PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۞ تو را من چشم در راهم_تقدیم به امام زمان (عج) ۞



R A H A
07-28-2011, 08:41 PM
اقا جونم سلام
.

می دونم که نباید سرم رو بلند کنم و تو چشات نگاه کنم
.

آخه چشای من پر از گناهه.آخه چشای من سیاه شده.مثل دلم
.

چند ساله تو تاریکی مونده به تاریکی عادت کرده .حالا چطور سر بلند
کنه و به یه دریا نور نگاه کنه
.

آقا جونم.نرو.منو تو این سرگشتگی و تاریکی رها نکن.نذار تو تاریکی
بمونم
.

آقا جونم دلم می خواد سر بلند کنم.دلم می خواد تو چشای قشنگت
نگاه کنم.کاش این قدر جرات داشتم که چشای ناپاکم رو به چشمات
بدوزم.ولی ندارم.می ترسم اقا جون
.

کاش این قدر شجاع بودم که سر بلند می کردم.تو شعله ی چشات زل
می زدم.اون قدر نگاه می کردم تا یخای وجودم با شعله های نگاهت
ذوب می شد و منم زلال می شدم.مثل رودخونه ها.مثل دل قشنگت
.

آقا جونم.نذار تو گودال دنیا تنها بمونم.دستامو بگیر.کمک کن از این سیاه
چال بیرون بیام.میدونم اگه چشام یه ذره به نور عادت کنه دیگه راحت
هم نگاهت می شم
.

مولای من!می دونم که از این که اسمم و گذاشتم شیعه باید شرمنده
باشم.اصلا از این هستم باید شرمنده باشم.وقتی تو این همه روشنایی
می رم سراغ سیاهی واسه چی باشم؟
واسه چی زمین رو با وجود بی حاصلم الوده کنم؟آقا می دونم که شما
هم به یاد من هستی.می دونم از این که غرق شدم تو وجود خاکیم
غصه می خوری.می دونم که دل مهربونت تنگه واسه اون بنده ای که
خالص باشه
.

آقا جون!کمک کن منم خالص بشم.می دونم که خیلی پر توقعم.ولی آقا
جونم!اگه از شما نخوام از کی بخوام؟
الان شمایی که می تونی با یه ندا دلم رو ببری تا اوج خدا.آقای من!
التماس دعا
.

خدای خونم!کمک کن تا همین کور سوی عشقی هم که تو وجودمه
خاموش نشه
.

خدا نمی خوام سرد بشم.نمی خوام خفه بشم اونم با طناب بیهودگی
.

خداجونم دستمو بگیر.کمک کن بتونم خودمو از پله های جهنم بالا
بکشم.نذار تو آتیش جهل خودم بسوزم
.

آقای مهربونم!خدا خوبم!شرمنده از این پریشان گویی

R A H A
07-28-2011, 08:42 PM
پروانه ام و عادت من سوختن خویش
تا پاک نسوزم دلم آرام نگیرد

R A H A
07-28-2011, 08:43 PM
آقا جان من
می دانم که من یکی از آن هزاران دلیل غیبت طولانی شما و مانع فرج هستم
من کسی هستم که با خیل گناهانم قلب نازنین شما را آزده ام
من همانی هستم که وقتی ملائک پرونده ام را در مقابلتان قرار می دهند به خاطر همچین شیعه ای سر به زیر می افکنید
من همانی هستم که هزارن بار قول دادم که انگونه باشم که شما گفته اید ولی نشدم که نشدم
من همانی هستم که هزاران بار عهد کردم و باز پیمان شکستم
آری من همان کسی هستم که بخاطر اعمال من بار ها وبارها قلب نازنین شما به درد آمده است
.
.
.
من همانم

R A H A
07-28-2011, 08:43 PM
آقا جانم
از بردن نامتان خجلم
چون آنگونه که باید رسم شیعه گی را بجا نیاورده ام
ادعایم می شود که محب شمایم ولی در عمل غرق در زندگیم هستم وشما را از یاد برده ام
خیلی ها هستند که دروغ نمی گویند.......
خیلی ها هستند که شما را عاشقانه انتظار می کشند.........
اما من بارها و بارها به شما دروغ گفته ام
بارها و بارها شما را آزده ام
آقای من می ترسم
می ترسم که ...........
.
.
..
.
.
.
ولی می خواهم باز هم امتحان کنم
می خواهم این بار قول بدهم
که خوب باشم
از ان خوبهایی که شما میخواهید
آقای من
مولای من
صاحب من
نمی دانم چه بگویم
بغض گلویم را می فشارد
ولی اشکم جاری نمی شود.
فقط از خدا می خواهم که روسیاه درگاهش نباشم
اقا جان دعایم کنید
دعا کنید که دست از این دروغهایم بکشم
دعایم کنید که آنگونه باشم که شما می خواهید
آقا جان شما را به جان مادرتان دعایم کنید

R A H A
07-28-2011, 08:45 PM
بنام تو اي شور آفرين هستي


سلام برتو اي مولاي مهربان

سلام به آدينه اي كه لحظه لحظه اش پر از ياد توست

بازهم آدينه شد


آمدم بگويم آقاي مهربونم به يادت هستم

هنوز عاشقم

هنوز منتظرم

هنوز هم ندبه خوان توام

هنوز هم اسم قشنگت دلم را مي لرزاند

هنوز هم هر صبح جمعه بر سر راهت گلهاي سرخ انتظار مي كارم

از تو مي گويم

ازتو مي نويسم

ترا با تمام وجو دوست دارم ...........

R A H A
07-28-2011, 08:45 PM
ای یــادگــار عــتــرت طـاهـا بـیـا بـیـا
وی نور چشم حضرت زهرا (س) بـیـا بـیـا

ای مـونـس شـکـستـه دلان کـن عنـایـتـی
از بـهــر دلـنــوازی دلـهـــا بـیـا بـیـا

دلهـای عـاشقـان تـو کـانـون مـاتـم اسـت
کـی یـابـد ایـن قلـوب تسـلّـی؟ بـیـا بـیـا

تـا کی بسوزم از غم هجر تـو همچو شمع؟
مـی‏سـوزم از فـراق، سـرا پـا بـیـا بـیـا
بـا جـان بـی لـیـاقـتـم از بـهـر دیـدنـت
یـکـجـا کنـم بـجـان تـو سـودا بـیـا بـیـا

دیگـر بس اسـت سـر بـه بیـابـان گذاشتن
ای رهـنـورد درّه و صـحـرا بـیـا بـیـا

ای والـی زمـان و مکـان کـی کـنـی ظهور؟
تـا کـی تـراسـت غیبـت کبـری؟ بـیـا بـیـا

مـا را ظـهـور تـسـت مـعـمـای مشـکـلـی
در وصـل تـسـت حـل مـعـمـا بـیـا بـیـا

مـا ورشـکـسـتـه‏ایـم بـبـازار مـعـرفـت
تنـخـواه عـمـر رفـت بـه یـغـمـا بـیـا بـیـا

چـشـم انتظار مـانده کـه از تـو خبـر شود
مخفی چـرا تـو گشته‏ای از مـا؟ بـیـا بـیـا

مـبـهـوت آن جمـال خــداونـدی تـوام
مـنّـت بـنـه بـعـاشـق شـیـدا بـیـا بـیـا

بـر چیده کـی بساط ستـم مـی‏کنی بدهر؟
ویـرانـگـر بـنـای سـتـم‏هـا بـیـا بـیـا

ذکـر مُـدامِ «ملتجی» خـستـه جـان تست
ای کـار سـاز دنـیـا و عُـقـبـی بـیـا بـیـا

R A H A
07-28-2011, 08:46 PM
روزی هــزار بـار دلـــت را شـکـسـتـه ام
بـــیـخـود بـه انـتـظـار وصـالـت نـشـسـته ام
هـر جـــمــعـه قــــــول مـیــدهم آدم شـــــوم
هم عهد خویـش و هم دلـتـان را شکسته ام

R A H A
07-28-2011, 08:46 PM
سؤالی ساده دارم از حضورت
من آیا زنده ام وقت ظهورت؟
اگر تو آمدی من رفته بودم
اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم
بیایم در حضور تو بمیرم

R A H A
07-28-2011, 08:47 PM
http://s16.rimg.info/af8f41a5c76fec2917326c2dd66f4000.gif


آقابه ماهم سربزن ماهم گدائیم
دراین بیابان گم شدیم اصلاً کجائیم؟

نوری بده دراین شب تار جهنم
تا پا برهنه،سینه زن،پیشت بیائیم

در روضه ها گرچه به دنبال تو هستیم
اما پس ازگریه فراموشت نمائیم

قطعاً اگر اینجا نمی آیی دلیلش
این است که مامثل کاهی بی بهائیم

ما را به جرم عشقبازی دست بستند!
آقا خدایی جان تومابی حیائیم؟

اصلاً کنار تو نشستن کار ما نیست
اما به راه دوستانت خاک پائیم

فردا به روی سینه های ما نوشته:
ما سینه زنهای عموجان شمائیم

آقا بگو تا زیر پای تو بیافتیم
با روسیاهی باز اما بی ریائیم

هرشب میان خواب و رؤیا با پردل
از زائران سرزمین کربلائیم


http://s16.rimg.info/af8f41a5c76fec2917326c2dd66f4000.gif

R A H A
07-28-2011, 08:48 PM
جمال رویت ماه من به شب تار
مرا که گل توئی چه بر حاجت خار

کشم جفایت بسا و منت نکنم
که قبله ام آن کوی و در دل سر دار

شر اب اگر خواهم لبت مزه به کام
چو شیره خواهم نایدم جز غم یار

ترا که جان دادی خدا از روح خویش
نه حاجتت خاکست که پیشت همه زار

دلم بدان آستانه چون بسته دخیل
مراد توئی بهانست همه کار

رضا نکن تو ناله از کار فلک
که روز روشن آیدی از پی نار

R A H A
07-28-2011, 08:48 PM
دلم از پونه ها سیر است آقا
تمام باغ دل گیر است آقا

کسی فانوس گل ها را شکسته
نمی آیی مگر ؟ دیر است آقا !

R A H A
07-28-2011, 08:48 PM
امروز نشد به فکر فردا باشیم
در فکر همان روز مبادا باشیم

یکشنبه دوشنبه ای بیا تا باشیم
هر هفته همیشه جمعه ها تعطیلیم

R A H A
07-28-2011, 08:49 PM
چه شعرها که در وصف تو سروده نشد...!
چه ناله ها که در فراقت سر داده نشد...!
چه دستها که برای آمدنت رو به آسمان بلند نشد...!
چه دلها که بیقرار آمدنت نگشت...!
تنها حس حضور تو مرهم دردهاست!
هنوز هم زیادند چشم هایی که کم سویی شان را خاک پای تو دواست!
کجا می توان چون تو گوهری یافت؟! گوهری نایاب...!
تمام زمین تشنه حضور توست تا با قدوم سبزت همه جا گلستان شود.
زمین تب دار است و فقط دستهای تو آرام بخش روح بیمارش است.

R A H A
07-28-2011, 08:49 PM
ای وارث ذوالفقار.مولا برگرد
ای نور دو چشم آل طاها برگرد
ما شعله به شعله سوختیم از غم یاس
ای منتقم حضرت زهرا برگرد


اللهم عجل لولیک الفرج

R A H A
07-28-2011, 08:50 PM
ای یــادگــارعــتــرت طـاهـا بـیـا بـیـا

وی نور چشم حضرت زهرا (س) بـیـا بـیـا








ای مـونـس شـکـستـه دلان کـن عنـایـتـی

از بـهــر دلـنــوازی دلـهـــا بـیـا بـیـا








دلهـای عـاشقـان تـوکـانـون مـاتـم اسـت

کـی یـابـد ایـنقلـوب تسـلّـی؟ بـیـا بـیـا








تـا کی بسوزم از غم هجر تـو همچو شمع؟مـی‏سـوزم از فـراق،سـرا پـا بـیـا بـیـا



بـا جـان بـی لـیـاقـتـم از بـهـر دیـدنـت
یـکـجـا کنـم بـجـانتـو سـودا بـیـا بـیـا







دیگـر بس اسـت سـربـه بیـابـان گذاشتنای رهـنـورد درّه وصـحـرا بـیـا بـیـا







ای والـی زمـان و مکـان کـی کـنـی ظهور؟تـا کـی تـراسـت غیبـت کبـری؟ بـیـا بـیـا








مـا را ظـهـور تـسـت مـعـمـای مشـکـلـیدر وصـل تـسـت حـل مـعـمـا بـیـا بـیـا







مـاورشـکـسـتـه‏ ایـم بـبـازار مـعـرفـتتنـخـواه عـمـر رفـت بـه یـغـمـا بـیـا بـیـا








چـشـم انتظار مـانده کـه از تـو خبـر شودمخفی چـرا تـوگشته‏ای از مـا؟ بـیـا بـیـا








مـبـهـوت آن جمـال خــداونـدی تـواممـنّـت بـنـه بـعـاشـق شـیـدا بـیـا بـیـا







بـر چیده کـی بساط ستـم مـی‏کنی بدهر؟ویـرانـگـر بـنـای سـتـم‏هـا بـیـا بـیـا








ذکـر مُـدامِ«ملتجی» خـستـه جـان تستای کـار سـاز دنـیـا و عُـقـبـی بـیـا بـیـا








اللهم عجل لولیک الفرج

R A H A
07-29-2011, 07:12 PM
تو با طليعه ي سبز جوانه مي آيي
تو وقت سر زدن رازيانه مي آيي
تو با طلوع دل انگيز يك پگاه بهار
به اعتقاد دلم بي بهانه مي آيي
به رهگذار تو چاووش مي كند باران
مگر ز قبله ي اشك و ترانه مي آيي
تو با شكوه سواران قصه ها اما
بدون خواب و خيال و فسانه مي آيي
شكوفه ها همه در خواب ديده اند تو را
كه از كران افق فاتحانه مي آيي
تو پر فروغ تر از روشناي صد خورشيد
به رغم ظلمت سرد زمانه مي آيي
در انتظار تو خون شد دل قبيله ي ما
مگر نه آنكه تو با اين نشانه مي آيي
سحر تمامي گل دسته ها تو را خواندند
امير قافله ي ما چرا نمي آيي

R A H A
07-29-2011, 07:13 PM
بی تو طوفان زده دشت جنونم صید افتاده به خونم



تو چنان می گذری غافل از اندوه درونم



بی من از کوچه گذر کردی و رفتی



بی من از شهر سفر کردی و رفتی



قطره ای اشک درخشید به چشمان سیاهم



تا خم کوچه بدنبال تو لغزید نگاهم



تو ندیدی نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی



چون در خانه ببستم دگر از پای نشستم



گویا زلزله آمد. گویا خانه فرو ریخت سرمن



بی تو من در همه شهر غریبم



بی تو کس نشنود از این دل بشکسته صدایی



برنخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی

R A H A
07-29-2011, 07:13 PM
امام زمان
دلهاهمه گیردرچلیپایت
مجنون شدهاتمام لیلایت
هرسروبلندعالم دهرزشوق
تعظیم کندبران قدرعنایت
ان ماه که خودمثال هرزیباییست
لبخندزندبران رخ زیبایت
هروقت گذرکنی شماازراهی
بوسه بزندخاک زمین برپایت
گرخشک شودلبان زیبای شما
دریابشودجهان بران لبهایت
مانندچراغ نورقلبت پیداست
تعظیم کندطلوع صبح برپایت
عطرتن تو مثال عطریاس است
عطری که زده نسل بنسل زهرایت
کل لاله های این زمین می بافند
یک لباس عشق بران قدوبالایت
هرجاکه ستاره ای زندبرق زچشم
امده که روشن بکندشبهایت
اماتوخودت مثال کل نوری
فرشیست تمام اسمان برجایت
هرجاشنوم که تو گذرکرده ای
بوسه بزنم بخاک صندلهایت
انگاه که می خوردورق قرانی
بوی تودهد بنای جان هر ایت
گویندکه تو بجمکران رفته ای
صدعاشق منتظر بران چاهایت
عاشق شده تو بمثال مرغیست
گردن بنهدزبهرجان برپایت

R A H A
07-29-2011, 07:13 PM
چه روزها که یک به یک غروب شد، نیامدی
چه اشک ها که در گلو رسوب شد، نیامدی
خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت ***
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه
برای عده ای، ولی چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد، نیامدی

R A H A
07-29-2011, 07:14 PM
اگر آن سبز قامت رو نماید

در باغ خدا را می گشاید

تنم را فرش کردم تا بتازد

دلم را نذر کردم تا بیاید

*اللهم عجل لولیک الفرج*

R A H A
07-29-2011, 07:14 PM
منتظرم! منتظر دلى از جنس نور، كسى از قوم خورشيد! كسى
از نژاد نفس هاى گرم! مردم نيز منتظرند! و غرق در لحظه هاى
انتظار، نيازشان را از لابه لاى نفس هاى حيران خود بازگو
مى كنند. شقايق ها منتظرند! منتظر كسى كه به فرهنگ شبنم ايمان
بياورد. كسى كه آيينه هاى مكدر زمانه را در هم بشكند و اشك هاى
ارغوانى را از كوچه هاى پريشانى نجات دهد. كوچه ها چشم به
راهند! كوچه ها نيز چشم به راهند! چشم به راه قدم هايى هستند
كه زخم هاى بى رحم گمراهى را از چشمان مردم پاك كند. كوچه ها
منتظر چشمان باران زايى هستند كه با قدم هايش جان مردم را به
شبنم اشك ها بشويد. جاده ها منتظر رهگذرى هستند كه براى هميشه
خواهد ماند. منتظر قدم هايى كه تن مرده كوچه ها را زنده
مى كند.
لاله ها منتظرند! در اين عرصه انفجار بلا، مردم ياد
لاله ها را بين كوچه هاى اين شهر خاموش گم كرده اند و حتى
امواج درياى عاشق سر بر ساحل نگاه هايى تيره مى گذارند و سرود
عطش را سر مى دهند. لاله ها منتظرند؛ منتظر كسى كه همزاد
موج هاى خورشيدى است. كسى از جنس ابر، پريزاد باران.
عاشقان منتظرند! عاشقان بى تابند، بى قرارند تا هم
آواز شيدايى صبح فردا باشند. اى دريا تبار، بر گونه هاى امت
ببار. عاشقانت صبورند، منتظر خواهند ماند.

R A H A
07-29-2011, 07:14 PM
تنگ غروبها که دلم هواي دلبر مي کنه
گريه براي چادر خاکي مادر مي کنه
تنگ غروبها که مي شه غريبي رو حس مي کنم
دعا براي فرج زاده نرجس مي کنم

R A H A
07-29-2011, 07:14 PM
اگر به چشم من آیی سپیده خواهد شد
سحر به یمن تو ، ای نور ! دیده خواهد شد
فضای باور من درهوای آمدنت
پراز طراوت سیب رسیده خواهد شد
من آنچه با تو نگفتم زتشنه کامیها
به وقت بارش باران شنیده خواهد شد
کنار پرسش امید خویش می مانم
طلوع مهرتوفردا دمیده خواهد شد؟
حجاب چهره ی خورشید با حضور شما
به تیغ صاعقه یک شب دریده خواهد شد
گل سپید اجابت زفیض آمدنت
زباغ سبز مناجات چیده خواهد شد
کدام جمعه بگو از میان این ایام
برای آمدنت برگزیده خواهد شد؟

R A H A
07-29-2011, 07:15 PM
محض يار مهربان آن مونس و آرام جان

ناله از دل سر دهم و ز هجر او اشكم روان

كاش مي گشتي عيان اي شمس هستي بخش جان
مي نمودي زنده دلهاي تمام انس وجان

R A H A
07-29-2011, 07:15 PM
مهدي جان امروز چيزي شنيدم که تمام وجودم راغرق در حسرت کرد
مهدي جان ، تو به هر لباسي و به هر شکلي مي آيي و خود را به کساني که از دل دوست دارند تو را ببينند نشان ميدهي.
مهدي جان ، شنيدم گل مهرتو در دلهايي ميشکفد که شکسته باشند .
به من بگو بدانم هنوزشکستگي دلم به جايي نرسيده که جوانه اي هرچند کوچک از نگاه مهربانت در آن بشکفد؟
مهدي جان يادت هست طوافي که به نام تو دور خانه خدا کردم ؟
و احرامي که به يادتو برتنم پوشيدم؟
فهميدم تو با مني و راه را برايم باز ميکني که حتي يک نفر هم به من برخورد نکند
امامهدي جان يعني ارزش اينکه يه لحظه تو را ببينم را نداشتم ؟
چگونه دل را ارام کنم زيرا که تو بودي اما من نديدمت .
اين شبها چقدر با تو نجوا کنم و تا به کي بايد آسمان شب صداي دردمند مرا تحمل کند ؟
تا به کي چشمه جوشان اشکم به يادت جاري باشد؟
مهدي جان تو را چه ميشود اگر گوشه ي چشمي مرا مهمان نگاه نافذت کني؟
مهدي جان ذکر لبم شده نام تو:
يا مهدي ادرکني، يا مهدي ادرکني ، يا مهدي ادرکني
روزي مرا درياب مولايم
روزي مرا درياب درحالي که ببينمت و بشناسمت.

R A H A
07-29-2011, 07:15 PM
ای عمر آزردی مرا ؛دیگر نمیخواهم تو را
میخواهم از این جا ,بار,خودببندم ,
بعد ازعمری گریه ,یک نفس بخندم
خدایا خسته شدم ......
ای عمر آزردی مرا ؛دیگر نمیخواهم تو را
میخواهم از این جا ,بار,خودببندم ,
بعد ازعمری گریه ,یک نفس بخندم
کو زهرا تا دل به طرب آید
غم علی تیغ ابن ملجم نبود ,غم علی یک چادر خاکی بود
ای عمر آزردی مرا ؛دیگر نمیخواهم تو را
میخواهم از این جا ,بار,خودببندم ,
بعد ازعمری گریه ,یک نفس بخندم
آه ,زهرا پا را به دوچشمم نه
کو زهرا تا دل به طرب آید
دیدار یار جان به لب آید
آه ازداغ جدایی
پرمیزنم ,پرمیزنم ,پرسوی دلبر میزنم
از مسجد تا خونه چشمهای امام حسن ورم کرد,ازبس برا ی بابا گریه کرد,امیرالمومنین صدا کردوگفت اینجوری جلومن گریه نکن ,اگه این شعرو هرکی خوندوگریه ودلش به حال دل علی شکست طوری گریه کنه که ائمه بیان آرومش کنن ...
پرمیزنم ,پرمیزنم ,پرسوی دلبر میزنم
دلتنگم دلتنگ اینهمه دو رنگی
سیرم ازدنیاوآدمهای سنگی
دل کندن دیگر من ازاین دنیا
شکر خدا بروم به برزهرا
آه ازداغ حدایی
خانم رقیه میگه :
بابا چرا دیرآمدی ,وقتی شدم پیرآمدی
آه بابا شبها برزمین خفتم
آهسته بابا به عمه گفتم
وای ازدردیتیمی
التماس دعا آقا به فریادمون برس
(یامهــــــــــــــدی ادرکنـــــــــــــــــی عج علی ظهوره ) ......

R A H A
07-29-2011, 07:15 PM
شکوه از چه کنم
ازفراقت
یا ازنبود یارانت
یا بقیة الله
الامان
الامان
الامان
حلال کن آقا توهستی
ما نیستیم
ببخش آقا
لایقت نیستیم .....

R A H A
07-29-2011, 07:16 PM
گل همیشه بهارم خدا کند که بیائی
اسیر طعنه خارم خدا کند که بیائی


تمام قرار دلم را به دست خاک سپردم
نمانده هیچ قرارم خدا کند که بیائی

R A H A
07-29-2011, 07:16 PM
تو را در عین دوری دوست دارم ٬ تو را با این صبوری دوست دارم
گل نرگس ٬ گل جاوید ایام ٬ تو را صد سال نوری دوست دارم .

R A H A
07-29-2011, 07:16 PM
جمعه ها اي جمعه ها خوب ميروي با يار ما
در كدامين جمعه است لحظه ديدار ما
كي بسر آيد خدايا انتظار ما
كي در آيد از پرده برون يار ما

انتظار و انتظار و انتظار
لحظه هاي ناب ديدار يار
اي خدايا كي شود ديدار يار
چشمهاي ما به در دل انتظار

R A H A
07-29-2011, 07:16 PM
چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی * سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی
همه نقد هستی خود بدهم به صاحب جان * که یکی دقیقه بینم رخ دلگشای مهدی
نه هوای کعبه دارم نه صفا و مروه خواهم * که ندارد این مکانها به خدا صفای مهدی
چه کنم چه چاره سازم که دل رمیده من * نکند هوای دیگر به جز از هوای مهدی
من دلشکسته هر دم به امید درنشستم * که مگر عیان ببینم رخ دلشگای مهدی
* اللهم عجل لولیک الفرج *

R A H A
07-29-2011, 07:16 PM
صدای بال ملایك ز دور می‌آید
مسافری مگر از شهر نور می‌آید؟
دوباره عطر مناجات با فضا آمیخت
مگر كه موسی عمران ز طور می‌آید؟
شراب ناب تبلور به شهر آوردند
تمام شهر به چشمم بلور می‌آید
به باغ از غم داغ كدام گل گفتند؟
كه آتش از دل خاك نمور می‌آید!
به روی دست پر از شور شهر غیرت كیست!
كه در تجسم سرخ شعور می‌آید؟!
ستاره‌ای شبی از آسمان فرو افتاد
و مژده داد كه صبح ظهور می‌آید
چقدر شانه غم‌بار شهر حوصله كرد
به شوق آن‌كه پگاه سرور می‌آید
مسافری كه شتابان به یال حادثه رفت
به بال سرخ شهادت صبور می‌آید
به زخم‌های شقایق قسم هنوز از باغ
شمیم سبز بهار حضور می‌آید
مگر پگاه ظهور سپیده نزدیك ا‌ست؟
صدای پای سواری ز دور می‌آید؟.............

R A H A
07-29-2011, 07:17 PM
با همه لحن خوش آوايي ام
در به در كوچه تنهايي ام
اي دوسه كوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر
كاش كه اين فاصله را كم كني
محنت اين قافله را كم كني
كاش كه همسايه ما مي شدي
مايه آسايه ما مي شدي
هر كه به ديدار تو نايل شود
يك شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشي دست داد
سينه مارا عطشي دست داد
نام تو را بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سياوش گرفت
نام تو آرامه جان من است
نام تو خط امان من است
اي نگه ات خاستگه آفتاب
بر من ظلمت زده يك شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
اي نفست يار و مددكار ما
كي و كجا وعده ديدار ما
خبر آمد، خبري در راه است
سرخوش آن دل كه از آن آگاه است
شايد اين جمعه بيايد، شايد
پرده از چهره گشايد، شايد....

R A H A
07-29-2011, 07:17 PM
سرم را روي زانو مي گذارم تا بيايی
دلم را دست دريا مي سپارم تا بيايی
تمام روزها را مي سرايم، بعد شبها
هزاران تک ستاره مي شمارم تا بيايی
شبيه آن پرستوي مهاجر من هم امروز
اسير گرم و سرد روزگارم تا بيايی
اگرچه بد نکردم با تو تا وقتي که رفتی
ولي با اين همه من شرمسارم، تا بيايی
از آن روزي که رفتي زير باران نگاهم
هميشه غرق شط انتظارم تا بيايی
خودم هم خوب مي دانم که بعد از مرگ من، نيز
هميشه مي تپد قلب مزارم تا بيايی
فقط اين چند بيت انتظار آلود خود را
درون دفتر دل مي نگارم تا بيايی

R A H A
07-29-2011, 07:17 PM
منتظرم! منتظر دلى از جنس نور، كسى از قوم خورشيد! كسى
از نژاد نفس هاى گرم! مردم نيز منتظرند! و غرق در لحظه هاى
انتظار، نيازشان را از لابه لاى نفس هاى حيران خود بازگو
مى كنند. شقايق ها منتظرند! منتظر كسى كه به فرهنگ شبنم ايمان
بياورد. كسى كه آيينه هاى مكدر زمانه را در هم بشكند و اشك هاى
ارغوانى را از كوچه هاى پريشانى نجات دهد. كوچه ها چشم به
راهند! كوچه ها نيز چشم به راهند! چشم به راه قدم هايى هستند
كه زخم هاى بى رحم گمراهى را از چشمان مردم پاك كند. كوچه ها
منتظر چشمان باران زايى هستند كه با قدم هايش جان مردم را به
شبنم اشك ها بشويد. جاده ها منتظر رهگذرى هستند كه براى هميشه
خواهد ماند. منتظر قدم هايى كه تن مرده كوچه ها را زنده
مى كند.
لاله ها منتظرند! در اين عرصه انفجار بلا، مردم ياد
لاله ها را بين كوچه هاى اين شهر خاموش گم كرده اند و حتى
امواج درياى عاشق سر بر ساحل نگاه هايى تيره مى گذارند و سرود
عطش را سر مى دهند. لاله ها منتظرند؛ منتظر كسى كه همزاد
موج هاى خورشيدى است. كسى از جنس ابر، پريزاد باران.
عاشقان منتظرند! عاشقان بى تابند، بى قرارند تا هم
آواز شيدايى صبح فردا باشند. اى دريا تبار، بر گونه هاى امت
ببار. عاشقانت صبورند، منتظر خواهند ماند.

R A H A
07-29-2011, 07:17 PM
وقتی تو نيستی
نه هستهای ما چونان که بايدند
نه بايدهای ما

مثل هميشه ،
آخر حرفم را
و حرف آخرم را
با بغض فرو می خورم

عمريست لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخيره می کنم
باشد
برای روز مبادا

R A H A
07-29-2011, 07:17 PM
بغض است که راه چاره را گم کرده و چشمهایی که نیاز باریدن را به سرحد اوج رسانده و انتظار آمدنی که مرا ذره ذره به نابودی کشانده;ولی هنوز هم دلم گرم است،به وجود مهربان وجودیکه تکیه گاه من و توست.هنوز هم قلبم می تپد...

R A H A
07-29-2011, 07:18 PM
شاید آن روز که سهراب نوشت :
( تا شقایق هست زندگی باید کرد )
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید این طور نوشت : هر گلی هم باشد چه شقایق چه گل پیچک و یاس
تا نیاید مهدی زندگی دشوار است !

R A H A
07-29-2011, 07:18 PM
ای کعبه دلها ای قبله حاجات ! همه عاشقان
کوی تو وچشم انتظاران روی دلارای تو بادلی
سوزان و دیدگانی اشکبار از درد هجران وفراق
بی تابانه در انتظار جمال نورانی تواند،پرده
از رخسار الهی برفکن وآرزوی آرزومندان را
برآور! ای طبیب دلها و ای مرهم دردها.

R A H A
07-29-2011, 07:18 PM
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد


نا خود آگاه به سمت تو تمايل دارد



بي تو چنديست که در کار زمين حيرانم



مانده ام بي تو چرا باغچه ام گل دارد



شايد اين باغچه ده قرن به استقبالت



فرش گسترده و در دست گلايل دارد



تا به کي يکسره يکريز نباشي شب و روز



ماه مخفي شدنش نيز تعادل دارد



کودکي فال فروش است و به عشقت هر روز



مي خرم از پسرک هر چه تفال دارد



يازده پله زمين رفت به سمت ملکوت



يک قدم مانده زمين شوق تکامل دارد



هيچ سنگي نشود سنگ صبورت،تنها



تکيه بر کعبه بزن کعبه تحمل دارد

R A H A
07-29-2011, 07:18 PM
نمی طپد،

نمی زند،

قلب امید و زندگی

نبض امید خفته است

به زندگی امید نیست

در این فضای مرگبار

در این فضای تنگ و تار

که انتظار می کشد، طلوع یک ستاره را...

ستاره ها!!

تو ای بزرگتر ستاره ام طلوع کن

ببین سیاهی آشنای ماست

ببین همیشه هر غروب

بروی بام آرزو

در انتظار دیدنت، چقدر رنج می برم

بهر طرف نگاه می کنم

به این سیاه آسمان بی ستاره هم...

ستاره ها!!

تو ای بزرگتر ستاره ام طلوع کن

تو سرمه حقیقتی

بروی پلک چشم من

تو چشمه سار زندگی

میان شوره زار مرگ

ببین دستهای زندگی، کشیده شکل مرگ را

ببین شکل زندگی چگونه مسخ می شود

در این فضای مرگبار

در این فضای تنگ و تار...

که انتظار می کشد، طلوع یک ستاره را...

"اللهم عجل لوليك الفرج"

R A H A
07-29-2011, 07:18 PM
در غروب جمعه دلها خون شود
من چه گویم روح خسته چون شود
آن یکی در کوچه‌مان نِی می‌زند
اسب رویای مرا هِی می‌زند
یاد ما را سوی یاران می‌برد
سوی دل ابر آورد جان می‌برد
از وصال‌اش در درون شک آورد
دیدة ما خون کند اشک آورد
از نفیرش دل به پرواز آمده است
صحنه‌ای پر رمز و پر راز آمده است
آن یکی نی‌زن برای جان زند
این یکی نی‌زن زبهر نان زند
این چه سری در درون نی بود
جان بود یا نان بود چون مِی بود
مست گرداند زمین و آسمان
پیر مسجد را نماید او جوان
هر کسی سر را به سوی نی برد
چون نوایش بشنود تا دی برد
گفتمش دی یاد نی آرد مرا
آن نوای نی نوای نینوا
آن یکی نی سر به سودا می‌برد
دیگری سر را به بالا می‌برد
آن یکی در کوچه‌ها نی می‌زند
این یکی در چاله‌ای پی می‌زند
آن یکی نی را منقش می‌کند
این یکی پهلوی نی غش می‌کند
این یکی نی مطربش دارد نوا
آن یکی نی تن شود شمس ضحی
این یکی روشن نماید نور عین
آن یکی بالا برد رأس حسین
آن یکی نور خدایی می‌زند
این یکی کوس جدایی می‌زند
من چه گویم زین نی پر رمز و راز
رأس خونین سجده آرد بر نماز
در غروب جمعه دلها خون شود
نی زند لیلا و او مجنون شود

R A H A
07-29-2011, 07:19 PM
بدون چشم تو آري هميشه ويرانم
به شاخه‌هاي شكسته به سايه مي‌مانم

تو آن سخاوت سبزي كه انتظارت را
هميشه پنجره در پنجره پريشانم

به چشم مؤمن مردم گناه من اين است
كه با تمام وجودم تو را مسلمانم

چگونه بي تو دل من نجات خواهد يافت؟
مني كه بي‌نفس تو غريق طوفانم

شبي براي سكوتم ترانه مي‌خوابي
و من به يمن صداي تو سبز مي‌مانم

فريب آيينه‌ها را نمي‌خورم هرگز
بيا براي رسيدن تو باش پايانم

R A H A
07-29-2011, 07:19 PM
دل که آشفته روي تو نباشد دل نيست .... آنکه ديوانه خال تو نشد عاقل نيست
مستي عاشق دل باخته از باده توست ..... بجز اين مستقيم از عمر و مگر حاصل نبست
عشق روي تو در اين باديه افکند مرا ..... چه توان کرد که اين باديه را ساحل نيست
بگذر از خويش اگر عاشق دلباخته ايي ...... که ميان تو و او جز تو کسي حائل نيست

R A H A
07-29-2011, 07:19 PM
خــــبر آمد كــــه نگارم ز ســــفـــر مـــی‌آید
چشــــــــم دل را بگـــشائید، خبـــر می‌آید

ره بشــــوئید، گلاب و گل و ریحـــــان ببرید
خانــــــــه آمـــــــاده نمائید، گـــــــهر می‌آید

چون كه نور آید و این مـوج ســـیاهی‌ برود
رخت ظــلــمت بدر آرید، ســــــــــحر می‌آید

خوب بنگر كه به ‌یوسف چه سـتمها ‌كردند
مژده گوئید به یـــــعقوب، پســـــــــر می‌آید

بهتر ‌آن‌ اســت غبار از تــن خــود دور كنیم
لات و عزّی و بت اینجاســـــت، تــبر می‌آید

این شب و ظلمت و تاریكی و اندیشه تلخ
تـــا تــــــو آیی بگـــــــریزند و بــســـر می‌آید

خامی و كج نگری حاصـــل ناآگاهی است
چون كه اندیشه كنی، شهد و شكر می‌آید

تو همــــان راه نجــاتی كه نــشــان آوردند
از پس جـــلــوه خــورشـــید، قمـــــر می‌آید

R A H A
07-29-2011, 07:19 PM
ای دیده در انتظار دیدار
از چهره نقاب غصه بردار

با اشک صفا ببخش جان را
جان بخش ز عشق بر سر دار

برگرد جمال شمع پر شو
در دایره وفا چو پرگار

خورشید صفت بتاب از عشق
مهر است طبیب چشم بیمار

با عشق توان شدن چو مجنون
لیلا نشناخت چشم اغیار

دل باز به کوی او شب و روز
دیدار رخش وعده شد از یار

R A H A
07-29-2011, 07:20 PM
اي شب قدر نهان فاطمه




مهدي صاحب زمان فاطمه



اي که خورشيد از تو باشد آيه اي


يوسف از زيبايي تو سايه اي



اي که مور تو سليماني کند


خار تو تفسير قرآني کند



اي که عزت از تو مي گردد تمام


اي که هستي بهترين حسن ختام



انبيا پروانه اي و شمع تو


چهارده معصوم را يک جمع تو



اي قدم هايت صراط المستقيم


خاک بوست بوده جبريل از قديم



خوي تو خلق عظيم مصطفي است


خون تو از چشمه خون خداست



پلک چشمان تو ستار العيوب


اشک شبهاي تو غفار الذنوب



خان تو بهر دل آرايي بس است


هجر تو از بهر شيدايي بس است



با دمت اموات احيا مي کني


استجابت را تو امضا مي کني



سفره احسان تو بي منتهي


ميزبان سفره ات ذکر و دعا



اي نفسهاي تو سلمان آفرين


اي سخنهاي تو قرآن آفرين



نور خود بر تفکر مي کند


سوره حمدت تشکر مي کند



آيه الکرسي زتو زينت گرفت


آل عمران هم ز تو قيمت گرفت



سوره انعام شد يک نعمت ات


مائده يک لقمه پربرکت ات



سوره توبه ز هجرت ندبه کرد


تا که خود را باب شهر توبه کرد



سوره اسرا ز تو شد تاج عشق


ديدن رخسار تو معراج عشق



سوره کهف آمده با سوز و آه


تا مگر او را دهي بر خود پناه



السلام اي سوره نور نخست


سوره يس سلام حق به توست



سوره سجده به پايت سجده کرد


آمدي خلقت برايت سجده کرد



سوره يوسف بود شرح فراق


آيه هايش بر تو دارد اشتياق



سوره مريم به وصف مادرت


سوره طه حديث ديگرت



سوره جمعه بود مشتاق تو


گشته اي آرام دل عشاق تو



سوره والعصر نامي از شماست


نام زيباي تو سوگند خداست



شد نمازم سوره المومنون


خط مشي ات سوره الکافرون



سوره صف، صف نشين کوي تو


سوره حشر آمده هم خوي تو



سوره زيباي، تبت مو به مو


لعن و نفرين تو باشد بر عدو



مهديا سرپوش خشم حق تويي


صاحب الامر خدا مطلق تويي



اي اميد زندگي عالمين


اي صفاي روضه عشق حسين



اي بهار زندگي ميلاد تو


عشق بازي مي کنم با ياد تو



آرزو دارم من ماتم زده


تا بميرم در ميان مي کده



اسم تو باشد کنار اسم من


غسل ميت خود دهي بر جسم من



جاي هر چيزي به من ايمان بده


عشق قرآن را به من ارزان بده



اي گل پنهان شده مهدي بيا




نيمه شعبان شده مهدي بيا

R A H A
07-29-2011, 07:20 PM
من کی ام خاری به دامان گلستان شما

آب شیرین خورده با گلهای خندان شما


همچو گرد رفته بر بادی به هر سو گشته ام

تا نشستم بر سر خاک بیابان شما


آن حباب خالیم کافتاده در دامان موج

متصل گشتم به دریای خروشان شما


جلوه حسنی که موسی در دل سینا ندید

پیش من بی پرده سر زد از گریبان شما


ملک هستی را به زیر پای استغنا نهم

تا بود دست من مسکین به دامان شما


درد و درمان . شادی و غم . عزت و ذلت خوش است

چیست حکم و چیست رای و چیست فرمان شما


در جنان رو آورم یا در جحیمم افکنند

هر کجا باشم نباشم جز ثنا خوان شما


با کی از دوزخ ندارم گر چه هستم دوزخی

خویش را افکننده ام در بهر غفران شما


من کی ام تا جان نا قابل کنم قربانتان

هر چه جان جان آفرین دارد به قربان شما


تا که آرد دست سوی سفره احسانتان

آفرینش را خدا خوانده است مهمان شما


می کند با گردش چشمی جهنم را بهشت

گر نگاهی افکند از دور سلمان شما


میثم بی دست پا گوید چه در اوصافتان

باشد اوصاف شما آیات قرآن شما

R A H A
07-29-2011, 07:20 PM
سالار وقت آمدنت دیر شد، بیا
این دل در انتظار فرج پیر شد بیا

دیدم به خواب آمدی از جاده های دور
گفتا دلم که خواب تو تعبیر شد، بیا

این جمعه هم گذشت ولیکن نیامدی
آیات غربتم همه تفسیر شد بیا

افسرده ام بدون تو، باور نمی کنی؟
عشقم اسیر قسمت و تقدیر شد، بیا

گفتی که پاک کن دلت از هرچه غیر ماست
قلبم به احترام تو تطهیر شد، بیا

هر شب به یاد خال لبت گریه می کنم
عکست میان آیینه تصویر شد، بیا

در دفترم به یاد تو نرگس کشیده ام
نرگس هم از فراق تو دلگیر شد بیا

جانم فدای خال لبت نازنین نگار
«ساقی»ز زندگی به خدا سیر شد بیا

R A H A
07-29-2011, 07:20 PM
دل را زکمند تن رهاندیم بیا
در مروه تو را به شوق خواندیم بیا

تو غنچه نرگسی و ما، در ره تو
تا کعبه گل لاله فشاندیم بیا

R A H A
07-29-2011, 07:21 PM
در انتظار تو دیگر نمانده است قرارم
بگیر دست مرا عاشقم قرار ندارم

تمام عمر به پایت نشسته ام که بیایی
مکن به حسرت دیدار خویش روز شمارم

مدار دست من از دامنت که پای صبوری
نداشتم که بدامان غیر سر بگذارم

هزار شاهد اگر پیش من به جلوه درآید
قسم به پاکی عشقت که دل به کس نسپارم

چرا تلاش کنم چون برون نمی رود از سر
خیال مهر تو ای آفتاب در شب تارم

نه امشب از لب لعل تو مست گشتم و بیدل
که سالهاست زجام محبت تو خمارم

نقاب چهره چو برگیری از جمال جمیلت
زحسن خویش بخوانی حکایت دل زارم

ملامت دل ما می کنی مکن که چو دانش
چنان به دام فتادم که نیست راه فرارم

R A H A
07-29-2011, 07:21 PM
گفتم که از فراغت عمريست بي قرارم
گفت از فـــراق ياران من نيز بي قرارم

گفتم به جز شما من فرياد رس ندارم
گفتا به غير شيعه من نيز کس ندارم

گفتم که ياوررانت مظلوم هر ديــارند
گفتا مرا ببينند مظلــــــــــوم روزگارم

گفتم که شيعيانت در رنـج و در عذابند
گفتا به حال ايشان هر لحظه اشکبارم

گفتم که شيعيانت جمعند به ياري تو
گفتا که من شب و روز در انتظار يارم

گفتم به شــــيعيانت آيا پيـــــام داري
گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم

گفتم که اي امامم از ما چرا نهانــــــي
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم

گفتم به چشم انوار آيا که پا گـــذاري
گفتا که شستشو ده شايدکه پا گذارم

R A H A
07-29-2011, 07:21 PM
غزل ظهور


نشسته ام به گذرگاه ناگهاني سرخ


در انتظار خطر، زير آسماني سرخ


نشسته ام كه بچينم عبور توفان را


زجاده هاي اساطيري زماني سرخ


بر آن سرم كه بخوانم نمازي از آتش


اگر كه شعله بگويد، شبي اذاني سرخ


تمام هستي من ، دفتري غزل – آتش


و سهم من ز تمام جهان، زباني سرخ


خدا كند دل من در صف خطر باشي


شبي كه واقعه مي گيرد، امتحاني سرخ


در انتهاي حماسي ترين شب تاريخ


ظهور مي كند آن مرد آسماني، سرخ


به قاف خوف و خطر، تا ظهور آن موعود


خدا كند دل من، منتظر بماني سرخ

R A H A
07-29-2011, 07:21 PM
الا ای قـــائــم نـــور خــــدایــی
که هستی منتظر، مولای مایی

تو هستی در کجا از دیده پنهان
نـدانــم مـن، نـهــانـی و کـجایی

شـده عـالـم پر از جور و شقاوت
بـرون آ ای هــمــای آشنــــایی

تویـی چون روی تابان محمد(ص)
جـبـیـن نــورانــی و هم دلنوایی

اگــر تـیــغـی بجنبانی تو از جای
هـمـــه عــالـــم بـگیرد پارسایی

گناه و ظلم و کینه گشته بسیار
تـو با عـدل و عــدالت ره گشایی

همــه ادیـان عالــم دیـده بر راه
نـبــاشد غــیـر راهــت ره بجایی

بیـا تـا نـظـم گیــرد چـرخ گردون
بــه غـیـر از تـو نـباشد رهنمایی

نجات هر دو عالم در ید تـوست
نـدانـم کـی تــوانــی رو نــمایی

تو هـم آن وارث پـیـغمــبــرانی
کـه بـر اهـل جـهان میر و ولایی

R A H A
07-29-2011, 07:22 PM
من از این عشق چه حاصل دارم



می گریزی زمن و در طلبت



باز، کوشش باطل دارم


باز لبهای عطش کرده من



عشق سوزان تو را می جوید



می طپد قلبم و با هر طپشی


قصه ی عشق تو را می گوید

R A H A
07-29-2011, 07:22 PM
به اميد ظهور بهار دلها حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو - شعر امام زمان
بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو
بیا که غنچه ی دل وا نمیشود بی تو

بر آی از افق ای آفتاب صبح امید
که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو

هزار چشمه جوشان به دشتها جاریست
یکی روانه ی دریا نمی شود بی تو

ز سرد مهری شبهای هجر دلتنگم
بیا که عقده ی دل وا نمی شود بی تو

بیا،بیا گره از کار عاشقان بگشای
که عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو


ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج - شعر امام زمان

روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است
گر کند یوسف زهرا نظری نوروز است
لحظه ها در تپش تاب و تب آمدنش
آسمان چشم به راه قدمش هر روز است
ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج
که نگاهم نگران منتظر آن روز است

R A H A
07-29-2011, 07:22 PM
این جمعه هم گذشت، تو اما نیامدی

پایانِ سبز قصه دنیا، نیامدی

مانده ست دل اسیر هزاران سؤال تلخ

ای پاسخ هر آنچه معمّا، نیامدی

کِز کرده اند پنجره ها در غبار خویش

ای آفتاب روشنِ فردا، نیامدی

افسرده دل به دامن تفتیده کویر

ای روح آسمانی دریا، نیامدی

ای حسّ پاکِ گم شده روح روزگار

زیباترین بهانه دنیا نیامدی

ای از تبار آینه ها، ای حضورسبز

ای آخرین ذخیره طاها نیامدی

این جمعه هم گذشت و غزل ناتمام ماند

این است قسمتِ دلِ من، تا نیامدی

R A H A
07-29-2011, 07:22 PM
صاحب الزمان ! داستان يوسف را گفتن وشنيدن به بهانه ي توست .
شرمنده ايم .
مي دانيم گناهان ما همان چاه غيبت توست .
مي دانيم كوتاهيها ، نادانيها و سستيهاي ما ، ستمهايي است كه در حق تو كرده ايم .
يعقوب به پسران گفت : به جستجوي يوسف برخيزيد ،
و ما با روسياهي و شرمندگي ، آمده ايم تا از تو نشاني بگيريم .
به ما گفته اند اگر به جستجوي تو برخيزيم ، نشاني از تو مي يابيم .
اما اي فرزند احمد ! آيا راهي به سوي تو هست تا به ديدارت آييم .
اگر بگويند براي يافتن تو بايد بيابانها را در نورديم ، در مي نورديم .
اگر بگويند براي ديدار تو بايد سر به كوه و صحرا گذاريم ، مي گذاريم .
اي يوسف زهرا !
خاندان يعقوب پريشان و گرفتار بودند ،
ما و خاندانمان نيز گرفتاريم ،
روي پريشان ما را بنگر . چهره زردمان را ببين .
به ما ترحم كن كه بيچاره ايم و مضطر
اي عزيزِ مصرِ وجود !
سراسر جهان را تيره روزي فرا گرفته است .
نيازمنديم ! محتاجيم و در عين حال گناهكار
از ما بگذر و پيمانه جانمان را از محبت پر كن .
يابن الحسن !
برادران يوسف وقتي به نزد او آمدند كالايي – هر چند اندك – آورده بودند ،
سفارش نامه اي هم از يعقوب داشتند .
اما ...
اي آقا ! اي كريم ! اي سرور !
ما درماندگان ، دستمان خالي و رويمان سياه است .
آن كالاي اندك را هم نداريم .
اما... نه ،
كالايي هر چند ناقابل و كم بها آورده ايم .
دل شكسته داريم
و مقدورمان هم سري است كه در پايت افكنيم .
نااميديم و به اميد آمده ايم .
افسرده ايم و چشم به لطف و احسان تو دوخته ايم .
سفارش نامه اي هم داريم .
پهلوي شكسته مادر مظلومه ات زهرا را به شفاعت آورده ايم .
يا صاحب الزمان !
به يقين ، تو از يوسف مهربانتري .
تو از يوسف بخشنده تري .
به فريادمان برس ، درمانده ايم .
اي يوسف گم گشته ! و اي گم گشته ي يعقوب !
يعقوب وار ، چه شبها و روزها كه در فراق تو آرام و قرار نداريم .
در دوران پر درد هجران ، اشك مي ريزيم و مي گوييم :
تا به كي حيران و سرگردان تو باشيم .
تا به كي رخ ناديده ترا وصف كنيم .
با چه زباني و چه بياني از اوصاف تو بگوييم و چگونه با تو نجوا كنيم .
سخت است بر ما ، كه از دوري تو ، روز و شب اشك بريزيم .
سخت است بر ما ، كه مردم نادان تر واگذارند .
سخت است بر ما ، كه دوستان ، ياد ترا كوچك شمارند .
يا بقّيةالله !
خسته ايم و افسرده ،
نالانيم و پژمرده ،
گريه امانمان را بريده است .
غم دوري ، ديوانه مان كرده است .
اما نمي دانيم چه شيريني و حلاوتي در اين درد و دوري است كه مي گوييم :
كجاست آن كه از غم هجران تو ناشكيبايي كند .
تا من نيز در بي قراري ، ياريش دهم
كجاست آن چشم گرياني كه از دوري تو اشك بريزد ؟
تا من او را در گريه ياري دهم
مولاي من ! ديدگانمان از فراق تو بي فروغ گشته اند .
و مي دانيم پيراهن يوسف ، يادگار ابراهيم ، نزد توست .
و اي كاش نسيمي از كوي تو ،
بوي آن پيراهن را به مشام جان ما برساند .
و اي كاش پيكي ، پيراهن ترا به ارمغان بياورد
تا نور ديدگانمان گردد .
اي كاش پيش از مردن ، يك بار ترا به يك نگاه ببينيم .
درازي دوران غيبت ، فروغ از چشمانمان برده است
كي مي شود شب و روز ترا ببينيم و چشمانمان به ديدار تو روشن گردد ؟
شكست و سرافكندگي ، خوار و بي مقدارمان كرده است .
كي مي شود ترا ببينيم كه پرچم پيروزي را برافراشته اي ؟
و ببينيم طعم تلخ شكست و سرافكندگي را به دشمن چشانده اي .
كي مي شود كه ببينيم ياغيان و منكران حق را نابود كرده اي ؟
و ببينيم پشت سركشان را شكسته اي .
كي مي شود كه ببينيم ريشه ستمگران را بركنده اي ؟
و اگر آن روز فرا رسد ...
و ما شاهد آن باشيم ،
شكرگزار و سپاسگو نجوا مي كنيم :
الحمدلله رب العالمين .

R A H A
07-29-2011, 07:23 PM
السلام عليك يا صاحب الزمان (عج)




وقت آنست كه اي ماه فروزنده حسن
روشن از نور جمال تو شود محفل ما

http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif)

خالق لم يزلي از كرمش روز ازل
با تولاي تو آميخته آب و گل ما

http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif)

درد جان سوز فراق تو عجب جان كاه است
خوف آن است كه اين درد شود قاتل ما

http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif)

يا دوايي كه دل خسته طبيب است درمان
يا نگاهي كه از آن سهل شود مشكل ما

http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif)

دوستي تو بود عروه وثقي مارا
عشق ورزيده بر تو عمر بود حاصل ما

http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif)

از تو جز خير نديديم ولي ميدانيم
بدي ما شده بين تو و ما حايل ما

http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif)

ره به سر منزل مقصود توان برد ولي
گر شود لطف تو اي دوست دمي شامل ما

http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif)

تا كه پيوسته به ياد تو تپد در سينه
نظر لطف بيفكن به دل غافل ما

http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif)

واي بر آنكه نشد ملتجي درگاهت
شكر لله كه بود كوي تو سر منزل ما

http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif) http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif (http://www.eteghadat.com/forum/images/smilies/rose.gif)

R A H A
07-29-2011, 07:23 PM
تقدیم به گل نرگس

سوگند به چلچله های آواز خوان که صبح ها به امید تازه خواندن پلک های سنگین خود را میگشایند ، سوگند به گل های نرگس و ابریشمی که سپیدة صبح را به امید تازه زنده شدن لبخند می زنند ، سوگند به نسیم دلنواز صبح که به امید وزیدن بین شاخه های درختان غوغا به پا می کنند .
سوگند ... سوگند ... سوگند ...
ولی من ، ولی من به امید کدام گل ، کدام چلچله ، کدام باد به پا خیزم . زمانی من در این دنیای تاریکیها بیدار میشوم ، که غایب همیشه بیدار حاضرم ، امامم و بهارم باشد . از ته قلبم که نمی دانم سیاه است یا نه ، نمی دانم بهاری است یا پاییزی ، برای ظهور سبزت دعا می کنم و عطر گل های بهشتی را هر روز جمعه با آمدن تو به لباسم می زنم . دوست دارم قدم هایم را جای قدم های پاک و روشنت بگذارم تا راه راست و درست را لمس کنم و چشم های همیشه منتظرم را بر این دنیا ببندم و فقط تو را ببینم .



فاطمه پورشمس

R A H A
07-29-2011, 07:23 PM
خاندان يعقوب پريشان و گرفتار بودند ،
ما و خاندانمان نيز گرفتاريم ،
روي پريشان ما را بنگر . چهره زردمان را ببين .
به ما ترحم كن كه بيچاره ايم و مضطر
اي عزيزِ مصرِ وجود !
سراسر جهان را تيره روزي فرا گرفته است .
نيازمنديم ! محتاجيم و در عين حال گناهكار
از ما بگذر و پيمانه جانمان را از محبت پر كن .
يابن الحسن !
برادران يوسف وقتي به نزد او آمدند كالايي – هر چند اندك – آورده بودند ،
سفارش نامه اي هم از يعقوب داشتند .
اما ...
اي آقا ! اي كريم ! اي سرور !
ما درماندگان ، دستمان خالي و رويمان سياه است .
آن كالاي اندك را هم نداريم .
اما... نه ،
كالايي هر چند ناقابل و كم بها آورده ايم .
دل شكسته داريم
و مقدورمان هم سري است كه در پايت افكنيم .
نااميديم و به اميد آمده ايم .
افسرده ايم و چشم به لطف و احسان تو دوخته ايم .
سفارش نامه اي هم داريم .
پهلوي شكسته مادر مظلومه ات زهرا را به شفاعت آورده ايم .
يا صاحب الزمان !
به يقين ، تو از يوسف مهربانتري .
تو از يوسف بخشنده تري .
به فريادمان برس ، درمانده ايم .
اي يوسف گم گشته ! و اي گم گشته ي يعقوب !
يعقوب وار ، چه شبها و روزها كه در فراق تو آرام و قرار نداريم .
در دوران پر درد هجران ، اشك مي ريزيم و مي گوييم :
تا به كي حيران و سرگردان تو باشيم .
تا به كي رخ ناديده ترا وصف كنيم .
با چه زباني و چه بياني از اوصاف تو بگوييم و چگونه با تو نجوا كنيم .
سخت است بر ما ، كه از دوري تو ، روز و شب اشك بريزيم .
سخت است بر ما ، كه مردم نادان تر واگذارند .
سخت است بر ما ، كه دوستان ، ياد ترا كوچك شمارند .
يا بقّيةالله !
خسته ايم و افسرده ،
نالانيم و پژمرده ،
گريه امانمان را بريده است .
غم دوري ، ديوانه مان كرده است .
اما نمي دانيم چه شيريني و حلاوتي در اين درد و دوري است كه مي گوييم :
كجاست آن كه از غم هجران تو ناشكيبايي كند .
تا من نيز در بي قراري ، ياريش دهم
كجاست آن چشم گرياني كه از دوري تو اشك بريزد ؟
تا من او را در گريه ياري دهم
مولاي من ! ديدگانمان از فراق تو بي فروغ گشته اند .
و مي دانيم پيراهن يوسف ، يادگار ابراهيم ، نزد توست .
و اي كاش نسيمي از كوي تو ،
بوي آن پيراهن را به مشام جان ما برساند .
و اي كاش پيكي ، پيراهن ترا به ارمغان بياورد
تا نور ديدگانمان گردد .
اي كاش پيش از مردن ، يك بار ترا به يك نگاه ببينيم .
درازي دوران غيبت ، فروغ از چشمانمان برده است
كي مي شود شب و روز ترا ببينيم و چشمانمان به ديدار تو روشن گردد ؟
شكست و سرافكندگي ، خوار و بي مقدارمان كرده است .
كي مي شود ترا ببينيم كه پرچم پيروزي را برافراشته اي ؟
و ببينيم طعم تلخ شكست و سرافكندگي را به دشمن چشانده اي .
كي مي شود كه ببينيم ياغيان و منكران حق را نابود كرده اي ؟
و ببينيم پشت سركشان را شكسته اي .
كي مي شود كه ببينيم ريشه ستمگران را بركنده اي ؟
و اگر آن روز فرا رسد ...
و ما شاهد آن باشيم ،
شكرگزار و سپاسگو نجوا مي كنيم :
الحمدلله رب العالمين .

R A H A
07-29-2011, 07:24 PM
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد

دعا کبوتر عشق است وبال وپر دارد

بخوان دعای فرج را وعافیت بطلب

که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد

بخوان دعای فرج را ونا امید مباش

بهشت پاک اجابت هزار در دارد

بخوان دعای فرج را که صبج نزدیک است

خدای را شب یلدای غم سحردارد

بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال

مسافر دل ما نیت سفر دارد

بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا

زپشت پرده غیبت به ما نظر دارد

بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا

حجاب غیبت از آن روی ماه بر دارد

R A H A
07-29-2011, 07:25 PM
گفتم که خدا مرادی بفرست
طوفان زده ام راه نجاتی بفرست

فرمود که با زمزمه یا مهدی
نذر گل نرگس صلواتی بفرست


اللهم صَلّ عَلیَ مُحَمّد و آلِ مُحَمّد وَ عَجّل فَرَجَهُم وَاحشُرنا مَعَهُم وَ العَن اَعدائَهُم اَجمَعين

R A H A
07-29-2011, 07:25 PM
« با کوله ‏باری از طراوت صبح می‏آیی »

می‏آیی؛ از نهایت آبی باران، با کوله‏باری از طراوت صبح، سوار بر تندرِ شبنم. می‏آیی؛ از ابتدای زمان، با تنگی از بلوار عدالت و تازیانه‏ای برای تعزیر ستم. بر منبر نماز می‏بینمت؛ انگار خسته‏ای، از طول سفر، از راهِ دراز!
می‏آیی، ای ستاره دنباله‏دار! و در امتداد تو، سیصد و سیزده فرشته آدمیت، خوشه پروین ظهور تو در آسمان کعبه می‏شوند.
می‏آیی و خاک، از فطرت ما، غبار می‏شود تا در عصر شایسته‏سالاری، زمرّد نجابتمان خودنمایی کند.
می‏آیی و تب تقدیر، به نسیم دولت کریمه تو، پاپس می‏کشد و حال ما خوبِ خوب می‏شود
می‏آیی و چشمان منتظر مستضعفانِ باغچه دنیا را به بوستان برابری‏ات، ذوق زده می‏کنی
می‏آیی و از پس عمری که چمن تشنه است، به لعل لبانت، نینوایش را فرات می‏دهی؛ چرا که



«این‏جا کسی به فکر چمن‏های تشنه نیست *** انگار قلب بودنمان دشت نینواست



ما در حضور ممتد شب‏ها شکسته‏ایم *** ای قاصد سپیده بگو خانه‏ات کجاست»

می‏آیی و دست‏های پژمرده جهان، زیر رایت تو، به امید آیینه، سینه می‏زند و شاداب می‏شود. همه، حتی اندیشمندانِ دور، به ظهور شکوهمند و مقتدرانه تو معتقدند؛ راسل می‏گوید:
«جهان در انتظار مصلحی است که آن را در زیر یک پرچم و یک شعار درآورد»
می‏آیی و از ماورای عطر گل سرخ می‏وزی و در موج دعاهای تا خدا، شمیم دل‏انگیز می‏شوی.



«می‏آیی از نهایت شرقی‏ترین غزل *** دستان مهربان تو با نور آشناست



بر محمل سپیده نشنید دعای ما *** هر چند معبر تو فراسوی کبریاست



صد پنجره ستاره احساس می‏دمد *** در آسمانِ فصل ظهورت؛ سحر گواست»

R A H A
07-29-2011, 07:25 PM
کاش که همسایه ی ما می شدی
مایه اسايش ما می شدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یکشبه حلال مسائل شود...

خواهد آمد اي دل ديوانه ام او كه نامش بالبانم آشناست
من گل نرگس برايش چيده ام خواهد آمد باورم كن باوفاست

R A H A
07-29-2011, 07:26 PM
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات

بر جان و دل صبور مهدی صلوات

تا امر فرج شود مهيا بفرست

بهر فرج و ظهور مهدی صلوات