PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر زیبای مرد چهارزنه



tina
08-11-2011, 04:35 PM
دوستی داشتم لرستانی
یار دیرینه ی دبستانی

دیدمش بعد سالیان دراز
همرهش چار زن همه طناز

مات و مبهوت گشتم از حالش
كه لری آهوان به دنبالش

گفتمش: چهار زن ؟ خدا بركت !
تو چگونه كنی ز جا حركت

گفت : این كار ماجرا دارد
هر یكی حكمتی جدا دارد

اولی را كه هست خوشگل و ناز
من گرفتم ز خطه ی شیراز

تا كه شب ها قرینه ام باشد
سر او روی سینه ام باشد

بهر اوقات روزهایم نیز
زن گرفتم ز خطه ی تبریز

چون زن ترك، خوش بر و بازوست
خانه دار و نظیف و كد بانوست

دست پختش كه محشر كبراست
بهتر از آن، سلیقه اش غوغاست

ظرف یك سال بسته ام بارم
چون زنی هم ز اصفهان دارم

كشد از ماست تار مویی
را یادمان داده صرفه جو یی

را دركم و بیش اوستاد ست
او متخصص در اقتصاد است

او بس كه در اقتصاد پا دارد
بی گمان فوق دكترا دارد

زن چارم كه ختم آنان است
شیری از خطه ی لرستان است

گفتمش با وجود آن سه هلو
زن چارم بر ای چیست؟ بگو

گفت گهگاه بنده گشتم اگر
عصبانی ز همسران دگر

آن زمان جا ی آن سه تا، بی شك
این یكی را كشم به زیر كتك