PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بیاین از خاطره ها و کاربرهای قدیمی بگید



shirin71
07-21-2011, 04:14 PM
بچه ها من تازه یکماه اینجا عضو شدم و هنوز خیلی از شما دوستای اینجا را نمیشناسم
روزهای اول اومدن به اینجا با اتفاقات عجیبی همراه شد و عده ای نمیدانم چرا باهام درگیری پیدا کردن و من احساس کردم جو اینجا یک جو سنگین و مردانه هست ولی با خودم گفتم همانطوری که تو تمام زندگیم گفتم
میتونم :pi8:
اینجا هم میتونم وایستم و خیلی چیزها را باید نشان بدم .
روزهای یکماهی که اینجا بودم خیلی خاطره انگیز بود ولی برای اینکه انجمن های خالی را پر کنم کمتر وقت حرف زدن و آشنا شدن با قدیمیهای اینجا را داشتم .
دوست دارم اگه بقیه ناراحت نمیشن بیاین با هم حرف بزنیم .
از روزهای ورود خودتان به اینجا بگید .
دلیل ورود و دلیل ماندگاری اینجا چی بود ؟ چه دوستایی اینجا بودن که الان رفتن ؟
واقعا چرا تو این همه انجمن بزرگ و کوچک تو اینترنت ایران اینجا را برای فعالیت انتخاب کردید ؟ برخی از شما واقعا تعصب عجیبی روی اینجا دارید و من کمتر جایی را دیدم که مدیرهاش تا این اندازه به انجمن وفادار باشند و راستش تنها جایی هست که دیدم بقیه تصمیم میگرند و ادمین سایت هم به حرف اونها گوش میده و برام خیلی جالبه بدانم چرا اینقدر روی اینجا تعصب دارید ؟ چه شناختی از همکارن خودتان تو انجمن دارید و بهتر نیست از خصوصیات خودتان بگید تا هم همکاران و هم کاربرها با اخلاقیات و خصوصیات شما اشنا بشن ؟
اول از همه از مدیرا و بزرگترهای سایت میخوام تا تو این تاپیک شرکت کنند و از ادمین میخوام تو تاپیک عمومی علت ورودش به دنیای پردردسر اینترنت را بگه ؟ چه مشکلاتی داشته ؟ چه مشکلاتی داره ؟ چه اهدافی داره ؟
بقیه بزرگترها و کاربرها هم شرکت کنند تا معلوم بشه چه چیزهایی باعث جذب و ماندگاری اونها و سایر کسایی که میاند شده ؟
بیاین یک انجمن نمونه بسازیم و این تنها وقتی میشه که ضعفها و نقاط قوت خودمان را بشناسیم

از همه شما میخوام شرمنده کنید و شرکت کنید :from me :

Pezhman
07-21-2011, 04:58 PM
درود
راستش من مدت زیادیه تو نت فعالیت می کنم
اول هم از ir-tci یا فکر کنم از gsmaria شروع کردم از 6 سال پیش که n73 خریدم
بعد هم تو فوروم های موبایل خارجی فعالیت می کردم
و...........
ولی توی هر کدوم به غیر از gsmaria و موبایلستان نهایت 500 پست داشتم

بعد اولین بار توی یه فوروم خارجی با لیچ و مستقیم سازی آشنا شدم و اون شد قصد به عرفان :d:
گشتیم دیدیم سه چهارنفر تو سایت های فارسی این کاره ان و واقعا اطلاعات دارن
اولین نفر سینای عزیز دوست قدیمی من بود که من خیلی قبل از آذردانلود با اون در موبایلستان و در بازی های آنلاین ان-گیج آشنا شدم
من اون موقع منابع رپیدلیچ خارجی به خوبی دستم بود و سینا هم تقریبا از این موضوع خبر داشت
و با چندین گروه ویتنامی که فقط با ایمیل با گروه در تماس بودن همکاری داشتم

این شد که دیدم سینا اینجا فعالیت می کنه من هم اومدم البته اون اولا خیلی
بچه ها به من سخت گیری کردن برای مجله ها :d::ashk:
در حالی که فوروم بخش موسیقی و لهو لعب هم داشت :gah9::yeah:

خب من که دیدم بچه ها به غیر از ادمین (البته من نمی دونم ::w8:) به من سخت می گیرن قید اینجا رو زدم و بی خیال اینجا شدم که سینا نگذاشت (البته به خاطر موضوع دیگه ای بود :ashk:)

بعد از مدتی فوروم ساس شد و اون قضایا ولی من دنباله فوروم رو گرفتم چون از فضاش خوشم اومده بود و زیاد به غیر یک ، دو نفر کسی آجان بازی نمی کردا
بعدش
بخش نرم افزارهای شیر رو اولین بار در نت بطور تخصصی و با حمایت محمد عزیز افتتاح کردیم
و با دوستان عزیزی چون سید حسین ادامه دادیم.......
بعد هم سینا فورومی زد که اونجا هم مدیر بودم ولی فضا اصلا خوب نبود
وظایف هم درست مشخص نبود من هم از اونجا استعفا دادم

تا اینجا هم از اونجایی که از محمد عزیز ادمین بازی ندیدم موندگار شدم


تا حالا اینقدر ننوشته بودم
قصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید

:merc567:

Mohamad
07-21-2011, 06:07 PM
به نام خدا
سلام به همه عزیزان همکار و کاربران عزیز مجموعه بزرگ p30ask :^:
خیلی از حرفها را قدیمیها میدانند و بخشی از اونها را تو بخش های خصوصی گفتم ولی به خواست همکارمان که واقعا پیشنهاد جالبی دادند اینجا هم بخشی از اونها را بازگو و حتی نکاتی جدید را میگم ...
از وقتی یادمه و بچه بودم همیشه به سیستم های الکترونیکی و کامپیوتری علاقه داشتم و کار خودم را جالبه بدانید از ms-dos v5 و gwbasic که اون زمانها بود شروع کردم ولی شروع کار من تو نت برمیگرده به سال 83-84 که در اون زمانها با ورود به نت دنبال علم و دنیایی تازه از ندانسته هام بودم و سخت دنبال یادگیری ، دقیقا یادم نیست ولی فکر کنم اولین فرومی که عضو شدم irdvb.com بود و بعد هم فروم p30world و بعد از اون عضویت در یک انجمن و گروه امنیتی که مدتها شد تمام زندگی من ، صبح تا شب کارم تحقیق و مطالعه بود تا بتونم بیشتر از ماهواره و البته dvb یاد بگیرم تا اینکه فروم irdvb فیلتر شد و بعد جای اون را به parsdvb دادند و البته من همچنان بیشتر بر روی روشهای امنیتی کار میکردم این جریانات ادامه داشت تا اینکه گروه ما تو ایران در مورد dvb بهم ریخت و من هم تمام توان خودم را بر روی همان امنیت گذاشتم تا اون شب که ماجرایی را فهمیدم و دقیقا از همان شب اون ایمیل اون یوزر و اون اسم برای همیشه نابود شد و شخصیتی دیگه برای خودم ساختم که هیچ علاقه ای به هک و امنیت نداشت .
اینبار من هم به موبایل روی آوردم و اولین انجمن موبایل که عضو شدم انجمن ایرانی موبایلستان بود که البته یادمه من از آدرسی به اسم پیام سرا وارد اونجا شده بود ولی متاسفانه اونجا با برخورد زیاد خوبی مواجه نشدم و به فرومهای خارجی روی آوردم . دنیایی تازه و جذاب از موبایل روی من باز شده بود و با کمک همان فرومها هر روز دانسته ای جدید به دانسته هام اضافه میشد و برای کمک به هموطنای خودم و علاقه ای که به آموزش داشتم دوباره به موبایلستان برگشتم و روزها خوب پیش میرفتن تا سر یک مورد اعتقادی و حساسیت زیاد من به وطن با یکی از مدیران ارشد اونجا که خانم هم بودند درگیری لفظی پیدا کردم و به شدت جواب توهین اون به وطن عزیزم را دادم ، اون پست اولین و آخرین پست من تو بخش گوناگون اون انجمن بود چون صبح فردا دیدم بن شدم :d:
به شدت ناراحت و عصبانی بودم اولش تصمیم گرفتم کاری کنم که دیگه اسمی از اونجا باقی نمانه ولی بعد بیخیال شدم و چند ماهی تو نت نیامدم تا اینکه به خاطر یک ایمیل بعد 6 ماه آنلاین شدم و وقتی به یکی از اون فرومهای خارجی رفتم دیدم دوست عزیزی که همه آموخته هام در دنیای موبایل را مدیون اون هستم من را مدیر بخش کرده و این برام خیلی جالب بود .
بعد از اون یوزر خودم را به یوزری که همه میشناسند و قیلا هم گاهی از اون استفاده میکردم تغییر دادم و تصمیم گرفتم به تمام سایت های جدید موبایل کمک کنم و تو هر انجمن 30 تا پست بذارم .
از روی امضا یک کاربر وارد سایت و انجمن تازه تاسیس موبایل 1 شدم و طبق عادت 30 تا پست را دادم و خواستم برم که دیدم من را مدیر کردن ، خنده ام گرفت ولی واقعا وقت نداشتم ولی به خاطر محبت مدیران اونجا که برادران برومندپور دوستای عزیزم بودند تصمیم گرفتم مدتی اونجا بمانم و این شد آغاز راهی جدید چون اوایل با آقا علیرضا و بعد با آقا احمدرضا دوستی و برادری شدیدی بین ما بوجود آمد و روزهای خوبی داشتیم . اضافه شدن دوستان جدید که به اصرار اونها را به مدیریت اضافه میکردم مانند آقا پژمان غلامی ، آقا نیما استخری و چند تن دیگه از دوستان روزهای خوبی بود تا اینکه متوجه موردی شدم و اون اینکه برای برخی خدمات یکی از مدیران از کاربرها پول خواسته بودم برام این مورد خیلی سنگین بود جوری که تا اخراج اون مدیر پیش رفتم و اصلا برام مهم نبود که اون فعالترین مدیر انجمن هست و کاری کردم که همان دو نفر که از اونها پول خواسته شده بود از اون آقا قویتر و ماهرتر هم شدند .
روزها خوب بود تا اینکه بر اثر یک سوتفاهم تصمیم گرفتم موبایل 1 را ترک کنم ، برام سخت بود جدا شدن از جایی که از روز اول خودم اون را ساخته بودم ولی وقت رفتن بود با سایت آقا رضا آشنا شدم و همانجا با سینا هم آشنا شدم ، من با وجود اثرار آقا رضا مدیریت را قبول نکردم ولی اون لطف کرد و تمام امکانات مدیریتی را برام فراهم کرد و حتی پسوورد خودش را هم بهم داد .
در همین ایام با اثرار دوستان و همکاران موبایل 1 و همچنین پیشنهاد دوست عزیزم آقای مهندس صباغی اینجا را ساختیم . سینا هم که مدیر بخش کامپیوتر گوشی باز بود با من به اینجا اومد ولی متاسفانه نمیدانم چی شد که بین پژمان ، پرویز و سینا به دلیل یک اشتباه نیما در حذف یک تاپیک کدورتی عجیب پیش اومد .
برام قابل درک نبود که فقط به خاطر یک اشتباه کوچک از من خواسته میشد که با نیما که اون زمان ناظم انجمن بود برخورد کنم !!
در همین اوضاع باز به خاطر یک تاپیک نیما بین من و آقای صباغی هم کدورتی جزیی پیش اومد که دقیقا سه روز بعد سرور سایت به دلیل استفاده از ویبولیتن نال شده و همچنین فبلمهای کپی رایت دار آقا سینا که بر روی سرور اصلی سایت آپلود شده بود به حکم دادگاه فلوریدا در آمریکا از طرف کانادا توقیف شد و ما نه راه پس داشتیم و نه راه پیش ....
خیلی از کسایی که ادعای دوستی داشتن شمشیر را از رو بستن ، برام جالب بود که شرکت ویبولیتن به دلیل تحریم ایران و انتقال حاضر به فروش لایسنس به ما نبود .
بارها به آقای صباغی دوست عزیزم و مدیر گروه آراز پداز در مورد ویبولیتن هشدار داده بودم و دادن فضا هم به سینا بر خلاف نظر من و حتی بدون اطلاع من بود و باز من را مقصر میدانستن که برای برگشت مجموعه تلاش نمیکنم .
پیشنهاد آقای صباغی عدم استفاده از ویبولیتن بود و دوستان هر کدام حرفی میزدن ، تنها کسایی که از من حمایت میکردن پژمان بود که نمیدانم از کجا من را از موبایل 1 پیدا کرد :دی و همینطور دوست کوچلو و دوست داشتنیم نیما ، تصمیمم را گرفتمو اعلام کردم از این پس تنها حامی آذردانلود خواهم بود و بلافاصله p30ask ثیت و گروه جدیدرا ایجاد کردم .
تنها دو روزط بعد بود که گروه آراز پرداز سهم خودش را به من فروخت و در حقیقت یک دامنه را با قیمت گزافی خریدم . در حال بررسی شرکتها بودیم که با بلوهاست آمریکا قرارداد بستیم ولی هنوز لایسنس خریداری شده از ویبولیتن را تحویل نگرفته بودیم که به دلیل ایرانی بودن ساسپند شدیم .
ایستاده بودم و حاضر نبودم که کوتاه بیام ، ایرانی تسلیم نمیشه و نشدم و اینبار با شرکت انگلیسی وارد معامله شدیم و بعد از اطمینان از عدم مشکل داشتن اونها با ایران انجمن راه اندازی شد . دوستان دیروز و دشمنان امروز ما که از راه اندازی انجمن تعجب کرده بودند اینبار دست به اقدامی عجیب زدن اونها با جمایت سینا که مدیر کل انجمن بود اقدام به ایجاد یوزر دوم کرده و شروع به تهدید مدیران اینجا کردند ، با عنوان اینکه کلمه آذرنشانه آذربایجان است اقدام به راه اندازی جنگ روانی کردند و حال اونکه آذر به معنی آتش و آذردانلود برابر با دانلود آتشین هست و از طرفی نام گروه ما p30ask به معنی پرسش و پاسخ در مورد کامپیوتر هستش ...
تیر این آقایون به سنگ خورد هر چند امیدوار به بازگشت اونها بودم ولی دیدم نه فایده ندارد و بی فایده است .
از اون روزها ، روزهای زیادی گذشته ، روزهایی که در نبود من سایت مورد هدف حملات قرار میگرفت .
روزهایی که نیما هم دیگه نتونست بیاد نت و تنها کسی که از اون گروه روزهای اولیه مانده همین پژمان و سید حسین هستن .
روزها گذشت ولی هر بلایی سر ما آوردن نتونستن ما را تسلیم کنند .
فیلتر کردن ، ساسپند کردن ، سرور را مورد حمله قرار دادن ، تهدید کردن ولی ما گروهی علمی و مستقل از همه و بدون حمایت احدی هستیم . ما نه نیاز به حمایت مالی کسی داریم و نه نیاز به حمایت فنی و اینجا فقط و فقط برای خدمت به ایران و ایرانی و بعد از اون تمام جهانیان ساخته شده ...
امروز گروه p30ask با دارا بودن 4 انجمن و بیش از 50 پرتال علمی و نرم افزاری و همچنین داشتن 8 دامنه ملی و بین المللی نه یک گروه کوچک که یک کوه استوار است به همت همه شما عزیزانتیم مدیریتی ما را مهندسان و جوانهای دانشجو همین کشور تشکیل میدن ، کسایی که هر روز از اونها نکته ای جدید را یاد میگیرم ، امروز همه مدیران ما از مدیران کل گرفته پژمان ، بهزاد ، سید حسین ، کاظم ، احسان ، مجتبی و .... همه و همه عاشق یاد گرفتن و یاد دادن هستند .
شیرین خانم گفتی اینها تعصب دارند !!!
بله دارند ، چون میدانند اینجا به بیراهه نخواهد رفت و روزی ثابت میکنیم علم و اخلاق را با هم جمع کردیم .
از بودن در کنار همه شما عزیزان احساس افتخار میکنم . خدا به من کمک کنه تا بتونم اونچه را که قول دادم و اونچه را که به اون اعتقاد دارم را به سرانجام برسانم .
شرمنده سر همه شما عزیزان را به درد آوردم
شاد و پیروز باشید.
دوست و برادر همه شما عزیزان
محمد :^:
www.AzarDL.com
www.P30Ask.com
www.AzarMob.com
www.AzarGraphic.com
www.AzarDL.org
www.P30Ask.net
www.DvbFilm.com
www.pc4you.com

shmp30
07-21-2011, 07:41 PM
سلام ...
ممنون از شیرین خانوم بابت این تاپیک خوبی که ایجاد کردند و باعث میشه که بیشتر در مورد گذشته‌ی هم دیگه بدونیم .
---
اولین انجمنی که من عضو شدم انجمن پی سی ورلد بود (4-5 سال پیش)
توی اون انجمن یه گروهی بودند که لینک برای ملت مستقیم میکردند .
تا مدتها اون گروه کارشو به خوبی انجام میدادند و همه خوشحال و راضی بوند .:yeah:
اما بعد از یه مدتی حجم کار و لینک ها خیلی زیاد شد و اعضای این گروه هم تک تک دلسرد شدند و دیگه مستقیم سازی لینک رو ادامه ندادند.
کلا فضای اون انجمن بهم ریخت و همه یوزر های خوب یکی یکی داشتند میرفتند و جو جالبی نداشت دیگه .
منم که دیگه اونجا نمیتونستم لینک هامو مستقیم کنم باید دنبال یه راه جدید میگشتم ! :d:
دقیقا این جمله رو توی گوگل سرچ کردم " مستقیم کردن لینک های آپلودسنترها " و اولین سایتی که اومد موبایلسان بود !
توی اون انجمن هم با سینا آشنا شدم و دیدم که آدرس اینجارو توی امضاش گزاشته .
وارد اینجا شدم و در انجمن چنتا تاپیک بیشتر نبود و تازه راه اندازی شده بود .
برای جبران یه قسمت کوچیکی از کارایی که سینا برام انجام داده بود شروع کردم به فعالت در انجمن و در بخش فیلم مدیر شدم .
چند هفته بعد سایت دیگه برام باز نشد و توقیف شد و تمام اطلاعاتش پاک شد .
توی همون چند روز وابستگی خاصی به سایت پیدا کردم و برام خیلی جالب بود که مدیر ها و مخصوصا ادمین اصلا خودشونو نمی گرفتند و خیلی راحت و سریع جواب پیام های منو میدادن .
یه 10 - 15 روزی بود هر روز به سایت سر میزدم تا اینکه انجمن دوباره راه اندازی شد و فعالیتم رو از اول شروع کردم و با لطف دوستان سینای عزیز ، پژمان و آقا محمد و احسان عزیز و بهزاد جان هر روز اطلاعاتم در مورد همه چیز بیشتر شد .

همینطوری شد که به اینجا خیلی وابسته شدم و دیگه برام قابل قبول نبود که توی انجمن دیگه ای فعالیت کنم!

این بود خلاصه ای از گذشته من توی 1-2 سال پیش .
ممنون از همه . :from me :

shirin71
07-21-2011, 08:16 PM
من سابقه ام اینجا خیلی کمه و بیشتر دوستای قدیمی را نمیشناسم ولی تو ایم یک ماه اونقدر اینجا وابسته شدم که تنها خداحافظی از اینترنت من را از اینجا جدا میکنه ولی اشناییم را با اینجا میگم .
من تو انجمن های زیادی فعالیت داشتم ولی مدتی بود از محیط همه اونها خسته شده بودم یادمه تو ایران فروم روزی بالای 500 تا مطلب داشتم ولی چه فایده کم کم از همه چیز خسته شده بودم
یه شب خواستم گوشی خودم را اپدیت کنم که اون شب اتفاقی افتاد و تا نیمه شب که مجبور سراغ گوشی رفتم تا شماره یکی از اقوام را دربیارم گوشی همین طور به لپ تاپ وصل بود ولی وقتی کابل را از گوشی کشیدم یک بوق کوتاه زد و بعد خاموش شد
اشکم دراومده بود و نمیدانستم چیکار کنم و فقط داشتم انگشتم را گاز میزدم دلم میخواست داد بزنم یک دفعه به فکرم رسید از اینترنت کمک بگیرم ساعت دو شب بود و من حتما باید زنگ میزدم دیدم سیستم داداشم روشن هستش و تو یک سایتی بود قبل از رفتن بیرون من سایت را صفحه اولش باز کردم و دیدم یک نفر فقط اونجاست با ناامیدی بهش پیام دادم که جایی را میشناسه که بتونند کمکم کنند تا گوشیم را روشن کنم
بعد سریع رفتم سراغ گوگل و جستجو کردن چند دقیقه بعد دوباره همان سایت را رفرش کردم که دیدم اون ادم جواب داده چه مشکلی دارید ؟ و گوشی شما چیه ؟
راستش با کلافگی فقط مدل و گفتم و بعد چند دقیقه که برگشتم دیدم یک لینک دادن بهم که دانلود کنم و شروع به راهنمایی کردن
نمیدانم خنگ نیستم ولی چرا هر کاری میکردم روشن نمیشد
دو ساعت گذشت اون بنده خدا بهم گفت که دیگه چشمهاش نمیبینه ولی تا نزدیکی صبح اونقدر با حوصله به پیامهام جواب داد که گوشیم روشن شد و من حتی ازش تشکر هم نکردم .
چند روز گذشت من حتی یادم نبود تو کدام انجمن اون را دیدم و داداشم هم یادش نبود و میگفت همان شب اونجا عضو شده ولی من اسم اون را یادم بود .اونقدر گشتم تا دوباره اونجا را پیدا کردم ولی درست از همان شب اون هم دیگه نرفته بود اونجا ولی وقتی روی امضا اون که یک عکس تبلیغی بود کلیک کردم اومدم اینجا ولی هیچی اینجا کار نمیکرد و تا وارد شدم موس و همه چیز از کار افتاد ولی وارد انجمن که شدم برام انگار یک خانه تازه بود .
دنبال اسمش تو تمام کاربرها گشتم ولی نبود و دیگه نا امید شده بودم
4300 صفحه کاربر را گشته بودم و نزدیک صبح به چند تا از مدیرها پیغام دادم ولی اونها هم اون را نمیشناختن
گیج شده بودم که حسین اقا من را نجان داد و گفت همان ادم ادمین اینجاست
باز هم گیج شده بودم چون وقتی از خود اون پرسیده بودم momfilm را میشناسی درست جواب نداده بود و راستش هنوز اون پیام را دارم :

سلام
خوش اومدین
امیدوارم لحظات خوبی در اینجا داشته باشید
خانم momfilm هم مثل بقیه اینجا کار میکنه گاهی و اون فرقی با بقیه نداره
نمیدانم شاید شما را اذیت کرده اگه اینطوره بهم بگید تا توبیخ بشه
اگه کاری داشتید سید حسین و پژمان و سارا میتونند کمکتون کنند من هم در خدمت هستم
ولی زیاد دنبال اسمها نباشید چون اونها فقط اسم هستند و روزی از ذهنها پاک میشند .
شاد و پیروز باشید

و من امروز به جبران همان محبت و شخصیت اون ادم که بی منت کاری کرد اینجا هستم و هر چند نمیتونم زیاد کمک کنم ولی سعی میکنم یاد بگیرم و کمک کنم :from me :

!INFERNAL
07-21-2011, 08:21 PM
سلام به دوستان گل...
من از کجا شروع کنم:d:
خوب اول اینو بگم که من یازده ماه که با این سایت اشنا شدم تقریبا اواخر مرداد 89 که یک ماه دیگه میشه یک سال....
قضیه ی اشنایی من با بالایی ها فرق داره :d:
من چهار سالی میشه تو نت هستم اما فقط دو یا سه سال هست که تو انجمن ها عضو هستم .
اوایل بیشتر تو کار دانلود نرم افزار و بازی و... بودم و فقط به سایت های دانلودها و میهن سر میزدم...
من عشق بازی های ویدیویی هستم و تا حالا هم هروقت وقت می کنم بازی های ویدیویی انجام میدم...
من دنبال کرک یک بازی بودم این بازی واقعا کرکش کمیاب بود و تنها جایی که لینکش را داده بود پی سی وردلد بود از این موضوع من با پی سی وردلد اشنا شدم اما سعی می کردم کمتر فعالیت کنم چون مدیرانش واقعا با کابرا بد رفتار بودند ...
خلاصه من با سایت ناین مووی هم اشنا شدم و دیدم فروم باحالی هست به همین دلیل شروع به فعالیت در این فروم کردم ...
دنبال یک سریال برای کسی بودم که گوگل این سایت را معرفی کرد و بعد از وارد شدن و ثبت نام کردن چشمم به تاپیک دعوت به همکاری افتاد کنجکاو شدم و به تاپیک سر زدم و برخورد مناسبی که با کاربران میشد من را جذب اینجا کرد و درخواست برای همکاری دادم و فعالیت ما شروع شد ..
در اینجا صمیمیت زیاد بود میان مدیران و کاربران وقتی چند لحضه از انجمن دور میشدم دلم برای بچه ها تنگ میشد...
بهزاد خیلی من را در مورد مدیریت راهنمایی کرد و خیلی چیزا یادم داد و از حسین و پژمان خیلی چیزها یاد گرفتم که خودتون اگاه هستید و محمد ادمین هم که من را شرمنده کردن خیلی زحمتشون دادم و خیلی چیزها در مورد کنترل پنل و سایت داری به بنده اموختن و هنوز هم اگر سوالی داشته باشم ازشون میپرسم....
حرف آخر سرتون را بیشتر از این درد نیارم من آذر دانلود را تا آخر ولش نمی کنم :d:...

Atabay11
07-21-2011, 10:36 PM
نوبته منه
بابك هستم و 30 و چند سالمه
يادمه كه دوسته عكاسي داشتم كه بهم روتوش عكس رو ياد نداد
رفتم دنبال آموزش فتوشاپ
10 سالي ميشه
اونقدر ياد گرفتم و استعداد داشتم كه همه عكاساي شهر الان دنبالم ميان تا چيزي ياد بگيرن
وقتي با نت آشنا شدم تو پرشين فروم عضو شدم
ديري نپاييد كه مدير بخش گرافيك شدم
فعاليتم زياد شد و در سايتهايي مثل Danlod.ir و Sat98 و Interp30 و Farsisat و دها سايت ديگه مديريت بخش گرافيك با من شد
كم كم خسته شدم
از همشون خداحافظي كردم و مشغول كاراي خودم شدم
يه روز دنبال ليچ رايگان بودم كه گوگل اينجا رو معرفي كرد
هدر جذابي نداشت
عضو شدم و يه هدر براي قدر داني از زحمات مديران طراحي كردم
پيام خصوصي دادن كه شما يه بنر هم بزنين كلي امكانات ميديم
راستش دنبال امكانات نبودم ولي اشخاص جالب و با حالي به نظر ميرسيد اينجا باشن
منم بنر زدم و كلي ازم تقدير و تشكر شد
كلا آدماي با حالي داشت
مديران با حال و مديريت با حال
اخلاقي داشتن كه تونستن منو نگه دارن
آدمي نبودم كه يجا بمونم
الانم راضيم از بودنم در جمع اين آدما
اميدوارم همشون موفق و مويد باشن
همين

Behzad AZ
07-24-2011, 01:00 PM
تا پیک خوبیه درست چند ماه پیش میخواستمعین این تاپیک رو بزنم ولی یه ماجراهایی شد واین کار من عقب افتاد که شیرین خانوم زحمتش رو کشیدن
ممنون از شیرین خانوم

اقا ماجرای من:
از مدتی که تو نت بودم تو فروم های زیادی عضو شدم سایت های زیادی رو سرک کشیدم با خیلی ها در گیر شدم
بعضی مواقع مشکلات سیستمم و... باعث می شد من از هرکسی که در زمینه ی کامپیوتر اطلاعاتی داره صحبت کنم وازش راهنمایی بخوام
اینم بگم که من محمد رو از خیلی وقت پیش میشناختم وباهاش رفیق بودم اخه همسایه بودیم وهستیم
یادمه یه بار با محمد در باره ی سایت صحبت میکردیم دیدم اطلاعات خوبی داره بهش گفتم که محمد تو چرا یک سایت نمیزنی با این اطلاعاتی که داری محمد هم گفت سایت بزنم چیکار کنم ؟؟:دی
ما هم بی خیال شدیم:d:
بعد از مدتی دیدم محمد یه سایت یا بهتره بگم فروم راه انداخته که به من گفت با دوستای اصفهانیش سایت رو اداره میکنن فکر کنم اقا احمد رضا واگه اشتباه نکنم برادرشون
بعد که نمیدونم جریانات به چه شرحی بود با اقای صباغی معلم عزیز رضا شریک شدن که با سهل انگاری اقای صباغی انجمن ساس شد
خلاصه من از طرف محمد دعوت شدم بیام تو سایت عضو بشم من هم زیاد تو فروم ها فعالیت نداشتم وبیشتر کاربر بودم تا مدیر
بعد از مدتی فعالیت وراهنمایی های محمد وبقیه ی دوستان شدم مدیر انجمن کامپیوتر
یادش بخیر عجب خاطره هایی داشتیم
خلاصه در عرض فکر کنم 2 ماه و رفتن اقا سینا ما جای ایشون رو گرفتیم شدیم مدیر کل انجمن:yeah:
تا قبل از جریانات قبلی سایت و.... یه مدت هم من تو سایت پیش عزیزان نبودم تا به چند هفته پیش
این بود نت نامه ی من کم نوشتم که همه بتونن بخونن

جا داره که از احمد رضای گل هم یادی بکنم که قبلا بین ما بودن والان بنا به مشکلات سربازیش اینجا نیستن
اقا نیمای گل هم یادمون نره که چقدر بیچاره رو رنجوندیم:دی
به خاطر تاپیک صندلی داغ

اینم بگم که اولین باری که سایت فیلتر شد هم تقریبا موقعی بود که صندلی داغ نیما برپا بود یادش به خیر صبح بیدار شدم دیدم صفحه ی محبوب دل ها جلوم ظاهر شد
موقعی که به محمد گفتم فیلتر شدیم باورش نمیشد
:gah9:

عجب خاطره هایی بود یادش به خیر

shirin71
07-24-2011, 01:06 PM
اقا بهزاد کاش بیشتر توضیح میدادید چون شما دوست و همسایه اقا محمد هستید و خیلی بیشتر از ماجراهای سایت میدانید
راستش من اسمم شیرین هست و شیری هم نیستم :ashk:

Behzad AZ
07-24-2011, 01:22 PM
اقا بهزاد کاش بیشتر توضیح میدادید چون شما دوست و همسایه اقا محمد هستید و خیلی بیشتر از ماجراهای سایت میدانید
راستش من اسمم شیرین هست و شیری هم نیستم :ashk:
اصلاح شد شرمنده
من خاطره زیاد دارم ولی چون اگه نوشته های کسی طولانی باشه خودم سختم میاد اونارو بخونم کم مینویسم که همه بخونن باز اگه خاطره ای خاصی مد نظر هست ویا... بپرسید جواب میدم
:from me :

shirin71
07-24-2011, 01:28 PM
اصلاح شد شرمنده
من خاطره زیاد دارم ولی چون اگه نوشته های کسی طولانی باشه خودم سختم میاد اونارو بخونم کم مینویسم که همه بخونن باز اگه خاطره ای خاصی مد نظر هست ویا... بپرسید جواب میدم
:from me :

من هم نمیخونم اقا بهزاد ولی اینجا یاد گذشته ها هستش و من الان داشتم مطلب همکاری به مدیریت را میخوندم که دیدم خاطره و ادمای زیادی اومدن و رفتن میدانم سخته خوندن مطلبای دراز ولی این یکی فرق داره

shirin71
07-25-2011, 04:30 PM
چرا مدیرا و کاربرها شرکت نمیکنند ؟ چرا بزرگترها کاملتر نمینویسند ؟ چرا از خاطراتشان نمیگن ؟ یعنی شماها تو این همه مدت خاطره ندارید از اینجا ؟ اقا محمد اقا پژمان اقا حسین اقا بهزاد اقا احسان اقا مجتبی الهام جان مژگان جان اقا رضا اقا کاظم سارا خانم رها جان و همه کسایی که اسم اونها یادم نیست و نمیدانم کدام قدیمیتر هستن مثلا علی اقا 20 و بقیه مدیرهای انجمن که میتونند خاطرات خودشان را بگند و یادی از دوستای خودشان بکنند

Behzad AZ
07-25-2011, 05:34 PM
من همیشه میگم ادم باید خاطره های بد رو فراموش کنه برا همین من هم خاطرات بد رو فراموش کردم چون توی این فروم خاطرات بدی هم داشتیم از بعضی مدیرا وبعضی جریانات که بهتره به فراموشی سپرده بشه خاطرات خوب هم هست ولی شاید برای من خوب باشه وبرای بقیه بی ارزش باشه برا همین من هم منتظر میمونم تا بقیه هم شرکت کنن شاید دوباره من هم شرکت کردم

shirin71
07-25-2011, 05:38 PM
خوب و بد همیشه هست و اگه دو نفر زیادی با هم دوست باشن بیشتر دعواشون میشه
من و داداشم هفته ای نه روز از هفت روز رو با هم دعوا داریم ولی حتی بیشتر از مامان و بابام هوای همدیگه را داریم :yeah:
خاطره خاطره است و باید گفته بشه ولی از بدهاش باید یاد بگیریم که دیگه نباید اونا پیش بیان

sorna
08-01-2011, 08:57 PM
درود

من کارم توی نت به صورت فعال با اذر دانلود شروع کردم و قصد دارم تا زمانی که توی نت باشم همینجا باشم و اگر روزی اذر دانلود نبود من هم دیگه توی نت فعال نباشم

از مدیرهای سابق پرسیده بودین روزی سایت راه اندازی شد برای بار دوم smrbh (http://forums.azardl.com/member.php?u=4) بود که داشت تا شب ساعت دو ،سه انجمن ها رو با اقامحمد درست می کرد و جزو سرپرست ها بود راستی ما انوقت 6تا سرپرست بودیم dverbame (http://forums.azardl.com/member.php?u=3)،pejman.gh (http://forums.azardl.com/member.php?u=12)،parwiz (http://forums.azardl.com/member.php?u=10)،Ahmadreza_b (http://forums.azardl.com/member.php?u=6)
پژمان غلامی و پرویز خیلی زود از بین ما جدا شدن که بعدشم سینا رفت که جایی سینا بهزاد اومد جزوسرپرستها ناظم سایت اون زمان شروعSeEzAr (http://forums.azardl.com/member.php?u=20)بود که کم کارترین وپر حرفترین عضو سایت بود که بعداز مدتی مجبور شدیم از پژمان دراین پست استفاده کنیم که الان در پست معاونت سایت هستند

اولین مدیر بخشمون هم رضاوسید حسین بودکه یادم اون زمان سید حسین نسبت به این مسله که همه اینجا سرپرست ناظم هستند ومدیری وجود نداره اعتراض کرده بود که سینا پست دعوت به همکاری رو زد وهر کسی مدیریت یه بخش بر عهده گرفت

این یه تاریخچه از اویل سایت که برای بار دوم راه اندازی شده بود

خوب میدونم زیاد روده درازی کردم قصه ما به سر رسید کلاغ به خونش رسید اینبار

:from me :

M.A.H.S.A
08-10-2011, 11:26 PM
سلام

اگر اجازه بدید منم یکم از گل کارهای خودم بگم البته من همیشه خراب کارم .البته خاطره من کلا از نت هست چون اینجا که تازه امدم و خاطره زیادی ندارم




حدود 7 ساله که با دنیای مجازی اشنا شدم از وقتی که رفتم دانشگاه 84-83 ابان ماه اونجا اینترنت مجانی داشت منم که عاشق خراب کاری رفتم تا هم به مسیول سایت اقای یوسفی کمک کنم هم یکم شیطونی کنم

اونجا بود که ریس دانشگاه به من و اقای یوسفی گفت برای دانشگاه سایت اختصاصی درست کنیم که دانشکده عملی کاربری واحد *** تک باشه ما هم بسمه ا... شروع کردیم من و اقای یوسفی ،سایت رو بالا اوردیم بعد 1 ماه بعد به ما گفتن که حالا انجمن بزنید که تخصصی باشه برای دانشگاه که مطالب علمی و مقالات و پایانامه ها دانشکده ما در اون باشه اقای یوسفی هم از انجمن چیزی بلد نبود که چه طوری هست چه طوری نیست تصمیم بر این که یک نفر سومی رو هم بیاریم که سپنتا دوستم من امد و تو کارها کمک کرد ما اونجا رو راه اندازی کردیم البته اینو بگم که انجمن و سایتی که ما درست کردیم my bb کار کردیم چون هم به قول معروف راهت بود و سپنتا هم همین رو بلد بود. اقای یوسفی کارهای مدیریت رو انجام میداد و سپنتا کارهای فنی منم که ریختن اطلاعات رو بر عهده داشتم 1 ماه نشد که کلی از بچه های دانشگاه امدن و به ما کمک کردن

تو دانشکده معروف شده بودم به اطلاعاتی همه منو می شناختن چون باید مقالاتی رو که بچه های می نوشتن رو فایل های ورد رو می گرفتم و به پی دی اف تبدیل میکردم تا در انجمن قرار بدم یا عکس های و طراحی های بچه های گرافیک و چاپ رو اسکن می کردم و در سایت قرار میدادم و کارهای مثل این رو حتی یک روز مقالات انقدر زیاد بود که سر کلاسم نتونستم برم چون باید مطالب بچه های چاپ رو در انجمن می زاشتم و از نمایشگاه بچه های گرافیک عکس می گرفتم و به صورت گزارش در انجمن می زاشتم تازه اون روز هم امتحان میان ترم هم داشتم که وقتی استاد دید دارم چه کار می کنم یک صفر بزرگ تو لیست گزاشت و گفت مهسا من اینو به هیچ عنوان پاک نمی کنم تا بدونی درست مهم تره و همان روز چند ساعت قبل ترش دکتر گفت اگر این گزارش رو تو سایت نزاری از دانشگاه اخراجی .واقعا وقتی استاد اینو گفت داشت گریم در می امد و رفتم تو سایت و سرمو گزاشتم رو کیبورد و گریه کردم که اقا یوسفی امد و همه چیز رو گفتم اون هم رفت پیش دکتر و شروع کرد به دعوا کردن چند رو بعد دکترمعذرت خواهی کرد ولی اون صفر هیچ وقت پاک نشد و اون درس رو افتادم.

اون سایت و اون انجمن 2 سال نیم کار کرد من هم کارهای مدیریتی و ارسال و خیلی کارهای دیگه رو انجام دادم و واقعا میتونم بگم که چیزهای خوبی یاد گرفتن همه مطالب علمی و تخصصی بود طوری که اساتدید دانشگاه علمی کاربری در این انجمن ما رو همراهی می کردن و بیشتر کاربران این انجمن هم خود بچه های علمی کاربردی و دانشجویان دانشگاه های دیگه بودن

تا این که من از اون دانشگاه فارغ التحصیل شدم و ریس دانشگاه هم عوض شد و اون سایت برای همیشه حذف شد

بعد وارد سایت های و انجمن های v bulletin شدم و دیدم که کار اینجا خیلی راهتر تره که با یکی از دوستانم که فناوری اطلاعات میخوند یک انجمن تفریحی زدیم که اون کارهای فنی رو اون انجمن می داد و منم مدیر کل اونجا بودم و از نظر مالی حمایت می کردم واقعا میتونم بگم که خیلی خوب بود و از تجربه های که تو انجمن دانشگاه داشتم استفاده کردم و تو اون 5 ماهی که باز بود 30000 کاربر داشت که 19000 فعال بودن و 20 تا هم مدیر داشت واقعا در کنار بچه ها و کاربران روزهای خوبی رو داشتیم و مهمترین تاپیک اونجا هم مجله خانواده زیر خاکی بود که ما رو به شکل یک خانواده در اورده بود نمی خوام بگم که مدیریت من عالی بود نه من مثل کاربر بودم و خود بچه ها اونجا رو اداره می کردن و منم مثل خیلی از بچه های اونجا با اونها گریه کردم شادی کردم و یک جوری سنگ صبور همشون بودم در کنار این چیز های هم یکم تو فکر ها و پیشنهاد های که می دادن کمک می کردم وانجام وظیفه می کردم

بهترین خاطراتم هم تو همین تاپیک مجله خانواده بود اوایل مثل چت بود و سلام و احوال پرسی تا این که یکی از بچه های خیلی ناراحت بود و امد درد دل کرد واقعا می تونم بگم حدود 80 خط نوشته بود و گله داشت از خیلی چیزا ، همان روز یکی با نام کاربری اهو ثبت نام کرد و روانشناس هم بود و جوابشو داد و کلی با هم حرف زدن و از اون روز اهو شد همه کاره مجله و همه بچه های درد دل و مشکلات خود رو می گفتن و این طوری بود که واقعا یک خانواده شده بودیم ولی خانواده ای که در دوران سختی اصلا کمک من نکردن ..

با بچه های اشنا شدم که زرتشتی بودن با کسانی که درد های داشتن که درد من جلو اون ها کم بود با بچه اشنا شدم که پرورشگاهی بود واقعا درکنار اونها چیز های رو دیدم که هیچ وقت ندیده بودم و تجربه نکرده بودم

تا این که یکی با من چپ افتاد و منو تهدید کرد و شروع کرد به هک کردن سایت و تهدید بچه های طوری که هیچ جوری نتونست به سایت لطمه بزنه چون ولی اصلاعات پی سی بکی از بچه ها رو برداشت و منم به خاطر اون مجبور شدم کوتاه بیام

بلاجبار مجبور شدیم که اون انجمن رو ببندیم و یک دلیل دیگه نداشتن پشتبان مالی بود که واقعا برای من سخت بود که بتونم اونجا رو نگه دارم

بعد از بسته شدن انجمن همه بچه های از هم جدا شدن و همه منو مقصر میدونستن و سعی کردم بهشون بگم که اگر واقعا میخواین سایت رو نگه داریم از نظر مالی منو حمایت کنند که وقتی اینو گفتم همه ازم فرار کردن و دیگه بعد 6 ماه اون سایت بسته شد زیر خاکی بیشتر تفریحی بود و خنده بازار برای بچه ها که خودشان رو از اون دنیای واقعی که پر از استرس بود جدا کنن به قول یکی از بچه ها واقعا زیر خاکی بود.

بعد از بسته شدن اونجا من به سایت های چت و انجمن ها و وبلاگ های رفتم در یکی از سایت های چت کار کردم که یک گروه بودیم که همیشه با هم قرار میزاشتیم و هم درد دل میکردیم و هم یکمی خنده بازاربرای تفریح یا وبلاگ خودم رو داشتم که تقریبا دفترچه نوشته هام بود و کلا سعی می کردم خوش باشم تا این که 3 سال پیش در انجمن فان پاتوق کار کردم و مدیر تالار حیوانات اونجا شدم واقعا فکر می کردم اونجا هم مثل زیر خاکی باشه ولی خیلی بد بود و پشتم حرف های زده بودن که واقعا برایم سخت بود از اونجا به انجمن قبلی که اخراج شدم رفتم اونجا هم تو این 1 سالی که بودم بدترین روزهای زندگیم رو داشتم که شده کابوس من و همیشه حصرت این رو میخوردم که چرا نتونستم زیرخاکی رو نگه دارم تا این که با رها جان اشنا شدم و اون همه ماجرا های منو از اونجا فهمید و سعی کرد منو جدا کنه که به اینجا امدم در روزهای اول واقعا خراب کار کردم و از شیرین جان و اقا محمد واقعا معذرت میخوام ولی واقعا خوشحالم که رها منو اینجا اورد چون یک جوری های شکل ظاهری اینجا مثل زیرخاکی می مونه و احساس خوبی دارم که اینجا هستم

تو این چند سال تخصص خاصی رو دنبال نکردم که بگم مثلا رفتم قسمت کامپیوتر که رشته خودم هم هست یا چیز دیگه نه فقط تفریحی کار کردم و گشتن تو سایت ها و وبلاگ ها

من ادم تند و رکی و صادق هستم و خیلی های از این طرز رفتار من سو استفاده کردن مخصوصا تو این 3 سال گذشته که هر چیز بود و هر تهمتی بود بهم زدن و به قول یکی منو گذاشتن سکو ترقی خودشان و زیر پاهاشون لهم کردم

در کل برای این تو دنیای مجازی می یام که از اون چیزهای که در دنیای واقعی دارم فرار کنم و جای باشم که حداقل چند دقیقه که می یام برام شادی رو به همراه بیاره نه اذاب و چیزهای شبه به این رو

ببخشید زیاد حرف زدم اصولا تو نوشتن زیاده روی می کنم هر چی نباشه یک نیم چه نویسنده هستم

ممنونم از همه شما :^:

یا حق

Mohamad
08-10-2011, 11:45 PM
به نام خدا
ممنون مهسا خانم ولی در مورد اون انجمن و یکسالی که گفتید کابوس بود ، یک جواب دارم که یک دوستی یک جایی به دوستش اینها راگفت
ببینید جواب اون کارها و اون رفتارها را تو این عکس میتونید ببینید ؟
شاید گاهی لازمه روی حرفهای خودمان دقت کنیم و به معنی اونها هم فکر کنیم
شاد و پیروز باشید :^:

http://pic.azardl.com/images/84844661503034023045.gif

korosh-8020
08-11-2011, 01:29 AM
salam dostan aval bebakhshid ke finglishe chon sistemam moshkel dare. . mikhastam khodamo ham inja moarefi konam o ham begam nahveye ashnayimo.

korosh hastam 20 sale
man az chand sal pish to sait mihan download mashghol bodam o mohamad jan dar jarian hast ke bekhatere moshkelati ke ijad shod az onja biron keshidam .bad kenare hani to azarmob mashghol shodim o alan ham injam ham onja . . .bazam bebakhshid ke to in tipic khodamo moarefi kardam . . sharmande. .
enshala rozaye khobi dar kenare ham dashte bashim ,. .:from me :

M.A.H.S.A
08-11-2011, 07:54 AM
به نام خدا
ممنون مهسا خانم ولی در مورد اون انجمن و یکسالی که گفتید کابوس بود ، یک جواب دارم که یک دوستی یک جایی به دوستش اینها راگفت
ببینید جواب اون کارها و اون رفتارها را تو این عکس میتونید ببینید ؟
شاید گاهی لازمه روی حرفهای خودمان دقت کنیم و به معنی اونها هم فکر کنیم
شاد و پیروز باشید :^:

http://pic.azardl.com/images/84844661503034023045.gif

سلام اقا محمد

مترسک اسم من بود و همان طور که می ببنید اخراج شدم البته خود شما این رو دیدید

و این مطلبی بود که خیلی قبل تر از این چیزا برای بچه های تو پروفایلشون گذاشته بودم

حالا نمیدونم منظورتون چی بود ولی اونجا واقعا برام کابوس شاید باور نکنید

اگر نبود هیچ وقت نمیگفتم چون ادم دروغ گویی نیستم

یاحق

Mohamad
08-11-2011, 08:00 AM
salam dostan aval bebakhshid ke finglishe chon sistemam moshkel dare. . Mikhastam khodamo ham inja moarefi konam o ham begam nahveye ashnayimo.

Korosh hastam 20 sale
man az chand sal pish to sait mihan download mashghol bodam o mohamad jan dar jarian hast ke bekhatere moshkelati ke ijad shod az onja biron keshidam .bad kenare hani to azarmob mashghol shodim o alan ham injam ham onja . . .bazam bebakhshid ke to in tipic khodamo moarefi kardam . . Sharmande. .
Enshala rozaye khobi dar kenare ham dashte bashim ,. .:from me :

به نام خدا
کوروش جان خوش اومدی ولی فکر کنم این باید بره تاپیک معرفی اعضا :دی



سلام اقا محمد

مترسک اسم من بود و همان طور که می ببنید اخراج شدم البته خود شما این رو دیدید

و این مطلبی بود که خیلی قبل تر از این چیزا برای بچه های تو پروفایلشون گذاشته بودم

حالا نمیدونم منظورتون چی بود ولی اونجا واقعا برام کابوس شاید باور نکنید

اگر نبود هیچ وقت نمیگفتم چون ادم دروغ گویی نیستم

یاحق


اتفاقا مهسا خانم منظور من برعکس بود و شما اصلا دروغ نگفتید
منظور من این بود که اون خانم چون از قدرت شما میترسید با شما دشمنی کرد و این تو جمله شما هست و باز هم میگم ثابت کنید رفتن شما به ضرر اونها بوده و نشان بدید ارزش شما بالاتر از اونهاست و روزی به اونها بگید که دیدید شما ضرر کردید ؟
شاد و پیروز باشید

M.A.H.S.A
08-22-2011, 05:58 PM
سلام

خوب میخوام از ماجرای دوستی خودم و رها بگم این بار

من و رها از تو اون سایت قبلی با هم اشنا شدیم زیاد با هم حرف نمیزدیم راستش یک روز دیدم رها همین طوری بی سر وصدا می یاد و میره منم که کلا فضول رفتم سلام کردم و رها هم همیش برام عکس های خوشکل می زاشت کم کم با هم بیشتر اشنا شدیدم که بهش گفتم بیا تو خانواده ما و امد گفتم چی دوست داری گفت تو چی هستی گفتم من مادر بزرگ هستم گفت هر چی دوست داری بزار منم خاله گزاشتمش از اونجا بود که کم کم با هم صمیمی تر شدیدم تا این که شمارمو بهش دادم تا بیشتر باهاش باشم یک جوری فهمیده بود درد من چی هست و میخواست کمکم کنه از اول که اشتا شیدیم همه چیز رو انگار میدونست

رها یک تاپیک شعر گزاشته بود در باره دوست داشتن که ادمین اونجا مخالفت کرد و به من خصوصی گفت پاک کنم منم گفتم نه نمی کنم کلی اسرار کرد منم گفتم چشم این اولین بار بود که جلوش کم اوردم و گفتم چشم بعد اون این چشم ها بیشتر شد مخصوصا الان

روزی که با هم حرف زدیم واقعا جالب بود از همه چی گفتیم طوری که تا ساعت 4 بیدار بودیم و کلی اس ام اس بازی کردیم نمیدونم چی شد ولی کلی خندیدم تا صبح راستش انقدر حرف زدیم که شارز هر دوتامون تمام شد و دوباره شارز کردیم خط هامون رو

من تو اون انجمن یک تاپیک داشتم که حرف هامو میزدم رها اونجا بیشتر بهم نزدیک شد و بیشتر اون تاپیک ما رو بهم نزدیک کرد

چند شب رو تا صبح با هم بودیم طوری که انگار واقعا کنار هم بودیم

1تیر رها برای من تاپیک تولد زد و همان خانم که فکر میکرد رقیب من هست گفت تولد مهسا که امروز نیست تولد ما دوتا 7 تیر هستش

رها هم ناراحت شد و گفت که اون رو پاک کن منم گفتم هیچ وقت پاک نمی کنم چون این بهترین تاپیکی هست که تو این انجمن زده شده و من هیچ وقت پاک نمی کنم حرص طرف هم در امده بود ولی روز خیلی باحالی شد

تا این که به رها همه چیز رو از روز اول که اونجا بودم گفتم و اون هم سعی کرد منو از اونجا جدا کنه و اخر هم موفق شد نمیدونم چه طوری میتونم این لطف اون رو جبران کنم

راستش من حافظم زیاد خوب نیست ولی به خاطر رها یکم نوشتم چون از من خواست اگر خاطره جالب بود خود رها به این اضافه می کنه

مرسی از همه شما دوستان خوبم