ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ˙·.•●♥ تـنها بـرای تــو ... ♥●•.·˙



R A H A
07-27-2011, 07:09 PM
مهربانم ، زیباترین احساساتم را با قلم عشق نثارت خواهم كرد

عطر آغوشت را دوست دارم

چرا كه بوی بهترین یاسهای زندگی را برای من تداعی می كند

صدای قلبت را دوست دارم

چرا كه زیباتربن اهنگ زندگی را می نوازد

دست پر از مهرت را دوست دارم

چرا كه بذرهای محبت را بر زمین وجودم می پاشد

چشمانت را دوست دارم

چرا كه زیباترین مروارید های عالم در این صدفها نهفته است

ای یاس سپید زندگی

تو را در كدامین گلستان عشق بگذارم كه طراوتت جاودانه باشد

اما نه،نمی شود تو را در گلستان زمان نهاد

چرا كه هیچ گلستانی لایق این همه زیبایی

و مهربانی و صفا نیست

پس تو را در اعماق جاودان قلبم خواهم نهاد

كه سراسر از عشق تو لبریز است

ای یاس سپید

امروز از فراز و نشیب روزها هنوز

خانه قلبم از عشق تو گرم است

ای جاودانه...

R A H A
07-27-2011, 07:09 PM
مگر با باد نسبتی داری؟


چقدر شبیه تو


یک لحظه آمد


مرا پیچاند


و


رفت...!

R A H A
07-27-2011, 07:09 PM
از ماه آسمان تنهاعكس درون حوض و ....

از دنيا غصه هايش مال من است ..
بيچاره من ،

در آسمان هشتم هم از ستاره هاي من خبري نيست !



اين بار هم تنها دستان تو مرا هل دادند

به سمت همان به سمتي كه به درك منتهي مي شد ...

دست گيري پيش كشت !!!


تسويه حساب پشت پاهايت

و چوب لاي چرخ زندگي ام باشد به وقت باران

كه باز هم تنها قدم خواهم زد !

R A H A
07-27-2011, 07:10 PM
تاب بنفشه مي‌دهد طره مشک ساي تو

پرده غنچه مي‌درد خنده دلگشاي تو

اي گل خوش نسيم من بلبل خويش را مسوز


کز سر صدق مي‌کند شب همه شب دعاي تو

من که ملول گشتمي از نفس فرشتگان

قال و مقال عالمي مي‌کشم از براي تو

دولت عشق بين که چون از سر فقر و افتخار

گوشه تاج سلطنت مي‌شکند گداي تو


خرقه زهد و جام مي گر چه نه درخور همند

اين همه نقش مي‌زنم از جهت رضاي تو


شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر

کاين سر پرهوس شود خاک در سراي تو


شاهنشين چشم من تکيه گه خيال توست

جاي دعاست شاه من بي تو مباد جاي تو

خوش چمنيست عارضت خاصه که در بهار حسن

حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسراي تو

R A H A
07-27-2011, 07:10 PM
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که اب می شود دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت

لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

برای پشت کردن به ارزوهای محال

به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به خاطردود لاله های وحشی

به خاطر گونه ی زرین افتاب گردان

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم

تو را برای لبخند تلخ لحظه ها

پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم

تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم

اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های اسمان دوست می دارم

تو را به اندازه خودت ، اندازه ان قلب پاکت دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه...

تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم....دوست می دارم.

R A H A
07-27-2011, 07:10 PM
لبخند تو

معجزه شيرينیست

که رويای بهشت را

در دلم

زنده می کند

.
.

R A H A
07-27-2011, 07:10 PM
هر چه بشود
تو از امتداد کلمات من
از شعر های من که نمی روی
حتی آنگاه که نباشم
جاوید ساخته ام ترا
بر بستر حریر فکرم و شعرم...

R A H A
07-27-2011, 07:13 PM
اینک نگاه کن خطوط فاصله را..........!
چیزی میان خوف و ترس!!!!
تردید پرسه می زند
بغضی به انتظار
وذهنی مرطوب
در انعکاس تکرار خیال
تقدیر تو
رفتن نبود..

R A H A
07-27-2011, 07:13 PM
تقصير دلم چيست اگر روي تو زيبا ست

حاجت به بيان نيست كه از روي تو پيدا ست

من تشنه ي يك لحظه تماشاي تو هستم

افسوس

كه يك لحظه تماشاي تو روياست......

R A H A
07-27-2011, 07:14 PM
همه شب با دلم کسی می گفت

((سخت آشفته ای ز دیدارش
صبحدم با ستارگان سپید
می رود،می رود، نگهدارش))


من به بوی تو رفته از دنیا
بی خبر از فریب فرداها
روی مژگان نازکم می ریخت
چشمهای تو چون غبار طلا
تنم از حس دستهای تو داغ
گیسویم در تنفس تو رها
می شکفتم ز عشق و می گفتم
((هر که دلداده شد به دلدارش
ننشیند به قصد آزارش
برود،چشم من به دنبالش
برود،عشق من نگهدارش))

آه،اکنون تو رفته ای و غروب
سایه می گسترد به سینهء راه
نرم نرمک خدای تیرهء غم
می نهد پا به معبد نگهم
می نویسد به روی هر دیوار
آیه هایی همه سیاه سیاه

R A H A
07-27-2011, 07:14 PM
گفتی که می بوسم تو را
گفتم تمنا می کنم
گفتی اگر بیند کسی
گفتم که حاشا می کنم
گفتی ز بخت بد اگر ناگه رقیب آید ز در ؟؟
گفتم که با افسونگری او را ز سر وا می کنم
گفتی که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند
گفتم که با یغما گران باری مدارا می کنم
گفتی که پیوند تو را با نقد هستی می خرم
گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا می کنم
گفتی اگر از کوی خود روزی تو رو گویم برو؟؟
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می کنم

R A H A
07-27-2011, 07:14 PM
ای رویاهای من ،

ای رویاهای شیرین من ،

خداحافظ !

ای خوشبختی شب های دراز کجائی ؟

مگر نمی بینی که خواب آرامش بخش از دیدگان من گریخته

و

مرا در تاریکی عمیق شب ، خاموش و تنها گذاشته است ؟

بیدار و نومیدم ،

به رویاهای خود می نگرم که بال و پر گشوده اند و از من می گریزند ،

اما روح من با غم و حسرت این رویاهای عشق را دنبال می کند .

ای عشق ،

ای عشق ،

پیام مرا بشنو ،

این رویاهای دلپذیر را به نزد من باز فرست ،

کاری کن که شامگاهان ،

مست باده خیال ،

در خواب روم و هرگز بیدار نشوم . . .

R A H A
07-27-2011, 07:14 PM
هرگز از بي كسي خويش مرنج
هرگز از دوريه اين راه مگو

و از اين فاصله ها
كه ميان من و توست

و هر آنگاه كه دلت تنگ من است

بهترين شعر مرا قاب كن وپشت نگاهت بگذار

تا كه تنهاييت از ديدن من جا بخورد
و بداند....

دل من با توست........

R A H A
07-27-2011, 07:15 PM
چه کنم تا که مرا باز نگاهی بکنی؟

راحت از سوز دل و آه و گناهی بکنی

نوش لبخند تو یک بار دگر هست مرا؟

مرغ جلد دل خود را تو پناهی بکنی

R A H A
07-27-2011, 07:15 PM
نفس در سينه ام سخت است و سوزان
غمي در استخوانم مي گدازد
نسيم خشك و دهشتناك يك غم
روان خسته ام را مي نوازد



نگاه خسته ام ديريست مانده
بر آن قاب سياه خاطراتم
تو گويي ديگرم نه آن اميدم
كجا شد خاطرات آن صفاتم



دلم مي سوزد آخر تا كجايي
پريشان حاليم را باز بيني
به ياد عهد خوب رفته از دست
گل اميد من را تو بچيني

R A H A
07-27-2011, 07:16 PM
بی تو

خراب نقش ذهنم

نقش حباب و موج می کشد

در ساحل خیالم

مهتاب کجاست؟

هوای هستیم انگار

رسوب کرده در سیاهی چشمت

یاده خنده هایت

همیشه در ذهنم جاریست

R A H A
07-27-2011, 07:16 PM
هرگز نقش تو از لوح دل و جان نرود


هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

آنچنان مهر تو در دل وجان جای گرفت


که اگر جان برود از دل و از جان نرود

R A H A
07-27-2011, 07:17 PM
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

به جویبار که در من جاری بود

به ابرها که فکرهای طویلم بودند

به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من

از فصل های خشک گذر می کردند

به دسته های کلاغان

که عطر مزرعه های شبانه را

برای من به هدیه می آورند

به مادرم که در آینه زندگی می کرد

و شکل پیری ِ من بود


می آیم ، می آیم ، می آیم

و آستانه پر از عشق می شود

و من در آستانه به آنها که دوست می دارند

و دختری که هنوز آنجا ،

در آستانهء پر عشق ایستاده ، سلامی دوباره خواهم داد

R A H A
07-27-2011, 07:17 PM
میثاق های عشق….

برای امروز و فردا
عهد می بندم
نهایت شادی را به تو هدیه کنم.
عهد می بندم
نه در صداقت تو شک کنم و نه بی اعتماد ،
بلکه در حیات تو را با رشد و ژرفای بیشتری غنا بخشم.
عهد می بندم هرگز تلاش نکنم تا تو را تغییر دهم
بلکه تغییراتی را که خود میپذیری
بپذیرم.
و محبت تو را می پذیرم بی آنکه دغدغه فردا داشته باشم ،
چون می دانم
فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت.

R A H A
07-27-2011, 07:20 PM
مدتهاست که نبوسیدمت


امروز که نگاهت کردم


جای خالی بوسه هایم


روی دستهای تو


روی چشمهای من


باقی مانده بود


اما نگاه کن


این تویی که چشمه بوده ای


این منم که آب خورده ام

R A H A
07-27-2011, 07:21 PM
مثه ژاله که میشینه روی گونه های مریم
پرعشقی و طراوت پر ی از یه حس مبهم
مثه ژیلا اون تگرگه با شکوه و پاک و زیبا
عشق تو کاشکی ببار از تو آسمون رویا
مثه پروین همه نوری همه اوجی و غروری
سوی تو می پرم اما توازم همیشه دوری
چشم شهلای تو مثله هیچ کدوم از آدما نیست
یاد تو یاد نگاهت لحظه ای ازم جدا نیست
مثه چشمه مثه بارون دل تو صاف و زلاله
مثه شاعرا می خونم ؟ بودنم بی تو محاله
تو ترانه تو ستاره تو همیشه تو دوباره
با تو این زمستونه سرد به قشنگیه بهاره
بذار آرزوم هنوزم تنها دیدار تو باشه
اگه حتی تو خیالم نشه چشمات ماله ما شه!!!!!!!!!!!!!!!!!

R A H A
07-27-2011, 07:21 PM
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم



چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم



بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد



دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم

R A H A
07-27-2011, 07:21 PM
من تورا می فهمم
تو صدای ِ تـپش نـبض زمین
در جـاذبه ی قـلب منی
چشم تو شیشه ی تنهایی را
با نگـاهی چه آسان می شکند . . .


من تورا می فهمم
تو همه درک من از بازی رقـاصانی
که به رقـاصی خود شک دارند،
و من از تاریکی این رقـاصی
به دل ِ فاصله ها می پـیـچم!
تو نمی دانی،
شمع مـژگان تو روشنگر این تنهائیست . . .

R A H A
07-27-2011, 07:22 PM
مهربانم، ای خوب!




یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که این جا





بین آدم هایی، که همه سرد و غریبند با تو




تک و تنها، به تو می اندیشد




و کمی،




دلش از دوری تو دلگیر است....




مهربانم، ای خوب!




یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که چشمش ،




به رهت دوخته بر در مانده




و شب و روز دعایش اینست؛




زیر این سقف بلند، هر کجایی هستی، به سلامت باشی




و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد...




مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛




یک نفر هست که دنیایش را،




همه هستی و رؤیایش را، به شکوفایی احساس تو، پیوند زده




و دلش می خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد....




مهربانم، ای خوب!




یک نفر هست که با تو




تک و تنها، با تو




پر اندیشه و شعر است و شعور!




پر احساس و خیال است و سرور!




مهربانم، ای یار، یاد قلبت باشد؛




یک نفر هست که با تو، به خداوند جهان نزدیک است




و به یادت، هر صبح، گونه سبز اقاقی ها را




از ته قلب و دلش می بوسد




و دعا می کند این بار که تو




با دلی سبز و پر از آرامش، راهی خانه خورشید شوی




و پر از عاطفه و عشق و امید




به شب معجزه و آبی فردا برسی…

R A H A
07-27-2011, 07:22 PM
تورا دوست ندارم، نه دوستت ندارم
اما هنگامي كه نيستي غمگينم
و به آسمان آبي بالا سرت و اختراني كه تورا ميبينن رشك ميبرم
تورا دوست ندارم، اما نميدانم چرا
آنچه ميكني در نظرم بي همتا جلو ميكند
بارها در تنهايي از خودم پرسيدم
چرا آنهايي كه دوستشان دارم بيشتر شبيه تو نيستن؟؟؟
تورا دوست ندارم
اما هنگامي كه نيستي از هر صدايي بيزارم
حتي اگر صداي آنهايي باشد كه دوستشان دارم
زيراصداي آنها طنين آهنگين صدا يت را در گوشم ميشكنند
آه ميدانم دوستت ندارم
اما افسوس ديگران دل ساده ام را كمتر باور دارن
و چه بسا به هنگام گذر ميبينم كه بر من ميخندن
زيرا آشكارا مينگرند، نگاهم به دنبال توست

R A H A
07-27-2011, 07:23 PM
زیباست این زندگی با تو ، فقط با تو .

زیباست لحظه های عاشقی ، با تو ، تنها در کنار تو.

زیباست لحظه غروب ، با تو ، فقط به یاد تو.

آن لحظه که با تو هستم ، بهترین لحظه زندگی ام است که دلم نمیخواهد آن لحظه بگذرد.

دلم میخواهد آن لحظه که در کنار تو هستم هیچگاه به پایان نرسد.

زیباست این زندگی در کنار تو ، فقط با عشق تو.

زیباست لحظه ای که در زیر باران قدم میزنم ، یا با تو و یا به یاد تو.

این زندگی زیباتر از گذشته میگذرد چون با تو و عاشق تو هستم.

این لحظه ها عاشقانه تر از همیشه میگذرد ، چون با تو و به یاد تو هستم.

خوشبخت است این قلب عاشق من ، چون تنها تو را دوست دارد.

تنها تو را ، فقط تو را ، با تو می ماند ، عاشقانه می ماند و هیچگاه تو را تنها نمیگذارد.

میگویم دوستت دارم چون لایق این دوست داشتنی ، فقط تو لایق این عشق بی پایان منی.

می گویم با تو می مانم ، عاشقتر از همیشه ، فقط با تو ،

چون تنها تو سرپناه این قلب عاشق منی .

عشق من و تو ماندگار است ، تا ابد ، برای همیشه ، فقط با هم ، تنها در کنار هم.

زیباست کلام عشق ، شیرین است لحظه های با تو بودن ، فقط با تو ، و آن قلب مهربان تو.

عشق من و تو برای همیشه در خاطره ها و یادها می ماند ، یک عشق ابدی و بی پایان.

لبخند عشق همیشه بر لبان من جاریست ، فقط با تو ، و به عشق تو.

R A H A
07-27-2011, 07:23 PM
شــــــــبگردی می‌کنــــم.

اما صدای نفــــــــــــس‌هایـــت را از پشــــــــت

هیچ پنــــــــــــــجره و دیواری نمی‌شـــــــــنوم

آســوده بخواب نازنیــــــــــــنم

شـــــــــ ــ ـ ـــــــهر در امن و امان اســـــــت

تنها خانه‌ی من اســت که در آتــــش می‌ســـــــــــــــــوزد. ..

R A H A
07-27-2011, 07:24 PM
مراقبی یه وقت
من بی قرار نشم

سنگ صبورمی
که غصه دار نشم

عادت میدی منو
به مهربونیات

تا من نفس نفس
دیوونه شم برات

.

.

R A H A
07-27-2011, 07:24 PM
به خواب من بيا

با مداد رنگی هايت

خورشيدی بکش،

گلی،

و جوی آبی

رويايم را رنگی بزن

.
.
.

R A H A
07-27-2011, 07:25 PM
برای تو مینویسم از نانوشته هایم !!!
نه ! همه را نوشته ام !

برای تو مینویسم از نا گفته هایم !!!
نه ! همه را گفته ام !

برای تو مینویسم از رویاهایم !!!
نه ! تو خود در آنها حضور داری !

از چه بنویسم برات ، خودت بگو !

راستی !
مینویسم برای تو از ثانیه ها که بی حضور تو چه کـُند میگذرند !!!
مینویسم برای تو از راه ها که بی تو پایان نمیپذیرند !!!
مینویسم برای تو از منظره ها که بی تو چشم نوازی نمیکنند !!!
مینویسم برای تو از ...
از ...
از ...
مینویسم برای تو از سه نقطه ها که برای رسیدن به تو مدام کــِش می آیند !!!

R A H A
07-27-2011, 07:25 PM
نمی شود دوستت نداشت

لجم هم که بگیرد از دستت

نهایتش این است که

دفتر چه ی خاطراتم

پر از فحش های عاشقانه می شود…

R A H A
07-27-2011, 07:26 PM
*اگر نگاهت همسفر نگاهم شود دور دستها را از نزدیکترین فاصله می بینم.

*وقتی نیستی نگاهم دست خالی به چشمم بر می گردد.

*باران با گلهای دامنت زیباترین دسته گل را به آب می دهد.

*با ضربان قلبم گلهای پیراهنت را شماره می کنم.

*وقتی نیستی چشم دیدن نگاهم را ندارم.

*نبودنت کمر بودنم را می شکند.

R A H A
07-27-2011, 07:26 PM
آمدنت را خوب یادم نیست

بیصدا آمدی بی آنکه من بدانم...

و بی اجازه ماندی بی آنکه من بخواهم

اما اکنون که با ذره ذره وجودم

ماندنت را تمنا میکنم قصد سفر داری

ای مهمان ناخوانده، در قلبم بمان

که ماندنت را سخت دوست دارم....

tina
08-06-2011, 01:05 PM
هنوز هم عاشقانه هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..
این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.
می‌دانم پائیز، هنوز هم شورانگیز است..
می‌دانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،
کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..
می‌دانم تمام می‌شود و ما رها می‌شویم؛ پس بگذار بخوانم:
اولین عشق من و آخرین عشق من تویی
نرو، منو تنها نذار که سرنوشت من تویی..

tina
08-06-2011, 01:07 PM
نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.
بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..

tina
08-06-2011, 01:10 PM
امتحان عشق



http://max.newbie.ir/ash/ghalb1.jpg
درجلسه امتحان عشق
من مانده‌ام و یک برگۀ سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند!
و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد!
عشق تو نوشتنی نیست..
در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم!
وقت تمام است.
برگه‌ها بالا..

tina
08-07-2011, 01:40 PM
http://www.zendagi.com/nk30img.jpg


اگه عمرم یه نفس بود واسه دیدار تو بس بود
آخه عاشق تو بودم .نبودم؟
اگه دیر به تو رسیدم اگه آخرش بریدم
ولی آرزومو دیدم . ندیدم؟
از خدا چیزی نخواستم جز یه عشق یادگاری
پیشکش تو که یه روزی بتونی تنهام بذاری
از تو هم چیزی نخواستم که به فکر من نباشی
میدونی دلم نیومد پای عشق من فدا شی
اگه قسمتم نبودی ولی فرصتم که دادی
این دو روز آخر عمری با تو باشم
وقتی این شعرو میخونی که تو دنیای تو نیستم
از خدام بوده که با تو آشنا شم

tina
08-12-2011, 02:20 PM
تقصیر تو نبود

این شناسه ها بودند که مرا تنها کردند!

آن روزها فقط من بودم و تو

تنها من و تو که نهایت می شدیم ما!

اما...

آنقدر دنیا حقیر شد که نسبت ها بیشتر شد

حرف از دیگری و دیگران به میان آمد

و این زبان نویسان بودند که اینبار نارو زدند!!!

شناسه ها زیاد شدند

ضمیرهایی آمدند از جنس غایب

من ما

تو شما

او ایشان

...

آغاز فتنه زمانی بود که او آمد

و توماند بین من واو

منتو او

...

و این فاصله زیادتر شد :

منتواو

...

و تو رفتی با او!

تقصیر این زبان نویسان بود و بس.


او آمد

ما تجزیه شدیم

تو رفتی

من ماندم...

من ماندم و شعرهایی که هرگز برای تو سروده نشد...

tina
08-12-2011, 02:23 PM
من پذیرفتم شکست خویش را

پندهای عقل دور اندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

این دل درد آشنا دیوانه است

می روم شاید فراموشت کنم

با فراموشی هم آغوشت کنم

می روم از رفتنم دل شاد باش

از عذاب دیدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتراز ما می روی

آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را

tina
08-12-2011, 02:38 PM
من کی...هستم....

نمیدانم چندمین برگ از فصل بارانی را ورق زده ام

و این قلم پا به پای بهانه هایم، رودتر قدم هایت را روی خاک باران خورده

همه ی فصل ها دنبال می کند.

می خواهم ترا صدا کنم......دلم تنگ است!!

چشم هایت را باز کن

اگر آسمان نگاهت ابری باشد،همه گلهای آفتاب گردان میمیرند

...............باور کن............!

گوشه ایوان می نشینم

زانوانم را جای بالشی که بوی ترا می دهد بغل میکنم

گنجشگان بی قرار قلبم به دور نامت هیاهو می کنند

نمی دانم چرا هر وقت به اولین حرف نامت می رسم باران می بارد!!!

.....تو می دانی ؟؟!!!

این بار دلنوشته هایم را به زبان تو و من می نویسم

شاید واژه ها را در آغوش کشیدی.....!!!

tina
08-12-2011, 02:39 PM
اینجا، روی چهارپایه ی درخت


نشسته ام

و مروارید های آبی چشمم را



به پای سروها


می ریزم


تو رفته ای ...

سال هاست که رفته ای ...

با همه ی نابینایی ام


سالهاست رفتنت


را می بینم


خطوط ِ جاده ات انتهایی ندارد


قانون خط های موازی را که می دانی!

tina
08-13-2011, 10:35 PM
صداي قدم‌هايت را هنوز هم مي‌شنوم.!..

آن‌روزها عاشقانه با هم گام برمي‌داشتيم.

شب‌ها ستاره بوديم در آسمان، .. و هر صبح مي‌رفتيم تا رسيدن به خورشيد.

آن‌روزها در کنار هم، به شماره‌ي قدم‌هامان فکر نمي‌کرديم.

آن‌روزها هيچ‌چيز اهميت نداشت!!!!!!! هيچ‌چيز به اندازه‌ي تو اهميت نداشت.!..

اما..

اين‌روزها سکوت را حس مي‌کنم.!.. و مي‌دانم که فاصله‌ها را دوست ندارم.

در اين‌روزها من تمام دقايق و ثانيه‌ها را مي‌شمارم، تا رسيدن به تو.

tina
08-21-2011, 03:43 PM
پرواز در هوای خیال تو دیدنی ست
حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست

شعر زلال جوشش احساس های من
از موج دلنشین کلام تو چیدنی ست

یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است
این قطره هم به شوق نگاهت چکیدنی ست

خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی
بار غمت ـ عزیز تر از جان ـ کشیدنی ست

من در فضای خلوت تو خیمه می زنم
طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست

تا اوج ، راهی ام به تماشای من بیا
با بالهای عشق تو پرواز دیدنی ست

tina
08-21-2011, 03:44 PM
یاس عشق
دیروز در کنار تو احساس عشق بود
دستان کوچکت که پر از یاس عشق بود
دستان کوچکت که جنون مرا نوشت
این واژه های غرق به خون مرا نوشت
هرجا که رد پای شما هست می روم
فکری بکن به حال من از دست می روم
قلبم شکسته است و هی سرد می شوم
بگذار بشکند عوضش مرد می شوم
دستان خسته ام به شقایق نمی رسد
فریاد من به گوش خلایق نمی رسد
این دست ها همیشه پر از بوی یاس نیست
یا مثل چشم های شما با کلاس نیست
این رسم زندگی ست بزرگ و بزرگ تر
هر چه بزرگ تر و سپس هرچه گرگ تر
بین خودم و آینه دیوار می کشم
هرشب که پشت پنجره سیگار می کشم
شاید هنوز فرصت عصیان و مرگ هست
در ذهن ابرهای درونم تگرگ هست
بانوی دشت های قشنگی که سوختی
عشق مرا به رهگذران می فروختی
چشمانتان پر از هیجان نیست نازنین
این دست ها همیشه جوان نیست نازنین
شاید کسی که بین غزل های من گم است
در فصل های زندگی ام فصل پنجم است
یا نه درست مثل خودم لاابالی است
از مردمان غمزدهء این حوالی است
حالا ببین علیه خودم غرق می شوم
در منتها الیه خودم غرق می شوم
دلشوره های سرخ دلم ناتمام ماند
احساس می کنم غزلم ناتمام ماند

tina
08-21-2011, 04:07 PM
اصلا چرا دروغ، همین پیش پای تو
گفتم که یک غزل بنویسم برای تو
احساس می کنم که کمی پیرتر شدم
احساس می کنم که شدم مبتلای تو
برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو
دل می دهم دوباره به طعم صدای تو
از قول من بگو به دلت نرم تر شود
بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو!
دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :
یک آسمان ، بهانه ی باران برای تو
ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم
رخصت بده نفس بکشم در هوای تو

tina
08-21-2011, 04:13 PM
حالا که آمده‌ای




هی دست و دلم را نلرزان و



هی دلواپسم نکن



اگر نمی‌مانی



بیابان‌های بی‌باران



منتظرم هستند...



http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQloAZXvhjWZ9XZBFDgrf_wSi_5gNXEP _kMxcgpt7vdQZu-2Rt4&t=1

tina
08-21-2011, 04:26 PM
وقتی تو میخندی

وقتی نفس میکشی
وقتی راه میروی بر تنپوشه خاطرم
آه... من عاشق میشوم
فارغ از هر چه هست و نیست
در ثانیه های بودنت
و در هوای نفسهایت غرق میشوم

tina
08-23-2011, 11:59 AM
من به آوارگی ابر و نسیم

من به سرگشتگی آهوی دشت

من به تنهایی خود می مانم

من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی

گیسوان تو به یادم می آید

من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی

شعر چشمان تو را می خوانم

چشم تو چشمه شوق

چشم تو ، ژرف ترین راز وجود

برگ بید است که با زمزمه جاری باد

تن به وارستن عمر ابدی می سپرد

تو تماشا کن

که بهاری دیگر


پاورچین پاورچین

از دل تاریکی میگذرد

و تو در خوابی

و پرستو ها خوابند

و تو می اندیشی

به بهاری دیگر

و به یاری دیگر

نه بهاری

و نه یاری دیگر

- حیف

اما من و تو

دور از هم می پوسیم

غمم از وحشت پوسیدن نیست

غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است

دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست

از سر این بام

این صحرا

این دریا

پر خواهم زد

خواهم مرد

غم تو این غم شیرین را

با خود خواهم برد

tina
08-25-2011, 02:24 PM
چه حقیر است این عشق،
گر بماند به میان من و تو،
خود بمیرد در خود،
گر ببندد در خود،
و بماند به میان من و تو .
عشق در بسته ،
ناسزایی ست به عشق همگان .
او که سیبی را دوست می دارد،
به همه مهر می ورزد.
که همه از گوهریکتایند.
من به خوبی می دانم،
که ورای من و تو ،
هستی هست ،
عشق ما می میرد،مگر آزادشود..
رفتنت رنج من است ،
رنج من عشق من است ،
پس رهایت خواهم کرد ،
که تو را آزاد دوست می دارم …

tina
08-25-2011, 02:33 PM
بیا تا بگویم خانه عشق کجاست
پیش از عشق
غرور در دل تنهای تنهاست
عقل در دنیای خیال
سینه به فکر ارزوهاست
همه تن در فعل خود
نیست غم در گوهر وجود
این عشق است که می شکند غرور
می کند عقل را کور کور
سینه را چاک چاک
تن را غمگین در فعل ان پاک باز
زمان در گذر اما بی موج
زندگی تاریک در این ورطه نور
این است رد عشق در روزگار سرور
صاحب دل مفلوک و
عقل بی فروغ...

tina
09-03-2011, 06:29 PM
نشانی تو فقط
بغض همه ی سنگ ها و
یک دلِ سیر گریه کردن ابرهاست٬
و سرخی نشکفته یک خاک٬
پریدن اولین سهره ی بیدار٬
و دستخطی ساده٬ پریده رنگ
از نامه ای که هیچگاه به مقصد نرسید.
...
نشانی تو...
راستی نشانی تو کجاست؟!

tina
09-03-2011, 06:30 PM
تمام خنده هایم را نذر کرده ام

تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا

عطر دستهایت ،

دلتنگی ام را به باد می سپارد . . . .

tina
09-03-2011, 06:31 PM
ماه که بالا می آید

تو نوشته می شوی،

با تمامِ بودنت :

که پیشانی ات ماه بود

چشم هایت، خورشید

خنده هایت، چکاوک نارنج زار.


ماه که می رود آفتاب شود

باد می‌آید

کاغذهایم را ... تو را با خود می برد.


می شود ماه را با دست هایت نگه داری،

غروب نکند؟

می خواهم درها و پنجــره ها را چفت کنم

و تــو را

برای همیشــه بنویسم

tina
09-03-2011, 06:40 PM
بیا قرار بگذاریم که . . .

هیچ وقت با هم قرار ی نداشته باشیم !

بگذار همیشه اتفاق بیافتد !
...
این طور بهتر است من هر لحظه منتظر اتفاقم !

منتظر ِ یک اتفاق که " تــــو " را به " مـن " برساند.

tina
09-03-2011, 06:41 PM
کتاب عاشقی را آرام باز می کنم

و ورق می زنم صفحات دلدادگی را ،

داستان خسرو و شیرین . . .

افسانه ی لیلی و مجنون

روایت ویس و رامین ،

قصه ی فرهاد و منیژه ،

وامق و عذرا ، . . .

. . .

باز هم ورقی دیگر ،

و برگی دیگر ،

و کهن عشقی دیگر . . .

. . .

تو گویی لابلای هر برگ ،

با ظرافتی خاص . . .

دلی پیچیده شده ،

و چشمی نگران . . .

هنوز بر لب جاده عاشقی

به انتظار نشسته ،

یار را می جوید . . .

. . .
باز هم ورقی دیگر ،

و برگی دیگر ،

و کهن عشقی دیگر . . .

. . .

تو گویی لابلای هر برگ ،

با ظرافتی خاص . . .

دلی پیچیده شده ،

و چشمی نگران . . .

هنوز بر لب جاده عاشقی

به انتظار نشسته ،

یار را می جوید . . .

tina
09-05-2011, 10:31 AM
میل باز کردن پنجره حتی لحظه ای در سر انگشتانم نمی لغزد.

نگاهم حتی به اندازه یک پلک زدن خیره نمی ماند.

لبهایم حتی به اندازه یک بوسه بر هم نمینشینند.

دلم،

دلم به اندازه یک دلتنگی خالی ست......

"تو"، هستی....

و همین همهء مرا بس

tina
09-09-2011, 09:43 PM
با توام
ای لنگر تسکین!
ای تکانهای دل!
ای آرامش ساحل!

با توام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیفهای آفتابی!
ای کبود ارغوانی!
ای بنفشابی!
با توام ای شور ای دلشوره شیرین!
با توام
ای شادی غمگین!

با توام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی دانم!
هر چه هستی باش اما کاش....
نه!
جز اینم آرزویم نیست!
هر چه هستی باش...اما باش...!

tina
09-17-2011, 09:48 AM
برای دوست داشتن تو
بهانه عاشقی کافی نیست
باید در یک صبح گرم تابستانی
از کنار یک رود گذشت
خود را به صدای خسته آب سپرد
که در دور دست جامانده است
پلکهایم را خیس می کنم
از نم بجا مانده در یک سنگ
و همراه باد می روم
تا باور کنم
می توان مرد
و همچنان در مردمکهای خسته عشق باقی ماند
و آواز خسته جدایی را برای همیشه ترنم کرد

tina
10-23-2011, 10:21 PM
چشمهای تو



چکیده درخیال شرار چشمهای تو


کشیده ام به اشک خود بهار چشمهای تو


زغربت نگاه من بخوان حدیث محنتم


غرورگریه های من نثار چشم های تو


نگاه بی قرار من گرفته غم به دامنش


خداکند که جان دهدکنار چشمهای تو


دلم اسیرروی توست رها کنم زندگی


دگرطلب نمی کنم وقار چشمهای تو

tina
10-23-2011, 10:22 PM
دستانم را

حصاری می کنم برایت

حصاری از عشق

حصاری از بوسه

تا آنجا که نتوانی

جهان را

بی عشق من ببینی...

tina
10-23-2011, 10:26 PM
تو را دوست دارم
همانند گلی
که هرگز شکفته نشد ولی
در خود نور پنهان گلی را دارد.

ممنون از عشق تو
شمیم راستینی از عطر
برخاسته از زمین
که می روید در روحم سیاه

دوستت می دارم بی آنکه بدانم چه وقت و چگونه و از کجا
دوستت می دارم ساده و بی پيرايه، بی هيچ سد و غروری؛
اين گونه دوست می دارمت،
چرا که برای عشق ورزيدن راهی جز اين نمی دانم
که در آن
من وجود ندارم

و تو...
چنان نزدیکی که دستهای تو
روی سینه ام، دست من است
چنان نزدیکی که چشمهایت بهم می آیند
وقتی به خواب میروم...

tina
10-29-2011, 07:07 PM
دلم گرفته نازنینم به اندازه غربت چشمانت دلم گرفته مهربانم به اندازه دوستت دارم گفتن های تو من در انتظار دیدنت هر شب می میرم به امید فردایی که خورشید نگاهت به من جان تازه اي دهد نازنینم دریا باش که من در کویر می میرم

tina
10-29-2011, 07:18 PM
کاش آلان آغوش گرمت سر پناه خستگیم بود
دو تا چشمات پر از اندوه واسه دل شکستگیم بود
آرزوم اینه که دستام توی دستای تو باشه
تنگیه این دل عاشق با نوازش تو واشه
چی خدا نخواسته من تو آغوش تو باشم
قول میدم با داشتن تو هیچ غمی نداشته باشم
همه هستی قلبم تو دو حرف خلاصه میشه
عشق تو بودن با تو دو نیاز زندگی شه
پرم از ترانه ی تو گر چه واژه ها حقیرن
خوبه وقتی نیستی پیشم اونا دستمو میگیرن
راز عشق من و هیچ کس غیر مهتاب نمیدونه
تنها شاهد واسه غصه، گریه و تنهاییم اونه
وای اگر من این نبودم کاش میشد پرنده باشم
تا از این دور بودن از تو بتونم بلکه رها شم
یه پرنده شم شبونه بکشم پر به خیالت
برسم به لونه توبگیرم سر زیر بالت
زندگیم رنگ خدا بوداگه تنها تو رو داشتم
اگه میشد واسه گریه رو شونت سر میگذاشتم

tina
10-29-2011, 07:19 PM
يا تو زيباتر شدي يا جشمات بارونيه
اين قفس بازه ولي قلب من زندونيه
من بشيمون ميكنم جاده رو از رفتنت
تو نباشي ميبره عطرتم از بيرهتنت
مي خوام اروم شم تو نميزاري
هر دو بي رحمند ! عشق و بيزاري
همه دنيا رو زير رو كردم
تو رو شايد دير ارزو كردم
قدمهاي اخر و اهسته تر برداار
واسه من كابوسه فكر اخرين ديدار
بعض اين اهنك ما رو تا كجاها برد
شايدم تقديرم و امشب به رحم اورد
به تلافي اونهمه تلخي كله هاتم طعم عسل شد
غم معصومانه ي جشمات به تبسم تازه بدل شد
ميشه با من هزار و يك سال بهبهانه ي قصه بموني
همه مرثيه هاي سكوتم به بهار تو باغ غزل شد
نفس كشيدن دل سبردن مثل دريا ماه من
از تو خوندن با تو موندن مقصد من راهه من
همينه رويام ارزوهام سركزشت اهه من
نرفته بر كرد كه با تو شايد خدا كزشت از كناهه من
تو مثل بارون غم و اسون ميبري از ياد من
با تو خوبن بي غروبن خاطرات شاد من
زار و خسته دل شكسته بي نوا فرهاد من
مرغ امين كي به شيرين ميرسه فريااااااااااد من؟

tina
10-29-2011, 07:21 PM
قصه تمومه عشق من! فاصله رو صدا بزن
اينجوري خيلي بهتره ‚ هم واسه تو هم واسه من
قصه تمومه ‚ عشق من !‌بايد من رو جا بذاري
بايد صدام رو تو شب ترانه تنها بذاري
بدون تو سايه ي من تنها نشوني منه
بغض ترانه ساز من كنار تو نمي شكنه
دل سپردن رمز قفل اين حصار تو به تو نيست
با تو بودن بهترينه ! اما ختم جستجو نيست
اونور ديوار شب باش ! تا من از تو ما بسازم
انعكاس اين ترانه ‚ آخرين آواز قو نيست
بايد بري تا بتونم اين شب رو نقاشي كنم
طعم گس نيشاي اين عقرب رو نقاشي كنم
بايد بري !‌دوس ندارم شب به تو چپ نگاه كنه
دوس ندارم دستاي شب ‚ صورتت رو سياه كنه
نه من من ‚ نه من تو ‚‌تو اين شبا ما نميشه
عشق عظيم ما دوتا ‚ زير يه سقف جا نميشه
دل سپردن رمز قفل اين حصار تو به تو نيست
با تو بودن بهترينه ! اما ختم جستجو نيست
اونور ديوار شب باش ! تا من از تو ما بسازم
انعكاس اين ترانه ‚ آخرين آواز قو نيست

tina
10-29-2011, 07:21 PM
من ُ تو مثلِ دو تا خط مي مونيم،
كه تو يه دفتر ِ مشق اسير شُديم!
نرسيديم به هم ُ آخرشم،
تو همون دفتر ِ كهنه پير شديم!
----------------------------------
بي هم ُ كنار هم روزا گذشت،
دستاي من نرسيد به دست ِ تو!
مي دونيم كه ما به هم نمي رسيم،
مگه با شكست ِ من، شكستِ‌ تو!
------------------------------------
من نمي رسم به تو آخرِ بازي همينه!
آخرِ عشق ِ تدو تا خط ِ موازي همينه!
------------------------------------
اگر من بشكنم ُ تو بي خيال،
بگذري از منًُ تنهام بذاري،
اگه با تموم ِ اين خاطره ها،
تو همين دفتر ِ مشق جام بذاري،
-----------------------------------
بعد از اون ديگكه نه من مال ِ منه،
نه تو تكيه گاه ِ اين شكسته يي!
بيا عشاق بمونيم كنار ِ هم،
نگو از اين نرسيدن خسته يي!
-------------------------------------
تو نمي رسي به من آخرِ بازي همينه!
آخرِ عشق ِ تو تا خط ِ‌موازي همينه!●

tina
10-31-2011, 02:56 PM
فقط به خاطر تو

یه اتاق باشه ..... گرم گرم .... روشن روشن

تو باشی منم باشم
کف اتاق سنگ باشه.. سنگ سفید..تو منو بغل کردی که نترسم
که سردم نشه نلرزم
می دونی ؟

تو منو بغل کردی طوری که تکیه دادی به دیوار
پاهاتم دراز کردی...منم اومدم نشستم جلوت
بهت تکیه دادم
دو تا دستاتو دور من حلقه کردی
بهت میگم چشماتو می بندی؟...می گی : آره
چشماتو می بندی
بهت می گم : قصه می گی تو گوشم ؟
می گی : آره
و شروع می کنی به قصه گفتن تو گوشم
آروم آروم.......قصه می گی
یک عالمه قصه بلندو طولانی که هیچ وقت تموم نمی شه

می دونی ؟

می خوام رگمو بزنم

چون دست چپ...یه حرکت سریع.. یه جمله ی عمیق بلدی ؟

نه وای !!! تو که نمی بینی

و نمی دونی که می خوام رگمو بزنم

تو چشماتو بستی نمی بینی .....

من تیغ و از جیبم در میارم.... نمی بینی که سریع می برم
نمی بینی که خون فواره می کنه... روی سنگ های سفید و
نمی بینی که دستم می سوزه
من لبمو گاز می گیرم که نگم : آخ
که تو چشماتو باز نکنی و منو نبینی
تو داری قصه می گی و هیچ چیز رو نمی بینی
من دارم دستمو نگاه میکنم
دست چپمو.....خون ازش میاد
می دو نی ؟
دستمو می ذارم رو زانوهام
خون از روی زانوهام می ریزه کف سنگها
مسیرش قشنگه.....حیف که چشمات بسته است
نمی بینی .....
تو بغلم کردی نمی بینی که سردم شده
محکمتر بغلم می کنی تا گرمم شه
می بینی که نا منظم نفس می کشم
تو دلت می گی آخی............
نفسم گرفت.. می بینی ولی محکم تر بغلم می کنی
سردتر می شم ...می بینی که دیگه نفس نمی کشم
چشماتو باز می کنی و می بینی من مردم .. می دونی ؟
می ترسم خودمو بکشم
از سرد شدن... از این هایی که مردن... از خون دیدن
ولی وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم
مردن خوب بود
آروم آروم ...در کناره تو ... و در آغوشه تو ...
گریه نکن
من دیگه نیستم که ببوسمت.....بگم خوشکل شدی
تو خیلی گریه می کنی
دلم می شکنه ... دلم نا زکه... نشکونش
باشه ؟
من مردم ولی تو باورت نمی شه
تکونم می دی که بیدار شم
فکر می کنی مثل همیشه قصه گفتی و من خوابیدم
می بینی نفس نمی کشم ....ولی بازم باور نمی کنی
اونقدر محکم بغلم می کنی که گرمم شه... اما فایده نداره
من مر دم ... ولی برای تو زنده ام
پس هر شب به این باغ بیا .... ولی گریه نکن
می خوام یه چیزی بهت بگم می دونی ؟

دوستت دارم

tina
11-05-2011, 07:59 PM
http://www.setfa.net/images/rcx2eul9p7jv85prm9rh.jpg
من....
لحظه ها را در پی اصوات دلنواز تو....
اصوات را در پی کلمات عاشقانه تو...
عاشقانه ها را در پی لمس دستان تو..
دستانت را در پی گرمی دنیای تو...
و دنیا را در پی لحظه ای با تو بودن...
قدم میزنم......
من برای با تو بودن قدم میزنم
http://image.kocholo.org/user/Sana/tazin/line/line162.gif

tina
11-06-2011, 10:35 AM
http://blog2007.persiangig.com/image/tops%20pic.jpg

tina
11-13-2011, 09:17 AM
بستر نگاهم پر شده از گرمای تو

و زمزمه لبم صدای اسم تو

عطر حضورت را بر تمامی ، زوایای دلم پاشیدی

و با هر قطره باران هزار بار

فریاد زدم

که

دوستت دارم

و

تو نشنیدی

tina
12-17-2011, 11:23 PM
در آغاز هیچ نبود،
آرزو بود،
و آن آرزو چنان بلند پرواز بود
که ده هزار چیز آفریده شد...
ویکی از آن میان
تو بودی،
و تو خودخواهانه همه بودی...
***
در آغاز هیچ نبود،
تو بودی،
و چنان بخشنده
که هزار آرزو آفریدی...
و من یکی از آن همه،
و عاشقانه همه شدم...
***
و در آغاز هیچ نبود،
تو بودی و من
و هزاران آرزو...

tina
12-17-2011, 11:24 PM
نمیدانم چه فرقی بود،

میان دستان من با تو...

...

ستاره می چیدیم،

شب هنگام،

بر بام کاهگلی؛خفته...

سبد تو می درخشید

ومن

خجل از خلوت خویش...

چشم به آسمان،

دیده می بستیم و

صبحدمان،

من شوق زده...

سبدم پر از ستاره بود...

و می بالیدم...

به دوستی دیرینه ام

با آسمان...

بی خبر از

بخشش سحرگاهی تو...

...

از دستان من تا تو

چقدر فاصله بود...

tina
12-17-2011, 11:27 PM
آيا هنوز عاشقم هستي،


آنگاه كه سپيدي بر گيسوانم موج مي زند؟


...


آيا هنوز هم به ياد مي آوري


دختر جواني را


كه بردي


چون عروست


در يك روز باراني


در پاييز...


آيا هنوز مرا سخت در آغوش مي فشاري


چون شب پيوندمان.


يا ،از ياد خواهي برد


اولين روز ديدارمان را


در تابستان


هنگامي كه رزها شكوفه داده بودند،


و پرندگان مي خواندند...


آيا باز هم نواي خوش خنده هايمان


گوشت را مي نوازد...


آيا هنوز هم به ياد داري


همه سالهاي شادي را


كه در كنار هم سپري كرديم...


...


روشن بدار برايم


قلبت را


تا هميشه...

tina
01-01-2012, 07:03 AM
آن زمانها کز نگاه خسته مرغان دريايي
وز سکوت ظلمت شبهاي تنهايي
و هنگامي که بي او جان من چون موجي از اندوه ميشد
قطره اشکي دواي درد من بود
اين زمان آن اشک هم پايان گرفته
وان دواي درد بي درمان هم
ماتمي ديگر گرفته
آسمان ميگريد امشب
ساز من مينالد امشب
او خبر دارد که ديگر اشک من ماتم گرفته
او خبر دارد که ديگر ناله ام پايان گرفته
او خبر دارد که ديگر ناله ام پايان گرفته

tina
01-01-2012, 07:04 AM
يك بار خواب ديدن تو... به تمام عمر مي‌ارزد پس نگو... نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست... قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست... تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد

R A H A
01-06-2012, 08:56 PM
همه چیز باتـو شروع شد!


اما ...

هیچ چیز بدون تـو، تمام نمی شود


حتی همین دلتنگی های بیهوده من....

R A H A
01-06-2012, 08:59 PM
مهم نیست چقدر میان ما راه ها وجاده ها نشسته اند


هیچ جاده ای توان فاصله انداختن میان ما را ندارد


عشق تنها نزدیکی دنیاست ...

R A H A
01-06-2012, 09:00 PM
آهسته


فتح کرده یی


با چشمهایت


هرچه داشته ام را


حالا


تمام جهان من


مستعمره ی توست ...

R A H A
01-06-2012, 09:03 PM
هیچ کس باور نمی کند

اما

این قایق کاغذی ما را خواهد برد

به کومه ای دور دست

که پلکش را تنها رو به مِه باز می کند

تا بی آنکه گونه ام گل بیفتد

باز هم بخواهمت...

R A H A
01-06-2012, 09:04 PM
تو را که از دلم

کم می کنم

باقیمانده ...

صفر می شود !

R A H A
01-06-2012, 09:05 PM
تمام شب را

شکارچیان از تو گفتند

چطور نفهمیدی ؟

آن غزال زیبا و گریز پا

تو بودی . . .

R A H A
01-06-2012, 09:06 PM
تو از موسی پیامبرتری،
به جای اشاره

نگاه کردی ...
به جای دریا

دل من شکافته شد ....

R A H A
01-06-2012, 09:22 PM
چقدر خوب است ...



که اینهمه آدم ..




همنام تو اند..!



حالا هرکسی، هر کجا ..




عزیز دلش را صدا کند !


من ناخواسته ..


به یاد " تو " می افتم...

R A H A
01-06-2012, 09:25 PM
همه ی راه ها را خواهم پیمود



نگران مقصد نیستم



هرجا خستگی مرا باز دارد،



چشم های تو به یاریم برمی خیزد



بال هایم خسته نخواهد شد

R A H A
01-06-2012, 09:27 PM
زندگي را به بهانه خواب

خواب را به بهانه درد

درد را به بهانه تو

فراموش کردم

حال خود قضاوت کن که

از من چه ماند

جز تويي که وقت و بي وقت من را

انکار مي کني

R A H A
01-06-2012, 09:54 PM
باز هم سرم گیج می رود...

دستانم می لرزد...

و دلم چه بی تابانه می تپد...!

گمان می کنم...

باز تو داری...

می آیی..

R A H A
01-06-2012, 09:54 PM
بیا



کنار هم

موازی بایستیم

و آنقدر با فاصله

که دستهایمان در هم

حلقه شوند.

من و تو

یک پله ایم

از نردبانی که

تا خد ا

قد کشیده است.

R A H A
01-06-2012, 09:54 PM
تو که در باور مهتابی عشق*

*رنگ دریا داری*

*فکر امروزت باش*

*به کجا می نگری*

*زندگی ثانیه ایست*

*وسعت ثانیه را می فهمی*

*می شود مثل نسیم*

*بال در بال چکاوک*

*بوسه بر قلب شقایق بزنیم*

*بودنت تنها نیست*

*تو خدا را داری*

*و من آرامش چشمان تو را

R A H A
01-06-2012, 09:55 PM
باز يقه ام را چسبيده اي!

که برايم شعر بگو، معشوقه…

شعر تويي اين نوشته ها بهانه اند

R A H A
01-06-2012, 09:55 PM
قــرار من باش

حالا که دلم ..



سیاره ای شده سرگردان ..




بر مـــدار روی ماه تو ...




قــرار من باش


حالا كه همه ...




باخبر شده اند


از این ..


قرار و مدار !

R A H A
01-06-2012, 09:55 PM
حالا که قرار است از دست برویم

دل به هم دادنمان را

بیا قصه ای کنیم

پر از جراحت های کاری عاشقانه .

یا آبی که از سرمان می گذرد را

قایق نسازیم و

دلی را که دارد از راه به در می شود

مرشد نباشیم !

بیا

بی هیچ شرط وتدبیری

تنها تا می توانیم عاشق شویم

R A H A
01-07-2012, 07:55 PM
عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی ...


دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم ...

درد دل خواهم گفت بی هیچ کلامی ...


گوش خواهم داد بی هیچ سخنی ...

در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی ...


در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حرارتی !!!...

این گونه شاید احساساتم نمیرد

R A H A
01-07-2012, 07:55 PM
بی شک ،


جهان را ،


به عشق کسی


آفریده اند . . .


چون من ، . . .



که



آفریده ام از عشق ،


جهانی برای تو . . .

R A H A
01-07-2012, 07:56 PM
نگاهتــــــ


کافیستــــ تا در هوای آمدنتـــــ


بمیرمـــــ . . . !


تو همیشه دعـــوتی


راس ساعتـــــ دلتنگــــی . . .

R A H A
01-07-2012, 07:56 PM
از تـو بـرايـم چه مانـده است ؟!



صندوقي پـُراز گلايه ... قـاب عكسي خالي ...



دقايقي كه مي خواهمت و نيستي ...



حرفـهايي كه مي خواهـم و نمي زني ...



شنيدني هايي كه مي خواهـم و نمي گويي ...



سـردي آمـدن هـا و گرمي اشـك و تعليـق و انتـظار ...



و بي خبـري هـاي پي در پي !



مـِهري كه دارم مي خـري وَ بي مِهـر دور مي اندازي ...



كـلامي كه نيـاز دارم و مجـالي نـداري بـراي بيـانش !



و خـاطرات ...

R A H A
01-07-2012, 07:56 PM
دیرگاهیست که من منتظر زنگ توام
خوب می دانی عزیزم که چه دلتنگ توام
همه ی آنچه که بایست فراهم شده است
بزم عشقم شده آماده فقط لنگ توام
چند روزیست که بی وقفه حواسم پرت است
چند سالیست که بی خود زخودم منگ توام
حرف من چیست؟ همان حرف دل آینه ها:
تو به هر رنگ که باشی بنده همرنگ توام
"من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید"
قفسی بهتر از این چیست؟ که در چنگ توام
روزگاری همه ی فخر تو من بودم و بس
چه شده؟ هان؟ کنون من سبب ننگ توام

R A H A
01-07-2012, 07:57 PM
از كتابخانه ی ذهنم دفتر خاطراتم را بر می دارم
شروع به ورق زدن می كنم
و روزهای زندگیم را مرور می كنم
به صفحه هایی می رسم كه سوخته است
به دقت می خوانم، بله خاطرات مرده من است
روزهای سوخته من
می خواهم آن صفحه ها را از دفتر خاطراتم پاره كنم
اما چه فایده كه ته برگ های آن بر روی دفتر خاطراتم می ماند
آرام دفتر خاطرات را می بندم

R A H A
01-07-2012, 07:57 PM
حرفهایم را به تو می گویم به تو که عاشقی مثل من.
به تو که نرمی و لطافت باران در آرامش صدایت به سجده می افتد
و تو که عاشقانه سلامم میدهی و تویی که جاده از عبورت خجالت می کشد.
حرفهایم را به تو می گویم تا به باد برسانی که تو با باد همسفری
و من چون همیشه گرد راهت
با تو حرف میزنم...
چون میدانم چشمانت حرف چشمانم را خوب می فهمد
و وجود عاشقت گذر نگاهم را خوب درک میکند
و مرغ عشق خانه ی ما در برابر آواز سکوتت صوت زیبایش را
در قفس سینه محبوس میسازد...
حرفهایم را به تو و فقط و فقط به تو می گویم
تا با آرامــــــش بر کویر دلم بباری...

R A H A
01-07-2012, 07:58 PM
تازگی ها خواب می بینمــــــ
رفته ایی !
در این چنــــــد سال
در بیداری باور نکرده ام که ، رفتـــــــــه ایی !

حال می فهممــــــــ که چرا سالهاستـــــــ
چشمانم از خوابــــــــ گریزان استــــــــ ...

خواب همـــــــــ باور کرد رفته ایی ! ...

اما ...
من ...

R A H A
01-07-2012, 07:58 PM
مسیحایم ؛

فاصله حقیرتر از انست که

یادت را ،

مهرت را ،

بزرگی ات را

کمرنگ کند

جایی دور از دسترس ِ

تمام ِ جهانیان نشاندمت !

جایی میان دلـــم ...

R A H A
01-07-2012, 08:01 PM
هر شب در رویای من

قدم می نهی

بیدار که میشوم

چشم من از تو خالیست

و نگاهم...

درد میگیرد از این بیداری!

اگر تنها در رویای من می آیی

بگذار تا ابد بخوابم!

R A H A
01-07-2012, 08:05 PM
زیرباران بیاقدم بزنیم

حرف نشنیده ای به هم بزنیم

نوبگوییم ونوبیندیشیم

عادت کهنه رابه هم بزنیم

و زباران کمی بیاموزیم

که بباریم وحرف کم بزنیم

کم بباریم اگر،ولی همه جا

عالمی رابه چهره نم بزنیم

سخن ازعشق خودبه خودزیباست

سخن عاشقانه ای به هم بزنیم

قلم زندگی به دل زیباست

زندگی رابیارقم بزنیم

سالکم،قطره هادرانتظارتواند

زیرباران بیاقدم بزنیم

R A H A
01-07-2012, 08:06 PM
چه حس خوبیه،اینکه تو هستی

و

عاشق ترازخودم پیشم نشستی

و

عادت میدی منو به مهربونی هات

تا من نفس نفس،دیوونه شم برات

چه حس خوبیه اینکه تو بامنی

اینکه به روی من لبخندمیزنی

اینکه به فکرمی،به فکرمن فقط

هرچی نگات کنم سیرنمیشم ازت

باتو به زندگیم دلخوشی اومده

خوشبختی منو چشمات رقم زده

چه حس خوبیه شیرینه لحظه هام

شادم کنارتو همینو من میخوام

مراقبی یه وقت من بیقرارنشم

سنگ صبورمی که غصه دارنشم

عادت میدی منو به مهربونی هات

تامن نفس نفس،دیوونه شم برات

R A H A
01-07-2012, 08:07 PM
گناهی ندارم ولی قسمت اینه که چشمای کورم به راهت بشینه

برای دل من واسه جسم خسته م منی که غرورو تو چشمات شکستم

سر از کار چشمات کسی در نیاور که هر کی تورو خواست یه روزی بد آورد

برای دل من واسه جسم خسته م منی که غرورو تو چشمات شکستم

واسه من که بر عکس کار زمونه یکی نیست که قدر دلم رو بدونه

گناهی ندارم..................ولی قسمت اینه که چشمای کورم به راهت بشینه

هنوزم زمستون به یادت بهاره تو قلبم کسی جز تو جایی نداره

صدای دلم ساز ناسازگاره سکوتم به جز تو صدایی نداره

تو خواب و خیالم همش فکر اینم که دستاتو بازم تو دستام ببینم

ولی حیف از این خواب،پریدم که بازم با چشمای کورم به راهت بشینم

گناهی ندارم ...............ولی قسمت اینه

R A H A
01-07-2012, 08:07 PM
اشكهایت را هدیه كن بر چشمان من**طاقت ندارم طلوع چشمانت با اشك ببینم*
*تنهایی را به دشت تنهایی سوق دهیم*
*باور تنهایی را تا اعماق دریا فرو بریم*
*اما چرا بیهوده سخن می گویم*

***که تو را در پیچ و پس جاده های گم کرده ام*
*تو گفتی رفتنم اجباریست*
*كاش آن قلب چوبی را برایم هدیه نداده بودی*
*كه دل پر ازعشقم را برایت هدیه كنم*
*با تو بودن رازی بود*
*که آسمانها از آن روشنی می گرفتند*
*ولی حالا بی تو بودن دردیست*

**که ستاره**ها از آن دیوار غم می سازند*

R A H A
01-07-2012, 08:08 PM
اتفاقی

پا روی مین قلبم گذاشتی

دور نشو...

خیال رفتن که می کنی

هر دو باهم متلاشی میشویم!

R A H A
01-07-2012, 08:12 PM
تنها


برنا مه ای که تکرارش


آرزوی هر روز من است


پخش زنده ی


نگاه توست...

R A H A
01-07-2012, 08:12 PM
بی تو...


چشم دیدن چیزهایی که


با تو


دیده ام را ندارم!

R A H A
01-07-2012, 08:13 PM
امشب تو بهانه ی من باش‌
ای پرنده ی کوچک‌!
و لبخند که می‌زنی‌...
من اگر خدا بودم‌
سکوت را به شب می‌دادم‌
غم را به انسان‌
موسی‌َ را به بنی‌اسرائیل‌
و تو را برای خودم نگه می‌داشتم‌
من اگر خدا بودم‌
تو را روی اِوِرست بنا می‌کردم‌
امشب تو بهانه ی من باش‌
ای پرنده ی کوچک‌
شاید دچار ترانه‌ای شوم‌

R A H A
01-07-2012, 08:14 PM
شاعر خواهم شد!!

و چشمانت را خواهم سرود

برق چشمانت را

شاعر خواهم شد،

و دستانت را خواهم سرود

گرمی دستانت را

خواهم سرود،

محبت را شوق را

خواهم سرود،

دلتنگی را شور را

R A H A
01-07-2012, 08:14 PM
از من دزدیدی


خودت را


اما.......


چه می کنی


با او


در من


" او که دزدیدنی نیست! "


یاد توست در دلم

R A H A
01-07-2012, 08:15 PM
توديگرنمي تواني برگردي

ديگرنمي تواني به رويم بخندي

زيرباران بامن بدوي

واگرعينكت افتاد

بگويي :خيالي نيست!



توديگرنمي تواني برگردي

زمين

بيش ازآن كه فكركني چرخيده است!

R A H A
01-07-2012, 08:15 PM
در من ترانه های قشنگی نشسته اند

انگار از نشستن بیهوده خسته اند


انگار سالهای زیادی است بی جهت

امید خود به این دلِ دیوانه بسته اند


از شوری مستیِ پدرانِ گذشته مان

حالا به من رسیده و در من نشسته اند...


من باز گیج می شوم از موج واژه ها

این بغضهای تازه که در من شکسته اند


من گیجِ گیج،تو را شعر می پرم

اما تمام پنجره های تو بسته اند...

R A H A
01-07-2012, 08:16 PM
باورت می شود؟!!

هنوز هم

مشق چشم هایت را،مرور می کنم

تمامی ندارد

اما من،خسته نخواهم شد!!!

R A H A
01-07-2012, 08:21 PM
معلممان به خط فاصله مى گفت :

" خط تیره "

خوب میدانست

" فاصله ها "

چه با روزگار آدمها مى كنند...

R A H A
01-07-2012, 08:22 PM
نیامدنت را بیشتر از امدنت باور دارم

اما هنوز

هر صبح

هر شب

ارزو میکنم که بیایی....

R A H A
01-07-2012, 08:24 PM
وقت هايي هست

كه جز به بودنت

دلم رضايت نمي‌دهد

حالا

من از كجا تو بياورم؟!

R A H A
01-07-2012, 08:26 PM
چند وقته که به اطرافم دقت می کنم می بینم که همه ادما شبیه تو شدن

شاید هم من همه رو شکل تو می بینم

نمی دونم چرا چشمام همه رو شبیه تو می بینه...

جالب نیست

که تمام دنیامو تو پر کردی

فقط تو

R A H A
01-07-2012, 08:27 PM
آنسان که ذره های دل بیقرار من سر در کمند عشق تو
جان در هوای توست
شاید محال نیست که بعد از هزار سال
روزی غبار مارا
آشفته پوی باد
در دوردست دشتی از دید ها نهان
یا پای جویباری چو اشک ما روان
مارا بیکدگر برساند
مــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــا را زتنهایی برهاند .

tina
01-12-2012, 06:22 AM
برای تویی که قلبت پـاک است…

برای تو می نویسم……..

برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست…

برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست…

برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست…

برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد…

برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است…

برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی…

برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی…

برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است …

برای تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است….

برای تویی که قلبت پـاک است…

برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است…

برای تویی که عـشقت معنای بودنم است…

برای تویی که عـشقت معنای بودنم است…

برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است…

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است……….

دوستت دارم تا ……..!

نه…!

دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود ندارد

بی حد و مرز دوستت دارم

tina
01-19-2012, 10:23 AM
دوباره واژه به واژه ترانه می بافم
برای بودن با تو بهانه می بافم
و تارهای نگاه تو را که بی همتاست
به پود خاطره ای عاشقانه می بافم
درون خانه ای از التماس دستانم
تمام شعر تو را عارفانه می بافم
به این امید که فردا دوباره می آیی
دعای وصل تو را من شبانه می بافم
دوباره قصه مرداب را نگو بانو...
تو فرصتی بده خود را روانه می بافم
شبیه رود بزرگی که در پی دریاست
نگاه بحر تو را بی کرانه می بافم
درخت زندگیم ریشه کن شده اما
امید زندگی من: جوانه می بافم
اگر اراده کنی می رسم به آغوشت
و توی قلب تو من آشیانه می بافم

tina
01-19-2012, 10:25 AM
دیروز در کنار تو احساس عشق بود
دستان کوچکت که پر از یاس عشق بود

دستان کوچکت که جنون مرا نوشت
این واژه های غرق به خون مرا نوشت
هرجا که رد پای شما هست می روم
فکری بکن به حال من از دست می روم
قلبم شکسته است و هی سرد می شوم
بگذار بشکند عوضش مرد می شوم
دستان خسته ام به شقایق نمی رسد
فریاد من به گوش خلایق نمی رسد
این دست ها همیشه پر از بوی یاس نیست
یا مثل چشم های شما با کلاس نیست
این رسم زندگی ست بزرگ و بزرگ تر
هر چه بزرگ تر و سپس هرچه گرگ تر
بین خودم و آینه دیوار می کشم
هرشب که پشت پنجره سیگار می کشم
شاید هنوز فرصت عصیان و مرگ هست
در ذهن ابرهای درونم تگرگ هست
بانوی دشت های قشنگی که سوختی
عشق مرا به رهگذران می فروختی
چشمانتان پر از هیجان نیست نازنین
این دست ها همیشه جوان نیست نازنین
شاید کسی که بین غزل های من گم است
در فصل های زندگی ام فصل پنجم است
یا نه درست مثل خودم لاابالی است
از مردمان غمزدهء این حوالی است
حالا ببین علیه خودم غرق می شوم
در منتها الیه خودم غرق می شوم
دلشوره های سرخ دلم ناتمام ماند
احساس می کنم غزلم ناتمام ماند

tina
02-13-2012, 05:45 PM
یك سبد پر ز ستاره با ماست
روی یك سفره احساس
كه بین من و تو پیداست
قلب من سخت اسیر احساس
عشق تو
قطره اشكی است
كه از گوشه چشمت پیداست
روح تو یك گل سرخ تنهاست
حس من
چون یك موج
در تب و تاب دریاست
دستم از دوری دستت تنهاست
چشم تو

رنگ قشنگی است
كه در برگ درختان پیداست.

tina
02-13-2012, 05:46 PM
چگونه بی تو سر كنم
چگونه شب سحر كنم
بدون تو چه آسمان حرام گشته بر دلم
بدون تو چه آسمان خراب گشته بر سرم
بدون تو یه ماهی بدون تنگ
بدون تو سكوت مرده ای خموش
بدون تو ستاره ای بی فروغ
بدون تو پرنده ای شكسته بال
بدون تو شبم - شبی كه ندارد او سحر
بدون تو غروب غم گرفته ام
بدون تو یه ابر تكه پاره ام
بدون تو...
نمی كنم بدون تو زندگی
بدون هیچ معطلی

tina
02-13-2012, 05:46 PM
امیدم باش َ
امید آخرینم باش
و نوشدارو برایم باش
برای این دل ریشم تو مرحم باش
تو با مهرت عزیزم باش
تو عشقم باش
تو تنها در كنارم باش
ولیكن تا دم اخر
كنارم باش
كنارم باش

tina
02-13-2012, 05:47 PM
وری از من اما چه نزدیك دلهایمان
تو و من
دوریم اما دستانت در دستان من است
از فرسنگهای دور در آغوشت می كشم
و بوسه بر لبانت می زنم
دوریم اما دلهایمان نزدیك است
با عشق
چشمان فریباینت آشكار می سازد برایم صداقت ترا
حس زیبایی است در من وقتی
خنده های شیرین ات از دور به گوش می رسد
شیطنتی كه در ‌آن نهفته است
مرا می كشاند به شیطنهای آبی

R A H A
04-02-2012, 03:29 AM
هر شب در رویای من

قدم می نهی

بیدار که میشوم

چشم من از تو خالیست

و نگاهم...

درد میگیرد از این بیداری!

اگر تنها در رویای من می آیی

بگذار تا ابد بخوابم!




http://mypix.ir/wp-content/uploads/2011/08/Www.Mypix_.IR677.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:29 AM
تــو را حس کردن ..

یعنی :
خوشبختی مطلق




http://mypix.ir/wp-content/uploads/2011/08/Www.Mypix_.IR651.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:30 AM
حالا تو را تا بی نهایت دوست دارم


حتی اگر از چشم خیلی ها بیفتم




http://mypix.ir/wp-content/uploads/2011/08/Www.Mypix_.IR675.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:31 AM
وقتی قرار شد من بیقرار تو باشم، ناگهان تو تنها قرار زندگی ام شدی!..

R A H A
04-02-2012, 03:32 AM
http://up.patoghu.com/images/sokmdi2fbxad1hsvuhs.jpg

بغض این روزهایمـــــ ...
آسمانیـــــ می خواهد...
به وُسعتـــــ ِ دستان ِ تـــــوُ ...

R A H A
04-02-2012, 03:32 AM
بـــــاز ....


من و خیال تــــــــــــــــــو


بــــــاز...


تــــــــــــــــــو بی خیال من ...!!!




http://static1.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/11-12-3/4b3f9f40e9617e35417a2742431df0c8-300

R A H A
04-02-2012, 03:33 AM
دلم برای _


رد پاهایمان کنار یکدیگر تنگ شده ...


همین...!!!



http://static1.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/11-12-3/99dbbc0738ebb04cfad0aa319f04b6fa-300

R A H A
04-02-2012, 03:34 AM
کوچه ها در گذراومدن تو
خونه ها منتظر در زدن تو
لحظه ی اومدنت خیلی عزیزه
آسمون ستاره پیش پات می ریزه
تو که باشی زندگیها غرق نورند
نمازا وروزه ها پر از حضورند
سفره ی خالی دیگه معنی نداره
بی پر وبالی دیگه معنی نداره
آسمون تو دست ماست وقتی تو باشی
زمین آزاد و رهاس وقتی تو باشی
حافظم گفته((مسیحا نفسی))تو
یه روزی به داد دلها می رسی تو
مث خورشیدی ودنیا با تو روشن
گل نرگسی وچشما باتو روشن
فصل تازه! ای بهار تا همیشه!
میشه پر گل بشه عالم با تو میشه

R A H A
04-02-2012, 03:35 AM
چه بیهوده

در نبودنت قافیه می بافم...

وقتی

چشمانت را با ردیف "برنمی گردم"

سروده اند..


http://8202.1.img98.net/out.php/i162978_7d7pnq3medz3z0imtr8.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:35 AM
نـَــــــــــــــــــــــ ــه !!!


اِنــــــگـار ... تــــــــــو مَــــــــرد ِ رَفتَــــــــن هَــــــم نیســــــــــــــتی ...


اینبـــار جـــایمــان عَــــــــوَض !


تــــــــــو بمــــــــــان ؛


مَـــــــن مَـــــــــــردانــه می رَوَمــــ ...


مَـــــــــــــــــــــــ ـــردانــــهــ ..



http://freeupload.ooq.ir/images/2z9tgpbhice040yggh.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:35 AM
صادقانه بگویم
دوستت ندارم
عاشقت نیستم
دوست فراموش می‌شود
عشق میمیرد
اما تو ….

R A H A
04-02-2012, 03:36 AM
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا

عطر دستهایت ،

دلتنگی ام را به باد می سپارد



http://8202.1.img98.net/out.php/i157069_2l29de4xv0fmp1anoh2d.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:36 AM
نـ ِ بـادهـایے کـ ِ بوے ِ پیـراهنت را مے آورنـد

مے خواهمـ

نــَ قاصدکـ ـهایے کـ ِ فرستـادےُِ

هیچ وقت نرسیــدنـد

فقط خودت

خودت یعنـے تـــــــــــــــــــــو

نـَ در قاب ِ کوچکــ ِ کنـار ِ میـــز

نـ پشت ِ شیشـ ِ ے ِ مانیتــور

فقط

خودتــــــ !!

در آغـوشــ َمـ


http://up.vatandownload.com/images/kyjze81dicr0mbqqx5yo.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:37 AM
قسمت من از چشمان تو امروز ....


تنها نیم نگاهی ست !!


به کوتاهی و شیرینی یک خواب ..!


که جز به محکومیت بیداری ...

راه به جایی ندارد !

R A H A
04-02-2012, 03:37 AM
من فقط یک واسطه بودم!

دل را خدا داد

و تو هم بردی.....





http://mypix.ir/wp-content/uploads/2011/08/Www.Mypix_.IR653.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:38 AM
آن قدر نفس می کشم
تا تمام شود
همه ی آن هوایی که
سراغ تو را می‌گیرد




http://mypix.ir/wp-content/uploads/2011/08/Www.Mypix_.IR660.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:39 AM
نوازشم کن


نترس


تنهایی واگیر ندارد...!

R A H A
04-02-2012, 03:39 AM
قفسم را مشکن

تو مکن آزادم

گر رهایم سازی

به خدا خواهم مرد

من به زنجیر تو عادت دارم

بار ها در پی این فکر که در قلب توأم

با تو احساس سعادت کردم

به خدا خوش بختم


http://static1.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/11-12-3/9ff1bfbd906911f2e94d177f1e91f88e-300

R A H A
04-02-2012, 03:41 AM
بیا کلاغ پر بازی کینم:

روزهای بی تو بودن پر

فکر بی تو بودن پر

دوست داشتن کسی جز تو پر

عشق کسی جزتو توی سرم پر

فقط تو نپر..


http://static1.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/11-12-3/65af5a55639bd280d28cd1f642b82f4c-300

R A H A
04-02-2012, 03:41 AM
با تو


آنقدر آرامم


که گاهی


حتی یادم میرود نفس بکشم!




http://mypix.ir/wp-content/uploads/2011/08/Www.Mypix_.IR650.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:42 AM
خونم را به هیچ بیماری هدیه نمیکنم


نه !!!


غیرتم قبول نمی کند


در رگ های دیگری باشی...



http://mypix.ir/wp-content/uploads/2011/08/Www.Mypix_.IR663.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:42 AM
شاعر خواهم شد!!

و چشمانت را خواهم سرود

برق چشمانت را

شاعر خواهم شد،

و دستانت را خواهم سرود

گرمی دستانت را

خواهم سرود،

محبت را شوق را

خواهم سرود،

دلتنگی را شور را



http://avazak.ir/gallery/albums/userpics/10001/normal_Avazak_ir-Girl30.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:44 AM
بی تو...


چشم دیدن چیزهایی که



با تو



دیده ام را ندارم!

R A H A
04-02-2012, 03:44 AM
عکس تورا


به سقف آسمان سنجاق میکنم


حال که اینروزها


از فرط دلتنگی


چشمانم مدام رو به آسمان است


...بگذار تو در قاب چشمانم باشی


http://8202.1.img98.net/out.php/i151379_avazak-ir-light102.jpg

R A H A
04-02-2012, 03:45 AM
برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست...

برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...

برای تويی كه احسا سم از آن وجود نازنين توست ...

برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...

برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است...

برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...

برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی...

برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...

برای تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است...

برای تويی كه قلبت پـا ك است ...

برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...

برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است...

برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است...

برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...

برای تو می نویسم...

R A H A
04-03-2012, 12:49 AM
حوّا هم که باشی
من آدم نمی‌شوم
پس بی‌خودی جای بووسه
سیب تعارفَ‌م نکن !


http://8201.1.img98.net/out.php/i149010_girl-and-apple-bought.jpg

R A H A
04-03-2012, 12:50 AM
من ” آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم

“تو ” آنقدر نخواستی که هیچ چیز از “من ” را ندیدی . . .


http://8201.1.img98.net/out.php/i148466_01-02-2010-06180730012650ilson.jpg

R A H A
04-03-2012, 12:52 AM
http://www.pic.iran-forum.ir/images/s2otm3n27gmjweqz0ip.jpg

موضوع انشاء:تابستان خود را چگونه گذراندید؟

به نام خدا

بی او . . .

R A H A
04-03-2012, 12:53 AM
http://vampiregirlss.webs.com/9th_hour_by_Princess_of_Shadows.jpg
ـهمین لحظه ، آراممـ ....
براے دقایقـے نا معلومـــ !
بـے فاصله ...
بـے حرف ...
نت سکوت را اجرا مـے کنمـــ ...
مـےدانمــ ، این تنها چیزیست
کــ ِ تو نیز مـے شنوے ...
گوش کن ...

R A H A
04-03-2012, 12:53 AM
سَرَم و میچسبونم بهت ُ

با همه ی وجودم بو میکـِشمـ ـت..

ریه هآم پُر میشه اَز تو !


http://www.pic.iran-forum.ir/images/b3ggb5ogynt56o4cwbqd.jpg

R A H A
04-03-2012, 12:59 AM
سَرَم و میچسبونم بهت ُ

با همه ی وجودم بو میکـِشمـ ـت..

ریه هآم پُر میشه اَز تو !


http://www.pic.iran-forum.ir/images/b3ggb5ogynt56o4cwbqd.jpg

R A H A
04-03-2012, 01:13 AM
دست از پا خطا کنی ؛
تعویض می شوی!
همین حوالی
کسی شبیه توست ....




http://avazak.ir/gallery/albums/userpics/10001/Avazak_ir-Girl32.jpg

R A H A
04-03-2012, 01:14 AM
آرام روی خیالم خوابیده ای...


خوب می دانی

خیالم برایت تخت است ...







http://mypix.ir/wp-content/uploads/2011/07/Www.Mypix_.Ir647.jpg

R A H A
04-03-2012, 01:14 AM
و چه زیباست
علف هرزی که خود
درون باغچه ام میروید !
بیزارم از گلی که...
سر بر اوردنش از خاک ؛
تنها به لطف اب و افتاب باشد




http://mypix.ir/wp-content/uploads/2011/07/Www.Mypix_.Ir641.jpg

tina
05-01-2012, 05:20 PM
دلم برایت تنگ است..بیا برگرد
میخواهم از حلقه های اشکی که در چشم دارم
یکی را در دستت کنم..
حالا نوبت توست..یک انگشت مرگ در دهانم بگذار..
دیگر می توانی بروی..

http://mypinkdream4.persiangig.com/image/ehsasati/new_folder/Photo-Skin_ir-Love442.jpg