PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شاهان ساساني



armin khatar
07-26-2011, 12:45 PM
شاهان ساساني
درسال 205 ميلادي بابك پدر اردشير كه موبد آتشكده آناهيد در شهر استخر بودگوزهر حاكم استخر را از تخت به زير كشيد.پسر بزرگ بابك شاپور نام داشت و وليعهد او بود ولي به طرز اسرارآميزي درگذشت .اردشير كار پدر را ادامه داد و بر پارس و فراسوي آن سلطه يافت.اردوان پنجم به او حمله كرد ولي كشته شد و حكومت اشكاني منقرض گشت.به اين ترتيب آخرين شاه اشكاني از اردشير شكست خورد و سلسله ساساني جايگزين سلسله اشكاني شد .اردشير در شروع شاهنشاهي خود هم به كشورگشايي پرداخت وهم با روميان درگير شد. او توانست سرزمين وسيعي را به زير فرمان خود درآورد

armin khatar
07-26-2011, 12:46 PM
سنگ نگاره اول
سنگ نگاره مربوط به اسب سواري در فيروز آباد بشدت صدمه ديده است و از آنجا كه از جاده فاصله دارد به سادگي قابل تشخيص نيست،مگر آنكه يك راهنما آنرا به شما نشان دهد
هنگامي كه اردشير كاخ خود را ميسازد آخرين شاه سلسله اشكاني يعني اردوان پنجم متوجه سركشي او از حكومت اشكانيان ميشود و به اردشير حمله ميكند ولي شكست ميخورد و سلسله اشكانيان متلاشي ميشود و اردشير اول سلسله جديد ساسانيان را پايه گذاري ميكند . سنگ نگاره اشاره به اين جنگ تاريخي بين آخرين شاه اشكاني و اولين شاه ساساني دارد

armin khatar
07-26-2011, 12:46 PM
سنگ نگاره دوم
سنگ نگاره دوم نزديك قلعه دختر در يك دره قرار دارد و اعطاي نشان شاهي به اردشير اول را نشان ميدهد. از سمت چپ به راست اهورامزدا ديده ميشود كه جلوي او اردشير اول ايستاده و نشان شاهي را از او ميگيرد . پشت اردشير يك پسر بچه ايستاده كه مگس پراني در دست دارد و پشت پسر سه فرد بلند پايه پارسي كه اولين آنها بايد شاپور جانشين اردشير باشد اردشير ديهيم شاهي را از اهورامزدا دريافت ميكند

armin khatar
07-26-2011, 12:46 PM
شاپور اول پسر اردشير ،در سال 242 م به تخت شاهي نشست.آخرين سكه هاي اردشير حاكي از آن است كه شاپور با پدر در آخرين سالهاي زندگيش ، حكومت مي كرده است. شاپور در طول حكومت خود سه امپراتور روم را شكست داد .در اوايل دوران شاهي او گورديانوس به بين النهرين حمله كرد ولي ازشاپور شكست خورد و به دست او كشته شد.بعد ها شا پور در همان مكان شهري به نام پيروز شاپور بناكرد.دومين جنگ شاپور با روميان در پي شكستن پيمان صلحي كه بعد از جنگ اول منعقد شده بود،از طرف شاپور،صورت گرفت كه منجر به پيروزي ايران وبه اسارت در آمدن والرين ،ديگر امپراتور روم گرديد.در راه بازگشت شاپور با لشكراذينه فرمانرواي پالميرا در سوريه امروزي،مواجه گشت واذينه موفق شد چند تن از اعضاي حرم شاهي و بخشي از غنايم جنگي را به چنگ آورد.بار ديگر اذينه به بهانه انتقام والرين به بين النهرين حمله كرد،تيسفون را محاصره كرد،اما شاپور به كمك ساتراپ ها نجات يافت و اذينه به گسترش قلمرو خود در بين النهرين بسنده كرد.بعداز مرگ اذينه شاپور با همسر او كه فرمانروا شده بود پيمان اتحاد بست.آئرليانوس امپراتور روم به پالميرا حمله كرد ،اين بار شاپور سپاه كمكي فرستاد و براي سومين بار لشكرروم شكست مي خورد. در زمان اوكردر يا كرتير به مقام موبد بزرگ رسيدو ماني مدعي پيامبري شد و تا حدودي از حمايت او برخوردار شد

armin khatar
07-26-2011, 12:47 PM
هرمز اول
هرمز اول به مدت يك سال حكومت كرد واطلاعات چنداني از او در دست نيست.تنها چيزي كه از او ميدانيم اين است كه به ماني و كرتير به عنوان دو رقيب مذهبي اجازه فعاليت دادو همين باعث شد كردر به او بد گمان شود و بهرام اول را جايگزين او كند.آگاثياس مورخ بيزانسي،حمزه اصفهاني،ابن اثيروميرخواند مدت فرمانروايي او را يك سال و ده ماه وفردوسي يك سال و دو ماه نگاشته است

armin khatar
07-26-2011, 12:53 PM
بهرام اول
هرمز اول به مدت يك سال حكومت كرد واطلاعات چنداني از او در دست نيست.تنها چيزي كه از او ميدانيم اين است كه به ماني و كرتير به عنوان دو رقيب مذهبي اجازه فعاليت دادو همين باعث شد كردر به او بد گمان شود و بهرام اول را جايگزين او كند.آگاثياس مورخ بيزانسي،حمزه اصفهاني،ابن اثيروميرخواند مدت فرمانروايي او را يك سال و ده ماه وفردوسي يك سال و دو ماه نگاشته است

armin khatar
07-26-2011, 12:53 PM
بهرام دوم
او در 15 سالگي به شاهي رسيد .احتمالا بيشتر قدرت شاهي در دست كردر بوده و او از خود اختياري نداشته است. مدت شاهي او 17 سال بود .در زمان او كاروس امپراتور روم به ساسانيان حمله كرد و تا نزديكي تيسفون آمد ولي به خاطر شورش سپاهيانش به قتل رسيد و جانشين او ديوكلسين با بهرام پيمان صلح بست و بر پايه آن ارمنستان و بين النهرين در اختيار روم قرار گرفت

armin khatar
07-26-2011, 12:53 PM
بهرام سوم


بهرام سوم درسال 293 پس از در گذشت بهرام دوم در خردسالي به شاهي ميرسدو پس از 4 ماه كشته مي شود

armin khatar
07-26-2011, 12:54 PM
نرسه


برطبق سنگ نبشته نرسه در پايكولي،او پسر شاپوراست ولي طبري و ابن اثير او را برادر بهرام سوم ميدانند.نرسه در سال 293 در 56 سالگي به فرمانروايي رسيد .در سال 296 گالريوس رومي راكه به ايران حمله كرده بود شكست داد،اما سال بعد از او شكست خورد و حتي حرمش به دست دشمن افتاد . بنا بر اين تن به يك صلحنامه يكطرفه با روميان داد كه در آن رود دجله خط مرزي شناخته شد در عين حال 5 نقطه در شرق دجله به روميان تعلق گرفت و شاه ايران ديگر نبايد دخالتي در امور گرجستان و ارمنستان بكند. اين شكست باعث مرگ نرسه در سال 302 ميلادي ،در 68 سالگي شد.او توانست از قدرت كردر در اداره حكومت بكاهد

armin khatar
07-26-2011, 12:54 PM
هرمز دوم









هرمز دوم درسال 302 جانشين پدر ميشود. در زمان او ارمنستان به مسيحيت گرويد .ارامنه اين تاريخ را به منزله بريدن از گذشته كافرانه خود ميدانند و از اين تاريخ به بعد مورخان ارمني آن دسته از ارمنياني را كه مسيحي نشده بودند و به دين پدران خود بودند را تبه كار و بدكار معرفي ميكنند

armin khatar
07-26-2011, 12:54 PM
شاپور دوم-شاپور ذوالاكتاف









بعد از هرمز دوم ،پسرش آذر نرسه به فرمانروايي رسيد،اما اشراف او را بر كنار كردند و شاپور دوم پسر ديگرش را كه هنوز كودك بود،به شاهي رساندند.عربهادر اين زمان به مرزهاي جنوبي كشور به قصد چپاول حمله كردند.شاپور در 16 سالگي به طاهر فرمانده اعراب تاخت و انتقام سختي از اعراب گرفت و چند قبيله عرب را به داخل ايران از جمله خوزستان و كرمان كوچ داد. از طرف آسياي مركزي قبايل خيون به ايران تجاوز كردند كه شاپور جلوي آنان را نيز گرفت.در سال 363يوليانوس امپراتور روم به ايران حمله كرد و شاپور با پيش كشيدن سياست زمين سوخته باعث بروز قحطي در سپاه روم شد،همچنين استفاده ايرانيان از فيل عامل ديگر شكست روميان بود .پس از مرگ اپراتور روميان قرارداد صلحي با ايران بستند كه بين النهرين و سوريه به ايران تعلق گرفت.شاپور به ارمنستان نيز حمله ميكند و مسيحيان امپراتوري ساساني مورد آزار بسيار واقع مي شوند

armin khatar
07-26-2011, 12:55 PM
اردشير دوم









پس از مرگ شاپور دوم چون وليعهدش شاپور سوم خردسال بود برادر شاپور دوم به شاهي رسيد تا شاپور سوم به سني برسد كه قابليت شاهنشاهي را داشته باشد. ظاهرا اين شاه از مردم ماليات نمي گرفت و به نكوكار مشهور بود .اطلاعات زيادي از اردشير دوم نداريم. در هر دوره كه ساسانيان با روميان درگير نبوده اند چون مورد توجه تاريخنگاران غربي قرار نمي گرفتند و از آنجا كه خود نيز به نگارش تاريخ نمي پرداختند، اطلاع زيادي از آنها بر جاي نمانده است. البته اگر هم كتابهايي در زمينه تاريخ نوشته شده بود در اتفاقات تلخ زمانه نابود گشته است

armin khatar
07-26-2011, 12:55 PM
شاپور سوم

شاپور سوم 5 سال فرمانروايي كرد.در سال384م هياتي از طرف او براي برقراري صلح ميان ايران و روم به بيزانس رفت به همين دليل در زمان فرمانروايي او ميان ايران و روم صلح برقرار بود

armin khatar
07-26-2011, 12:56 PM
بهرام چهارم


او پسر شاپور دوم و برادر شاپور سوم بود كه پيش از شاهنشاهي فرمانرواي كرمان بود و كرمانشاه خوانده ميشد. پيمان صلحي كه در زمان شاپور سوم با روميان در حال امضا شدن بود در زمان بهرام چهارم امضا شد..در اين دوره ارمنستان به دو قسمت، تقسيم شد و هر يك از امپراتوريهاي روم و ايران يك قسمت آن را از آن خود كرد.بهرام در شورش سپاهيانش به ضرب يك تير ناشناس كشته شد

armin khatar
07-26-2011, 12:56 PM
يزدگرد اول


او پسر شاپور سوم شايد هم شاپور چهارم بود.پس از اينكه به كمك درباريان بر تخت نشست در مقابل آنها ايستاد.بر اساس منابع دوره اسلامي، وي فردي جنگ طلب بوده است ولي منابع به جاي مانده از زمان ساسانيان او را دانا و صلح جو خوانده اند. به گونه اي كه حتي آركاديوس امپراتور بيزانس به سبب رفتار دوستانه يزد گرد تربيت پسر خود را به او سپرد .يزد گرد به ديگر دينهاي زمان خود اجازه حيات داد و به همين علت مورد انتقاد روحانيون زرتشتي واقع شد.ماروثا اسقف بين النهرين به او محبت داشت و همين باعث رفتار خوب او با مسيحيان گشت سرانجام در سال 420 ميلادي به طرز مشكوكي در شمال خراسان جان سپرد. او سر درد هميشگي داشت و براي درمان به چشمه اي در ساو نزديك توس رفته بود و در آنجا درگذشت

armin khatar
07-26-2011, 12:56 PM
بهرام پنجم -بهرام گور


شاپور بزرگترين پسر يزدگرد بعد از او به شاهي رسيد ولي توسط بزرگان كشته شد و خسرو كه نسبتي با يزدگرد نداشت به شاهي رسيد. اما پسر ديگر يزدگرد به نام بهرام پنجم كه از كودكي نزد پادشاه دست نشانده ايران در حيره بزرگ شده بود به ايران آمد و حكومت را از خسرو باز پس گرفت.بهرام پنجم در مشرق ايران هياطله را شكست داد. در سال 422 ميلادي پيماني با روميان بست كه بر اساس آن مسيحيان و زرتشتيان به راحتي در هر دو كشور زندگي كنند.همچنين د رسال428ميلادي مرزبان ارمنستان را به درخواست خود ارامنه عوض كرد .او علاقه به باده گساري و شكار داشت

armin khatar
07-26-2011, 12:57 PM
يزدگرد دوم


در ابتداي كار يزدگرد دوم با كوشانيان -شايد هون ها-به جنگ پرداخت وبه اجبار چند سالي در خراسان ساكن شد تا امنيت را به مرزهاي ايران باز گرداند. اوبلخ را تصرف كرد.پس از آن به سوي عربستان و بعد قفقاز رفت. وزير او مهرنرسه دستور داد تا دوباره زرتشتي دين رسمي ارمنستان شود.به همين علت شورشي از طرف ارامنه بر پا شد و ارمنيان به رهبري وردان شكست خوردند و نابود شدند.عده اي از آنها به داخل ايران تبعيد شد ند.او نخستين شاهي بود كه از لقب كي بغ مزداپرست استفاده كرد.شايد حضور او در مشرق باعث پيوند خوردن او با كيانيان شده بود

armin khatar
07-26-2011, 12:57 PM
هرمز سوم







پس از مرگ يزدگرد دوم دو پسر او پيروز و هرمز با هم درگير شدند. هرمز پيروز را به خراسان فراري داد. در اين دوره درگيري هاي داخلي حكومت را تضعيف كردوآلبانيا مستقل شد و مرزهاي شرقي مورد حمله قوم هياطله قرارگرفت.

armin khatar
07-26-2011, 12:57 PM
پيروز


پيروز پسر يزدگرد دوم بود.او پس از درگيري با برادرش، هرمز سوم،بر او غلبه ميكند و شاه ميشود .او شورش آلبانيا را سركوب كرد ولي به آنها اجازه ميدهد مسيحي بمانند. سپس به جنگ هياطله رفت و در سال 469شاه و همراهان و حرمسرا اسير خوشنواز شاه هياطله ميشوند.در نتيجه ساسانيان سرزمينهايي را به آنها دادند تا شاه خود و خانواده او را نجات دهند ولي شاه هياطله موبد موبدان ،قباد پسر شاه و دخترش را به عنوان گروگان نگه داشت.در اين زمان قحطي نيز در سرزمين ساسانيان رواج مييابد. شاه دوباره به شرق ايران حمله ميكند ولي اينبار خود و 7 تن از پسرانش و همه ارتشش نابود شدند. ساسانيان هرگز تا اين اندازه ضعيف نشده بودند

armin khatar
07-26-2011, 12:57 PM
بلاش

در زمان شاهنشاهي بلاش، ساسانيان بعلت ضعف در دستگاه حكومت، در مقابل ارمنستان و قوم هياطله در مقام ضعف قرار گرفتند. در آن دوران بلاش به قوم هياطله خراج هم ميداد

armin khatar
07-26-2011, 12:58 PM
قباد اول - دوره اول حكومت


در زماني كه قباد به حكومت ميرسد كشور به علت قحطي وجنگهاي نافرجام در ضعف بود در اين زمان مزدك فرقه گرايي در دين زرتشت را موعظه ميكرد و شاه با تكيه به او قصد داشت از قدرت روحانيون دربار بكاهد. سرانجام بلاش به توطيه روحانيون در سال 496 ميلادي دستگير شد و به زندان فراموشي - انوشبرد- افتاد،سپس برادر او جاماسب به شاهي رسيد

armin khatar
07-26-2011, 12:58 PM
جاماسب

پس از به زندان افتادن قباد او به شاهي رسيد ولي همينكه قباد به كمك خواهر خود از زندان فرار كرد و با نيرويي اندك به سراغ جاماسب آمد واو به نفع برادر كنار كشيد و دوباره قباد به شاهي نشست

armin khatar
07-26-2011, 12:58 PM
قباد اول - دوره دوم حكومت

پس از به زندان افتادن قباد،جاماسب به شاهي رسيد، ولي همينكه قباد به كمك خواهر خود از زندان فرار كرد و با نيرويي اندك به سراغ جاماسياب آمد ،او به نفع برادر كنار كشيد و دوباره قباد بر تخت نشست . قباد ابتدا به سرزمين روميان حمله كرد و با گرفتن غنايم خزانه خود را كمي پربار كرد.قباد دفتري به نام مدافع درويشان و دادور تاسيس كرد و به ياري فقيران پرداخت. همچنين از زمينهاي زراعي نقشه برداري كرد و ماليات گيري را ساماندهي كرد. سرانجام وليعهدي خود را به پسر بزرگش كاووس داد ولي موبدان از خسرو پسر ديگر او كه ضد مزدك بود حمايت كردند و بالاخره خسرو در جنگي بر كاووس پيروز گشت و او را كشت

armin khatar
07-26-2011, 12:59 PM
خسرو اول - خسرو انوشيروان


خسرو در ابتداي كار طرفداران مزدك را قلع و قمع كرد سپس خود مزدك را بر دار كرد.خسرو انوشيروان در تاريخ ساساني به فيلسوف معروف است و داستانهاي زيادي از او گفته اند. او با اينكه مخالف پدر بود طرحهاي توسعه پدر را دنبال كردوبه اصلاحات اقتصادي اداري ادامه داد.او باروهايي در مرزها ساخت تا اقوام همسايه به ايران حمله نكنند.باروي دشت گرگان ،گذرگاه قفقاز ،باروي غربي و ديوار اعراب از اين جمله است. او سياستي در پي زمين دار شدن دهقانان پيش گرفت.خسرو انوشيروان مقدار هنگفتي طلا از روميان در جنگ بدست آورد،ارمنستان را زير سلطه گرفت. خسرو اول سوريه را تاراج كرد. در شرق نيز هياطله و تركها را شكست داد .او توسط اسراي رومي شهر انطاكيه خسرو را بنيان نهاد .تا زمان خسرو تنها يك نفر فرمانده سپاه بود ولي خسرو كشور را به چهار قسمت تقسيم كرد و براي هر قسمت يك فرمانده سپاه گماشت

armin khatar
07-26-2011, 12:59 PM
هرمز چهارم


او پسر خسرو انوشيروان بود.خودپسند ومستبد بودو دشمنان بسياري در دربار داشت. او به طرفداري از دهقانان و زمين داران كوچك پرداخت كه به ضرر اشراف بود. هرمز چهارم بهرام چوبين را به جنگ قوم هياطله فرستاد و پيروزي بهرام بر ايشان شهرت بسياري براي او آوردو اين شهرت مورد تاييد شاه نبود . سرانجام هنگاميكه بهرام چوبين در جنگ با روميان موفق نبود شاه به او تهمتهاي بسياري زدوبهرام نيز به سمت تيسفون لشكر كشيد.بزرگان او را از شاهي خلع كردند و پسرش خسرو پرويز را به شاهي نشاندند

armin khatar
07-26-2011, 12:59 PM
خسرو دوم

خسرو دوم نتوانست مقابل بهرام چوبين بايستد و به شهر هيراپوليس گريخت و به روم پناهنده شد .او با سپاه رومي كه عمدتا ارمني بودند به ايران بازگشت و بهرام را شكست داد.بهرام چوبين به شرق گريخت و به تحريك خسرو، تركان او را كشتند.خسرو پرويز به كين خواهي پدر پرداخت و دايي اش كه از كساني بود كه از او حمايت كرده بود وخسرو انوشيروان را از تخت به زير كشيده بود به ماد گريخت و در آنجا به نام خود سكه زد. بهرام چوبين هم قبل از مرگش سكه زده بود و اين دو نفر كساني به جز شاه ساساني بودند كه جرئت كرده بودند سكه به نام خود بزنند و اين نشان از ضعف حكومت ميداد
خسرو پرويز قدرت خود را در دو سوي خليج فارس گسترش داد . دولت لخمانيان وفادار به ايران شد.خسرو به دولت روم حمله كردو سوريه و فراسوي آنرا گرفت.سرداران او با سرعت حيرت آوري سوريه فلسطين آناتولي مصر و ليبي را گرفتند.در اين جنگ صليب مقدس كه در اورشليم بود به دست ايرانيان افتاد.در ادامه جنگ امپراتور روم نيز از طريق ارمنستان به ايران حمله كرد و تا قلب ماد پيش رفت .آتشكده مقدس شيز ايرانيان را خراب كرد.سرانجام خسرو پرويز كه ظرف چند سال فتوحاتش ازهخامنشيان نيز بيشتر شده بود به فرد منفوري تبديل شد كه نتوانسته است از آتش مقدس حمايت كند

armin khatar
07-26-2011, 01:01 PM
بستام



بستام نام دايي خسرو پرويز است هنگاميكه خسرو به فكر انتقام گرفتن از قاتلين پدر افتاد او فرار كرد و به منطقه ارمني نشين پناه برد.ظاهرا او 6 سال حكومت مستقلي داشت تا اينكه به تحريك خسرو وباخيانت همسرش گردويه در مستي به قتل رسيد