sarbh
08-15-2011, 02:53 PM
پوشش و پخش رويدادهاي ورزشي در تلويزيون، راديو و ساير رسانهها، زمان بسياري است كه جاي خود را در ميان برنامه شبكههاي مختلف پيدا كرده است. اين موضوع بيآنكه بدانيم، به بخشي از زندگي روزمره ما تبديل شده و همواره پيگيري مستقيم برنامههاي ورزشي، قسمتي از برنامه روزانه ما را پر ميكند. رسانهها، برنامههاي زنده ورزشي را به همراه گزارشگر و تحليلگر روي آنتن ميفرستند تا بيننده و شنونده در جريان تمامي رخدادها و پيشينه مربوط به آن قرار گيرد. براي پخش مستقيم، مبالغ هنگفتي هزينه ميشود و افراد بسياري درگير كارهاي آن هستند.
*تاريخچه
نخستين بار يازدهم آوريل 1921 در پيتسبرگ ايالت پنسيلوانيا بود كه يك مسابقه ورزشي گزارش شد. ايستگاه راديويي اين شهر، 10 راند مسابقه بوكس بين جاني ري و جاني راندي را پخش كرد كه بسياري از مردم آمريكا آن را گوش كردند. پنجم آگوست همان سال يك مسابقه بيسبال پخش شد كه با استقبال بيشتر مردم رو به رو شد. سرانجام دو ماه بعد و درست در هشتم اكتبر، نخستين مسابقه ورزشي به صورت زنده از اين شبكه راديويي پخش شد. در ادامه اين روند، مسابقه فوتبالي كه بين دانشگاه پيتسبرگ و دانشگاه وست ويرجينيا برگزار گرديد، از خاطر هيچكس پاك نخواهد شد. از آن پس مسابقههاي بسياري از راديو به صورت زنده پخش شدند تا اينكه در سال 1936 پخش زنده به تلويزيون نيز راه يافت. المپيك تابستاني برلين، نخستين تورنمنتي بود كه به شكل مستقيم روي آنتن فرستاده شد تا سرآغاز تحول بزرگي در ورزش و رسانه باشد.
*حق پخش تلويزيوني و قراردادهاي آن
پخش زنده مسابقههاي ورزشي در شبكههاي مختلف و پرداخت هزينه آن به وسيله اين شبكهها به باشگاهها و فدراسيونهاي مربوطه، امري عادي در جهان رسانه و ورزش است. به واقع، اين يك موضوع پذيرفته شده است كه يك شبكه تلويزيوني يا ماهوارهاي مسابقه زندهاي را پخش كند و هزينه مربوط به آن را نيز بپردازد. قراردادهاي يك يا چندين ساله شبكهها با باشگاهها و ليگهاي مختلف، با مبالغ هنگفتي بسته ميشوند و حاميان مالي و كميتههاي بازاريابي فراواني در آن دخيل هستند.
حق پخش در سالهاي اخير به بخش كليدي درآمد باشگاهها تبديل شده كه در اين ميان سهم باشگاههاي بزرگ بسيار بيشتر بوده است. بخش مالي باشگاهها در طول دو دهه اخير تغيير بسياري را تجربه كرده كه به شكل مستقيم يا غيرمستقيم تحت تأثير تلويزيون بودهاند. طي دهه 90 ميلادي پخشهاي تلويزيوني به نوعي به بلوغ رسيدند. به شكل ويژه، پرداختهاي تلويزيون به باشگاهها موجب شد تا سطح درآمدها بالا رفته و سران باشگاهها بتوانند آزادانه به توسعه تيم خود در همه بخشها بپردازند. پلههاي ترقي يكي پس از ديگري طي شدند و فرهنگ جديدي وارد دنياي ورزش و به ويژه فوتبال شد. درآمدهاي كلان وارد اين رشته ورزشي شد كه از هر سو به آن نگريسته شود موجب پيشرفت اين رشته پرهوادار شده است. در سال 1996 باشگاه منچستر يونايتد به عنوان نخستين باشگاهي مطرح شد كه درآمد كلاني را در يك سال مالي به دست آورده است. آنها در آن سال 134 ميليون يورو درآمد داشتند كه 20 درصد آن مربوط به حق پخش تلويزيوني بود. اين يعني يك پنجم كل درآمد. اگر به درآمد آنها در سال 2010 نيز نگاهي بيندازيم ميبينيم كه در مجموع اين باشگاه 350 ميليون يورو درآمد داشته، ولي نكته قابل توجه اين است كه از اين مبلغ 128 ميليون يورو مربوط به حق پخش تلويزيوني بوده يا به عبارت ديگر 37 درصد كل درآمد. اين يعني افزايش چشمگير درامدها از راه تلويزيون و بالا رفتن نقش آن در سرنوشت باشگاهها. اگر مجموع درآمد باشگاههاي ليگ انگليس از پخش تلويزيوني را مورد توجه قرار دهيم، به رقم هنگفت 1،9 ميليارد يورو خواهيم رسيد كه 44 درصد از كل درآمد باشگاههاي حاضر در اين ليگ است كه رقم قابل توجهي است.
در بررسي ساير ليگهاي اروپايي مانند سري a، بوندسليگا و لاليگا نيز به نتايج مشابهي ميرسيم. ليگ فرانسه نيز هر چند ديرتر از ساير ليگهاي معتبر اروپايي ولي قدم در اين راه گذاشت تا جايي كه امروز ميبينيم تيمهايي مانند ليون و مارسي نيز با پشتوانههاي خوب مالي ميتوانند در ليگ قهرمانان اروپا و در برابر تيمهايي چون رئال مادريد و منچستريونايتد صف آرايي كرده و آنها را به دردسر بيندازند. در ليگ ايتاليا قراردادهاي مربوط به حق پخش تلويزيوني براي سه باشگاه بزرگ اين كشور يعني ميلان، يوونتوس و اينترميلان به بيش از يكصدميليون يورو براي هر باشگاه رسيده است. هركدام از اين باشگاهها براي هر فصل رقمي بين 141 تا 131 ميليون يورو دريافت ميكنند كه اين رقم تا 60 درصد هزينههاي ساليانه آنها را پوشش ميدهد.
* فهرست تيمهايي كه بيشترين درآمد را از راه حق پخش تلويزيوني داشتهاند. (سال 2010)
تيم ميليون يورو ميزان رشد نسبت به سال گذشته
رئال مادريد 439 36درصد
بارسلونا 398 44درصد
منچستريونايتد 350 37درصد
بايرن مونيخ 323 26درصد
آرسنال 274 38درصد
چلسي 256 41درصد
ميلان 236 60درصد
ليورپول 225 43درصد
اينتر 225 62درصد
يوونتوس 205 65درصد
*قراردادهاي تلويزيوني در تركيه
در ابتداي فصل گذشته فوتبال در تركيه، شركت ديجيترك قراردادي چهار ساله با فدراسيون فوتبال تركيه امضا كرد كه طي آن تمامي حق و حقوق مربوط به پخش تلويزيوني فوتبال در تركيه به اين شركت واگذار شد. اين قرارداد تا پايان سال 2014 معتبر است كه اگر هر دو طرف مايل به ادامه همكاري باشند، ارتباط ميان فدراسيون فوتبال تركيه و شركت ديجي ترك ده ساله خواهد شد. اين شركت كه در بخش اينترنت و موبايل فعاليت ميكند، طي قرارداد اخير خود موظف است ساليانه 321 ميليون دلار به فدراسيون فوتبال بابت پخش مسابقههاي ليگ تركيه پرداخت كند كه در مجموع چهار سال، رقم دريافتي فدراسيون فوتبال، بيش از يك ميليارد دلار خواهد بود.
مهمت امين كارامهمت، مديرعامل شركت ديجي ترك پس از امضاي اين قرارداد بسيار خوشحال بود و در گفت وگويي كه انجام داده اعلام كرده بود: از اينكه توانستيم با فدراسيون فوتبال قرارداد ببنديم، رضايت بسياري دارم زيرا از سويي بزرگي و قابل اعتنا بودن شركتمان را ثابت كرديم و از طرفي نيز ميدانيم با پولي كه به فوتبال تركيه تزريق خواهد شد، رشد قابل ملاحظهاي را در اين ورزش شاهد خواهيم بود.
*بررسي حق پخش تلويزيوني در ايران
اواخر تيرماه گذشته بود كه در خبري اعلام شد فدراسيون فوتبال و سازمان صدا و سيما براي پرداخت حق پخش تلويزيوني به توافق رسيدهاند. اين خبر به تيتر نخست رسانهها و نشريهها تبديل شد و باشگاهها به دريافت حقي كه سالها از آنها سلب شده بود اميدوار شدند. مبلغ مورد توافق اين دو سازمان 96.5 ميليارد تومان براي 3 سال اعلام شد كه ممكن است در نگاه اول مبلغ زيادي باشد ولي حقيقت چيز ديگري است. ميلغ ساليانه دريافتي فدراسيون فوتبال چيزي حدود 32 ميليارد تومان خواهد شد. اگر فرض بر آن باشد كه حق پخش تلويزيوني در ليگ برتر ايران به شكل مساوي بين 18 تيم حاضر در ليگ تقسيم شود، به هر تيم نزديك به 2 ميليارد تومان پرداخت خواهد شد كه در مقايسه با مبالغ دريافتي تيمهاي فوتبال در سراسر دنيا رقم ناچيزي است. از سويي هنوز زمان اجرايي شدن اين قرارداد و همچنين پرداخت شدن مبلغ آن به تيمهاي حاضر در ليگ برتر مشخص نشده است. بايد منتظر ماند و ديد آيا اين موضوع نيز مانند برخي وعدههاي مسئولان روي ميز فدراسيون خاك خواهد خورد يا اينبار با عملي شدن اين قرارداد، به بسياري از مشكلات موجود در فوتبال پايان داده شده و به سوي حرفهاي شدن واقعي باشگاهها پيش خواهيم رفت يا خير.
نگاهي اجمالي به درآمد باشگاهها در ليگهاي مختلف
ليگهاي مختلف دنيا براي پخش رقابتهاي ورزشي مبالغ هنگفتي از تلويزيون و شبكههاي ماهوارهاي دريافت ميكنند. همانطور كه در بالا اشاره شد، ليگ تركيه 321 ميليون دلار دريافتي دارد كه بين 20 تيم حاضر در ليگ و بنابه بندهاي قرارداد تقسيم خواهد شد. ليگهاي معتبر اروپايي نيز با توجه به شركتهاي طرف قرارداد، مبالغ قابل توجهي دريافت ميكنند. ليگ برتر انگليس كه پر بينندهترين ليگ در اروپا است و از شبكه اسكاي نيز پخش ميشود، سالانه مبلغي نزديك به يك ميليارد و دويست ميليون يورو به ليگ اين كشور پرداخت ميكند. پرداخت سالانه در سري a ايتاليا نهصد ميليون يورو است. اين رقم در اسپانيا به پانصد ميليون يورو، در آلمان چهارصد ميليون و در فرانسه نيز ششصد و پنجاه ميليون يورو است.
*زور فوتبال به تلويزيون ميرسد؟
صد و پنجاه سال پيش بزرگترين پيشگوها و اقتصاددانان نيز نمي توانستند پيش بيني كنند ورزشي به وجود خواهد آمد كه روزي تبديل به صنعت سودآوري ميشود كه گردش مالي آن با بودجه قاره آفريقا برابري ميكند. در ايران نيز تلاش هزاران كشاورز و زير كشت بردن هكتارها زمين و در نهايت صادرات 160 ميليون دلاري زعفران به اندازهاي است كه ملحق شدن كريستيانو رونالدو به رئال مادريد با 93 ميليون دلار، بيش از 50 درصد كل صادرات و برآيند تلاش هزاران كشاورز ايراني را در برميگيرد.
فوتبال، نام ورزشي است كه تاثيرگذاري اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي آن، به زبان مشترك جهانيان بدل شده تا جايي كه فينال جامجهاني تبديل به واقعهاي ميشود كه در زمان برگزاري، ميلياردها نفر را مقابل تلويزيون مينشاند كه از اين نظر، هيجكدام از وقايع مهم در سراسر دنيا نميتوانند تا اين حد بينندههايي با فرهنگها، زبانها و علايق متفاوت را به پيگيري موضوعي وادار كنند.
وقتي پديدهاي چنين گستردگي يافت و مورد توجه قرار گرفت، كساني كه به دنبال سرمايهگذاري و درآمدزايي هستند، به آن هجوم ميآورند تا هر روز خبر تازهاي از رشد اقتصادي آن به گوش برسد. درآمد ناشي از نقل و انتقالها و حق پخش تلويزيوني كه تبليغ و آگهيهاي بازرگاني را به دنبال خود دارند، موضوعي است كه سراسر آن را سود مالي فرا گرفته است. فوتبال گردش مالي عظيمي دارد كه فاكتورهايش را به جامعه تحميل كرده و تبديل به صنعت شده است.حق پخش تلويزيوني و تبليغاتي كه پيرامون فوتبال صورت مي گيرد، اجزاي صنعت فوتبال هستند كه به رشد آن كمك بسياري كردهاند. كمتر پديدهاي وجود دارد كه تا اين حد درآمدزا باشد و از سويي بتواند موجب جلب توجه عموم شود.
ابعاد اقتصادي فوتبال زماني پايه گذاري شد كه رسانههاي بريتانيا براي تبليغ كالاهايشان از بازيكنان فوتبال استفاده كردند. پس از آن برزيليها نيز متوجه شدند اگر به باشگاه هاي اروپايي بروند و فوتبال بازي كنند، درآمد بسيار بيشتري خواهند داشت تا اينكه در مزارع قهوه عرق بريزند. اسپانسرها نيز به اهميت فوق العاده فوتبال پي بردند تا سيل سرمايه گذاريهاي كلان بر روي اين رشته ورزشي سرازير شود و يك صنعت سودآور ظهور كند.
يكي از مهمترين و در واقع اصليترين عاملهاي حيات يك تيم فوتبال در كشورهاي صاحب ليگي چون ايتاليا، انگلستان، اسپانيا، فرانسه و آلمان، فروش حق پخش تلويزيوني است. ليگ انگلستان كه پيشينهاي بيش از يك قرن دارد. تيمهاي اين كشور كه شايد نام بسياري از آنها را نشنيدهايم، بيش از صد سال است كه تاسيس شدهاند. در اين ليگ و برخلاف ليگ ايران كه مقام چهارمي و چهاردهمي تفاوتي ندارند، بدست آوردن هر رتبهاي در پايان فصل به ميزان درآمد باشگاه مربوط است. حق پخش تلويزيوني و جذب اسپانسر بخش بزرگي از درآمدهاي باشگاه را در بر ميگيرند به شكلي كه باشگاهها بدون اين درآمدها قادر به ادامه حيات خود نيستند. به همين دليل تيمهاي حاضر در اين ليگ، پيش از پايان فصل و در صورت مشخص شدن قهرمان و تيمهاي سقوط كننده، به هيچ وجه رقابتها را تمام شده نميدانند و تا آخرين روز براي بهتر شدن جايگاهشان در جدول ميجنگند. به همين دليل هيچگاه از جذابيت بازيها كاسته نميشود.
در پايان سال 2006 اعلام شد درآمد باشگاههاي ليگ انگليس به شكل ميانگين بيش از 10ميليون پوند در سال افزايش خواهد يافت. اين افزايش درآمد از قراردادهاي پخش تلويزيوني مسابقهها در خارج از انگليس ناشي ميشود. تقاضاي رو به رشد كشورهاي آسيايي از جمله خاورميانه، به ليگ برتر اين اجازه را داده است تا قراردادهاي هنگفتي امضا كنند كه بسيار بيشتر از سطح درآمد سال 2006 بوده است.
پخش تلويزيوني درآمدهاي نجومي براي باشگاههاي انگليس دارد. باشگاههايي كه در انتهاي جدول قرار ميگيرند نيز ميتوانند انتظار درآمدهاي بالا داشته باشند زيرا در ابتداي سال 2010 قراردادي بين اتحاديه فوتبال انگليس و شبكه اسكاي به ارزش بيش از دو ميليارد و دويست و پنجاه ميليون پوند بسته شده است. توجه به ارقامي كه بابت حق پخش از تلويزيون به باشگاههاي حرفهاي اروپايي تعلق ميگيرد، از آن جهت براي ما حايز اهميت است كه تيمهاي ليگ ايران در حاليكه چند سالي است لقب حرفهاي را يدك ميكشند، هيچ سهمي از درآمد ناشي از پخش مسابقههاي خود ندارند. اين موضوع به معضل بزرگي در فوتبال ما تبديل شده است.
*يك داستان قديمي
چند سالي است كه موضوع پرداخت حق پخش مسابقههاي ليگ برتر فوتبال ايران بهوسيله صدا و سيما سخنهاي جدي به ميان آمده ولي مشكلهايي كه در راه اجرايي شدن اين موضوع وجود دارند، اين ماجرا را به داستاني عجيب تبديل كرده است. به دليل ناممكن بودن تاسيس شبكههاي خصوصي در ايران، شبكههاي دولتي بيرقيب هستند و اين موجب شده كه در تمام اين سالها فوتبال باشگاهي و ملي، چشمشان به دست سازمان صدا و سيما باشد.
اين سازمان با بودجهاي نجومي، همواره به مسابقههاي ليگ برتر به عنوان يك درآمد حاضر و آماده نگاه مي كند كه علاوه بر پر كردن جدول برنامهها و وقت بيننده به سادهترين شكل، ميتواند منبع درآمدي عظيم از راه جذب آگهي باشد. اين در حالي است كه سازمان صدا و سيما تا به امروز حاضر نشده يك ريال بابت پخش مسابقههاي فوتبال بپردازد يا باشگاهها را در درآمد ميلياردي خود سهيم كند. باشگاهها بارها براي گرفتن حق خود تلاش كردهاند ولي اين تلاش هيچگاه نتيجه مطلوبي نداشته است.
از آنجايي كه اين موضوع مشمول گذشت زمان نخواهد شد، جابهجايي مديران نيز نتوانسته صورت مساله را تغيير دهد و دريافت حق پخش تلويزيوني همچنان يكي از بزرگترين دغدغههاي فوتبال محسوب ميشود كه از سوي مراجع قانوني بيپاسخ مانده است. اكنون نيز باشگاههاي فوتبال در انتظار آن هستند كه از درآمد پخش تلويزيوني نه به عنوان كمك يا صدقه، بلكه به عنوان حق قانوني خود برخوردار شوند.
تنها باري كه در ايران حق پخش تلويزيوني به يك باشگاه پرداخت شد، بازي تيم پرسپوليس و بايرن مونيخ بود كه صدا و سيما براي اولين و آخرين بار مبلغي را براي اجاره پخش اين بازي به سرخهاي تهراني پرداخت كرد. اين كار به شدت زير دندان فوتباليها مزه كرد. پرسپوليس در همان سال از محل بليت فروشي در يكسال، 150ميليون تومان درآمد داشت. اين در حالي است كه رقمي كه سازمان صدا و سيما بابت همان يك بازي به پرسپوليس پرداخت كرد، 175ميليون تومان بود! اين خبر دهان به دهان چرخيد تا تبديل به جرقهاي شد كه همگان ياد حقوق از دست رفتهشان بيفتند.
چندين سال پيش قرار شد خصوصيسازي باشگاهها مورد توجه قرار گيرد و صحبتهايي در مورد منابع درآمد باشگاهها نيز انجام شد. به اعتقاد برخي، بايد بودجهاي به صدا و سيما در مورد حق پخش تلويزيوني اختصاص داده شود تا آنها از اين بودجه براي پرداخت حق پخش بازيهاي فوتبال هزينه كنند. البته در اين راه مشكل هايي وجود داشت كه قرار شد از طريق مجلس پيگيري شود. تمامي اين حرف ها و قول و قرار ها بايد در بودجه سال 85 پيش بيني مي شد و به مرحله اجرا در مي آمد ولي به دلايلي اين اتفاق نيفتاد.
اين بار جامعه فوتبال اميدوار است تا بتواند نظر مجلس را براي اين امر جلب كند. هرچند اين حق تيمهاست كه از محل پخش تلويزيوني بازيهايشان مبلغي را دريافت كنند ولي مهم اين است كه صدا و سيما به عنوان پخشكننده بازيها، بايد از كدام محل درآمد بايد چنين بودجه اي را فراهم كند. فوتبال دولتي ما كه به اعتقاد كارشناسان، نبايد واژه حرفهاي براي آن به كار برده شود، اگر بودجهاي در مجلس برايش تصويب شود، جز وابستگي هرچه بيشتر به بودجه دولتي، نتيجه ديگري در بر ندارد چرا كه حق پخش تلويزيوني قرار است از وابستگي باشگاهها به دولت بكاهد ولي آيا در راه رسيدن به اين هدف، مسير درستي پيموده ميشود؟
آخرين باري كه به شكل جدي به موضوع حق پخش تلويزيوني پرداخته شد، دي ماه سال 84 بود. خبرهايي كه شنيده ميشد اين بود كه قرار است درصدي از درآمد حاصل از حق پخش به باشگاهها پرداخت شود كه در آن زمان رسانهها از اين اتفاق به عنوان رنسانسي در فوتبال ايران تعبير كردند ولي اتفاقي كه پيش بيني مي شد رخ داد و پس از آن پرونده اين جريان بسته شد و تا به امروز هم زور فوتبال به تلويزيون نرسيده است.
به هر حال قرارداد فدراسيون فوتبال ايران با مسئولان صدا و سيما در زمينه براي حق پخش تلويزيوني مسابقات فوتبال ايران به مدت سه سال با مبلغ 96 و نيم ميليون تومان امضا شده و باشگاه ها براي فرار از بحران هاي مالي و براي آنكه تمرين حرفه اي را در چرخه صنعت فوتبالي داشته باشند تلاش دارند كه هر چه زودتر مبالغ حق پخش را دريافت كرده و به حيات ورزشي خود ادامه دهند.
*تاريخچه
نخستين بار يازدهم آوريل 1921 در پيتسبرگ ايالت پنسيلوانيا بود كه يك مسابقه ورزشي گزارش شد. ايستگاه راديويي اين شهر، 10 راند مسابقه بوكس بين جاني ري و جاني راندي را پخش كرد كه بسياري از مردم آمريكا آن را گوش كردند. پنجم آگوست همان سال يك مسابقه بيسبال پخش شد كه با استقبال بيشتر مردم رو به رو شد. سرانجام دو ماه بعد و درست در هشتم اكتبر، نخستين مسابقه ورزشي به صورت زنده از اين شبكه راديويي پخش شد. در ادامه اين روند، مسابقه فوتبالي كه بين دانشگاه پيتسبرگ و دانشگاه وست ويرجينيا برگزار گرديد، از خاطر هيچكس پاك نخواهد شد. از آن پس مسابقههاي بسياري از راديو به صورت زنده پخش شدند تا اينكه در سال 1936 پخش زنده به تلويزيون نيز راه يافت. المپيك تابستاني برلين، نخستين تورنمنتي بود كه به شكل مستقيم روي آنتن فرستاده شد تا سرآغاز تحول بزرگي در ورزش و رسانه باشد.
*حق پخش تلويزيوني و قراردادهاي آن
پخش زنده مسابقههاي ورزشي در شبكههاي مختلف و پرداخت هزينه آن به وسيله اين شبكهها به باشگاهها و فدراسيونهاي مربوطه، امري عادي در جهان رسانه و ورزش است. به واقع، اين يك موضوع پذيرفته شده است كه يك شبكه تلويزيوني يا ماهوارهاي مسابقه زندهاي را پخش كند و هزينه مربوط به آن را نيز بپردازد. قراردادهاي يك يا چندين ساله شبكهها با باشگاهها و ليگهاي مختلف، با مبالغ هنگفتي بسته ميشوند و حاميان مالي و كميتههاي بازاريابي فراواني در آن دخيل هستند.
حق پخش در سالهاي اخير به بخش كليدي درآمد باشگاهها تبديل شده كه در اين ميان سهم باشگاههاي بزرگ بسيار بيشتر بوده است. بخش مالي باشگاهها در طول دو دهه اخير تغيير بسياري را تجربه كرده كه به شكل مستقيم يا غيرمستقيم تحت تأثير تلويزيون بودهاند. طي دهه 90 ميلادي پخشهاي تلويزيوني به نوعي به بلوغ رسيدند. به شكل ويژه، پرداختهاي تلويزيون به باشگاهها موجب شد تا سطح درآمدها بالا رفته و سران باشگاهها بتوانند آزادانه به توسعه تيم خود در همه بخشها بپردازند. پلههاي ترقي يكي پس از ديگري طي شدند و فرهنگ جديدي وارد دنياي ورزش و به ويژه فوتبال شد. درآمدهاي كلان وارد اين رشته ورزشي شد كه از هر سو به آن نگريسته شود موجب پيشرفت اين رشته پرهوادار شده است. در سال 1996 باشگاه منچستر يونايتد به عنوان نخستين باشگاهي مطرح شد كه درآمد كلاني را در يك سال مالي به دست آورده است. آنها در آن سال 134 ميليون يورو درآمد داشتند كه 20 درصد آن مربوط به حق پخش تلويزيوني بود. اين يعني يك پنجم كل درآمد. اگر به درآمد آنها در سال 2010 نيز نگاهي بيندازيم ميبينيم كه در مجموع اين باشگاه 350 ميليون يورو درآمد داشته، ولي نكته قابل توجه اين است كه از اين مبلغ 128 ميليون يورو مربوط به حق پخش تلويزيوني بوده يا به عبارت ديگر 37 درصد كل درآمد. اين يعني افزايش چشمگير درامدها از راه تلويزيون و بالا رفتن نقش آن در سرنوشت باشگاهها. اگر مجموع درآمد باشگاههاي ليگ انگليس از پخش تلويزيوني را مورد توجه قرار دهيم، به رقم هنگفت 1،9 ميليارد يورو خواهيم رسيد كه 44 درصد از كل درآمد باشگاههاي حاضر در اين ليگ است كه رقم قابل توجهي است.
در بررسي ساير ليگهاي اروپايي مانند سري a، بوندسليگا و لاليگا نيز به نتايج مشابهي ميرسيم. ليگ فرانسه نيز هر چند ديرتر از ساير ليگهاي معتبر اروپايي ولي قدم در اين راه گذاشت تا جايي كه امروز ميبينيم تيمهايي مانند ليون و مارسي نيز با پشتوانههاي خوب مالي ميتوانند در ليگ قهرمانان اروپا و در برابر تيمهايي چون رئال مادريد و منچستريونايتد صف آرايي كرده و آنها را به دردسر بيندازند. در ليگ ايتاليا قراردادهاي مربوط به حق پخش تلويزيوني براي سه باشگاه بزرگ اين كشور يعني ميلان، يوونتوس و اينترميلان به بيش از يكصدميليون يورو براي هر باشگاه رسيده است. هركدام از اين باشگاهها براي هر فصل رقمي بين 141 تا 131 ميليون يورو دريافت ميكنند كه اين رقم تا 60 درصد هزينههاي ساليانه آنها را پوشش ميدهد.
* فهرست تيمهايي كه بيشترين درآمد را از راه حق پخش تلويزيوني داشتهاند. (سال 2010)
تيم ميليون يورو ميزان رشد نسبت به سال گذشته
رئال مادريد 439 36درصد
بارسلونا 398 44درصد
منچستريونايتد 350 37درصد
بايرن مونيخ 323 26درصد
آرسنال 274 38درصد
چلسي 256 41درصد
ميلان 236 60درصد
ليورپول 225 43درصد
اينتر 225 62درصد
يوونتوس 205 65درصد
*قراردادهاي تلويزيوني در تركيه
در ابتداي فصل گذشته فوتبال در تركيه، شركت ديجيترك قراردادي چهار ساله با فدراسيون فوتبال تركيه امضا كرد كه طي آن تمامي حق و حقوق مربوط به پخش تلويزيوني فوتبال در تركيه به اين شركت واگذار شد. اين قرارداد تا پايان سال 2014 معتبر است كه اگر هر دو طرف مايل به ادامه همكاري باشند، ارتباط ميان فدراسيون فوتبال تركيه و شركت ديجي ترك ده ساله خواهد شد. اين شركت كه در بخش اينترنت و موبايل فعاليت ميكند، طي قرارداد اخير خود موظف است ساليانه 321 ميليون دلار به فدراسيون فوتبال بابت پخش مسابقههاي ليگ تركيه پرداخت كند كه در مجموع چهار سال، رقم دريافتي فدراسيون فوتبال، بيش از يك ميليارد دلار خواهد بود.
مهمت امين كارامهمت، مديرعامل شركت ديجي ترك پس از امضاي اين قرارداد بسيار خوشحال بود و در گفت وگويي كه انجام داده اعلام كرده بود: از اينكه توانستيم با فدراسيون فوتبال قرارداد ببنديم، رضايت بسياري دارم زيرا از سويي بزرگي و قابل اعتنا بودن شركتمان را ثابت كرديم و از طرفي نيز ميدانيم با پولي كه به فوتبال تركيه تزريق خواهد شد، رشد قابل ملاحظهاي را در اين ورزش شاهد خواهيم بود.
*بررسي حق پخش تلويزيوني در ايران
اواخر تيرماه گذشته بود كه در خبري اعلام شد فدراسيون فوتبال و سازمان صدا و سيما براي پرداخت حق پخش تلويزيوني به توافق رسيدهاند. اين خبر به تيتر نخست رسانهها و نشريهها تبديل شد و باشگاهها به دريافت حقي كه سالها از آنها سلب شده بود اميدوار شدند. مبلغ مورد توافق اين دو سازمان 96.5 ميليارد تومان براي 3 سال اعلام شد كه ممكن است در نگاه اول مبلغ زيادي باشد ولي حقيقت چيز ديگري است. ميلغ ساليانه دريافتي فدراسيون فوتبال چيزي حدود 32 ميليارد تومان خواهد شد. اگر فرض بر آن باشد كه حق پخش تلويزيوني در ليگ برتر ايران به شكل مساوي بين 18 تيم حاضر در ليگ تقسيم شود، به هر تيم نزديك به 2 ميليارد تومان پرداخت خواهد شد كه در مقايسه با مبالغ دريافتي تيمهاي فوتبال در سراسر دنيا رقم ناچيزي است. از سويي هنوز زمان اجرايي شدن اين قرارداد و همچنين پرداخت شدن مبلغ آن به تيمهاي حاضر در ليگ برتر مشخص نشده است. بايد منتظر ماند و ديد آيا اين موضوع نيز مانند برخي وعدههاي مسئولان روي ميز فدراسيون خاك خواهد خورد يا اينبار با عملي شدن اين قرارداد، به بسياري از مشكلات موجود در فوتبال پايان داده شده و به سوي حرفهاي شدن واقعي باشگاهها پيش خواهيم رفت يا خير.
نگاهي اجمالي به درآمد باشگاهها در ليگهاي مختلف
ليگهاي مختلف دنيا براي پخش رقابتهاي ورزشي مبالغ هنگفتي از تلويزيون و شبكههاي ماهوارهاي دريافت ميكنند. همانطور كه در بالا اشاره شد، ليگ تركيه 321 ميليون دلار دريافتي دارد كه بين 20 تيم حاضر در ليگ و بنابه بندهاي قرارداد تقسيم خواهد شد. ليگهاي معتبر اروپايي نيز با توجه به شركتهاي طرف قرارداد، مبالغ قابل توجهي دريافت ميكنند. ليگ برتر انگليس كه پر بينندهترين ليگ در اروپا است و از شبكه اسكاي نيز پخش ميشود، سالانه مبلغي نزديك به يك ميليارد و دويست ميليون يورو به ليگ اين كشور پرداخت ميكند. پرداخت سالانه در سري a ايتاليا نهصد ميليون يورو است. اين رقم در اسپانيا به پانصد ميليون يورو، در آلمان چهارصد ميليون و در فرانسه نيز ششصد و پنجاه ميليون يورو است.
*زور فوتبال به تلويزيون ميرسد؟
صد و پنجاه سال پيش بزرگترين پيشگوها و اقتصاددانان نيز نمي توانستند پيش بيني كنند ورزشي به وجود خواهد آمد كه روزي تبديل به صنعت سودآوري ميشود كه گردش مالي آن با بودجه قاره آفريقا برابري ميكند. در ايران نيز تلاش هزاران كشاورز و زير كشت بردن هكتارها زمين و در نهايت صادرات 160 ميليون دلاري زعفران به اندازهاي است كه ملحق شدن كريستيانو رونالدو به رئال مادريد با 93 ميليون دلار، بيش از 50 درصد كل صادرات و برآيند تلاش هزاران كشاورز ايراني را در برميگيرد.
فوتبال، نام ورزشي است كه تاثيرگذاري اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي آن، به زبان مشترك جهانيان بدل شده تا جايي كه فينال جامجهاني تبديل به واقعهاي ميشود كه در زمان برگزاري، ميلياردها نفر را مقابل تلويزيون مينشاند كه از اين نظر، هيجكدام از وقايع مهم در سراسر دنيا نميتوانند تا اين حد بينندههايي با فرهنگها، زبانها و علايق متفاوت را به پيگيري موضوعي وادار كنند.
وقتي پديدهاي چنين گستردگي يافت و مورد توجه قرار گرفت، كساني كه به دنبال سرمايهگذاري و درآمدزايي هستند، به آن هجوم ميآورند تا هر روز خبر تازهاي از رشد اقتصادي آن به گوش برسد. درآمد ناشي از نقل و انتقالها و حق پخش تلويزيوني كه تبليغ و آگهيهاي بازرگاني را به دنبال خود دارند، موضوعي است كه سراسر آن را سود مالي فرا گرفته است. فوتبال گردش مالي عظيمي دارد كه فاكتورهايش را به جامعه تحميل كرده و تبديل به صنعت شده است.حق پخش تلويزيوني و تبليغاتي كه پيرامون فوتبال صورت مي گيرد، اجزاي صنعت فوتبال هستند كه به رشد آن كمك بسياري كردهاند. كمتر پديدهاي وجود دارد كه تا اين حد درآمدزا باشد و از سويي بتواند موجب جلب توجه عموم شود.
ابعاد اقتصادي فوتبال زماني پايه گذاري شد كه رسانههاي بريتانيا براي تبليغ كالاهايشان از بازيكنان فوتبال استفاده كردند. پس از آن برزيليها نيز متوجه شدند اگر به باشگاه هاي اروپايي بروند و فوتبال بازي كنند، درآمد بسيار بيشتري خواهند داشت تا اينكه در مزارع قهوه عرق بريزند. اسپانسرها نيز به اهميت فوق العاده فوتبال پي بردند تا سيل سرمايه گذاريهاي كلان بر روي اين رشته ورزشي سرازير شود و يك صنعت سودآور ظهور كند.
يكي از مهمترين و در واقع اصليترين عاملهاي حيات يك تيم فوتبال در كشورهاي صاحب ليگي چون ايتاليا، انگلستان، اسپانيا، فرانسه و آلمان، فروش حق پخش تلويزيوني است. ليگ انگلستان كه پيشينهاي بيش از يك قرن دارد. تيمهاي اين كشور كه شايد نام بسياري از آنها را نشنيدهايم، بيش از صد سال است كه تاسيس شدهاند. در اين ليگ و برخلاف ليگ ايران كه مقام چهارمي و چهاردهمي تفاوتي ندارند، بدست آوردن هر رتبهاي در پايان فصل به ميزان درآمد باشگاه مربوط است. حق پخش تلويزيوني و جذب اسپانسر بخش بزرگي از درآمدهاي باشگاه را در بر ميگيرند به شكلي كه باشگاهها بدون اين درآمدها قادر به ادامه حيات خود نيستند. به همين دليل تيمهاي حاضر در اين ليگ، پيش از پايان فصل و در صورت مشخص شدن قهرمان و تيمهاي سقوط كننده، به هيچ وجه رقابتها را تمام شده نميدانند و تا آخرين روز براي بهتر شدن جايگاهشان در جدول ميجنگند. به همين دليل هيچگاه از جذابيت بازيها كاسته نميشود.
در پايان سال 2006 اعلام شد درآمد باشگاههاي ليگ انگليس به شكل ميانگين بيش از 10ميليون پوند در سال افزايش خواهد يافت. اين افزايش درآمد از قراردادهاي پخش تلويزيوني مسابقهها در خارج از انگليس ناشي ميشود. تقاضاي رو به رشد كشورهاي آسيايي از جمله خاورميانه، به ليگ برتر اين اجازه را داده است تا قراردادهاي هنگفتي امضا كنند كه بسيار بيشتر از سطح درآمد سال 2006 بوده است.
پخش تلويزيوني درآمدهاي نجومي براي باشگاههاي انگليس دارد. باشگاههايي كه در انتهاي جدول قرار ميگيرند نيز ميتوانند انتظار درآمدهاي بالا داشته باشند زيرا در ابتداي سال 2010 قراردادي بين اتحاديه فوتبال انگليس و شبكه اسكاي به ارزش بيش از دو ميليارد و دويست و پنجاه ميليون پوند بسته شده است. توجه به ارقامي كه بابت حق پخش از تلويزيون به باشگاههاي حرفهاي اروپايي تعلق ميگيرد، از آن جهت براي ما حايز اهميت است كه تيمهاي ليگ ايران در حاليكه چند سالي است لقب حرفهاي را يدك ميكشند، هيچ سهمي از درآمد ناشي از پخش مسابقههاي خود ندارند. اين موضوع به معضل بزرگي در فوتبال ما تبديل شده است.
*يك داستان قديمي
چند سالي است كه موضوع پرداخت حق پخش مسابقههاي ليگ برتر فوتبال ايران بهوسيله صدا و سيما سخنهاي جدي به ميان آمده ولي مشكلهايي كه در راه اجرايي شدن اين موضوع وجود دارند، اين ماجرا را به داستاني عجيب تبديل كرده است. به دليل ناممكن بودن تاسيس شبكههاي خصوصي در ايران، شبكههاي دولتي بيرقيب هستند و اين موجب شده كه در تمام اين سالها فوتبال باشگاهي و ملي، چشمشان به دست سازمان صدا و سيما باشد.
اين سازمان با بودجهاي نجومي، همواره به مسابقههاي ليگ برتر به عنوان يك درآمد حاضر و آماده نگاه مي كند كه علاوه بر پر كردن جدول برنامهها و وقت بيننده به سادهترين شكل، ميتواند منبع درآمدي عظيم از راه جذب آگهي باشد. اين در حالي است كه سازمان صدا و سيما تا به امروز حاضر نشده يك ريال بابت پخش مسابقههاي فوتبال بپردازد يا باشگاهها را در درآمد ميلياردي خود سهيم كند. باشگاهها بارها براي گرفتن حق خود تلاش كردهاند ولي اين تلاش هيچگاه نتيجه مطلوبي نداشته است.
از آنجايي كه اين موضوع مشمول گذشت زمان نخواهد شد، جابهجايي مديران نيز نتوانسته صورت مساله را تغيير دهد و دريافت حق پخش تلويزيوني همچنان يكي از بزرگترين دغدغههاي فوتبال محسوب ميشود كه از سوي مراجع قانوني بيپاسخ مانده است. اكنون نيز باشگاههاي فوتبال در انتظار آن هستند كه از درآمد پخش تلويزيوني نه به عنوان كمك يا صدقه، بلكه به عنوان حق قانوني خود برخوردار شوند.
تنها باري كه در ايران حق پخش تلويزيوني به يك باشگاه پرداخت شد، بازي تيم پرسپوليس و بايرن مونيخ بود كه صدا و سيما براي اولين و آخرين بار مبلغي را براي اجاره پخش اين بازي به سرخهاي تهراني پرداخت كرد. اين كار به شدت زير دندان فوتباليها مزه كرد. پرسپوليس در همان سال از محل بليت فروشي در يكسال، 150ميليون تومان درآمد داشت. اين در حالي است كه رقمي كه سازمان صدا و سيما بابت همان يك بازي به پرسپوليس پرداخت كرد، 175ميليون تومان بود! اين خبر دهان به دهان چرخيد تا تبديل به جرقهاي شد كه همگان ياد حقوق از دست رفتهشان بيفتند.
چندين سال پيش قرار شد خصوصيسازي باشگاهها مورد توجه قرار گيرد و صحبتهايي در مورد منابع درآمد باشگاهها نيز انجام شد. به اعتقاد برخي، بايد بودجهاي به صدا و سيما در مورد حق پخش تلويزيوني اختصاص داده شود تا آنها از اين بودجه براي پرداخت حق پخش بازيهاي فوتبال هزينه كنند. البته در اين راه مشكل هايي وجود داشت كه قرار شد از طريق مجلس پيگيري شود. تمامي اين حرف ها و قول و قرار ها بايد در بودجه سال 85 پيش بيني مي شد و به مرحله اجرا در مي آمد ولي به دلايلي اين اتفاق نيفتاد.
اين بار جامعه فوتبال اميدوار است تا بتواند نظر مجلس را براي اين امر جلب كند. هرچند اين حق تيمهاست كه از محل پخش تلويزيوني بازيهايشان مبلغي را دريافت كنند ولي مهم اين است كه صدا و سيما به عنوان پخشكننده بازيها، بايد از كدام محل درآمد بايد چنين بودجه اي را فراهم كند. فوتبال دولتي ما كه به اعتقاد كارشناسان، نبايد واژه حرفهاي براي آن به كار برده شود، اگر بودجهاي در مجلس برايش تصويب شود، جز وابستگي هرچه بيشتر به بودجه دولتي، نتيجه ديگري در بر ندارد چرا كه حق پخش تلويزيوني قرار است از وابستگي باشگاهها به دولت بكاهد ولي آيا در راه رسيدن به اين هدف، مسير درستي پيموده ميشود؟
آخرين باري كه به شكل جدي به موضوع حق پخش تلويزيوني پرداخته شد، دي ماه سال 84 بود. خبرهايي كه شنيده ميشد اين بود كه قرار است درصدي از درآمد حاصل از حق پخش به باشگاهها پرداخت شود كه در آن زمان رسانهها از اين اتفاق به عنوان رنسانسي در فوتبال ايران تعبير كردند ولي اتفاقي كه پيش بيني مي شد رخ داد و پس از آن پرونده اين جريان بسته شد و تا به امروز هم زور فوتبال به تلويزيون نرسيده است.
به هر حال قرارداد فدراسيون فوتبال ايران با مسئولان صدا و سيما در زمينه براي حق پخش تلويزيوني مسابقات فوتبال ايران به مدت سه سال با مبلغ 96 و نيم ميليون تومان امضا شده و باشگاه ها براي فرار از بحران هاي مالي و براي آنكه تمرين حرفه اي را در چرخه صنعت فوتبالي داشته باشند تلاش دارند كه هر چه زودتر مبالغ حق پخش را دريافت كرده و به حيات ورزشي خود ادامه دهند.