PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عکس: حرفهای آزیتا حاجیان درباره دو دخترش و همسرکنونی اش



shirin71
08-03-2011, 08:15 PM
http://www.persianv.com/cinema/khabar/azita-hajiyan.jpg

http://www.persianv.com/uc/out.php/i23568_melikamehraveh.jpg
آزیتا حاجیان در گفت وگو با مجله زندگی ایرانی مسائلی را درباره سینمای ایران،دو فرزند و همسرکنونی اش مطرح کرده است.

بخشهایی از سخنان آزیتا حاجیان را که سایت پارسینه آن راتلخیص کرده است بخوانید:
*متاسفانه الان در سینما دچار جمال گرایی مطلق شده ایم.این کار سینما را کم کم به ورطه نابودی می کشاند .
* شروع جمال گرایی در فیلم عروس بود که با توفیقی چشمگیر روبرو شد.فکرش را بکنید آن زمان یک نفر بود که فقط و فقط به خاطر زیبایی خانم کریمی 15 بار این فیلم را در سینما به تماشا نشسته بود.من منکر زیبایی ستاره های سینما نیستم اما این دلیل نمی شود آن بازیگری که زیبا نیست به سینما راه پیدا نکند.
*عاطفه نوری بازیگر بسیار خوبی است و بازی اش در سریال آقای تبریزی خیره کننده بود،یا خانم بادران که بازی قوی او را در فیلم آژانس شیشه ای در ذهن داریم.خوب اینها مگر بازیگران بدی بودند؟ نه! اما به خاطر موج جمال گرایی سینما مجبور شدند دست به عمل های زیبایی بزنند تا در سینما بمانند.البته وقتی فیلم هایی مثل جدایی نادر از سیمین ساخته می شود مشخص است که سینما کم کم به سمت جمال گرایی عمقی پیش می رود و این بسیار خوب است.
* واقعا دیگر انرژی کار کردن ندارم. در ممالک دیگر برای کار فرهنگی مثل تئاتر ارزش زیادی قائل اند و با کسانی که در این حوزه فعالیت می کنند بسیار با احترام برخورد می شود اما متاسفانه در کشور ما این طور نیست و برای به صحنه بردن هر نمایش باید از صد نفر اجازه بگیری و ناز صد نفر را بخری تا بتوانی کار کنی!
*دخترم مهراوه در دوران کودکی خیلی بچه آرامی بود و کارهایش را خودش انجام می داد و به اصطلاح از کودکی به نوعی روی پای خودش بود. آنقدر خوب درس می خواند که من از کلاس سوم نمی فهمیدم چه زمانی امتحان دارد، همیشه نمره هایش در اکثر درس ها بیست بود و هر وقت هم به مدرسه مراجعه می کردم اولیای مدرسه مرتب از او تمجید می کردند.
*اما دختر دیگرم ملیکا بر عکس مهراوه، دوران کودکی پرجنب و جوشی داشت و به اصطلاح شیطون بود . در چهار چوب کلاس قرار نمی گرفت و در نتیجه بعضی اوقات با معلم ها بحث می کرد .یک بار رفتم مدرسه برای رسیدگی به امور تحصیلی ملیکا که یکی از معلم ها داشت از دست او گریه می کرد و می گفت ملیکا سر کلاس از من ایراد می گیرد که:خانم شما دارید شعر را اشتباه می خوانید ،چهار چوب های مو جود در مدرسه ملیکا را اذیت می کرد و مدام دوست داشت از این چهار چوب ها خارج شود،الان هم که با هم صحبت می کنیم به من می گوید اگر بچه دار شوم خودم بهش درس می دهم .
*همسرم آقای هراتی در سال 1356 هم دانشگاهی من در دانشگده هنرهای دراماتیک بودند،ایشان طراح صحنه تئاتر هستند و در یکی از نمایش ها که من نقش ژاندارک را بر عهده داشتم به عنوان طراح صحنه در کنار گروه حضور داشتند.ایشان با یکی از دوستان خوب من که هم دانشگاهی ما بود ازدواج کردند و به خارج از کشور مهاجرت کردند،اما متاسفانه همسر ایشان بر اثر بیماری از دنیا رفتند و ایشان دوباره چند سال پیش به ایران بازگشتند.آقای هراتی علاوه بر اینکه رشته طراحی داخلی را در کانادا خوانده اند،فارغ التحصیل رشته معماری نیز هستند و به طور حرفه ای نقاشی می کنند.
* روحیات مهراوه و ملیکا با هم خیلی متفاوت است.بخشی از این تفاوت روحیات به تقسیم ژن برمی گردد، ملیکا یک سری از ژن ها را گرفته و مهراوه هم ژن های دیگری را، نمی توان گفت که ملیکا یا مهراوه صد درصد به من یا کاملا به پدرشان شبیه هستند.فکر می کنم این دو هم از من و هم از پدرشان خصوصیاتی در خود دارند و در اصل مخلوطی از ما دو هستند.البته روحیات انسان اکتسابی هم هست، مهراوه در دوره دیگری بزرگ شد، از یک سالگی تا هفت سالگی اش را در شرایط سخت تری سپری کرد، اما ملیکا دوره یک سالگی تا هفت سالگی اش را در شرایط آسوده تری گذراند بنابر این شاید ملیکا نسبت به دنیای پیرامونش خیلی احساس امنیت می کند و مهراوه سختی های دنیا را از همان بچگی تجربه کرده است.
سایت 24 آنلاین