Sara12
07-18-2010, 06:13 PM
سيماي خوشبختي در پرتو آرامش
مقدمه
اضطراب به عنوان پديده صنعتي شدن همچنان روح و جسم آدمي را تحليل ميبرد و او را به ورطهاي ميكشاند كه خطرهاي بيشماري برايش به ارمغان ميآورد. انسان همواره به دنبال آرامش ميگردد تا بتواند دلنگرانيهاي خود را به گونهاي خنثي كند. ولي آيا در اين راه موفق ميشود؟ پاسخ اين است كه براي رسيدن به آرامش به ابزار و لوازمي ويژه نياز است.
نخست بايد ديد منظور از آرامش چيست؟ يك جا بنشينيم و هيچ فكر و دغدغهاي نداشته باشيم؟ و يا به دنبال چيزهايي در بيرون از خود باشيم تا به ما آرامش بدهد؟
آرامش، حالتي از فراغ بال و احساس راحتي است كه هر كس به شيوه خود آن را احساس ميكند و كاملاً جنبه شخصي دارد و از فردي به فردي ديگر تفاوت ميكند اما در مجموع آنچه همه انسانها آن را تجربه ميكنند حالتي است كه در آن فرد تحت فشار دروني و بيروني نباشد و دغدغه خاطري نداشته باشد و به لحاظ فيزيولوژيكي تمامي هورمونها و سلولهاي عصبي در يك شرايط طبيعي قرار داشته باشند كه اين احساسات و تجربهها موقتي است و ممكن است بيش از چند روز طول نكشد و بر اثر شرايط و موقعيتهاي گوناگون اين آرامش موقت از بين رفته و تنش و هيجان مجدداً بر فردي چيره گردد و او را وادار كند تا شرايط و موقعيت را تغيير دهد و به آرامش قبلي برسد كه در اين بين افرادي هستند كه هرگز به آرامش نميرسند.
اما نكته مهم اين است كه بدانيم آرامش دائمي وجود ندارد و بايد كه آرامشهاي كوتاه مدت اما به تعداد زياد را در خود ايجاد كنيم كه اين امر امكان پذير است اما نياز به يادگيري دارد. ما قادر نخواهيم بود آرامش را يكباره و براي هميشه به دست آورده و آن را ذخيره كنيم همانند كساني كه تصور ميكنند اگر مثلاً ثروتمند باشند براي هميشه راحت خواهند بود.
مجموعه آرامشهاي كسب شده روزانه ميتواند خستگي امروز را برطرف و ما را براي فردا آماده سازد.مشكل عمده انسانها در زمينه نداشتن آرامش به نوع ارتباط آنها با پديدهها مرتبط است. وقتي ارتباط انسان با پديدههاي دروني و بيروني ايجاد نشود و يا از تعادل خارج گردد شخص يا به آرامش نميرسد و يا آرامش خود را از دست خواهد داد. معمولاً انسانها چهار نوع ارتباط دارند: ارتباط با خود، ارتباط با خداوند، ارتباط با طبيعت و ارتباط با ديگر افراد.
مقدمه هر كاري خودشناسي است. تا كسي خودش را نشناسد هر كاري را انجام دهد از روي تجربه و خطا خواهد بود. براي اين كه خود را بشناسيم بايد يك ارتباط دائمي در درون خويش برقرار كنيم و بدانيم كه هستيم، چه هستيم و چه ميخواهيم و توانايي ما براي انجام امور چقدر است؟ انسان هايي كه ارتباط قوي و مستحكمي با خداوند برقرار مي كنند معمولاً از آرامش خوبي برخوردار هستند و روحيه، چهره و رفتارشان حاكي از يك آرامش دروني است. كساني كه ارتباط سالمي با طبيعت داشته باشند از سلامت جسمي و روحي خوبي برخوردار شده و در نهايت به آرامش ميرسند. نمونه بارز آن رعايت مسايل زيست محيطي و استفاده از مواهب طبيعي است. كساني كه پيرو عملي شعار «جهاني فكر كن و منطقهاي عمل كن» هستند، مستقيم و غير مستقيم به سلامت جسم و روح خود و ديگران ميانديشند، عمل مي كنند و در محيطي پاكيزه و فرحبخش به آرامش خواهند رسيد.
ارتباط داشتن با ساير افراد از ضروريات زندگي بشر است و از نيازهاي اساسي انسان به شمار ميرود. در تعريف انسان آمده كه موجودي اجتماعي است و انساني كه نسبت به اين نياز خود بيتفاوت باشد و يا قادر بناشد با سايرين ارتباط برقرار كند، محكوم است كه تنهايي و انزوا را تجربه كند و قطع ارتباط با مردم در واقع نوعي بيماري رواني محسوب ميشود.
يكي از دلايلي كه برخي از انسانها در گير و دار زندگي دچار مشكلات عديده مي شوند مربوط به عدم شناخت خود است. براي شناخت خود دو نوع مطالعه عمده نياز است. يكي مطالعه دروني و ديگري مطالعه بيروني، در مطالعه دروني ما به عناصر وجودي خودمان پي خواهيم برد و موارد مثبت و منفي خود را شناسايي خواهيم كرد. در مطالعه بيروني كه از طريق مطالعه كتابها يا تجربه افراد موفق، موارد مفيد را دريافت كرده و آن ها را دروني خواهيم كرد و ميتوانيم خود را تقويت كرده و براي زندگي توام با آرامش آماده شويم.
حال به ابزارهايي ميپردازيم كه ميتوانيم به كمك آنها به آرامش برسيم.
1) ذكر خدا
با ياد خدا دلها آرام ميگيرد. (الا بذكر الله تطمئن القلوب) اين مهم ميتواند از طريق خواندن نماز، دعاهاي مختلف و خواندن قرآن صورت گيرد.
2) نظم
عنصر نظم در كارها و داشتن برنامه علاوه بر تسريع كارها و پيشگيري از اضطراب به ما تمركز ميدهد و ما براي هر كار مهمي نياز به تمركز داريم. درهم و بر هم بودن و به هر جهت زندگي كردن اضطراب را در پيش دارد و آن ضد آرامش است.
3) مشورت
قبل از هر كاري با متخصص مشورت كنيد. مشورت علاوه بر كوتاه كردن راه نتايج احتمالي را نيز پيشبيني ميكند. مشورت كردن از بين رفتن شخصيت نيست بلكه برعكس موجب ارتقاي شخصيت نيز ميگردد.
4) دوست
يك دوست صميمي و بيغرض ميتواند در لحظات حساس ما را به آرامش برساند و از مسير كج روي دروني و بيروني دور سازد. برعكس يك دوست مغرض و متظاهر ميتواند آرامش ما را بگيرد و را به مسيرهاي غلط و انحرافي دروني و بيروني سوق دهد. پس در انتخاب دوست بايد دقت لازم به عمل آيد. قبل از انتخاب دوست، پيشنهاد ميشود ابتدا خود را بشناسيم و هدف و دلايل انتخاب دوست را براي خويش بر شماريم. ما براي هر كاري بستگي به اهميت آن نياز به دليل داريم.
5) دامن طبيعت
وسيله ديگر براي رسيدن به آرامش رفتن به دامن طبيعت و داشتن نگاه دقيق به آثار پديده هاي طبيعي مانند كوه، دريا، جنگل، آب جاري، آسمان و ستارهها و بيابان است كه هر كدام از آنها رمز و رازهايي در خود پنهان دارند چنانچه خود را به آنها بسپاريم به آرامش عميقي خواهيم رسيد.
6) كتاب
اين گفته حكيمانه كه كتاب بهترين دوست است يك واقعيت انكار ناپذير به شمار مي آيد. كتاب دنياي جديدي ميگشايد، خلوت ما را پر ميكند و به ما معلومات ميدهد و در نهايت با كتاب ميتوان به آرامش رسيد. البته كتاب ميتواند نقشي دوگانه داشته باشد.
7) ورزش
ورزش مناسب ميتواند انرژيهاي ذخيره شده در درون را تخليه كند و علاوه بر جايگزيني انرژي مثبت، شادماني و در نهايت آرامش را به ارمغان آورد، بايد برنامهاي روزانه يا هفتگي داشت و بر اساس تواناييهاي مختلف و امكانات موجود به ورزش پرداخت.
8) ازدواج
خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: يكي از آيات الهي اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي بيافريد كه در كنار او آرامش بيابيد و با هم انس بگيريد. ذكر اين نكته ضروري است كه براي انتخاب همسر بايد چشمها را باز كرد؛ چرا كه انتخاب نادرست، خود تبديل به يك عالم ضد آرامش خواهد شد. ازدواج، هيجانها و التهابهاي روحي انسان را تسكين ميدهد و طوفانهاي دروني را به آرامش تبديل مينمايد.
9) تنفس
تنفس عميق و با اسلوب خاص، ما را به آرامش ميرساند.
10) گفتار بزرگان
شنيدن و يا خواندن سخنان حكيمانه بزرگان دين و علم و ادب و تجربه ميتواند در دست يابي به آرامش مؤثر باشد.
11) سكوت
سكوت، خلوت و تنهايي در يك برهه از زمان آرامش دهنده است، هر از گاهي بايد با خود خلوت كرد و در سكوت به آرامش رسيد. همواره يادمان باشد كه مدت اين خلوت و تنهايي نبايد طولاني باشد به طوري كه با انزوا طلبي آميخته شود.
12) ديدن چهره بشاش و زيبا
تماشاي چهرهاي زيبا كه لبخند بر لب دارد هم چون نگريستن در آب و سبزه انتقال دهندهِ آرامش است. همواره يادمان باشد كسي كه لبخند زدن برايش دشوار است، قطعاً از مشكلي رنج ميبرد. بنابراين، اگر چهره اي زيبا نداريم، لااقل با لبخند آن را زيبا كنيم.
13) فكر
تفكر عميق در موضوعات انسان را آرام ميكند. توصيه اين است كه بر فكر خود مديريت داشته و بتوانيم آن را كنترل كنيم. در فكر فرو رفتن دائمي و بي نتيجه براي ما مشكل آفرين خواهد بود.
14) نوشتن
همواره سعي كنيم بنويسيم. نوشتن و مرور مطالب موجب تقويت حافظه مي گردد. كساني كه مي خواهند تمام مطالب را در حافظه خود نگه دارند، علاوه بر خستهكردن مغز خود، هر گاه مطلب كوچكي را فراموش كنند شديداً ناراحت شده و انواع برچسب هاي پيري و زوال عقل را به خود نسبت مي دهند كه اين ها ضد آرامش است. براي آرامش داشتن مطالب را دسته بندي ، نكات مهم را يادداشت و هر چند وقت يك بار مرور كنيد. خواهيد ديد كه داراي حافظه اي قوي خواهيد شد. اين توصيه به خصوص براي كساني مفيد است كه در حال تحصيل مي باشند. البته شيوه هاي روانشناسانه مفيدي وجود دارد كه مقدمه همه آن ها نوشتن در حين مطالعه و تجربه است.
15) هدف
بعضي افراد خواسته هايشان را با هدف اشتباه ميگيرند. هدف يك چيز مشخص و كلي ، ولي خواسته يك موضوع جزئي است. هدف يك امر مهم و سرنوشت ساز ميباشد كه براي رسيدن به آن بايد برنامه ريزي كرد و از ابزار و وسايل خاصي استفاده نمود. هر هدفي دو خاصيت دارد: يكي اين كه فرد را همانند آهن ربا به سمت خود مي كشاند و از طرف ديگر او را از درون به سمت هدف سوق مي دهد. افرادي كه هدف دارند و با برنامه ريزي هايي بلند مدت، كوتاه مدت و روزانه در راه آن گام برمي دارند، لا جرم موفقيت را كسب خواهند كرد زيرا تمركز دارند و سرگردان نمي شوند و در نهايت آرامش خواهند داشت.
16) خانهتكاني ذهني
ذهن را بايد از افكار بيهوده و اضافي خالي كرد. همان طوري كه در پايان هر سال وسايل كهنه و بي مصرف را دور مي ريزيم و خانه را براي سال جديد آماده مي كنيم، بايد افكار و عقايد خشك و بي مصرف، بايد و نبايدهاي دست و پا گير، قوانين من در آوردي و خلاصه كينه و حسد را از خود دور كنيم تا بتوانيم چيزهاي جديدي در آن جاي دهيم. ذهن آشفته آرامش را از ما دور ميسازد و فشار دروني را افزايش مي دهد.
17) سلامت جسماني
سلامت جسماني از طريق رعايت كردن بهداشت به دست مي آيد. بهداشت شامل سه وجه است: چه كار كنيم تا بيمار نشويم. اگر بيمار شديم سريع درمان كنيم. پس از درمان به فعاليت خود ادامه دهيم. مهمترين، آسانترين و كم هزينه ترين روش رعايت اولين وجه بهداشت است. اقدامات عملي در راه بهداشت فردي و اجتماعي، سلامت جسماني و در نهايت سلامت رواني را -كه نشانه بارز آن آرامش است - در پي خواهد داشت.
18) كاهش خواستهها
انسان نيازهاياساسي مشخص دارد، اما خواستههايش فراوان است. چنانچه ما به نيازهاي اساسي توجه كنيم و خواسته ها و دلبستگي هاي ظاهري خود را كاهش دهيم، به آرامش خواهيم رسيد. وقتي خواسته ها زياد شد قطعاً در جايي جلوي آن ها گرفته خواهد شد. در آن موقع دچار حالتي مي شويم كه به آن محروميت ميگويند. نتيجه محروميت از عادت ها، پرخاشگري، افسردگي و سپس بي تفاوتي است كه هر كدام از اين احساسات ضد آرامش است. پس خواسته كم با آرامش بيش تر مساوي است.
19) تخليه هيجاني
ما با هيجانات مثبت به زندگي ادامه مي دهيم. اما در اغلب موارد هيجانات منفي را در خود نگه مي داريم. ضروري است كه هيجانات را به شكل منطقي و جامعه پسند تخليه كنيم، بدون آن كه به خود و ديگران آسيبي وارد آوريم.
نويسنده: علي اصغر صرفه جو
مقدمه
اضطراب به عنوان پديده صنعتي شدن همچنان روح و جسم آدمي را تحليل ميبرد و او را به ورطهاي ميكشاند كه خطرهاي بيشماري برايش به ارمغان ميآورد. انسان همواره به دنبال آرامش ميگردد تا بتواند دلنگرانيهاي خود را به گونهاي خنثي كند. ولي آيا در اين راه موفق ميشود؟ پاسخ اين است كه براي رسيدن به آرامش به ابزار و لوازمي ويژه نياز است.
نخست بايد ديد منظور از آرامش چيست؟ يك جا بنشينيم و هيچ فكر و دغدغهاي نداشته باشيم؟ و يا به دنبال چيزهايي در بيرون از خود باشيم تا به ما آرامش بدهد؟
آرامش، حالتي از فراغ بال و احساس راحتي است كه هر كس به شيوه خود آن را احساس ميكند و كاملاً جنبه شخصي دارد و از فردي به فردي ديگر تفاوت ميكند اما در مجموع آنچه همه انسانها آن را تجربه ميكنند حالتي است كه در آن فرد تحت فشار دروني و بيروني نباشد و دغدغه خاطري نداشته باشد و به لحاظ فيزيولوژيكي تمامي هورمونها و سلولهاي عصبي در يك شرايط طبيعي قرار داشته باشند كه اين احساسات و تجربهها موقتي است و ممكن است بيش از چند روز طول نكشد و بر اثر شرايط و موقعيتهاي گوناگون اين آرامش موقت از بين رفته و تنش و هيجان مجدداً بر فردي چيره گردد و او را وادار كند تا شرايط و موقعيت را تغيير دهد و به آرامش قبلي برسد كه در اين بين افرادي هستند كه هرگز به آرامش نميرسند.
اما نكته مهم اين است كه بدانيم آرامش دائمي وجود ندارد و بايد كه آرامشهاي كوتاه مدت اما به تعداد زياد را در خود ايجاد كنيم كه اين امر امكان پذير است اما نياز به يادگيري دارد. ما قادر نخواهيم بود آرامش را يكباره و براي هميشه به دست آورده و آن را ذخيره كنيم همانند كساني كه تصور ميكنند اگر مثلاً ثروتمند باشند براي هميشه راحت خواهند بود.
مجموعه آرامشهاي كسب شده روزانه ميتواند خستگي امروز را برطرف و ما را براي فردا آماده سازد.مشكل عمده انسانها در زمينه نداشتن آرامش به نوع ارتباط آنها با پديدهها مرتبط است. وقتي ارتباط انسان با پديدههاي دروني و بيروني ايجاد نشود و يا از تعادل خارج گردد شخص يا به آرامش نميرسد و يا آرامش خود را از دست خواهد داد. معمولاً انسانها چهار نوع ارتباط دارند: ارتباط با خود، ارتباط با خداوند، ارتباط با طبيعت و ارتباط با ديگر افراد.
مقدمه هر كاري خودشناسي است. تا كسي خودش را نشناسد هر كاري را انجام دهد از روي تجربه و خطا خواهد بود. براي اين كه خود را بشناسيم بايد يك ارتباط دائمي در درون خويش برقرار كنيم و بدانيم كه هستيم، چه هستيم و چه ميخواهيم و توانايي ما براي انجام امور چقدر است؟ انسان هايي كه ارتباط قوي و مستحكمي با خداوند برقرار مي كنند معمولاً از آرامش خوبي برخوردار هستند و روحيه، چهره و رفتارشان حاكي از يك آرامش دروني است. كساني كه ارتباط سالمي با طبيعت داشته باشند از سلامت جسمي و روحي خوبي برخوردار شده و در نهايت به آرامش ميرسند. نمونه بارز آن رعايت مسايل زيست محيطي و استفاده از مواهب طبيعي است. كساني كه پيرو عملي شعار «جهاني فكر كن و منطقهاي عمل كن» هستند، مستقيم و غير مستقيم به سلامت جسم و روح خود و ديگران ميانديشند، عمل مي كنند و در محيطي پاكيزه و فرحبخش به آرامش خواهند رسيد.
ارتباط داشتن با ساير افراد از ضروريات زندگي بشر است و از نيازهاي اساسي انسان به شمار ميرود. در تعريف انسان آمده كه موجودي اجتماعي است و انساني كه نسبت به اين نياز خود بيتفاوت باشد و يا قادر بناشد با سايرين ارتباط برقرار كند، محكوم است كه تنهايي و انزوا را تجربه كند و قطع ارتباط با مردم در واقع نوعي بيماري رواني محسوب ميشود.
يكي از دلايلي كه برخي از انسانها در گير و دار زندگي دچار مشكلات عديده مي شوند مربوط به عدم شناخت خود است. براي شناخت خود دو نوع مطالعه عمده نياز است. يكي مطالعه دروني و ديگري مطالعه بيروني، در مطالعه دروني ما به عناصر وجودي خودمان پي خواهيم برد و موارد مثبت و منفي خود را شناسايي خواهيم كرد. در مطالعه بيروني كه از طريق مطالعه كتابها يا تجربه افراد موفق، موارد مفيد را دريافت كرده و آن ها را دروني خواهيم كرد و ميتوانيم خود را تقويت كرده و براي زندگي توام با آرامش آماده شويم.
حال به ابزارهايي ميپردازيم كه ميتوانيم به كمك آنها به آرامش برسيم.
1) ذكر خدا
با ياد خدا دلها آرام ميگيرد. (الا بذكر الله تطمئن القلوب) اين مهم ميتواند از طريق خواندن نماز، دعاهاي مختلف و خواندن قرآن صورت گيرد.
2) نظم
عنصر نظم در كارها و داشتن برنامه علاوه بر تسريع كارها و پيشگيري از اضطراب به ما تمركز ميدهد و ما براي هر كار مهمي نياز به تمركز داريم. درهم و بر هم بودن و به هر جهت زندگي كردن اضطراب را در پيش دارد و آن ضد آرامش است.
3) مشورت
قبل از هر كاري با متخصص مشورت كنيد. مشورت علاوه بر كوتاه كردن راه نتايج احتمالي را نيز پيشبيني ميكند. مشورت كردن از بين رفتن شخصيت نيست بلكه برعكس موجب ارتقاي شخصيت نيز ميگردد.
4) دوست
يك دوست صميمي و بيغرض ميتواند در لحظات حساس ما را به آرامش برساند و از مسير كج روي دروني و بيروني دور سازد. برعكس يك دوست مغرض و متظاهر ميتواند آرامش ما را بگيرد و را به مسيرهاي غلط و انحرافي دروني و بيروني سوق دهد. پس در انتخاب دوست بايد دقت لازم به عمل آيد. قبل از انتخاب دوست، پيشنهاد ميشود ابتدا خود را بشناسيم و هدف و دلايل انتخاب دوست را براي خويش بر شماريم. ما براي هر كاري بستگي به اهميت آن نياز به دليل داريم.
5) دامن طبيعت
وسيله ديگر براي رسيدن به آرامش رفتن به دامن طبيعت و داشتن نگاه دقيق به آثار پديده هاي طبيعي مانند كوه، دريا، جنگل، آب جاري، آسمان و ستارهها و بيابان است كه هر كدام از آنها رمز و رازهايي در خود پنهان دارند چنانچه خود را به آنها بسپاريم به آرامش عميقي خواهيم رسيد.
6) كتاب
اين گفته حكيمانه كه كتاب بهترين دوست است يك واقعيت انكار ناپذير به شمار مي آيد. كتاب دنياي جديدي ميگشايد، خلوت ما را پر ميكند و به ما معلومات ميدهد و در نهايت با كتاب ميتوان به آرامش رسيد. البته كتاب ميتواند نقشي دوگانه داشته باشد.
7) ورزش
ورزش مناسب ميتواند انرژيهاي ذخيره شده در درون را تخليه كند و علاوه بر جايگزيني انرژي مثبت، شادماني و در نهايت آرامش را به ارمغان آورد، بايد برنامهاي روزانه يا هفتگي داشت و بر اساس تواناييهاي مختلف و امكانات موجود به ورزش پرداخت.
8) ازدواج
خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: يكي از آيات الهي اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي بيافريد كه در كنار او آرامش بيابيد و با هم انس بگيريد. ذكر اين نكته ضروري است كه براي انتخاب همسر بايد چشمها را باز كرد؛ چرا كه انتخاب نادرست، خود تبديل به يك عالم ضد آرامش خواهد شد. ازدواج، هيجانها و التهابهاي روحي انسان را تسكين ميدهد و طوفانهاي دروني را به آرامش تبديل مينمايد.
9) تنفس
تنفس عميق و با اسلوب خاص، ما را به آرامش ميرساند.
10) گفتار بزرگان
شنيدن و يا خواندن سخنان حكيمانه بزرگان دين و علم و ادب و تجربه ميتواند در دست يابي به آرامش مؤثر باشد.
11) سكوت
سكوت، خلوت و تنهايي در يك برهه از زمان آرامش دهنده است، هر از گاهي بايد با خود خلوت كرد و در سكوت به آرامش رسيد. همواره يادمان باشد كه مدت اين خلوت و تنهايي نبايد طولاني باشد به طوري كه با انزوا طلبي آميخته شود.
12) ديدن چهره بشاش و زيبا
تماشاي چهرهاي زيبا كه لبخند بر لب دارد هم چون نگريستن در آب و سبزه انتقال دهندهِ آرامش است. همواره يادمان باشد كسي كه لبخند زدن برايش دشوار است، قطعاً از مشكلي رنج ميبرد. بنابراين، اگر چهره اي زيبا نداريم، لااقل با لبخند آن را زيبا كنيم.
13) فكر
تفكر عميق در موضوعات انسان را آرام ميكند. توصيه اين است كه بر فكر خود مديريت داشته و بتوانيم آن را كنترل كنيم. در فكر فرو رفتن دائمي و بي نتيجه براي ما مشكل آفرين خواهد بود.
14) نوشتن
همواره سعي كنيم بنويسيم. نوشتن و مرور مطالب موجب تقويت حافظه مي گردد. كساني كه مي خواهند تمام مطالب را در حافظه خود نگه دارند، علاوه بر خستهكردن مغز خود، هر گاه مطلب كوچكي را فراموش كنند شديداً ناراحت شده و انواع برچسب هاي پيري و زوال عقل را به خود نسبت مي دهند كه اين ها ضد آرامش است. براي آرامش داشتن مطالب را دسته بندي ، نكات مهم را يادداشت و هر چند وقت يك بار مرور كنيد. خواهيد ديد كه داراي حافظه اي قوي خواهيد شد. اين توصيه به خصوص براي كساني مفيد است كه در حال تحصيل مي باشند. البته شيوه هاي روانشناسانه مفيدي وجود دارد كه مقدمه همه آن ها نوشتن در حين مطالعه و تجربه است.
15) هدف
بعضي افراد خواسته هايشان را با هدف اشتباه ميگيرند. هدف يك چيز مشخص و كلي ، ولي خواسته يك موضوع جزئي است. هدف يك امر مهم و سرنوشت ساز ميباشد كه براي رسيدن به آن بايد برنامه ريزي كرد و از ابزار و وسايل خاصي استفاده نمود. هر هدفي دو خاصيت دارد: يكي اين كه فرد را همانند آهن ربا به سمت خود مي كشاند و از طرف ديگر او را از درون به سمت هدف سوق مي دهد. افرادي كه هدف دارند و با برنامه ريزي هايي بلند مدت، كوتاه مدت و روزانه در راه آن گام برمي دارند، لا جرم موفقيت را كسب خواهند كرد زيرا تمركز دارند و سرگردان نمي شوند و در نهايت آرامش خواهند داشت.
16) خانهتكاني ذهني
ذهن را بايد از افكار بيهوده و اضافي خالي كرد. همان طوري كه در پايان هر سال وسايل كهنه و بي مصرف را دور مي ريزيم و خانه را براي سال جديد آماده مي كنيم، بايد افكار و عقايد خشك و بي مصرف، بايد و نبايدهاي دست و پا گير، قوانين من در آوردي و خلاصه كينه و حسد را از خود دور كنيم تا بتوانيم چيزهاي جديدي در آن جاي دهيم. ذهن آشفته آرامش را از ما دور ميسازد و فشار دروني را افزايش مي دهد.
17) سلامت جسماني
سلامت جسماني از طريق رعايت كردن بهداشت به دست مي آيد. بهداشت شامل سه وجه است: چه كار كنيم تا بيمار نشويم. اگر بيمار شديم سريع درمان كنيم. پس از درمان به فعاليت خود ادامه دهيم. مهمترين، آسانترين و كم هزينه ترين روش رعايت اولين وجه بهداشت است. اقدامات عملي در راه بهداشت فردي و اجتماعي، سلامت جسماني و در نهايت سلامت رواني را -كه نشانه بارز آن آرامش است - در پي خواهد داشت.
18) كاهش خواستهها
انسان نيازهاياساسي مشخص دارد، اما خواستههايش فراوان است. چنانچه ما به نيازهاي اساسي توجه كنيم و خواسته ها و دلبستگي هاي ظاهري خود را كاهش دهيم، به آرامش خواهيم رسيد. وقتي خواسته ها زياد شد قطعاً در جايي جلوي آن ها گرفته خواهد شد. در آن موقع دچار حالتي مي شويم كه به آن محروميت ميگويند. نتيجه محروميت از عادت ها، پرخاشگري، افسردگي و سپس بي تفاوتي است كه هر كدام از اين احساسات ضد آرامش است. پس خواسته كم با آرامش بيش تر مساوي است.
19) تخليه هيجاني
ما با هيجانات مثبت به زندگي ادامه مي دهيم. اما در اغلب موارد هيجانات منفي را در خود نگه مي داريم. ضروري است كه هيجانات را به شكل منطقي و جامعه پسند تخليه كنيم، بدون آن كه به خود و ديگران آسيبي وارد آوريم.
نويسنده: علي اصغر صرفه جو