sorna
07-10-2010, 11:54 PM
تا کنون این سوال به ذهن هزاران مرد خطور کرده: "چرا همسرم احساس ناراحتی میکند؟" "او از من چه انتظاری دارد که برآورده نمی شود؟"
این سوال زمانی به ذهن آنها خطور می کند که همسرشان از زندگی مشترک احساس نارضایتی و ناراحتی کرده و تمایل به جدایی و طلاق از خود نشان می دهد. من در جلسات مشاوره خانواده ای که داشتم تا کنون بارها و بارها به این مسئله برخرود کرده ام.
در نگاه اول شاید درک این مطلب که شرکای زندگی از هم چه می خواهند و چه انتظاراتی دارند، قدری دشوار باشد. البته در این میان وظیفه آقایون قدری سخت تر میباشد، چرا که معمولاً هر چند وقت یکبار نیازهای خانم ها تغییر کرده و انتظارات جدیدی از همسر خود پیدا می کنند.
در قدیم برای یک آقا فقط کافی بود که به خوبی نیازهای اقتصادی خانواده را مرتفع کند، کار ثابت داشته باشد و از عهده خرج و مخارج زندگی بر بیاید. اگر یک مرد مرتباً فکر خوش گذرانی، هدر دادن درآمد، بدرفتاری با همسر نبود می شد اسم یک مرد "خوب" را بر روی گذاشت.
اما در حال حاضر شرایط فرق کرده و این موارد در نظر بسیاری از خانم ها کافی نیستند. با در نظر گرفتن مطلب "جفت روحی"، عبارتی که حاکی از یک ارتباط قوی عاطفی و قلبی است، کار قدری سخت تر شده و خانم ها معمولاً به دنبال مردهایی می گردند که با آنها در یک طول موج قرار گرفته باشند.
کسانی که از نظر روحی با هم یکسان باشند، سبب تکامل هم شده و باعث میشوند که بهترین خصوصیات هر فرد به بالاترین میزان خود برسد. رابطه میان آنها به طور باورنکردنی رضایت بخش بوده، صمیمیت به اوج خود می رسد و در کنار عشق، دوستی و همدلی نیز در رابطه آنها وجود دارد.
ارتباط میان این افراد به واسطه پیوند عاطفی قوی که میانشان وجود دارد، حفظ میشود. این دو نفر خوشحال هستند که توانسته اند یکدیگر را پیدا کنند. آنها به راحتی می توانند احساسات خود را با یکدیگر در میان بگذارند و همیشه یکدیگر را از احساسات و عواطف شخصی شان باخبر می کنند. از نگرانی ها، ترس ها، شادی ها، و نهایتاً امید ها و آرزوهای یکدیگر نیز با خبر هستند.
آنها معمولاً خودشان بر این باورند که علاوه بر پیوند عاطفی که میانشان وجود دارد، نوعی کشش روحی شدید نیز نسبت به یکدیگر در وجودشان یافت می شود.
البته بسیاری از زوج ها هستند که در ابتدای ازدواج و در همان دوره های اولیه، حس نزدیکی شدید نسبت به یکدیگر دارند. هر دو نفر از اعماق وجودشان به رابطه میرسند و تمام انرژی و نیروی خود را صرف بهبود بخشیدن ارتباط خود با یکدیگر می کنند. حتی برخی از آقایونی که کم حرف و ساکت هستند، طی این دوران تلاش می کنند که خودشان را واردار کنند تا بیشتر صحبت کنند، تا به این وسیله بتوانند ارتباط بیشتری را با طرف مقابل داشته باشند.
اما به مرور زمان این امکان وجود دارد که کیفیت رابطه تغییر کند. گاهی اوقات حتی به دلایل کاملاً قابل درک، مانند وظایف نگهداری از کودکان، برخی از خانم ها ممکن است احساس کنند که دیگر هیچ گونه رابطه ای میان آنها و همسرانشان وجود ندارد.
برخی از آقایون متوجه نیستند که باید صمیمیت احساسی را در تمام عرصه های زندگی با خانم خود حفظ کنند. آنها در ابراز احساس کردن راحت نیستند. حتی این امکان هم وجود دارد که اصلاً نتوانند افکار و احساسات خود را به زبان بیاورند و در نتیجه قادر به برقراری ارتباط مناسب با همسر خود نیز نخواهند بود.
شوهر یکی از دوستانم می گفت که ترجیح می دهد در چشم هایش میخ بکوبد تا اینکه بیاید و احساساتش را با همسرش در میان بگذارد! من به عنوان یک مشاوره خانواده که سال ها تجربه مشاوره در زمینه امور خانوادگی را دارم، مطمئنم که درصد بسیار زیادی از آقایون دیگر هم ممکن است یک چنین تصوری داشه باشند. تعداد زیادی از آقایون احساسی مشابه آنچه ذکر شد، دارند.
طبق تفکر سنتی، یک ازدواج واقعی نیازمند وجود یک مرد واقعی است؛ و یک مرد واقعی هم هیچ گاه گریه نمی کند، احساساتش را ابراز نمی کند، و به هیچ وجه در مورد احساساتش حرفی به میان نمی آورد.
یک چنین مردی، از قدرت بسیار بالایی برخوردار می باشد، همیشه بر روی احساساتش کنترل دارد، و خودش کلیه مشکلاتش را بدون اینکه هیچ گونه کمکی از دیگران بگیرد حل مینماید. در حالیکه او از نظر احساسی بسیار استوار و محکم است، همسرش احساس می کند که فاصله زیادی با او دارد و نمی توان هیچ گونه ارتباطی با او برقرار کند.
خوب در این قسمت ممکن است که برخی از آقایون از خود سوال کنند که "پس همسر ما از ما چه انتظاری دارد؟" "آیا آنها از ما انتظار دارند که همانطور که دخترها واکنش نشان می دهند، برخورد کنیم؟" پاسخ این سوال هم مثبت است هم منفی.
نه، خانم ها انتظار ندارند که همسرانشان طبق جزئی ترین نکات زنانه عمل کنند (به عنوان مثال برای حمام نوزاد برنامه ریزی کنند، تصمیم بگیرند که چه لباسی بپوشند، و...) اما بله، انتظار هم دارند که از نظر احساسی آنها را تامین کرده و به طور دائم احساساتتان را با او در میان گذاشته و رشته عاطفی را استوار نگه دارند.بنابراین آقایی که این محدوده حیاتی، برای ایجاد رضایت در ارتباط خود با همسرش را از دست داده، چه کاری باید انجام دهد؟ برای بدست آوردن توصیه های ویژه در این زمنیه - که در مشاوره های پیشرفته خانواده استفاده میشود.
این سوال زمانی به ذهن آنها خطور می کند که همسرشان از زندگی مشترک احساس نارضایتی و ناراحتی کرده و تمایل به جدایی و طلاق از خود نشان می دهد. من در جلسات مشاوره خانواده ای که داشتم تا کنون بارها و بارها به این مسئله برخرود کرده ام.
در نگاه اول شاید درک این مطلب که شرکای زندگی از هم چه می خواهند و چه انتظاراتی دارند، قدری دشوار باشد. البته در این میان وظیفه آقایون قدری سخت تر میباشد، چرا که معمولاً هر چند وقت یکبار نیازهای خانم ها تغییر کرده و انتظارات جدیدی از همسر خود پیدا می کنند.
در قدیم برای یک آقا فقط کافی بود که به خوبی نیازهای اقتصادی خانواده را مرتفع کند، کار ثابت داشته باشد و از عهده خرج و مخارج زندگی بر بیاید. اگر یک مرد مرتباً فکر خوش گذرانی، هدر دادن درآمد، بدرفتاری با همسر نبود می شد اسم یک مرد "خوب" را بر روی گذاشت.
اما در حال حاضر شرایط فرق کرده و این موارد در نظر بسیاری از خانم ها کافی نیستند. با در نظر گرفتن مطلب "جفت روحی"، عبارتی که حاکی از یک ارتباط قوی عاطفی و قلبی است، کار قدری سخت تر شده و خانم ها معمولاً به دنبال مردهایی می گردند که با آنها در یک طول موج قرار گرفته باشند.
کسانی که از نظر روحی با هم یکسان باشند، سبب تکامل هم شده و باعث میشوند که بهترین خصوصیات هر فرد به بالاترین میزان خود برسد. رابطه میان آنها به طور باورنکردنی رضایت بخش بوده، صمیمیت به اوج خود می رسد و در کنار عشق، دوستی و همدلی نیز در رابطه آنها وجود دارد.
ارتباط میان این افراد به واسطه پیوند عاطفی قوی که میانشان وجود دارد، حفظ میشود. این دو نفر خوشحال هستند که توانسته اند یکدیگر را پیدا کنند. آنها به راحتی می توانند احساسات خود را با یکدیگر در میان بگذارند و همیشه یکدیگر را از احساسات و عواطف شخصی شان باخبر می کنند. از نگرانی ها، ترس ها، شادی ها، و نهایتاً امید ها و آرزوهای یکدیگر نیز با خبر هستند.
آنها معمولاً خودشان بر این باورند که علاوه بر پیوند عاطفی که میانشان وجود دارد، نوعی کشش روحی شدید نیز نسبت به یکدیگر در وجودشان یافت می شود.
البته بسیاری از زوج ها هستند که در ابتدای ازدواج و در همان دوره های اولیه، حس نزدیکی شدید نسبت به یکدیگر دارند. هر دو نفر از اعماق وجودشان به رابطه میرسند و تمام انرژی و نیروی خود را صرف بهبود بخشیدن ارتباط خود با یکدیگر می کنند. حتی برخی از آقایونی که کم حرف و ساکت هستند، طی این دوران تلاش می کنند که خودشان را واردار کنند تا بیشتر صحبت کنند، تا به این وسیله بتوانند ارتباط بیشتری را با طرف مقابل داشته باشند.
اما به مرور زمان این امکان وجود دارد که کیفیت رابطه تغییر کند. گاهی اوقات حتی به دلایل کاملاً قابل درک، مانند وظایف نگهداری از کودکان، برخی از خانم ها ممکن است احساس کنند که دیگر هیچ گونه رابطه ای میان آنها و همسرانشان وجود ندارد.
برخی از آقایون متوجه نیستند که باید صمیمیت احساسی را در تمام عرصه های زندگی با خانم خود حفظ کنند. آنها در ابراز احساس کردن راحت نیستند. حتی این امکان هم وجود دارد که اصلاً نتوانند افکار و احساسات خود را به زبان بیاورند و در نتیجه قادر به برقراری ارتباط مناسب با همسر خود نیز نخواهند بود.
شوهر یکی از دوستانم می گفت که ترجیح می دهد در چشم هایش میخ بکوبد تا اینکه بیاید و احساساتش را با همسرش در میان بگذارد! من به عنوان یک مشاوره خانواده که سال ها تجربه مشاوره در زمینه امور خانوادگی را دارم، مطمئنم که درصد بسیار زیادی از آقایون دیگر هم ممکن است یک چنین تصوری داشه باشند. تعداد زیادی از آقایون احساسی مشابه آنچه ذکر شد، دارند.
طبق تفکر سنتی، یک ازدواج واقعی نیازمند وجود یک مرد واقعی است؛ و یک مرد واقعی هم هیچ گاه گریه نمی کند، احساساتش را ابراز نمی کند، و به هیچ وجه در مورد احساساتش حرفی به میان نمی آورد.
یک چنین مردی، از قدرت بسیار بالایی برخوردار می باشد، همیشه بر روی احساساتش کنترل دارد، و خودش کلیه مشکلاتش را بدون اینکه هیچ گونه کمکی از دیگران بگیرد حل مینماید. در حالیکه او از نظر احساسی بسیار استوار و محکم است، همسرش احساس می کند که فاصله زیادی با او دارد و نمی توان هیچ گونه ارتباطی با او برقرار کند.
خوب در این قسمت ممکن است که برخی از آقایون از خود سوال کنند که "پس همسر ما از ما چه انتظاری دارد؟" "آیا آنها از ما انتظار دارند که همانطور که دخترها واکنش نشان می دهند، برخورد کنیم؟" پاسخ این سوال هم مثبت است هم منفی.
نه، خانم ها انتظار ندارند که همسرانشان طبق جزئی ترین نکات زنانه عمل کنند (به عنوان مثال برای حمام نوزاد برنامه ریزی کنند، تصمیم بگیرند که چه لباسی بپوشند، و...) اما بله، انتظار هم دارند که از نظر احساسی آنها را تامین کرده و به طور دائم احساساتتان را با او در میان گذاشته و رشته عاطفی را استوار نگه دارند.بنابراین آقایی که این محدوده حیاتی، برای ایجاد رضایت در ارتباط خود با همسرش را از دست داده، چه کاری باید انجام دهد؟ برای بدست آوردن توصیه های ویژه در این زمنیه - که در مشاوره های پیشرفته خانواده استفاده میشود.