PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقش معماران در طراحي و ساخت بناهاي مقاوم در برابر زلزله



M.A.H.S.A
07-28-2011, 05:13 PM
چكيده:
در اين مقاله نقش معماران در ساخت و ساز مقاوم در برابر زلزله بررسي گرديده است. در ابتداي امر نقصانها و مشكلات در امر ساخت و ساز با تمركزبر مشكلات مرتبط با معماران مربوط بيان شده است. سپس تلاش گرديده كه نقش معماران در فرآيند ساخت و ساز مقاوم در برابر زلزله معين گشته و راه‌حلهايي براي تحكيم نقش معماران در فرآيند مذكور ارائه گردد.در نهايت نقش سازمانها و مؤسسات آموزشي، اجرايي مورد نقد و بررسي قرارگرفته است.
مقدمه:
از آنجا كه ايران يكي از مناطق زلزله‌خيز در جهان مي‌باشد ودراين رابطه نيز تجربه‌هاي بسيار دردناكي را تجربه كرده است، توجه به زلزله مي‌بايست يكي از اهداف اصلي متخصصين در امر ساخت و ساز باشد. در كشور ايران در نتيجة همگامي علومي مانند زلزله‌شناسي، مهندسي سازه، مهندسي ژئوتكنيك با هدف بهبود عملكرد سازه‌ها در برابر زلزله و در نتيجه افزايش دوام و ايمني آنها، در آيين نامه طراحي ساختمانها در برابر زلزله ( استاندارد 2800 )، صورت پذيرفته است. همچنين مراكز تحقيقاتي كشور، با چند دهه‌ سابقة پژوهشي و اطلاعات جديد مهندسي در زمينه‌هاي مختلف، مهندسي سازه وزلزله، زلزله‌شناسي و در اختيار داشتن شبكة شتابنگاري ، لرزه‌نگاري و آزمايشگاههاي مجهز سازه، مصالح ساختماني، بتن و ژئوتكنيك، تا كنون توانسته است داده‌هاي لازم را براي طراحي ساختمانها در برابر زلزله و مقاوم سازي آنها ايجاد كرده و در اختيار جامعة مهندسي قرار دهد . با تدوين ضوابط و مقررات مهمي چون « آيين نامة طراحي ساختمانها در برابر زلزله » و « آيين نامة حداقل بار وارده بر ساختمانها و ابنية فني » گامهاي با ارزشي در كشور براي بهبود وضعيت ساخت و ساز تا به امروز برداشته شده است، ليكن كافي به نظر نمي‌رسد.
چنانچه علوم مذكور، حلقه‌هاي مرتبط يك زنجيره براي ساخت ساز مقاوم در برابر زلزله در كشورباشند، مي‌توان اظهار داشت كه يكي از دلايل عدم كارآيي و موفقيت در اين زمينة و تكرار فجايع يكسان در دوره‌هاي مختلف، مربوط به گسستگي اين زنجيره مي‌باشد. از آنجا كه جاي خالي معماران در اين زنجيره احساس مي‌گردد، شايد با تعيين نقش مهندسان معمار در اين فرآيند بتوان گامي در جهت تحقق يك زنجيرة پيوسته برداشت. عدم تقسيم كار و ارتباط صحيح ميان مهندسان معمار، مهندسان سازه، كارفرمايان، سازندگان و ديگر متخصصان در امر ساخت و ساز نيز يكي ديگر از معضلات مي‌باشد. به نظر مي رسد عدم هماهنگي و تبادل اطلاعات و آموزش صحيح و درست متخصصان در دانشگاهها و ارگانهاي آموزشي ـ پژوهشي و اجرايي نيز از مهمترين علل ناكار آمدي در تمامي امور بالاخص امور تخصصي در كشور ‌باشد. و عدم صلاحيت متخصصان، در زمينة مباني نظري و در زمينة‌ اجرا نيز از ديگر دست‌آوردهاي آن مي‌باشد. با آنكه دانشگاهها در امر تربيت و تعليم و ارتقاء‌ دانش، نقشي بسيار كليدي دارند نمي‌توان نقش آزمون و تعيين صلاحيت مهندسان را در ارتقاء كيفي صنعت ساختمان و فضاهاي تخصصي مرتبط ناديده گرفت.
از سياست‌هاي نادرست در عرصة مسائل مربوط به زلزله، مي‌توان به عدم توجه به پيشگيري از وقوع خسارت به جاي درمان و جبران خسارت بعد از وقوع بلايا و حوادث غيرمترقبه مي‌باشد. سياستگزاران به كمك رسانه‌هاي گروهي بطور دايم به هشدار خطرات وارده در اثر زلزله مي‌پردازند، غافل از آنكه تنها هشدار كافي نيست بلكه انديشيدن به راه‌حلهاي مبارزه با اين خطرات و مهمتر از آن مهيا نمودن ضمانت‌هاي اجرايي براي تحقق اين راه‌حلها مي‌بايست در رأس اين سياست‌ها قرار گيرد. از طرف ديگر، مطالعه و گردآوري گزارش راجع به زلزله‌هاي رخ داده كافي نبوده، بلكه تجزيه و تحليل گزارشات و استفاده از مطالعات براي جلوگيري از بروز مشكلات مشابه، مهم وضروري مي‌باشد.
بررسي مناطق زلزله زده دستاوردهاي بسياري براي متخصصان در بر خواهند داشت. متخصصان امر ساخت و ساز مي‌بايد از اين مناطق بازديد نموده و برداشتها و گزارشات خود را سريعاً آماده سازند. بعد از وقوع زلزله تيمهاي امداد، كمك رساني و متخصصان ( عمدتاً مهندسين زلزله و سازه، نه معماري ) به منطقه اعزام مي‌گردند و سپس گزارشاتي تهيه و ارائه مي‌گردد. سالهاست كه گزارشات در قالب مجلدات بسيارتهيه گرديده، اما استفادة مفيدي از آن جهت ارتقاء سطح دانش مهندسان نشده و راه‌حلهاي عملي براي جلوگيري از خطر زلزله از آن استنتاج نشده است. عدم حضور معماران در اين فعاليتها و بازديدها، زنجيرة مذكور را همچنان گسسته باقي نگه داشته است. چنانچه بازديدها و گزارشات و در انتها تحقيقاتي از سوي مهندسين معمار نير در زمينة زلزله صورت پذيرد، كاملاً جدا از ديگر متخصصين همچون مهندسان سازه بوده و نشستها و تبادل اطلاعات ميان اين گروه‌ها صورت نمي‌پذيرد. بدين ترتيب اقدامات صورت گرفته به ارائة راه‌حلهاي كلي و جامع و در نتيجه كامل كردن زنجيره ناگسسته ساخت و ساز مقاوم دربرابر زلزله نمي‌انجامد. اين مقاله به بحث دربارة يكي از اين حلقه‌هاي ناپيدا يعني نقش معماران در ساخت و طراحي مقاوم بناها در برابر زلزله مي‌پردازد. در ادامه سعي مي‌گردد راه‌ كارهايي براي ارتقاء نقش معماران ارائه گردد.


بحث :
از آنجا كه ايالت كاليفرنيا يكي از بزرگترين مناطق زلزله‌خيز دنيا بوده و مهمتر از آن كانون توجهات و مطالعاتي است كه در زمينة زلزله در ايالات متحده آمريكا صورت پذيرفته است، با اشاره به نقش معماران در طراحي و ساخت بناي مقاوم در برابر زلزله در كاليفرنيا و الگوهاي مطرح شده در آن ايالت شايد بتوان گامي در جهت رفع نقصانهاي موجود در ايران برداشت.
در ايالت كاليفرنيا كميته‌اي تشكيل يافته كه به نقش معماران در تعديل خطرات زلزله مي‌پردازد. اين كميته مسائل تخصصي‌اي را در دستور كار خويش قرار داده كه عبارتند از:
- تعيين روشهايي كه بوسيلة آن معماران مي‌توانند مقاومت ساختمان را در برابر زلزله افزايش دهند.
- برقراري ارتباط ميان معماران و مهندسين سازه كه موجب ارتقاء و رشد طراحي بر اساس اصول مقاوم در برابر زلزله خواهد شد.
- توجه به ارتباط ميان طراحان، كارفرمايان، سازندگان، توسعه دهندگان و ديگر گروههايي كه در ارتقاء ايمني ساختمان در برابر زلزله نقش دارند.
- تعيين نيازهاي تحصيلي با توجه به نكات و هشدارهاي موجود و اجراي ساختمان در مناطق زلزله‌خيز. [1]
چهار عنواني كه دستورالعمل اين كميته واقع شده نشان دهندة نقش مهم و جايگاه حساس معماران در فرآيند ساخت و ساز مي‌باشد. آموزش معماران در باب مسايل زلزله و به روز نگاه داشتن معلومات و اطلاعات متخصصين صاحب نظران معماري خود باعث ارتقاء كيفيت ساخت و ساز خواهد شد. زمانيكه جايگاه معماران و ديگر متخصصين و گروههاي كاري در فرآيند ساخت و ساز مشخص گردد و دانش آنان بهنگام گشته و ضمانت تحقق آن دانش نيز حضور داشته باشد، مي‌توان شاهد كيفيت ساخت و ساز بود.
در زمينة طرح و ساخت مقاوم در برابر زلزله، در ايران مشكلات بسيار زيادي وجود دارد.اگر چه ريشة تمامي اين مشكلات را نمي‌توان كمبود در مهارت مهندسان معمار و سازه دانست، اما بايد به اين مسئله معترف بود كه فارغ‌التحصيلان مهندسي معماري و سازة دانشگاههاي ايران از معلومات و مهارتهاي كافي براي طراحي و ساخت ساختمانهاي مقاوم در برابر زلزله برخوردار نمي‌باشند. شايد بتوان نقاط ضعف موجود را بدينگونه عنوان داشت:
. عدم آگاهي و تسلط كافي مهندسان معمار به مسائل زلزله و در نتيجه طراحي و ساخت بناهايي با مقاومت بسيار ضعيف در برابر آن
. عدم تسلط و اعتقاد كافي مهندسان سازه در زمينة الزامات فضايي و فرمي بكارگرفته در طراحي معماري و در نتيجه عدم هماهنگي و همكاري لازم و مناسب ميان مهندسان معمار و مهندسان سازه در طراحي و ساخت بناهاي مقاوم در برابر زلزله.
. عدم توجه به ارتباط ميان معماران و مهندسين سازه به عنوان طراح با كارفرمايان، سازندگان و ديگر گروههايي كه در ارتقاء ايمني ساختمان در برابر زلزله نقش بسزايي دارند.
غير از موارد بالا مشكلات ديگري نيز به چشم مي‌خورد، از آنجا كه بررسي موارد زير در محدودة اين بحث نمي‌گنجد تنها به چند نمونه از اين موارد اشاره مي‌گردد:
· عملكرد نادرست سازمانهاي مسئول مانند شهرداريها.
· عدم جلوگيري از خلافهايي كه سازندگان و كارفرمايان در حين اجراي ساختمان انجام مي‌دهند.
· اجراي ساختمان به روشهاي غير اصولي و عدم كنترل مناسب بر فرآيند ساخت و ساز.
· سطح نازل كيفيت مصالح ساختماني.
· وجود قوانين نادرست و گمراه كننده در زمينة طراحي؛
· فرآيند نادرست تهيه نقشه‌هاي اجرايي و عدم كنترل بر كيفيت نتايج مندرج در نقشه‌ها از سوي شهرداريها.
در كاليفرنيا مهارتهايي كه مي‌بايست توسط معماران جهت يادگيري اصول طراحي مقاوم در برابر زلزله كسب گردد به نحوة عملكرد معماران در حوزة مورد مطالعات زلزله بر مي‌گردد. نقش معماران در اين حوزه را مي‌توان به سه دسته تقسين نمود:
· نقش معماران به عنوان عضوهاي كليدي در تيمهاي طراحي جهت ارتقاء مقاومت و ايمني ساختمان در برابر زلزله؛
· راهبري تيمهاي تخصصي جهت ارتقاء سطح علمي و دانش متخصصان علوم ساختماني در زمينة زلزله
· نقش معماران در عمليات بازسازي بعد از زلزله
با عنايت به مشكلاتي كه در ايران در زمينة طراحي و اجرا وجود دارد، مي‌توان علاوه بر سه مورد مطرح شده به مهارتهاي ديگري نيز اشاره كرد كه معماران مي‌بايد كسب نمايند:
· كسب مهارتهاي لازم در جهت طراحي مقاوم در برابر زلزله و تصميم گيريهاي هماهنگ با مهندسين سازه چه در مرحلة ايده و چه در مراحل تكميل طرح.
· كسب مهارتهاي لازم در زمينة اجراي ساختمان ( همانطور كه مستحضريد معماران به عنوان مهندس ناظر در ايران فعاليت گسترده‌اي دارند و عدم نظارت دقيق بر اجراي صحيح، مقاومت ساختمان را به ميزان زيادي كاهش مي‌دهد.
· كسب مهارتهاي لازم در زمينة طراحي و اجراي اجزاء غير سازه‌اي با توجه به دانش مقاوم سازي در برابر زلزله.
با آنكه ايران از زلزله خيزترين مناطق دنيا محسوب مي‌گردد، يكي از مهمترين و بزرگترين مشكلات در طراحي و ساخت مقاوم در برابر زلزله عدم آشنايي معماران با مسئلة زلزله و طراحي بر اساس آن مي‌باشد. عدم فعاليت در كارهاي گروهي و هماهنگي با مهندسين سازه و ژئوتكنيك و نيز سازندگان و در رأس همة كارفرمايان، از ديگر معضلات موجود در ايران است.
در بخش طراحي مي‌توان چنين اظهار داشت كه ايدة اوليه سازة يك پروژه، نقش بسيار اساسي در مقاومت آيندة سازه در برابر زلزله دارد. ايدة طراحي اوليه ممكن است سيستم ساختماني‌اي را ديكته نمايد كه در آن سيستم، دستيابي به مقاومت در برابر نيروهاي جانبي به سختي حاصل گردد. در نتيجه مي‌توان به اهميت همكاري مشترك ميان معماران، مهندسان سازه و ديگر متخصصان پي برد. در فرآيند طراحي، از ايدة اوليه تا طراحي جزئيات اجرايي حضور ملاحظات سازه‌اي جهت طراحي و ساخت مقاوم در برابر زلزله ضروري مي‌باشد و نمي‌توان ادعا نمود كه در يك طرح مقاوم در برابر زلزله فرآيند طراحي معماري جداي از فرآيند طراحي سازه‌ صورت گرفته و انتخاب سيستم سازه پس از اتمام طراحي معماري انجام گرفته است. فرآيند طراحي معماري و طراحي سازه به موازات هم بوده و هيچيك بدون ديگري به هدف نهايي خود دست نمي‌يابند.
با نگاهي به دانشكده‌هاي معماري ايران، اين نكته قابل توجه مي‌باشد كه با وجود حساسيت مسئلة زلزله در ايران، اساتيد معماري ايران آشنايي لازم و اطلاعات بهنگام ازاين پديده نداشته و در نتيجه دانشجويان معماري نيز دربارة اين مسئله مهم آگاهي لازم كسب نمي‌كنند. .از ديگر مشكلات موجود آموزش فعلي در دانشگاهها عدم برقراري ارتباط مهندسين معمار با دروس و مطالب مربوط به علم سازه ، مهندسي عمران، زلزله و همچنين عدم آگاهي مهندسان سازه از علوم مربوط به مهندسي معماري منجمله درك فضا و… مي‌باشد كه اين مسئله خود، هماهنگي ميان اين دو گروه متخصص را از بين برده و اساساً روحية مشاركت و همكاري را از دانشگاهها كه محل آموزش متخصصان و برخورد آراء و افكار مي‌باشد تضعيف مي‌سازد. شايد يكي از بزرگترين اقدامات در اين زمينه برگزاري دروس مشترك و ميان رشته‌اي براي برقراري ارتباط ميان اين دو گروه و ايجاد درك متقابل ميان آنها مي‌باشد. آشنايي با مسائل زلزله و طراحي مقاوم به دانشجويان معماريكمك خواهد كرد تا در طراحي نه فقط به فرم، فضا، قواعد بصري و عملكرد بلكه به ملاحظات سازه‌اي نيز توجه داشته تا ايده اوليه طراحي آنان در برگيرندة مفاهيم پايداري بنا در برابر زلزله باشد. در حقيقت فرم و سازه و به تبع آن مهندس معمار و مهندس سازه از يكديگر نمي‌توانند جدا باشد بلكه آنان پيوندي ناگسستني جهت خلق اثري با كيفيتهاي بصري، فضايي و سازه‌اي دارند.
از آنجائيكه دانشگاهها در ارتقاء دانش متخصصين نقشي بسيار كليدي دارند، آموزش اعضاي هيئت علمي‌ دانشگاهها و آشنايي آنها با علوم روز طراحي بسيار مهم مي‌باشد. در اين راستا برگزاري سمينارهاي متعدد جهت آشنايي مدرسان مدارس معماري با طراحي و ساخت مقاوم در برابر زلزله بسيار مؤثر بوده و توصيه مي‌گردد..
نيازبه تداوم آموزش ( آموزش مستمر ) در سطوح گسترده‌‌ براي ارتقاء كيفيت علمي و عملي، مطابق آخرين پيشرفتها در عرصة تئوري و تجربه احساس مي‌گردد. تا زمانيكه عرصة عملي به سرعت در حال تغيير باشد، آموزش مستمر كليد حفظ صلاحيت و فراگيري روشها و فرآيندهاي جديد و خاص مي‌باشد. در اين راستا نيز برگزاري دوره‌هاي كوتاه مدت آموزشي و ايجاد فرصتهاي پژوهشي توصيه مي‌گردد.
هدايت و راهبري پروژه‌هاي ساختماني مبحثي بسيار مهم بوده و از كليدي‌ترين نكاتي است كه در ارتقاء كيفيت ساخت و ساز مي‌بايست به آن پرداخت. در بحث هدايت و راهبري مي‌توان به قابليتهاي مهندسان معمار اشاره كرد. بدليل آنكه در فرآيند طراحي، مهندسان معمار از جمله افرادي هستند كه با تمامي گروههاي مختلف در ارتباط مي‌باشند، مي توانند نقش راهبري را بخوبي ايفا كنند. به عبارت ديگر از آنجائيكه تمام گروههاي طراحي و اجرا مي‌بايست براي انجام كار خويش با مهندسان معمار مشاوره داشته باشند پس بهتر آن است كه هدايت و رهبري اين گروهها نيز به مهندسان معمار سپرده شود.
براي آنكه مهندسان معمار بتوانند نقش رهبري خويش را در فرآيند طراحي و ساخت به خوبي ايفا كنند، مي‌بايست مهارتهاي لازم در زمينة طراحي معماري منطبق بر زلزله را كسب كنند. اين مهارتها به شرح زير مي‌باشند:
1ـ شركت در برنامه‌هاي آموزشي بلند مدت، با توجه ويژه به طراحي و اجراء منطبق با زلزله.
2ـ شركت در بازديد از مناطق زلزله زده بعد از وقوع زلزله جهت بررسي خسارات و مطالعه بر روي نمونه‌هاي رفتار سازه‌اي.
3ـ شركت در كميتة تدوين راهنماها و معيارها منطبق بر زلزله، كار بر روي ارتقاء معيارها و توسعة استفاده از راهنماهاي طراحي.
4ـ همكاري با مهندسان سازه كه داراي مهارت لازم در زمينة طراحي منطبق بر زلزله مي‌باشند.
5ـ تدوين اهداف و انتظارات طراحي و ساخت مقاوم در برابر زلزله براي هر پروژه، با همكاري كارفرما و ساير اعضاي تيمهاي طراحي ( جدول شمارة 1 ملاحظه گردد ).
6ـحصول اطمينان از طرحهاي شماتيك به كمك معماران و مهندسان.
7ـ تعيين گروههاي كاري ( تقسيم مسئوليتهاي ميان معماران، مهندسان و سازندگان ) براي همكاري در هر قرارداد كه توسط معماران و مهندسان انجام پذيرفته است.
8ـ توسعة روشهاي طراحي منطبق با زلزله، مانند راهنماي شيوة همكاري متخصصين در تمام مراحل طراحي ( خصوصيات سايت، فرم، سازماندهي سيستم‌هاي سازه‌اي، اجرا و عناصر غير سازه‌اي )،
9ـ توسعه و تدوين راهنماي جزئيات اجرايي منطبق بر زلزله و گزارشهاي ارزيابي.
10ـ ارائة نحوة درست تقسيم كار در طراحي منطبق بر زلزله ( بر پاية تقسيم مسئوليتها و خدمات ).
11ـ آموزش و تعليم موضوعات طراحي منبطق با زلزله به كارفرمايان.
12ـ آموزش روشهاي طراحي منطبق با زلزله به سازندگان وتشويق كارفرمايان به بحث با سازندگان در مورد طراحي منطبق با زلزله.
13ـ تدارك بازنگري تخصصي طراحي براي پروژه‌هاي بزرگ خارج از برنامه‌هاي معمول و ايجاد همكاري‌هاي متقابل ميان متخصصان براي طراحي مقاوم در برابر زلزله. ‍[1]
علاوه بر نقش مؤثر معماران در هدايت و رهبري پروژه‌ها و كسب مهارتهاي لازم طراحي، تقسيم مناسب كار در پروژه‌ها مي‌تواند بسيار راهگشا باشد. در كاليفرنيا توصيه مي شود كه اين تقسيم كاري طي موافقتنامه‌هايي صورت پذيرد . همچنين پيشنهاد مي شود كه براي ايجاد ضمانت اجرايي، اين موافقتنامه‌ها جزء قراردادها قرار گيرند. چنانچه موافقتنامه‌ها به روش صحيح و قانونمند انجام نپذيرند، توافق‌هاي ديگري در طول پروژه صورت مي‌گيرند كه اثر نامطلوبي بر روي كيفيت پروژه خواهد داشت. مي توان گفت كه نقش مديريتي معماران در اين بخش نيز حياتي بوده و هدايت صحيح مي‌تواند از بوجود آمدن توافق نامه‌هاي صوري و بي كيفيت جلوگيري كند.
بازنگري مضاعف و كنترل دقيق شركتهاي معماري نيز از ديگر شيوه‌هايي است كه براي ارتقاء دانش معماران دربارة زلزله در كاليفرنيا پيشنهاد شده است. بدين صورت كه چندين معمار و مهندس با تجربه، روزهاي متمادي را به مطالعة سياستها و روشهاي اساسي شركتهاي معماري در طرحهاي انجام گرفته صرف نموده و سپس آن را با آنچه به واقع مي‌بايست انجام پذيرد، مقايسه مي‌كنند. اينگونه بازنگريها در سطحي وسيعتر بوسيلة متخصصان طراحي مورد استفاده واقع مي گردد و شركتهاي بيمه نيز از اين طرح پشتيباني مي‌كنند. بطور مثال مؤسسة بيمة تمام پولهايي كه بيمه شدگانش جهت بازنگري مضاعف تا سقف مشخصي خرج كرده‌اند، باز پرداخت مي كند.
از ديگر روشهاي دستيابي به هدف طراحي و ساخت مقاوم در برابر زلزله، امتحان و تعيين صلاحيت معماران در اين زمينه مي‌باشد. در ايران بر طبق اساسنامة نظام مهندسي معماران در طي 15 سال 3 بار در امتحان نظام مهندسي شركت مي كنند. در اين آزمون جاي خالي موضوعات و سؤالات مرتبط با زلزله به چشم مي‌خورد. تعيين صلاحيت معماران در اين زمينه و تعيين سطح آگاهي ايشان از مسائل مرتبط با زلزله در طراحي و اجراي ساختمان بسيار مفيد و ضروري بنظر مي‌رسد.برگزاري امتحان معماري جامع و در برگيرنده نكات مربوط به طراحي و ساخت مقاوم در برابر زلزله از اهميت بسيار بالايي برخوردارمي‌باشد. در نتيجه تمام افرادي كه موفق به گرفتن صلاحيت نامة معماري (پروانة اشتغال به كار معماري ) مي‌شوند از آگاهي و توانايي بالايي در زمينة زلزله برخوردار مي‌باشند.
تا به اينجا راجع به نقش معماران در ساخت و طراحي مقاوم در برابر زلزله و همچنين راه‌هاي متعدد بالا بردن كيفيت و نقش معماران در اين خصوص بحث گرديد. آخرين مسئله‌اي كه به آن اشاره مي‌شود نقش معماران پس از زلزله مي‌باشد. نقش معماران بعد از خرابي زلزله جداي از آموزش و مهارت‌هايي است كه غالب معماران در حال حاضر از آن برخوردارند. معماران مي‌توانند در ارزيابي ايمني سازه‌هاي خسارت ديده و كمك به بازسازي همكاري شاياني داشته باشند. معماران با تلاش و همكاري در اين زمينه‌ها مي توانند دانش حرفه‌ خويش را دربارة ايمني در برابر زلزله و آسيب پذيري ساختمان رشد و ارتقاء بخشند. از جمله رسالتهاي معماران در اين باب، بررسي و ارزيابي سريع بناهاي خسارت ديده، همكاري دربازسازي و فراگيري نكات تخصصي ـ تجربي از زمين لرزه‌ها با بازديد از آنان مي‌باشد. به عبارتي مناطق زلزله زده خود حاوي دروسي مي‌باشند كه معماران مي‌توانند مطالب بسياري را از آن فرا گيرند و در برنامه‌ريزيها و طرحهاي بعدي خود به كار ببرند. در نمايش و ارزيابي سريع بناهاي خسارت ديده، ساختمانهاي خسارت ديده مي‌بايست شناسايي شده و مورد بررسي و تصميم‌گيري قرار گيرند. در مرحلة نخست بايد مشخص گردد كه آيا ساختمان براي ادامة زندگي ساكنان آن ايمن مي‌باشند يا خير. و در ادامه مي بايد ساختمانهايي كه سازة غير ايمن و خطرناك دارند سريعاً شناسايي گردند. براي اين كار وجود گروهي متشكل از متخصصان طراحي و اجراء ضروري بنظر مي‌رسد. اين متخصصان ميتوانند در تشخيص خسارتهاي وارده و عمليات مورد نياز براي حفظ و بازسازي مناطق خسارت ديده نقش بسيار مهمي را ايفاء كنند. استفاده از تجارب زمين لرزه‌هاي گذشته، در بررسيها و ارزيابي‌هاي انجام گرفته بعد از زلزله بسيار مؤثر مي‌باشند. اخيراً انجمن مهندسين سازة كاليفرنيا (SEAOC ) و انجمن مهندسان عمران آمريكا ( ASCE ) متولي برنامه ‌ريزي در خصوص ارزيابي خسارات زلزله و برگزاري دوره‌هاي آموزشي به معماران گرديده‌اند. در حال حاضر معماران از اعضاي فعال برنامه‌هاي سازمان امداد (OES )براي ارزيابي‌هاي بعد از زلزله مي‌باشند. اين مشاركت بسيار ستودني بوده و مي‌بايست تا حد امكان با جديت ادامه يابد. تعقيب و بررسي نتايج زمين لرزه‌هاي شديد، برآورد خسارت و آناليزهاي پيچيدة محيطي توسط گروههاي متشكل از معماران، برنامه ريزان، مهندسان و زمين شناسان مي‌تواند برنامه‌هاي بازسازي را ميسر و آسان سازد. معماران نيز مي‌توانند در برآورد منابع معماري و تاريخي در جامعه و پيشنهاد استراتژيهاي متعدد براي بازسازي كمك شاياني نمايند. در اين راستا نياز نيست كه گروههاي امداد در برابر بلايا و حوادث غير مترقبه راه‌حلها و برنامه‌هاي دقيق و معين در دست داشته باشند، بلكه مي‌توانند موضوعهاي طراحي و راه‌حلهاي عمومي را در دست داشته باشند كه نشان دهندة ايده‌هاي بازسازي در آينده مي‌باشد و در هر مورد بر حسب نياز راه‌حلهاي مناسب را ارائه دهند. در حقيقت برنامه‌هاي كلي مدون شده مي‌بايست از قابليت انعطاف‌پذيري بسيار بالايي برخوردار باشند و در نمونه‌هاي موردي بر حسب نياز به تنظيم و اجراي جزئيات پرداخته شود. انجمن‌هاي متعددي دركاليفرنيا در حال تلاش براي تقويت توانايي معماران در كمك رساني‌هاي بعد از وقوع زلزله و حوادث غير مترقبه مي‌باشند . در ايران نيز نياز به چنين تيمهاي تخصصي شامل معماران و ديگر مهندسان احساس مي‌گردد. همانطور كه گروههاي امداد براي كمك به مجروحين و آوارگان به منطقه اعزام مي‌گردد، اينگونه گروههاي متخصص نيز براي تحقيق، بررسي و پيدا كردن راه‌حلهاي مناسب بازسازي نيز ضروري مي‌باشند.
شايد بازديد فوري معماران از مناطق زلزله زده بعد از خرابي زلزله، بهترين راه براي آگاهي معماران از اثرات مخرب نيروي زلزله بر انواع متعدد سازه‌ها مي‌باشد. بازديد از اين مناطق دستاوردهاي بزرگي براي طراحان انواع ساختمانهاي آسيب پذير و مقاوم در برابر زلزله مي‌باشد.
هر چند در ايران گزارشهاي مقدماتي و سپس به تفصيل از مناطق زلزله زده تهيه مي‌گردد اما نكتة اساسي، آناليز و نحوة استفاده از اين گزارشها مي‌باشد. در زلزلة اخير استان قزوين نيز، گزارش مقدماتي تهيه گرديده است كه در اين گزارش به مباحثي نظير بررسي لرزه خيزي و اطلاعات شتابنگاشتي، پيامدهاي زمين شناختي، آثار زلزله بر ساخت و ساز منطقه، آسيبهاي مصالح ساختماني،نتيجه‌گيري و پيشنهادات پرداخته شده است. اما مباحث و موضوعات مرتبط با متخصصين معماري كمرنگ جلوه‌گر شده است.انتظار مي‌رود كه در گزارشهاي تفصيلي كه در آينده فراهم مي‌گردد، شاهد حضور و فعاليت معماران بوده و نيروهاي متخصص از تمامي شاخه‌هاي مرتبط در كنار هم قرار گرفته تا مطالعات به نتايج جامعي نايل آيد. همچنين ضروري است اطلاعات گرد آمده و مهمتر از آن، نتايجش در اختيار ديگر متخصصين در امر ساخت و ساز و مؤسسات پژوهشي و دانشگاهي قرار گيرد، تا مباحث مرتبط يا زلزله در اين محافل بيش از پيش توسعه يافته و مورد نقد و بررسي قرار گيرد.


نتيجه‌گيري
در نهايت بطور خلاصه مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه نقش معماران در مبارزه با پديدة زلزله بسيار حياتي و مهم بوده و با توجه به نكاتي كه مورد بحث واقع گرديد، در دو راستا مي‌توان نقش و قابليت معماران را در اين زمينه مورد تأكيد قرار داده و قدرت بخشيد. كه اين دو كانون عبارتند از:
· دانشگاهها
· سازمانهاي مسئول و سياستگذار در امر ساخت و ساز.
دانشگاهها مي‌توانند در آموزش مهارتهاي لازم به معماران چه در عرصة تئوري و چه در عرصة عملي به ايفاء نقش بپردازند. سازمانهاي ذيربط مانند شهرداريها و… مي‌توانند در امور ديگري مانند برقراري ارتباط ميان معماران با ديگر متخصصان ساخت و ساز، تقسيم درست وظايف ميان متخصصين، نظارت بر اجراء صحيح ساختمانها، قدرت بخشيدن به نقش معماران در عرصة طراحي كه منجر به تمركز بيشتر معماران در اين زمينه خواهد شد و اصلاح قواعد و قوانين نادرست و دست و پاگير در عرصة‌ طراحي و اجرا و… فعاليت كنند. در ايران هنوز نقش معماران در اين زمينه به روشني مشخص نمي‌باشد، پس تعيين جايگاه معماران از مهمترين سياستها براي ارتقاء‌ كيفيت در بخش ساختمان مي‌باشد. در بخش اجراء نيز مي‌بايست كنترل و نظارت قوي بر كار مهندسين معمار و سازه كه نقش مهندسين ناظر ساختمان را دارند انجام گيرد.
شايد بتوان غير از دو كانون مطرح گرديده كه در تربيت معماران و نظارت بر عملكرد آنها بسيار مؤثر مي‌باشند، عرصة سومي را تحت عنوان مناطق زلزله زده معرفي نمود.كه معماران در اين عرصه داراي دو رسالت زير مي‌باشند:
· بررسي زلزله و صدمات وارده ، در نهايت فراگيري و ارتقاء دانش حرفه‌اي دربارة ايمني در برابر زلزله و آسيب‌پذيري ساختمان .
· فعاليت در گروههاي امداد جهت بررسي و ارزيابي سريع بناهاي خسارت ديده وشناسايي ساختمانهايي كه سازة غير ايمن و خطرناك دارند و شركت در عمليات حفظ و بازسازي مناطق خسارت ديده.

1-دكتر فريبرز ناطقي الهي 2- مهندس شادي عزيزي*
1-پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي و مهندسي زلزله
2-واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي

مراجع:
[1] Cram Riordom, Barbara: Architectural Practice and Earthquake Hazards, State Seismic Safety commission, California, 1991