PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شيرين گفته های اسرار آميز !



shirin71
07-28-2011, 01:51 PM
تو این تاپیک قصد دارم كه داستان ها اخلاقي، فرهنگي، تاريخي ......خلاصه هر نوعش كه جالب باشه و درس هاي قشنگي بده كه به درد زندگيمون بخوره رو بذارم .

خوشحال میشم همراهم باشید . شما هم اگه داستاني ، حكايت ، امثال و روايت اخلاقي داريد ممنون ميشم بذاريد .

لطفا فقط از دکمه ی تشکر استفاده کنید و پست ندید .

امیدوارم که تکراری نباشه



حكايت : دعا و سلطنت

كريم خان زند حكايت مي كند :

در زمان نادر از لشكريان او بودم به ما رسيدگي نمي شد ،فقر مرا مجبور كرد كه يك زين زرين را از زين سازي بدزدم ، بي خبر از اينكه اين زين متعلق به يكي از امراست كه جهت تعمير به زين ساز داده بود .
روز بعد فهميدم كه زين ساز به زندان افتاده و مي خواهند او را به دار كشند . از شنيدن اين موضوع ناراحت شدم و زين را برده بر سر جاي اولش نهادم ،زن زين ساز زين را يافته و با شادي صورت بر خاك گذاشت و با اشك چشم و سوز دل فرياد كشيد ،
خدايا كسي كه اين زين را بما رسانيد تو به اندازه اي به او كه صد زين زركوب به خود ببيند و من اين سلطنت را از دعاي آن زن مي دانم

shirin71
07-28-2011, 01:51 PM
كرم خدا تا كجاست ؟

منقولست ، فرعون دلقكي داشت كه در جميع احوال ، خود را به صورت حضرت موسي عليه السلام در مي آورد و مردم را مي خنداند چون فرعون با قوم خود غرق شدند او به سلامت رهايي يافت .

حضرت موسي عليه السلام آه بر آورد و گفت خدايا همه آزار من از او بود « تو او را نجات دادي »!

ندا آمد كه اي موسي چون خود را شبيه به تو مي كرد عيب بود كه مشابه تو را دشمن بدارم و عذاب نمايم !!

shirin71
07-28-2011, 01:52 PM
فرق بندگي شيطان با بندگي حضرت آدم عليه السلام

بدانيكه يكي از اسما عظيمه الهيه غفار و غافر است و مقتضاي ظهور آن در وجود گنهكار است پس نبايد گنهكار مايوس و نا اميد باشد چه آنكه پدر و مادر ما، دوم كساني بودند كه بعد از شيطان به وسوسه شيطان گناه كردند و اين صفت از ايشان به ما ارث رسده است .

وليكن پدر ما گناه كرد و پشيمان شد و توبه كرد وليكن شيطان گناه كرد و پشيمان نشد و توبه هم نكرد .
پس اگر در بعد از گناه ، تو پشيمان شدي و توبه كردي فطرت آدم در تو جاري است و اگر در بعد از گناه پشيمان نشده و توبه نكردي اخلاق شيطاني در تو جاري است .

آبادي ميخانه ز مي خوردن ماست
خون دو هزار توبه در گردن ماست
گر من نكنم گناه رحمت كه كند ؟
آرايش رحمت ز گنه كردن ماست

shirin71
07-28-2011, 01:52 PM
عمر خطاب روزی بر ابلیس رسید گریبان وی بگرفت گفت- دیر است تا من در طلب توام ترا به خانه برم تا کودکان بر تو بازی کنند. ابلیس گفت- ای عمر پیران را حرمت دار. در هفت آسمان خدای را عبادت کرده ام به هر آسمان صدهزار سال. همی بالا گرفتم پنداشتم که آن بالا گرفتن من کرامتی است و نواختی، چون نیک نگه کردم معنی آن بود که تا هرچند بالا بیش چون بیفتم سخت تر و صعب تر افتم؛ ای عمر تو هفصد هزار ساله عبادت من ندیده ای و من پیش تورا پیش بت به سجود دیده ام.
عمر دست از وی بداشت و زبان حال ابلیس از سر مهجوری می گوید:

گفتم چو دلم با تو قرین خواهد بود
مستوجب شکر و آفرین خواهد بود
بالله که گمان نبردم ای جان جهان
کامید مرا فذلک این خواهد بود.

"کشف الااسرار میبدی"

shirin71
07-28-2011, 01:52 PM
حكايت : هيچ كس نا اميد از درگاه خدا بر نمي گردد

نقل مي كنند وقتي نمرود در مقابل خدا ، خود را شكست و خورد ديد ادعاي مبارزه با او را نمود و دستور داد صندوق ساخته و كركسهايي را به آن متصل و خود در آن صندوقچه نشست و به سوي آسمان پرواز كرد آنقدر كه زمين در مقابل چشمانش نقطه اي بيش نبود
در آنحال تيري از كمان به سمت آسمان رها كرد و به اين ايمد كه خداي ابراهيم را بكشد . از قضا در مسير اين تير بر كبوتري اصابت كرد و آن تير به قدرت خدا خونين شد .
شاعر لطيفه گوي اين قصه را با اين اشارت به شعر در آورد كه :
ناوك نمرود را يزدان به خون آغشته كرد
تا كه گويد هيچ كس نا اميد از درگاه نيست
« يعني حتي اگر نمرود هم به درب خانه من بيايد ولو براي كشتن من ، نا اميد نخواهد گشت » .