M.A.H.S.A
08-18-2011, 01:21 PM
پچ پچ های دوستانه و آموزنده
دوستان و همسالان از عوامل مؤثر تربیت كودك هستند. برخلاف رابطه كودك با پدر و مادر، رابطه با دوستان، رابطهای همراه با تساوی و برابری است و بر تفاهم متقابل استوار است. كودك و نوجوان، بسیاری از هنجارهای جامعه از جمله الگوی همكاری، دوستی و علاقه متقابل را از دوستان و همسالان یاد میگیرد. آنچه را كه جامعهشناسان «اخلاق همكاری» مینامند، كودك در جمع دوستان و همبازیهای خود تمرین میكند.
http://www.akairan.com/images/MRiraj/internet/internetM/Minus101/Child-Babe/205-FriendlyPechPech.jpg
برخی از جامعهشناسان معتقدند كه تأثیر افراد هم سنوسال عمیقتر از تأثیر بزرگسالان است. چرا كه فاصله سنی زیاد، درك تلقینات بزرگان را برای كودك دشوار میسازد و توصیههای آنان را برای وی یك امر تحمیلی و تلقینی میسازد كه بدون فهم و درك باید آنها را بپذیرد. ولی چیزهایی را كه از دوستان همسال فرامیگیرد، از طریق تفهیم و تفاهم بوده و در نتیجه ریشهدارتر است.
گروه همسالان :
شاید وقتی صحبت از گروه همسالان میشود در ذهن بیشتر مردم گروهها و دستجات ناجور و ناخوشایند تداعی شود، درحالی كه از دیدگاه روانشناسی رشد و روانشناسی اجتماعی، گروه همسالان نقش مهمی در رشد اجتماعی كودك بازی میكند. در سرتاسر دوره كودكی، میل به ارتباط با گروه همسالان به طور فزایندهای وجود دارد و این نیاز به طور یكسان در دختران و پسران دیده میشود. در این دوره كودكان از اینكه به تنهایی یا تنها با خواهران و برادران خود در خانه بازی كنند، قانع نمیشوند. آنها زمانی كه از همسالان خود دورند، احساس دلتنگی و غم میكنند و برعكس زمانی كه با آنها هستند، به شور و شعف میآیند.
كودك از طریق ارتباط با دوستان، علاوه بر كسب رضایت و تسلی خاطر، به امكانات خود و انتظارهای دیگران پی میبرد و روش های همكاری و آمیزش با اطرافیان و حل مسأله را یاد میگیرد.
در این دوره برای كودكان یك یا دو دوست نیز كافی نیست بلكه آنها میخواهند به صورت دستهای و گروهی با همسالان خود به سر برند. بازی كودكان شما زمانی به اوج لذت خود میرسد كه كودكان بسیاری در آن شركت داشته باشند.
گروه همسالان با هر یك از افراد خود شرط میكند كه نسبت به دوستانش مخلص باشد و از هر نوع سخنچینی و جاسوسی خودداری كند، در رفتار و روش خود پاكدامن باشد، احترام دوستان خود را نگاه دارد، در مواقع ضروری به ایشان كمك كند، امین و محتاط و مسلط بر خود باشد، از شنیدن نكتههای طنز شاد شود و خود نیز گاهی گفتنیهای خندهدار بگوید، كینه توز و درشتخوی نباشد و به فرمانروایی و حكمرانی بر دوستان و مردم نكوشد.
همچنین ارتباط با دوستان در تغییر یا تحكیم نگرشهای قبلی كودك و نیز ایجاد رفتارهای جدید مؤثر است. چنانچه رفتار دوستان با ارزشهای كودك متفاوت باشد، او با تعارض مواجه میشود و برای حل آن در بیشتر مواقع ارزشهای خانواده را رها میسازد و خود را با دوستان همانند و سازگار میكند.
گروه همسالان از راههای خاص در شكلگیری شخصیت، رفتار اجتماعی، نظام ارزشی و نحوه نگرشهای یكدیگر دخالت دارند. كودكان از طریق سرمشقدهی و سرمشقگیری در مورد اعمالی كه قابل تقلید است و با ارزیابی فعالیتهای یكدیگر و بازخوردی كه به یكدیگر میدهند، بر همدیگر تأثیر میگذارند.
كودكان بسیاری از مهارتهای اجتماعی را از طریق كنش متقابل یكدیگر یاد میگیرند. آنها میآموزند كه چگونه چیزی بدهند و چیزی بگیرند، در فعالیتهای دستهجمعی شركت كنند، از جنب و جوش دیگران لذت ببرند، احساسات دیگران را درك كنند، تواناییهای خود را ارزیابی كنند. اعتمادبه نفس پیدا كنند، به تدریج از خانواده مستقل شوند و سرانجام با جامعه سازگار شوند. گروه همسالان مهارتهای اجتماعی مهمی را به كودكان میآموزند كه بزرگسالان به هیچ وجه نمیتوانند آنها را به كودك بیاموزند. از جمله این كه چگونه با همسالان كنش متقابل داشته باشند و چگونه با تسلط و اذیت كردن دیگران مواجه شوند. گروه همسالان رقابت با دیگران و صداقت و وفاداری و پذیرش مسئولیت و انجام دادن آنها را به كودكان یاد میدهد و به آنها میآموزد كه چگونه در رفتار بد دیگران دخالت كرده، آنها را اصلاح كنند.
اثر منفی گروه این است كه با گرایش كودك به گروه همسالان، تعصبات او به بافت اجتماعی، فرهنگی گروه نیز بیشتر میشود
باید اذعان داشت كه وابستگی به گروه؛ غیر از تأثیرات مثبت، آثار منفی هم دارد، از جمله اینكه كودك از پذیرش ارزشها و اصول والدین سرپیچی كند و بین كودكان و والدین از این نظر برخورد به وجود آید. اثر منفی دیگر گروه این است كه با گرایش كودك به گروه همسالان، تعصبات او به بافت اجتماعی، فرهنگی گروه نیز بیشتر میشود و درنتیجه اگر ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی نامناسبی در گروه وجود داشته باشد، بهتدریج در كودك به صورت یك امر قطعی و غیرقابل تغییر در میآید و ارتباط او را با سایر گروههای دارای بافت اجتماعی و فرهنگی مناسب دشوار میسازد. همچنین ممكن است گروه باعث محدود شدن روابط اجتماعی كودك شود و رفتار او را با سایر همسالان غیرعضو در گروه نامناسب سازد. كودك مجبور است برای برقراری ارتباط با گروه همسن، مرتب رفتار خود را مورد ارزیابی قرار دهد و رفتارهای مفید و مؤثر را در روابط با دیگران انتخاب كند و رفتارهای ناخوشایندی را كه باعث طرد او و دوری دیگران میشود، تكرار نكند، تا زمانی كه كودك رشد ذهنی لازم را پیدا نكرده و خودمدار است، نمیتواند خواستهای دیگران را درنظر بگیرد، ولی معاشرت با همسالان در قبول و پذیرش نظرات دیگران مؤثر است.
توجه به میزانهای گروهی از طرف بزرگسالان بهخصوص معلمان، ضروری است. مخالفت با میزانهای گروهی بچهها سبب مقاومت آنها در مقابل بزرگسالان و بیاعتنایی نسبت به ایشان است. پدر و مادر آگاه و معلم خوب در تعیین میزانها با توجه به احتیاجات و تمایلات بچهها به ایشان كمك میكنند و از مخالفت با میزانهای گروهی خودداری میكنند.
با استفاده از کتاب "هشدارهای تربیتی" می توانید با مجموعه نکات مفید در مورد تربیت کودکان آشنا شوید.
همچنین در بخش مطالب روزانه می توانید از مقالات مرتبط با روان شناسی کودک استفاده کنید.
منبع : اطلاعات
دوستان و همسالان از عوامل مؤثر تربیت كودك هستند. برخلاف رابطه كودك با پدر و مادر، رابطه با دوستان، رابطهای همراه با تساوی و برابری است و بر تفاهم متقابل استوار است. كودك و نوجوان، بسیاری از هنجارهای جامعه از جمله الگوی همكاری، دوستی و علاقه متقابل را از دوستان و همسالان یاد میگیرد. آنچه را كه جامعهشناسان «اخلاق همكاری» مینامند، كودك در جمع دوستان و همبازیهای خود تمرین میكند.
http://www.akairan.com/images/MRiraj/internet/internetM/Minus101/Child-Babe/205-FriendlyPechPech.jpg
برخی از جامعهشناسان معتقدند كه تأثیر افراد هم سنوسال عمیقتر از تأثیر بزرگسالان است. چرا كه فاصله سنی زیاد، درك تلقینات بزرگان را برای كودك دشوار میسازد و توصیههای آنان را برای وی یك امر تحمیلی و تلقینی میسازد كه بدون فهم و درك باید آنها را بپذیرد. ولی چیزهایی را كه از دوستان همسال فرامیگیرد، از طریق تفهیم و تفاهم بوده و در نتیجه ریشهدارتر است.
گروه همسالان :
شاید وقتی صحبت از گروه همسالان میشود در ذهن بیشتر مردم گروهها و دستجات ناجور و ناخوشایند تداعی شود، درحالی كه از دیدگاه روانشناسی رشد و روانشناسی اجتماعی، گروه همسالان نقش مهمی در رشد اجتماعی كودك بازی میكند. در سرتاسر دوره كودكی، میل به ارتباط با گروه همسالان به طور فزایندهای وجود دارد و این نیاز به طور یكسان در دختران و پسران دیده میشود. در این دوره كودكان از اینكه به تنهایی یا تنها با خواهران و برادران خود در خانه بازی كنند، قانع نمیشوند. آنها زمانی كه از همسالان خود دورند، احساس دلتنگی و غم میكنند و برعكس زمانی كه با آنها هستند، به شور و شعف میآیند.
كودك از طریق ارتباط با دوستان، علاوه بر كسب رضایت و تسلی خاطر، به امكانات خود و انتظارهای دیگران پی میبرد و روش های همكاری و آمیزش با اطرافیان و حل مسأله را یاد میگیرد.
در این دوره برای كودكان یك یا دو دوست نیز كافی نیست بلكه آنها میخواهند به صورت دستهای و گروهی با همسالان خود به سر برند. بازی كودكان شما زمانی به اوج لذت خود میرسد كه كودكان بسیاری در آن شركت داشته باشند.
گروه همسالان با هر یك از افراد خود شرط میكند كه نسبت به دوستانش مخلص باشد و از هر نوع سخنچینی و جاسوسی خودداری كند، در رفتار و روش خود پاكدامن باشد، احترام دوستان خود را نگاه دارد، در مواقع ضروری به ایشان كمك كند، امین و محتاط و مسلط بر خود باشد، از شنیدن نكتههای طنز شاد شود و خود نیز گاهی گفتنیهای خندهدار بگوید، كینه توز و درشتخوی نباشد و به فرمانروایی و حكمرانی بر دوستان و مردم نكوشد.
همچنین ارتباط با دوستان در تغییر یا تحكیم نگرشهای قبلی كودك و نیز ایجاد رفتارهای جدید مؤثر است. چنانچه رفتار دوستان با ارزشهای كودك متفاوت باشد، او با تعارض مواجه میشود و برای حل آن در بیشتر مواقع ارزشهای خانواده را رها میسازد و خود را با دوستان همانند و سازگار میكند.
گروه همسالان از راههای خاص در شكلگیری شخصیت، رفتار اجتماعی، نظام ارزشی و نحوه نگرشهای یكدیگر دخالت دارند. كودكان از طریق سرمشقدهی و سرمشقگیری در مورد اعمالی كه قابل تقلید است و با ارزیابی فعالیتهای یكدیگر و بازخوردی كه به یكدیگر میدهند، بر همدیگر تأثیر میگذارند.
كودكان بسیاری از مهارتهای اجتماعی را از طریق كنش متقابل یكدیگر یاد میگیرند. آنها میآموزند كه چگونه چیزی بدهند و چیزی بگیرند، در فعالیتهای دستهجمعی شركت كنند، از جنب و جوش دیگران لذت ببرند، احساسات دیگران را درك كنند، تواناییهای خود را ارزیابی كنند. اعتمادبه نفس پیدا كنند، به تدریج از خانواده مستقل شوند و سرانجام با جامعه سازگار شوند. گروه همسالان مهارتهای اجتماعی مهمی را به كودكان میآموزند كه بزرگسالان به هیچ وجه نمیتوانند آنها را به كودك بیاموزند. از جمله این كه چگونه با همسالان كنش متقابل داشته باشند و چگونه با تسلط و اذیت كردن دیگران مواجه شوند. گروه همسالان رقابت با دیگران و صداقت و وفاداری و پذیرش مسئولیت و انجام دادن آنها را به كودكان یاد میدهد و به آنها میآموزد كه چگونه در رفتار بد دیگران دخالت كرده، آنها را اصلاح كنند.
اثر منفی گروه این است كه با گرایش كودك به گروه همسالان، تعصبات او به بافت اجتماعی، فرهنگی گروه نیز بیشتر میشود
باید اذعان داشت كه وابستگی به گروه؛ غیر از تأثیرات مثبت، آثار منفی هم دارد، از جمله اینكه كودك از پذیرش ارزشها و اصول والدین سرپیچی كند و بین كودكان و والدین از این نظر برخورد به وجود آید. اثر منفی دیگر گروه این است كه با گرایش كودك به گروه همسالان، تعصبات او به بافت اجتماعی، فرهنگی گروه نیز بیشتر میشود و درنتیجه اگر ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی نامناسبی در گروه وجود داشته باشد، بهتدریج در كودك به صورت یك امر قطعی و غیرقابل تغییر در میآید و ارتباط او را با سایر گروههای دارای بافت اجتماعی و فرهنگی مناسب دشوار میسازد. همچنین ممكن است گروه باعث محدود شدن روابط اجتماعی كودك شود و رفتار او را با سایر همسالان غیرعضو در گروه نامناسب سازد. كودك مجبور است برای برقراری ارتباط با گروه همسن، مرتب رفتار خود را مورد ارزیابی قرار دهد و رفتارهای مفید و مؤثر را در روابط با دیگران انتخاب كند و رفتارهای ناخوشایندی را كه باعث طرد او و دوری دیگران میشود، تكرار نكند، تا زمانی كه كودك رشد ذهنی لازم را پیدا نكرده و خودمدار است، نمیتواند خواستهای دیگران را درنظر بگیرد، ولی معاشرت با همسالان در قبول و پذیرش نظرات دیگران مؤثر است.
توجه به میزانهای گروهی از طرف بزرگسالان بهخصوص معلمان، ضروری است. مخالفت با میزانهای گروهی بچهها سبب مقاومت آنها در مقابل بزرگسالان و بیاعتنایی نسبت به ایشان است. پدر و مادر آگاه و معلم خوب در تعیین میزانها با توجه به احتیاجات و تمایلات بچهها به ایشان كمك میكنند و از مخالفت با میزانهای گروهی خودداری میكنند.
با استفاده از کتاب "هشدارهای تربیتی" می توانید با مجموعه نکات مفید در مورد تربیت کودکان آشنا شوید.
همچنین در بخش مطالب روزانه می توانید از مقالات مرتبط با روان شناسی کودک استفاده کنید.
منبع : اطلاعات