می کنم هر کجا که
باشید سلامت باشید.
( تعجیل درفرج امام زمان(ع) صلوات)


از دوستان دعوت ميكنم به وبلاگ من هم سر بزنيندل نوشته ها

shirin71
08-20-2011, 03:19 PM
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود

shirin71
08-20-2011, 03:19 PM
عجب روزگاری شده


عجب روزگاری شده


همین حوالی شقایق را فقط به جرم این که شما رو دوست دارد شکنجه می کنند


این غاصبان حرمین شریفین


و حقوق بشر،دروغ بلندی ست که دجال ها خود را به آن آویزان کرده اند


و هنوز که هنوز است دردهای آن روزگار مدینه روی سینه ما سنگینی می کند


و ذهن خاک خورده ی دنیا،منتظر یک رویداد عظیم است


و کوچه های عاشقی هنوز...

روزی،صدای گامهایی مهربان از مسجدالحرام می آید و زخم های مدینه،لب به سخن باز می کنند

shirin71
08-20-2011, 03:19 PM
منتظر

سر به سرم نگذار،حوصله ات تنگ شده می دانم



اما دل بی شکیب،نباش

ما هم مثل تو نگاه مهربانی را می جوییم که چشم هایمان را در عبور شتابان ابرهای زمان ورق بزند و به شاخه های بی روح و تکیده جان بدهد

آری دل،من و تو باید اول از همه،از این تارهایی که دجال درون،دورمان تنیده رها شویم

آن وقت می شویم منتظر

بی شکیب نباش،که این پیله های نخوت و انجماد روزی شکسته می شوند

و منتظرترین واژه های آسمانی را از گلوی منجی خواهیم شنید

این را به همه ی آن هایی که خود را به خواب زده اند هم بگو

shirin71
08-20-2011, 03:19 PM
مرغکان انتظار


مرغک انتظار روی شانه*هایمان آواز امید می*خواند،*

پشت تمام ثانیه*هایمان یک اتفاق بزرگ ایستاده، سفید، آرام؛*

اما این چشمهای بی*قرار دیوانه*ام کرده*اند بس که از وقت آمدنت می*پرسند.

می*گویی چه کنم؟

گاهی با دلم گرم می*گیرم زلال شوم مبادا از چشمهایت بیفتم بشکنم!

هوای شهر غبارآلود شده، اما من غصه*ام از گرد و غباری است که روی دهلیزهای جانم نشسته؛

به بزرگی دلتنگی کوچه*های شهر پیامبر، دلتنگ روزهای وصالیم، که بیایی و بیت الاحزان جانمان را روشن کنی.

shirin71
08-20-2011, 03:20 PM
این روزها که برخی مدعیاند زمان ظهور را میدانند!

سالها قبل، از همان وقت که کفشهای کوچک دنیا را پایمان کردند

یاد گرفتیم

کسی هست که همه دنیا منتظر اوست،

از آن وقت تا به حالا،

ما به انتظار نفس می*کشیم،

به انتظار زمستان را بهار می*کنیم

و

به انتظار زنده*ایم ؛

بگذار مدعیان دروغین هر چه می*خواهند بگویند؛ فرمودی "فرج" به اراده خداوند است و هر کس

برای ظهور ما وقت تعیین کند دروغگوست؛



طلوع ستاره صبر در بهار بهانه خوبی است برای آمدنت،

تا

در امتداد لبخندهای معطر نگاهت تازه شویم

shirin71
08-20-2011, 03:20 PM
نمی دانم

نمی دانم چه کرده ایم یا چه نکرده ایم که جمعه های قرمز تقویم تند تند می روند و ما هنوز غزل فراق می خوانیم



دعا کن برایمان

دعا کن که روز،ماه ،سالمان تمام زندگیه مان پر باشد از حس دوست داشتنی با تو بودن

فردا می زنم به دل کوه به صحرا به دشت

سر بر شانه های نسیم می گذارم

و رو به خدا پا به پای شکوفه های امیدوار بهار دعای فرج می خوانم

shirin71
08-20-2011, 03:21 PM
هفت سین انتظار

سلام بر تو ای بهار آدمیان و شادمانی روزگاران



سلام بر تو ای واسطه خدا

سلام بر تو ای تلاوت کننده کتاب خدا

سلام بر تو ای باقی مانده خدا بر روی زمین

سلام بر تو وقتی که می ایستی وقتی می نشینی

سلام بر تو وقتی به رکوع می روی و سجده می کنی

نمی آیی تا زندگی مان آرام بگیرد و طعم بهار بر کاممان شیرین شود

نمی آیی تا پیچکهای روحمان در سرشاخه های انتظار جان بگیرند

بیا،بیا تا هفت سین سلامهای ما بی پاسخ نمانند و این لبخندهای گذرای بهار ماندگار شوند

می گویند با یک گل بهار نمی شود،چرا می شود.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:21 PM
هزار و چند سال هجری بی خورشید!


هزار و چند سال هجری بی خورشید را جا گذاشتیم؛


کودک* که بودم آن قدر از تو با تیغ به دست شنیده بودم که می*ترسیدم بیایی،


چه *می دانستم بلاگردان مایی!


چه می*دانستم پرتو مهربانی*ات زندگی*مان را به نور امید روشن می*کند!


دو سه روز دیگر


اسفند امسال را هم دود می*کنیم


و یک سال بزرگتر می*شویم؛


می*خواهم این شب عیدی


دعا کنی


برای این سرزمین و مردمان چشم به راهش،


و برای منتظرانی که کمی* آن سوتر دعای فرج می خوانند

ما هم

دعا می*کنیم

بهار با آواز قدمهایت بر جانمان بنشیند

shirin71
08-20-2011, 03:21 PM
سلام قاصدک!

سلام قاصدک!


حالا که می خواهی پیغام بهار را بیاوری

می شود سلام ما را به آن خورشید پشت ابر برسانی؟

می شود به او بگویی که در این روزهای خانه تکانی،

بیاید

و غبار از دلمان بردارد؟

بگویی که این صدا صدای هزار هزار چشم به راهی ست که در گوش آسمان دلتنگی هایشان را نجوا می کنند؟

به او بگو

که ما غایبیم

و گرنه

گرمای حضورش را تا اعماق جان حس می کنیم.

قاصدک!

به او بگو : "خیلی دوستش داریم"

بگو برایمان دعا کند که زیر غبار زمان گم نشویم و چشم هایمان جمعه ای زود به آمدنش سو بگیرد

قاصدک

مراقب خودت باش

shirin71
08-20-2011, 03:21 PM
یک روز تمام دنیا بیدار می شود

دل دنیا برای جرعه ای عدالت تنگ شده

گوشه ای گلوله گلوله فریاد از حلقوم رنجور زمان بیرون می کشند

جایی با نعره شعار دروغین" نیل تا فرات"زمین را قطعه قطعه به یغما می برند

جایی بنام حقوق بشر،بشر را به زنجیر ظلم می کشند

جایی دیگر...

یک روز تمام دنیا بیدار می شود تمام دنیا

و ما که غرور آمدنت را به رُخ همه عالم کشیده ایم لابه لای ورق های دفترزندگی، چشممان بنام تو که می افتد آرام می شویم و جوانه های امید را با وعده های حتمی خداوند آبیاری می کنیم

تا فردایی که دنیا دیگر، آرزوی عدالت نمی کند

shirin71
08-20-2011, 03:22 PM
مکه هم منتظر است

مکه منتظر کسی ست تا پرده از روی لات و حبل و عزی بردارد و واژه های پلاسیده جهل به فراموشی سپرده شوند


محمد(ص)می آید تا زمین از خدا،از مهربانی خالی نباشد و خدا از تبار او ستاره هایش را یکی یکی در آسمان می چیند تا نبض زندگی از گامهایشان جاری باشد

تبسمی از ربیع بر گونه های روزگار گل انداخته و تمام ثانیه های این بهار نخست

ما چشمهایمان را به نور تو بسته ایم

مکه اینبار منتظر کسی ست تا پرده از روی بتهای جاهلیت مدرن بردارد

مهدی(عج)می آید تا زمین از حجت خدا خالی نماند

اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:22 PM
ظلم نمی ماند


ظلم نمی ماند حتی اگر تمام قبیله فرعون شمشیر باشد باز خون پیروز می شود و زمان روز به روز به لحظه موعود نزدیکتر،این را گلوی سوخته تاریخ می گوید.



امشب که اندوهی به تلخی زهر از رگهای روحمان بالا می رود دل سر به گریبانمان را به پابوسی آسمان عصمت هشتم می فرستیم و آهوان گم شده چشمهایمان را در کوچه پس کوچه های انتظار رها می کنیم.

لابه لای پچ پچ دانه های ریز برف دعا می کنیم زودتر بیایید.

مردی که چشم تمام مظلومان زمین به اوست.

ظلم نمی ماند

shirin71
08-20-2011, 03:22 PM
مولا جان


دنیا آرام و قرار ندارد همه جا دشنه می فروشند عالمی ست با یک بغل فریاد خشکیده بر دیوار گلو و چشمهایی که خیره به آن سوی ابرهاست تا کسی به داد دنیا برسد



عشق صاعقه ای بزند و زمین قرار بگیرد

گفتی هر یک از شما باید کاری کند که بسبب آن به محبت ما نزدیک شود

مولا جان،تمام دار و ندار ما دوست داشتن شماست و این خس خس نفسهای ما که جمعه ها می شنوی

فریاد حنجره شرمسارمان است

از ما بپذیر



http://www.eteghadat.com/Files/user1/Emza_5.gif

shirin71
08-20-2011, 03:23 PM
حکایت انتظار




حکایت ما حکایت بی قراری مردمانی ست که از پشت شیشه های غبار گرفته می خواهند خورشید را ببینند

حکایت ما حکایت دوری از خورشید نیست ما از خودمان دور شده ایم، دور دور

برویم دست به دامن آیه های خدا شویم

برویم به سرشاخه های نور چنگ بزنیم تا نردبانی برای آسمان پیدا کنیم

ما جمعه را،تو را نشان کردیم که راه را گم نکنیم و تمام لحظه هایمان نیازمند هبوط توایم





اللهم عجل لولیک الفرج




http://www.eteghadat.com/Files/user1/Emza_5.gif

shirin71
08-20-2011, 03:23 PM
انتظار یعنی...

انتظار این نیست که فقط بنشینیم و دعا کنیم و فرج را از خدا بخواهیم

انتظار یعنی حس کنی خدا از رگ گردن به تو نزدیک تر است و هیچ وقت رهایت نمی کند

انتظار یعنی تلاش و امید بروزی که پایان روزهای دلتنگی ست

یعنی این که به دستهایت یاد بدهی دستی را بگیرند

انتظار یعنی دوست داشتن

فرمود:گناهان شما بواسطه دوست داشتن ما آمورزیده می شود.

جمعه که می آید دلمان هُرّی می ریزد من اگر چشمهایم را آماده کرده بودم دلم نمی سوخت، از این دلگیرم که هنوز معنی انتظار را نمی دانم


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:24 PM
امشب هم برای فرج دعا می کنیم


دیوارهای بلندو پنجره های دود گرفته شاید نگذارندخورشید را ببینم اما گرمای بودنش را تا مغز استخوان حس می کنم



امشب با نجواهای آسمانی صحیفه که از حنجره آبرومندترین صدای نیایش می تراود

دلم را گرم می کنم چشمهایم را می بندم و با اشکهای منتظر،خودم را پشت پنجره های بقیع می نشانم

فرمود:بهترین مردم هر زمان کسانی هستند که منتظر ظهور مهدی اند

می خواهم به او بگوییم:زمستانهای بی تعداد دل می سپاریم به جاده های سپید و سرد که به بهار منتهی می شوند تا خورشید بیاید

امشب هم برای فرج دعا می کنیم تا او آمین بگوید


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:24 PM
انتظار،بلندترین غزل روزگار


هنوز یلدا درازترین شب سال است و انتظار،بلندترین غزل روزگار



سرمای زمستان هم آتش درون ما را سرد نمی کند وقتی نقطه نقطه دلمان را شعله های فراق می سوزاند.

خوشا به حال زمان که لحظه به لحظه به آرزوی خویش نزدیک می شود

ما نگران خودمان هستیم که به ندیدنت عادت کرده ایم و چه عادت زشتیست این

چند روزی بود یا حسین می شنیدیم بیشتر یاد تو می افتادیم

حالا هم همین سلامهای شکسته ما را بپذیرید برایمان بس است،

ای نگهدارنده اسرار پروردگار که ذخیره شده ای برای عزت مومنان


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:24 PM
دانی که انتظار تو با ما چه میکند؟
طوفان ببین به پهنه دریا چه میکند

آشفته ام چو موج به دریای زندگی
آشفتگی ببین به دل ما، چه میکند


یکدم بپرس این همه غم این همه بلا
در خاطر شکسته زغم ها چه میکند


دور از بهار روی تو بی برگ مانده ام
بی برگ و بار مانده به دنیا چه میکند؟


بنشین ز راه لطف دمی در کنار دل
آخر بپرس این دل تنها چه میکند

shirin71
08-20-2011, 03:24 PM
منتقم خون حسین(ع) بیا



الا یا اهل العالم انا الامام قائم

آگاه باشید ای جهانیان

که منم امام قائم

که منم شمشیر انتقام گیرنده

بیدار باشید ای اهل عالم که جد من،حسین را با لبان تشنه کشتند

بیدار باشید ای اهل عالم که جد من،حسین را عریان روی خاک کشیدند

خدایا ما منتظراین نواییم

کجاست منتقم خون شهدای کربلا


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:24 PM
بی توی صاحب زمان بی قرارم بی قرار


محرم صبح شد تا حسین(ع)چراغی شود برای گم نشدن

ما حسین را تا همیشه دوست داریم

چون ولی خداست

چون کشتی نجات است

و حالا

دلمان برای آن فرزندش می تپد که گریبان چاک روزهای خونین محرم است

تشنه ایم ما،تشنه رسیدن به آن سپیده ای که حسین و تمام انبیاء و اولیاء خدا انتظارش را می کشند

تشنه باقی مانده خدا بر روی زمین


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:24 PM
انتظار آخرین بیت شعر بلند محرم است


مپسند که جمعه ها را با اشتیاق آمدنت شروع کنیم و غروب سوت کور آن غم غریب واماندگی بر جانمان بنشیند.



مپسند نامت بر زبانمان باشد بر دلمان نه.

دود فراموشی روحمان را آزار می دهد یاریمان کن

ما دو پلک پنجره داریم رو به دریای انتظار،که این روزها با سیاه شدن کوچه هایمان خیس خیس می شوند.

انتظار آخرین بیت شعر بلند محرم است

و تو ای اتفاق بی تعبیر بیا و این شعر را به قافیه ای از هور تدبیر کن.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:25 PM
http://www.valiasr-aj.com/image_user/mahdi09.JPG

shirin71
08-20-2011, 03:25 PM
غدیر مقدمه کتاب انتظار است


غدیر تجلی نور ولایت است در آسمان گرفته کینه و جهل



غدیر تکمیل رسالت است در کوچه پس کوچه های نخوت و خود بینی

که اگر ابلاغ نکنی،محمد(ص)پیامبریت را نیمه رها کرده ای

غدیر چشمه جوشان طراوت است در بیابان برهوت خمودگی و تعصب

خلاصه،غدیر مقدمه کتاب انتظار است که متن آن را تو ای آخرین بازمانده نسل رسول،برای چشمهایی که خود را بسته اند خواهی خواند

روزی که نام بلند ولی خدا از تمام ماذنه های این سرزمین بگوش خواهد رسید ،روزی مثل فردا


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:26 PM
جان باران زودتر بر ما ببار


خلاصه روزهای عرفات،مشعر و منا گذشت و این دل حیران انتظار تمام دلتنگی اش را به دانه های ریز بارانی می سپارد که قطره قطره اش داغ فراق را تازه می کند.



ما پیروان آیه تطهیر، امروز زیر آسمان خیس این سرزمین الهی اول از همه دلتنگ تو بودیم ،باور کن

دلتنگ روزی که تکیه بر دیوار این خانه چهارگوش قشنگ می زنی و صدای آمدنت همه خوابهای جهان را بیدار خواهد کرد.

جان باران زودتر بر ما ببار


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:26 PM
صاحب الزمان ! داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه ی توست .
شرمنده ایم .
می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست .
می دانیم کوتاهیها ، نادانیها و سستیهای ما ، ستمهایی است که در حق تو کرده ایم .
یعقوب به پسران گفت : به جستجوی یوسف برخیزید ،
و ما با روسیاهی و شرمندگی ، آمده ایم تا از تو نشانی بگیریم .
به ما گفته اند اگر به جستجوی تو برخیزیم ، نشانی از تو می یابیم .
اما ای فرزند احمد ! آیا راهی به سوی تو هست تا به دیدارت آییم .
اگر بگویند برای یافتن تو باید بیابانها را در نوردیم ، در می نوردیم .
اگر بگویند برای دیدار تو باید سر به کوه و صحرا گذاریم ، می گذاریم .
ای یوسف زهرا !
خاندان یعقوب پریشان و گرفتار بودند ،
ما و خاندانمان نیز گرفتاریم ،
روی پریشان ما را بنگر . چهره زردمان را ببین .
به ما ترحم کن که بیچاره ایم و مضطر
ای عزیزِ مصرِ وجود !
سراسر جهان را تیره روزی فرا گرفته است .
نیازمندیم ! محتاجیم و در عین حال گناهکار
از ما بگذر و پیمانه جانمان را از محبت پر کن .
یابن الحسن !

shirin71
08-20-2011, 03:26 PM
روزهای بی ..


بال و پر می گشایند در این سرزمین یکرنگی با اضطرابی قشنگ روح و جانشان را صیقل می دهند و چه حس خوشی دارند وقتی دو سه روز دیگر رهسپار عرفات می شوند


عرفات سرزمین شناختن است


سرزمین استغاثه و دعا،سرزمین عقده گشایی روزهای بی ..


اي ... کس


.. که وقتی نام ماه بنی هاشم بیاید


بوی عطر قدمهایت در این خیمه های س..د می ..چد


.. که حجت خدایی


.. که جان و مال ما را می دانی


این سپيد پوشان رها شده و چشم براه ماندگان بی قرار را دریاب

shirin71
08-20-2011, 03:26 PM
چشم براه ساربان


قافله بار سفر را می بندد و کم کم با دلتنگی غریبی این شهر آسمانی را به خدا می سپارد

وقتی این لباسهای س..د که تجلی سرسپردگی ست،روحت را می پوشاند لبیک روی لبت می نشیند.

حس کشنده انتظار چشمهایت را سرخ می کند

دست خودت نیست

این قافله چشم براه ساربانیست که وقتی بیاید خورشید به پایش می افتد

ما که هیچ،خدایا هیچ قافله ای بی ساربان نماند.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:27 PM
انتظار درد بزرگی ست


سلام کبوتر

می دانم گرفته ای

می دانم هر روز که روبروی این نگین سبز می نشینی به بالهای خاکیت نگاه می کنی و مظلومیت ستاره ها را آه می کشی

لابد .. هم مثل ما چشم براهی نه؟

انتظار درد بزرگی ست

اما وقتی می دانی تمام دلخوشی این شهر به آمدن مرد موعود است .. هم نگران بالهایت نباش

اینجا روزی ستاره باران می شود


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:27 PM
آری می آید



وقتی بوی مطبوع بهار هوای مضطرب پاییز را پر می کند


وقتی کبوتر دلت را به آسمان هشتم رها می کنی


تازه می فهمی بیهوده خُلق خودت را تنگ می کنی،پسر آدم


وقتی که ستاره هست که گم نمی شوی


اگر زمین یک پلک زدن از حجت خدا خالی باشد که تمام اهلش را در خود فرو می برد


پس خودت را به وعده حتمی خدا بسپار


آهوان بی پناه چشمهایت را در این جمعه های ویلان که کران تا کران موعود را می خوانند رها کن


می آید(انشاالله)


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:27 PM
ماییم و امید و برگریزان

امروز که عاطفه قسمت می کردند با خودم گفتم صبحی می آید که دیگر چشمهای کسی به دست این و آن نباشد

آن روز که مستضعفان زمین پاره های مهربانی تقسیم می کنند

تا ابد که اینطور نمی ماند

پاییز با آوازهای رنگ رنگی اش عجب طعم انتظار را به چشمهای عابران گمشده می چشاند

ماییم و امید و برگریزان عمر و چشم براهی عابری که آمدنش را زمین و آسمان فریاد می زنند

shirin71
08-20-2011, 03:27 PM
روزی مثل فردا



قصیده لبهای شما را کسی فراموش نمی کند ای که ستاره شدید تا با شما راه را بشود ..دا کرد.

ما این زلالی شما را به رخ تمام منتظران عالم می کشیم

آقا اجازه آقا اجازه می دهید چند جمله بگویم

هنوز ما الفبای انتظار نمی دانیم

اما از سالها ..ش جمعه ها گوش بزنگ روزهای روشن ظهور مانده ایم

ما به لحظه ای فکر می کنیم که می آیی بدعتها در هم می شکنند و جوانه های مهربانی در قلب زمان جاری می شوند

روزی مثل فردا


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:27 PM
چشم انتظار


شنبه ها و جمعه ها آرام از کنار ما می گذرند
کودکی گرسنه همین حوالی با مرگ دست و پنجه نرم می کند
مادر با اندوهی انبوه چشم براه دستی ست که لبخند را روی لبهای گر گرفته کودکش بنشاند
انتظار چه روزهای سختی دارد
و .. می آیی تا چشمهای خسته زمین،روشن شوند
و در این انتظار ما به قرآن ،این کتاب اللهی چنگ می زنیم
و واژه واژه این معجز عظیم را روی چشمهایمان می گذاریم
معجزی که وعده کرد،زمین به بندگان شایسته خدا خواهد رسید


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:28 PM
غصه نخور ،روزی می آید

روزی این رنج ناتمام قبیله تمام می شود،غصه نخور
روزی این فریادهای گدازنده روی شاخه های زی..ن جوانه می زنند و پایت را روی پله های خورشید می گذاری
برای چه غصه می خوری؟
می آید.
این برترین شب سال که فرشته ها به زمین می آیند.
زیر سایه کلمات نورانی قران می ایستیم تا دنبال خودمان بگردیم.
برای جمعه های سرگردان که چشمهایشان به جاده انتظار س..د شد،مدام دعای فرج می خوانم

shirin71
08-20-2011, 03:28 PM
یا علی یا عظیم


یا علی یا عظیم خدا کند این شعله عشق هیچ وقت خاموش نشود.

یا غفور یا رحیم به خوبی مهربانی هایت،بزرگیت،عدالت و گذشتت حال ما را عوض کن.

.. خدای بزرگ مایی که گرمی دستهای نوازشگرت را روی شانه های تکیده مان حس می کنیم

اما خدایا ما ،ماه گم کرده ایم .

ماه ما وقتی بیاید تکه تکه تنهایی مان را پر می کند و لبخندهای معطر نگاهش روی ... این چهره های گرفته منتظر می نشیند.

خدایا ماه ما را از پشت این ابرهای بهم ..وسته انتظار رها کن .




اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:28 PM
همین حوالی کسی هست

شبهای انتظار،شبهای بیداری روح است از خواب سنگین فراموشی تا از ..له خودمان بیرون بیاییم و رها ی رها تا تحقق وعده خدا مراقب دلمان باشیم.

وقتی از گوشه این چشمهای مضطرب

چکه چکه التهاب می ریزد

بی که کسی بشنود حس زیبایی می گوید :

همین حوالی کسی هست

کسی که حجت خداست بر روی زمین

با ضرب آهنگ لحظه های ..ش از افطار

نام .. روی لبهای خشکیدمان جاری می شود

و باز سئوال همیشگی

این حکایت دلتنگی ما و .. کی تمام می شود؟

shirin71
08-20-2011, 03:28 PM
همه منتظرند


همه در جاده ایستاده اند................................
جاده خیلی شلوغه.....................
همه منتظر اند.......منتظر یه سفر کرده..................
مثل اینکه سالیان سال که اون رو ندیده اند....................
همه از اون حرف می زنند
از خوبیش....از صداقتش.....از عدالتش
جاده خیلی تاریک............تاریک.....تاریک
همه با هم می گن اگه اون بیاد همه جا روشن میشه.........................
یه دفعه هم جا روشن شد
همه فریاد می زنند،همه در عجب اند...........................
لحظه ها به سرعت و پی در پی می گذرند
بعد چند لحظه دیگه صدای نمی شنیدم،دیگه کسی رو نمی دیدم
فقط چشمانم یک نفر رو می دید صدای یک نفر رو می شنید
او قد بلند بود و یه لباس سفید هم تنش کرده بود
یه پرچم سبز زیبام به دستش بود
یه دفعه پرچم رو تکان داد و فریاد زد:من آمدم....من با پرچم عدالت آمدم.........

shirin71
08-20-2011, 03:30 PM
امان از این روزگار




بازهم سلام


نکند خسته شده ای از این مثنوی عطش آلود فراق.از زبان مچاله ای که خود در بازی روزگار گم شده است و به رویمان نمی آوری.اما ما با این حرفهای همیشه در گلو،آن اتفاق بزرگ را آه می کشیم و در گرفتاری این سال مررگی ها به نبودنت خو نکرده ایم و در دلمان فقط با وعدی حتمی خدا قرص می شود.


اگر بدانی با دل این هر جایی مان چقدر دوست داریم گذرت به سرزمین دلتنگی ما بیافتد خدا خدا می کند امروز پیش از آن که آفتاب در دریا غرق شود بیایی.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:31 PM
می زنم به کوه ...



نمی دانم چه کرده ایم یا چه نکرده ایم که جمعه های قرمزتقویم تند تند می روند و ما هنوز غزل فراق می خوانیم .


دعا کن برایمان دعا کن که روز ماه سالمان تمام زندگیمان پر باشد از حس دوست داشتنیه با تو بودن .


امروز می زنم به دل کوه به صحرا به دشت سر بر شانه های نسیم می گذارم و رو به خدا پا به پای شکوفه های امیدوار بهار دعای فرج می خوانم.

همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا


تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جوی

shirin71
08-20-2011, 03:31 PM
تلنگر بهار



بهار تلنگری ست برای بازگشت به خویشتن خویش ،بهار فرصت قشنگی ست برای ما که غبار غصه از شیشه دل برداریم.


بهار بهانه شادیست تا رنگ خدا روی تمام فصلهای زندگی جاری شود.


بهار پایان انتظار سراسیمه مرغکانی ست که می خواهند خود را به دستان نوازشگر باقی مانده خدا بسپارند.به لکنت ثانیه هایمان نگاه نکن از جمعه ها بپرس که حرفهای گفتنی بسیار دارد همیشه می گویند با یک گل بهار نمی شود!چرا می شود.


الهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:31 PM
ای گرداننده ی دلهاو دیده ها


میان ما که 100سال عمر می کنیم و غصه ی 1000سال می خوریم ما که نم نمک یک سال کشنده ی دیگر بدون تو را پشت حصار تقویم جا می گذاریم .


خوشا بحال کسی که تو را درک کند.ما از تو بی خبران که گاهی انتظار فقط پشت چشم هایمان چادر می زند با وجود همه ی دلتنگی های نامش روحمان به روزهای سپیدی دل بسته ایم که دیگر چشم های کسی به دست این و آن نیست.


ای گرداننده ی دلهاو دیده ها،ای تدبیر کننده ی شب و روز،ای دگرگون کننده ی حالها،انتظار حال خوشی نیست این جمعه های نارس تقویم را دریاب.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:31 PM
عطر غریب جمعه ها


چقدر این عطر غریب جمعه ها را بو کنم


از کدام جاده می آیی غبارشو جارو کنم


چند بار دیگه دلم تو غصه ها لگد بشه


چند تا دلواپسی دیگه بیاد و رد بشه


همه ی فرشته های دنیا رو صدا کنین


خودتون واسه ظهور خودتون دعا کنین


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:32 PM
ماییم و انتظار



روزگاری دور و دراز زمین در التهاب و انتظار لحظه ای بود که دختران بی گناه زنده بگور رها شوند از هجوم خدایان سنگ و چوب.


ممنونم از خدا که زمین را مبارک کرد به قدمهای رحمتی که با نفس های زلالش سرشارمان کرد از آیه های مهربانی .


ممنونم از خدا که چشمهای زمین را روشن کرد به نور صداقت پیشوای جعفری و از حس چشم های او در ما دمید.


حالا روزگاری دور و دراز زمین در التهاب و انتظار لحظه ای ست که بیاید از راه مردی از قبیله محمد که همنام اوست و ما زندگان گرفتار روزمرّگی را رها کند.


ماییم و آسمان و باران و انتظار.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:32 PM
بگو تا کی



در این روزهای نخستین بهار که در عزا شاد دلمان عطر آمدنت بیشتر از همیشه پیچیده که سرزمین حجاز از شادی پیوند آسمانی آب و آفتاب در پوست خود نمی گنجد،حیف به پای دلم حوصله می ریزم .هی سر چشم هایم را گرم می کنم،هی به خودم امید می دهم .


گاهی وقتا به سرم می زند این گفته ها را فریاد بزنم فریاد.


دیگر این چشم های پریشان آه ندارند که با ناله صدا کنند با این درد بودن اما نبودن تو را در اندام روزگار حس می کنیم.بگو تا کی ای مهربانی دیدنت .


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:32 PM
کاش زودتر خودت را برسانی



دلمان گرفت از این همه سلام بی جواب


گرفت از این کنایه ها و طعنه ها که می زنند و باور ندارند که می آیی.


دلمان گرفت از این روزها که فضای خواهشمان تمام غصه دار فراق است.


با آمدن ربیع،زمستان رو به پایانمان منتظر دستهای گرم و مهربانی ست که در انجماد ثانیه ها در نزدیکترین جمعه ی شدنی ذهن های خفته ی جهان را بیدار خواهد کرد.


روزهای ما کویرنشینان امیدوار همیشه تو را کم دارند


کاش زودتر خودت را برسانی


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:35 PM
لالا لالا گل پونه http://blogfa.com/images/smileys/28.gif آقا خیلی مهربونه




اگه نیستش میون ماhttp://blogfa.com/images/smileys/28.gif زما غافل نمی.مونه




لالا لالا گل لاله http://blogfa.com/images/smileys/28.gif فقیر تو کوچه می.ناله



نزار و زار و بی.حاله



اگه آقا بیاد، دیگه http://blogfa.com/images/smileys/28.gif کسی اینجور نمی.ناله




لالا لالا گل ارزن http://blogfa.com/images/smileys/28.gif به هر کوی و به هر برزن



نمی.مونه غم و حسرت http://blogfa.com/images/smileys/28.gif به هر قلبی ز مرد و زن




لالا لالا گل آوشن http://blogfa.com/images/smileys/28.gif آقا میاد چشات روشن



لبا خندون، زمین خرم http://blogfa.com/images/smileys/28.gif دلا شادون، جهان گلشن




لالا لالا گل سنبل http://blogfa.com/images/smileys/28.gif براآقا یه دسته گل



بچینم ببرم پیشش http://blogfa.com/images/smileys/28.gif الهی خار نره دستش




لالا لالا گل اسپند http://blogfa.com/images/smileys/28.gif خدایا بر خودت سوگند



رسانی مهدی ما را



کنی مارا به دیدارش http://blogfa.com/images/smileys/28.gif بسی شادان، بسی خرسند




لالا لالا گل سوسن http://blogfa.com/images/smileys/28.gif می.سوزه قلب مرد و زن



الهی شام غیبت رو http://blogfa.com/images/smileys/28.gif تمومش کن، رسون آخر



فرج را رو به راهش کن http://blogfa.com/images/smileys/28.gif ظهورش را رقم برزن

shirin71
08-20-2011, 03:35 PM
منتظران چله نشین


چهل روز است روی زخم عمیق عاشورا مرحم می گذاریم تازه تر می شود.


چهل روز است صدای هق هق فرشته ها لابه لای لحظه هایمان می پیچد ،این
داغ داغ تر می شود.


چهل روز است نسیم روی شانه های بی تکیه گاه ،مرثیه می خواند ناگهان
صدایی سکوت را می شکند.


پشت حصار هزارو اندی سال اربعین ،ما سیاه پوشان خورشید چاک چاک سرزمین
تب،در فراق فرزند آفتاب گریبان می دریم.آسمان چه گریه ای می کند خدایا به این
اشکها ،بیشتر چشم به راهمان نگذار



اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:36 PM
یا صاحب الزمان



گاهی سرد گاهی گرم گاهی سفید،زمستان از جاده های تاول زده زمان آرام عبور می کند و ما در باب این حیات مجازی سرگرم نان،در روزمرّگی عمیقی غوطه می خوریم تا بهار بیاید.

غصه مان می گیرد اشک سراسیمه روی گونه ها می لغزد و دل بی هوا سراغ تو را می گیرد که پاکان و راستگویان کجایند.

و راهنمایان دین و پایه های علم کجایند و تو کجایی.ما به آدینه ای دل بسته ایم که می آید و روزهای تاریک تاریخ را روشن می کند .خودمانیم بیایی چقدر شیرین می شود روزگار ای صاحب الزمان


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:36 PM
اللهم عجل لولیک الفرج



وقتی پرنده ی درونمان غمین گوشه ای کز می کند با هزار امید، او را در آسمان انتظار پرواز می دهیم .وقتی این دل پریشان در جمعه بازار بهم ریخته ی خیال، مچاله می شود به پایش صبر می ریزیم و ما به این همه دل خوشیم که فرمود خوشا بحال شیعیان ما که در غیبت قائم، بر محبت و ولایت ما و بیزاری از دشمنان پایدار می مانند آنها از ما و ما از آنهاییم.

روزی که گذرت به کوچه ی چشماهای ما می افتد، که خدا کند زودتر، این حرفهای بریده بریده را جمع می کنیم و آفتاب در دست مشق این همه دلتنگی را خط می زنیم.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:36 PM
اى شهنشاه جهان شمس نهان ***عالم آرا حكم ران انس و جان

مظهر حىّ احد مرآت هو***غيب از ديدار و بر دل روبرو

همچو روحى در بدن باشى نهان***ليك آثارت عيان بر محرمان

چون جمال خود نمودى بر حبيب ***گوئيا نزد مريض آمد طبيب

پيش رويت بَدر باشد چون هلال***از دلم يكباره بردى هر ملال

عاشقان در كوى تو حيران همه***در ره وصل تو بى سامان همه

تا به كى اى ماه من در پرده اى***مهر خود با هجر خود پرورده اى

از دلم يكباره شد صبر و قرار***ترسم از عمران كنم يكسر فرار

هر دمى دل هست در فكر لبت***رشك بستان هست ذكر غبغبت

عاقلانه دم زنم از وصل تو***ليك ديوانه دلم از فصل تو

هر هوس از عشق رويت محو شد***هر نفس ازمشك مويت صحو شد

بس كه زيبا دلربا دلبر توئى ***هردل افسرده رارهبر توئى

مهر تو در روح من آب حيات***روح را با مهر تو نبود ممات

از يقين گويم كه بى تو جنّتم***با همه زيبائى آرد زحمتم

حور خواهم يا كه كوثر يا جنان***چون كه باشد حضرتت او را مكان

هر سحر كه وانمودى روى خود ***دل ز هرسو جذب كردى سوى خود

رو بهر بى مهر كردم روى را ***من نديدم جز گل بد بوى را

در تبسمّ روى كن بر روى من***تا كه گردد باز رضوان سوى من

اى حبيبا دم زدن آغاز كن***بر دلم اسرار حق دمساز كن

دانمت بس ناز دارى اى حبيب ***وصل رويت نيست برهركس نصيب

ليك بنگر اين دل شوريده را***سوى تو از هر جهت بُبريده را

گرچه مورم تو سليمانى نما***بحر جودى وصف رحمانى نما

بين خرابم در خرابات غمت***لطف كن شاها به من از مرحمت

ذرّه ام گر تابشى سويم كنى***آفتاب آسمان رويم كنى

بر رهت آشفته حالم مى نگر***بر درت سوز مقالم مى نگر

خواهم از بى قدريم بندم لبم***ليك مهرت شور آرد در دلم

عقل گويد تو كجا و قدر شاه***عشق گويد بهر شه شو خاك راه

گر گذارد يك قدم بر روى تو***گر نمايد روى يك دم سوى تو

مهر گردى عالمى روشن كنى ***بحر گردى عالمى گلشن كنى

من چه آرم وصفت اى شه بر زبان***چون نمايم مدحت حُسنت بيان

مصطفى را در تو مى بينم ظهور***مرتضى را در تو مى بينم چو نور

اوصيا را در تو مى بينم كمال***اولياء را در تو مى بينم جمال

آنچه در آن جملگى بودى نهان***جملگى از حضرتت آرى عيان

آيه نور از رُخَت پيداستى***جمله اسرارش زتو برپاستى

مجملا گويم من اين شيرين كلام***مدح تو در هر كلامى ناتمام

هركه خواهد حقّ مدحت در رقم***آورد مجنون بود جفّ القلم

هست حق مدح تو چون ذوالجلال***اَنْتَ ما اَثْنَيتَ نَفْسَك فِى الْجَمال

آرى از حق وعده داريم اين چنين ***فرش گردد از تو چون عرش برين

بَه زمين چون تو بحق برخاستى***عدن و رضوان جنّت المأواستى

هرشب از نور توروشن همچوروز***بَهْ از آن شام از تو باشد دل فروز

هست اكنون دل زمهرت پر ز نور***آى تا بينيم نورٌ فوقَ نُور

اى مه زيبا تو ما را شاد كن***آى و عالم را ز عدل آباد كن

با غم هجر تو من شادم كنون***تا رخ زيبا ز غيب آرى برون

چونكه حسنت در جهان پيدا شود***هركه بيند واله وشيدا شود

دست لطفت چون به سرها آورى***ظلمت هر جهل از دلها برى

روح ما با عقل وحى آميز كن ***چشمه حكمت در آن لبريز كن

اى مه من اى شه من انتظار***بهر تو كرده دل من بى قرار

كى شود بينم كه در عالم تمام***بهر نشر امر حق كردى قيام

كى شود بينم كه ذكرت شد بلند ***در همه آفاق آن را بشنوند

مهدى قائم شدش وقت ظهور***تا شود عالم از او اَمن از شُرور

كى شود بينم لِواء نصرتت***هست برپا گشته ظاهر قدرتت

كى شود بينم به تخت و بارگاه***چون سليمان درجهان هستى توشاه

جنّ و انس و وحش وطيرت بندهوار***در همه آفاق عالم بى شمار

كى شود بينم كه اندر بحر و برّ***حكم تو جارى است بر جنّ و بشر

كى شود بينم رخت از هركجا***هست پيدا بهر ما در هر كجا

كى شود بينم زمين از كفر فسق***پاك باشد گشته پر از عدل و صدق

كى شود بينم كشيدى از نيام***ذوالفقارت را ز بهر انتقام

كى شود بينم كه برقش شعله ور***گشت و زد بر خرمن اعداء شَرَر

كى شود بينم كه بهر كربلا***دادخواهى مى نمائى اى شها

كى شود بينم كه آرى مرهمى***بر دل پر ريش اولاد نبى

انبيا بر مقدمت در انتظار***اوليا بودند بهرت بى قرار

اين بشارت ها فرجها جملگى***وحى آمد از خدا بر جملگى

تا به قرآن وحى شد بر مصطفى***شرح آنها پس رسيد از اوصيا

ذكرِ آنها جمله در نقل صحيح***كشف آنها گشت بر وجه صريح

منتظر هستيم ما اهل يقين***مقدمش بر ما شده عِينُ الْيَقين

در كلام «فَانْتَظِرُوا» كن نظر***امر بر اين انتظارش را نگر

از خدا خواهيم بعد از شام هجر***زود تابد صبح وصلش همچو مهر

مهروهجرش گشته دردل نور ونار***گاه شادم گه چو لاله داغدار

گاه سوزِ هجر مدهوشم كند***گه شميمم مهر هوشم آورد

گاه همچون بلبلِ شوريده حال***ناله دارم بهر گل با صد ملال

گاه همچون سنبلِ شوريده ام ***از غم محبوب دور از ديده ام

اين عجب از ديده بس پنهان بود***ليك در دل بس چو مه تابان بود

كاش بود از بحر من هم ناله اى ***همچومن داغش به دل چون لاله اى

از غم هجرش جدا دارم شَرَر***در غم دل پر غمش سوزم دگر

محنتش در دل فزونتر از هزار***ناله ها در غيب دارد بى شمار

زآنچه بيند فاش از فسق و فجور***ظلم وجور و بدعت از اهل شرور

عفّت و غيرت نمانده در ميان***مردو زن يكرنگ و صورت در عيان

رسمى از اسلام پيدا نيستى***اسمى از آن مانده آنهم چيستى

جمله معدودى زصد يا از هزار***مانده بر اسلام و ايمان پايدار

هر كدامين پايبند غم شده ***هريكى با صد الم توأم شده

طعنه از اعدا بر آنها دم بدم ***هست چون نيش عقارب پُر ز سمّ

جز به لطف حضرت بارى چسان***زندگى راحت بود در اين خسان

هست ما را بس شكايت با ملال*** بر در پروردگار ذوالجلال

با همه اين مِحنت و جور جلى ***غيبت حجّت پس از فقد نبى

قِلّت اخيار و اهل حق ببين ***با هجوم اهل عدوان شد قرين

بيند آن شه اين همه رنج و فتن***آشكارا دم بدم در مرد و زن

هست مكشوفم كه آن شه زين سبب***قلب او پر غم بود هر روز و شب

بايد او را صبر تا ظاهر شود***سرّ غيبت از خداوند اَحَد

هست از اوصاف آن شاه فريد***خائف و مضطّر ، طريد و هم شريد

با مقام مظهر اللّه نور***در صبورى هست تا وقت ظهور

چونكه حكمتهاى غيبت شد تمام***جمله محنتها بيابد اختتام

اوليا در امر حق با قدر و جاه ***بهر او هستند همچون خاك راه

بين كه حق اندر عِبادٌ مُكرَمُون***امر خود را گفته هُم لايَسبِقُون

من چسان سوزم ز بهر اين حبيب***صبر بر اين فتنه ها گشتش نصيب

بايدم نالم بر او هر روز و شب***توأم آيد عمر با رنج و تَعَب

سوزم و گويم بهر روز و شبى***تا به كى اين بار محنتها كشى

ليك حمد حقّ كه بر ماها فرج ***در غيابش داده در عين حرج

مسجد و محرابها چندين هزار***بهر اهل حق بُوَد آزاد وار

بين قبور اوليا چون آفتاب***جلوه گر باشد به يُمن آن جناب

بين كه در آفاق باشد در ملا***فضل اهل بيت عصمت برعلا

بين چسان برمذهب حق خاصو عام***در جهان پيوسته دارند انتظام

بين كه اندر منظر اعدا چسان***مجمع احباب آيد در ميان

بين كه در عالم هزاران از كتاب***در مديح حيدر آمد بى حساب

بين كه عزّ و سلطنت با اقتدار***بهر اهل حق چسان شد پايدار

اين همه از يمن آن شه شد پديد***پيش از عهد او كس اينها را نديد

تا به عهد باب آن شه عسكرى***اهل حق بودند دائم مختفى

زين دو هردم هست بر آن شاه دين***زحمت و رحمت بهم دائم قرين

در ولايش هر كه با اخلاص شد*** در ولايت رتبه او خاص شد

بايدش در گوش هوشش اين كلام***ياد آرد معنى او را مدام

آن كه فرمودند اندر حزن ما***بايدت با حزن باشى دائما

همچنين در شادى ما شاد باش***چون به گلشن بلبل دل شاد باش

اين دو حالت هركه در او شد جلى***هست از اهل ولايت با على

هركه هم با اين حبيب بى مثال ***آشنا باشد به قلب و قول و حال

بايدش با حزن او باشد حزين***در فرج با حضرتش باشد قرين

زين سبب پس اولياء آن جناب***تا جنابش مكث دارد در غياب

هر گه اسباب فرج آماده شد***از حرج سازند راحت حال خود

هردمى هم مِحنَتش ياد آورند***بهر حزنش ناله از دل بركشند

مِحنَتش اعظم ز شور كربلا است***دائما زين غم به صد شور و نواست

ياد آرم آنچه دارد شور و شَيْن***هر صباح و هر مسا بهر حسين

اشك از هر ديده بارد خون فشان***جنّ و انس آرد به صد شور و فغان

زار نالم اشك بارم هر دمى***نزد اين غم نيست گردد هر غمى

چون به ياد اكبر مه رو شوم***يا كه ياد از اصغر دلجو كنم

يا ز عباس علمدار رشيد***يا ز قاسم ياد آرم شد شهيد

اشك بارم همچو باران از سحاب***تا نمايم عالمى را دل كباب

جان اگر بازم عجب نبود مرا***زانچه ديدند اهل بيت مصطفى

تشنه لب آغشته در خون گشته اند***بسته لب آشفته در خون خفته اند

بر شتر بينم على بن الحسين***در غل و زنجير با صد شور و شَيْن

دختران مصطفى در رهگذار***چون اسيران تَتار و زنگبار

باز گويم كوفه و بازار عام***يا زمِحنَت خانه بازار شام

يا بنالم از خرابه زار زار***محنتش افزون بود از صد هزار

يا كه زارم بر سر شاه شهيد***زانچه بشنيد و بديد او از يزيد

آتش اندر خرمن عالم زنم***در زمين وآسمان شور افكنم

از غم كرب و بلا محنت سرا***گشت عرش و فرش و جنّت در عزا

يا رب آن شاهنشه خون خواه را***آر و مرهم نه دل پر آه را

يا رب از لطفت از اين غم وا رهان***بر دل خسته دلان فتحى رسان

بين چسان اسباب غم آماده است***هركه سر بر خاك غم بنهاده است

ظلم وجور از هركسى بر هركسى***هر زبونى گشته صاحب مجلسى

حكم كن بر اهل حق اهل ضلال***حكمران بر جور و باطل با جلال

هست بر ما ناگوار و ناپسند***بسكه ازآنها صدا باشد بلند

گرچه ما در درگهت شرمنده ايم***زانچه نفس خويشتن رابنده ايم

ناسپاسى گشته بس در ما پديد***حق نقمت گشته بر ما بس شديد

ليك يا رب يك حسين داريم وبس***بهر او ناليم و زاريم هر نفس

رحم فرما بهر آن شاه شهيد***كن به حقش بر تو ما را روسفيد

بيش از اين مپسند عدوان سربلند***ظلم و كين بر ماحسينى ها كنند

باب فتح از حضرت مهدى به ما***باز فرما زود يا رب دائما

آخر ايمانى دگر بس كن سخن***بيش ازاين آتش به مرد و زن مزن

shirin71
08-20-2011, 03:37 PM
غم اگر امروز خورشید می گیرد.


انتظار یعنی خوب بودن.مهربانی یعنی دل هایمان را پر کنیم از خدا،یعنی آدمهای دور و براز چشم و زبانمان در امان باشند.

انتظار یعنی تلاش برای رها شدن از دام جاهلیت مدرن,یعنی نشستن پای حرفای قشنگ خدا .

وقتی نمی خواهیم این غصه ها در گلویم رسوب کنند چشم هایم را التماس که نه تهدید می کنم و دستهایم را که به آسمان آویخته است لبریز از دعای فرج برای این چشم ها که سالهاست جمعه ها را بی خورشید غروب می کند چه غم اگر امروز خورشید می گیرد.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:37 PM
ای تیر نگاهت به دل زار کجایی

ای روی گلت شمع شب تار کجایی
آرام و قرار دل بی تاب و شکیبم
آرام وقرار دل بی تاب کجایی
گویم به که مانی که خلایق بشناسند
در مشکل من فاطمه رخسار کجایی
هر جا که تو هستی دل حسرت زده آنجاست
خود گو به من خسته گو ای یار کجایی

shirin71
08-20-2011, 03:38 PM
سلام آقا

سلام حضرت نور،باز هم نیامدی و من این دل تب کرده را با اشک های فراق پاشویه می دهم


و زیر لب برایش آرام آرام می خوانم :سلام علی آل یاسین....

بودنت برای اهل زمین امان است مثل ستاره ها برای آسمان،اما باور کن این فراق، ویرانه مان کرد.

منم و این بغض های کهنه که هر جمعه تازه می شوند وقتی تو دیر می کنی.دلم برایت تنگ می شود حضرت خورشید.دارم برای آن روزی فکر می کنم که می آیی و من برای آن که بیشتر ببینمت کمتر پلک می زنم.

shirin71
08-20-2011, 03:38 PM
دلشوره امانمان نمی دهد بیشتر وقتی که شهر بوی خاک باران خورده می گیرد.باران ،آن قدر تند می زند که گویی می خواهد تمام سیاهی های روزگار را با خود ببرد.



این انتظار چه اضطرابی به دامن جاده ها انداخته .اما ما که ادعا می کنیم حوالی نفس های تو نفس می کشیم،خیلی دوست داریم عطر تو لابه لای حرفایمان نه!در جانمان جاری شود،نمی شود .

آه از این ثانیه های بی قرار،ما زبان عشق را نمی فهمیم اما کاش می دانستیم تا آفتاب چقدر مانده است.

shirin71
08-20-2011, 03:38 PM
کسی می آید


کسی که مثل کسی نیست مثل آزادیست شبیه پرچم سبزی به بام آبادیست فردا چقدر دور و دیر است بی تو آلوده ام، خورشید آرزوی من گرم تر بتاب......

اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:39 PM
ای مسافر موعود


ما زیر پوست شهری نفس می کشیم که وقتی از جاده های بی انتهایش نشانی ات را می پرسیم


بیچاره ها خودشان هم سرگردان تو اند.حالا که سهم من از دنیا واژه است،بگذار بگویم که عدالت واژه ایست که فقط با آمدن تو معنا میشود

ما چشم به راه وعده ی رسولیم که فرمود:اگر تنها یک روز از عمر دنیا مانده باشد مهدی خواهد آمد.

این روزهای بی تو با بادهای سم زده ای که دلشان میخواهد باورهای ما بشکند با چشم بندهایی که به دست خودمان به نگاهایمان زده ایم منتظر عاقبت بخیری دنیاییم که در دستان توست

ای مسافر موعود برگرد ما را در هضم این همه تاریکی دریاب


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:39 PM
آری کسی یک روز می آید


کسی یک روز می آید تا تمام فاصله ها و دوست نداشتن ها را بشکند .و من آن روز همه ی چشم براهی هایم را که زیر پلک های بغض کرده پنهان کرده ام، روی شانه اش خالی می کنم.ما هزار و اندی سال طعم غم غروب جمعه را چشیده ایم.روزها کشنده است بی تو


غیبت آزمایشی الهی ست که ما آدمهایی که سر خودمان را خیلی شلوغ کرده ایم برای دلمان وقت بگذاریم .ما ذهن کودکانمان را به نام پر امید تو ظینت داده ایم و ایمان داریم به یک روشنایی دل انگیز که تو پناه همه ی بی پناهان می شوی.

آری کسی یک روز می آید.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:39 PM
تو باید بیایی

تو باید بیایی وگرنه در غیاب تو در این دنیای پر حادثه کسی اشکهای غریبانه ای را که از آسمان بصورت روزگار فرو می چکد،نمی بیند .
باید بیایی که آغوش خالی زمین را،آمدن هیچکس جز تو پر نخواهد کردمگر نه اینکه تو ذخیره خداوندی بر روی زمینی.

میان ما ندیدگان و ره بسوی تو نبردگان سالهاست هر کسی در ذهن و خیال کوته بین خود بگونه ای خیال تو را نقش می زند ماه خدا به نیمه رسیده به یمن قدمهای کریمانه ی نوزاد این روزها به این جان نیمه جانمان جان ده.

اللهم عجل لولیک الفرج


برای تعجیل در فرج صلوات فراموش نشود

shirin71
08-20-2011, 03:39 PM
و را من چشم در راهم



به نام خدا



وصبح خواهد آمد در نگاه سپید خورشید


...


ای منجی عالم تنهای خیال من ،سلام


...


می خواهم نام تو را با انگشتانم لمس کنم ودیوانه وار لب را به بازی با نامت وادار سازم
اینجا زمین است ، گویی از زشتی ها وزیبایی ها ، اینجا همه چیز عجیب است شاید هم خنده دار! کسی که محبت می جوید کینه می آفریند ، آدمها دیگر عاشق هم نیستند ، صدای پای آب را هیچکس نمی شنود.کسی با نور مهتاب سخن نمی گوید.احترام بی معنا ترین واژه در واژه نامه قرن 21 شد!

ای بزرگ مرد، نمی دانم چه بگویم تا غم از دل برود ،اما خواهم گفت


. از زمین برایت می گویم...




اینجا زمین است ، گویی از زشتی ها وزیبایی ها ، اینجا همه چیز عجیب است شاید هم خنده دار!


کسی که محبت می جوید کینه می آفریند ، آدمها دیگر عاشق هم نیستند ، صدای پای آب را هیچکس نمی شنود.کسی با نور مهتاب سخن نمی گوید.احترام بی معنا ترین واژه در واژه نامه قرن 21 شد!


بگذار از سرزمین اجدادت بگویم که امروز درختان را هم خونخوار کرده است. در آن یخبندان که با گرمای آتش زندگی میگذراند ،به اندازه روزهای غیبتت بچه ها بی پدر مادر شدند و پدر ومادرها بی بچه!


آنجا که روزی نگاه علی به زمینش بود آدمیان را به همان زمین میکشند ومی برند تا بتوانند صلح وآرامش را در جهان سرسار از تهی خودشان حکمفرما کنند


.شاید نفرین جدت علی(ع) کوفیان را گیرا شد...


مظلومیت حسین را کودکان به ارث برده اند که چاک چاک تنشان می سوزد وبوی تعفن آن حتی شیطان را می راند.


ای منجی عالم میدانی که میدانم در جایی که پدرت در آغوش خاک آرمیده چکمه های آتش روی سر پدر وجدت رژه میروند


. بعضی از انسانها برای اظهار موجودیت صدا خلق می کنن که فرآورده اش ضجه های مادران است.


ای عدل وعده داده شده، به خدا سوگند امروز سر آسمان هم دعواست!


نمی دانم آیا هنوز نام اشرف مخلوقات برای آدمی سزاست؟


ای نو ر بی ابد، تواینجا را می شناسی ... زمین، بارگاه نزول حق بر پاکی ،اما الان بدون تو نه حقیست نه پاکی .


جایی که اولین سجده گاه محمد بود در این لحظات به جای گلهای خار دار سیم های خاردار محافظش شده اند


.


خاکِ آنجا هم دلتنگ است


...
خیلی تلخ است،خورشید ار خورشید بودنش بیزار است ، باران از باران بودنش بیزار است و انسان از انسان بودنش...


شاید محمد این روزها را خوانده بود که به آسمان پر کشید


تو که فریادت هم پر از سکوت است، بیا...


مگر سیاهی آدم را نمیبینی ؟مگر تنفر باران وخورشید را لمس نمیکنی؟


تقویم ها فقط به امید ظهورت ورق می خورند


. آدینه نزدیک می شود ودوباره تارهای سرد برای تو به لرزه می افتد، آدینه می آید و چهره ها نگین کوب می شود، آدینه میرود وآه ها سروده می شود.


می خواهیم لمست کنیم گرچه زلالیت به قدریست که دل مجال لمس کردن را نمی دهد


.ای محمد بن حسن دلم در انتظارت پوسید.تنها زبانم می چرخد که بخواند


شاید این جمعه بیاید ، شاید

shirin71
08-20-2011, 03:40 PM
فراموشمان مکن

ماهی های در ساحل افتاده از دوری دریا کبود می شوند ما نفس نجات دهنده می خواهیم کسی که بیاید و این جمعه های سرگردان را از گوشه و کنار تاریخ جمع کند و به حال و روز مان سرو سامانی بدهد.

این روزها و شب ها که سفره ی افطار و سحر و سجاده و نیایش پهن می شود لابه لای دعایمان که نه پیش از هر خواسته ای از خدا می خواهیم تو را به ما برساند .حالا هم با دعای توست که سر پا ایستاده ایم فراموشمان مکن.

اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:40 PM
وقت ظهور

هوشدار ای منتظر دیگر شده وقت ظهور

وقت تشریف ملائک در رکاب کوه نور



موسی عمران که روح قدسی اش تاراج دل

گو تلمذ کن ز ساحت تا شوی همپای هور



گو به عیسی کو بیاید تا - به صف تشنگان

می بیاشامد زساقی با دو صد طیران و شور



آن می ساقی که باشد مرهم و معجون دل

دیده را نه بلکه دل بینا کند از فرد کور



لرزه افتد بر دل ظالم چو آید نام او

چون ستاند داد مظلوم از ید حکام جور



ای محب دل را بکن منزلگه آن رهنما

آنکه باشد قائم و آل محمد جمله پور

حبیب الله ادیبی - خوزستان - شهرستان رامشیر

shirin71
08-20-2011, 03:40 PM
روزی مثل فردا....


آمدی آن که انتظاربه پایش پیر خواهد شد.


و شکوفه های عدالت به یادش جوان.

مردی که ترنم آهنگ زبور است و تجلی وعده ی تورات ،او که دم مسیحایی انجیل است و آینه ی تماشایی قرآن .

نگران چه هستید زمینی یان ؟

کسی می آید که تمام جاده های موازی غبار رسیدنش را نفس می کشد و آفتاب خواهد دمید.

نور از تمام روزنه ها جاری خواهد شد و خمیازه های خواب زدگان تاریخ پایان خواهد داد.

روزی مثل فردا....


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:40 PM
ای منتظر

وقتی دلتنگی به ثانیه ثانیه جانمان هجوم می آورد وقتی دور و برت را نگاه می کنی کسی نیست که برایش غصه تعریف کنی.وقتی حس می کنی حوالی یت تو را به غفلتی خاموش فرو می برد ،به وعده ی خدا که ایمان داری پس حوصله کن،می آید.




رجب با همه ی زیبایی اش برایمان دست تکان می دهد و رد پای نورانی شعبان کم کم روی سینه های تنگمان می نشیند،تا روزهایمان را شاد کند.

در خبرها می خوانند خورشید گرفت، چه باک ما به روزهای بی خورشید عادت کرده ایم .


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:40 PM
خدا عجب حوصله ای دارد


خوشا بحال شیعیان ما که در غیبت قائم به ریسمان دوستی ما چنگ می زنند،بر ولایت ما پایدارند و از دشمنانمان بیزار .آنها از ما و ما از آنهاییم .


خوشا بحالشان ،خوشا بحالشان به خدا سوگند قیامت آنها کنار ما و هم رتبه ی مایند.

ای حضرت قائم

باور کن سخت است این چشم به راهی ها برای ما که زبان و دلمان یکی نیست.اما هر چه هستیم دوست داریم همیشه زیر حَرم نگاه تو باشیم .به دلمان افتاده با این حال هم رها نمی شویم .

خدا عجب حوصله ای دارد.

اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:41 PM
«آیا می آیی؟!...»



چه خوب آرام می گیرد دلم با یاد تو! آری


کسی در گوش من گوید که تو یک روز می آیی



بسی تنهایی و رنج و بسی رؤیای نافرجام



شدند یک کوله بار بر پشت این شبگرد تنهایی



صدایت می کنم هرروز و شب آرام وآهسته



بگو ای منتظر چون من در این ویرانه با مایی



اگر امروز من رنگ خزان است باوری گوید:



به روح زخمی انسان قسم ، منجی فردایی



تو تندیس طلوع سبزعشقی آخرین امید



منم رنگ غروب وغم ، نمی پرسی چه غمهایی



غم تنها شدن در جمع، غم نامردی مردان



غم مردن میان سرزمین مادری دروهم و تنهایی



تمام هستی ام جانا فدای خال لبهایت



زپا افتاده ام دیگرببین گشتم تماشایی



تمام سهم من از تو حضوری سبز در رؤیاست



به جان عشق دستم را بگیر مرد اهورایی


گذشتند جمعه ها بی تو همه خاموش و تکراری



من امشب زخمی هجران تو ، مهدی نمی آیی؟

shirin71
08-20-2011, 03:41 PM
شاید همین فردا...

تمام ذهنم را زیرورو کردم این کلام خورشید آرامم کرد:چقدر زیباست صبر کردن و چشم به راهش بودن.

شبهای جمعه نبض ماه را می گیرم.تند می زند به معتکفان رجب نگاه می کنم از لبهایشان الفبای دعای فرج می طراود.

ما چقدر نگران غبار بودیم، این چند روزکه روی سینه هایمان ننشیند.دلهایمان ولی،تا دلت بخواهد گرد گرفته،گرد آخرالزمان.

یعنی می شود آن دست هایی که عالمی منتظر آن است غبار از این دل های طوفان زده بردارد...می شود... شاید همین فردا...انشاالله


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:41 PM
خدایا ظهورش را برسان


[h=5]خوشا بر احوال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند و در غیبت و پیش از قیامش پیرو او باشد دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد چنین

کسی در قیامت از دوستان من و گرامی ترین امت من خواهد بود.

ای پیامبر ما سالهاست چشم براه فرزند تویم نشان به این نشان که جمعه ها موسیقی معطر چشمهایش مرهم دلتنگی ماست.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:42 PM
به امید صبح ظهور


می گفت کار خورشید نور افشانی ست هر چند پشت ابر باشد .می گفت با توبه از گناهان،خود را برای ظهور آماده کنید.

می گفت دعای فرج دوای دردهای ماست .مهم تر از دعای فرج دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور است .و دعا می کرد خدا کام شیعیان را به فرج حضرت قائم شیرین کند.

یاد استاد آیت الله بهجت گرامی و روحش قرین رحمت الهی


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:43 PM
منتظران ظهور


برترین مردمان هر روزگار منتظران ظهور او هستند.زیرا خداوند درک و شناختی به آنها داده که غیبت نزد آنان حکم ظهور دارد.


آنان دوستان حقیقی و پیروان راستین ما و دعوت کنندگان مردم به دین خدا بطور آشکار و نهانند.

انشاالله ما نیز جزء این گروه باشیم.برای تعجیل در قیامش صلوات فراموش نشه


اللهم صل علی محمد و آل محمد

shirin71
08-20-2011, 03:44 PM
منجی موعود بیا

صالح قوم که آمد همه دنیا را چو مردم مصر هم از گمراهی و فقر نجات خواهد داد هم از سلطه ستمگران وزورمندان .

موعود؟

آری همان که نامش سالهاست آرامش بخش لحظه های دشوار زندگی توست.

او کیست و کی می آید؟

آنگاه که پیامبر خاتم آمد منجی موعود نیز خواهد آمد جهان یک حکومت و منجی موعود حاکم آن خواهد بود و او عدالت را در سراسر جهان گسترش خواهد داد .

پروردگارا ،دیده همه منتظران را به دیدار منتظر روشن گردان.

آمین


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:44 PM
آدینه ی دیگر


یعقوب به خاندانش مژده داد که می ایی حالا چند قرن می گذرد ما گرفتار جاهلیت مدرن شده ایم که برایمان حواسی نگذاشته ،خوشحالیم که مردم زمان غیبت برتر از مردم هر زمان دیگرند اما نمی دانم با این دل چه کرده ای که کبوتر دعایمان اوج نمی گیرد به آسمان.

دعا زیر باران مستجاب می شود حالا هر وقت باران می آید برای پیدا کردن خودمان ،برای آمدن تو دعای فرج می خوانیم.

اللهم عجل لولیک الفرج
مهدی جان تو را واسط بین خود و خدای خود قرار می دهم برای آمدنت و گشایش در کارهایمان دعا کن

shirin71
08-20-2011, 03:44 PM
آدینه ی دیگر


ما مردمان روزهای غیبت کبری،بعضی وقتها لابه لای شاخه های فراموشی خودمان را گم می کنیم،روزمرگی ها از یادمان می برد که پیامبر مهربانی فرمود:


" هرکس زمان غیبت را درک کند باید دینش را نگه دارد و با شک و تردید شیطان را به خود راه ندهد ".

زمزمه ی زلال آمدنت بر لبهای آمان جاری ست ،ما به روزهای روشنی که قران وعده کرده دلبسته ایم.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:45 PM
آقا به دادم می رسی؟



بسم الله الرحمن الرحیم ....



زائری بارانی ام آقا به دادم می رسی؟


بی پناهم خسته ام ،تنها به دادم می رسی؟


گرچه آهو نیستم ، اما پر از دلتنگیم .


ضامن چشمان آهوها به دادم می رسی؟


من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام


هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی؟

shirin71
08-20-2011, 03:45 PM
بی قرارم


سالهاست نگاهم پشت پنجره ی که متعلق به فرداست قاب گردیده و گردوغبار هجران بر آن سایه افکنده.عمری ست برای آمدنت بی قرارم.


نگاه کن که ثانیه ها چگونه از هجر تو بغض کرده نگاه کن که ثانیه ها چگونه به هق هق افتاده اند.بیا و صداقت آینه را به زلال آبی نگاهت پیوند بزن.یا ابا صالح


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:45 PM
تمام پنجره را گواه می گیرم

تمام پنجره را گواه می گیرم
اگر نیایی از این اشک و آه می میرم

چقدر می شوم از خواب های تو لبریز
هنوز مانده به دل آرزوی تعبیرم

و بی تو شوق ندارد لب غزلخوانی
بیا و گوش کن آوازهای دلگیرم

دوباره صحبت یک انتظار می آید
و باز ثانیه ها می کنند تحقیرم

تمام لکنت من سبز می شود وقتی
نگاه می کنم و با نگاه می میرم

shirin71
08-20-2011, 03:45 PM
بهار سرنوشت همه ی زمستان هاست

حتی اگر هزار بار شماتتم کنند باز هم می گوییم بهار سرنوشت همه ی زمستان هاست.


نه که فراموش کرده باشیم ذخیره خداوند روی زمین،بلاگردان ما شده ای یا خودت هم دعا می کنی برای آمدنت،

نه ،دلمان برای صداقت و یکرنگی و خیلی چیزهای خوب دیگر تنگ شده.

من غصه ی چشم های نشسته ام را می خورم که این روزگار وقتی ردپای حضورت را تا جمعه دنبال می کند من پا پس نمی گذارم
اللهم عجل لولیک الفرج اللهم عجل لولیک الفرج اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:45 PM
پنجره انتظار


من وپنجره و جمعه دست در دست انتظار، پشت حوصله ی باغ بیدار نشسته ایم تا مبادا روزی که می آیی خواب به سراغمان بیاید!
راستی برای چندمین بار شکوفه های بهار نارنج دلم به شوق آمدنت شکوفا شدند و در خزان نیامدنت بر زمین ریختند، پس کی می آیی ؟
وقتی اشک میهمان آسمان چشمان من می شود در عصر نیامدنت، می فهمم که هنوز باید شمع روشن کنم .
آخر تا چند جمعه ی دیگر می توانم تاب بیاورم نیامدنت را؟ شمع دلم آب شد، پس کی می آیی عزیز همیشه و هنوز من؟

shirin71
08-20-2011, 03:45 PM
هنوزم چشم در راهم

تبسمی از بهار بر گونه های دل ما گل انداخته ،لا به لای هل هله ی این چند روز مان به نوروز ،نگاه ها به سویی ست که از آن


نور محمد می آید و ستاره ای از جنس صداقت خدا.

رسول مهربانی به ما آموخت که چشم براهی تو بهترین نیایش است.

پیش از آنکه چین و چروک پیشانی ،سفید پوشمان کند،ما را به خودت برسان.اشتیاق ما به چشم های تو همیشه گی ست

اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:46 PM
این هفته هم گذشت تو اما نیامدی


این هفته هم گذشت تو اما نیامدی




خورشید خانواده زهرا نیامدی






از جاده همیشه چشم انتظارها



ای آخرین مسافر دنیا نیامدی



صبحی کنار جاده تورا منتظر شدم



اما غروب آمد و آقا نیامدی






از ناز چشمهای تو اصلا بعید نیست



شاید که آمدی گذر ما نیامدی



امروزمان که رفت چه خاکی به سر کنیم



آقای من اگر زد و فردا نیامدی






فرصت بهانه ایست که پاکیزه تر شویم



تا روبرویمان نشدی تا نیامدی



"یابن الحسن بیای" قنوتم وظیفه است




دیگر به ما چه آمدی یا نیامدی

shirin71
08-20-2011, 03:46 PM
خدا به شما نه نمی گوید،بخواه که بیایی.....

می ترسم دیر بیایی ...آنقدر دیر بیایی که نه در بال و پرمان توانی برای پرواز باشد و نه در سینه هایمان نفسی برای کشیدن...می ترسم دیر بیایی...


حالا که چشم های سامرا از بغض های جاری تمام شدنی نیست،حالا که از دیدگان شیعه قطره قطره اشک تسلیت می روید .

حالا بخواه،بخواه که نسیم دعاهای ما رمق بیشتری بگیرد و رنگ صداقت همیشه بر دل و چشم و کردار ما بنشیند.

خدا به شما نه نمی گوید،بخواه که بیایی.....

اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:46 PM
کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم


کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم



گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم
مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را
تا که شایداین شب جمعه ملاقاتت کنم
هر سحر با یاد تو در گریه ام می خوانمت
تا به کی از سوز دل ناله هجرانت کنم
بی قرارم مهدیا از بهر دیدار رخت
تا به کی از مادرت زهرا تمنایت کنم؟؟؟؟

shirin71
08-20-2011, 03:46 PM
درددل امام زمان با شیعیان


صاحب مال منال و جانتان



حرفها دارم بگویم با شما
تا شود محکم دل و ایمانتان


عرضه میگردد به من حال شما
پس نظاره میکنم در کارتان


چون ببینم نامه اعمالتان
بس تاسف میخورم بر حالتان


میشوم شرمنده از کار شما
از خدا خواهم فرج در کارتان


هان عزیزانم کدامین سو روید ؟
این منم چون کعبه آمالتان


قولتان با فعلتان همراه نیست
بر کدامین پایه است رفتارتان


عهد می بندید و بر هم میزنید
پس چرا سست است این پیمانتان؟


آیه های واضح قرآن منم
پس چرا دورید از قرآنتان


یوسف زهرا منم کو عاشقی ؟
تا بجوید از دل بازارتان


دوست دارم گفتگو با من کنید
میپسندم ناله های زارتان


شیعیانم من غریب و مضطرم
یاد من رفته چرا از یادتان


دم به دم گوئید آقا جان بیا
پس چرا اینگونه است کردارتان


درد دل گفتم ولی با این وجود
شاد میگردم من از دیدارتان


منتظر باشید با اعمال نیک
تا خداوند هم کند اکرامتان


یکزبان باشید و فریادم کنید
لطف و تایید خدا همراهتان


از خدا خواهید تعجیل فرج
تا که باز آیم شوم من یارتان


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:47 PM
ای پیدای پنهان بیا.....

باز هم جمعه ای دیگر

باز هم غروبی بی پرواز

باز هم آشنایی قریب?باز هم غریبی از آشنا

سرخی چشمان افق سوخته از اشک

سکوت پرشده از صدای پوپک

خورشید در تردید رفتن یا نرفتن

دریا در تلاطم ساحل

ماه دل گرفته از هلال

آسمان مه گرفته از محال

دل نسیم لرزان از فراق

فراق طوفنده تر از اشتیاق

اشتیاق شورانگیز تر از الوان آفاق

همه گل واژه ها تو را فریاد می زنند

ای پیدای پنهان . بیا... .

shirin71
08-20-2011, 03:49 PM
یا ابا صالح


هر صبح آدینه دلم می گیرد و پرنده ی بی قرار جانم بر بام اشتیاق منتظر می نشیند تا کسی از جنس نور دستی بر پر و بالش بکشد.

خراسان امروز منتظرت بود نیامدی.

بگو صبحی را که من لا به لای دعای فرج پشت چشم های بسته ام به تصویر می کشم کی به تماشا خواهم نشست.تمام دل خوشی ما بودن توست

با آمدنت ما را از این طعنه های کشنده ی روزگار رها کن.(آمین یا رب العالمین)


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:49 PM
شاید همین فردا.....


سلام آقا

خسته شده ای از کلمه هایمان یا از کارهایمان، دلخوری که سرمان گرم حساب و کتاب شده یا نه هنوز دوستمان داری.

ما را ببخش هر چه باشد نمک گیر توایم.دلمان را به آمدن جمعه ای خوش کرده ایم که بعد آن دگر نگران دروغ و نیرنگ و ریا و خیلی از زشتی های دگر نباشیم.

روزی که غم زده گان عالم سر بلند خواهند کرد و حضور عشق و عدالت را به چشم های خویش خواهد دید .

شاید همین فردا.....


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:49 PM
انتظار انتظار انتظار


وقتی تو را می خوانیم ثانیه ها می رقصند و روزگار گریه می کند .اما هنوز بسوی دربدری واژه هایم را ،غروب جمعه اشک می ریزم.

رسالت چشمهایمان رسالت دلمان،انتظار است.

اگر ظهور تو فقط یک موج حرف و قافیه بی رد و نشان ،ما را در این تورم سخت فاصله دار پریشان مگذار.

سالهاست خرابتیم.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:50 PM
آدینه ای دیگر به تکرار گذشت


هر شب که شریک غربت فانوسم
از داغ تو می چکد گل افسوسم
صد بار تو را اه کشیدم از دل
یک بار بیا تا نکنی مایوسم
آدینه ی دیگری به تکرار گذشت
من ماندم و رویای پر از کابوسم
تو ساحل سبز آبی آرامی
من قایق گمگشته ی اقیانوسم
دیباچه ی عشق ومعنی شور تویی
من واژه ای گنگ و پوچ این قاموسم
این هفته بیا، و گرنه تا جمعه ی بعد
در پیچ و خم غربت خود می پوسم
دستان مرا بگیر ای دست تو سبز
از روی ادب پای تو را می بوسم

shirin71
08-20-2011, 03:50 PM
منتظران عدالت



دیار من دیار منتظرانت.سرزمین دل هایی آسمانی که در انتظاری سپید قطره قطره باران می شوند،دست هایشان بر هم گره می خورد و پا به پای رسیدن می روند تا بمانند .


مردمان این دیار پنجره ی نگاهشان را به جاده ای گشوده اند که در انتهای آن تو ایستاده ای
تو که با ترنم صدای مهربانت تمام نغمه های نا تمام ،تمام می شود.
بارالها انتظار بس است اذن ظهور را مقدر فرما که بی تابان عدالت منتظرند.

اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:50 PM
انتظار انتظار انتظار پس کی می آیی

وقتی در انتظاری............

در انتظار آمدن کسی که دوستش داری

مسافری...............

وقتی در انتظاری

درانتظار آمدن کسی که دوستش داری

زائری............

من امشب مسافرترم

زائر ترم

غوغای عطر نرگس هوش از سرم برده است...

کاش امشب که آغوش خدایم گشوده تر است

نیم نگاه عاشقانه خورسید هم نصیب ما شود...

میدانی؟

این روزها روی همه قطره های باران

خدایم مینویسد: مبادا صبرت تمام شود...

مولا، مپسند که اشک ،از تو سرودن وچشم به راه ماندن برایمان عادت

شود.

سرود خواندن وشور ماندن را تکلیف کن ومعنای آن را در ژرفای جان بنشان

مولا جان!

از دیدار چهره نکویت بی نصیبم ، از درک دولت کریمه ات محروم ونوازش

دستان گرم حیدری ات را امیدوارم.

بیا ، سینه های زخمی ودل های پردرد منتظران را مرهم باش که جمله درمان دردهایی

ومنتظران را منتظر.

بیا که شکوه بهاری وواژه نام مبارک تو غنچه ای از زیبایی ومحبت را

می پراکند وهدیه میدهد.

shirin71
08-20-2011, 03:50 PM
آقا کجایی



من گریه می ریزم به پای جاده ات، تا



آئینه کاری کرده باشم مقدمت را


اوّل ضمیر غائب مفرد کجائی؟

ای پاسخ آدینه های پر معمّا

بی تو سرودیم آنچه باید می سرودیم

یعنی در آوردیم بابای غزل را


حتمی بی چون و چرا برگرد شاید

راحت شویم از دست اما و اگرها


آب و هوای خیمه ی سبزت چگونه است؟

اینجا گهی سرد است و گاهی نیست گرما


بهر ظهور امروز هم روز بدی نیست

ای تکسوار جاده های رو به فردا


آقا، صدای پای سبز مرکب توست

تنها جواب اینهمه "می آید آیا؟"


یک جمعه می بیند نگاه شرقی ِ من

خورشید پیدا می شود از غرب دنیا


آقا نماز جمعه ی این هفته با تو

پای برهنه آمدن تا کوفه با ما

shirin71
08-20-2011, 03:51 PM
درد دل

اشک هایم را به سوی میعادگاه عشق روانه کرده ام و عاشقانه چشم انتظار قدوم مبارکش نشسته ام. غروب ها مخصوصا غروب های جمعه چه دلگیر است وقتی می فهمم که این آدینه نیز تمام شد و تو هنوز در پشت ابر های تکه تکه شده همچون خورشید مهربانی ها پنهان شده ای و من از پشت پنجره ی انتظار و سکوت منتظر تمام شدن باران و طلوع دوباره ی خورشیدم.

چه روزی خواهد بود آن روز که باران تمام شود و گل های دوستی به روی یکدیگر بخندند و ناگاه از پس ابرهای مهربان خورشیدی زیبنده و آراسته به تمام خوبی ها و خوب بودن ها پا به عرصه ی این دنیای فانی گذارد و این دنیای دلگیر را بهقصری از مهربانی ها تبدیل کند.

تاکنون به انتظارت نشسته ام ، از این پس نیز در پشت همان پنجره با گرد و غباری از تنهایی ها به انتظارت خواهم نشست و حتم دارم که عاقبت سوار بر اسب سپید امامت از پشت کوهها ی سادگی و لطافت خواهی آمد.

shirin71
08-20-2011, 03:51 PM
غروبی سرخ ..



باز هم یکی از غم انگیز ترین لحظات عمرم رسید


نمی دانم چرا ..
نمی دانم چرا عصر های جمعه ..
انقدر غم انگیز است !
انقدر دلگیر است !
انقدر طولانی است !
از زمانی که یادم می آید ..
عصر های جمعه یه بوی خاصی داشته ..
انتظار ...
انتظاری غریب ...
انتظاری که نمی دانم کی به پایان خواهد رسید .. !!
دلم تنگ است ...
دلم از این غروب تنگ تر است .. !!

shirin71
08-20-2011, 03:51 PM
یا ابا صالح



در زمستانهای بی تعداد ،سردر گریبان ِ برف ها، آمدن و رفتن ها را مرور می کنم .


به خورشیدی فکر می کنم که تاخیرش آدینه های بی شماری ست خاکستر نشینم کرده .
هنوز جای خالی یک اتفاق آمدنی پیش چشم هایم راه می رود.
می دانم دوست داشتن بی تکاپو رسیدن انجماد محض است.
اما دعا می کنم بیایی تو هم دعا کن با تو باشیم.
اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:51 PM
همواره آشکارم



گفتم که از فراقت عمریست بی قرارم


گفت از فراق یاران من نیز بی قرارم
گفتم به جز شما من فریادرس ندارم
گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم
گفتم که یاورانت مظلوم هر دیارند
گفتا مرا ببینند مظلوم روزگارم
گفتم که شیعیانت در رنج و در عذابند
گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم
گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو
گفتا که من شب و روز در انتظار یارم
گفتم که چشم شیعه گریان بود به راهت
گفتا که من همیشه بر دیده اشک دارم
گفتم که دشمن تو در فکر محو شیعه ست
گفتا به حال شیعه هر لحظه پاسدارم
گفتم به شیعیانت آیا پیام داری؟
گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم
گفتم که ای امامم از ما چرا نهانی؟
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم

shirin71
08-20-2011, 03:51 PM
مولایم بیا!

مولایم:

امروز خیلی دلتنگم...نمی دانم این دل تنها بهانه ی که رامی گیرد. وقتی کوچک بودم هرگاه که دلتنگ می شدم مادرم دستم را می گرفت و با هم به پارک می رفتیم کمی که بازی می کردم دیگر از آن همه دلتنگی که دل کوچکم را سخت در بر گرفته بود خبری نبود.

اما حالا که بزرگ شده ام وقتی دلتنگ می شوم، هیچکس و هیچ چیز نمی تواند آرامم کند...خیلی سخت است که آدم نتواند به کسی راز دلش را بگوید اما مولایم شما که از آشکار و نهان این دل تنها باخبرید ، شما که می دانید این دل چرا بهانه می گیرد، پس چرا........... پس چرا آرامش نمی کنید؟ چرا به فریاد تنهاییش نمی رسید؟ مگر این دل چقدر تاب و توان دارد؟ چقدر می تواند صبوری کند؟

مولایم:

دیر زمانی است که دیگر دلم آرام و قرار ندارد. نمی دانید غروب های جمعه وقتی از وصال محبوب نا امید می شود چه غوغایی به پا می کند در این زندان تنهایی من. چگونه آرامش کنم؟ وعده ی کدامین جمعه را به او بدهم؟ کدامین روز را روز لقای یار بنامم برایش تا که اندکی آرام بگیرد؟

با اینکه سخت است اما من و این دل پر درد منتظر می مانیم تا که یک روز ابرهای آسمان انتظار کنار رود و خورشید منتظران روی همچون ماه خویش را به جهانیان نمایان کند

shirin71
08-20-2011, 03:51 PM
یا مهدی


زمین در این مویه های گداخته،دوری تو را بغض کرده

این پیله های انجماد را که قرنهاست بدور باور خویش تنیده جز تو کسی نمی تواند بشکند.

سنگ فرشهای سرخ نیز فریاد این المرتجا سر داده اند ما روزهای بی تو را ثانیه به ثانیه تبخیر می شویم

نیلگون ترین تبسم آسمان ،ما زیر پوست لب هایمان شعر یوسف می خوانیم .


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:52 PM
بازآی ای مولای امیدواران



مولای مهربانی ها کجایی؟


پس چه زمانی از پس ابرهای مهربانی بیرون می آیی؟ آقای من دلتنگم. دلتنگ یک نیم نگاه. دلتنگ یک نوازش . دلتنگم و شاکی. شاکی از این همه بی رحمی ....
مولای من ای کاش می آمدی. ای کاش این دل داغدیده را به نوایی روحانی شاد می کردی. ای کاش با آمدنت به این جمعه های انتظار پایان می دادی. شاکی ام از خودم که چرا آنگونه نبودم که شما می خواستید. چرا نشانه هایی را که برایم فرستادید ندیدم. چرا همچنان در خواب غفلت غرقم و دست کسانی را که برای کمک به طرفم روان می شود را نمی بینم.
محبوب من: می دانم که گناهکارم . می دانم که بدم اما من ِ بنده ی گناهکار نیز چشم امیدم به شماست . اگر پشتم را خالی کنید و دستم را نگیرید به چه کسی پناه ببرم؟ به کدامین سو روانه شوم ؟ به کدامین کورسوی چراغ دل ببندم؟
آقای من دلتنگی ام مثل همیشه با رسیدن غروب جمعه تشدید می یابد ای کاش جمعه های انتظار و سرگردانی را به همین زودی ها پایانی باشد.

shirin71
08-20-2011, 03:52 PM
عصر آدینه دلم مى گیرد.


بار دیگر جمعه اى بود ودلى بود و امید



و تمام چشم ها رو به افق دوخته بود،



آسمان هم مکث مى کرد لحظه اى تا بیابى از سفر!



اى مسافر تمام قلب ها،



لحظه لحظه سرخى غروب بر قلب هاى بى قرار عاشقان شرر مى ریخت؛



و با عبور لحظه ها دل میان صحن سینه بى تاب تر مى زد،



و چشم هاى انتظار خیره تر مى شد،



ولى انگار قرار نبود به چشمان خسته عاشقان قدم بگذارى...



آرى باز جمعه اى دیگر از جنس تمام جمعه هاى انتظار غروب کرد،



امّا در آیینه اشکهاى چشمان کبوتران غریب،



تک سوار آرزوهاى سپید، جولان نداد.



مهربانا، با من بگو تا کدامین بهار باید جمعه شمارى کنم؟



اى مرد جمعه حضور، بیا که جمعه ها بیش از این طاقت تنهایى ندارند،



بیا که تمام عشق های زمینی و مجازی هم نتوانست برایمان



جاى خالیت را پر کند!



خبر دارى چقدر یاس ها دلواپس تواند؟



پیچک ها بر سر پرچین ها در انتظار تو نشسته اند؟



و شکوفه هاى اطلسى در جمعه هاى بى کسى بى قراری مى کنند



و بلبلان خوش آواز دیگر در این باغ غمزده آواز نمى خوانند .



و دیرگاهى است که باران امید، خاک زخمى وجودم را نوازش نداده است!



جمعه ها در تمام سال ها و فصل ها عید من است،



عید تمام لحظه هاى منتظران،



بیا که عیدى سبزمان، حضور بهارى توست!



مولا بگو کدامین جمعه مى آیى؟



کدامین ماه، کدامین فصل سبز،



بگو تا تمام کوچه هاى بى عبور دلم را با مژه هاى پریشان و اشک دیدگانم



آب و جارو کنم،



اگر چه من تمام جمعه ها در انتظار تو نشسته ام،



و تمام لحظه ها را در انتظار تو نشسته ام،



اما هنوزچشم من منتظر و بارانى مانده پشت همه پنجره ها!



اندازه اى یک جمعه فقط مانده تا زمزمه ی پنجره ها



تا نیایى دل بى طاقت من به خودش رنگ عدم مى گیرد پا به پاى همه



منتظران غروب تمام روزها دلم مى گیرد ولی بیشتر از تمام روزها،



عصر آدینه دلم مى گیرد.

shirin71
08-20-2011, 03:53 PM
منتظر باش که منم منتظرم



کسی چه می داندامتداد دستهای کودک بی آسمان این شهر را .کسی چه می داند که گیسوهای مادر فرزند مرده با چه شتابی سفید می شود وقتی شانه به شانه ی ویرانه ها ستاره ها را یکی یکی خاک می کنند و دلش را با تکه تکه بدنش به خاک می سپارد.دلواپس نباش کسی هست .کسی که خدا قول داده زمین را به یوم لبهای تسبح گویش به تو خواهد سپرد.به سیاهی بگو منتظر باش ما هم منتظریم.

اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:53 PM
http://www.4shared.com/file/fYM3XMEL/___online.html

shirin71
08-20-2011, 03:53 PM
بازم منم مولای من



مولای من سلام



باز هم منم. همان بنده ی گناهکار و منتظرت.


می دانم که گوشه ی چشمی هم به من داری ولی این دل هر لحظه افسار احساساتش را پاره می کند و بهانه می گیرد. ای کاش می توانستم وعده ی چندین روز آینده را به او بدهم که در این صورت تمام قلب های منتظر از شوق دیدار هر دقیقه تا ظهورت به وجد می آمد و هزاران بار می مردند و زنده می شدند.


امروز هم جمعه است و باز هم دست من این قلم ناتوان را نوازش می دهد تا بنگارد از دلتنگی های این دل خسته و غمدیده. هنوز غروب نشده است که اگر شده بود نوشته ام بسیار غمبارتر از این می نمود من هنوز هم به این چند ساعته باقی مانده تا غروب امیدوارم به ظهورت و امیدوار به رحمت الهی ....


می دانم هر چه این انتظار طولانی تر باشد شیرینی اش بیشتر به مذاقم خوش می آید اما نمی دانم که اجل تا چند وقت دیگر اجازه ی اقامت دراین دنیا را به من می دهد. بیم آن را دارم که بیایی و من نباشم اما آن چیزی که بیشتر عذابم می دهد این است که بیایی و باشم اما مرا نپذیری که نبودنم همی سهل تر است از این.


باز هم منتظر می مانم مولای مهربانی ها. من همیشه چشم به راهت هستم مهدی فاطمه...

shirin71
08-20-2011, 03:53 PM
غروب جمعه


روزهای جمعه چه دلگیر است وقتی می دانی که انتظار این هفته نیز بی نتیجه مانده است.

چقدر سخت است چشم انتظاری و سخت تر از آن این است که حسرت این انتظار بردلت بماند.
آقای من:
نمی دانم در کدامین جمعه خواهی آمد و چشم منتظرانت را به جمالت روشن خواهی کرد. نمی دانم آن زمان هستم که خاک پایت را سرمه ی چشمانم کنم یا نه؟ نمی دانم از کدامین سو خواهی آمد....
هیچ یک را نمی دانم. اما ثانیه های عمرم را به بهانه ی لقای تو سپری می کنم. این امید را به خود می دهم که گرچه گناه کارم و گرچه لیاقت این را ندارم که در رکاب مولایم باشم اما حداقل افتخار این را دارم که منتظرت باشم. چشم به راه بودن سخت است اما من تمام این سختی را به جان می خرم تا شاید مولایم گوشه ی چشمی هم به من بیندازد.
آقای من:
ثانیه ها را می شمارم. لحظه ی دیدار نزدیک است. اما من نمی دانم که در آن لحظه هستم یا............
مولا جان تو را به جان مادرت به این انتظار پایان ده و ما منتظران را از هراس نبودنت رها کن.
بیا و طعم سخت این جدایی را با ظهورت شیرین کن.
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم

shirin71
08-20-2011, 03:53 PM
وقتشه ،وقت ظهوره ،زود بیا


اگر دعای من امشب به آسمان برسد


گمان کنم که خدا هم به دادمان برسد


رمق نمانده به جسمم, خدای من مددی!


مگر ز تو به تن مرده.ام توان برسد


غمم ز دوری یار است، یار گمشده.ام


چه می.شود خبر از یار بی نشان برسد؟


چه می.شود که بیاید سوار مشرقی.ام


و بر پیاده ی خسته، توان و جان برسد؟


پر از لطافت گل می.شود نسیم چمن


اگر به فصل خزان یار مهربان برسد


گلاب و عطر بپاشید در مسیر ظهور


گمان کنم که هر آن لحظه میهمان برسد!


همیشه منتظرم درکنار جاده عشق


که پیک خوش خبر از سمت جمکران برسد


تمام ذهن مرا پر نموده این پرسش



چه می.کنیم اگر وقت امتحان برسد؟


خدا کند که در این روز, روسپید شویم


چو کارنامه به آن مصلح جهان برسد


یقین بدان که اثر می.کند دعای فرج


و از عنایت آن صاحب.الزمان برسد


شروع دفتر باور به نام او زیباست


اگر که ختم غزل هم به پای آن برسد

shirin71
08-20-2011, 03:54 PM
عصر یک جمعه دلگیر


عصر یک جمعه ی دلگیر .دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است ؟چرا آب به گلدان نرسیده است ؟چرا لحظه ی باران نرسیده است ؟و هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است ؟به ایمان نرسیده است و غم عششق به پایان نرسیده است ؟بگوحافظ دل خسته زشیراز بیاید

بنویسد .که هنوزم که هنوزاست چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است ؟دل عشق ترک خورد :گل زخم نمک خورد :زمین مرد:زمین مرد :خداوند گواه است. دلم چشم به راه است و در حسرت یک پلک نگاه است.ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی: برسد کاش صدایم به صدایی ....

عصر این جمعه ی دلگیر .وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس .تو کجایی گل نرگس ؟ به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم .زده آتش به دل آدم و عالم .مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم که به جای نم شبنم بچکد خون جگر از عمق نگاهت .نکند باز شده ماه محرم که چنین میزند آتش به دل فاطمه آهت .به فدای نخ آن شال سیاهت .به فدای رخت ای ماه ! بیا .صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم تویی آجرک الله ...عزیز دو جهان .یوسف در چاه .دلم سوخته از آه نفسش های غریبت .دل من بال کبوتر شده .خاکستر پرپر شده .همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی .و سپس رفته به اقلیم رهایی :به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت .زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی .:به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد .نگهم خواب ندارد .قلمم گوشه ی دفتر .غزل ناب ندارد .

شب من روزن مهتاب ندارد .

همه گویند به انگشت اشاره :

مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد .....؟؟

تو کجایی ..؟تو کجایی شده ام باز هوایی .شده ام باز هوایی ....

گریه کن گریه و خون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه زمقتل بنویسم .و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است .به گستردگی ساحل نیل است ....

و این بحر طویل است .

و ببخشید اگر این مخمل خون بر تن تب دار حروف است .که این روضه ی مکشوف لهوف است .....

عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است .

و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است : ولی حیف که ارباب (( قتیل العبرات )) است .ولی حیف که ارباب

((اسیر الکربات )) است ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنه ی یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی ..

الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که (( الشمر ......))

خدایا چه بگویم .که (( شکستند سبو را و بریدند ))....

دلت تاب ندارد به خدا با خبرم .میگذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی .تو خودت کرب و بلایی .قسمت میدهم آقا

به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی ...

تو کجایی ....

تو کجایی ....


خداوند گفت : دیگر پیامبری نخواهم فرستاد، از آن گونه که شما انتظار دارید، اما جهان هرگز بی پیامبر نخواهد ماند و آن گاه پرنده ای را به رسالت مبعوث کرد. پرنده آوازی خواند که در هر نغمه اش خدا بود، عده ای به او گرویدند و ایمان آوردند.
و خدا گفت : اگر بدانید، حتی با آواز پرنده ای می توان رستگار شد.

خداوند رسولی از آسمان فرستاد، باران، نام او بود. آنگاه که باران، باریدن گرفت، آنان که اشک را می شناختند، رسالت او را دریافتند، پس بی درنگ توبه کردند و روحشان را زیر بارش بی دریغ خدا شستند.
خدا گفت : اگر بدانید با رسول باران هم می توان به پاکی رسید.

خداوند پیغام بر باد را فرستاد، تا روزی بیم دهد و روزی بشارت. روزی توفان شد و روزی نسیم، و آنان که پیام او را فهمیدند، روزی در خوف و روزی در رجا زیستند.
خدا گفت : آن که خبر باد را می فهمد، قلبش در بیم و امید می لرزد و قلب مؤمن این چنین است.

خدا گلی را از خاک برانگیخت، تا معاد را معنا کند، و گل چنان از رستاخیز گفت که از آن پس هر مؤمنی که گلی را دید، رستاخیز را به یادآورد.
خدا گفت : اگر بفهمید، تنها با گلی قیامت خواهد شد.

خداوند یکی از هزاران نامش را به دریا گفت. دریا بی درنگ قیام کرد و سپس چنان به سجده افتاد که هیچ از هزار موج او باقی نماند. مردم تماشا می کردند، عده ای پیام دریا را دانستند، پس قیام کردند و چنان به سجده افتادند که هیچ از آنها باقی نماند.
خداوند گفت : آن که به پیامبر آب ما اقتدار کند، به بهشت خواهد رفت.


و به یاد دارم که فرشته ای به من گفت : جهان آکنده از فرستاده و پیامبر و مرسل است، اما همیشه کافری هست تا باران را انکار کند و با گل بجنگد، تا پرنده را درغگو بخواند و باد را مجنون و دریا را ساحر.

shirin71
08-20-2011, 03:54 PM
می آیی، می دانم


به گنبد سبزی خیره شدم که سالهاست چشم در چشم بقیع یلدای انتظار را ورق می زند .بغض های فرو خورده هزارو چند ساله ام این جا می شکند و دلم ناگهان می ریزد وقتی می بینم چقدر غریبم.


نگران نیستم، زمستانهای مکرر فراق، رخت بهار می پوشند،خورشید هفت آسمان بیا این جا چراغ ندارد.


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:54 PM
شعر حافظ



ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر



باز آ که ریخت بی گل رویت بهار عمر


از دیده گر سرشک چو باران چکد,رواست


کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر


این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است


دریاب کارما که نه پیداست کار عمر


تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد


هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر



دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد


بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر


اندیشه از محیط فنا نیست هر که را


بر نقطه ی دهان تو باشد مدار عمر


در هر طرف ز خیل حوادث کمین گهی ست


زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر


بی عمر زنده ام من و این بس عجب مدار


روزفراق را که نهد در شمار عمر


حافظ سخن بگوی که بر صفحه ی جهان


این نقش ماند از قلمت یادگار عمر

shirin71
08-20-2011, 03:54 PM
السلام علیک یا ابا صالح المهدی



با سرهای تراشیده گروه گروه وارد مسجد الحرام می شوند،وقتی کنارشان می نشینی از ظلم می نالندو از بی عدالتی ،از غزه می گویند و از دردهایش. این ها بی آنکه بدانند منتظرند و ما دعا می کنیم تا بیایی،بیایی و غبار غربت را از چشم های سال ها چشم براهیمان بشویی .



تو نزدیک ترین راه برای رسیدن به آسمانی....


اللهم عجل لولیک الفرج

shirin71
08-20-2011, 03:54 PM
دیریست که ما منتظر روی تو هستیم



دیریست که ما منتظر روی تو هستیم




ما بند نجابت به تن اسم تو بستیم


دیریست که دلداده ما خانه نشین است


جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است


پلک دلم امشب به نبودت پر درد است


این فصل کبود از غم هجران تو سرد است


ای ساقی دلهای جهان مست نگاهت


این ماه فرومانده ز چشمان سیاهت


دیریست که ما منتظر و خانه بدوشیم


وقتی که قمر نیست همه تا رو خموشیم


ای صاحب این ثانیه ها پس تو کجایی


فهمیده ام این جمعه گذشت و نمی یایی


دیریست که در جمعه همه مست غروییم


از ناله پریم وغزل سنگ و رسوبیم


http://img.tebyan.net/big/1387/09/2541406523819723617822822415159511787314878.jpg


رها کنید دگر صحبت مداوا را


فراق اگر نکشد ، وصل می کشد ما را


تمام عمر تو ما را نظاره کردی و ما


ندیده ایم هنوز آن جمال زیبا را


شراره های دلم اشک شد ز دیده چکید


ببین چگونه به آتش کشید، دریا را


قسم به دوست که یک موی یار را ندهم


اگر دهند به دستم ، تمام دنیا را


به شوق انکه ز کوی تو ام نشان آرد


به چشم خویش کشیدم غبار صحرا را


جنون کشانده به جایی مرا که نشناسم


طریق کعـبه و بتخانه و کلیسا را


تمام عمر به خورشید و ماه ناز کنم


اگر به خانه تاریک من نهی پا را


نسیم صبح ز راهی که امدی برگرد


ببر سلام ز من آن عزیز زهرا را

shirin71
08-20-2011, 03:55 PM
خدایا برسان او را

از میقاد تا حرم از کعبه تا عرفات و مشعر و منا دست شسته اند از دیار و آرزوها و خواستنها ،به عرفات می روند تا مستانگی روح را در این صحرا جستجو کنند،به منا می روندتا نوری از جنس ایمان دست دلشان را بگیرد.


عرفات اما پشت پنجره های انتظار با منتظر ترین واژها تو را می خواند .

آدینه ها گل می کنند یک روز بلطف چشم هایت.


اللهم عجل لولیک الفرج

afsanah82
08-20-2011, 04:58 PM
اشعاردر فراغ یار به زبان ترکی( امام زمان (عج))

شعر ((ای قلم سوز لرین ... )) به همراه ترجمه فارسی
ای قلم سوزلَرین دَه اَثریوخ
ای قلم در حرف هایت اثری نیست
آشنا دَن مَنَه بیرخَبَر یوخ
از آشنا برای من خبری نیست

گَلدی بو جومعَه دَ گِشدی آلله
این جمعه هم آمد و گذشت ای خدا
فاطمَه یوسیفینَّن خبر یوخ
از یوسف فاطمه(س)خبری نیست
یاندی پروانَه لَرشمعِ سوندی
پروانه سوخت و شمع زندگیش خاموش شد
آیریلیقدان اورَه قانَه دوندی
از جدایی دل ها خون شد
شَأنیدَه رُتبَه دَه بی بَدَل سَن
در شأن و مقام بی همتایی
هرگوزَل دَن آقا سَن گوزَل سَن
از هرزیبایی آقا تو زیباتری
کیم دییر آیریلیق در دَه سال ماز؟
چه کسی می گوید جدایی انسان را دردمند نمی کند؟
عاشیقین صبرینی اَل دَن آلماز؟
وصبرِ عاشق را لبریز نمی کند؟
ای گوزوم یول لارا باخ داریخما
ای چشمم به راه نگاه کن و دل تنگ مشو
گون همیشَه بولوت آت دا، قالماز
چون که خورشید همیشه زیر ابر نمی ماند
قونچَه گول لَر نَه اندازَه سُل سون
غنچه ی گل چقدر پرپر شود؟
قلبیلَر قویما قانیلَه دُلسون
مگذار قلب ها خون شود
گَلدی بو جُمعَه دَه گَلمَدین سَن
این جمعه هم آمد ولی شما نیامدید
گون سایِم جمعه ی دیگَر اولسون
روزها را می شمارم تا جمعه ی دیگر برسد
ای "صفایی" هَلَه دُز فراقه
ای "صفایی" صبر کن در فراقش
یول سالاخ بیزدَه بیردَه عراقَه
تا بارِ دیگر مسیرمان به طرف عراق بیفتد
قلبیلَر غُصَّه دَن داغلی قالدی
قلب ها از غصه ات داغدارشده است
یا امام زمان گَل اَمان دی
یا امام زمان(عج)بیا و رحم کن
کربلا یول لاری باغلی قالدی
راه های کربلا بسته مانده
__________________
دانلود (http://www.azardl.org/upload/krn/haj%20ebrahim.wav)