توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مفـاتيـح الجنـان
R A H A
08-18-2011, 01:39 AM
مقـــــدمـــــه :
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتاحاً لِذِكْرِهِ وَ خَلَقَ الاْشْيَاءَ نَاطِقَةً
ستايش خداوندى را سزا است كه حمد را كليد ذكر خود قرار داد و تمامى موجودات را گويا
بِحَمْدِهِ وَ شُكْرِهِ وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ الْمُشتَقِّ اسْمُهُ
به ستايش و سپاسگزارى خود آفريد و درود و سلام بر پيامبرش محمد باد كه نامش از نام او
مِنِ اسْمِهِ الْمَحْمُودِ وَ عَلى الِهِ الطَّاهِرينَ اُولِى الْمَكارِمِ وَ الْجُودِ
كه محمود است جدا گشته و هم بر خاندان طاهرينش باد كه صاحبان خوبيها و جودند.
وبعد چنين گويد اين فقير بى بضاعت و متمسّك به احاديث اهل بيت رسالت عليهم السلام
عبّاس بن محمد رضا القمّى خَتَمَ اللّهُ لَهُما بِالْحُسْنى وَ السَّعادَةِ كه بعضى از اخوان مؤمنين
از اين داعى درخواست نمودند كه كتاب مفتاح الجنان را كه متداول شده بين مردم مطالعه
نمايم و آنچه از ادعيه آن كتاب كه سند دارد ذكر نمايم و آنچه را كه سندش به نظرم نرسيده
ذكر ننمايم و اضافه كنم بر آن بعض ادعيه و زيارات معتبره كه در آن كتاب ذكر نشده پس احقر
خواهش ايشان را اجابت نموده و اين كتاب را به همان ترتيب جمع آورده و ناميدم آنرا به
مفاتيح الجنان و مرتّب گردانيدم آن را بر سه باب باب اوّل در تعقيب نمازها و دعاهاى ايّام هفته
و اعمال شب و روز جمعه و بعض ادعيه مشهوره و مناجات خمس عشرة و غيرها باب دوّم در
اعمال ماههاى سال و فضيلت و اعمال روز نوروز و اعمال ماههاى رومى باب سوّم در زيارات و
آنچه مناسب آن بابست اميد كه اخوان مؤمنين بر وفق آن عمل نمايند و اين گنه كار روسياه را
از دعا و زيارات و طلب مغفرت فراموش نفرمايند باب اوّل در تعقيب نمازها و دعاهاى ايّام هفته و
اعمال شب و روز جمعه و بعض ادعيه مشهوره و مناجات خمس عشرة و غيرها و در آن چند فصل است .
R A H A
08-18-2011, 01:41 AM
در تعقيبات مشتركه
منقول از مصباح شيخ طوسى (قده ) و غيره پس هرگاه سلام نماز دادى
سه مرتبه اَللّهُ اَكْبَرُ بگو و بلند كن در هر يك دستها را تا محاذى گوشها پس بگو:
لا اِلهَ اِلا اللّهُ اِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ لا نَعْبُدُ
معبودى جز خدا آن معبود يكتا نيست و ما در برابر او تسليميم
معبودى جز خدا نيست و ما جز او نپرستيم
اِلاّ اِيّاهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ رَبُّنا وَ
و دين (و عبادت ) را خالص براى او گردانيم و اگر چه بر مشركان بد آيد
معبودى جز خدا نيست كه پروردگار ما و
رَبُّ آبآئِنَا الاَْوَّلينَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ اَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ
پروردگار پدران پيشين ما است معبودى نيست جز خدا كه يكتاى يكتاى يكتاست
به وعده خود وفا كند و
نَصَرَ عَبْدَهُ وَ اَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الاْحْزابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ
بنده اش را يارى كند و لشگرش را عزت دهد و به تنهايى احزاب (باطل )
را منهزم ساخت پس او را است پادشاهى و او راست
الْحَمْدُ يُحْيى وَ يُميتُ وَ يُميتُ وَ يُحْيى وَ هُوَ حَىٌّ لايَمُوتُ بِيَدِهِ
سپاس كه زنده مى كند و مى ميراند و بميراند و زنده كند و او است
زنده اى كه نمى ميرد
الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ پس بگو :
هر خيرى به دست او است و بر هر چيز قادر است
اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ پس بگو :
آمرزش مى خواهم از خدايى كه معبودى جز او نيست زنده و پاينده است
و به سوى او توبه كنم
اَللّهُمَّ اهْدِنى مِنْ عِنْدِكَ وَ اَفِضْ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ انْشُرْ عَلَىَّ
مِنْ رَحْمَتِكَ وَ اَنْزِلْ عَلَىَّ مِنْ بَرَكاتِكَ
بار خدايا مرا از جانب خود راهنمائيم فرما و از زياده بخششت به من افاضه نما
و از رحمتت بر من بگستران و از بركاتت بر من فرو بار
سُبْحانَكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اِغْفِرْ لى ذُنُوبى كُلَّها جَميعاً فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُ
منزهى تو معبودى جز تو نيست تمامى و همه گناهانم را بيامرز
زيرا جز تو كسى تمامى
الذُّنُوبَ كُلَّها جَميعاً اِلاّ اَنْتَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ كُلِّ خَيْرٍ اَحاطَ بِهِ
و همه گناهان را نيامرزد بار خدايا من از تو درخواست مى كنم
هر چيزى را كه علمت بدان احاطه نمود
عِلْمُكَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ كُلِّ شَرٍّ اَحاطَ بِهِ عِلْمُكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
و پناه مى برم به تو از هر شرى كه علمت بدان احاطه نمود بار خدايا من از تو
عافِيَتَكَ فى اُمُورى كُلِّها وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْيا وَعَذابِ
در تمام كارهايم عافيت مى خواهم و به تو پناه مى برم از رسوائى
و خوارى دنيا و عذاب
الاْخِرَةِ وَاَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ وَ عِزَّتِكَ الَّتى لا تُرامُ وَ قُدْرَتِكَ
آخرت و پناه مى برم به ذات بزرگوارت و به عزتت كه فوق آن متصور نيست
و به قدرتت
الَّتى لا يَمْتَنِعُ مِنْها شَىْءٌ مِنْ شَرِّ الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ وَ مِنْ شَرِّ الاَْوْجاعِ
كه چيزى از آن سرپيچى نتواند از شر دنيا و آخرت و از شر تمامى دردها
كُلِّها وَمِنْ شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ اخِذٌ بِناصِيَتِها اِنَّ رَبّى عَلى صِراطٍ
و از گزند هر جنبنده اى كه تو فرمانرواى او هستى همانا پروردگار من بر روش
مُسْتَقيمٍ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ تَوَّكَلْتُ عَلَى الْحَىِّ
حقى است و هيچ جنبش و نيرويى نيست جز به دست خداى والاى بزرگ
توكل كنم بر خداى زنده اى
الَّذى لا يَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ
كه هرگز نميرد و ستايش مخصوص خدايى است كه فرزندى نگرفته
و كسى در سلطنت شريك او
فِى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً
نيست و خوارى ندارد تا نيازمند ياور باشد و به نحو كامل او را بزرگ شمار.
R A H A
08-18-2011, 01:43 AM
پس تسبيح ميكنى تسبيح حضرت زهراء سلام الله عليها و مى گوئى
پيش از آنكه از موضع خود حركت كنى؛ ده مرتبه :
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ اِلهاً واحِداً اَحَداً فَرْداً
گواهى دهم كه معبودى جز خداى يگانه نيست كه شريكى ندارد.
معبود يكتاى يگانه فرد
صَمَداً لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً
بى نياز، همسر و فرزندى نگيرد
مؤ لّف گويد كه فضيلت اين تَهْليل بسيار وارد شده خصوصا
در تعقيب نماز صبح و شام و هنگام طُلُوع و غروب آفتاب پس مى گوئى :
سُبْحانَ اللّهِ كُلَّما سَبَّحَ اللّهَ شَى ءٌ وَ كَما يُحِبُّ اللّهُ اَنْ يُسَبَّحَ وَ كَما هُوَ
منزه است خدا هر آنگاه كه چيزى خدا را تسبيح گويد و
چنانچه خدا دوست دارد كه او را تسبيح كنند و چنانچه
اَهْلُهُ وَ كما يَنْبَغى لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلالِهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ كُلَّما حَمِدَ اللّهَ
او لايق آنست و شايسته ذات بزرگوار و عزت و جلال او است
و ستايش خاص خدا است هرآنگاه
شَى ءٌ وَ كَما يُحِبُّ اللّهُ اَنْ يُحْمَدَ وَ كَما هُوَ اَهْلُهُ وَ كَما يَنْبَغى لِكَرَمِ
كه چيزى او را ستايش كند و چنانچه دوست دارد ستايش شود
و چنانچه لايق آنست و شايسته
وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلالِهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ كُلَّما هَلَّلَ اللّهَ شَىءٌ وَ كَما يُحِبُّ
ذات بزرگوار و عزت و جلال او است و معبودى جز خداى يكتا نيست
هر آنگاه كه چيزى او را به يكتايى ياد كند و چنانچه
اللّهُ اَنْ يُهَلَّلَ وَ كَما هُوَ اَهْلُهُ وَ كَما يَنْبَغى لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلالِهِ وَ
دوست دارد به يكتايى ياد شود و چنانچه لايق آن است و شايسته ذات
بزرگوار و عزت و جلال
اللّهُ اَكْبَرُ كُلَّما كَبَّرَ اللّهَ شَى ءٌ وَ كَما يُحِبُّ اللّهُ اَنْ يُكَبَّرَ وَ كَما هُوَ اَهْلُهُ وَ
او است و خدا بزرگ است هر آنگاه كه چيزى او را به بزرگى ياد كند
و چنانچه دوست دارد به بزرگى ياد شود و چنانچه لايق
كَما يَنْبَغى لِكَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلالِهِ سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ
آنست و شايسته ذات بزرگوار و عزت و جلال او است منزه است خدا
و ستايش خاص او است و معبودى
اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ عَلى كُلِّ نِعْمَةٍ اَنْعَمَ بِها عَلَىَّ وَ عَلى كُلِّ اَحَدٍ مِنْ
جز او نيست و از همه چيز بزرگتر است براى هر نعمتى كه به من و به
هر يك از خلق
خَلْقِهِ مِمَّنْ كانَ اَوْ يَكُونُ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ
خود داده از آنانكه بوده اند يا پس از اين تا روز قيامت بيايند
بار خدايا من از تو مى خواهم كه
تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَسْئَلُكَ مِنْ خَيْرِ ما اَرْجُو وَ خَيْرِ ما
درود بر محمد و آلش بفرستى و از تو درخواست مى كنم هر خيرى
را چه اميد به آن داشته باشم و چه نداشته باشم
لا اَرْجُو وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ ما اَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ ما لا اَحْذَرُ
و پناه مى برم به تو از شر آنچه از آن در هراسم و آنچه در هراس آن نيستم
R A H A
08-18-2011, 01:46 AM
پس مى خوانى سوره حمد و آية الكرسى و شَهِدَ اللّهُ و آيه قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ و
آيه سخره و آن سه آيه است از سوره أعْراف كه اوّل آن اِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ است
و آخر آن مِنَ الْمُحْسِنينَ پس مى گوئى سه مرتبه :
سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمّا يَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى
منزه است پروردگار تو پروردگار عزت از آنچه (مشركان ) توصيف كنند و درود بر
الْمُرْسَلينَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ پس مى گوئى سه مرتبه :
پيامبران مرسل و ستايش خاص خدا است كه پروردگار جهانيانست
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لى مِنْ اَمْرى فَرَجا وَ مَخْرَجا وَ
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست و در كار من فرج و گشايشى قرار ده و
ارْزُقْنى مِنْ حَيْثُ اَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَيْثُ لا اَحْتَسِبُ
روزيم ده از آنجا كه گمان دارم و از آنجا كه گمان ندارم
R A H A
08-18-2011, 01:47 AM
و اين دعائى است كه جبرئيل تعليم حضرت يُوسف عليه السلام كرد
هنگامى كه در زندان بود پس بگير ريش خود را بدست راست و كف دست چپ
را بگشا بجانب آسمان و بگو هفت مرتبه :
يا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ
اى پروردگار محمد و خاندان محمد بر محمد و آل محمد درود فرست
و فرج آل محمد را نزديك كن
و بگو نيز به همان حال سه مرتبه :يا ذَا الْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ
الِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْنى وَ اَجِرْنى مِنَ النّارِ
پس مى خوانى دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ و مى گوئى:
اى (خدايى كه ) داراى جلال و بزرگوارى (هستى ) درود فرست
بر محمد و خاندانش و به من رحم كن و از دوزخم پناه ده
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْنُونِ
بار خدايا از تو درخواست مى كنم به حق نام نهفته
الْمَخْزُونِ الطّاهِرِ الطُّهْرِ الْمُبارَكِ وَ اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ وَ
و پنهانت كه پاك و پاكيزه و مبارك است و از تو مى خواهم به حق نام بزرگ و
سُلْطانِكَ الْقَديمِ يا واهِبَ الْعَطايا وَ يا مُطْلِقَ الاُسارى وَ يا فَكّاكَ
سلطنت ازليت اى بخشنده عطاها و اى رها كننده اسيران و اى آزاد كننده
الرِّقابِ مِنَ النّارِ اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ
بندگان از دوزخ از تو مى خواهم كه درود فرستى بر محمد و خاندانش و مرا
تُعْتِقَ رَقَبَتى مِنَ النّارِ وَ اَنْ تُخْرِجَنى مِنَ الدُّنْيا سالِماً وَ [اَنْ] تُدْخِلَنِى
نيز از آتش دوزخ آزاد كنى و از دنيا با ايمان سالم بيرونم برى و وارد
الْجَنَّةَ امِناً وَ اَنْ تَجْعَلَ دُعاَّئى اَوَّلَهُ فَلاحاً وَ اَوْسَطَهُ نَجاحاً وَ اخِرَهُ
بهشتم كنى با ايمنى و دعايم را چنان قرار دهى كه آغازش
رستگارى و وسطش فيروزى و انجامش
صَلاحاً اِنَّكَ اَنْتَ عَلاّمُ الْغُيُوبِ و در صحيفه علويّه است
در تعقيب هر فريضه :
صلاح (حالم ) باشد كه تو همانا داناى به ناديدنيهايى .
یا مَنْ لا يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ وَ يا مَنْ لا يُغَلِّطُهُ السّاَّئِلُونَ وَ يا مَنْ
ای آنكه سرگرمش نكند شنيدنى از شنيدن ديگر و اى آنكه (كثرت ) سائلان او
را به اشتباه نيندازد و اى كسى كه
لايُبْرِمُهُ اِلْحاحُ المُلِحِّينَ اَذِقْنى بَرْدَ عَفْوِكَ وَ حَلاوَةَ رَحْمَتِكَ وَ مَغْفِرَتِكَ
و نيز مى گوئى :
اصرار اصراركنندگان به ستوهش نياورد لذت عفو و شيرينى
رحمت و آمرزشت را به من بچشان
اِلهى هذِهِ صَلوتى صَلَّيْتُها لا لِحاجَةٍ مِنْكَ
اى معبود من اين نمازى كه من بجا آوردم نه بخاطر احتياجى از تو
اِلَيْها وَ لا رَغْبَةٍ مِنْكَ فيها اِلاّ تَعْظيماً وَ طاعَةً وَ اِجابَةً لَكَ اِلى ما
به آن بود و نه رغبتى كه تو در آن داشته باشى جز تعظيم و فرمانبردارى تو
و پذيرفتن آنچه مرا بدان
اَمَرْتَنى بِهِ اِلهى اِنْ كانَ فيها خَلَلٌ اَوْ نَقْصٌ مِنْ رُكُوعِها اَوْ
ماءمور كردى معبود من اگر در اين نماز من خللى يا نقصى در ركوع يا
سُجُودِها فَلا تُؤاخِذْنى وَ تَفَضَّلْ عَلَىَّ بِالْقَبُولِ وَ الْغُفْرانِ
سجودش هست پس مرا مؤ اخذه مكن و با پذيرفتن آن و آمرزش (من )
بر من تفضل كن
R A H A
08-18-2011, 01:48 AM
و نيز مى خوانى عقب هر نماز اين دعا را كه پيغمبرصلى الله عليه و آله
تعليم اميرالمؤ منين عليه السلام نموده براى حافظه :
سُبْحانَ مَنْ لايَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَكَتِهِ سُبْحانَ مَنْ لا يَاْخُذُ
منزه است خدايى كه بر آنان كه تحت فرمانش هستند ستم نكند
منزه است خدايى كه مردم
اَهْلَ الاْرْضِ بِاَلْوانِ الْعَذابِ سُبْحانَ الرَّؤُفِ الرَّحيمِ اَللّهُمَّ اجْعَلْ
زمين را به عذابهاى رنگارنگ نگيرد منزه است خداى رئوف مهربان
بار خدايا در دل من
لى فى قَلْبى نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىءٍ قَديرٌ
نور (معرفت ) و بصيرت و فهم و علمى قرار داده كه تو بر هر چيز توانائى
و در مصباح از كفعمى است كه سه مرتبه بگو بعد از نمازها :
اُعيذُ نَفْسى وَ دينى وَ اَهْلى وَ مالى وَ وَلَدى وَ اِخْوانى فى دينى
وَ ما رَزَقَنى رَبّى وَ خَواتيمَ
پناه مى دهم خودم و دينم و خانواده و مال و فرزندم و برادران دينى خود
و آنچه پروردگارم به من روزى كرده و سرانجام
عَمَلى وَ مَنْ يَعْنينى اَمْرُهُ بِاللّهِ الْواحِدِ الاْحَدِ الصَّمَدِ الَّذى لَمْ يَلِدْ وَ
كارم و هم آن كس را كه دلبند كار اويم همه را به خداى يگانه
يكتاى بى نياز كه نزاده و
لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ وَ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ وَ مِنْ
نه زائيده شده هيچكس همتايش نيست و به پروردگار صبحدم
از شر آنچه آفريده و از
شَرِّ غاسِقٍ اِذا وَقَبَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِى الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ اِذا
شر شب هنگامى كه به تاريكى درآيد و از شرّ زنانى كه در گره ها دمند
و از شر حسود هنگامى كه
حَسَدَ وَ بِرَبِّ النّاسِ مَلِكِ النّاسِ اِلهِ النّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ
حسودى كند و به پروردگار مردم پادشاه مردم معبود مردم از شر وسوسه گر
الْخَنّاسِ الَّذى يُوَسْوِسُ فى صُدُورِ النّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ
نهانى آن كس كه در سينه ها (و دلهاى ) مردم وسوسه كند (چه )
از جنيان باشد و (چه ) از مردم
R A H A
08-18-2011, 01:51 AM
و از خطّ شيخ شهيد منقول است كه حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله فرموده
هر كه خواهد كه خدا او را در قيامت بر اعمال بد او مطلّع نگرداند و ديوان گناهان او نگشايد
بايد كه بعد از هر نماز اين دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ اِنَّ مَغْفِرَتَكَ اَرْجى مِنْ عَمَلى وَ اِنَّ رَحْمَتَكَ اَوْسَعُ مِنْ ذَنْبى
بار خدايا مسلماً آمرزش تو اميدوار كننده تر از كار من است و مسلماً
رحمت تو وسيعتر از گناه من است
اَللّهُمَّ اِنْ كانَ ذَنْبى عِنْدَكَ عَظيماً فَعَفْوُكَ اَعْظَمُ مِنْ ذَنْبى اَللّهُمَّ اِنْ
بار خدايا اگر گناهم پيش تو بزرگ است ولى عفو تو بزرگتر از گناه من است
بار خدايا اگر
لَمْ اَكُنْ اَهْلا اَنْ اَبْلُغَ رَحْمَتَكَ فَرَحْمَتُكَ اَهْلٌ اَنْ تَبْلُغَنى وَ تَسَعَنى
من شايسته رسيدن رحمتت نيستم ولى رحمت تو شايستگى رسيدن
و فراگرفتن مرا دارد زيرا كه
لاِنَّها وَسِعَتْ كُلَّشَىْءٍ بِرَحْمَتِكَ يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ
رحمت تو همه موجودات را فراگرفته به (اميد) رحمتت اى ارحم الراحمين
R A H A
08-18-2011, 01:51 AM
وازابن بابويه ؛ منقول است كه فرموده
چون از تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها فارغ شوى بگو:
اَللّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْكَ السَّلامُ وَ لَكَ السَّلامُ وَ اِلَيْكَ يَعُودُ السَّلامُ سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ
بارخدايا تويى سلام (سالم از هر عيب ) و از جانب تو است سلامتى و خاص تو
است سلامتى و به سوى تو باز گردد منزه است پروردگار تو
الْعِزَّةِ عَمّا يَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلينَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ
پروردگار عزت از آنچه وصف كنند و سلام بر پيمبران و ستايش خاص پروردگار
الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ السَّلامُ
جهانيان است سلام بر تو اى پيمبر (گرامى اسلام ) و رحمت خدا و بركاتش سلام
عَلَى الاْئِمَّةِ الْهادينَ الْمَهْدِيّينَ اَلسَّلامُ عَلى جَميعِ اَنْبِياَّءِ اللّهِ وَ
بر امامان راهنماى راه يافته سلام بر تمامى پيمبران خدا و
رُسُلِهِ وَ مَلاَّئِكَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ اَلسَّلامُ
رسولان و فرشتگانش سلام بر ما و بر بندگان شايسته خدا سلام
عَلى عَلِىٍّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ
بر على امير مؤ منان سلام بر حسن و حسين دو آقاى تمام
شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدينَ
جوانان اهل بهشت سلام بر حضرت على بن الحسين زينت بخش عابدان
اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ باقِرِ عِلْمِ النَّبِيّينَ اَلسَّلامُ عَلى
سلام بر حضرت محمد بن على شكافنده علم پيمبران سلام بر حضرت
جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ اَلسَّلام عَلى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْكاظِمِ
جعفر بن محمد (امام ) صادق سلام بر حضرت موسى بن جعفر ((الكاظم ))
اَلسَّلامُ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي
سلام بر حضرت على بن موسى ((الرضا)) سلام بر حضرت محمد بن على
الْجَوادِ اَلسَّلامُ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهادى اَلسَّلامُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ
((الجواد)) سلام بر حضرت على بن محمد ((الهادى )) سلام بر حسن بن
عَلِي الزَّكِىِّ الْعَسْكَرِىِّ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْقاَّئِمِ
على ((الزكى العسكرى )) سلام بر حضرت حجة بن الحسن ((القائم
الْمَهْدِىِّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ
المهدى )) درود فراوان خدا بر تمامى ايشان
R A H A
08-18-2011, 01:52 AM
پس هر حاجت كه دارى از خدا بطلب شيخ كفعمى فرموده بعد از نمازها مى گوئى :
رَضيتُ بِاللّهِ رَبّاً و بِالاِْسْلامِ ديناً وَ بِمُحَمَّدٍ
خوشنودم كه پروردگارم خدا است و دينم دين اسلام است و پيمبرم محمد
صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وآلِهِ نَبِيّاً وَ بِعَلِي اِماماً وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِىٍّ
صلى اللّه عليه و آله و سلم است و امامانم على و حسن و حسين و على
وَ مُحَمَّدٍ وَ جَعْفَرٍ وَ مُوسى وَ عَلِي وَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ الْحَسَنِ وَ
و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن و
الْخَلَفِ الصّالِحِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ اَئِمَّةً وَ سادَةً وَ قادَةً بِهِمْ اَتَوَلّى وَ مِنْ
فرزند شايسته اويند درود بر ايشان كه پيشوايان و آقايان و رهبرانند
به ايشان دوستى دارم و از
اَعْداَّئِهِمْ اَتَبَرَّءُ
دشمنانشان بيزارى جويم
پس بگو سه مرتبه :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَ الْمُعافاةَ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ
بار خدايا من از تو گذشت و سلامتى و آسايش در دنيا و آخرت را خواستارم
R A H A
08-18-2011, 01:54 AM
در تعقيبات مشتركه
تعقيب نماز ظهر
بگو كما فى المتهجّد : لا اِلهَ اِلا اللّهُ الْعَظيمُ الْحَليمُ لا اِلهَ اِلا
نيست معبودى جز خداى بزرگ بردبار، نيست معبودى جز
اللّهُ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمُ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
خدا پروردگار عرش ، ستايش خاص خدا پروردگار جهانيان است
بار خدايا از تو مى خواهم
مُوجِباتِ رَحْمَتِكَ وَ عَزاَّئِمَ مَغْفِرَتِكَ وَ الْغَنيمَةَ مِنْ كُلِّ بِرٍّ وَ السَّلامَةَ
آنچه باعث رحمت و وسائل حتمى مغفرت تو است
و بهره اى از هر نيكى و سلامتى
مِنْ كُلِّ اِثْمٍ اَللّهُمَّ لا تَدَعْ لى ذَنْباً اِلاّ غَفَرْتَهُ وَلا هَمّاً اِلاّ فَرَّجْتَهُ وَ لا
از هر گناهى بار خدايا هيچ گناهى برايم مگذار جز آنكه آن را بيامرزى
و هيچ اندوهى جز اينكه برطرف كنى و هيچ
سُقْماً اِلاّ شَفَيْتَهُ وَ لا عَيْباً اِلاّ سَتَرْتَهُ وَ لا رِزْقاً اِلاّ بَسَطْتَهُ وَ لا خَوْفاً
دردى جز آنكه شفا دهى و هيچ عيبى جز آنكه بپوشانى
و هيچ رزقى جز آنكه فراوانش كنى و هيچ ترسى
اِلاّ امَنْتَهُ وَ لا سُوَّءً اِلاّ صَرَفْتَهُ وَ لا حاجَةً هِىَ لَكَ رِضاً وَلِىَ فيها
جز آنكه امانش بخشى و هيچ بدى جز آنكه بگردانيش
و هيچ حاجتى كه در آن خوشنودى تو و
صَلاحٌ اِلاّ قَضَيْتَها يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ امينَ رَبَّ الْعالَمينَ
و مى گوئى ده مرتبه :
صلاح كار من باشد جز آنكه برآورده اش كنى اى مهربانترين مهربانان
اجابت فرما اى پروردگار جهانيان
بِاللّهِ اعْتَصَمْتُ وَ بِاللّهِ اَثِقُ وَ عَلَى اللّهِ اَتَوَكَّلُ پس مى گوئى :
با توسل به خدا (از گناه) خوددارى كنم و به خدا اعتماد كنم و بر او توكل كنم
اَللّهُمَّ اِنْ عَظُمَتْ ذُنُوبى فَاَنْتَ اَعْظَمُ وَ اِنْ كَبُرَ تَفْريطى فَاَنْتَ اَكْبَرُ وَ اِنْ دامَ
بار خدايا اگر گناهانم بزرگ است پس تو بزرگتر از آنهايى
و اگر كوتاهيم زياد است باز هم تو بزرگترى و اگر بخل من ادامه
بُخْلى فَاَنْتَ اَجْوَدُ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى عَظيمَ ذُنُوبى بِعَظيمِ عَفْوِكَ وَ كَثيرَ
دارد پس تو سخى ترى بار خدايا بزرگى گناهانم را به بزرگى عفو خود ببخش
و زياد
تَفْريطى بِظاهِرِ كَرَمِكَ وَ اقْمَعْ بُخْلى بِفَضْلِ جُودِكَ اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ
كوتاهى كردنم را به كرم آشكارت بيامرز و بخل مرا به زيادى
بخششت ريشه كن ساز خدايا هر نعمتى
نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ
كه داريم از تو است معبودى جز تو نيست از تو آمرزش خواهم
و به سوى تو بازگردم .
R A H A
08-18-2011, 02:08 AM
تعقيب نماز عصر
اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ
آمرزش خواهم از خدايى كه معبودى جز او نيست زنده
و پاينده وبخشاينده و مهربان
ذُوالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ يَتُوبَ عَلَىَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَليلٍ خاضِعٍ
و داراى جلال و بزرگوارى است ، از او خواهم توبه ام را بپذيرد
توبه بنده اى خوار فروتن
فَقيرٍ باَّئِسٍ مِسْكينٍ مُسْتَكينٍ مُسْتَجيرٍ لا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لا
نيازمند پريشان بينوا درمانده پناهنده اى كه مالك هيچيك از سود و
ضَرّاً وَ لا مَوْتاً وَ لا حَيوةً وَ لا نُشُوراً پس مى گوئى :
زيان و مرگ و زندگى و رستاخيزى براى خود نيست
اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا يَخْشَعُ وَمِنْ عِلْمٍ لا يَنْفَعُ وِ مِنْ
بار خدايا به تو پناه مى برم از نفسى كه (از خواهش ) سير نشود و از دلى
كه خشوع ندارد و از دانشى كه سود ندهد و از
صَلوةٍ لا تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعاَّءٍ لا يُسْمَعُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الْيُسْرَ بَعْدَ
نمازى كه بالا نرود و از دعايى كه شنيده نشود
خدايا از تو خواستارم آسانى پس از
الْعُسْرِ وَ الْفَرَجَ بَعْدَ الْكَرْبِ وَ الرَّخاَّءَ بَعْدَ الشِّدَّةِ اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ
دشوارى را و گشايش پس از گرفتارى و فراوانى پس
از سختى بار خدايا هر نعمتى كه ما داريم از
نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اَلِيْكَ
آن تو است كه معبودى جز تو نيست از تو آمرزش خواهم
و بسوى تو بازگشت كنم
R A H A
08-18-2011, 02:09 AM
تعقيب نماز مغرب
بعد از تسبيح زهراء سلام الله عليها مى گوئى :
اِنَّ اللّهَ وَ مَلاَّئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ يا اَيُّهَا
همانا خدا و فرشتگانش بر پيغمبر درورد فرستند اى كسانى
الَّذينَ امَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
كه ايمان آورده ايد درود فرستيد بر او و سلام كنيد
سلام كاملى خدايا درود فرست بر محمد
النَّبِىِّ وَ عَلى ذُرِّيَّتِهِ وَ عَلى اَهْلِ بَيْتِهِ پس مى گوئى هفت مرتبه :
پيامبر (گرامى خود) و بر نژادش و بر خاندانش
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ
و سه مرتبه:
به نام خداى بخشاينده مهربان و هيچ جنبش و هيچ نيرويى نيست
جز به خداى والاى بزرگ
اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى يَفْعَلُ ما يَشاَّءُ وَ لا يَفْعَلُ ما يَشاَّءُ غَيْرُهُ
ستايش خاص خدايى است كه آنچه خواهد مى كند
ولى غير او آنچه را خواهد نتواند انجام دهد
پس می گویی:سُبْحانَكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اغْفِرْ لى ذُنُوبى كُلَّها جَميعاً فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُ
منزهى تو معبودى جز تو نيست گناهان مرا به تمامى هر چه هست
بيامرز زيرا تمامى
الذُّنُوبَ كُلَّها جَميعاً اِلاّ اَنْتَ
گناهان را (كسى ) جز تو نيامرزد.
پس نافله مغرب را بجا مى آورى و آن چهار ركعت است بدو سلام و تكلّم مكن ما بين آنها و شيخ فرموده روايت شده كه در ركعت اوّل سوره قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِرُونَ بخوانند و در ركعت دوّم قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ودر دو ركعت ديگر هرچه خواسته باشند و روايت شده كه حضرت امام على النقى عليه السلام در ركعت سوّم سوره حمد و اوّل سوره حديد مى خواند تا وَهُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ و در ركعت چهارم حمد مى خواند و آخر سوره حشر يعنى از لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرانَ تا آخر سوره و مستحبّ است كه بخوانند درسجده آخر نوافل در هرشب و خصوصا در شب جمعه هفت مرتبه :اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ وَ اِسْمِكَ الْعَظيمِ وَ مُلْكِكَ
خدايا از تو مى خواهم به ذات بزرگوارت و نام بزرگت و سلطنت
الْقَديمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَ اَنْ تَغْفِرَ لى ذَنْبِىَ الْعَظيمَ اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الْعَظيمَ اِلا الْعَظيمُ
ازليت كه درود فرستى بر محمد و خاندانش و بيامرزى گناه بزرگ مرا زيرا كه بزرگ را جز بزرگ نيامرزد
و چون از نافله فارغ شدى پس هر چه مى خواهى تعقيب مى خوانى و مى گوئى ده مرتبه :ما شاَّءَ اللّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ اَسْتَغْفِرُ اللّهَ
آنچه خدا خواهد نيرويى نيست جز به خدا از خدا آمرزش خواهم
پس مى گوئى:اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مُوجِباتِ رَحْمَتِكَ وَ عَزآئِمَ مَغْفِرَتِكَ وَ النَّجاةَ
خدايا از تو خواهم آنچه موجب رحمت و وسائل حتمى آمرزش تو است و رهايى
مِنَ النّارِ وَ مِنْ كُلِّ بِلِيَّةٍ وَ الْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَ الرِّضْوانِ فى دارِ السَّلامِ وَ
از آتش دوزخ و از هر بلا و گرفتارى و رسيدن به بهشت و خوشنودى تو را در منزلگاه سلامتى و
جِوارِ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلامُ اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ
همسايگى پيغمبرت محمد كه بر او و آلش سلام باد، خدايا هر نعمتى كه ما داريم از تو است
لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيْكَ
معبودى جز تو نيست از تو آمرزش خواهم و به سويت توبه كنم
و مى خوانى ما بين نماز مغرب و عشاء نماز غفيله را و آن دو ركعت است در ركعت اوّل بعد از حمد مى خوانى :وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ
نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِى الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ
و ذا النون (يونس ) را ياد كن آن دم كه خشمناك برفت و گمان داشت بر او سخت نگيريم پس از ظلمات ندا داد كه معبودى
اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ
جز تو نيست منزهى تو كه همانا من از ستمكاران بوده ام
پس دعايش مستجاب كرديم و از تنگناى
الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ
غم نجاتش داديم و اين چنين مؤمنين را نجات دهيم
و در ركعت دوّم بعد از حمد مى خوانى :
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها اِلاّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِى الْبَّرِ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ
كليدهاى (گنجينه هاى ) غيب نزد او است و جز او (كسى ) غيب نداند
و هر چه در خشكى و درياست مى داند هيچ برگى
مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ وَ لا رَطْبٍ
وَ لا يابِسٍ اِلاّ فِى كِتابٍ مُبينٍ
نيفتد جز آنكه آن را بداند و نه دانه اى در ظلمات زمين و نه تر
و نه خشكى مگر آنكه در نامه روشن ثبت است
پس دستها را به قنوت برمى دارى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَفاتِحِ الْغَيْبِ الَّتى لا يَعْلَمُها اِلاّ اَنْتَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى
خدايا از تو مى خواهم به حق كليدهاى
(گنجينه هاى غيبى كه جز تو كسى نداند درود فرستى بر
مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى كَذا وَ كَذا
محمد و آلش و نسبت به من چنين و چنان كنى
بجاى اين كلمه حاجت ذكر مى كنى پس مى گوئى:
اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى وَ الْقادِرُ عَلى طَلِبَتى تَعْلَمُ حاجَتى
خدايا تويى ولى نعمت من و تواناى بر (انجام ) خواسته من ،
خواسته ام می دانى
فَاَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَيْتَها لى
از تو مى خواهم به حق محمد و آلش درود بر او و آنها باد كه حاجتم برآورى
و حاجت خود را مى طلبى كه روايت شده كه هر كه اين نماز را بجا آورد و حاجت خود را بخواهد حق تعالى به او عطا فرمايد آنچه را كه خواهد.
R A H A
08-18-2011, 02:11 AM
دعاى روز شنبه
بسم الله الرحمان الرحیم
به نام خداى بخشاينده مهربان
بِسْمِ اللّهِ كَلِمَةُ الْمُعْتَصِمينَ وَ مَقالَةُِ الْمُتَحَرِّزينَ وَ اَعُوذُ بِاللّهِ تَعالى
بنام خدا سخن پناهندگان و گفتار پناه جويان و پناه مى برم به خداى تعالى
مِنْ جَوْرِ الْجاَّئِرينَ وَ كَيْدِ الْحاسِدينَ وَ بَغْىِ الظّالِمينَ وَ اَحْمَدُهُ
از جور ستمكاران و بدانديشى حسودان و ستم بيدادگران و مى ستايمش
فَوْقَ حَمْدِ الْحامِدينَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الْواحِدُ بِلا شَريكٍ وَ الْمَلِكُ بِلا
فوق ستايش ستايش كنندگان خدايا تويى يگانه بى شريك و پادشاه بى نياز (كه پادشاهى را ديگرى به او
تَمْليكٍ لا تُضادُّ فى حُكْمِكَ وَ لا تُنازَعُ فى مُلْكِكَ اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ
تمليك نكرده ) در برابر فرمان تو ضديت نشود و در پادشاهيت كشمكشى روى ندهد از تو مى خواهم كه درود فرستى
عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ اَنْ تُوزِعَنى مِنْ شُكْرِ نُعْماكَ ما
بر محمد بنده و رسولت و به من طريقه سپاسگزارى نعمتهايت را چنان
تَبْلُغُ بى غايَةَ رِضاكَ وَ اَنْ تُعينَنى عَلى طاعَتِكَ وَلُزُومِ عِبادَتِكَ
بياموزى كه مرا به سرحد خشنوديت برساند و كمكم دهى بر طاعت خود و پيوستگى عبادت خويش
وَاسْتِحْقاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنايَتِكَ وَ تَرْحَمَنى بِصَدّى عَنْ
و استحقاق پاداشت بوسيله لطف و عنايتت و به من ترحم كنى به اينكه تا زنده ام
مَعاصيكَ ما اَحْيَيْتَنى وَ تُوَفِّقَنى لِما يَنْفَعُنى ما اَبْقَيْتَنى وَ اَنْ تَشْرَحَ
از گناهان بازم دارى و تا زمانى كه در اين جهان نگاهم دارى موفقم دارى به آنچه سودم رساند و بوسيله
بِكِتابِكَ صَدْرى وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرى وَ تَمْنَحَنِى السَّلامَةَ فى
كتاب خود (قرآن ) سينه ام بگشايى و با خواندن آن جرم و گناهم بريزى و سلامت در
دينى وَ نَفْسى وَ لاتُوحِشَ بى اَهْلَ اُنْسى وَ تُتِمَّ اِحْسانَكَ فيما بَقِىَ
دين و جانم عطا كنى و همدمانم را براى من وحشتناك مكن و احسانت را در مابقى
مِنْ عُمْرى كَما اَحْسَنْتَ فيما مَضى مِنْهُ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
عمر درباره من به اتمام رسان چنانچه در گذشته احسان كردى اى مهربانترين مهربانها
R A H A
08-18-2011, 02:12 AM
دعاى روز يكشنبه
بسم الله الرحمان الرحیم
بنام خداى بخشاينده مهربان
بِسْمِ اللّهِ الَّذى لا اَرْجُو اِلاّ فَضْلَهُ وَ لا اَخْشى اِلاّ عَدْلَهُ وَ لا اَعْتَمِدُ اِلاّ
بنام خدايى كه جز فضلش اميدى ندارم و جز عدلش از چيزى ترس ندارم و جز به گفته او اعتماد ندارم و جز
قَوْلَهُ وَ لا اُمْسِكُ اِلاّ بِحَبْلِهِ بِكَ اَسْتَجيرُ يا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوانِ مِنَ
به رشته (بندگى و اخلاص ) او چنگ نزنم اى داراى گذشت و خوشنودى به تو پناه برم از
الظُّلْمِ وَ الْعُدْوانِ وَمِنْ غِيَرِ الزَّمانِ وَ تَواتُرِ الاْحْزانِ وَ طَوارِقِ
ستم و دشمنى (خلق ) و از دگرگونيهاى روزگار و پى درپى رسيدن اندوهها و
الْحَدَثانِ وَ مِنِ انْقِضاَّءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّاَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ وَ اِيّاكَ اَسْتَرْشِدُ
حوادث ناگوار شب و از سپرى شدن عمر قبل از آمادگى و توشه گيرى و تنها از تو راهنمايى مى جويم
لِما فيهِ الصَّلاحُ وَ الاِْصْلاحُ وَ بِكَ اَسْتَعينُ فيما يَقْتَرِنُ بِهِ النَّجاحُ وَ
براى آنچه صلاح و اصلاح من در آنست و از تو يارى طلبم در (رسيدن به ) آنچه مقرون به كاميابى و
الاِْنْجاحُ وَ اِيّاكَ اَرْغَبُ فى لِباسِ الْعافِيَةِ وَتَمامِها وَ شُمُولِ
كامروايى است و از تو اميد دارم براى پوشش لباس تندرستى كامل و شمول
السَّلامَةِ وَ دَوامِها وَ اَعُوذُ بِكَ يا رَبِّ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطينِ وَ
سلامتى دائم و پناه مى برم به تو اى پروردگار از وسوسه هاى شياطين و
اَحْتَرِزُ بِسُلْطانِكَ مِنْ جَوْرِ السَّلاطينِ فَتَقَبَّلْ ما كانَ مِنْ صَلاتى
احتراز جويم بوسيله سلطنت تو از ستم سلاطين پس (اى خدا) نماز
وَ صَوْمى وَ اجْعَلْ غَدى وَ ما بَعْدَهُ اَفْضَلَ مِنْ ساعَتى وَ يَوْمى وَ
و روزه ام را بپذير و فرداى من و مابعد آنرا بهتر از اين ساعت و امروزم قرارده و
اَعِزَّنى فى عَشيرَتى وَ قَوْمى وَ احْفَظْنى فى يَقْظَتى وَ نَوْمى فَاَنْتَ
مرا در ميان فاميل و خويشانم عزيز گردان و مرا در بيدارى و خوابم حفظ كن كه تويى
اللّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ اَللّهُمَّ اِنّى اَبْرَءُ اِلَيْكَ فى
خدايى كه بهترين نگهبانى و تو مهربانترين مهربانانى خدايا من بسوى تو بيزارى جويم و در اين
يَوْمى هذا وَ ما بَعْدَهُ مِنَ الاْحادِ مِنَ الشِّرْكِ وَ الاِْلْحادِ وَ اُخْلِصُ لَكَ
روز و روزهاى يكشنبه ديگر از شرك و بى دينى و دعايم را براى تو خالص مى كنم تا
دُعاَّئى تَعَرُّضاً لِلاِْجابَةِ وَ اُقيمُ عَلى طاعَتِكَ رَجاَّءً لِلاِْثابَةِ فَصَلِّ
در معرض اجابت قرار گيرد و همچنان بر اطاعتت پايدارى مى كنم پس
عَلى مُحَمَّدٍ خَيْرِ خَلْقِكَ الدّاعى اِلى حَقِّكَ وَاَعِزَّنى بِعِزِّكَ الَّذى
درود فرست بر محمد بهترين خلق خود آنكه (مردم را) بسوى حقانيتت خواند و مرا به عزت
لايُضامُ وَ احْفَظْنى بِعَيْنِكَ الَّتى لا تَنامُ وَ اخْتِمْ بِالاِنْقِطاعِ اِلَيْكَ
تزلزل ناپذيرت عزيز گردان و به ديده ات كه هرگز نخوابد حفظ كن و ببريدن از خلق و توجه بسوى
اَمْرى وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْرى اِنَّكَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ
خودت كارم را به پايان رسان و عمرم را قرين به آمرزش به اتمام رسان كه همانا تويى آمرزنده مهربان
R A H A
08-18-2011, 02:15 AM
دعاى روز دوشنبه
بسم الله الرحمان الرحیم
بنام خداى بخشاينده مهربان
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ يُشْهِدْ اَحَداً حينَ فَطَرَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضَ وَ
ستايش خاص خدايى است كه هيچكس را گواه نياورد در آن هنگامى كه آسمانها و زمين را آفريد و
لاَاتَّخَذَ مُعيناً حينَ بَرَءَ النَّسَماتِ لَمْ يُشارَكْ فِى الاِْلهِيَّةِ وَ لَمْ يُظاهَرْ
كمك كارى براى خود نگرفت در آن هنگامى جنبندگان را پديد آورد در معبوديت خود شريك ندارد
فِى الْوَحْدانِيَّةِ كَلَّتِ الاَْلْسُنُ عَنْ غايَةِ صِفَتِهِ وَ الْعُقُولُ عَنْ كُنْهِ
در يكتايى پشتيبانى نشود زبانها از حد وصفش لال و عقلها از كنه
مَعْرِفَتِهِ وَ تَواضَعَتِ الْجَبابِرَةُ لِهَيْبَتِهِ وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِخَشْيَتِهِ وَ انْقادَ
معرفتش عاجز است گردنكشان در برابر هيبتش فروتن و چهره ها از بيم و هراسش خاضع و
كُلُّ عَظيمٍ لِعَظَمَتِهِ فَلَكَ الْحَمْدُ مُتَواتِراً مُتَّسِقاً وَ مُتَوالِياً مُسْتَوْسِقاً [ثِقاً]
هر بزرگى در عظمتش رام گشته پس خاص تو است ستايش پى درپى و منظم ، و دنباله دار و محكم
وَصَلَواتُهُ عَلى رَسُولِهِ اَبَداً وَ سَلامُهُ داَّئِماً سَرْمَداً اَللّهُمَّ اجْعَلْ اَوَّلَ
و درودهاى ابدى و تحيت هميشگى و دائمى تو بر پيامبرت باد خدايا آغاز
يَوْمى هذا صَلاحاً وَ اَوْسَطَهُ فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحاً وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ
امروز مرا صلاح و وسطش را رستگارى و پايانش را كامروايى قرارده و پناه مى برم به تو از
يَوْمٍ اوَّلُهُ فَزَعٌ وَ اَوسَطُهُ جَزَعٌ وَ آخِرُهُ وَجَعٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ
روزى كه آغازش ترس و وسطش بى تابى و پايانش درد و رنج باشد خدايا از تو آمرزش خواهم
لِكُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ وَ كُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ وَ كُلِّ عَهْدٍ عاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ اَفِ بِهِ
براى هر نذرى كه كرده ام و هر وعده اى كه دادم و هر عهدى كه بستم ولى به آن وفا نكرده ام و درباره
وَ اَسْئَلُكَ فى مَظالِمِ عِبادِكَ عِنْدى فَاَيَّما عَبْدٍ مِنْ عَبيدِكَ اَوْ اَمَةٍ مِنْ
حقوق و مظلمه هايى كه از بندگانت به گردن دارم درخواست مى كنم كه هر بنده اى از بندگانت يا هر كنيزى از
اِماَّئِكَ كانَتْ لَهُ قِبَلى مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُها اِيّاهُ فى نَفْسِهِ اَوْ فى عِرْضِهِ اَوْ
كنيزانت كه در گردن من حقى دارد و از من ستمى به او رسيده در جانش يا در ابرويش يا
فى مالِهِ اَوْ فى اَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ اَوْ غيبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِها اَوْ تَحامُلٌ عَلَيْهِ بِمَيْلٍ
در مالش يا در خانواده و فرزندش يا غيبتى از او كرده ام يا بارى بر دوشش نهاده ام كه سببش خواهش
اَوْ هَوىً اَوْ اَنَفَةٍ اَوْ حَمِيَّةٍ اَوْ رِياَّءٍ اَوْ عَصَبِيَّةٍ غاَّئِباً كانَ اَوْ شاهِداً وَ
يا هواى نفس يا خودخواهى يا رشك يا خودنمايى يا تعصب بيجا بوده چه آن كس غايب باشد چه حاضر،
حَيّاً كانَ اَوْ مَيِّتاً فَقَصُرَتْ يَدى وَضاقَ وُسْعى عَنْ رَدِّها اِلَيْهِ وَ
زنده باشد يا مرده ، و دست من اكنون كوتاه و وسعم نارسا است از اينكه آن حق را به او رد كنم و
الْتَحَلُّلِ مِنْهُ فَاَسْئَلُكَ يا مَنْ يَمْلِكُ الْحاجاتِ وَ هِىَ مُسْتَجيبَةٌ لِمَشِيَّتِهِ
از او حلاليت جويم پس از تو مى خواهم اى كسى كه مالك حاجاتى و به خواست تو آنها مستجاب گردد
وَ مُسْرِعَةٌ اِلى اِرادَتِهِ اَنْ تُصَلِىَّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ
و بسوى اراده ات شتابان شوند (مى خواهم ) كه درود فرستى بر محمد و آلش و آن شخص را
تُرْضِيَهُ عَنّى بِما شِئْتَ وَ تَهَبَ لى مِنْ عِنْدِكَ رَحْمَةً اِنَّهُ لا تَنْقُصُكَ
به آنطور كه خواهى از من خوشنود گردانى و از نزد خود به من رحمتى بخشى زيرا كه آمرزش از تو نكاهد
الْمَغْفِرَةُ وَ لا تَضُرُّكَ الْمَوْهِبَةُ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَللّهُمَّ اَوْلِنى فى
و بخشش به تو زيان نرساند اى مهربانترين مهربانها خدايا به من عطا كن در
كُلِّ يَوْمِ اثْنَيْنِ نِعْمَتَيْنِ مِنْكَ ثِنْتَيْنِ سَعادَةً فى اَوَّلِهِ بِطاعَتِكَ وَ نِعْمَةً
هر روز دوشنبه دو نعمت از جانب خودت يكى خوشبختى در اول روز به وسيله فرمانبردارى تو و ديگر نعمتى
فى اخِرِهِ بِمَغْفِرَتِكَ يا مَنْ هُوَ الاِْلهُ وَ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ سِواهُ
در آخر روز به آمرزش و مغفرتت اى كسى كه تنها معبود ما او است و گناهان را جز او كسى نيامرزد
R A H A
08-18-2011, 02:20 AM
دعاى روز سه شنبه
بسم الله الرحمان الرحیم
بنام خداى بخشاينده مهربان
اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ الْحَمْدُ حَقُّهُ كَما يَسْتَحِقُّهُ حَمْداً كَثيراً وَ اَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ
ستايش خاص خدا است و حق اوست آنچنانكه شايسته و لايق اوست بسيار، و پناه برم به خدا از بدى شر
نَفْسى اِنَّ النَّفْسَ لاَمّارَةٌ بِالسُّوَّءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّى وَ اَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ
نفس خود كه همانا نفس وادار كننده به بدى است مگر آن را كه پروردگار رحم كند و پناه برم به او از شر
الشَّيْطانِ الَّذى يَزيدُنى ذَنْباً اِلى ذَنْبى وَ اَحْتَرِزُ بِهِ مِنْ كُلِّ جَبّارٍ
شيطان كه (پيوسته ) گناهى بر گناهم بيفزايد و بوسيله او پناه گيرم از شر هر گردنكش
فاجِرٍ وَ سُلْطانٍ جاَّئِرٍ وَ عَدُوٍّ قاهِرٍ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ جُنْدِكَ فَاِنَّ
تبه كار و حكمران ستمكار و دشمن قهارى خدايا مرا از لشكر خود قرار ده زيرا
جُنْدَكَ هُمُ الْغالِبُونَ وَ اجْعَلْنى مِنْ حِزْبِكَ فَاِنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَ
سپاه تو فقط پيروزند و از حزب خويش قرارم ده زيرا حزب تو فقط رستگارند و
اجْعَلْنى مِنْ اَوْلِياَّئِكَ فَاِنَّ اَوْلِياَّئَكَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ
از اولياء خود قرارم ده زيرا اولياء تو هستند كه خوف و ترسى برايشان نيست و حزن و اندوهى ندارند
اَللّهُمَّ اَصْلِحْ لى دينى فَاِنَّهُ عِصْمَةُ اَمْرى وَ اَصْلِحْ لى آخِرَتى فَاِنَّها
خدايا دينم را اصلاح كن كه دين نگهدار كار من است و آخرتم را اصلاح كن كه
دارُ مَقَرّى وَ اِلَيْها مِنْ مُجاوَرَةِ اللِّئامِ مَفَرّى وَ اجْعَلِ الْحَيوةَ زِيادَةً
خانه پايدار من آنجا است و از مجاورت لئيمان گريزگاهم بدانجا است ، و زندگى را براى من مايه فزونى
لى فى كُلِّ خَيْرٍ وَ الْوَفاةَ راحَةً لى مِنْ كُلِّ شَرٍّ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
در هر كار خيرى قرار ده و مرگ را آسودگى از هر شرى برايم مقرر فرما. خدا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ وَ تَمامِ عِدَّةِ الْمُرْسَلينَ وَ عَلى آلِهِ الطَّيِّبينَ
محمد خاتم پيمبران و كامل كننده شماره رسولان و بر آل پاك و
الطّاهِرينَ وَاَصْحابِهِ الْمُنْتَجَبينَ وَ هَبْ لى فِى الثُّلَثاَّءِ ثَلاثاً لا تَدَعْ
پاكيزه اش و اصحاب برگزيده اش و در روز سه شنبه سه چيز به من عطا كن :
لى ذَنْباً اِلاّ غَفَرْتَهُ وَ لا غَمّاً اِلاّ اَذْهَبْتَهُ وَ لا عَدُوّاً اِلاّ دَفَعْتَهُ بِبِسْمِ اللّهِ
هرگناهى را از من بيامرز، و هر اندوهى را از من دور كن ، و هر دشمنى را از من دفع فرما بنام خدا
خَيْرِ الاْسْماَّءِ بِسْمِ اللّهِ رَبِّ الاَْرْضِ وَ السَّماَّءِ اَسْتَدْفِعُ كُلَّ مَكْرُوهٍ
كه بهترين نامها است به نام خدا پروردگار زمين و آسمان دور كنم از خود هر بدى را
اَوَّلُهُ سَخَطُهُ وَ اَسْتَجْلِبُ كُلَّ مَحْبُوبٍ اَوَّلُهُ رِضاهُ فَاخْتِمْ لى مِنْكَ
كه آغازش خشم او است و مى كشم بسوى خود هر كار محبوبى را كه آغازش خوشنودى او است پس از جانب خود كارم را
بِالْغُفْرانِ يا وَلِىَّ الاِْحْسانِ
به آمرزش پايان ده اى صاحب احسان
R A H A
08-18-2011, 02:22 AM
دعاى روز چهارشنبه
بسم الله الرحمان الرحیم
به نام خداى بخشاينده مهربان
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَ اللَّيْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً
ستايش خدايى را كه شب را پوشش (خلق ) قرار داد و خواب را مايه آسايش و روز را (وسيله ) تكاپو و جنبش
لَكَ الْحَمْدُ اَنْ بَعَثْتَنى مِنْ مَرْقَدى وَ لَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً حَمْداً
ستايش خاص تو است كه مرا از خوابگاهم برانگيختى و اگر اراده مى كردى خوابم را هميشگى مى كردى آن ستايشى كه
دائِماً لا يَنْقَطِعُ اَبَداً وَ لا يُحْصى لَهُ الْخَلاَّئِقُ عَدَداً اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ
دائمى است و قطع نگردد و خلائق شماره اش نتوانند خدايا ستايش خاص تو است كه
اَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ وَقَدَّرْتَ وَ قَضَيْتَ وَ اَمَتَّ وَ اَحْيَيْتَ وَ اَمْرَضْتَ وَ
آفريدى و پرداختى و اندازه كردى و گذراندى و ميراندى و زنده كردى ، بيمار كردى و
شَفَيْتَ وَ عافَيْتَ وَ اَبْلَيْتَ وَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ وَ عَلَى الْمُلْكِ
شفا دادى ، تندرست كردى و گرفتار ساختى و بر عرش استيلا يافتى و بر ملك وجود
احْتَوَيْتَ اَدْعُوكَ دُعاَّءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسيلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ حيلَتُهُ وَ
احاطه دارى مى خوانمت خواندن آنكس كه وسيله اش ضعيف و راه چاره اش قطع شده
اقْتَرَبَ اَجَلُهُ وَ تَدانى فِى الدُّنْيا اَمَلُهُ وَ اشْتَدَّتْ اِلى رَحْمَتِكَ فاقَتُهُ وَ
و مرگش نزديك گشته و آرزويش در دنيا اندك شده و سخت نيازمند رحمتت گرديده و
عَظُمَتْ لِتَفْريطِهِ حَسْرَتُهُ وَ كَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَ عَثْرَتُهُ وَخَلُصَتْ لِوَجْهِكَ
افسوسش در كوتاهى و تقصير خود بزرگ گشته و لغزش و خطايش بسيار شده و
تَوْبَتُهُ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ وَ عَلىَّ اَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبينَ
توبه اش بدرگاه تو خالص گرديده پس درود فرست بر محمد خاتم پيمبران و بر خاندان پاك
الطّاهِرينَ وَ ارْزُقْنى شَفاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ لا
پاكيزه اش و شفاعت محمد صلى الله عليه و آله و سلم را
تَحْرِمْنى صُحْبَتَهُ اِنَّكَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ اَللّهُمَّ اقْضِ لى فِى
را روزى من گردان و از همنشينى او محرومم مكن كه تو ارحم الراحمين هستى خدايا در روز
الاْرْبَعاَّءِ اَرْبَعاً اِجْعَلْ قُوَّتى فى طاعَتِكَ وَ نَشاطى فى عِبادَتِكَ وَ
چهارشنبه چهار حاجت مرا برآور: نيرويم را در طاعت خويش قرار ده و نشاط و شادمانيم را در عبادتت و
رَغْبَتى فى ثَوابِكَ وَزُهْدى فيما يُوجِبُ لى اَليمَ عِقابِكَ اِنَّكَ لَطيفٌ لِما تَشاَّءُ
رغبت و ميلم را در پاداش نيكت و پارساييم را در آنچه موجب عذاب دردناك براى من گردد كه همانا تو نسبت به هرچه بخواهى مدارا كنى
R A H A
08-18-2011, 02:33 AM
دعاى روز پنجشنبه
بسم الله الرحمان الرحیم
بنام خداى بخشاينده مهربان
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَذْهَبَ اللَّيْلَ مُظْلِماً بِقُدْرَتِهِ وَ جاَّءَ بِالنَّهارُ مُبْصِراً
ستايش خاص خدايى است كه شب تار را به قدرتش برد و روز روشن را
بِرَحْمَتِهِ وَ كَسانى ضِياَّئَهُ وَ اَنَا فى نِعْمَتِهِ اَللّهُمَّ فَكَما اَبْقَيْتَنى لَهُ
برحمت خويش بياورد وروشنى روزرا درآن حال كه مستغرق نعمتش بودم دربرم كرد خداياهمچنانكه مرا تا به امروز نگهداشتى
فَاَبْقِنى لاِمْثالِهِ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِىِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لا تَفْجَعْنى فيهِ وَ
براى روزهاى ديگر امثال آن نيز نگهدار و درود فرست بر محمد و آلش و داغدارم مكن در
فى غَيْرِهِ مِنَ اللَّيالى وَ الاْيّامِ بِارْتِكابِ الْمَحارِمِ وَ اكْتِسابِ الْمَأثِمِ
اين روز و شبها و روزهاى ديگر به سبب دست زدن به كارهاى حرام و فراهم آوردن گناهان
وَ ارْزُقْنى خَيْرَهُ وَ خَيْرَ ما فيهِ وَخَيْرَ ما بَعْدَهُ وَ اصْرِفْ عَنّى شَرَّهُ وَ
و خير اين روز و آنچه در آن است و خير روزهاى بعد را نيز روزى من گردان و شر اين روز و آنچه در آن است و
شَرَّ ما فيهِ وَ شَرَّما بَعْدَهُ اَللّهُمَّ اِنّى بِذِمَّةِ الاِْسْلامِ اَتَوَسَّلُ اِلَيْكَ وَ
شر روزهاى بعدش را از من دور گردان خدايا من به پيمان اسلام به سويت توسل جويم و
بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ اَعْتَمِدُ عَلَيْكَ وَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفى صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ
به حرمت قرآن بر تو اعتماد كنم و به وسيله محمد مصطفى صلى الله عليه و
آلِهِ اَسْتَشْفِعُ لَدَيْكَ فَاعْرِفِ اللّهُمَّ ذِمَّتِىَ الَّتى رَجَوْتُ بِها قَضاَّءَ
آله در نزدت شفاعت جويم پس بشناس خدايا پيمانى را كه بدان اميد برآوردن
حاجَتى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَللّهُمَّ اقْضِ لى فِى الْخَميسِ خَمْساً لا
حاجتم را دارم اى مهربانترين مهربانها خدايا در روز پنجشنبه پنج حاجتم را برآور كه جز
يَتَّسِعُ لَها اِلاّ كَرَمُكَ وَ لا يُطيقُها اِلاّ نِعَمُكَ سَلامَةً اَقْوى بِها عَلى
بزرگوارى تو گنجايش آنها را ندارد و جز نعمتهاى تو بر آن توانا نيست : تندرستى كه بوسيله آن بر
طاعَتِكَ وَ عِبادَةً اَسْتَحِقُّ بِها جَزيلَ مَثُوبَتِكَ وَ سَعَةً فِى الْحالِ مِنَ الرِّزْقِ
انجام طاعتت نيرو گيرم ، و پرستشى كه بدان مستحق پاداشت گردم ، و فراخى در حال از طريق روزى
الْحَلالِ وَ اَنْ تُؤْمِنَنى فى مَواقِفِ الْخَوْفِ بِاَمْنِكَ وَ تَجْعَلَنى مِنْ
حلال ، و ديگر آنكه مرا در توقفگاههاى خوفناك (برزخ و قيامت ) بوسيله امان خود ايمن گردانى و از
طَوارِقِ الْهُمُومِ وَالْغُمُومِ فى حِصْنِكَ وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
حوادث اندوهناك و غمگين در پناه خود قرارم دهى و درود فرست بر محمد و آلش
وَاجْعَلْ تَوَسُّلى بِهِ شافِعاً يَوْمَ الْقِيمَةِ نافِعاً اِنَّكَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ
و توسل مرا بدان حضرت در روز قيامت شفيع و سودمند براى من قرار ده كه همانا تو مهربانترين مهربانانى
R A H A
08-18-2011, 02:33 AM
دعاى روز جمعه
بسم الله الرحمان الرحیم
بنام خداى بخشاينده مهربان
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الاْوَّلِ قَبْلَ الاِْنْشاَّءِ وَ الاِْحْياَّءِ وَ الاْخِرِ بَعْدَ فَناَّءِ الاْشْياَّءِ
ستايش خاص خداييست كه آغاز هستى پيش از پيدايش و زندگى است و پايان پس از فناء موجودات ،
الْعَليمِ الَّذى لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَ لا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَ لا يَخيبُ
دانايى كه هر كه يادش كند وى را از ياد نبرد و نعمتش را از آنكه سپاس مى دارد نكاهد
مَنْ دَعاهُ وَ لا يَقْطَعُ رَجاَّءَ مَنْ رَجاهُ اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُكَ وَ كَفى بِكَ
و نوميد نسازد آنكه او را بخواند و اميد اميدوارش را قطع نكند خدايا من تو را گواه گيرم و گواه بودن تو كافى است
شَهيداً وَ اُشْهِدُ جَميعَ مَلاَّئِكَتِكَ وَ سُكّانَ سَماواتِكَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِكَ
و گواه گيرم تمام فرشتگان و ساكنين آسمانها و حاملين عرشت را
وَ مَنْ بَعَثْتَ مِنْ اَنْبِياَّئِكَ وَ رُسُلِكَ وَ اَنْشَاْتَ مِنْ اَصْنافِ خَلْقِكَ اَنّى
و پيمبران و رسولانت را كه برانگيختى و انواع موجودات بى حسابى را كه آفريدى (همه را گواه گيرم )
اَشْهَدُ اَنَّكَ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ وَ لا عَديلَ
كه من گواهى دهم تويى خدايى كه معبودى جز تو نيست و يگانه اى كه شريك و همتا ندارى
وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِكَ وَ لا تَبْديلَ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
و خلاف و تغيير و تبديلى در گفتار تو نيست و گواهى دهم كه محمد صلى الله عليه و آله
عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ اَدّى ما حَمَّلْتَهُ اِلَى العِبادِ وَ جاهَدَ فِى اللّهِ عَزّ َوَ جَلَّ
بنده و رسول تو است كه بدانچه ماءمورش كرده بودى به بندگانت رساند و درباره خداى عزوجل
حَقَّ الْجِهادِ وَ اَنَّهُ بَشَّرَ بِما هُوَ حَقُّ مِنَ الثَّوابِ وَ اَنْذَرَ بِما هُوَ صِدْقٌ
آنطور كه بايد كوشش كرد و بدان پاداش نيكى كه حق و درست بود مژده داد و بدان عقابى كه راست بود
مِنَ الْعِقابِ اَللّهُمَّ ثَبِّتْنى عَلى دينِكَ ما اَحْيَيْتَنى وَ لا تُزِغْ قَلْبى بَعْدَ
بيم داد خدايا تا مرا زنده نگاه دارى بر دين خويش ثابتم گردان و دلم را پس از آنكه
اِذْ هَدَيْتَنى وَ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ صَلِّ عَلى
راهنماييم كرده اى منحرف مساز و به من از نزد خود رحمتى بخشاى كه همانا تويى بخشايشگر درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ عَلى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنى مِنْ اَتْباعِهِ وَ شيعَتِهِ وَ احْشُرْنى
محمد و بر آلش و مرا از پيروان و شيعيانش قرار ده و در گروه وى محشورم كن
فى زُمْرَتِهِ وَ وَفِّقْنى لاِداَّءِ فَرْضِ الْجُمُعاتِ وَ ما اَوْجَبْتَ عَلَىَّ فيها
و موفقم دار براى اداء فرائض جمعه ها و طاعاتى كه در آنها بر من واجب كردى
مِنَ الطّاعاتِ وَ قَسَمْتَ لاِهْلِها مِنَ الْعَطاَّءِ فى يَوْمِ الْجَزاَّءِ اِنَّكَ اَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ
و عطاهايى كه در روز جزا به اهل آن (طاعات و جمعه ها) قست كرده اى كه همانا تويى مقتدر فرزانه
R A H A
08-18-2011, 02:33 AM
فضيلت شب و روز جمعه
در فضیلت و اعمال شب و روز جمعه بدان كه شب و روز جمعه را امتياز تامّ است از ساير ليالى و ايّام بمزيد رفعت و شرافت و نباهت از رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله روايت شده كه شب جمعه و روز جمعه بيست و چهار ساعت است و در هر ساعت حقّ تعالى ششصد هزار كس را از جهنّم آزاد كند و از حضرت صادق عليه السلام وارد شده كه هر كه بميرد ما بين زوال روز پنجشنبه تا زوال روز جمعه خدا پناه دهد او را از فشار قبر و نيز از آن حضرت منقول است كه جمعه را حقّى و حرمتى عظيم هست پس زنهار كه ضايع نگردانى حرمت آن را و تقصير مكن در چيزى از عبادت حق تعالى در آن روز و تقرّب جو بسوى خدا به عملهاى شايسته و ترك نما جميع محرّمات خدا را زيرا كه خدا ثواب طاعات را مضاعف مى گرداند و عقوبت گناهان را محو مى نمايد و درجات مؤ منان را در دنيا و عقبى بلند مى گرداند
و شبش در فضيلت مانند روز است اگر توانى كه شب جمعه را زنده دارى به نماز و دعا تا صبح بكن بدرستى كه خداوند عالَم در شب جمعه ملائكه را براى مزيد كرامت مؤ منان به آسمان اوّل ميفرستد كه حسنات ايشان را زياده گردانند و گناهان ايشان را محو كنند و حقّ تعالى واسِعُ العَطا و كريم است ،
و نيز در حديث معتبر از آن حضرت مرويست كه گاه هست كه مؤ من دعا مى كند براى حاجتى و حقّ تعالى قضاى حاجت او را تاءخير مى كند تا اينكه در روز جمعه حاجت او را برآورد و براى فضيلت جمعه مضاعف گرداند، و فرمود كه چون برادران يوسف عليه السلام از حضرت يعقوب عليه السلام استدعاى طلب آمرزش گناهان خود كردند گفت سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّى يعنى بعد از اين استغفار خواهم كرد براى شما از پروردگار خود حضرت فرمود كه تاءخير كرد كه در سحر شب جمعه دعا كند تا مستجاب گردد، و نيز از آن حضرت مروى است كه چون شب جمعه مى آيد ماهيان دريا سر از آب بيرون مى آورند و وحشيان صحرا گردن مى كشند و حقّ تعالى را ندا مى كنند كه پروردگارا ما را عذاب مكن به گناه آدميان ، واز حضرت امام محمّد باقرعليه السلام منقول است كه حقّ سبحانه و تعالى امر مى نمايد ملكى را كه در هر شب جمعه از بالاى عرش ندا مى كند از اوّل شب تا آخر شب از جانب رَبِّ اَعلى كه آيا بنده مؤ منى هست كه پيش از طلوع صبح براى آخرت و دنياى خود مرا بخواند تا من دعاى او را مستجاب كنم آيا بنده مؤ منى هست كه پيش از طلوع صبح از گناه خود توبه كند پس من توبه او را قبول كنم آيا بنده مؤ منى هست كه من روزى او را تنگ كرده باشم و از من سؤال كند كه روزى او را زياد گردانم پيش از طلوع صبح پس روزى او را گشاده گردانم آيا بنده مؤ من بيمارى هست كه از من سؤ ال كند پيش از طلوع صبح كه او را شفا دهم تا او را عافيت كرامت كنم آيا بنده مؤ من غمگين محبوسى هست كه پيش از طلوع صبح از من سؤال كند كه او را از زندان رها كنم و غمش را فرج دهم پس دعايش را مستجاب گردانم آيا بنده مؤ من مظلومى هست كه از من سؤال كند پيش از صبح براى دفع ستم ظالم تا من از براى او انتقام بكشم وحقّش را به او برگردانم پيوسته اين ندا را مى كند تا طلوع صبح ، و از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه حقّ تعالى جمعه را از همه روزها برگزيده و روزش را عيد گردانيده و شبش را مثل روزش گردانيده ، و از جمله فضيلت روز جمعه آنستكه هر حاجت كه در آنروز از خدا سؤال كنند برآورده مى شود و اگر جماعتى مستحقّ عذاب شوند چون شب جمعه و روز جمعه را دريابند و دعا كنند خدا آن عذاب را از ايشان برمى گرداند و امور مقدّره را حقّ تعالى در شب جمعه مبرم و محكم مى گرداند پس شب جمعه بهترين شبها و روزش بهترين روزها است
و از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه بپرهيزيد از گناه در شب جمعه كه عقوبت گناهان در آن شب مضاعف است چنانچه ثواب حسنات مُضاعف است و هر كه معصيت خدا را در شب جمعه ترك كند حقّ تعالى گناهان گذشته او را بيامرزد و هر كه در شب جمعه معصيتى را علانيه بكند حقّ تعالى او را بگناهان جميع عمرش عذاب كند و عذاب آن گناه را بر او مضاعف كند، و بسند معتبر از حضرت امام رضاعليه السلام منقول است كه حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله فرمود كه روز جمعه سيّد و بزرگتر روزها است حقّ تعالی در آن روز ثواب حسنات را مضاعف می دهد و گناهان را محو می کند و درجات را بلند می گرداند و دعوات را مستجاب می گرداند و شدت ها و غم ها را زایل می گرداند و حاجت های بزرگ را برمی آورد، و روز مزید است که خدا رحمت های خود را نسبت به بندگان زیاد می گرداند و جماعت بسیار از آتش جهنم آزاد می سازد
پس هر که بخوتهد خدا را در آن روز و بشناسد حق و حرمت آن را ، حق است بز خداوند تعالی که او را از آتش جهنم آزاد گزداند. پس اگر در روز جمعه یا شب آن بمیرد ثواب شهیدان دارد و در قیامت ایمن از عذاب الهی مبعوث می گردد و هر که استخفاف به حرمت جمعه نماید و حق او را زایع گرداند که نماز جمعه بجا نیاورد یا محرمات الهی را در آن بعمل آورد بر خدا لازم است که او را به آتش جهنم بسوزاند مگر انکه توبه کند ،
و به سندهای معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام منقول است که آفتاب طالع نگردیده است و در روزیکه بهتر از روز جمعه باشد و چون مرغان در روز جمعه به هم بر میخورند سلام می کنند و می گویند امروز روز شایسته ای است
و به سند معتبر از حضرت امام صادق علیه السلام منقولست که هر کس روز جمعه را دریابد باید به کاری غیر از بادت مشغول نگردد زيرا كه در آنروز خدا گناه بندگان را مى آمرزد و رحمت خود را بر ايشان نازل مى گرداند و فضايل شب و روز جمعه زياده از آن است كه در اين مختصر ذكر شود.
R A H A
08-18-2011, 02:34 AM
اعمال شب جمعه
پس آن بسيار است و ما در اينجا اكتفا مى كنيم بذكر چند عمل : اوّل بسيار گفتن سُبْحانَ اللّهِ وَاللّهُ اَكْبَرُ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ و بسيار صلوات فرستادن همانا روايت شده كه جمعه شبش نورانى است و روزش بسيار روشن پس بسيار بگوئيد سُبْحانَ اللّهِ وَ اللّهُ اَكْبَرُ وَ لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ و بسيار صلوات بفرستيد بر محمّد و آل محمّدعَليهمُ السلام و در روايت ديگر اَقَلّ صلوات در اين شب صد مرتبه است و آنچه زياده كنى بهتر است ، و از حضرت صادق عليه السلام مرويست كه صلوات بر محمد و آل محمد در شب جمعه برابر است با هزار حسنه و محو مى كند هزار سيّئه را و بالا مى برد هزار درجه و مستحبّ است كه بسيار صلوات بفرستند بر محمّد و آل محمّد صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ بعد از نماز عصر روز پنجشنبه تا آخر روز جمعه ، و بسند صحيح از حضرت صادق عليه السلام منقولست كه چون عصر روز پنجشنبه مى شود ملائكه از آسمان به زير مى آيند با قلمهاى طلا و صحيفه هاى نقره و نمى نويسند در پسين پنجشنبه و شب جمعه و روز جمعه تا آفتاب غروب كند بغير از صلوات بر محمّد و آل محمّد، و شيخ طوسى فرموده كه مستحبّ است در روز پنجشنبه صلوات فرستادن برپيغمبرصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله هزارمرتبه و مستحبّ است آنكه بگويد در آن :
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ اَهْلِكْ
خدايا درود فرست بر محمد و آلش و فرج ايشان را نزديك گردان و
عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الاِنْسِ مِنَ الاْوَّلينَ وَ الاخِرينَ
دشمنانشان را از جن و انس از اولين و آخرين نابود كن
R A H A
08-18-2011, 02:35 AM
گفتن اين صلوات صد مرتبه از بعد عصر پنجشنبه تا آخر روز جمعه فضيلت بسيار دارد و نيز شيخ فرموده مستحبّ است كه در آخر روز پنجشنبه استغفار كنند به اين نحو:
بدرستى كه هر كه اين صلوات را بعد از نماز عصر بخواند بنويسد حقّ تعالى براى او صد هزار حسنه و محو فرمايد از او صد هزار سيّئه و برآورد صد هزار حاجت او را و بلند فرمايد براى او صد هزار درجه و نيز فرموده كه روايت شده كه هر كه اين صلوات را هفت مرتبه بگويد خداوند رد كند براو بعدد هربنده اى حسنه اى وعملش درآنروز مقبول باشد و بيايد در روز قيامت در حالتى كه ما بين ديدگان او نورى باشد، و در اعمال روز عرفه بيايد صلواتى كه هر كه آنرا بخواند محمّد و آل محمّد صَلَواتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْهِمْ را مسرور نمايد بيست و هشتم بعد از عصر هفتاد مرتبه بگويد ((اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ)) تا حقّ تعالى گناهان او را بيامرزد بيست و نهم صد مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ بخواند از حضرت امام موسى عليه السلام روايت شده كه خدا را در روز جمعه هزار نسيم رحمت است كه هر بنده را آنچه خواهد از آن رحمتها عطا فرمايد پس هر كه بعد از عصر روز جمعه صد مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ بخواند حقّ تعالى آن هزار رحمت را مضاعف گرداند و به او عطا فرمايد سى ام بخواند دعاى عشرات راكه بعداز اين خواهد آمد سى و يكم شيخ طوسى (ره ) فرموده كه ساعت استجابت دعا ساعت آخر روز جمعه است تا غروب آفتاب و سزاوار است كه دعا در آن ساعت بسيار بكند و روايت شده كه ساعت استجابت آن وقتى است كه فرو رود نصف قُرْص خورشيد و نصف ديگرش غروب نكرده باشد و حضرت فاطمه صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْها در آنوقت دعا مى كرد پس مستحبّ است دعا در آنوقت و مستحبّ است كه بخواند دعاى مَروىّ از نبىّ صلى الله عليه و آله را در ساعت استجابت دعا
سُبْحانَكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ يا
منزهى تو معبودى جز تو نيست اى
حَنّانُ يا مَنّانُ يا بَديعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ يا ذَاالْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ
پر مهر اى پر نعمت اى پديد آورنده آسمانها و زمين اى صاحب جلالت و كرم
و بخواند در ساعت آخر روز جمعه دعاى سمات را كه بعد از اين بيايد انشاءالله و بدان كه روز جمعه از چند جهت اختصاص و تعلّق بامام عصر عَجَّلَ اللّهُ فَرَجَه دارد يكى آنكه ولادت با سعادت آنحضرت در آن روز بوده ، ديگر آنكه ظهور مَوْفُورُ السُّرُور آن جناب در روز جمعه خواهد بود و تَرَقُّب و انتظار فَرَج در آنروز بيشتر از روزهاى ديگر است ، و بيايد در زيارت مختصّه به آنحضرت در آنروز:
هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ وَ
اين روز جمعه است و اين روزى است كه انتظار مى رود در آن ظهور تو و
الْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلى يَدِكَ
فرج مؤ منين در آن بدست تو
بلكه عيد بودن روز جمعه و شمردن آنرا يكى از عيدهاى چهارگانه حقيقتا بجهت آن روز شريف است كه زمين را از لَوْثِ شرك و كفر و قذارات معاصى و از وجود جَبّارين و كافرين و منافقين پاك و پاكيزه مى فرمايد و به اظهار كلمه حق و اعلاء دين و شرايع ايمان چشم و دل مؤ منين مخصوصين را در آنروز روشن و منوّر و مسرور و خورسند خواهد فرمود وَاءشْرَقَتِ الاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها پس شايسته است كه در اين روز صلوات كبير را بخوانى و بخوانى دعائى را كه حضرت امام رضا عليه السلام امر فرموده بخواندن آن براى صاحب الا مر عليه السلام اَللّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَ ليِّكَ وَخَليفَتِكَ ((الدُّعاء)) و بيايد ذكر آن در آخر اعمال سرداب در باب زيارات و نيز بخوانى دعائى را كه شيخ اَبُو عَمْر و عَمْروى قَدَّسَ اللّهُ رُوحَهُ به اَبُو علىّ بن همّام املاء كرده و فرموده كه آنرا بخوانند در زمان غيبت قائم آل محمّد عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ، و چون آن صلوات و اين دعا طولانى است و اين مختصر گنجايش ندارد ما ذكر ننموديم طالبين رجوع كنند بمصباح المتهجّد و جمال الا سبوع .
R A H A
08-18-2011, 02:36 AM
صلوات ابوالحسن ضرابى اصفهانى
شايسته است در اينجا ذكر كنيم صلوات منسوبه به ابوالحسن ضَرّاب اصفهانى را كه شيخ و سيد در اعمال عصر روز جمعه آنرا ذكر نموده اند و سيّد فرموده كه اين صلوات مَرْوِىّ از مولاى ما حضرت مهدىّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ است و اگر ترك كردى تعقيب عصر روز جمعه را بجهت عذرى پس ترك مكن اين صلوات را هرگز بجهت امرى كه مُطَّلِع كرده ما را خداوند جَلَّ جَلالُه به آن پس سند آنرا با نسخه صلوات نقل كرده ، لكن شيخ در مصباح فرموده كه اين صلوات مروىّ از حضرت صاحب الزّمان عليه السلام است كه بيرون آمده بسوى ابوالحسن ضَرّاب اصفهانى به مكّه و ما سند آنرا ذكر نكرديم به جهت اختصار نسخه آن اين است :
بنام خداى بخشاينده مهربان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ سَيِّدِ الْمُرْسَلينَ وَ خاتَمِ النَّبِيّينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ
خدايا درود فرست بر محمد آقاى رسولان و خاتم پيمبران و حجت پروردگار
الْعالَمينَ الْمُنْتَجَبِ فى الْميثاقِ الْمُصْطَفى فىِ الظِّلالِ الْمُطَهَّرِ مِنْ
جهانيان برگزيده در روز عهد و پيمان انتخاب شده در عالم اشباح و مجردات پاكيزه از
كُلِّ آفَةٍ الْبَرىَّءِ مِنْ كُلِّ عَيْبٍ الْمُؤَمَّلِ لِلنَّجاةِ الْمُرْتَجى لِلشَّفاعَةِ
هر آفت مبرّاى از هر عيب ، نجات از وى آرزو شود و اميد شفاعت به اوست
الْمُفَوَّضِ اِلَيْهِ دينُ اللّهِ اَللّهُمَّ شَرِّفْ بُنْيانَهُ وَ عَظِّمْ بُرْهانَهُ وَ اَفْلِحْ
آن كس كه دين خدا به او واگذار شده خدايا پايه و اساس كارش را برافراز و برهان و منطقش را عظمت ده و
حُجَّتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ وَ اَضِئْ نُورَهُ وَ بَيِّضْ وَجْهَهُ وَ اَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ
حجّتش را پيروز گردان و درجه اش را بلند كن و تابان كن نورش را و سفيد گردان رويش را برترى و
الْفَضيلَةَ وَ الْمَنْزِلَةَ وَ الْوَسيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفيعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقاماً
فضيلت و مقام و منزلت و وسيله (بلندترين درجات بهشت ) و درجه بلند به او عطا كن و او را به مقام (شايسته و) پسنديده اى
مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الاْوَّلُونَ وَ الا خِرُونَ وَ صَلِّ عَلى اَميْرِ الْمُؤْمِنينَ
برگزين كه مورد غبطه گذشتگان و آيندگان باشد و درود فرست بر اميرمؤ منان
وَ وارِثِ الْمُرْسَلينَ وَ قاَّئِدِ الْغُرِّ المُحَجَّلينَ وَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ وَحُجَّةِ
و وارث (علم ) پيمبران و پيشواى سفيدرويان و آقاى وصيان و حجت
رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِي اِمامِ الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ
پروردگار جهانيان و درود فرست بر حسن بن على رهبر مؤ منان و وارث (علم )
الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِي اِمامِ
پيمبران و حجت پروردگار جهانيان و درود فرست بر حسين بن على امام
الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلى
مؤ منان و وارث (علم ) پيمبران و حجت پروردگار جهانيان و درود فرست بر
عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ اِمامِ الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ
على بن الحسين رهبر مؤ منان و وارث (علم ) پيمبران و حجت پروردگار
الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي اِمامِ الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ
جهانيان و درود فرست بر محمد بن على امام مؤ منان و وارث (علم )
الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اِمامِ
پيمبران و حجت پروردگار جهانيان و درود فرست بر جعفر بن محمد امام
الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ الْمُرْسَلينَ وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلى
مؤ منان و وارث (علم ) پيمبران و حجت پروردگار جهانيان و درود فرست بر
مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ اِمامِ الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ
موسى بن جعفر امام مؤ منان و وارث (علم ) پيمبران و حجت پروردگار
الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُوسى اِمامِ الْمُؤْمِنينَ وَوارِثِ
جهانيان و درود فرست بر على بن موسى امام مؤ منان و وارث (علم )
الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي اِمامِ
پيمبران و حجت پروردگار جهانيان و درود فرست بر محمد بن على امام
الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلى
مؤ منان و وارث (علم ) پيمبران و حجت پروردگار جهانيان و درود فرست بر
عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اِمامِ الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ
على بن محمد امام مؤ منان و وارث (علم ) پيمبران و حجت پروردگار
الْعالَمينَ وَ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِي اِمامِ الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ
جهانيان و درود فرست بر حسن بن على امام مؤ منان و وارث (علم )
الْمُرْسَلينَ وَ حُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَصَلِّ عَلَى الْخَلَفِ الْهادِى
پيمبران و حجت پروردگار جهانيان و درود فرست بر آن يادگار صالح راهنما
الْمَهْدِىِّ اِمامِ الْمُؤْمِنينَ وَ وارِثِ الْمُرْسَلينَ وَحُجَّةِ رَبِّ الْعالَمينَ
حضرت مهدى امام مؤ منان و وارث (علم ) پيمبران و حجت پروردگار جهانيان
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ واَهْلِ بَيْتِهِ الاْئِمَّةِ الْهادينَ الْعُلَماَّءِ
خدايا درود فرست بر محمد و خاندانش پيشوايان راهنما و دانشمندان
الصّادِقينَ الاْبْرارِ الْمُتَّقينَ دَعاَّئِمِ دينِك وَ اَرْكانِ تَوْحيدِكَ وَ
و راستگويان و پرهيزكاران كه ستونهاى دين تو و پايه هاى محكم توحيد و
تَراجِمَةِ وَحْيِكَ وَ حُجَجِكَ عَلى خَلْقِكَ وَ خُلَفاَّئِكَ فى اَرْضِكَ الَّذينَ
مفسران وحى تو و حجتهاى تو بر تمام مخلوقاتت و جانشينانت كه در روى زمين هستند آنان كه
اخْتَرْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَاصْطَفَيْتَهُمْ عَلى عِبادِكَ وَ ارْتَضَيْتَهُمْ لِدينِكَ وَ
ايشان را براى خويش برگزيدى و براى بندگانت انتخاب كردى و براى دينت پسنديدى و
خَصَصْتَهُمْ بِمَعْرِفَتِكَ وَجَلَّلْتَهُمْ بِكَرامَتِكَ وَ غَشَّيْتَهُمْ بِرَحْمَتِكَ وَ
به معرفت خويش مخصوصشان گرداندى و به كرامتت جلالت و برجستگيشان دادى و به رحمتت آنها را پوشاندى و
رَبَّيْتَهُمْ بِنِعْمَتِكَ وَ غَذَّيْتَهُمْ بِحِكْمَتِكَ وَ اَلْبَسْتَهُمْ نُورَكَ وَ رَفَعْتَهُمْ
به نعمتت آنان را پروريدى و به حكمتت غذايشان دادى و نورت را در برشان كردى و
فى مَلَكُوتِكَ وَ حَفَفْتَهُمْ بِمَلاَّئِكَتِكَ وَشَرَّفْتَهُمْ بِنَبِيِّكَ صَلَو اتُكَ عَلَيْهِ
در ملكوت خويش آنها را بالا بردى و به فرشتگانت گرداگردشان را پوشاندى و به پيامبرت ايشان را شرف بخشيدى - درود تو
وَ آلِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ عَلَيْهِمْ صَلوةً زاكِيَةً نامِيَةً كَثيرَةً
بر او و آلش باد - خدايا درود فرست بر محمد و بر ايشان درود پاك و روينده بسيار
داَّئِمَةً طَيِّبَةً لا يُحيطُ بِها اِلاّ اَنْتَ وَ لا يَسَعُها اِلاّ عِلْمُكَ وَ لا
و هميشگى و پاكيزه اى كه كسى جز تو بدان احاطه ندارد و جز در علم تو نگنجد و
يُحْصيها اَحَدٌ غَيْرُكَ اَللّهُمَّ وَ صَلِّ عَلى وَلِيِّكَ الْمُحْيى سُنَّتَكَ الْقاَّئِمِ
هيچكس جز تو شماره اش نتواند خدايا و درود فرست بر ولى خود و زنده كننده طريقت (آنكس كه )
بِاَمْرِكَ الدّاعى اِلَيْكَ الدَّليلِ عَلَيْكَ حُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ وَ خَليفَتِكَ
به امرت قيام كند و بسويت بخواند و به راه تو دلالت كند حجت تو بر خلق و جانشينت
فى اَرْضِكَ وَ شاهِدِكَ عَلى عِبادِكَ اَللّهُمَّ اَعِزَّ نَصْرَهُ وَ مُدَّ فى عُمْرِهِ
در زمين و گواهت بر بندگان خدايا ياريش را نيرومند و با شوكت كن و بر عمرش بيفزا
وَ زَيِّنِ الاْرْضَ بِطُولِ بَقاَّئِهِ اَللّهُمَّ اكْفِهِ بَغْىَ الْحاسِدينَ وَ اَعِذْهُ مِنْ
و زمين را به طول بقايش زيور بخش خدايا او را از ستم حسودان كفايت كن و از
شَرِّ الْكاَّئِدينَ وَازْجُرْ عَنْهُ اِرادَةَ الظّالِمينَ وَ خَلِّصْهُ مِنْ اَيْدِى
شر مكاران محافظتش كن و اراده ستمكاران را از او بگردان و از دست
الْجَبّارِينَ اَللّهُمَّ اَعْطِهِ فى نَفْسِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ شيعَتِهِ وَ رَعِيَّتِهِ وَ
گردنكشان خلاصش كن خدايا به او عطا كن درباره خودش و فرزندان و شيعيان و رعاياى او و
خاصَّتِهِ وَ عامَّتِهِ وَ عَدُوِّهِ وَ جَميعِ اَهْلِ الدُّنْيا ما تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ
نزديكانش و عموم پيروانش و نيز درباره دشمنان او و تمام مردم دنيا آنچه را كه چشمش بدان روشن شود و دلش بدان
بِهِ نَفْسَهُ وَ بَلِّغْهُ اَفْضَلَ ما اَمَّلَهُ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ اِنَّكَ عَلى كُلِّشَىْءٍ
شاد گردد و او را به بهترين چيزى كه در دنيا و آخرت آرزو دارد برسان كه همانا تو بر هرچيز
قَديرٌ اَللّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحى مِنْ دينِكَ وَاَحْىِ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ كِتابِكَ
توانايى خدايا تازه كن بوسيله او آنچه را كه از دينت محو شده و زنده كن بدست او آنچه را كه از كتابت تبديل يافته
وَ اَظْهِرْ بِهِ ما غُيِّرَ مِنْ حُكْمِكَ حَتّى يَعُودَ دينُكَ بِهِ وَ عَلى يَدَيْهِ
و آشكار ساز بوسيله او آنچه را كه از حكم تو تغيير يافته تا آنجا كه برگردد دين تو بوسيله او و به دست او
غَضّاً جَديداً خالِصاً مُخْلَصاً لا شَكَّ فيهِ وَ لا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لا باطِلَ
تر و تازه و پاك و بى آلايش كه شكى در آن نباشد و شبهه اى بجاى نماند و باطلى در آن
عِنْدَهُ وَلا بِدْعَةَ لَدَيْهِ اَللّهُمَّ نَوِّرْ بِنُورِهِ كُلَّ ظُلْمَةٍ وَ هُدَّ بِرُكْنِهِ كُلَّ
نباشد و بدعتى بجاى نماند خدايا روشن كن به نور او هر تاريكى را و درهم شكن به قدرتش هر
بِدْعَةٍ وَ اهْدِمْ بِعِزِّهِ كُلَّ ضَلالَةٍ وَ اقْصِمْ بِهِ كُلَّ جَبّارٍ وَ اَخْمِدْ بِسَيْفِهِ
بدعتى را و ويران كن بوسيله عزتش هر گمراهى را و بشكن به دست او (پشت ) هر گردنكشى را و خاموش كن به شمشيرش
كُلَّ نارٍ وَ اَهْلِكْ بِعَدْلِهِ جَوْرَ كُلِّ جاَّئِرٍ وَاَجْرِ حُكْمَهُ عَلى كُلِّ حُكْمٍ وَ
آتش هر فتنه را و نابود ساز با عدالت او ستم هر ستمگرى را و حكمش را فوق تمام حكمها بگذران و
اَذِلَّ بِسُلْطانِهِ كُلَّ سُلْطانٍ اَللّهُمَّ اَذِلَّ كُلَّ مَنْ ناواهُ وَ اَهْلِكْ كُلَّ مَنْ
بوسيله سلطنتش هر سلطانى را زبون كن خدايا خوار كن هركه را قصد سوئى نسبت به او كند و نابود ساز هركه
عاداهُ وَ امْكُرْ بِمَنْ كادَهُ وَ اسْتَاءصِلْ مَنْ جَحَدَهُ حَقَّهُ وَاسْتَهانَ بِاَمْرِهِ
بااو دشمنى كند وبه مكر خويش دچار كن آنكه درباره اش كيدى كند و ريشه كن ساز هركه را منكر حقش گردد و كارش را سبك شمارد و
وَ سَعى فى اِطْفاَّءِ نُورِهِ وَ اَرادَ اِخْمادَ ذِكْرِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
در خاموش كردن نورش كوشا باشد و بخواهد او را از ياد ببرد خدايا درود فرست بر محمد
الْمُصْطَفى وَ عَلِي الْمُرْتَضى وَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ وَ الْحَسَنِ الرِّضا
مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا و بر حسن (داراى مقام تسليم و) رضا
وَالْحُسَيْنِ الْمُصَفَّى وَ جَميعِ الاْوْصِياَّءِ مَصابيحِ الدُّجى وَ اَعْلامِ
و بر حسين مصفى و تمامى اوصياء كه چراغهاى تاريكى و نشانه هاى
الْهُدى وَمَنارِ التُّقى وَ الْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ الْحَبْلِ الْمَتينِ وَ الصِّراطِ
هدايت و مشعلهاى پرهيزكارى و دست آويزهاى محكم و رشته هاى استوار و راه
الْمُسْتَقيمِ وَ صَلِّ عَلى وَلِيِّكَ وَ وُلاةِ عَهْدِكَ وَ الاْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ
راست اند و درود فرست بر ولى خود و سرپرستان عهد و پيمانت و امامان از نسل او و عمرشان را دراز گردان
فى اَعْمارِهِمْ وَ زِدْ فى اجالِهِمْ وَ بَلِّغْهُمْ اَقْصى آمالِهِمْ ديناً وَ دُنْيا وَ
و مدت زندگانيشان را زياد كن و به منتهاى آرزوهاشان در دين و دنيا و
آخِرَةً اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَى ءٍ قَديرٌ
آخرت برسان كه تو بر هر چيزى قادر و توانايى
و بدانكه موافق روايتى شب شنبه حكم شب جمعه را دارد و شايسته است آنچه در شب جمعه خوانده مى شد در آن شب نيز خوانده شود
R A H A
08-18-2011, 02:37 AM
تعيين اسامى معصومين عليهم السلام به روزهاى هفته
در تعيين اسامى نبىّ و ائمه عَليهمُ السلام به روزهاى هفته و زيارت ايشان در هر روز سيد بن طاوُس در جَمالُ الاُْسْبوع گفته ابن بابويه (ره ) به سند از صقر بن ابى دُلَف روايت كرده كه چون متوكّل حضرت امام علىّ النّقىّ عليه السلام را بِسُرَّ مَنْ رَاى طلبيد روزى به خدمت آن حضرت رفتم تا خبرى از احوال آن جناب بگيرم و آنحضرت را نزد زراقى حاجب متوكّل محبوس كرده بودند. چون نزد او رفتم گفت: چه كار دارى؟ گفتم بديدن شما آمده ام. ساعتى با هم نشستيم و از هرگونه صحبتى باهم كرديم تا آنكه مردم را متفرّق كرد و مجلس خلوت شد. باز پرسيد كه براى چه آمده اى؟ من همان جواب اوّل را دادم. گفت: گويا آمده اى كه خبرى از مولاى خود بگيرى.
من ترسيدم. گفتم مولاى من خليفه است. گفت ساكت شو كه مولاى تو بر حقّ است و من نيز اعتقاد تو را دارم. گفتم الحمد لله. پس گفت آيا مى خواهى نزد او بروى؟ گفتم بلى. گفت: قدرى بنشين تا صاحب البريد از نزد او بيرون آيد. من نشستم تا وقتى كه صاحب البريد بيرون شد. آن وقت پسركى را مأمور كرد كه مرا به نزد آن حضرت ببرد. چون به خدمت آن جناب رسيدم ديدم بر روى حصيرى نشسته است و در برابرش قبرى كنده اند.
پس سلام كردم. حضرت جواب داد. فرمود: بنشين. پس فرمود كه براى چه آمده اى؟ گفتم آمده ام كه از احوال شما خبرى گيرم. پس چون نظرم بر قبر افتاد گريستم حضرت فرمود كه گريه مكن كه در اين وقت از ايشان آسيبى به من نمى رسد. گفتم الحمد لله. پس گفتم اى سيّد من حديثى از رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله روايت شده كه معنای آن را نمى فهمم. فرمود: چيست؟ آن حديث را عرض كردم لا تُعادُوا الايّامَ فَتُعاديكُمْ يعنى: دشمنى نكنيد با روزها كه آنها با شما دشمنى خواهند كرد. فرمود مُراد از ايّام و روزها ما هستيم مادامى كه به پا است آسمانها و زمين ، شنبه اسم رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله است و يكشنبه اميرالمؤ منين عليه السلام و دوشنبه حسن و حسين عَليهِما السَّلام و سه شنبه علىّ بن الحسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد عَليهمُ السلام و چهارشنبه موسى بن جعفر و علىّ بن موسى و محمّد بن علىّ عَليهمُ السلام و منم و پنجشنبه فرزندم حسن عليه السلام و جمعه فرزند فرزندم است و به سوى او جمع مى شوند اهل حقّ.
اين است معنى ايّام. پس دشمنى مكنيد با ايشان در دنيا كه دشمنى كنند با شما در آخرت. پس فرمود: وداع كن و بيرون رو كه ايمن نيستم برتو و مى ترسم اذيّتى به تو رسد.
R A H A
08-18-2011, 02:42 AM
شنبه زيارت حضرت رسول صلى اللّه عليه و اله
و بعد سيّد اين حديث را بسند ديگر از قطب راوندى نقل كرده آنگاه فرمود: ذكر
زيارت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله در روز شنبه كه روز خودش می باشد:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّكَ رَسُولُهُ وَ اَنَّكَ
گواهى دهم كه معبودى جز خداى يكتا نيست كه شريكى ندارد
و گواهى دهم كه تو پيامبر او هستى و تويى
مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللّهِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّكَ وَ نَصَحْتَ
محمد بن عبدالله و گواهى دهم كه تو رسالتهاى
پروردگارت را ابلاغ كردى و
لاُِمَّتِكَ وَجاهَدْتَ فى سَبيلِ اللّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ المَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ
براى امتت خيرخواهى نمودى و در راه خدا از راه حكمت واندرز نيكو،
وَ اَدَّيْتَ الَّذى عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ وَ اَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنينَ وَغَلَظْتَ
جهاد (وكوشش ) كردى و آنچه را كه از حق بر عهده تو بود ادا كردى
و براستى تو نسبت به مؤ منان مهربانى كردى
عَلَى الْكافِرينَ وَعَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً حَتّى اَتيكَ اليَقينُ فَبَلَغَ اللّهُ بِكَ
وبر كافران سخت گرفتى و خدا را با اخلاص پرستش كردى
تا يقين (يعنى مرگ ) بسراغت آمد پس خداوند تو را به
اشَرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِى اسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ
شريف ترين مقام گراميان رسانيد ستايش خاص خدايى است
كه ما را بوسيله تو از شرك
وَالضَّلالِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَصَلَواتِ
و گمراهى نجات داد خدايا درود فرست بر محمد و آلش
و قرار ده درودهاى خود و درودهاى
مَلاَّئِكَتِكَ وَاَنْبِي اَّئِكَ الْمُرْسَلينَ وَعِبادِكَ الصّالِحينَ وَاَهْلِ
فرشتگانت و پيمبران و رسولانت و بندگان شايسته ات و اهل
السَّمواتِ وَ الاْرَضينَ وَمَنْ سَبَّحَ لَكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ مِن َالاْوَّلينَ
آسمانها و زمينها و هركه براى تو تسبيح كند اى پروردگار جهانيان از پيشينيان
وَ الاْخِرينَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ اَمينِكَ وَ نَجِيبِكَ
و پسينيان همه را براى محمد بنده ات و فرستاده و پيامبرت
و امين وحيت و برگزيده
وَ حَبيبِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ صِفْوَتِكَ وَ خآصَّتِكَ وَ خالِصَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ
و حبيبت و صفى و پاكيزه و خاص درگاه و خالصت و انتخاب شده از
خَلْقِكَ وَاَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضيلَةَ وَ الْوَسيلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفيعَةَ وَابْعَثْهُ
خلقت و به او عطا كن برترى و فضيلت و وسيله
و درجه بلند و برآور او را
مَقاماً مَحَمْوُداً يَغْبِطُهُ بِهِ الاْوَّلُونَ وَالاْخِرُونَ اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ وَ لَوْ
به مقام پسنديده اى كه اولين و آخرين به مقامش
غبطه خورند خدايا خودت (در قرآن ) گفتى ((و اگر
اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جآؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ
ايشان در آن دم كه بر خويش ستم كردند پيش تو آمده و از خدا آمرزش خواسته و پيغمبر
لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحيماً اِلهى فَقَدْ اَتَيْتُ نَبِيَّكَ مُسْتَغْفِراً تآئِباً مِنْ
براى آنها آمرزش خواسته بود حتما خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند)) خدايا من اكنون به نزد پيغمبرت آمده و آمرزش خواه
ذُنُوبى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ اْغِفْرها لى يا سَيِّدَنا اَتَوَجَّهُ بِكَ
و توبه كننده از گناهانم هستم پس درود فرست بر محمد وآلش و گناهانم را بيامرز اى آقاى ما (اى رسول خدا) بوسيله تو
وَ بِاَهْلِ بَيْتِكَ اِلَى اللّهِ تَعالى رَبِّكَ وَرَبّى لِيَغْفِرَ لى
پس سه مرتبه بگو:
و اهل بيتت بسوى خداى تعالى پروردگار تو و پروردگار خودم رو مى آورم
تا مرا بيامرزد
اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ پس بگو:
ما از آن خداييم و مسلمّا بسويش باز مى گرديم
اُصِبْنا بِكَ يا حَبيبَ قُلُوبِنا فَما اَعْظَمَ
ما به واسطه شما مصيبت زده ايم اى محبوب دلهاى ما
و راستى چه اندازه بزرگ است
الْمُصيبَةَ بِكَ حيَْثُ انْقَطَعَ عَنّا الْوَحْىُ وَ حَيْثُ فَقَدْناكَ فَاِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيْهِ
مصيبت توكه بدانجهت وحى ازما منقطع گشته ومبتلا به فقدان توشديم پس ماهم ازآن خداييم و مسلما بسويش
راجِعُونَ يا سَيِّدَنا يا رَسُولَ اللّهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْكَ وَعَلى آلِ بَيْتِكَ
بازمى گرديم اى آقاى ما اى رسول خدا درود خدا بر تو و بر خاندان
الطّاهِرينَ هذا يَوْمُ السَّبْتِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَاَنَا فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ
طاهرينت باد امروز روز شنبه است و آن روز تو است
و من در اين روز مهمان تو و پناهنده به تواءم
فَاَضِفْنى وَاَجِرْنى فَاِنَّكَ كَريمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ وَمَأمُورٌ بِالاِْجارَةِ
پس مرا پذيرايى كن و پناهم ده كه همانا تو بزرگوارى و مهمان نوازى را دوست دارى و ماءمور به پناه دادن هستى
فَاَضِفْنى وَاَحْسِنْ ضِيافَتى وَ اَجِرْنا وَاَحْسِنْ اِجارَتَنا بِمَنْزِلَةِ اللّهِ
پس پذيراييم كن و نيكو پذيراييم كن و پناهم ده و نيكو پناهم ده به حق مقام و منزلت خدا
عِنْدَكَ وَعِنْدَ آلِ بَيْتِكَ وَبِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ وَبِما اسْتَوْدَعَكُمْ مِنْ عِلْمِهِ
در نزد تو و نزد خاندانت و به حق مقام و منزلت ايشان در پيش خدا و به حق آن علمى كه خدا به وديعت در نزد شما نهاده
فَاِنَّهُ اَكْرَمُ الاْكْرَمينَ
كه همانا او كريمترين كريمان است
R A H A
08-18-2011, 02:44 AM
جامع اين كتاب عبّاس قمى عُفِىَ عَنْهُ گويد كه من هرگاه خواستم زيارت كنم آن حضرت را به اين زيارت اوّل زيارت مى كنم آن حضرت را به نحويكه حضرت امام رضا عليه السلام تعليم بَزَنْطى فرموده بعد از آن اين زيارت را مى خوانم و كيفيّت آن چنان است كه روايت شده به سند صحيح كه ابن اَبى نَصْر خدمت امام رضا عليه السلام عرض كرد كه بعد از نماز چگونه صلوات و سلام بر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله بايد فرستاد فرمود مى گوئى :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
سلام بر تو اى رسول خدا و رحمت خدا و بركاتش سلام بر تو اى
مُحَمَّدَبْنَ عَبْدِاللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ياحَبيبَ اللّهِ
محمد بن عبدالله سلام بر تو اى برگزيده خدا سلام بر تو اى حبيب خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِفْوَةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللّهِ اَشْهَدُ اَنَّكَ
سلام بر تو اى انتخاب شده خدا سلام بر تو اى امين (وحى ) خدا گواهى دهم كه تو
رَسُولُ اللّهِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ مُحمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللّهِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ نَصَحْتَ
پيامبر خدايى و گواهى دهم كه تويى محمد بن عبدالله و گواهى دهم كه براستى تو
لاُِمَّتِكَ وَجاهَدْتَ فى سَبيلِ رَبِّكِ وَعَبَدْتَهُ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ
براى امتت خيرخواهى كردى و در راه پروردگارت جهاد كردى و او را پرستش كردى تا يقين (يعنى مرگ ) بسراغت آمد
فَجَزاكَ اللّهُ يا رَسُولَ اللّهِ اَفْضَلَ ما جَزى نَبِيّاً عَنْ اُمَّتِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ
پس پاداشت دهد خدا اى رسول خدا بهترين پاداشى كه از طرف امتى به پيغمبرشان دهد خدايا درود فرست
عَلى مَحَمِّدٍ و آلِ مُحَمِّدٍ اَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلى اِبْراهِيمَ وَ آلِ اِبْراهيمَ
بر محمد و آل محمد بهترين درودى كه بر ابراهيم و آل ابراهيم فرستادى
اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ
كه همانا تو بسيار ستوده و بزرگوارى
R A H A
08-18-2011, 02:45 AM
يكشنبه زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام
به روايت آن كسى كه در بيدارى مشاهده كرد كه جناب صاحب الزّمان عليه السلام
آن حضرت را به اين كلمات زيارت كرد در روز يكشنبه كه روز آنحضرت است :
اَلسَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَالدَّوْحَةِ الْهاشِمِيَّةِ الْمُضيَّئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنَّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ
سلام بر درخت طيبه نبوت و كهن درخت تنومند هاشمى كه درختى است تابان و بارور به نبوت و سرسبز و خرم
بِالاِْمامَةِ وَعَلى ضَجيعَيْكَ آدَمَ وَنُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
به امامت و بر دو آرميده در كنارت آدم و نوح عليهما السلام سلام بر تو
وَعَلى اَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْمَلاَّئِكَةِ
و بر خاندان پاك و پاكيزه ات سلام بر تو و بر فرشتگانى كه
الْمُحْدِقينَ بِكَ وَالْحاَّفّينَ بِقَبْرِكَ يا مَوْلاىَ يا اَميرَ الْمُوْمِنينَ هذا
تو را در برگرفته و اطراف قبرت را گرفته اند اى مولاى من اى اميرمؤ منان امروز
يَوْمُ الاَحَدِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَبِاسْمِكَ وَاَنَا ضَيْفُكَ فيهِ وَ جارُكَ فَاَضِفْنى
روز يكشنبه است و آن روز تو و بنام تو است و من در اين روز مهمان تو و در پناه توام پس
يا مَوْلاىَ وَاَجِرْنى فَاِنَّكَ كَريمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ وَ مَأمُورٌ بِالاِْجارَةِ
اى مولاى من پذيراييم كن و پناهم ده كه براستى تو كريمى و مهمان نوازى را دوست دارى و ماءمور به پناه دادنى
فَافْعَلْ ما رَغِبْتُ اِلَيْكَ فيهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْكَ بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ
پس انجام ده آنچه را كه من ميل بدان دارم و از تو اميدوارم به حق مقام و منزلت تو و خاندانت
عِنْدَاللّهِ وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ
نزد خدا و منزلت او در نزد شما و به حق پسر عمويت رسول خدا درود و سلام خدا بر او
وَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ [وَعَلَيْكُمْ] اَجْمَعينَ
و آلش و بر همه شما باد.
R A H A
08-18-2011, 02:47 AM
يكشنبه زيارت حضرت فاطمه زهراءعَليهَا السَّلام
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذى خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ
سلام بر تو اى آزمايش شده ، آزمودت آن خدايى كه تو را آفريد پس تو را در آنچه آزمود
صابِرَةً اَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صابِرٌ عَلى ما اَتى بِهِ اَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَواتُ
بردبار يافت و من مقام شامخت را تصديق دارم و بر آنچه پدرت و همچنين وصى او - كه درود
اللّهِ عَلَيْهِما وَ اَنَا اَسْئَلُكِ اِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ اِلاّ اَلْحَقْتِنى بِتَصْديقى
خدا بر ايشان باد - آورده اند صابرم و از تو مى خواهم كه اگر تو را تصديق كرده ام تصديق مرا
لَهُما لِتُسَرَّ نَفْسى فَاشْهَدى اَنّى ظاهِرٌ بِوَِلايَتِكِ وَ وَِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ
به آن دو نيز برسانى تا دلم را شاد گردانى و گواه باش كه من پشت گرم به ولايت تو و ولايت خاندانت
صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ
صلوات الله عليهم اجمعين هستم
زيارت حضرت زهراء عَليهَا السَّلام به روايت ديگر :
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَكِ الَّذى خَلَقَكِ قَبْلَ اَنْ يَخْلُقَكِ
سلام بر تو اى آزمايش شده آنكس كه تو را آفريد پيش از آنكه تو را خلق كند آزمودت
وَكُنْتِ لِما امْتَحَنَكِ بِه صابِرَةً وَنَحْنُ لَكِ اَولِياَّءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِكُلِّ ما
و تو در آن آزمايش بردبار و شكيبا بودى و ما دوستان تو و تصديق كنندگان شماييم و در برابر هرچه
اَتى بِهِ اَبُوكِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اَتى بِهِ وَصِيُّهُ عَلَيْهِ
پدرت صلى الله عليه و آله و سلم و وصيش عليه السلام آورده اند
السَّلامُ مُسَلِّمُونَ وَ نَحْنُ نَسْئَلُكَ اَللّهُمَّ اِذْ كُنّا مُصَدِّقينَ لَهُمْ اَنْ
تسليم هستيم و اى خدا ما از تو مى خواهيم همچنانكه ما تصديق كننده اين بزرگان هستيم تو هم
تُلْحِقَنا بِتَصْديقِنا بِالدَّرَجَةِ الْعالِيَةِ لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا بِاَنّا قَدْ طَهُرْنا
ما را بخاطر همين تصديقمان به درجه عاليه اى برسانى تا ما خود را مژده دهيم كه بخاطر دوستى و
بِوَلايَتِهِمْ عَلَيْهِمُ السَّلامُ
ولايت اين خانواده عليهم السلام پاك شديم
R A H A
08-18-2011, 02:47 AM
دوشنبه زيارت حضرت امام حسن عَليه السَّلام
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ
سلام بر تو اى فرزند پيامبر (خدا) پروردگار
الْعالَمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ
جهانيان سلام بر تو اى فرزند اميرمؤ منان سلام بر تو اى فرزند
فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِفْوَةَ اللّهِ
فاطمه زهرا سلام بر تو اى حبيب خدا سلام بر تو اى برگزيده خاص خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
سلام بر تو اى امين (وحى ) خدا سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى
نُورَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَيانَ حُكْمِ اللّهِ
نور خدا سلام بر تو اى راه (مستقيم ) خدا سلام بر تو اى بيان (كننده ) حكم خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دينِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّيِدُ الزَّكِىُّ
سلام بر تو اى ياور دين خدا سلام بر تو اى آقاى پاك (و منزه از هر عيب )
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمينُ
سلام بر تو اى نيكوكردار وفادار سلام بر تو اى قيام كننده (به امر خدا) و امين
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأويلِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ
سلام بر تو اى داناى به تاءويل (قرآن ) سلام بر تو اى راهنماى راه يافته
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ
سلام بر تو اى پاكيزه منزه سلام بر تو اى پرهيزكار پاكدامن
السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقيقُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الشَّهيدُ الصِّدّيقُ
سلام بر تو اى حق سزاوار بدان سلام بر تو اى شهيد راست گفتار
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِي وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ
سلام بر تو اى ابا محمد حسن بن على و رحمت خدا و بركات او
R A H A
08-18-2011, 02:51 AM
دوشنبه زيارت حضرت امام حسين عليه السلام
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند امير مؤ منان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَشْهَدُ اَنَّكَ اَقَمْتَ الصَّلوةَ
سلام بر تو اى فرزند بانوى زنان جهانيان گواهى دهم كه تو براستى نماز را برپا داشتى
وَ آتَيْتَ الزَّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ عَبَدْتَ اللّهَ
و زكات دادى و امر به معروف كردى و نهى كردى از منكر (و كارهاى زشت ) و خداى را از روى
مُخْلِصاً وَ جاهَدْتَ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ فَعَلَيْكَ
اخلاص پرستش كردى و در راه خدا آنطور كه بايد و شايد جهاد كردى تا يقين (يعنى مرگ ) به سراغت آمد پس بر تو باد
السَّلامُ مِنّى ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ عَلى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ
سلام من تا من زنده ام و شب روز بر پا است و بر خاندان پاكيزه
الطّاهِرينَ اَنَا يا مَوْلاىَ مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِِ بَيْتِكَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ
و پاكت باد و من اى مولايم دوستدار تو و خاندانت هستم صلحم با هركس كه با شما در صلح است
وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ وَ ظاهِرِكُمْ وَ باطِنِكُمْ
و در جنگم با هر كس كه با شما در جنگ است ايمان دارم به راز پنهان و به امر آشكار شما و ظاهر و باطن شما
لَعَنَ اللّهُ اَعْداَّئَكُمْ مِنَ الاْوَّلينَ وَ الاْ خِرينَ وَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ تَعالى
خدا لعنت كند دشمنانتان را از اولين و آخرين و من بيزارى مى جويم به سوى خداى تعالى
مِنْهُمْ يا مَوْلاىَ يا اَبا مُحَمَّدٍ يا مَوْلاىَ يا اَبا عَبْدِ اللّهِ هذا يَوْمُ
از ايشان اى مولاى من اى ابا محمد و اى مولاى من اى ابا عبدالله امروز روز
الاِْثْنَيْنِ وَ هُوَ يَوْمُكُما وَ بِاسْمِكُما وَ اَنَا فيهِ ضَيْفُكُما فَاَضيفانى
دوشنبه است و اين روز شما است و به نام شما است و من در اين روز مهمان شمايم پس مرا بنوازيد
وَ اَحْسِنا ضِيافَتى فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضيفَ بِهِ اَنْتُما وَ اَنَا فيهِ مِنْ
و نيكو مهمان نوازى كنيد كه چه خوب مهمان نوازانيد شما براى مهمان و من در اين روز
جِوارِكُما فَاَجيرانى فَاِنَّكُما مَأمُورانِ بِالضِّيافَةِ وَ الاِْجارَةِ فَصَلَّى اللّهُ
در پناه شمايم پس مرا پناه دهيد كه همانا شما به مهمان نوازى و پناه دادن ماءموريد درود خدا
عَلَيْكُما وَآلِكُمَا الطَّيِّبينَ
بر شما و بر خاندان پاكتان باد.
R A H A
08-18-2011, 02:54 AM
سه شنبه زيارت امام سجاد و امام باقر و امام صادق عليهم السلام
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا
سلام بر شما اى گنجينه داران علم خدا سلام بر شما اى
تَراجِمَةَ وَحْىِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَئِمَّةَ الْهُدى اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا
ترجمانان (و مفسران ) وحى خدا سلام بر شما اى پيشوايان هدايت سلام بر شما اى
اَعْلامَ التُّقى اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلادَ رَسُولِ اللّهِ اَنَا عارِفٌ بِحَقِّكُمْ
نشانه هاى پرهيزكارى سلام بر شما اى فرزندان رسول خدا من به حق شما شناسايى دارم
مُسْتَبْصِرٌ بِشَأنِكُمْ مُعادٍ لاِعْداَّئِكُمْ مُوالٍ لاِوْلِياَّئِكُمْ بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى
و به شاءن و مقامتان بينايى كامل دارم دشمنم با دشمنانتان دوستم با دوستانتان پدر و مادرم به فدايتان
صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْكُمْ اَللّهُمَّ اِنّى اَتَوالى آخِرَهُمْ كَما تَوالَيْتُ اَوَّلَهُمْ
درود خدا بر شما خدايا من دوست دارم آخرين ايشان را چنانچه دوست دارم نخستين آنها را
وَاَبْرَءُ مِنْ كُلِّ وَليجَةٍ دُونَهُمْ وَ اَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَاللاّتِ
و بيزارى جويم از هر همدم باطل غير از ايشان و به جبت و طاغوت (مدعيان دروغين مقام ايشان ) و لات
وَالْعُزّى صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْكُمْ يا مَوالِىَّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ
و عزى كافرم درود خدا بر شما اى سروران من و رحمت خدا و بركاتش سلام بر
عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْعابِدينَ وَ سُلالَةَ الْوَصِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا باقِرَ عِلْمِ
تو اى بزرگ عابدان و نژاد پاك اوصياء سلام بر تو اى شكافنده علم
النَّبِيّينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صادِقاً مُصَدَّقاً فِى الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ يا مَوالِىَّ
پيامبران سلام بر تو اى راستگوى تصديق شده در گفتار و كردار اى سروران من
هذا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ الثُّلَثاَّءِ وَ اَنَا فيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجيرٌ بِكُمْ
امروز كه روز سه شنبه است روز شما است و من در اين روز مهمان شمايم و پناه جوى به شمايم پس از من
فَاَضيفُونى وَ اَجيرُونى بِمَنْزِلَةِ اللّهِ عِنْدَكُمْ وَ آلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ
پذيرايى كنيد و پناهم دهيد بدان مقامى كه خدا در نزد شما و خاندان پاك و پاكيزه شما دارد.
R A H A
08-18-2011, 02:55 AM
چهارشنبه زيارت امام كاظم و امام رضا و امام جواد
و امام هادى عليهم السلام
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِياَّءَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا حُجَجَ اللّهِ
سلام بر شما اى دوستان خدا سلام بر شما اى حجتهاى خدا
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا نُورَ اللّهِ فى ظُلُماتِ الاْرْضِ اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ
سلام بر شما اى نور(هاى ) خدا در تاريكيهاى زمين سلام بر شما
صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَعَلى آلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ بِاَبى اَنْتُمْ
و درود خدا بر شما و بر خاندان پاك و پاكيزه تان باد پدرم و
وَ اُمّى لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللّهَ مُخْلِصينَ وَ جاهَدْتُمْ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّى
و مادرم به فداى شما كه براستى شما خداى را از روى اخلاص پرستش كرديد و آنطور كه بايد و شايد در راه خدا جهاد
اَتيكُمُ الْيَقينُ فَلَعَنَ اللّهُ اَعْداَّئَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ اَجَمْعَينَ وَ اَنَا اَبْرَءُ
كرديد تا مرگ به سراغ شما آمد پس خدا لعنت كند همه دشمنانتان را از جن و انس و من به سوى خدا
اِلَى اللّهِ وَ اِلَيْكُمْ مِنْهُمْ يا مَوْلاىَ يا اَبا اِبْراهيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يا
و شما از ايشان بيزارى مى جويم اى سرور من اى ابا ابراهيم - موسى بن جعفر - و اى
مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُوسى يا مَوْلاىَ يا اَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ
مولاى من اى ابالحسن - على بن موسى - و اى آقاى من اى ابا جعفر - محمد
بْنَ عَلِي يا مَوْلاىَ يا اَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَنَا مَوْلىً لَكُمْ
بن على - و اى مولاى من اى اباالحسن - على بن محمد - من دوست شمايم
مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فى يَوْمِكُمْ هذا وَ هُوَ يَوْمُ
ايمان به راز نهان و امر آشكار شما دارم و خود را در اين روز كه روز
الاْرْبَعاَّءِ وَ مُسْتَجيرٌ بِكُمْ فَاَضيفُونى وَ اَجيرُونى بِآلِ بَيْتِكُمُ
چهارشنبه است به مهمانى شما خوانده ام و به شما پناه آورده ام پس از من پذيرايى كنيد و پناهم دهيد به حق خاندان
الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ
پاك و پاكيزه تان
R A H A
08-18-2011, 02:56 AM
پنجشنبه زيارت امام حسن عسكرى عليه السلام
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِىَّ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ وَخالِصَتَهُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ
سلام بر تو اى ولى خدا سلام بر تو اى حجت خدا و بنده خدا و بنده خالص او سلام بر تو اى پيشواى
الْمُؤْمِنينَ وَوارِثَ الْمُرْسَلينَ وَحُجَّةَ رَبِّ الْعالَمينَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْكَ
مؤ منان و وارث فرستادگان (خدا) و حجت پروردگار جهانيان درود خدا بر تو
وَعَلى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ يا مَوْلاىَ يا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ
و بر خاندان پاك و پاكيزه ات اى سرور من اى ابا محمد - حسن
بْنَ عَلِي اَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ وَهذا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَميسِ
بن على - من دوست شما و خاندانت هستم و امروز كه روز پنجشنبه است روز شما است
وَ اَنَا ضَيْفُكَ فيهِ وَ مُسْتَجيرٌ بِكَ فيهِ فَاَحْسِنْ ضِيافَتى وَ اِجارَتى
و من در اين روز ميهمان شمايم و پناهنده به شمايم پس نيكو از من پذيرايى كن و بخوبى پناهم ده
بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ
به حق خاندان پاك و پاكيزه ات
R A H A
08-18-2011, 02:57 AM
جمعه زيارت حضرت صاحب الزمان عليه السلام
همان روزى است كه در آن روز ظهور خواهد بود. فرمود بگو در زيارت آن حضرت :
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللّهِ فى اَرْضِهِ
سلام بر تو اى حجت خدا در روى زمين
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللّهِ فى خَلْقِهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللّهِ الَّذى
سلام بر تو اى ديده بان (يا ديده ) خدا در ميان خلق سلام بر تو اى نور خدا كه
يَهْتَدى بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا
راه جويان بدان راهنمايى شوند و به وسيله او از كار مؤ منان گشايش شود سلام بر تو اى
الْمُهَذَّبُ الْخاَّئِفُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِىُّ النّاصِحُ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
پاك پروريده ترسان (از دشمن ) سلام بر تو اى سرپرست خيرخواه سلام بر تو
يا سَفينَةَ النَّجاةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
اى كشتى نجات سلام بر تو اى چشمه حيات سلام بر تو باد
صَلَّى اللّهُ عَلَيْكَ وَ عَلى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ
درود خدا بر تو و بر خاندان پاك و پاكيزه ات باد سلام بر تو
عَجَّلَ اللّهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الاْمْرِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا
خدا شتاب كند در وعده يارى تو و پيروزى كارت سلام بر تو اى
مَوْلاىَ اَنَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَ اُخْريكَ اَتَقَرَّبُ اِلَى اللّهِ تَعالى
سرور من ، و من دوست تو و بيناى به آغاز و انجام كارت هستم و به سوى خداى تعالى
بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ اَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلى يَدَيْكَ وَ اَسْئَلُ
بوسيله تو و خاندانت تقرب جويم و منتظر ظهور تو و پيروزى حق بدست تو هستم و از خدا مى خواهم
اللّهَ اَنْ يُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ يَجْعَلَنى مِنَ الْمُنْتَظِرينَ
كه درود فرستد بر محمد و آل محمد و مرا در زمره منتظران
لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلى اَعْداَّئِكَ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ
و پيروان تو قرار دهد و در زمره ياوران تو در برابر دشمنانت و كسانى كه در پيش رويت در ميان
يَدَيْكَ فى جُمْلَةِ اَوْلِياَّئِكَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللّهِ
دوستانت شربت شهادت مى نوشند اى مولاى من اى صاحب الزمان درود خدا
عَلَيْكَ وَ عَلى آلِ بَيْتِكَ هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فيهِ
بر تو و بر خاندانت ، امروز روز جمعه است و آن روز تو است كه انتظار
ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ
ظهور تو در آن روز و انتظار فرج مؤ منان بدست تو و كشتار كافران بوسيله شمشير تو
وَ اَنَا يا مَوْلاىَ فيهِ ضَيْفُكَ وَ جارُكَ وَ اَنْتَ يا مَوْلاىَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ
در اين روز مى رود و من اى آقاى من در اين روز ميهمان تو و پناهنده ات هستم و تو اى سرور من بزرگوارى از فرزندان
الْكِرامِ وَ مَأمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَ الاِْجارَةِ فَاَضِفْنى وَ اَجِرْنى صَلَواتُ اللّهِ
بزرگواران هستى و به ميهمان نوازى و پناه دادن ماءمورى پس مرا بنواز و پناهم ده درود خدا
عَلَيْكَ وَ عَلى اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ
بر تو و بر خاندان طاهرينت باد.
سيد بن طاوُس گفته كه من بعد از اين زيارت مُتَمَثِّل مى شوم به اين شعر و اشاره مى كنم به آن حضرت و مى گويم :
نَزيلُكَ حَيْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِكابى وَ ضَيْفُكَ حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْبِلادِ
يعنى من بر تو نازل مى شوم هر كجا كه راحله ام روى آورد و مرا وارد نمايد و ميهمان تو هستم در هر كجا كه باشم از شهرها.
R A H A
08-18-2011, 02:58 AM
در ذكر بعضى از ادعيه مشهوره
دعاى صباح
به نام خداى بخشاينده مهربان
اَللّهُمَّ يا مَنْ دَلَعَ لِسانَ الصَّباحِ بِنُطْقِ تَبَلُّجِهِ وَ سَرَّحَ قِطَعَ الّلَيْلِ
خدايا اى كسى كه بيرون كشيد زبان صبحدم را به بيان تابناك آن و پراكنده ساخت پاره هاى شب
الْمُظْلِمِ بِغَياهِبِ تَلَجْلُجِهِ وَ اَتْقَنَ صُنْعَ الْفَلَكِ الدَّوّارِ فى مَقاديرِ
تاريك را با آن توده هاى سياه سرگردانى كه داشت و محكم ساخت ساختمان اين چرخ گردون را در اندازه ها
تَبَرُّجِهِ وَ شَعْشَعَ ضِيآءَ الشَّمْسِ بِنُورِ تَاَجُّجِهِ يا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ
و گردشهاى زيبايش و پرتو افكن ساخت تابش خورشيد را با نور فروزان و گرم آن اى كه راهنمايى كرد بر خودش
بِذاتِهِ وَ تَنَزَّهَ عَنْ مُجانَسَةِ مَخْلُوقاتِهِ وَ جَلَّ عَنْ مُلاَّئَمَةِ كَيْفِيّاتِهِ يا
به خودش و منزه است از هم جنسى (و مشابهت با) مخلوقاتش و برتر است از سنخيت يا چگونگيهاى عالم خلقت اى
مَنْ قَرُبَ مِنْ خَطَراتِ الظُّنُونِ وَ بَعُدَ عَنْ لَحَظاتِ الْعُيُونِ وَ عَلِمَ بِما
كسى كه نزديك است به گمانهايى كه (درباره او) بر دل خطور كند ولى دور است از چشم انداز ديدگان و مى داند آنچه را
كانَ قَبْلَ اَنْ يَكُونَ يا مَنْ اَرْقَدَنى فى مِهادِ اَمْنِهِ وَ اَمانِهِ وَ اَيْقَظَنى
شود پيش از شدنش اى كسى كه مرا در گهواره آسايش و امنيت خود به خواب برد و براى استفاده از نعمتها
اِلى ما مَنَحَنى بِهِ مِنْ مِنَنِهِ وَ اِحْسانِهِ وَ كَفَّ اَكُفَّ السُّوَّءِ عَنّى بِيَدِهِ
و بخششهاى بيدريغش كه به من ارزانى داشته بيدارم كرد و پنجه هاى بدخواهان را بدست قدرت
وَ سُلْطانِهِ صَلِّ اللّهُمَّ عَلَى الدَّليلِ اِلَيْكَ فِى اللَّيْلِ الاْلْيَلِ وَ الْماسِكِ
و سلطنت خويش از من بازداشته درود فرست بر آن راهنماى به سوى تو در شب بسيار تار (جاهليت ) و آن كس كه در
مِنْ اَسْبَابِكَ بِحَبْلِ الشَّرَفِ الاْطْوَلِ وَ النّاصِعِ الْحَسَبِ فى ذِرْوَةِ
ميان اسباب و وسائل تو بلندترين ريسمان شرف را گرفت و آن كس كه حسب پاك و خالصش بر بلندترين
الْكاهِلِ الاْعْبَلِ وَ الثّابِتِ الْقَدَمِ عَلى زَحاليفِها فِى الزَّمَنِ الاْوَّلِ
شانه هاى مردان عالم قرار داشت و آن ثابت قدم بر روى لغزشگاهها در آن زمان پيشين
وَ عَلى الِهِ الاْخْيارِ الْمُصْطَفَيْنَ الاْبْرارِ وَ افْتَحِ اللّهُمَّ لَنا مَصاريعَ
و بر خاندان نيكوكار برگزيده خوش كردارش و بگشا براى ما خدايا لنگه هاى در
الصَّباحِ بِمَفاتيحِ الرَّحْمَةِ وَ الْفَلاحِ وَ اَلْبِسْنِى اللّهُمَّ مِنْ اَفْضَلِ خِلَعِ
بامدادان را به كليدهاى رحمت و رستگارى و بپوشانم خدايا از بهترين خلعتهاى
الْهِدايَةِ وَالصَّلاحِ وَ اَغْرِسِ اللّهُمَّ بِعَظَمَتِكَ فى شِرْبِ جَنانى
هدايت و شايستگى و بجوشان خدايا به عظمت خويش در جويبار دلم
يَنابيعَ الخُشُوعِ وَ اَجْرِ اللّهُمَّ لِهَيْبَتِكَ مِنْ اماقى زَفَراتِ الدُّمُوعِ
چشمه هاى خشوع و جارى ساز خدايا براى هيبتت از گونه هايم مشكهاى اشك
وَ اَدِّبِ اللّهُمَّ نَزَقَ الْخُرْقِ مِنّى بِاَزِمَّةِ الْقُنُوعِ اِلهى اِنْ لَمْ تَبْتَدِئْنِى
و ادب كن خدايا سبك مغزى و تندخويى مرا به مهارهاى قناعت (يا خوارى در سؤ ال ) خدايا اگر در ابتدا
الرَّحْمَةُ مِنْكَ بِحُسْنِ التَّوْفيقِ فَمَنِ السّالِكُ بى اِلَيْكَ فى واضِحِ
رحمت تو از روى حسن توفيق به سراغ من نمى آمد پس چه كسى بود كه مرا در اين
الطَّريقِ وَ اِنْ اَسْلَمَتْنى اَناتُكَ لِقاَّئِدِ الاْمَلِ وَ الْمُنى فَمَنِ الْمُقيلُ
راه روشن بسويت آرد و اگر حلم و بردبارى تو مرا بدست آرزو و ميل سركش سپارد پس چه كسى
عَثَراتى مِنْ كَبَواةِ الْهَوى وَ اِنْ خَذَلَنى نَصْرُكَ عِنْدَ مُحارَبَةِ النَّفْسِ
لغزشهاى مرا از زمين خوردنهاى هوا و هوس ناديده بگيرد و اگر در هنگام جنگ با نفس
وَالشَّيْطانِ فَقَدْ وَكَلَنى خِذْلانُكَ اِلى حَيْثُ النَّصَبِ وَالْحِرْمانِ اِلهى
و شيطان يارى تو نباشد مسلماً همان يارى نكردنت مرا بدست رنج و حرمان سپارد خدايا
اَتَرانى مآ اَتَيْتُكَ اِلاّ مِنْ حَيْثُ الاْمالِ اَمْ عَلِقْتُ بِاَطْرافِ حِبالِكَ اِلاّ
تو بخوبى مرا مى بينى كه نزدت نيامدم جز از راه آرزوها (و آنها بود كه مرا به درگاهت آورد) يا شده كه بسر رشته هاى فضل
حينَ باعَدَتْنى ذُنُوبى عَنْ دارِ الْوِصالِ فَبِئْسَ الْمَطِيَّةُ الَّتِى امْتَطَتْ
و كرمت چنگ زنم جز وقتى كه گناهانم مرا از خانه وصال دور سازد پس چه بد مركبى است اين مركب
نَفْسى مِنْ هَواها فَواهاً لَها لِما سَوَّلَتْ لَها ظُنُونُها وَ مُناها وَ تَبّاً لَها
هوا و هوس كه نفس من بر آن سوار شده پس واى بر اين نفس كه گمانهاى باطل و آرزوهاى بيجايش در نزد او جلوه كرد و
لِجُرْاَتِها عَلى سَيِّدِها وَ مَوْلاها اِلهى قَرَعْتُ بابَ رَحْمَتِكَ بِيَدِ
نابود باد كه بر آقا و مولاى خويش دليرى كرد خدايا من در رحمتت را بدست اميدم
رَجاَّئى وَ هَرَبْتُ اِلَيْكَ لاجِئاً مِنْ فَرْطِ اَهْواَّئى وَ عَلَّقْتُ بِاَطْرافِ
كوبيدم و از فرط هواهاى نفسانى به حال پناهندگى بسوى تو گريختم و بند كردم بسر رشته هاى
حِبالِكَ اَنامِلَ وَ لاَّئى فَاْصْفَحِ اللّهُمَّ عَمّا كُنْتُ اَجْرَمْتُهُ مِنْ زَلَلى
كرمت انگشتان دوستى ام را پس درگذر خدايا از جرمهايى كه من از روى لغزش
وَ خَطاَّئى وَ اَقِلْنى مِنْ صَرْعَةِ [رِدآئى ] فَاِنَّكَ سَيِّدى وَمَوْلاىَ
و خطا كردم و نگاهم دار از حمله بيماريم (كه دچار گشته ام ) زيرا كه تويى آقا و مولايم
وَ مُعْتَمَدى وَ رَجائى وَ اَنْتَ غايَةُ مَطْلُوبى وَ مُناىَ فى مُنْقَلَبى
و تكيه گاه و اميدم و تويى منتهاى خواسته و آرمانم در دنيا
وَ مَثْواىَ اِلهى كَيْفَ تَطْرُدُ مِسْكيناً الْتَجَاءَ اِلَيْكَ مِنَ الذُّنُوبِ هارِباً
و عقبايم خدايا چگونه برانى از درگاهت بيچاره اى را كه در حال فرار از گناهان به تو پناه آورده
اَمْ كَيْفَ تُخَيِّبُ مُسْتَرْشِداً قَصَدَ اِلى جَنابِكَ ساعِياً اَمْ كَيْفَ تَرُدُّ
يا چگونه نوميد سازى راه جويى را كه شتابان آهنگ حضرت تو را كرده يا چگونه بازگردانى
ظَمْئانَ وَرَدَ اِلى حِياضِكَ شارِباً كَلاّ وَ حِياضُكَ مُتْرَعَةٌ فى ضَنْكِ
تشنه اى را كه براى نوشيدن (آب ) بر سر حوضهاى تو آمده نه هرگز چنين نخواهى كرد با اينكه حوضهاى (پرفيضت )
الْمُحُولِ وَ بابُكَ مَفْتُوحٌ لِلطَّلَبِ وَ الْوُغُولِ وَ اَنْتَ غايَةُ الْمَسْئُولِ
در سخت ترين خشكساليها لبريز است و در خانه ات براى خواستن و ورود در آن باز است و تويى انتهاى خواسته
وَ نِهايَةُ الْمَاْمُولِ اِلهى هذِهِ اَزِمَّةُ نَفْسى عَقَلْتُها بِعِقالِ مَشِيَّتِكَ
(خواستاران ) و منتهاى آرزوى (آرزومندان ) خدايا اين مهارهاى نفس من است كه به پاى بند مشيت تو آنها را بستم
وَ هذِهِ اَعْباَّءُ ذُنُوبى دَرَاْتُها بِعَفْوِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ هذِهِ اَهْوآئِىَ الْمُضِلَّةُ
و اين است بارهاى سنگين گناهانم كه به اميد عفو و رحمتت بر زمين نهادم و اين است هوسهاى گمراه كننده ام
وَكَلْتُها اِلى جَنابِ لُطْفِكَ وَ رَاْفَتِكَ فَاجْعَلِ اللّهُمَّ صَباحى هذا ناِزلاً
كه به آستان لطف و مهرت سپردم پس اى خدا اين بامداد مرا چنان مقرر كن
عَلَىَّ بِضِياَّءِ الْهُدى وَ بِالسَّلامَةِ فِى الدّينِ وَ الدُّنْيا وَ مَساَّئى جُنَّةً مِنْ
كه با انوار هدايت و سلامت در دين و دنيا بر من فرود آيد و شامم را سپرى از
كَيْدِ الْعِدى وَ وِقايَهً مِنْ مُرْدِياتِ الْهَوى اِنَّكَ قادِرٌ عَلى ما تَشآءُ
نيرنگ خطرناك دشمنان و پناهگاهى از پرتگاههاى هوا و هوس قرار ده كه تو بر هر چه بخواهى
تُؤتِى الْمُلْكَ مَنْ تَشآءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشآءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشآءُ
توانايى ملك و سلطنت را به هر كه خواهى مى دهى و از هركه خواهى برگيرى و عزت دهى هر كه را خواهى
وَ تُذِلُّ مَنْ تَشآءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ تُولِجُ اللَيْلَ
و خوار كنى هر كه را خواهى همه خوبيها بدست تو است و تو بر هر چيز توانايى شب را
فى النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِى اللَّيْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ
در روز فرو برى و روز را در شب درآورى زنده را از مرده بيرون آورى و مرده را
وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَىِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشآءُ بِغَيْرِ حِسابٍ لا اِلهَ اِلاّ
از زنده برون آرى و به هر كه خواهى بى حساب روزى دهى معبودى جز تو نيست
اَنْتَ سُبْحانَكَ اللّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ مَنْ ذا يَعْرِفُ قَدْرَكَ فَلا يَخافُكَ
منزهى تو خدايا و حمد تو را گويم كيست كه قدر تو را بشناسد و از تو نترسد
وَ مَن ذا يَعْلَمُ ما اَنْتَ فَلا يَهابُكَ اَلَّفْتَ بِقُدْرَتِكَ الْفِرَقَ وَ فَلَقْتَ
و كيست كه بداند تو كيستى و از تو نهراسد تو با قدرت خويش جداها را با هم جمع كردى
بِلُطْفِكَ الْفَلَقَ وَاَنَرْتَ بِكَرَمِكَ دَياجِىَ الْغَسَقِ وَاَنْهَرْتَ الْمِياهَ مِنَ
و به لطف خويش سپيده دم را شكافتى و بكرم خود تاريكيهاى شديد شب را روشن كردى و روان كردى آبهاى شيرين و
الصُّمِّ الصَّياخيدِ عَذْباً وَاُجاجاً وَاَنْزَلْتَ مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجّاجاً
شور را از دل سنگهاى سخت و محكم و فرو ريختى از ابرهاى فشرده آبى ريزان و فراوان ،
وَجَعَلْتَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لِلْبَرِيَّةِ سِراجاً وَهّاجاً مِنْ غَيْرِ اَنْ تُمارِسَ
و قرار دادى خورشيد و ماه را براى مردمان چراغى فروزان بدون آنكه در آنچه بدان آغاز كردى (در آفرينش ) دچار
فيمَا ابْتَدَاْتَ بِهِ لُغُوباً وَ لا عِلاجاً فَيا مَنْ تَوَحَّدَ بِالْعِزِّ وَالْبَقآءِ وَ قَهَرَ
خستگى و تعب گردى يا به چاره جويى محتاج شوى اى آنكه در عزت و بقاء يگانه است و بندگانش را بوسيله
عِبادَهُ بِالْمَوْتِ وَالْفَنَّاءِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الاَْتْقِيآءِ
مرگ و نابودى مقهور خويش كرده درود فرست بر محمد و خاندان پرهيزكارش
R A H A
08-18-2011, 03:00 AM
وَاسْمَعْ نِدآئى وَاسْتَجِبْ دُعآئى وَ حَقِّقْ بِفَضْلِكَ اَمَلى وَ رَجآئى يا خَيْرَ مَنْ
و فرياد مرا بشنو و دعايم را به اجابت مقرون ساز و به فضل خويش آرزو و اميد مرا تثبيت كن اى بهترين كسى كه
دُعِىَ لِكَشْفِ الضُّرِّ وَالْمَاْمُولِ لِكُلِّ عُسْرٍ وَ يُسْرٍ بِكَ اَنْزَلْتُ حاجَتى
خوانده شدى براى برطرف ساختن گرفتارى و آرزو شده اى براى هر سختى و آسانى فرود آوردم بار حاجتم را بدرگاهت
فَلا تَرُدَّنى مِنْ سَنِىِّ مَواهِبِكَ خاَّئِباً يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ
پس مرا از عطاياى عالى (و سنگين قيمت ) خود نااميد باز مگردان اى كريم اى كريم اى كريم
بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى خَيْرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعينَ
به رحمت خود اى مهربانترين مهربانان و درود خدا بر بهترين آفريدگانش محمد و آل او همگى
پس به سجده برود و بگويد:اِلهى قَلْبى مَحْجُوبٌ وَ نَفْسى مَعْيُوبٌ
خدايا دلم در پرده است و نفسم معيوب
وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ وَ هَواَّئى غالِبٌ وَ طاعَتى قَليلٌ وَ مَعْصِيَتى كَثيرٌ
و عقلم مغلوب است و هواى نفس بر من چيره است و طاعتم اندك و گناهانم بسيار است
وَ لِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ فَكَيْفَ حيلَتى يا سَتّارَ الْعُيُوبِ وَ يا عَلاّمَ
و زبانم به گناهان اقرار دارد پس چاره ام چيست اى پرده پوش عيبها و اى داناى
الْغُيُوبِ وَ يا كاشِفَ الْكُرُوبِ اِغْفِرْ ذُنُوبى كُلَّها بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ
ناديدنيها و اى برطرف كننده اندوهها بيامرز همه گناهانم را به حرمت محمد و آل
مُحَمَّدٍ يا غَفّارُ يا غَفّارُ يا غَفّارُ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
محمد اى آمرزش پيشه اى بسيار آمرزنده اى بسيار آمرزنده به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
مؤ لف گويد: كه علامه مجلسى (ره ) اين دعا را در كتاب دعاى بحار و در كتاب صلوة با بيان ذكر نموده و فرموده كه اين دعا از ادعيه مشهوره است و من در كتب معتبره آنرا نيافتم مگر در مصباح سيّدبن باقى رِضْوانُ اللّهِ عَلَيْهِ و نيز فرموده مشهور خواندن اين دعا است بعد از فريضه صبح و سيّد بن باقى روايت كرده آنرا بعد از نافله صبح و بهر كدام عمل شود خوب است .
R A H A
08-18-2011, 03:01 AM
دعاى كميل
و آن از ادعيه معروفه است و علامه مجلسى (ره ) فرموده كه آن بهترين دعاها است و آن دعاى خضر عليه السلام است حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام آن را تعليم كميل كه از خواصّ اصحاب آن حضرت است فرموده در شبهاى نيمه شعبان و در هر شب جمعه خوانده مى شود و براى كفايت از شرّ اعداء و فتح باب رزق و آمرزش گناهان نافع است و شيخ و سيّد آنرا نقل نموده اند و من آن را از مصباح المتهجّد نقل مى كنم و آن دعاء شريف اين است :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ وَ بِقُوَّتِكَ الَّتى قَهَرْتَ بِها كُلَّشَىْءٍ
خدايا من از تو مى خواهم بحق آن رحمتت كه همه چيز را فرا گرفته و به آن نيرويت كه همه چيز را بوسيله آن مقهور خويش كردى
وَ خَضَعَ لَها كُلُّ شَىْءٍ وَ ذَلَّ لَها كُلُّ شَىْءٍ وَ بِجَبَرُوتِكَ الَّتى غَلَبْتَ بِها
و همه چيز در برابر آن خاضع و همه در پيش آن خوار است و به جبروت تو كه بوسيله آن چيره گشتى
كُلَّ شَىْءٍ وَ بِعِزَّتِكَ الَّتى لا يَقُومُ لَها شَىْءٌ وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتى مَلاَتْ كُلَّ
بر هر چيز و به عزتت كه چيزى در برابرش نه ايستد و به آن عظمت و بزرگيت كه پركرده هر
شَىْءٍ وَ بِسُلْطانِكَ الَّذى عَلا كُلَّشَىْءٍ وَ بِوَجْهِكَ الْباقى بَعْدَ فَناَّءِ
چيز را و به آن سلطنت و پادشاهيت كه بر هر چيز برترى گرفته و به ذات پاكت كه پس از نابودى
كُلِّشَىْءٍ وَ بِأَسْمائِكَ الَّتى مَلاَتْ اَرْكانَ كُلِّشَىْءٍ وَ بِعِلْمِكَ الَّذى اَحاطَ
هر چيز باقى است و به نامهاى مقدست كه اساس هر موجودى را پركرده و به آن علم و دانشت كه احاطه يافته
بِكُلِّشَىْءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى اَضاَّءَ لَهُ كُلُّشىْءٍ يا نُورُ يا قُدُّوسُ يا
به هر چيز و به نور ذاتت كه روشن شد در پرتوش هر چيز اى نور حقيقى و اى منزه از هر عيب اى
اَوَّلَ الاْوَّلِينَ وَ يا اخِرَ الاْ خِرينَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِكُ
آغاز موجودات اولين و اى پايان آخرين خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه پرده ها را
الْعِصَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ
بدرد خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه عقاب و كيفرها را فرو ريزد خدايا بيامرز برايم آن
الذُّنُوبَ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ
گناهانى را كه نعمت ها را تغيير دهد خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه از (اجابت )
الدُّعاَّءَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ اَللّهُمَّ اغْفِرْلى
دعا جلوگيرى كند خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را كه بلا نازل كند خدايا بيامرز برايم
كُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ خَطَّيئَةٍ اَخْطَاْتُها اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ
هر گناهى كه كرده ام و هر خطايى كه از من سر زده خدايا من به سوى تو تقرب جويم
بِذِكْرِكَ وَ اَسْتَشْفِعُ بِكَ اِلى نَفْسِكَ وَ اَسْئَلُكَ بِجُودِكَ اَنْ تُدْنِيَنى مِنْ
بوسيله ذكر تو و شفيع آورم بدرگاهت خودت را و به جود و كرمت از تو مى خواهم كه مرا به مقام
قُرْبِكَ وَ اَنْ تُوزِعَنى شُكْرَكَ وَ اَنْ تُلْهِمَنى ذِكْرَكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
قرب خويش نزديك سازى و شكر و سپاسگذاريت را بر من روزى كنى و ذكر خود را به من الهام كنى خدايا از تو
سُؤ الَ خاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خاشِعٍ اَنْ تُسامِحَنى وَ تَرْحَمَنى وَ تَجْعَلَنى
درخواست مى كنم درخواست شخص فروتن خوار ترسان كه بر من آسان گيرى و به من رحم كنى و مرا به آنچه
بِقَِسْمِكَ راضِياً قانِعاً وَ فى جَميعِ الاْحْوالِ مُتَواضِعاً اَللّهُمَّ وَ اَسْئَلُكَ
برايم قسمت كرده اى راضى و قانعم سازى و در تمام حالات فروتنم كنى خدايا از تو درخواست كنم
سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ وَ اَنْزَلَ بِكَ عِنْدَ الشَّدآئِدِ حاجَتَهُ وَ عَظُمَ
درخواست كسى كه سخت فقير و بى چيز شده و خواسته اش را هنگام سختيها پيش تو آورده و اميدش بدانچه
فيما عِنْدَكَ رَغْبَتُهُ اَللّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُكَ وَ عَلا مَكانُكَ وَ خَفِىَ
نزد تو است بسيار بزرگ است خدايا سلطنت و پادشاهيت بس بزرگ و مقامت بسى بلند است
مَكْرُكَ وَ ظَهَرَ اَمْرُكَ وَ غَلَبَ قَهْرُكَ وَ جَرَتْ قُدْرَتُكَ وَ لا يُمْكِنُ الْفِرارُ
مكر و تدبيرت در كارها پنهان و امر و فرمانت آشكار است قهرت غالب و قدرت و نيرويت نافذ است و گريز از
مِنْ حُكُومَتِكَ اَللّهُمَّ لا اَجِدُ لِذُنُوبى غافِراً وَ لا لِقَبائِحى ساتِراً وَ لا
تحت حكومت تو ممكن نيست خدايا نيابم براى گناهانم آمرزنده اى و نه براى كارهاى زشتم پرده پوشى و نه
لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ
كسى را كه عمل زشت مرا به كار نيك تبديل كند جز تو، نيست معبودى جز تو
سُبْحانَكَ وَ بِحَمْدِكَ ظَلَمْتُ نَفْسى وَ تَجَرَّأتُ بِجَهْلى وَ سَكَنْتُ اِلى
منزهى تو و به حمد تو مشغولم من به خويشتن ستم كردم و در اثر نادانيم دليرى كردم و به اينكه هميشه از
قَديمِ ذِكْرِكَ لى وَ مَنِّكَ عَلَىَّ اَللّهُمَّ مَوْلاىَ كَمْ مِنْ قَبيحٍ سَتَرْتَهُ وَ كَمْ
قديم به ياد من بوده وبر من لطف و بخشش داشتى آسوده خاطر نشستم اى خدا اى مولاى من چه بسيار زشتيها كه از من پوشاندى و
مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاَّءِ اَقَلْتَهُ وَ كَمْ مِنْ عِثارٍ وَقَيْتَهُ وَ كَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ
چه بسيار بلاهاى سنگين كه از من بازگرداندى و چه بسيار لغزشها كه از آن نگهم داشتى و چه بسيار ناراحتيها
دَفَعْتَهُ وَ كَمْ مِنْ ثَناَّءٍ جَميلٍ لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ اَللّهُمَّ عَظُمَ بَلاَّئى
كه از من دور كردى و چه بسيار مدح و ثناى خوبى كه من شايسته اش نبودم و تو آن را منتشر ساختى خدايا بلاى من
وَ اَفْرَطَ بى سُوَّءُ حالى وَ قَصُرَتْ بى اَعْمالى وَ قَعَدَتْ بى اَغْلالى
بسى بزرگ است و بدى حالم از حد گذشته و اعمالم نارسا است و زنجيرهاى علايق مرا خانه نشين
وَ حَبَسَنى عَنْ نَفْعى بُعْدُ اَمَلى وَ خَدَعَتْنِى الدُّنْيا بِغُرُورِها وَ نَفْسى
و آرزوهاى دور و دراز مرا از رسيدن به منافعم بازداشته و دنيا با ظواهر فريبنده اش مرا گول زد و نفسم
بِجِنايَتِها وَ مِطالى يا سَيِّدى فَاَسْئَلُكَ بِعِزَّتِكَ اَنْ لا يَحْجُبَ عَنْكَ
بوسيله جنايتش و به مسامحه گذراندم اى آقاى من پس از تو مى خواهم به عزتت كه بدى رفتار و كردار من
دُعاَّئى سُوَّءُ عَمَلى وَ فِعالى وَ لا تَفْضَحْنى بِخَفِىِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ
دعايم را از اجابتت جلوگيرى نكند و رسوا نكنى مرا به آنچه از اسرار پنهانى من
سِرّى وَلا تُعاجِلْنى بِالْعُقُوبَةِ عَلى ما عَمِلْتُهُ فى خَلَواتى مِنْ سُوَّءِ
اطلاع دارى و شتاب نكنى در عقوبتم براى رفتار بد و كارهاى بدى كه در خلوت
فِعْلى وَ اِساَّئَتى وَ دَوامِ تَفْريطى وَ جَهالَتى وَ كَثْرَةِ شَهَواتى وَ غَفْلَتى
انجام دادم و ادامه دادنم به تقصير و نادانى و زيادى شهوت رانى و بى خبريم
وَ كُنِ اللّهُمَّ بِعِزَّتِكَ لى فى كُلِّ الاْحْوالِ رَؤُفاً وَ عَلَىَّ فى جَميعِ
و خدايا به عزتت سوگند كه در تمام احوال نسبت به من مهربان باش و در تمام
الاُْمُورِ عَطُوفاً اِلهى وَرَبّى مَنْ لى غَيْرُكَ اَسْئَلُهُ كَشْفَ ضُرّى
امور بر من عطوفت فرما اى معبود من و اى پروردگار من جز تو كه را دارم كه رفع گرفتارى
وَالنَّظَرَ فى اَمْرى اِلهى وَ مَوْلاىَ اَجْرَيْتَ عَلَىَّ حُكْماً اِتَّبَعْتُ فيهِ
و توجه در كارم را از او درخواست كنم اى خداى من و اى مولاى من تو بر من حكمى را مقرر داشتى كه در اجراى آن پيروى
هَوى نَفْسى وَ لَمْ اَحْتَرِسْ فيهِ مِنْ تَزْيينِ عَدُوّى فَغَرَّنى بِما اَهْوى
هواى نفسم را كردم و از فريبكارى دشمنم در اين باره نهراسيدم پس او هم طبق دلخواه خويش
وَ اَسْعَدَهُ عَلى ذلِكَ الْقَضاَّءُ فَتَجاوَزْتُ بِما جَرى عَلَىَّ مِنْ ذلِكَ بَعْضَ
گولم زد و قضا (و قدر) هم با او كمك كرد و در اثر همين ماجراى شومى كه بر سرم آمد نسبت به پاره اى
حُدُودِكَ وَ خالَفْتُ بَعْضَ اَوامِرِكَ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَىَّ فى جَميعِ ذلِكَ
از حدود و احكامت ***** كردم و در برخى از دستوراتت راه مخالفت را پيمودم پس در تمام آنچه پيش آمده تو را ستايش
وَ لا حُجَّةَ لى فيما جَرى عَلَىَّ فيهِ قَضاَّؤُكَ وَ اَلْزَمَنى حُكْمُكَ
مى كنم و اكنون از حكمى كه درباره كيفر من جارى گشته و قضا و آزمايش تو مرا بدان ملزم ساخته
وَ بَلاؤُكَ وَ قَدْ اَتَيْتُكَ يا اِلهى بَعْدَ تَقْصيرى وَ اِسْرافى عَلى نَفْسى
حجت و برهانى ندارم و اينك اى معبود من در حالى به درگاهت آمده ام كه درباره ات كوتاهى كرده و بر خود زياده روى
مُعْتَذِراً نادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقيلاً مُسْتَغْفِراً مُنيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لا
نموده و عذرخواه و پشيمان و دل شكسته و پوزش جو و آمرزش طلب و بازگشت كنان و به گناه خويش اقرار و اذعان و اعتراف
اَجِدُ مَفَرّاً مِمّا كانَ مِنّى وَ لا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَيْهِ فى اَمْرى غَيْرَ قَبُولِكَ
دارم و راه گريزى از آنچه از من سر زده نيابم و پناهگاهى كه بدان رو آورم در كار خويش ندارم جز اينكه
عُذْرى وَ اِدْخالِكَ اِيّاىَ فى سَعَةِ رَحْمَتِكَ اَللّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرى
تو عذرم بپذيرى و مرا در فراخناى رحمتت درآورى پس اى خداى من عذرم بپذير
وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّى وَ فُكَّنى مِنْ شَدِّ وَ ثاقى يا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ
و بر سخت پريشانيم رحم كن و از بند سخت گناهانم رهائيم ده اى پروردگار من بر ناتوانى
بَدَنى وَ رِقَّةَ جِلْدى وَ دِقَّةَ عَظْمى يا مَنْ بَدَءَ خَلْقى وَ ذِكْرى وَ تَرْبِيَتى
بدنم و نازكى پوست تنم و باريكى استخوانم رحم كن اى كسى كه آغاز كردى به آفرينش من و به ياد من و بپرورشم
وَ بِرّى وَ تَغْذِيَتى هَبْنى لاِبْتِدآءِ كَرَمِكَ وَ سالِفِ بِرِّكَ بى يا اِلهى
و به احسان و خوراك دادنم اكنون به همان بزرگوارى و كرم نخستت و سابقه احسانى كه به من داشتى مرا ببخش اى
وَ سَيِّدى وَ رَبّى اَتُراكَ مُعَذِّبى بِنارِكَ بَعْدَ تَوْحيدِكَ وَ بَعْدَ مَا انْطَوى
معبود من و اى آقاى من و اى پروردگارم آيا تو به راستى چنانى كه مرا به آتش عذاب كنى پس از اينكه
عَلَيْهِ قَلْبى مِنْ مَعْرِفَتِكَ وَ لَهِجَ بِهِ لِسانى مِنْ ذِكْرِكَ وَاعْتَقَدَهُ
به يگانگيت اقرار دارم و دلم به نور معرفتت آباد گشته و زبانم به ذكر تو گويا شده
ضَميرى مِنْ حُبِّكَ وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافى وَ دُعاَّئى خاضِعاً لِرُبُوبِيَّتِكَ
و نهادم به دوستى تو پيوند شده و پس از اعتراف صادقانه و دعاى خاضعانه ام به مقام بنده پرورى و ربوبيتت ؟
هَيْهاتَ اَنْتَ اَكْرَمُ مِنْ اَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ اَوْ تُبْعِدَ مَنْ اَدْنَيْتَهُ اَوْ
بسيار دور است ! تو بزرگوارتر از آنى كه از نظر دور دارى كسى را كه خود پروريده اى يا دور گردانى كسى را
تُشَرِّدَ مَنْ اوَيْتَهُ اَوْ تُسَلِّمَ اِلَى الْبَلاءِ مَنْ كَفَيْتَهُ وَ رَحِمْتَهُ وَ لَيْتَ
كه خود نزديكش كرده يا تسليم بلا و گرفتارى كنى كسى را كه خود سرپرستى كرده و به لطف پروريده اى و كاش
شِعْرى يا سَيِّدى وَ اِلهى وَ مَوْلاىَ اَتُسَلِّطُ النّارَ عَلى وُجُوهٍ خَرَّتْ
مى دانستم اى آقا و معبود و مولايم آيا چيره مى كنى آتش دوزخ را بر چهره هايى كه در برابر
لِعَظَمَتِكَ ساجِدَةً وَ عَلى اَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحيدِكَ صادِقَةً وَ بِشُكْرِكَ
عظمتت به سجده افتاده و بر زبانهايى كه صادقانه به يگانگيت گويا شده و سپاسگزارانه به شكرت باز
مادِحَةً وَ عَلى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِاِلهِيَّتِكَ مُحَقِّقَةً وَ عَلى ضَماَّئِرَ حَوَتْ
شده و بر دلهايى كه از روى يقين به خدائيت اعتراف كرده اند و بر نهادهايى كه
مِنَ الْعِلْمِ بِكَ حَتّى صارَتْ خاشِعَةً وَ عَلى جَوارِحَ سَعَتْ اِلى اَوْطانِ
علم و معرفتت آنها را فرا گرفته تا به جايى كه در برابرت خاشع گشته و بر اعضاء و جوارحى كه مشتاقانه به پرستشگاهايت
تَعَبُّدِكَ طاَّئِعَةً وَ اَشارَتْ بِاسْتِغْفارِكَ مُذْعِنَةً ما هكَذَا الظَّنُّ بِكَ وَ لا
شتافته و با حال اقرار به گناه جوياى آمرزش تو هستند چنين گمانى به تو نيست و
اُخْبِرْنا بِفَضْلِكَ عَنْكَ يا كَريمُ يا رَبِّ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ
از فضل تو چنين خبرى به ما نرسيده اى خداى كريم اى پروردگار من و تو ناتوانى مرا در مقابل اندكى
مِنْ بَلاَّءِ الدُّنْيا وَ عُقُوباتِها وَ ما يَجْرى فيها مِنَ الْمَكارِهِ عَلى اَهْلِها
از بلاى دنيا و كيفرهاى ناچيز آن و ناملايماتى كه معمولاً بر اهل آن مى رسد مى دانى در صورتى كه
عَلى اَنَّ ذلِكَ بَلاَّءٌ وَ مَكْرُوهٌ قَليلٌ مَكْثُهُ يَسيرٌ بَقاَّئُهُ قَصيرٌ مُدَّتُهُ
اين بلا و ناراحتى دوامش كم است و دورانش اندك و مدتش كوتاه است
فَكَيْفَ احْتِمالى لِبَلاَّءِ الاْخِرَةِ وَ جَليلِ وُقُوعِ الْمَكارِهِ فيها وَهُوَ بَلاَّءٌ
پس چگونه تاب تحمل بلاى آخرت و آن ناملايمات بزرگ را در آنجا دارم در صورتى كه آن بلا
تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ يَدُومُ مَقامُهُ وَ لا يُخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ لاِنَّهُ لا يَكُونُ اِلاّ
مدتش طولانى و دوامش هميشگى است و تخفيفى براى مبتلايان به آن نيست زيرا آن بلا از
ادامه در پست بعدی
R A H A
08-18-2011, 03:02 AM
عَنْ غَضَبِكَ وَاْنتِقامِكَ وَ سَخَطِكَ وَ هذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّمواتُ
خشم و انتقام و غضب تو سرچشمه گرفته و آن هم چيزى است كه آسمانها
وَالاَْرْضُ يا سَيِّدِى فَكَيْفَ لى وَ اَنَا عَبْدُكَ الضَّعيفُ الذَّليلُ
و زمين تاب تحمل آن را ندارند اى آقاى من تا چه رسد به من بنده ناتوان خوار
الْحَقيرُ الْمِسْكينُ الْمُسْتَكينُ يا اِلهى وَ رَبّى وَ سَيِّدِى وَ مَوْلاىَ
ناچيز مستمند بيچاره ! اى معبود و پروردگار و آقا و مولاى من آيا
لاِىِّ الاُْمُورِ اِلَيْكَ اَشْكُو وَ لِما مِنْها اَضِجُّ وَ اَبْكى لاِليمِ الْعَذابِ
براى كداميك از گرفتاريهايم به تو شكايت كنم و براى كداميك از آنها شيون و گريه كنم ؟ آيا براى عذاب دردناك
وَ شِدَّتِهِ اَمْ لِطُولِ الْبَلاَّءِ وَ مُدَّتِهِ فَلَئِنْ صَيَّرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ
و سخت يا براى بلاى طولانى و مديد پس اگر بنا شود مرا بخاطر كيفرهايم در زمره
اَعْدآئِكَ وَ جَمَعْتَ بَيْنى وَ بَيْنَ اَهْلِ بَلاَّئِكَ وَ فَرَّقْتَ بَيْنى وَ بَيْنَ
دشمنانت اندازى و مرا با گرفتاران در بلا و عذابت در يكجا گردآورى و ميان من و
اَحِبّاَّئِكَ وَ اَوْلياَّئِكَ فَهَبْنى يا اِلهى وَ سَيِّدِى وَ مَوْلاىَ وَ رَبّى
دوستانت جدايى اندازى گيرم كه اى معبود و آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو
صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ وَ هَبْنى صَبَرْتُ عَلى
صبر كنم اما چگونه بر دورى از تو طاقت آورم و گيرم كه اى معبود من
حَرِّ نارِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى كَرامَتِكَ اَمْ كَيْفَ اَسْكُنُ فِى
حرارت آتشت را تحمل كنم اما چگونه چشم پوشيدن از بزرگواريت را بر خود هموار سازم يا چگونه در ميان
النّارِ وَ رَجاَّئى عَفْوُكَ فَبِعِزَّتِكَ يا سَيِّدى وَ مَوْلاىَ اُقْسِمُ صادِقاً لَئِنْ
آتش بمانم با اينكه اميد عفو تو را دارم پس به عزتت سوگند اى آقا و مولاى من براستى سوگند مى خورم كه اگر
تَرَكْتَنى ناطِقاً لاَضِجَّنَّ اِلَيْكَ بَيْنَ اَهْلِها ضَجيجَ الاْ مِلينَ وَ لاَصْرُخَنَّ
زبانم را در آنجا بازبگذارى حتماً در ميان دوزخيان شيون را بسويت سر دهم شيون اشخاص آرزومند
اِلَيْكَ صُراخَ الْمَسْتَصْرِخينَ وَ لاََبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكاَّءَ الْفاقِدينَ
و مسلماً چون فريادرس خواهان به درگاهت فرياد برآرم و قطعاً مانند عزيز گمگشتگان
وَ لاَُنادِيَنَّكَ اَيْنَ كُنْتَ يا وَلِىَّ الْمُؤْمِنينَ يا غايَةَ امالِ الْعارِفينَ يا
بر دورى تو گريه و زارى كنم و با صداى بلند تو را مى خوانم و مى گويم كجايى اى يار و نگهدار مؤ منان اى منتهاى آرمان عارفان اى
غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ يا حَبيبَ قُلُوبِ الصّادِقينَ وَ يا اِلهَ الْعالَمينَ
فريادرس درماندگان اى محبوب دل راستگويان و اى حيران كننده عالميان
اَفَتُراكَ سُبْحانَكَ يا اِلهى وَ بِحَمْدِكَ تَسْمَعُ فيها صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ
آيا براستى چنان مى بينى اى منزه و معبودم كه به ستايشت مشغولم كه بشنوى در آن آتش صداى بنده مسلمانى
سُجِنَ فيها بِمُخالَفَتِهِ وَ ذاقَ طَعْمَ عَذابِها بِمَعْصِيَتِهِ وَ حُبِسَ بَيْنَ
را كه در اثر مخالفتش در آنجا زندانى شده و مزه عذاب آتش را به خاطر نافرمانيش چشيده و در ميان
اَطْباقِها بِجُرْمِهِ وَ جَريرَتِهِ وَ هُوَ يَضِجُّ اِلَيْكَ ضَجيجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِكَ
طبقات دوزخ به واسطه جرم و جنايتش گرفتار شده و در آن حال به درگاهت شيون كند شيون شخصى كه آرزومند رحمت
وَ يُناديكَ بِلِسانِ اَهْلِ تَوْحيدِكَ وَ يَتَوَسَّلُ اِلَيْكَ بِرُبُوبِيَّتِكَ يا مَوْلاىَ
تو است و به زبان يگانه پرستان تو را فرياد زند و به بنده پروريت متوسل گردد اى مولاى من
فَكَيْفَ يَبْقى فِى الْعَذابِ وَ هُوَ يَرْجُوا ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِكَ اَمْ كَيْفَ
پس چگونه در عذاب بماند با اينكه به بردبارى سابقه دارت چشم اميد دارد يا چگونه
تُؤْلِمُهُ النّارُ وَ هُوَ يَأمُلُ فَضْلَكَ وَ رَحْمَتَكَ اَمْ كَيْفَ يُحْرِقُهُ لَهيبُها
آتش او را بيازارد با اينكه آرزوى فضل و رحمت تو را دارد يا چگونه شعله آتش او را بسوزاند
وَ اَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ تَرى مَكانَهُ اَمْ كَيْفَ يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ زَفيرُها
با اينكه تو صدايش را بشنوى و جايش را ببينى يا چگونه شراره هاى آتش او را دربرگيرد
وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ اَمْ كَيْفَ يَتَقَلْقَلُ بَيْنَ اَطْباقِها وَ اَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ اَمْ
با اينكه تو ناتوانيش دانى يا چگونه در ميان طبقات آتش دست و پا زند با اينكه تو صدق و راستگوئيش را دانى يا
كَيْفَ تَزْجُرُهُ زَبانِيَتُها وَ هُوَ يُناديكَ يا رَبَّهُ اَمْ كَيْفَ يَرْجُو فَضْلَكَ فى
چگونه موكلان دوزخ او را با تندى برانند با اينكه تو را به پروردگارى بخواند يا چگونه ممكن است كه اميد فضل تو را در
عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُكُهُ فيها هَيْهاتَ ما ذلِكَ الظَّنُ بِكَ وَ لاَالْمَعْرُوفُ مِنْ
آزادى خويش داشته باشد ولى تو او را به حال خود واگذارى چه بسيار از تو دور است و چنين گمانى به تو نيست و
فَضْلِكَ وَ لا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدينَ مِنْ بِرِّكَ وَ اِحْسانِكَ
فضل تو اينسان معروف نيست و نه شباهت با رفتار تو نسبت به يگانه پرستان دارد با آن نيكى و احسانت
فَبِالْيَقينِ اَقْطَعُ لَوْ لا ما حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذيبِ جاحِديكَ وَ قَضَيْتَ
كه نسبت بدانها دارى و من بطور قطع مى دانم كه اگر فرمان تو در معذب ساختن منكرانت صادر نشده بود و حكم
بِهِ مِنْ اِخْلادِ مُعانِديكَ لَجَعَلْتَ النّارَ كُلَّها بَرْداً وَ سَلاماً وَ ما كانَ
تو به هميشه ماندن در عذاب براى دشمنانت در كار نبود حتماً آتش دوزخ را هر چه بود به تمامى سرد و سالم مى كردى و
لاِحَدٍ فيها مَقَرّاً وَ لا مُقاماً لكِنَّكَ تَقَدَّسَتْ اَسْماَّؤُكَ اَقْسَمْتَ اَنْ
هيچكس در آن منزل و ماءوا نداشت ولى تو اى خدايى كه تمام نامهايت مقدس است سوگند ياد كرده اى كه دوزخ
تَمْلاَها مِنَ الْكافِرينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ اَجْمَعينَ وَ اَنْ تُخَلِّدَ فيهَا
را از كافران از پريان و آدميان پركنى و دشمنانت را براى هميشه در آن جا دهى و تو كه
الْمُعانِدينَ وَ اَنْتَ جَلَّ ثَناؤُكَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالاِْنْعامِ مُتَكَرِّماً
حمد ثنايت برجسته است در ابتداء بدون سابقه فرمودى و به اين انعام از روى بزرگوارى تفضل كردى
اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ اِلهى وَ سَيِّدى
(كه فرمودى ) ((آيا كسى كه مؤ من است مانند كسى است كه فاسق است ؟ نه يكسان نيستند)) اى معبود من و اى آقاى
فَاَسْئَلُكَ بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِيَّةِ الَّتى حَتَمْتَها وَ حَكَمْتَها
من بحق آن نيرويى كه مقدرش كردى و به فرمانى كه مسلمش كردى و صادر فرمودى
وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَيْهِ اَجْرَيْتَها اَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ وَ فى هذِهِ
و بر هر كس آن را اجرا كردى مسلط گشتى از تو مى خواهم كه ببخشى بر من در اين شب و در اين
السّاعَةِ كُلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ كُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ كُلَّ قَبِيحٍ اَسْرَرْتُهُ وَ كُلَّ
ساعت هر جرمى را كه مرتكب شده ام و هر گناهى را كه از من سرزده و هر كار زشتى را كه پنهان كرده ام و هر
جَهْلٍ عَمِلْتُهُ كَتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَيْتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ كُلَّ سَيِّئَةٍ اَمَرْتَ
نادانى كه كردم چه كتمان كردم و چه آشكار چه پنهان كردم و چه در عيان و هر كار بدى را كه به نويسندگان
بِاِثْباتِهَا الْكِرامَ الْكاتِبينَ الَّذينَ وَكَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما يَكُونُ مِنّى
گراميت دستور يادداشت كردنش را دادى همان نويسندگانى كه آنها را موكل بر ثبت اعمال من كردى و آنها را
وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَىَّ مَعَ جَوارِحى وَ كُنْتَ اَنْتَ الرَّقيبَ عَلَىَّ مِنْ
به ضميمه اعضاء و جوارحم گواه بر من كردى و اضافه بر آنها خودت نيز مراقب من بودى و
وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِكَ اَخْفَيْتَهُ وَ بِفَضْلِكَ
گواه اعمالى بودى كه از ايشان پنهان مى ماند و البته به واسطه رحمتت بود كه آنها را پنهان داشتى و از روى فضل خود
سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّى مِنْ كُلِّ خَيْرٍ اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ
پوشاندى و نيز خواهم كه بهره ام را وافر و سرشار گردانى از هر خيرى كه فرو ريزى يا احسانى كه بفرمائى يا نيكيهايى كه
نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ يا رَبِّ يا رَبِّ
پخش كنى يا رزقى كه بگسترانى يا گناهى كه بيامرزى يا خطايى كه بپوشانى پروردگارا پروردگارا
يا رَبِّ يا اِلهى وَ سَيِّدى وَ مَوْلاىَ وَ مالِكَ رِقّى يا مَنْ بِيَدِهِ
پروردگارا اى معبود من اى آقا و مولايم و اى مالك من اى كسى كه اختيارم بدست
ناصِيَتى يا عَليماً بِضُرّى وَ مَسْكَنَتى يا خَبيراً بِفَقْرى وَ فاقَتى
او است اى داناى بر پريشانى و بى نوائيم اى آگه از بى چيزى و نداريم
يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ اَسْئَلُكَ بِحَقِّكَ وَ قُدْسِكَ وَ اَعْظَمِ صِفاتِكَ
پروردگارا، پروردگارا پروردگارا از تو مى خواهم به حق خودت و به ذات مقدست و به بزرگترين صفات
وَ اَسْماَّئِكَ اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً
و اسمائت كه اوقاتم را در شب و روز به ياد خودت معمور و آباد گردانى
وَ بِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً وَ اَعْمالى عِنْدَكَ مَقْبُولَةً حَتّى تَكُونَ اَعْمالى
و به خدمتت پيوسته دارى و اعمالم را مقبول درگاهت گردانى تا اعمال
وَ اَوْرادى كُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالى فى خِدْمَتِكَ سَرْمَداً يا سَيِّدى يا
و گفتارم همه يك جهت براى تو باشد و حالم هميشه در خدمت تو مصروف گردد اى آقاى من اى
مَنْ عَلَيْهِ مُعَوَّلى يا مَنْ اِلَيْهِ شَكَوْتُ اَحْوالى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ
كسى كه تكيه گاهم او است اى كسى كه شكايت احوال خويش به درگاه او برم پروردگارا پروردگارا پروردگارا
قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى وَ هَبْ لِىَ
نيرو ده بر انجام خدمتت اعضاى مرا و دلم را براى عزيمت به سويت محكم گردان و به من
الْجِدَّ فى خَشْيَتِكَ وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ حَتّى اَسْرَحَ اِلَيْكَ
كوشش در ترس و خشيتت و مداومت در پيوستن به خدمتت عطا فرما تا تن و جان را
فى مَيادينِ السّابِقينَ وَ اُسْرِعَ اِلَيْكَ فِى الْبارِزينَ وَ اَشْتاقَ اِلى
در ميدانهاى پيشتازان بسويت برانم و در زمره شتابندگان بسويت بشتابم و در صف مشتاقان اشتياق
قُرْبِكَ فِى الْمُشْتاقينَ وَ اَدْنُوَ مِنْكَ دُنُوَّ الْمُخْلِصينَ وَ اَخافَكَ مَخافَةَ
تقربت را جويم و چون نزديك شدن مخلصان به تو نزديك گردم و چون يقين كنندگان از تو بترسم
الْمُوقِنينَ وَ اَجْتَمِعَ فى جِوارِكَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنى
و در جوار رحمتت با مؤ منان در يكجا گرد آيم خدايا هر كه بد مرا خواهد
بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَ مَنْ كادَنى فَكِدْهُ وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً
بدش را بخواه و هر كه به من مكر كند به مكر خويش دچارش كن و نصيبم را پيش خود بهتر از ديگر بندگانت قرار ده
عِنْدَكَ وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ فَاِنَّهُ لا يُنالُ ذلِكَ
و منزلتم را نزد خود نزديكتر از ايشان كن و رتبه ام را در پيشگاهت مخصوص تر از ديگران گردان كه براستى
اِلاّ بِفَضْلِكَ وَ جُدْلى بِجُودِكَ وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِكَ وَاحْفَظْنى
جز به فضل تو كسى به اين مقام نرسد و به جود و بخشش خود به من جود كن و به مجد و بزرگوارى خود بر من توجه فرما
بِرَحْمَتِكَ وَاجْعَلْ لِسانى بِذِكْرِكَ لَهِجاً وَ قَلْبى بِحُبِّكَ مُتَيَّماً وَ مُنَّ
و به رحمت خود مرا نگهدار و قرار ده زبانم را به ذكرت گويا و دلم را به دوستيت بى قرار و شيدا و با اجابت
عَلَىَّ بِحُسْنِ اِجابَتِكَ وَ اَقِلْنى عَثْرَتى وَاغْفِرْ زَلَّتى فَاِنَّكَ قَضَيْتَ
نيكت بر من منت بنه و لغزشم را ناديده گير و گناهم را بيامرز زيرا كه تو خود بندگانت را
عَلى عِبادِكَ بِعِبادَتِكَ وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِكَ وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الاِْجابَةَ
به پرستش خويش فرمان دادى و به دعا كردن به درگاهت ماءمور ساختى و اجابت دعايشان را ضمانت كردى
فَاِلَيْكَ يا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهى وَ اِلَيْكَ يا رَبِّ مَدَدْتُ يَدى فَبِعِزَّتِكَ
پس اى پروردگار من به سوى تو روى خود بداشتم و به درگاه تو اى پروردگارم دست حاجت دراز كردم پس به عزتت
اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجاَّئى
دعايم را مستجاب فرما و به آرزويم برسان و اميدم را از فضل خويش قطع منما
وَاكْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئى يا سَريعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا
و شر دشمنانم را از جن و انس كفايت فرما اى خداى زودگذر بيامرز كسى را كه جز
يَمْلِكُ اِلا الدُّعاَّءَ فَاِنَّكَ فَعّالٌ لِما تَشاَّءُ يا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكْرُهُ
دعا چيزى ندارد كه براستى تو هر چه را بخواهى انجام دهى اى كسى كه نامش دوا است و يادش
شِفاَّءٌ وَ طاعَتُهُ غِنىً اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُكاَّءُ يا
شفاء است و طاعتش توانگرى است ترحم فرما بر كسى كه سرمايه اش اميد و ساز و برگش گريه و زارى است اى
سابِغَ النِّعَمِ يا دافِعَ النِّقَمِ يا نُورَ الْمُسْتَوْحِشينَ فِى الظُّلَمِ يا عالِماً
تمام دهنده نعمتها و اى برطرف كننده گرفتاريها اى روشنى وحشت زدگان در تاريكيها اى داناى
لا يُعَلَّمُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ صَلَّى
بى معلم درود فرست بر محمد و آل محمد و انجام ده درباره من آنچه را كه تو شايسته آنى و درود
اللّهُ عَلى رَسُولِهِ وَالاْئِمَّةِ الْمَيامينَ مِنْ الِهِ وَ سَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً
خدا بر پيامبر و پيشوايان با بركت از خاندانش و سلام فراوان
R A H A
08-18-2011, 03:05 AM
دعاى عَشَرات
از دعاهاى بسيار معتبره است و ما بين نسخ آن اختلاف است و ما آنرا از مصباح شيخ نقل مى كنيم و مستحبّاست خواندن آن درهرصبح و شام وافضل اوقات آن بعد از عصر جمعه است.
به نام خداى بخشاينده مهربان
سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَكبَرُ وَ لا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إلاّ
منزه است خدا وستايش خاص خدا است ومعبودى جزخدا نيست وخدا بزرگتر ازتوصيف است وهيچ جنبش ونيرويى نيست جز
بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ سُبْحانَ اللّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ اَطْرافَ النَّهارِ سُبْحانَ اللّهِ
بوسيله خداى والاى بزرگ تنزيه خداى را در تمام ساعات شب و اوقات روز تنزيه خدايرا
بِالْغُدُوِّ وَالآصالِ سُبْحانَ اللّهِ بِالْعَشِىِّ وَالاِْبكارِ سُبْحانَ اللّهِ حينَ
در بامداد و شامگاهان تنزيه خداى را در شب و صبح تنزيه خداى را چون
تُمْسُونَ وَحينَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِى السَّمواتِ وَالاْرْضِ
شب كنيد و چون به بامدادان درآييد و خاص او است ستايش در آسمانها و زمين
وَ عَشِيّاً وَ حينَ تُظْهِرُونَ يُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ
و شبانگاه و هنگام ظهر، بيرون آورد زنده را از مرده و برون آرد مرده را از
الْحَىِّ وَ يُحْيىِ الاْرْضِ بَعْدَ مَوْتِها وَ كَذلِكَ تُخْرَجُونَ سُبْحانَ رَبِّكَ
زنده و زنده گرداند زمين را پس از مردنش و شما هم اين چنين (در رستاخيز) بيرون آورده شويد منزه است پروردگار تو
رَبِّ الْعِزَّةِ عَمّا يَصِفُونَ وَ سَلامٌ عَلَى المُرْسَلينَ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ
پروردگار عزت از آنچه وصف كنند و درود بر پيامبران و ستايش خاص خدا پروردگار
الْعالَمِينَ سُبْحانَ ذِى المُلْكِ وَالْمَلَكُوتِ سُبْحانَ ذِى الْعِزَّةِ
جهانيان است منزه است خداى صاحب ملك و ملكوت منزه است خداى صاحب عزت و
وَالْجَبَرُوتِ سُبْحَانَ ذِى الْكِبْرِياَّءِ وَالْعَظَمَةِ الْمَلِكِ الْحَقِّ الْمُهَيْمِنِ [الْمُبينِ]
جبروت منزه است خداى صاحب بزرگى و عظمت آن پادشاه برحق و نگهبان
الْقُدُّوسِ سُبْحانَ اللّهِ الْمَلِكِ الْحَىِّ الَّذِى لا يَمُوتُ سُبْحانَ اللّهِ الْمَلِكِ
و پاكيزه از هر عيب منزه است خداى فرمانرواى زنده اى كه نميرد منزه است خداى فرمانرواى
الْحَىِّ الْقُدُّوسِ سُبْحانَ الْقاَّئِمِ الْدّآئِمِ سُبْحانَ الْدّآئِمِ القاَّئِمِ سُبحَانَ
زنده پاكيزه از هر عيب منزه است خداى پاينده جاويدان منزه است خداى جاويدان پاينده منزه است
رَبِّىَ الْعَظيِمِ سُبْحانَ رَبِّىَ الاْعْلى سُبْحانَ الْحَىِّ القَيُّومِ سُبْحانَ
پروردگار بزرگ من منزه است پروردگار برترم منزه است خداى زنده پاينده منزه است
الْعَلِىِّ الاْعْلى سُبْحانَهُ وَ تَعالى سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلاَّئِكَةِ
خداى والا و برتر منزه است او و برتر است بسيار منزه و پاكيزه است پروردگار ما و پروردگار فرشتگان
وَالرُّوحِ سُبْحانَ الدّآئِمِ غَيْرِ الْغافِلِ سُبْحانَ الْعالِمِ بِغَيْرِ تَعْلِيمٍ
و جبرئيل منزه است خداى جاويدانى كه غافل نيست منزه است داناى ناآموخته
سُبْحانَ خالِقِ ما يُرى و مَا لايُرى سُبْحانَ الَّذى يُدْرِكُ الاْبْصارَ وَ لا
منزه است آفريدگار ديدنيها و ناديدنيها منزه است خدايى كه ديده ها را درك كند ولى
تُدْرِكُهُ الاْبْصارُ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبِيرُ اَللّهُمَّ إنّى اَصْبَحْتُ مِنْكَ فى
ديده ها دركش نكنند و او است دقيق و كاردان خدايا من از لطف تو صبح كردم در
نِعْمَةٍ وَ خَيْرٍ وَ بَرَكَةٍ وَ عافِيَةٍ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَتْمِمْ عَلَىَّ
ميان نعمت و خير و بركت و تندرستى پس درود فرست بر محمد و آلش و تمام كن بر من
نِعْمَتَكَ وَ خَيْرَكَ وَ بَرَكاتِكَ وَعافِيَتِكَ بِنَجاةٍ مِنَ الْنّارِ وَارْزُقْنِى
نعمت و خير و بركات و عافيتت را به رهايى از آتش و روزيم كن
شُكْرَكَ وَ عافِيَتَكَ وَ فَضْلَكَ وَ كَرامَتَكَ اَبَداً ما اَبْقَيْتَنِى اَللّهُمَّ بِنُورِكَ
سپاسگزارى و عافيت و فضل و بزرگواريت را هميشه تا زنده ام دارى خدايا به نور تو
اهْتَدَيْتُ وَ بِفَضْلِكَ اسْتَغْنَيْتُ وَ بِنِعْمَتِكَ اَصْبَحْتُ وَ اَمْسَيْتُ اَللّهُمَّ
راه يافتم و به فضل تو بى نيازى جستم و به نعمت تو روز و شبم را گذراندم خدايا
اِنّى اُشْهِدُكَ وَ كَفى بِكَ شَهِيدا وَاُشْهِدُ مَلاَّئِكَتَكَ و اَنْبِي اَّئَكَ وَ رُسُلَكَ
من تو را گواه مى گيرم و گواهى تو بس است و گواه گيرم فرشتگان و پيمبران و رسولانت را
وَ حَمَلَةَ عَرْشِكَ وَ سُكّانَ سَماواتِكَ وَ اَرْضِكَ وَ جَميعَ خَلْقِكَ بِاَنَّكَ
و حاملان عرشت را و ساكنان آسمانها و زمينت و همه خلق تو را كه تويى
اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ إلاّ اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ و اَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللّهُ
خدايى كه معبودى جز تو نيست يگانه اى كه شريك ندارى و اينكه محمد صلى الله
عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ وَ اَنَّكَ عَلى كُلِّشَىءٍ قَدِيرٌ تُحْيى
عليه و آله بنده و رسول تو است و به اينكه تو بر هر چيز توانايى زنده مى كنى
وَ تُميتُ وَ تُميتُ وَ تُحْيى وَ اَشْهَدُ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ اَنَّ الْنّارَ حَقُّ وَ
و مى ميرانى و مى ميرانى و زنده مى كنى و گواهى دهم كه بهشت حق است و آتش دوزخ حق است و
النُّشُورَ حَقُّ وَالْسَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيهَا وَ اَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى
روز رستاخيز حق است و قيامت مسلما خواهد آمد و شكى در آن نيست و حتما خداوند كسانى را كه در
القُبُورِ وَ اَشْهَدُ اَنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ حَقّا حَقّا وَ اَنَّ
گورها خفته اند برمى انگيزد و گواهى دهم كه على بن ابيطالب برحق اميرمؤ منان است و البته برحق است و براستى
الاْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ هُمُ الاْئمَّةُ الهُداةُ الْمَهْدِيُّونَ غَيْرُ الضّآلّينَ وَ لاَ
پيشوايان از فرزندان او آنهايند امامان راهنماى راه يافته كه نه گمراهند و نه
الُمُضِلِّينَ وَ اَنَّهُمْ اَوْلِياَّئُكَ الْمُصْطَفَوْنَ وَ حِزْبُكَ الْغالِبُونَ وَ صِفْوَتُكَ
گمراه شده و (گواهى دهم كه ) آنهايند دوستان برگزيده ات و حزب پيروزت و انتخاب شدگان
وَ خِيَرَتُكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ نُجَباَّئُكَ الَّذِينَ انْتَجَبْتَهُمْ لِدينِكَ
و بهترين خلق تو و برگزيدگانى كه آنان را براى دين خود برگزيدى
وَاخْتَصَصْتَهُمْ مِنْ خَلْقِكَ واصْطَفْيَتَهُمْ عَلى عِبادِكَ وَ جَعَلْتَهُمْ حُجَّةً
و از ميان خلق خود مخصوصشان ساختى و بر بندگانت برگزيدى و آنها را بر جهانيان حجت
عَلَى العالَمينَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ والسَّلامُ وَ رَحْمةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ
قرار دادى درودهاى تو بر ايشان و سلام و رحمت خدا و بركاتش بر آنها باد
اَللّهُمَّ اكْتُبْ لى هذِهِ الشَّهادَهَ عِنْدَكَ حَتّى تُلِقِّنَنيها يَوْمَ الْقِيمَةِ
خدايا بنويس برايم اين گواهى را نزد خود تا اينكه در روز قيامت آن را بر زبانم جارى كنى
وَ اَنْتَ عَنّى راضٍ اِنَّكَ عَلى ما تَشاَّءُ قَديرٌ اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمدُ حَمْدا
در حالى كه تو از من خوشنود باشى زيرا تو بر هرچه بخواهى توانايى خدايا ستايش خاص تو است ستايشى
يَصْعَدُ اَوَّلُهُ وَ لا يَنْفَدُ آخِرُهُ اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمدُ حَمْدا تَضَعُ لَكَ السَّماَّءُ
كه آغازش بالا رود و انجامش پايان نداشته باشد خدايا ستايش خاص تو است ستايشى كه آسمان براى تو
كَنَفَيْها وَ تُسَبِّحُ لَكَ الاْرْضُ وَ مَنْ عَلَيْها اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً
دو بال خويش فرو نهد و زمين و آنچه بر آن است زبان به تسبيحت گشايد خدايا خاص تو است ستايش ، ستايشى
سَرْمَداً اَبَداً لاَ انْقِطاعَ لَهُ وَ لا نَفادَ وَ لَكَ يَنْبَغى وَ اِلَيْكَ يَنْتَهى فِىَّ
دائمى و هميشگى و بى پايان و زوال ناپذير و ستايشى كه سزاوار تو باشد و بسوى تو منتهى گردد و در دل من
وَ عَلَىَّ وَلَدَىَّ وَ مَعى وَ قَبْلى وَ بَعْدى وَ اَمامِى وَ فَوْقى وَ تَحْتى
و بر تن من و در پيش من و با من و پيش از من و پس از من و پيش رو و بالاى سرم و زير پايم
وَ اِذا مِتُّ وَ بَقيتُ فَرْداً وَحيدا ثُمَّ فَنيتُ وَ لَكَ الْحَمْدُ اِذا نُشِرْتُ
و چون مُردم و تك و تنها ماندم و سپس فانى شدم و در هر حال ستايشت كنم و خاص تو است ستايش هنگامى كه دوباره
وَ بُعِثْتُ يا مَوْلاىَ اَللّهُمَّ وَ لَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الشُّكْرُ بِجَميعِ مَحامِدِكَ
زنده و برانگيخته شوم اى مولاى من خدايا و از آن تو است ستايش و براى تو است سپاسگزارى به تمام انواع حمد و ستايشت
كُلِّها عَلى جَميعِ نَعْماَّئِكَ كُلِّها حَتّى يَنْتَهِىَ الْحَمْدُ اِلى ما تُحِبُّ رَبَّنا
همگى ، بر تمام نعمتهايت همگى تا برسد ستايش بدانجا كه تو دوست دارى پروردگارا،
وَ تَرْضى اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلى كُلِّ اَكْلَةٍ وَ شَربَةٍ وَ بَطْشَةٍ وَ قَبْضَةٍ
و خوشنود گردى ، خدايا مخصوص تو است ستايش بر هر لقمه و هر جرعه و هر حمله كردن و هر بستن
وَ بَسْطَةٍ وَ فى كُلِّ مَوْضِعِ شَعْرَةٍ اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدا خالِداً مَعَ
و گشودنى و بر هر جاى مويى خدايا ستايش از آن تو است ستايشى جاويدان به جاويدانى ذاتت و خاص تواست ستايش ستايشى كه
خُلُودِكَ و لَكَ الْحَمْدُ حَمْداً لا مُنْتَهى لَهُ دُونَ عِلْمِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ
در نزد علم تو انتهايى برايش نباشد و ستايش از آن تو است
حَمْدا لا اَمَدَ لَهُ دُونَ مَشِيَّتِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدا لا اَجْرَ لِقآئِلِهِ اِلاّ
ستايشى كه پيش مشيت تو پايانى ندارد و از آن تو است حمد، حمدى كه براى گوينده اش جز
ادامه در پست بعدی
R A H A
08-18-2011, 03:06 AM
رِضاكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى حِلْمِكَ بَعْدَ عِلْمِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَلى عَفِْوكَ
رضاى تو پاداش نباشد و خاص تو است ستايش بر بردباريت از پس علم و دانشت و براى تو است ستايش بر گذشتت از
بَعْدَ قُدرَتِكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ باعِثَ الْحَمْدِ وَ لَكَ الْحَمْدُ وارِثَ الْحَمْدِ
پس قدرت و تواناييت و براى تو است حمد كه باعث حمدى و براى تو است ستايش كه وارث آنى و براى تو است حمد
و لَكَ الْحَمْدُ بَديعَ الْحَمْدِ وَ لَكَ الْحَمْدُ مُنْتَهَى الْحَمْدِ وَ لَكَ الحَمْدُ مُبتَدِعَ
كه پديده آورنده حمدى و براى تو است حمد كه انتهاى آنى و براى تو است حمد كه خود سازنده حمدى
الْحَمْدِ وَ لَكَ الْحَمْدُ مُشْتَرِىَ الْحَمْدِ وَ لَكَ الْحَمْدُ وَ لِىَّ الْحَمْدِ وَ لَكَ
و براى تو است ستايش كه خريدار آنى و براى تو است حمد كه سرپرست آنى و براى تواست
الْحَمْدُ قَديمَ الْحَمْدِ وَ لَكَ الْحَمْدُ صادِقَ الْوَعْدِ وَ فِىَّ الْعَهْدِ عَزيزَ
ستايش اى ديرينه ستايش و خاص تو است حمد اى كه وعده ات راست و به پيمانت وفادارى
الجُنْدِ قاَّئِمَ الْمَجْدِ وَ لَكَ الْحَمْدُ رَفيعَ الدَّرَجاتِ مُجيبَ الدَّعَواتِ
لشكرت پيروزمند و مجد و عظمتت استوار است و ستايش خاص تو است اى والا درجات و پاسخ دهنده دعاها
مُنزِلَ الاْياتِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمواتٍ عَظيمَ الْبَرَكاتِ مُخْرِجَ النُّورِ
و فرو فرستنده آيات از بالاى هفت آسمان ، و اى خداى بزرگ بركات و برون آرنده نور
مِنَ الظُّلُماتِ ومُخْرِجَ مَنْ فِى الظُّلُماتِ اِلىَ النُّورِ مُبَدِّلَ السَّيِّئاتِ
از ظلمات (وتاريكيها) و برون آرنده مبتلايان به تاريكيها را به روشنى و نور و اى تبديل كننده بديها
حَسَناتٍ وَ جاعِلَ الْحَسَناتِ دَرَجاتٍ اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ غافِرَ الذَّنْبِ
به خوبيها و قراردهنده خوبيها را درجه خدايا حمد مخصوص تو است كه آمرزنده گناه
وَ قابِلَ التَّوْبِ شَديدِ الْعِقابِ ذَاالطَّوْلِ لا اِلهَ الاّ اَنْتَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ
و توبه پذير و سخت كيفر و صاحب بخشش و احسانى معبودى نيست جز تو و بسوى تو است بازگشت
اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ فِى الَّليْلِ اِذا يَغْشى وَ لَكَ الْحَمْدُ فِى النَّهارِ اِذا
خدايا از آن تو است ستايش در شب هنگامى كه سياهيش فرا گيرد و براى تو است ستايش در روز هنگامى كه
تَجَلّى وَ لَكَ الْحَمْدُ فِى الاْخِرَةِ وَ الاُْولى وَ لَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ كُلِّ نَجْمٍ
روشن گردد و براى تو است ستايش در انجام و آغاز و براى تو است ستايش به عدد هر ستاره
وَ مَلَكٍ فِى السَّماَّءِ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ الثَّرى وَالْحَصى وَالنَّوى وَلَكَ
و فرشته اى كه در آسمان است و براى تو است حمد به عدد خاك و سنگ ريزه و هسته ها و براى تو است
الْحَمْدُ عَدَدَ ما فى جَوِّ السَّماَّءِ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما فى جَوْفِ
ستايش به شماره آنچه در ميان آسمان است و براى تو است ستايش به عدد آنچه در دل
الاَرْضِ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ اَوْزانِ مِياهِ الْبِحارِ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ
زمين است و براى تو است ستايش به عدد وزن آب درياها و براى تو است حمد به شماره
اَوْراقِ الاْشْجارِ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما عَلى وَجْهِ الاْرْضِ وَ لَكَ
برگ درختان و براى تو است ستايش به شماره آنچه در روى زمين است و براى تو است
اَلْحَمْدُ عَدَدَ ما اَحْصى كِتابُكَ وَ لَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُكَ
ستايش به شماره آنچه كتاب تو آن را برشمرده و براى تو است حمد به عدد آنچه علم و دانشت بدان احاطه دارد
وَ لَكَ الْحَمْدُ عَدَدَ الاِْنْسِ وَالْجِنِّ وَالْهَوامِّ وَالطَّيْرِ وَالْبَهاَّئِمِ والسِّباعِ
و براى تو است ستايش به عدد انس و جن و خزندگان و پرندگان و چرندگان و درندگان
حَمْداً كَثيرا طَيِّباً مُباركاً فِيهِ كَما تُحِبُّ رَبَّنا وَ تَرْضى وَ كَما يَنْبَغى
ستايشى بسيار و پاكيزه و بابركت چنانچه دلخواه تو است اى پروردگار و چنانچه بپسندى و آنچنانكه سزاوار
لِكَرَمِ وَجْهِكَ وَعِزِّ جَلالِكَ
ذات بزرگوار و شوكت جلال تو است
پس مى گوئى ده مرتبه :
لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ و ده مرتبه :
معبودى نيست جز خداى يكتا كه شريكى ندارد و او را است فرمانروايى و خاص او است ستايش و او است دقيق و كاردان
لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَ يُميتُ
معبودى نيست جز خداى يكتا كه شريكى ندارد و او را است فرمانروايى و ستايش مخصوص او است كه زنده كند و بميراند
وَ يُميتُ وَ يُحْيى وَ هُوَ حَىُّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّشَىءٍ قَديرٌ
و بميراند و زنده كند و او است زنده اى كه نميرد همه نيكيها بدست او است و او بر همه چيز توانا است
و ده مرتبه:اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ
آمرزش خواهم از خدايى كه معبودى جز او نيست و زنده و پاينده است و بسويش بازگشت كنم
و ده مرتبه:يا اَللّهُ يا اَللّهُ و ده مرتبه يا رَحْمنُ يا رَحْمنُ و ده مرتبه يا رَحيمُ يا رَحيمُ و ده مرتبه
اى خدا اى خدا * * * اى بخشاينده ، اى بخشاينده * * * اى مهربان اى مهربان
يا بَديعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ و ده مرتبه يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ و ده مرتبه
اى پديد آورنده آسمانها و زمين * * * اى صاحب جلال و بزرگوارى
يا حَنّانُ يا مَنّانُ و ده مرتبه يا حىُّ يا قَيُّومُ و ده مرتبه
اى مهرورز نعمت ده * * * اى زنده و پاينده
يا حَىُّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ و ده مرتبه يا اَللّهُ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ و ده مرتبه
اى زنده اى كه معبودى جز تو نيست * * * اى خدايى كه جز تو معبودى نيست
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ و ده مرتبه اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه
بنام خداى بخشاينده مهربان * * * خدايا درود فرست بر محمد و آلش
اَللّهُمَّ افْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ و ده مرتبه امينَ امينَ و ده مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ پس مى گويى:
خدايا انجام ده درباره من آنچه را تو سزاوار آنى * * * به اجابت رسان * * * بگو او خداى يكتا است
اَللّهُمَّ اصْنَعْ بى ما اَنتَ اَهْلُهُ وَ لا تَصْنَعْ بى ما اَنَا اَهْلُهُ
خدايا با من كن آنچه را تو شايسته آنى و مكن با من آنچه را من شايسته آنم زيرا كه
فَاِنَّكَ اَهْلُ التَّقْوى وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَةِ وَ اَنَا اَهْلُ الذُّنُوبِ وَالْخَطايا
تو البته شايسته پرهيزكارى هستى و اهل آمرزشى و من اهل گناهان و خطاها هستم
فَارْحَمْنى يا مَوْلاىَ وَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ و نيز ده مرتبه مى گوئى:
پس به من رحم كن اى مولاى من و تويى مهربانترين مهربانان
لاحَوْلَ وَ لاقُوَّهَ اِلاّبِاللّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوتُ وَالْحَمْدُلِلّهِ
جنبش و نيرويى نيست جز به خدا، توكل بر خداى زنده اى كه نميرد و ستايش خاص خدايى است
الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فى الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ
كه فرزندى نگرفته و شريكى در فرمانروايى ندارد و او را
وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبيراً
دوستى براى رفع مذلت نيست و بزرگش شمار كامل و بسيار
R A H A
08-18-2011, 03:08 AM
دعاى سمات
معروف به دعاء شبّور كه مستحبّ است خواندن آن در ساعت آخر روز جمعه و مخفى نماند كه اين دعا از ادعيه مشهوره است و اكثر علماء سَلَفْ بر اين دعا مواظبت مى نموده اند و در مصباح شيخ طوسى و جمال الا سبوع سيّد بن طاوس و كتب كفعمى بسندهاى معتبر از جناب محمّد بن عثمان عمروى رِضْوانُ اللّهِ عَلَيْهِ كه از نوّاب حضرت صاحب الا مرعليه السلام است و از حضرت امام محمّد باقر و امام جعفر صادق عَليهِماالسَّلام روايت شده و علاّمه مجلسى (ره ) آن را با شرح در بحار ذكر كرده و آن دعاء موافق مصباح شيخ اين است :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الاْعْظَمِ الاْعَزِّ الاْجَلِّ الاْكْرَمِ
خدايا از تو مى خواهم به حق نام بزرگ و بزرگترت و آن عزيزتر و برجسته تر و گراميترت
الَّذى اِذا دُعيتَ بِهِ عَلى مَغالِقِ اَبْوابِ السَّماَّءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ
همان نامى كه هرگاه بخوانندت بدان نام براى گشودن درهاى بسته آسمان به رحمت
انْفَتَحَتْ وَ اِذا دُعيتَ بِهِ عَلى مَضاَّئِقِ اَبْوابِ الاْرْضِ لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ
گشوده شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براى باز شدن تنگناهاى درهاى زمين باز شود
وَ اِذا دُعيتَ بِهِ عَلَى العُسْرِ لِلْيُسْرِ تَيَسَّرَتْ وَ اِذا دُعيتَ بِهِ عَلَى
و هرگاه بخوانندت بدان نام براى آسان شدن سختى آسان گردد و هرگاه بخوانندت بدان نام براى زنده شدن
الاْمْواتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ وَ اِذا دُعيتَ بِهِ عَلى كَشْفِ الْبَاْساَّءِ
مردگان زنده شود و هرگاه بخوانندت بدان نام براى برطرف شدن دشواريها
وَالضَّرّآءِ انْكَشَفَتْ وَ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَريمِ اَكْرَمِ الْوُجُوهِ وَ اَعَزِّ
برطرف گردد و سوگند به عظمت ذات بزرگوارت كه بزرگوارترين و عزيزترين ذوات است
الْوُجُوهِ الَّذى عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ وَ خَضَعَتْ لَهُ الرِّقابُ وَ خَشَعَتْ لَهُ
و تمام روها دربرابرش خوار گشته و گردنها در مقابلش خم شده و
الاْصْواتُ وَ وَجِلَتْ لَهُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخافَتِكَ وَ بِقُوَّتِكَ الَّتى بِها
صداها از هيبتش خاموش گشته و دلها همه از ترس او هراسان گشته و سوگند به نيرو و قدرتت كه بدان
تُمْسِكُ السَّماَّءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاْرْضِ اِلاّ بِاِذْنِكَ وَ تُمْسِكُ السَّمواتِ
آسمان را نگهداشته اى از اينكه بر زمين افتد جز به اجازه خودت و نگهداشته اى آسمانها
وَالاْرْضَ اَنْ تَزُولا وَ بِمَشِيَّتِكَ الَّتى دانَ لَهَا الْعالَمُونَ وَ بِكَلِمَتِكَ
و زمين را از اينكه از جاى خود بروند و سوگند به مشيت و اراده ات كه جهانيان در برابرش
الَّتى خَلَقْتَ بِهَا السَّمواتِ وَ الاْرْضَ وَ بِحِكْمَتِكَ الَّتى صَنَعْتَ بِهَا
خوار گشته و به حق آن كلمه ات كه آسمانها و زمين را بدان آفريدى و به حق آن حكمتت كه بوسيله آن (موجودات )
الْعَجاَّئِبَ وَ خَلَقْتَ بِهَا الظُّلْمَةَ وَ جَعَلْتَها لَيْلاً وَ جَعَلْتَ اللَّيْلَ سَكَناً
شگفت ساختى و تاريكى را بدان خلق فرمودى و آن را شب قرار دادى و شب را نيز (وقت ) آرامش قرار دادى
وَ خَلَقْتَ بِهَا النُّورَ وَ جَعَلْتَهُ نَهاراً وَ جَعَلْتَ النَّهارَ نُشُوراً مُبْصِراً
و نور و روشنى را بدان آفريدى و روزش قرار دادى و روز را هم (هنگام كار و) جنبش و مايه بينش قرار دادى
وَ خَلَقْتَ بِهَا الشَّمْسَ وَ جَعَلْتَ الشَّمْسَ ضِياَّءً وَ خَلَقْتَ بِهَا الْقَمَرَ
و بدان خورشيد را آفريدى و خورشيد را نيز فروزان كردى ، و بدان ماه را خلق كردى
وَ جَعَلْتَ الْقَمَرَ نُوراً وَ خَلَقْتَ بِهَا الْكَواكِبَ وَ جَعَلْتَها نُجُوماً وَ بُرُوجاً
و آن را نور و روشنايى قرارش دادى و بدان ستارگان را آفريدى و قرارشان دادى اخترانى تابناك و برجها
وَ مَصابيحَ وَ زينَةً وَ رُجُوماً وَ جَعَلْتَ لَها مَشارِقَ وَ مَغارِبَ وَ جَعَلْتَ
و چراغهايى و زيور بخش آسمان و وسيله راندن (شياطين ) و قرار دادى براى آنها خاورها و باخترها و نيز برايش
لَها مَطالِعَ وَ مَجارِىَ وَ جَعَلْتَ لَها فَلَكاً وَ مَسابِحَ وَ قَدَّرْتَها فِى
طلوع گاهها و گردشگاهها مقرر ساختى و براى هريك از آنها مدار حركت و شناگاهى قرار دادى و روى اندازه هاى معين در
السَّماَّءِ مَنازِلَ فَاَحْسَنْتَ تَقْديرَها وَ صَوَّرْتَها فَاَحْسَنْتَ تَصْويرَها
آسمان منزلشان دادى و به خوبى اندازه گرفتى و صورتشان دادى و نيكو صورتشان دادى
وَ اَحْصَيْتَها بِاَسْماَّئِكَ اِحْصاَّءً وَ دَبَّرْتَها بِحِكْمَتِكَ تَدْبيراً فَاَحْسَنْتَ
و آنها را بنامهاى خويش دقيقا برشمردى و با حكمت خويش با كمال تدبير اداره نمودى و به نيكى
تَدْبيرَها وَ سَخَّرْتَها بِسُلْطانِ اللَّيْلِ وَ سُلْطانِ النَّهارِ وَالسّاعاتِ
تدبير كردى و بوسيله تسلط شب و روز براى تنظيم ساعتها
وَ عَدَدَ السِّنينَ وَالْحِسابَ وَجَعَلْتَ رُؤْيَتَها لِجَميعِ النّاسِ مَرْئً
و شماره سالها و برقرارى حساب تسخيرشان كردى و ديدنشان را بر همه مردم يكنواخت كردى
واحِداً وَ اَسْئَلُكَ اللّهُمَّ بِمَجْدِكَ الَّذى كَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَ رَسُولَكَ
و از تو مى خواهم خدايا به حق آن بزرگوارى و مجدت كه سخن گفتى بدان با بنده و فرستاده ات
مُوسَى بْنَ عِمْرانَ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الْمُقَدَّسينَ فَوْقَ اِحْساسِ
موسى بن عمران عليه السلام در ميان قدسيان برتر از احساس
الْكَرُّوبينَ فَوْقَ غَمآئِمِ النُّورِ فَوْقَ تابُوتِ الشَّهادَةِ فى عَمُودِ النّارِ
كروبيان بالاتر از ابرهاى نور و بالاتر از صندوق شهادت كه در ميان ستونى از آتش (بود)
وَ فى طُورِ سَيْناَّءَ وَ فى جَبَلِ حُوريثَ فِى الْوادِ الْمُقَدَّسِ فِى الْبُقْعَةِ
و هم در طور سيناء و در كوه حوريث در وادى مقدس در بقعه
الْمُبارَكَةِ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الاْيْمَنِ مِنَ الشَّجَرَةِ وَ فى اَرْضِ مِصْرَ
مبارك از جانب راست كوه طور از درخت و در سرزمين مصر
بِتِسْعِ اياتٍ بَيِّناتٍ وَ يَوْمَ فَرَقْتَ لِبَنى اِسْرآئيلَ الْبَحْرَ وَ فِى
با نُه معجزه آشكار (بمجد و بزرگواريت در) روزى كه دريا را براى بنى اسرائيل شكافتى و نيز در
الْمُنْبَجِساتِ الَّتى صَنَعْتَ بِهَا الْعَجاَّئِبَ فى بَحْرِ سُوفٍ وَ عَقَدْتَ مآءَ
(روز) چشمه هاى جوشيده و جارى (از سنگ ) كه از آن عجايبى ساختى در درياى سوف و در دل آن
الْبَحْرِ فى قَلْبِ الْغَمْرِ كَالْحِجارَةِ وَ جاوَزْتَ بِبَنى اِسْراَّئيلَ الْبَحْرَ
درياى عظيم آب آن دريا را مانند سنگ منجمد كرده و بستى و بنى اسرائيل را از دريا عبور دادى
وَ تَمَّتْ كَلِمَتُكَ الْحُسْنى عَلَيْهِمْ بِما صَبَرُوا وَ اَوْرَثْتَهُمْ مَشارِقَ
و وعده نيكت را به خاطر صبرى كه كردند بر ايشان تمام كردى و آنان را بر شرق و غرب
الاْرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتى بارَكْتَ فيها لِلْعالَمينَ وَ اَغْرَقْتَ فِرْعَوْنَ
سرزمينى كه براى جهانيان مبارك گردانده بودى وارث و مالك كردى و فرعون
وَ جُنُودَهُ وَ مَراكِبَهُ فِى الْيَمِّ و بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الاْعْظَمِ الاْعَزِّ الاْجَلِّ
و سپاهيانش را با مركبهاشان در دريا غرق كردى و به حق نام بزرگ و اعظم و عزيزتر و برتر
الاْكْرَمِ وَ بِمَجْدِكَ الَّذى تَجَلَّيْتَ بِهِ لِمُوسى كَليمِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فى
و گرامى ترت سوگند و به حق آن مجد و بزرگيت كه بدان بر موسى كليم خود عليه السلام در
طُورِ سَيْناَّءَ وَ لاِِبْراهيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ خَليلِكَ مِنْ قَبْلُ فى مَسْجِدِ
طور سيناء تجلى كردى و پيش از آن نيز براى ابراهيم عليه السلام خليل خود در مسجد
الْخَيْفِ وَ لاِِسْحقَ صَفِيِّكَ عَلَيْهِ السَّلامُ فى بِئْرِ شِيَعٍ وَ لِيَعْقُوبَ نَبِيِّكَ
خيف (تجلى كردى ) و براى اسحاق برگزيده ات عليه السلام در بئر شيع (تجلى كردى ) و براى يعقوب پيامبرت
عَلَيْهِ السَّلامُ فى بَيْتِ ايلٍ وَ اَوْفَيْتَ لاِِبْراهيمَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِميثاقِكَ
عليه السلام دربيت ايل (خانه خدا) تجلى كردى ، (و به مجد و بزرگواريت كه ) براى ابراهيم عليه السلام به پيمان خود وفا كردى
وَ لاِِسْحقَ بِحَلْفِكَ وَ لِيَعْقُوبَ بِشَهادَتِكَ وَ لِلْمُؤْمِنينَ بِوَعْدِكَ
و براى اسحاق به سوگندت و براى يعقوب به گواهيت و براى مؤ منان به وعده ات
وَ لِلدّاعينَ بِاَسْماَّئِكَ فَاَجَبْتَ وَ بِمَجْدِكَ الَّذى ظَهَرَ لِمُوسَى بْنِ
و براى خوانندگان به نامهايت كه اجابتشان كردى ، و به همان مجد و بزرگيت كه براى موسى بن
عِمْرانَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَلى قُبَّةِ الرُّمّانِ وَ بِآياتِكَ الَّتى وَقَعَتْ عَلى
عمران عليه السلام در قبة الرمان (عبادتگاهش ) آشكار گرديد و به آن معجزات و نشانه هايت كه واقع شد كه در
اَرْضِ مِصْرَ بِمَجْدِ الْعِزَّةِ وَالْغَلَبَةِ بِآياتٍ عَزيزَةٍ وَ بِسُلْطانِ الْقُوَّةِ
سرزمين مصر با مجد و عزت و غلبه و به آن معجزات باشكوه و به آن تسلط نيرومند
وَ بِعِزَّةِ الْقُدْرَةِ وَ بِشَأنِ الْكَلِمَةِ التّاَّمَّةِ وَ بِكَلِماتِكَ الَّتى تَفَضَّلْتَ بِها
و قدرت با عزت و به مقام آن كلمه كاملت و به حق آن كلماتى كه تفضل كردى بدانها
عَلى اَهْلِ السَّمواتِ وَالاْرْضِ وَ اَهْلِ الدُّنْيا وَ اَهْلِ الاْخِرَةِ وَ بِرَحْمَتِكَ
بر اهل آسمانها و زمين و اهل دنيا و آخرت و به آن رحمتت كه بدان
الَّتى مَنَنْتَ بِها عَلى جَميعِ خَلْقِكَ وَ بِاسْتِطاعَتِكَ الَّتى اَقَمْتَ بِها
بر همه مخلوقاتت مِنّت نهادى و به آن توانائيت كه جهانيان را بدان برپاداشتى
عَلَى الْعالَمينَ وَ بِنُورِكَ الَّذى قَدْ خَرَّمِنْ فَزَعِهِ طُورُ سَيْناَّءَ وَ بِعِلْمِكَ
و بدان روشنى و نورت كه درافتاد از دهشت آن طور سيناء و بدان علم
وَ جَلالِكَ وَ كِبْرِياَّئِكَ وَ عِزَّتِكَ وَجَبَرُوتِكَ الَّتى لَمْ تَسْتَقِلَّهَا الاْرْضُ
و جلال و بزرگوارى و عزت و جبروتت كه زمين قدرت كشيدن آن را نداشت
وَ انْخَفَضَتْ لَهَا السَّمواتُ وَ انْزَجَرَ لَهَا الْعُمْقُ الاْكْبَرُ وَ رَكَدَتْ لَهَا
و آسمانها در برابرش به زانو درآمد و عمق اكبر زمين در مقابلش خود را واپس كشيد و
الْبِحارُ وَالاْنْهارُ وَ خَضَعَتْ لَهَا الْجِبالُ وَ سَكَنَتْ لَهَا الاْرْضُ
درياها و نهرها از جنبش ايستاد و كوهها در برابرش فروتن گشت و زمين با همه
بِمَناكِبِها وَاسْتَسْلَمَتْ لَهَا الْخَلاَّئِقُ كُلُّها وَ خَفَقَتْ لَهَا الرِّياحُ فى
پست و بلنديهايش براى او ساكن شد و تمام مخلوقات در برابرش تسليم گرديدند و بادها بخاطر آن در
جَرَيانِها وَخَمَدَتْ لَهَا النّيرانُ فى اَوْطانِها وَ بِسُلْطانِكَ الَّذى عُرِفَتْ
جريان خود مضطرب گرديد و آتشها بواسطه آن در جاهاى خود خاموش شد و به فرمانروايى مطلق (يا حجت و برهانت )
لَكَ بِهِ الْغَلَبَةُ دَهْرَ الدُّهُورِ وَ حُمِدْتَ بِهِ فِى السَّمواتِ وَالاْرَضينَ
كه به واسطه آن هميشه به پيروزى و غلبه معروف گشتى و بواسطه آن در آسمانها و زمينها ستايش شدى
ادامه در پست بعدی
R A H A
08-18-2011, 03:09 AM
وَ بِكَلِمَتِكَ كَلِمَةِ الصِّدْقِ الَّتى سَبَقَتْ لاِبينا ادَمَ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ ذُرِّيَّتِهِ
و به حق آن كلمه صدق و راستت كه پيش از اين براى پدر ما آدم عليه السلام و فرزندانش
بِالرَّحْمَةِ وَ اَسْئَلُكَ بِكَلِمَتِكَ الَّتى غَلَبَتْ كُلَّ شَىْءٍ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ
به لطف و رحمت سبقت جست و مى خوانمت به حق آن گفتارت كه بر هر چيز غلبه كرده و به نور ذاتت
الَّذى تَجَلَّيْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلْتَهُ دَكّاً وَ خَرَّ مُوسى صَعِقاً وَ بِمَجْدِكَ
كه بوسيله آن بر كوه تجلى فرمودى و آنرا از هم متلاشى ساختى و موسى مدهوش درافتاد و به مجد
الَّذى ظَهَرَ عَلى طُورِ سَيْناَّءَ فَكَلَّمْتَ بِهِ عَبْدَكَ وَ رَسُولَكَ مُوسَى بْنَ
و بزرگواريت كه آشكار شد بر طور سيناء و بوسيله آن با بنده و پيامبرت موسى بن
عِمْرانَ وَ بِطَلْعَتِكَ فى ساعيرَ وَ ظُهُورِكَ فى جَبَلِ فارانَ بِرَبَواتِ
عمران تكلم كردى و به طلوع پرتوت در ساعير (جاى مناجات عيسى ) و به ظهورت در كوه فاران (جاى مناجات رسول خدا)
الْمُقَدَّسينَ وَ جُنُودِ الْمَلاَّئِكَةِ الصّاَّفّينَ وَ خُشُوعِ الْمَلاَّئِكَةِ
در جايگاه مرتفع قدسيان و صفوف لشگر فرشتگان و در ميان خشوع ملائكه
الْمُسَبِّحينَ وَ بِبَرَكاتِكَ الَّتى بارَكْتَ فيها عَلى اِبْراهيمَ خَليلِكَ عَلَيْهِ
تسبيح كننده و به حق آن بركاتت كه بركت دادى در آنها بر ابراهيم خليلت عليه السلام
السَّلامُ فى اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ بارَكْتَ لاِِسْحقَ صَفِيِّكَ
در ميان امت محمد(ص ) (بخاطر ارتباطى كه ميان رسول خدا(ص ) و ابراهيم برقرار ساختى ) و بركت دادى بر اسحاق برگزيده ات
فى اُمَّةِ عيسى عَلَيْهِمَا السَّلامُ وَ بارَكْتَ لِيَعْقُوبَ اِسْرآئيلِكَ فى اُمَّةِ
در ميان امت عيسى عليهماالسلام و بركت دادى بر يعقوب اسرائيل در امت
مُوسى عَلَيْهِمَا السَّلامُ وَ بارَكْتَ لِحَبيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
موسى عليهماالسلام و بركت دادى بر حبيبت محمد صلى الله عليه و آله
فى عِتْرَتِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ اُمَّتِهِ اَللّهُمَّ وَ كَما غِبْنا عَنْ ذلِكَ وَ لَمْ نَشْهَدْهُ
در عترت و فرزندان و امتش خدايا چنانچه ما در آن جريانات نبوديم و آنها را مشاهده نكرده و نديده
وَ آمَنّا بِهِ وَ لَمْ نَرَهُ صِدْقاً وَ عَدْلاً اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
از روى راستى و درستى بدان ايمان آورديم همانطور مى خواهيم درود فرستى بر محمد و آل محمد
وَ اَنْ تُبارِكَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَرَحَّمَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
و مبارك كنى بر محمد و آل محمد و رحمت فرست بر محمد و آل محمد
كَاَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى اِبْراهيمَ وَ آلِ اِبْراهيمَ
مانند بهترين درود و بركت و رحمتى كه بر ابراهيم و آل ابراهيم فرستادى
اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ فَعّالٌ لِما تُريدُ وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ [شَهيدٌ]
كه براستى تو ستوده و بزرگوارى و هر چه بخواهى انجام دهى و تو بر هر چيز توانايى
پس حاجات خود را ذكر مى كنى و مى گوئى :اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعاَّءِ وَ بِحَقِّ هذِهِ
خدايا به حق اين دعا و به حق اين
الاْسْماَّءِ الَّتى لا يَعْلَمُ تَفْسيرَها وَ لا يَعْلَمُ باطِنَها غَيْرُكَ صَلِّ عَلى
نامهايى كه نداند تفسيرش را و نداند باطن آنها را كسى جز تو درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بى ما اَنَا اَهْلُهُ
محمد و آل محمد و بجاى آر درباره من آنچه را تو شايسته آنى و انجام مده درباره من آنچه من سزاوار آنم
وَاغْفِرْ لى مِنْ ذُنُوبى ما تَقَدَّمَ مِنْها وَ ما تَأَخَّرَ وَ وَسِّعْ عَلَىَّ مِنْ حَلالِ
و بيامرز گناهانم را آنچه گذشته و آنچه پس از اين سر زند و وسعت ده بر من از روزى حلالت
رِزْقِكَ وَاكْفِنى مَؤُنَةَ اِنْسانِ سَوْءٍ وَ جارِ سَوْءٍ وَ قَرينِ سَوْءٍ وَ سُلْطانِ
و مرا از زحمت و شر انسان بد و همسايه بد و رفيق بد و سلطان
سَوْءٍ اِنَّكَ عَلى ما تَشاَّءُ قَديرٌ وَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليمٌ آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ
بد كفايت فرما كه تو بر هر چيز توانايى و به هر چيز دانايى اجابت فرما اى پروردگار جهانيان
مؤ لف گويد: كه در بعض نسخ است بعد از وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ كه هر حاجت دارى ذكر كن و بگو: يا اَللّهُ يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا بَديعَ السَّمواتِ
اى خدا اى مهر پيشه و اى نعمت بخش اى پديد آورنده آسمانها
وَالاَرضِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِكْرامِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعآءِ
و زمين اى صاحب جلال و بزرگوارى اى مهربانترين مهربانان خدايا به حق اين دعا
تا آخر و علامه مجلسى از مصباح سيّد بن باقى نقل كرده كه بعد از دعاى سمات اين دعا را بخواند: اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعاَّءِ وَ بِحَقِّ هذِهِ الاْسْماَّءِ الَّتى
خدايا بحق اين دعا و به حق اين نامهايى كه
لايَعْلَمُ تَفْسيرَها وَ لا تَأويلَها وَ لا باطِنَها وَ لا ظاهِرَها غَيْرُكَ اَنْ
نداند تفسيرش را و نه تاءويلش را و نه باطنش را و نه ظاهرش را كسى جز تو (از تو مى خواهم ) كه
تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَرْزُقَنى خَيْرَالدُّنْيا وَالاْخِرَةِ
درود فرستى بر محمد و آل محمد و اينكه روزى من گردانى خير دنيا و آخرت را
پس حاجت خود را بطلبد و بگويد:وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَ لا تَفْعَلْ بى ما اَنَا
و انجام ده درباره من آنچه را تو شايسته آنى و مكن با من آنچه را
اَهْلُهُ وَاْنتَقِمْ لى مِنْ فُلانِ بْنِ فُلانٍ و نام دشمن را بگويد:
من سزاوار آنم و براى من از فلان پسر فلان انتقام بگير
وَاغْفِرْ لى مِنْ ذُنُوبى ما تَقَدَّمَ مِنْها وَ ما تَأَخَّرَ وَ لِوالِدَىَّ وَ لِجَميعِ الْمُؤْمِنينَ
و بيامرز گناهانم را آنچه گذشته و آنچه از اين پس سرزند و بيامرز پدر و مادرم را و همه مردان مؤ من
وَالْمُؤْمِناتِ وَ وَسِّعْ عَلَىَّ مِنْ حَلالِ رِزْقِكَ وَاكْفِنى مَؤُنَةَ اِنْسانِ
و زنان مؤ منه را و وسعت ده بر من از روزى حلالت و مرا از زحمت و شرّ انسان
سَوْءٍ وَ جارِ سَوْءٍ وَ سُلْطانِ سَوْءٍ وَ قَرينِ سَوْءٍ وَ يَوْمِ سَوْءٍ وَ ساعَةِ
بد و همسايه بد و سلطان بد و رفيق بد و روز بد و ساعت بد كفايت فرما
سَوْءٍ وَانْتَقِمْ لى مِمَّنْ يَكيدُنى وَ مِمَّنْ يَبْغى عَلَىَّ وَ يُريدُ بى وَ بِاَهْلى
و از كسى كه به من نيرنگ زند و بر من ستم كند و قصد ظلم به من و به خاندان
وَ اَوْلادى وَ اِخْوانى وَ جيرانى وَ قَراباتى مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ
و فرزندان و همسايگان و نزديكان من از مردان مؤ من و زنان مؤ منه را دارد
ظُلْماً اِنَّكَ عَلى ما تَشاَّءُ قَديرٌ وَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليمٌ آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ پس بگويد:
انتقام مرا بگير كه تو بر هر چه بخواهى توانايى و به هر چيز دانايى اجابت فرما اى پروردگار جهانيان
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الدُّعاَّءِ تَفَضَّلْ عَلى فُقَرآءِ الْمُؤْمِنينَ
خدايا به حق اين دعاء بر (همه اهل ايمان ) تفضل كن (امّا) بر فقراى مؤ منين
وَالْمُؤْمِناتِ بِالْغِنى وَالثَّرْوَةِ وَ عَلى مَرْضَى الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ
و مؤ منات به ثروت و توانگرى و بر بيماران از مؤ منين و مؤ منات
بِالشِّفاَّءِ وَالصِّحَةِ وَ عَلىَّ اَحْياَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ
به شفاء و تندرستى و بر زندگان مؤ منين و مؤ منات به لطف
وَالْكَرامَةِ وَ عَلى اَمْواتِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ
و بزرگوارى و بر مردگان مؤ منين و مؤ منات به آمرزش و رحمت
وَ عَلى مُسافِرِى الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ اِلى اَوْطانِهِمْ سالِمينَ
و بر مسافرين مؤ منين و مؤ منات به بازگشتن بسوى وطنهاى خويش به سلامتى و
غانِمينَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ
بهره مندى به رحمتت اى مهربانترين مهربانان و درود فرستد خداوند بر آقاى ما محمد
خاتَمِ النَّبِيّينَ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ وَ سَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً
خاتم پيمبران و عترت پاكيزه اش و سلام فرستد بسيار
و شيخ بن فهد گفته كه مستحبّ است بعد از دعاء سمات بگوئى :اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحُرْمَةِ هذَا
خدايا از تو مى خواهم به حرمت اين
الدُّعاَّءِ وَ بِمافاتَ مِنْهُ مِنَ الاْسْماَّءِ وَ بِما يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ مِنَ التَّفْسيرِ
دعا و به آنچه از نامهايت كه در آن ذكر نشده و به آنچه دربردارد از تفسير
وَالتَّدْبيرِ الَّذى لايُحيطُ بِهِ اِلاّ اَنْتَ اَنْ تَفْعَلَ بى كَذا وَ كَذا
و تدبيرى كه كسى جز تو بر آن احاطه ندارد كه درباره من چنين و چنان كنى
و بجاى كذا و كذا حاجت خود را بخواهد.
R A H A
08-19-2011, 02:24 AM
دعاى مَشلُول
موسوم به دعاء الشّاب المأخوذ بذنبه
منقول از كتب كفعمى و مهج الدّعوات ، و آن دعائى است كه تعليم فرموده آنرا حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام بجوانى كه بواسطه گناه و ستم در حقّ پدر خويش شل شده بود پس اين دعا را خواند در خواب حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله را ديد كه دست بر اندام او ماليد و فرمود محافظت كن بر اسم اعظم خدا كه كار تو بخير خواهد بود پس بيدار شد در حالتى كه تندرست بود و دعا اين است :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ بِسْمِ اللّهِ
خدايا از تو مى خواهم به نامت بسم الله
الرَّحْمنِ الرَّحيمِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكرامِ يا حَىُّ يا قَيّوُمُ يا حَىُّ لا اِلهَ
الرحمن الرحيم اى صاحب جلال و بزرگوارى اى زنده پاينده اى زنده اى كه معبودى
اِلاّ اَنْتَ ياهُوَ يامَنْ لايَعْلَمُ ما هُوَ وَ لاكَيْفَ هُوَ وَ لا اَيْنَ هُوَ وَ لا حَيْثُ هُوَ
جز تو نيست اى كسى كه جز او كسى نداند كه چيست او و چگونه است او و در كجاست او و در كدام
اِلاّ هُوَ يا ذَاالْمُلْكِ وَالْمَلَكوُتِ يا ذَاالْعِزَّةِ وَالْجَبَروُتِ يا مَلِكُ ياقُدُّوسُ يا
سو است اى داراى ملك و ملكوت اى داراى عزت و جبروت (قهر و قدرت ) اى پادشاه جهان اى منزه از هر عيب اى
سَلامُ يا مُؤْمِنُ يا مُهَيْمِنُ يا عَزيزُ يا جَبّارُ يا مُتَكَبِّرُ يا خالِقُ يا
سالم از هر نقص اى ايمنى بخش اى نگهبان اى عزيز اى داراى قهر اى با عظمت اى آفريننده اى
بارِئُ يا مُصَوِّرُ يا مُفيدُ يا مُدَبِّرُ يا شَديدُ يا مُبْدِئُ يا مُعيدُ يا مُبيدُ
پديد آورنده اى صورت بخش اى سود دهنده اى تدبير كننده اى محكم كار اى سبب آغاز خلقت و اى سبب پايان آن اى نابود كننده
يا وَدُودُ يا مَحْمُودُ يا مَعْبوُدُ يا بَعيدُ يا قَريبُ يا مُجيبُ يا رَقيبُ يا
اى محبت شعار اى پسنديده اى معبود خلق اى دور و اى نزديك اى پاسخ دهنده اى نگهبان اى
حَسيبُ يا بَديعُ يا رَفيعُ يا مَنيعُ يا سَميعُ يا عَليمُ يا حَليمُ يا كَريمُ
حساب دارنده اى نوين آفرين اى رفيع مقام اى بلند مرتبه اى شنوا اى دانا اى بردبار اى كريم
يا حَكيمُ يا قَديمُ يا عَلِىُّ يا عَظيمُ يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا دَيّانُ يا
اى فرازنه اى قديم اى والا اى بزرگ اى مهرپيشه و اى نعمت بخش اى پاداش ده اى
مُسْتَعانُ يا جَليلُ يا جَميلُ يا وَكيلُ يا كَفيلُ يا مُقيلُ يا مُنيلُ يا نَبيلُ
يارى جسته شده اى پُر جلالت اى زيبا اى وكيل اى كفيل اى درگذرنده اى نعمت رساننده اى ماهر
يا دَليلُ يا هادى يا بادى يا اَوَّلُ يا اخِرُ يا ظاهِرُ يا باطِنُ يا قآئِمُ يا
اى راهنما اى رهبر اى آغاز كننده اى اول اى آخر اى ظاهر اى باطن اى استوار اى
دآئِمُ يا عالِمُ يا حاكِمُ يا قاضى يا عادِلُ يا فاصِلُ يا واصِلُ يا طاهِرُ
ابدى اى دانا اى حكم فرما اى داور اى دادگر اى جدا كننده اى پيوند كننده اى پاك
يا مُطَهِّرُ يا قادِرُ يا مُقْتَدِرُ يا كَبيرُ يا مُتَكَبِّرُ يا واحِدُ يا اَحَدُ يا صَمَدُ
اى پاكيزه اى توانا اى با اقتدار اى بزرگ اى با عظمت اى يگانه اى تك اى بى نياز
يا مَنْ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوا اَحَدٌ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ صاحِبَةٌ
اى كسى كه نزايد و زائيده نشده و نيست برايش همتايى هيچكس و نيست برايش همسر و رفيقى
وَ لا كانَ مَعَهُ وَزيرٌ وَلااتَّخَذَ مَعَهُ مُشيرا وَلاَ احْتاجَ اِلى ظَهيرٍ وَ لا
و نباشد با او وزيرى و نگرفته براى خود مشاورى و نه نيازمند به كمك كارى است و نه
كانَ مَعَهُ مِنْ اِلهٍ غَيْرُهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ فَتَعالَيْتَ عَمّا يَقُولُ الظّالِمُونَ
معبودى جز او است شايسته ستايشى جز تو نيست پس تو برترى از آنچه ستمكاران گويند
عُلُوّا كَبيرا يا عَلِىُّ يا شامِخُ يا باذِخُ يا فَتّاحُ يا نَفّاحُ يا مُرْتاحُ يا
بسيار برتر، اى والا اى بلند رتبه اى والا مقام اى گشاينده اى عطا بخشنده اى فرح بخش اى
مُفَرِّجُ يا ناصِرُ يا مُنْتَصِرُ يا مُدْرِكُ يا مُهْلِكُ يا مُنْتَقِمُ يا باعِثُ يا
گشايش دهنده اى ياور اى مددكار اى دريابنده اى هلاك كننده اى انتقام گيرنده اى برانگيزنده اى
وارِثُ يا طالِبُ يا غالِبُ يا مَنْ لا يَفُوتُهُ هارِبٌ يا تَوّابُ يا اَوّابُ
ارث برنده اى جوينده اى پيروزمند اى كسى كه از دستش نرود گريز پايى اى توبه پذير اى رجوع پذير
يا وَهّابُ يا مُسَبِّبَ الاْسْبابِ يا مُفَتِّحَ الاْبْوابِ يا مَنْ حَيْثُ ما دُعِىَ
اى بخشنده اى سبب ساز هر سبب اى گشاينده درهاى بسته اى كسى كه هر زمان بخوانندش
اَجابَ يا طَهُورُ يا شَكُورُ يا عَفُوُّ يا غَفُورُ يا نُورَ النُّورِ يا مُدَبِّرَ
اجابت كند اى پاكى بخش اى پاداش ده شاكران اى درگذرنده اى آمرزنده اى نور روشنيها اى تدبير كننده
الاُْموُرِ يا لَطيفُ يا خَبيرُ يا مُجيرُ يا مُنيرُ يا بَصيرُ يا ظَهيرُ يا كَبيرُ يا
امور اى نعمت بخش اى بينا اى پناه ده اى روشنى ده اى بينا اى پشتيبان اى بزرگ اى
وِتْرُ يا فَرْدُ يا اَبَدُ يا سَنَدُ يا صَمَدُ يا كافى يا شافى يا وافى يا
يگانه اى بى همتا اى جاويدان اى تكيه گاه اى بى نياز اى كفايت كننده اى شفا دهنده اى وفا دار اى
مُعافى يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ يا مُتَكَرِّمُ يا مُتَفَرِّدُ يا
صحت بخش اى نيكوكار اى زيب بخش اى نعمت ده اى فزون بخش اى بزرگوار اى يگانه شناخته شده ، اى كه از برترى
مَنْ عَلا فَقَهَرَ يا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ يا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ يا مَنْ عُبِدَ فَشَكَرَ
بر همه قاهر است اى كه فرمانروا است و نيرومند اى كه در درونى و از درون آگاه اى بپرستندش و او پاداش دهد
يا مَنْ عُصِىَ فَغَفَرَ يا مَنْ لا تَحْويهِ الْفِكَرُ وَ لا يُدْرِكُهُ بَصَرٌ وَ لا
اى كه نافرمانيش كنند و بيامرزد اى كه در فكرها نگنجد و ديده اى او را درنيابد و هيچ
يَخْفى عَلَيْهِ اَثَرٌ يا رازِقَ الْبَشَرِ يا مُقَدِّرَ كُلِّ قَدَرٍ يا عالِىَ الْمَكانِ يا
كارى بر او پنهان نماند اى روزى ده بشر اى اندازه گير هر اندازه اى والا مكان اى
شَديدَ الاْرْكانِ يا مُبَدِّلَ الزَّمانِ يا قابِلَ الْقُرْبانِ يا ذَاالْمَنِّ
سخت قدرت اى جابجا كننده زمان اى قبول كننده قربانى اى دارنده نعمت
وَالاِْحْسانِ يا ذَاالْعِزَّةِ وَالسُّلْطانِ يا رَحيمُ يا رَحمنُ يا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ
و احسان اى صاحب عزت و سلطنت اى بخشاينده اى مهربان اى كه هر روز
فى شَاْنٍ يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ شَاْنٌ عَنْ شَاْنٍ يا عَظيمَ الشَّاْنِ يا مَنْ هُوَ بِكُلِّ
در كارى است اى كه كارى از كار ديگر سرگرمش نكند اى بزرگ مقام اى كه در هر
مَكانٍ يا سامِعَ الاْصْواتِ يا مُجيبَ الدَّعَواتِ يا مُنْجِحَ الطَّلِباتِ يا
جا هستى اى شنواى هر صدا اى اجابت كننده دعاها اى برآرنده خواسته ها اى
قاضِىَ الْحاجاتِ يا مُنْزِلَ الْبَرَكاتِ يا راحِمَ الْعَبَراتِ يا مُقيلَ
روا كننده حاجتها اى فرو فرستنده بركات اى رحم كننده بر اشكها (و گريه ها) اى ناديده گير
الْعَثَراتِ يا كاشِفَ الْكُرُباتِ يا وَلِىَّ الْحَسَناتِ يا رافِعَ الدَّرَجاتِ يا
لغزشها اى برطرف كننده ناراحتيها اى بدست دارنده نيكيها اى بالا برنده مقامها اى
مُؤْتِىَ السُّؤُلاتِ يا مُحْيِىَ الاْمْواتِ يا جامِعَ الشَّتاتِ يا مُطَّلِعا عَلَى
دهنده خواسته ها اى زنده كننده مرده ها اى گردآورنده پراكنده ها اى آگاه بر
النِّيّاتِ يا رادَّ ما قَدْ فاتَ يا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَيْهِ الاْصْواتُ يا مَنْ لا
نيّتهاى دل اى برگرداننده آنچه از دست رفته ، اى كه صداها بر او مشتبه نشود اى كه (زيادى ) خواهشها او را
تُضْجِرُهُ الْمَسْئَلاتُ وَ لا تَغْشاهُ الظُّلُماتُ يا نُورَ الاْرْضِ
به ستوه و خستگى در نياورد و تاريكيها او را فرا نگيرد اى روشنى زمين
والسَّمواتِ يا سابِغَ النِّعَمِ يا دافِعَ النِّقَمِ يا بارِئَ النَّسَمِ يا جامِعَ
و آسمانها اى سرشار دهنده نعمتها اى جلوگير رنج و ملالها اى آفريننده انسان اى گردآورنده
الاُْمَمِ يا شافِىَ السَّقَمِ يا خالِقَ النُّورِ وَالظُّلَمِ يا ذَاالْجُودِ وَالْكَرَمِ يا
ملتها اى بهبودى ده بيماريها اى خالق روشنى و تاريكيها اى صاحب جود و كرم اى
مَنْ لا يَطَاءُ عَرْشَهُ قَدَمٌ يا اَجْوَدَ الاْجْوَدينَ يا اَكْرَمَ الاْكْرَمينَ يا اَسْمَعَ
كه گامى به عرشش نرسد اى بخشنده ترين بخشندگان اى كريم ترين كريمان اى شنواترين
السّامِعينَ يا اَبْصَرَ النّاظِرينَ يا جارَ الْمُسْتَجيرينَ يا اَمانَ الْخائِفينَ
شنوايان اى بيناترين بينايان اى پناه پناه جويان اى ايمنى بخش ترسناكان
يا ظَهْرَ اللاّجينَ يا وَلِىَّ الْمُؤْمِنينَ يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ يا غايَةَ
اى پشت و پناه پناهندگان اى ياور مؤ منان اى فريادرس فريادطلبان اى منتها مقصود
الطّالِبينَ يا صاحِبَ كُلِّ غَريبٍ يا مُونِسَ كُلِّ وَحيدٍ يا مَلْجَاَ كُلِّ
خواهندگان اى رفيق هر غريب و مونس هر تنها اى پناه هر
طَريدٍ يا مَاْوى كُلِّ شَريدٍ يا حافِظَ كُلِّ ضآلَّةٍ يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ
آواره اى جاى ده هر گريخته اى نگهدار هر گمشده اى رحم كننده پير كهن سال
يا رازِقَ الّطِفْلِ الصَّغيرِ يا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسيرِ يا فاكَّ كُلِّ اَسيرٍ يا
اى روزى ده كودك خردسال اى پيوند دهنده استخوان شكسته اى رها كننده هر گرفتار دربند اى
مُغْنِىَ الْبآئِسِ الْفَقيرِ يا عِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجيرِ يا مَنْ لَهُ التَّدْبيرُ
بى نياز كن هر بينواى مستمند اى پناه ترسناكِ پناه جو اى كه چاره انديشى
وَالتَّقْديرُ يا مَنِ الْعَسيرُ عَلَيْهِ سَهْلٌ يَسيرٌ يا مَنْ لا يَحْتاجُ اِلى
و اندازه گيرى كارها بدست او است اى كه هر مشكلى براى او سهل و آسان است اى كه بى نيازى از
تَفْسيرٍ يا مَنْ هُوَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ يا مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ خَبيرٌ يا
شرح و تفسير اى كه بر هر چيز توانايى اى كه بهر چيز خبير و آگاهى اى
مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ بَصيرٌ يا مُرْسِلَ الرِّياحِ يا فالِقَ الاِْصْباحِ يا باعِثَ
كه به هر چيز بينايى اى فرستنده بادها اى شكافنده روشنى صبح اى برانگيزنده
الاْرْواحِ يا ذَاالْجُودِ وَالسَّماحِ يا مَنْ بِيَدِهِ كُلُّ مِفْتاحٍ يا سامِعَ كُلِّ
جانها اى صاحب جود و سخا اى كه بدست قدرت او است هر كليد اى شنونده هر
صَوْتٍ يا سابِقَ كُلِّ فَوْتٍ يا مُحْيِىَ كُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ المَوْتِ يا عُدَّتى
صدا اى جلوتر از هر گذشته اى زنده كننده هر شخصى پس از مرگ اى ذخيره من در روز
فى شِدَّتى يا حافِظى فى غُرْبَتى يا مُونِسى فى وَحْدَتى يا وَلِيى
سختى و دشوارى اى نگهدارم در روز غربت و بى كسى اى همدمم در تنهايى اى ولى
فى نِعْمَتى يا كَهْفى حينَ تُعْيينِى الْمَذاهِبُ وَ تُسَلِّمُنىِ الاْقارِبُ
نعمتم اى پناهگاه من در آن هنگام كه راهها مرا مانده و خسته كنند و نزديكان
وَ يَخْذُلُنى كُلُّ صاحِبٍ يا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ يا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ
مرا واگذارند و هر رفيق و دوستى دست از ياريم بكشند اى تكيه گاه هركس كه تكيه گاهى ندارد اى پشتوان آن كس كه پشتوانه ندارد
يا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ يا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ يا كَهْفَ مَنْ لا كَهْفَ لَهُ
اى ذخيره تهيدستان اى نگهدار كسى كه نگهدارى ندارد اى پناهگاه آن كس كه پناهگاهى ندارد
ادامه در پست بعدی
R A H A
08-19-2011, 02:27 AM
يا كَنْزَ مَنْ لا كَنْزَ لَهُ يا رُكْنَ مَنْ لا رُكْنَ لَهُ يا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ
اى گنج بى گنجان اى پايه محكم آن كس كه پايه محكمى ندارد اى فريادرس كسى كه فريادرس ندارد
يا جارَ مَنْ لا جارَ لَهُ يا جارِىَ اللَّصيقَ يا رُكْنِىَ الْوَثيقَ يا اِلهى
اى همسايه بى همسايگان اى همسايه به من پيوسته اى ركن استوار من اى معبود
بِالتَّحْقيقِ يا رَبَّ الْبَيْتِ الْعَتيقِ يا شَفيقُ يا رَفيقُ فُكَّنى مِنْ حَلَقِ
مسلَّم من اى پروردگار خانه كعبه اى مهربان اى رفيق آزادم كن از حلقه هاى
الْمَضيقِ وَاصْرِفْ عَنّى كُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ وَ ضيقٍ وَاكْفِنى شَرَّ ما لا اُطيقُ
تنگ (روزگار) و بگردان از من هر غم و اندوه و فشارى را و كفايت كن مرا از هر چه طاقتش را ندارم
وَاَعِنّى عَلى ما اُطيقُ يا رآدَّ يُوسُفَ عَلى يَعْقُوبَ يا كاشِفَ ضُرِّ
و ياريم كن بر آنچه طاقتش را دارم اى كه يوسف را به يعقوب برگرداندى اى كه ايوب را از گرفتارى
اَيُّوبَ يا غافِرَ ذَنْبِ داوُدَ يا رافِعَ عيسَى بْنِ مَرْيَمَ وَ مُنْجِيَهُ مِنْ
نجات بخشيدى اى آمرزنده خطاى داود اى بالا برنده عيسى بن مريم و نجات دهنده او از
اَيْدِى الْيَهوُدِ يا مُجيبَ نِدآءِ يُونُسَ فِى الظُّلُماتِ يا مُصْطَفِىَ
دست يهود اى پاسخ دهنده آواز يونس در تاريكيهاى دريا اى برگزيننده
مُوسى بِالْكَلِماتِ يا مَنْ غَفَرَ لِآدَمَ خَطيَّئَتَهُ وَرَفَعَ اِدْريسَ مَكانا
موسى (بوسيله سخن گفتن ) بدان كلمات اى كه بخشيدى بر آدم خطايش را و ادريس را از رحمت خويش به جايى
عَلِيّا بِرَحْمَتِهِ يا مَنْ نَجّى نُوحاً مِنَ الْغَرَقِ يا مَنْ اَهْلَكَ عاداً الاْوُلى
بلند بردى اى كه نوح را از غرق نجات دادى اى كه قوم عاد قديم را هلاك كردى
وَ ثَمُودَ فَما اَبْقى وَ قَوْمَ نوُحٍ مِنْ قَبْلُ اِنَّهُمْ كانُوا هُمْ اَظْلَمَ وَ اَطْغى
و ثموديان را باقى نگذاشتى و پيش از آنها قوم نوح را كه آنها ستمگرتر و سركش تر بودند
وَالْمُؤْتَفِكَةَ اَهْوى يا مَنْ دَمَّرَ عَلى قَوْمِ لوُطٍ وَ دَمْدَمَ عَلى قَوْمِ
و دهكده هاى واژگون را بيفكندى اى كه نابودى بر قوم لوط فرستادى و هلاك كردى قوم
شُعَيْبٍ يا مَنِ اتَّخَذَ اِبْراهيمَ خَليلا يا مَنِ اتَّخَذَ مُوسى كَليما وَاتَّخَذَ
شعيب را اى كه ابراهيم را خليل گرفتى اى كه موسى را هم سخن خود ساختى و
مُحَمَّدا صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ حَبيبا يا مُؤْتِىَ لُقْمانَ
محمد صلى الله عليه و آله را حبيب خود كردى اى كه به لقمان
الْحِكْمَةَ وَالْواهِبَ لِسُلَيْمانَ مُلْكا لا يَنْبَغى لاِحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ يا مَنْ
حكمت عطا كردى و به سليمان فرمانروايى و پادشاهى آن چنانى دادى كه براى هيچكس پس از او
نَصَرَ ذَاالْقَرْنَيْنِ عَلَى الْمُلُوكِ الْجَبابِرَةِ يا مَنْ اَعْطَى الْخِضْرَ الْحَيوةَ
شايسته نبود اى كه ذوالقرنين را بر پادشاهان سركش يارى دادى اى كه به خضر آب حيات دادى
وَرَدَّ لِيُوشَعَ بْنِ نوُنٍ الشَّمْسَ بَعْدَ غرُوُبِها يا مَنْ رَبَطَ عَلى قَلْبِ اُمِّ
و براى يوشع بن نون آفتاب را پس از غروب كردن برگرداندى اى كه به دل مادر موسى آرامش بخشيدى
مُوسى وَاَحْصَنَ فَرْجَ مَرْيَمَ ابْنَتِ عِمْرانَ يا مَنْ حَصَّنَ يَحْيَى بْنَ
و دامن مريم دختر عمران را از آلودگى نگهداشتى اى كه يحيى بن
زَكَرِيّا مِنَ الذَّنْبِ وَسَكَّنَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبَ يا مَنْ بَشَّرَ زَكَرِيّا
زكريا را از گناه حفظ كردى و خشم موسى را فرو نشاندى اى كه زكريا را به ولادت
بِيَحْيى يا مَنْ فَدا اِسْماعيلَ مِنَ الذَّبْحِ بِذِبْحٍ عَظيمٍ يا مَنْ قَبِلَ قُرْبانَ
يحيى مژده دادى اى كه اسماعيل را به آن ذبح عظيم فدا فرستادى اى كه قربانى
هابيلَ وَجَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلى قابيلَ يا هازِمَ الاْحْزابِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ
هابيل را پذيرفتى و لعنت را بر قابيل مقرر ساختى اى پراكنده كننده احزاب براى پشتيبانى محمد صلى الله
عَلَيْهِ وَ آلِهِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلى جَميعِ الْمُرْسَلينَ
عليه و آله درود فرست بر محمد و آل محمد و بر تمامى رسولان
وَ مَلاَّئِكَتِكَ الْمُقَرَّبينَ وَ اَهْلِ طاعَتِكَ اَجْمَعينَ وَ اَسْئَلُكَ بِكُلِّ مَسْئَلَةٍ
و فرشتگان مقرب و همه آنان كه فرمانبردارى تو كنند و از تو مى خواهم به هر سؤ الى
سَئَلَكَ بِها اَحَدٌ مِمَّنْ رَضيتَ عَنْهُ فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَى الاِْجابَةِ يا اَللّهُ يا
كه از تو مى كنند هر يك از آن اشخاصى كه از آنها راضى هستى و در نتيجه اجابت را برايش مسلم كردى اى خدا اى
اَللّهُ يا اَللّهُ يا رَحْمنُ يا رَحْمنُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ يا رَحيمُ يا رَحيمُ
خدا اى خدا اى بخشاينده اى بخشاينده اى بخشاينده اى مهربان اى مهربان اى مهربان
يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ يا ذَاالْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ
اى صاحب جلال و بزرگوارى اى صاحب جلال و بزرگوارى اى صاحب جلال و بزرگوارى
بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ اَسْئَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ اَوْ اَنْزَلْتَهُ فى
بدان بدان بدان بدان بدان بدان بدان تو را مى خوانم به حق هر نامى كه خود را بدان ناميدى يا در
شَىْءٍ مِنْ كُتُبِكَ اَوِ اسْتَاْثَرْتَ بِهِ فِى عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ وَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ
يكى از كتابهاى خود آن را نازل كردى يا آن را در علم غيب براى خويشتن برگزيدى و بدان وسائلى كه
مِنْ عَرْشِكَ وَ بِمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ كِتابِكَ وَ بِما لَوْ اَنَّ ما فِى الاْرْضِ
عرشت را عزت بخشيد و به منتهاى رحمت از كتابت و بدانچه ((اگر
مِنْ شَجَرَةٍ اَقْلامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ
هر درختى كه در زمين است قلم باشند و دريا با هفت درياى ديگر كه آن را كمك دهند مركب بود كلمات
اللّهِ اِنَّ اللّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ وَ اَسْئَلُكَ بِاَسْمآئِكَ الْحُسْنَى الَّتى نَعَتَّها فى
خدا تمام نمى شد براستى خدا نيرومند و فرزانه است )) و از تو مى خواهم به حق آن نامهاى نيكويت كه در
كِتابِكَ فَقُلْتَ وَلِلّهِ الاْسْمآءُ الْحُسْنى فَادْعوُهُ بِها وَ قُلْتَ اُدْعُونى
قرآن توصيفشان كرده اى و فرموده اى : ((وبراى خدا است نامهاى نيكو پس او را بدان نامها بخوانيد)) و باز فرمودى ((مرا بخوانيد
اَسْتَجِبْ لَكُمْ وَ قُلْتَ وَ اِذا سَئَلَكَ عِبادى عَنّى فَانّى قَريبٌ اُجيبُ
تا اجابت كنم شما را)) و نيز فرمودى ((و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند پس من نزديكم و پاسخ دهم
دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ وَ قُلْتَ يا عِبادِىَ الّذَينَ اَسْرَفوُا عَلى اَنْفُسِهِمْ
دعاى خواننده را هنگامى كه مرا بخواند)) و فرمودى ((اى بندگان من كه بر نفس خويش اسراف و زياده روى كرديد
لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ
از رحمت خدا نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را بيامرزد و او است آمرزنده
الرَّحيمُ وَاَنَا اَسْاَلُكَ يا اِلهى وَ اَدْعُوكَ يا رَبِّ وَ اَرْجُوكَ يا سَيِّدى
مهربان )) و من از تو مى خواهم اى معبودم و مى خوانمت پروردگارا و اميدوار توام اى آقاى من
وَ اَطْمَعُ فى اِجابَتى يا مَوْلاىَ كَما وَعَدْتَنى وَ قَدْ دَعَوْتُكَ كَما
و از تو طمع اجابت دارم اى مولاى من چنانچه به من وعده داده اى و من تو را خواندم چنانچه
اَمَرْتَنى فَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ يا كَريمُ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ
به من دستور دادى پس انجام ده درباره من آن آنچه را تو شايسته آنى اى كريم وستايش مخصوص پروردگار جهانيان است
وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعينَ
و درود خدا بر محمد و آلش همگى
پس ذكر كن حاجت خود را كه برآورده است ان شاء الله تعالى ، و در روايت مهج الدّعوات است كه نمى خوانى اين دعا را مگر آنكه با طهارت باشى .
R A H A
08-19-2011, 02:27 AM
دعاء يستشير
سيّد بن طاوس در مهج الدّعوات از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل كرده است كه حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله اين دعا را تعليم من نمود و امر كرد مرا كه براى هر شدّت و رخا اين دعا را بخوانم و تعليم نمايم به خليفه بعد از خود و ترك ننمايم اين دعا را تا حقّ تعالى را ملاقات نمايم و فرمود كه يا على هر صبح و شام اين دعا را بخوان كه گنجى است از گنجهاى عرش الهى پس ابىّ بن كعب التماس كرد كه حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله فضيلت اين دعا را بيان فرمايد حضرت بعضى از ثواب بسيار آنرا فرمود هر كه طالبست رجوع به كتاب مهج نمايد و دعا اين است :
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبينُ الْمُدَبِرُّ بِلا وَزيرٍ
ستايش مخصوص خدايى است كه نيست معبودى جز او پادشاه بر حق آشكار آن مدبرى كه وزير و كمك كارى ندارد
وَ لا خَلْقٍ مِنْ عِبادِهِ يَسْتَشيرُ الاْوَّلُ غَيْرُ مَوْصُوفٍ وَالْباقى بَعْدَ فَنآءِ
و نه با مخلوقى از بندگانش مشورت كند، آغازى كه به وصف درنيايد و آنكه پس از فناى
الْخَلْقِ الْعَظيمُ الرُّبُوبِيَّةِ نُورُ السَّمواتِ وَالاْرَضينَ وَ فاطِرُهُما
خلق باقى است آن خدايى كه مقام ربوبيتش بس بزرگ است روشنى آسمانها و زمينها و آفريننده آنهاست
وَ مُبْتَدِعُهُما بِغَيْرِ عَمَدٍ خَلَقَهُما وَ فَتَقَهُما فَتْقًاًً فَقامَتِ السَّمواتُ
و پديدآورنده آنهاست بدون پايه و ستون آنها را آفريد و به نحو خاصى آنها را از هم گشود پس آسمانها
طآئِعاتٍ بِاَمْرِهِ وَاسْتَقَرَّتِ الاْرضَوُنَ بِاَوْتادِها فَوْقَ الْمآءِ ثُمَّ عَلا
مطيعانه به امرش ايستادند و زمينها نيز با ميخهايش (كوهها) بر زير آب مستقر شدند سپس برآمد
رَبُّنا فِى السَمواتِ الْعُلى اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى لَهُ ما فِى
پروردگار ما در آسمانهاى بلند آن بخشاينده كه بر عرش مستولى است از آن اوست هر چه در
السَّمواتِ وَ ما فِى الاْرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى فَاَنَا اَشْهَدُ
آسمانها و هر چه در زمين و هرچه مابين آن دو و آنچه در زير كره خاك است پس من گواهى دهم
بِاَنَّكَ اَنْتَ اللّهُ لا رافِعَ لِما وَضَعْتَ وَ لا واضِعَ لِما رَفَعْتَ وَ لا مُعِزَّ
كه براستى تويى خدايى كه هر چه را پست كردى كسى بلندش نتواند كرد و هر چه را بلند كردى كسش پست نتواند كرد
لِمَنْ اَذْلَلْتَ وَ لا مُذِلَّ لِمَنْ اَعْزَزْتَ وَ لا مانِعَ لِما اَعْطَيْتَ وَ لا مُعْطِىَ
هر كه را خوار كردى كسش عزت نتوان داد و هر كه را عزت دادى كسى خوارش نتواند آنچه را دادى
لِما مَنَعْتَ وَ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ كُنْتَ اِذْ لَمْ تَكُنْ سَمآءٌ مَبْنِيَّةٌ وَ لا
جلوگير ندارد و آنچه را جلوگيرى كردى كسى نتواند بدهد و تويى خدايى كه معبودى جز تو نيست بودى تو هنگامى كه نه آسمان
اَرْضٌ مَدْحِيَّةٌ وَ لا شَمْسٌ مُضيَّئَةٌ وَ لا لَيْلٌ مُظْلِمٌ وَ لا نَهارٌ مُضيَّئُ
ساخته اى بود و نه زمين گسترده اى و نه خورشيد درخشنده اى و نه شب تاريك كننده اى و نه روز روشنى دهنده اى
وَ لا بَحْرٌ لُجِّىُّ وَ لا جَبَلٌ راسٍ وَ لا نَجْمٌ سارٍ وَ لا قَمَرٌ مُنيرٌ وَ لا ريحٌ
و نه درياى موّاجى و نه كوه استوارى و نه ستاره سير كننده اى و نه ماه تابناك و نه بادى
تَهُبُّ وَ لا سَحابٌ يَسْكُبُ وَ لا بَرْقٌ يَلْمَعُ وَ لا رَعْدٌ يُسَبِّحُ وَ لا رُوحٌ
وزان و نه ابرى بارنده و نه برقى درخشنده و نه رعدى به تسبيح غرنده و نه جانى كه
تَنَفَّسُ وَ لا طآئِرٌ يَطيرُ وَ لا نارٌ تَتَوَقَّدُ وَ لا مآءٌ يَطَّرِدُ كُنْتَ قَبْلَ
دم زند و نه پرنده اى كه پرواز كند و نه آتشى كه روشن گردد و نه آبى كه روان گردد بودى تو پيش از
كُلِّ شَىْءٍ وَ كَوَّنْتَ كُلَّ شَىْءٍ وَ قَدَرْتَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ وَابْتَدَعْتَ كُلَّ شَىْءٍ
هر چيز و همه را تو هستى دادى و بر هر چيز قادر و توانا گشتى همه اشياء را تو پديد آوردى
وَ اَغْنَيْتَ وَ اَفْقَرْتَ وَ اَمَتَّ وَ اَحْيَيْتَ وَ اَضْحَكْتَ وَ اَبْكَيْتَ وَ عَلَى
توانگر كنى و فقير گردانى و بميرانى و زنده كنى و بخندانى و بگريانى و بر
الْعَرشِ اسْتَوَيْتَ فَتَبارَكْتَ يا اَللّهُ وَ تَعالَيْتَ اَنْتَ اللّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ
عرش مستولى هستى پس منزهى تو اى خدا و برترى ، تويى خدايى كه معبودى جز تو نيست
اَنْتَ الْخَلاّقُ الْمُعينُ اَمْرُكَ غالِبٌ وَ عِلْمُكَ نافِذٌ وَ كَيْدُكَ غَريبٌ
آن آفريننده مددكار فرمانت پيروز و دانشت نافذ و كيد و مكرت عجيب و غريب
وَ وَعْدُكَ صادِقٌ وَ قَوْلُكَ حَقُّ وَ حُكْمُكَ عَدْلٌ وَ كَلامُكَ هُدىً
و وعده ات راست و گفتارت درست و حُكمت عدل و داد و كلامت هدايت و ارشاد
وَ وَحْيُكَ نوُرٌ وَ رَحْمَتُكَ واسِعَةٌ وَ عَفْوُكَ عَظيمٌ وَ فَضْلُكَ كَثيرٌ
و وحيت نور و رحمتت پهناور و گذشتت بس بزرگ و فضل و كرمت بسيار
وَ عَطاؤُكَ جَزيلٌ وَ حَبْلُكَ مَتينٌ وَاِمْكانُكَ عَتيدٌ وَ جارُكَ عَزيزٌ
و عطا و بخششت بسى فراوان و رشته توسل به تو محكم و امكان (وسائل جور كردن ) تو مهيا است پناهنده به تو نيرومند
وَ بَاْسُكَ شَديدٌ وَ مَكْرُكَ مَكيدٌ اَنْتَ يا رَبِّ مَوْضِعُ كُلِّ شَكْوى
و انتقام و كيفرت سخت و مكر و كيدت زيركانه است تو اى پروردگار من مرجع هر شكايت
حاضِرُ كُلِّ مَلاَءٍ وَ شاهِدُ كُلِّ نَجْوى مُنْتَهى كُلِّ حاجَةٍ مُفَرِّجُ كُلِّ حُزْنٍ
و حاضر در هر انجمن و مطلع از هر سخن درگوشى ، حد نهايى هر حاجت ، برطرف كننده هر اندوه ،
غِنى كُلِّ مِسْكينٍ حِصْنُ كُلِّ هارِبٍ اَمانُ كُلِّ خآئِفٍ حْرِزُ الضُّعَفآءِ
توانگرى هر بينا، دژ محكم هر فرارى ، امان بخش هر ترسناك ، پناهگاه ضعيفان ،
كَنْزُ الْفُقَرآءِ مُفَرِّجُ الْغَمّآءِ مُعينُ الصّالِحينَ ذلِكَ اللّهُ رَبُّنا لا اِلهَ اِلاّ
گنج فقيران ، غمگشاى غمزدگان ياور نيكان و نيك رفتارانى اين است خدا پروردگار ما كه معبودى جز او نيست
هُوَ تَكْفى مِنْ عِبادِكَ مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ وَ اَنْتَ جارُ مَنْ لاذَ بِكَ
هر بنده اى از بندگانت كه بر تو توكل كند او را كفايت كنى و تويى پناه كسى كه به تو
وَ تَضَرَّعَ اِلَيْكَ عِصْمَةُ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ ناصِرُ مَنِ انْتَصَرَ بِكَ تَغْفِرُ
پناه آورد و تضرع و زارى به درگاهت كند، نگهدار آنى كه از تو نگهدارى خواهد و يار آنى كه از تو يارى طلبد، بيامرزى
الذُّنُوبَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَكَ جَبّارُ الْجَبابِرَةِ عَظيمُ الْعُظَمآءِ كَبيرُ الْكُبَرآءِ
گناهان كسى را كه از تو آمرزش خواهد، مسلط بر همه گردنكشان برتر (از همه ) برتران بزرگ همه بزرگان
سَيِّدُ السّاداتِ مَوْلَى الْمَوالى صَريخُ الْمُسْتَصْرِخينَ مُنَفِّسٌ عَنِ
آقاى آقايان سرور سروران دادرس دادخواهان غم زداى
الْمَكْروُبينَ مُجيبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرينَ اَسْمَعُ السّامِعينَ اَبْصَرُ
غمندگان اجابت كننده دعاى درماندگان شنواترين شنوندگان بيناترين
النّاظِرينَ اَحْكَمُ الْحاكِمينَ اَسْرَعُ الْحاسِبينَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ خَيْرُ
بينايان عادلترين حاكمان سريع ترين حسابگران مهربانترين مهربانان بهترين
الغافِرينَ قاضى حَوآئِج الْمُؤْمِنينَ مُغيثُ الصّالِحينَ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ
آمرزندگان برآرنده حاجات مؤ منان و فريادرس نيكان و شايستگان تويى خدايى كه معبودى
اِلاّ اَنْتَ رَبُّ الْعالَمينَ اَنْتَ الْخالِقُ وَ اَنَا الْمَخْلوُقُ وَ اَنْتَ الْمالِكُ وَ اَنَا
جز تو نيست اى پروردگار جهانيان تويى آفريننده و منم آفريده شده تويى مالك و منم
الْمَمْلوُكُ وَ اَنْتَ الرَّبُّ وَ اَنَا الْعَبْدُ وَ اَنْتَ الرّازِقُ وَ اَنَا الْمَرْزُوقُ وَ اَنْتَ
مملوك تويى پروردگار و منم بنده تويى روزى ده و منم روزى خور تويى
الْمُعْطى وَ اَنَا السّآئِلُ وَ اَنْتَ الْجَوادُ وَ اَنَا الْبَخيلُ وَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَ اَنَا
دهنده و منم خواهنده تويى بخشنده و منم بخيل و خسيس تويى نيرومند و منم بنده
الضَّعيفُ وَ اَنْتَ الْعَزيزُ وَ اَنَا الذَّليلُ وَ اَنْتَ الْغَنِىُّ وَ اَنَا الْفَقيرُ وَ اَنْتَ
ناتوان تويى عزيز و منم زبون و ذليل تويى توانگر و منم گداى نيازمند تويى
السَّيِّدُ وَ اَنَا الْعَبْدُ وَ اَنْتَ الْغافِرُ وَ اَنَا الْمُسيَّئُ وَ اَنْتَ الْعالِمُ وَ اَنَا
آقا و منم بنده تويى آمرزنده و منم بدكار (شرمنده ) تويى دانا و منم نادان ، تويى
الْجاهِلُ وَ اَنْتَ الْحَليمُ وَ اَنَا الْعَجُولُ وَ اَنْتَ الرَّحْمنُ وَ اَنَا الْمَرْحُومُ
بردبار و منم شتاب كار تويى بخشاينده و منم مستوجب رحمت
وَ اَنْتَ الْمُعافى وَ اَنَا الْمُبْتَلى وَ اَنْتَ الْمُجيبُ وَ اَنَا الْمُضْطَرُّ وَ اَنَا اَشْهَدُ
تويى عافيت بخش و منم (بنده ) گرفتار تويى اجابت كننده و منم بنده درمانده و من گواهى دهم
بِاَنَّكَ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْمُعْطى عِبادَكَ بِلا سُؤالٍ وَ اَشْهَدُ بِاَنَّكَ
كه براستى تويى خدايى كه معبودى جز تو نيست به بندگانت بدون سؤ ال عطا كنى و گواهى دهم كه براستى
اَنْتَ اللّهُ الْواحِدُ الاْحَدُ الْمُتَفَرِّدُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ وَ اِلَيْكَ الْمَصيرُ وَ صَلَّى
تويى خداى يگانه يكتاى تنهاى بى نياز فرد، و بازگشت همه بسوى تو است و درود
اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ وَاغْفِرْ لى ذُنُوبى
خدا بر محمد و اهل بيت پاك و پاكيزه اش باد و بيامرز گناهانم را
وَاسْتُرْ عَلَىَّ عيُوُبى وَافْتَحْ لى مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ رِزْقاً واسِعا يا
و بپوشان بر من عيبهايم را و باز كن براى من از نزد خود درى از رحمت و روزى فراخ اى
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ حَسْبُنَا اللّهُ وَ نْعِمَ الْوَكيلُ
مهربانترين مهربانان و حمد مخصوص پروردگار جهانيان است بس است ما را خدا و نيكو وكيلى است
وَ لا حَوْلَ وَ لاقُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ
و جنبش و نيرويى نيست مگر به خداى والاى بزرگ .
R A H A
08-19-2011, 02:29 AM
دعاى مُجير
دعائيست رفيع الشأن مروىّ از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله جبرئيل براى آن حضرت آورد در وقتى كه در مقام ابراهيم عليه السلام مشغول به نماز بود و كفعمى در بلد الامين و مصباح اين دعا را ذكر كرده و در حاشيه آن اشاره به فضيلت آن نموده از جمله فرموده هر كه اين دعا را در ايّام البيض ماه رمضان بخواند گناهانش آمرزيده شود اگر چه به عدد دانه هاى باران و برگ درختان و ريگ بيابان باشد و براى شفاء مريض و قضاء دين و غنا و توانگرى و رفع غم خواندن آن نافع است و دعا اين است :
به نام خداى بخشاينده مهربان
سُبْحانَكَ يا اَللّهُ تَعالَيْتَ يا رَحْمنُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ
منزهى اى خدا برترى تو اى بخشنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى
يا رَحيمُ تَعالَيْتَ يا كَريمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مَلِكُ
اى مهربان برترى تو اى كريم پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى پادشاه
تَعالَيْتَ يا مالِكُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا قُدُّوسُ
برترى تو اى مالك پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى مبرا از هر عيب
تَعالَيْتَ يا سَلامُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُؤْمِنُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى سلامت بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى امان بخش برتر آمدى
يا مُهَيْمِنُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا عَزيزُ تَعالَيْتَ يا
اى نگهبان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى نيرومند برتر آمدى اى
جَبّارُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُتَكَبِّرُ تَعالَيْتَ يا مُتَجَبِّرُ
با جبروت و عظمت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى داراى بزرگى و كبرياء برتر آمدى اى صاحب جلال و شوكت
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا خالِقُ تَعالَيْتَ يا بارِئُ اَجِرْنا
پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى اى آفريننده برتر آمدى اى پديد آرنده پناه ده ما را
مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُصَوِّرُ تَعالَيْتَ يا مُقَدِّرُ اَجِرْنا مِنَ
از آتش اى پناه ده منزهى اى صورت ده برتر آمدى اى اندازه گير كارها پناه ده ما را از
النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا هادى تَعالَيْتَ يا باقى اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا
آتش اى پناه ده منزهى اى راهنما برتر آمدى اى باقى پناه ده ما را از آتش اى
مُجيرُ سُبْحانَكَ يا وَهّابُ تَعالَيْتَ يا تَوّابُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
پناه ده منزهى اى بخشنده برتر آمدى اى توبه پذير پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا فَتّاحُ تَعالَيْتَ يا مُرْتاحُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى گشاينده برتر آمدى اى آسايش بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا سَيِّدِى تَعالَيْتَ يا مَوْلاىَ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى آقاى من برترى تو اى سرور من پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا قَريبُ تَعالَيْتَ يا رَقيبُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى نزديك برترى تو اى مراقب اعمال بندگان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُبْدِئُ تَعالَيْتَ يا مُعيدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى آغاز كن آفرينش برتر آمدى اى بازگرداننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا حَميدُ تَعالَيْتَ يا مَجيدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى پسنديده برتر آمدى اى ستوده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا قَديمُ تَعالَيْتَ يا عَظيمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى ديرينه برترى تو اى با عظمت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا غَفُورُ تَعالَيْتَ يا شَكُورُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى آمرزنده برتر آمدى اى پاداش ده سپاسگزاران پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا شاهِدُ تَعالَيْتَ يا شَهيدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى اى شاهد برترى تو اى گواه پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا حَنّانُ تَعالَيْتَ يا مَنّانُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ
منزهى تو اى بسيار مهربان برترى تو اى نعمت بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو
يا باعِثُ تَعالَيْتَ يا وارِثُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا
اى برانگيزنده برترى تو اى ارث بر جهانيان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى
مُحْيى تَعالَيْتَ يا مُميتُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا شَفيقُ
زنده كننده برترى تو اى ميراننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى مهربان
تَعالَيْتَ يا رَفيقُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا اَنيسُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى رفيق پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى همدم برترى تو
يا موُنِسُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا جَليلُ تَعالَيْتَ يا
اى مونس پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى شوكتمند برترى تو اى داراى جمال و
جَميلُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا خَبيرُ تَعالَيْتَ يا بَصيرُ
زيبايى پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى آگاه برترى تو اى بيناى
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا حَفِىُّ تَعالَيْتَ يا مَلِىُّ اَجِرْنا مِنَ
به كارها پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى مهربان برترى تو اى بى نياز مطلق پناه ده ما را
النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مَعْبُودُ تَعالَيْتَ يا مَوْجُودُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ
از آتش اى پناه ده منزهى اى معبود حقيقى برتر آمدى اى موجود بالذات پناه ده ما را از آتش
يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا غَفّارُ تَعالَيْتَ يا قَهّارُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
اى پناه ده منزهى اى آمرزش پيشه برترى تو اى داراى قهر و سطوت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا مَذْكُورُ تَعالَيْتَ يا مَشْكُورُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى ياد شونده برترى تو اى سپاس دارنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا جَوادُ تَعالَيْتَ يا مَعاذُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ
منزهى تو اى بخشنده برترى تو اى پناهگاه پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو
يا جَمالُ تَعالَيْتَ يا جَلالُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا سابِقُ
اى (اصل هر) زيبايى برترى تو اى (بخشنده هر) بزرگوارى پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى سبقت گيرنده
تَعالَيْتَ يا رازِقُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا صادِقُ
برترى تو اى روزى دهنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى راست گفتار
تَعالَيْتَ يا فالِقُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا سَميعُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى شكافنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى شنوا برترى تو
يا سَريعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا رَفيعُ تَعالَيْتَ يا بديعُ
اى شتابنده (در اجابت ) پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى بلند مرتبه برترى تو اى آفريننده
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا فَعّالُ تَعالَيْتَ يا مُتَعالُ اَجِرْنا
پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى كننده (آنچه بخواهى ) برترى تو اى والامرتبه پناه ده ما را
مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا قاضى تَعالَيْتَ يا راضى اَجِرْنا مِنَ
از آتش اى پناه ده منزهى تو اى داور برترى تو اى راضى پناه ده ما را از
النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا قاهِرُ تَعالَيْتَ يا طاهِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا
آتش اى پناه ده منزهى تو اى چيره بر خلق برترى تو اى پاكيزه پناه ده ما را از آتش اى
مُجيرُ سُبْحانَكَ يا عالِمُ تَعالَيْتَ يا حاكِمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
پناه ده منزهى تو اى دانا برترى تو اى حكمران پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا دآئِمُ تَعالَيْتَ يا قآئِمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ
منزهى تو اى جاويدان برترى تو اى قيام كننده به امور خلق پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو
يا عاصِمُ تَعالَيْتَ يا قاسِمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا غَنِىُّ
اى نگهدار برترى تو اى قسمت كننده روزى پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى بى نياز
تَعالَيْتَ يا مُغْنى اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا وَفِىُّ تَعالَيْتَ
برترى تو اى بى نياز كننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى وفادار برترى
يا قَوِىُّ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا كافى تَعالَيْتَ يا شافى
تو اى نيرومند پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى كفايت كننده برترى تو اى شفا دهنده
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُقَدِّمُ تَعالَيْتَ يا مُؤَخِّرُ اَجِرْنا
پناده ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى مقدم دارنده برترى تو اى عقب انداز پناه ده ما را
مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا اَوَّلُ تَعالَيْتَ يا آخِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا
از آتش اى پناه ده منزهى تو اى اول برترى تو اى آخر پناه ده ما ر از آتش اى
مُجيرُ سُبْحانَكَ يا ظاهِرُ تَعالَيْتَ يا باطِنُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
پناه ده منزهى تو اى پيدا برترى تو اى ناپيدا پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا رَجآءُ تَعالَيْتَ يا مُرْتَجى اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى اميد برترى تو اى مايه اميدوارى پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا ذَاالْمَنِّ تَعالَيْتَ يا ذَاالطَّوْلِ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى صاحب نعمت برترى تو اى صاحب احسان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا حَىُّ تَعالَيْتَ يا قَيُّومُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ
منزهى تو اى زنده برترى تو اى پاينده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو
يا واحِدُ تَعالَيْتَ يا اَحَدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا سَيِّدُ
اى يگانه برترى تو اى يكتا پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى آقا
تَعالَيْتَ يا صَمَدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا قَديرُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى بى نياز پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى توانا برترى
ادمه در پست بعدی
R A H A
08-19-2011, 02:31 AM
يا كَبيرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا والى تَعالَيْتَ يا مُتَعالى
تو اى بزرگ پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى حكمران برترى تو اى والامقام
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا عَلِىُّ تَعالَيْتَ يا اَعْلى اَجِرْنا مِنَ
پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى والا برترى تو اى والاتر از همه پناه ده ما را از
النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا وَلِىُّ تَعالَيْتَ يا مَوْلى اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا
آتش اى پناه ده منزهى تو اى صاحب اختيار برترى تو اى سرور پناه ده ما را از آتش
مُجيرُ سُبْحانَكَ يا ذارِئُ تَعالَيْتَ يا بارِئُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
اى پناه ده منزهى تو اى آفريننده برترى تو اى پديد آرنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا خافِضُ تَعالَيْتَ يا رافِعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى پايين آرنده برترى تو اى بالا برنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُقْسِطُ تَعالَيْتَ يا جامِعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى به انصاف رفتار كننده برترى تو اى گردآورنده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا مُعِزُّ تَعالَيْتَ يا مُذِلُّ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ
منزهى تو اى عزت بخش برترى تو اى ذلت بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو
يا حافِظُ تَعالَيْتَ يا حَفيظُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا قادِرُ
اى نگهبان برترى تو اى نگهدار پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى توانا
تَعالَيْتَ يا مُقْتَدِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا عَليمُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى با اقتدار پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى دانا برترى تو
يا حَليمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا حَكَمُ تَعالَيْتَ يا حَكيمُ
اى بردبار پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى داور برترى تو اى فرزانه
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُعْطى تَعالَيْتَ يا مانِعُ اَجِرْنا
پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى عطا ده برترى تو اى مانع از عطا پناه ده ما را
مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا ضآرُّ تَعالَيْتَ يا نافِعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ
از آتش اى پناه ده منزهى تو اى زيان رسان برترى تو اى سودرسان پناه ما را از آتش
يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُجيبُ تَعالَيْتَ يا حَسيبُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا
اى پناه ده منزهى تو اى اجابت كننده برترى تو اى حسابگر پناه ده ما را از آتش اى
مُجيرُ سُبْحانَكَ يا عادِلُ تَعالَيْتَ يا فاصِلُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
پناه ده منزهى تو اى دادگر برترى تو اى جدا كننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا لَطيفُ تَعالَيْتَ يا شَريفُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
منزهى تو اى مهربان برترى تو اى شريف پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا رَبُّ تَعالَيْتَ يا حَقُّ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا
منزهى تو اى پروردگار برترى تو اى ثابت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى
ماجِدُ تَعالَيْتَ يا واحِدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا عَفُوُّ
گرامى برترى تو اى يگانه پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى باگذشت
تَعالَيْتَ يا مُنْتَقِمُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا واسِعُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى انتقام كش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى وسيع رحمت برترى تو
يا مُوَسِّعُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا رَؤُفُ تَعالَيْتَ يا
اى گشايش بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى مهرورز برترى تو اى
عَطوُفُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا فَرْدُ تَعالَيْتَ يا وِتْرُ
با عطوفت پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى يگانه برترى تو اى تك و تنها
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُقيتُ تَعالَيْتَ يا مُحيطُ اَجِرْنا
پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى حافظ و نگهبان برترى تو اى محيط بر هر چيز پناه ده ما را
مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا وَكيلُ تَعالَيْتَ يا عَدْلُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ
از آتش اى پناه ده منزهى تو اى وكيل برترى تو اى سراسر عدل و داد پناه ده ما را از آتش
يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُبينُ تَعالَيْتَ يا مَتينُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ
اى پناه ده منزهى تو اى آشكار كننده برترى تو اى ثابت سستى ناپذير پناه ده ما را از آتش اى پناه ده
سُبْحانَكَ يا بَرُّ تَعالَيْتَ يا وَدُودُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا
منزهى تو اى نيكوكار برترى تو اى بسيار مهربان پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى
رَشيدُ تَعالَيْتَ يا مُرْشِدُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا نُورُ
ارشاد كننده برترى تو اى رهنمون پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى نور
تَعالَيْتَ يا مُنَوِّرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا نَصيرُ تَعالَيْتَ
برترى تو اى روشنى بخش پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى ياور برترى تو
يا ناصِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا صَبُورُ تَعالَيْتَ يا
اى يارى ده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى بردبار برترى تو اى
صابِرُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُحْصى تَعالَيْتَ يا
شكيبا پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى شمارنده برترى تو اى
مُنْشِئُ اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا سُبْحانُ تَعالَيْتَ يا دَيّانُ
ايجاد كننده پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى منزه برترى تو اى كيفر ده
اَجِرْنا مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا مُغيثُ تَعالَيْتَ يا غِياثُ اَجِرْنا
پناه ده ما را از آتش اى پناه ده منزهى تو اى فريادرس برترى تو اى دادرس پناه ده ما را
مِنَ النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا فاطِرُ تَعالَيْتَ يا حاضِرُ اَجِرْنا مِنَ
از آتش اى پناه ده منزهى تو اى آفريننده برترى تو اى حاضر پناه ده ما را از
النّارِ يا مُجيرُ سُبْحانَكَ يا ذَاالْعِزِّ وَالْجَمالِ تَبارَكْتَ يا ذَاالْجَبَرُوتِ
آتش اى پناه ده منزهى تو اى صاحب عزّت و زيبايى بزرگى تو اى صاحب جبروت
وَالْجَلالِ سُبْحانَكَ لا اِلهِ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ
و جلال منزهى تو معبودى جز تو نيست ((منزهى تو و همانا من از ستمگرانم
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجىِ الْمُؤمِنينَ وَ صَلَّى اللّهُ
پس مستجاب كرديم دعاى او (يعنى يونس ) را و او را از اندوه نجاتش داديم و اين چنين مؤ منين را نجات بخشيم )) و درود
عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعينَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ وَ حَسْبُنَا
خدا بر آقاى ما محمد و آلش همگى و ستايش خاص پروردگار جهانيان است و خدا ما را بس است
اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلىِّ العَظيمِ
و او نيكو وكيلى است و جنبش و نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ
R A H A
08-19-2011, 02:35 AM
دعاى عَديله
شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ وَالْمَلاَّئِكَةُ وَ اُولُوا الْعِلْمِ قآئِما بِالْقِسْطِ لا
گواهى دهد خدا كه همانا معبودى جز او نيست و فرشتگان و دانشمندان نيز گواهى دهند كه معبودى جز
اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ اِنَّ الدّينَ عِنْدَ اللهِ الاِْسْلامُ وَاَنَا الْعَبْدُ
او كه عزيز و فرزانه است نيست و عدل و داد بدو پايدار است همانا دين نزد خدا اسلام است و من بنده
الضَّعيفُ الْمُذْنِبُ الْعاصِى الْمُحْتاجُ الْحَقيرُ اَشْهَدُ لِمُنْعِمى وَ خالِقى
ناتوان گنهكار نافرمان نيازمند كوچكم گواهى دهم براى نعمت دهنده و آفريننده
وَ رازِقى وَ مُكْرِمى كَما شَهِدَ لِذاتِهِ وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلاَّئِكَةُ وَ اُولُوا
و روزى ده و اكرام كننده ام چنانچه او براى خود گواهى داده و فرشتگان و دانشمندان
الْعِلْمِ مِنْ عِبادِهِ بِاَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ ذُوالنِّعَمِ وَالاِْحْسانِ وَالْكَرَمِ
از بندگانش براى او گواهى داده اند كه معبودى نيست جز او آن صاحب نعمت و احسان و كرم
وَالاِْمْتِنانِ قادِرٌ اَزَلِىُّ عالِمٌ اَبَدِىُّ حَىُّ اَحَدِىُّ مَوْجُودٌ سَرْمَدِىُّ
و بخشش و توانا ازلى داناى جاويدان زنده يگانه موجود هميشگى
سَميعٌ بَصيرٌ مُريدٌ كارِهٌ مُدْرِكٌ صَمَدِىُّ يَسْتَحِقُّ هذِهِ الصِّفاتِ وَ هُوَ
شنواى بيناى با اراده با كراهت درك كننده اى كه نيازمند نيست و شايسته اين اوصاف است و او
عَلى ما هُوَ عَلَيْهَ فى عِزِّ صِفاتِهِ كانَ قَوِيّاً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَةِ وَالْقُوَّةِ
در عين آنكه بى نياز از اين صفات است پيش از پيدايش نيرو و قدرت نيرومند بوده
وَ كانَ عَليما قَبْلَ ايجادِ الْعِلْمِ وَالْعِلَّةِ لَمْ يَزَلْ سُلْطانا اِذْ لا مَمْلَكَةَ وَ لا
و پيش از ايجاد علم و علت دانا بوده هنگامى كه نه كشورى بوده و نه مالى او سلطنت و پادشاهى داشته
مالَ وَ لَمْ يَزَلْ سُبْحانا عَلى جَميعِ الاْحْوالِ وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فى
هميشه در همه احوال منزه و بى نياز بوده هستى او پيش از هر پيشى
اَزَلِ الآزالِ وَ بَقآئُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَيْرِ اِنْتِقالٍ وَ لا زَوالٍ غَنِىُّ فِى
در ازل ازلها بوده و ماندنش بعد از هر بعدى است بدون تغيير و زوال بى نياز است در
الاْوَّلِ وَالآخِرِ مُسْتَغْنٍ فِى الْباطِنِ وَالظّاهِرِ لا جَوْرَ فى قَضِيَّتِهِ وَ لا
آغاز و انجام و مستغنى است در نهان و آشكار هيچ ستمى در داوريش نيست و هيچ
مَيْلَ فى مَشِيَّتِهِ وَ لا ظُلْمَ فى تَقْديرِهِ وَ لا مَهْرَبَ مِنْ حُكُومَتِهِ وَ لا
انحراف و اعوجاجى در مشيتش نخواهد بود و هيچ ظلمى در اندازه گيرى او وجود ندارد، راه گريزى از حكمش و
مَلْجَاَ مِنْ سَطَواتِهِ وَ لا مَنْجا مِنْ نَقِماتِهِ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ وَ لا
پناهگاهى در برابر حملات و يورشش نيست و وسيله نجاتى از انتقام و غضبش وجود ندارد رحمت او برغضبش پيشى گرفته
يَفُوتُهُ اَحَدٌ اِذا طَلَبَهُ اَزاحَ الْعِلَلَ فِى التَّكْليفِ وَ سَوَّى التَّوْفيقَ بَيْنَ
و هر كه را بخواهد از دستش بدر نرود در تكاليف خود موانع را از پيش پا برداشته و در توفيق انجام آنها ميان
الضَّعيفِ وَالشَّريفِ مَكَّنَ اَدآءَ الْمَاْمُورِ وَ سَهَّلَ سَبيلَ اجْتِنابِ
ناتوان و توانا را يكسان كرده به هر چه دستور داده قدرت انجام آن را داده و هر چه را قدغن كرده
الْمَحْظُورِ لَمْ يُكَلِّفِ الطّاعَةَ اِلاّ دُوْنَ الْوُسْعِ والطّاقَةِ سُبْحانَهُ ما
راه اجتنابش را آسان كرده و تكليفى نكرده جز به مقدار وسع و طاقت منزه باد او كه چقدر كرم و بزرگواريش
اَبْيَنَ كَرَمَهُ وَ اَعْلى شَاْنَهُ سُبْحانَهُ ما اَجَلَّ نَيْلَهُ وَ اَعْظَمَ اِحْسانَهُ بَعَثَ
آشكار و شاءن و مرتبه اش بلند است منزه باد كه چه اندازه عطايش ارجمند و احسان و بخشش بزرگ است
الاْنْبِيآءَ لِيُبَيِّنَ عَدْلَهُ وَ نَصَبَ الاْوْصِيآءَ لِيُظْهِرَ طَوْلَهُ وَ فَضْلَهُ وَ جَعَلَنا
پيمبران را فرستاد تا عدل و دادش را آشكار سازد و اوصياء را به جانشينى آنها منصوب داشت تا كرم و فضلش را ظاهر كند و (از فضل او
مِنْ اُمَّةِ سَيِّدِ الاْنْبِيآءِ وَ خَيْرِ الاْوْلِيآءِ وَ اَفْضَلِ الاْصْفِيآءِ وَ اَعْلَى
است كه ) ما را از امت سيد پيمبران و بهترين اولياء و برترين برگزيدگان و والاترين
الاْزْكِيآءِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ امَنّا بِهِ وَ بِما دَعانا اِلَيْهِ
پاكيزگان محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم قرار داد ايمان آورديم به او و به آنچه ما را بدان خواند
وَ بِالْقُرْآنِ الَّذى اَنْزَلَهُ عَلَيْهِ وَ بِوَصِيِّهِ الَّذى نَصَبَهُ يَوْمَ الْغَديرِ وَ اَشارَ
و به قرآنى كه خدا بر او نازل فرمود و به وصيش كه در روز غدير او را (به جانشينى خود) منصوب فرمود و به گفتارش
بِقَوْلِهِ هذا عَلِىُّ اِلَيْهِ وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاْئِمَّةَ الاْبْرارَ وَالْخُلَفآءَ الاْخْيارَ بَعْدَ
كه فرمود: ((اين على است )) و به او اشاره كرد و گواهى دهم كه امامان نيكوكار و جانشينان برگزيده پس از
الرَّسُولِ الْمُخْتارِ عَلِىُّ قامِعُ الْكُفّارِ وَ مِنْ بَعْدِهِ سَيِّدُ اَوْلادِهِ الْحَسَنُ
پيامبر مختار عبارتند از: ((على )) زبون كننده كافران و پس از او بهترين فرزندانش حسن
بْنُ عَلِي ثُمَّ اَخُوهُ السِّبْطُ التّابِعُ لِمَرْضاتِ اللّهِ الْحُسَيْنُ ثُمَّ الْعابِدُ
بن على سپس برادرش سبط رسول گرامى پيرو آنچه موجب خوشنودى خدا بود حسين ، سپس (آن امام ) عابد
عَلِىُّ ثُمَّ الْباقِرُ مُحَمَّدٌ ثُمَّ الصّادِقُ جَعْفَرٌ ثُمَّ الْكاظِمُ مُوسى ثُمَّ الرِّضا
على ، سپس (حضرت ) باقر محمد، سپس (امام ) صادق جعفر، سپس (حضرت ) كاظم موسى ، سپس امام رضا
عَلِىُّ ثُمَّ التَّقِىُّ مُحَمَّدٌ ثُمَّ النَّقِىُّ عَلِىُّ ثُمَّ الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ الْحَسَنُ ثُمَّ
على ، سپس تقى (كه نامش ) محمد است ، سپس على النقى ، سپس زكى عسكرى (حضرت ) حسن سپس
الْحُجَّةُ الْخَلَفُ الْقآئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ الْمُرجَى الَّذى بِبَقائِهِ بَقِيَتِ
فرزند خلف او حجت قائم منتظر مهدى آن مايه اميدى كه به بقاى او دنيا باقى مانده
الدُّنْيا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الاْرْضُ وَالسَّمآءُ وَ بِهِ
و به بركت او خلق روزى خورند و به وجود او زمين و آسمان پابرجا مانده و
يَمْلاَُ اللّهُ الاْرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا وَ اَشْهَدُ اَنَّ
بدست او خداوند زمين را پر از عدل و داد كند پس از آنكه از ظلم و ستم پر شده باشد و گواهى دهم
اَقْوالَهُمْ حُجَّةٌ وَامْتِثالَهُمْ فَريْضَةٌ وَ طاعَتَهُمْ مَفْرُوضَةٌ وَ مَوَدَّتَهُمْ
كه گفتارشان (براى ما) حجت و دليل است و فرمانبرداريشان واجب و پيرويشان فرض و محبت و دوستيشان
لازِمَةٌ مَقْضِيَّةٌ وَالاِْقْتِدآءَ بِهِمْ مُنْجِيَةٌ وَ مُخالَفَتَهُمْ مُرْدِيَةٌ وَ هُمْ
لازم و حتمى است و اقتداء كردن به ايشان موجب نجات و مخالفتشان سبب هلاكت است و آنهايند
ساداتُ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعينَ وَ شُفَعآءُ يَوْمِ الدّينِ وَ اَئِمَّةُ اَهْلِ الاْرْضِ
بزرگان و آقايان همه اهل بهشت ، و شفيعان روز جزا و پيشوايان مردم روى زمين
عَلَى الْيَقينِ وَ اَفْضَلُ الاْوْصِيآءِ الْمَرْضِيّينَ وَ اَشْهَدُ اَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ
بطور قطع و يقين و هم چنين برترين اوصياء پسنديده ايشانند و گواهى دهم كه مرگ حق است
وَ مُسآئَلَةَ الْقَبْرِ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقُّ وَالنُّشُورَ حَقُّ وَالصِّراطَ حَقُّ
و سؤ ال و جواب در قبر حق است و برانگيخته شدن حق است و زنده شدن پس از مرگ حق است و صراط حق است
وَالْميزانَ حَقُّ وَالْحِسابَ حَقُّ وَالْكِتابَ حَقُّ وَالْجَنَّةَ حَقُّ وَالنّارَ حَقُّ
و ميزان حق است و حساب حق است و كتاب (نامه اعمال ) حق است و بهشت حق است و دوزخ حق است
وَ اَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها وَ اَنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ اَللّهُمَّ
و براستى قيامت آمدنى است و شكى در آن نيست و حتماً خداوند در ميان گورها مردگان را برانگيزد خدايا
فَضْلُكَ رَجآئى وَ كَرَمُكَ وَ رَحْمَتُكَ اَمَلى لا عَمَلَ لى اَسْتَحِقُّ بِهِ
فضل تو را اميد دارم و كرم و رحمتت آرزوى من است عملى كه بدان سزاوار
الْجَنَّةَ وَ لا طاعَةَ لىْ اَسْتَوْجِبُ بِهَا الرِّضْوانَ اِلاّ اَنِّى اِعْتَقَدْتُ
بهشت باشم ندارم و نه طاعتى كه بدان مستوجب رضوان گردم جز آنكه من به
تَوْحيدَكَ وَ عَدْلَكَ وَارْتَجَيْتُ اِحْسانَكَ وَ فَضْلَكَ وَ تَشَفَّعْتُ اِلَيْكَ
يگانگى و عدل و داد تو معتقد هستم و به احسان و فضل تو اميدوارم و شفيع گردانم به درگاهت
بِالنَّبِىِّ وَ آلِهِ مَنْ اَحِبَّتِكَ وَ اَنْتَ اَكْرَمُ الاْكْرَمينَ وَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ
پيغمبر و خاندانش را كه محبوب تواءند و تو بزرگوارترين كريمانى و مهربانترين مهربانانى
وَ صَلَّى اللّهُ عَلى نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعينَ الطَّيِّبينَ الطّاهِريْنَ وَ سَلَّمَ
و درود خدا بر پيامبر ما محمد و آل پاك و پاكيزه اش همگى باد و سلام
تَسْليما كَثيرا كَثيرا وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ اَللّهُمَّ يا
مخصوص او بسيار بسيار و جنبش و نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ خدايا اى
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اِنّى اَوْدَعْتُكَ يَقينى هذا وَ ثَباتَ دينى وَ اَنْتَ خَيْرُ
مهربانترين مهربانان من اين يقينم را (كه عرضه داشتم ) و استقامت در دينم را نزد تو به وديعت نهادم و تو بهترين
مُسْتَوْدَعٍ وَ قَدْاَمَرْتَنا بِحِفْظِ الْوَدآئِعِ فَرُدَّهُ عَلَىَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتى
امانتدارانى و خودت ما را به امانت دارى دستور داده اى پس اى خدا اين امانت را هنگام مرگ به من برگردان
بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
مؤ لف گويد: كه در دعاهاى مأثوره است :
اَللّهُمَّ اِنِّى اَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَديلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ
خدايا به تو پناه برم از عديله در وقت مرگ
و عديله عِنْدَ الْمَوْت يعنى عدول كردن از حقّ به باطل در وقت مردن و آن چنان است كه شيطان نزد محتضر حاضر شود و وسوسه كند و او را در تشكيك اندازد تا آنكه او را از ايمان بيرون كند و از اين جهت است كه در دعاها استعاذه از آن شده و جناب فخر المحقّقين (ره ) فرموده كه هر كه خواهد از آن سالم بماند استحضار كند اَدِلّه ايمان و اصول خمسه را با اَدِلّه قَطْعِيَّه و صفاى خاطر و بسپرد آنرا به حقّ تعالى كه در وقت حضور موت به او رَدّ فرمايد به اين طريق كه بگويد بعد از عقايد حقّه :
اَللّهُمَّ يا اَرْحَمَ الرّحِمينَ اِنّى قَدْ اَوْدَعْتُكَ يَقينى هذا وَ ثَباتَ دينى
خدايا اى مهربانترين مهربانان من به تو سپردم يقين خود و استقامت در دينم را
وَ اَنْتَ خَيْرُ مُسْتَوْدَعٍ وَ قَدْ اَمَرْتَنا بِحِفْظِ الْوَدائِعِ فَرُدَّهُ عَلَىَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتى
و تو بهترين امانتدارانى كه به ما دستور امانت دارى داده اى پس آن امانت را هنگام مرگم به من بازگردان .
پس برحسب فرمايش آن بزرگوار خواندن اين دعاى شريف عديله و استحضار معنى آن در خاطر براى سلامت جُستن از خطر عديله عِنْدَ الْمَوْت نافع است و امّا اينكه اين دعا مأثور است يا از مُنشأت علماء است خِرّيت صناعت عِلم حديث و روايت و جامع شَمْلِ اخبار ائمه عَليهمُ السلام عالم متبحّر خبير و محدّث ناقد بصير شيخنا الاكرم و المحدّث الاعظم مولانا الحاجّ ميرزا حسين النّورى نَوَّرَ اللّهُ مرقده فرموده وَ اَمّا دُعآءُ الْعَديلَةِ الْمَعْرُوفَةِ فَهُوَ مِنْ مُؤَلَّفاتِ بَعْضِ اَهْلِ الْعِلْمِ لَيْسَ بِمَاْثُورٍ وَ لا مَوْجُودٍ فى كُتُبِ حَمَلَةِ الاْحادِيثِ وَ نُقّادِها و بدانكه شيخ طوسى از محمدبن سليمان ديلمى روايت كرده است كه به خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم كه شيعيان تو مى گويند كه ايمان بر دو قسم است يكى مستقرّ و ثابت و ديگر آنكه به امانت سپرده شده است و زايل مى گردد پس به من بياموز دعائى را كه هرگاه آنرا بخوانم ايمان من كامل گردد و زايل نشود فرمود كه بگو بعد از هر نماز واجب :رَضيتُ بِاللّهِ رَبّا وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّا وَ بِالاِسْلامِ دينا وَ بِالْقُرآنِ كِتابا
راضى و خشنودم كه پروردگارم خدا است و محمد صلى الله عليه و آله پيغمبرم هست و اسلام دينم و قرآن كتابم
وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِي وَلِيّا وَ اِماما وَ بِالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَ عَلِىِّ بْنِ
و كعبه قبله ام و على صاحب اختيار و امام من است و حسن و حسين و على بن
الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسى بْنِ جَعْفَرٍ
الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر
وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِي وَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ
و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن
عَلِي وَالْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ اَئِمَّةً اَللّهُمَّ اِنّى
على و حجة بن الحسن صلوات الله عليهم امامان و پيشوايان منند خدايا من به پيشوايى ايشان
رَضيتُ بِهِمْ اَئِمَّةً فَارْضَنى لَهُمْ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ
خشنودم مرا هم مورد خشنودى آنان گردان كه تو بر هر چيز توانايى
R A H A
08-19-2011, 02:38 AM
دعاى جوشن كبير
در بلد الامين و مصباح كفعمى است و آن مروى است از حضرت سيّد السّاجدين از پدرش از جدّ بزرگوارش حضرت رسول صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ اَجْمَعين و اين دعا را جبرئيل عليه السلام آورد براى پيغمبر صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ آله در يكى از غزوات در حالى كه بر تن آن حضرت جوشن گرانى بود كه سنگينى آن بدن مباركش را به درد آورده بود پس جبرئيل عرض كرد كه يا محمّد پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى فرمايد كه بكَنْ اين جوشن را و بخوان اين دعا را كه او امان است از براى تو و امّت تو . پس شرحى در فضيلت اين دعا ذكر فرموده كه مقام نقل تمامش نيست از جمله آنكه هر كه آن را بر كفن خويش نويسد حقّ تعالى حيا فرمايد كه او را به آتش عذاب كند و هر كه آن را به نيّت در اوّل ماه رمضان بخواند حقّ تعالى او را روزى فرمايد ليلة القدر و خلق فرمايد براى او هفتاد هزار فرشته كه تسبيح و تقديس كنند خدا را و ثوابش را براى او قرار دهند. پس فضيلت بسيار نقل كرده تا آنكه فرموده و هر كه بخواند او را در ماه رمضان سه مرتبه حرام فرمايد حقّ تعالى جسد او را بر آتش جهنّم و واجب فرمايد براى او بهشت را و دو مَلَك بر او موكّل فرمايد كه حفظ كنند او را از معاصى و در امان خدا باشد مدّت حيوة خود و در آخر خبر است كه جناب امام حسين عليه السلام فرمود وصيّت كرد پدرم علىّ بن ابى طالب صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ به حفظ اين دعا و آنكه بنويسم آن را بر كفن او و تعليم كنم آن را به اهل خود و ترغيب كنم ايشان را به خواندن آن و آن هزار اسم است و در آن است اسم اعظم فقير گويد كه از اين خبر دو چيز مُستفاد مى شود يكى استحباب نوشتن اين دعا به كفن چنانچه علامه بحرالعلوم عَطَّرَ اللّهُ مَرْقَدَهُ در دُرّه به آن اشاره فرموده :
وَسُنَّ اَنْ يُكْتَبَ بالاْكْفانِ شَهادَةُ الاِْسْلامِ وَالاِْيمانِ مستحب است كه نوشته شود به كفنها شهادت اسلام و ايمان وَهكَذا كِتابَةُ الْقُرْانِ وَالْجَوْشَنُ المَنْعُوتُِ بِالاْمانِ و هم چنين نوشتن قرآن و جوشن كه آنرا به امان وصف كرده اند
دوّم استحباب خواندن اين دعا در اوّل ماه رمضان و امّا خواندن آن در خصوص شبهاى قدر در خبر ذكرى از آن نيست ليكن علاّمه مجلسى قَدَّسَ اللّهَ روُحَهُ در زادالمعاد در ضمن اعمال شبهاى قدر فرموده و در بعضى از روايات وارد شده است كه دعاى جوشن كبير را در هر يك از اين سه شب بخوانند و كافيست فرمايش آن بزرگوار ما را در اين مقام اَحَلَّهُ اللّهُ دارَالسَّلامِ بالجمله اين دعا صد فصل است و هر فصلى مشتمل بر ده اسم الهى است و در آخر هر فصل بايد گفت :
سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ
منزهى تو اى كه نيست معبودى جز تو فرياد فرياد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار
و در بلد الامين است كه در اوّل هر فصل بِسْمِ اللّهِ بگويد و در آخرش :سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا
منزهى تو اى كه نيست معبودى جز تو فرياد فرياد درود فرست برمحمد و آلش و بِرَهان ما را از آتش اى
رَبِّ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ
پروردگار اى صاحب جلال و بزرگوارى اى مهربانترين مهربانان
و آن دُعا اين است :(1) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا اَللّهُ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ يا كَريمُ يا
خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى خدا اى بخشاينده اى مهربان اى بزرگوار اى
مُقيمُ يا عَظيمُ يا قَديمُ يا عَليمُ يا حَليمُ يا حَكيمُ سُبْحانَكَ يا لا اِلهَ
برپا دارنده اى بزرگ اى قديم اى دانا اى بردبار اى فرزانه منزهى تو اى كه معبودى جز
اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ (2) يا سَيِّدَ السّاداتِ
تو نيست فرياد فرياد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من (2) اى آقاى آقايان
يا مُجيبَ الدَّعَواتِ يا رافِعَ الدَّرَجاتِ يا وَلِىَّ الْحَسَناتِ يا غافِرَ
اى اجابت كننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نيكى اى آمرزنده
الْخَطيئاَّتِ يا مُعْطِىَ الْمَسْئَلاتِ يا قابِلَ التَّوْباتِ يا سامِعَ
گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذيرنده توبه ها اى شنونده
الاْصْواتِ يا عالِمَ الْخَفِيّاتِ يا دافِعَ الْبَلِيّاتِ (3) يا خَيْرَالْغافِرينَ يا
صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف كننده بلاها (3) اى بهترين آمرزندگان اى
خَيْرَ الْفاتِحينَ يا خَيْرَ النّاصِرينَ يا خَيْرَ الْحاكِمينَ يا خَيْرَ الرّازِقينَ
بهترين گشايندگان اى بهترين ياران اى بهترين حاكمان اى بهترين روزى دهان
يا خَيْرَ الْوارِثينَ يا خَيْرَ الْحامِدينَ يا خَيْرَ الذّاكِرينَ يا خَيْرَ
اى بهترين ارث بران اى بهترين ستايشگران اى بهترين يادكنندگان اى بهترين
الْمُنْزِلينَ يا خَيْرَ الْمُحْسِنينَ (4) يا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَالْجَمالُ يا مَنْ لَهُ
فرو فرستندگان اى بهترين احسان كنندگان (4) اى كه عزت و زيبايى از آن اوست اى كه
الْقُدْرَةُ وَالْكَمالُ يا مَنْ لَهُ الْمُلْكُ وَالْجَلالُ يا مَنْ هُوَ الْكَبيرُ الْمُتَعالُِ
نيرو و كمال از آن او است اى كه پادشاهى و جلال از آن او است اى كه بزرگ و برتر او است
يا مُنْشِىءَ الْسَّحابِ الثِّقالِ يا مَنْ هُوَ شَديدُ الْمِحالِ يا مَنْ هُوَ
اى پديد آرنده ابرهاى سنگين اى كه او سخت كيفر (يا سخت نيرو) است اى كه او
سَريعُ الْحِسابِ يا مَنْ هُوَ شَديدُ الْعِقابِ يا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ
در حساب كشيدن سريع است اى كه او در كيفر سخت است اى كه پاداش خوب نزد او است
يا مَنْ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتابِ (5) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا حَنّانُ يا
اى كه نزد او است مايه و اصل كتابها (5) خدايا از تو مى خواهم بحق نامت اى مهرپيشه اى
مَنّانُ يا دَيّانُ يا بُرْهانُ يا سُلْطانُ يا رِضْوانُ يا غُفْرانُ يا سُبْحانُ يا
نعمت بخش اى پاداش دهنده اى دليل و راهنما اى سلطان اى خوشنود اى آمرزنده اى منزه اى
مُسْتَعانُ يا ذَاالْمَنِّ وَالْبَيانِ (6) يا مَنْ تَواضَعَ كُلّ ُشَىْءٍ لِعَظَمَتِهِ يا مَنِ
ياور اى صاحب نعمت و بيان (6) اى كه هر چيزى در برابر عظمتش فروتن گشته اى كه
اسْتَسْلَمَ كُلُّ شَىْءٍ لِقُدْرَتِهِ يا مَنْ ذَلَّ كُلُّ شَىْءٍ لِعِزَّتِهِ يا مَنْ خَضَعَ كُلُّ
هر چيز در برابر قدرتش تسليم گرديده اى كه هر چيزى در برابر عزت و شوكتش خوار گشته اى كه هر چيز
شَىْءٍ لِهَيْبَتِهِ يا مَنِ انْقادَ كُلُّ شَىْءٍ مِنْ خَشْيَتِهِ يا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبالُ
در برابر هيبتش خاضع گرديده اى كه هر چيزى از ترس او فرمانبردار و مطيعش گرديده اى كه كوهها
مِنْ مَخافَتِهِ يا مَنْ قامَتِ السَّمواتُ بِاَمْرِهِ يا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الاْرَضُونَ
از هراسش از هم شكافته اى كه به امر او آسمانها برپا گشته اى كه زمينها به اذن او در جاى خود مستقر گشته
بِاِذْنِهِ يا مَنْ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ يا مَنْ لا يَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَكَتِهِ
اى كه رعد به ستايش او غرِّش زند اى كه بر اهل كشور خود ستم نكند
(7) يا غافِرَ الْخَطايا يا كاشِفَ الْبَلايا يا مُنْتَهَى الرَّجايا يا مُجْزِلَ
اى آمرزنده خطاها اى برطرف كننده بلاها اى منتهاى اميدها اى دهنده بزرگ
الْعَطايا يا واهِبَ الْهَدايا يا رازِقَ الْبَرايا يا قاضِىَ الْمَنايا يا سامِعَ
عطاها اى بخشنده هديه ها اى روزى ده بنده ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده
الشَّكايا يا باعِثَ الْبَرايا يا مُطْلِقَ الاُْسارى (8) ياذَاالْحَمْدِ وَالثَّناَّءِ
شكايتها اى برانگيزنده مردمان اى رهاننده اسيران (8) اى صاحب ستايش و ثناء
يا ذَاالْفَخْرِ وَاْلبَهاَّءِ يا ذَاالْمَجْدِ وَالسَّناَّءِ يا ذَاالْعَهْدِ وَالْوَفاَّءِ يا
اى داراى فخر و زيبايى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفاء
ذَاالْعَفْوِ وَالرِّضاَّءِ يا ذَاالْمَنِّ وَالْعَطاَّءِ يا ذَا الْفَصْلِ وَالْقَضاَّءِ يا ذَاالْعِزِّ
اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء اى كه در دست تو است فصل خصومات و داورى اى داراى عزت
وَالْبَقاَّءِ يا ذَاالْجُودِ وَالسَّخاَّءِ يا ذَاالآلاَّءِ وَالنَّعْماَّءِ (9) اَللّهُمَّ اِنّى
و پايندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها (9) خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا مانِعُ يا دافِعُ يا رافِعُ يا صانِعُ يا نافِعُ يا سامِعُ يا
مى خواهم به حق نامت اى مانع اى برطرف كننده اى بالا برنده اى سازنده اى سود رسان اى شنوا اى
جامِعُ يا شافِعُ يا واسِعُ يا مُوسِعُ (10) يا صانِعَ كُلِّ مَصْنُوعٍ يا خالِقَ
گردآورنده اى شفاعت پذير اى فراخ رحمت اى وسعت بخش (10) اى سازنده هر ساخته اى آفريننده
كُلِّ مَخْلُوقٍ يا رازِقَ كُلِّ مَرْزُوقٍ يا مالِكَ كُلِّ مَمْلُوكٍ يا كاشِفَ كُلِّ
هر آفريده اى روزى ده هر روزى خور اى مالك هر مملوك اى غمزداى هر غمزده اى دلگشاى هر
مَكْرُوبٍ يا فارِجَ كُلِّ مَهْمُومٍ يا راحِمَ كُلِّ مَرْحُومٍ يا ناصِرَ كُلِّ
اندوهگين اى رحمت بخش هر رحمت خواه اى ياور هر
مَخْذُولٍ يا ساتِرَ كُلِّ مَعْيُوبٍ يا مَلْجَأَ كُلِّ مَطْرُودٍ (11) يا عُدَّتى عِنْدَ
هر بى ياور اى عيب پوش هر معيوب اى پناه هر آواره (11) اى ذخيره هنگام
شِدَّتى يا رَجاَّئى عِنْدَ مُصيبَتى يا مُونِسى عِنْدَ وَحْشَتى يا
سختى من اى اميد من در برابر پيش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى
صاحِبى عِنْدَ غُرْبَتى يا وَلِيّى عِنْدَ نِعْمَتى يا غِياثى عِنْدَ كُرْبَتى يا
رفيق من در غربتم اى صاحب اختيار من در نعمتم اى فريادرس من در غم و اندوه اى
ادامه دارد ....
R A H A
08-19-2011, 02:41 AM
دَليلى عِنْدَ حَيْرَتى يا غَناَّئى عِنْدَ افْتِقارى يا مَلْجَائى عِنْدَ
دليل و راهنمايم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام
اضْطِرارى يا مُعينى عِنْدَ مَفْزَعى (12) يا عَلاّمَ الْغُيُوبِ يا غَفّارَ
درماندگى اى كمك كارم در بيچارگى و پريشانى (12) اى بخوبى داناى بر هر ناديدنى اى بسيار آمرزنده
الذُّنُوبِ يا سَتّارَ الْعُيُوبِ يا كاشِفَ الْكُرُوبِ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ يا
گناهان اى پرده پوش بر عيوب بندگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى
طَبيبَ الْقُلُوبِ يا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ يا اَنيسَ الْقُلُوبِ يا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ يا
طبيب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداينده اندوهها اى
مُنَفِّسَ الْغُمُومِ (13) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاْسمِكَ يا جَليلُ يا جَميلُ يا
غمگشاى غمها (13) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زيبا اى
وَكيلُ يا كَفيلُ يا دَليلُ يا قَبيلُ يا مُديلُ يا مُنيلُ يا مُقيلُ يا مُحيلُ
كارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذيرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نيرودهنده (تغيير دهنده )
(14) يا دَليلَ الْمُتَحَيِّرينَ يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ يا صَريخَ
(14) اى راهنماى سرگردانان اى فريادرس فريادخواهان اى دادرس
الْمُسْتَصْرِخينَ يا جارَ الْمُسْتَجيرينَ يا اَمانَ الْخاَّئِفينَ يا عَوْنَ
دادخواهان اى پناه پناه جويان اى امان بخش ترسناكان اى كمك
الْمُؤْمِنينَ يا راحِمَ الْمَساكينَ يا مَلْجَأَ الْعاصينَ يا غافِرَ الْمُذْنِبينَ يا
مؤ منان اى رحم كننده مسكينان اى پناه عاصيان اى آمرزنده گناهكاران اى
مُجيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّينَ (15) يا ذَاالْجُودِ وَالاِْحْسانِ يا ذَاالْفَضْلِ
اجابت كننده دعاى درماندگان (15) اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل
وَالاِْمْتِنانِ يا ذَاالاْمْنِ وَالاْمانِ يا ذَاالْقُدْسِ وَالسُّبْحانِ يا ذَاالْحِكْمَةِ
و نعمت اى مايه امن و امان اى داراى پاكى و پاكيزگى اى صاحب فرزانگى
وَالْبَيانِ يا ذَا الرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ يا ذَاالْحُجَّةِ وَالْبُرْهانِ يا ذَاالْعَظَمَةِ
و بيان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دليل و برهان اى خداوند عظمت
وَالسُّلْطانِ يا ذَاالرَّأْفَةِ وَالْمُسْتَعانِ يا ذَاالعَفْوِ وَالْغُفْرانِ (16) يا مَنْ
و سلطنت اى دارنده راءفت و اى ياور بندگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش (16) اى كه
هُوَ رَبُّ كُلِّ شَىْءٍ يا مَنْ هُوَ اِلهُ كُلِّ شَىْءٍ يا مَنْ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَىْءٍ
پروردگار هر چيز او است اى كه معبود هر چيز او است اى كه آفريننده هر چيز او است
يا مَنْ هُوَ صانِعُ كُلِّ شَىْءٍ يا مَنْ هُوَ قَبْلَ كُلِّ شَىْءٍ يا مَنْ هُوَ بَعْدَ كُلِّ
اى كه سازنده هر چيز او است اى كه او پيش از هر چيز بوده و اى كه او پس از هر
شَىْءٍ يا مَنْ هُوَ فَوْقَ كُلِّ شَىْءٍ يا مَنْ هُوَ عالِمٌ بِكُلِّ شَىْءٍ يا مَنْ هُوَ
چيز خواهد بود و اى كه او برتر از هر چيز است اى كه او به هر چيز دانا است اى كه او
قادِرٌ عَلى كُلِّ شَىْءٍ يا مَنْ هُوَ يَبْقى وَيَفْنى كُلّ ُشَىْءٍ (17) اَللّهُمَّ اِنّى
به هر چيزى توانا است اى كه تنها او بماند و هر چيز ديگر فانى گردد (17) خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا مُؤْمِنُ يا مُهَيْمِنُ يا مُكَوِّنُ يا مُلَقِّنُ يا مُبَيِّنُ يا
مى خواهم بحق نامت اى امان ده اى مسلط بر هر چيز اى وجود آرنده اى ياد دهنده اى آشكار كننده اى
مُهَوِّنُ يا مُمَكِّنُ يا مُزَيِّنُ يا مُعْلِنُ يا مُقَسِّمُ (18) يا مَنْ هُوَ فى مُلْكِهِ
آسان كننده اى امكان ده در كارها اى زيوربخش اى آشكار كننده اى تقسيم كننده (18) اى كه در فرمانروايى
مُقيمٌ يا مَنْ هُوَ فى سُلْطانِهِ قَديمٌ يا مَنْ هُو فى جَلالِهِ عَظيمٌ يا مَنْ
پابرجا است اى كه در سلطنت و پادشاهيش قديم و ديرينه است اى كه در جلالت و شوكت بزرگى اى كه
هُوَ عَلى عِبادِهِ رَحيمٌ يا مَنْ هُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليمٌ يا مَنْ هُوَ بِمَنْ
بر بندگان خويش مهربانى اى كه به هر چيز دانايى اى كه نسبت به نافرمان خود
عَصاهُ حَليمٌ يا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجاهُ كَريمٌ يا مَنْ هُوَ فى صُنْعِهِ حَكيمٌ يا
بردبارى اى كه به اميدوار خود بخشنده و بزرگوارى اى كه در آفرينش و ساختنت فرزانه اى (يا محكم كارى ) اى
مَنْ هُوَ فى حِكْمَتِهِ لَطيفٌ يا مَنْ هُوَ فى لُطْفِهِ قَديمٌ (19) يا مَنْ لا
كه در عين فرزانگى (يا محكم كارى ) مهربانى (يا نرمكارى ) اى كه در لطف خود ديرينه اى (19) اى كه
يُرْجى اِلاّ فَضْلُهُ يا مَنْ لا يُسْئَلُ اِلاّ عَفْوُهُ يا مَنْ لا يُنْظَرُ اِلاّ بِرُّهُ يا
اميدى نيست جز به نيكى او اى كه درخواست نشود جز گذشتش اى كه چشم داشتى نيست جز به نيكى اواى
مَنْ لا يُخافُ اِلاّ عَدْلُهُ يا مَنْ لا يَدُومُ اِلاّ مُلْكُهُ يا مَنْ لا سُلْطانَ اِلاّ
كه ترسى نيست جز از عدل او اى كه جاويد نمى ماند جز فرمانروايى و ملك او اى كه سلطنت و قدرتى نيست جز
سُلْطانُهُ يا مَنْ وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ رَحْمَتُهُ يا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ
سلطنت او اى كه رحمتش همه چيز را فراگرفته اى كه رحمتش بر خشمش پيشى جسته
يا مَنْ اَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْمُهُ يا مَنْ لَيْسَ اَحَدٌ مِثْلَهُ (20) يا فارِجَ
اى كه علمش بر همه چيز احاطه كرده اى كه مانندش هيچكس نخواهد بود (20) اى دلگشاى
الْهَمِّ يا كاشِفَ الْغَمِّ يا غافِرَ الذَّنْبِ يا قابِلَ التَّوْبِ يا خالِقَ الْخَلْقِ يا
اندوه اى غمزداى اى آمرزنده گناه اى توبه پذير اى آفريننده اى
صادِقَ الْوَعْدِ يا مُوفِىَ الْعَهْدِ يا عالِمَ السِّرِّ يا فالِقَ الْحَبِّ يا رازِقَ
راست وعده اى وفادار پيمان اى داناى اسرار نهان اى شكافنده دانه اى روزى ده
الاْنامِ (21) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا عَلِىُّ يا وَفِىُّ يا غَنِىُّ يا
بندگان (21) خدايا از تو خواهم به حق نامت اى والا اى با وفا اى توانگر اى بى نياز مطلق اى
مَلِىُّ يا حَفِىُّ يا رَضِىُّ يا زَكِىُّ يا بَدِىُّ يا قَوِىُّ يا وَلِىُّ (22) يا مَنْ
مهربان اى پسنديده (يا دوستدار) اى پاكيزه اى پديد آرنده اى نيرومند اى سرپرست (22) اى كه
اَظْهَرَ الْجَميلَ يا مَنْ سَتَرَ الْقَبيحَ يا مَنْ لَمْ يُؤ اخِذْ بِالْجَريرَةِ يا مَنْ لَمْ
كار نيك را آشكار كنى و اى كه كار زشت را پنهان كنى اى كه كسى را به گناه نگيرى اى كه پرده
يَهْتِكِ السِّتْرَ يا عَظيمَ الْعَفْوِ يا حَسَنَ التَّجاوُزِ يا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ يا
كس ندرى اى بزرگ گذشت اى نيكو درگذر اى پهناور آمرزش اى
باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يا صاحِبَ كُلِّ نَجْوى يا مُنْتَهى كُلِّ شَكْوى
گشاده دو دست (فضلش ) به رحمت اى مطلع از سخن سرى و راز اى منتهاى هر شكايت
(23) يا ذَاالنِّعْمَةِ السّابِغَةِ يا ذَاالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ يا ذَاالْمِنَّةِ السّابِقَةِ يا
(23) اى صاحب نعمت فراوان و اى داراى رحمت پهناور اى صاحب احسان پيشين اى
ذَاالْحِكْمَةِ الْبالِغَةِ يا ذَاالْقُدْرَةِ الْكامِلَةِ يا ذَاالْحُجَّةِ الْقاطِعَةِ يا
داراى حكمت رسا اى داراى نيروى كامل اى صاحب برهان و دليل قاطع و برنده اى
ذَاالْكَرامَةِ الظّاهِرَةِ يا ذَاالْعِزَّةِ الدّاَّئِمَةِ يا ذَاالْقُوَّةِ الْمَتينَةِ يا ذَا
صاحب بزرگوارى هويدا اى صاحب عزت جاويدان اى صاحب نيروى محكم اى داراى
الْعَظَمَةِ الْمَنيعَةِ (24) يا بَديعَ السَّمواتِ يا جاعِلَ الظُّلُماتِ يا راحِمَ
عظمت ارجمند (24) اى پديد آرنده آسمانها اى قرار دهنده تاريكيها اى ترحم كننده
الْعَبَراتِ يا مُقيلَ الْعَثَراتِ يا ساتِرَ الْعَوْراتِ يا مُحْيِىَ الاْمْواتِ يا
به اشكهاى ديده ها اى درگذرنده لغزشها اى پرده پوش بر عيبها اى زنده كننده مردگان اى
مُنْزِلَ الاْياتِ يا مُضَعِّفَ الْحَسَناتِ يا ماحِىَ السَّيِّئاتِ يا شَديدَ
فرو فرستنده آيات اى دو چندان كن حسنات اى محو كننده بديها اى سخت گيرنده
النَّقِماتِ (25) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا مُصَوِّرُ يا مُقَدِّرُ يا مُدَبِّرُ
انتقامها (25) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى صورت آفرين اى اندازه گير اى تدبير كننده
يا مُطَهِّرُ يا مُنَوِّرُ يا مُيَسِّرُ يا مُبَشِّرُ يا مُنْذِرُ يا مُقَدِّمُ يا مُؤَخِّرُ
اى پاك كننده اى روشنى بخش اى آسان كننده اى مژده ده اى بيم ده اى پيش انداز اى پس انداز
(26) يا رَبَّ الْبَيْتِ الْحَرامِ يا رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرامِ يا رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ
(26) اى پروردگار خانه محترم (كعبه ) اى پروردگار ماه حرام اى پروردگار شهر محترم (مكه )
يا رَبَّ الرُّكْنِ وَالْمَقامِ يا رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ يا رَبَّ الْمَسْجِدِ
اى پروردگار ركن و مقام اى پروردگار مشعرالحرام اى پروردگار مسجد
الْحَرامِ يا رَبَّ الْحِلِّ وَالْحَرامِ يا رَبَّ النُّورِ وَالظَّلامِ يا رَبَّ التَّحِيَّةِ
الحرام اى پروردگار قسمت حل و حرم (در سرزمين حجاز) اى پروردگار روشنى و تاريكى اى پروردگار تحيت
وَالسَّلامِ يا رَبَّ الْقُدْرَةِ فِى الاْنامِ (27) يا اَحْكَمَ الْحاكِمينَ يا اَعْدَلَ
و درود اى پروردگار نيرو در خلق (27) اى داورترين داوران اى دادرس ترين
الْعادِلينَ يا اَصْدَقَ الصّادِقينَ يا اَطْهَرَ الطّاهِرينَ يا اَحْسَنَ
دادگران اى راستگوترين راستگويان اى پاكيزه ترين پاكان اى بهترين
الْخالِقينَ يا اَسْرَعَ الْحاسِبينَ يا اَسْمَعَ السّامِعينَ يا اَبْصَرَالنّاظِرينَ
آفرينندگان اى سريعترين حساب رسان اى شنواترين شنوايان اى بيناترين بينندگان
يا اَشْفَعَ الشّافِعينَ يا اَكْرَمَ الاْكْرَمينَ (28) يا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ يا
اى بهترين شفيعان اى بزرگوارترين كريمان (28) اى پشتيبان كسى كه پشتيبان ندارد اى
سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ يا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ يا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ يا
پشتوانه آن كس كه پشتوانه ندارد اى ذخيره آن كس كه ذخيره ندارد اى پناه آن كس كه پناهى ندارد اى
غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ يا فَخْرَ مَنْ لا فَخْرَ لَهُ يا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ يا
فريادرس آنكس كه فريادرس ندارد اى افتخار آن كس كه مايه افتخارى ندارد اى عزت آنكس كه عزتى ندارد اى
مُعينَ مَنْ لا مُعينَ لَهُ يا اَنيسَ مَنْ لا اَنيسَ لَهُ يا اَمانَ مَنْ لا اَمانَ لَهُ
كمك آنكس كه كمكى ندارد اى همدم آنكس كه همدمى ندارد اى امان بخش آنكس كه امانى ندارد
(29) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا عاصِمُ يا قائِمُ يا داَّئِمُ يا راحِمُ يا
(29) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى نگهدار اى پابرجا اى جاويدان اى رحم كننده اى
سالِمُ يا حاكِمُ يا عالِمُ يا قاسِمُ يا قابِضُ يا باسِطُ (30) يا عاصِمَ مَنِ
سلامت بخش اى حاكم اى دانا اى تقسيم كننده اى تنگ گير اى گشايش بخش (30) اى نگهدار كسى كه
اسْتَعْصَمَهُ يا راحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ يا غافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرَهُ يا ناصِرَ مَنِ
نگهداريش خواهد اى رحم كننده كسى كه ترحمش خواهد اى آمرزنده كسى كه از او آمرزش خواهد اى ياور كسى كه
اسْتَنْصَرَهُ يا حافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ يا مُكْرِمَ مَنِ اسْتَكْرَمَهُ يا مُرْشِدَ
از او يارى طلبد اى نگهدار كسى كه از او نگهدارى خواهد اى اكرام كننده كسى كه از او بزرگوارى خواهد اى راهنماى
مَنِ اسْتَرْشَدَهُ يا صَريخَ مَنِ اسْتَصْرَخَهُ يا مُعينَ مَنِ اسْتَعانَهُ يا
كسى كه از او ره جويد اى دادرس كسى كه از او دادرسى خواهد اى كمك كار كسى كه كمكش خواهد اى
مُغيثَ مَنِ اسْتَغاثَهُ (31) يا عَزيزاً لا يُضامُ يا لَطيفاً لا يُرامُ يا قَيُّوماً
فرياد رس كسى كه به فريادرسيش خواند (31) اى عزيزى كه ذلت نپذيرد اى لطيفى كه دست انداز كسى واقع نگردد اى پاينده
ادامه دارد ....
R A H A
08-19-2011, 02:43 AM
لا يَنامُ يا دائِماً لا يَفُوتُ يا حَيّاً لا يَمُوتُ يا مَلِكاً لا يَزُولُ يا باقِياً لا
كه خواب ندارد اى جاويدانى كه از دست نرود اى زنده اى كه نميرد اى پادشاهى كه سلطنتش زوال ندارد اى ماندگارى
يَفْنى يا عالِماً لا يَجْهَلُ يا صَمَداً لا يُطْعَمُ يا قَوِيّاً لا يَضْعُفُ
كه نيستى ندارد اى دانايى كه نادانى ندارد اى بى نيازى كه خوراك نخواهد اى نيرومندى كه سستى نپذيرد
(32) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا اَحَدُ يا واحِدُ يا شاهِدُ يا ماجِدُ يا
(32) خدايا از تو خواهم به حق نامت اى يكتا اى يگانه اى گواه اى بزرگوار اى
حامِدُ يا راشِدُ يا باعِثُ يا وارِثُ يا ضاَّرُّ يا نافِعُ (33) يا اَعْظَمَ مِنْ
ستوده اى رهنما اى برانگيزنده اى ارث برنده اى زيان بخش اى سودرسان (33) اى بزرگتر از
كُلِّ عَظيمٍ يا اَكْرَمَ مِنْ كُلِّ كَريمٍ يا اَرْحَمَ مِنْ كُلِّ رَحيمٍ يا اَعْلَمَ مِنْ
هر بزرگى اى بزرگوارتر از هر بزرگوارى اى مهربانتر از هر مهربانى اى داناتر از
كُلِّ عَليمٍ يا اَحْكَمَ مِنْ كُلِّ حَكيمٍ يا اَقْدَمَ مِنْ كُلِّ قَديمٍ يا اَكْبَرَ مِنْ كُلِّ
هر دانا اى فرزانه تر از هر فرزانه اى جلوتر از هر قديمى اى بزرگتر از هر
كَبيرٍ يا اَلْطَفَ مِنْ كُلِّ لَطيفٍ يا اَجَلَّ مِن كُلِّ جَليلٍ يا اَعَزَّ مِنْ كُلِّ
بزرگ اى با لطف تر از هر لطف دارى اى والاتر از هر والايى اى عزيزتر از هر
عَزيزٍ (34) يا كَريمَ الصَّفْحِ يا عَظيمَ الْمَنِّ يا كَثيرَ الْخَيْرِ يا قَديمَ
عزيزى (34) اى بزرگوار چشم پوش اى بزرگ نعمت بخش اى پر خير اى ديرينه
الْفَضْلِ يا داَّئِمَ اللُّطْفِ يا لَطيفَ الصُّنْعِ يا مُنَفِّسَ الْكَرْبِ يا كاشِفَ
بخشش اى جاويد لطف اى دقيق صنعت اى زداينده اندوه اى برطرف كننده
الضُّرِّ يا مالِكَ الْمُلْكِ يا قاضِىَ الْحَقِّ (35) يا مَنْ هُوَ فى عَهْدِهِ وَفِىُّ
گرفتارى اى فرمانرواى عالم هستى اى حاكم بر حق (35) اى كه در پيمانش وفادار
يا مَنْ هُوَ فى وَفاَّئِهِ قَوِىُّ يا مَنْ هُوَ فى قُوَّتِهِ عَلِىُّ يا مَنْ هُوَ فى
و اى كه در وفا كردن به پيمانش نيرومند است اى كه در نيرومنديش بلند مرتبه است اى كه در
عُلُوِّهِ قَريبٌ يا مَنْ هُوَ فى قُرْبِهِ لَطيفٌ يا مَنْ هُوَ فى لُطْفِهِ شَريفٌ يا
عين بلند مرتبه اى نزديك است اى كه در عين نزديكى دقيق است اى كه در عين دقت بزرگوار است اى
مَنْ هُوَ فى شَرَفِهِ عَزيزٌ يا مَنْ هُوَ فى عِزِّهِ عَظيمٌ يا مَنْ هُوَ فى
كه در عين بزرگوارى با عزت است اى كه در عين عزت با عظمت است اى كه در عين
عَظَمَتِهِ مَجيدٌ يا مَنْ هُوَ فى مَجْدِهِ حَميدٌ (36) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
عظمتش برجسته است اى كه در عين برجستگى ستوده است (36) خدايا از تو خواهم
بِاسْمِكَ يا كافى يا شافى يا وافى يا مُعافى يا هادى يا داعى يا
به حق نامت اى كفايت كننده اى شفا دهنده اى وفادار اى تندرستى بخش اى رهنما اى خواننده اى
قاضى يا راضى يا عالى يا باقى (37) يا مَنْ كُلُّ شَىْءٍ خاضِعٌ لَهُ يا
داور اى راضى اى والا مرتبه اى باقى (37) اى كه هر چيز در برابرش سر تعظيم فرود آورد اى
مَنْ كُلُّ شَىْءٍ خاشِعٌ لَهُ يا مَنْ كُلُّ شَىْءٍ كاَّئِنٌ لَهُ يا مَنْ كُلُّ شَىْءٍ
كه هر چيز در برابرش رام گشته اى كه هر چه در عالم موجود است از آن اوست اى كه هر چه هست
مَوْجُودٌ بِهِ يا مَنْ كُلُّ شَىْءٍ مُنيبٌ اِلَيْهِ يا مَنْ كُلُّ شَىْءٍ خاَّئِفٌ مِنْهُ يا
بوجود او موجود است اى كه هر چيزى بسوى او بازگردد اى كه هر چيزى از او انديشه دارد اى
مَنْ كُلُّ شَىْءٍ قاَّئِمٌ بِهِ يا مَنْ كُلُّ شَىْءٍ صاَّئِرٌ اِلَيْهِ يا مَنْ كُلُّ شَىْءٍ
كه هر چيزى به او پايدار است اى كه هر چيزى بسوى او برگردد اى كه هر چيز
يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ يا مَنْ كُلُّ شَىْءٍ هالِكٌ اِلاّ وَجْهَهُ (38) يا مَنْ لا مَفَرَّ اِلاّ
به ستايش او تسبيح گويد اى كه هر چيز نابود شود جز ذات او (38) اى كه گريزگاهى نيست جز
اِلَيْهِ يا مَنْ لا مَفْزَعَ اِلاّ اِلَيْهِ يا مَنْ لا مَقْصَدَ اِلاّ اِلَيْهِ يا مَنْ لا مَنْجا
بسوى او اى كه پناهگاهى نيست جز بسوى او اى كه مقصدى نيست جز درگاهش اى كه راه نجاتى از (عذاب و قهر)
مِنْهُ اِلاّ اِلَيْهِ يا مَنْ لا يُرْغَبُ اِلاّ اِلَيْهِ يا مَنْ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِهِ يا
او نيست جز خود او اى كه رغبت و اشتياقى نباشد جز به درگاه او اى كه جنبش و نيرويى نيست مگر بوسيله او اى
مَنْ لا يُسْتَعانُ اِلاّ بِهِ يا مَنْ لا يُتَوَكَّلُ اِلاّ عَلَيْهِ يا مَنْ لا يُرْجى اِلاّ هُوَ
كه كمك نجويد جز به او اى كه توكل نشود جز بر او اى كه اميدوار نتوان بود جز به او
يا مَنْ لا يُعْبَدُ اِلاّ هُوَ (39) يا خَيْرَ الْمَرْهُوبينَ يا خَيْرَ الْمَرْغُوبينَ يا
اى كه پرستش نشود جز او (39) اى بهترين كسى كه خلق از او ترسند اى بهترين مايه شوق و آرزو اى
خَيْرَ الْمَطْلُوبينَ يا خَيْرَ الْمَسْئُولينَ يا خَيْرَ الْمَقْصُودينَ يا خَيْرَ
بهترين جويا شدگان اى بهترين خواسته شدگان اى بهترين مقصود خلق اى بهترين
الْمَذْكُورينَ يا خَيْرَ الْمَشْكُورينَ يا خَيْرَ الْمَحْبُوبينَ يا خَيْرَ
ياد شدگان اى بهترين سپاس شدگان اى بهترين دوستان اى بهترين
الْمَدْعُوّينَ يا خَيْرَ الْمُسْتَأْنِسينَ (40) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا
خوانده شدگان اى بهترين همدمان (40) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى
غافِرُ يا ساتِرُ يا قادِرُ يا قاهِرُ يا فاطِرُ يا كاسِرُ يا جابِرُ يا ذاكِرُ يا
آمرزنده اى پرده پوش اى توانا اى قاهر اى آفريننده اى شكننده اى بهم پيوند دهنده اى يادآورنده اى
ناظِرُ يا ناصِرُ (41) يا مَنْ خَلَقَ فَسَوّى يا مَنْ قَدَّرَ فَهَدى يا مَنْ
بيننده اى يارى دهنده (41) اى كه آفريد و بياراست اى كه اندازه گرفت و راهنمايى كرد اى كه
يَكْشِفُ الْبَلْوى يا مَنْ يَسْمَعُ النَّجْوى يا مَنْ يُنْقِذُ الْغَرْقى يا مَنْ
برطرف كند گرفتارى را اى كه بشنود سخن درگوشى را اى كه نجات دهد غريق را اى كه
يُنْجِى الْهَلْكى يا مَنْ يَشْفِى الْمَرْضى يا مَنْ اَضْحَكَ وَاَبْكى يا مَنْ
برهاند هلاك شده را اى كه شفا دهد بيمار را اى كه بخنداند و بگرياند اى كه
اَماتَ وَاَحْيى يا مَنْ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالاُْنْثى (42) يا مَنْ فىِ
بميراند و زنده كند اى كه آفريد دو جفت نر و ماده (42) اى كه هم در
الْبَرِّ وَالْبَحْرِ سَبيلُهُ يا مَنْ فِى الاْفاقِ اياتُهُ يا مَنْ فِى الاْياتِ بُرْهانُهُ
خشكى و هم در دريا راه رسيدن به او هست اى كه در سراسر گيتى نشانه هاى او هست اى كه در اين نشانه ها برهان او موجود است
يا مَنْ فِى الْمَماتِ قُدْرَتُهُ يا مَنْ فِى الْقُبُورِ عِبْرَتُهُ يا مَنْ فِى الْقِيمَةِ
اى كه در مردن نشانه قدرت او است اى كه در گورها پند او است اى كه در روز قيامت نيز
مُلْكُهُ يا مَنْ فِى الْحِسابِ هَيْبَتُهُ يا مَنْ فِى الْميزانِ قَضاَّئُهُ يا مَنْ فِى
سلطنت او است اى كه در حساب آن روز هيبت دارد اى كه در پاى ميزان حكم و داورى او است اى كه در
الْجَنَّةِ ثَوابُهُ يا مَنْ فِى النّارِ عِقابُهُ (43) يا مَنْ اِلَيْهِ يَهْرَبُ الْخاَّئِفُونَ
بهشت پاداش نيك او است اى كه در دوزخ شكنجه او است (43) اى كه به سويش گريزند ترسناكان
يا مَنْ اِلَيْهِ يَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ يا مَنْ اِلَيْهِ يَقْصِدُ الْمُنيبُونَ يا مَنْ اِلَيْهِ
اى كه به او پناه برند گنهكاران اى كه او را مقصود قرار دهند بازآيندگان اى كه بسوى او
يَرْغَبُ الزّاهِدُونَ يا مَنْ اِلَيْهِ يَلْجَاءُ الْمُتَحَيِّرُونَ يا مَنْ بِهِ يَسْتَاءْنِسُ
روند پارسايان اى كه بدو پناه برند سرگردانان اى كه به او همدم شوند
الْمُريدُونَ يا مَنْ بِه يَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَ يا مَنْ فى عَفْوِهِ يَطْمَعُ
خواستاران اى كه به دوستيش افتخار كنند دوستان اى كه در گذشت او طمع دارند
الْخاَّطِئُونَ يا مَنْ اِلَيْهِ يَسْكُنُ الْمُوقِنُونَ يا مَنْ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ
خطاكاران اى كه به ذكر او آرامش پذيرد دل يقين داران اى كه بر او توكل كنند
الْمُتَوَكِّلُونَ (44)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا حَبيبُ يا طَبيبُ يا
توكل كنندگان (44) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى محبوب دلها اى طبيب دردها اى نزديك اى
قَريبُ يا رَقيبُ يا حَسيبُ يا مَُهيبُ يا مُثيبُ يا مُجيبُ يا خَبيرُ يا
مراقب كار بندگان اى حساب نگهدار اى با هيبت اى پاداش نيك دهنده اى اجابت كننده اى آگاه اى
بَصيرُ (45)يا اَقَرَبَ مِنْ كُلِّ قَريبٍ يا اَحَبَّ مِنْ كُلِّ حَبيبٍ يا اَبْصَرَ
بينا (45) اى نزديكتر از هر نزديك اى محبوبتر از هر محبوب اى بيناتر
مِنْ كُلِّ بَصيرٍ يا اَخْبَرَ مِنْ كُلِّ خَبيرٍ يا اَشْرَفَ مِنْ كُلِّ شَريفٍ يا اَرْفَعَ
از هر بينا اى آگاه تر از هر آگاه اى شريفتر از هر شريف اى برتر
مِنْ كُلِّ رَفيعٍ يا اَقْوى مِنْ كُلِّ قَوِي يا اَغْنى مِنْ كُلِّ غَنِىٍّ يا اَجْوَدَ
از هر بلند مرتبه اى نيرومندتر از هر نيرومند اى توانگرتر از هر توانگر اى بخشنده تر
مِنْ كُلِّ جَوادٍ يا اَرْاَفَ مِنْ كُلِّ رَؤُفٍ (46)يا غالِباً غَيْرَ مَغْلُوبٍ يا
از هر بخشنده اى مهربانتر از هر مهربان (46) اى پيروزى كه هرگز مغلوب نگردد اى
ادامه دارد ....
R A H A
08-19-2011, 02:44 AM
صانِعاً غَيْرَ مَصْنُوعٍ يا خالِقاً غَيْرَ مَخْلُوقٍ يا مالِكاً غَيْرَ مَمْلُوكٍ يا
سازنده اى كه مصنوع كسى نيست اى آفريننده اى كه كسى او را نيافريده اى مالكى كه مملوك كسى نيست اى
قاهِراً غَيْرَ مَقْهُورٍ يا رافِعاً غَيْرَ مَرْفُوعٍ يا حافِظاً غَيْرَ مَحْفُوظٍ يا
چيره شكست ناپذير اى بلند مرتبه كه بلندى را كسى به او نداده اى نگهدارنده اى كه نگهدارى ندارد اى
ناصِراً غَيْرَ مَنْصُورٍ يا شاهِداً غَيْرَ غاَّئِبٍ يا قَريباً غَيْرَ بَعيدٍ (47)يا
ياورى كه كسش يارى نكند اى حاضرى كه پنهانى ندارد اى نزديكى كه دور نشود (47) اى
نُورَ النُّورِ يا مُنَوِّرَ النُّورِ يا خالِقَ النُّورِ يا مُدَبِّرَ النُّورِ يا مُقَدِّرَ النُّورِ
روشنى نور اين روشنى ده نور اى خالق نور و روشنى اى تدبير كننده نور اى اندازه گير نور
يا نُورَ كُلِّ نُورٍ يا نُورا قَبْلَ كُلِّ نُورٍ يا نُورا بَعْدَ كُلِّ نُورٍ يا نُوراً
اى روشنى هر نور اى روشنى پيش از هر نور و اى روشنى پس از هر نور اى روشنى
فَوْقَ كُلِّ نُورٍ يا نُوراً لَيْسَ كَمِثْلِهِ نُورٌ (48)يا مَنْ عَطاَّئُهُ شَريفٌ يا
بالاى هر نور اى نورى كه مانندش نورى نيست (48) اى كه عطا و بخشش شريف و ارجمند است اى
مَنْ فِعْلُهُ لَطيفٌ يا مَنْ لُطْفُهُ مُقيمٌ يا مَنْ اِحْسانُهُ قَديمٌ يا مَنْ قَوْلُهُ
كه كارش دقيق است اى كه لطفش پايدار است اى كه احسانش ديرينه است اى كه گفتارش
حَقُّ يا مَنْ وَعْدُهُ صِدْقٌ يا مَنْ عَفْوُهُ فَضْلٌ يا مَنْ عَذابُهُ عَدْلٌ يا مَنْ
حق است اى كه وعده اش راست است اى كه گذشتش فضل است اى كه كيفرش از روى عدل است كه
ذِكْرُهُ حُلْوٌيا مَنْ فَضْلُهُ عَميمٌ (49)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا
ذكرش شيرين است اى كه فضلش عمومى است (49) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى
مُسَهِّلُ يا مُفَصِّلُ يا مُبَدِّلُ يا مُذَلِّلُ يا مُنَزِّلُ يا مُنَوِّلُ يا مُفْضِلُ يا
هموار كننده راهها اى جدا كننده اى تبديل كننده اى خوار كننده اى فرود آرنده اى جايزه ده اى فزون بخش اى
مُجْزِلُ يا مُمْهِلُ يا مُجْمِلُ (50)يا مَنْ يَرى وَلا يُرى يا مَنْ يَخْلُقُ
بزرگ عطا بخش اى مهلت ده اى نيكوبخش (50) اى كه ببيند ولى ديده نشود اى كه بيافريند
وَلا يُخْلَقُ يا مَنْ يَهْدى وَلا يُهْدى يا مَنْ يُحْيى وَلا يُحْيى يا مَنْ
ولى كسى او را نيافريده اى كه راهنمايى كند ولى راهنمايى نشود اى كه زنده كنى ولى زنده نشده اى كه
يَسْئَلُ وَلا يُسْئَلُ يا مَنْ يُطْعِمُ وَلا يُطْعَمُ يا مَنْ يُجيرُ وَلا يُجارُ عَلَيْهِ
بازخواست كند ولى كسى از او بازخواست نكند اى كه بخوراند ولى خورانده نشود اى كه پناه دهد ولى كسى او را پناه ندهد
يا مَنْ يَقْضى وَلا يُقْضى عَلَيْهِ يا مَنْ يَحْكُمُ وَلا يُحْكَمُ عَلَيْهِ يا مَنْ
اى كه قضاوت كنى ولى قضاوت بر تو نشود اى كه حكم كنى ولى كسى بر تو حكم نكند اى كه
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ (51)يا نِعْمَ الْحَسيبُ يا نِعْمَ
نزايد و نه زائيده شده و نيست برايش همتايى هيچكس (51) اى نيكو حسابكش اى نيكو
الطَّبيبُ يا نِعْمَ الرَّقيبُ يا نِعْمَ الْقَريبُ يا نِعْمَ الْمُجيبُ يا نِعْمَ
طبيب اى نيكو نگهبان اى نيكو نزديك اى نيكو پاسخ ده اى نيكو
الْحَبيبُ يا نِعْمَ الْكَفيلُ يا نِعْمَ الَوْكيلُ يا نِعْمَ الْمَوْلى يا نِعْمَ النَّصيرُ
دوست اى نيكو عهده دار اى نيكو وكيل اى نيكو سرور اى نيكو ياور
(52)يا سُرُورَ الْعارِفينَ يا مُنَى الْمُحِبّينَ يا اَنيسَ الْمُريدينَ يا
(52) اى مايه دلشادى عارفان اى آرزوى محبان اى همدم خواستاران اى
حَبيبَ التَّوّابينَ يا رازِقَ الْمُقِلّينَ يا رَجاَّءَ الْمُذْنِبينَ يا قُرَّةَ عَيْنِ
دوستدار توبه كنندگان اى روزى ده ناداران اى اميد گنهكاران اى نورچشم
الْعابِدينَ يا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَكْرُوبينَ يا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومينَ يا اِلهَ
پرستش كنندگان اى برطرف كننده اندوه اندوهناكان اى غمزداى غمزدگان اى معبود
الاْوَّلينَ وَالاْ خِرينَ (53)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا رَبَّنا يا اِلهَنا
پيشنيان و پسينيان (53) خدايا من از تو مى خواهم به حق نامت اى پروردگار ما اى معبود ما
يا سَيِّدَنا يا مَوْلينا يا ناصِرَنا يا حافِظَنا يا دَليلَنا يا مُعينَنا يا حَبيبَنا
اى آقاى ما اى سرور ما اى ياور ما اى نگهدار ما اى راهنماى ما اى كمك كار ما اى محبوب ما
يا طَبيبَنا (54)يا رَبَّ النَّبيّي نَ وَالاْبْرارِ يا رَبَّ الصِّدّي قي نَ وَالاْخْيارِ
اى طبيب ما (54) اى پروردگار پيمبران و نيكوكاران اى پروردگار راستگويان و برگزيدگان
يا رَبَّ الْجَنَّةِ وَالنّارِ يا رَبَّ الصِّغارِ وَالْكِبارِ يا رَبَّ الْحُبُوبِ
اى پروردگار بهشت و دوزخ اى پروردگار كوچك و بزرگ اى پروردگار حبوبات
وَالثِّمارِ يا رَبَّ الاْنْهارِ وَالاْشْجارِ يا رَبَّ الصَّحارى وَالْقِفارِ يا
و ميوه جات اى پروردگار نهرها و درختان اى پروردگار دشت و هامون اى
رَبَّ الْبَرارى وَالْبِحارِ يا رَبَّ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ يا رَبَّ الاْعْلانِ
پروردگار صحراها و درياها اى پروردگار شب و روز اى پروردگار پيدا
وَالاْسْرارِ (55)يا مَنْ نَفَذَ فى كُلِّ شَىْءٍ اَمْرُهُ يا مَنْ لَحِقَ بِكُلِّ شَىْءٍ
و نهان (55) اى كه در هر چيز دستورش نفوذ كرده اى كه علمش به هر چيزى
عِلْمُهُ يا مَنْ بَلَغَتْ اِلى كُلِّ شَىْءٍ قُدْرَتُهُ يا مَنْ لا تُحْصِى الْعِبادُ نِعَمَهُ
تعلق يافته اى كه قدرت و توانائيش به هر چيزى رسيده اى كه بندگان شماره نعمتهايش را نتوانند
يا مَنْ لا تَبْلُغُ الْخَلاَّئِقُ شُكْرَهُ ي ا مَنْ لا تُدْرِكُ الاْفْه امُ جَلا لَهُ ي ا مَنْ
اى كه خلائق از عهده شكرش برنيايند اى كه عقول درك عظمت و جلالش نتوانند اى كه
لا تَنالُ الاْوْهامُ كُنْهَهُ يا مَنِ الْعَظَمَةُ وَالْكِبْرِيآءُ رِداَّئُهُ يا مَنْ لا تَرُدُّ
اوهام و خيالات به كنه ذاتش نرسند اى كه عظمت و بزرگى لباس او است اى كه
الْعِبادُ قَضاَّئَهُ يا مَنْ لا مُلْكَ اِلاّ مُلْكُهُ يا مَنْ لاعَطاَّءَ اِلاّ عَطاَّئُهُ
بندگان از حكم او سرپيچى نتوانند اى كه سلطنتى جز سلطنت او نيست اى كه بخششى جز بخشش او نيست
(56)يا مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الاْعْلى يا مَنْ لَهُ الصِّفاتُ الْعُلْيا يا مَنْ لَهُ
(56) اى كه از آن اوست عالى ترين مثالها (كه حجج الهيه باشند) اى كه خاص اوست برترين اوصاف اى كه از آن اوست
الاْخِرَةُ وَالاُْولى يا مَنْ لَهُ الْجَنَّةُ الْمَاْوى يا مَنْ لَهُ الاْ ياتُ الْكُبْرى
دنيا و آخرت اى كه از آن او است بهشت آن جايگاه آسايش اى كه براى اوست نشانه هاى بس بزرگ
يا مَنْ لَهُ الاْسْماَّءُ الْحُسْنى يا مَنْ لَهُ الْحُكْمُ وَالْقَضاَّءُ يا مَنْ لَهُ
اى كه براى او است نامهاى نيكو اى كه براى او است فرمان و داورى اى كه از آن او است
ادامه دارد ...
R A H A
08-19-2011, 02:45 AM
الْهَواَّءُ وَالْفَضاَّءُ يا مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَالثَّرى يا مَنْ لَهُ السَّمواتُ الْعُلى
هوا و فضا اى كه از آن او است عرش و فرش اى كه از آن او است آسمانهاى بلند
(57)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا عَفُوُّ يا غَفُورُ يا صَبُورُ يا شَكُورُ
(57) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى درگذرنده اى آمرزنده اى شكيبا اى سپاس پذير بندگان
يا رَؤُفُ يا عَطُوفُ يا مَسْئُولُ يا وَدُودُ يا سُبُّوحُ يا قُدُّوسُ (58)يا
اى مهربان اى توجه كننده اى مورد توجه و درخواست بندگان اى مهرورز اى منزه اى پاكيزه (58) اى
مَنْ فِى السَّماَّءِ عَظَمَتُهُ يا مَنْ فِى الاْرْضِ اياتُهُ يا مَنْ فى كُلِّ شَىْءٍ
كه در آسمان آثار عظمتش هويدا است اى كه در زمين نشانه هايش آشكار است اى كه در هر چيز
دَلائِلُهُ يا مَنْ فِى الْبِحارِ عَجائِبُهُ يا مَنْ فِى الْجِبالِ خَزاَّئِنُهُ يا مَنْ
برهانهاى او موجود اى كه در دريا آثار شگفت انگيز دارد اى كه در كوهها است گنجينه هايش اى كه
يَبْدَءُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ يا مَنْ اِلَيْهِ يَرْجِعُ الاْمْرُ كُلُّهُ يا مَنْ اَظْهَرَ فى
خلق را پديد آورد سپس بازگرداند اى كه به سويش همه امورات بازگردد اى كه در هر چيز لطف و مهرش را
كُلِّ شَىْءٍ لُطْفَهُ يا مَنْ اَحْسَنَ كُلَّشَىْءٍ خَلْقَهُ يا مَنْ تَصَرَّفَ فِى
آشكار ساخته اى كه خلقت هر چيز را نيكو ساخته اى كه تصرف كرده در
الْخَلاَّئِقِ قُدْرَتُهُ (59)ي ا حَبيبَ مَنْ لا حَبيبَ لَهُ ي ا طَبيبَ مَنْ لا
همه خلايق قدرت او (59) اى دوست آنكس كه دوستى ندارد اى طبيب آن كس كه
طَبيبَ لَهُ يا مُجيبَ مَنْ لا مُجيبَ لَهُ يا شَفيقَ مَنْ لا شَفيقَ لَهُ يا
طبيبى ندارد اى پاسخ ده آن كس كه پاسخ ده ندارد اى يار دلسوز آن كس كه دلسوزى ندارد اى
رَفيقَ مَنْ لا رَفيقَ لَهُ يا مُغيثَ مَن لا مُغيثَ لَهُ يا دَليلَ مَنْ لا دَليلَ
رفيق آن كس كه رفيق ندارد اى فريادرس آن كس كه فريادرسى ندارد اى راهنماى آنكه راهنمايى ندارد
لَهُ يا اَنيسَ مَنْ لا اَنيسَ لَهُ يا راحِمَ مَنْ لا راحِمَ لَهُ يا صاحِبَ مَنْ لا
اى مونس آنكس كه مونسى ندارد اى ترحم كننده آن كس كه ترحم كننده اى ندارد اى همدم آن كس كه
صاحِبَ لَهُ (60)يا كافِىَ مَنِ اسْتَكْفاهُ يا هادِىَ مَنِ اسْتَهْداهُ يا
همدمى ندارد (60) اى كفايت كننده آن كس كه از او كفايت خواهد و اى رهنماى كسى كه از او راهنمايى خواهد
كالِئَ مَنِ اسْتَكْلاهُ يا راعِىَ مَنِ اسْتَرْعاهُ يا شافِىَ مَنِ اسْتَشْفاهُ يا
اى نگهبان كسى كه از او نگهبانى خواهد اى مراعات كننده كسى كه از او رعايت خواهد اى بهبود دهنده كسى كه از او بهبودى خواهد اى
قاضِىَ مَنِ اسْتَقْضاهُ يا مُغْنِىَ مَنِ اسْتَغْناهُ يا مُوفِىَ مَنِ اسْتَوْفاهُ يا
داور كسى كه از او داورى جويد اى بى نياز كننده كسى كه از او بى نيازى خواهد اى وفا كننده كسى كه از او وفا خواهد اى
مُقَوِّىَ مَنِ اسْتَقْواهُ يا وَلِىَّ مَنِ اسْتَوْلاهُ (61)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
نيرو ده آن كس كه از او نيرو خواهد اى سرور كسى كه او را به سرورى خواهد (61) خدايا از تو مى خواهم
بِاسْمِكَ يا خالِقُ يا رازِقُ يا ناطِقُ يا صادِقُ يا فالِقُ يا فارِقُ يا
به حق نامت اى آفريننده اى روزى ده اى گويا اى راستگو اى شكافنده اى جدا كننده اى
فاتِقُ يا راتِقُ يا سابِقُ يا سامِقُ (62)يا مَنْ يُقَلِّبُ اللَّيْلَ وَالنَّهارَ يا
باز كننده اى پيوست دهنده اى سبقت جوينده اى بلندمرتبه (62) اى كه جابجا كنى شب و روز را اى
مَنْ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَالاْنْوارَ يا مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَالْحَرُورَ يا مَنْ سَخَّرَ
كه مقرر ساختى تاريكيها و نور را اى كه آفريدى سايه و گرما را اى كه مسخر خود كردى
الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ يا مَنْ قَدَّرَ الْخَيْرَ وَالشَّرَّ يا مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ
مهر و ماه را اى كه مقدر كردى خير و شر را اى كه آفريدى مرگ
وَالْحَيوةَ يا مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَالاْمْرُ يا مَنْ لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً يا
و زندگى را اى كه آفريدن و فرمان از او است اى كه نگرفته است براى خود همسر و فرزندى اى
مَنْ لَيْسَ لَهُ شَريكٌ فِى الْمُلْكِ يا مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ
كه شريكى در فرمانروايى ندارد اى كه نيست برايش سرپرستى از خوارى
(63)يا مَنْ يَعْلَمُ مُرادَ الْمُريدينَ يا مَنْ يَعْلَمُ ضَميرَ الصّامِتينَ يا
(63) اى كه مى داند خواسته دل هر خواهنده را اى كه آگاه است از نهاد خاموشان اى
مَنْ يَسْمَعُ اَنينَ الْواهِنينَ يا مَنْ يَرى بُكاَّءَ الْخاَّئِفينَ يا مَنْ يَمْلِكُ
كه مى شنود ناله خسته دلان اى كه مى بيند گريه ترسناكان اى كه دارد
حَوائِجَ السّاَّئِلينَ يا مَنْ يَقْبَلُ عُذْرَ التّاَّئِبينَ يا مَنْ لا يُصْلِحُ عَمَلَ
خواسته هاى خواستاران را اى كه بپذيرد عذر توبه كنندگان اى كه اصلاح نكند كار
الْمُفْسِدينَ يا مَنْ لا يُضيعُ اَجْرَ الْمُحْسِنينَ يا مَنْ لا يَبْعَُدُ عَنْ قُلُوبِ
مفسدان را اى كه از بين نبرد پاداش نيكوكاران اى كه دور نباشد از دل
الْعارِفينَ يا اَجْوَدَ الاْجْودينَ (64)يا داَّئِمَ الْبَقاَّءِ يا سامِعَ الدُّعاَّءِ يا
عارفان اى بخشنده ترين بخشندگان (64) اى هميشه باقى اى شنواى دعا اى
واسِعَ الْعَطاَّءِ يا غافِرَ الْخَطاَّءِ يا بَديعَ السَّماَّءِ يا حَسَنَ الْبَلاَّءِ ي ا
وسيع بخشش اى آمرزنده خطا و لغزش اى پديد آرنده آسمان اى نيك آزمايش اى
جَميلَ الثَّناَّءِ يا قَديمَ السَّناَّءِ يا كَثيرَ الْوَفاَّءِ يا شَريفَ الْجَزاَّءِ
زيبا ستايش اى ديرينه والا اى زياد وفادار اى ارجمند پاداش
(65) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا سَتّارُ يا غَفّارُ يا قَهّارُ يا جَبّارُ يا
(65) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى پوشاننده اى آمرزنده اى با قهر و سطوت اى باجبروت و عظمت اى
صَبّارُ يا باَّرُّ يا مُخْتارُ يا فَتّاحُ يا نَفّاحُ يا مُرْتاحُ (66)يا مَنْ خَلَقَنى
صبر پيشه اى نيك بخش اى مختار در كارها اى كارگشا اى پرجود و عطا اى فرح بخش (66) اى كه مرا آفريدى
ادامه دارد....
R A H A
08-19-2011, 02:46 AM
وَسَوّانى يا مَنْ رَزَقَنى وَرَبّانى يا مَنْ اَطْعَمَنى وَسَقانى يا مَنْ
و آراستى اى كه روزيم دادى و پروريدى اى كه مرا خوراندى و نوشاندى اى كه
قَرَّبَنى وَ اَدْنانى يا مَنْ عَصَمَنى وَكَفانى يا مَنْ حَفَظَنى وَكَلانى يا
پيش خود برده و نزديكم كردى اى كه مرا نگهداشته و كفايت كردى اى كه محافظت و نگهداريم كردى اى
مَنْ اَعَزَّنى وَاَغْنانى يا مَنْ وَفَّقَنى وَهَدانى يا مَنْ انَسَنى وَآوانى يا
كه به من عزت بخشيد و توانگرم ساخت اى كه به من توفيق داده و راهنمايى كرد اى كه با من انس گرفته و جايم داد اى
مَنْ اَماتَنى وَاَحْيانى (67)يا مَنْ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ يا مَنْ يَقْبَلُ
كه مرا بميراند و زنده كند (67) اى كه حق را بوسيله كلماتش پابرجا كرد اى كه توبه را از
التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ يا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ يا مَنْ لا تَنْفَعُ
بندگانش بپذيرد اى كه ميان انسان و دلش حائل گردد اى كه سود ندهد
الشَّفاعَةُ اِلاّ بِاِذْنِهِ يا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ يا مَنْ لا
شفاعت و ميانجيگرى جز به اذن او اى كه او داناتر است به كسى كه از راهش گمراه گردد اى كه
مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ يا مَنْ لا راَّدَّ لِقَضاَّئِهِ يا مَنِ انْقادَ كُلُّ شَىْءٍ لاِمْرِهِ يا
كاونده و پى جويى براى حكمش نيست اى كه بازگردانى براى قضايش نيست اى كه هر چيز دربرابر امرش مطيع و منقاد گشته اى
مَنِ السَّمواتُ مَطْوِيّاتٌ بِيَمينِهِ يا مَنْ يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَىْ
كه آسمانها بدست قدرتش بهم پيچيده اى كه فرستد بادها را نويدى در پيشاپيش
رَحْمَتِهِ (68)يا مَنْ جَعَلَ الاْرْضَ مِهاداً يا مَنْ جَعَلَ الْجِبالَ اَوْتاداً يا
رحمتش (68) اى كه زمين را گهواره قرار داده اى كه كوهها را ميخهاى (زمين ) قرار داد اى
مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً يا مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراً يا مَنْ جَعَلَ اللَّيْلَ
كه خورشيد را چراغى تابناك كرد اى كه ماه را نوربخش قرار داد اى كه شب را
لِباساً يا مَنْ جَعَلَ النَّهارَ مَعاشاً يا مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُباتاً يا مَنْ جَعَلَ
پوشش نهاد اى كه روز را براى تحصيل معاش مقرر ساختى اى كه خواب را مايه آرامش قرار داد اى كه
السَّماَّءَ بِناَّءً يا مَنْ جَعَلَ الاْشْياَّءَ اَزْواجاً يا مَنْ جَعَلَ النّارَ مِرْصاداً
آسمان را ساختمانى قرار داد اى كه چيزها را جفت آفريد اى كه آتش را در كمين (كفار و دوزخيان ) قرارداد
(69)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا سَميعُ يا شَفيعُ يا رَفيعُ يا مَنيعُ
(69) خدايا از تو درخواست مى كنم به حق نامت اى شنوا اى شفيع اى بلند مرتبه اى والامقام
يا سَريعُ يا بَديعُ يا كَبيرُ يا قَديرُ يا خَبيرُ يا مُجيرُ (70)يا حَيّاً قَبْلَ
اى سريع در كارها اى پديد آرنده اى بزرگ اى توانا اى آگاه اى پناه ده (70) اى زنده پيش از
كُلِّ حَي يا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَي يا حَىُّ الَّذى لَيْسَ كَمِثْلِهِ حَىُّ يا حَىُّ
هر موجود زنده اى زنده پس از هر موجود زنده اى كه نيست مانندش زنده اى ، اى زنده اى
الَّذى لا يُشارِكُهُ حَىُّ يا حَىُّ الَّذى لا يَحْتاجُ اِلى حَي يا حَىُّ الَّذى
كه شريكش نيست هيچ زنده اى ، اى زنده اى كه نيازمند نيست به هيچ زنده اى ، اى زنده اى كه
يُميتُ كُلَّ حَي يا حَىُّ الَّذى يَرْزُقُ كُلَّ حَي يا حَيّاً لَمْ يَرِثِ الْحَيوةَ
بميراند هر زنده اى را اى زنده اى كه روزى دهد هر زنده اى را اى زنده اى كه ارث نبرد زندگى را
مِنْ حَي يا حَىُّ الَّذى يُحْيِى الْمَوْتى يا حَىُّ يا قَيُّومُ لا تَاْخُذُهُ سِنَةٌ
از زنده اى ، اى زنده اى كه زنده كند مردگان را، اى زنده پاينده اى كه او را چرت
وَلا نَوْمٌ (71)يا مَنْ لَهُ ذِكْرٌ لا يُنْسى يا مَنْ لَهُ نُورٌ لا يُطْفى يا مَنْ لَهُ
و خواب نگيرد (71) اى كه يادش فراموش نشدنى است اى كه نورش خاموش نشدنى است اى كه
نِعَمٌ لا تُعَدُّ يا مَنْ لَهُ مُلْكٌ لا يَزُولُ يا مَنْ لَهُ ثَناَّءٌ لا يُحْصى يا مَنْ لَهُ
نعمتهايش بشمار درنيايد اى كه فرمانروائيش زوال نپذيرد اى كه مدح و ثنايش نتوان شمردن اى كه
جَلالٌ لا يُكَيَّفُ يا مَنْ لَهُ كَمالٌ لا يُدْرَكُ يا مَنْ لَهُ قَضاَّءٌ لا يُرَدُّ يا
چگونگى بزرگى و جلالتش نتوان گفتن اى كه كمالش قابل درك نباشد اى كه فرمان قضايش بازگشت ندارد اى
مَنْ لَهُ صِفاتٌ لا تُبَدَّلُ يا مَنْ لَهُ نُعُوتٌ لا تُغَيَّرُ (72)يا رَبَّ الْعالَمينَ
كه صفاتش تبديل نپذيرد اى كه اوصافش تغيير نكند (72) اى پروردگار جهانيان
يا مالِكَ يَوْمِ الدّينِ يا غايَةَ الطّالِبينَ يا ظَهْرَ اللاّجينَ يا مُدْرِكَ
اى فرمانرواى روز جزا اى مقصد نهايى جويندگان اى پشت و پناه پناهندگان اى دريابنده
الْهارِبينَ يا مَنْ يُحِبُّ الصّابِرينَ يا مَنْ يُحِبُّ التَّوّابينَ يا مَنْ يُحِبُّ
گريختگان اى كه دوست دارد شكيبايان را اى كه دوست دارد توبه كاران را اى كه دوست دارد
الْمُتَطَهِّرينَ يا مَنْ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ يا مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ
پاكيزگان را اى كه دوست دارد نيكوكاران را اى كه داناتر است به راه يافتگان
(73)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا شَفيقُ يا رَفيقُ يا حَفيظُ يا
(73) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى مهربان اى رفيق اى نگهدارنده اى
مُحيطُ يا مُقيتُ يا مُغيثُ يا مُعِزُّ يا مُذِلُّ يا مُبْدِئُ يا مُعيدُ (74)يا
احاطه دار بر همه اى توانا اى فرياد رس اى عزت بخش اى خوار كننده اى آغازنده اى بازگرداننده (74) اى
مَنْ هُوَ اَحَدٌ بِلا ضِدٍّ يا مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلا نِدٍّ يا مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلا عَيْبٍ يا
يكتاى بى ضد اى كه او يگانه اى است كه مانند ندارد اى كه او بى نيازى است بى عيب اى
مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلا كَيْفٍ يا مَنْ هُوَ قاضٍ بِلا حَيْفٍ يا مَنْ هُوَ رَبُّ بِلا
كه او تنهايى است و چگونگى ندارد اى كه او حاكمى است كه ستم در حكمش نيست اى كه او پروردگارى است بدون
وَزيرٍ يا مَنْ هُوَ عَزيزٌ بِلا ذُلٍّ يا مَنْ هُوَ غَنِىُّ بِلا فَقْرٍ يا مَنْ هُوَ مَلِكٌ
وزير اى كه او عزيزى است بى ذلت اى كه او دارايى است كه ندارى ندارد اى كه او پادشاهى است
بِلا عَزْلٍ يا مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلا شَبيهٍ (75)يا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ
كه معزول نشود اى كه او توصيف شده اى است بى شبيه (75) اى كه ذكر او موجب شرافت
لِلذّاكِرينَ يا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاكِرينَ يا مَنْ حَمْدُهُ عِزُّ لِلْحامِدينَ
ذكركنندگان او است اى كه سپاسگزاريش مايه سعادت سپاسگزاران است اى كه ستايشش عزتى است براى ستايش كنندگان
يا مَنْ طاعَتُهُ نَجاةٌ لِلْمُطيعينَ يا مَنْ بابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطّالِبينَ يا مَنْ
اى كه طاعتش وسيله نجات مطيعان است اى كه دَرِ رحمتش باز است به روى رحمت خواهان اى كه
سَبيلُهُ واضِحٌ لِلْمُنيبينَ يا مَنْ اياتُهُ بُرْهانٌ لِلنّاظِرينَ يا مَنْ كِتابُهُ
راه بسوى او آشكار است براى بازآمدگان اى كه آيات و نشانه هايش دليل روشنى است براى بينندگان اى كه كتابش
تَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقينَ يا مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِلطّاَّئِعينَ وَالْعاصينَ يا مَنْ
سبب پند و تنبيه است براى پرهيزكاران اى كه روزى او همگانى است براى فرمانبرداران و نافرمانان
رَحْمَتُهُ قَريبٌ مِنَالْمُحْسِنينَ (76)يا مَنْ تَبارَكَ اسْمُهُ يا مَنْ تَعالى
اى كه رحمتش نزديك است به نيكوكاران (76) اى كه نامش بزرگ است اى كه اقبال او بلند است
ادامه دارد ...
R A H A
08-19-2011, 02:47 AM
جَدُّهُ يا مَنْ لا اِلهَ غَيْرُهُ يا مَنْ جَلَّ ثَناَّئُهُ يا مَنْ تَقَدَّسَتَ اَسْماَّئُهُ يا
اى كه معبودى جز او نيست اى كه برجسته است ثنا و مدحش اى كه پاكيزه است نامهايش اى
مَنْ يَدُومُ بَقاَّئُهُ يا مَنِ الْعَظَمَةُ بَهاَّئُهُ يا مَنِ الْكِبْرِياَّءُ رِداَّئُهُ يا مَنْ لا
كه بقايش هميشگى است اى كه عظمت جلوه او است اى كه بزرگى در بر او است اى كه
تُحْصى الاَّئُهُ ي ا مَنْ لا تُعَدُّ نَعْم اَّئُهُ (77)اَللّ- هُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ
نيكيهايش به حساب درنيايد اى كه نعمتهايش شماره نشود (77) خدايا از تو خواهم به حق نامت
يا مُعينُ يا اَمينُ يا مُبينُ يا مَتينُ يا مَكينُ يا رَشيدُ يا حَميدُ يا
اى ياور اى امان بخش اى آشكار كننده اى استوار و ثابت اى پابرجا اى راهنما اى ستوده اى
مَجيدُ يا شَديدُ يا شَهيدُ (78)يا ذَاالْعَرْشِ الْمَجيدِ يا ذَا الْقَوْلِ
گرامى اى سخت نيرو اى گواه (78) اى صاحب عرش با شوكت اى صاحب گفتار
السَّديدِ يا ذَاالْفِعْلِ الرَّشيدِ يا ذَاالْبَطْشِ الشَّديدِ يا ذَاالْوَعْدِ
محكم اى صاحب كار مستحكم اى صاحب حمله سخت اى صاحب نويد
وَالْوَعيدِ يا مَنْ هُوَ الْوَلِىُّ الْحَميدُ يا مَنْ هُوَ فَعّالٌ لِما يُريدُ يا مَنْ هُوَ
و تهديد اى كه او است صاحب اختيارى ستوده اى كه او است كننده هر چه را خواهد اى كه او است
قَريبٌ غَيْرُ بَعيدٍ يا مَنْ هُوَ عَلى كُلِّشَىْءٍ شَهيدٌ يا مَنْ هُوَ لَيْسَ بِظَلاّمٍ
نزديكى كه دورى ندارد اى كه او بر هر چيز گواه باشد اى كه او ستمكار بر بندگان
لِلْعَبيدِ (79)يا مَنْ لا شَريكَ لَهُ وَلا وَزيرَ يا مَنْ لا شَبيهَ لَهُ وَلا نَظيرَ
نيست (79) اى كه برايش شريك و وزيرى نيست اى كه برايش شبيه و نظيرى نيست
يا خالِقَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ الْمُنيرِ يا مُغْنِىَ الْباَّئِسِ الْفَقيرِ يا رازِقَ
اى آفريننده مهر و ماه تابنده اى بى نياز كننده بينواى درمانده اى روزى ده
الْطِّفْلِ الصَّغيرِ يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ يا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسيرِ يا
كودك خردسال اى مهرورز پير كهن سال اى جوش ده استخوان شكسته اى
عِصْمَةَ الْخاَّئِفِ الْمُسْتَجيرِ يا مَنْ هُوَ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ يا مَنْ هُوَ
نگهدار ترسان پناهنده اى كه به حال بندگانش خبير و بينا است اى كه او
عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ (80)يا ذَاالْجُودِ وَالنِّعَمِ يا ذَاالْفَضْلِ وَالْكَرَمِ يا
بر هر چيز قادر و تواناست (80) اى صاحب جود و نعمت اى صاحب بخشش و بزرگوارى اى
خالِقَ اللَّوْحِ وَالْقَلَمِ يا بارِئَ الذَّرِّ وَالنَّسَمِ يا ذَاالْبَاءْسِ وَالنِّقَمِ يا
آفريننده لوح و قلم اى پديد آرنده ذرات و انسان اى داراى عذاب و انتقام اى
مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ يا كاشِفَ الضُّرِّ وَالاْلَمِ يا عالِمَ السِّرِّ وَالْهِمَمِ يا
الهام بخش عرب و عجم اى برطرف كننده رنج و الم اى داناى راز و قصدهاى نهان اى
رَبَّ الْبَيْتِ وَالْحَرَمِ يا مَنْ خَلَقَ الاْشياَّءَ مِنَ الْعَدَمِ (81)اَللّهُمَّ اِنّى
پروردگار كعبه و حرم اى كه آفريدى موجودات را از نيستى و عدم (81) خدايا از تو
اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا فاعِلُ يا جاعِلُ يا قابِلُ يا كامِلُ يا فاصِلُ يا
خواهم به حق نامت اى كننده (هر كار) اى مقرر كننده (امور) اى پذيرنده اى كامل اى جدا كننده اى
واصِلُ يا عادِلُ يا غالِبُ يا طالِبُ يا واهِبُ (82)يا مَنْ اَنْعَمَ بِطَوْلِهِ
پيوست دهنده اى دادگر اى چيره اى جوينده اى بخشنده (82) اى كه نعمت بخشيد به فضل خود
يا مَنْ اَكْرَمَ بِجُودِهِ يا مَنْ جادَ بِلُطْفِهِ يا مَنْ تَعَزَّزَ بِقُدْرَتِهِ يا مَنْ قَدَّرَ
اى كه كرم كرد به بخشش خود اى كه جود كرد به لطف خود اى كه عزيز باشد به نيروى خود اى كه اندازه گيرد
بِحِكْمَتِهِ يا مَنْ حَكَمَ بِتَدْبيرِهِ يا مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِهِ يا مَنْ تَجاوَزَ بِحِلْمِهِ
به حكمت خويش اى كه حكم كند به تدبير خود اى كه تدبير كرد به دانش خود اى كه بگذرد به بردبارى خويش
يا مَنْ دَنى فى عُلُّوِهِ يا مَنْ عَلا فى دُنُوِّهِ(83)يا مَنْ يَخْلُقُ ما يَشاَّءُ
اى كه نزديك است در عين بلندى و اى كه بلند است در عين نزديكى (83) اى كه مى آفريند هر چه را خواهد
يا مَنْ يَفْعَلُ ما يَشاَّءُ يا مَنْ يَهْدى مَنْ يَشاَّءُ يا مَنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاَّءُ
اى كه انجام دهد هر چه خواهد اى كه راهنمايى كند هر كه را خواهد اى كه گمراه كند هر كه را خواهد
يا مَنْ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاَّءُ يا مَنْ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاَّءُ يا مَنْ يُعِزُّ مَنْ يَشاَّءُ
اى كه عذاب كند هر كه را خواهد اى كه بيامرزد هر كه را خواهد اى كه عزت بخشد به هر كه خواهد
يا مَنْ يُذِلُّ مَنْ يَشاَّءُ يا مَنْ يُصَوِّرُ فِى الاْرْحامِ ما يَشاَّءُ يا مَنْ
اى كه ذلت دهد به هر كه خواهد اى كه نقش بندد در ميان رحم ها هر طور كه خواهد اى كه
يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاَّءُ (84)يا مَنْ لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً يا
مخصوص به رحمت خويش گرداند هر كه را خواهد (84) اى كه نگرفته است همسر و فرزندى اى
مَنْ جَعَلَ لِكُلِّ شَىْءٍ قَدْراً يا مَنْ لا يُشْرِكُ فى حُكْمِهِ اَحَداً يا مَنْ
كه قرار داد براى هر چيز اندازه اى اى كه شريك نكرده در حكم خويش احدى را اى كه
جَعَلَ الْمَلاَّئِكَةَ رُسُلاً ي ا مَنْ جَعَلَ فِى السَّم اَّءِ بُرُوجاً ي ا مَنْ جَعَلَ
قرار داد فرشتگان را پيام آور اى كه در آسمان برجها قرار داد اى كه
الاْرْضَ قَراراً يا مَنْ خَلَقَ مِنَ الْماَّءِ بَشَراً يا مَنْ جَعَلَ لِكُلِّ شَىْءٍ
زمين را قرارگاه كرد اى كه آفريد از آب بشر را اى كه قرار داد براى هر چيز
اَمَداً يا مَنْ اَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً يا مَنْ اَحْصى كُلَّ شَىْءٍ عَدَداً
مدت و دورانى اى كه دانشش به هر چيز احاطه كرده اى كه عدد هر چيز را شماره كرده
(85)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا اَوَّلُ يا اخِرُ يا ظاهِرُ يا باطِنُ يا
(85) خدايا از تو خواهم به حق نامت اى آغاز اى انجام اى ظاهر اى نهان اى
بَرُّ يا حَقُّ يا فَرْدُ يا وِتْرُ يا صَمَدُ يا سَرْمَدُ (86)يا خَيْرَ مَعْرُوفٍ
نيكوكار اى برحق اى يكتا اى بى همتا اى بى نياز اى ابدى (86) اى بهترين شناخته شده
عُرِفَ يا اَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَ يا اَجَلَّ مَشْكُورٍ شُكِرَ يا اَعَزَّ مَذْكُورٍ ذُكِرَ
به نيكى اى برترين معبودى كه پرستش شده اى بهترين سپاس شدگان اى عزيزترين يادشدگان
يا اَعْلى مَحْمُودٍ حُمِدَ يا اَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَ يا اَرْفَعَ مَوْصُوفٍ
اى والاترين ستوده شده اى پيش ترين موجودى كه جويايش شده اند اى برترين موجودى كه مورد
وُصِفَ يا اَكْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَ يا اَكْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ يا اَشْرَفَ
توصيف واقع شده اى بزرگتر مقصودى كه قصد او كرده اند اى بزرگوار كسى كه از او درخواست شده اى ارجمندترين
مَحْبُوبٍ عُلِمَ (87)يا حَبيبَ الْباكينَ يا سَيِّدَ الْمُتَوَكِّلينَ يا هادِىَ
دوستى كه توان يافت (87) اى دوست گريانان اى آقاى توكل كنندگان اى رهنماى
الْمُضِلّينَ يا وَلِىَّ الْمُؤْمِنينَ يا اَنيسَ الذّاكِرينَ يا مَفْزَعَ الْمَلْهُوفينَ
گمراهان اى سرور مؤ منان اى همدم ياد كنندگان (او) اى پناه ستمديدگان
يا مُنْجِىَ الصّادِقينَ يا اَقْدَرَ الْقادِرينَ يا اَعْلَمَ الْعالِمينَ يا اِلهَ
اى نجات دهنده راستگويان اى مقتدرترين قدرت داران اى داناترين دانايان اى معبود
الْخَلْقِ اَجْمَعينَ (88)يا مَنْ عَلا فَقَهَرَ يا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ يا مَنْ بَطَنَ
تمامى آفريدگان (88) اى كه از برترى بر همه قاهر است اى كه فرمانروا است و نيرومند اى كه در درونى
فَخَبَرَ يا مَنْ عُبِدَ فَشَكَرَ يا مَنْ عُصِىَ فَغَفَرَ يا مَنْ لا تَحْويهِ الْفِكَرُ يا
و از درون آگاه اى كه پرستندش و او بدان پاداش دهد اى كه نافرمانيش كنند و بيامرزد اى كه در فكرها نگنجد اى
مَنْ لا يُدْرِكُهُ بَصَرٌ يا مَنْ لا يَخْفى عَلَيْهِ اَثَرٌ يا رازِقَ الْبَشَرِ يا مُقَدِّرَ
كه ديده اى او را درنيابد اى كه هيچ كارى بر او پنهان نماند اى روزى ده بشر اى اندازه گير
كُلِّ قَدَرٍ (89)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا حافِظُ يا بارِئُ يا ذارِئُ
هر اندازه (89) خدايا از تو خواهم به حق نامت اى نگهدار اى پديد آرنده اى آفريننده
يا باذِخُ يا فارِجُ يا فاتِحُ يا كاشِفُ يا ضامِنُ يا امِرُ يا ناهى (90)يا
اى والامقام اى غمزدا اى كارگشا اى برطرف كننده اندوه اى ضامن بندگان اى فرمان ده اى قدغن كن از كارهاى بد (90) اى
مَنْ لا يَعْلَمُ الْغَيْبَ اِلاّ هُوَ يا مَنْ لا يَصْرِفُ السُّوَّءَ اِلاّ هُوَ يا مَنْ
كه نمى داند غيب را جز او اى كه باز نگرداند بدى را جز او اى كه
ادامه دارد
R A H A
08-19-2011, 02:47 AM
لايَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلاّهُوَ يامَنْ لايَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلاّ هُوَ يا مَنْ لا يُتِمُّ النِّعْمَةَ
نيافريند خلق را جز او اى كه نيامرزد گناه را جز او اى كه به پايان نرساند نعمت و احسان را
اِلاّ هُوَ يا مَنْ لا يُقَلِّبُ الْقُلُوبَ اِلاّ هُوَ يا مَنْ لا يُدَبِّرُ الاْمْرَ اِلاّ هُوَ ي ا
جز او اى كه دگرگون نكند دلها را جز او اى كه تدبير نكند كارها را جز او اى
مَنْ لا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ اِلاّ هُوَ يا مَنْ لا يَبْسُطُ الرِّزْقَ اِلاّ هُوَ يا مَنْ
كه فرو نفرستد باران را جز او اى كه نگستراند روزى را جز او اى كه
لايُحْيِى الْمَوْتى اِلاّ هُوَ (91)يا مُعينَ الْضُعَفاَّءِ يا صاحِبَ الْغُرَباَّءِ يا
زنده نكند مردگان را جز او (91) اى كمك كار ناتوانان اى رفيق دور از وطنان اى
ناصِرَ الاْوْلِياَّءِ يا قاهِرَ الاْعْداَّءِ يا رافِعَ السَّماَّءِ يا اَنيسَ الاْصْفِياَّءِ يا
يار دوستان اى چيره بر دشمنان اى بالا برنده آسمان اى مونس برگزيدگان اى
حَبيبَ الاْتْقِياَّءِ يا كَنْزَ الْفُقَراَّءِ يا اِلهَ الاْغْنِياَّءِ يا اَكْرَمَ الْكُرَماَّءِ
دوست پرهيزكاران اى گنجينه بينوايان اى معبود توانگران اى كريمترين كريمان
(92)يا كافِياً مِنْ كُلِّ شَىْءٍ يا قاَّئِماً عَلى كُلِّ شَىْءٍ يا مَنْ لا يُشْبِهُهُ
(92) اى كفايت كننده از هر چيز اى نگهبان بر هر چيز اى كه چيزى مانندش نيست
شَىْءٌ يا مَنْ لا يَزيدُ فى مُلْكِهِ شَىْءٌ يا مَنْ لا يَخْفى عَلَيْهِ شَىْءٌ يا
اى كه چيزى به فرمانروائيش نيفزايد اى كه چيزى بر او پوشيده نيست اى
مَنْ لا يَنْقُصُ مِنْ خَزاَّئِنِهِ شَىْءٌ يا مَنْ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ يا مَنْ لا
كه كم نشود از گنجينه هايش چيزى اى كه نيست همانندش چيزى اى كه
يَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَىْءٌ يا مَنْ هُوَ خَبيرٌ بِكُلِّ شَىْءٍ يا مَنْ وَسِعَتْ
پنهان نماند از دانش او چيزى اى كه او خبير و آگاه است به هر چيز اى كه رحمتش
رَحْمَتُهُ كُلَّ شَىْءٍ (93)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا مُكْرِمُ يا مُطْعِمُ
فراگيرد هر چيز را (93) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى اكرام كننده اى طعام دهنده
يا مُنْعِمُ يا مُعْطى يا مُغْنى يا مُقْنى يا مُفْنى يا مُحْيى يا مُرْضى يا
اى نعمت بخشنده اى عطا ده اى ثروت ده اى سرمايه ده اى فانى كننده اى زنده كننده اى خشنود سازنده اى
مُنْجى (94)يا اَوَّلَ كُلِّشَىْءٍ وَآخِرَهُ يا اِلهَ كُلِّ شَىْءٍ وَمَليكَهُ يا رَبَّ
نجات بخش (94) اى آغاز و انجام هر چيز اى معبود و مالك هر چيز اى پروردگار
كُلِّ شَىْءٍ وَصانِعَهُ يا بارِئَ كُلِّشَىْءٍ وَخالِقَهُ يا قابِضَ كُلِّ شَىْءٍ
و سازنده هر چيز اى پديد آرنده و آفريننده هر چيز اى بست و باز كننده هر چيز
وَباسِطَهُ يا مُبْدِئَ كُلِّ شَىْءٍ وَمُعيدَهُ يا مُنْشِئَ كُلِّشَىْءٍ وَمُقَدِّرَهُ يا
اى پديد آرنده و بازگرداننده هر چيز اى بوجود آورنده و اندازه گير هر چيز اى
مُكَوِّنَ كُلِّ شَىْءٍ وَمُحَوِّلَهُ يا مُحْيِىَ كُلِّ شَىْءٍ وَمُميتَهُ يا خالِقَ
بود كننده و تبديل كننده هر چيز اى زنده كننده و ميراننده هر چيز اى آفريننده
كُلِّشَىْءٍ وَوارِثَهُ (95)يا خَيْرَ ذاكِرٍ وَمَذْكُورٍ يا خَيْرَ شاكِرٍ وَمَشْكُورٍ
و وارث هر چيز (95) اى بهترين يادآور و ياد شده اى بهترين سپاسگزار و سپاس شده
يا خَيْرَ حامِدٍ وَمَحْمُودٍ يا خَيْرَ شاهِدٍ وَمَشْهُودٍ يا خَيْرَ داعٍ وَمَدْعُوٍّ
اى بهترين ستاينده و ستوده شده اى بهترين گواه و گواهى شده اى بهترين خواننده و خوانده شده
يا خَيْرَ مُجيبٍ وَمُجابٍ يا خَيْرَ مُونِسٍ وَاَنيسٍ يا خَيْرَ صاحِبٍ
اى بهترين اجابت كن و اجابت كرده شده اى بهترين انيس و مونس اى بهترين رفيق
وَجَليسٍ يا خَيْرَ مَقْصُودٍ وَمَطْلُوبٍ يا خَيْرَ حَبيبٍ وَمَحْبُوبٍ (96)يا
و هم نشين اى بهترين مقصود و مطلوب اى بهترين دوست و محبوب (96) اى
مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعاهُ مُجيبٌ يا مَنْ هُوَ لِمَنْ اَطاعَهُ حَبيبٌ يا مَنْ هُوَ اِلى
كه براى خواننده اش اجابت كند اى كه به مطيع و فرمانبردارش دوست است اى كه به هر كه
مَنْ اَحَبَّهُ قَريبٌ يا مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقيبٌ يا مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجاهُ
دوستش دارد نزديك است اى كه براى هركس كه از او نگهبانى خواهد نگهبانست اى كه نسبت به هر كس به او اميد
كَريمٌ يا مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاهُ حَليمٌ يا مَنْ هُوَ فى عَظَمَتِهِ رَحيمٌ يا مَنْ
داشته باشد كريم است اى كه نسبت به نافرمانش بردبار است اى كه در عين عظمت و بزرگيش مهربان است اى كه
هُوَ فى حِكْمَتِهِ عَظيمٌ يا مَنْ هُوَ فى اِحْسانِهِ قَديمٌ يا مَنْ هُوَ بِمَنْ
در حكمت خود عظيم است اى كه در احسان و عطابخشى ديرين است اى كه به هر كس كه او را
اَرادَهُ عَليمٌ (97)اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ يا مُسَبِّبُ يا مُرَغِّبُ يا
بطلبد دانا است (97) خدايا از تو مى خواهم به حق نامت اى سبب ساز اى رغبت ده اى
مُقَلِّبُ يا مُعَقِّبُ يا مُرَتِّبُ يا مُخَوِّفُ يا مُحَذِّرُ يا مُذَكِّرُ يا مُسَخِّرُ يا
زير و رو كن اى پى جو اى ترتيب ده اى بيم ده اى ترساننده اى يادانداز اى مسخر كننده اى
مُغَيِّرُ (98)يا مَنْ عِلْمُهُ سابِقٌ يا مَنْ وَعْدُهُ صادِقٌ يا مَنْ لُطْفُهُ ظاهِرٌ
تغيير دهنده (98) اى كه دانشش پيش است اى كه وعده اش راست است اى كه لطفش آشكار است
يا مَنْ اَمْرُهُ غالِبٌ يا مَنْ كِتابُهُ مُحْكَمٌ يا مَنْ قَضاَّئُهُ كائِنٌ يا مَنْ
اى كه فرمانش بر همه غالب است اى كه كتابش محكم است اى كه حكم و قضايش حتمى است اى كه
قُرْآنُهُ مَجيدٌ يا مَنْ مُلْكُهُ قَديمٌ يا مَنْ فَضْلُهُ عَميمٌ يا مَنْ عَرْشُهُ
قرآنش مجيد و گرامى است اى كه فرمانروائيش قديم است اى كه فضل و بخشش همگانى است اى كه عرش
عَظيمٌ (99)يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ يا مَنْ لا يَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ
او عظيم است (99) اى كه سرگرم نكند او را شنيدنى از شنيدنى ديگر اى كه بازش ندارد كارى از
فِعْلٍ يا مَنْ لا يُلْهيهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍ يا مَنْ لا يُغَلِّطُهُ سُؤ الٌ عَنْ سُؤ الٍ
كارى اى كه مشغولش نكند گفتارى از گفتارى دگر اى كه به اشتباهش نيندازد پرسشى از پرسشى
يا مَنْ لا يَحْجُبُهُ شَىْءٌ عَنْ شَىْءٍ يا مَنْ لا يُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّينَ يا
اى كه حجاب نشود او را چيزى از چيزى اى كه به ستوهش نياورد پافشارى اصرار ورزان اى
مَنْ هُوَ غايَةُ مُرادِ الْمُريدينَ يا مَنْ هُوَ مُنْتَهى هِمَمِ الْعارِفينَ يا مَنْ
كه او منتهاى مقصود جويندگان است اى كه او سرحد نهايى وجهه همت عارفان است اى كه
هُوَ مُنْتَهى طَلَبِ الطّالِبينَ يا مَنْ لا يَخْفى عَلَيْهِ ذَرَّةٌ فِى الْعالَمينَ
او آخرين مرحله خواسته خواستاران است اى كه بر او ذره اى در تمام جهانيان پنهان نيست
(100)يا حَليماً لا يَعْجَلُ يا جَواداً لا يَبْخَلُ يا صادِقاً لا يُخْلِفُ يا
(100) اى بردبارى كه شتاب نكند اى بخشنده اى كه بخل ندارد اى راست وعده اى كه خلاف وعده نمى كند اى
وَهّاباً لا يَمَلُّ يا قاهِراً لا يُغْلَبُ يا عَظيماً لا يُوصَفُ يا عَدْلاً لا
بخشنده اى كه خسته نمى شود اى چيره اى كه شكست نپذيرد اى بزرگى كه در وصف نگنجد اى دادگرى كه
يَحيفُ يا غَنِيّاً لا يَفْتَقِرُ يا كَبيراً لا يَصْغُرُ يا حافِظاً لا يَغْفُلُ سُبْحانَكَ
در حكمش ستم نكند اى توانگرى كه درويش نشود اى بزرگى كه كوچك نشود اى نگهبانى كه غفلت نكند منزهى
يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ يا رَبِّ.
تو اى خدايى كه نيست معبودى جز تو فرياد فرياد نجات ده ما را از آتش دوزخ اى پروردگار
R A H A
08-19-2011, 02:48 AM
دعاى جوشن صغير
در كتب معتبره بشرحى مبسوطتر از شرح جوشن كبير نقل شده و كفعمى در حاشيه بلد الا مين فرموده كه اين دعائيست رفيع الشاءن عظيم المنزلة و چون موسى هادى عبّاسى قصد قتل حضرت كاظم عليه السلام نمود آن حضرت اين دعا را خواند جدّش پيغمبر صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله را در خواب ديد كه به او فرمود حقّ تعالى هلاك خواهد كرد دشمن تو را و اين دعا در مهج الدّعوات سيّد بن طاوُس نيز نقل شده و ما بين نسخه كفعمى و سيد اختلافست و ما موافق بلد الا مين كفعمى نقل نموديم و آن دعا اين است :
به نام خداى بخشاينده مهربان
اِلهى كَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضى عَلَىَّ سَيفَ عَداوَتِهِ وَشَحَذَ لى ظُبَةَ
معبودا چه بسيار دشمنى كه شمشير دشمنى بروى من كشيد و لبه كاردش را برايم تيز كرد
مِدْيَتِهِ وَاَرْهَفَ لى شَباحَدِّهِ وَدافَ لى قَواتِلَ سمُوُمِهِ وَسَدَّدَ اِلَىَّ
و دم برنده اش را برايم آماده كرد و زهرهاى كشنده اش را برايم آميخته و نشان گرفت بسوى من
صَوائِبَ سِهامِهِ وَلَمْ تَنَمْ عَنّى عَيْنُ حِراسَتِهِ وَاَضْمَرَ اَنْ يَسُومَنِى
تيرهاى نشانگيرش را و چشمش در مراقبت من به خواب نرفت و در دل گرفت كه به من آزارى رساند
الْمَكْروْهَ وَيُجَرِّعَنى ذُعافَ مَرارَتِهِ نَظَرْتَ اِلى ضَعْفى عَنِ احتِمالِ
و جرعه هاى تلخ زهر خود را به گلويم بريزد در اين حال تو به ناتوانى من نگريستى كه طاقت تحمل
الْفَوادِحِ وَعَجْزى عَنِ الاِْنْتِصارِ مِمَّنْ قَصَدَنى بِمُحارَبَتِهِ وَوَحْدَتى
ناگوار را ندارم و عجز مرا در استمداد براى كسى كه به قصد جنگ با من برخاسته ديدى و تنهايى مرا
فى كَثيرٍ مِمَّنْ ناوانى واَرْصَدَ لى فيما لَمْ اُعْمِلْ فِكْرى فى
در مقابل انبوه دشمنانى كه قصد آزار مرا كرده و سرِ راهم كمين كرده اند و فكر من در
الاِْ رْصادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَاَيَّدْتَنى بِقُوَّتِكَ وَشَدَدْتَ اَزْرى بِنُصْرَتِكَ
خلاصى از آنها به جايى نمى رسد مشاهده كردى پس مرا به نيروى خود كمك دادى و بوسيله يارى خود پشتم را محكم بستى
وفَلَلْتَ لى حَدَّهُ وَخَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَديدِهِ وَحَشْدِهِ واَعْلَيْتَ كَعْبى
وتيغ برنده دشمن را بر من كند كردى و او را پس از زحماتى كه در جمع آورى نفرات و وسايل نابودى من كشيده بود خوار كردى
عَلَيْهِ وَوَجَّهْتَ ما سَدَّدَ اِلَىَّ مِنْ مَكائِدِهِ اِلَيْهِ وَرَدَدْتَهُ عَلَيْهِ وَلَمْ
و مرا بر او توفق دادى و شرِّ آن نقشه هاى شومى كه براى من كشيده بود به خودش برگرداندى و عطش او را در نابودى من
يَشْفِ غَليلَهُ وَلَمْ تَبْرُدْ حَزازاتُ غَيْظِهِ وَقَدْ عَضَّ عَلَىَّ اَنامِلَهُ وَاَدْبَرَ
فرو ننشاندى و دلش را در اين باره خنك نكردى و در حالى كه از سوز خشمش بر من انگشت به دندان مى گزيد پشت كرده و
مُوَلِّياً قَدْ اَخْفَقَتْ سَراياهُ فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ
فراركرد و تجهيزات جنگى ونفرات او درهم شكست پس ستايش براى تو سزاست پروردگاراكه نيرومندى هستى شكست ناپذير
وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لِنَعْماَّئِكَ
و بردبارى هستى كه شتاب نخواهى كرد درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از سپاسگزاران نعمتهاى خود
مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى وَكَمْ مِنْ باغٍ بَغانى
و از يادكنندگان بخششهاى خويش قرار ده معبودا و چه بسيار ستم پيشه اى كه با نقشه شومش به من ستم كرد و
بِمَكايِدِهِ وَنَصَبَ لى اَشْراكَ مَصايِدِهِ وَوَكَّلَ بى تَفَقُّدَ رِعايَتِهِ
براى شكار كردنم دامها نهاد و مرا دقيقا زير نظر گرفت
واَضبَاءَ اِلَىَّ اِضْباَّءَ السَّبُعِ لِطَريدَتِهِ انْتِظاراً لاِنْتِهازِ فُرْصَتِهِ وَهُوَ
و مانند درنده اى كه براى شكار گريخته خود كمين مى كند به كمين من نشست تا فرصتى بدست آرد با اينكه
يُظْهِرُ بَشاشَةَ الْمَلَقِ وَيَبْسُطُ لى وَجْهاً غَيْرَ طَلِقٍ فَلَمّا رَاَيْتَ دَغَلَ
درصورت ظاهر خودرا از روى تملق بشّاش نشان مى داد و روى گشاده بى حقيقتى به من مى نمود، و هنگامى كه تواى خدا نادرستى
سَريرَتِهِ وَقُبْحَ مَا انْطَوى عَلَيْهِ لِشَريكِهِ فى مِلَّتِهِ واَصْبَحَ مُجْلِباً لى
باطن او را ديدى و زشتى نيتش را براى هم كيشش مشاهده فرمودى و ديدى كه چگونه مرا بسوى ستم خود مى كشد اورا
فى بَغْيِهِ اَرْكَسْتَهُ لاُِمِّ رَاْسِهِ واَتَيْتَ بُنْيانَهُ مِنْ اَساسِهِ فَصَرَعْتَهُ فى
به مغز به زمين زدى و ريشه اش را از بيخ و بن بركندى و او را در همان چاهى كه براى من كنده بود درافكندى و در
زُبْيَتِهِ وَرَدَّيْتَهُ فى مَهْوى حُفْرَتِهِ وَجَعَلْتَ خَدَّهُ طَبَقاً لِتُرابِ رِجْلِهِ
گودالى كه به دست خود حفر كرده بود سرنگونش كردى و گونه اش را مطابق خاك پايش كردى و او را سرگرم تن و
وَشَغَلْتَهُ فى بَدَنِهِ وَرِزْقِهِ وَرَمَيْتَهُ بِحَجَرِهِ وَخَنَقْتَهُ بِوَتَرِهِ وَذَكَّيْتَهُ
روزى خودش كردى و به سنگ خودش او را زدى و بازه كمان خودش جانش بگرفتى و بوسيله سرنيزه هاى خودش او راهلاك
بِمَشاقِصِهِ وَكَبَبْتَهُ لِمَنْخَرِهِ وَرَدَدْتَ كَيْدَهُ فى نَحْرِهِ وَرَبَقْتَهُ بِنَدامَتِهِ
ساختى و برو درافكندى و مكر وحيله اش را به خودش برگرداندى و در بند پشيمانى گرفتارش كردى و پشتش را در زير بار
وَفَسَاْتَهُ بِحَسْرَتِهِ فَاسْتَخْذَاءَ وَتَضاَّئَلَ بَعْدَ نَخْوَتِهِ وانْقَمَعَ بَعْدَ
حسرت خم كردى تا آنكه پس از همه نخوت و تكبر خوار گشته به زانو درآمد و پس از
اْستِطالَتِهِ ذَليلاً مَاْسُوراً فى رِبْقِ حِبالَتِهِ الَّتى كانَ يُؤَمِّلُ اَنْ يَرانى
گردنكشى با خوارى مخصوصى ريشه كن شد و در بند دام خود كه در روز تسلطش آرزو داشت مرا در آن بيند
فيها يَوْمَ سَطْوَتِهِ وَقَدْ كِدْتُ يا رَبِّ لَوْ لا رَحْمَتُكَ اَنْ يَحُلَّ بى ما
گرفتار شد و اى پروردگار من اگر رحمت تو نبود چيزى نمانده بود كه به همان بلايى كه او دچار شده
حَلَّ بِساحَتِهِ فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ
من دچار گردم پس ستايش خاص تو است اى پروردگار من كه نيرومندى هستى شكست ناپذير و بردبارى هستى كه
لايَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ
شتاب نمى كنى درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از
الشّاكِرينَ ولاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى وَكَمْ مِنْ ح اسِدٍ شَرِقَ
سپاسگزاران نعمتهايت قرار ده و از يادكنندگان عطاهايت بدار خدايا چه بسيار حسودى كه
بِحَسْرَتِهِ وَعَدُوٍّ شَجِىَ بِغَيْظِهِ وَسَلَقَنى بِحَدِّ لِسانِهِ وَوَخَزَنى بِمُوقِ
حسرت در گلويش گير كرده و دشمنى كه خشم او در گلويش شكسته و با زبان تيزش مرا آزرده و
عَيْنِهِ وَجَعَلَنى غَرَضاً لِمراميهِ وَقَلَّدَنى خِلالاً لَمْ تَزَلْ فِيهِ نادَيْتُكَ يا
نگاه خشمگين خود را از گوشه چشم همچون تيرى بر بدنم فرو كرده و مرا هدف تيرهاى خود قرار داده و كارهايى را به گردنم
رَبِّ مُسْتَجيراً بِكَ واثِقاً بِسُرْعَةِ اِجابَتِكَ مُتَوَكِّلاً عَلى ما لَمْ اَزَلْ
انداخت كه من اى پروردگارم پيوسته در اين باره از روى پناه خواهى تو را خواندم به خاطر اطمينانى كه بسرعت اجابت توداشتم
اَتَعَرَّفُهُ مِنْ حُسْنِ دِفاعِكَ عالِماً اَنَّهُ لا يُضْطَهَدُ مَنْ اَوى اِلى ظِلِّ
و بر سابقه خوبى كه هميشه در دفاع كردنت داشتم توكل نمودم و مى دانستم كه هركس در سايه
كَنَفِكَ وَلَنْ تَقْرَعَ الْحَوادِثُ مَنْ لَجَاَ اِلى مَعْقِلِ الاِْنْتِصارِ بِكَ
حمايت تو ماءوى گيرد مورد ستم و ظلم كسى واقع نگردد و آنكس كه به قلعه كمك خواهى تو پناه برد حوادث كوبنده روزگار
فَحَصَّنْتَنى مِنْ باْسِهِ بِقُدْرَتِكَ فَلَكَ الْحْمدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا
براو كارگر نشود و تو اى خدا بوسيله نيرويت مرا از آزار او در پناه گرفتى پس از آن تو است ستايش اى پروردگار من كه نيرومندى
يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنى
هستى شكست ناپذير و بردبارى هستى بدون شتاب درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از سپاسگزاران
لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى وَكَمْ مِنْ
نعمتهايت و از يادكنندگان عطاهايت قرار ده خدايا و چه بسا ابرهايى از گرفتارى (كه بسويم در حركت بود)
سَحايِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَها وسَماَّءِ نِعْمَةٍ مَطَرْتَها وَجَداوِلِ كَرامَةٍ
و تو پراكنده شان كردى و چه بسا آسمان نعمتى كه بر من فرو باريدى و نهرهاى بزرگوارى كه
اَجْرَيْتَها واَعْيُنِ اَحْداثٍ طَمَسْتَها وناشِيَةِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا وَجُنَّةِ
روان كردى و چشمه هاى جوشان حوادثى كه رويش را پوشاندى و لكه هاى كوچكى از ابر رحمتت كه آن را پهن كردى و زره هاى
ادامه در پست بعدی
R A H A
08-19-2011, 02:49 AM
عافِيَةٍ اَلْبَسْتَها وَغَوامِرِ كُرُباتٍ كَشَفْتَها واُمُورٍ جارِيَةٍ قَدَّرْتَها لَمْ
تندرستى كه بر بدنم پوشاندى و گردابهايى از اندوه كه برطرف كردى و امور جاريه ديگرى كه مقدر كردى و تو هرگاه
تُعْجِزْكَ اِذْ طَلَبْتَها وَلَمْ تَمْتَنِعْ مِنْكَ اِذْ اَرَدْتَهَا فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ
خواستيشان ازطلب آنها درنماندى و هرگاه آنها را اراده فرمودى قدرت برامتناع نداشتند پس تورا است ستايش اى پروردگارمن
مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
اى نيرومند شكست ناپذير و بردبار بى شتاب درود فرست بر محمد وآل محمد
وَاْجَعْلنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى
و قرار ده مرا از سپاسگزاران نعمتهايت و از يادكنندگان عطاهايت خدايا
وكَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ وَمِنْ كَسْرِ اِمْلاقٍ جَبَرْتَ وَمِنْ مَسْكَنَةٍ
وچه بسا خوش گمانى مرا كه صورت عمل دادى و چه بسيار شكستهاى بى چيزى مرا كه جبران كردى و نداريهاى
فادِحَةٍ حَوَّلْتَ وَمِنْ صَرْعَةٍ مُهْلِكَةٍ نَعَشْتَ وَمِنْ مَشَقَّةٍ اَرَحْتَ
سخت و كمرشكن را كه از من گرداندى و سقوطهاى نابودكننده اى كه بلندم كردى و چه سختيها كه مبدل به راحتى كردى
لاتُسْئَلُ عَمّا تَفْعَلُ وَهُمْ يُسْئَلُونَ وَلا يَنْقُصُكَ ما اَنْفَقْتَ وَلَقَدْ سُئِلْتَ
بازخواست نشوى ازآنچه مى كنى ولى ديگران بازخواست شوند وهرچه خرج كنى چيزى ازتو كاسته نگردد و چون از تو بخواهند
فَاَعْطَيْتَ وَلَمْ تُسْئَلْ فاَبْتَدَاْتَ وَاسْتُميحَ بابُ فَضْلِكَ فَما اَكْدَيْتَ
مى دهى و اگر هم نخواهند تو بى سابقه خواستن عطا مى كنى و از درگاه فضل تو احسان خواستند و تو دريغ نداشتى
اَبَيْتَ اِلاّ اِنْعاماً وَاْمِتناناً واِلاّ تَطَوُّلاً يا رَبِّ وَاِحْساناً واَبَيْتُ
ندادى جز ازراه نعمت بخشى وامتنانت وجز ازراه عطابخشى بى پايان خود اى پروردگارمن و احسانت ولى من هم درمقابل نكردم
اِلا اْنتِهاكاً لِحُرُماتِكَ وَاْجْتِراَّءً عَلى مَعاصِيكَ وَتَعَدِّياً لِحُدُودِكَ
جز پرده درى محرماتت و دليرى بر ارتكاب معاصى و نافرمانيهايت و ***** از حدود تو
وَغَفْلَةً عَنْ وَعيدِكَ وَطاعَةً لِعَدُوّى وَعَدُوِّكَ لَمْ يَمْنَعْكَ يا اِلهى
و بى خبرى از تهديد تو و پيروى از دشمن خود و دشمن تو، اى معبود و اى ياور
وناصِرى اِخْلالى بِالشُّكْرِ عَنْ اِتْمامِ اِحْسانِكَ وَلاَ حَجَزَنى ذلِكَ
بزرگوار من كوتاهى من درسپاسگزارى تو را از اتمام احسان ونيكى به من بازنداشت واتمام احسان و نيكى
عَنْ اِرْتِكابِ مَساخِطِكَ اَللّهُمَّ وَهذا مَقامُ عَبْدٍ ذَليلٍ اعْتَرَفَ لَكَ
تو نيز مانع من از ارتكاب اعمالى كه موجب خشم تو است نشد خدايا اكنون به حال بنده خوارى درآمده ام
بِالتَّوْحيدِ وَاَقَرَّ عَلى نَفْسِهِ بِالتَّقْصيرِ فى اَداَّءِ حَقِّكَ وَشَهِدَ لَكَ
كه معترف بيگانگى تو است و به زيان خود اعتراف مى كند كه در اداى حق تو كوتاهى كرده و گواهى دهد كه تو
بِسُبُوغِ نِعْمَتِكَ عَلَيْهِ وَجَميلِ عادَتِكَ عِنْدَهُ واِحْسانِكَ اِلَيْهِ فَهَبْ لى
نعمت خود را بر او فروگذار نكردى و از شيوه نيك و احسان خود نسبت به او كوتاهى نكردى پس
يا اِلهى وَسَيِّدِى مِنْ فَضْلِكَ ما اُريدُهُ اِلى رَحْمَتِكَ واَتَّخِذُهُ سُلَّماً
اى معبود و آقاى من از فضل خويش بدان اندازه به من ببخش كه بتوانم خود را به رحمتت برسانم و آن را نردبانى قرارداده
اَعْرُجُ فيهِ اِلى مَرْضاتِكَ وَ امَنُ بِهِ مِنْ سَخَطِكَ بِعِزَّتِكَ وَطَوْلِكَ
و به وسيله آن بسوى خوشنودى تو بالا روم و بدان سبب از خشم تو ايمن گردم به حق عزت و كرمت
وَبِحَقِّ نَبِيِّكَ مَحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ
و به حق پيامبرت محمد صلى الله عليه و آله پس ستايش خاص تو است اى پروردگار من كه
مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
نيرومندى هستى شكست ناپذير و بردبارى هستى بى شتاب درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاجْعَلْنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى
و قرارم ده از شكرگذاران نعمتهايت و از يادكنندگان عطايا و مراحمت ، خدايا
وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ فى كَرْبِ الْمَوْتِ وَحَشْرَجَةِ الصَّدْرِ
چه بسا بنده اى كه شب و روزش در سختى مرگ بگذرد و جان به سينه اش رسيده
وَالنَّظَرِ اِلى ما تَقْشَعِرُّ مِنْهُ الجُلُودُ وَتَفْزَعُ لَهُ القُلُوبُ واَنَا فى عافِيَةٍ
و بنگرد بدانچه بدنها از هولش بلرزد و دلها بطپد و من در تمام آن مناظر واحوال آسوده و در سلامتى بسر برم
مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ
پس ستايش خاص تو است اى پروردگار من كه نيرومندى هستى شكست ناپذير و بردبارى هستى
لايَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لِنَعماَّئِكَ مِنَ
بى شتاب درود فرست بر محمد و آل محمد و قرارم ده از سپاسگزاران نعمتهايت و از
الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى
يادكنندگان عطاهايت خدايا و چه بسا بنده اى كه بسر برد شب و
وَاَصْبَحَ سَقِيماً مَوْجِعاً فى اَنَّةٍ وَعَويلٍ يَتَقَلَّبُ فى غَمِّهِ لا يَجِدُ
روز خود را در بيمارى دردناك و در ناله و فرياد و از اندوه به خود مى پيچد نه راه چاره اى دارد
مَحيصاً وَلا يُسيغُ طَعاماً وَلا شَراباً وَاَنَا فى صِحَّةٍ مِنَ الْبَدَنِ
و نه غذا و نوشابه اى براحتى از گلويش پايين رود و من تندرست و از
وَسَلامَةٍ مِنَ الْعَيْشِ كُلُّ ذلِكَ مِنْكَ فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ
سلامتى كامل برخوردار هستم و همه اين نعمتها از تو است پس ستايش خاص تو است اى پروردگار من كه نيرومندى
لايُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنى
هستى شكست ناپذير و بردبارى هستى بى شتاب درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از سپاسگزاران
لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ
نعمتهايت و از يادكنندگان عطايا و مراحمت قرارم ده خدايا و چه بسا بنده اى كه بسر برد
اَمْسى وَاَصْبَحَ خآئِفا مَرْعُوبا مُشْفِقا وَجِلا هارِبا طَريدا مُنْجَحِرا
شب و روز خود را در ترس و خوف و هراس و اضطراب از خانه خود گريخته و آواره گشته و از ترس
فى مَضيقٍ وَمَخْبَاَةٍ مِنَ الْمَخابى قَدْ ضاقَتْ عَلَيْهِ الاْرْضُ بِرُحْبِها
در بيغوله اى رفته و در خفا گاهى خود را پنهان كرده و زمين بدين پهناورى از هر سو بر او تنگ شده
لايَجِدُ حيلَةً وَلا مَنْجى وَلا مَاْوى وَاَنَا فى اَمْنٍ وَطُمَاْنينَةٍ وَعافِيَةٍ
نه راه چاره اى دارد و نه جا و ماءوايى و من در كمال امنيت و آسايش و سلامتى
مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ
از اين ناراحتيها بسر برم پس خاص تو است ستايش اى پروردگار من كه نيرومندى هستى شكست ناپذير و بردبارى هستى
لايَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجعَلْنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ
بى شتاب درود فرست بر محمد و آل محمد و قرارم ده از سپاسگزاران نعمتهايت و از
الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى وَسَيِّدى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ
يادكنندگان عطايا و مراحمت اى خدا و اى آقاى من چه بسا بنده اى كه
اَمْسى وَاَصْبَحَ مَغْلُولاً مُكَبَّلاً فِى الْحَديدِ بِاَيْدِى الْعُداةِ
شب و روزش در غل و زنجير آهنين بگذرد در حالى كه بدست دشمنانى
لايَرْحَمُونَهُ فَقيداً مِنْ اَهْلِهِ وَوَلَدِهِ مُنْقَطِعاً عَنْ اِخْوانِهِ وَبَلَدهِ يَتَوَقَّعُ
بى رحم گرفتار و دور از زن و فرزند و جداى از برادران و شهر و ديار
كُلَّ ساعَةٍ بِاَىِّ قِتْلَةٍ يُقْتَلُ وَبِاَىِّ مُثْلَةٍ يُمَثَّلُ بِهِ وَاَنَا فى عافِيَةٍ مِنْ
هر ساعت انتظار مى كشد كه آيا به چه نحوى او را مى كشند و يا به چه طور اعضاى او را مى بُرند و من در عافيت كامل
ذلِكَ كُلِّهِ فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ
و دور از تمام اينها بسر برم پس ستايش خاص تو است اى پروردگار نيرومند شكست ناپذير و بردبار بى شتاب
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ
درود فرست بر محمد و آل محمد و قرار ده مرا از سپاسگزاران نعمتهايت و از يادكنندگان
وَ لاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى وَ كَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ يُقاسِى
عطايا و مراحمت خدايا و چه بسا بنده اى كه شب و روزش را در حال جنگ بسر مى برد و خود را آماده
الْحَرْبَ وَمُباشَرَةَ الْقِتالِ بِنَفْسِهِ قَدْ غَشِيَتْهُ الاْعْداَّءُ مِنْ كُلِّ جانِبٍ
پيكار كرده دشمنان با شمشير و نيزه و ساير وسايل جنگى از هر سو احاطه اش كرده اند
بِالسُّيُوفِ وَالرِّماحِ وَآلَةِ الْحَرْبِ يَتَقَعْقَعُ فِى الْحَديدِ قَدْ بَلَغَ
و او در زير آن همه اسلحه هاى آهنين گم شده و حد اعلاى كوشش خود را براى نجات مى كند
مَجْهُودَهُ لا يَعْرِفُ حيلَةً وَ لا يَجِدُ مَهْرَباً قَدْ اُدْنِفَ بِالْجِراحاتِ اَوْ
ولى راه چاره و گريزى ندارد و زخمهاى گران برداشته يا
مُتَشَحِّطاً بِدَمِهِ تَحْتَ السَّنابِكِ وَالاْرْجُلِ يَتَمَنّى شَرْبَةً مِنْ ماَّءٍ اَوْ
زير سم اسبها و پاها در خون خويش غلطيده آرزوى يك شربت آب يا
نَظْرَةً اِلى اَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ لا يَقْدِرُ عَلَيْها وَ اَنَا فى عافِيَةٍ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ
يك نظر به زن و فرزند خود را دارد ولى هيچ يك برايش ميسر نيست و من از اتمام آنها در عافيت و سلامت بسر برم
فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ
پس ستايش خاص تو است اى پروردگار نيرومند شكست ناپذير و بردبار بى شتاب درود فرست
عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجَعَلْنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ
بر محمد و آل محمد و قرار ده مرا از سپاسگزاران نعمتهايت و از يادكنندگان عطاها
مِنَ الذّاكِرينَ اِلهى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ فى ظُلُماتِ
و بخششهايت خدايا و چه بسا بنده اى كه شب و روز كند در تاريكيهاى
الْبِحارِ وَعَواصِفِ الرِّياحِ وَالاْهْوالِ وَالاْ مْواجِ يَتَوقَّعُ الغَرَقَ
درياها و يا تندبادها و هراسها و امواج خروشان دريا كه انتظار غرق
وَالْهَلاكَ لا يَقْدِرُ عَلى حيلَةٍ اَوْ مُبْتَلىً بِصاعِقَةٍ اَوْ هَدْمٍ اَوْ حَرْقٍ اَوْ
و هلاكت را مى كشد و راه چاره ندارد يا آن كس كه گرفتار شده به صاعقه يا زير آوار رفتن يا آتش سوزى يا
شَرْقٍ اَوْ خَسْفٍ اَوْ مَسْخٍ اَوْ قَذْفٍ وَاَنَا فى عافِيَةٍ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ فَلَكَ
استخوان به گلو گير كردن يا به زمين فرو رفتن يا مسخ يا در پرتگاهى گير كرده ومن از اينها همه آسوده و راحت هستم پس
ادامه دارد
R A H A
08-19-2011, 02:50 AM
الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَجْعَلُ صَلِّ عَلى
خاص تو است ستايش اى پروردگار نيرومند شكست ناپذير و بردبار بى شتاب درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ
محمد و آل محمد و قرارم ده از سپاسگزاران نعمتهايت و از يادكنندگان عطاها و
الذّاكِرينَ اِلهى وكَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى واَصْبَحَ مُسافِراً شاخِصاً عَنْ
مرحمتهايت خدايا و چه بسا بنده اى كه شب و روزش در مسافرت مى گذرد دور از
اَهْلِهِ وَوَلَدِهِ مُتَحَيِّراً فِى الْمَفاوِزِ تائِهاً مَعَ الْوُحُوشِ وَالْبَهاَّئِمِ
زن و فرزند حيران در بيابانها در حال سرگردانى با حيوانات وحشى و چهارپا
وَالْهَواَّمِّ وَحِيداً فَريداً لا يَعْرِفُ حيلَةً وَلا يَهْتَدى سَبيلاً اَوْ مُتَاَذِّياً
و گزنده تك و تنها زندگى مى كند نه چاره اى به نظرش مى رسد و نه راه به جايى برد يا دچار آزار
بِبَرْدٍ اَوْ حَرٍّ اَوْ جُوعٍ اَوْ عُرْىٍ اَوْ غَيْرِهِ مِنَ الشَّداَّئِدِ مِمَّا اَنَا مِنْهُ خِلْوٌ
سرما يا گرما يا گرسنگى يا برهنگى يا ساير سختيها شده كه من از آنها همه آسوده ام
فى عافِيَةٍ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ فَلَكَ الْحَمْدُ يا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى
و در تندرستى و آسايش از آنها هستم پس خاص تو است ستايش اى پروردگار نيرومند شكست ناپذير و
اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنى لِنَعْمآئِكَ مِنَ
بردبار بى شتاب درود فرست بر محمد و آل محمد و قرارم ده از سپاسگزاران نعمتهايت و از
الشّاكِرينَ ولاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى وَسَيِّدى وكَمْ مِنْ عَبْدٍ
ياد كنندگان عطايا و مراحمتت اى خدا و اى آقاى من و چه بسا بنده اى كه بسر برد
اَمْسى وَاَصْبَحَ فَقيراً عاَّئِلاً عارِياً مُمْلِقاً مُخْفِقاً مَهْجُوراً جائِعاً
شب و روز خود را در حال فقر و تنگدستى و برهنگى و ياءس و هجران دوستان و گرسنگى و
ظَمْئانَ يَنْتَظِرُ مَنْ يَعُودُ عَلَيْهِ بِفَضْلٍ اَوْ عَبْدٍ وَجيهٍ عِنْدَكَ هُوَ اَوْجَهُ
تشنگى و چشم براه است تا آيا كسى بر او احسانى كند يا (چه بسا) برده و غلام آبرومندى در پيش تو كه از من
مِنّى عِنْدَكَ وَ اَشدُّ عِبادَةً لَكَ مَغْلُولاً مَقْهُوراً قَدْ حُمِّلَ ثِقْلاً مِنْ تَعَبِ
كه آزادم آبرومندتر و عبادت و طاعتش به درگاه تو بيشتر است و زير زنجير و قدرت ارباب است و بار سنگين بردگى بر دوش
الْعَناَّءِ وَ شِدَّةِ الْعُبُودِيَّةِ وَكُلْفَةِ الرِّقِّ وَثِقْلِ الضَّريبَةِ اَوْ مُبْتَلاً بِبَلاءٍ
دارد چه از رنج و تعب و چه سختى كارهاى بردگى و چه مشقت غلام بودن وچه پرداخت وجه سنگين به ارباب خود يا آن شخصى
شَديدٍ لا قِبَلَ لَهُ [بِهِ] اِلاّ بِمَنَّكَ عَلَيْهِ واَنَا الْمَخْدُومُ الْمُنَعَّمُ الْمُعافَى
كه به بلاء و سختى دچارگشته و تاب تحمل آن را ندارد جز اينكه تو در رفع آن بر او كمك كنى ولى مرا هم ديگران خدمت كنند
الْمَكَرَّمُ فى عافِيَةٍ مِمّا هُوَ فيهِ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ذلِكَ كُلِّهِ مِنْ مُقْتَدرٍ
وهم نعمت بخشند وهم تندرست وگرامى وازآنچه اوبدان گرفتاراست آسوده ام پس ستايش دربرابر اين همه نعمت خاص تواست كه نيرومندى
لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجَعْلنى
هستى شكست ناپذير و بردبارى هستى كه شتاب نكند درود فرست بر محمد و آل محمد و قرارم ده
لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ اِلهى وَسَيِّدى
از شكرگزاران نعمتهايت و از يادكنندگان عطايا و مراحمت اى معبود و آقاى من
وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى واَصْبَحَ شَريداً طَريداً حَيرانَ مُتَحَيِّراً جاَّئِعاً
چه بسا بنده اى كه بسر برد شب و روز خود را در حال آوارگى و حيرانى و سرگردانى و گرسنگى
خائِفاً خاسِراً فِى الصَّحارى وَالْبَرارى قَدْ اَحْرَقَهُ الْحَرُّ وَالْبَرْدُ وَهُوَ
ترسان و زيان رسيده در ميان صحراها و بيابانها سرما و گرما او را بى تاب كرده و
فى ضَرٍّ مِنَ الْعَيْشِ وَضَنْكٍ مِنَ الْحَيوةِ وَذُلٍّ مِنَ المَقامِ يَنْظُرُ اِلى
در وضع فلاكت بار و زندگى سخت و جاى خوار و پستى بسر مى برد و از روى حسرت به
نَفْسِهِ حَسْرَةً لا يَقْدِرُ لَها عَلى ضَرٍّ وَلا نَفْعٍ وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ
خود مى نگرد و قدرت بر سود و زيان خود ندارد و من
بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ فَلا اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدرٍ لا يُغْلَبُ وَذى
به واسطه جود و كرم تو از اينها همه آسوده ام پس معبودى جز تو نيست منزهى تو اى خداى نيرومند شكست ناپذير و
اَناةٍ لا تَعْجَلُ صَلِّعَلى مُحَمَّدٍ وَآلِمُحَمَّدٍ واْجعَلْنى لاَنْعُمِكَ مِنَ الشّاكِرينَ
بردبار بى شتاب درود فرست بر محمد و آل محمد و قرارم ده از سپاسگزاران نعمتها
ولاِلاَّئِكَمِنَالذ اكِرينَوَارْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ (نسخه المجلسي)
و يادكنندگان عطاهايت و به رحمت خويش بر من رحم كن اى ارحم الراحمين
اِلهى وَسَيِّدى وَ كَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ عَليلاً مَريضاً سَقيماً مُدْنِفاً
اى خدا و اى آقاى من چه بسا بنده اى كه بسر برد شب و روز خود را در حال دردمندى و بيمارى و ناخوشى كه در بستر
عَلى فُرُشِ العِلَّةِ وَفى لِباسِها يَتَقَلَّبُ يَميناً وشِمالاً لا يَعْرِفُ شَيْئاً
بيمارى و جامه ناخوشى افتاده و از شدت ناراحتى به اين پهلو و آن پهلو مى چرخد و چيزى
مِنْ لَذَّةِ الطَّعامِ وَلا مِنْ لَذَّةِ الشَّرابِ يَنْظُرُ اِلى نَفْسِهِ حَسْرَةً لايَسْتَطيعُ
از لذت نوشيدنى و خوراك نمى فهمد و از روى حسرت به خود مى نگرد و قدرتى
لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ فَلا اِلهَ إلاّ
بر سود و زيان خود ندارد ولى من به واسطه جود و كرم تو از تمام اينها آسوده ام پس معبودى جز تو نيست
اَنْتَ سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى
منزهى تو اى خداى نيرومند شكست ناپذير و بردبار بى شتاب درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاْجعَلْنى لَكَ مِنَ الْعابِدينَ وَلِنعَماَّئِكَ مِنَ
محمد و آل محمد و قرارم ده از زمره پرستش كنندگان خود و از جمله سپاسگزاران نعمتهايت و
الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّاكِرينَ وَارْحَمْنى بِرحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ
يادكنندگان عطاهايت و به رحمت خود بر من ترحم كن اى مهربانترين
الرّاحِمينَ مَوْلاىَ وَسَيِّدى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ وَقَدْ دَنا
مهربانان اى سرور من و اى آقاى من و چه بسا بنده اى كه بسر برد شب و روز خود را در حالى كه
يَوْمَهُ مِنْ حَتْفِهِ واَحْدَقَ بِهِ مَلَكُ الْمَوْتِ فى اَعْوانِهِ يُعالِجُ سَكَراتِ
عمرش بسرآمده و فرشته مرگ با اعوان و يارانش دور بستر او را گرفته و او در سختيهاى جان كندن و گردابهاى
الْمَوْتِ وَحِياضَهُ تَدُورُ عَيْناهُ يَميناً وَشِمالاً يَنْظُرُ اِلى اَحِبّاَّئِهِ
مرگ غوطه مى خورد چشمانش به راست و چپ مى گردد نگاه به دوستان و
وَاَوِدّاَّئِهِ واَخِلاَّّئِهِ قَدْ مُنِعَ مِنَ الكَلامِ وَحُجِبَ عَنِ الخِطابِ يَنْظُرُ
رفقا و ياران صميمى خود مى كند و ياراى سخن گفتن ندارد و از گفتار بازمانده از روى حسرت به خود مى نگرد
اِلى نَفْسِهِ حَسْرَةً لايَسْتَطيعُ لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ
كه هيچ بر سود و زيان خود قادر نيست و من اى خدا به واسطه
بِجُودِكَ وَكَرمِكَ فَلا اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى
جود و كرم تو از اينها همه آسوده ام پس معبودى نيست جز تو منزهى تو اى نيرومند شكست ناپذير و
اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واجْعَلْنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ
بردبار بى شتاب درود فرست بر محمد و آل محمد و قرارم ده از سپاسگزاران نعمتهايت و از
الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّاكِرينَ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ
يادكنندگان عطاها و بخششهايت و به رحمت خود بر من ترحم كن اى مهربانترين
الرّاحِمينَ مَوْلاىَ وَ سَيِّدى وَ كَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَ اَصْبَحَ فى مَضائِقِ
مهربانان اى سرور و آقاى من و چه بسا بنده اى كه بسر برد شب و روز خود را در تنگناهاى
الحُبُوسِ وَالسُّجُونِ وَكُرَبِها وَذُلِّها وَحَديدِها يَتَداوَلُهُ اَعْوانُها
زندانها و محبسها و در ناراحتيها و خوارى و زنجير آهنين زندان گرفتار است و زندانبانها
وَ زَبانِيَتُها فَلا يَدْرى اَىُّ حالٍ يُفْعَلُ بِهِ وَاَىُّ مُثْلَةٍ يُمَثَّلُ بِهِ فَهُوَ فى
دژخيمان دست بدست اورا بگردانند واو نمى داند به چه سرنوشتى دچار خواهد شد و چه عضوى از او را قطع خواهندكردپس آن
ضُرٍّ مِنَ الْعَيْشِ وَضَنْكٍ مِنَ الْحَيوةِ يَنْظُرُ اِلى نَفْسِهِ حَسْرَةً
بيچاره در وضع فلاكت بار و زندگى سختى بسر مى برد از روى حسرت به خود مى نگرد كه
لايَسْتَطيعُ لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ
قادر بر سود و زيان خود نيست و من به واسطه جود و كرم تو از اينها همه آسوده ام
فَلا اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ
پس معبودى جز تو نيست منزهى تو اى نيرومند شكست ناپذير و بردبار بى شتاب
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لَكَ مِنَ الْعابِدينَ ولِنَعْماَّئِكَ
درود فرست بر محمد و آل محمد و قرارم ده در زمره پرستش كنندگان خود و شكرگذاران نعمتهايت
مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ
و از يادكنندگان عطاهايت و به رحمت خويش بر من ترحم كن اى مهربانترين
الرّاحِمينَ سَيِّدِى وَمَوْلاىَ وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ قَدِ اسْتَمَرَّ
مهربانان اى آقاى من و سرور من و چه بسا بنده اى كه بسر برد شب و روزش را در حالى كه
عَلَيْهِ القَضاَّءُ وَاَحْدَقَ بِهِ الْبَلاَّءُ وَفارَقَ اَوِدّاَئَهُ وَاَحِبّاَئَهُ وَاَخِلاَّّئَهُ
به سرنوشت بدى دچار گشته و گرفتارى از چهار طرف او را احاطه كرده و از دوستان و ياران و رفقاى صميمى دور گشته
وَاَمْسى اَسيراً حَقيراً ذَليلاً فى اَيْدِى الْكُفّارِ وَالاْعْداَّءِ يَتَداوَلُونَهُ
و شبش در حال اسارت و كوچكى و ذلت در دست كفار و دشمنان بسر آيد كه او را دست بدست
يَميناً وَشِمالاً قَدْ حُصِرَ فِى الْمَطاميرِ وَثُقِّلَ بِالْحَديدِ لا يَرى شَيْئاً
به راست و چپ بگردانند و در سياه چالها زندانى شده و به زنجير و آهن بسته نه از روشنى دنيا ببيند
ادامه دارد
R A H A
08-19-2011, 02:54 AM
مِنْ ضِياَّءِ الدُّنْيا وَلا مِنْ رَوْحِها يَنْظُرُ اِلَى نَفْسِهِ حَسْرَةً لا يَسْتَطيعُ
و نه از نسيم جان بخشش بر او بوزد از روى حسرت به خويشتن بنگرد و قادر بر
لَها ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَاَنَا خِلْوٌ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ فَلا اِلهَ إلاّ
سود و زيان خويش نباشد و من به واسطه جود و كرم تو از اينها همه آسوده ام پس معبودى جز تو نيست
اَنْتَ سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى
منزهى تو اى نيرومند شكست ناپذير و بردبار بى شتاب درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لَكَ مِنَ الْعابِدينَ وَلِنَعْماَّئِكَ مِنَ
محمد وآل محمد و قرارم ده از پرستش كنندگانت و از سپاسگزاران نعمتهايت و از
الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّاكِرينَ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
يادكنندگان عطاهايت و به رحمت خود به من ترحم كن اى مهربانترين مهربانان
اِلهى وَسَيِّدِى وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ قَدِ اشتاقَ
اى خداى من و آقايم و چه بسا بنده اى كه شام و يا صبح كرده و روى ميلى كه
اِلَى الدُّنْيا للِرَّغْبَةِ فيها اِلى اَنْ خاطَرَ بِنَفْسِهِ وَمالِهِ حِرْصاً مِنْهُ عَلَيْها
بدنيا دارد مشتاقانه خود و مالش را به خطر انداخته از روى حرصى كه بر آن دارد
قَدْ رَكِبَ الْفُلْكَ وَكُسِرَتْ بِهِ وَهُوَ فى آفاقِ الْبِحارِ وَظُلَمِها يَنْظُرُ اِلى
سوار بر كشتى شده و كشتى او شكسته و او در كرانه ها و تاريكيهاى دريا از روى
نَفْسِهِ حَسْرَةً لا يَقْدِرُ لَها على ضَرٍّ وَلا نَفْعٍ وَاَنَا خِلْوٌ ذلِكَ كُلِّهِ
حسرت به خود مى نگرد قدرتى بر سود و زيان خود ندارد و من
بِجُوِدكَ وَكَرَمِكَ فَلا اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى
به جود و كرم تو از همه اينها آسوده ام پس معبودى جز تو نيست منزهى تو اى نيرومند شكست ناپذير و
اَناةٍ لا يَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لَكَ مِنَ
بردبار بى شتاب درود فرست بر محمد و آل محمد و قرارم ده از
الْعابِدينَ وَلِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّ اكِرينَ
پرستش كنندگانت و از سپاسگزاران نعمتهايت و از ياد كنندگان عطاهايت و به
وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اِلهى وَسَيِّدى وَكَمْ مِنْ
رحمتت به من ترحم كن اى مهربانترين مهربانان اى معبود من و آقايم و چه بسا
عَبْدٍ اَمْسى وَاَصْبَحَ قَدِ اسْتَمَرَّ عَلَيْهِ الْقَضاَّءُ وَاَحْدَقَ بِهِ الْبَلاَّءُ والكُفّارُ
بنده اى كه شب و يا صبح كرده و قضا بر او ادامه يافته و بلا و كفار
والاْعْداءُ وَاَخَذَتْهُ الرِّماحُ وَالسُّيُوفُ وَالسِّهامُ وَجُدِّلَ صَريعاً وَقَدْ
و دشمنان او را احاطه كرده و نيزه ها و شمشيرها و تيرها دورش را گرفته و برو در
شَرِبَتِ الاْرْضُ مِنْ دَمِهِ واَكَلَتِ السِّباعُ وَالطَّيْرُ مِنْ لَحْمِهِ وَاَنَا خِلْوٌ
افتاده زمين از خونش رنگين و درندگان و پرندگان گوشتش مى خورند و من
مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ لا بِاسْتِحْقاقٍ مِنّى يا لا اِلهَ إ لاّ اَنْتَ
به جود و كرم تو از آن آسوده ام نه اينكه مستحق آن باشم اى كه معبودى جز تو نيست
سُبْحانَكَ مِنْ مُقْتَدِرٍ لا يُغْلَبُ وَذى اَناةٍ لا تَعْجَلُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
منزهى اى نيرومند شكست ناپذير و بردبار بى شتاب درود فرست بر محمد
وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ
و آل محمد و قرارم ده از سپاسگزاران نعمتهايت و يادكنندگان
الذّاكِرينَ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ - نسخة المجلسى ]
عطاهايت و به رحمتت به من ترحم كن اى مهربانترين مهربانان * * * * *
وَعِزَّتِكَ يا كَريمُ لاََطْلُبَنَّ مِمّا لَدَيْكَ وَلاَُلِحَّنَّ عَلَيْكَ وَلاَمُدَّنَّ يَدى
سوگند به عزت تو اى بزرگوار كه من از آنچه پيش تو است مى خواهم و در اين باره پافشارى دارم و دستم را
نَحْوَكَ مَعَ جُرْمِها اِلَيْكَ يا رَبِّ فَبِمَنْ اَعُوذُ وَبِمَنْ اَلُوذُ لا اَحَدَ لى اِلاّاَنْتَ
با اينكه گناهكار است به سويت دراز كنم پروردگارا (اگر به درگاه تو نيايم ) به كه پناه ببرم و به كه روآورم كسى را جز تو ندارم
اَفَتَرُدُّنى وَاَنْتَ مُعَوَّلى وَعَلَيْكَ مُتَّكَلى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى
آيا تو هم مرا برانى در صورتى كه تو تكيه گاه منى و توكلم بر تو است از تو خواهم به حق آن نامت كه
وَضَعْتَهُ عَلَى السَّم اَّءِ فَاْستَقَلَّتْ وَعَلَى الاْرْضِ فَاسْتَقَرَّتْ وَعَلَى
بر آسمان نهادى و پابرجا شد و بر زمين نهادى و مستقر شد و بر
الْجِبالِ فَرَسَتْ وَعَلَى اللَّيْلِ فَاَظْلَمَ وَعَلَى النَّهارِ فَاسْتَنارَ اَنْ تُصَلِّىَ
كوهها نهادى استوار شد و بر شب نهادى تاريك شد و بر روز نهادى روشن گرديد كه درود فرستى
عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمِّدٍ وَاَنْ تَقْضِىَ لى حَواَّئِجى كُلَّها وَتَغْفِرَ لى
بر محمد و آل محمد و همه حاجتهاى مرا برآورى و همه گناهانم بيامرزى
ذُنُوبى كُلَّها صَغيرَها وَكَبيرَها وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ مِنَ الرِّزْقِ ما تُبَلِّغُنى بِهِ
چه كوچك باشد و چه بزرگ و روزيم را به اندازه اى فراخ گردانى كه به وسيله آن به
شَرَفَ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ مَوْلاىَ بِكَ اسْتَعَنْتُ فَصَلِّ
شرافت دنيا و آخرت برسم اى مهربانترين مهربانان اى سرور من به تو يارى جويم پس درود فرست
عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ واَعِنّى وَبِكَ اسْتَجَرْتُ فَاَجِرْنى واَغْنِنى
بر محمد و آل محمد و ياريم ده و به تو پناه آورده ام پس پناهم ده و مرا
بِطاعَتِكَ عَنْ طاعَةِ عِبادِكَ وَبِمَسْئَلَتِكَ عَنْ مَسْئَلَةِ خَلْقِكَ وَانْقُلْنى
به وسيله اطاعت خويش از اطاعت بندگانت بى نياز كن و به وسيله درخواست از خود
مِنْ ذُلِّ الْفَقْرِ اِلى عِزِّ الْغِنى وَمِنْ ذُلِّ الْمَعاصى اِلى عِزِّ الطّاعَةِ فَقَدْ
از درخواست مخلوقت مستغنى ساز و مرا از ذلت ندارى و فقر بسوى عزت دارايى منتقل كن و از خوارى گناهان به شوكت اطاعت ببر
فَضَّلْتَنى عَلى كَثيرٍ مِنْ خَلْقِكَ جُوداً مِنْكَ وَكَرَماً لا بِاسْتِحْقاقٍ مِنّى
زيرا كه تو از روى جود و كرم خويش مرا بر بسيارى از خلق خويش برترى دادى و اين نه به خاطر استحقاق من بود
اِلهى فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ذلِكَ كُلِّهِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
خدايا پس ستايش خاص تو است در همه اينها درود فرست بر محمد و آل محمد
وَاجْعَلْنى لِنَعْماَّئِكَ مِنَ الشّاكِرينَ وَلاِلاَّئِكَ مِنَ الذّاكِرينَ پس به سجده
و قرارم ده از سپاسگزاران نعمتهايت و يادكنندگان عطاهايت * * * * * * *
برو و بگو: سَجَدَ وَجْهِىَ الذَّليلُ لِوَجْهِكَ الْعَزيزِ الْجَليلِ سَجَدَ وَجْهِىَ
* * * * به خاك افتاد روى خوارم براى روى عزيز و بزرگوارت به خاك افتاد روى
البالى اْلفانى لِوَجْهِكَ الدّاَّئِم الْباقى سَجَدَ وَجْهِىَ الْفَقيرُ لِوَجْهِكَ
كهنه و فانى من در برابر روى جاويدان و هميشگى تو به خاك افتاد روى فقير من براى روى
الْغَنِىِّ الْكَبيرِ سَجَدَ وَجْهى وَسَمْعى وَبَصَرى وَلَحْمى وَدَمى
بى نياز بزرگ تو به خاك افتاد رو و گوش و چشم و گوشت و خون
وَجِلْدى وَعَظْمى وَما اَقَلَّتِ الاْرْضُ مِنّى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَللّهُمَّ
و پوست و استخوان و هرچه از من كه روى زمين است براى خدا پروردگار جهانيان خدايا
عُدْ عَلى جَهْلى بِحِلْمِكَ وَعَلى فَقْرى بِغِناكَ وَعَلى ذُلّى بِعِزِّكَ
بر نادانى من به بردبارى خويش بازگرد و بر نيازمنديم به بى نيازيت و بر خواريم به عزت و
وَسُلْطانِكَ وَعَلى ضَعْفى بِقُوَّتِكَ وَعَلى خَوْفى بِاَمْنِكَ وَعَلى ذُنُوبى
سلطنتت و بر ناتوانيم به توانائيت و بر ترسم به امان بخشيت و بر گناهان
وَخطاياىَ بِعَفْوِكَ وَرَحْمَتِكَ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْرَءُ بِكَ
و خطاهايم به عفو و رحمتت اى بخشاينده اى مهربان خدايا من
فى نَحْرِ فُلانِ بْنِ فُلان واَعُوُذ بِكَ مِنْ شَرِّهِ فَاكْفِنيهِ بِما كَفَيْتَ بِهِ اَنْبِياَّئَكَ
دفع فلان پسر فلان دشمنم را از تو خواهم و از شر او به تو پناه برم پس شرش را از من دور كن هرطور كه از پيمبران
وَاَوْلِياَّئَكَ مِنْ خَلْقِكَ وَصالِحى عِبادِكَ مِنْ فَراعِنَةِ خَلْقِكَ وَطُغاةِ
و اولياء خود از خلقت و بندگان شايسته ات شر ياغيان و سركشان را دور كردى و
عُداتِكَ وَشَرِّ جَميعِ خَلْقِكَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اِنَّكَ عَلى
پناه برم به تو از شر همه خلقت به رحمتت اى مهربانترين مهربانان كه تو بر
كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ وَحَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكيلُ.
هر چيز توانايى و بس است ما را خدا و نيكو وكيلى خواهد بود.
R A H A
08-19-2011, 02:58 AM
دعاى سيفى صغير (معروف به دعاى قاموس)
شيخ اجلّ ثقة الا سلام نورى عطَّرَ اللّهُ مرقده در صحيفه ثانيه علويّه آنرا ذكر كرده و فرموده كه از براى اين دعا در كلمات ارباب طلسمات و تسخيرات شرح غريبى است و از براى او آثار عجيبه ذكر كرده اند و من چون اعتماد بر آن نداشتم ذكر نكردم لكن اصل دعا را ذكر مى كنم تَسامُحا و تَاَسِّيا بالعُلماء الا علامِ و دعا اين است :
بنام خداى بخشاينده مهربان
رَبِّ اَدْخِلْنى فى لُجَّةِ بَحْرِ اَحَدِيَّتِكَ وَطَمْطامِ يَمِّ وَحْدانِيَّتِكَ وَقَوِّنى
پروردگارا مرا در ميان درياى يگانگيت و در دل اقيانوس يكتائيت وارد كن و نيرويم ده
بِقُوَّةِ سَطْوَةِ سُلْطانِ فَرْدانِيَّتِكَ حَتّى اَخْرُجَ اِلى فَضاَّءِ سَعَةِ رَحْمَتِكَ
به نيروى پيروز فرمانروايى تنهائيت تا من به فضاى وسيع رحمتت درآيم
وَفى وَجْهى لَمَعاتُ بَرْقِ الْقُرْبِ مِنْ اثارِ حِمايَتِكَ مَهيباً بِهَيْبَتِكَ
در حالى كه در چهره ام پرتوهايى از برق نزديكى به تو از آثار حمايتت موجود باشد و از هيبت تو هيبتى
عَزيزاً بِعِنايَتِكَ مُتَجَلِّلاً مُكَرَّماً بِتَعْليمِكَ وَتَزْكِيَتِكَ واَلْبِسْنى خِلَعَ
گرفته باشد و به عنايت تو نيرومند گشته و به بركت تعليم و پرورش تو با شوكت و گرامى شده باشد و خلعت
الْعِزَّةِ وَالْقَبُولِ وَسَهِّلْ لى مَناهِجَ الْوُصْلَةِ والْوُصُولِ وَتَوِّجْنى بِتاجِ
عزت و قبولى درگاهت را به من بپوشان و راههاى وصول و رسيدن به درگاهت را برايم هموار ساز و تاج
الْكَرامَةِ وَالْوَقارِ وَاَلِّفْ بَيْنى وَبَيْنَ اَحِبّاَّئِكَ فى دارِ الدُّنْيا وَدارِ
بزرگوارى و وقار بر سرم نه و ميان من و دوستانت را در دنيا و آخرت آشتى و الفت بده و
الْقَرارِ وَارْزُقْنى مِنْ نُورِ اسْمِكَ هَيْبَةً وَسَطْوَةً تَنْقادُ لِىَ الْقُلُوبُ
از روشنى نام بزرگوارت هيبت و سطوتى روزى من كن كه دلها و ارواح مطيع و منقاد من گردند
وَالاْرْواحُ وَتَخْضَعُ لَدَىَّ النُّفوُسُ وَالاْشْباحُ يا مَنْ ذَلَّتْ لَهُ رِقابُ
و نفوس و اشباح در پيش من فروتن گردند اى كه در برابرش گردنكشان خوار و
الْجَبابِرَةِ وَخَضَعَتْ لَدَيْهِ اَعْناقُ الاْكاسِرَةِ لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْكَ اِلاّ
پادشاهان خاضع و تسليمند راه نجات و پناهگاهى از تو جز بسوى تو نيست و كمكى نيست مگر
اِلَيْكَ وَلا اِعانَةَ اِلاّ بِكَ وَلاَ اتِّكاَّءَ اِلاّ عَلَيْكَ ادْفَعْ عَنّى كَيْدَ
بوسيله خودت و اعتمادى نيست جز بر تو دور كن از من بدانديشى
الْحاسِدينَ وَظُلُماتِ شَرِّ المُعانِدينَ وَارْحَمْنى تَحْتَ سُرادِقاتِ
حسودان و تاريكيهاى شر ستيزه جويان را و در زير پرده هاى عرش خود بر من ترحم كن
عَرْشِكَ يا اَكْرَمَ الاْكْرَمينَ اَيِّدْ ظاهِرى فى تَحْصيلِ مَراضيكَ وَنَوِّرْ
اى بزرگوارترين بزرگواران يارى ده ظاهرم را در تحصيل موجبات خوشنوديت و نورانى كن
قَلْبى وَسِرّى بِالاِْطِّلاعِ عَلى مَناهِجِ مَساعيكَ اِلهى كَيْفَ اَصْدُرُ
دل و اندرونم را به آگاه شدن بر راههاى وصول به سويت خدايا چگونه
عَنْ بابِكَ بِخَيْبَةٍ مِنْكَ وَقَدْ وَرَدْتُهُ عَلى ثِقَةٍ بِكَ وَكَيْفَ تُؤْيِسُنى مِنْ
از در خانه ات ماءيوسانه بازگردم در صورتى كه با اطمينان به تو بدينجا آمده ام و چگونه از
عَطاَّئِكَ وَقَدْ اَمَرْتَنى بِدُعاَّئِكَ وَها اَنَا مُقْبِلٌ عَلَيْكَ مُلْتَجِئٌ اِلَيْكَ
عطا و بخششت نوميدم سازى در صورتى كه خودت به دعا كردن وادارم كردى و هم اكنون من رو به تو آورده ام و پناهنده به تو
باعِدْ بَيْنى وَبيْنَ اَعْداَّئى كَما باعَدْتَ بَيْنَ اَعْداَّئى اِخْتَطِفْ اَبْصارَهُمْ
گشته ام ميان من و دشمنانم را دور كن چنانكه ميانه خود آن دشمنانم را جدايى انداختى و به وسيله نور قدس خود
عَنّى بِنُورِ قُدْسِكَ وَجَلالِ مَجْدِكَ اِنَّكَ اَنْتَ اللّهُ المُعْطى جَلاَّئِلَ النِّعَمِ
و شوكت مجدت چشمانشان را از من نابينا كن كه همانا تويى خدايى كه به رازگويانت نعمتهاى بزرگ
الْمُكَرَّمَةِ لِمَنْ ناجاكَ بِلَطاَّئِفِ رَحْمَتِكَ يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا ذَا الْجَلالِ
و پرارزش عطا كنى به وسيله ريزه كاريهاى رحمتت اى زنده اى پاينده اى صاحب جلال
وَالاِْكْرامِ وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا وَنَبِيِّنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ
و بزرگوارى و درود خدا بر سيد ما و پيمبر ما محمد و آل
الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ.
پاك و پاكيزه اش همگى
R A H A
08-19-2011, 02:59 AM
آيات اسم اعظم
در ذكر بعض آيات و دعاهاى نافعه مختصره كه انتخاب كردم از كتب معتبره اوّل سيّد اَجَل سيّد عليخان شيرازى رِضْوانُ اللّهِ عَلَيْهِ در كتاب كلم طيّب نقل فرموده كه اسم اعظم خدايتعالى آنست كه افتتاح او اللّه و اختتام او هُوَ است و حروفش نقطه ندارد وَلا يَتَغَيَّرُ قَرائَتُهُ اُعْرِبَ اَمْ لَمْ يُعْرَبْ واين در قرآن مجيد در پنج آيه مباركه از پنج سوره است بقره و آل عمران و نساء و طه و تغابن شيخ مغربى گفته هر كه اين پنج آيه مباركه را وِرد خود قرار دهد و هر روز يازده مرتبه بخواند هر آينه آسان شود براى او هر مهمّى از كُلّى و جُزئى بزودى انشاءالله تعالى
R A H A
08-19-2011, 02:59 AM
ذكر پنج آيه اسم اعظم
آن پنج آيه اين است
(1) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ الْحَىُّ القَيُّومُ تا آخر آية الكرسى
(1) خدايى كه نيست معبودى جز او زنده و پاينده
(2) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ الحَىُّ القَيُّومُ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ
(2) خدايى كه نيست معبودى جز او زنده و پاينده كه كتاب را به حق بر تو
مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ واَنْزَلَ التَّوْريةَ وَالاِْنْجيلَمِنْقَبْلُ هُدىً لِلنّاسِ
نازل فرمود و كتابهاى پيشين را تصديق كند و از پيش تورات
و انجيل رانازل كرده كه هدايتى است براى مردم
وَاَنْزَلَ الْفُرْقانَ (3) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ
و فرقان را نيز نازل فرمود (3) خدايى كه نيست معبودى جز او و قطعا شما را در روز قيامت گردآورد
لارَيْبَ فيهِ وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَديثاً (4) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ لَهُ
كه شكى در آن نيست و كيست كه در گفتار از خدا راستگوتر باشد (4) خدايى كه نيست معبودى جز او
الاْسْماَّءُالْحُسْنى (5) اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ هُوَ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِالْمُؤْمِن ُونَ
و همه نامهاى نيك از آن اوست (5) خدايى كه معبودى جز او نيست و بر خدا بايد توكل كنند مؤ منان
R A H A
08-19-2011, 03:00 AM
دعاى توسل به ائمه عليهم السلام
دوّم علاّمه مجلسى (ره ) فرموده كه در بعضى از كتب معتبره نقل كرده اند ازمحمّد بن بابويه كه اين دعاء توسّل را از ائمه روايت كرده است و گفته است كه در هيچ امرى نخواندم مگر آنكه اثر اجابت را به زودى يافتم اينست دعا:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
خدايا از تو مى خواهم
وَاَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يا
و بسويت رو كنم بوسيله پيامبرت پيامبر رحمت محمد صلى الله عليه وآله اى
اَبَاالْقاسِمِ يا رَسُولَ اللّهِ يا اِمامَ الرَّحْمَةِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا
ابا القاسم اى رسول خدا اى پيشواى رحمت اى آقاى ما و سرور ما ما رو آورديم و
وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا
شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار دهيم اى
وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا اَبَا الْحَسَنِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ يا
آبرومند در نزد خدا براى ما نزد خدا شفاعت كن اى اباالحسن اى اميرمؤ منان اى
عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا
على بن ابيطالب اى حجت خدا بر خلق اى آقاى ما و سرور ما ما
تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ
رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش روى
حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ يا
حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما نزد خدا اى فاطمه زهرا اى
بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا
دختر محمد اى نور چشم پيغمبر اى بانوى ما و سرور ما ما رو آورديم
وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا
و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار دهيم اى
وَجيهَةً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللّهِ يا اَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي
آبرومند پيش خدا شفاعت كن براى ما نزد خدا اى ابا محمد اى حسن بن على
اَيُّهَا الْمُجْتَبى يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا
اى برگزيده اى فرزند رسول خدا اى حجت خدا بر خلق اى آقاى ما و سرور ما
وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ
ما روآورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش
يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا اَبا عَبْدِاللّهِ يا
روى حاجتهاى خود قرار دهيم اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما پيش خدا اى ابا عبدالله اى
حُسَيْنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الشَّهيدُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ
حسين بن على اى شهيد (راه حق ) اى فرزند رسول خدا اى حجت بر خلق
يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ
اى آقا و سرور ما ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا
وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا
و تو را پيش روى حاجتهاى خود قرار دهيم اى آبرومند نزد خدا براى ما پيش خدا شفاعت كن اى
اَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يا زَيْنَ الْعابِدينَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا
ابا الحسن اى على بن الحسين اى زيور پرستش كنندگان اى فرزند رسول خدا اى
حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا
حجت خدا بر خلق اى آقا و سرور ما ما روآورديم و شفيع گرفتيم
وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ
و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خود قرار دهيم اى آبرومند نزد خدا
اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا اَبا جَعْفَرٍ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا الْباقِرُ يَا بْنَ
شفاعت كن براى ما پيش خدا اى اباجعفر اى محمد بن على اى شكافنده علوم اى
رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا
فرزند رسول خدا اى حجت خدا بر خلق اى آقا و سرور ما، ما رو آورديم
وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا
و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار دهيم اى
وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ
آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما پيش خدا اى اباعبدالله اى جعفر بن محمد اى (امام )
اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا
صادق اى فرزند رسول خدا اى حجت خدا بر خلق اى آقاى ما
وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ
و سرور ما ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو به درگاه خدا و تو را پيش
يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا اَبَا الْحَسَنِ يا
روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند پيش خدا شفاعت كن براى ما نزد خدا اى ابا الحسن اى
مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَيُّهَا الْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى
موسى بن جعفر اى كاظم اى فرزند رسول خدا اى حجت خدا بر
خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ
خلق اى آقاى ما و سرور ما، ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را
وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا
پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما پيش خدا اى
اَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُوسى اَيُّهَا الرِّضا يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ
ابا الحسن اى على بن موسى اى (حضرت ) رضا اى فرزند رسول خدا اى حجت
اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ
خدا بر خلق اى آقا و سرور ما ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو
اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ
به درگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما پيش
اللّهِ يا اَبا جَعْفَرٍ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
خدا اى ابا جعفر اى محمد بن على اى حضرت تقى جواد اى فرزند رسول خدا
يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا
اى حجت خدا بر خلق اى آقا و سرور ما ما رو آورديم و شفيع گرفتيم
وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ
و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند نزد خدا
اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا اَبَا الْحَسَنِ يا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ
شفاعت كن براى ما نزد خدا اى ابا الحسن اى على بن محمد اى حضرت هادى نقى
يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا
اى فرزند رسول خدا اى حجت خدا بر خلق اى آقاى ما و سرور ما ما رو آورديم
وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا
و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى
وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا اَبا مُحَمَّدٍ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي اَيُّهَا
آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما نزد خدا اى ابا محمد اى حسن بن على اى
الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا
زكى عسكرى اى فرزند رسول خدا اى حجت خدا بر خلق اى آقاى ما
وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ
و سرور ما ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش
يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ يا وَصِىَّ الْحَسَنِ
روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند نزد خدا شفاعت كن براى ما نزد خدا اى وصى امام حسن عسكرى
وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَيُّهَا الْقاَّئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا
و يادگار شايسته و حجت اى امام قائم منتظر مهدى اى فرزند رسول خدا اى
حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا
حجت خدا بر خلق اى آقا و سرور ما ما رو آورديم و شفيع گرفتيم
وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ
و توسل جستيم بوسيله تو بدرگاه خدا و تو را پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند نزد خدا
اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ
شفاعت كن براى ما پيش خدا
پس حاجات خود را بطلبد كه برآورده مى شود انشاء اللّه تعالى و در روايت ديگر وارد شده كه بعد از اين بگويد:يا سادَتى وَمَوالِىَّ اِنّى تَوَجَّهْتُ بِكُمْ
اى آقايان من و سرورانم من رو آوردم بوسيله شما
اَئِمَّتى وَعُدَّتى لِيَوْمِ فَقْرى وَحاجَتى اِلَى اللّهِ وَتَوَسَّلْتُ بِكُمْ اِلَى اللّهِ
پيشوايان و ذخيرگانم در روز ندارى و نيازمندى بدرگاه خدا و توسل جستم بوسيله شما به درگاه خدا
وَاسْتَشْفَعْتُ بِكُمْ اِلَى اللّهِ فَاشْفَعُوا لى عِنْدَ اللّهِ وَاسْتَنْقِذُونى مِنْ
و شفاعت جويى كردم بوسيله شما به درگاه خدا پس شفاعت كنيد براى من در پيشگاه خدا و از او بخواهيد مرا از
ذُنُوبى عِنْدَ اللّهِ فَاِنَّكُمْ وَسيلَتى اِلَى اللّهِ وَبِحُبِّكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ اَرْجُو
گناهانم نجات دهد زيرا شماييد وسيله من به درگاه خدا و بوسيله دوستى و قرب به شما اميد
نَجاةً مِنَ اللّهِ فَكُونُوا عِنْدَ اللّهِ رَجاَّئى يا سادَتى يا اَوْلِياَّءَ اللّهِ صَلَّى
نجات از خدا دارم پس شما هم مايه اميد من به درگاه خدا باشيد اى آقايان من اى اولياء خدا درود
اللّهُ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ وَلَعَنَ اللّهُ اَعْداَّءَ اللّهِ ظالِميهِمْ مِنَ الاْوَّلينَ
خدا بر همگى ايشان و خدا ستم كنندگان به ايشان را كه دشمنان خدا هستند از رحمت خويش دوركند چه آنهاكه گذشته اند
وَالاْخِرينَ امينَ رَبَّ الْعالَمينَ
و چه آنها كه پس از اين آيند آمين رب العالمين
R A H A
08-19-2011, 03:00 AM
دعاى توسل ديگر
مؤ لف گويد: كه شيخ كفعمى در بلد الا مين دعاى مبسوطى نقل كرده موسوم به دعاى فرج و اين دعاء توسل در ضمن آن مذكور است و گمانم آنستكه دوازده امام خواجه نصيرالدين همين دعاء توسّل است كه مُرَكَّب كرده اند با صلوات بر حجج طاهره كه در يك خطبه بليغه است كه كفعمى در اواخر مصباح آن را ذكر فرموده و سيّد عليخان در كلم طيّب از قبس المصباح شيخ صَهْرَشتى دعاء توسلى نقل كرده به شرحى كه مقام را گنجايش ذكر آن نيست و آن دعا اين است .
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمِّدٍ وَعَلَى اِبْنَتِه
خدايا درود فرست بر محمد و بر دخترش
وَعَلى اِبْنَيْها وَاَسْئَلُكَ بِهِمْ اَنْ تُعينَنى عَلى طاعَتِكَ وَرِضْوانِكَ واَنْ
و بر دو فرزندش و از تو خواهم به حق ايشان كه مرا كمك دهى بر اطاعت خود و مايه خشنوديت و اينكه
تُبَلِّغَنى بِهِمْ اَفْضَلَ ما بَلَّغْتَ اَحَداً مِنْ اَوْلِياَّئِكَ اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ
بوسيله ايشان برسانى مرا به بهترين مقامى كه يكى از اولياء خود را بدان مقام رسانده اى كه همانا تو بخشنده و كريمى
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ عَلِی ابْنِ اَبيطالِبٍ عَلَيْهِ السَّلامُ
خدايا از تو مى خواهم به حق امير مؤ منان على بن ابيطالب عليه السلام
اِلا انْتَقَمْتَ بِهِ مِمَّنْ ظَلَمَنى وَغَشَمَنى وَآذانى وَانْطَوى عَلى ذلِكَ
كه انتقام مرا از آن كس كه به من ستم و ظلم و آزار كرده و درصدد آن است بگيرى و به حق آن حضرت كه مرا
وَكَفَيْتَنى بِهِ مَؤُنَةَ كُلِّ اَحَدٍ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
از گرفتارى و اذيت هر شخصى محفوظ دارى اى مهربانترين مهربانها خدايا از تو خواهم
بِحَقِّ وَلِيِّكَ عَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ إلاّ كَفَيْتَنى بِهِ مَؤُنَةَ
به حق ولى خود على بن الحسين عليه السلام كه مرا از اذيت و آزار
كُلِّ شَيْطانٍ مَريدٍ وَسُلْطانٍ عَنيدٍ يَتَقَوّى عَلَىَّ بِبَطْشِهِ وَيَنْتَصِرُ عَلىَّ
هر شيطان نافرمان و سلطان سركشى كه به سخت گرفتنش بر من نيرو گيرد و به
بِجُنْدِهِ اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ يا وَهّابُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ وَلِيَّيْكَ
سپاه ولشكرش برضد من يارى جويد كه همانا تو بخشنده و كريمى اى بخشايشگر خدايا از تو مى خواهم به حق دو ولى خود
مُحَمَّدٍ بْنِ عَلي وَجَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ اِلاّ اَعَنْتَنى بِهِما
محمد بن على و جعفر بن محمد عليهماالسلام كه بوسيله اين دو مرا
عَلى اَمْرِ آخِرَتى بِطاعَتِكَ وَرِضْوانِكَ وَبَلَّغْتَنى بِهِما ما يُرْضيكَ
بر كار آخرتم به اطاعت و موجبات خوشنوديت كمك دهى و برسانى بوسيله آن دو مرا بدانچه تو را خشنود سازد
اِنَّكَ فَعّالٌ لِما تُريدُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ
كه تويى كننده آنچه بخواهى خدايا از تو مى خواهم به حق ولى خود موسى بن جعفر
عَلَيْهِ السَّلامُ اِلاّ عافَيْتَنى بِهِ فى جَميعِ جَوارِحى ما ظَهَرَ مِنْها
عليه السلام كه مرا بوسيله آن حضرت تندرستى كامل در تمام اعضاء و جوارح ظاهرى
وَمابَطَنَ يا جَوادُ يا كَرِيمُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ الرِّضا عَلِىِّ
و باطنى عطا فرمايى اى بخشنده اى كريم خدايا از تو مى خواهم به حق ولى خود حضرت رضا على
بْنِ مُوسى عَلَيْهِ السَّلامُ إلاّ سَلَّمْتَنى بِهِ فى جَميعِ اَسْفارى فِى
بن موسى عليه السلام كه مرا در تمام سفرهايى كه مى كنم بسلامت دارى چه در
الْبَرارى وَالْبِحارِ وَالْجِبالِ والْقِفارِ والاْوْدِيَةِ وَالْغِياضِ مِنْ جَميعِ
بيابانها و چه در درياها و كوهها و دشتها و دره ها و بيشه ها از شر تمامى آنچه
ما اَخافُهُ وَاَحْذَرُهُ اِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ
از آن ترس و وحشت دارم كه همانا تويى دوست و مهربان خدايا از تو خواهم به حق ولى خود
مُحمَّدِ بْنِ عَلِي عَلَيْهِ السَّلامُ إ لاّ جُدْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ وَتَفَضَّلْتَ
محمد بن على عليه السلام كه ببخشى بر من از فضل خويش و بوسيله او از رحمت وسيعت بر من تفضل كنى
بِهِ عَلىَّ مِنْ وُسْعِكَ وَوَسَّعْتَ عَلَىَّ رِزْقَكَ وَاَغْنَيْتَنى عَمَّنْ سِواكَ
و روزيت را بر من فراخ گردانى و از غير خودت مرا بى نياز كنى
وَجَعَلْتَ حاجَتى اِلَيْكَ وَقَضاها عَلَيْكَ اِنَّكَ لِما تَشاَّءُ قَديرٌ اَللّهُمَّ
و مرا محتاج درگاه خودت كنى و قضاى حاجتم را نيز خود برعهده گيرى كه براستى تو بر هر چه بخواهى توانايى خدايا
اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ اِلاّ اَعَنْتَنى بِهِ
از تو مى خواهم به حق ولى خود على بن محمد عليهماالسلام كه مرا بوسيله آن حضرت بر
عَلى تَاْدِيَةِ فُرُوضِكَ وَبِرِّ اِخْوانِىَ الْمُؤْمِنينَ وَسَهِّلْ ذلِكَ لى وَاقْرُنْهُ
اداى واجبات و نيكى كردن به برادران مؤ من كمك دهى و اين كار را بر من آسان كنى
بِالْخَيْرِ وَاَعِنّى عَلى طاعَتِكَ بِفَضْلِكَ يا رَحيمُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ
و به خير مقرونش دارى و مرا بوسيله فضل خود بر طاعت خويش يارى دهى اى مهربان خدايا از تو خواهم
بِحَقِّ وَلِيِّكَ الحَسَنِ بْنِ عَلِي عَلَيْهِمَا السَّلامُ اِلاّ اَعَنْتَنى بِهِ عَلى اَمْرِ
به حق ولى خود حسن بن على عليهماالسلام كه مرا بر كار
آخِرَتى بِطاعَتِكَ وَرِضْوانِكَ وَسَرَرْتَنى فى مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ
آخرتم بوسيله اطاعت و موجبات خوشنوديت كمك دهى و مرا در بازگشتگاه و اقامتگاهم شادمان و خورسندم كنى
بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ وحُجَّتِكَ
به رحمت خويش اى مهربانترين مهربانان خدايا از تو خواهم به حق ولى و حجت خود
صاحِبِ الزَّمانِ عَلَيْهِ السَّلامُ إلا اَعَنْتَنى بِهِ عَلى جَميعِ اُمُورى
حضرت صاحب الزمان عليه السلام كه بر تمام كارهايم يارى دهى
وَكَفَيْتَنى بِهِ مَؤُنَةَ كُلِّ مُوْذٍ وَطاغٍ وَباغٍ واَعَنْتَنى بِهِ فَقَدْ بَلَغَ
و مرا بوسيله آن حضرت از شر هر شخص موذى و سركش و ستمكارى محفوظ دارى و بواسطه آن بزرگوار ياريم دهى كه
مَجْهُودى وَكَفَيْتَنى بِهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَهَمٍّ وَغَمٍّ وَدَيْنٍ وَعَنّى وَعَنْ وَُلَْدى وَ
براستى طاقتم طاق شده و مرا به بركت آن حضرت از شر هر دشمن و غم و اندوه و قرضى را از خودم و از فرزندان
جَميعِ اَهْلى وَاِخْوانى وَمَنْ يَعْنينى اَمْرُهُ وَخاَّصَّتى آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ
و تمام خاندان و برادرانم و كسانى كه دلبند كارشان هستم و نزديكان مخصوصم محفوظ بدارى آمين يا رب العالمين
R A H A
08-19-2011, 03:01 AM
دعاى فرج
سوّم شيخ كفعمى در بلد الا مين دعائى مروىّ از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل كرده كه هر ملهوف و مَكْرُوب و محزون و گرفتار و ترسانى بخواند آنرا حقّ تعالى او را فَرَج كرامت فرمايد و آن دعا اين است :
يا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ وَ يا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ وَيا سَنَدَ
اى تكيه گاه كسى كه تكيه گاه ندارد اى ذخيره كسى كه ذخيره ندارد و اى پشتيبان
مَنْ لا سَنَدَ لَهُ ويا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ وَيا غِياثَ مَنْ لا غِياثَ لَهُ وَيا
كسى كه پشتيبان ندارد و اى پناه كسى كه پناهى ندارد و اى دادرس كسى كه دادرس ندارد و اى
كَنْزَ مَنْ لا كَنْزَ لَهُ وَيا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ يا كَريمَ الْعَفْوِ يا حَسَنَ
گنج آن كس كه گنجى ندارد و اى عزت آن كس كه عزتى ندارد اى بزرگوار گذشت اى نيكو در
التَّجاوُزِ يا عَوْنَ الضُّعَفاَّءِ يا كَنْزَ الْفُقَراَّءِ يا عَظيمَ الرِّجاَّءِ يا مُنْقِذَ
گذر اى يار ناتوانان اى گنج بى نوايان اى بزرگ اميد من اى نجات دهنده
الْغَرْقى يا مُنْجِىَ الْهَلْكى يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ
غريقان اى رهاننده هلاك شدگان اى احسان كننده اى نيكوكار اى نعمت بخش اى زياده بخش
اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَكَ سَوادُ اللّيْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ
تويى كه سجده (وخضوع ) كرد برايت سياهى شب و روشنى روز و تابش ماه و پرتو
الشَّمْسِ وَحَفيفُ الشَّجَرِ وَدَوِىُّ الْماَّءِ يا اَللّهُ يا اَللّهُ يا اَللّهُ لا اِلهَ إلاّ
خورشيد و صداى درخت و صداى مخصوص آب اى خدا اى خدا اى خدا معبودى نيست
اَنْتَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ يا رَبّاهُ يا اَللّهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ
جز تو خداى يگانه اى كه شريكى برايت نيست پروردگارا اى خدا درود فرست بر محمد وآل
مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِنا ما اَنْتَ اَهْلُهُ. پس بطلب هر چه حاجت دارى
محمد و انجام ده درباره ما آنچه را تو شايسته آنى .
مؤ لف گويد: كه از براى فَرَج و رفع گرفتارى و غم نيز نافع است مواظبت بر اين ذكر كه حضرت جوادعليه السلام تعليم فرموده : يَا مَنْ يَكْفى مِنْ كُلِّشَى ءٍ وَلا يَكْفى مِنْهُ شَى ءٌ اِكْفِنى ما اَهَمَّنى
اى كه كفايت كند از هر چيز و چيزى از او كفايت نكند مهمات كار مرا كفايت فرما
R A H A
08-19-2011, 03:01 AM
دعاى خلاصى از زندان
چهارم دعاء خلاص شدن از زندان و بند، سيّد بن طاوُس در مُهج الدَّعَوات فرموده روايت شده كه شخصى در شام محبوس بود مدّت طويلى پس در خواب ديد حضرت زهراءعَليهَاالسَّلام را كه به او فرمود بخوان اين دعا را و به او تعليم فرمود پس چون خواند از بند خلاص شد و به خانه خود رفت و آن دعا اين است :
اللّهُمَّ بِحَقِّ الْعَرْشِ وَمنْ عَلاهُ وَبِحَقِّ الْوَحْىِ وَمَنْ
خدايا به حق عرش و آنكس كه بر آن احاطه دارد و به حق وحى و آنكس كه آنرا
اَوْحاهُ وَبِحَقِّ النَّبِىِّ وَمَنْ نَبَّاَهُ وَبِحَقِّ الْبَيْتِ وَمَنْ بَناهُ يا سامِعَ كُلِّ
فرو فرستد و به حق پيغمبر و آنكس كه مقام پيغمبرى به او داده و به حق خانه كعبه و آنكس كه ساختش اى شنواى هر
صَوْتٍ يا جامِعَ كُلِّ فَوْتٍ يا بارِئَ النُّفُوسِ بَعْدَ الْمَوْتِ صَلِّ عَلى
صدا اى گردآورنده هر چه از دست رفته اى پديد آرنده اشخاص پس از مرگ درود فرست بر
مُحَمَّدٍ واَهْلِ بَيْتِهِ وآتِنا وَجَميعَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ
محمد و خاندانش و به ما و همه مردان و زنان با ايمانى كه در شرق
الاْرْضِ وَمَغارِبِها فَرَجاً مِنْ عِنْدِكَ عاجِلاً بِشَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ
و غرب زمين هستند گشايشى هرچه زود از نزد خودت عطا فرما به حق گواهى دادن بر اينكه معبودى نيست جز خدا
واَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَعَلى ذُرِّيَّتِهِ
و محمد بنده و رسول تو است درود خدا بر او و بر آن فرزندان
الطَّيِّبينَ الطّاهِرِينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً
پاك و پاكيزه اش و تحيت كامل و بسيارى بر آنها باد
R A H A
08-19-2011, 03:01 AM
دعاى نور
پنجم سيّدبن طاوُس درمُهَجُ الدَّعَوات روايتى از سلمان نقل فرموده كه در آخرش مذكور است چيزى كه حاصلش اين است حضرت فاطمه عَليهَاالسَّلام آموخت به من كلامى كه از حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله آموخته بود و در وقت صبح و شام آن را مى خواند وفرمود اگر مى خواهى در دنيا هرگز تو را تب نگيرد مداومت كن برآن و آن اين است :
بنام خداى بخشاينده مهربان
بِسْمِ اللّهِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ اللّهِ
بنام خدا نور (عالم ) بنام خدا نور نور (جهان هستى ) بنام خدا كه نورى است فوق نور بنام خدايى
الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُورِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَْ النُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
كه تدبيركننده كارهاست بنام خدايى كه نور (عالم ) را از نور (خود) آفريد ستايش خاص خدايى است
الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ فى كِتابٍ
كه آفريد نور را از نور و نازل فرمود نور را بر كوه طور در ميان نامه
مَسْطُورٍ فى رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلى نَبِي مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّهِ
نوشته شده و ورقه اى گشوده به اندازه معين بر پيامبرى دانشمند، ستايش خاص خدايى است
الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ
كه او به عزت و شوكت ياد شده و به فخر مشهور است و در هر حال در خوشى و ناخوشى
مَشْكُورٌ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ
سپاسگزارى شده و درود خدا بر آقاى ما محمد و آل پاكيزه اش باد
سلمان گفت چون از حضرت فاطمه عَليهَاالسَّلام آموختم آنرا بخدا قسم به بيشتر از هزار نفر از اهل مكّه و مدينه كه مبتلا به تب بودند آموختم پس همه شفا يافتند به اذن خداى تعالى
R A H A
08-19-2011, 03:02 AM
حرز امام سجاد عليه السلام
ششم سيّد بن طاوُس در دو موضع از مُهَج اين حرز شريف را از حضرت امام زين العابدين عليه السلام نقل كرده :
بنام خداى بخشاينده مهربان
يا اَسْمَعَ السّامِعينَ يا اَبْصَرَ النّاظِرينَ يا اَسْرَعَ الحاسِبينَ يا اَحْكَمَ
اى شنواترين شنوايان اى بيناترين بينايان اى سريعترين حسابگران اى داورترين
الْحاكِمينَ يا خالِقَ الْمَخْلُوقينَ يا رازِقَ الْمَرْزُوقينَ يا ناصِرَ
داوران اى آفريننده آفريدگان اى روزى ده روزى خواران اى يارى ده
المَنْصُورينَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا دَليلَ الْمُتَحَيِّرينَ يا غِياثَ
يارى شدگان اى مهربانترين مهربانان اى راهنماى گمگشتگان اى فريادرس
الْمُسْتَغيثينَ اَغِثْنى يا مالِكَ يَوْمِ الدّينِ اِيّاكَ نَعْبُدُ وَاِيّاكَ نَسْتَعينُ يا
فريادخواهان فريادم رس اى مالك روز جزا تو را پرستش كنم و از تو كمك خواهم اى
صَريخَ الْمَكْرُوبينَ يا مُجيبَ دَعْوَةِ المُضْطَرينَ اَنْتَ اللّهُ رَبُّ
دادرس گرفتاران اى اجابت كننده دعاى درماندگان تويى خدا پروردگار
الْعالَمينَ اَنْتَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبينُ الْكِبْرِياَّءُ
جهانيان تويى خدايى كه معبودى جز تو نيست فرمانرواى برحق آشكار بزرگوارى
رِداَّءُكَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفى وَعَلى عَلِي الْمُرْتَضى
جامه تو است خدايا درود فرست بر محمد مصطفى و بر على مرتضى
وَفاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ وَخَدِيجَةَ الْكُبْرى وَالْحَسَنِ الْمُجْتَبى وَالْحُسَيْنِ
فاطمه زهرا و خديجه كبرى و حسن مجتبى و حسين
الشَّهِيدِ بِكَرْبَلاَّءَ وَعَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدينَ وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلي
شهيد در كربلا و على بن الحسين زين العابدين و محمد بن على
الْباقِرِ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمِّدٍ الصّادِقِ وَمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْكاظِمِ وَعَلىِّ
باقر و جعفر بن محمد صادق و موسى بن جعفر كاظم و على
بِْن مُوسَى الرِّضا وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلي التَّقِىِّ وَعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّقِىِّ
بن موسى الرضا و محمد بن على تقى و على بن محمد نقى
وَالْحَسَنِ [بْنِ عَلي ] الْعَسْكَرِىِّ وَالْحُجَّةِ الْقاَّئِمِ الْمَهْدِىِّ الاِْمامِ
و حسن عسكرى و حجت قائم مهدى آن امام
المُنْتَظَرِ صَلَوتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ اَجَمَعينَ اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُمْ وَعادِ
منتظر صلوات الله عليهم اجمعين خدايا دوست دار هر كه ايشان را دوست دارد و دشمن دار
مَنْ عاداهُمْ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُمْ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُمْ وَالْعَنْ مَنْ
هركه دشمنشان دارد و يارى كن آنكه ياريشان كند و خوار كن هركس خوارشان كند و لعنت كن هركس
ظَلَمَهُمْ وَعَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاْنصُرْ شيعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنى
بر ايشان ستم كند و در فرج آل محمد شتاب كن و پيروان آل محمد را يارى كن و ديدن
رُؤْيَةَ قاَّئِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنى مِنْ اَتْباعِهِ وَاَشْياعِهِ وَالرّاضينَ
روى قائم آل محمد را روزى من كن و مرا از زمره پيروان و شيعيان و كسانى كه به كار او راضى هستند قرارم ده
بِفِعْلِهِ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
به رحمتت اى مهربانترين مهربانان
R A H A
08-19-2011, 03:02 AM
دعاى مقاتل بن سليمان
هفتم شيخ كفعمى در بلد الامين دعائى از حضرت امام زين العابدين عليه السلام نقل كرده و فرموده اين دعا را مقاتل بن سليمان از آن حضرت روايت كرده و هم گفته هركه صد مرتبه آنرا بخواند و دعايش مستجاب نگردد لعنت كند مُقاتل را اينست دعا:
اِلهى كَيْفَ اَدْعُوكَ وَاَنَا اَنَا وَكَيْفَ اَقْطَعُ رَجاَّئى
خدايا چه سان بخوانمت با اينكه من همان من (گنهكار) هستم و چه سان اميدم را از تو ببرم با
مِنْكَ وَاَنْتَ اَنْتَ اِلهى اِذا لَمْ اَسْئَلْكَ فَتُعْطِيَنى فَمَنْ ذَاالَّذى اَسْئَلُهُ
اينكه تو همان تويى (كه با همه مهربانى ) خدايا من اگر از تو نخواهم كه به من بدهى پس كيست آن كسى كه از او بخواهم
فَيُعْطينى اِلهى اِذا لَمْ اَدْعُوكَ فَتَسْتَجيبَ لى فَمَنْ ذَاالَّذى اَدْعُوْهُ
تا به من بدهد خدايا اگر تو را نخوانمت كه دعايم را مستجاب كنى پس كيست آنكس كه بخوانمش
فَيَسْتَجيبُ لى اِلهى اِذا لَمْ اَتَضرَّعْ اِلَيْكَ فَتَرْحَمُنى فَمَنْ ذَاالَّذى
تا دعايم را مستجاب كند خدايا اگر به درگاه تو زارى نكنم كه به من رحم كنى پس كيست كه
اَتَضرَّعُ اِلَيْهِ فَيَرْحَمُنى اِلهى فَكَما فَلَقْتَ الْبَحْرَ لِمُوسى عَلَيْهِ
به درگاهش زارى كنم تا به من رحم كند خدايا همچنانكه شكافتى دريا را براى موسى عليه
السَّلامُ وَنَجَّيْتَهُ اَسْئَلُكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ واَنْتُنَجِّيَنى مِمّا
السلام و او را نجات دادى از تو مى خواهم كه درود فرستى بر محمد و آل محمد و مرا از آنچه
اَنَا فيهِ وَتُفَرِّجَ عَنّى فَرَجاً عاجِلاً غَيْرَ آجِلٍ بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يا
در آن گرفتارم نجات بخشى و گشايش فورى به من عطا كنى نه گشايش مدت دار، به فضل و رحمتت اى
اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
مهربانترين مهربانان
R A H A
08-19-2011, 03:02 AM
خبر جبرئيل به پيامبر صلى الله عليه و آله
هشتم سيّدبن طاوس در مهج الدعوات از حضرت امام محمد باقرعليه السلام روايت كرده كه فرمود جبرئيل خدمت حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله عرض كرد يا نبىَّ الله بدانكه هيچ پيغمبرى را بقدر تو دوست نداشته ام پس بسيار بگو
اَللّهُمَّ اِنَّكَ تَرى وَلا تُرى
خدايا تو مى بينى و ديده نمى شوى
واَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الاْعْلى وَاَنَّ اِلَيْكَ الْمُنْتَهى وَالرُّجْعى واَنَّ لَكَ الاْخِرَةَ
تو در برترين ديدگاهها هستى و همانا سير خلق و بازگشتشگان بسوى تو است و از آن تو است آخرت
وَالاُْولى واَنَّ لَكَ الْمَماتَ وَالْمَحْيا وَرَبِّ اَعُوذُ بِكَ اَنْ اُذَلَّ اَوْ اُخْزى
و دنيا و براستى مرگ و زندگى بدست تو است پروردگارا پناه مى برم به تو از اينكه خوار شوم يا رسوا گردم
R A H A
08-19-2011, 03:03 AM
دعاى سريع الا جابة
نهم كفعمى در بلد الا مين دعائى مروىّ از حضرت امام موسى كاظم عليه السلام نقل كرده و فرموده عظيم الشّاءن و سريع الا جابه است و آن اين است :
اَللّهُمَّ اِنّى اَطَعْتُكَ فى اَحَبِّ
خدايا همانا من در محبوبترين
الاْشْياَّءِ اِلَيْكَ وَهُوَ التَّوْحيدُ وَلَمْ اَعْصِكَ فى اَبْغَضِ الاْشْياَّءِ اِلَيْكَ وَهُوَ
چيزها در نزد تو كه عبارت از توحيد و يگانگيت بود از تو پيروى كردم و در مبغوض ترين چيزها در نزدت كه عبارت از
الْكُفْرُ فَاغْفِرْ لى ما بَيْنَهُما يا مَنْ اِلَيْهِ مَفَرّى آمِنّى مِمّا فَزِعْتُ مِنْهُ
كفر بتو بود نافرمانيت نكردم پس آنچه دراين ميان است ازگناهانم بيامرز اى كه بسوى اوست گريزگاه من مرااز آنچه به خاطر
اِلَيْكَ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الْكَثيرَ مِنْ مَعاصيكَ وَاقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ مِنْ
آن بسويت پناه آوردم امان بخش خدايا بيامرز گناهان بسيارم را و بپذير از من
طاعَتِكَ يا عُدَّتى دُونَ الْعُدَدِ وَيا رَجاَّئى وَالْمُعْتَمَدَ وَيا كَهْفى
طاعت اندكم را اى ذخيره در مقابل ساير ذخيره ها و اى مايه اميد و تكيه گاه من و اى پناهگاه
وَالسَّنَدَ وَيا واحِدُ يا اَحَدُ يا قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ اَللّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ
ونگهبانم و اى يگانه اى يكتا اى آنكه دروصف خود به پيغمبرت گفتى بگو او خداى يكتا است خدا بى نياز است ، نزايد و نه
يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مَنِ اصْطَفَيْتَهُمْ مِنْ خَلْقِكَ
زاييده شده و نيست برايش همتا و مانندى هيچكس از تو مى خواهم به حق آنانكه از ميان خلق خود آنها را برگزيدى
وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِكَ مِثْلَهُمْ اَحَداً اَنْتُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتَفْعَلَ
و در خلق خود هيچكس را مانند ايشان نكردى كه درود فرستى بر محمد و آل او و درباره من انجام دهى
بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِالْوَحْدانِيَّةِ الْكُبْرى وَالْمُحَمَّدِيَّةِ
آنچه را تو شايسته آنى خدايا از تو خواهم به حق مقام وحدانيت و يكتايى بزرگ خودت و به مقام محمدى
الْبَيْضاَّءِ وَالْعَلَوِيَّةِ الْعُلْيا وَبِجَميعِ مَا احْتَجَجْتَ بِهِ عَلى عِبادِكَ
آن مقام تابنده و به مقام علوى آن مقام والا و به تمام حجتهاى خود بر بندگانت
وَبِالاِْسْمِ الَّذِى حَجَبْتَهُ عَنْخَلْقِكَ فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْكَ اِلاّ اِلَيْكَ صَلِّعَلى
و به حق آن نامى كه از خلق خود پنهان داشتى كه اظهار نشود از تو مگر بخودت كه درود فرستى بر
مُحَمِّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْ لى مِنْ اَمْرى فَرَجاً وَمَخْرَجا وَارْزُقْنى مِنْحَيْثُ
محمد و آل محمد و براى من در كارم گشايش و راه نجاتى قرار دهى و به من روزى دهى از آنجا كه
اَحْتَسِبُ وَمِنْ حَيْثُ لااَحْتَسِبُ اِنَّكَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاَّءُ بِغَيْرِ حِسابٍ
گمان دارم و از آنجا كه گمان ندارم كه تو روزى دهى هر كه را بخواهى بى حساب
پس حاجت خود را بطلب
R A H A
08-19-2011, 03:03 AM
دعاى خوف از ضرر
دهم كفعمى در مصباح دعائى نقل كرده و فرموده سيّد بن طاوس اين دعا را براى ايمنى از سلطان و بلاء و ظهور اعداء و خوف فقر و تنگى سينه ذكر كرده و آن از ادعيه صحيفه سجّاديّه است پس هرگاه ترسيدى از ضرر آنچه ذكر شد بخوان آنرا اينست دعا:
يا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ وَيا مَنْ يُفْثَاءُ بِهِ حَدُّ الشَّداَّئِدِ وَيا مَنْ
اى كه گشوده شود بوسيله او گره گرفتاريها و اى كه شكسته شود بوسيله او تندى سختيها و اى كه از
يُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ اِلى رَوْحِ الْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعابُ
او خواهش شود براى رهايى يافتن (از غمهاو آمدن ) بسوى فضاى روح بخش گشايش ، كارهاى دشوار در برابر قدرتت آسان
وَتَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الاْسْبابُ وَجَرى بِقُدْرَتِكَ الْقَضاَّءُ وَمَضَتْ عَلى
گشته و اسباب و وسايل به سبب لطف تو فراهم گشته و قضا و قدر به قدرتت جارى گشته و همه چيز برطبق
اِرادَتِكَ الاْشْياَّءُ فَهِىَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ وَبِاِرادَتِكَ دُونَ
اراده تو گذشته است پس تمام چيزها به محض اراده تو بدون اينكه نيازى به گفتن باشد مطيع و فرمانبردارند و به محض
نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ اَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمّاتِ واَنْتَ الْمَفْزَعُ فى المُلِمّاتِ
اراده ات بدون احتياج به نهى و بازداشتن بازداشته اند تويى كه براى رفع دشواريها خوانندت و تويى پناهگاه در سختيها
لايَنْدَفِعُ مِنْها اِلاّ ما دَفَعْتَ وَلا يَنْكَشِفُ مِنْها اِلاّ ما كَشَفْتَ وَقَدْ نَزَلَ
دور نشود از آن سختيها مگر آنچه را كه تو دور كنى و برطرف نگردد چيزى از آنها مگر آنچه را تو برطرف كنى و براستى
بى يا رَبِّ ما قَدْ تَكَاءَّدَنى ثِقْلُهُ وَاَلَمَّ بى ما قَدْ بَهَظَنى حَمْلُهُ
اى پروردگار من چيزى بر من رسيده كه سنگينى آن مرا به زحمت انداخته و وارد شده بر من آنچه به دوش كشيدنش وامانده ام
وَبِقُدْرَتِكَ اَوْرَدْتَهُ عَلَىَّ وَبِسُلْطانِكَ وَجَّهْتَهُ اِلَىَّ فَلا مُصْدِرَ لِما
كرده و البته به نيروى خودت آنرا بر من وارد كردى و به سلطنت و قدرت خويش آنرا متوجه من كردى پس آنچه را تو
اَوْرَدْتَ وَلا صارِفَ لِما وَجَّهْتَ وَلا فاتِحَ لِما اَغْلَقْتَ وَلا مُغْلِقَ لِما
فرستادى بازگرداننده برايش نيست و آنچه راتو متوجه ساخته اى برگرداننده ندارد و آنچه را تو بسته اى گشاينده نداردوآنچه را
فَتَحْتَ وَلا مُيَسِّرَ لِما عَسَّرْتَ وَلا ناصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ فَصَلِّ عَلى
توگشودى كسش نتواند بست و آنچه را تو دشوار سازى آسان كننده ندارد و آن كس را كه تو خواركنى ياور برايش نيست پس درود فرست
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاْفْتَحْ لى يا رَبِّ بابَ الْفَرَجِ بِطَولِكَ وَاكْسِرْ عَنّى
بر محمد و آلش و بگشا به فضل خود پروردگارا بر من در گشايش را و قدرت تسلطى را كه اندوه و غم
سُلْطانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ وَاَنِلْنى حُسْنَ النَّظَرِ فيما شَكَوْتُ وَاَذِقْنى
بر من پيدا كرده به نيروى خود درهم شكن و خوش بينى خودت را در آنچه شكوه كردم به من عنايت كن
حَلاوَةَ الصُّنْعِ فيما سَاَلْتُ وَهَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَفَرَجاً هَنيئاً
و شيرينى رفتارت را درباره خواسته ام به من بچشان و از نزد خويش رحمت و گشايش گوارايى به من ببخش
وَاجْعَلْ لى مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً وَلا تَشْغَلْنى بِالاِْهتِمامِ عَنْ
و هم از نزد خود راه چاره فورى برايم قرار ده و سرگرمم مكن به اهميت دادن به گرفتاريهاى دنيا از
تَعاهُدِ فُرُوضِكَ وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِكَ فَقَدْ ضِقْتُ لِما نَزَلَ بى يا رَبِّ
انجام واجبات و بكار بستن سنتها و دستوراتت زيرا كه براستى اى پروردگار من
ذَرْعاً وَامْتَلاَتُ بِحَمْلِ ما حَدَثَ عَلىَّ هَمّاً وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلى كَشْفِ
سينه ام از اين پيش آمدى كه برايم كرده تنگ شده و براى تحمل اين حادثه سر تا پايم را اندوه گرفته و تو بر دفع آنچه بدان
ما مُنيتُ بِهِ وَدَفْعِ ما وَقَعْتُ فيهِ فَافْعَلْ بى ذلِكَ وَاِنْ لَمْ اَسْتَوْجِبْهُ
گرفتارم شده ام و برطرف كردن آنچه بدان درافتاده ام توانايى پس تو اين كار را درباره من بكن اگرچه من سزاوار اين محبت
مِنْكَ يا ذَا الْعَرْشِ الْعَظيمِ وَذَاالْمَنِّ الْكَريمِ فَاَنْتَ قادِرٌ يا اَرْحَمَ
تو نيستم اى صاحب عرش عظيم و دارنده نعمت بزرگ زيرا كه تو توانايى اى مهربانترين
الرّاحِمينَ آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ
مهربانها آمين رب العالمين
R A H A
08-19-2011, 03:04 AM
دعاى عَظُمَ الْبَلاَءُ
يازدهم كفعمى در بلد الا مين فرموده اين دعاء حضرت صاحب الا مرعليه السلام است كه تعليم فرمود آنرا به شخصى كه محبوس بود پس خلاص شد .
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد
وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است
الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
و اعتماد و تكيه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام
وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ
و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند
الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى
چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد
فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب
الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ
الزمان فرياد، فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت
السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ
همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترين مهربانان به حق
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ
محمد و آل پاكيزه اش
R A H A
08-19-2011, 03:04 AM
دعاى امام زمان عجَّ اللّه تعالى فرجه
دوازدهم و نيز كفعمى در مصباح فرموده اين دعاء حضرت مهدى صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ است
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ وَبُعْدَ الْمَعْصِيَةِ
خدايا روزى ما كن توفيق اطاعت و دورى از گناه
وَصِدْقَ النِّيَّةِ وَعِرْفانَ الْحُرْمَةِ وَاَكْرِمْنا بِالْهُدى وَالاِْسْتِقامَةِ وَسَدِّدْ
و صدق و صفاى در نيت و شناختن آنچه حرمتش لازم است و گرامى دار ما را بوسيله هدايت شدن و استقامت و استوار كن
اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِكْمَةِ وَامْلاَْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ وَطَهِّرْ
زبانهاى ما را به درستگويى و حكمت و لبريز كن دلهاى ما را از دانش و معرفت و پاك كن
بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَالشُّبْهَةِ وَاكْفُفْ اَيْدِيَنا عَنِ الظُّلْمِ وَالسَّرِقَةِ
اندرون ما را از غذاهاى حرام و شبهه ناك و بازدار دستهاى ما را از ستم و دزدى
وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالْخِيانَةِ وَاسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ
و بپوشان چشمان ما را از هرزگى و خيانت و ببند گوشهاى ما را از شنيدن سخنان بيهوده
وَالْغيبَةِ وَتَفَضَّلْ عَلى عُلَماَّئِنا بِالزُّهْدِ وَالنَّصيحَةِ وَعَلَى الْمُتَعَلِّمينَ
و غيبت و تفضل فرما بر علماى ما به پارسايى و خيرخواهى كردن و بر دانش آموزان
بِالْجُهْدِ وَالرَّغْبَةِ وَعَلَى الْمُسْتَمِعينَ بِالاِْتِّباعِ وَالْمَوْعِظَةِ وَعَلى
به كوشش داشتن و شوق و بر شنوندگان به پيروى كردن و پند گرفتن و بر
مَرْضَى الْمُسْلِمينَ بِالشِّفاَّءِ وَالرّاحَةِ وَعَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّاْفَةِ
بيماران مسلمان به بهبودى يافتن و آسودگى و بر مردگان آنها به عطوفت
وَالرَّحْمَةِ وَعَلى مَشايِخِنا بِالْوَقارِ وَالسَّكينَةِ وَعَلَى الشَّبابِ
و مهربانى كردن و بر پيرانمان به وقار و سنگينى و بر جوانان
بِالاِْنابَةِ وَالتَّوْبَةِ وَعَلَى النِّساَّءِ بِالْحَياَّءِ وَالْعِفَّةِ وَعَلَى الاْغْنِياَّءِ
به بازگشت و توبه و بر زنان به شرم و عفت و بر توانگران
بِالتَّواضُعِ وَالسَّعَةِ وَعَلَى الْفُقَراَّءِ بِالصَّبْرِ وَالْقَناعَةِ وَعَلَى الْغُزاةِ
به فروتنى و بخشش كردن و بر مستمندان به شكيبائى و قناعت و بر پيكار كنندگان
بِالنَّصْرِ وَالْغَلَبَةِ وَعَلَى الاُْسَراَّءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ وَعَلَى الاُْمَراَّءِ
به يارى و پيروزى و بر اسيران به رهايى يافتن و آسودگى و بر زمامداران
بِالْعَدْلِ وَالشَّفَقَةِ وَعَلَى الرَّعِيَّةِ بِالاِْنْصافِ وَحُسْنِ السّيرَةِ وَبارِكْ
به عدالت داشتن و دلسوزى و بر ملت به انصاف و خوش رفتارى و بركت ده
لِلْحُجّاجِ وَالزُّوّارِ فِى الزّادِ وَالنَّفَقَةِ وَاقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَيْهِمْ مِنَ
براى حاجيان و زائران در توشه و خرجى و به انجام رسان آنچه را بر ايشان واجب كردى از
الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ بِفَضْلِكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
اعمال حج و عمرة بوسيله فضل و رحمت خودت اى مهربانترين مهربانان
R A H A
08-19-2011, 03:04 AM
دعاى الهِى بِحَقِّ مَنْ نَاجَاكَ
سيزدهم درمهج ذكر شده كه اين دعاء حضرت حجّة عليه السلام است
اِلهى بِحَقِّ مَنْ ناجاكَ وَبِحَقِّ مَنْ
خدايا به حق هركه با تو راز گويد و به حق هر كه
دَعاكَ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَفَضَّلْ عَلى فُقَراَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ
تو را در صحرا و دريا بخواند تفضل فرما بر فقيران مؤ منين و مؤ منات
باِلْغَناَّءِ وَالثَّرْوَةِ وَعَلى مَرْضَى الْمُؤْمِنينَ والْمُؤْمِناتِ بِالشِّفاَّءِ
به توانگرى و ثروت و بر بيماران مؤ منين و مؤ منات به بهبودى يافتن
وَالصِّحَةِ وَعَلى اَحْياَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِاللُّطْفِ وَالْكَرامَةِ
و تندرستى و بر زندگان مؤ منين و مؤ منات به لطف و بزرگوارى
وَعَلى اَمْواتُ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ وَعَلى
و بر مردگان مؤ منين و مؤ منات به آمرزش و مهربانى و بر
غُرَباَّءِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ بِالرَّدِّ اِلى اَوْطانِهِمْ سالِمينَ غانِمينَ
غريبان مؤ منين و مؤ منات به بازگرداندن آنها به وطنشان بسلامتى و بهره مندى به حق
بِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعينَ
محمد و آل او همگى
R A H A
08-19-2011, 03:05 AM
استغاثه به امام زمان عجَّ اللّه تعالى فرجه
چهاردهم سيّد عليخان در كلم طيّب فرموده اين استغاثه ايست بحضرت صاحب الزّمان صلوات الله عليه هر جا كه باشى دو ركعت نماز بحمد و هر سوره كه خواهى بگذار پس رو بقبله زير آسمان بايست و بگو:
سَلامُ اللّهِ الْكامِلُ التّاَّمُّ
سلام خدا بطور كامل
الشّامِلُ الْعاَّمُّ وَصَلَواتُهُ الدّاَّئِمَةُ وَبَرَكاتُهُ الْقاَّئِمَةُ التّاَّمَّةُ عَلى حُجَّةِ
و تمام و همه جانبه و عمومى و درودهاى ممتد و پيوسته و بركتهاى پابرجا و تام و تمامش بر حجت
اللّهِ وَوَلِيِّهِ فى اَرْضِهِ وَبِلادِهِ وَخَليفَتِهِ عَلى خَلْقِهِ وَعِبادِهِ وَسُلالَةِ
خدا و ولى او در زمين و ساير كشورهايش و جانشين او بر خلق و بندگانش و نژاد پاك
النُّبُوَّةِ وَبَقِيَّةِ الْعِتْرَةِ وَالصَّفْوَةِ صاحِبِ الزَّمانِ وَمُظْهِرِ الاْ يمانِ
نبوت و باقيمانده عترت و (آن سرور) برگزيده يعنى حضرت صاحب الزمان و آشكاركننده ايمان
وَمُلَقِّنِ اَحْكامِ الْقُرْآنِ وَمُطَهِّرِ الاْرْضِ وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ
و ياددهنده احكام قرآن و پاك كننده زمين و گسترنده عدالت در درازا و پهناى
وَالْعَرْضِ وَالْحُجِّةِ الْقاَّئِمِ الْمَهْدِىِّ الاِْمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِىِّ وَابْنِ
زمين و حجت قائم مهدى آن امام منتظر پسنديده و فرزند
الاْئِمَّةِ الطّاهِرينَ الْوَصِىِّ بْنِ الاْوْصِياَّءِ الْمَرْضِيّينَ الْهادِى
امامان پاكيزه و وصى فرزند اوصياء پسنديده آن راهنماى
الْمَعْصُومِ ابْنِ الاْئِمَّةِ الْهُداةِ الْمَعْصُومينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُعِزَّ
معصوم فرزند امامان راهنماى معصوم سلام بر تو اى عزت بخش مردم
الْمُؤْمِنينَ الْمُسْتَضْعَفينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُذِلَّ الْكافِرينَ
مؤ منى كه ناتوان و خوارشان شمرند سلام بر تو اى خواركننده كافران
الْمُتَكَبِّرينَ الظّالِمينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ الزَّمانِ
سركش و ستمكار سلام بر تو اى مولاى من اى صاحب الزمان
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا سلام بر تو اى فرزند اميرمؤ منان
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ سَيِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمينَ اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا بانوى زنان جهانيان سلام
عَلَيْكَ يَا بْنَ الاْئِمَّةِ الْحُجَجِ الْمَعْصُومينَ وَالاِْمامِ عَلَى الْخَلْقِ
بر تو اى فرزند پيشوايان و حجتهاى معصوم و پيشواى بر خلق
اَجْمَعينَ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ
همگى سلام بر تو اى سرور من سلام مخلصانه من به تو در ولايت و پيرويت
اَشْهَدُ اَنَّكَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ قَوْلاً وَفِعْلاً وَاَنْتَ الَّذى تَمْلاَُ الاْرْضَ
گواهى دهم كه تويى آن پيشواى راه يافته چه در گفتار و چه در كردار و تويى آن بزرگوارى كه زمين را پر از
قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً فَعَجَّلَ اللّهُ فَرَجَكَ وَسَهَّلَ
عدل و داد كنى پس آنكه پر از ستم و بيدادگرى شده باشد پس از خدا خواهم كه شتاب كند در فرج تو و راه آمدنت را هموار
مَخْرَجَكَ وَقَرَّبَ زَمانَكَ وَكَثَّرَ اَنْصارَكَ وَاَعْوانَكَ وَاَنْجَزَ لَكَ ما
و زمان ظهورت را نزديك و يار و ياورت را بسيار گرداند و آنچه
وَعَدَكَ فَهُوَ اَصْدَقُ الْقاَّئِلينَ وَنُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا
به تو وعده فرموده درباره ات وفا كند زيرا كه او راستگوترين گويندگان است كه فرموده ((و ما خواستيم بر كسانى كه
فِى الاْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ يا مَوْلاىَ يا صاحِبَ
در زمين زبون شمرده مى شدند منت نهيم و ايشان را پيشوايانى كنيم و وارثانشان گردانيم )) اى سرور من اى صاحب
الزَّمانِ يَابْنَ رَسُولِاللّهِ حاجَتى كَذاوَكَذا (وبجاى كَذا وَ كَذاحاجات خود را ذكركند)
الزمان اى فرزند رسول خدا حاجتم اين و اين است * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فَاشْفَعْ لى فى نَجاحِها فَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَيْكَ بِحاجَتى لِعِلْمى اَنَّ لَكَ
پس شفاعت كن برايم در برآمدنش زيرا كه من با حاجت خويش به تو متوجه شده ام زيرا مى دانم كه
عِنْدَ اللّهِ شَفاعَةً مَقْبُولَةً وَمَقاماً مَحْمُوداً فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّكُمْ بِاَمْرِهِ
شفاعت تو به درگاه خدا پذيرفته و مقامت پسنديده است پس به حق همان خدايى كه شما را در كار خود مخصوص كرده
وَارْتَضاكُمْ لِسِرِّهِ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَ اللّهِ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ سَلِ اللّهَ
و براى راز و سِرّش پسنديده و بدان مقامى كه شما در نزد خدا ميان خود و او داريد كه از خداى
تَعالى فى نُجْحِ طَلِبَتى وَاِجابَةِ دَعْوَتى وَكَشْفِ كُرْبَتى
تعالى بخواهى من به خواسته ام برسم و دعايم اجابت شود و اندوهم برطرف گردد
و بخواه هر چه خواهى كه برآورده مى شود انشاء الله تعالى مؤ لف گويد: كه بهتر آنست كه در ركعت اوّل نماز اين استغاثه بعد از حمد سوره اِنّا فَتَحْنا بخواند و در ركعت دويّم اذا جآءَ نَصْرُ اللّهِ
R A H A
08-19-2011, 03:05 AM
مناجات خمس عشرة
مناجات خمس عشرة لمولانا علىّ بن الحسين عليه السلام علامه مجلسى رَحَمهُ اللّهُ در بحار فرموده كه من يافتم اين مناجات را مروىّ از آن حضرت در كتب بعض اصحاب رضوانُ اللّهِ عَلَيْهِم.
اول : مناجات توبه كنندگان
به نام خداى بخشاينده مهربان
الهى اَلْبَسَتْنِى الْخَطايا ثَوْبَ مَذَلَّتى وَجَلَّلَنِى التَّباعُدُ مِنْكَ لِباسَ
خدايا خطاها و گناهان لباس خوارى بر تنم كرده و دورى از تو جامه
مَسْكَنَتى وَاَماتَ قَلْبى عَظيمُ جِنايَتى فَاَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ يا اَمَلى
بيچارگى بر تنم افكنده و برزگ جنايتم دلم را ميرانده پس تو زنده اش كن به بازگشت خودت (بسوى من ) اى آرزو
وَبُغْيَتى وَيا سُؤْلى وَمُنْيَتى فَوَ عِزَّتِكَ ما اَجِدُ لِذُنوُبى سِواكَ غافِراً
و مقصودم و اى خواسته و آرمانم به عزتت سوگند براى گناهانم جز تو آمرزنده اى نيابم
وَلا اَرى لِكَسْرى غَيْرَكَ جابِراً وَقَدْ خَضَعْتُ بِالاِْنابَةِ اِلَيْكَ وَعَنَوْتُ
و براى شكستگيم جز تو شكسته بندى نبينم و من بوسيله آه و ناله كردن بسوى تو بدرگاهت خاضع گشته و با زارى كردن
بِالاِْسْتِكانَةِ لَدَيْكَ فَاِنْ طَرَدْتَنى مِنْ بابِكَ فَبِمَنْ اَلوُذُ وَاِنْ رَدَدْتَنى
در برابرت خود را به خوارى كشاندم پس اگر توام از درگاه خويش برانى در آن حال به كه روآورم ؟ و اگر توام
عَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ اَعُوذُ فَوا اَسَفاهُ مِنْ خَجْلَتى وَافْتِضاحى وَوا لَهْفاهُ
از نزد خويش بازگردانى به كه پناه برم ؟ و بس افسوس از شرمندگى و رسواييم و اى دريغ
مِنْ سُوَّءِ عَمَلى وَاجْتِراحى اَسْئَلُكَ يا غافِرَ الذَّنْبِ الْكَبيرِ وَيا جابِرَ
از كار بد و گناهانى كه بدست آورده ام از تو خواهم اى آمرزنده گناه بزرگ و اى شكسته بند
الْعَظْمِ الْكَسيرِ اَنْ تَهَبَ لى مُوبِقاتِ الْجَراَّئِرِ وَتَسْتُرَ عَلَىَّ فاضِحاتِ
استخوان شكسته كه ببخشى بر من گناهان نابود كننده ام را و بپوشى بر من كارهاى پنهانى
السَّراَّئِرِ وَلا تُخْلِنى فى مَشْهَدِ الْقِيامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ وَغَفْرِكَ
رسواكننده را و مرا در بازار قيامت از نسيم جان بخش عفو و آمرزشت محروم نفرمايى و از
وَلاتُعْرِنى مِنْ جَميلِ صَفْحِكَ وَسَتْرِكَ اِلهى ظَلِّلْ عَلى ذُنُوبى
لباس زيباى گذشت و چشم پوشى خود برهنه ام نكنى خدايا سايه ابر رحمتت را بر گناهانم بينداز
غَمامَ رَحْمَتِكَ وَاَرْسِلْ عَلى عُيُوبى سَحابَ رَاْفَتِكَ اِلهى هَلْ
و ابرريزان مهربانى و راءفتت را براى شستشوى عيبهايم بفرست خدايا آيا
يَرْجِعُ الْعَبْدُ الاْبِقُ اِلاّ اِلى مَوْلاهُ اَمْ هَلْ يُجيرُهُ مِنْ سَخَطِهِ اَحَدٌ سِواهُ
بنده فرارى جز به درگاه مولايش به كجا بازگردد يا آيا كسى جز او هست كه وى را از خشم او پناه دهد
اِلهى اِنْ كانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً فَاِنّى وَعِزَّتِكَ مِنَ النّادِمينَ
معبودا اگر پشيمانى بر گناه توبه محسوب شود پس به عزتت سوگند كه براستى من از پشيمانانم
وَاِنْ كانَ الاِْسْتِغْفارُ مِنَ الْخَطيَّئَةِ حِطَّةً فَاِنّى لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرينَ
و اگر آمرزش خواهى از خطا آنرا پاك كند پس براستى من از آمرزش خواهانم
لَكَ الْعُتْبى حَتّى تَرْضى اِلهى بِقُدْرَتِكَ عَلَىَّ تُبْ عَلَىَّ وَبِحِلْمِكَ
خدايا تو را سزد كه مرا مؤ اخذه كنى تا گاهى كه خوشنود شوى خدايا به همان قدرتى كه بر من دارى توبه ام بپذير و به بردباريت
عَنّىِ اعْفُ عَنّى وَبِعِلْمِكَ بى اِرْفَقْ بى اِلهى اَنْتَ الَّذى فَتَحْتَ
از من بگذر و به همان علمت كه به احوالم دارى با من مدارا كن خدايا تويى كه درى از عفو خود
لِعِبادِكَ باباً اِلى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا اِلَى اللّهِ تَوْبَةً
بسوى بندگانت باز كردى و نامش را توبه گذاردى و فرمودى ((بسوى خدا بازگرديد با توبه
نَصُوحاً فَما عُذْرُ مَنْ اَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ اِلهى اِنْ كانَ
صادقانه )) پس ديگر چه عذرى دارد آن كس كه از وارد شدن در اين در باز شده غفلت ورزد خدايا اگر براستى
قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ اِلهى ما اَنَا بِاَوَّلِ
سرزدن گناه از بنده ات زشت است ولى گذشت نيز از نزد تو نيكو است معبودا من نخستين كسى نيستم
مَنْ عَصاكَ فَتُبْتَ عَلَيْهِ وَتَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِكَ فَجُدْتَ عَلَيْهِ يا مُجيبَ
كه نافرمانيت كرده و توبه پذيرش گشته اى و خواستار احسانت گشته و تو بر او احسان
الْمُضْطَرِّ يا كاشِفَ الضُّرِّ يا عَظيمَ الْبِرِّ يا عَليماً بِما فِى السِّرِّ يا
كرده اى ، اى پذيرنده بيچاره اى غمزدا اى بزرگ احسان اى داناى اسرار نهان اى
جَميلَ السِّتْرِ اِسْتَشْفَعْتُ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ اِلَيْكَ وَتَوَسَّلْتُ بِجَنابِكَ
نيكو پرده پوش شفيع گردانم نزد تو جود و كرمت را و توسل جستم به حضرتت و به مهربانيت
[بِجَنانِكَ] وَتَرَحُّمِكَ لَدَيْكَ فَاسْتَجِبْ دُعاَّئى وَلا تُخَيِّبْ فيكَ رَجاَّئى
در پيش تو پس دعايم مستجاب كن و اميدم را درباره خودت به نوميدى مبدل مكن
وَتَقَبَّلْ تَوْبَتى وَكَفِّرْ خَطيَّئَتى بِمَنِّكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و توبه ام را بپذير و گناهم را به كرم و مهربانى خود ناديده گير اى مهربانترين مهربانان
R A H A
08-19-2011, 03:06 AM
مناجات شكوه كنندگان
به نام خداى بخشنده مهربان
اِلهى اِلَيْكَ اَشْكُو نَفْساً بِالسُّوَّءِ اَمّارَةً وَاِلىَ الْخَطيئَةِ مُبادِرَةً
خدايا به سوى تو شكايت آورم از نفسى كه مرا همواره به بدى وادارد و به سوى گناه شتاب دارد
وَبِمَعاصيكَ مُولَعَةً وَلِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُكُ بى مَسالِكَ
و به نافرمانيهايت حريص است و به موجبات خشمت دست درازى كند مرا به راههايى كه
الْمَهالِكِ وَتَجْعَلُنى عِنْدَكَ اَهْوَنَ هالِكٍ كَثيرَةَ الْعِلَلِ طَويلَةَ الاْمَلِ اِنْ
منجر به هلاكت مى شود مى كشاند و بصورت پست ترين نابودشدگان درم آورد بيماريهايش بسيار و آرزويش دراز
مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَاِنْ مَسَّهَا الْخَيْرُ تَمْنَعُ مَيّالَةً اِلَى اللَّعِبِ وَاللَّهْوِ
است اگر شرى به او رسد بى تاب شود و اگر خيرى نصيبش گردد سركشى كند به اسباب بازى و سرگرميهاى بيهوده
مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَالسَّهْوِ تُسْرِعُ بى اِلىَ الْحَوْبَةِ وَتُسَوِّفُنى بِالتَّوْبَةِ
بسيار متمايل و از بى خبرى و فراموشى انباشته است مرا به سوى گناه شتاب دهد و به نوبت توبه به امروز و فردايم كند
اِلهى اَشْكُو اِلَيْكَ عَدُوّاً يُضِلُّنى وَشَيْطاناً يُغْوينى قَدْ مَلاَ
خدايا به تو شكايت آورم از دشمنى كه گمراهم كند و شيطانى كه مرا از راه بدر برد سينه ام را پر از
بِالْوَسْواسِ صَدْرى وَاَحاطَتْ هَواجِسُهُ بِقَلْبى يُعاضِدُ لِىَ الْهَوى
وسوسه كرده و تحريكات زهرآگينش قلبم را احاطه كرده به هوا و هواسم كمك كند
وَيُزَيِّنُ لى حُبَّ الدُّنْيا وَيَحُولُ بَيْنى وَبَيْنَ الطّاعَةِ وَالزُّلْفى اِلهى
و دوستى دنيا را پيش چشمم آرايش دهد ميان من و فرمانبردارى و تقرب به درگاهت حائل گردد خدايا
اِلَيْكَ اَشْكُو قَلْباً قاسِياً مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً وَبِالرَّيْنِ وَالطَّبْعِ مُتَلَبِّساً
پيش تو شكوه آرم از دلى كه سخت شده و بدست وسوسه ها بگردد و به زنگ (خودبينى ) و خوى زشت پوشيده شده ،
وَعَيْناً عَنِ الْبُكاَّءِ مِنْ خَوْفِكَ جامِدَةً وِ اِلى ما تَسُرُّها طامِحَةً اِلهى
و از ديده اى كه به هنگام گريه كردن از خوف تو خشك است ولى براى نگريستن به مناظر خوش آيندش خيره و حريص است خدايا
لا حَوْلَ لى وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِقُدْرَتِكَ وَلا نَجاةَ لى مِنْ مَكارِهِ الدُّنْيا اِلاّ
جنبش و نيرويى براى من نيست جز به نيروى تو و راه نجاتى از گرفتاريهاى دنيا ندارم جز
بِعِصْمَتِكَ فَاَسْئَلُكَ بِبَلاغَةِ حِكْمَتِكَ وَنَفاذِ مَشِيَّتِكَ اَنْ لا تَجْعَلَنى
نگهدارى تو پس از تو مى خواهم به حكمت رسايت و به مشيت جارى و گذرايت كه مرا تنها در معرض
لِغَيْرِ جُوْدِكَ مُتَعَرِّضاً وَلا تُصَيِّرَنى لِلْفِتَنِ غَرَضاً وَكُنْ لى عَلَى
جود و بخشش خود درآورى و هدف تيرهاى بلا و آزمايش قرارم ندهى و مرا در پيروزى
الاْعْداَّءِ ناصِراً وَعَلَى الْمَخازى وَالْعُيُوبِ ساتِراً وَمِنَ الْبَلاَّءِ و اقِياً
بر دشمنان يارى كنى و رسوائيها و عيوبم را بپوشانى و از بلا محافظتم كنى
وَعَنِ الْمَعاصى عاصِماً بِرَاءْفَتِكَ وَرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و از گناهان نگاهم دارى به مهر و رحمتت اى مهربانترين مهربانان
R A H A
08-19-2011, 03:06 AM
مناجات خائفان
به نام خداى بخشاينده مهربان
اِلهى اَتَراكَ بَعْدَ الاْيمانِ بِكَ تُعَذِّبُنى اَمْ بَعْدَ حُبّى اِيّاكَ تُبَعِّدُنى اَمْ
خدايا آيا چنان مى بينى كه پس از ايمان آوردنم به تو مرا عذاب كنى يا پس از دوستيم به تو مرا از خود دور
مَعَ رَجاَّئى لِرَحْمَتِكَ وَصَفْحِكَ تَحْرِمُنى اَمْ مَعَ اسْتِجارَتى بِعَفْوِكَ
كنى يا با اميدى كه به رحمت و چشم پوشيت دارم محرومم سازى يا با پناه آوردنم به عفو و گذشتت
تُسْلِمُنى حاشا لِوَجْهِكَ الْكَريمِ اَنْ تُخَيِّبَنى لَيْتَ شِعْرى اَلِلشَّقاَّءِ
مرا بدست دوزخ سپارى ؟ هرگز! از ذات بزرگوار تو دور است كه محرومم كنى ، اى كاش مى دانستم كه آيا مادرم مرا
وَلَدَتْنى اُمّى اَمْ لِلْعَناَّءِ رَبَّتْنى فَلَيْتَها لَمْ تَلِدْنى وَلَمْ تُرَبِّنى وَلَيْتَنى
براى بدبختى زائيده يا براى رنج و مشقت مرا پروريده ؟ كاش مرا نزائيده و بزرگ نكرده بود
عَلِمْتُ اَمِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنى وَبِقُرْبِكَ وَجِوارِكَ خَصَصْتَنى
و كاش مى دانستم اى خدا كه آيا مرا از اهل سعادت قرارم داده و به مقام قرب و جوار خويش مخصوصم گردانده اى
فَتَقَِرَّ بِذلِكَ عَيْنى وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسى اِلهى هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ
تا چشمم بدين سبب روشن گشته و دلم مطمئن گردد خدايا آيا براستى سياه كنى چهره هايى را كه در
ساجِدةً لِعَظَمَتِكَ اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّناَّءِ عَلى مَجْدِكَ
برابر عظمتت به خاك افتاده يا لال كنى زبانهايى را كه به ثناگويى درباره مجد
وَجَلالَتِكَ اَوْ تَطْبَعُ عَلى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى مَحَبَّتِكَ اَوْ تُصِمُّ
و شوكتت گويا شده يا مُهر زنى بر دلهايى كه دوستى تو را در بردارد يا كَر كنى
اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِكْرِكَ فى اِرادَتِكَ اَوْ تَغُلُّ اَكُفّا رَفَعَتْهَا
گوشهايى را كه به شنيدن ذكرت در ارادت ورزى به تو لذت برند يا ببندى به زنجير كيفر دستهايى را
الاْمالُ اِلَيْكَ رَجاَّءَ رَاْفَتِكَ اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِكَ حَتّى
كه آمال و آرزوها به اميد مِهرت آنها را به سوى تو بلند كرده يا كيفر كنى بدنهايى را كه در طاعتت كار كرده تا
نَحِلَتْ فى مُجاهَدَتِكَ اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ فى عِبادَتِكَ اِلهى لا
به جايى كه در راه كوشش براى تو نزار گشته يا شكنجه دهى پاهايى را كه در پرستشت راه يافته خدايا
تُغْلِقْ عَلى مُوَحِّديكَ اَبْوابَ رَحْمَتِكَ وَلا تَحْجُبْ مُشْتاقيكَ عَنِ
درهاى رحمتت را به روى يكتا پرستانت مبند و مشتاقانت را از
النَّظَرِ اِلى جَميلِ رُؤْيَتِكَ اِلهى نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحيدِكَ كَيْفَ
مشاهده جمال ديدارت محروم مكن خدايا نفسى را كه به وسيله توحيد و يگانه پرستيت عزيز داشته اى چگونه
تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِكَ وَضَميرٌ انْعَقَدَ عَلى مَوَدَّتِكَ كَيْفَ تُحْرِقُهُ
به خوارى هجرانت پست كنى و نهادى را كه با دوستى تو پيوند شده چگونه به
بِحَرارَةِ نيرانِكَ اِلهى اَجِرْنى مِنْ اَليمِ غَضَبِكَ وَعَظيمِ سَخَطِكَ يا
حرارت آتشت بسوزانى خدايا پناهم ده از خشم دردناك و غضب بزرگت اى
حَنّانُ يا مَنّانُ يا رَحيمُ يا رَحْمنُ يا جَبّارُ يا قَهّارُ يا غَفّارُ يا سَتّارُ
مِهرورز اى پربخشش اى مهربان اى بخشاينده اى داراى بزرگى و عظمت اى به قهر گيرنده اى پرده پوش
نَجِّنى بِرَحْمَتِكَ مَنْ عَذابِ النّارِ وَفَضيحَةِ الْعارِ اِذَاامْتازَ الاْخْيارُ
نجاتم ده به رحمت خود از عذاب دوزخ و رسوايى ننگ (يا برهنگى ) در آن هنگام كه نيكان
مِنَ الاْشْرارِ وَحالَتِ الاْحْوالُ وَهالَتِ الاْهْوالُ وَقَرُبَ الْمُحْسِنُونَ
از بدان جدا گردند و احوال دگرگون شود و هراسها مردم را فراگيرد و نزديك و مقرب شوند نيكوكاران
وَبَعُدَ الْمُسيَّئُونَ وَوُفّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ
و دور گردند بدكاران و به هر كس هر چه كرده است داده شود و ستم به ايشان نشود
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.