shirin71
07-21-2011, 08:25 AM
روند رو به رشد نرخ تبهکاری و افزایش تکرار جرم (۱) از یک طرف و تغییر و تحولات دایمی و تاسفبار در قوانین جزایی از طرف دیگر، که عمدتا در راستای وضع جرایم جدید و تشدید مجازاتها صورت میگیرد، همه دلیل بر وجود نوعی بحران در سیاست جنایی بوده و نتیجتا ضرورت تحول در آن را ایجاب میکند. آنچه که در این مقاله میآید عهدهدار تبیین یکی از مهمترین جنبههای این بحران یعنی تورم جزایی است که مطالب پیرامون آن طی چند فصل آینده و به شرح زیر ارائه میشود:
در فصل اول ابتدائا پدیده تورم جزایی تعریف و سپس به بیان علل آن پرداخته شده است و در فصل دوم ضمن ذکر مهمترین آثار و پیامدهای تورم کیفری به راههای مقابله و پیشگیری از آن اشاره شده است.
فصل اول) تورم جزایی و علل آن
الف) تعریف پدیده تورم جزایی
وقتی کشوری برای کاهش و یا حداقل ثابت نگهداشتن نرخ تبهکاری و جلوگیری از تکرار جرم و اصلاح و درمان مجرمین، با تبعیت از اهداف سنتی مجازاتها به تغییرات و تحولات مستمر و دایمی در قوانین که عمدتا در راستای توسعه دامنه جرایم و یا تشدید مجازاتها است، اقدام مینماید. در همچو حالتی چنین کشوری با پدیده تورم جزایی مواجه است. این پدیده که هم علت و هم معلول بحران سیاست جنایی است از عوامل مختلفی ناشی میشود که ذیلا به بیان مهمترین آنها میپردازیم:
ب) علل تورم جزایی
۱) یکی از عمدهترین علل تورم جزایی، چنانکه گفته شد، تبعیت از اهداف سنتی مجازاتها (۲) و موضوعیت دادن به خود مجازاتهاست; بدون تردید وقتی یک دولتبا دخالت مستقیم یا غیر مستقیم خود در روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و . .. مردم به توسعه روزافزون جرایم و مجازاتها (۳) اقدام میکند. این امر نشانگر این است که به اعتقاد چنین کشوری مجازاتها نقش اول را در موفقیتسیاست جنایی ایفا مینماید; اما دادههای اخیر جرم شناسی جدید از یک طرف و تاریخ حقوق جزا از طرف دیگر نشان میدهد که در طول تاریخ تحول مجازاتها همه مکتبهایی که از این فکر الهام گرفته بودند با شکست مواجه شدند; برای مثال مکتب کلاسیک حقوق جزا که با الهام از افکار «بنتام» (۴) و «سزاربکاریا» (۵) بر شدت و قاطعیت تورم جزایی و پیامدهای آن
مجازاتها تکیه میکرد، در عمل نتوانست از وقوع جرایم پیشگیری و از تکرار آن جلوگیری کند. و به همین دلیل بود که در مقابل این مکتب مکاتب دیگری مثل مکتب تحققی و مکتب دفاع اجتماعی جدید ظهور کردند; چرا که اگر کیفرها عامل موثر و قطعی در مبارزه با جرم میبود، میبایستبا تجویز و کاربرد آن دیگر اثری از ارتکاب جرم نمیماند; در حالیکه نرخ تبهکاری و بخصوص پدیده تکرار جرم همیشه روند رو به رشد داشته است. شاهد دیگر بر این مدعا قبول اقدامات تامینی و تربیتی، (Security measures) ،که برای اولین بار توسط مکتب تحققی در قرن نوزدهم عنوان گردید، در حقوق جزای مدرن و از جمله حقوق جزای ایران در قانون مصوب ۱۳۳۹ بود (۶) که دقیقا به دنبال شکست فلسفه نئوکلاسیک در مبارزه با بزهکاری به طور کلی و مخصوصا تکرار جرم بود. مرحوم دکتر محمد باهری در این خصوص مینویسد:
«قبول اقدامات تامینی و تربیتی در حقوق جزای مدرن به این علتبود که در طی قرن نوزدهم فلسفه نئوکلاسیک در مبارزه با بزهکاری و به خصوص تکرار جرم با شکست مواجه گردید. تجربه نشان داد که پارهای از بزهکاران و مجرمان به عادت و بیماران روحی از درک واقعیت مجازات عاجزند و اثر هراس انگیز آن را احساس نمیکنند و به همین جهت از آن پروا نکرده و به فعالیت و تلاش بزهکارانه خود ادامه میدهند. در مقابل چنین شخصیتهایی دفاع جامعه منحصرا با اعمال مجازات تامین نمیگردید; بنابراین حفظ جامعه در مقابل چنین کیفیات خطرناکی ایجاد و اعمال تدابیر تامینی را ایجاب میکرد». (۷)
پس چنانکه انریکوفری (۸) (Enrico ferri) میگوید:
«برای دفاع اجتماعی در مقابل ارتکاب جرم و برای اعتلای سطح اخلاق تودهها، کوچکترین پیشرفت در زمینه تحولات پیشگیری اجتماعی [تحولات پیشگیری عمومی و تحولات پیشگیری فردی] صد بار بیش از انتشار مجموعههای قوانین جزایی ارزش دارد». (۹)
۲) از عوامل مهم دیگر تورم جزایی وجود بحران در سیاست جنایی کشور است که دارای ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، مدنی و اداری و حتی مذهبی و ... است; برای مثال برای کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه که عملا با بحران اقتصادی مواجه هستند توسل به مقررات جزایی و تشدید مجازاتها آسانترین وسیله برای پیشگیری از جرایم مالی به حساب میآید. در مجموع میتوان گفت عدم توجه کافی به قایم مقامهای کیفری از جنبههای مختلف سیاسی، اقتصادی، مدنی و اداری، خانوادگی، تربیتی، مذهبی، و علمی از عوامل مهم بحران در سیاست جنایی است.
فصل دوم) آثار و پیامدهای تورم جزایی و راههای مقابله با آن
بخش اول) آثار و پیامدهای تورم جزایی
(۱۱) Anomie »میانجامد;
به عبارت دیگر موجب از میان رفتن معنا و مفهوم ارزشهای اساسی برای شهروندان میشود. درست است که وظیفه و رسالت اولیه حقوق جزا جلب نظر و توجه شهروندان استبه ارزشهای اساسی جامعه از طریق تهدید به مجازات کسانی که میخواهند احتمالا آنها را نقض کنند; اما وقتی همه چیز حقوق جزا میگردد (مشمول قوانین جزایی) میشود در آن صورت شهروند دچار سردرگمی میشود و وقتی همه چیز مهم و اساسی جلوه داده شد در واقع شهروند همه چیز را به عنوان فرع و بنابراین پیش پا افتاده تلقی میکند و در نتیجه از ارزش مجازات کاسته میشود; (۱۲)
۲) تورم جزایی موجب ایجاد یک «حقوق جزای استثنایی» و مستمرا در حال رشد میشود و با لطمه زدن به آزادیهای اساسی همزمان ترس غیرعادی و تحقیر و بیاعتنایی اسفباری در شهروندان برمیانگیزد. (۱۳) به بیان دیگر این امر باعث افزایش و یا کاهش حدود اختیارات و تکالیف نهادهای مختلفی مثل ضابطین دادگستری، دادسراها، دادگاهها، اداره زندانها و ... میشود; (۱۴)
۳) تورم جزایی، شهروندان را غالبا بازیچه دست ادارات و قربانی سوء استفاده از آنها قرار میدهد. در واقع عموم شهروندان عادی و حتی کسانی که میتوان آنان را «حقوقدانان عادی» نامید نسبتبه حقوق جزا فنی در حال توسعه شناخت و آگاهی ندارند. حال آنکه برعکس ادارات تخصصی نسبتبه آن اشراف دارند; زیرا بخشهای مختلف همین ادارات هستند که این حقوق را ایجاد و سپس نحوه اجرا و تفسیر آن را در قالب بخشنامههایی به قسمتهای دیگر این ادارات ابلاغ میکنند. بدین ترتیب ادارات از تسلط وافری بر شهروندان عادی برخوردارند که گاه با زیاده روی، خود رایی و حتی اخاذی (۱۵) توام است. در هر حال حتی زمانی که سوء استفاده وجود ندارد، تورم کیفری به افزایش تعداد پروندهها و نهادهای کیفری و بنابراین به تشدید انسداد و وقفهای که از آن نتیجه میشود کمک میکند; (۱۶)
۴) تورم کیفری «رقم سیاه و خاکستری تبهکاری» (۱۷) را بالا میبرد;
۵) تورم جزایی باعث اطاله دادرسی میشود. و اطاله دادرسی اثر قطعیت و ارعابی مجازاتها را از بین میبرد;
۶) تورم جزایی هدف اصلاحی مجازاتها را نیز از بین میبرد; برای مثال به جای اینکه «زندان، دانشگاهی باشد برای تربیت و اصلاح مجرمان» تبدیل به محلی برای تبادل افکار مجرمانه و یادگیری انواع راههای مختلف ارتکاب جرم خواهد بود;
۷) تورم جزایی و تراکم پروندهها سرعت و دقت در رسیدگیهای کیفری را کاهش میدهد;
۸) تورم جزایی در یک کلمه خود علیت متقابل بزهکاری است.
البته آثار و پیامدهای دیگری هم بر تورم جزایی مترتب است که جهتخودداری از اطاله کلام به همین مقدار بسنده میشود.
بخش دوم) راههای مقابله با تورم جزایی
برای مقابله مستقیم و یا غیر مستقیم با تورم جزایی راههای مختلفی وجود دارد که به اساسیترین آنها در زیر اشاره میکنیم.
الف) اولویت دادن به «قایم مقامهای کیفری» و «اقدامات تامینی و تربیتی»
یکی از راههای مقابله با تورم کیفری اولویت دادن به «قایم مقامهای کیفری» و «اقدامات تامینی و تربیتی (۱۸) »است. که ما در اینجا قایم مقامهای کیفری را ابتدائا از دیدگاه مکتب تحققی مورد توجه قرار میدهیم و بعد به قایم مقامهای کیفری موجود در حقوق اسلام میپردازیم.
آقای انریکوفری یکی از بنیانگذاران مکتب تحققی در این مورد میگوید:
«نظر به اینکه کیفرها از لحاظ دفاع اجتماعی، وسیله ناچیزی است که نمیتواند جوابگوی این نیازمندی باشد، باید به تدابیر پیشگیری متوسل شد که جایگزین کیفرها گردند و تمنییات اجتماعی را برآورند و این همان است که من آن را همارزهای کیفرها یا قایم مقامهای کیفری نامیدهام». (۱۹) وی اضافه میکند: «مادام که در بنای اجتماعی تحولی اصولی، بر اساس اقتصادی و سپس اخلاقی و سیاسی و حقوقی برحسب مفروضات و پیش بینیهای جامعه شناسی [و جرم شناسی] پدیدار نشود، وقوع بزه اجتناب ناپذیر است. و ما ایمان داریم که اگر این تدابیر در هر جای دنیا، قدرت مؤثر پیشگیری خود را اعمال نماید، جرمی وقوع نخواهد یافت. [و یا حداقل به کمترین حد خود خواهد رسید] در این سیستم برای اجتناب از بزه دیگر کیفر محلی از اعراب ندارد... البته از این تهدید قانونی زمانی میتوان استفاده کرد که دیگر کار از کار گذشته است. (علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد (۲۰) ) ما باید نخست در تکاپوی حذف و پیشگیری غیر مستقیم محرکههای جنایی برآییم; زیرا به محض اینکه محرکههای جنایی بسط یافتند دیگر توسل به کیفر بیهوده است».
به قول سعدی:
سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل (۲۱)
قبل از اینکه جنبههای مختلف قایم مقامهای کیفری را از دیدگاه انریکوفری به اختصار توضیح دهیم. باید به یک نکته اشاره کنیم و آن اینکه ممکن است گفته شود در کشورهای غربی علی رغم استفاده از این تدابیر پیشگیری در دهههای اخیر باز هم در عمل از نظر پیشگیری از وقوع جرم با بحران مواجه شدهاند، و لذا استفاده از این تدابیر هم بیفایده خواهد بود. اما باید گفت: درجه کارایی و تاثیر سیاست جنایی به خصوصیات نظام اجتماعی و نظام ارزشهای جاری در هر جامعه از یک طرف و کیفیت نهادهایی که سیاست جنایی جامعه را مشخص میکند، از طرف دیگر بستگی دارد و روشن است که جوامع از این لحاظ با هم متفاوت هستند.
جنبههای مختلف قایم مقامهای کیفری از دیدگاه انریکوفری: (۲۲)
در فصل اول ابتدائا پدیده تورم جزایی تعریف و سپس به بیان علل آن پرداخته شده است و در فصل دوم ضمن ذکر مهمترین آثار و پیامدهای تورم کیفری به راههای مقابله و پیشگیری از آن اشاره شده است.
فصل اول) تورم جزایی و علل آن
الف) تعریف پدیده تورم جزایی
وقتی کشوری برای کاهش و یا حداقل ثابت نگهداشتن نرخ تبهکاری و جلوگیری از تکرار جرم و اصلاح و درمان مجرمین، با تبعیت از اهداف سنتی مجازاتها به تغییرات و تحولات مستمر و دایمی در قوانین که عمدتا در راستای توسعه دامنه جرایم و یا تشدید مجازاتها است، اقدام مینماید. در همچو حالتی چنین کشوری با پدیده تورم جزایی مواجه است. این پدیده که هم علت و هم معلول بحران سیاست جنایی است از عوامل مختلفی ناشی میشود که ذیلا به بیان مهمترین آنها میپردازیم:
ب) علل تورم جزایی
۱) یکی از عمدهترین علل تورم جزایی، چنانکه گفته شد، تبعیت از اهداف سنتی مجازاتها (۲) و موضوعیت دادن به خود مجازاتهاست; بدون تردید وقتی یک دولتبا دخالت مستقیم یا غیر مستقیم خود در روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و . .. مردم به توسعه روزافزون جرایم و مجازاتها (۳) اقدام میکند. این امر نشانگر این است که به اعتقاد چنین کشوری مجازاتها نقش اول را در موفقیتسیاست جنایی ایفا مینماید; اما دادههای اخیر جرم شناسی جدید از یک طرف و تاریخ حقوق جزا از طرف دیگر نشان میدهد که در طول تاریخ تحول مجازاتها همه مکتبهایی که از این فکر الهام گرفته بودند با شکست مواجه شدند; برای مثال مکتب کلاسیک حقوق جزا که با الهام از افکار «بنتام» (۴) و «سزاربکاریا» (۵) بر شدت و قاطعیت تورم جزایی و پیامدهای آن
مجازاتها تکیه میکرد، در عمل نتوانست از وقوع جرایم پیشگیری و از تکرار آن جلوگیری کند. و به همین دلیل بود که در مقابل این مکتب مکاتب دیگری مثل مکتب تحققی و مکتب دفاع اجتماعی جدید ظهور کردند; چرا که اگر کیفرها عامل موثر و قطعی در مبارزه با جرم میبود، میبایستبا تجویز و کاربرد آن دیگر اثری از ارتکاب جرم نمیماند; در حالیکه نرخ تبهکاری و بخصوص پدیده تکرار جرم همیشه روند رو به رشد داشته است. شاهد دیگر بر این مدعا قبول اقدامات تامینی و تربیتی، (Security measures) ،که برای اولین بار توسط مکتب تحققی در قرن نوزدهم عنوان گردید، در حقوق جزای مدرن و از جمله حقوق جزای ایران در قانون مصوب ۱۳۳۹ بود (۶) که دقیقا به دنبال شکست فلسفه نئوکلاسیک در مبارزه با بزهکاری به طور کلی و مخصوصا تکرار جرم بود. مرحوم دکتر محمد باهری در این خصوص مینویسد:
«قبول اقدامات تامینی و تربیتی در حقوق جزای مدرن به این علتبود که در طی قرن نوزدهم فلسفه نئوکلاسیک در مبارزه با بزهکاری و به خصوص تکرار جرم با شکست مواجه گردید. تجربه نشان داد که پارهای از بزهکاران و مجرمان به عادت و بیماران روحی از درک واقعیت مجازات عاجزند و اثر هراس انگیز آن را احساس نمیکنند و به همین جهت از آن پروا نکرده و به فعالیت و تلاش بزهکارانه خود ادامه میدهند. در مقابل چنین شخصیتهایی دفاع جامعه منحصرا با اعمال مجازات تامین نمیگردید; بنابراین حفظ جامعه در مقابل چنین کیفیات خطرناکی ایجاد و اعمال تدابیر تامینی را ایجاب میکرد». (۷)
پس چنانکه انریکوفری (۸) (Enrico ferri) میگوید:
«برای دفاع اجتماعی در مقابل ارتکاب جرم و برای اعتلای سطح اخلاق تودهها، کوچکترین پیشرفت در زمینه تحولات پیشگیری اجتماعی [تحولات پیشگیری عمومی و تحولات پیشگیری فردی] صد بار بیش از انتشار مجموعههای قوانین جزایی ارزش دارد». (۹)
۲) از عوامل مهم دیگر تورم جزایی وجود بحران در سیاست جنایی کشور است که دارای ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، مدنی و اداری و حتی مذهبی و ... است; برای مثال برای کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه که عملا با بحران اقتصادی مواجه هستند توسل به مقررات جزایی و تشدید مجازاتها آسانترین وسیله برای پیشگیری از جرایم مالی به حساب میآید. در مجموع میتوان گفت عدم توجه کافی به قایم مقامهای کیفری از جنبههای مختلف سیاسی، اقتصادی، مدنی و اداری، خانوادگی، تربیتی، مذهبی، و علمی از عوامل مهم بحران در سیاست جنایی است.
فصل دوم) آثار و پیامدهای تورم جزایی و راههای مقابله با آن
بخش اول) آثار و پیامدهای تورم جزایی
(۱۱) Anomie »میانجامد;
به عبارت دیگر موجب از میان رفتن معنا و مفهوم ارزشهای اساسی برای شهروندان میشود. درست است که وظیفه و رسالت اولیه حقوق جزا جلب نظر و توجه شهروندان استبه ارزشهای اساسی جامعه از طریق تهدید به مجازات کسانی که میخواهند احتمالا آنها را نقض کنند; اما وقتی همه چیز حقوق جزا میگردد (مشمول قوانین جزایی) میشود در آن صورت شهروند دچار سردرگمی میشود و وقتی همه چیز مهم و اساسی جلوه داده شد در واقع شهروند همه چیز را به عنوان فرع و بنابراین پیش پا افتاده تلقی میکند و در نتیجه از ارزش مجازات کاسته میشود; (۱۲)
۲) تورم جزایی موجب ایجاد یک «حقوق جزای استثنایی» و مستمرا در حال رشد میشود و با لطمه زدن به آزادیهای اساسی همزمان ترس غیرعادی و تحقیر و بیاعتنایی اسفباری در شهروندان برمیانگیزد. (۱۳) به بیان دیگر این امر باعث افزایش و یا کاهش حدود اختیارات و تکالیف نهادهای مختلفی مثل ضابطین دادگستری، دادسراها، دادگاهها، اداره زندانها و ... میشود; (۱۴)
۳) تورم جزایی، شهروندان را غالبا بازیچه دست ادارات و قربانی سوء استفاده از آنها قرار میدهد. در واقع عموم شهروندان عادی و حتی کسانی که میتوان آنان را «حقوقدانان عادی» نامید نسبتبه حقوق جزا فنی در حال توسعه شناخت و آگاهی ندارند. حال آنکه برعکس ادارات تخصصی نسبتبه آن اشراف دارند; زیرا بخشهای مختلف همین ادارات هستند که این حقوق را ایجاد و سپس نحوه اجرا و تفسیر آن را در قالب بخشنامههایی به قسمتهای دیگر این ادارات ابلاغ میکنند. بدین ترتیب ادارات از تسلط وافری بر شهروندان عادی برخوردارند که گاه با زیاده روی، خود رایی و حتی اخاذی (۱۵) توام است. در هر حال حتی زمانی که سوء استفاده وجود ندارد، تورم کیفری به افزایش تعداد پروندهها و نهادهای کیفری و بنابراین به تشدید انسداد و وقفهای که از آن نتیجه میشود کمک میکند; (۱۶)
۴) تورم کیفری «رقم سیاه و خاکستری تبهکاری» (۱۷) را بالا میبرد;
۵) تورم جزایی باعث اطاله دادرسی میشود. و اطاله دادرسی اثر قطعیت و ارعابی مجازاتها را از بین میبرد;
۶) تورم جزایی هدف اصلاحی مجازاتها را نیز از بین میبرد; برای مثال به جای اینکه «زندان، دانشگاهی باشد برای تربیت و اصلاح مجرمان» تبدیل به محلی برای تبادل افکار مجرمانه و یادگیری انواع راههای مختلف ارتکاب جرم خواهد بود;
۷) تورم جزایی و تراکم پروندهها سرعت و دقت در رسیدگیهای کیفری را کاهش میدهد;
۸) تورم جزایی در یک کلمه خود علیت متقابل بزهکاری است.
البته آثار و پیامدهای دیگری هم بر تورم جزایی مترتب است که جهتخودداری از اطاله کلام به همین مقدار بسنده میشود.
بخش دوم) راههای مقابله با تورم جزایی
برای مقابله مستقیم و یا غیر مستقیم با تورم جزایی راههای مختلفی وجود دارد که به اساسیترین آنها در زیر اشاره میکنیم.
الف) اولویت دادن به «قایم مقامهای کیفری» و «اقدامات تامینی و تربیتی»
یکی از راههای مقابله با تورم کیفری اولویت دادن به «قایم مقامهای کیفری» و «اقدامات تامینی و تربیتی (۱۸) »است. که ما در اینجا قایم مقامهای کیفری را ابتدائا از دیدگاه مکتب تحققی مورد توجه قرار میدهیم و بعد به قایم مقامهای کیفری موجود در حقوق اسلام میپردازیم.
آقای انریکوفری یکی از بنیانگذاران مکتب تحققی در این مورد میگوید:
«نظر به اینکه کیفرها از لحاظ دفاع اجتماعی، وسیله ناچیزی است که نمیتواند جوابگوی این نیازمندی باشد، باید به تدابیر پیشگیری متوسل شد که جایگزین کیفرها گردند و تمنییات اجتماعی را برآورند و این همان است که من آن را همارزهای کیفرها یا قایم مقامهای کیفری نامیدهام». (۱۹) وی اضافه میکند: «مادام که در بنای اجتماعی تحولی اصولی، بر اساس اقتصادی و سپس اخلاقی و سیاسی و حقوقی برحسب مفروضات و پیش بینیهای جامعه شناسی [و جرم شناسی] پدیدار نشود، وقوع بزه اجتناب ناپذیر است. و ما ایمان داریم که اگر این تدابیر در هر جای دنیا، قدرت مؤثر پیشگیری خود را اعمال نماید، جرمی وقوع نخواهد یافت. [و یا حداقل به کمترین حد خود خواهد رسید] در این سیستم برای اجتناب از بزه دیگر کیفر محلی از اعراب ندارد... البته از این تهدید قانونی زمانی میتوان استفاده کرد که دیگر کار از کار گذشته است. (علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد (۲۰) ) ما باید نخست در تکاپوی حذف و پیشگیری غیر مستقیم محرکههای جنایی برآییم; زیرا به محض اینکه محرکههای جنایی بسط یافتند دیگر توسل به کیفر بیهوده است».
به قول سعدی:
سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل (۲۱)
قبل از اینکه جنبههای مختلف قایم مقامهای کیفری را از دیدگاه انریکوفری به اختصار توضیح دهیم. باید به یک نکته اشاره کنیم و آن اینکه ممکن است گفته شود در کشورهای غربی علی رغم استفاده از این تدابیر پیشگیری در دهههای اخیر باز هم در عمل از نظر پیشگیری از وقوع جرم با بحران مواجه شدهاند، و لذا استفاده از این تدابیر هم بیفایده خواهد بود. اما باید گفت: درجه کارایی و تاثیر سیاست جنایی به خصوصیات نظام اجتماعی و نظام ارزشهای جاری در هر جامعه از یک طرف و کیفیت نهادهایی که سیاست جنایی جامعه را مشخص میکند، از طرف دیگر بستگی دارد و روشن است که جوامع از این لحاظ با هم متفاوت هستند.
جنبههای مختلف قایم مقامهای کیفری از دیدگاه انریکوفری: (۲۲)